یاد خدا ۲۰
@ostad_shojae
مجموعه #یاد_خدا ۲۰
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
√ مکانیسم تأثیر «ذکر حقیقی» و اُنس با خدا، در کنترل علایق و امیال مختلف در درون انسان.
@ostad_shojae | montazer.ir
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
√ مکانیسم تأثیر «ذکر حقیقی» و اُنس با خدا، در کنترل علایق و امیال مختلف در درون انسان.
@ostad_shojae | montazer.ir
استاد محمد شجاعی
#اطلاعیه_مهم سلام و صبح شما بخیر 🪷 عید میلاد حضرت مادر سلاماللهعلیها بر همگی مبارک. روابط عمومی مؤسسهی منتظران منجی علیهالسلام در نظر دارد پایگاهی جهانی را در نقاط مختلف دنیا تشکیل دهد. البته این تشکل مردمی قبلاً (در سال ۹۷) شکل گرفته و الآن در حدود…
#گپ_روز
#موضوع_روز : «نیاز» آدمیزاد را «بلدِکار» میکند.
✍ خیلی سال است که این دغدغهی استاد بوده و هست: اجرای #طرح_سراسری_استغاثه
• هفتهی پیش جدیتر برای سازماندهی این طرح جلسه گذاشتیم و شروع کردم به نوشتن طرح، برای ارائه به چند نهاد مرتبط تا اینکار با استفاده از ظرفیتهای مردمی و کمک بعضی نهادها در سراسر کشور و حتی در کشورهای دیگر، بطور همزمان «روزهای جمعه، دو سه ساعت قبل از نماز مغرب» برگزار شود.
• طرحش را که مینوشتم، به پایگاههای مردمی ای فکر میکردم که بعد از اطلاعیه ریپلای شده👇
t.me/Ostad_Shojae/36682
در تمام استانهای کشور تشکیل شد و ما همین الآن می توانیم با کمک این گروههای مردمی حداقل در سی استان اجتماعات استغاثه را همزمان کلید بزنیم.
• در طرح، از آیات قرآن و احادیث مستند پیرامون مسئله « وجوب استغاثه» استفاده کردم، جلوتر که رفتم حالم از خودم بهم خورد. مگر استغاثه حدیث و آیه میخواهد؟
• رها کردم همهی قالبهای علمی و علمایی و اداری را ... و قلم را دادم دست قلبم و بقیه طرح را اینگونه ادامه دادم :
( کسی که به طلب رسیده؛
- دعایش حقیقی
- و عملش متناسب است با قدر دعایش.
نمیشیند کنج عزلت دست بالا ببرد و کلماتی را زمزمه کند که حتی قدمی هم بلد نیست برایش بردارد.
«نیاز» آدمیزاد را «بلدِکار» میکند. مگر زنی که راه میافتد میرود گوشه ضریح امام رضا علیهالسلام را میگیرد و زار میزند برای شفای فرزندش، کسی یادش داده است؟
این نیاز اوست که به او «آداب استغاثه» را یاد داده است.
آیا برای این طبیعیترین و فطریترین رفتار بشر، بزرگان هنوز بدنبال حدیث مستند میگردند؟
یک سوال: آیا کسی هست که بتواند جهان به سقوط رسیدهی امروز را سامان دهد؟
آیا این «امام حق» تنها «پاسخ گرهگشا» به این نیاز بشر نیست؟
پس میشود داستان همان زن و شفای فرزند بیمار و حرم علی بن موسیالرضا علیهالسلام!
آیا استغاثه برای ظهور چیزی جز همین مسئلهی ساده است؟)
• طرح تمام شد و رفت که برود برای نهادها!
خلاصه اینکه ما میخواهیم شروع کنیم،
کارد به استخوان رسیده شروع کنیم،
حتی شده از اجتماعات کوچک چند نفره در خانهها و مساجد و هیئتها.... تا برسد به اجتماعات چند هزار نفره.
و میرسد حتماً.
• شما هم آماده باشید و اگر چنانچه میتوانید در این طرح جلودار باشید و مراسم استغاثه را هر چند کوچک، هر هفته دو سه ساعت مانده به نماز مغرب برگزار کنید حتی با جمعیتی در حد انگشتان دست، با پشتیبان روابط عمومی به آیدی زیر ارتباط برقرار کنید:
👉 @poshtibaan_ertebatat
@ostad_shojae | montazer.ir
#موضوع_روز : «نیاز» آدمیزاد را «بلدِکار» میکند.
