پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
▫️ادامه 👇

امیر مومنان علیه السلام در بیان دیگری فرمود :

"مادام كه مدارا كردن بهتر است مدارا كن؛ اما در آنجا كه جز شدت عمل تو را بى‏نياز نمى‏كند تصميم به شدّت بگير " " وَارْفُقْ مَا كَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَاعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَاتُغْنِي عَنْكَ إِلَّا الشِّدَّةُ "

📚نهج البلاغه نامه 46

باز در شرح کلام فوق می خوانیم :

"به اين ترتيب اصل و اساس در مناسبات ميان حاكميّت و مردم، بلكه در تمام مديريت‏ها رفق و مداراست؛ ولى اگر كسانى از مدارا كردن مدير خواستند سوء استفاده كنند، جز برخورد شديد چيز ديگرى كارساز نيست.

امروز هم مشاهده مى‏كنيم كه بهترين راه براى مبارزه با مفاسد اجتماعى و امر به معروف و نهى از منكر استفاده از برخوردهاى محبّت‏آميز و منطق توأم با ادب و مداراست كه اكثريت افراد از اين طريق رام مى‏شوند؛ ولى گروه اندكى هستند كه جز با شدت عمل دست از اعمال خلاف برنمى‏دارند. "

📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏10، ص: 253

همینطور امیر مومنان در موارد دیگری نیز متذکر استثناء در مدارا شده اند و فرمودند :

" اين امر (خروج ناكثين) را تا زمانى كه قابل مهار كردن باشد، مهار مى‏كنم، و هر گاه ناچار شدم، آخرين چاره، داغ كردن است (و با آنها مى‏جنگم‏ ) _  كسى كه احترام نهادنْ اصلاحش نكند، بى‏احترامى كردنْ اصلاحش مى‏كند _ كسى كه احترام نهادن درستش نكند، بى‏احترامى [به او]، درستش مى‏كند _  هر گاه ارج نهادن، سود نبخشد، خوار داشتن، كارگرتر است، و هر گاه تازيانه كارگر نباشد، شمشير، مؤثرتّر است _  احترام نهادن، به همان اندازه كه فرومايه را فاسد مى‏كند، بزرگوار را اصلاح مى‏كند _ كسى كه زيبايىِ مدارا اصلاحش نكند، بدىِ مجازات، اصلاحش مى‏كند. "


"سَامسِكُ الأَمرَ مَا استَمسَكَ، وإذا لَم أجِد بُدّاً فَآخِرُ الدَّواءِ الكَيُ _ مَن لَم تُصلِحهُ الكَرامَةُ، أصلَحَتهُ الإِهانَةُ _ مَن لَم تُقَوِّمهُ الكَرامَةُ، قَوَّمَتهُ الإِهانَةُ _ إذا لَم تَنفَعِ الكَرامَةُ فَالإِهانَةُ أحزَمُ، وإذا لم يَنجَعِ  السَّوطُ فَالسَّيفُ أحسَمُ. _الكَرامَةُ تُفسِدُ مِنَ اللَّئيمِ بِقَدرِ ما تُصلِحُ مِنَ الكَريمِ _ مَن لَم يُصلِحهُ حُسنُ المُداراةِ أصلَحَهُ سوءُ المُكافاةِ. "

📚دانشنامه قرآن و حدیث ج 2 ص 301 به نقل از کتابهایی چون نهج البلاغه , تاریخ طبری , بحار الانوار , غرر الحکم و ....



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
آیا پیامبر اسلام قبل از بعثت بی ایمان بوده است ?

🤔#پرسش :

در سوره شوری آمده است که پیامبر قبل از بعثت ایمان نداشته است ? ( ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان ) ! در این رابطه لطفا توضیح دهید ?!!!


💠#پاسخ💠

👌خداوند می فرماید :

"همانگونه كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم بر تو نيز روحى را به فرمان خود وحى كرديم، تو پيش از اين نمى‏دانستى كتاب و ايمان چيست ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مى‏كنيم، و تو مسلما به سوى راه مستقيم هدايت مى‏كنى " "وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا ... " ( سوره شوری آیه 52 )

حجت الهی در همان ابتدای تولد مورد عنایت الهی قرار می گیرد و از طریق فرشتگان محتوای ایمان و کتاب و علم و دانش بر او عرضه می شود , چنانکه خداوند در مورد پیامبرانی مانند یحیی و عیسی علیهما السلام می فرماید ؛

« اى یحیى کتاب را با تمام قدرت بگیر، ما فرمان نبوت را درکودکى به او دادیم» ( مریم12 )

و در مورد سخن گفتن و برگزیده شدن  عیسی علیه السلام در گهواره می فرماید؛

« (ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و] گفت: «من بنده خدایم او کتاب [آسمانى] به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و  مرا  هر جا که باشم وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده ام مرا به نماز و زکات توصیه  کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است» ( مریم30- 32 )


امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« زمانی که حجت خدا به دنیا می آید ، به او حکمت داده می شود و با علم و وقار زینت داده می شود و لباس هیبت و بزرگی بر او پوشانده می شود و خداوند چراغی از نور برای او قرار می دهد که درون و نهان افراد را می شناسد و اعمال بندگان را می بیند » " فَإِذَا خَرَجَ إِلَى الْأَرْضِ أُوتِيَ الْحِكْمَةَ وَ زُيِّنَ بِالْعِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ أُلْبِسَ الْهَيْبَةَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ يَعْرِفُ بِهِ الضَّمِيرَ وَ يَرَى بِهِ أَعْمَالَ الْعِبَاد "

📚بصائر الدرجات ج 1 ص 432


امیر مومنان در مورد پیامبر گرامی اسلام علیهما و آلهما السلام تصریح می کند که از همان ابتدای تولد , خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگانش را با پیامبر اسلام قرين ساخت، تا شب و روز وى را به راههاى مكارم، و طرق اخلاق نيك سوق دهد " و لقد قرن الله به  من لدن ان كان فطيما اعظم ملك من ملائكته، يسلك به طريق المكارم، و محاسن اخلاق العالم، ليله و نهاره "

📚نهج البلاغه خطبه 192 (خطبه قاصعه)

آیه مورد بحث از سوره شوری می گوید که پس از نزول روح از ناحیه خداوند , پیامبر به محتوای کتاب و ایمان علم پیدا کرد , این نزول روح و علم پیدا کردن در همان ابتدای تولد بوده است , چنانچه که در تفسیر آیه فوق الذکر می خوانیم که راوی می گوید از امام صادق علیه السلام در باره آیه «وکَذَلکَ أَوحَینَا إِلیکَ رُوحًا .... سئوال کردم. امام علیه السلام فرمود:

" روح یکی از مخلوقات خداوند بود که دارای جایگاهی برتر از جبرئیل و میکائیل است و همراه رسول خدا بود و امور را به او اطلاع می‌داد و از او حمایت می‌کرد و پس از ایشان، همراه با ائمه پس از ایشان خواهد بود. "

" سألت أبا عبد الله عن قول الله عز و جل: وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ، قال: «خلق من خلق الله عز و جل، أعظم من جبرئيل و ميكائيل، كان مع رسول الله يخبره و يسدده، و هو مع الأئمة من بعده "

📚الکافی ج 1 ص 273 _بصائر الدرجات ج 1 ص 455



بنابراین مقصود از نزول روح بر پیامبر اسلام ,  فرشته‏اى است  كه حتى از جبرئيل و ميكائيل برتر بوده و همواره پيامبر اسلام را همراهى مى‏كرد .


مطابق اين بیان " اوحينا" به معنى" انزلنا" (نازل كرديم) مى‏باشد يعنى  آن فرشته عظيم را بر تو نازل كرديم که بر اساس توضیحات فوق الذکر , این ارسال در همان ابتدای تولد بوده است و پیامبر اسلام پس از این ارسال , از همان ابتدای تولد با نزول روح بر او , دارای علم و آگاهی و ایمان به تمام محتوای شریعت شدند , چنانچه که علامه مجلسی به این تفسیر اشاره می کند : " أما استدلالهم بقوله تعالى ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ فلا يدل إلا على أنه ص كان في حال لم يكن يعلم القرآن و بعض شرائع الإيمان و لعل ذلك كان في حال ولادته قبل تأييده بروح القدس كما دلت عليه رواية أبي حمزة  و غيرها و هذا لا ينافي نبوته قبل الرسالة و العمل بشريعة نفسه قبل نزول الكتاب ..."

📚بحار الأنوار ج‏18، ص: 281


در ذیل در مورد ایمان پیامبر اسلام قبل از بعثت بیشتر توضیح داده ایم :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/7458




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
▫️ادامه 👇

حال وهابی مدعی شده است که به حسب روایتی که مورد استناد قرار داده است , به جماعت خواندن نمازهای مستحبی در ماه رمضان اشکال ندارد !!!!

👌شیخ حر عاملی به وهابی دو پاسخ مهم می دهد : " فیجب حمله اما علی التقیه او علی مجرد المتابعه .... "

📚وسائل الشیعه ج 8 ص 337

❗️توضیح دو پاسخ شیخ حر عاملی رحمه الله علیه :


▫️1 _ روایت می گوید که انسان در ماه رمضان به همراه خانواده نمازهای واجب و مستحب را بخواند " صل باهلک فی رمضان الفریضه و النافله "


لزوما به همراه خانواده نماز خواندن به معنای نماز خواندن به صورت جماعت نیست . بلکه این همراهی به صورت متابعت و همزمان نماز خواندن هم صدق می کند و امام علیه السلام هم قید به جماعت خواندن را نیاوردند تا بگویید مقصود امام به جماعت خواندن بوده است .


▫️2 _ اگر بگوییم که از روایت تنها به جماعت خواندن استفاده می شود باز هم پاسخ می دهیم که در این صورت روایت مذکور از روی تقیه و بر خلاف روایات شیعه و موافق با فقه اهلسنت صادر شده است زیرا اهلسنت نمازهای مستحبی ماه رمضان را تحت عنوان تراویح به جماعت می خوانند .

