پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#اعتقادی_امامت

#علی_معجزه_قطع_دست


🤔#پرسش

آیا بریدن دست یکی از #مریدانشان بخاطر دزدی و مدح محب از امیرالمؤمنین بخاطر شماتت منافقین و در نهایت چسباندن #انگشتان دزد درست است


💠#پاسخ💠

علامه #مجلسی در کتاب شریف بحار الانوار به نقل از کتاب فضائل ابن شاذان روایت می کند از اصبغ بن نباته که می گوید :

« در نزد امیر المومنین علی نشسته بودیم و او در حال #قضاوت بین مردم بود که فردی #سیاه چهره را به نزدش آوردند و گفتند دزدی کرده است .

🔷حضرت به او گفت آیا #دزدی کرده ای ؟ فرد سیاه چهره تا سه مرتبه به دزدی اقرار کرد .

علی بر او حد #دزدی را جاری کرد و #دست راستش را قطع کرد و فرد سیاه چهره دست قطع شده را در حالی که خون می ریخت به دست #چپش گرفت و از مجلس خارج شد .

🔷در مسیر با فردی برخورد کرد به نام ابن الکواء که از او سوال کرد دستت را چه کسی #قطع کرده است

👌فرد سیاه #چهره پاسخ داد ؛

« دستم را #سید الوصیین و رهبر سپید چهرگان و ولی مومنان علی ابن ابی طالب قطع کرده است . کسی که امام هدایت و همسر دختر پیامبر ، و #سابق به بهشت ، از بین برنده ابطال ، و منتقم از جهال ، و زکات دهنده ، هدایت کننده به صلاح ، شجاع ، کسی که به دو قبله نماز خوانده است ، و #وصی برگزیده پیامبران...است قطع کرده است .

🔷ابن الکواء گفت وای بر تو ای سیاه چهره ، علی دست تو را قطع کرده است و تو او را #مدح و ثناء می کنی ؟

👌فرد سیاه چهره گفت چگونه او را مدح نکنم در حالی که محبتش در #گوشت و #خونم آمیخته شده است و او دست من را به حق قطع کرد .

ابن الکواء بر علی علیه السلام وارد شد و جریان مذکور را برای #حضرت بازگو کرد .

🗯علی علیه السلام به فرزندش حسن فرمود برو آن فرد سیاه چهره را به نزد من بیاور .

🔷حسن علیه السلام چنین کرد . علی علیه السلام خطاب به فرد #سیاه چهره فرمود ؛

« دست تو را #قطع کرده ام و تو مدح مرا می گویی ؟

پاسخ داد چگونه مدح شما را نکنم در حالی که محبت شما با گوشت و خون من #آمیخته شده است . دست مرا به حق قطع کردید و مرا از عقاب آخرت نجات دادید .

👌علی علیه السلام دست #قطع شده او را گرفت و بر جای خودش گذاشت و عبای خود را بر روی آن افکند و مشغول دعا و نماز شد سپس #عبا را برداشت و فرمود ای رگ های قطع شده دو مرتبه پیوند بخورید به همان گونه که بودید و چنین شد .

👌فرد سیاه چهره خود را به #پاهای علی علیه السلام انداخت و به او گفت پدر و مادرم به فدای شما ای وارث علوم نبوت »


📚#بحار الانوار ج40 ص281

📚#الفضائل ابن شاذان ص172


فخر #رازی از بزرگ مفسران اهل سنت هم جریان مذکور را در تفسیر #کبیر خودش نقل می کند .

📚#تفسیر کبیر ( مفاتیح الغیب ) ج21 ص434




#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#فقهی_قرآنی

#دعا_برای_کافر


🤔#پرسش

آیا با توجه اینکه طلب #مغفرت برای کفار نمیشه کرد دعای #خیر هم نمیشه انجام داد برای کفار


💠#پاسخ💠

👌دعا خیر و استغفار کردن برای #کفار و #مشرکین تا زمانی که امید #هدایت در مورد آنها برود اشکال ندارد اما پس از آن که یقین حاصل شد که افراد مذکور عامدا با حق مخالفت می کنند و پس از اتمام حجت ، #ایمان نمی آورند ،در این صورت نباید برای آنان دعا و استغفار کرد .


🔶#خداوند می فرماید ؛

« برای پیامبر و مومنان شایسته نیست که برای #مشرکان ( از خداوند ) طلب آمرزش کنند ، هر چند از نزدیکانشان باشند ، پس از آنکه برای آنها روشن شد که این گروه اصحاب #دوزخند »

🔷#توبه 113

🔷طبق این معنا #مسلمانان می توانند برای دوستان و بستگان مشرکشان مادام که در قید حیاتند و امید هدایت آنها می رود استغفار و دعا کنند ولی پس از آنکه دانسته شد که امیدی به هدایت آنها نیست و در حال #کفر و شرک از دنیا رفتند دیگر نباید برای آنها دعا و استغفار کرد .

📚#تفسیر_نمونه ج8 ص160


🔶#قرآن می فرماید ؛

« استغفار ابراهیم برای عمویش ( #آذر ) به خاطر وعده ای بود که به او داد اما هنگامی که برای او آشکار شد که او #دشمن خداست از او بیزاری جست و برایش استغفار نکرد »

🔶#توبه 114

از این آیه نیز به خوبی استفاده می شود که #ابراهیم نبی انتظار داشت که آزر از این طریق جذب به سوی ایمان و توحید شود و استغفار و دعای او نیز در این حقیقت این بود که خدایا او را هدایت کن و گناهان گذشته او را ببخش اما هنگامی که #عداوت و دشمنی آزر برای ابراهیم محرز شد و در همین حالت چشم از دنیا بست دیگر جایی برای هدایت او باقی نماند و استغفار و دعای خود را برای او #قطع کرد .


