🔸مر تو را هر زخم کار آید از آسمان
منتظر می باش خلعت بعد از آن
(مولوی)
《 جزیره 》
🖌روزی یک کشتی در دریا اسیر طوفان شد، از تمامی مسافران فقط دو نفر ماندند که به سختی خود را به جزیرهای رساندند. یکی از آنها فردی با ایمان و دیگری بی ایمان بود.
یک روز بعد دعاهای زیاد-توسط فرد باایمان- از کنار دریا به طرف کلبه آمدند، ناگهان دیدند که کلبهشان آتش گرفته. مرد بیایمان گفت: لعنت بهاین شانس که این همه نتیجه دعاهای توست!
مرد با ایمان گفت:( حتما این هم حکمتی دارد نباید نگران باشیم، زیرا خداوند ما را مینگرد!)
فردای آن روز یک کشتی به جزیره آمد و آنها را نجات داد.
ناخدای کشتی گفت:( دیروز ما دود را دیدیم و فکر کردیم حتما به کمک احتیاج دارید و به طرف جزیره آمدیم.)
🌱نکته: گاه گذشت زمان ثابت خواهد کرد آنچه را (امروز) فاجعه و مصیبت مینامیم لطف و عنایت الهی بودهاست.
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
📙مشکلات را شکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
#برش_نوشتاری📖
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
منتظر می باش خلعت بعد از آن
(مولوی)
《 جزیره 》
🖌روزی یک کشتی در دریا اسیر طوفان شد، از تمامی مسافران فقط دو نفر ماندند که به سختی خود را به جزیرهای رساندند. یکی از آنها فردی با ایمان و دیگری بی ایمان بود.
یک روز بعد دعاهای زیاد-توسط فرد باایمان- از کنار دریا به طرف کلبه آمدند، ناگهان دیدند که کلبهشان آتش گرفته. مرد بیایمان گفت: لعنت بهاین شانس که این همه نتیجه دعاهای توست!
مرد با ایمان گفت:( حتما این هم حکمتی دارد نباید نگران باشیم، زیرا خداوند ما را مینگرد!)
فردای آن روز یک کشتی به جزیره آمد و آنها را نجات داد.
ناخدای کشتی گفت:( دیروز ما دود را دیدیم و فکر کردیم حتما به کمک احتیاج دارید و به طرف جزیره آمدیم.)
🌱نکته: گاه گذشت زمان ثابت خواهد کرد آنچه را (امروز) فاجعه و مصیبت مینامیم لطف و عنایت الهی بودهاست.
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
📙مشکلات را شکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
#برش_نوشتاری📖
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
《روش دکتر المر گیتس》
🔶(ناپلئون هیل) نویسنده معروف، داستان اولین برخوردش را با مخترع بزرگ، (دکتر المر گیتس) اینگونه توضیح میدهد:
منشی گیتس به من گفت:( متأسفم، ولی...... من اجازه ندارم در این وقت مزاحم دکتر گیتس شوم.)
ناپلئون هیل:( به نظرتان چقدر طول میکشد تا من او را ببینم.)
او پاسخ داد:( نمیدانم شاید حدود سه ساعت طول بکشد.)
(ممکن است بگویید چرا شما نمیتوانید مزاحم او شوید؟)
( او برای نظرها به بست نشسته است.)
پرسیدم:( معنای این که برای نظرها به بست نشسته است چیست؟)
(شاید بهتر باشد بگذاریم دکتر گیتس توضیح دهد.)
سرانجام، زمانی که دکتر گیتس وارد اتاق شد و منشی او مرا معرفی کرد، به شوخی آنچه را منشی وی گفته بود به او گفتم. دکتر با خوش رویی پاسخ داد:( علاقمندید که ببینید من برای نظرها کجا به بست مینشینم و چگونه دنبال آن میروم؟)
او مرا به اتاقی کوچک با عایق صدا راهنمایی کرد. تنها اثاث موجود در اتاق عبارت بود از یک میز ساده و یک صندلی روی میز صفحات کاغذ، چندین مداد و یک کلید برای روشن و خاموش کردن چراغ بود.
در طی مصاحبهمان، دکتر گیتس توضیح داد، وقتی که او قادر نیست پاسخی را برای مسأله ای پیدا کند، به آن اتاق میرود، در را میبندد، مینشیند، چراغ را خاموش میکند و در حالت تمرکز عمیق فرو میرود.
او از ضمیر ناخودآگاهش میخواهد که برای مسأله بخصوصش، هر چه که می خواهد باشد، پاسخی بیابد. گاهی اوقات به نظر نمیرسد نظرها پیدا شوند، و در دیگر اوقات آنها بی درنگ به ذهنش میرسد و در بعضی موارد دو ساعت طول میکشد چیزی به ذهنش راه یابد. وقتی که نظرها به تدریج شکل میگیرند، او چراغ را روشن و شروع به نوشتن میکند.
دکتر المر گیتس بیش از ۲۰۰ اختراع ثبت شده را که دیگر مخترعان به عهده گرفته، اما موفق به تکمیل آن نشده بودند، کامل کرد. روش او عبارت بود از شروع آزمایش و به کارگیری اختراع و نقشههای آنان تا زمانی که نقص آنها را دریابد او نسخه ای از درخواست اختراع ثبت شده و نقشهها را به اتاق می آورد. او در حالی که برای یافتن نظرها بست مینشست، بر یافتن پاسخ برای مسأله ای خاص تمرکز می کرد.
📙مشکلات راشکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
📖#برش_نوشتاری
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
🔶(ناپلئون هیل) نویسنده معروف، داستان اولین برخوردش را با مخترع بزرگ، (دکتر المر گیتس) اینگونه توضیح میدهد:
منشی گیتس به من گفت:( متأسفم، ولی...... من اجازه ندارم در این وقت مزاحم دکتر گیتس شوم.)
ناپلئون هیل:( به نظرتان چقدر طول میکشد تا من او را ببینم.)
او پاسخ داد:( نمیدانم شاید حدود سه ساعت طول بکشد.)
(ممکن است بگویید چرا شما نمیتوانید مزاحم او شوید؟)
( او برای نظرها به بست نشسته است.)
پرسیدم:( معنای این که برای نظرها به بست نشسته است چیست؟)
(شاید بهتر باشد بگذاریم دکتر گیتس توضیح دهد.)
سرانجام، زمانی که دکتر گیتس وارد اتاق شد و منشی او مرا معرفی کرد، به شوخی آنچه را منشی وی گفته بود به او گفتم. دکتر با خوش رویی پاسخ داد:( علاقمندید که ببینید من برای نظرها کجا به بست مینشینم و چگونه دنبال آن میروم؟)
او مرا به اتاقی کوچک با عایق صدا راهنمایی کرد. تنها اثاث موجود در اتاق عبارت بود از یک میز ساده و یک صندلی روی میز صفحات کاغذ، چندین مداد و یک کلید برای روشن و خاموش کردن چراغ بود.
در طی مصاحبهمان، دکتر گیتس توضیح داد، وقتی که او قادر نیست پاسخی را برای مسأله ای پیدا کند، به آن اتاق میرود، در را میبندد، مینشیند، چراغ را خاموش میکند و در حالت تمرکز عمیق فرو میرود.
او از ضمیر ناخودآگاهش میخواهد که برای مسأله بخصوصش، هر چه که می خواهد باشد، پاسخی بیابد. گاهی اوقات به نظر نمیرسد نظرها پیدا شوند، و در دیگر اوقات آنها بی درنگ به ذهنش میرسد و در بعضی موارد دو ساعت طول میکشد چیزی به ذهنش راه یابد. وقتی که نظرها به تدریج شکل میگیرند، او چراغ را روشن و شروع به نوشتن میکند.
دکتر المر گیتس بیش از ۲۰۰ اختراع ثبت شده را که دیگر مخترعان به عهده گرفته، اما موفق به تکمیل آن نشده بودند، کامل کرد. روش او عبارت بود از شروع آزمایش و به کارگیری اختراع و نقشههای آنان تا زمانی که نقص آنها را دریابد او نسخه ای از درخواست اختراع ثبت شده و نقشهها را به اتاق می آورد. او در حالی که برای یافتن نظرها بست مینشست، بر یافتن پاسخ برای مسأله ای خاص تمرکز می کرد.
📙مشکلات راشکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
📖#برش_نوشتاری
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•