✍ خیلی سال است که این دغدغهی استاد بوده و هست: اجرای #طرح_سراسری_استغاثه
• هفتهی پیش جدیتر برای سازماندهی این طرح جلسه گذاشتیم و شروع کردم به نوشتن طرح، برای ارائه به چند نهاد مرتبط تا اینکار با استفاده از ظرفیتهای مردمی و کمک بعضی نهادها در سراسر کشور و حتی در کشورهای دیگر، بطور همزمان «روزهای جمعه، دو سه ساعت قبل از نماز مغرب» برگزار شود.
• طرحش را که مینوشتم، به پایگاههای مردمی ای فکر میکردم که بعد از اطلاعیه ریپلای شده👇
t.me/Ostad_Shojae/36682
در تمام استانهای کشور تشکیل شد و ما همین الآن می توانیم با کمک این گروههای مردمی حداقل در سی استان اجتماعات استغاثه را همزمان کلید بزنیم.
• در طرح، از آیات قرآن و احادیث مستند پیرامون مسئله « وجوب استغاثه» استفاده کردم، جلوتر که رفتم حالم از خودم بهم خورد. مگر استغاثه حدیث و آیه میخواهد؟
• رها کردم همهی قالبهای علمی و علمایی و اداری را ... و قلم را دادم دست قلبم و بقیه طرح را اینگونه ادامه دادم :
( کسی که به طلب رسیده؛
- دعایش حقیقی
- و عملش متناسب است با قدر دعایش.
نمیشیند کنج عزلت دست بالا ببرد و کلماتی را زمزمه کند که حتی قدمی هم بلد نیست برایش بردارد.
«نیاز» آدمیزاد را «بلدِکار» میکند. مگر زنی که راه میافتد میرود گوشه ضریح امام رضا علیهالسلام را میگیرد و زار میزند برای شفای فرزندش، کسی یادش داده است؟
این نیاز اوست که به او «آداب استغاثه» را یاد داده است.
آیا برای این طبیعیترین و فطریترین رفتار بشر، بزرگان هنوز بدنبال حدیث مستند میگردند؟
یک سوال: آیا کسی هست که بتواند جهان به سقوط رسیدهی امروز را سامان دهد؟
آیا این «امام حق» تنها «پاسخ گرهگشا» به این نیاز بشر نیست؟
پس میشود داستان همان زن و شفای فرزند بیمار و حرم علی بن موسیالرضا علیهالسلام!
آیا استغاثه برای ظهور چیزی جز همین مسئلهی ساده است؟)
• طرح تمام شد و رفت که برود برای نهادها!
خلاصه اینکه ما میخواهیم شروع کنیم،
کارد به استخوان رسیده شروع کنیم،
حتی شده از اجتماعات کوچک چند نفره در خانهها و مساجد و هیئتها.... تا برسد به اجتماعات چند هزار نفره.
و میرسد حتماً.
• شما هم آماده باشید و اگر چنانچه میتوانید در این طرح جلودار باشید و مراسم استغاثه را هر چند کوچک، هر هفته دو سه ساعت مانده به نماز مغرب برگزار کنید حتی با جمعیتی در حد انگشتان دست، با پشتیبان روابط عمومی به آیدی زیر ارتباط برقرار کنید:
👉 @poshtibaan_ertebatat
@ostad_shojae | montazer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ | #استاد_شجاعی #استغاثه
✘ مطمئناً و یقیناً
اگر فقط همین یه کار رو همه انجام بدیم تا ظهور هیچ فاصلهای نداریم.
@ostad_shojae | montazer.ir
✘ مطمئناً و یقیناً
اگر فقط همین یه کار رو همه انجام بدیم تا ظهور هیچ فاصلهای نداریم.
@ostad_shojae | montazer.ir
رمز تمام پیروزی ها
@ostad_shojae
#پادکست_روز
#رهبری | #استاد_شجاعی
فقط یک رمز وجود داره،
برای پیروزیِ فعالیت جهادی و مهدوی!
√ چه برای موفقیت یک فرد در تشکیلات،
√ چه برای موفقیت یک جبهه،
√ چه برای موفقیت نهایی و فرج امام زمان علیهالسلام.
@ostad_shojae | montazer.ir
#رهبری | #استاد_شجاعی
فقط یک رمز وجود داره،
برای پیروزیِ فعالیت جهادی و مهدوی!
√ چه برای موفقیت یک فرد در تشکیلات،
√ چه برای موفقیت یک جبهه،
√ چه برای موفقیت نهایی و فرج امام زمان علیهالسلام.