🔷در روایتی نقل است که امام #کاظم علیه السلام فرمود ؛

« مانعی ندارد که برای #طبیبی نصرانی ( تا زمانی که امید هدایت در او باشد ) #دعا کنید ( اما اگر آن نصرانی عامدا با حق و حقیقت مخالفت کرده باشد ) دعای شما برای او نفعی ندارد و خداوند آن را #مستجاب نمی کند »

📚#الکافی ج2 ص650

📚#وسائل_الشیعه ج7 ص118



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#محل_دفن_سرهای_شهدای_کربلا

🤔#پرسش

تکلیف سرهای #شهدای کربلا چه شد ❗️آنها کجا دفن شدند


💠#پاسخ💠

👌پس از واقعه جانگداز کربلا ، سرهای شهدای کربلا جز علی اصغر و حر بن یزید ریاحی #قطع شد و به سوی کوفه و سپس به سوی شام روانه شد ؛

📚البدایه و النهایه ج8 ص190

💠در رابطه با محل دفن سر مبارک امام حسین علیه السلام دو قول #مشهور در نزد شیعه است ، که یا در نجف دفن شده است و یا در اربعین توسط امام سجاد علیه السلام در #کربلا دفن شد زیرا ثابت است که اهل بیت حسین و امام سجاد علیه السلام برای اولین اربعین حسین علیه السلام خود را به کربلا رساندند ؛

🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5079

🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4765


👌در رابطه با سر سایر شهدای #کربلا نیز مشهور است که آنان نیز توسط امام سجاد علیه السلام در اربعین حسینی به کربلا باز گردانده شدند و دفن شدند .

👌شیخ عباس #قمی نقل می کند ؛

« یزید بن معاویه سرهای شهدا را به علی بن الحسین داد ، امام سجاد نیز سرهای شهدا را به بدن های شریف در روز #بیستم صفر و اربعین حسین ملحق کرد »

📚نفس المهموم ص425

📚حبیب السیر ج2 ص60

البته نقل دیگری نیز وجود دارد که سرهای شهدای کربلا به غیر از امام حسین علیه السلام در همان #شام مدفون شده اند.

🔶مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه می نویسد؛

« بعد از سال 1321 هجری قمری در آرامگاه مشهور با باب الصغیر در #دمشق مقبره ای دیدم که سر در آن سنگی نصب بود که نوشته بود این جا محل دفن سرهای عباس بن علی و علی اکبر بن حسین و حبیب بن مظاهر است ...طبیعتا سرهای شهدا پس از حمل شدن به دمشق و گردانده شدن در شهر و بر آورده شدن هدف یزید به ناچار بایستی در یکی از گورستان های شهر دفن می شدند ، که از میان آنها این سه سر در آرامگاه باب #الصغیر مدفون شده اند و جای دفنشان حفظ شده است »

📚اعیان الشیعه ج1 ص627



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
👌ادامه #پاسخ 👇

اما برای اینکه جایی برای کوچکترین تردید برای دعوت او نماند ، سعی بر آن بود که از توانایی خواندن و نوشتن استفاده نکند .


👌ممکن است گفته شود که در دو روايت كه از ائمه اهل بيت نقل شده، صريحا تفسير" امى" به درس نخوانده، نفى گرديده است، و تنها به معنى كسى كه به" ام القرى" (مكه) منسوب است، تفسير شده است .

📚تفسير برهان جلد 4 صفحه 332 و تفسير نور الثقلين جلد 2 ص 78 ذيل آيه مورد بحث.

👌در پاسخ مى ‏گوئيم يكى از اين دو روايت به اصطلاح" مرفوعه" است و سند آن فاقد ارزش، و روايت دوم از" جعفر بن محمد صوفى" نقل شده كه از نظر علم رجال شخص مجهولى است.

از مجموع آنچه گفتيم چنين نتيجه مى‏گيريم كه:

1⃣پيامبر به طور #قطع، نزد كسى خواندن و نوشتن را فرا نگرفته بود، و به اين ترتيب يكى از صفات او اين است كه نزد استادى درس نخوانده است .

2⃣هيچگونه دليل #معتبرى در دست نداريم كه پيامبر قبل از نبوت يا بعد از آن" عملا" چيزى را خوانده يا نوشته باشد ، اگرچه اگر بعد از نبوت چیزی را خوانده یا نوشته باشد ، با امی بودن ایشان منافاتی ندارد .

3⃣ اين موضوع منافاتى با آن ندارد كه پيامبر به تعليم پروردگار قادر بر خواندن يا نوشتن بوده باشد ، همچنان كه پيامبران بزرگ #درس نخوانده ‏اند ولى بزرگترين معلّمان در عالم بشريّت بوده ‏اند. حضرت آدم يك فرد درس نخوانده بود، ولى به تصريح قرآن مجيد معلّم فرشتگان بود، چنان كه در سوره بقره بطور تفصيل اين مطلب در طىّ آيه‏ هاى 28 تا 32 بيان شده است.

📚تفسیر #نمونه ج6 ص395



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#خلود_در_بهشت

🤔#پرسش

در یک آیه قرآن هست که میگوید کسانی که وارد بهشت میشوند جاودنند مگر اینکه خدا بخواهد کسی را از #بهشت بیرون کند . از طرفی قرآن میگوید بهشتی ها در بهشت جاودنند آیا میان این دو مطلب تنافی نیست ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در این شکی نیست که بهشت برای بهشتیان ابدی و دوزخ نیز برای معاندین و ملحدان ابدی می باشد و از آن #خروجی نیست ‌.

البته توجه به این نکته لازم است که خلود که در آیات قرآن آمده است در اصل لغت به معنى بقاى #طولانى و هم به معنى ابديت آمده است، بنا بر اين كلمه خلود به تنهايى دليل بر ابديت نيست، زيرا هر نوع بقاء طولانى را شامل مى ‏شود.

👌ولى در بسيارى از آيات قرآن با #قيودى ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم ابديت فهميده مى‏ شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به «خالِدِينَ فِيها أَبَداً »مى ‏كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروه‏ها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير « خالِدِينَ فِيها أَبَداً » ديده مى‏ شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است.

