پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#پیامبر_و_عدم_قصاص_خالد

🤔#پرسش

چرا رسول خدا خالد بن وليد را با وجود آنكه عده ای از مسلمانان قبيله جذيمه را كشته بود كيفر نداد و #قصاص نکرد ❗️آیا این عمل خلاف عدالت نبود


💠#پاسخ💠

👌خالد بن وليد، به فرماندهى گردانى براى دعوت قبيله «جذيمة بن عامر» به اسلام و شكستن بت «عزى» رهسپار سرزمين آنان شد. پيامبر به او دستور داد كه خونى را نريزد و از در جنگ وارد نشود و «عبد الرحمان بن عوف» را #معاون وى قرار داد.

در دوران جاهليت، قبيله «بنى جذيمه» عموى خالد و پدر عبد الرحمان را هنگام بازگشت از «#يمن» كشته و اموال آن‏ها را به غارت برده بودند و «خالد» كينه آنان را در دل داشت. وقتى با جمعيت «بنى جذيمه» روبه‏ رو گرديد، همه آن‏ها را مسلح و آماده دفاع يافت. فرمانده گردان فرياد كشيد كه اسلحه را به زمين بگذاريد، زيرا دوران بت پرستى سپرى گرديده و «أم القرى» سقوط كرده و همه مردم تسليم سپاه اسلام شده‏ اند. سران قبيله نظر دادند كه اسلحه را تحويل داده و تسليم ارتش اسلام شوند.

👌يك نفر از آن ميان با ذكاوت خاصى دريافت كه فرمانده لشكر سوء قصد دارد و به سران چنين گفت: نتيجه تسليم، اسارت و بدنبال آن مرگ است. سرانجام، نظر سران به مرحله اجرا گذاشته شد و سلاح‏ها را به سربازان اسلام تحويل دادند. در اين هنگام، فرمانده گردان با كمال ناجوان‏مردى و برخلاف دستور صريح اسلام، فرمان داد كه دست‏هاى مردان قبيله را از پشت ببندند و همه را بازداشت كنند. سپس سحرگاهان گروهى از آنان به فرمان خالد اعدام و دسته‏ اى آزاد شدند.

📚فروغ ابدیت ص825

وقتى خبر جنايت هول‏انگيز «خالد» به گوش پيامبر رسيد، سخت ناراحت شد. #بخاری و دیگران نقل می کنند ؛

« ابن عمر می گوید پیامبر خالد بن ولید را به سوی بنی جذیمه فرستاد . آنها نمی توانستند بگویند #اسلمنا گفتند صبانا ، خالد شروع به کشتار و اسیر گرفتن کرد و به هر یک از ما اسیری داد و گفت اسیر خود را بکشید ، من گفتم به خدا قسم اسیر خود را نمی کشم ، و یاران من نیز هیچکدام نباید اسیر خود را بکشند ، موضوع را با پیامبر در میان گذاشتیم پیامبر دو بار فرمود ؛ « خدایا من از آنچه خالد انجام داد به سوی تو پناه می برم »

📚صحیح بخاری ج4 ص122

📚سنن نسائی ج8 ص250

پیامبر گرامی فورا به على عليه السّلام مأموريت داد كه به ميان قبيله مزبور برود و خسارت جنگ و #خون‏بهاى افراد را بپردازد. على در اجراى دستور پيامبر به قدرى دقت به خرج داد كه حتى قيمت ظرف چوبى را كه سگان قبيله در آن آب مى ‏خوردند و در برخورد خالد شكسته بود، پرداخت.

📚سیره ابن هشام ج2 ص430

👌سپس همه سران مصيبت ‏زده را خواست و گفت: آيا تمام خسارات جنگ و خون‏بهاى افراد بى‏ گناه به طور دقيق پرداخت شد؟ همگى گفتند: بلى. سپس على عليه السّلام به خاطر اين‏كه امكان داشت ضررهايى بر آن‏ها وارد شده باشد از آن‏كه آنان آگاهى نداشته باشند، مبلغى اضافى پرداخت و به مكه بازگشت و گزارش كار خود را به پيامبر داد. پيامبر عمل وى را تحسين كرد و سپس برخاست و رو به قبله ايستاد و دست‏هاى خود را بالا برد و با حالت استغاثه گفت: خدايا تو آگاهى كه من از جنايت «خالد» بيزارم و من هرگز به او دستور جنگ نداده بودم.

📚سیره ابن هشام ج2 ص430

📚تاریخ طبری ج2 ص164

👌امير مؤمنان جبران خسارت ضررهاى معنوى و روحى را نيز در نظر گرفت. از اين رو، #مبلغى را به كسانى كه از حمله‏ هاى خالد ترسيده بودند پرداخت و از آنان دلجويى كرد. وقتى پيامبر از اين روش عادلانه امير مؤمنان آگاه شد، فرمود: على! من اين كار شما را با شترانى زياد و سرخ مو عوض نمى‏كنم.

📚الخصال ج2 ص125

بی شک عمل پیامبر برای جبران خسارت ، از این جهت بود که قبیله مذکور تازه به اسلام گرویده بودند و اگر جبران خسارت صورت نمی گرفت نه تنها آنان بر #اسلام باقی نمی مانند ، بلکه از آنجایی که خالد را فرستاده پیامبر می دانستند، با پیامبر گرامی وارد نبرد و کشمکش می شدند ، اما پیامبر با این عمل هم مصائب آنان را تسکین داد و هم دید آنان را نسبت به اسلام مثبت کرد و هم #بیزاری خود را از عمل خالد ابراز داشت ‌.

اما این که چرا پیامبر گرامی در برابر این عمل خالد را قصاص نکرد پاسخ روشنی دارد .

👌بخشيدن خون مقتول و يا قصاص قاتل ، در اختيار ولی مقتول است و هيچ كس حتی پيامبر خدا و يا هر #حاكم ديگری ، حق بخشيدن خون را ندارند و اگر صاحب خون بخواهد قاتل را قصاص نمايد ، حاكم اسلامی وظيفه دارد كه قاتل را قصاص و حكم اسلامی را اجرا نمايد ؛ اما اگر صاحب خون قصد كشتن نداشته باشد و بخواهد با گرفتن ديه ، از كشتن قاتل بگذرد ، حاكم اسلامی طبق نظر ولی دم عمل خواهد كرد. قبیله بنی جذیمه با گرفتن خسارت و خون بهاء از #گناه خالد گذشتند و دیگر خواهان قصاص او نبودند .


#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🤔پرسش ببخشید با توجه به زمزمه های پیدا شدن جنازه مومیایی شده رضا خان کسانی او را عادل معرفی می کنند و مردم را تحریک به دفاع از رضاخان می کنند لطفا در این زمینه روشنگری کنید 💠پاسخ👇👇👇
#جنایات_رضاخان4

#کشته_شدن_شاعر_پر_آوازه_ایرانی_توسط_رضاخان

در کتاب دائره المعارف فارسی چنین آمده است ؛

«فرخى يزدى برخلاف فرخى سيستانى شاعر دربارى قرن چهارم تنها در فكر #سعادت خود نبود، بلكه در راه بهروزى كشاورزان و ديگر طبقات محروم سعى و تلاش مى ‏كرد و نسبت به مسائل اجتماعى و سياسى عصر خود عنايت و توجه #فراوان داشت. در آغاز جوانى به دموكراتها پيوست و به مناسبت شعرى كه در نوروز 1327 قمرى در مدح آزادى، خطاب به فرماندار مرتجع يزد سرود، ضيغم الدوله شيرازى #حاكم يزد، دهانش را با نخ و سوزن دوخت و به زندانش افكند، در نتيجه تحصّن و اعتراض مردم يزد، وزير كشور از طرف #مجلس استيضاح شد و وى اين موضوع را با كمال وقاحت شايعه خواند و در مقام پاسخگويى برنيامد.

👌پس از چندى به تهران آمد (1328) و روزنامه طوفان را انتشار داد و از دموكراسى و حكومت ملى با شور و شوق فراوان حمايت و جانبدارى نمود. در دوره هفتم #قانونگذارى از يزد به نمايندگى مجلس شورا انتخاب شد و يكى از دو نماينده طرفدار اقليت بود؛ در اواخر اين دوره، از بيم تعقيب شهربانى از ايران گريخت، و از طريق مسكو به #برلين رفت و در (1312 ه. ش) به تهران آمد و به گناه افكار مترقى و آزاديخواهانه مورد تعقيب #پليس_رضاخان قرار گرفت و بنا به #مشهور در زندان به قتل رسيد»


📚دائره المعارف فارسی ج 2 ص 1868


#ادامه_دارد


#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA

#ایتا

http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185

#در_سروش

https://sapp.ir/poorseman
#خلود_در_بهشت

🤔#پرسش

در یک آیه قرآن هست که میگوید کسانی که وارد بهشت میشوند جاودنند مگر اینکه خدا بخواهد کسی را از #بهشت بیرون کند . از طرفی قرآن میگوید بهشتی ها در بهشت جاودنند آیا میان این دو مطلب تنافی نیست ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در این شکی نیست که بهشت برای بهشتیان ابدی و دوزخ نیز برای معاندین و ملحدان ابدی می باشد و از آن #خروجی نیست ‌.

البته توجه به این نکته لازم است که خلود که در آیات قرآن آمده است در اصل لغت به معنى بقاى #طولانى و هم به معنى ابديت آمده است، بنا بر اين كلمه خلود به تنهايى دليل بر ابديت نيست، زيرا هر نوع بقاء طولانى را شامل مى ‏شود.

👌ولى در بسيارى از آيات قرآن با #قيودى ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم ابديت فهميده مى‏ شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به «خالِدِينَ فِيها أَبَداً »مى ‏كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروه‏ها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير « خالِدِينَ فِيها أَبَداً » ديده مى‏ شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است.

تعبيرات ديگرى مانند « ماكثين فيها ابدا » در آيه 3 كهف « لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى‏ دهد كه بطور #قطع گروهى از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند.

📚تفسیر نمونه ج 9 ص 239

حال آنچه مورد #پرسش قرار گرفته است این آیه است که می فرماید ؛

« وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، ما دام كه آسمانها و زمين بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى » ( هود 108)

پرسش اینجاست که ظاهر استثناى جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ؛ مگر اين كه خداى تو بخواهد» مى ‏رساند كه ممكن است روزى #خدا بخواهد كه آنان را از اين مركز نعمت بيرون كند، در صورتى كه باقى آيات گواه بر اين است كه هرگز آنها از بهشت خارج نخواهند شد، با اين وضع معناى اين آيه چيست؟

👌برای پاسخ #گفتنی است که درست است كه خداوند جهان به افراد سعادتمند در بسيارى از آيات، بهشت‏ دائم وعده كرده است و از اين وعده هرگز تخلّف نخواهد فرمود و خود او مى‏ فرمايد «وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ اين وعده‏ ای است كه خدا كرده و خداوند هرگز از وعده‏ اش تخلّف نمى‏ كند!».( روم 6) ولى ممكن است افرادى تصوّر كنند كه با اين وعده قطعى ديگر زمام كار از دست خدا بيرون مى ‏رود و او حتّى توانايى نخواهد داشت كه آنان را از بهشت خارج سازد و نعمت را از آنها سلب كند و به اصطلاح علمى و كلامى، اين قضاى حتمى قدرت خدا را محدود نموده و از #وسعت توانايى او خواهد كاست .

🔹لذا خداوند با جمله «الَّا مَاشَا رَبُّك» اين حقيقت را تأكيد مى ‏كند كه با وجود اين كه خدا بهشت دائم را وعده نموده و او هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد، مع‏ الوصف اين مطلب، از قدرت او چيزى كم نمى‏ كند و باز اختيار تمام موجودات به دست قدرت اوست ، هرچه بخواهد مى‏ تواند انجام بدهد و قدرت او نسبت به تمام اشيا محفوظ و #ثابت است.

👌عين اين جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ» در آيه بعد كه درباره دوزخيان است و به آنها وعده عذاب دائمى داده، نيز وارد شده است و علّت آن همان است كه در آيه پيش ذكر گرديد.

