پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#تاریخی_اعتقادی_حدیبیه_مخالفت_علی


🤔#پرسش

مخالفت حضرت علی علیه السلام با حضرت رسول در قضیه صلح #حدیبیه:

در این قرارداد صلح که حضرت رسول با مشرکین مکه در سال 6 هجری امضا کرد از حضرت علی علیه السلام خواست که یکسری کلمات از قبیل (( بسم الله الرحمن الرحیم)) و (( رسول الله)) را پاک کند اما حضرت علی علیه السلام فرمان #پیامبر را اجرا نکرد تا اینکه خود پیامبر خدا ناگزیر این کلمات را پاک کرد.
( لازم به ذکر است این مورد از سوی حضرت علی علیه السلام به عنوان یک اجتهاد تلقی می گردد.)
آدرس روایت در کتب معتبر شیعه:
مستدرك #وسائل الشيعة ج : 8 ص : 4366، الإرشاد /ج 1/ ص121؛ إعلام الورى/ص97؛ تفسير القمي ج2/ص313 ؛ بحار الأنوار/ج20/ص333).



💠#پاسخ💠

🗯آنچه در روایات اهل سنت و در برخی کتب شیعه آمده است این است ؛

« پیامبر به علی دستور داد که در متن #صلح نامه بنویسد بسم الله الرحمان الرحیم . سهیل بن عمرو که طرف پیامبر و نماینده قریش بود گفت من این نام را نمی شناسم باید بنویسید باسم اللهم .پیامبر به علی دستور داد که مطابق سخن #سهیل عمل کند.

🔷در ادامه پیامبر دستور داد که علی بنویسد ؛

« این مصالحنامه محمد ، #رسول الله با سهیل بن عمرو است »

🔷سهیل اعتراض کرد که اگر ما تو را به عنوان رسول خدا قبول داشتیم با تو #جنگ نمی کردیم باید اسم خودت و اسم پدرت را بنویسی .

پیامبر به علی امر کرد که نام رسول الله را پاک کند .علی گفت من هیچ گاه نام شما را #پاک نمی کنم و دست من توانایی این کار را ندارد .پیامبر گفت دست مرا بر روی آن بگذار تا خودم پاک کنم . علی نیز چنین کرد و پیامبر با دست خودش نام رسول الله را پاک کرد .»

📚صحیح #بخاری ج2 ص73

📚صحیح #مسلم ج5 ص173

به نظر ما این جریان و #مخالفت حضرت علی علیه السلام با پیامبر صحت ندارد به چند دلیل ؛

1⃣حضرت علی علیه السلام می فرمود ؛

« اصحاب و #یاران راز دار محمد به خوبی می دانند که من هرگز لحظه ای #مخالفت خدا و پیامبرش را نکردم »

📚#نهج البلاغه خطبه 197

2⃣پیامبر گرامی نیز بارها در مورد علی علیه السلام فرمود که او با #حق است و حق با او است و لحظه ای این دو از یکدیگر جدا نمی شوند و یا علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو #جدایی با هم ندارند .

📚مستدرک #حاکم ج3 ص119

📚تاریخ #بغداد ج14 ص321

📚#مجمع الزوائد ج7 ص234

چگونه ممکن است علی علیه السلام که لحظه ای از حق و قرآن جدا نمی شود ، خلاف حق و قرآن رفتار کرده باشد و امر پیامبر را #عصیان کرده باشد ❗️

3⃣سخن حضرت علی علیه السلام این بود ؛

« من بنده ای از #بندگان محمد هستم »

📚#بحار الانوار ج3 ص283

📚توحید #صدوق ص174

👌و می فرمود ؛

« من #زمیل و پیرو محمد هستم »

📚تاریخ #طبری ج3 ص291

بنابراین چگونه قابل قبول است که علی علیه السلام لحظه ای پیامبر گرامی و مولای خود را #عصیان کند

👌بی شک حضرت علی سریعا پس از دستور پیامبر گرامی نام ایشان را #پاک کردند چنان که در مورد پاک کردن بسم الله الرحمان الرحیم #فرمودند ؛

« اگر امر و اطاعت شما نبود آن جمله را #پاک نمی کردم اما چون شما امر کردید اطاعت می کنم »

📚#کشف الغمه ج1 ص210


4⃣جریان مخالفت حضرت علی در پاک کردن نام پیامبر در منابع شیعه با سند #ضعیف نقل شده است و قابل توجه نمی باشد و منابع اهل #سنت هم برای ما حجت نمی باشد .

🔶شیخ #مفید جریان را به صورت #مرسل و بدون #سند نقل می کند و تفسیر #قمی نیز جریان را به صورت مرسل و بدون سند نقل می کند .مرحوم #طبرسی نیز در اعلام الوری جریان را بدون سند نقل می کند . این جریان در کتاب #مستدرک الوسائل و #بحار الانوار نیز به نقل از سه کتاب مذکور ، با سند مرسل و #ضعیف نقل شده است که قابل اعتنا نمی باشد .


#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#دفن_شهدای_کربلا

🤔#پرسش

جنازه شهدای کربلا و امام حسین را چه کسی دفن کردند ❗️نگویید امام سجاد و اهل بیت حسین که روشن است آنان در بند #اسارت بودند مگر نمی گویید امام را تنها امام دفن می کند پس حسین را چه کسی دفن کرد با این که امام سجاد هم در اسارت بود ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌در روایات ما آمده است که جز امام کسی متولی دفن امام دیگر نخواهد شد و امام را حتما امام دفن و کفن می کند ؛

📚بحار الانوار ج27 ص288

👌علی بن حمزه به امام رضا علیه السلام عرضه داشت که برای ما از پدرانتان روایت شده است که امور دفن امام را تنها امامی همانند او بر عهده می گیرد .

اما رضا علیه السلام با تایید این سخن از آنان سوال کرد مرا از حسین بن علی خبر دهید که آیا امام بود یا خیر ؟ اگر امام بود چه کسی متولی دفن او گردید

🔶گفتند علی بن الحسین .

👌امام سوال کرد علی بن الحسین کجا بود ؟ گفتند در کوفه در دست عبید الله در بند بود .

❗️امام رضا علیه السلام فرمود ؛

« علی بن الحسین از میان اسیران بیرون رفت ، بدون آنکه بفهمند ، کارهای به خاک سپاری #پدرش را انجام داد ، و سپس بازگشت ، آن کس که به علی بن الحسین امکان آمدن به کربلا و به عهده گرفتن کارهای پدرش را داد به صاحب این امر ( امامت ) امکان می دهد که به #بغداد بیاید و کار پدرش را بر عهده بگیرد و باز گردد ، در حالی که در بند و در اسارت هم نیست »

📚رجال کشی ج2 ص763

📚بحار الانوار ج45 ص169

👌امام #صادق علیه السلام فرمود ؛

« زمانی که حسین شهید شد ، علی بن الحسین با یاری پیامبر و حسن و علی علیهم السلام و فرشتگان حسین را دفن کردند »

📚بصائر الدرجات ص225

📚بحار الانوار ج22 ص513

👌از این روایات استفاده می شود که امام سجاد علیه السلام با قدرت الهی و طی #الارض و بدون آنکه دیگران متوجه شوند ، خودشان را به کربلا رساندند و حسین علیه السلام و شهدای کربلا را دفن کردند .این قدرت الهی و طی الارض کردن و مسخر بودن اسباب برای امامان در روایات فراوانی تاکید شده است و خلاف #عقل نیز تلقی نمی شود ؛

🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6457


👌از سوی دیگر #مورخان نقل کرده اند که عده ای از قبیله بنی اسد شهدای کربلا را دفن کردند ، چنان که طبری و دیگران می نویسند ؛

« ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد ، حسین علیه السلام و یارانش را یک روز پس از شهادتشان به خاک سپردند »

📚تاریخ طبری ج5 ص455

📚الارشاد ج2 ص114

📚لهوف ص190

جمع میان این #گزارش ها بدین گونه است که با عنایت به خارق العاده بودن حضور امام سجاد علیه السلام ، بنی اسد متوجه حضور ایشان نشده اند چنان که حضور پیامبر گرامی و حضرت علی و امام حسن و فرشتگان نیز برای آنان مشخص نبوده است و امام زین العابدین به صورت #ناشناس امام حسین علیه السلام را تدفین کرده اند .



#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
7⃣عبد اللّه بن اسعد #یافعى گويد:« ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد الجواد فرزند علىّ رضا فرزند موسى كاظم فرزند جعفر صادق، علوى حسينى، چهل سال زندگى كرد. وى مردى متعبّد و #فقيهى پيشوا بود»

📚مراه الجنان ج2 ص160

8⃣حافظ عماد الدّين اسماعيل بن عمر بن كثير گويد ؛« و امّا ابو الحسن علىّ هادى او مردى عابد و زاهد بود كه متوكّل وى را به سامرا منتقل كرد.
او بيش از بيست سال و چند ماه در آن شهر #سكونت گزيد ودر همان شهر از دنيا رفت. گفته ‏اند كه بدگويان به متوكّل عبّاسى خبر دادند كه در منزل آن حضرت نامه‏ هاى بسيارى از مردم و سلاح‏هاى زيادى وجود دارد، متوكّل گروهى از سربازان خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان وى را اين گونه يافتند كه روبروى قبله نشسته، جبّه ‏اى از پشم بر تن دارد و بر روى فرشى از خاك نشسته است. سربازان، آن حضرت را با همين حالت دستگير كرده و به نزد متوكّل عبّاسى بردند ... »

📚البدایه و النهایه ج11 ص15

9⃣احمد بن حجر #هيثمى گويد: « علىّ عسكرى ملقب به هادی به اين دليل عسكرى ناميده شد كه گروهى از جانب حكومت وقت مأمور شدند تا او را از مدينه پيامبر به سامرا آورده در آنجا ساكن كنند منطقه ‏اى كه در آن‏زمان عسكر ناميده مى‏ شد و بدين‏ جهت امام هادى عليه السّلام به لقب عسكرى ملقّب گرديد. وى از نظر #دانش و سخاوت ميراث‏ دار پدر بزرگوار خويش بود»

📚الصواعق المحرقه ص205

0⃣1⃣. احمد بن يوسف بن احمد دمشقى قرمانى گويد: فصل نهم از كتاب‏
من درباره خاندان بردبارى، دانش و #نيكوكارى است، امام علىّ بن محمّد هادى- رضى اللّه عنه- در مدينه زاده شد و مادرش كنيزى امّ ولد بود، كنيه مباركش ابو الحسن و لقبش هادى و متوكّل بود. رنگ چهره ‏اش گندمگون و نقش انگشترى او «اللّه ربّى و عصمتى من خلقه» بود. و امّا مناقب او بسيار گرانبها و اوصافش بسيار شريف است‏»

📚اخبار الدول ص117

1⃣1⃣عبد اللّه شبراوى #شافعى گويد: دهمين امام از پيشوايان علىّ هادى است، وى در ماه رجب سال 214 در مدينه زاده شد و داراى كرامات بسيار مى ‏باشد»

📚الاتحاف بحب الاشراف ص176

2⃣1⃣فضل اللّه بن روزبهان #شافعى گويد: خداوندا سلام و درود بفرست بر امام دهم، مقتداى زندگان و مردگان، سرور حاضران و غايبان، آن كس كه از مقدّمات علوم به نتيجه وصايت و امامت رسيده است، شمشير خشمگين و خروشان بر گردن هر مخالف و دشمن، پناهگاه همه پناه‏ آورندگان در مصائب و دشمنى‏ ها، برطرف ‏كننده #تشنگى از جگرهاى سوخته، آن‏كس كه دوستان و دشمنان به كمال فضيلتش شهادت داده و در روز ندا دادن منادى يعنى روز قيامت پناهگاه دوستان و مواليان خويش مى ‏باشد، ابو الحسن علىّ نقىّ هادى، فرزند محمّد شهيد، آن‏كس كه با مكر دشمنان به شهادت رسيد و در «سرّ من رأى» به خاك سپرده گرديد.

📚وسيلة الخادم الى المخدوم/ صلوات الامام الهادى عليه السّلام.



3⃣1⃣خير الدّين #زركلى گويد: ابو الحسن عسكرى على، ملقّب به هادى دهمين امام از پيشوايان دوازده‏ گانه و يكى از پرهيزگاران و صلحا زمان بوده است. وى در شهر مدينه به دنيا آمد. كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگوئى كردند و وى آن حضرت را به #بغداد احضار كرده، سپس در سامرا تبعيد نمود»

📚الاعلام ج5 ص140

4⃣1⃣ محمّد امين غالب طويل گويد: «وى #بسيار خوش ‏اخلاق بود. تا جايى كه هيچ‏كس شكّى در مقام عصمت او نداشت‏»

📚تاریخ العلویین ص167

5⃣1⃣سيّد عبد الوهاب #بدرى گويد: « امام هادى عليه السّلام در شهر سامرا در مجالس مردم مى‏ گشت و همواره مصيبت ‏ديدگان را دلدارى داده، نيازمندان را يارى رسانده به گدايان و مساكين ترحّم مى ‏نمود. وى با يتيمان مهربانى كرده، شبانگاهان به در خانه بيوه‏ گان و ناتوانان رفته، كيسه ‏هاى درهم و دينار را كه در دامن جامه خود حمل مى‏ كرد به آنان مى ‏داد و مى‏گفت پاداش و سپاسى از شما نمى‏ خواهيم. آن حضرت روزها به كار و فعّاليت مشغول مى‏ شد. وى در زير اشعه سوزان آفتاب ايستاده در مزرعه خود به كار كشاورزى مشغول مى ‏گشت تا آن‏جا كه عرق تمام بدن آن حضرت را تر مى‏كرد و چون سياهى شب آشكار مى‏ شد به سمت پروردگار خود توجّه كرده، در حال ركوع و سجود و خشوع براى پروردگار خويش درمى‏آمد و پيشانى تابناك خود را بر روى سنگ و شن زمين قرار مى‏داد، و دعاى مشهور خود را زير لب زمزمه می کرد؛ پروردگارا گام‏هايى كه به سوى تو برداشته نااميد نگردان، بر وى رحمت آور ...»

📚سیره الامام علی الهادی علیه السلام ص59


#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
7⃣عبد اللّه بن اسعد #یافعى گويد:« ابو الحسن علىّ هادى فرزند محمّد الجواد فرزند علىّ رضا فرزند موسى كاظم فرزند جعفر صادق، علوى حسينى، چهل سال زندگى كرد. وى مردى متعبّد و #فقيهى پيشوا بود»

📚مراه الجنان ج2 ص160

8⃣حافظ عماد الدّين اسماعيل بن عمر بن كثير گويد ؛« و امّا ابو الحسن علىّ هادى او مردى عابد و زاهد بود كه متوكّل وى را به سامرا منتقل كرد.
او بيش از بيست سال و چند ماه در آن شهر #سكونت گزيد ودر همان شهر از دنيا رفت. گفته ‏اند كه بدگويان به متوكّل عبّاسى خبر دادند كه در منزل آن حضرت نامه‏ هاى بسيارى از مردم و سلاح‏هاى زيادى وجود دارد، متوكّل گروهى از سربازان خود را به سمت آن حضرت فرستاد. آنان وى را اين گونه يافتند كه روبروى قبله نشسته، جبّه ‏اى از پشم بر تن دارد و بر روى فرشى از خاك نشسته است. سربازان، آن حضرت را با همين حالت دستگير كرده و به نزد متوكّل عبّاسى بردند ... »

📚البدایه و النهایه ج11 ص15

9⃣احمد بن حجر #هيثمى گويد: « علىّ عسكرى ملقب به هادی به اين دليل عسكرى ناميده شد كه گروهى از جانب حكومت وقت مأمور شدند تا او را از مدينه پيامبر به سامرا آورده در آنجا ساكن كنند منطقه ‏اى كه در آن‏زمان عسكر ناميده مى‏ شد و بدين‏ جهت امام هادى عليه السّلام به لقب عسكرى ملقّب گرديد. وى از نظر #دانش و سخاوت ميراث‏ دار پدر بزرگوار خويش بود»

📚الصواعق المحرقه ص205

0⃣1⃣. احمد بن يوسف بن احمد دمشقى قرمانى گويد: فصل نهم از كتاب‏
من درباره خاندان بردبارى، دانش و #نيكوكارى است، امام علىّ بن محمّد هادى- رضى اللّه عنه- در مدينه زاده شد و مادرش كنيزى امّ ولد بود، كنيه مباركش ابو الحسن و لقبش هادى و متوكّل بود. رنگ چهره ‏اش گندمگون و نقش انگشترى او «اللّه ربّى و عصمتى من خلقه» بود. و امّا مناقب او بسيار گرانبها و اوصافش بسيار شريف است‏»

📚اخبار الدول ص117

1⃣1⃣عبد اللّه شبراوى #شافعى گويد: دهمين امام از پيشوايان علىّ هادى است، وى در ماه رجب سال 214 در مدينه زاده شد و داراى كرامات بسيار مى ‏باشد»

📚الاتحاف بحب الاشراف ص176

2⃣1⃣فضل اللّه بن روزبهان #شافعى گويد: خداوندا سلام و درود بفرست بر امام دهم، مقتداى زندگان و مردگان، سرور حاضران و غايبان، آن كس كه از مقدّمات علوم به نتيجه وصايت و امامت رسيده است، شمشير خشمگين و خروشان بر گردن هر مخالف و دشمن، پناهگاه همه پناه‏ آورندگان در مصائب و دشمنى‏ ها، برطرف ‏كننده #تشنگى از جگرهاى سوخته، آن‏كس كه دوستان و دشمنان به كمال فضيلتش شهادت داده و در روز ندا دادن منادى يعنى روز قيامت پناهگاه دوستان و مواليان خويش مى ‏باشد، ابو الحسن علىّ نقىّ هادى، فرزند محمّد شهيد، آن‏كس كه با مكر دشمنان به شهادت رسيد و در «سرّ من رأى» به خاك سپرده گرديد.

📚وسيلة الخادم الى المخدوم/ صلوات الامام الهادى عليه السّلام.



3⃣1⃣خير الدّين #زركلى گويد: ابو الحسن عسكرى على، ملقّب به هادى دهمين امام از پيشوايان دوازده‏ گانه و يكى از پرهيزگاران و صلحا زمان بوده است. وى در شهر مدينه به دنيا آمد. كسانى در نزد متوكّل عبّاسى از او بدگوئى كردند و وى آن حضرت را به #بغداد احضار كرده، سپس در سامرا تبعيد نمود»

📚الاعلام ج5 ص140

4⃣1⃣ محمّد امين غالب طويل گويد: «وى #بسيار خوش ‏اخلاق بود. تا جايى كه هيچ‏كس شكّى در مقام عصمت او نداشت‏»

📚تاریخ العلویین ص167

5⃣1⃣سيّد عبد الوهاب #بدرى گويد: « امام هادى عليه السّلام در شهر سامرا در مجالس مردم مى‏ گشت و همواره مصيبت ‏ديدگان را دلدارى داده، نيازمندان را يارى رسانده به گدايان و مساكين ترحّم مى ‏نمود. وى با يتيمان مهربانى كرده، شبانگاهان به در خانه بيوه‏ گان و ناتوانان رفته، كيسه ‏هاى درهم و دينار را كه در دامن جامه خود حمل مى‏ كرد به آنان مى ‏داد و مى‏گفت پاداش و سپاسى از شما نمى‏ خواهيم. آن حضرت روزها به كار و فعّاليت مشغول مى‏ شد. وى در زير اشعه سوزان آفتاب ايستاده در مزرعه خود به كار كشاورزى مشغول مى ‏گشت تا آن‏جا كه عرق تمام بدن آن حضرت را تر مى‏كرد و چون سياهى شب آشكار مى‏ شد به سمت پروردگار خود توجّه كرده، در حال ركوع و سجود و خشوع براى پروردگار خويش درمى‏آمد و پيشانى تابناك خود را بر روى سنگ و شن زمين قرار مى‏داد، و دعاى مشهور خود را زير لب زمزمه می کرد؛ پروردگارا گام‏هايى كه به سوى تو برداشته نااميد نگردان، بر وى رحمت آور ...»

📚سیره الامام علی الهادی علیه السلام ص59


#پرسمان_اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🔸ادامه 👇

به بیان دیگر ؛

👌پیامبر به علی ع دینار را داد تا مواد غذایی تهیه کند ، اما از گذشته و قبل از این جریان به صورت کلی ، همگان و علی ع را دعوت به ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود کرده بود ، بنابراین دو امر به علی ع از جانب پیامبر رسیده بود ؛

1⃣تهیه مواد غذایی

2⃣ایثار و مقدم داشتن دیگران

👌علی ع با توجه به نیاز مقداد ، به امر دوم پیامبر در مورد ایثار و از خود گذشتگی عمل کرد ، نه آنکه خلاف امر پیامبر رفتار کرده باشد ، زیرا ایشان هیچگاه بر خلاف امر پیامبر رفتار نمی کردند ، خود ایشان می فرمود ؛

« اصحاب و یاران راز دار محمد به خوبی می دانند که من هرگز لحظه ای مخالفت خدا و پیامبرش را نکردم »

📚نهج البلاغه خطبه 197

پیامبر گرامی نیز بارها در مورد علی علیه السلام فرمود که او با #حق است و حق با او است و لحظه ای این دو از یکدیگر جدا نمی شوند و یا علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو #جدایی با هم ندارند .

📚مستدرک #حاکم ج3 ص119 _ تاریخ #بغداد ج14 ص321 _ #مجمع الزوائد ج7 ص234

چگونه ممکن است علی علیه السلام که لحظه ای از حق و قرآن جدا نمی شود ، خلاف حق و قرآن رفتار کرده باشد و امر پیامبر را #عصیان کرده باشد ❗️

همواره سخن حضرت علی علیه السلام این بود ؛

« من بنده ای از #بندگان محمد هستم »

📚#بحار الانوار ج3 ص283 _ توحید #صدوق ص174

👌و می فرمود ؛

« من #زمیل و پیرو محمد هستم »

📚تاریخ طبری ج3 ص291

بنابراین چگونه قابل قبول است که علی ع لحظه ای پیامبر گرامی ص و مولای خود را عصیان کند

آری آن کس که پیامبر را عصیان و مخالفت می کرد ، عمر بن خطاب بود نه علی ع ، که نمونه بارز آن ، عصیان عمر در قضیه حدیبیه است ، آنجایی که پیامبر گرامی به امر خداوند با مشرکین صلح کرد ، اما این صلح خوشایند عمر نبود ❗️❗️

👌علمای اهل سنت نقل می کنند ؛

« عمر بن خطّاب- كه غيرتش تحريك شده بود- از جا پريد و در حالى كه آثار خشم و نفرت در سرش هويدا بود نزد ابو بكر آمد و گفت: ابو بكر! مگر اين مرد پيغمبر خدا نيست؟ ابو بكر گفت: چرا هست. عمر گفت: مگر ما مسلمان نيستيم؟ ابو بكر گفت: چرا هستيم...پس چرا بايد در امر دين خود در برابر آنها پستى نشان دهيم؟

ابو بكر گفت: اى مرد! او پيغمبر خداست و بر خلاف فرمان خدا عمل نمى‏ كند. خدا هم ياور اوست. او تا لحظه مرگ، خود را مطيع خدا مى ‏داند. من هم گواهى مى ‏دهم كه او پيغمبر خداست ... »

📚السیره الحلبیه ج 2 ص 706 _ صحیح بخاری ج 3 ص 182

مسلم در باب صلح حديبيه روايت مى‏ كند ؛

« عمر به پيغمبر گفت: مگر ما بر حق و آنها بر باطل نيستند؟ پيغمبر فرمود: چرا.
گفت: جز اين است كه كشتگان ما در بهشت و مقتولين آنها در دوزخ هستند؟
فرمود: چرا همينطور است. گفت: پس چرا بايد در امر دين خود در مقابل آنها پستى نشان دهيم و برگرديم، تا ببينيم خداوند ميان ما و ايشان چه حكم مى ‏كند؟
پيغمبر فرمود: «اى پسر خطّاب! من پيغمبر خدا هستم، خدا هرگز مرا ضايع نمى‏ کند». عمر هم به راه افتاد و بلادرنگ در حالى كه سخت خشمگين بود ابو بكر را ملاقات كرد و گفت: ابو بكر! مگر ما بر حقّ و آنها بر باطل نيستند؟
ابو بكر گفت: چرا. عمر گفت: مگر ما عقيده نداريم كه كشتگان ما در بهشت و كشتگان آنها در جهنّم است؟ ابو بكر گفت: چرا همينطور است. گفت: پس چرا بايد در دين خود پستى نشان دهيم و برگرديم و ببينيم خدا ميان ما و ايشان چه حكم مى‏كند؟ ابو بكر گفت: اى پسر خطّاب! او پيغمبر خداست و خدا هرگز و هيچ‏گاه او را ضايع نمى ‏گرداند ... »

📚صحیح مسلم ج 3 ص 1412

در روایت دیگر عمر گفت ؛

« من بخاطر جلوگيرى از صلح، كارهايى كردم »

📚صحیح بخاری ج 3 ص 182

وقتى پيغمبر به اصحاب خود و عمر فرمود شتران خود را به منظور قربانى نحر كنيد، اعتنا نكردند تا حضرت سه بار به آنها امر فرمود ، چنان که نقل می کنند ؛

« صلح، فراغت يافت به اصحاب فرمود: برخيزيد و شتران خود را نحر كنيد، سپس سرهاى خود را بتراشيد. به خدا هيچ‏كس از جا برنخاست، تا اينكه سه بار آن را تكرار فرمود وقتى ديد كسى از جا برنخاست، وارد خيمه خود شد، سپس بيرون آمد و با هيچ‏كدام از آنها سخن نگفت تا اينكه با دست خود، قربانى خود را نحر كرد. آنگاه دلّاك خود را خواست و سر تراشيد. وقتى اصحاب پيغمبر چنين ديدند، برخاستند و شتران خود را نحر كردند و سر يكديگر را تراشيدند. و چيزى نمانده بود كه يكديگر را بكشند. »

📚مسند احمد ج 6 ص 491

این مخالفت عمر با پیامبر در حدیبیه تا جایی بود که به نبوت پیامبر مشکوک شده بود و می گفت به اندازه ای که در حدیبیه در نبوت پیامبر شک کردم ، موارد دیگر شک نکرده بودم ؛ « ارتبت ارتیابا لم ارتبه منذ اسلمت الا یومئذ »

📚السیره النبویه ج 3 ص 331 _ کنزالعمال ج 10 ص 316 _ تاریخ طبری ج 2 ص634 _ المغازی واقدی ، ج 2 ص 607 و ...




#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما

ipasookh.ir