تعبيرات ديگرى مانند « ماكثين فيها ابدا » در آيه 3 كهف « لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى‏ دهد كه بطور #قطع گروهى از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند.

📚تفسیر نمونه ج 9 ص 239

حال آنچه مورد #پرسش قرار گرفته است این آیه است که می فرماید ؛

« وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، ما دام كه آسمانها و زمين بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى » ( هود 108)

پرسش اینجاست که ظاهر استثناى جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ؛ مگر اين كه خداى تو بخواهد» مى ‏رساند كه ممكن است روزى #خدا بخواهد كه آنان را از اين مركز نعمت بيرون كند، در صورتى كه باقى آيات گواه بر اين است كه هرگز آنها از بهشت خارج نخواهند شد، با اين وضع معناى اين آيه چيست؟

👌برای پاسخ #گفتنی است که درست است كه خداوند جهان به افراد سعادتمند در بسيارى از آيات، بهشت‏ دائم وعده كرده است و از اين وعده هرگز تخلّف نخواهد فرمود و خود او مى‏ فرمايد «وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ اين وعده‏ ای است كه خدا كرده و خداوند هرگز از وعده‏ اش تخلّف نمى‏ كند!».( روم 6) ولى ممكن است افرادى تصوّر كنند كه با اين وعده قطعى ديگر زمام كار از دست خدا بيرون مى ‏رود و او حتّى توانايى نخواهد داشت كه آنان را از بهشت خارج سازد و نعمت را از آنها سلب كند و به اصطلاح علمى و كلامى، اين قضاى حتمى قدرت خدا را محدود نموده و از #وسعت توانايى او خواهد كاست .

🔹لذا خداوند با جمله «الَّا مَاشَا رَبُّك» اين حقيقت را تأكيد مى ‏كند كه با وجود اين كه خدا بهشت دائم را وعده نموده و او هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد، مع‏ الوصف اين مطلب، از قدرت او چيزى كم نمى‏ كند و باز اختيار تمام موجودات به دست قدرت اوست ، هرچه بخواهد مى‏ تواند انجام بدهد و قدرت او نسبت به تمام اشيا محفوظ و #ثابت است.

👌عين اين جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ» در آيه بعد كه درباره دوزخيان است و به آنها وعده عذاب دائمى داده، نيز وارد شده است و علّت آن همان است كه در آيه پيش ذكر گرديد.

از قراين روشنى كه تفسير فوق را تأييد مى‏ كند جمله «عَطَاً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» كه در آخر آيه آمده است مى ‏باشد. اين جمله مى‏ گويد اين عطيّه #الهى ثابت و پايدار و مستمرّ است و هرگز جدا شدنى نيست.

👌این سخن در #روایاتی نیز مورد اشاره قرار گرفته است ؛

📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 160

در تفسیر #نمونه نیز چنین آمده است ؛

« هدف از بيان اين استثناء اين است كه تصور نشود خلود و مجازات افراد بى ‏ايمان و پاداش مؤمنان راستين چنان است كه بدون خواست و مشيت الهى باشد و قدرت و توانايى و اراده او را محدود كند و صورت جبر و الزام به خود بگيرد، بلكه در عين جاودانى بودن اين دو، قدرت و اراده او بر همه چيز #حاكم است هر چند به مقتضاى حكمتش پاداش و عذاب را بر اين دو گروه جاودانه مى‏ دارد.

شاهد اين سخن آنكه در جمله دوم در باره سعادتمندان بعد از ذكر اين استثناء مى ‏فرمايد « عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اين عطا و #پاداشى است كه هرگز از آنها قطع نمى ‏شود.» و اين نشان مى ‏دهد كه جمله استثنائيه فقط براى بيان قدرت بوده است.

📚تفسیر نمونه ج 9 ص 247




#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#مجازات_ساحران_مومن_و_محاربان

🤔#پرسش

خداوند در آیاتی فرعون را ملامت می کند که دست و پای عده ای را #قطع می کرد ، آن وقت خودش در سوره مائده دستور به قطع دست و پای افراد می دهد ❗️این تناقض رفتاری چه توجیهی دارد



💠#پاسخ💠

👌قرآنی نقل می کند ساحرانی که مامور بودند تا موسی علیه السلام را شکست دهند ، پس از دیدن معجزه #موسی علیه السلام از فرعون و فرعونیان بریدند و به موسی و خدای او ایمان آوردند ؛

«ساحران نزد فرعون آمدند و گفتند: آيا اگر ما پيروز گرديم اجر و پاداش مهمى خواهيم داشت؟_ گفت: آرى، و شما از مقربان خواهيد بود! (ساحران) گفتند اى موسى يا تو بيفكن يا ما مى ‏افكنيم! گفت شما بيفكنيد، و هنگامى كه (وسايل سحر خود را) افكندند مردم را چشم ‏بندى كردند و #ترسانيدند و سحر عظيمى به وجود آوردند! _ و به موسى وحى كرديم كه عصاى خود را بيفكن، ناگهان (به صورت مار عظيمى درآمد و) وسائل دروغين آنها را به سرعت برگرفت! _(در اين موقع) حق آشكار گرديد و آنچه آنها ساخته بودند باطل شد.- در آنجا مغلوب شدند و خوار و كوچك گشتند.- و ساحران (همگى) به سجده افتادند._ و گفتند ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. - پروردگار موسى و هارون.»

🔹اعراف 113_122

👌هنگامى كه ضربه تازه ‏اى با پيروزى موسى بر ساحران و ايمان آوردن‏ آنها به موسى بر اركان قدرت #فرعون فرود آمد، فرعون بسيار متوحش و دست‏پاچه شد، زيرا مى‏ بيند اگر عكس العمل شديدى در برابر اين صحنه نشان ندهد، همه يا بيشتر مردم به موسى ايمان خواهند آورد، و ديگر مسلط شدن بر اوضاع غير ممكن خواهد بود لذا خطاب به ساحران چنین گفت ؛

« فرعون گفت آيا به او ايمان آورديد پيش از آنكه به شما اجازه دهم، حتما اين توطئه ‏اى است كه در اين شهر (و ديار) چيده‏ ايد تا اهلش را از آن بيرون كنيد ولى به زودى خواهيد دانست - سوگند مى‏ خورم كه #دستها و پاهاى شما را به طور مخالف (دست راست با پاى چپ يا دست چپ با پاى راست) قطع مى‏ کنم سپس همگى شما را به دار مى ‏آويزم.- (ساحران) گفتند (مهم نيست) ما به سوى پروردگارمان باز مى ‏گرديم.- تنها ايراد تو، به ما اين است كه ما به آيات پروردگار خويش هنگامى كه براى ما آمد ايمان آورده ‏ايم، بار الها! پيمانه صبر (و استقامت) را تا آخر بر ما بريز و ما را مسلمان بميران (و تا پايان عمر با اخلاص و ايمان بدار).

🔹اعراف 123_126

برنامه‏ اى را كه فرعون در اينجا براى مبارزه با ساحرانى كه به موسى ايمان آورده بودند در پيش گرفت، يك برنامه #عمومى در مبارزات ناجوانمردانه جباران با طرفداران حق است كه از يك سو از حربه تهمت استفاده مى‏ كنند، تا موقعيت حق طلبان را در افكار عمومى تضعيف كنند و از سوى ديگر تكيه بر زور و قدرت و تهديد به قتل و نابودى مى‏ نمايند تا اراده آنها را درهم بشكنند ، سرانجام فرعون، تهديد خود را عملى ساخت، و بدنهاى #مثله شده آنان را در كنار رود نيل بر شاخه ‏هاى درختان بلند نخل آويزان نمود، و نام پرافتخار آنها در دفتر آزاد مردان جهان ثبت شد، و به گفته مفسر بزرگ مرحوم طبرسى« كانوا اول النهار كفارا سحرة و آخر النهار شهداء بررة » صبحگاهان كافر بودند و ساحر، شامگاهان شهيدان نيكوكار راه خدا

📚بحار الانوار ج 13 ص 80

آیا براستی این عمل #ننگین فرعون در برابر ساحران هدایت یافته قلب هر انسان آزاده ای را به درد نمی آورد

💠ادامه پاسخ 👇
@Rahnamye_Behesht
#حد_سرقت

🤔#پرسش

کانال های ضد دین این شبهه را کردند که امام علی دست کسانی که از بیت المال دزدی می کردند را قطع نمی کرد آنگاه دست #کودکانی را که دزدی می کردند را قطع می کرد ❗️این سخن چقدر سندیت دارد


💠#پاسخ💠

👌در این شکی نیست که دزدی کردن گناهی بس بزرگ است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛

« مومن #هیچگاه سرقت و دزدی نمی کند »

📚وسائل الشیعه ج 28 ص 242

👌و فرمود ؛

« در هر خانه ای که مال سرقتی و دزدی وارد شود ، آن خانه #خراب می شود »

📚امالی صدوق ص 325

👌قرآن درباره حد سرقت می فرماید ؛

« دست مرد و زن دزد را به کیفر #عملی که انجام داده اند به عنوان یک مجازات الهی قطع کنید و خداوند توانا و حکیم است » ( مائده 38)

👌روایاتی که آیه فوق را تفسیر کرده اند ، تصریح دارد که برای قطع دست سارق باید حدود بیست شرط محقق شود و چنان نیست که دست هر سارقی قطع شود که #تفصیل آن را در پاسخ گذشته ما بخوانید ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/3208

یکی از مواردی که دست دزد در صورت سرقت قطع نمی شود جایی است که سارق از مالی که در آن #سهم دارد مانند غنیمت یا بیت المال به اندازه سهم خودش دزدی کند ، در چنین جایی سارق مورد تعزیر و مجازات قرار می گیرد اما دستش #قطع نمی شود که مستندات مشروعیت تعزیر را می توانید در نمایه زیر بخوانید ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6272

🔹امام #صادق علیه السلام فرمود ؛

« مردی را که از بیت المال دزدی کرده بود ، به نزد علی علیه السلام آوردند ، علی علیه السلام فرمود دست او قطع نمی شود چرا که برای او نصیب و سهمی از بیت المال بوده است »

📚الکافی ج 7 ص 231

👌این روایت در جایی است که سارق به اندازه سهمش از بیت المال دزدی کرده است ، اما اگر بیشتر از اندازه #سهمش دزدی کرده باشد ، به تصریح روایات دیگر دستش قطع می شود ؛

📚التهذیب ج 10 ص 129 _ وسائل الشیعه ج 28 ص 289

👌بنابراین چنین نیست که بگوییم دست کسانی که از بیت المال دزدی می کنند قطع نمی شود زیرا در صورتی این حکم #صادق است که اولا فرد سارق از بیت المال سهمی داشته باشد و دیگر آنکه بیشتر از سهمش دزدی نکند .

اما اگر کودکی که به سن #بلوغ نرسیده است ، دزدی کند ، در رابطه با او امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« برای بار اول بخشیده می شود ، و برای بار دوم هم بخشیده می شود ، و در مرحله سوم تعزیر ( و تنبیه بدنی ) می شود و در مرحله چهارم اطراف انگشتانش قطع می شود و در مرحله #پنجم پایین تر از آن قطع می شود »

📚الکافی ج 7 ص 232

👌روشن است که حد سرقت در صورتی بر کودکان جاری می شود که شرایط آن را که در بالا به آن اشاره کردیم داشته باشند . بنابراین کودکان به صورت مطلق مورد حد #سرقت قرار نمی گیرند ، بلکه پس از تکرار سرقت و پند نگرفتن و توجه نکردن به قبح آن ، مورد تنبیه و #مجازات قرار می گیرند .

