پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#فرا_رسیدن_سالروز_شهادت_امام_هادی_علیه_السلام_تسلیت_باد

⚫️ویژه نامه کانال #پرسمان_اعتقادی پیرامون فرا رسیدن سالروز شهادت امام #هادی علیه السلام ؛

💠دیدگاه #معاصران و علمای #بزرگ اهل سنت و شیعه در مورد امام هادی علیه السلام ؛

1⃣متوکل #عباسی ؛

در نامه ‏اى كه متوكّل عبّاسى به امام هادى عليه السّلام نوشته است چنين آمده:

« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، امّا بعد امير المؤمنين متوكّل قدر تو را مى ‏شناسد و رعايت خويشاوندى تو را نموده و حقّ تو را بر خود واجب مى‏داند وى همواره و در همه كارها در رابطه با تو و اهل بيت تو آن مى‏ كند كه به صلاح حال تو و اهل بيت تو بوده، سربلندى تو و خاندانت در آن تثبيت گردد و امنيت و بركت بر تو و آنان #داخل گردد، او همه اين كارها را براى جلب رضايت خداوند و به ‏جاى آوردن آنچه را كه خداوند در رابطه تو و خاندانت بر او واجب كرده است به انجام مى ‏رساند.

👌آنگاه در پايان نامه اين‏گونه آمده است : امير المؤمنين مشتاق ديدن تو مى‏ باشد و خوش مى ‏دارد كه از #نزديك با تو ديدارى تازه كند و با نگاه كردن به چهره ميمون و مباركت تيمّن بجويد .

📚الکافی ج1 ص502

2⃣يحيى بن #هرثمه همان كسى كه متوكّل او را براى بردن امام عليه السّلام از مدينه به سامرا فرستاده بود می گويد: من براى انجام اين مأموريت به شهر مدينه رفتم ، هنگامى كه وارد شهر مدينه شدم مردم شهر كه متوجه مأموريّت من در رابطه با امام هادى عليه السّلام شده بودند و مى‏ترسيدند در اين سفر چشم ‏زخم و گزندى به آن حضرت برسد، ضجّه و ناله عظيمى سر دادند، بدان‏سان كه تا آن‏زمان مردم چنين ضجّه و ناله ‏اى در شهر نشنيده بودند تو گويى كه همه دنيا به جوش و خروش آمده بود. چراكه آن حضرت همواره ملازم مسجد و #محراب بوده هميشه به اهل شهر مدينه نيكويى روا مى ‏داشت و هيچگاه به سمت دنيا و زخارف آن ميل و رغبت از خود نشان نمى‏ داد، من منزل آن حضرت را بازرسى كردم. امّا جز كتاب‏هاى قرآن، دعا، و كتاب‏هاى علمى چيزى در آن نيافتم. اينجا بود كه آن حضرت در نظرم بسيار بزرگ آمد و از آن پس خود شخصا خدمتگزارى آن حضرت را به عهده گرفتم و با او بسيار خوب برخورد نمودم، هنگامى كه به بغداد وارد شديم ابتدا به نزد اسحاق طاهرى كه والى بغداد بود رفتم. وى به من گفت: اى يحيى، اين مرد فرزند رسول خدا مى‏باشد، و تو خود متوكّل را خوب مى‏شناسى، و مى‏دانى كه اگر متوكّل را بر ضدّ اين مرد #تحريك كنى او را خواهد كشت، و در اين صورت رسول خدا در روز قيامت دشمن تو خواهد بود، در پاسخ او گفتم: به خدا سوگند كه من در برخورد با اين مرد جز نيكويى از او چيزى نديده‏ ام‏»

📚تذکره الخواص ص202

3⃣ابو عبد اللّه #جنيدى گويد : به خداوند متعال سوگند كه امام هادى عليه السّلام بهترين فرد از ميان مردمان روى زمين و بافضيلت‏ترين مخلوق خداوند متعال است.

📚ماثر الکبری ج3 ص96

4⃣ابن شهر #آشوب گويد: امام هادى عليه السّلام خوشروترين و راستگوترين مردم بود. هنگامى كه آن حضرت را از نزديك مى‏ ديدى ملاحت او در ميان مردم بى‏ نظير و هنگامى كه از دور با او معاشرت مى‏ كردى، فضل و كمالش در ميان جامعه بى ‏بديل بود، چون سكوت مى ‏كرد هيبت و وقار از وى مى ‏باريد و چون زبان به سخن مى ‏گشود، شكوه و جلالش نمودار مى‏ گرديد، وى از خاندان رسالت و امامت و محلّ استقرار وصايت و جانشينى پيامبر بود. وى شاخه‏ اى از درخت #تناور نبوّت بود، برافراشته و پسنديده، و ميوه‏اى از درخت رسالت چيده و برگزيده‏ »

📚مناقب ج4 ص432

5⃣كمال الدّين محمّد بن طلحه #شافعى گويد: از ميان مناقب بى‏ شمار آن حضرت منقبتى است كه همچون درّ و گوشواره در گوش مردمان جاى گرفته و گوش جان مردمان همچون درّى گرانبها در صدف آن را دربرگرفته است، كه خود شاهدى است بر اين مطلب كه حضرت ابو الحسن امام هادى عليه السّلام موصوف به #گرانسنگ‏ترين اوصاف، بوده و از باشرافت‏ترين شاخه ‏هاى درخت نبوّت‏ نازل گرديده است‏»

📚مطالب السوول ص88

6⃣ احمد بن محمّد بن ابى بكر بن خلّكان گويد: ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد جواد فرزند علىّ رضا عليهم السّلام يكى از ائمّه دوازده ‏گانه است، كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگويى كرده، گفتند شيعيان وى برايش اسلحه، نامه، و اسناد ديگرى مى‏فرستند كه در خانه او موجود است و او را برانگيخته ‏اند تا در طلب حكومت برآيد. متوكّل نيز عدّه‏ اى از مأموران ترك تبار خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان شبانه و ناگهانى به منزل آن حضرت حمله كردند. امّا تنها صحنه ‏اى كه با آن روبرو شدند اين بود: آنان امام هادى را در اتاقى دربسته يافتند درحالى ‏كه جبّه‏ اى #مويين بر تن و پارچه ‏اى پشمين بر سر داشته، رو به قبله آياتى از قرآن كريم را كه متضمّن وعده و وعيد الهى است زير لب ترنّم مى‏كرد. و در زير پايش فرشى جز سنگريزه و شن نبود »

📚وفیات الاعیان ج2 ص435

👌#ادامه 👇👇👇

@Rahnamye_Behesht
#محمد_حنفیه_منازعه_با_امام_سجاد_علیه_السلام

🤔#پرسش

با توجه به ادعای شما که محمد حنفیه ادعای امامت را نداشته است ، پاسخ روایتی را که در #کافی آمده چه می دهید که محمد حنفیه با امام سجاد بر سر مساله امامت منازعه می کرده است ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌محمد حنفیه ، يكى از فرزندان رشيد امير مؤمنان على علیه السلام است و «حنفيّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر يكى از مردان با شخصيّت طايفه «بنى حنيفه» است كه در يكى از جنگهاى اسلامى اسير شد و مى‏ خواستند او را بفروشند، على علیه السلام او را آزاد كرد و به همسرى خود در آورد. او شجاعت را از على علیه السلام به ارث برده بود و مى‏ گويند گاهى زره ‏هاى محكم را با دست پاره مى ‏كرد و به همين دليل امام در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّين» جناح چپ #سپاه على علیه السلام به دست او و «محمّد بن ابى بكر» و «هاشم مرقال» بود.

