『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی ☁️🐚— روشهای ایدهیابی، شمارهچهـار. خلق ایده از طریق ثبت رویدادهای روزانه. 🍄♥️|× فرانسیس دیمون نایت گفته است: «من پیشنهاد میکنم نویسندگی را تا اوایل سی سالگی رها کنید.» 📕🎈|× البته من با این پیشنهاد چندان هم موافق نیستم؛ زیرا همصدا…
#کارگاه_رمان_نویسی
📘🦋— روشهای ایدهیابی، شمارهپنج.
خلق ایده از طریق برداشت از خوابی که دیدهاید.
📓🖇|× ترسها، آرزوها و الهامها قسمت عمده رویاهای انسان را شکل میدهند که در قالب نمادها و نشانهها با او سخن میگویند.
📽🌿|× بر همین اساس، پیشنهاد میشود رویاهای خود را یادداشت کنید؛ زیرا بعدها با ردیابی و پیگیری عناصر تکرار شونده آن، میتوانید به شناخت کامل تری از خود دست یابید. البته شاید برخی از رویاها آزارنده و دردناک باشند.
📸🍊|× با این همه، نویسنده کسی است که میخواهد و میتواند به عمق وجود خود سفر کند. او به امید و شوق یافتن گنج، بر زمین خاطرات خود بارها تیشه میزند تا تجربیات از یادرفتهاش را از اعماق وجود استخراج کند. حتی گاه از میان سرزمین ارواح و اشباح عبور میکند تا مُرشد و راهنمای درون خود را بیابد و از رهنمودهای او بهرهمند شود.
🥤🎸|× با توجه به مطالب پیشگفته، اگر نوشتهای میخوانید، و پشتتان میلرزد، تردید نکنید که متن یادشده، پیش از نگارش و حین آن، بارها قلب نویسندهاش را متزلزل و دریای عواطف او را متلاطم کرده است.
🍯🛵|× به عنوان مثال، میتوان به کمدی الهی اثر دانته اشاره کرد. «موضوع این کتاب، سفر خیالی دانته به دوزخ، برزخ و بهشت است. بخش دوزخ این کتاب، جالب خاطر است. دانته وحشتهای دوزخ را چنان ترسیم کرده است که از ترس، مو بر تن خواننده راست میشود...
🪻☔️|× روزی در خیابان زنی را دید که او را به زن دیگری نشان داد و گفت: «این همان کسی است که به جهنم رفته و برگشته است.» آن دیگری بدو نگریست و گفت: «ببین هنوز هم در سر و رویش اثر دودههای جهنم پیداست.»»
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
📘🦋— روشهای ایدهیابی، شمارهپنج.
خلق ایده از طریق برداشت از خوابی که دیدهاید.
📓🖇|× ترسها، آرزوها و الهامها قسمت عمده رویاهای انسان را شکل میدهند که در قالب نمادها و نشانهها با او سخن میگویند.
📽🌿|× بر همین اساس، پیشنهاد میشود رویاهای خود را یادداشت کنید؛ زیرا بعدها با ردیابی و پیگیری عناصر تکرار شونده آن، میتوانید به شناخت کامل تری از خود دست یابید. البته شاید برخی از رویاها آزارنده و دردناک باشند.
📸🍊|× با این همه، نویسنده کسی است که میخواهد و میتواند به عمق وجود خود سفر کند. او به امید و شوق یافتن گنج، بر زمین خاطرات خود بارها تیشه میزند تا تجربیات از یادرفتهاش را از اعماق وجود استخراج کند. حتی گاه از میان سرزمین ارواح و اشباح عبور میکند تا مُرشد و راهنمای درون خود را بیابد و از رهنمودهای او بهرهمند شود.
🥤🎸|× با توجه به مطالب پیشگفته، اگر نوشتهای میخوانید، و پشتتان میلرزد، تردید نکنید که متن یادشده، پیش از نگارش و حین آن، بارها قلب نویسندهاش را متزلزل و دریای عواطف او را متلاطم کرده است.
🍯🛵|× به عنوان مثال، میتوان به کمدی الهی اثر دانته اشاره کرد. «موضوع این کتاب، سفر خیالی دانته به دوزخ، برزخ و بهشت است. بخش دوزخ این کتاب، جالب خاطر است. دانته وحشتهای دوزخ را چنان ترسیم کرده است که از ترس، مو بر تن خواننده راست میشود...
🪻☔️|× روزی در خیابان زنی را دید که او را به زن دیگری نشان داد و گفت: «این همان کسی است که به جهنم رفته و برگشته است.» آن دیگری بدو نگریست و گفت: «ببین هنوز هم در سر و رویش اثر دودههای جهنم پیداست.»»
👤الفبای نویسندگی، نوشته سعید تارم.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
دربارۀ «ضربالاجل»
واژۀ عربیِ «ضربالاجل» از سه جزء تشکیل شدهاست:
ضرب
ال
اجل
«اجل» یعنی مهلت یا زمانِ مشخص و معیّن.
یکی از معانیِ متعددِ «ضرب» هم در عربی، «تعیین کردن» است.
بنا بر این مثلاً میگویند:
ضَرَبَ لَنا أجَلًا؛ یعنی: مهلتی برایمان تعیین کرد.
«ضربالاجل» یعنی مهلتی که پایانش تعیین شدهاست. معادلِ انگلیسیاش deadline است.
جزءِ آخرِ این واژه، یعنی «اجل»، هیچ ربطی به ریشۀ «عجل» (عجله، عجول، تعجیل) ندارد.
بعضیها به غلط «ضربالعجل» مینویسند، چون خیال میکنند با «عجله» ربط دارد.
#واژهشناسی
واژۀ عربیِ «ضربالاجل» از سه جزء تشکیل شدهاست:
ضرب
ال
اجل
«اجل» یعنی مهلت یا زمانِ مشخص و معیّن.
یکی از معانیِ متعددِ «ضرب» هم در عربی، «تعیین کردن» است.
بنا بر این مثلاً میگویند:
ضَرَبَ لَنا أجَلًا؛ یعنی: مهلتی برایمان تعیین کرد.
«ضربالاجل» یعنی مهلتی که پایانش تعیین شدهاست. معادلِ انگلیسیاش deadline است.
جزءِ آخرِ این واژه، یعنی «اجل»، هیچ ربطی به ریشۀ «عجل» (عجله، عجول، تعجیل) ندارد.
بعضیها به غلط «ضربالعجل» مینویسند، چون خیال میکنند با «عجله» ربط دارد.
#واژهشناسی
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 📘🦋— روشهای ایدهیابی، شمارهپنج. خلق ایده از طریق برداشت از خوابی که دیدهاید. 📓🖇|× ترسها، آرزوها و الهامها قسمت عمده رویاهای انسان را شکل میدهند که در قالب نمادها و نشانهها با او سخن میگویند. 📽🌿|× بر همین اساس، پیشنهاد…
#کارگاه_رمان_نویسی
🌧☔️•• بهترین تمرین افزایش گنجینۀ لغات.
✨🌞|× آیا با تمرین کلمهبرداری آشنا هستید؟
🪻~• فقط کافی است هر روز کلمات و عبارات زیر را بخوانید، سپس آنها را جلوی چشمتان داشته باشید و سعی کنید با استفاده از همۀ آنها در جای جای یک متن ( شعر، داستان، دلنوشته، خاطره و...) تمرین کنید.
🪻~• استفاده از کلمات و عبارات تازه، باعث میشود آنها با سرعت بیشتری وارد دامنۀ واژگان فعال ما شوند.
اگر معنی کلمهای را نمیدانید، میتواند توی واژهیاب دنبال معنی آن بگردید.
🪻~• انجام منظم این تمرینها تسلط کلامی و فن کلام شما را به طرز محسوسی افزایش میدهد.
- تمرین اول:
۱) گرداب تاریکی
۲) لفاف موهوم عشق
۳) جوی خشک تشنگی
۴) خورشید شک
۵) موج زمزمه
۶) نخی بیانتها
۷) طعمهٔ مرگ
۸) شیطانک پنهان
۹) چاقوی خستگی
۱۰) جادوی سیاه
۱۱) جهنم شبانه
۱۲) خندقهای سرمازده
۱۳) جوانهٔ خشم
۱۴) تلنگر زمان
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
🌧☔️•• بهترین تمرین افزایش گنجینۀ لغات.
✨🌞|× آیا با تمرین کلمهبرداری آشنا هستید؟
🪻~• فقط کافی است هر روز کلمات و عبارات زیر را بخوانید، سپس آنها را جلوی چشمتان داشته باشید و سعی کنید با استفاده از همۀ آنها در جای جای یک متن ( شعر، داستان، دلنوشته، خاطره و...) تمرین کنید.
🪻~• استفاده از کلمات و عبارات تازه، باعث میشود آنها با سرعت بیشتری وارد دامنۀ واژگان فعال ما شوند.
اگر معنی کلمهای را نمیدانید، میتواند توی واژهیاب دنبال معنی آن بگردید.
🪻~• انجام منظم این تمرینها تسلط کلامی و فن کلام شما را به طرز محسوسی افزایش میدهد.
- تمرین اول:
۱) گرداب تاریکی
۲) لفاف موهوم عشق
۳) جوی خشک تشنگی
۴) خورشید شک
۵) موج زمزمه
۶) نخی بیانتها
۷) طعمهٔ مرگ
۸) شیطانک پنهان
۹) چاقوی خستگی
۱۰) جادوی سیاه
۱۱) جهنم شبانه
۱۲) خندقهای سرمازده
۱۳) جوانهٔ خشم
۱۴) تلنگر زمان
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🌧☔️•• بهترین تمرین افزایش گنجینۀ لغات.
✨🌞|× آیا با تمرین کلمهبرداری آشنا هستید؟
🪻~• فقط کافی است هر روز کلمات و عبارات زیر را بخوانید، سپس آنها را جلوی چشمتان داشته باشید و سعی کنید با استفاده از همۀ آنها در جای جای یک متن ( شعر، داستان، دلنوشته، خاطره و...) تمرین کنید.
🪻~• استفاده از کلمات و عبارات تازه، باعث میشود آنها با سرعت بیشتری وارد دامنۀ واژگان فعال ما شوند.
اگر معنی کلمهای را نمیدانید، میتواند توی واژهیاب دنبال معنی آن بگردید.
🪻~• انجام منظم این تمرینها تسلط کلامی و فن کلام شما را به طرز محسوسی افزایش میدهد.
- تمرین اول:
۱) گرداب تاریکی
۲) لفاف موهوم عشق
۳) جوی خشک تشنگی
۴) خورشید شک
۵) موج زمزمه
۶) نخی بیانتها
۷) طعمهٔ مرگ
۸) شیطانک پنهان
۹) چاقوی خستگی
۱۰) جادوی سیاه
۱۱) جهنم شبانه
۱۲) خندقهای سرمازده
۱۳) جوانهٔ خشم
۱۴) تلنگر زمان
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
🌧☔️•• بهترین تمرین افزایش گنجینۀ لغات.
✨🌞|× آیا با تمرین کلمهبرداری آشنا هستید؟
🪻~• فقط کافی است هر روز کلمات و عبارات زیر را بخوانید، سپس آنها را جلوی چشمتان داشته باشید و سعی کنید با استفاده از همۀ آنها در جای جای یک متن ( شعر، داستان، دلنوشته، خاطره و...) تمرین کنید.
🪻~• استفاده از کلمات و عبارات تازه، باعث میشود آنها با سرعت بیشتری وارد دامنۀ واژگان فعال ما شوند.
اگر معنی کلمهای را نمیدانید، میتواند توی واژهیاب دنبال معنی آن بگردید.
🪻~• انجام منظم این تمرینها تسلط کلامی و فن کلام شما را به طرز محسوسی افزایش میدهد.
- تمرین اول:
۱) گرداب تاریکی
۲) لفاف موهوم عشق
۳) جوی خشک تشنگی
۴) خورشید شک
۵) موج زمزمه
۶) نخی بیانتها
۷) طعمهٔ مرگ
۸) شیطانک پنهان
۹) چاقوی خستگی
۱۰) جادوی سیاه
۱۱) جهنم شبانه
۱۲) خندقهای سرمازده
۱۳) جوانهٔ خشم
۱۴) تلنگر زمان
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
💌🚗— نویسندۀ خلاق چهکار میکند؟
📕🍒|× وقتی میگویم نویسنده فقط از آنهایی حرف نمیزنم که روز و شب خودشان را توی اتاق حبس کردهاند و تنها به نوشتن مشغولاند. تصوری که شاید خیلی از ما داریم.
🍫•• از کسانی میگویم که با کلمهها زندگی میکنند. هرجایی که پا میگذارند واژه را در آغوش میگیرند.
🍫•• درخت را، گل را، باد و طوفان را و کلمه میبینند.
🍫•• صدا را، موسیقی را، آواز قناری را، لالایی مادربزرگ را کلمه میشنوند.
🍫•• درد را، عشق را، غم را، شادی را کلمه میدانند.
🍫•• حالا یکی در این میان شاعر میشود، یکی قصهپرداز و دیگری مقالهنویس.
🍫•• مهم نیست چه مینویسد، «کلمه» است که جان میدهد به او.
🍫•• او میتواند دنیا و جهان جدید بیافریند، تغییراتی که میخواهد را ایجاد کند.
🍫•• او میتواند آنهایی را که تابهحال ندیده، آنجایی را که تابهحال نرفته به زندگیاش بیاورد.
🍫•• او ذهنی پر از سؤال دارد و برای همۀ آنها پاسخی خلق میکند، حتی اگر در دنیای بیرونی چیزی برای قانع کردنش نباشد.
🍫•• نویسنده دست از کلمات نمیکشد چراکه همیشه روبهجلو است و پر امید.
👤زهرا شریفی
🍂📻||@Radioensha
💌🚗— نویسندۀ خلاق چهکار میکند؟
📕🍒|× وقتی میگویم نویسنده فقط از آنهایی حرف نمیزنم که روز و شب خودشان را توی اتاق حبس کردهاند و تنها به نوشتن مشغولاند. تصوری که شاید خیلی از ما داریم.
🍫•• از کسانی میگویم که با کلمهها زندگی میکنند. هرجایی که پا میگذارند واژه را در آغوش میگیرند.
🍫•• درخت را، گل را، باد و طوفان را و کلمه میبینند.
🍫•• صدا را، موسیقی را، آواز قناری را، لالایی مادربزرگ را کلمه میشنوند.
🍫•• درد را، عشق را، غم را، شادی را کلمه میدانند.
🍫•• حالا یکی در این میان شاعر میشود، یکی قصهپرداز و دیگری مقالهنویس.
🍫•• مهم نیست چه مینویسد، «کلمه» است که جان میدهد به او.
🍫•• او میتواند دنیا و جهان جدید بیافریند، تغییراتی که میخواهد را ایجاد کند.
🍫•• او میتواند آنهایی را که تابهحال ندیده، آنجایی را که تابهحال نرفته به زندگیاش بیاورد.
🍫•• او ذهنی پر از سؤال دارد و برای همۀ آنها پاسخی خلق میکند، حتی اگر در دنیای بیرونی چیزی برای قانع کردنش نباشد.
🍫•• نویسنده دست از کلمات نمیکشد چراکه همیشه روبهجلو است و پر امید.
👤زهرا شریفی
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
💙🚎— بازنویسی یک کتاب چگونه انجام میشود.
💖🎀•• نویسندگان در پاسخ میگویند:
🌱🌋— در دنیای نویسندگان این جمله را بسیار میشنویم که ویراستاری نهایی و بازنویسی در نوشتن یک اثر از اهمیت زیادی برخوردار است. اما هیچگاه کسی از چگونگی آن سخن نمیگوید. هر نویسنده روش خاص خود را برای بازنویسی دارد و هر کسی فقط قادر است درباره کار خود سخن بگوید.
نویسندگان پاسخ میگویند: بازنویسی یک کتاب چگونه انجام میشود
🌱- به گزارش لیتهاب- نویسندگان در جواب این سؤال دارند که چگونه بازنویسی و ویرایش نهایی کتاب خود را انجام میدهند پاسخهای متفاوتی دارند.
🌿- «پاتریک روثفاس»، نویسنده آمریکایی آثار فانتزی در این باره میگوید: «همیشه به این موضوع توجه میکنم که یک کلمه خاص را بسیار تکرار نکنم. نام بعضی از شخصیتها را تغییر میدهم تا برای مردم قابلقبولتر باشد. به هماهنگی بین سخنان خودم در بخشهای مختلف داستان میپردازم. پاراگرافهای اضافی را حذف میکنم. اصولا در داستانهایم از کلمه «مبهم» زیاد استفاده میکنم بنابراین در پایان همیشه به این موضوع توجه میکنم که بیش از حد این کلمه را به کار نبرده باشم و تقریبا همیشه مجبور میشوم عبارات دیگری را جایگزین جملاتی کنم که در آن از این کلمه استفاده کردهام.»
🌿- «نیل گایمن»، نویسنده رمان و داستان کوتاه میگوید: «داستانهای کوتاه من همیشه نیاز به بازنویسی بسیار دارند. همیشه نسخه اول را روی کاغذ مینویسم و سپس آن را تایپ میکنم. در مرحله بعد آن را برای دوستانم ایمیل میکنم. سپس برای یک یا دو هفته آن را کنار میگذارم. بعد از چند هفته آن را دوباره میخوانم و سعی میکنم از دیدگاه شخصی دیگر به آن نگاه کنم. چیزهایی را که دوست ندارم ناگهان آشکار میشوند. سپس آن را تغییر میدهم. دفعه بعد داستان را با صدای بلند میخوانم تا دریابم آن چیزی را که در ذهن داشتم توانستهام به روی کاغذ منتقل کنم یا خیر.»
🌿- «پوان دیدیون»، نویسنده و خبرنگار آمریکایی در این باره میگوید: «پیش از اینکه شروع به ویراستاری کنم به صفحات مختلف داستانم نگاه میکنم و صفحاتی را که همان روز به پایان رساندم علامتگذاری میکنم تا روز بعد نگاهی به آن بیندازم. به نظر من علامتگذاری روش خوبی برای کسانی است که در آن لحظه میدانند باید قسمتی خاص را تغییر دهند اما حوصله چنین چالشی را در آن لحظه ندارند. من همیشه کمی استراحت میکنم تا ذهنم آزاد شود و سپس به کار خودم ادامه میدهم.»
🌿- «ریچارد بائوش»، نویسنده، داستاننویس، و استاد دانشگاه در این باره میگوید: «همیشه پیشنویسهای مختلفی مینویسم. یک اتفاق و صحنه را بارها و بارها بازنویسی میکنم تا شاید راه جدیدی پیش روی من گشوده شود. داستان «سلام به هانیال» من تقریبا هزار صفحه بود اما من پنج بار مختلف آن را نوشتم. بخشها و فصلهایی وجود دارد که شاید دوازده بار آن را بازنویسی کردهام.»
🌿- «جورج ساندرز»، نویسنده داستان کوتاه و مقاله میگوید: «سعی میکنم اثر خودم را بهعنوان یک خواننده و نه نویسنده بخوانم. خودکاری قرمز در دست میگیرم. کلماتی را حذف یا اضافه میکنم.»
🌿- «برری هانا»، نویسنده داستان کوتاه و رمان میگوید: «همیشه به دانشجویانم میگویم ویرایش کردن یک نوشته بد هیچ فایدهای ندارد. معتقدم ویرایش داستانهای کوتاه بسیار آسان است چون تعداد صفحات بسیار پایین و اصولا بین 4 تا 12 صفحه متغیر است. اگر نسخه اولیه خوب نباشد ویرایش آن چه اهمیتی دارد! ویراستاری معجزه نمیکند. ویرایش یک نوشته بد کار احمقانهای است. نسخه اولیه کار باید 70 درصد کیفیت داشته باشد. داستان اولیه باید جذابیت کافی را داشته باشد و اسکلت داستان در ویرایش حفظ شود. قرار نیست فقط کلمات را به روی کاغذ بیاوریم و در مرحله ویرایش به آن جان ببخشیم.»
🍂📻||@Radioensha
💙🚎— بازنویسی یک کتاب چگونه انجام میشود.
💖🎀•• نویسندگان در پاسخ میگویند:
🌱🌋— در دنیای نویسندگان این جمله را بسیار میشنویم که ویراستاری نهایی و بازنویسی در نوشتن یک اثر از اهمیت زیادی برخوردار است. اما هیچگاه کسی از چگونگی آن سخن نمیگوید. هر نویسنده روش خاص خود را برای بازنویسی دارد و هر کسی فقط قادر است درباره کار خود سخن بگوید.
نویسندگان پاسخ میگویند: بازنویسی یک کتاب چگونه انجام میشود
🌱- به گزارش لیتهاب- نویسندگان در جواب این سؤال دارند که چگونه بازنویسی و ویرایش نهایی کتاب خود را انجام میدهند پاسخهای متفاوتی دارند.
🌿- «پاتریک روثفاس»، نویسنده آمریکایی آثار فانتزی در این باره میگوید: «همیشه به این موضوع توجه میکنم که یک کلمه خاص را بسیار تکرار نکنم. نام بعضی از شخصیتها را تغییر میدهم تا برای مردم قابلقبولتر باشد. به هماهنگی بین سخنان خودم در بخشهای مختلف داستان میپردازم. پاراگرافهای اضافی را حذف میکنم. اصولا در داستانهایم از کلمه «مبهم» زیاد استفاده میکنم بنابراین در پایان همیشه به این موضوع توجه میکنم که بیش از حد این کلمه را به کار نبرده باشم و تقریبا همیشه مجبور میشوم عبارات دیگری را جایگزین جملاتی کنم که در آن از این کلمه استفاده کردهام.»
🌿- «نیل گایمن»، نویسنده رمان و داستان کوتاه میگوید: «داستانهای کوتاه من همیشه نیاز به بازنویسی بسیار دارند. همیشه نسخه اول را روی کاغذ مینویسم و سپس آن را تایپ میکنم. در مرحله بعد آن را برای دوستانم ایمیل میکنم. سپس برای یک یا دو هفته آن را کنار میگذارم. بعد از چند هفته آن را دوباره میخوانم و سعی میکنم از دیدگاه شخصی دیگر به آن نگاه کنم. چیزهایی را که دوست ندارم ناگهان آشکار میشوند. سپس آن را تغییر میدهم. دفعه بعد داستان را با صدای بلند میخوانم تا دریابم آن چیزی را که در ذهن داشتم توانستهام به روی کاغذ منتقل کنم یا خیر.»
🌿- «پوان دیدیون»، نویسنده و خبرنگار آمریکایی در این باره میگوید: «پیش از اینکه شروع به ویراستاری کنم به صفحات مختلف داستانم نگاه میکنم و صفحاتی را که همان روز به پایان رساندم علامتگذاری میکنم تا روز بعد نگاهی به آن بیندازم. به نظر من علامتگذاری روش خوبی برای کسانی است که در آن لحظه میدانند باید قسمتی خاص را تغییر دهند اما حوصله چنین چالشی را در آن لحظه ندارند. من همیشه کمی استراحت میکنم تا ذهنم آزاد شود و سپس به کار خودم ادامه میدهم.»
🌿- «ریچارد بائوش»، نویسنده، داستاننویس، و استاد دانشگاه در این باره میگوید: «همیشه پیشنویسهای مختلفی مینویسم. یک اتفاق و صحنه را بارها و بارها بازنویسی میکنم تا شاید راه جدیدی پیش روی من گشوده شود. داستان «سلام به هانیال» من تقریبا هزار صفحه بود اما من پنج بار مختلف آن را نوشتم. بخشها و فصلهایی وجود دارد که شاید دوازده بار آن را بازنویسی کردهام.»
🌿- «جورج ساندرز»، نویسنده داستان کوتاه و مقاله میگوید: «سعی میکنم اثر خودم را بهعنوان یک خواننده و نه نویسنده بخوانم. خودکاری قرمز در دست میگیرم. کلماتی را حذف یا اضافه میکنم.»
🌿- «برری هانا»، نویسنده داستان کوتاه و رمان میگوید: «همیشه به دانشجویانم میگویم ویرایش کردن یک نوشته بد هیچ فایدهای ندارد. معتقدم ویرایش داستانهای کوتاه بسیار آسان است چون تعداد صفحات بسیار پایین و اصولا بین 4 تا 12 صفحه متغیر است. اگر نسخه اولیه خوب نباشد ویرایش آن چه اهمیتی دارد! ویراستاری معجزه نمیکند. ویرایش یک نوشته بد کار احمقانهای است. نسخه اولیه کار باید 70 درصد کیفیت داشته باشد. داستان اولیه باید جذابیت کافی را داشته باشد و اسکلت داستان در ویرایش حفظ شود. قرار نیست فقط کلمات را به روی کاغذ بیاوریم و در مرحله ویرایش به آن جان ببخشیم.»
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
📚✒️•• پاراگرافبندی درست در نویسندگی
🪸|× پارگرافبندی درست، سهم بسیاری در فهم آسان و روان مطالب دارد؛ بلکه از بایستههای نویسندگی است. هم زیادهروی و هم کوتاهی در ایجاد پاراگراف جدید، روند مطالعه را دچار دستاندازی میکند.
🪸|× برای پاراگرافبندی، مانند اکثر مباحث ادبی و زبانی، معیار خطکشگونهای وجود ندارد تا بر پایهی آن، همه نویسندگان یکسان و یکنواخت عمل کنند. همینقدر باید بدانیم که هر پاراگراف، طرح یکی از جزئیات ریز بحث را برعهده میگیرد و برای طرح بحث جزئی دیگر، پاراگراف نیز تجدید میشود. ارتباط بندها با یکدیگر از راه جملههای نخستین و پایانی است؛ یعنی جمله آخر هر بند، بهتر است زمینه و مقدمهای باشد برای بند پسین.
🪸|× پاراگرافها بدنه نوشتار را میسازند. هر پاراگراف، باید از نوعی استقلال برخوردار باشد. استقلال هر مطلبی نیز وابسته به استقلال هسته مرکزی آن است.
🪸|× در هر بند از نوشتار، باید یک جمله کلیدی وجود داشته باشد و بقیه جملات، باید آن جمله مرکزی را پردازش یا مستدل کنند، یا با مثال و شاهد و توضیحات بپرورند.
👤رضا بابایی
🍂📻||@Radioensha
📚✒️•• پاراگرافبندی درست در نویسندگی
🪸|× پارگرافبندی درست، سهم بسیاری در فهم آسان و روان مطالب دارد؛ بلکه از بایستههای نویسندگی است. هم زیادهروی و هم کوتاهی در ایجاد پاراگراف جدید، روند مطالعه را دچار دستاندازی میکند.
🪸|× برای پاراگرافبندی، مانند اکثر مباحث ادبی و زبانی، معیار خطکشگونهای وجود ندارد تا بر پایهی آن، همه نویسندگان یکسان و یکنواخت عمل کنند. همینقدر باید بدانیم که هر پاراگراف، طرح یکی از جزئیات ریز بحث را برعهده میگیرد و برای طرح بحث جزئی دیگر، پاراگراف نیز تجدید میشود. ارتباط بندها با یکدیگر از راه جملههای نخستین و پایانی است؛ یعنی جمله آخر هر بند، بهتر است زمینه و مقدمهای باشد برای بند پسین.
🪸|× پاراگرافها بدنه نوشتار را میسازند. هر پاراگراف، باید از نوعی استقلال برخوردار باشد. استقلال هر مطلبی نیز وابسته به استقلال هسته مرکزی آن است.
🪸|× در هر بند از نوشتار، باید یک جمله کلیدی وجود داشته باشد و بقیه جملات، باید آن جمله مرکزی را پردازش یا مستدل کنند، یا با مثال و شاهد و توضیحات بپرورند.
👤رضا بابایی
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
⛰☁️- نوشتن رمان به روایت «کریس بتی»
☀️🍃|× آدمهایی مثل ما که عاشق کتاب هستند، روز و شبشان با کتاب می گذرد، رمان دوست و رفیق و همراه و یار و یاورشان است. ما عاشق نویسندگان این کتابها هستیم. خب... بیاییم و خودمان هم کتاب تولید کنیم. بیایید و کتاب بنویسید!
🪷🧜🏻♀|× شما برای نوشتن یک رمان به تعدادی وسیله نیاز دارید. این وسایل به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. آنهایی که میتوانید داخل دهانتان بگذارید و آنهایی که نمیتوانید! شما به یک خودکار، یک دفترچه، یک کامپیوتر احتیاج دارد.
📘🪼|× واضح است که قرار نیست اینها را در دهانتان بگذارید. از طرفی به کلی خوراکی و نوشیدنی نیاز دارید که موقع نوشتن مجبور نشوید برای غذا خوردن از جایتان بلند شوید. همانطور که تایپ میکنید، میتوانید غذا بخورید. بیشتر غذاها لپتاپ فرندلی هستند و وقتی روی لپتاپ بریزد، مشکلی پیش نمیآورد. میتوانید غذا را از روی لپتاپ بردارید و دوباره داخل دهانتان بگذارید!
🎻☕️|× اگر به مدت ۳۰ روز، هر روز ۱۶۷۶ کلمه بنویسید، درپایان یک ماه ۵۰ هزار کلمه نوشتهاید، یعنی یک رمان ۲۰۰ صفحهای.
🧋🍪|× شرط اصلی این شیوه رماننگاری، نوشتن بدون حذف و ویرایش است. فقط باید بگذاری قلم روی کاغذ بدود و برود و برود تا دوردست.
🩷🦢|× لازم نیست قبل از نوشتن رمان، طرح بزنید. کافیاست شخصیت قوی و خوبی انتخاب کنید. بعد خود شخصیت داستان را برایت روایت میکند. خودش داستان را پیش خواهد برد.
📗🐢|× برای شخصیت اصلی داستان، یک آدم باحال انتخاب کنید، چون قرار است یک ماه با او وقت بگذرانید. پس باید او را دوست داشته باشید و بتوانید یک ماه با او سر کنید.
🎞🍓|× رماننویس مبتدی بهتر است شخصیت اصلی داستان را همجنس خود انتخاب کند و از زاویه دید اول شخص بنویسد. اینطوری بهتر میتواند با احساسات شخصیت اصلی در تماس باشد.
🪸🐟|× وقتی داستان پیش نمیرود و گیر کردهاید، به چیزهایی فکر کنید که ازشان میترسید، بدتان میآید، چندشتان میشود، شما را خارش و عطسه میاندازد. یکی دو تا از آنها را داخل داستان و به جان شخصیت اصلی داستانتان بیندازید.
🌞🌼|× اینطوری موتور نوشتنتان دوباره روشن میشود چون این تاریکیها و ترسها، احساسات تند و تیز شما را به غليان میاندازند و نویسنده است و غليان احساسات. نویسندگی یعنی احساسات و افکار را در دام کلمه انداختن.
🍂📻||@Radioensha
⛰☁️- نوشتن رمان به روایت «کریس بتی»
☀️🍃|× آدمهایی مثل ما که عاشق کتاب هستند، روز و شبشان با کتاب می گذرد، رمان دوست و رفیق و همراه و یار و یاورشان است. ما عاشق نویسندگان این کتابها هستیم. خب... بیاییم و خودمان هم کتاب تولید کنیم. بیایید و کتاب بنویسید!
🪷🧜🏻♀|× شما برای نوشتن یک رمان به تعدادی وسیله نیاز دارید. این وسایل به دو دسته اصلی تقسیم میشوند. آنهایی که میتوانید داخل دهانتان بگذارید و آنهایی که نمیتوانید! شما به یک خودکار، یک دفترچه، یک کامپیوتر احتیاج دارد.
📘🪼|× واضح است که قرار نیست اینها را در دهانتان بگذارید. از طرفی به کلی خوراکی و نوشیدنی نیاز دارید که موقع نوشتن مجبور نشوید برای غذا خوردن از جایتان بلند شوید. همانطور که تایپ میکنید، میتوانید غذا بخورید. بیشتر غذاها لپتاپ فرندلی هستند و وقتی روی لپتاپ بریزد، مشکلی پیش نمیآورد. میتوانید غذا را از روی لپتاپ بردارید و دوباره داخل دهانتان بگذارید!
🎻☕️|× اگر به مدت ۳۰ روز، هر روز ۱۶۷۶ کلمه بنویسید، درپایان یک ماه ۵۰ هزار کلمه نوشتهاید، یعنی یک رمان ۲۰۰ صفحهای.
🧋🍪|× شرط اصلی این شیوه رماننگاری، نوشتن بدون حذف و ویرایش است. فقط باید بگذاری قلم روی کاغذ بدود و برود و برود تا دوردست.
🩷🦢|× لازم نیست قبل از نوشتن رمان، طرح بزنید. کافیاست شخصیت قوی و خوبی انتخاب کنید. بعد خود شخصیت داستان را برایت روایت میکند. خودش داستان را پیش خواهد برد.
📗🐢|× برای شخصیت اصلی داستان، یک آدم باحال انتخاب کنید، چون قرار است یک ماه با او وقت بگذرانید. پس باید او را دوست داشته باشید و بتوانید یک ماه با او سر کنید.
🎞🍓|× رماننویس مبتدی بهتر است شخصیت اصلی داستان را همجنس خود انتخاب کند و از زاویه دید اول شخص بنویسد. اینطوری بهتر میتواند با احساسات شخصیت اصلی در تماس باشد.
🪸🐟|× وقتی داستان پیش نمیرود و گیر کردهاید، به چیزهایی فکر کنید که ازشان میترسید، بدتان میآید، چندشتان میشود، شما را خارش و عطسه میاندازد. یکی دو تا از آنها را داخل داستان و به جان شخصیت اصلی داستانتان بیندازید.
🌞🌼|× اینطوری موتور نوشتنتان دوباره روشن میشود چون این تاریکیها و ترسها، احساسات تند و تیز شما را به غليان میاندازند و نویسنده است و غليان احساسات. نویسندگی یعنی احساسات و افکار را در دام کلمه انداختن.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🫐💙— انــواع شخصیـتها.
🥑•• تیپیک.
- شخصیتهای تکبعدی، درون و وجه ناخودآگاه ندارند.
🥑•• نمادین.
نماد یک قشر خاص از جامعه.
🥑•• منحصر به فرد
دارای خصوصیت خاص: قصابِ شاعر.
🥑•• نکته: هیچ شخصیتی در داستان، فقط یکی از اینها را ندارد.
🥑•• شخصیتهای چند بعدی از تکبعدیها عمیقتر هستند؛ یعنی علاوه بر میل ظاهری، میل باطنی هم دارند. این دو در تضاد با یکدیگر هستند!
🥑•• علاوه بر میل خودآگاه، میل ناخوداگاه هم دارند.
🥑•• شخصیت یک حدی دارد! یعنی در یک موقیعت ممکن است یک ویژگی از خودش بروز دهد که حتی خودش هم نداند. در موقیعتهای مختلف، وجههای مختلفی از خودش به نمایش میگذارد.
👤 مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
🫐💙— انــواع شخصیـتها.
🥑•• تیپیک.
- شخصیتهای تکبعدی، درون و وجه ناخودآگاه ندارند.
🥑•• نمادین.
نماد یک قشر خاص از جامعه.
🥑•• منحصر به فرد
دارای خصوصیت خاص: قصابِ شاعر.
🥑•• نکته: هیچ شخصیتی در داستان، فقط یکی از اینها را ندارد.
🥑•• شخصیتهای چند بعدی از تکبعدیها عمیقتر هستند؛ یعنی علاوه بر میل ظاهری، میل باطنی هم دارند. این دو در تضاد با یکدیگر هستند!
🥑•• علاوه بر میل خودآگاه، میل ناخوداگاه هم دارند.
🥑•• شخصیت یک حدی دارد! یعنی در یک موقیعت ممکن است یک ویژگی از خودش بروز دهد که حتی خودش هم نداند. در موقیعتهای مختلف، وجههای مختلفی از خودش به نمایش میگذارد.
👤 مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from بنویس :)
تمام شخصیتها به چهارطریق باهم در ارتباطند و همدیگر را تعریف میکنند:
کارکرد داستانی، کهنالگو، مضمون، تقابل.
[پیشفرض یعنی: Premise]
منبع✨
✏️ @benevis_s
کارکرد داستانی، کهنالگو، مضمون، تقابل.
[پیشفرض یعنی: Premise]
منبع✨
✏️ @benevis_s
#کارگاه_رمان_نویسی
🩶🫧•• پرهیز از تکرار در نویسندگی.
🪷— دوبارهگوییهای غیر ضرور، از متانت و تأثیرگذاری متن میکاهد.
🪷— تکرار و دوبارهگویی، دوگونه است: نویسنده، گاهی حرف خود را تکرار میکند و گاهی حرفی را که دیگران و دیگران، بارها گفتهاند و نوشتهاند و بازگویی آنها، بدون هیچ تغییر معناداری، تکرار مکررات است.
🪷— گاه در شیوه ارائه هم نوآوری نداریم؛ یعنی هم در فرم و هم در محتوا، مکررات را تکرار میکنیم.
🪷— نوآوری میتواند در محتوا باشد، یا در فرم و قالب، یا هر دو؛ اما خالی بودن از هر دو، معنایی جز تکرار و بیهودگی ندارد. اگر در معنا نوآوری نیست، به حتم و به ضرورت، باید در «طرز» باشد.
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
🩶🫧•• پرهیز از تکرار در نویسندگی.
🪷— دوبارهگوییهای غیر ضرور، از متانت و تأثیرگذاری متن میکاهد.
🪷— تکرار و دوبارهگویی، دوگونه است: نویسنده، گاهی حرف خود را تکرار میکند و گاهی حرفی را که دیگران و دیگران، بارها گفتهاند و نوشتهاند و بازگویی آنها، بدون هیچ تغییر معناداری، تکرار مکررات است.
🪷— گاه در شیوه ارائه هم نوآوری نداریم؛ یعنی هم در فرم و هم در محتوا، مکررات را تکرار میکنیم.
🪷— نوآوری میتواند در محتوا باشد، یا در فرم و قالب، یا هر دو؛ اما خالی بودن از هر دو، معنایی جز تکرار و بیهودگی ندارد. اگر در معنا نوآوری نیست، به حتم و به ضرورت، باید در «طرز» باشد.
👤مدرسه نویسندگی.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مصدرسازی با اسم و صفت
فرایندِ ساختنِ مصدر از اسمها و صفتها از دیرباز در فارسی رایج بودهاست.
امروزه نیز فارسیزبانان مصدرهایی چون پاکیدن، ترجمیدن، چاقیدن، زنگیدن، غشیدن، فلسفیدن، قبولاندن، کشفیدن، گازیدن، لمسیدن، و گُرخیدن را میسازند و به کار میبرند.
شخصاً با این نوع واژهسازی موافقام و آن را مایۀ پویایی و غنای هرچه بیشترِ زبانمان میدانم.
نمونههای زیر را در متونِ کهنِ فارسی دیدهام:
اَندُهیدن: اندوه خوردن
بسامانیدن: سر و سامان دادن
دریغیدن: دریغ خوردن
زَنجیدن: به زنگی بودنِ خود نازیدن
شگفتانیدن: به شگفت آوردن
شگفتیدن: تعجب کردن
عَطسیدن: عطسه کردن
غرقیدن: غرق شدن
غَلَطیدن: غلط کردن؛ اشتباه کردن
فالیدن: فال گرفتن
فراموشانیدن: به فراموشی سپردن
فُرودن: فرودآمدن
قندیدن: شیرینسخنی کردن
گازیدن: گاز گرفتن
گُمانیدن: گمان کردن
گَنجیدن: به گنجِ خود نازیدن
گیجیدن: خود را به گیجی زدن
لافیدن: لاف زدن
لَبیدن: حرف زدن
مَحودن: محو کردن
نومیدن: نومید کردن
نهانیدن: نهان کردن
نیازیدن: نیازمند شدن
#بهروز صفرزاده
دوشنبه ۱۴۰۱/۵/۳
#واژهسازی
فرایندِ ساختنِ مصدر از اسمها و صفتها از دیرباز در فارسی رایج بودهاست.
امروزه نیز فارسیزبانان مصدرهایی چون پاکیدن، ترجمیدن، چاقیدن، زنگیدن، غشیدن، فلسفیدن، قبولاندن، کشفیدن، گازیدن، لمسیدن، و گُرخیدن را میسازند و به کار میبرند.
شخصاً با این نوع واژهسازی موافقام و آن را مایۀ پویایی و غنای هرچه بیشترِ زبانمان میدانم.
نمونههای زیر را در متونِ کهنِ فارسی دیدهام:
اَندُهیدن: اندوه خوردن
بسامانیدن: سر و سامان دادن
دریغیدن: دریغ خوردن
زَنجیدن: به زنگی بودنِ خود نازیدن
شگفتانیدن: به شگفت آوردن
شگفتیدن: تعجب کردن
عَطسیدن: عطسه کردن
غرقیدن: غرق شدن
غَلَطیدن: غلط کردن؛ اشتباه کردن
فالیدن: فال گرفتن
فراموشانیدن: به فراموشی سپردن
فُرودن: فرودآمدن
قندیدن: شیرینسخنی کردن
گازیدن: گاز گرفتن
گُمانیدن: گمان کردن
گَنجیدن: به گنجِ خود نازیدن
گیجیدن: خود را به گیجی زدن
لافیدن: لاف زدن
لَبیدن: حرف زدن
مَحودن: محو کردن
نومیدن: نومید کردن
نهانیدن: نهان کردن
نیازیدن: نیازمند شدن
#بهروز صفرزاده
دوشنبه ۱۴۰۱/۵/۳
#واژهسازی
Forwarded from زین قند پارسی - علیرضا حیدری (علیرضا حیدری)
شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
بشخصه/ بعینه
در آخر ترکیبهای «بشخصه» و «بعینه» ضمیر سوم شخص مفرد عربی قرار دارد. ازاینرو، نباید آنها را به شکل اول شخص بهکار برد و نوشت:
من بعینه دیدم.
من بشخصه اعتقاد دارم.
بلکه میشود نوشت:
من خودم دیدم.
من خودم اعتقاد دارم
با #زین_قند_پارسی همراه شویم و هر روز یک نکتۀ ویرایشی بیاموزیم.
#علیرضا_حیدری
@qande_parsi
https://t.me/qande_parsi
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
بشخصه/ بعینه
در آخر ترکیبهای «بشخصه» و «بعینه» ضمیر سوم شخص مفرد عربی قرار دارد. ازاینرو، نباید آنها را به شکل اول شخص بهکار برد و نوشت:
من بعینه دیدم.
من بشخصه اعتقاد دارم.
بلکه میشود نوشت:
من خودم دیدم.
من خودم اعتقاد دارم
با #زین_قند_پارسی همراه شویم و هر روز یک نکتۀ ویرایشی بیاموزیم.
#علیرضا_حیدری
@qande_parsi
https://t.me/qande_parsi
Telegram
زین قند پارسی - علیرضا حیدری
درست بنویسیم، درست بگوییم
ارتباط با مدیر:
@alireza_heidaree
09153026689
ارتباط با مدیر:
@alireza_heidaree
09153026689
#کارگاه_رمان_نویسی
💔× چطور خواننده رو از مرگ یه شخصیت غمگین کنیم؟
🌇×ارتباطات عمیق
بذارید خواننده عمیقاً و از ته قلب با شخصیتها ارتباط بگیره. گذشتهش، خصوصیاتش و ارتباطاتش رو طوری بسازید که خواننده بهش اهمیت بده.
برای مثال: مهربونیها، رویاها و رابطهی معنیدارش با یه شخصیت دیگه رو نشون بدید.
🌠× تاثیر
تاثیر احساسیای رو که شخصیت روی بقیهی شخصیتها میذاره، نشون بدید.
برای مثال: دوست صمیمی شخصیتتون از درون فروپاشی میکنه و به گردنبندی چنگ میزنه و محکم نگهش میداره که شخصیت بهش هدیه داده.
🏞× رویاهای نرسیده
نشون بدید چه رویاهایی داشت و بهشون نرسید و چه پتانسیلهایی داشت که ازشون استفاده نشد. اینطور مرگ غمانگیزتر میشه.
برای مثال: فقط یهکم مونده بود تا به رویای نونوایی باز کردن برسه. برنامهها و طرحهاش هنوز روی میزش پراکنده بودن.
🌃× زمانبندی
لحظهای برای مرگ انتخاب کنید که غیرمنتظرهست و تاثیرش از همیشه بیشتره.
برای مثال: فقط یک ذره قبل از اینکه نجات پیدا کنه، مُرد.
🌉× حرفهای آخر
بذارید حرفهای آخرش حزنآور باشه.
برای مثال: آخرین حرفش، آخرین زمزمهش این بود که «به خانوادهام بگین دوستشون دارم.»
🏙× نمادها
با نمادها مرگ رو عاطفیتر کنید.
برای مثال: باغچهای که اونقدر با دلسوزی مراقبش بود، کمکم پژمرده شد.
🎇× کشمکشِ حلنشده
کشمکشهای حلنشده میتونن اندوه و پشیمانی بیشتری به بار بیارن.
برای مثال: اون هیچوقت با برادرش آشتی نکرد و حالا دیگه دیر بود.
منبع✨، @benevis_s☘
🍂📻||@Radioensha
💔× چطور خواننده رو از مرگ یه شخصیت غمگین کنیم؟
🌇×ارتباطات عمیق
بذارید خواننده عمیقاً و از ته قلب با شخصیتها ارتباط بگیره. گذشتهش، خصوصیاتش و ارتباطاتش رو طوری بسازید که خواننده بهش اهمیت بده.
برای مثال: مهربونیها، رویاها و رابطهی معنیدارش با یه شخصیت دیگه رو نشون بدید.
🌠× تاثیر
تاثیر احساسیای رو که شخصیت روی بقیهی شخصیتها میذاره، نشون بدید.
برای مثال: دوست صمیمی شخصیتتون از درون فروپاشی میکنه و به گردنبندی چنگ میزنه و محکم نگهش میداره که شخصیت بهش هدیه داده.
🏞× رویاهای نرسیده
نشون بدید چه رویاهایی داشت و بهشون نرسید و چه پتانسیلهایی داشت که ازشون استفاده نشد. اینطور مرگ غمانگیزتر میشه.
برای مثال: فقط یهکم مونده بود تا به رویای نونوایی باز کردن برسه. برنامهها و طرحهاش هنوز روی میزش پراکنده بودن.
🌃× زمانبندی
لحظهای برای مرگ انتخاب کنید که غیرمنتظرهست و تاثیرش از همیشه بیشتره.
برای مثال: فقط یک ذره قبل از اینکه نجات پیدا کنه، مُرد.
🌉× حرفهای آخر
بذارید حرفهای آخرش حزنآور باشه.
برای مثال: آخرین حرفش، آخرین زمزمهش این بود که «به خانوادهام بگین دوستشون دارم.»
🏙× نمادها
با نمادها مرگ رو عاطفیتر کنید.
برای مثال: باغچهای که اونقدر با دلسوزی مراقبش بود، کمکم پژمرده شد.
🎇× کشمکشِ حلنشده
کشمکشهای حلنشده میتونن اندوه و پشیمانی بیشتری به بار بیارن.
برای مثال: اون هیچوقت با برادرش آشتی نکرد و حالا دیگه دیر بود.
منبع✨، @benevis_s☘
🍂📻||@Radioensha