پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#قرآن_و_اساطیر_اولین

🤔#پرسش

اينكه قرآن كپى بردارى از داستانها و اسطوره هاى باستانى است در خود قرآن در بيش از ٥ آيه تكرار شده است كه به ٤ آيه اشاره ميكنيم ؛

١) #سوره_انعام:
يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾
٢) #سوره_انفال:
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۱﴾
٣) #سوره_نحل:
#ترجمه: چون به آنان گفته شود پروردگارتان چه چيز نازل كرده مى‏ گويند اسطوره ‏هاى پيشينيان (۲۴)
٤) #سوره_فرقان:
#ترجمه: و گفتند افسانه ‏هاى پيشينيان است كه آنها را براى خود نوشته و صبح و شام بر او املا مى ‏شود (۵) ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌ما در گذشته مفصلا ، شبهه کپی برداری قرآن را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5349

ملحد دروغگو می گوید این که قرآن کپی برداری از اسطوره های باستانی است در خود قرآن آمده است ، در حالی که آیات مورد استناد او بازگو کننده تهمت جمعیت منکر و لجوج مخالف دعوت انبیاء است که وقتی نمی توانستند هیچ اشکالی بر دعوت انبیاء وارد کنند ، برای دور کردن مردم از پیامبران تهمت مذکور را به آنان می زدند ، نه آنکه قرآن خودش تایید کند که ساخته افسانه های پیشنیان است .

👌در تفسیر نمونه در این رابطه ، می خوانیم ؛

« آنان با اين تعبير موذيانه دو مطلب را بيان مى ‏داشتند ؛

1⃣ نخست اينكه سطح فكر ما از اين مسائل بسيار برتر است، اينها افسانه‏ اى بيش نيست كه بر سرگرمى عوام الناس ساخته شده .

2⃣ از اين گذشته تازگى ندارد زيرا اولين بار نيست كه انسانى چنين سخنانى را اظهار مى‏ دارد، حتى محمد از خود ابتكارى به خرج نداده همان اسطوره ‏هاى گذشتگان را تكرار مى‏ كند.

اساطير جمع اسطوره به حكايات و داستانهاى خرافى و دروغين گفته مى ‏شود، و اين كلمه 9 بار در قرآن از زبان كفار بى ايمان در برابر انبياء نقل شده است كه غالبا براى توجيه مخالفت خود با دعوت رهبران الهى به اين بهانه متوسل مى‏ شدند، و عجب اينكه هميشه كلمه « اساطير » را با « اولين » توصيف مى ‏كردند، تا ثابت كنند اينها تازگى ندارد، و حتى گاه مى‏ گفتند « اينها مهم نيست ما هم اگر بخواهيم مى‏ توانيم مانند آن را بياوريم »

👌جالب اينكه مستكبران امروز نيز غالبا موذيانه براى فرار از حق و همچنين براى گمراه ساختن ديگران متوسل مى ‏شوند، حتى در كتب جامعه‏ شناسى شكل به اصطلاح علمى به آن داده‏ اند و مذهب را زائيده جهل بشر و تفسيرهاى مذهبى را اسطوره ‏ها مى ‏نامند .

اما اگر درست به اعماق فكر آنها نفوذ كنيم مى‏ بينيم مساله چيز ديگر است، آنها با مذاهب خرافى و ساختگى هرگز جنگ و ستيز ندارند، بلكه خود عامل پيدايش يا نشر آنند، مخالفت آنها تنها با مذاهب راستين است كه افكار انسانها را بيدار مى ‏كند، و زنجيرهاى استعمار را در هم مى ‏شكند و سد راه مستكبران و استعمارگران است.

👌آنها مى ‏بينند قبول تعليمات مذهبى كه اصول عدل و انصاف را پيشنهاد مى ‏كند و با تبعيض و ستمگرى و هر گونه خودكامگى مى ‏جنگد با نقشه ‏هاى آنها مخالف است.

آنها مى‏ بينند پذيرش دستورات اخلاقى مذهب با هوسهاى سركش و آزادي هايى كه مورد نظر آنها است سازگار نيست، مجموع اين جهات سبب مى‏ شود كه اين سد و مانع را از سر راه خود بردارند، و حتما بايد پاسخى براى مردم درست كنند، چه پاسخى از اين بهتر كه آنها را به نام اسطوره و افسانه دروغين معرفى كنند.... وگرنه تعليمات پيامبران هم در زمينه اصول عقائد مذهبى، و هم در زمينه مسائل عملى آن چنان با عقل و منطق هماهنگ است كه جايى براى اينگونه تهمتها وجود ندارد. »

📚تفسیر نمونه ج 11 ص 198

به هر حال هميشه طغيانگران براى نجات از ملامت وجدان از يك سو، و از اعتراضات مردم حقجو از سوى ديگر، بهانه ‏هاى واهى مى ‏تراشند تا خويشتن را از اين و آن راحت كنند، و عجب اينكه آنها غالبا برنامه‏اى هماهنگ و يك نواخت داشته‏ اند، گويى در طول تاريخ آن را در گوش هم فرو مى ‏خواندند، عناوينى همچون « سحر » و « كهانت » و « جنون » و « اسطوره » و مانند ان ، ولى قرآن در آيه ای ريشه اصلى طغيان و سركشى آنها اشاره كرده مى‏ افزايد ؛ « چنين نيست كه آنها خيال مى‏كنند، بلكه اعمال سوء آنها همچون زنگارى بر دلشان نشسته، و از درك حقيقت وامانده‏ اند » (كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ). ( مطففین 14) یعنی اعمال آنها زنگار بر قلبشان ريخته، و نور و صفاى نخستين را كه به حكم فطرت خداداد در آن بوده گرفته، به همين دليل چهره حقيقت كه همچون آفتاب عالمتاب مى‏ درخشد هرگز در آن بازتابى ندارد، و پرتو انوار وحى در آن منعكس نمى ‏گردد.»

📚تفسیر نمونه ج 26 ص 262



#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما

ipasookh.ir