پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.57K subscribers
2.03K photos
190 videos
60 files
5.8K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#شرکت_نکردن_علی_علیه_السلام_در_جنگ_تبوک

🤔#پرسش

چرا امام علی در جنگ #تبوک که بزرگترین لشکر کشی مسلمین بود شرکت نداشت ❗️آیا سخن برخی اهل سنت که می گویند پیامبر از علی ناراحت بود و او را به #تبوک نبرد واقعیت دارد


💠#پاسخ💠

👌يكى از افتخارهاى امير مؤمنان، اين است كه در تمام نبردها ملازم ركاب پيامبر و پرچم‏دار وى در #جنگ‏هاى اسلامى بوده است، جز در غزوه «تبوك» كه به دستور پيامبر در مدينه باقى ماند و در اين جهاد شركت نكرد، زيرا پيامبر به خوبى مى ‏دانست كه منافقان و برخى از افراد #قريش به دنبال فرصت مى‏ گردند تا در غياب پيامبر، وضع را دگرگون سازند و حكومت نو بنياد اسلامى را واژگون كنند و اين فرصت در صورتى امكان پذير است كه پيامبر و ياران وى به مقصد دورى بروند و ارتباط آنان با مركز قطع شود.

👌تبوك، دورترين #نقطه‏اى بود كه پيامبر در طى غزوات خود به آن‏جا مسافرت نمود. پيامبر كاملا احساس كرد كه در غياب او ممكن است گروه‏هاى ضد اسلامى، اوضاع را دگرگون سازند و هم‏فكران خود را از نقاط مختلف حجاز گردآورده، متشكل شوند.

او با اين‏كه «محمد بن #مسلمه» را جانشين خود در مدينه قرار داده بود، ولى به على عليه السّلام فرمود:

«تو سرپرست اهل بيت و خويشاوندان من و گروه مهاجرى و براى اين كار جز من و تو، كسى ديگر شايستگى ندارد.»

💠اقامت امير مؤمنان در مدينه توطئه گران را بسيار ناراحت ساخت، زيرا فهميدند كه با وجود على و #مراقبت‏هاى پى‏گير او، ديگر نمى‏ توانند نقشه ‏هاى خود را پياده كنند. از اين رو، براى بيرون رفتن على از مدينه نقشه‏ اى ريختند و شايع كردند كه با اين‏كه پيامبر با كمال ميل على را براى شركت در جهاد دعوت كرد، ولى او از جهت دورى راه و شدت گرما، از شرت در اين نبرد مقدس امتناع كرد. على عليه السّلام براى ابطال تهمت آنان به محضر پيامبر شرف‏ياب گرديد و جريان را با آن حضرت در ميان نهاد. پيامبر، كلمه تاريخى خود را كه از دلايل واضح و روشن امامت و جانشينى بلافصل او پس از پيامبر است؛ درباره او چنين فرمود:

«برادرم به #مدينه بازگرد، زيرا براى حفظ شئون و اوضاع مدينه جز من و تو كسى شايستگى ندارد. تو نماينده من در ميان اهل بيت و خويشاوندان من هستى ... أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي؟ آيا خشنود نمى‏شوى كه بگويم مثل تو نسبت به من، مثل هارون نسبت به موسى است، جز اين‏كه پس از من پيامبرى نيست. همان طورى كه او وصى و جانشين بلافصل موسى بود، تو نيز جانشين و خليفه پس از من هستى »

📚سیره ابن هشام ج2 ص520

📚بحار الانوار ج21 ص207

📚فروغ ابدیت ، ص864

روشن می شود که آنچه در پرسش شما آمد #خلاف واقع است و مستند تاریخی ندارد .


#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#نبرد_نخله_جنگ_در_ماه_حرام

🤔#پرسش

ماجرای درگیری #نخله در صدر اسلام چه بود ❗️چرا پیامبر به یاران خود دستور داد تا به کاروان قریش در ماه حرام حمله کنند آیا این کار گناه نبودچرا این #حقائق را برای مردم نمی گویید


💠#پاسخ💠

👌در ماه رجب سال دوم هجرت، چند ماه قبل از واقعه بدر ، پیامبر گرامی هشتاد نفر از #مهاجران را به فرماندهى «عبد اللّه بن جحش» براى تعقيب كاروان قریش اعزام كرد. هنگام حركت، نامه ‏اى به دست فرمانده داد و گفت: پس از ورود در راه پيمايى، اين نامه را بازكن و به مضمون آن عمل كن و هيچ يك از ياران خود را به اكراه وادار به كارى مكن. وى پس از دو روز راه پيمايى نامه را باز كرد و ديد كه پيامبر چنين دستور داده است « هنگامى كه به نامه من نگاه كردى راه خود را پيش گير و در سرزمين «نحله» كه ميان مكّه و طائف است فرود آى. در آن‏جا در انتظار #قريش بنشين و از تصميم‏ها و خبرهايشان آگاه باش »