روایاتی که اشاره به تنبیه کودکان سارق توسط علی علیه السلام دارد ، بر پایه روایت فوق ، همه بعد از #تکرار سرقت بوده است نه آنکه علی علیه السلام ابتداءا حد سرقت را بر آنان جاری کند ؛

📚وسائل الشیعه ج 28 ص 293 باب 28

امام رضا علیه السلام فرمود ؛

« علت #قطع دست سارق آن است که این عمل به عنوان مجازاتی برای ترک سرقت در نظر گرفته شده است ، و سارق با دست خودش تن به سرقت می دهد ، و این مجازات عبرتی است برای دیگران تا اقدام به تصرف اموال دیگران از راه حرام نکنند ، چرا که در چنین عملی انواع فساد و فناء وجود دارد ، سرقت کردن حرام شده است زیرا موجبات #فساد اموال و قتل جان ها را فراهم می سازد و تنازع و درگیری و انواع حسادت ها را در پی خواهد داشت ، و با سرقت کردن دیگر تجارت و صناعات در زندگی بشر بسته می شود »

📚عیون الاخبار ج 2 ص 96





#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#امام_علی_علیه_السلام_انتخاب_منذر

🤔#پرسش

در مورد عدم درایت لازم امام على ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد که امام على #شخصى را بدون شناخت و فقط بخاطر نام پدرش او را والى شيراز كرد بعد طرف اختلاس كرده و ميگريزد ( نهج البلاغه )


💠#پاسخ💠

👌آنچه مورد سوال و اشکال قرار گرفته است قضیه ای است که مربوط می شود به منذر بن جارود عبدی که از طرف امام علی عليه السلام به فرماندارى بعضى از مناطق ايران منصوب شده بود و دليل انتخاب او افزون بر حسن ظاهر، سابقه بسيار خوب پدرش «جارود عبدى» بود كه از افراد بسيار با استقامت و مدافع اسلام در عصر #پيغمبر و اعصار بعد بود؛ ولى «منذر» مانند بسيارى از افراد كه وقتى به مقامى مى‏ رسند خود را گم مى‏ كنند، از مسير حق خارج شد و به هوا و هوس پرداخت و از موقعيت خود غافل شد و اموال بيت‏ المال را بى ‏حساب و كتاب خرج مى ‏كرد. هنگامى كه اين خبر به امام عليه السلام رسيد، نامه شديد اللحن مورد بحث را براى او فرستاد و او را به شدت توبيخ كرد و از مقامش عزل نمود.

🔸امام علیه السلام در نامه اش به منذر چنین نوشت ؛

« اما بعد (از حمد و ثناى الهى) شايستگى پدرت، مرا درباره تو گرفتارِ خوش‏بينى ساخت و گمان كردم تو هم #پيرو هدايت و سيره او هستى و راه و رسم او را دنبال مى‏ كنى. ناگهان به من گزارش داده شد كه تو در پيروى از هواى نفست چيزى فروگذار نمى ‏كنى و براى سراى ديگرت ذخيره ‏اى باقى نمى‏ گذارى، با ويرانى آخرتت دنيايت را آباد مى‏ سازى و به بهاى #قطع رابطه با دينت با خويشاوندانت پيوند برقرار مى‏ سازى (و به گمان خود صله رحم مى‏ كنى) اگر آنچه از تو به من رسيده است درست باشد شتر (باركش) خانواده ‏ات و بند كفشت از تو بهتر است و كسى كه داراى صفات تو باشد نه شايستگى اين را دارد كه حفظ مرزى را به او بسپارند و نه كار مهمى به وسيله او اجرا شود، نه قدر او را بالا ببرند، نه در حفظ امانت شريكش سازند و نه در جمع ‏آورى حقوق بيت‏ المال به او اعتماد كنند. به محض رسيدن اين نامه به سوى من حركت كن »

📚نهج البلاغه نامه 71

چنان که بارها توضیح داده ایم امامان وظیفه داشتند تا در زندگی اجتماعی خود همانند انسان های #معمولی رفتار کنند وجز در موارد محدودی از علم باطنی خود استفاده نکنند و به زندگی عادی با مردم بپردازند تا نظام اجتماعی بر هم نخورد، چنان که پیامبر وامامان منافقان را به خوبی می شناختند ومی دانستند که ایمان واقعی ندارند ولی هرگز از علم غیب خود درباره آنان استفاده نکردند ودر معاشرت، ازدواج ودیگر احکام با آنان مانند سایر مسلمانان رفتار می کردند


🔶پیامبر #گرامی فرمود:

«من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود»

📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279

👌در #روایتی آمده است:

« زمانی که امام علی ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ‌

❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند

👌امام پاسخ داد:

«اگر خداوند به علم خودش با #بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود»

📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261

🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم #غیب نمی باشد

📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455

👌امام #صادق فرمود:

«خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی»

📚وسائل الشیعه ج27 ص229


👌به يقين امام علی عليه السلام نیز در امور مربوط به زندگى مأمور به ظاهر است و بر طبق آن عمل مى‏ كند و به هنگام انتخاب «#منذر» براى اين مقام، قراين خلافى وجود نداشت؛ هم او ظاهرالصلاح بود و بدون سوء سابقه و هم جزو خانواده ‏اى معروف به صلاح و درستكارى و اين مقدار براى انتخاب او كافى بود؛ ولى همان‏گونه كه گفته شد افرادى هستند كه در حال عادى ظاهرا صالح و درستكارند؛ اما هنگامى كه به مال و #مقامى برسند خود را گم مى ‏كنند و گاه مسير زندگيشان به طور كامل دگرگون مى‏شود و «منذر» از اين افراد بود.