❗️در مواردی که روایتی موافق با اهلسنت است و به ظاهر با روایات شیعه هم در تعارض است , روایت مورد بحث از اعتبار ساقط می شود , زیرا ما در هنگام تعارض روایات ماموریم روایتی را که موافق با اهلسنت است را طرد کنیم و بگوییم که تقیه ای صادر شده است , چنان که راوی از امام صادق علیه السلام سوال کرد که ؛

«  دو خبر از شما می بینیم که یکی از آنها موافق اهل سنت و دیگری مخالف اهل سنت است ، کدام خبر را اخذ کنیم ؟ امام علیه السلام فرمود آن خبری را که👈 با اهل سنت مخالف است ،👉 آن را اخذ کنید چرا که رشد و هدایت در آن است » « وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَيْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَيِّ الْخَبَرَيْنِ يُؤْخَذُ  قَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِيهِ الرَّشَاد »

📚 الکافی  ج 1 ص 68

👌در ذیل در مورد چرایی صدور روایات تقیه ای و موافق با مذهب اهلسنت توضیحات خوبی داده ایم :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/13856




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
نقد برنامه زندگی پس از زندگی !!!!

1 _ کلیپ اول در نقد این برنامه :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/14904

2 _ کلیپ دوم در نقد این برنامه :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/14921

3 _تحریفات دینی ناشی از القاءات شیطان یا توهمات ذهنی تجربه گران در برنامه زندگی پس از زندگی :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/14906 _https://t.me/Rahnamye_Behesht/14909?single
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14913
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14920
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14929
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14937

4 _ نقد علمی برنامه زندگی پس از زندگی با استدلال به آیات و روایات :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/14939
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14911
https://t.me/Rahnamye_Behesht/11752


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
محبت امیر مومنان علیه السلام در قلوب مومنین !!!!

🤔#پرسش :

در زمینه سوره مریم آیه ۹۶ سوال دارم که قرآن میفرماید کسانی که ایمان آوردند و اعمال نیک انجام دهند محبت آنها در دل دیگران قرار میدهد اما پیامبر ص و امام علی ع که در نهایت ایمان و اعمال نیک بودن از گذشته تا کنون کسانی بودند که بغض آنها را داشته اند و نه تنها برنگشتند بلکه بدتر نیز شدند این آیه چطور با اتفاقات دیده شده ترکیب میشود


💠#پاسخ💠

▫️خداوند می فرماید :

" كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‏اند خداوند رحمن محبت آنها را در دلها مى‏افكند. " " إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا "( سوره مریم آیه 96 )

در روایاتی که در تفسیر آیه مذکور در کتب شیعه و سنی نقل شده است تصریح شده که مخاطب آیه یا مصداق اتم آن امیر مومنان علیه السلام  است .

👌اما نکته مهم اینجاست که در این روایات بیان شده شده که مقصود آیه آن است که محبت امیر مومنان علیه السلام در قلوب مومنان قرار داده شده است : " عن ابن عباس، قال: نزلت هذه الآية في علي  إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا، قال: محبة في قلوب المؤمنين." _ " عن أبي عبد الله ... «نزلت في علي (عليه السلام)، فما من مؤمن إلا و في قلبه حب لعلي  _ " قال الصادق ع «كان سبب نزول هذه الآية، أن أمير المؤمنين كان جالسا بين يدي رسول الله  فقال له: قل- يا علي- اللهم اجعل لي في قلوب المؤمنين ودا، فأنزل الله: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا». "

📚تاویل الایات ج 1 ص 308 _ 309 _تفسیر قمی ج 2 ص 56 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 737

در کتاب پیام قرآن در مورد مدارک اهلسنت پیرامون آیه مذکور می خوانیم :

" در شواهد التنزيل روايات متعددى ...  با طرق مختلف نقل مى‏كند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام است كه محبت او را در دل هر فرد با ايمانى جاى داده است.
  
در حديثى از ابوسعيد خدرى آمده است كه پيامبر اكرم  به على عليهما السلام فرمود: «يا ابَا الْحَسَن! قُلْ الّلهُمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَاجْعَلْ لى فى صُدُورِ الْمُؤمِنينَ مَوَدَّةٍ»: «اى ابوالحسن! بگو خداوندا! براى من نزد خودت عهد و پيمانى قرار ده، و محبت مرا در دل‏هاى مؤمنان بيفكن». در اين هنگام آيه انَّ الَّذيْنَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمانُ وُدّاً نازل شد، سپس افزود: «به همين جهت فرد با ايمانى را ملاقات نمى‏كنيم مگر اينكه در دل او محبت على بن ابيطالب  است».

📚شواهد التنزیل ج 1 ص 539 _ کشاف زمخشری ج 3 ص 47 و ....

آنچه در اين روايات درباره على عليه السلام آمده و اينكه محبت او راخداوند در دل‏هاى جميع مؤمنان قرار داده درباره هيچيك از امت محمد ديده نمى‏شود؛ و اين فضيلتى است بسيار والا براى اميرمؤمنان على عليهما السلام كه احدى با او در اين فضيلت برابرى ندارد. آيا چنين كسى كه خداوند قلوب تمام مؤمنان را آكنده از مودّت و محبّت او ساخته از همه شايسته‏تر براى منصب الهى امامت و خلافت پيامبر نيست؟ "

📚پیام قرآن ج 9 ص 341

بنابراین مقصود از آیه , قرار دادن محبت امیر مومنان علیه السلام در قلوب مومنین است نه غیر مومنین لذا دیگر جایی برای اشکال شما باقی نمی ماند , زیرا دشمنان امیر مومنان ع مومن نیستند تا مخاطب آیه مذکور باشند .