وى طبق مضمون نامه عمل كرده و تمام يارانش نيز از او پيروى كردند و در آن نقطه فرود آمدند. در آن هنگام كاروان قريش به سرپرستى «عمرو خضرمى» از طائف به مكّه باز مى‏ گشت. #مسلمانان كه در نزديكى آنان منزل كرده بودند؛ براى اين‏كه دشمن از اسرارشان آگاه نشود، سرهاى خود را تراشيدند تا دشمن تصور كند كه اين‏ها براى مراسم زيارت خانه خدا عازم مكّه هستند. قريش با ديدن اين منظره اطمينان يافته و به هم ديگر گفتند: آنان عازم «عمره» هستند كارى با ما ندارند.

👌در اين هنگام مسلمانان با تشكيل يك #شوراى جنگى، به تبادل نظر پرداختند ، نتيجه شورا اين بود كه دريافتند اگر آن روز را كه پايان ماه رجب بود صبر كنند، ماه حرام اگرچه پايان مى ‏پذيرد، ممكن است قافله قريش همان روز از آن نقطه حركت كنند و وارد سرزمين «حرم» گردند كه نبرد در آن‏جا نيز حرام و قدغن است. از اين رو تصميم گرفتند نبرد در ماه حرام را به جنگ در «حرم» ترجيح دهند و دشمن را #غافلگير كرده و «واقد بن عبد اللّه» سرپرست كاروان را با تيرى كشتند. زيردستان وى نيز فرار كردند، جز دو نفر به نام‏هاى: عثمان بن عبد اللّه و «حكم بن كيسان» كه مسلمانان آنان را دست گير كردند. عبد اللّه بن جحش، مال التجاره را با دو اسير به مدينه آورد.

👌پيامبر از اين‏كه فرمانده جمعيت از حدود #فرمان خارج شده و به جاى كسب تكليف در ماه حرام نبرد كرده است؛ سخت ناراحت گرديد و فرمود:
«من هرگز دستور نداده بودم در ماه حرام جنگ كنيد.»

قريش، نيز اين جريان را به عنوان حربه تبليغى به دست گرفته و شايع كردند كه «محمد» احترام ماه حرام را از بين برده است. يهود اين حادثه را به فال بد گرفته و مى‏ خواستند فتنه‏ اى برپا كنند. #مسلمانان عبد اللّه و يارانش را سرزنش مى‏كردند. از طرفى، پيامبر در غنايم جنگى آنان تصرف نكرد و منتظر وحى الهى بود. ناگهان «جبرئيل» اين آيه را آورد:

«از تو درباره نبرد در ماه حرام مى‏ پرسند، در جوابشان بگو: جنگ در آن ماه گناهى بزرگ و جلوگيرى از راه خدا است، ولى بيرون كردن ساكنان مسجد الحرام، پيش خدا جرمش زيادتر است و جرم فتنه پيش خدا از كشتار بزرگ‏تر است. » (بقره217)

يعنى اگر مسلمانان در ماه #حرام جنگ كرده و كار خلافى را مرتكب شده‏اند، شما مردم قريش جرم بزرگ‏ترى را مرتكب شده ‏ايد، زيرا ساكنان مسجد الحرام‏ (مسلمانان) را از آشيانه خود بيرون كرده‏ايد و با زجر و شكنجه و تهديد و ارعاب، فتنه ‏ها برپا كرده‏ايد و با وجود اين جرم‏هاى بزرگ، حق اعتراض نداريد.


📚البدایه و النهایه ج3 ص248

📚تاریخ طبری ج2 ص412

📚الکامل فی التاریخ ج2 ص114

نامه‏ اى كه رسول خدا به دست «عبد اللّه بن جحش» داد، #گواه زنده بر اين است كه هرگز هدف نبرد در ماه حرام نبوده است، زيرا در آن نامه چنين نوشته بود:

«در سرزمين نخله كه ميان مكّه و طائف است فرود آى و در آن‏جا در انتظار قريش بنشين و از اوضاع آن‏ها ما را #مطلع ساز »

👌اين نامه آشكارا مى‏ رساند كه هرگز عبد اللّه، مأموريتى براى جنگ نداشته و فقط مأمور اكتشاف و كسب اطلاعات بوده است و علت نبرد آن‏ها در نخله و كشتن «عمرو خضرمى» نتيجه شوراى جنگى خودشان بوده است. از اين رو، هنگامى كه پيامبر از خون ريزى آنان آگاه گرديد، آن‏ها را سخت #توبيخ و مذمت كرد و فرمود من دستور نبرد و جنگ نداده بودم.

📚فروغ ابدیت ، سبحانی ، ص467



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA