پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#بلند_فرستادن_صلوات

🤔#پرسش

اهل سنت صلوات بر #پیامبر را به صورت آهسته می فرستند اما ما شیعیان بلند صلوات می فرستیم آیا عمل ما دلیل خاصی دارد❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در روایات ما ، بلند فرستادن صلوات #مستحب شمرده شده است .


🔷امام #صادق علیه السلام از پیامبر گرامی نقل می کند که فرمود ؛

« بلند صلوات بر من بفرستید ، زیرا این کار #نفاق را از بین می برد »

📚#الکافی ج2 ص493

📚#ثواب_الاعمال ص190

📚#وسائل_الشیعه ج7 ص200



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#مثنوی_مولوی

🤔#پرسش

یکی از دوستانم برخی از اشعار مولانا را برام فرستاد که از ظاهر شعر اینطور بود که داره به شیعیان #توهین میکنه یه برنامه از اقای قرائتی هم دیدم که نسبت به شعر موسی و شبان به شدت انتقاد داشت میخواستم بدونم اگه تفکرات مولانا مشکل داره و بر خلاف شیعه هست چرا در کتب درسی و تفسیر بعضی از مسائل دینی از اشعار مولانا استفاده میشه❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در این شکی نیست که مولوی در مثنوی بارها و بارها به شیعیان وعقاید شیعیان توهین و جسارت داشته است و عقاید باطل و بی اساس خود را بارها با #تعابیر مختلف بیان داشته است .

مولوی در فرازهایی از مثنوی با مدح و تمجید از خلفای اهل سنت که از بزرگترین ظالمین به اهل بیت علیهم السلام بوده اند ، انحراف و دوری خود را از مکتب اهل بیت #صراحتا بیان کرده است .

شم احمد بر ابوبكرى زده * او زيك تصديق صدّيقى شده

📚« دفتر اوّل ، 2688 »

و باز گويد : ديد صدّيقش بگفت اى آفتاب * نى ز شرقى نى ز غربى خوش بتاب

📚« دفتر اوّل ، 2367 »

در جاى ديگر گويد :

چون ابوبكر آيت توفيق شد * با چنان شه صاحب و صدّيق شد
چون عمر شيداى آن معشوق شد * حقّ و باطل را چو دل فاروق شد
« دفتر دوّم ، 922 »

و باز درباره عثمان گويد :
چون كه عثمان آن عيان را عين گشت * نور فائض بود ذوالنورين گشت
« دفتر دوّم ، 922 »

و در جاى ديگر گويد :
چون كه فاروق آينه اسرار شد * جان پير از اندرون بيدار شد .

📚« دفتر اوّل ، 2208 »

👌بايد دانست كه صدّيق و فاروق و ذوالنورين به ترتيب از القاب خليفه اول و دوّم و سوم در نزد اهل سنّت و جماعت است ، اگر چه به عقيده شيعه لقب صدّيق اعظم و فاروق اكبر از القاب اميرالمؤمنين على ( عليه السلام ) است.

مثنوی شیعیان را به خاطر عزاداری بر امام حسین علیه السلام چنین #ملامت می کند ،؛

👌در عنوان مثنوی چنین آمده است ؛

« تشبيه مغفلى كه عمر ضايع كند و در نزع بيدار شود به ماتم اهل حلب . . . » ( دفتر ششم شماره 777 به بعد )

[ در برگزارى مراسم عزادارى امام حسين ( عليه السلام ) در روز عاشورا ]

روز عاشورا همه اهل حلب * باب انطاكيه اندر تا بشب
گرد آيد مرد و زن جمعى عظيم * ماتم آن خاندان دارد مقيم
تا به شب نوحه كنند اندر بكا * شيعه عاشورا براى كربلا

👌 تا آنجا كه سرايد :

گفت آرى ليك كو دور يزيد * كى بُدست آن غم چه دير اينجا رسيد

🔰سپس گويد :

👌پس عزا بر خود كنيد اى خفتگان * زانكه بد مرگيست اين خواب گران
روح سلطانى ز زندانى بجست * جامه چون دريم و چون خائيم دست
چونكه ايشان خسرو دين بوده‌اند * وقت شادى شد چو بگسستند بند
تا آخر .