با این وجود برخی از محققین معتقدند که آیه مذکور شامل غیر مومنین هم می شود و در این رابطه می گویند :

" ظاهر آيه شريفه اين است كه ايمان و عمل صالح نه تنها موجب نفوذ محبّت شخص مؤمن در دل مؤمنان مى‏گردد؛ بلكه شعله اين محبّت، قلب غير مؤمنان را نيز تسخير مى‏كند. به همين جهت حتّى دشمنان على عليه السلام نيز او را دوست مى‏داشتند، هر چند هواى نفس به آن‏ها اجازه ابراز دائمى آن را نمى‏داد، ولى گاه بناچار آن را ابراز مى‏كردند.

معاويه بطور مكرّر از ياران حضرت على عليه السلام، به هنگامى كه با آن‏ها ملاقات داشت، مى‏خواست كه حالات على را برايش بازگو كنند و او پس از شنيدن آن‏ها را تأييد مى‏كرد. ( نمونه‏هايى از اين جريانات را در كتاب 110 داستان از زندگانى حضرت على عليه السلام، بخش پنجم، آورده‏ايم. )


عمرو عاص، آن مكّار حيله‏باز، كه تمام توطئه‏ها و خرابكارى‏هاى دوران معاويه از او نشأت مى‏گرفت و در حقيقت او فرد اوّل جنايات معاويه به شمار مى‏رفت و معاويه نقش دوم را داشت، در قصيده معروفى به نام جلجليّه به جنايات دوران معاويه و فضايل على عليه السلام به شكل زيبايى اعتراف مى‏كند .... "

📚آیات ولایت در قرآن , آیت الله مکارم شیرازی , ص 382




#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
▫️ادامه 👇

در نقل دیگری از امام باقر علیه السلام , با صراحت تصریح شده است که شب قدر قبل از اسلام هم بوده است . مطابق نقل شیخ کلینی در کافی شریف , امام باقر علیه السلام فرمود :

" شب قدر را در آغاز آفرینش دنیا آفرید و در آن شب، نخستین کسی را که بایست پیامبر باشد و نخستین کسی را که بایست وصی باشد، بیافرید، و حکم فرمود تا در هر سال، شبی باشد که در آن شب، تفسیر امور را تا رسیدن چنان شبی در سال آینده، فرود آورد. هر کس این را انکار کند، دانش خداوند - که یادش بلند مرتبه و با شکوه باد - را رد کرده است؛ چرا که پیامبران و فرستاده شدگان و محدّثان (برای اعلان رسالت الهی) جز از راه حجّتی که در آن شب به ایشان می‌رسد و نیز حجّتی که جبرئیل علیه السلام (در غیر آن شب) برای ایشان می‌آورد، به پا نمی خیزند. (راوی می‌گوید: ) عرض کردم: آیا جبرئیل علیه السلام و یا دیگر فرشتگان نزد محدّثان نیز می‌آیند؟ فرمود: در رابطه با پیامبران و فرستاده شدگان شکّی در این امر نیست و امّا نسبت به غیر ایشان، ناچار بایست از نخستین روز آفرینش زمین تا به پایان این دنیا بر زمین حجّتی باشد تا خداوند متعال در آن شب آن امر را بر بنده ای که دوستش می‌دارد، نازل فرماید. به خدا سوگند که جبرئیل علیه السلام و فرشتگان در شب قدر، آن امر را بر حضرت آدم علیه السلام فرود آوردند و به خدا سوگند که حضرت آدم علیه السلام درنگذشت، مگر این که کسی را به عنوان وصی داشت و خداوند متعال به هر یک از پیامبران پس از حضرت آدم علیه السلام آن امر را در آن شب رسانید و پس از او برای وصیّ او نیز مقدّر داشت و به خدا سوگند که هر پیامبری از حضرت آدم علیه السلام تا حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم در همان امری که در آن شب به او می‌رسید، فرمان می‌گرفت که به فلان کس وصیّت کند." " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ- لَيْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْيَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِيهَا أَوَّلَ نَبِيٍّ يَكُونُ وَ أَوَّلَ وَصِيٍّ يَكُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ يَكُونَ فِي كُلِّ سَنَةٍ لَيْلَةٌ يَهْبِطُ فِيهَا بِتَفْسِيرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَة.... "

📚الکافی ج 1 ص 249

وجه جمع بین دو دسته روایات :

👌می توان بین روایتی که در تفسیر نمونه مورد استناد قرار گرفت و روایاتی که ما مورد استناد قرار دادیم , چنین جمع کرد که امتهای قبلی هم شب قدر داشته اند یعنی شبی که تقدیر امور یکساله در آن اتفاق می افتاده است  اما این که عبادت در شب قدر برابر با هزار ماه باشد , این فضیلت اختصاص به امت پیامبر اسلام دارد , چنانچه که از روایتی این نکته استفاده می شود : " فَأُنْزِلَ عَلَيْهِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ. وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ. لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ  جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ لِنَبِيِّهِ ع- خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرِ مُلْكِ بَنِي أُمَيَّةَ. "

📚من لا یحضره الفقیه ج 2 ص 157


#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
آیا حالت تجربه گران برنامه زندگی پس از زندگی حالت احتضار است ?