@ostad_shojae | montazer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مثبت_شما
#استوری هفته گذشته اینستاگرام
در «سایت و اپلیکیشن کست باکس» میتونید کارگاهها و مخصوصاً مجموعههای مناسبتی استاد شجاعی رو براحتی بصورت دسته بندی شده، دریافت کنید (ویژگیای که در پیامرسانها وجود نداره):
castbox.fm/podcasts/استاد-محمد-شجاعی?country=us
@ostad_shojae
#استوری هفته گذشته اینستاگرام
در «سایت و اپلیکیشن کست باکس» میتونید کارگاهها و مخصوصاً مجموعههای مناسبتی استاد شجاعی رو براحتی بصورت دسته بندی شده، دریافت کنید (ویژگیای که در پیامرسانها وجود نداره):
castbox.fm/podcasts/استاد-محمد-شجاعی?country=us
@ostad_shojae
#نهضت_صحیفه_خوانی ۷
※ دعای ۴۸ صحیفه سجادیه جامعه
※ ممکن است در یک جمع،
یا در حین یک کار،
یا در یک مهمانی یا جلسه،
یا در شرایطی که امکان ترک فضا را ندارید، خودتان یا کسی را تحت حملات و وسوسههای شیطان و در حال انقباض یا انفجار حس کنید!
در این مواقع این دعای دو جملهای صحیفه جامعه (که البته جمله دوم باید ۷بار تکرار شود) را بسیار آرام در درونتان مرور کنید.
معجزهاش را در دفع حملهها و وسوسههای شیاطین جن و انس خواهید دید.
هم متن و هم صوت دعا در لینک زیر:
blog.montazer.ir/دعای-چهل-و-هشت-دعا-برای-برطرف-کردن-وسوس/
@ostad_shojae | blog.montazer.ir
※ دعای ۴۸ صحیفه سجادیه جامعه
※ ممکن است در یک جمع،
یا در حین یک کار،
یا در یک مهمانی یا جلسه،
یا در شرایطی که امکان ترک فضا را ندارید، خودتان یا کسی را تحت حملات و وسوسههای شیطان و در حال انقباض یا انفجار حس کنید!
در این مواقع این دعای دو جملهای صحیفه جامعه (که البته جمله دوم باید ۷بار تکرار شود) را بسیار آرام در درونتان مرور کنید.
معجزهاش را در دفع حملهها و وسوسههای شیاطین جن و انس خواهید دید.
هم متن و هم صوت دعا در لینک زیر:
blog.montazer.ir/دعای-چهل-و-هشت-دعا-برای-برطرف-کردن-وسوس/
@ostad_shojae | blog.montazer.ir
برطرف کردن وسوسه ۴۸ | صحیفه سجادیه
Montazer.ir
#صحیفه_سجادیه_جامعه
🎧قرائت استدیویی دعای ۴۸ | برطرف کردن وسوسه
با صدای: محمود معماری
※ دعای کوتاه و سریعالأثر در دفع وسوسهها و حملات شیطان، هم در خودتان و هم در دیگران.
هم متن دعا و هم صوت دعا در لینک زیر:
blog.montazer.ir/دعای-چهل-و-هشت-دعا-برای-برطرف-کردن-وسوس/
🎼 تولید شده در «استودیو موسیقی انسان تمام»
@ostad_shojae
🎧قرائت استدیویی دعای ۴۸ | برطرف کردن وسوسه
با صدای: محمود معماری
※ دعای کوتاه و سریعالأثر در دفع وسوسهها و حملات شیطان، هم در خودتان و هم در دیگران.
هم متن دعا و هم صوت دعا در لینک زیر:
blog.montazer.ir/دعای-چهل-و-هشت-دعا-برای-برطرف-کردن-وسوس/
🎼 تولید شده در «استودیو موسیقی انسان تمام»
@ostad_shojae
#یاد_خدا۲۱
✘ قصههای قرآن، قصهی زندگی توست!
• تمام قصههای قرآن، ماجرای فراز و نشیبهایی است که حتماً بر تو نیز خواهد گذشت!
• تفکر و تدبر در آیاتِ قرآن، خطِ واکنش درست و انسانی را بر ما نمایانده و بسمت جذب خیر سوق میدهد !
@ostad_shojae | montazer.ir
✘ قصههای قرآن، قصهی زندگی توست!
• تمام قصههای قرآن، ماجرای فراز و نشیبهایی است که حتماً بر تو نیز خواهد گذشت!
• تفکر و تدبر در آیاتِ قرآن، خطِ واکنش درست و انسانی را بر ما نمایانده و بسمت جذب خیر سوق میدهد !
@ostad_shojae | montazer.ir
یاد خدا ۲۱
@ostad_shojae
مجموعه #یاد_خدا ۲۱
#استاد_شجاعی | #دکتر_رفیعی
مکانیسم تأثیر «ذکر حقیقی» و اُنس با خدا، در کنترل انواع #ترس های انسان با تحلیل یکی از قصههای قرآن!
@ostad_shojae | montazer.ir
#استاد_شجاعی | #دکتر_رفیعی
مکانیسم تأثیر «ذکر حقیقی» و اُنس با خدا، در کنترل انواع #ترس های انسان با تحلیل یکی از قصههای قرآن!
@ostad_shojae | montazer.ir
#گپ_روز
#موضوع_روز : «دبّههای بزرگ را امام گذاشته تا شما پُر کنید»
✍ کودک که بودم، کانون پرورش فکری شبیه یک خانهی امن بود برای من!
نفسم باز میشد آنجا،
فکرم کار میکرد آنجا،
مدیری داشت آن مرکز که پدرانگی شغلش بود انگار!
و من برای اولین بار آنجا بود که فهمیدم آدم میتواند پدر یا مادر بچههایی باشد که در پاگشایشان به دنیا نقش نداشته است.
• هشت سالم بود و تعطیلات تابستان، که رفته بودیم اردو،
دوست داشتم من هم مثل او مراقبِ بقیه باشم، تا از حجم نگرانیهایش کمی کم کنم. آخر او همه کارها را به تنهایی انجام میداد و بتنهایی باید مراقب همه ما میبود و این از نظر من در آن سن کار سختی بود.
• دیدم دبّهی آب خالی است، و بچهها دارند بازی میکنند و الآن ممکن است تشنه شوند، دبّه را برداشتم و با احتیاط از یک سراشیبی رفتم پایین تا از آبِ چشمهای که در آن منطقه ییلاقی از دل کوه میجوشید پر کنم و برگردم.
با اینکه خیلی مراقب بودم که دسته گل آب ندهم، ولی سُر خوردم و با کف دست به زمین افتادم و مچ دست چپم پیچ خورد.
با این حال دبه را پُر کردم و با مشقت آنرا به بالا رساندم و بچهها ریختند روی سرم و آب را در کسری از دقیقه تمام کردند.
• سفت با دست راستم مچ دست چپم را گرفته بودم که آقای خلیلی که از دور داشت تماشایم میکرد آمد جلو و مهربان نگاهم کرد. هم خوشحال بودم کاری را انجام دادهام که اگر من انجام نمیدادم او باید انجام میداد، همینکه دلم نمیخواست بداند چه شده، سعی میکردم درد دستم را از او پنهان کنم.
• هیچ نگفت و رفت یک باند کشی و یک پماد به اسم «ویکس» که آنوقتها همهی دردها را انگار درمان میکرد آورد تا دستم را بانداژ کند. همینطور که مشغول بانداژ بود گفت: امام را دوست داری؟
نگاه کردم به صورتش و جواب ندادم، از عقلِ آن موقعِ من، آن سوال اصلاً ربط نداشت به درد دست من.
ادامه داد: من فکر میکنم تو امام را خیلی دوست داری!
نطقم باز شد و گفتم: تازه برایش شعر هم گفتهام.
گفت: تو میدانی امام گفته که سربازان من که دنیا را تغییر میدهند در کوچهها مشغول بازیاند؟
گفتم: واقعاً؟ یعنی مثلاً من؟
گفت: مثلاً نه! حتماً تو، خود خود تو!
از این حرفش انگار دستم خوب شد یکهو!
بلند شدم ایستادم و با تعجب نگاهش کردم.
گفت: امام میداند که روزی تو و همهی دوستانت بزرگ میشوید و نگران او و دغدغههایش میشوید.
آنوقت میگردید ببینید کجای کار لنگ است و میروید همان گوشه را میگیرید تا غصه نخورد و انقلاب همان میوهای را بدهد که باید بدهد.
گفتم: واقعاً؟
گفت : آره باباجان، دبّههای خالی همیشه هست! یکروز میرسد که باید بگردی و دبّههای خالی بزرگتری را پُر کنی. امام امیدش به شماست بابا! از خودت بیشتر مراقبت کن، شماها بزرگ که شوید دنیا جایی تماشایی خواهد شد.
• من آنروز هیچی از حرفهای آقای خلیلی نفهمیدم. ولی چون خیلی دوستش داشتم مثل همهی خاطرات دیگرش سعی کردم حفظش کنم تا بعداً آنرا بفهمم.
• همین امروز بعد از سی و اندی سال، موقع نوشتن «گپ روز» تازه فهمیدم بزرگترین دبّههای خالی شاید، « شناخت حقایق انقلاب امام و تفکیک ذات انقلاب از انحرافات مسیر و تبیین هدف و آینده حتمی و نزدیک انقلاب» باشد.
حکیم نبود آن مرد، پس که بود؟
@ostad_shojae | montazer.ir
#موضوع_روز : «دبّههای بزرگ را امام گذاشته تا شما پُر کنید»
✍ کودک که بودم، کانون پرورش فکری شبیه یک خانهی امن بود برای من!
نفسم باز میشد آنجا،
فکرم کار میکرد آنجا،
مدیری داشت آن مرکز که پدرانگی شغلش بود انگار!
و من برای اولین بار آنجا بود که فهمیدم آدم میتواند پدر یا مادر بچههایی باشد که در پاگشایشان به دنیا نقش نداشته است.
• هشت سالم بود و تعطیلات تابستان، که رفته بودیم اردو،
دوست داشتم من هم مثل او مراقبِ بقیه باشم، تا از حجم نگرانیهایش کمی کم کنم. آخر او همه کارها را به تنهایی انجام میداد و بتنهایی باید مراقب همه ما میبود و این از نظر من در آن سن کار سختی بود.
• دیدم دبّهی آب خالی است، و بچهها دارند بازی میکنند و الآن ممکن است تشنه شوند، دبّه را برداشتم و با احتیاط از یک سراشیبی رفتم پایین تا از آبِ چشمهای که در آن منطقه ییلاقی از دل کوه میجوشید پر کنم و برگردم.
با اینکه خیلی مراقب بودم که دسته گل آب ندهم، ولی سُر خوردم و با کف دست به زمین افتادم و مچ دست چپم پیچ خورد.
با این حال دبه را پُر کردم و با مشقت آنرا به بالا رساندم و بچهها ریختند روی سرم و آب را در کسری از دقیقه تمام کردند.
• سفت با دست راستم مچ دست چپم را گرفته بودم که آقای خلیلی که از دور داشت تماشایم میکرد آمد جلو و مهربان نگاهم کرد. هم خوشحال بودم کاری را انجام دادهام که اگر من انجام نمیدادم او باید انجام میداد، همینکه دلم نمیخواست بداند چه شده، سعی میکردم درد دستم را از او پنهان کنم.
• هیچ نگفت و رفت یک باند کشی و یک پماد به اسم «ویکس» که آنوقتها همهی دردها را انگار درمان میکرد آورد تا دستم را بانداژ کند. همینطور که مشغول بانداژ بود گفت: امام را دوست داری؟
نگاه کردم به صورتش و جواب ندادم، از عقلِ آن موقعِ من، آن سوال اصلاً ربط نداشت به درد دست من.
ادامه داد: من فکر میکنم تو امام را خیلی دوست داری!
نطقم باز شد و گفتم: تازه برایش شعر هم گفتهام.
گفت: تو میدانی امام گفته که سربازان من که دنیا را تغییر میدهند در کوچهها مشغول بازیاند؟
گفتم: واقعاً؟ یعنی مثلاً من؟
گفت: مثلاً نه! حتماً تو، خود خود تو!
از این حرفش انگار دستم خوب شد یکهو!
بلند شدم ایستادم و با تعجب نگاهش کردم.
گفت: امام میداند که روزی تو و همهی دوستانت بزرگ میشوید و نگران او و دغدغههایش میشوید.
آنوقت میگردید ببینید کجای کار لنگ است و میروید همان گوشه را میگیرید تا غصه نخورد و انقلاب همان میوهای را بدهد که باید بدهد.
گفتم: واقعاً؟
گفت : آره باباجان، دبّههای خالی همیشه هست! یکروز میرسد که باید بگردی و دبّههای خالی بزرگتری را پُر کنی. امام امیدش به شماست بابا! از خودت بیشتر مراقبت کن، شماها بزرگ که شوید دنیا جایی تماشایی خواهد شد.
• من آنروز هیچی از حرفهای آقای خلیلی نفهمیدم. ولی چون خیلی دوستش داشتم مثل همهی خاطرات دیگرش سعی کردم حفظش کنم تا بعداً آنرا بفهمم.
• همین امروز بعد از سی و اندی سال، موقع نوشتن «گپ روز» تازه فهمیدم بزرگترین دبّههای خالی شاید، « شناخت حقایق انقلاب امام و تفکیک ذات انقلاب از انحرافات مسیر و تبیین هدف و آینده حتمی و نزدیک انقلاب» باشد.
حکیم نبود آن مرد، پس که بود؟
@ostad_shojae | montazer.ir