کانون قرآن و عترت
454 subscribers
2.92K photos
508 videos
20 files
271 links
▫️◽️◻️



🟡کانون دانشجویی🧑‍🎓، فرهنگی📚 و مذهبی📿
«قرآن و عترت» دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

🌐 آدرس صفحه کانون در اینستاگرام:
🔺 https://instagram.com/quet_kums?utm_medium=co

📩 آیدی ادمین کانال جهت ارتباط و انتقادات و پیشنهادات:
🔺 @Hnazar20
Download Telegram
آن سردار فداکار با لبی تشنه و جگری سوخته، پا به فرات گذاشت، امّا جوانمردی و وفایش نگذاشت که او آب بنوشد و امام و اهل ‌بیت(ع) و کودکان تشنه کام باشند. لب تشنه از فرات بیرون آمد تا آب را به کودکان برساند.
خود از آب ننوشید و فرات را تشنه لب‌های خویش نهاد و برگشت و دستِ عطش فرات، دیگر هرگز به دامن وفای عباس نرسید. این ایثار را کجا می‌توان یافت و این همه فداکاری مگر در واژه می‌گنجد و با کلام قابل بیان است؟
دستان ابواالفضل(ع) قلم شد و این دست‌ها برای آزادگان جهان علم گشت و عباس آموزگار بی‌بدیل فتوّت و مردانگی در تاریخ شد و چه به حق او را غیرت‌الله العظمیم نامیده‌اند

#غیرت_الله
#حضرت_ابوالفضل

•|@Quet_kums|•
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ابالفضل با وفا علمدار لشکرم
مه هاشمی نسب امیر دلاورم

صلی الله علیک یا ساقی العطاشا

#روز_تاسوعا
#حضرت_ابوالفضل🖤

•|@Quet_kums|•
🖤یا علمدار حسین اباالفضل

❤️هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگری ست

🖤در میان سنگ ها الماس چیز دیگری ست

❤️ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم

🖤در وفاداری ولی عباس چیز دیگری ست


                              🖤🌙🖤تاسوعــــا
                        🖤🌙🖤و عاشـورای
                    🖤🌙🖤حسینــی
               🖤🌙🖤ایــــــام
           🖤🌙🖤ایثــــــار
         🖤🌙🖤عشـــــق
        🖤🌙🖤بندگــــی
         🖤🌙🖤وآزادگی
           🖤🌙🖤برشـما
             🖤🌙🖤دوستان
                  🖤🌙🖤عزیز و
                      🖤🌙🖤گرامی
                           🖤🌙🖤تسلیت
                                🖤🌙🖤بــاد

#تسلیت🖤
•|@Quet_kums|•
⚫️در روز قیامت‌رسول‌خدا‌صلى الله
علیه‌و‌آله‌به امام‌على‌علیه السلام مى
فرماید:

▪️به فاطمه زهرا سلام الله علیه بگو
براى‌شفاعت و نجات امت چه دارى ؟
امام علیه السلام‌پیام رسول خدا صلى
الله علیه‌و‌آله را به حضرت فاطمه سلام
الله‌علیه‌ابلاغ مى كند و زهرای مرضیه
سلام الله علیه در جواب مى گوید:

▪️ اى امیرمومنان، براى ما در مقام
شفاعت،‌دو‌دست بریده پسرم
عباس،
كافى است


#شهادت
#قمر_بنی_هاشم


•|@Quet_kums|•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یا حسین کو علم عباست ؟

دیده ارجمند عباست

دست از تن قلم عباست

جان فدای قدم عباست

#تاسوعا🥀
•|@Quet_kums|•
🔘اعمال شب عاشورا

#شب_عاشورا
•|@Quet_kums|•
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
از دور ، نمای صولتش پیدا بود
سرخیِ گل آلود لبش زیبا بود
آن سَر که به روی نیزه قرآن می خواند
مُهر سند قیام عاشورا بود

                   🏴🏴🏴

آن است همین مصیبت پابرجا
این است همان صحنه ی طاقت فرسا
قرآن به روی نیزه ها در صفین 
قرآن به روی نیزه در عاشورا

                  🏴🏴🏴

شعرم به میان قصه بی پروا شد
بر هر ورق جنازه ات بلوا شد !
از بس که الفبای تو از هم پاشید
یکمرتبه اعضای تو ناخوانا شد !

                   🏴🏴🏴

دُردانه و از سُلاله ی دریایید !
گلگون کفنان بزم عاشورایید !
حقا به طواف شمع سوزان حسین
هفتاد و دو پروانه ی بی پروایید ! 

                   🏴🏴🏴

شمشیر به قلب مصحف خاتم خورد
اسلام ، غمی به پهنه ی عالم خورد
از بس که ورق ورق نمودند تو را
ترتیب تمام سوره ات بر هم خورد !

                  🏴🏴🏴

آیات حماسه های جاویدانی !
تفسیر شریف لو‌لو و مرجانی !
بی سابقه قطعه قطعه کردند تو را
انگار که جزء سی اُم قرآنی !

                   🏴🏴🏴

هستی و به مرگ خویش جاوید شدی  !
در ظلمت شب ، نشان ناهید شدی  !
خاموش شدی به زیر شمشیر ، ولی
یکباره به روی نیزه خورشید شدی ! 

            🏴🏴🏴

در دل همه داغ توست ، داغی جانکاه !
داغی که به جز خدا بر آن نیست گواه !
راس تو به روی نیزه و زینب ، هم ...
«لا حول ولا قوه الا بالله» !
🖤🖤🖤
✍🏻سید روح الله باقری
#شب_دهم_محرم🏴
#امام_حسین🖤🖤🖤
#شب_عاشورا🏴🐎⛺️🖤
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
animation.gif (2).mp4
39.3 KB
خدایا
در این شب عاشورا
تو را به آبروی زینب
به بی قراری رقیه
به غیرت اباالفضل
به حرمت موی سپید ارباب
هر دستی به سوی تو بلند شد
خالی بر نگردان

آمين
شبتون حسینی

#شب_عاشورا

•|@Quet_kums|•
مکن ای صبح طلوع
محمود کریمی
امشبی‌ را‌ شه‌ دین‌ در‌حرمش‌ مهمان‌ است
مکن ای‌ صبح طلوع
عصر‌ فردا‌ بدنش‌ زیر‌سم‌ اسبان‌ است
مکن ای‌ صبح‌ طلوع

فرا رسيدن عاشورای حسينی تسليت باد 🖤

•|@Quet_kums|•
سن و سال كدام يك از شهداي كربلا، بيشتر از بقيه بود؟
Anonymous Quiz
7%
محمد بن عبدالله بن جعفر
10%
وهب بن عبدالله کلبی
14%
حر بن یزید ریاحی
69%
حبیب بن مظاهر
آرایش یاران امام حسین (ع) و سپاه یزید را در سال 61 هجری قمری
در این تصویر نحوه آرایش هر دو سپاه و تفاوت آنها از نظر تعداد نفرات مشخص است.

#موقعیت_سپاه_امام_حسین🖤

•|@Quet_kums|•
پس از شهادتِ تمامی یاران و بنی‌هاشم، امام حسین(ع) به میدان رفت. پیادگان تحت امر شمر، امام حسین(ع) را احاطه کردند؛ ولی همچنان پیش نمی‌آمدند و شمر آنان را به حمله تشویق می‌کرد. لشکر دشمن امام را تیرباران کرد و شمر و یارانش به امام حسین(ع) حمله کردند و آن حضرت را به شهادت رساندند. هنگامی که امام حسین(ع) به میدان رفت، امام سجاد(ع) نیز قصد به میدان رفتن کرد؛ اما به دلیل بیماری توان این کار را نداشت. هنگامی که دشمن خیمه‌ها را غارت کرد، شمر قصد کشتن امام سجاد(ع) را داشت که حضرت زینب(س) مانع شد.

دشمن سر امام حسین(ع) و یارانش را جدا کرد و به سوی ابن زیاد فرستاد و بر بدن آن حضرت و شهدای کربلا اسب دواند. عمر سعد با جمعی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر پس از دفن کشتگان سپاه خود، همراه اهل بیت امام حسین(ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد.

#وقایع_روز_عاشورا🥀

•|@Quet_kums|•
💢 قابل توجه شرکت‌کنندگان مسابقه‌ی کتابخوانی "هفت شهر عشق"

🔻سوالات آزمون امشب ساعت ۲۰ الی ۲۲ در کانال کانون بارگذاری خواهد شد.

❗️برای شرکت در مسابقه، ثبت‌نام الزامی است.


🎁 #مسابقه
📖 #کتاب‌خوانی
📚 #کتابخانه

🏴 @Quet_kums
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نام عاشورا برای چه انتخاب شد؟
عاشورا به په معناست؟
چطوری سابوعا نداریم؟

#عاشورا

•|@Quet_kums|•
🌸یكباره دلم گفت
كه بنویس كلامی
🌸دروصف بلند مرتبه
و شاه مقامی
🌸دستی به ‌روی سینه نهادم
ونوشتم....

🌸از من به ‌    
حسین بن علی(ع)
🌸عرض سلامی

🌷اَلسلامُ علی الحُسین
🌿وعلی علی بن الحُسین
🌷وَعلی اُولاد الـحسین
🌿وعَلی اصحاب الحسین

#تسلیت🖤

•|@Quet_kums|•
🔴قابل توجه شرکت کنندگان مسابقه ی کتابخوانی "هفت شهر عشق"

📍با توجه به درخواست های فراوان شرکت کنندگان محترم برای شرکت در مراسم شام غریبان  مسابقه ی کتابخوانی فرداشب شنبه هفتم مرداد ماه ساعت ۲۰ الی ۲۲ در کانال کانون بارگذاری خواهد شد.

التماس دعا🙏🏻🏴🕯



🎁#مسابقه
📖#کتابخوانی
📚#کتابخانه
🏴•|@Quet_kums|•🏴
کانون قرآن و عترت pinned «🔴قابل توجه شرکت کنندگان مسابقه ی کتابخوانی "هفت شهر عشق" 📍با توجه به درخواست های فراوان شرکت کنندگان محترم برای شرکت در مراسم شام غریبان  مسابقه ی کتابخوانی فرداشب شنبه هفتم مرداد ماه ساعت ۲۰ الی ۲۲ در کانال کانون بارگذاری خواهد شد. التماس دعا🙏🏻🏴🕯 🎁#مسابقه…»
خیلی زیباست...💔🖤🥀
لطفا بخونید،التماس دعا🙏🏻😢😭

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به زیبائی او گل می رسید/
پیش او یوسف خجالت می کشید/
دو ملک سر را به زیر انداختند/
بال خود را فرش راهش ساختند/
غرق حیرت داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/

#حسین_جانم🏴🖤
#شام_غریبان🕯
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
🖤🖤🖤
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم
خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم

در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد
در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم

بر روی تل، در غربتِ شام غریبان
ایکاش بودم در کنارت عمه جانم

تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی
مرهم برای حال زارت عمه جانم

جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی
دیدم گره خورده به کارت عمه جانم

مانند قلبت چند جای چادرت سوخت
در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم

چشم عمو عباسمان را دور دیدند
شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم

لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را
در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم

بین تمام داغ هایی را که دیدی
می سوزم از داغ اسارت عمه جانم!

✍🏻مرضیه عاطفی
#حضرت_زینب🖤
#شام_غریبان⛺️🏴
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•