📚پیام امام امیر المومنین ج11 ص 375





#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#محل_دفن_سرهای_شهدای_کربلا

🤔#پرسش

تکلیف سرهای #شهدای کربلا چه شد ❗️آنها کجا دفن شدند


💠#پاسخ💠

👌پس از واقعه جانگداز کربلا ، سرهای شهدای کربلا جز علی اصغر و حر بن یزید ریاحی #قطع شد و به سوی کوفه و سپس به سوی شام روانه شد ؛

📚البدایه و النهایه ج8 ص190

💠در رابطه با محل دفن سر مبارک امام حسین علیه السلام دو قول #مشهور در نزد شیعه است ، که یا در نجف دفن شده است و یا در اربعین توسط امام سجاد علیه السلام در #کربلا دفن شد زیرا ثابت است که اهل بیت حسین و امام سجاد علیه السلام برای اولین اربعین حسین علیه السلام خود را به کربلا رساندند ؛

🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5079

🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4765


👌در رابطه با سر سایر شهدای #کربلا نیز مشهور است که آنان نیز توسط امام سجاد علیه السلام در اربعین حسینی به کربلا باز گردانده شدند و دفن شدند .

👌شیخ عباس #قمی نقل می کند ؛

« یزید بن معاویه سرهای شهدا را به علی بن الحسین داد ، امام سجاد نیز سرهای شهدا را به بدن های شریف در روز #بیستم صفر و اربعین حسین ملحق کرد »

📚نفس المهموم ص425

📚حبیب السیر ج2 ص60

البته نقل دیگری نیز وجود دارد که سرهای شهدای کربلا به غیر از امام حسین علیه السلام در همان #شام مدفون شده اند.

🔶مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه می نویسد؛

« بعد از سال 1321 هجری قمری در آرامگاه مشهور با باب الصغیر در #دمشق مقبره ای دیدم که سر در آن سنگی نصب بود که نوشته بود این جا محل دفن سرهای عباس بن علی و علی اکبر بن حسین و حبیب بن مظاهر است ...طبیعتا سرهای شهدا پس از حمل شدن به دمشق و گردانده شدن در شهر و بر آورده شدن هدف یزید به ناچار بایستی در یکی از گورستان های شهر دفن می شدند ، که از میان آنها این سه سر در آرامگاه باب #الصغیر مدفون شده اند و جای دفنشان حفظ شده است »

📚اعیان الشیعه ج1 ص627



#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#قطع_وحی

🤔پرسش

آیا راست است که گاهی وحی بر پیامبر قطع می شد و مشرکین پیامبر را مسخره می کردند که خدایش او را رها کرده و پیامبر محزون می شد تا جایی که قصد خودکشی داشت

💠پاسخ💠

👌در این شکی نیست که مدت زمانی وحی بر پیامبر گرامی نازل نمیشد و اصطلاحا مساله انقطاع وحی پیش آمد .

🔶ابن عباس می گوید:

« پانزده روز گذشت و وحی بر پیامبر نازل نشد . مشرکان گفتند پرودگار محمد او را رها کرده است و دشمن داشته اگر راست می گوید ماموریت او از سوی خدا است باید وحی به طور مرتب بر او نازل می شد در این هنگام بود که سوره ضحی نازل شد»

📚مجمع البیان ج10 ص504

❗️خداوند جهت پاسخ به مشرکین این آیات را نازل کرد؛

« قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد که خداوند تو را هرگز وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است...»

🔶ضحی 1 تا 3

🗯در بعضی از روایات آمده است که جمعی از مسلمانان به پیامبر عرض کردند که چرا بر شما وحی نمی شود؟

🔶حضرت پاسخ دادند:

« چگونه وحی بر من نازل شود در حالی که شما مفاصل انگشتان خود را پاکیزه نمی کنید و ناخنهای خود را نمی گیرید»

📚بحار الانوار ج18 ص255

👌البته این روایت نمی تواند تمام علت برای فلسفه انقطاع وحی باشد بلکه می توان گفت:

« هدف از انقطاع وحی آن بود که روشن شود که پیامبر هر چه دارد از ناحیه خدا دارد و حتی در نزول وحی از خود اختیاری ندارد . هر زمان خدا بخواهد وحی قطع می شود و هر زمان بخواهد برقرار می گردد و شاید انقطاع وحی به همین منظور بود تا پاسخی باشد به آنها که از پیامبر تقاضای معجزات اقتراحی و بر طبق میل خود داشتند یا به او پیشنهاد می کردند که فلان حکم یا فلان آیه را تغییر ده و او می فرمود من در این امور اختیاری ندارم »

📚تفسیر نمونه ج27 ص100

در برخی روایات جعلی اهل سنت آمده است که پیامبر گرامی پس از انقطاع وحی محزون می گشت و قصد خود کشی می کرد تا آن که جبرئیل می آمد و پیامبر را از خود کشی کردن مانع می شد.

👌بخاری در صحیح خود از عایشه نقل می کند:

« وحی بر پیامبر نازل نمی شد و پیامبر شدیدا محزون می گشت تا جایی که تصمیم می گرفت خود را از بالای کوه بر زمین بیفکند . هر زمان به لبه کوه نزدیک می شد تا خود را پرت کند جبرئیل در برابرش ظاهر می شد و می گفت تو پیامبر خدا هستی . پیامبر از این سخن آرامش می گرفت و از قصد خود کشی منصرف می شد .باز اگر انقطاع وحی رفع نمی شد پیامبر جهت خود کشی به بالای کوه می رفت تا خود را پرت کند و جبرئیل می آمد و با گفتن این که تو پیامبر خدا هستی او را مانع می شد»

📚صحیح بخاری ج10 ص359 ناشر جمهوریه مصر العربیه



🔴ما این روایت را مردود و جعلی می دانیم که با عصمت پیامبر منافات دارد و به هیچ عنوان قابل اعتنا نمی باشد . راوی آن #عایشه است که متهم به کذب و دروغگویی است .

👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« سه تن بودند که پیوسته بر پیامبر دروغ می بستند که آنان ابوهریره و انس بن مالک و #یک زن بودند »

📚الخصال ج1 ص190

👌علامه مجلسی تصریح می کند که منظور از زنی که بر پیامبر دروغ می بست #عایشه است .

📚بحار الانوار ج2 ص217



#پرسمان_اعتقادی

Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#قطع_دست_دزد

🤔#پرسش

پیامبر دین صلح و دوستی(رحمة للعالمین!) و قطع دست به خاطر دزدیدن یک عَبا!