🤔#پرسش :

در پاسخ های شما اشاره ای به حالت احتضار نشده
پس آنچه که طبق روایات انسان ها در حالت احتضار می بینند چیست؟

زندگی پس از زندگی هم حالت احتضار است. استاد عابدینی هم در کلیپی همین را توضیح دادند


💠#پاسخ💠

👌ما در بررسی مفصل و توضیحات مستندی که در مورد برنامه زندگی پس از زندگی ارائه دادیم , ثابت کردیم که آنچه تجربه گران دیده اند , چیزی جز خواب و رویا نیست , در این رابطه ویژه نامه ای را که منتشر کردیم مطالعه فرمایید :

https://t.me/Rahnamye_Behesht/15784

حال یکی از کاربران مدعی شده است که حالت تجربه گران همان حالت احتضار است و مشاهدات آنان در حالت احتضار اتفاق افتاده است .

👌ادعای فوق نیز مبتنی بر ادله نیست , زیرا حالت احتضار , همان حالت جان کندن و جان دادن است و هنوز روح از تن جدا نشده است اما تجربه گران مدعی اند روح از تن جدا شده و آزادانه در محیطهای مختلف سیر می کردند !!!

خداوند در مورد حالت احتضار می فرماید :

" پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد (توانايى بازگرداندن آن را نداريد)؟ " " فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُوم‏ " ( سوره واقعه آیه 83 )

❗️در تفسیر نمونه در مورد آیه فوق می خوانیم :

" آيا جان دادن تدريجى است؟

تعبير جان به گلو رسيدن كه در آيات فوق بود (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ) كنايه از واپسين لحظه‏هاى زندگى است و شايد منشا آن اين است كه غالب اعضاى‏ پيكر مانند دستها و پاها به هنگام مرگ قبل از ساير اعضاء از كار مى‏افتد، و گلوگاه از آخرين اعضايى است كه از كار خواهد افتاد.

در آيه 26 سوره قيامت نيز مى‏خوانيم: كَلَّا إِذا بَلَغَتِ التَّراقِيَ:" كافران ايمان نمى‏آورند تا زمانى كه روح به ترقوه آنها برسد" (" ترقوه" استخوانهايى است كه اطراف حلق را فرا گرفته است)."

📚تفسير نمونه، ج‏23، ص: 278

از سوی دیگر حالت احتضار ویژگی های مهمی دارد که ما این ویژگی ها را به عنوان یک اصل مسلم در تجربه تجربه گران نمی بینیم , مانند :

▫️1 _ مومن و کافر در هنگام احتضار پیامبر گرامی و امام علی و اهلبیت علیهم السلام و فرشتگان الهی مانند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل را می بینند : "إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ حَضَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَهْلُ بَيْتِهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ جَمِيعُ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ وَ لَكِنِ اكْنُوا عَنِ اسْمِ فَاطِمَةَ وَ يَحْضُرُهُ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ وَ عِزْرَائِيلُ ع‏ _ إِذَا احْتُضِرَ الْكَافِرُ حَضَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِيٌّ ع وَ جَبْرَئِيلُ ع وَ مَلَكُ الْمَوْت‏ _ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ جَمِيعِ الْأَدْيَانِ يَمُوتُ إِلَّا رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ حَقّاً مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ. "

📚تفسير فرات الكوفي، ص: 553 _ الكافي ج‏3، ص: 132 _ تفسير العياشي، ج‏1، ص: 284

▫️2_ شیطان در هنگام احتضار دیده می شود که می خواهد دین و اعتقادات فرد را مخدوش کند : " مَا مِنْ أَحَدٍ يَحْضُرُهُ الْمَوْتُ إِلَّا وَكَّلَ بِهِ إِبْلِيسُ مِنْ شَيْطَانِهِ أَنْ يَأْمُرَهُ بِالْكُفْرِ وَ يُشَكِّكَهُ فِي دِينِهِ حَتَّى تَخْرُجَ نَفْسُه‏ "

📚الكافي ج‏3، ص: 123

▫️3 _ جایگاه مومن در بهشت و نیز جایگاه دوزخی فرد به او نشان داده می شود : " إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ثُمَّ أُرِيَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنَّةِ فَيَقُولُ رُدُّونِي إِلَى الدُّنْيَا حَتَّى أُخْبِرَ أَهْلِي بِمَا أَرَى فَيُقَالُ لَهُ لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ سَبِيلٌ."

📚الكافي ج‏ 3، ص: 135

▫️4 _ حالت احتضار و جان دادن همراه با سختی و درد و رنج است حتی برای اولیاء الهی در حالی که این سختی و رنج اصل مسلم تجربه تجربه گران نیست و اساسا این سختی و جان کندن تا زمان مرگ همراه محتضر است به گونه ای که محتضر تماما مشغول قضیه جان کندن است و بر خلاف تجربه تجربه گران , محتضر فرصتی برای سیر و سیاحت در محیطهای مختلف پیدا نمی کند !!!!