اهل شهر حلب از قديم شيعه و داراى علماء و محدثين بزرگ و قضات و فقهاء بوده و به فراست مشهور و در مراسم تشيع آزادى داشتند .

مثنوى هم در قونيه كه نزديك حلب است اقامت داشته و چند سالى هم در حلب بوده ، و احتمالاً مراسم عزادارى عاشورا را ديده و برايش گران تمام شده ، و لذا عزادارى اهل حلب را مطرح كرده و به عنوان غفلت آورده و به عرفان پرداخته است .

📚نقدی بر مثنوی ص222

مثنوی با کافر دانستن حضرت ابوطالب به شیعیان بزرگترین جسارت را می کند ؛

« خود يكى بوطالب آن عمّ رسول * مى نمودش شنعه عريان مهول
گفتش اى عم يك شهادت تو بگو * تا كنم با حق خصومت بهر تو
گفت ليكن فاش گردد از سماع * كلّ سر جاوز الاثنين شاع
ليك گر بوديش لطف ماسبق * كى بدى اين بد دلى با جذب حق
الغياث اى تو غياث المستغيث * زين دو شاخه اختيارات خبيث

📚مثنوی دفتر ششم 195

👌علاّمه بزرگ مرحوم ملاّ محمّد باقر مجلسى عليه الرحمة ، در اواخر كتاب « عين الحياة » فارسى كلماتى در ردّ صوفيه دارد ، تا آنجا كه مى فرمايد :
«در هيچ صفحه‌اى از صفحات مثنوى نيست كه اشاره به جبر ، يا وحدت وجود ، يا سقوط عبادات يا غير اينها از اعتقادات #فاسده نكرده باشد»

📚عین الحیاه ص271

👌به هر حال انحرافات مولوی بیش از آنچه ذکر شد می باشد که اگر دوستان تمایل داشته باشند می توانیم بیشتر در این رابطه بحث کنیم اما این انحرافات مانع از آن نمی شود که از اشعار او در مواردی که خلاف مسلمات نیست استفاده کنیم چرا که علی علیه السلام فرمود ؛

« حکمت را بگیرید و لو از اهل #نفاق »

📚بحار الانوار ج2 ص99

👌اما روشن است که ترفیع مولوی به این که عارف حقیقی به خداوند و از جمله مقربین درگاه الهی است و مانند این تعابیر ، خلاف واقع است که شایسته است شیعیان از چنین تعابیری در مورد او استفاده نکنند .



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#جاه_طلبی_فطرت

🤔#پرسش

همه انسانها دوست دارند مشهور و محبوب باشند با این حال چرا روایات از #شهرت نهی کردند؟ آیا این نهی مقابله با فطرت انسان نیست ❗️


💠#پاسخ💠

👌هر كس به چيزى علاقه‏ مند است، بعضى به مال عشق مى‏ ورزند، بعضى ديگر به جمال، گروهى خواهان كمالند، ولى جمعى طالب مقام و شهرت و آوازه اند و اين گروه اخير را #جاه‏ طلب مى‏ نامند، دوست دارند مردم همه به آنها احترام بگذارند، و به خانه آنها رفت و آمد داشته باشند، و به اصطلاح از ديگران يك سر و گردن برتر باشند، آخرين سخن، سخن آنها باشد و كسى روى حرف آنها حرف نزند، هر چند عقل و كفايت و #درايت لازم براى اين امور را نداشته باشند. اين گونه افراد را جاه طلب و طالب اسم و آوازه و مقام مى‏ نامند..

اين صفت رذيله سرچشمه بسيارى از مفاسد فردى و اجتماعى است، انسان را از خدا و خلق خدا دور مى‏ كند و او را براى وصول به مقصدش به دنبال گناهان خطرناكى مى ‏فرستد، و از همه بدتر اين كه در بسيارى از اوقات با صفات نيك مانند احساس مسؤوليت و تصميم بر انجام #وظيفه اجتماعى و لزوم مديريت صالح در جامعه و امثال اين‏ها اشتباه مى ‏شود. اين صفت، پيوند نزديكى با رياكارى و تكبر و عُجب و خودپسندى دارد .

📚اخلاق در قرآن ج 3 ص 13

🔹تأثير مخرّب اين رذيله اخلاقى در دين انسان به قدرى شديد است كه در #حديثى از رسول خدا مى‏ خوانيم ؛

«دو گرگ درنده كه در آغل گوسفندان رها شوند فساد و خرابى آنها بيشتر از حبّ مال و مقام در دين انسان مسلمان نيست ».

📚میزان الحکمه ج 1 ص 492

👌و فرمود ؛

« علاقه شديد به مقام ( و شهرت ) و مال، #نفاق را در قلب انسان مى ‏رويانند همان گونه كه آب سبزه را مى‏ روياند».

📚المحجه البیضاء ج 6 ص 112

🔹 در حديث ديگرى از امام #صادق عليه السلام مى‏ خوانيم ؛

« كسى كه طالب مقام باشد (و دلباخته آن گردد) هلاك مى‏ شود »

📚الکافی ج 2 ص 297

البته اسلام با مطلق مقام و شهرت و جاه و ریاست طلبی مخالفتی ندارد تا شما بگویید #حکم اسلام در این رابطه خلاف فطرت است در روایت معصوم داریم که فرمود ؛

« كسى كه رياست را به #ناحق طلب كند از اطاعت خداوند به حق محروم خواهد شد»

📚تحف العقول ص 237

از اين حديث اين نكته استفاده مى‏ شود كه رياست‏ طلبى بر دوگونه است ؛ ریاست حق و باطل ؛

👌در بعضى از آيات قرآن مى‏ خوانيم كه يكى از خواسته‏ هاى #بندگان خاص خدا (عِبادُالرَّحْمانِ) اين است كه مى‏ گويند: «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ اماماً؛ خداوندا! ما را پيشواى پرهيزگاران قرار ده» ( فرقان 74)

🔸از اين تعبير به خوبى استفاده مى ‏شود كه رياست ‏طلبى هميشه مذموم نيست، بلكه به گفته «علّامه #مجلسى» (رضوان الله تعالى عليه) در «بحارالانوار»، رياست بر دو گونه تقسيم مى‏ شود، حق و باطل، سپس براى رياست حق مثال به متصدى شدن مقام فتوا و تدريس و وعظ مى‏ زند و مى‏ گويد ؛

« كسى كه اهليت اين كار را دارد و عالم به متون كتاب و سنت است و هدفش هدايت خلق و تعليم مسائل دين باشد اين از نوع رياست حق است كه گاه وجوب عينى يا كفائى دارد، ولى كسى كه آگاهى از اين امور ندارد يا آگاهى دارد ولى هدفش تنها شهرت ‏طلبى و جلب قلوب و تحصيل مال و مقام است اين از نوع رياست باطل است و اين كار كسانى است كه به صفت رذيله جاه‏ طلبى گرفتارند.»

💠سپس از بعضى از #محققان نقل مى ‏كند كه معنى «جاه» همان تملك دلها و نفوذ در آنهاست. و حكم آن حكم تملك اموال است، اينها همه از امورى است كه جزء اهداف زندگى دنيا مى‏ باشد و با مرگ پايان مى‏ يابد و دنيا مزرعه آخرت است؛ پس كسى كه از اين امور زاد و توشه ‏اى براى آخرت برگيرد سعادتمند و خوشبخت است و كسى كه آن را وسيله هوسرانى قرار دهد بدبخت و بيچاره است.

📚بحار الانوار ج 70 ص 147 به بعد

👌در واقع كسانى كه مقام و آوازه را براى رسيدن به اهداف مقدس اجتماعى و انسانى و به تعبير ديگر براى اهداف الهى مى‏ طلبند نه جاه طلبند و نه مقام پرست؛ آنها در خط اميرمؤمنان #على عليه السلام حركت مى‏ كنند كه مى ‏فرمايد: « آگاه‏ باشيد! به خدا سوگند، خدائى كه دانه را شكافت، و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه جمعيت بسيارى گرداگردم را گرفته و به ياريم قيام كرده‏ اند و از اين جهت، حجت تمام شده است، اگر نبود عهد و مسئوليتى كه خداوند از علماء و دانشمندان (هر جامعه) گرفته كه در برابر شكم خوارى ستمگران و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، من مهار شتر خلافت را رها مى‏ ساختم و از آن صرف نظر مى‏ نمودم و آخر آن را با جام آغازش سيراب مى‏ كردم»