اسلامگرایان می گویند اجرای حکم قطع دست دزد٬ مشروط به تحقق شروط بسیاری است و به این راحتی لازم الاجرا نمی شود! حال آنکه میبینم پیامبر این جماعت به راحتی هرچه تمام دست سارقی را آن هم به خاطر دزدین یک عبا قطع می کند!🔻🔻🔻

#متن_حدیث: علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد عن الحلبي عن أبي عبد الله(ع) قال سألته عن الرجل يأخذ اللص يرفعه أو يتركه؟فقال:إن صفوان بن أمية كان مضطجعا في المسجد الحرام فوضع ردائه...
#ترجمه: حلبى گويد:از امام صادق پرسيدم:شخصى دزدى را دستگير مى‌كند او را تحويل دهد يا رهايش كند؟فرمود:صفوان بن اميه در مسجد الحرام دراز كشيده بود.او عبايش را گذاشت و در پى قضاى حاجت بيرون رفت هنگامى كه برگشت متوجه شد عبايش را دزديده‌اند.گفت:چه كسى عبايم را برده‌؟پس دنبال آن گشت و دزد را دستگير كرده به پيامبر خدا تحويل داد.پيامبر فرمود:دستش را قطع كنيد.صفوان گفت:اى پيامبر خدا! آيا دست او را به خاطر سرقت عباى من قطع مى‌كنيد؟پيامبر فرمود: آرى...
📓منبع:الكافي-ج۷-ص۲۵۱
#حکم_حدیث: حسن
📓منبع:مرآة العقول-ج۲۳-ص۳۹۰


💠#پاسخ💠

👌خداوند می فرماید ؛

«مرد دزد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏ اند، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خدا عزيز و حكيم است» ( مائده 38)

امام رضا عليه السلام فرمود ؛

«خداوند دزدى را حرام فرمود؛ چون اگر مباح بود موجب تباهى اموال و آدم كشى مى‏ شد و نيز به خاطر اين كه غصب اموال يكديگر، موجب كشتار و درگيرى و حسدورزى به يكديگر مى‏ شود. و همچنين موجب ترك تجارت و پيشه ‏ورى، و كسب اموال و ثروتهاى به ناحق و ناروا مى ‏گردد ...

علّت بريدن دست راست دزد آن است كه وى با دست راست خود با اشياء تماس دارد و اين دست، بهترين و كار آمدترين عضو بدن اوست. پس بريدن آن كيفرى براى دزد و درس عبرتى است براى ديگران تا درصدد تصرّف اموال، از راه ناروا نيايند و نيز چون بيشتر با دست راست دزدى مى ‏كنند »

📚عیون الاخبار ج 2 ص 96

در تفسیر نمونه نیز چنین آمده است ؛

« اگر ملاحظه مى ‏كنيم امروز دزدى فراوان است به خاطر آن است كه چنين حكمى اجراء نمى ‏شود و لذا در محيطهايى كه اين حكم اسلامى اجراء مى‏ گردد (مانند محيط عربستان سعودى كه تا سالهاى اخير اين حكم در آن اجراء مى‏ شد) امنيت فوق العاده‏ اى از نظر مالى در همه جا حكمفرما بود.

👌بسيارى از زائران خانه خدا با چشم خود چمدانها يا كيفهاى پول را در كوچه و خيابانهاى حجاز ديده ‏اند كه هيچكس جرئت دست زدن به آن را ندارد تا اينكه مامورين « اداره جمع ‏آورى گمشده‏ ها » بيايند و آن را به اداره مزبور ببرند و صاحبش بيايد و نشانه دهد و بگيرد. غالب مغازه‏ ها در شبها در و پيكرى ندارند و در عين حال كسى هم دست به سرقت نمى‏ زند.

جالب اينكه اين حكم اسلامى با اينكه قرنها اجراء مى‏ شد و در پناه آن مسلمانان آغاز اسلام در امنيت و رفاه مى‏ زيستند در مورد تعداد بسيار كمى از افراد كه از چند نفر تجاوز نمى‏ كرد اين حكم در طى چند قرن اجراء گرديد.

آيا بريدن چند دست خطا كار براى امنيت چند قرن يك ملت قيمت گزافى است كه پرداخت مى‏ شود؟

👌 بعضى اشكال مى‏ كنند. [آيا اين حكم با احترام مسلمان منافات ندارد؟]
كه اجراى اين حد در مورد سارق به خاطر يك ربع دينار منافات با آن همه احترامى كه اسلام براى جان مسلمان و حفظ او از هر گونه گزند قائل شده‏ ندارد، تا آنجا كه ديه بريدن چهار انگشت يك انسان مبلغ گزافى تعيين شده است.

اتفاقا همين سؤال- به طورى كه از بعضى از تواريخ بر مى ‏آيد- از عالم بزرگ اسلام، علم الهدى مرحوم سيد مرتضى، در حدود يكهزار سال قبل شد، سؤال كننده موضوع سؤال خود را طى شعرى به شرح ذيل مطرح كرد ؛

« يد بخمس مئين عسجد وديت ما بالها قطعت فى ربع دينار؟

يعنى دستى كه ديه آن پانصد دينار است چرا به خاطر يك ربع دينار بريده مى ‏شود؟

👌 سيد مرتضى در جواب او اين شعر را سرود ؛

عز الامانة اغلاها و ارخصها ذل الخيانة فافهم حكمة البارئ‏

يعنى عزت امانت آن دست را گرانقيمت كرد و ذلت خيانت بهاى آن را پائين آورد، فلسفه حكم خدا را بدان »