و همینطور در هنگام احتضار آنچه انسان می بیند حقیقت محض است اما تجربه گران برنامه مذکور مدعی اند چیزهایی را دیده اند که خلاف ادله شرعی است مانند حجیت داشتن دعای جعلی معراج یا ناپسند بودن گریه بر اموات و .... که در نمایه فوق الذکر مفصلا هم مستندات سختی جان کندن حتی برای اولیاء الهی را بیان کرده ایم و هم تحریفات دینی تجربه گران را مورد بررسی قرار داده ایم .



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
▫️ادامه 👇

▫️4 _ فرشتگان از سوال نابجا و بدگمانی که در مورد آدم علیه السلام مطرح کرده بودند پشیمان شده و توبه و استغفار و تضرع کردند و خداوند هم توبه آنان را پذیرفت : " ثُمَّ سَأَلُوهُ التَّوْبَةَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ يَطُوفُوا بِالضُّرَاحِ وَ هُوَ الْبَيْتُ الْمَعْمُورُ وَ مَكَثُوا يَطُوفُونَ بِهِ سَبْعَ سِنِينَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا قَالُوا ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَ رَضِيَ عَنْهُم‏ "

📚الکافی ج 4 ص 188

▫️5 _ در مورد علم اسماء هم که خداوند به آدم علیه السلام تعلیم داد , برخی  می نویسند :

" گر چه مفسران در تفسير" علم اسماء" بيانات گوناگونى دارند، ولى مسلم است كه منظور تعليم كلمات و نام‏هاى بدون معنا به آدم نبوده، چرا كه اين افتخارى محسوب نميشده است، بلكه منظور دادن معانى اين اسماء و مفاهيم و مسماهاى آنها بوده است.

البته اين آگاهى از علوم مربوط به جهان آفرينش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستى، افتخار بزرگى براى آدم بود.

در حديثى داريم كه از امام صادق ع پيرامون اين آيه سؤال كردند، فرمود:"الارضين و الجبال و الشعاب و الاوديه ثم نظر الى بساط تحته، فقال و هذا البساط مما علمه‏ " "منظور زمينها، كوه‏ها، دره‏ها و بستر رودخانه‏ها (و خلاصه تمامى موجودات) مى‏باشد، سپس امام ع به فرشى كه زير پايش گسترده بود نظرى افكند فرمود حتى اين فرش هم از امورى بوده كه خدا به آدم تعليم داد "

📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 32

  بنا بر اين علم اسماء چيزى شبيه" علم لغات" نبوده است بلكه مربوط به فلسفه و اسرار و كيفيات و خواص آنها بوده است، خداوند اين علم را به آدم تعليم كرد تا بتواند از مواهب مادى و معنوى اين جهان در مسير تكامل خويش بهره گيرد.

همچنين استعداد نام‏گذارى اشياء را به او ارزانى داشت تا بتواند اشياء را نام‏گذارى كند و در مورد احتياج با ذكر نام آنها را بخواند تا لازم نباشد عين آن چيز را نشان دهد، و اين خود نعمتى است بزرگ، ما هنگامى به اهميت اين‏ موضوع پى مى‏بريم كه مى‏بينيم بشر امروز هر چه دارد به وسيله كتاب و نوشتن است و همه ذخائر علمى گذشتگان در نوشته‏هاى او جمع است، و اين خود بخاطر نام‏گذارى اشياء و خواص آنها است، و گر نه هيچگاه ممكن نبود علوم گذشتگان به آيندگان منتقل شود. " ( تفسیر نمونه ج 1 ص 176 )

▫️6 _ از برخی روایات نیز استفاده می شود که علم اسماء تعلیم داده شده به آدم , اشاره به اسامی امامان اهلبیت علیهم السلام نیز می باشد که این اسامی به آدم آموزش داده شد و در ادامه اشباح آن بزرگواران بر فرشتگان عرضه شد و با تعلیم آدم علیه السلام به فرشتگان  , آنان متوجه شدند که آدم و امامانی که از فرزندان او هستند شایسته خلافت خداوند در روی زمین هستند : " عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَّمَ آدَمَ ع أَسْمَاءَ حُجَجِ اللَّهِ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ وَ هُمْ أَرْوَاحٌ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ بِأَنَّكُمْ أَحَقُّ بِالْخِلَافَةِ فِي الْأَرْضِ لِتَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ مِنْ آدَمَ ع قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَقَفُوا عَلَى عَظِيمِ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَعَلِمُوا أَنَّهُمْ أَحَقُّ بِأَنْ يَكُونُوا خُلَفَاءَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَجَهُ عَلَى بَرِيَّتِهِ "

📚کمال الدین ج 1 ص 14



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
پاسخ به شبهه ای پیرامون تحریف قرآن !!!!