📚مستدرکات رجال الحدیث ج 7 ص 77

بعضى «محمّد بن حنيفيّه» را متّهم مى‏ كنند كه او بعد از امام حسين دعوى امامت داشت و يا حتّى دعوى مهدويّت ، ولى مرحوم «شيخ مفيد» در اين زمينه سخن روشنى دارد، مى ‏گويد: «محمّد حنفيّه» هرگز ادّعاى امامت نكرد و كسى را به سوى خود #فرا نخواند بلكه ديگران چنين نسبتهايى به او داده‏ اند و مدّعى امامت و يا مهدويّت او بوده ‏اند ».

📚الفصول المختاره ص 300

👌انچه مورد اشکال واقع شده است نقل زیر است که در کافی شریف و کتب دیگری از امام #باقر علیه السلام نقل شده است ؛

« از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛

«پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در #خلوت با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، مي‌داني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و مي‌داني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشه‌ام و زاده علي مي‌باشم. من با اين سن و #سبقتي که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.»

امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه مي‌کنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از #شهادتش نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که مي‌ترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.» آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود:

«اگر مي‌خواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.»

💠 امام باقر مي‌فرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به #حجرالاسود رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. علي‌بن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را مي‌داد.» محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه. «علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو مي‌خواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا #وصيت و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.»

📚الکافی ج1 ص348 _ دلائل الامامه ص207 مناقب آل ابی طالب ج4 ص147 _ الاحتجاج ج2 ص316 _بحار الانوار ج46 ص112


#ادامه 👇
@Rahnamye_Behesht
#فرا_رسیدن_سالروز_شهادت_امام_هادی_علیه_السلام_تسلیت_باد

⚫️ویژه نامه کانال #پرسمان_اعتقادی پیرامون فرا رسیدن سالروز شهادت امام #هادی علیه السلام ؛

💠دیدگاه #معاصران و علمای #بزرگ اهل سنت و شیعه در مورد امام هادی علیه السلام ؛

1⃣متوکل #عباسی ؛

در نامه ‏اى كه متوكّل عبّاسى به امام هادى عليه السّلام نوشته است چنين آمده:

« بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، امّا بعد امير المؤمنين متوكّل قدر تو را مى ‏شناسد و رعايت خويشاوندى تو را نموده و حقّ تو را بر خود واجب مى‏داند وى همواره و در همه كارها در رابطه با تو و اهل بيت تو آن مى‏ كند كه به صلاح حال تو و اهل بيت تو بوده، سربلندى تو و خاندانت در آن تثبيت گردد و امنيت و بركت بر تو و آنان #داخل گردد، او همه اين كارها را براى جلب رضايت خداوند و به ‏جاى آوردن آنچه را كه خداوند در رابطه تو و خاندانت بر او واجب كرده است به انجام مى ‏رساند.

👌آنگاه در پايان نامه اين‏گونه آمده است : امير المؤمنين مشتاق ديدن تو مى‏ باشد و خوش مى ‏دارد كه از #نزديك با تو ديدارى تازه كند و با نگاه كردن به چهره ميمون و مباركت تيمّن بجويد .

📚الکافی ج1 ص502

2⃣يحيى بن #هرثمه همان كسى كه متوكّل او را براى بردن امام عليه السّلام از مدينه به سامرا فرستاده بود می گويد: من براى انجام اين مأموريت به شهر مدينه رفتم ، هنگامى كه وارد شهر مدينه شدم مردم شهر كه متوجه مأموريّت من در رابطه با امام هادى عليه السّلام شده بودند و مى‏ترسيدند در اين سفر چشم ‏زخم و گزندى به آن حضرت برسد، ضجّه و ناله عظيمى سر دادند، بدان‏سان كه تا آن‏زمان مردم چنين ضجّه و ناله ‏اى در شهر نشنيده بودند تو گويى كه همه دنيا به جوش و خروش آمده بود. چراكه آن حضرت همواره ملازم مسجد و #محراب بوده هميشه به اهل شهر مدينه نيكويى روا مى ‏داشت و هيچگاه به سمت دنيا و زخارف آن ميل و رغبت از خود نشان نمى‏ داد، من منزل آن حضرت را بازرسى كردم. امّا جز كتاب‏هاى قرآن، دعا، و كتاب‏هاى علمى چيزى در آن نيافتم. اينجا بود كه آن حضرت در نظرم بسيار بزرگ آمد و از آن پس خود شخصا خدمتگزارى آن حضرت را به عهده گرفتم و با او بسيار خوب برخورد نمودم، هنگامى كه به بغداد وارد شديم ابتدا به نزد اسحاق طاهرى كه والى بغداد بود رفتم. وى به من گفت: اى يحيى، اين مرد فرزند رسول خدا مى‏باشد، و تو خود متوكّل را خوب مى‏شناسى، و مى‏دانى كه اگر متوكّل را بر ضدّ اين مرد #تحريك كنى او را خواهد كشت، و در اين صورت رسول خدا در روز قيامت دشمن تو خواهد بود، در پاسخ او گفتم: به خدا سوگند كه من در برخورد با اين مرد جز نيكويى از او چيزى نديده‏ ام‏»