📚تفسیر نمونه ج 4 ص 378

🔸#ادامه👇
#قطع_درختان_نبرد_بنی_نضیر

🤔#پرسش

پیامبر اسلام حتی به درختان هم رحم نمی‌کند ؛

پیامبر اسلام در جریان حمله به یهود بنی نضیر٬ شروع به تخریب خانه‌های یهودیان می‌کند. یهودیان نیز برای اینکه خانه‌هایشان نصیب مسلمانان نشود خود شروع به خراب کردن خانه‌هایشان می‌کنند. محمد به تلافی این رفتار دستور می‌دهد نخل‌هایشان را نیز قطع کنند! ↓↓↓

علی بن ابراهیم روایت کرده‌است که: حضرت متوجه خراب کردن خانه‌های ایشان شد و ایشان نیز به چون قطع امید از خانه‌های خود کردند خانه‌های نیکوی خود را به دست خود خراب می‌کردند. پس حضرت فرمود درخت‌های خرمای ایشان را نیز قطع کنند تا مورث قطع طمع ایشان شود؛ ایشان گفتند: یا محمد! خدا تو را امر به فساد نکرده‌است چرا درخت‌ها را می‌بری؟ اگر (درختان) از آن توست٬ پس بردار٬ و اگر از آن ماست٬ قطع مکن!
📚حیاة القلوب - تألیف مجلسی - انتشارات سرور ٫ قم ٫ ۱۳۸۴ - ج۴ - ص۱۰۰۷

پی‌نوشت: در قرآن هم به این رخداد اشاره شده‌است:
آنچه از درخت خرما بریدید یا آنها را بر ریشه ها و تنه هایش رها کردید، به فرمان خدا بود، تا نافرمانان را زبون و رسوا کند. (الحشر/۵) ❗️❗️


💠پاسخ💠

👌پیامبر گرامی و امامان اهلبیت علیهم السلام ، همواره به غرس کردن و کاشت درختان توصیه می کردند و از قطع کردن آنها نهی می کردند .

پيامبر گرامی فرمود ؛

« هيچ مردى نيست كه درختى بنشاند، مگر اين كه خداوند به اندازه ميوه ‏اى كه آن درخت مى‏ دهد برايش اجر بنويسد. » ، « هر كه درختى بنشاند و در نگهدارى و رسيدگى به آن صبر به خرج دهد تا آن درخت به بار نشيند، در قبال هر ميوه ‏اى از آن كه روزى جوينده ‏اى بخورد، يك صدقه نزد خدا برايش منظور مى‏ شود. »

📚میزان الحکمه ج 5 ص 480

امام صادق ع در پاسخ به سؤال از مكروه بودن شغل كشاورزى فرمود ؛

« زراعت كنيد و درخت بكاريد؛ به خدا سوگند كه مردم شغلى حلالتر و پاكيزه ‏تر از آن پيشه نكرده‏ اند. به خدا سوگند [حتى‏] بعد از خروج دجّال (نزديك شدن قيامت) هم كشاورزى و نخل كارى ادامه خواهد يافت »

📚الکافی ج 5 ص 260

و فرمود ؛

« درختان ميوه را قطع ‏نكنيد، كه خداوند بر سر شما عذاب فرو مى ‏ريزد. » _ « قطع درخت خرما، مكروه است »

📚الکافی ج 5 ص 260 _ 264

👌پیامبر گرامی ، هنگامی که سپاهی را برای نبردی ، گسیل می داشت به آنان امر می کرد که درختان را از بین نبرند ، چنان که در نقلی آمده است که خطاب به سپاهیان می فرمود ؛

«درختان خرما را نسوزانيد و آنها را در آب، غرق نكنيد و هيچ درخت ميوه ‏اى را قطع ننماييد و زراعتى را به آتش نكشيد. »

📚الكافي ، ج 5 ص 29 _ تهذيب الأحكام: ج 6 ص 138

👌این مضمون را علمای اهلسنت هم نقل می کنند ؛

📚سبل الهدی ، ج 6 ص 146 _ المغازی ، ج 2 ص 758

و مطابق نقل دیگر ، امام صادق عليه السلام فرمود ؛

« رسول خدا هرگاه مى‏ خواست سپاهى را گسيل دارد، آنها را فرا مى‏ خواند و در برابر خود مى ‏نشاند و مى‏ فرمود به نام خدا و با يارى خدا و در راه خدا و بر آيين پيامبر خدا رهسپار شويد، در غنايم دست نبريد، دست به مُثْله كردن نزنيد، خيانت نكنيد، پيرمرد رفتنى و كودك خردسال و زن را نكشيد، و درختى را قطع نكنيد، مگر آن كه ناچار بدين كار (قطع درخت) شويد. »

📚وسائل الشیعه ، ج 15 ص 58

👌بنابراین قطع درختان حتی در هنگام نبرد ، ممنوع و حرام است و تنها در صورتی که ضرورت و اضطرار و مصلحتی مهم تر بر قطع درختان واقع شود ، در این صورت قطع کردن اشکالی ندارد ، چنان که در جریان نبرد بنی نضیر ، این ضرورت و مصلحت مهمتر اتفاق افتاد .

پیامبر گرامی به خاطر پیمان شکنی و خیانت بنی نضیر و دسیسه ای که آنان برای از بین بردن اسلام انجام داده بودند که در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11000

👌تصمیم به نبرد با یهود بنی نضیر گرفت ‌ . مسلمانان براى جنگ با اين قوم پيمان‏ شكن حركت كردند . هنگامى كه آنها با خبر شدند به قلعه ‏هاى مستحكم و دژهاى نيرومند خود پناه بردند، و درها را محكم بستند، پيامبر ص دستور داد بعضى درختان‏ نخل را كه نزديك قلعه‏ ها بود بكنند يا بسوزانند.

👈این كار شايد به اين منظور صورت گرفت كه يهودان را كه علاقه شديدى به اموال خود داشتند از قلعه بيرون كشد و پيكار رودررو انجام گيرد، اين احتمال نيز داده شده كه اين نخلها مزاحم مانور سريع ارتش اسلام در اطراف قلعه ‏ها بود و مى‏ بايست بريده شود. 👉

📚تفسیر نمونه ، ج 23 ص 486


🔸ادامه 👇