🤔#پرسش :

در رابطه با بحث تحریف قرآن سوال داشتم . یک روایت هست به این مضمون :

زید بن جهم گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که آیه ۹۲ سوره نحل را اینگونه قرائت کردند: ﴿ .. أن تكون أئمة هي أزكى من أئمتكم ..‏ ﴾‏ زید گفت: به حضرت عرض کردم فدای شما شوم «ائمه» هست در آیه؟!
امام علیه السلام فرمود: آری بخدا قسم ائمه است. عرض کردم: ما «أربی» می‌خوانیم! -و شما «أزكى» خواندید- امام علیه السلام فرمودند: وای بر تو «أربی» چیست؟! و با دست اشاره کرد و آن را گویا به دور افکند..!( تأويل الآيات، ص۲۶۵و۲۶۶ الكافي، ج۱، ص۲۹۲، ح۱ تفسير العياشي، ج‏۲، ص۲۶۸، ح۶۴ ) ❗️❗️


💠#پاسخ💠

چنانچه که بارها گفته ایم :

ما معتقديم قرآنى كه امروز در دست مسلمين جهان است همان است كه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نازل شد، نه چيزى از آن كاسته شده و نه چيزى بر آن افزوده گشته است!

از همان روزهاى نخست گروه بزرگى از كاتبان وحى، آيات قرآن را پس از نزول مى‏نوشتند، و مسلمانان موظّف بودند شب و روز آن را بخوانند، و در نمازهاى پنجگانه خود آن را تكرار كنند، گروه عظيمى آيات قرآن را به خاطر مى‏سپردند و حفظ مى‏كردند، حافظان قرآن و قاريان، هميشه در جوامع اسلامى موقعيّت و مقام ويژه‏اى داشته و دارند.

مجموع اين امور و جهات ديگر سبب شد كه كم‏ترين تغيير و تحريفى در قرآن راه نيابد.

افزون بر اين، خداوند حفظ آن را تا پايان جهان تضمين كرده است و با وجود اين تضمين الهى، تغيير و تحريف آن غير ممكن است: «انّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّكْرَ وَ انّا لَهُ لَحافِظونَ؛ ما قرآن را نازل كرديم و به طور قطع از آن پاسدارى مى‏كنيم». ( سوره حجر، آيه 9 )

📚اعتقاد ما، ص: 45

❗️و در جاى ديگر مى‏فرمايد: « (وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ _ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ)

" اين كتابى است قطعاً شكست‏ناپذير، هيچ گونه باطلى نه از پيش رو نه از پشت سر به سراغ آن نمى‏آيد، چرا كه از سوى خداوند حكيم و حميد است». " ( سوره فصّلت، آيه 41 و 42. )

آيا چنين كتابى كه خداوند حفظ آن را بر عهده گرفته، كسى مى‏تواند دست تحريف به سوى آن دراز كند؟!

📚شيعه پاسخ مى گويد، ص: 25


👌بنابراین آیات قرآن صریح است که قرآن تحریف نشده است , اگر در روایتی هم سخن از تحریف قرآن به میان آمده باشد , این روایت چون خلاف قرآن است , برای ما قابل پذیرش نیست , چرا که به فرموده امام صادق علیه السلام ,  روایتی را که خلاف قرآن و سنت باشد , نمی پذیریم : « لا تصدق علینا الا ما وافق کتاب الله و سنه نبیه »

📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123

▫️روایت مورد سوال نیز از نظر سندی ضعیف است , زیرا راوی آن فردی به نام " زید بن جهم " است که از نظر رجالی مجهول است و به روایاتش توجه نمی شود :

📚زبده المقال من معجم الرجال ج 1 ص 465

و همینطور فردی به نام " منصور بن یونس " در سند روایت کافی است که واقفی مذهب و منکر امامت امام رضا و از غاصبان اموال امامان علیهم السلام بوده است : " ان منصور بن يونس بزرج جحد النص على الرضا عليه السلام لأموال كانت في يده. "

📚رجال العلامة الحلي، ص: 259

علاوه بر موارد فوق گفتنی است که روایت مذکور در تفسیر قمی و تفسیر عیاشی به صورت مرسل نقل شده و روایت تاویل الآیات هم , همان روایت کافی است که سندش ضعیف است .

❗️علامه عسکری نیز روایت مذکور را سندا ضعیف می داند و معتقد است که اگر محتوای روایت صحیح باشد نظم و بلاغت آیات قرآن به هم می خورد و از سوی دیگر در آیات قرآن به کلمه " ائمة " ضمیر مذکر بازگشت داده شده اما در آیه مورد بحث ضمیر مونث بازگشت داده شده که این نشان از آن دارد که لفظ " ائمة " در آیه نیامده است .

"قال اللّه سبحانه في الآية (92) من سورة النحل:

وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى‏ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ. و في الروايات: أئمة أزكى من أئمتكم- بدل- أمة هي أربى من أمة......

إذا فان الروايات الثلاث رواية واحدة عن زيد بن الجهم الهلابي و هو مجهول حاله.

يعود الضمير إلى الامة في القرآن بصفتي المذكر و المؤنث بينما لم يعد إلى الائمة بغير صيغة المذكر كما جاء في قوله تعالى:
... فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ ... (التوبة/ 12).

و ان الاخلال بوزن الآية في السورة مع التغيير ظاهر لكل أحد. و يجري الكلام في الآيات حول الناس ... و ذكر الأئمة هنا نشاز و يخل بالوزن و المعنى. "

📚القرآن الکریم و روایات المدرستین ج 3 ص 480



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
▫️ادامه 👇

حال در مورد پرسش مطرح شده گفتنی است که خداوند می فرماید :

" (به ياد آوريد) هنگامى را كه همسر" عمران" گفت:" خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه" محرر" (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايى!- ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت:" خداوندا! من او را دختر آوردم- ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمى‏تواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم، و او و فرزندانش را از (وسوسه‏هاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‏دهم." " إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ ... وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏ ... " ( سوره آل عمران آیات 35 _ 36 )

در تفسیر نمونه می خوانیم :

"از تواريخ و اخبار اسلامى و گفته مفسران استفاده مى‏شود كه" حنة" و" اشياع" دو خواهر بودند كه اولى به همسرى" عمران" كه از شخصيت‏هاى‏ برجسته بنى اسرائيل بود در آمد و دومى را" زكريا" پيامبر خدا به همسرى انتخاب كرد. همسر عمران" حنه" سالها گذشت كه فرزندى از او متولد نشد روزى زير درختى نشسته بود پرنده‏اى را ديد كه به جوجه‏هاى خود غذا مى‏دهد مشاهده اين محبت مادرانه آتش عشق فرزند را در دل او شعله‏ور ساخت و از صميم دل از درگاه خدا تقاضاى فرزندى كرد و چيزى نگذشت كه اين دعاى خالصانه به هدف اجابت رسيد و باردار شد.

از بعضى از روايات استفاده مى‏شود كه خداوند به عمران وحى فرستاده بود كه پسرى پر بركت كه مى‏تواند بيماران غير قابل علاج را درمان كند و مردگان را به فرمان خدا حيات بخشد به او خواهد داد كه به عنوان پيامبر به سوى بنى اسرائيل فرستاده مى‏شود.

او اين جريان را با همسر خود" حنه" در ميان گذاشت لذا هنگامى كه او باردار شد تصور كرد فرزند مزبور همان است كه در رحم دارد بى خبر از اين كه كسى كه در رحم او است مادر آن فرزند (مريم) مى‏باشد و به همين دليل نذر كرد كه پسر را خدمتگزار خانه خدا" بيت المقدس" نمايد اما به هنگام تولد مشاهده كرد كه دختر است در اين موقع نگران شد كه با اين وضع چه كند. زيرا خدمتكاران بيت المقدس از ميان پسران انتخاب مى‏شدند و سابقه نداشت دخترى به اين عنوان انتخاب گردد....

سپس افزود:" تو مى‏دانى كه دختر و پسر (براى هدفى كه من نذر كرده‏ام) يكسان نيستند" (وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏).

👈دختر، پس از بلوغ، عادت ماهانه دارد و نمى‏تواند در مسجد بماند، به علاوه نيروى جسمى آنها يكسان نيست، و نيز مسائل مربوط به حجاب و باردارى و وضع حمل ادامه اين خدمت را براى دختر مشكل مى‏سازد و لذا هميشه پسران را نذر مى‏كردند.👉

از قرائن موجود در آيه و رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده است، استفاده مى‏شود كه" وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏" (پسر همانند دختر نيست) از زبان مادر مريم است‏ .... "

📚تفسیر نمونه ج 2 ص 423

بنابراین مقصود از تعبیر " پسر همانند دختر نیست " یعنی پسر در خدمت به معبد و خدمت به مردم ظرفیتهای بیشتری نسبت به دختر دارد نه اینکه در نزد خداوند , پسر محبوبتر از دختر باشد , چنانچه که این نکته و نکاتی که در تفسیر نمونه مورد بیان قرار گرفت در روایتی از کافی شریف نیز مورد اشاره قرار گرفته است : " ٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله ع قَالَ: إِنَّ الله تَعَالَى أَوْحَى إِلَى عِمْرَانَ أَنِّي وَاهِبٌ لَكَ ذَكَراً سَوِيّاً مُبَارَكاً يُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ يُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ الله وَ جَاعِلُهُ رَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فَحَدَّثَ عِمْرَانُ امْرَأَتَهُ حَنَّةَ بِذَلِكَ وَ هِيَ أُمُّ مَرْيَمَ فَلَمَّا حَمَلَتْ كَانَ حَمْلُهَا بِهَا عِنْدَ نَفْسِهَا غُلَامٌ- فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‏ ... وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏ أَيْ لَا يَكُونُ الْبِنْتُ رَسُولًا يَقُولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ وَ الله أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ فَلَمَّا وَهَبَ الله تَعَالَى لِمَرْيَمَ عِيسَى كَانَ هُوَ الَّذِي بَشَّرَ بِهِ عِمْرَان‏ ... "

📚الکافی ج 1 ص 535

بر همین اساس مرحوم طبرسی در توضیح فراز مورد اشاره از آیه مذکور می آورد :

"لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏ (و فرزند پسر چون فرزند دختر نميباشد) زيرا آنچه را مرد شايسته است زن شايسته نيست و از آن جمله در آنان (بنى اسرائيل) فقط تحرير و بخدمت كنيسه گماردن را براى مرد جايز ميشمردند و بر زن جايز نميدانستند زيرا به علت عادت حيض و نفاس و وجوب پوشيدن خود از ضرر و خوددارى از رفتن ميان مردم صلاحيت تحرير و ماندن در كنيسه و خدمت عابدان و معتكفان را ندارد. "

📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 47



#شیعه_پاسخ

@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir