منتشر شد
"اسپری قهوه" ، اولین داستان کوتاه از مجموعه داستان "جانِ وَر" است.
قصه در شهر آبادان اتفاق می افتد و مواجهه ی فرزند یکی از قهرمان های جنگ ایران و عراق با فیلمی سینمایی است که از ماجرای قهرمانی پدرش ساخته می شود.
در این داستان، زندگی فلاکت بار و واقعی پسر ، در مقابل نگاه بیرونی به قهرمانی اسطوره ای پدر، قرار گرفته است. تا حدی که پسر، قهرمانی پدر را بر نمی تابد و حتی او و قهرمانی اش را بدلیل نابود کردن زندگی شان، با کنایه زیر سوال هم می برد. سوالی که ذهن بسیاری دیگر را نیز در مورد جنگ و عواقب آن، مشغول کرده است.
آنچه از جنگ نمادسازی و تبلیغ شده، با آنچه واقعا جنگ به روز بازماندگان و انسانهای گمنام آسیب دیده از جنگ آورده، با رگه هایی از طنزی تلخ و گزنده روایت می شود.
و برای این روایت ضد جنگ، کجا بهتر از آبادان؟
...
#جان_ور
#علی_صالحی_بافقی
#نشر_هیلا گروه انتشارات #ققنوس
@qoqnoospub
"اسپری قهوه" ، اولین داستان کوتاه از مجموعه داستان "جانِ وَر" است.
قصه در شهر آبادان اتفاق می افتد و مواجهه ی فرزند یکی از قهرمان های جنگ ایران و عراق با فیلمی سینمایی است که از ماجرای قهرمانی پدرش ساخته می شود.
در این داستان، زندگی فلاکت بار و واقعی پسر ، در مقابل نگاه بیرونی به قهرمانی اسطوره ای پدر، قرار گرفته است. تا حدی که پسر، قهرمانی پدر را بر نمی تابد و حتی او و قهرمانی اش را بدلیل نابود کردن زندگی شان، با کنایه زیر سوال هم می برد. سوالی که ذهن بسیاری دیگر را نیز در مورد جنگ و عواقب آن، مشغول کرده است.
آنچه از جنگ نمادسازی و تبلیغ شده، با آنچه واقعا جنگ به روز بازماندگان و انسانهای گمنام آسیب دیده از جنگ آورده، با رگه هایی از طنزی تلخ و گزنده روایت می شود.
و برای این روایت ضد جنگ، کجا بهتر از آبادان؟
...
#جان_ور
#علی_صالحی_بافقی
#نشر_هیلا گروه انتشارات #ققنوس
@qoqnoospub
تجدیدچاپ شد😳
هارولد بلوم گفته بود فیلیپ راث در کنار کورمک مککارتی، تامس پینچون و دان دلیلو یکی از چهار نویسندۀ برتر در ادبیات معاصر آمریکاست.
راث برای کتاب «پاستورال آمریکایی» برندۀ جایزۀ پولتیزر شد، دو بار جایزۀ ملی ادبی را برد و بارها نامزد جوایزی چون جایزۀ انجمن ملی منتقدان و همینطور جایزۀ پن/فاکنر شد.
«رئیس جمهور ما» یکی از آثار منحصربهفرد راث و هجویهای سیاسی است که شخصیتی الهامگرفته از ریچارد نیکسون را دستمایۀ شوخی و طعن و کنایه قرار میدهد.
بعدها مشخص شد نیکسون در مکالمهای با رئیس دفترش هری رابینز هالدرمن دربارۀ این کتاب صحبت کرده و طبق نسخۀ ضبطشدۀ آن مکالمه، هالدرمن کتاب راث را «مسخره و حالبههمزن» توصیف میکند و این احتمالاً بهترین بازخوردی بوده است که فیلیپ راث میتوانسته از مخاطبان «رئیس جمهور ما» بگیرد.
#رئیسجمهور_ما
@qoqnoospub
هارولد بلوم گفته بود فیلیپ راث در کنار کورمک مککارتی، تامس پینچون و دان دلیلو یکی از چهار نویسندۀ برتر در ادبیات معاصر آمریکاست.
راث برای کتاب «پاستورال آمریکایی» برندۀ جایزۀ پولتیزر شد، دو بار جایزۀ ملی ادبی را برد و بارها نامزد جوایزی چون جایزۀ انجمن ملی منتقدان و همینطور جایزۀ پن/فاکنر شد.
«رئیس جمهور ما» یکی از آثار منحصربهفرد راث و هجویهای سیاسی است که شخصیتی الهامگرفته از ریچارد نیکسون را دستمایۀ شوخی و طعن و کنایه قرار میدهد.
بعدها مشخص شد نیکسون در مکالمهای با رئیس دفترش هری رابینز هالدرمن دربارۀ این کتاب صحبت کرده و طبق نسخۀ ضبطشدۀ آن مکالمه، هالدرمن کتاب راث را «مسخره و حالبههمزن» توصیف میکند و این احتمالاً بهترین بازخوردی بوده است که فیلیپ راث میتوانسته از مخاطبان «رئیس جمهور ما» بگیرد.
#رئیسجمهور_ما
@qoqnoospub
لویی آلتوسر نهتنها در تنهایی درگذشت، بلکه سالهای پایانی حیاتش را نیز در تنهایی گذراند. صدالبته، در پی قتل همسرش، اما همچنین به سبب آن فرمی از تنهایی که خودش آن را شرط تأسیس هر دولت/وضعیت جدید میدانست: «برای خلق نیروهای مسلح لازم جهت هر نوع سیاستی، برای وضع قوانین اولیه، برای طراحی و حفاظت از بنیانها».
فیلسوف و مبارزی که بیش از سه دهه در کانون داغترین محافل فکری و سیاسی در پاریس پس از جنگ جهانی دوم حضور فعال داشت، اندک زمانی پس از نظریهپردازی «تنهایی» در مقام شرط تأسیس امر نو، خود نیز به ورطۀ چنین آزمونی افکنده شد و درست در همین دوره بود که سرانجام موفق به ساختن چیزی شبیه فلسفهای خاص خودش شد: ماتریالیسم تصادفی.
فلسفهای که در عین تأکید بر نقش نیروها و عوامل تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تعینبخشی چندوجهی به پدیدهها، برای عناصری همچون مواجهه و تصادف نیز جایگاه تعیینکنندهای قائل است.
- از پیشگفتار مترجم بر کتاب «لویی آلتوسر»، اثر وارن مونتاگ، ترجمۀ فؤاد حبیبی، ققنوس، در دست انتشار
@qoqnoospub
فیلسوف و مبارزی که بیش از سه دهه در کانون داغترین محافل فکری و سیاسی در پاریس پس از جنگ جهانی دوم حضور فعال داشت، اندک زمانی پس از نظریهپردازی «تنهایی» در مقام شرط تأسیس امر نو، خود نیز به ورطۀ چنین آزمونی افکنده شد و درست در همین دوره بود که سرانجام موفق به ساختن چیزی شبیه فلسفهای خاص خودش شد: ماتریالیسم تصادفی.
فلسفهای که در عین تأکید بر نقش نیروها و عوامل تاریخی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در تعینبخشی چندوجهی به پدیدهها، برای عناصری همچون مواجهه و تصادف نیز جایگاه تعیینکنندهای قائل است.
- از پیشگفتار مترجم بر کتاب «لویی آلتوسر»، اثر وارن مونتاگ، ترجمۀ فؤاد حبیبی، ققنوس، در دست انتشار
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
به مناسبت زادروز کولاکوفسکی #لشک_کولاکوفسکی @qoqnoospublication
کولاکوفسکی فیلسوف، مورخ اندیشه، روشنفکر، و بزرگترین فیلسوف معاصر لهستانی، است و او را یکی از اثرگذارترین افراد در لهستان معاصر دانستهاند.
پس از گسستن از حزب کومونیست مجبور شد به پاریس و سپس آمریکا و انگلستان برود و تا پایان عمر در دانشگاههای آنجا به تدریس پرداخت.
تجربۀ زندگی کولاکوفسکی در حکومت کمونیستی شوروی در او این عقیده را پدید آورده بود که حکومتهای توتالیتر خود به خود نافی ایدۀ حقیقت مطلق هستند، تا بتوانند مرز میان دروغ و حقیقت را از میان بردارند و دروغ را به جای حقیقت بنشانند.
همین باشد که باعث شده است کولاکوفسکی برخلاف رسم روزگار خویش مدافع تفکر مابعدالطبیعی و ضرورت و گریزناپذیری آن باشد.
نزد او، پرسشهای انتزاعی مابعدالطبیعی، و در رأس آنها مسئلۀ امر مطلق، از دل ملموسترین دغدغۀ بشری، یعنی معنای زندگی، سر بر میآورد، و بدون امر مطلق، هیچ آریگویی نیچهای به زندگی معنا نخواهد داشت.
فلسفۀ تحلیلی نخستین و خصوصاً فلسفۀ ویتگنشتاین را به دور خود چرخیدن و فلسفهستیزی توصیف میککرده است؛ فلسفههای پسامدرن را مد زمانه و زودگذر مینامیده است؛ پراگماتیسم را ضدفلسفه و خیانت به ایدۀ راستین فلسفه قلمداد میکرده؛ پدیدارشناسی هوسرلی را کوششی عبث به دنبال آغازی مطلق در معرفتشناسی، هرچند کوششی لازم، میدانسته؛ آریگویی نیچهای به زندگی را بیمبنا و ناموجّه تلقی میکرده؛ نزد او میان شبکۀ مفهومی الهیات ایجابی و تجربۀ زیسته در دنیای معاصر شکافی پُرناشدنی وجود داشت و لذا کوششهای فلسفی نوتوماسی را جدی نمیانگاشت.
#لشک_کولاکوفسکی #علیرضا_عطارزاده #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
پس از گسستن از حزب کومونیست مجبور شد به پاریس و سپس آمریکا و انگلستان برود و تا پایان عمر در دانشگاههای آنجا به تدریس پرداخت.
تجربۀ زندگی کولاکوفسکی در حکومت کمونیستی شوروی در او این عقیده را پدید آورده بود که حکومتهای توتالیتر خود به خود نافی ایدۀ حقیقت مطلق هستند، تا بتوانند مرز میان دروغ و حقیقت را از میان بردارند و دروغ را به جای حقیقت بنشانند.
همین باشد که باعث شده است کولاکوفسکی برخلاف رسم روزگار خویش مدافع تفکر مابعدالطبیعی و ضرورت و گریزناپذیری آن باشد.
نزد او، پرسشهای انتزاعی مابعدالطبیعی، و در رأس آنها مسئلۀ امر مطلق، از دل ملموسترین دغدغۀ بشری، یعنی معنای زندگی، سر بر میآورد، و بدون امر مطلق، هیچ آریگویی نیچهای به زندگی معنا نخواهد داشت.
فلسفۀ تحلیلی نخستین و خصوصاً فلسفۀ ویتگنشتاین را به دور خود چرخیدن و فلسفهستیزی توصیف میککرده است؛ فلسفههای پسامدرن را مد زمانه و زودگذر مینامیده است؛ پراگماتیسم را ضدفلسفه و خیانت به ایدۀ راستین فلسفه قلمداد میکرده؛ پدیدارشناسی هوسرلی را کوششی عبث به دنبال آغازی مطلق در معرفتشناسی، هرچند کوششی لازم، میدانسته؛ آریگویی نیچهای به زندگی را بیمبنا و ناموجّه تلقی میکرده؛ نزد او میان شبکۀ مفهومی الهیات ایجابی و تجربۀ زیسته در دنیای معاصر شکافی پُرناشدنی وجود داشت و لذا کوششهای فلسفی نوتوماسی را جدی نمیانگاشت.
#لشک_کولاکوفسکی #علیرضا_عطارزاده #انتشارات_ققنوس
@qoqnoospub
تجدیدچاپ شد
«بوطیقای شعر نو» کار خود را با این پرسش ساده آغاز میکند که «مؤلفههای شعر نو کداماند؟» و در پی آن تلاش میکند این مؤلفهها، و سیمای ادبی و شعر نیما یوشیج را بررسی کند. بنابراین نویسنده، برای رسیدن به پاسخهای دقیق، آثار و آرای نیما را بهدقت بررسی میکند. و، از سوی دیگر، به این پرسش که «منظور نیما از شعر نو چه بوده» نیز مفصل پاسخ میدهد.
جورکش معتقد است کار نیما از سر تفنن نبوده و نیست یا از سر ضدیت او با سنت، بلکه نیما میدان دید تازهای ارائه میدهد، نوعی نظام فکری منسجم و درهمتنیده که در نحوۀ جهانبینی مخاطب نیز تغییر ایجاد میکند.
نویسنده، در ادامه، بهمنظور پیگیری دستاوردهای نیما، مصاحبه و گفتگویی با منوچهر آتشی و م.آزاد آورده که بسیار خواندنیاند.
#بوطیقای_شعر_نو
#شاپور_جورکش
@qoqnoospublication
«بوطیقای شعر نو» کار خود را با این پرسش ساده آغاز میکند که «مؤلفههای شعر نو کداماند؟» و در پی آن تلاش میکند این مؤلفهها، و سیمای ادبی و شعر نیما یوشیج را بررسی کند. بنابراین نویسنده، برای رسیدن به پاسخهای دقیق، آثار و آرای نیما را بهدقت بررسی میکند. و، از سوی دیگر، به این پرسش که «منظور نیما از شعر نو چه بوده» نیز مفصل پاسخ میدهد.
جورکش معتقد است کار نیما از سر تفنن نبوده و نیست یا از سر ضدیت او با سنت، بلکه نیما میدان دید تازهای ارائه میدهد، نوعی نظام فکری منسجم و درهمتنیده که در نحوۀ جهانبینی مخاطب نیز تغییر ایجاد میکند.
نویسنده، در ادامه، بهمنظور پیگیری دستاوردهای نیما، مصاحبه و گفتگویی با منوچهر آتشی و م.آزاد آورده که بسیار خواندنیاند.
#بوطیقای_شعر_نو
#شاپور_جورکش
@qoqnoospublication
این کتاب یک قدیسه دارد، یک قهرمان: ماری کوری، نه صرفاً چون دو جایزۀ نوبل را از آن خود کرد، بلکه چون از زندگی بزرگتر بود. بله، ماری کوری، زنی تحسینبرانگیز، زنی که در زمانهای دست به کارهای بزرگ زد که زنان تقریباً اجازه نداشتند کاری کنند؛ او در پیشرو بودن نمونهای تمامعیار بود.
اما روسا مونترو، نویسندۀ متبحر این کتاب، قصد ندارد به ما روایتی زندگینامهای از زندگی مادام کوری بدهد، نه، مونترو از اندوه و رنج، از مرگ، از فقدان، از بیباکی و مهمتر از همه از زنبودن سخن میگوید.
ماری کوری، که زخمها و آسیبهای ناشی از تشعشعات رادیوم را، برای اکتشافات بزرگش، به جان خریده بود و حتی ازشان راضی بود، در برابر مرگِ پیر کوری، همسر و همکارش، ناباورانه فروریخت و جزئیات وسواسگونۀ آن مرگ خوفناک و آن عشق آتشین تا همیشه دست از سرش برنداشت. او دانشمندی بزرگ بود که تلاش میکرد عواطف و اندوهش را مهار کند، اما درونش جنونی تمامعیار ناشی از رنجی بزرگ شعلهور بود.
«رنجِ ندیدن تو» برای تکتک آدمهایی که آن را دستشان میگیرند نوشته شده، برای همۀ کسانی که بار اندوه را بر دوش کشیدهاند.
#رنج_ندیدن_تو
@qoqnoospub
اما روسا مونترو، نویسندۀ متبحر این کتاب، قصد ندارد به ما روایتی زندگینامهای از زندگی مادام کوری بدهد، نه، مونترو از اندوه و رنج، از مرگ، از فقدان، از بیباکی و مهمتر از همه از زنبودن سخن میگوید.
ماری کوری، که زخمها و آسیبهای ناشی از تشعشعات رادیوم را، برای اکتشافات بزرگش، به جان خریده بود و حتی ازشان راضی بود، در برابر مرگِ پیر کوری، همسر و همکارش، ناباورانه فروریخت و جزئیات وسواسگونۀ آن مرگ خوفناک و آن عشق آتشین تا همیشه دست از سرش برنداشت. او دانشمندی بزرگ بود که تلاش میکرد عواطف و اندوهش را مهار کند، اما درونش جنونی تمامعیار ناشی از رنجی بزرگ شعلهور بود.
«رنجِ ندیدن تو» برای تکتک آدمهایی که آن را دستشان میگیرند نوشته شده، برای همۀ کسانی که بار اندوه را بر دوش کشیدهاند.
#رنج_ندیدن_تو
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
تجدیدچاپ شد @qoqnoospub
.
کتاب «ادیسۀ انسان: آغاز از آفریقا» اثر گوردون سیگلر به موضوع جذاب و با این حال پر از ابهام «منشاء انسان» میپردازد.
موضوعی به غایت مهم و با این حال پر رمز و راز که هنوز بسیای از زوایایش نامکشوف باقیمانده است.
این کتاب داستان پر پیچ و خم پیدایش انسان را از سرمنشاء آن در گرمدشتهای آفریقا در حدود شش میلیون سال پیش پیمیگیرد تا تاریچۀ قطور و پر از جزئیات تحولاتی که به انسان امروزی رسیدهاند را واکاوی کند. با این حال همانگونه که نویسنده خود به صراحت اذعان میدارد حوزۀ مطالعات دیرینهشناسانه و باستانشناسانه در باب منشاء انسان حوزهای است سرشار از عدم قطعیت.
سيگلر میگوید: «تاریخ ما در عین حال [تاریخ] تمامی انسانگونهها (هومینیدها)یی است که در گذشتهای نامعلوم زندگی میکردهاند.»
او داستان خود از فرازهای تاریخ پیدایش انسان را در فصلهای گوناگون و با تفکیکی جغرافیایی در اروپا، آسیا، استرالیا و آمریکا پیمیگیرد، و در طی بررسی جزئینگارانه و دقیق خود سعی دارد تا به تصویری کلی و تا حد امکان جامع از سیر تطور انسان دست یابد؛ طبعاً یافتن یک چشمانداز همهشمول از تاریخ دراز ظهور انسان کار دشواری بوده که نویسنده با تکیه بر طبقهبندیهای شناختهشدۀ این حوزه همچون انسان نئاندرتال، انسان جاوه، انسان پکن، انسان اولیۀ آفریقا و غیره… به سیاقی درخشان آن را به انجام رسانده.
اصل روششناختی نویسنده برای پیشبرد روایتاش از ماهیت پیدایش انسان بر روی این کرۀ خاکی طبعاً نظریۀ تکامل داروین-والاس بوده است. نظریهای که در کنه آن این ایدۀ انقلابی جای دارد که موجودات زنده تغییرپذیرند و این تطور دامنهدار و همیشگی انواع موجودات، پایۀ ردیابی سیر تکامل انسان که علیالقاعده نمیتوانست از این فرآیند مستثنی باشد قرار میگیرد.
در طی چند میلیون سال، انسان امروزی مسیری حیرتانگیز و تو در تو را از میمونهای ابتدایی تا انسان اندیشهورز (Homo sapiens) امروزی پشت سر گذاشته. انسان امروزی در طی ۱۵۰ سال اخیر دائماً موجودی بوده که در سیر فرگشت خود به ساختار منطقی کنونیاش رسیده است.
نویسنده به درستی در طی صفحات کتاب سعی دارد تا نشان دهد که چگونه تاریخ بشر دو مسیر فرگشتی متمایز را پیموده است: مسیر میمونهای انساننما و مسیر انسان؛ و اینکه چگونه در نهایت در گذر از شاخههای فرعی (همچون هومینیدها) به انسان اندیشمند رسیده است.
مسیری که افسانه و واقعیت، وهم و حقیقت در سرتاسر آن ریشه دوانیده…؛ مسیری که مبدأ آن به همان اندازه در انبوهی از سردرگمی و ابهام خانه دارد که مقصد آن.
همانگونه که نویسنده میگوید: «ادیسه ما هنوز ادامه دارد…»
#ادیسه_انسان
@qoqnoospub
کتاب «ادیسۀ انسان: آغاز از آفریقا» اثر گوردون سیگلر به موضوع جذاب و با این حال پر از ابهام «منشاء انسان» میپردازد.
موضوعی به غایت مهم و با این حال پر رمز و راز که هنوز بسیای از زوایایش نامکشوف باقیمانده است.
این کتاب داستان پر پیچ و خم پیدایش انسان را از سرمنشاء آن در گرمدشتهای آفریقا در حدود شش میلیون سال پیش پیمیگیرد تا تاریچۀ قطور و پر از جزئیات تحولاتی که به انسان امروزی رسیدهاند را واکاوی کند. با این حال همانگونه که نویسنده خود به صراحت اذعان میدارد حوزۀ مطالعات دیرینهشناسانه و باستانشناسانه در باب منشاء انسان حوزهای است سرشار از عدم قطعیت.
سيگلر میگوید: «تاریخ ما در عین حال [تاریخ] تمامی انسانگونهها (هومینیدها)یی است که در گذشتهای نامعلوم زندگی میکردهاند.»
او داستان خود از فرازهای تاریخ پیدایش انسان را در فصلهای گوناگون و با تفکیکی جغرافیایی در اروپا، آسیا، استرالیا و آمریکا پیمیگیرد، و در طی بررسی جزئینگارانه و دقیق خود سعی دارد تا به تصویری کلی و تا حد امکان جامع از سیر تطور انسان دست یابد؛ طبعاً یافتن یک چشمانداز همهشمول از تاریخ دراز ظهور انسان کار دشواری بوده که نویسنده با تکیه بر طبقهبندیهای شناختهشدۀ این حوزه همچون انسان نئاندرتال، انسان جاوه، انسان پکن، انسان اولیۀ آفریقا و غیره… به سیاقی درخشان آن را به انجام رسانده.
اصل روششناختی نویسنده برای پیشبرد روایتاش از ماهیت پیدایش انسان بر روی این کرۀ خاکی طبعاً نظریۀ تکامل داروین-والاس بوده است. نظریهای که در کنه آن این ایدۀ انقلابی جای دارد که موجودات زنده تغییرپذیرند و این تطور دامنهدار و همیشگی انواع موجودات، پایۀ ردیابی سیر تکامل انسان که علیالقاعده نمیتوانست از این فرآیند مستثنی باشد قرار میگیرد.
در طی چند میلیون سال، انسان امروزی مسیری حیرتانگیز و تو در تو را از میمونهای ابتدایی تا انسان اندیشهورز (Homo sapiens) امروزی پشت سر گذاشته. انسان امروزی در طی ۱۵۰ سال اخیر دائماً موجودی بوده که در سیر فرگشت خود به ساختار منطقی کنونیاش رسیده است.
نویسنده به درستی در طی صفحات کتاب سعی دارد تا نشان دهد که چگونه تاریخ بشر دو مسیر فرگشتی متمایز را پیموده است: مسیر میمونهای انساننما و مسیر انسان؛ و اینکه چگونه در نهایت در گذر از شاخههای فرعی (همچون هومینیدها) به انسان اندیشمند رسیده است.
مسیری که افسانه و واقعیت، وهم و حقیقت در سرتاسر آن ریشه دوانیده…؛ مسیری که مبدأ آن به همان اندازه در انبوهی از سردرگمی و ابهام خانه دارد که مقصد آن.
همانگونه که نویسنده میگوید: «ادیسه ما هنوز ادامه دارد…»
#ادیسه_انسان
@qoqnoospub
منتشر شد
«ايرانشهر» شامل بيست و يك مقالهای است كه طی سال های مختلف دربارۀ تاريخ و تمدن ساسانی نگاشتهام و درمجلات و جشننامههای آكادميك به چاپ رسيده است. اميدوارم مطالب اين كتاب نشاندهندۀ اين باشد كه چقدر به تحقيق و نوشتن دربارۀ تاريخ ايران نياز داريم و اين كه كار ما تازه آغاز شده است.
ساسانيان سرزمين خود را ايرانشهر میناميدند كه میتوان آن را سرزمين ايرانيان ترجمه كرد.
مابين قرون سوم و هفتم ميلادی، معني ايرانی بودن به سبب فعل و انفعالات تاريخی و اجتماعی تغييرات مهمی كرد.
به نظر من در اوايل دورۀ ساسانی، منظور از ايرانی يك زرتشتی ايرانیزبان بود، اما در قرن ششم ميلادی ايرانی بودن، داشتن فرهنگ ايرانی و آداب و رسوم ايرانی بود، مانند جشن گرفتن نوروز و مهرگان، پوشيدن لباس و خوردن و نوشيدن مانند ايرانيان، كه اين مهم تحقق يافت.
تمدن ايرانی مردم ايرانشهر پس از دورۀ ساسانی نيز ادامه يافت و نام ايران به مثابۀ يك ايده و سرزمين تا امروز با ما مانده است و ما تا حدودی وامدار فرهنگ ساسانيان هستيم.
در اين مقالات تحقيقی سعی بر مطالعه دربارۀ بعضی از اين نكات و روشن ساختن آنها بوده است.
دكتر تورج دريايی
@qoqnoospub
«ايرانشهر» شامل بيست و يك مقالهای است كه طی سال های مختلف دربارۀ تاريخ و تمدن ساسانی نگاشتهام و درمجلات و جشننامههای آكادميك به چاپ رسيده است. اميدوارم مطالب اين كتاب نشاندهندۀ اين باشد كه چقدر به تحقيق و نوشتن دربارۀ تاريخ ايران نياز داريم و اين كه كار ما تازه آغاز شده است.
ساسانيان سرزمين خود را ايرانشهر میناميدند كه میتوان آن را سرزمين ايرانيان ترجمه كرد.
مابين قرون سوم و هفتم ميلادی، معني ايرانی بودن به سبب فعل و انفعالات تاريخی و اجتماعی تغييرات مهمی كرد.
به نظر من در اوايل دورۀ ساسانی، منظور از ايرانی يك زرتشتی ايرانیزبان بود، اما در قرن ششم ميلادی ايرانی بودن، داشتن فرهنگ ايرانی و آداب و رسوم ايرانی بود، مانند جشن گرفتن نوروز و مهرگان، پوشيدن لباس و خوردن و نوشيدن مانند ايرانيان، كه اين مهم تحقق يافت.
تمدن ايرانی مردم ايرانشهر پس از دورۀ ساسانی نيز ادامه يافت و نام ايران به مثابۀ يك ايده و سرزمين تا امروز با ما مانده است و ما تا حدودی وامدار فرهنگ ساسانيان هستيم.
در اين مقالات تحقيقی سعی بر مطالعه دربارۀ بعضی از اين نكات و روشن ساختن آنها بوده است.
دكتر تورج دريايی
@qoqnoospub
.
جمهوری ترکیه در ادامهٔ رسالت متمدنسازانه و نگاه سلطهجویانهٔ امپراتوری عثمانی در دوران متاخرش در خصوص شرق، کردها را "ترکهای کوهستانی" میخواند که باید متمدن شوند.
این بار این "تمدن" ملیگرایی سکولار ترک بود.
زندگی کردها بهویژه تحت تأثیر قانون اسکان سال ۱۹۳۴ قرار گرفت، قانونی که مستلزم اخراج گستردهٔ کردها، انتقال آنها از مناطق عمدتاََ کردنشین شرقی به غرب و جایگزین کردن مهاجران ترک بهجای آنها بود.
دولت تمامی گویشهای زبان کردی را غیرقانونی اعلام کرد.
هنگامی که داشتن نامخانوادگی اجباری شد، ترکیه استفاده از حروفی را که برای نوشتن اسامی کردی لازم است ممنوع کرد. در واقع به همین دلیل حروفی مانند q و x در الفبای جدید ترکی گنجانده نشدهاند.
ترکیه به زبان آوردن واژههای "کرد"، "کردی" و "کردستان" را جنایت میدانست. جنوبشرقی آناتولی «کردستان» تا به امروز در حال جنگ است؛ چریکهای کرد از تسلیم شدن در برابر ترکیسازی خودداری میکنند. آتشی که در سال ۱۹۱۵ برافروخته شده هنوز خاموش نشده است.
#عثمانیها
#مارک_دیوید_بئر
#یاسمین_مشرف
#بهزودی
@qoqnoospub
جمهوری ترکیه در ادامهٔ رسالت متمدنسازانه و نگاه سلطهجویانهٔ امپراتوری عثمانی در دوران متاخرش در خصوص شرق، کردها را "ترکهای کوهستانی" میخواند که باید متمدن شوند.
این بار این "تمدن" ملیگرایی سکولار ترک بود.
زندگی کردها بهویژه تحت تأثیر قانون اسکان سال ۱۹۳۴ قرار گرفت، قانونی که مستلزم اخراج گستردهٔ کردها، انتقال آنها از مناطق عمدتاََ کردنشین شرقی به غرب و جایگزین کردن مهاجران ترک بهجای آنها بود.
دولت تمامی گویشهای زبان کردی را غیرقانونی اعلام کرد.
هنگامی که داشتن نامخانوادگی اجباری شد، ترکیه استفاده از حروفی را که برای نوشتن اسامی کردی لازم است ممنوع کرد. در واقع به همین دلیل حروفی مانند q و x در الفبای جدید ترکی گنجانده نشدهاند.
ترکیه به زبان آوردن واژههای "کرد"، "کردی" و "کردستان" را جنایت میدانست. جنوبشرقی آناتولی «کردستان» تا به امروز در حال جنگ است؛ چریکهای کرد از تسلیم شدن در برابر ترکیسازی خودداری میکنند. آتشی که در سال ۱۹۱۵ برافروخته شده هنوز خاموش نشده است.
#عثمانیها
#مارک_دیوید_بئر
#یاسمین_مشرف
#بهزودی
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
مهسا دهقانیپور از کتاب "کارت پستال تهران" اثر محسن عباسی میگوید
از مهاجرت،
از جنگ و بمباران تهران،
از عشق و زندگی و....
#کارت_پستال_تهران
@qoqnoospublication
مهسا دهقانیپور از کتاب "کارت پستال تهران" اثر محسن عباسی میگوید
از مهاجرت،
از جنگ و بمباران تهران،
از عشق و زندگی و....
#کارت_پستال_تهران
@qoqnoospublication
از مجموعه کلاسیک فلسفه ققنوس منتشر شد
بسیاری از مضامینی که متعاقباً در فلسفهٔ هگل، شوپنهاور و حتی در پدیدارشناسی موضوع پژوهشهای مفصل قرار گرفتند، نخست در اندیشهٔ فیشته، و بهویژه در کتاب "بنیاد حق طبیعی"، قوام یافتهاند؛ مضامینی چون "دیگری به منزلهی شرط خودآگاهی"، "بدن به منزلهی شرط امکان ارتباط آگاهیها" و "بهرسمیتشناسی به منزلهی سازوکار شکلگیری بینالاذهانیت" تنها شماری از مضامینی هستند که فیشته نخستین بار آنها را به کانون مباحثه و پژوهش فلسفی بدل ساخت.
#بنیاد_حق_طبیعی
#فیشته
@qoqnoospub
بسیاری از مضامینی که متعاقباً در فلسفهٔ هگل، شوپنهاور و حتی در پدیدارشناسی موضوع پژوهشهای مفصل قرار گرفتند، نخست در اندیشهٔ فیشته، و بهویژه در کتاب "بنیاد حق طبیعی"، قوام یافتهاند؛ مضامینی چون "دیگری به منزلهی شرط خودآگاهی"، "بدن به منزلهی شرط امکان ارتباط آگاهیها" و "بهرسمیتشناسی به منزلهی سازوکار شکلگیری بینالاذهانیت" تنها شماری از مضامینی هستند که فیشته نخستین بار آنها را به کانون مباحثه و پژوهش فلسفی بدل ساخت.
#بنیاد_حق_طبیعی
#فیشته
@qoqnoospub
.
ما انسانها بلد نیستیم با مرگ چه کنیم.
بزرگِ تصورناپذیرِ مهارناپذیرِ بیرحمِ هراسناک.
از آنجا که نمیدانیم چه باید بکنیم، گورپشتهها، گورستانها، اهرام، مزارها و آرامگاههای انفرادی و باشکوه را ساختهایم.
زمان، پول و توان و فضایی که برای ساختوساز برای مردگان صرف شده میتوانست حیات زندگان را بهبود بخشد.
اما عظیمترین هرم هم قادر به محافظت از ما در برابر مرگ نیست، به همین دلیل خودمان را غرق آیینها کردهایم و این مناسک چقدر برای زندگان مهماند!
بله باید با مرگ کاری کرد.
باید با مردگان کاری کرد.
برایشان حرف زد.
بهشان گفت که دوستشان داریم.
#رنج_ندیدن_تو
@qoqnoospub
ما انسانها بلد نیستیم با مرگ چه کنیم.
بزرگِ تصورناپذیرِ مهارناپذیرِ بیرحمِ هراسناک.
از آنجا که نمیدانیم چه باید بکنیم، گورپشتهها، گورستانها، اهرام، مزارها و آرامگاههای انفرادی و باشکوه را ساختهایم.
زمان، پول و توان و فضایی که برای ساختوساز برای مردگان صرف شده میتوانست حیات زندگان را بهبود بخشد.
اما عظیمترین هرم هم قادر به محافظت از ما در برابر مرگ نیست، به همین دلیل خودمان را غرق آیینها کردهایم و این مناسک چقدر برای زندگان مهماند!
بله باید با مرگ کاری کرد.
باید با مردگان کاری کرد.
برایشان حرف زد.
بهشان گفت که دوستشان داریم.
#رنج_ندیدن_تو
@qoqnoospub
Forwarded from afarinegan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تاریخ با غر غر های اضافه📚
«تاریخ با غرغرهای اضافه» مروری بر تاریخ ایران است با زبانی ساده و آمیخته با شوخی و طنز. این مجموعه تاریخ ایران را با نگاهی انتقادی و روایتی جذاب بازخوانی میکند. کتابهای این مجموعه برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده است، اما دیگر گروههای سنی نیز میتوانند از آنها استفاده کنند. این کتاب درباره یکی از باشکوهترین دورههای تاریخی ایران یعنی دوره هخامنشیان ـیکی از مهمترین سلسلههای حکومت در ایران_ است که به چگونگی شکلگیری این حکومت و علل شکستن و برافتادن آن میپردازد.
نویسنده علی اصغر سیدآبادی
#آفرینگان #انتشارات_آفرینگان #گروه_انتشاراتی_ققنوس #کودک #نوجوان
@afarineganp
@qoqnoospub
@qoqnoosp
«تاریخ با غرغرهای اضافه» مروری بر تاریخ ایران است با زبانی ساده و آمیخته با شوخی و طنز. این مجموعه تاریخ ایران را با نگاهی انتقادی و روایتی جذاب بازخوانی میکند. کتابهای این مجموعه برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده است، اما دیگر گروههای سنی نیز میتوانند از آنها استفاده کنند. این کتاب درباره یکی از باشکوهترین دورههای تاریخی ایران یعنی دوره هخامنشیان ـیکی از مهمترین سلسلههای حکومت در ایران_ است که به چگونگی شکلگیری این حکومت و علل شکستن و برافتادن آن میپردازد.
نویسنده علی اصغر سیدآبادی
#آفرینگان #انتشارات_آفرینگان #گروه_انتشاراتی_ققنوس #کودک #نوجوان
@afarineganp
@qoqnoospub
@qoqnoosp
...
چیزی که سبب شده است زنده بودن را تقریبا با ارزش بدانم و بگویم زندگی تقریبا به زیستنش می ارزد، بعد از موسیقی، دیدار با انسان هاست، انسانهایی که همه جا حضور دارند.
مقصودم از انسانها مردمانی است که در جامعهای که به شکل تکاندهندهای بیآبروست، آبرومندانه رفتار می کنند.
#صبحانه_قهرمانان
#کورت_ونه_گات
@qoqnoospub
چیزی که سبب شده است زنده بودن را تقریبا با ارزش بدانم و بگویم زندگی تقریبا به زیستنش می ارزد، بعد از موسیقی، دیدار با انسان هاست، انسانهایی که همه جا حضور دارند.
مقصودم از انسانها مردمانی است که در جامعهای که به شکل تکاندهندهای بیآبروست، آبرومندانه رفتار می کنند.
#صبحانه_قهرمانان
#کورت_ونه_گات
@qoqnoospub
منتشر شد
کولاکوفسکی در کتاب "خوف مابعدالطبیعی" میکوشد تا ضرورت تفکر مابعدالطبیعی را نشان دهد. او ابتدا به انتقاد از فلسفهها (یا به تعبیر کولاکوفسکی ضدفلسفههایی) میپردازد که مابعدالطبیعه را تخطئه میکنند.
کولاکوفسکی در مواجهه با این ضدفلسفهها سعی دارد تا نشان دهد که همۀ این اقسام فلسفهورزی خودشکن هستند و نهایتاً چارهای از ورود به سرزمین مابعدالطبیعه ندارند.
نزد کولاکوفسکی، تفکر انتزاعی مابعدالطبیعی دقیقاً از دغدغۀ ملموس معنای زندگی سر بر میآورد، و انتزاعیترین مسألۀ مابعدالطبیعه، یعنی مسألۀ امر مطلق، از دلِ جستجوی پاسخی برای آن مسأله ناشی میشود.
سپس او به سراغ تاریخ فلسفه میرود تا نشان دهد که چرا پاسخهای فیلسوفان به مسائل ناشی از اثبات امر مطلق به شکست انجامیدهاند.
#خوف_مابدالطبیعی
@qoqnoospub
کولاکوفسکی در کتاب "خوف مابعدالطبیعی" میکوشد تا ضرورت تفکر مابعدالطبیعی را نشان دهد. او ابتدا به انتقاد از فلسفهها (یا به تعبیر کولاکوفسکی ضدفلسفههایی) میپردازد که مابعدالطبیعه را تخطئه میکنند.
کولاکوفسکی در مواجهه با این ضدفلسفهها سعی دارد تا نشان دهد که همۀ این اقسام فلسفهورزی خودشکن هستند و نهایتاً چارهای از ورود به سرزمین مابعدالطبیعه ندارند.
نزد کولاکوفسکی، تفکر انتزاعی مابعدالطبیعی دقیقاً از دغدغۀ ملموس معنای زندگی سر بر میآورد، و انتزاعیترین مسألۀ مابعدالطبیعه، یعنی مسألۀ امر مطلق، از دلِ جستجوی پاسخی برای آن مسأله ناشی میشود.
سپس او به سراغ تاریخ فلسفه میرود تا نشان دهد که چرا پاسخهای فیلسوفان به مسائل ناشی از اثبات امر مطلق به شکست انجامیدهاند.
#خوف_مابدالطبیعی
@qoqnoospub
شانزدهمین جلسه از سلسلهجلساتِ
«سهشنبههای حکمت زندگی»
📙 موضوع:
گزارش و شرح کتاب ِ
شرایط عشق: فلسفهیِ صمیمیت
اثر جان آرمسترانگ
ترجمهیِ مسعود علیا | نشر ققنوس
ارائهدهنده:
نوید موسوی
(دانشآموختهیِ علوم سیاسی، پژوهشگر تاریخ و فلسفه)
زمان:
سهشنبه، ۱۵ آبان
📌 ساعت جدید برگزاری جلسات: ۱۹ تا ۲۱
🔴 محل جدید برگزاری جلسات:
حاشیهیِ بلوار وکیلآباد، بین هنرستان و هفتتیر (بین وکیلآباد ۱٨ و ۲۰)، پلاک۳۸۶، کتابفروشی نشر چشمه دلشدگان، طبقه اول
🔵 حضور برای همه آزاد و رایگان است
@qoqnoospub
«سهشنبههای حکمت زندگی»
📙 موضوع:
گزارش و شرح کتاب ِ
شرایط عشق: فلسفهیِ صمیمیت
اثر جان آرمسترانگ
ترجمهیِ مسعود علیا | نشر ققنوس
ارائهدهنده:
نوید موسوی
(دانشآموختهیِ علوم سیاسی، پژوهشگر تاریخ و فلسفه)
زمان:
سهشنبه، ۱۵ آبان
📌 ساعت جدید برگزاری جلسات: ۱۹ تا ۲۱
🔴 محل جدید برگزاری جلسات:
حاشیهیِ بلوار وکیلآباد، بین هنرستان و هفتتیر (بین وکیلآباد ۱٨ و ۲۰)، پلاک۳۸۶، کتابفروشی نشر چشمه دلشدگان، طبقه اول
🔵 حضور برای همه آزاد و رایگان است
@qoqnoospub
منتشر شد
واکاوی تاریخی «تجربۀ مردن» اين سرنوشت مشترك نوع بشر
ما چطور ميميريم؟
مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر
👇👇👇👇
@qoqnoospublication
واکاوی تاریخی «تجربۀ مردن» اين سرنوشت مشترك نوع بشر
ما چطور ميميريم؟
مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر
👇👇👇👇
@qoqnoospublication
انتشارات ققنوس
منتشر شد واکاوی تاریخی «تجربۀ مردن» اين سرنوشت مشترك نوع بشر ما چطور ميميريم؟ مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر 👇👇👇👇 @qoqnoospublication
مروری بر کتاب «تاریخ اجتماعی مردن» نوشتهی آلن کلهیر
در این کتاب درخشان نویسنده سعی داشته تا ساحت تجربههای ازهمگسیخته در باب مرگ را سامان بخشیده و با تکیه بر یک خط داستانی گستردهٔ تاریخی، نقطهٔ عزیمت نوینی در راه درک و دریافت موسعتر از تجربهٔ مرگ پیش چشمانمان قرار دهد.
در قدم بعدی کتاب در پی آن بوده تا بنمایههای مشترکی در رفتارها و نیروهای محرکهٔ انسانی در باب مضمون مرگ را یافته تا با تکیه بر آنها به رهیافتی ژرفتر در باب این «سرنوشت مشترک نوع بشر» برسد.
در عینحال کتاب به دنبال آن بوده تا در کنار نظریات اجتماعی در باب «تجربهٔ مردن» و به جای طرح مباحث صرفاً تئوریک، به ساحتهای سیاسی و نیز ادبیات تجربی در این حوزه نیز نگاهی بیندازد.
در گام دیگر نویسنده کوشیده تا از نظرگاه محدود و تکسویهٔ غربی به مردن و مرگ فراتر رفته تا کثرتی که مضمونی تا این حد فراخ همچون مرگ شایستهی آن است را به تحلیل و رهیافت پژوهش خود بیفزاید.
این نگاه تکثرمحور نهتنها در تنوع در نگرشهای گوناگون نسبت به مرگ وجود دارد که در باب پرداختی عمیقتر نسبت به اشکال مختلف مردن نیز پیگرفته شده و از این روی کتاب کلهیر را بدل به اثری بیبدیل در فهم معنای مرگ ساخته است.
کتاب در واقع میخواهد بر این نکتهٔ محوری انگشت گذارد که درکی کامل از مفهومی به گستردگی و دیرپایی مرگ نیازمند نظرگاهی کلان است تا پیوندهای عمیقتر و ازلی ما با انسانهای اولیه و میراث بیولوژیکی و اجتماعیمان با تمامی حیوانات را نیز مدنظر قرار دهد.
نتیجه آن بوده که نویسنده به نوعی «نقشهٔ جامع» از تجربهٔ مرگ رسیده، حوزههای میانفردی، سیاسی، و فرهنگی آن را مورد واکاوی قرار داده، و در نهایت پژوهشهای شاخههایی همچون انسانشناسی، رفتارشناسی، و غیره را نیز در نظر داشته. نویسنده همهٔ این شاخهها را زیر چتر فراگیر نوعی «جامعهشناسی تاریخی» کلان قرار داده تا با طرح قسمی گونهشناسی ایدئالی، مثالهایی که شاخههای گوناگون معرفتی در باب تجربهٔ مرگ را پیش رویش قرار میدهند انتظام بخشد.
با مرور و واکاویای تاریخی از درک و دریافت از فرآیند «مردن»، از جوامع شکارگر که زندگی در آنها اغلب کوتاه بود و به دلیل رخدادهای غیرمنتظره یا ماجراجوییهای غلط به شکلی ناگهانی پایان مییافت تا جوامع یکجانشین که در آنها مردن علاوه بر سفری آن جهانی، نقش فعالیّتی این جهانی را نیز به عهده گرفته بود، نویسنده به ساختار نوعی مرگ «خوبمدیریتشده» میرسد که در آنها با کسب آگاهی و آمادگی برای مرگ، این تجربهٔ ناب و غریب از رختبربستن از جهان در کالبد اجتماعی انسان جای میگیرد.
در آخرین مرحله از «تجربهٔ مردن» در جوامع مدرن، و همزمان با فرآیند سکولاریزاسیون و نیز بالاتر رفتن امید به زندگی، ما با مرگ هایی روبرو میشویم که دیگر «خوب» یا «مدیریتشده» نیستند بلکه صرفاً رامشدهاند و ما را به ساحت آن چیزی که او «مرگهای شرمآور» مینامد میرسانند: مرگ در قامت نوعی آزمون اینجهانی که زمانمندی و معنای هویت آن کس که تا دیروز زندگیای عادی را در کنار دیگران از سر میگذراند.
مرگ در عصر حاضر بدل به امری تماماً خصوصی و شخصی شده که به قول نویسنده شخصِ در حال مرگ تنها کسی است که از آن اطلاع مییابد.
امری که از فرآیندی موازی ناشی میشود که علتش بیمعناشدن پدیدهی مرگ در جامعهی مدرن است.
#تاریخ_اجتماعی_مردن
@qoqnoospub
در این کتاب درخشان نویسنده سعی داشته تا ساحت تجربههای ازهمگسیخته در باب مرگ را سامان بخشیده و با تکیه بر یک خط داستانی گستردهٔ تاریخی، نقطهٔ عزیمت نوینی در راه درک و دریافت موسعتر از تجربهٔ مرگ پیش چشمانمان قرار دهد.
در قدم بعدی کتاب در پی آن بوده تا بنمایههای مشترکی در رفتارها و نیروهای محرکهٔ انسانی در باب مضمون مرگ را یافته تا با تکیه بر آنها به رهیافتی ژرفتر در باب این «سرنوشت مشترک نوع بشر» برسد.
در عینحال کتاب به دنبال آن بوده تا در کنار نظریات اجتماعی در باب «تجربهٔ مردن» و به جای طرح مباحث صرفاً تئوریک، به ساحتهای سیاسی و نیز ادبیات تجربی در این حوزه نیز نگاهی بیندازد.
در گام دیگر نویسنده کوشیده تا از نظرگاه محدود و تکسویهٔ غربی به مردن و مرگ فراتر رفته تا کثرتی که مضمونی تا این حد فراخ همچون مرگ شایستهی آن است را به تحلیل و رهیافت پژوهش خود بیفزاید.
این نگاه تکثرمحور نهتنها در تنوع در نگرشهای گوناگون نسبت به مرگ وجود دارد که در باب پرداختی عمیقتر نسبت به اشکال مختلف مردن نیز پیگرفته شده و از این روی کتاب کلهیر را بدل به اثری بیبدیل در فهم معنای مرگ ساخته است.
کتاب در واقع میخواهد بر این نکتهٔ محوری انگشت گذارد که درکی کامل از مفهومی به گستردگی و دیرپایی مرگ نیازمند نظرگاهی کلان است تا پیوندهای عمیقتر و ازلی ما با انسانهای اولیه و میراث بیولوژیکی و اجتماعیمان با تمامی حیوانات را نیز مدنظر قرار دهد.
نتیجه آن بوده که نویسنده به نوعی «نقشهٔ جامع» از تجربهٔ مرگ رسیده، حوزههای میانفردی، سیاسی، و فرهنگی آن را مورد واکاوی قرار داده، و در نهایت پژوهشهای شاخههایی همچون انسانشناسی، رفتارشناسی، و غیره را نیز در نظر داشته. نویسنده همهٔ این شاخهها را زیر چتر فراگیر نوعی «جامعهشناسی تاریخی» کلان قرار داده تا با طرح قسمی گونهشناسی ایدئالی، مثالهایی که شاخههای گوناگون معرفتی در باب تجربهٔ مرگ را پیش رویش قرار میدهند انتظام بخشد.
با مرور و واکاویای تاریخی از درک و دریافت از فرآیند «مردن»، از جوامع شکارگر که زندگی در آنها اغلب کوتاه بود و به دلیل رخدادهای غیرمنتظره یا ماجراجوییهای غلط به شکلی ناگهانی پایان مییافت تا جوامع یکجانشین که در آنها مردن علاوه بر سفری آن جهانی، نقش فعالیّتی این جهانی را نیز به عهده گرفته بود، نویسنده به ساختار نوعی مرگ «خوبمدیریتشده» میرسد که در آنها با کسب آگاهی و آمادگی برای مرگ، این تجربهٔ ناب و غریب از رختبربستن از جهان در کالبد اجتماعی انسان جای میگیرد.
در آخرین مرحله از «تجربهٔ مردن» در جوامع مدرن، و همزمان با فرآیند سکولاریزاسیون و نیز بالاتر رفتن امید به زندگی، ما با مرگ هایی روبرو میشویم که دیگر «خوب» یا «مدیریتشده» نیستند بلکه صرفاً رامشدهاند و ما را به ساحت آن چیزی که او «مرگهای شرمآور» مینامد میرسانند: مرگ در قامت نوعی آزمون اینجهانی که زمانمندی و معنای هویت آن کس که تا دیروز زندگیای عادی را در کنار دیگران از سر میگذراند.
مرگ در عصر حاضر بدل به امری تماماً خصوصی و شخصی شده که به قول نویسنده شخصِ در حال مرگ تنها کسی است که از آن اطلاع مییابد.
امری که از فرآیندی موازی ناشی میشود که علتش بیمعناشدن پدیدهی مرگ در جامعهی مدرن است.
#تاریخ_اجتماعی_مردن
@qoqnoospub