پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.56K subscribers
2.03K photos
193 videos
65 files
5.82K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#گرفتن_گریبان_عمر

🤔#پرسش


آیا حقیقت دارد که در هنگام هجوم به خانه حضرت زهرا ، ایشان یقه و گریبان عمر را گرفتند ❗️ضد دینان معاذ الله می گویند این عمل #نشان از بی حیایی دارد



💠#پاسخ💠

👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی شریف نقل می کند که امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند ؛

« انَّ فَاطِمَةَ ع لَمَّا أَنْ كَانَ مِنْ أَمْرِهِمْ مَا كَانَ أَخَذَتْ بِتَلَابِيبِ عُمَرَ فَجَذَبَتْهُ إِلَيْهَا ثُمَّ قَالَتْ أَمَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ الْخَطَّابِ لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ يُصِيبَ الْبَلَاءُ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ لَعَلِمْتَ أَنِّي سَأُقْسِمُ عَلَى اللَّهِ ثُمَّ أَجِدُهُ سَرِيعَ الْإِجَابَةِ »

« زمانی که وقائع پس از پیامبر اتفاق افتاد ( غصب خلافت و هجوم به خانه وحی و اهانت به اهل بیت ) فاطمه #تلابیب عمر را گرفت و به سوی خود کشاند و فرمود ای فرزند خطاب آگاه باش که اگر من وارد آمدن بلا بر بیگناهان را ناپسند نمی دانستم ، چنان نفرینی شما را می کردم ( که همه را گرفتار می کرد ) و خداوند را سریع الاجابه می یافتم »

📚الکافی ج 1 ص 460

👌مراد از کشیده شدن تلابیب عمر توسط حضرت زهرا سلام الله علیها که در روایت آمده است ، گرفتن و پیچاندن لباس عمر به دور #گردنش است نه آنکه معاذ الله تماس #بدنی صورت گرفته باشد .

ابن اثير درباره لفظ معنای لغوی ملبيا می گويد ؛

« من #تلبيب او را گرفتنم و کشيدم به اين معنا گفته ميشود که کسي را با لباسش گرفته و لباس را در سينه و گردنش جمع کنند و او را گرفته و بکشند و يا آنکه در گردنش طناب و يا لباسی بيندازند و او را بکشند و در حقيقت متلبب به جای قالده استفاده می‌شود .

📚 النهاية في غريب الحديث ، ابن الأثير ، ج 1 ص 193


👌#طریحی می نویسد ؛

« تلیبب او را گرفتم یعنی در هنگام خصومت لباس او را دور سینه و گردنش جمع کردم و به سوی خود کشیدم ، این که در روایتی آمده است که فاطمه سلام الله علیها تلابیب عمر را گرفت و به سوی خود کشاند ، به همین معنا است »

📚مجمع البحرین ج 2 ص 164

علامه مجلسی در توضیح روایت می نویسد ؛

« زمانی که عمر به دستور ابوبکر به همراه یارانشان به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شدند تا علی را به زور برای بیعت خارج کنند ، فاطمه از روی ضرورت و برای نجات علی از دست آنان تلابیب عمر را گرفت ، ( و از علی دفاع کرد ) که این دفاع بر جمیع خلق واجب بود ، یعنی لباس عمر را به #دور گردنش پیچید و به سوی خود کشاند ...»

📚مراه العقول ج 5 ص 343


👌بنابراین روایت فوق گواه دیگری بر مصائب وارده به اهل بیت علیهم السلام توسط دستگاه خلافت است و همچنین بیان کننده عظمت و بزرگی آن مصائب است به گونه ای که امام باقر و امام صادق علیهما السلام همزمان از آن سخن گفتند ، و از سوی دیگر بیان کننده #شجاعت و ایستادگی مثال زدنی حضرت زهرا سلام الله علیها در برابر ظلم دستگاه خلافت است که با این که خودش مورد حمله و #جراحت قرار گرفته بود ، باز هم از دفاع کردن عقب نشینی نکرد .


👌این که چرا علی علیه السلام در برابر حمله به خانه اش اقدام عملی انجام نداد و با آنان نبرد نکرد و یا چرا بنی هاشم اقدامی نکردند و .... سوالاتی است که ما در گذشته مفصلا به آن پرداخته ایم و حدود 60 پرسش و شبهه را پیرامون این موضوع پاسخ داده ایم که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه فرمایید ؛


💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8310





#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA

#ایتا

http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185

#در_سروش

https://sapp.ir/poorseman
#شجاعت_ابوبکر

🤔#پرسش

از برخی محققین شنیده ام که ابوبکر در هیچ جنگی اصلا دست به شمشیر نبرده است و خیلی اهل شجاعت و #جهاد نبوده است ❗️ این مطلب چقدر سندیت دارد



💠#پاسخ💠

👌ابن ابی الحدید از علمای برجسته اهل سنت می نویسد ؛

« اصلا دیده نشد که ابوبکر تیری به سوی دشمن پرتاب کند یا شمشیری بکشد و یا خونی از دشمنان به #زمین بریزد »

📚شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ج 13 ص 281

ابوبکر در جنگ بدر که نخستین جنگ مسلمین در برابر مشرکین بود ، به بهانه بودن با پیامبر از حضور در میدان نبرد #امتناع کرد و با این که پیامبر گرامی شخصا به میدان نبرد آمد ، اما ابوبکر هیچگاه در صحنه نبرد حاضر نشد .

📚سیره ابن هشام ج 2 ص 457_ مجمع الزوائد ج 9 ص 12

👌ابن تیمیه برای توجیه عدم حضور ابوبکر در میدان #بدر می گوید ؛

« جهاد گاهی جهاد بدنی و حضور در میدان است و گاهی جهاد در دعا کردن و عدم حضور در میدان است ، ابوبکر از حضور در میدان بدر امتناع کرد ، اما وقتی پیامبر پا به میدان گذاشت ، برای پیروزی پیامبر دعا کرد ، ابوبکر و عمر در جهاد دعا کردن از دیگران #پیشی داشتند »

📚منهاج السنه ج 8 ص 78_ 86 _ مجموع الفتاوی ج 28 ص 257

در جنگ احد نیز با #فضاحت تمام از صحنه نبرد گریخت چنان که عایشه از او نقل می کند ؛

« ابوبکر هرگاه جنگ احد را به خاطر میاورد گریه می کرد و می گفت من اولین نفری بودم که از صحنه #نبرد احد بازگشتم »

📚سیره ابن اسحاق ج 6 ص 183

آیا براستی ابوبکر با فردی مانند علی علیه السلام و رشادت های او قابل مقایسه است تا جایی که سفیان #ثوری می گفت ؛

« علی بن ابی طالب مانند کوهی بین مسلمین و مشرکین بود ، خداوند به وسیله او به مسلمین عزت و به مشرکین ذلت داد »

📚بحار الانوار ج 41 ص 62

شجاعت و دفاع مثال زدنی علی علیه السلام از پیامبر اسلام و آیین او به قدری بود که علمای اهل #سنت از پیامبر گرامی نقل می کنند که فرمود ؛

« در شب معراج، بر ساق عرش حضرت پروردگار، اين مكتوب را مشاهده كردم:
خدائى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خداست، او را به نيروى على #تقويت و تأييد نمودم»

📚تاریخ بغداد ج 11 ص 173_ ذخائر العقبی ص 69_ کنزالعمال ج 6 ص 158


و نقل می کنند که فرمود ؛

« على، شير خدا و #شمشير از نيام كشيده خداوند است كه دشمنان او را از پاى درمى ‏آورد »

📚ذخائر العقبی ص 92

👌از ابن عباس نیز #نقل می کنند که می گفت ؛

« على كسى بود كه در هر نبردى پرچمدارى رسول خدا را به عهده داشت؛ على كسى است كه در هنگام پا به فرار گذاشتن ديگران، پايدارى كرد و از كارزار دست نكشيد »

📚الاستیعاب ، ابن عبد البر ، ج 2 ص 457




#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA

#ایتا

http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185

#در_سروش

https://sapp.ir/poorseman
#شجاعت_امام_کاظم_علیه_السلام

🤔#پرسش

ترس و وحشت امام موسى كاظم از احضارش توسط هارون الرشيد

"عجب امامى كه براى جانش اينقدر ميترسد و به گريه مى افتد
مگر نه اينكه اينها عاشق شهادت بودند؟
تا كى بايد دروغ اخوندها را باور كرد؟ ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌آنچه مورد استناد معاند قرار گرفته است ، نقلی است که در کتاب « عیون الاخبار » آمده که راوی می گوید ؛

«وقتى هارون، موسى بن جعفر عليهما السّلام را زندانى كرد، حضرت، شب هنگام، از جهت هارون در ترس بودند كه مبادا ايشان را بكشد. لذا تجديد وضو كردند و رو به قبله ايستادند و چهار ركعت نماز خواندند و سپس دست به دعا برداشته، چنين گفتند:
«يا سيّدي نجّني من حبس هارون و خلّصني من يده، يا مخلّص الشّجر من بين رمل و طين، و يا مخلّص اللّبن من بين فرث و دم، و يا مخلّص الولد من بين مشيمة و رحم و يا مخلّص النّار من الحديد و الحجر، و يا مخلّص الرّوح من بين الاحشاء و الأمعاء، خلّصني من يدي هارون».

راوى مى ‏گويد: وقتى حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام اين دعاها را خواند، هارون در خواب مردى سياه پوست را ديد كه بسراغش آمده و شمشيرى در دست دارد كه از نيام بيرون كشيده و بالاى سرش ايستاده است و مى‏گويد: هارون! موسى بن جعفر را از حبس آزاد كن و گر نه، گردنت را با اين شمشير مى‏زنم.
هارون از هيبت آن مرد وحشت كرده، دربان را طلبيد و به او گفت: به زندان برو و موسى بن جعفر عليهما السّلام را آزاد كن.

🔸راوى ادامه داد: دربان به سمت زندان حركت كرد، به زندان رسيد و در زد، مأمور زندان گفت: كيست؟ گفت: خليفه، موسى بن جعفر را فراخوانده است او را بيرون بياور و آزادش كن. زندانبان فرياد زد: اى موسى! خليفه تو را فراخوانده است. حضرت موسى بن جعفر- عليهما السّلام- ترسان و نگران از جا برخاست و گفت: حتما تصميم بدى در مورد من گرفته است كه در اين دل شب مرا فراخوانده است، حضرت گريان و اندوهگين و نااميد از حيات خود، برخاست و با اندامى لرزان به نزد هارون رفت.

حضرت فرمود: سلام بر هارون، هارون نيز جواب سلام حضرت را داد و گفت: ترا به خدا قسم مى‏ دهم آيا امشب دعا كرده‏ اى؟ حضرت فرمود: بله، هارون پرسيد: چه دعايى؟ حضرت فرمود: تجديد وضوء كردم و چهار ركعت نماز خواندم و سر به آسمان بلند كردم و گفتم: يا سيّدى خلّصني من يد هارون.- و تا آخر دعا را ذكر فرمود.
هارون گفت: خداوند دعايت را مستجاب كرد، اى دربان! او را آزاد كن! سپس چند خلعت طلبيد و سه عدد از آنها را به حضرت پوشاند و اسب خود را به‏ ايشان را گرامى داشت و احترام نمود و نديم و همدم خويش گرداند. سپس گفت: آن دعاها را برايم بخوان، حضرت آنها را به او تعليم فرمود. »

📚عیون الاخبار ج 1 ص 94

البته ممکن است تعبیر « هُوَ يَرْتَعِدُ فَرَائِصُه‏ » « اعضای بدنش به لرزه افتاده بود » حال از وضعیت هارون باشد که پس از آن رویا ، دچار ترس شده بود .

👌در هر صورت این جریان که سخن از ترس و حزن و گریه امام کاظم علیه السلام به میان می آورد ، نمی تواند مورد پذیرش ما باشد .

امام کاظم علیه السلام هیچگاه در برابر هارون از خود ضعفی نشان ندادند و با نهایت شدت و صلابت با او برخورد می کردند .

🔸در نقلی آمده است ؛

« امام موسی بن جعفر در یکی از کاخهای استوار و زیبای هارون که مانند آن در بغداد و جای دیگر نبود، وارد شد. هارون سرمست از قدرت گفت: این سرا چون است؟ امام بی واهمه و اعتنا از قدرت و جبروت او گفت: این سرای فاسقان است. خدای تعالی فرماید ؛ « کسانی را که در روی زمین، بی شایستگی، بر خلاف حق گردن می‌فرازند از آیات خود روی گردان می‌کنم. هر چند همه آیات را می‌بینند، به آن ایمان نمی آورند و اگر راه رشد را ببینند آن راه را بر نمی گزینند و اگر راه گمراهی را مشاهده کنند آن را انتخاب می‌کنند. (هود - ۱۱۳).

هارون از خشم لرزید و موجی از تشویش او را فرا گرفت. آنگاه به امام گفت: خانه از آن کیست؟ - این سرا شیعه ما را مجال است و دیگران را فتنه. - چرا صاحبخانه آن را باز پس نمیگیرد؟ - خانه را آباد از او گرفتند و تا آباد نگردد آن را پس نمی گیرد. شیعیان تو کجایند؟ و در اینجا امام سخن حق تعالی را قرائت کرد: ُ.«کافران از اهل کتاب و مشرکان جدا نبودند تا برای آنان از جانب خدای بینه ای آمد. » هارون را خشم فرا گرفت و گفت آیا ما کافرانیم؟

🔸امام فرمود نه، اما چنانکه خدای تعالی فرماید: ِ«… آنان که نعمت خدای را به کفر تبدیل کردند و پیروان خود را در سرای هلاکت جای دادند. »ابراهیم - ۲۷ - ۲۸ و اینچنین امام آشکار کرد که هارون منصب خلافت را غصب کرده و سلطنت و حکومت را، دزدیده است. این مطلب خشم هارون را بر او بر انگیخت و به هنگامی که شنید امام او را به مبارزه می‌طلبد و در موضعی است که در آن نرمش نیست، در سخن خود با امام به خشونت پرداخت .»

📚مناقب ج 2 ص 381

🔸ادامه 👇