📚نهج البلاغه خطبه 3




#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#نقد_مولوی_و_شمس_تبریزی

1⃣#باز_نشر_توهین_مولوی_به_شیعیان

🤔#پرسش

یکی از دوستانم برخی از اشعار مولانا را برام فرستاد که از ظاهر شعر اینطور بود که داره به شیعیان #توهین میکنه یه برنامه از اقای قرائتی هم دیدم که نسبت به شعر موسی و شبان به شدت انتقاد داشت میخواستم بدونم اگه تفکرات مولانا مشکل داره و بر خلاف شیعه هست چرا در کتب درسی و تفسیر بعضی از مسائل دینی از اشعار مولانا استفاده میشه❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در این شکی نیست که مولوی در مثنوی بارها و بارها به شیعیان وعقاید شیعیان توهین و جسارت داشته است و عقاید باطل و بی اساس خود را بارها با #تعابیر مختلف بیان داشته است .

مولوی در فرازهایی از مثنوی با مدح و تمجید از خلفای اهل سنت که از بزرگترین ظالمین به اهل بیت علیهم السلام بوده اند ، انحراف و دوری خود را از مکتب اهل بیت #صراحتا بیان کرده است .

شم احمد بر ابوبكرى زده * او زيك تصديق صدّيقى شده

📚« دفتر اوّل ، 2688 »

و باز گويد : ديد صدّيقش بگفت اى آفتاب * نى ز شرقى نى ز غربى خوش بتاب

📚« دفتر اوّل ، 2367 »

در جاى ديگر گويد :

چون ابوبكر آيت توفيق شد * با چنان شه صاحب و صدّيق شد
چون عمر شيداى آن معشوق شد * حقّ و باطل را چو دل فاروق شد
« دفتر دوّم ، 922 »

و باز درباره عثمان گويد :
چون كه عثمان آن عيان را عين گشت * نور فائض بود ذوالنورين گشت
« دفتر دوّم ، 922 »

و در جاى ديگر گويد :
چون كه فاروق آينه اسرار شد * جان پير از اندرون بيدار شد .

📚« دفتر اوّل ، 2208 »

👌بايد دانست كه صدّيق و فاروق و ذوالنورين به ترتيب از القاب خليفه اول و دوّم و سوم در نزد اهل سنّت و جماعت است ، اگر چه به عقيده شيعه لقب صدّيق اعظم و فاروق اكبر از القاب اميرالمؤمنين على ( عليه السلام ) است.

مثنوی شیعیان را به خاطر عزاداری بر امام حسین علیه السلام چنین #ملامت می کند ،؛

👌در عنوان مثنوی چنین آمده است ؛

« تشبيه مغفلى كه عمر ضايع كند و در نزع بيدار شود به ماتم اهل حلب . . . » ( دفتر ششم شماره 777 به بعد )

[ در برگزارى مراسم عزادارى امام حسين ( عليه السلام ) در روز عاشورا ]

روز عاشورا همه اهل حلب * باب انطاكيه اندر تا بشب
گرد آيد مرد و زن جمعى عظيم * ماتم آن خاندان دارد مقيم
تا به شب نوحه كنند اندر بكا * شيعه عاشورا براى كربلا

👌 تا آنجا كه سرايد :

گفت آرى ليك كو دور يزيد * كى بُدست آن غم چه دير اينجا رسيد

🔰سپس گويد :

👌پس عزا بر خود كنيد اى خفتگان * زانكه بد مرگيست اين خواب گران
روح سلطانى ز زندانى بجست * جامه چون دريم و چون خائيم دست
چونكه ايشان خسرو دين بوده‌اند * وقت شادى شد چو بگسستند بند
تا آخر .

اهل شهر حلب از قديم شيعه و داراى علماء و محدثين بزرگ و قضات و فقهاء بوده و به فراست مشهور و در مراسم تشيع آزادى داشتند .

مثنوى هم در قونيه كه نزديك حلب است اقامت داشته و چند سالى هم در حلب بوده ، و احتمالاً مراسم عزادارى عاشورا را ديده و برايش گران تمام شده ، و لذا عزادارى اهل حلب را مطرح كرده و به عنوان غفلت آورده و به عرفان پرداخته است .