📚تذکره الخواص ص202

3⃣ابو عبد اللّه #جنيدى گويد : به خداوند متعال سوگند كه امام هادى عليه السّلام بهترين فرد از ميان مردمان روى زمين و بافضيلت‏ترين مخلوق خداوند متعال است.

📚ماثر الکبری ج3 ص96

4⃣ابن شهر #آشوب گويد: امام هادى عليه السّلام خوشروترين و راستگوترين مردم بود. هنگامى كه آن حضرت را از نزديك مى‏ ديدى ملاحت او در ميان مردم بى‏ نظير و هنگامى كه از دور با او معاشرت مى‏ كردى، فضل و كمالش در ميان جامعه بى ‏بديل بود، چون سكوت مى ‏كرد هيبت و وقار از وى مى ‏باريد و چون زبان به سخن مى ‏گشود، شكوه و جلالش نمودار مى‏ گرديد، وى از خاندان رسالت و امامت و محلّ استقرار وصايت و جانشينى پيامبر بود. وى شاخه‏ اى از درخت #تناور نبوّت بود، برافراشته و پسنديده، و ميوه‏اى از درخت رسالت چيده و برگزيده‏ »

📚مناقب ج4 ص432

5⃣كمال الدّين محمّد بن طلحه #شافعى گويد: از ميان مناقب بى‏ شمار آن حضرت منقبتى است كه همچون درّ و گوشواره در گوش مردمان جاى گرفته و گوش جان مردمان همچون درّى گرانبها در صدف آن را دربرگرفته است، كه خود شاهدى است بر اين مطلب كه حضرت ابو الحسن امام هادى عليه السّلام موصوف به #گرانسنگ‏ترين اوصاف، بوده و از باشرافت‏ترين شاخه ‏هاى درخت نبوّت‏ نازل گرديده است‏»

📚مطالب السوول ص88

6⃣ احمد بن محمّد بن ابى بكر بن خلّكان گويد: ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد جواد فرزند علىّ رضا عليهم السّلام يكى از ائمّه دوازده ‏گانه است، كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگويى كرده، گفتند شيعيان وى برايش اسلحه، نامه، و اسناد ديگرى مى‏فرستند كه در خانه او موجود است و او را برانگيخته ‏اند تا در طلب حكومت برآيد. متوكّل نيز عدّه‏ اى از مأموران ترك تبار خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان شبانه و ناگهانى به منزل آن حضرت حمله كردند. امّا تنها صحنه ‏اى كه با آن روبرو شدند اين بود: آنان امام هادى را در اتاقى دربسته يافتند درحالى ‏كه جبّه‏ اى #مويين بر تن و پارچه ‏اى پشمين بر سر داشته، رو به قبله آياتى از قرآن كريم را كه متضمّن وعده و وعيد الهى است زير لب ترنّم مى‏كرد. و در زير پايش فرشى جز سنگريزه و شن نبود »

📚وفیات الاعیان ج2 ص435

👌#ادامه 👇👇👇

@Rahnamye_Behesht