از قراين روشنى كه تفسير فوق را تأييد مى‏ كند جمله «عَطَاً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» كه در آخر آيه آمده است مى ‏باشد. اين جمله مى‏ گويد اين عطيّه #الهى ثابت و پايدار و مستمرّ است و هرگز جدا شدنى نيست.

👌این سخن در #روایاتی نیز مورد اشاره قرار گرفته است ؛

📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 160

در تفسیر #نمونه نیز چنین آمده است ؛

« هدف از بيان اين استثناء اين است كه تصور نشود خلود و مجازات افراد بى ‏ايمان و پاداش مؤمنان راستين چنان است كه بدون خواست و مشيت الهى باشد و قدرت و توانايى و اراده او را محدود كند و صورت جبر و الزام به خود بگيرد، بلكه در عين جاودانى بودن اين دو، قدرت و اراده او بر همه چيز #حاكم است هر چند به مقتضاى حكمتش پاداش و عذاب را بر اين دو گروه جاودانه مى‏ دارد.

شاهد اين سخن آنكه در جمله دوم در باره سعادتمندان بعد از ذكر اين استثناء مى ‏فرمايد « عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اين عطا و #پاداشى است كه هرگز از آنها قطع نمى ‏شود.» و اين نشان مى ‏دهد كه جمله استثنائيه فقط براى بيان قدرت بوده است.

📚تفسیر نمونه ج 9 ص 247




#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#برابری_مسلمان_و_کافر_در_مجلس_قضاوت

🤔#پرسش

در کتاب لمعه که جزء کتب #درسی حوزه است آمده است که اگر مسلمان و کافر تنازع کردند و به نزد قاضی رفتند ، قاضی می تواند به مسلمان بیشتر توجه کند و احترام بیشتری به او عرضه دارد و او را در کنار خود بنشیند ❗️آیا این ناعدالتی نیست شاید حق با کافر باشد نه مسلمان احترام بیشتر مسلمان نوعی بی عدالتی نیست ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌 اديان الهى به خاطر پشتوانه اخلاقى نيرومندى كه دارند در مسأله قضاوت و داورى و اصولى كه بر تشكيلات قضائى و مجلس داورى #حاكم است بسيار فراتر از مكتب هاى مادّى رفته‏ اند، بلكه اين دو قابل مقايسه نيستند.

در اين دستورات، لطايف و ريزه كارى ها و دقّت هاى فراوانى ديده مى‏شود، و هر چند پاره ‏اى از آنها مربوط به زمان هاى گذشته است و شايد امروز چندان كاربردى نداشته باشد، ولى از نظر اصولى همان ها نيز داراى مفهوم پر بارى نسبت به مسائل قضائى است از جمله این #دستورات این است ؛

« واجب است قاضی مساوات را در ميان دو طرف دعوا در سلام و جلوس و نگاه كردن و سخن گفتن و گوش فرا دادن و عدالت در حكم رعايت كند ،به اين معنى كه اگر به يكى از آنها با احترام خاصّى سلام مى‏ كند يا جواب سلام مى‏ گويد، عين آن را درباره ديگرى رعايت كند؛ و تفاوت موقعيّت اجتماعى آنها هيچگونه تأثيرى در اين مسأله نداشته باشد؛ و اگر به يكى از آنها لحظاتى نگاه مى ‏كند به ديگرى نيز همان مقدار نگاه كند؛ و هر گاه سخنان يكى را به دقّت مى ‏شنود نسبت به ديگرى اين چنين كند. خلاصه اينكه مساوات #كامل را در مجلس قضا و داورى در تمام جوانب حتّى تشريفات و احترامات جزيى رعايت نمايد، تا جلوى انحرافات كلّى به خوبى گرفته شود.»

📚پیام قرآن ج 10 ص 161

👌در کتاب شریف وسائل الشیعه بابی گشوده شده است تحت این موضوع ؛

« باب در استحباب رعایت #تساوی از سوی قاضی ، نسبت به دو طرف دعوا در اشاره کردن ، نظر و نشستن »

📚وسائل الشیعه ج 27 ص 214 باب 3

🔸علی علیه السلام فرمود ؛

« کسی که عهده دار منصب قضاوت شود ، باید بین طرفین دعوا در اشاره و نگاه کردن و نشستن ، رعایت #مساوات را کند »

📚الکافی ج 7 ص 413

🔸امام رضا علیه السلام فرمود ؛

« بدان که بر تو ( قاضی ) واجب است که بین دو طرف دعوا رعایت مساوات را کنی حتی در نگاه کردن به صورتی که #نگاه کردن تو به یکی ، بیشتر از طرف دیگر نباشد »

📚فقه الرضا ص 35 _ مستدرک الوسائل ج 17 ص 350

🔸ادامه 👇
#اجرای_حدود_در_عصر_غیبت

🤔#پرسش

شیخ الطائفــة الطوسی در التبیان، قاضی عبدالعزیز ابن البرّاج، امین‌الاسلام طبرسی، قطب‌الدین راوندی، یحیی‌بن‌سعید الحلّی و ابن‌فهد حلی #اجرای_حد را وظیفۀ #امام و آنکه او را به اقامۀ حد بگمارد (یعنی منصوب #خاص) منحصر دانسته‌اند. ابن ادریس باصراحت و جزئیات بیشتری، #عدم_جواز #اقامۀ_حد در زمان غیبت را تشریح کرده است. او به سود این ادعای اجماع #جمیع مسلمانان از یک‌سو و اجماع #شیعیان ازسوی‌دیگر استناد می‌کند. ابن ادریس معتقد است این #اجماع_عام و #خاص تنها با اجماعی در مقابل آن یا با آیات قرآن یا با سنت متواتر شکسته می‌شود و #اخبار_واحد چنین توانی ندارند. به نظر وی، قول به #جواز اقامۀ حدود توسط فقها در عصر غیبت، مستندی جز #خبر_واحد ندارد.

یکی از کانال های معاند نظام در جواب شما که درباره ی مجازات محاربین اغتشاشات آبان ماه پاسخ نوشته بودید ، ردیه ای نوشته و تحدی کرده است که هیچ کدام از علمای طرفدار نظام نمی‌توانند جواب این متن را بدهند
حال میخواهم بدانم آیا جوابی بر ردیه ای آقا دارید ؟ در کل نظرات شما در مورد ردیه این آقا میخواستم مثل همیشه مستند و مستدل بدانم ❗️❗️❗️


💠#پاسخ 💠

👌فقهای جامع الشرایط در عصر غیبت ، به نیابت از امام علیه السلام ، می توانند به اجرای حدود و تعزیرات بپردازند و این حقی است که از جانب امامان به آنان واگذار شده است .

🔸«حفص بن غياث» می گوید ؛

« سألت ابا عبد اللّه عليه السّلام من يقيم الحدود؟ السّلطان؟ او القاضى؟ فقال: اقامة الحدود الى من اليه الحكم». «من از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم كه چه كسى مى ‏تواند اقامه حدود كند، سلطان يا قاضى؟ امام عليه السّلام فرمود: هر كس كه حکم در دست اوست».

📚الفقیه ج 4 ص 71

👌در این روایت ، کسی که حکم به دست اوست ، مامور اجرای حدود معرفی شده است ، در روایت دیگری ، چنین فردی ، فقیه جامع الشرایط معرفی شده است .

امام ‏صادق علیه السلام پس از آنكه در پاسخ به عمربن حنظله رجوع به حاكمان طاغوت را در موارد منازعه در قرض و ميراث حرام دانسته، در جواب اين پرسش كه شيعيان در اين موارد چه كنند، فرمود ؛

« در اختلافات و شكايات، به فردى از شما كه حديث ما را روايت مى ‏كند و در حلال وحرام ما مى‏ نگرد و احكام ما را مى‏ شناسد، مراجعه كنيد و او را به قضاوت و داورى ‏بپذيريد؛ چراكه من چنين فردى را بر شما #حاكم قرار دادم. پس اگر به حكم ما قضاوت كرد و از او نپذيرفتند، حكم الهى را كوچك شمرده و ما را رد كرده‏ اند و هركس حكم ما را مردود داند، حكم الهى را مردود دانسته و چنين كسى در حد شرك به خداست‏ »

📚الکافی ج 1 ص 67

👌در این روایت از فقیه به عنوان حاکم و آنکه حکم به دست اوست یاد شده است .

لذا شیخ مفید می نویسد ؛

« اقامه حدود بر عهده حاكم اسلامى است كه خداوند او را منصوب كرده و ايشان ائمه هدى از اهل بيت حضرت محمد مى‏ باشند و يا اميران و حاكمانى كه امامان براى اين كار نصب كرده‏ اند و آنان اعمال نظر در اين مسئله را به فقهاى شيعه واگذار كرده ‏اند. درصورتى‏ كه شرايط اين كار براى آنها ممكن باشد، ... تا اينكه فرمود: پس بر آنان لازم است حدود را اقامه نمايند و دست سارقان را قطع كند و زناكار را شلاق بزنند و قاتل را بكشند. و اين كارها همچنين براى كسى [فقيه ى‏] كه حاكم غاصب او را براى اين كار نصب نموده و يا او را براى حكومت از طرف خود بر عده ‏اى از مردم معين كرده نيز واجب و متعين است. پس بر او لازم است كه اقامه حدود كند و احكام را جارى نمايد و امر به معروف و نهى از منكر نمايد و با كفار جهاد كند و با كسانى كه‏ فاجر و مستحق جهاد هستند، جهاد كند و بر مردان مؤمن واجب است او را بر انجام اين امور يارى كنند.»

📚مقنعه 810

👌فقیه بزرگوار حمزة بن عبد العزيز ديلمى ملقب به سلّار مى‏ گويد ؛

« [امامان معصوم‏] اقامه حدود و برپايى احكام الإهى را [كه از شؤون ولايت سياسى است‏] به فقيهان شيعه واگذار كرده‏ اند و از مردم خواسته‏ اند كه براى انجام اين مهم به يارى فقيهان [جامع الشرايط] بشتابند »

📚 المراسم العلوية و الاحكام النبوية ص 261.

علامه حلی نیز می آورد ؛

« حق اقامه حدود از آن امام معصوم عليه السّلام و يا كسى است كه از سوى آن حضرت مأذون باشد. در زمان غيبت اين حق از آن فقهاى شيعه است و حكومت ميان مردم در صورت ايمنى از ظالمان و نيز تقسيم زكات و خمس و افتا، از آن فقهاست».

📚قواعد الاحكام، ج 1، ص 525 و 526

🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇

6⃣اللهیاری اخیرا مدعی شده است که تقلید از علمای شیعه باطل است و هرکس باید خودش مطابق روایات اهل بیت علیهم السلام رفتار کند و کلام غیر اهل بیت علیهم السلام باطل است .

ما هم می گوییم تنها باید از اهل بیت علیهم السلام تبعیت کرد ، چنان که در گذشته در پاسخی که به کمال حیدری دادیم آوردیم ؛

👌ما ماموریم که در اصول و فروع از تعالیم اهل بیت علیهم السلام تبعیت کنیم ، و اعتقادات و احکام خود را بر طبق نص و سخن آنان ساماندهی کنیم ، نه طبق برداشت شخصی ، در این صورت است که مخالفت با نص ، مخالفت با اصل دین است .

👌خداوند می فرماید ؛

« فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ » « اگر نمى‏ دانيد از اهل اطلاع سؤال كنيد. » ( نحل 43)

در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت علیهم السلام ، وارد شده مى‏ خوانيم كه اهل ذكر امامان هستند، از جمله در روايتى از امام على بن موسى الرضا مى‏ خوانيم كه در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود ؛

« ما اهل ذكريم، و از ما بايد سؤال شود »

📚الکافی ج 1 ص 210

در بسيارى از تفاسير و كتب اهل سنت نيز رواياتى به همين مضمون ميخوانيم از جمله در تفسيرهاى دوازده ‏گانه معروف اهل سنت از ابن عباس در ذيل آيه فوق چنين نقل شده كه گفت ؛ « اينان محمد و على و فاطمه و حسن و حسين هستند آنها اهل ذكرند و اهل علم و عقل و بيان »

📚احقاق الحق ج 3 ص 483

امام باقر علیه السلام فرمود ؛

« اگر كسى همواره شب‏هايش را به عبادت بگذراند، و روزهايش را روزه بگيرد، و همه مالش را انفاق كند، و همه عمرش را حج بگزارد، امّا ولايت ولىّ خدا را نشناسد تا تحت ولايت او در آيد و همه كارهايش با راه‏نمايى او صورت بگيرد، بر عهده خداوند عز و جل نيست كه به او ثواب دهد، و از مؤمنان هم به شمار نمى ‏آيد »

📚الکافی ج 2 ص 18

علماء و مراجع شیعه نیز بر طبق نص و روایت اهل بیت علیهم السلام قدم بر می دارند و حکم و فتوا می دهند ، و از اعمال نظر و رای شخصی ابا می ورزند ، چگونه چنین نباشد در حالی که پیامبر گرامی فرمود ؛

« امت من به زودی به هفتاد و سه فرقه تقسیم می شوند که یک فرقه اهل نجات است و سایر فرق ، هلاک می شوند ، فرقه ناجیه آنانی اند که به ولایت امامان تمسک کنند و از علم آنان اقتباس و بهره گیرند ، و به رای و برداشت خود ، عمل نکنند »

📚وسائل الشیعه ج 27 ص 49

لذا علی علیه السلام فرمود ؛ « لا رای فی الدین » « رای و برداشت شخصی جایگاهی در دین ندارد »

📚المحاسن ج 1 ص 211

👌در این صورت تبعیت و تقلید از علماء و مراجع ، عین تقلید از اهل بیت علیهم السلام است ، به خاطر همین امام عسکری علیه السلام فرمود ؛

« هر یک از فقهای شیعه که خود نگه دار باشد و از دینش محافظت کند و با هوای نفسش مخالفت کند و مطیع امر خداوند باشد بر مردم واجب است که از او تقلید کنند»

📚وسائل الشیعه ج27 ص131

در این رابطه و دلیل عقلایی تقلید در گذشته بیشتر توضیح دادیم ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4985

بنابراین تقلید از علماء و مراجع ، عین تقلید از اهل بیت علیهم السلام است چرا که آنان راوی حدیث هستند و مطابق حکم اهل بیت علیهم السلام حکم می دهند ، و امام عصر علیه السلام آنان را حجت قرار داده است ، آنجا که فرمود ؛

« امّا در پيشامدهايى كه روى مى ‏دهند، به راويان حديث ما مراجعه كنيد، كه آنان، حجّت من بر شما، و من حجّت خدا بر ايشان هستم »

📚کمال الدین ج 2 ص 484

و امام صادق علیه السلام رد چنین علمایی را که مروج احادیث معصومین علیهم السلام هستند را رد حکم خداوند شمرده و فرمود ؛

« در اختلافات و شكايات، به فردى از شما كه حديث ما را روايت مى ‏كند و در حلال وحرام ما مى‏ نگرد و احكام ما را مى‏ شناسد، مراجعه كنيد و او را به قضاوت و داورى ‏بپذيريد؛ چراكه من چنين فردى را بر شما #حاكم قرار دادم. پس اگر به حكم ما قضاوت كرد و از او نپذيرفتند، حكم الهى را كوچك شمرده و ما را رد كرده‏ اند و هركس حكم ما را مردود داند، حكم الهى را مردود دانسته و چنين كسى در حد شرك به خداست‏ »

📚الکافی ج 1 ص 67

و در نقلهای دیگری چنین علمایی که ناقلین روایات معصومین علیهم السلام هستند به عنوان خلفای پیامبر و امینان رسولان و حاکمان بر مردم معرفی شده اند که مردم مامور به تبعیت از آنان هستند ، همانگونه که مامور به تبعیت از پیامبر و اهل بیت ایشان هستند ؛ « الفقهاء امناء الرسل _ مجاری الامور و الاحکام علی ایدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه _ العلماء حکام علی الملوک _ العلماء حکام علی الناس _ اللهم ارحم خلفائی ... الذین یروون حدیثی و سنتی »

📚مستدرک الوسائل ج 17 ص 311 باب 11 _ الفقیه ج 4 ص 420

🔸ادامه👇