📚نقدی بر مثنوی ص222

مثنوی با کافر دانستن حضرت ابوطالب به شیعیان بزرگترین جسارت را می کند ؛

« خود يكى بوطالب آن عمّ رسول * مى نمودش شنعه عريان مهول
گفتش اى عم يك شهادت تو بگو * تا كنم با حق خصومت بهر تو
گفت ليكن فاش گردد از سماع * كلّ سر جاوز الاثنين شاع
ليك گر بوديش لطف ماسبق * كى بدى اين بد دلى با جذب حق
الغياث اى تو غياث المستغيث * زين دو شاخه اختيارات خبيث

📚مثنوی دفتر ششم 195

👌علاّمه بزرگ مرحوم ملاّ محمّد باقر مجلسى عليه الرحمة ، در اواخر كتاب « عين الحياة » فارسى كلماتى در ردّ صوفيه دارد ، تا آنجا كه مى فرمايد :
«در هيچ صفحه‌اى از صفحات مثنوى نيست كه اشاره به جبر ، يا وحدت وجود ، يا سقوط عبادات يا غير اينها از اعتقادات #فاسده نكرده باشد»

📚عین الحیاه ص271

👌به هر حال انحرافات مولوی بیش از آنچه ذکر شد می باشد که اگر دوستان تمایل داشته باشند می توانیم بیشتر در این رابطه بحث کنیم اما این انحرافات مانع از آن نمی شود که از اشعار او در مواردی که خلاف مسلمات نیست استفاده کنیم چرا که علی علیه السلام فرمود ؛

« حکمت را بگیرید و لو از اهل #نفاق »

📚بحار الانوار ج2 ص99

👌اما روشن است که ترفیع مولوی به این که عارف حقیقی به خداوند و از جمله مقربین درگاه الهی است و مانند این تعابیر ، خلاف واقع است که شایسته است شیعیان از چنین تعابیری در مورد او استفاده نکنند .


#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht.
#نفاق_قاتلین_فاطمه_سلام_الله_علیها

🤔#پرسش


شهادت حضرت فاطمه (رَضِيَ‌اللّٰهُ‌عَنۡهٰا) افسانه است.

و رابطه‌ی میان #عمر_فاروق با #فاطمه_زهراء، رابطه‌ی بسیار نیک بوده.
👇🏻
👇🏻
عَنۡ زَيۡدِ بۡنِ أَسۡلَمَ عَنۡ أَبِيهِ أَنَّ عُمَرَ قٰالَ لِفٰاطِمَةَ رَضِيَ‌اللّٰهُ‌عَنۡهُمٰا : یٰا بِنۡتَ رَسُولِ‌اللّٰهِ مٰا أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ أَحَبَّ إِلَيۡنَا مِنۡكِ.

حضرت عمر بن خطّاب (رضي‌الله‌عنه) به حضرت فاطمه زهراء (رضي‌الله‌عنها) فرمود :
👈🏻 ای دختر پیامبر! بعد از پدرتﷺ، هیچ‌کس از خلائق در نزد ما محبوب‌تر از تو نیست. 👉🏻

📕 الآحاد والمثاني لابن‌أبي‌عاصم ٢٦٤٨
📗 المستدرك للحاکم ٤٦٨٠
📘 فضائل‌الصحابة لابن‌حنبل ٤٣٤
📒 مصنّف ابن‌أبي‌شيبة ٣٦٣٤٨❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌متاسفانه وهابیون مستاصل شده در برابر ادله شهادت فاطمه صدیقه س ، برای پاسخ به مردمان عوام خود دست به تقطیع و تحریف روایات زده اند ، که نمونه آن ، تقطیع روایت فوق است . اصل روایت طبق نقل ابن ابی شیبه چنین است ؛

«هنگامى كه مردم با ابى بكر بيعت كردند، على و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى‏ پرداختند، و اين مطلب به عمر بن خطّاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت:👈 اى دختر رسول خدا، محبوب‏ترين فرد براى ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا اين محبّت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.👉اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتى على عليه السّلام و زبير به خانه بازگشتند، دخت گرامى پيامبر به على عليه السّلام و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را هنگامى كه شما در آن هستيد آتش مى‏ زنم، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام مى ‏دهد!»

📚مصنف ابن ابی شیبه ج 8 ص 572

می بینیم که عمر بن خطاب تصریح می کند که محبوبیت فاطمه س ، مانع از آن نیست که خانه اش را آتش نزنم و او را مورد هتک و بی حرمتی قرار ندهم ، که مطابق روایات اهلسنت ، او تهدید خود را عملی کرد و خانه فاطمه س را به آتش کشید ، در ذیل بخوانید ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079

👌مطابق روایات فریقین ، ابوبکر و عمر به طمع خلافت پس از پیامبر ، اطراف ایشان را داشتند ، و از آنجایی که محبت فاطمه س ، اجر رسالت پیامبر گرامی بوده است ، چنان که در ذیل گفته ایم ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6980

👌آنان به دروغ و بر پایه فریب مسلمین و ظاهر سازی ، ادعای محبت فاطمه س را می کردند ، اما اندک اعتقادی به این محبت نداشتند ، چنان که نمونه آن را در روایت ابن ابی شیبه مشاهده کردیم .

امام عصر ع در روایتی به ایمان دروغین و فریب کاری آن دو اشاره کرده و می فرماید ؛

« امّا پاسخ به مطلبى كه خصم تو گفت كه آيا اسلام آن دو با ميل و رغبت بوده يا زور و اجبار، چرا نگفتى اسلام آن دو از روى طمع بوده، زيرا آن دو با يهوديان مجالست داشتند و از پيشگوئي هاى تورات و كتابهاى گذشتگان از خروج محمّد و استيلاى او بر عرب و پايان كار او خبردار مى ‏شدند، و ايشان پيشگويى كرده بودند كه محمّد بر عرب مسلّط مى‏ شود همان گونه كه بخت‏ نصّر بر بنى اسرائيل مسلّط شد جز آنكه محمّد ادّعاى نبوّت مى‏ كند ولى او عارى از نبوّت بود. بنا بر اين وقتى امر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ظاهر و آشكار شد نزد وى شتافته و او را در شهادت لا إله إلّا اللَّه و محمّد رسول اللَّه؛ يارى كردند به طمع آنكه چون امور او استقرار يافت و خيالش راحت شد و ولايتش استقامت گرفت هر كدام به حكومت شهرى برسند، ولى چون تيرشان به سنگ خورد با همراهان خود در شب عقبه ايستادند و به بالاى آن گردنه رفتند تا مركب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را پس از صعود به آنجا ساقط كنند تا آن حضرت هلاك گردد، ولى خداوند متعال آن حضرت را از كيد ايشان محفوظ داشت و آنان نتوانستند كارى از پيش ببرند، و حال آن دو همچون رفتار طلحه و زبير بود آن هنگام كه نزد علىّ عليه السّلام رسيدند و به طمع آنكه هر كدام به ولايت شهرى برسند با آن حضرت بيعت كردند، ولى چون تيرشان به سنگ خورد و از رسيدن به ولايت نوميد شدند بيعت او را شكسته و بر آن حضرت شورش كردند، تا عاقبت كارشان به همان جا ختم شد كه سرانجام هر عهد شكنى است »

📚الاحتجاج ، ج 2 ص 464

جریان ارتباط ابوبکر و عمر با کاهنان یهودی و اسلامشان با تکیه بر بشارات آنان را علمای اهلسنت هم نقل می کنند ؛

📚سیره حلبیه،ج1 ص443 _ سبل الهدی،ج 10 ص 279 _ تاریخ طبری ج1 ص 323 _ کنزالعمال،ج 12 ص 596 _ تاریخ مدینه دمشق ج 30 ص 31 _ وفیات الاعیان ، ج 3 ص 65 _ تفسیر ثعالبی ، ج 1 ص 319 _ خصائص سیوطی ، ج 1 ص 30 _ 95 _ الصواعق ص 247 _ التسهیل ، ابن جزی ، ج 1 ص 323 _ ( به نقل از کتاب الف سوال و اشکال، کورانی،ج 3 ص 69 ،70 )







#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما

ipasookh.ir