پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#پیامبر_و_عدم_قصاص_خالد

🤔#پرسش

چرا رسول خدا خالد بن وليد را با وجود آنكه عده ای از مسلمانان قبيله جذيمه را كشته بود كيفر نداد و #قصاص نکرد ❗️آیا این عمل خلاف عدالت نبود


💠#پاسخ💠

👌خالد بن وليد، به فرماندهى گردانى براى دعوت قبيله «جذيمة بن عامر» به اسلام و شكستن بت «عزى» رهسپار سرزمين آنان شد. پيامبر به او دستور داد كه خونى را نريزد و از در جنگ وارد نشود و «عبد الرحمان بن عوف» را #معاون وى قرار داد.

در دوران جاهليت، قبيله «بنى جذيمه» عموى خالد و پدر عبد الرحمان را هنگام بازگشت از «#يمن» كشته و اموال آن‏ها را به غارت برده بودند و «خالد» كينه آنان را در دل داشت. وقتى با جمعيت «بنى جذيمه» روبه‏ رو گرديد، همه آن‏ها را مسلح و آماده دفاع يافت. فرمانده گردان فرياد كشيد كه اسلحه را به زمين بگذاريد، زيرا دوران بت پرستى سپرى گرديده و «أم القرى» سقوط كرده و همه مردم تسليم سپاه اسلام شده‏ اند. سران قبيله نظر دادند كه اسلحه را تحويل داده و تسليم ارتش اسلام شوند.

👌يك نفر از آن ميان با ذكاوت خاصى دريافت كه فرمانده لشكر سوء قصد دارد و به سران چنين گفت: نتيجه تسليم، اسارت و بدنبال آن مرگ است. سرانجام، نظر سران به مرحله اجرا گذاشته شد و سلاح‏ها را به سربازان اسلام تحويل دادند. در اين هنگام، فرمانده گردان با كمال ناجوان‏مردى و برخلاف دستور صريح اسلام، فرمان داد كه دست‏هاى مردان قبيله را از پشت ببندند و همه را بازداشت كنند. سپس سحرگاهان گروهى از آنان به فرمان خالد اعدام و دسته‏ اى آزاد شدند.

📚فروغ ابدیت ص825

وقتى خبر جنايت هول‏انگيز «خالد» به گوش پيامبر رسيد، سخت ناراحت شد. #بخاری و دیگران نقل می کنند ؛

« ابن عمر می گوید پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد . آنها نمی توانستند بگویند #اسلمنا گفتند صبانا ، خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری داد و گفت اسیر خود را بکشید ، من گفتم به خدا قسم اسیر خود را نمی کشم ، و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند ، موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم پیامبر دو بار فرمود ؛ « خدایا من از آنچه خالد انجام داد به سوی تو پناه می برم »

📚صحیح بخاری ج4 ص122

📚سنن نسائی ج8 ص250

پیامبر گرامی فورا به على عليه السّلام مأموريت داد كه به ميان قبيله مزبور برود و خسارت جنگ و #خون‏بهاى افراد را بپردازد. على در اجراى دستور پيامبر به قدرى دقت به خرج داد كه حتى قيمت ظرف چوبى را كه سگان قبيله در آن آب مى ‏خوردند و در برخورد خالد شكسته بود، پرداخت.

📚سیره ابن هشام ج2 ص430

👌سپس همه سران مصيبت ‏زده را خواست و گفت: آيا تمام خسارات جنگ و خون‏بهاى افراد بى‏ گناه به طور دقيق پرداخت شد؟ همگى گفتند: بلى. سپس على عليه السّلام به خاطر اين‏كه امكان داشت ضررهايى بر آن‏ها وارد شده باشد از آن‏كه آنان آگاهى نداشته باشند، مبلغى اضافى پرداخت و به مكه بازگشت و گزارش كار خود را به پيامبر داد. پيامبر عمل وى را تحسين كرد و سپس برخاست و رو به قبله ايستاد و دست‏هاى خود را بالا برد و با حالت استغاثه گفت: خدايا تو آگاهى كه من از جنايت «خالد» بيزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم.

📚سیره ابن هشام ج2 ص430

📚تاریخ طبری ج2 ص164

👌امير مؤمنان جبران خسارت ضررهاى معنوى و روحى را نيز در نظر گرفت. از اين رو، #مبلغى را به كسانى كه از حمله‏ هاى خالد ترسيده بودند پرداخت و از آنان دلجويى كرد. وقتى پيامبر از اين روش عادلانه امير مؤمنان آگاه شد، فرمود: على! من اين كار شما را با شترانى زياد و سرخ مو عوض نمى‏كنم.

📚الخصال ج2 ص125

بی شک عمل پیامبر برای جبران خسارت ، از این جهت بود که قبیله مذکور تازه به اسلام گرویده بودند و اگر جبران خسارت صورت نمی گرفت نه تنها آنان بر #اسلام باقی نمی مانند ، بلکه از آنجایی که خالد را فرستاده پیامبر می دانستند، با پیامبر گرامی وارد نبرد و کشمکش می شدند ، اما پیامبر با این عمل هم مصائب آنان را تسکین داد و هم دید آنان را نسبت به اسلام مثبت کرد و هم #بیزاری خود را از عمل خالد ابراز داشت ‌.

اما این که چرا پیامبر گرامی در برابر این عمل خالد را قصاص نکرد پاسخ روشنی دارد .

👌بخشيدن خون مقتول و يا قصاص قاتل ، در اختيار ولی مقتول است و هيچ كس حتی پيامبر خدا و يا هر #حاكم ديگری ، حق بخشيدن خون را ندارند و اگر صاحب خون بخواهد قاتل را قصاص نمايد ، حاكم اسلامی وظيفه دارد كه قاتل را قصاص و حكم اسلامی را اجرا نمايد ؛ اما اگر صاحب خون قصد كشتن نداشته باشد و بخواهد با گرفتن ديه ، از كشتن قاتل بگذرد ، حاكم اسلامی طبق نظر ولی دم عمل خواهد كرد. قبیله بنی جذیمه با گرفتن خسارت و خون بهاء از #گناه خالد گذشتند و دیگر خواهان قصاص او نبودند .


#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#امام_علی_سوزاندن_دست_عقیل

🤔#پرسش

آیا این جریانی که امام علی آهن داغ را بر روی دستان عقیل برادرش کذاشت زمانی که عقیل میخواست امام برایش پارتی بازی کند و سهم بیشتری به او بدهد راسته❗️آیا این حق الناس نبود که #دست او را سوزاند چرا امام از سهم خودش به برادرش عقیل نداد


💠#پاسخ💠

👌جریان علی علیه السلام و عقیل برادرش بنا بر آنچه در نهج البلاغه آمده است چنین است که علی علیه السلام فرمود ؛

« به خدا سوگند (برادرم) عقيل را ديدم كه فقير شده بود و از من درخواست كرد يك #صاع (حدود سه كيلو) از گندم بيت المال شما را به او ببخشم (و اين را بر سهميه مرتب او بيفزايم) و ( درخواست پرداخت بدهی سنگینش از بیت المال را داشت ) كودكانش را ديدم كه بر اثر فقر موهايشان پريشان و رنگ صورتشان دگرگون شده بود. گويى صورتشان را با نيل به رنگ تيره درآورده بودند. عقيل مكرر به من مراجعه و سخنش را چندبار تكرار كرد، من خاموش بودم و به سخنانش گوش فرامى‏ دادم. گمان كرد من دينم را به او مى‏ فروشم و به دلخواه او گام بر مى‏ دارم و از راه و رسم خويش جدا مى‏ شوم. در اين هنگام قطعه آهنى را براى او در آتش داغ كردم. سپس آن را به بدنش نزديك ساختم تا با آن آهن سوزان عبرت گيرد (و از آتش آخرت كه با آن قابل مقايسه نيست بپرهيزد، همين كه حرارت آهن داغ به دستش نزديك شد) ناگهان ناله‏ ای همچون بيمارى كه از شدت درد به خود مى‏ پيچد و مى‏ نالد سر داد و نزديك بود از حرارت آن بسوزد، به او گفتم: اى عقيل عزاداران همچون مادران فرزند مرده، به عزاى تو بنشينند و گريه سر دهند، آيا از قطعه آهنى كه انسانى آن را به صورت بازيچه داغ كرده ناله مى ‏كنى؛ امّا مرا به سوى آتشى مى ‏كشانى كه خداوند جبّار آن را با شعله خشم و #غضبش برافروخته است؟ تو از اين رنج مختصر مى ‏نالى، من از آن شعله ‏هاى سوزان چگونه ننالم»

📚نهج البلاغه خطبه 224

👌از تعبيرات امام عليه السّلام به خوبى استفاده مى‏ شود كه برخلاف آنچه بعضى از #ناآگاهان مى ‏پندارند امام عليه السّلام هرگز آهن داغ و سوزان را در دست برادرش عقيل نگذاشت، بلكه نزديك دست او برد و او كه نابينا بود ترسيد و فرياد زد.

📚پیام امام امیر المومنین ، ج8 ص407

👌معاويه پس از شنیدن این جریان سخت در شگفتى فرو رفت و گفت «چه دور است چه دور است يافتن همانند او، زنان #عقيمند از اينكه مثل على بزايند».

📚شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج11 ص253


اما این که چرا علی علیه السلام با توجه به وضعیت بحرانی عقیل از اموال شخصی و سهم خودش از بیت المال به او کمکی نکرد پاسخش در نقل دیگری آمده است .

👌مرحوم علّامه مجلسى در بحار الانوار داستانى در حاشيه اين ماجرا نقل كرده كه مكمّل آن است. مى‏ گويد:

« عقيل به خدمت امام عليه السّلام رسيد، امام عليه السّلام به فرزندش حسن عليه السّلام دستور داد كه لباسى بر تن عمويت بپوشان (شايد لباس مناسبى نداشت) امام حسن عليه السّلام يكى از #پيراهن هاى پدر و عبايى از عباهاى او را بر عمويش پوشاند، هنگام شام نان و نمكى بر سر سفره آوردند، عقيل گفت چيزى غير از اين در بساط نيست؟ امام عليه السّلام فرمود: مگر اين از نعمت خدا نيست، خدا را بسيار بايد براين نعمت شكر گوييم. عقيل گفت: كمكى به من كن كه بدهى خود را ادا كنم و زودتر از اينجا بروم. امام عليه السّلام فرمود: #بدهى تو چه ‏اندازه است؟ عقيل گفت: صد هزار درهم.
امام عليه السّلام فرمود: نه واللّه من چنين #مبلغى را ندارم كه در اختيار تو بگذارم؛ ولى بگذار سهم من از بيت المال داده شود من با تو نصف مى‏ کنم و اگر خانواده‏ ام نياز نداشته باشند تمام سهم خود را به تو مى ‏دهم. عقيل گفت بيت المال در دست توست تو مرا حواله به سهميه خود مى‏ كنى مگر سهميه تو چقدر است؟ همه آن را هم كه به من بدهى به جايى نمى ‏رسد. امام عليه السّلام فرمود: من و تو مانند ساير #مردم هستيم (و سهم ما با آنها برابر است)...»

📚بحار الانوار ج41 ص113



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA