This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
گلچینی از جشن #مهربان_مثل_محمد
ویژه ولادت #پیامبر_رحمت "صلیاللهعلیهوآله"
#مثبت_شما
#خاطره_بازی ❤️
@ostad_shojae
گلچینی از جشن #مهربان_مثل_محمد
ویژه ولادت #پیامبر_رحمت "صلیاللهعلیهوآله"
#مثبت_شما
#خاطره_بازی ❤️
@ostad_shojae
#خاطره_بازی
💫 همیـــن الآن؛
داشتیم مباحث کانالو دسته بندی می کردیم،
یهو رسیدیم به یه فایلی، که یه شب غوغا تو دلِ همه ی مخاطبامون به پا کــرد....
گذاشتیم، گوش کردیمش، و حالِ خوب همون روزا، که برامون خاطره ای به یادموندنی بود، زنده شـــد....
🌝 الآن، وقتِ هیچ پُستی در کنداکتور نیست!
امــا....
گفتیم شبِ جمعه است... شاید دل شما هم گرفته باشه.... حتماً یه آغوشِ مادرانه، می تونه آرومتون کنــه....
بریم باهم #خاطره_بازی ؟؟ 👇
💫 همیـــن الآن؛
داشتیم مباحث کانالو دسته بندی می کردیم،
یهو رسیدیم به یه فایلی، که یه شب غوغا تو دلِ همه ی مخاطبامون به پا کــرد....
گذاشتیم، گوش کردیمش، و حالِ خوب همون روزا، که برامون خاطره ای به یادموندنی بود، زنده شـــد....
🌝 الآن، وقتِ هیچ پُستی در کنداکتور نیست!
امــا....
گفتیم شبِ جمعه است... شاید دل شما هم گرفته باشه.... حتماً یه آغوشِ مادرانه، می تونه آرومتون کنــه....
بریم باهم #خاطره_بازی ؟؟ 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
اجرای اهنگ #شب_یلدا
باصدای: #حامد_محضرنیا
در جشن بزرگ #مهربان_مثل_محمد
#خاطره_بازی ❤️
دریافت با کیفیت بالا👇
aparat.com/v/24TKa
@ostad_shojae
اجرای اهنگ #شب_یلدا
باصدای: #حامد_محضرنیا
در جشن بزرگ #مهربان_مثل_محمد
#خاطره_بازی ❤️
دریافت با کیفیت بالا👇
aparat.com/v/24TKa
@ostad_shojae
🌙 شب جمعه ...
موافقین بریم سراغِ #خاطره_بازی ؟
اینم کلیپی که نوروز ۹۷، کلّی هممون ازش خاطره داریم....خدمتِ شما ❤️
یادتونه...؟ ....
یا اله العاصیــن
یا اله المدنبیـــن .........
برای سجاده ای پر از حالِ خوب در سحرگاهِ جمعه 👇
#خدا_عاشق_ترم_کن
موافقین بریم سراغِ #خاطره_بازی ؟
اینم کلیپی که نوروز ۹۷، کلّی هممون ازش خاطره داریم....خدمتِ شما ❤️
یادتونه...؟ ....
یا اله العاصیــن
یا اله المدنبیـــن .........
برای سجاده ای پر از حالِ خوب در سحرگاهِ جمعه 👇
#خدا_عاشق_ترم_کن
🌺سلام بر رفیق ترین رفقای دنیــا!
این 👆 ادعا نیست... یه حقیقته! که شما برامون ثابتش کردید!
✨ با خلقِ لحظه ای که رفاقتهایِ مجازی، در راه خدا رو، تبدیل به رفاقت های حقیقی کردین.
✨ با اشک هایی که در ملاقاتِ اول، از چشمان ما و شما سرازیر شد!
✨ با ملاقات هایی که اصلاً شبیه ملاقات هایِ بارِ اول نبود... انگار سالها بود که می شناختیم تون.
▫️دیروز، در همایشِ خصوصیِ فعالانِ فضایِ مجازیِ ما، یه مهمونِ دیرآشنای غریبه، داشتیم.
یکی از شما، که پُرس و جو کنان، ما رو پیدا کردن، و از نیشابور خودشون رو به جمع مون رسوندند...
خانم خداپرست، عینِ یه مادر واقعی، اونقدر در همون چند دقیقه، عشق پایِ ما ریختن، که دل کندن ازشون برامون سخت بود...
از حالِ خوشِ دوسال همراهی شون با کانال، و از ماجرایِ تحولات و اتفاقاتی که برای خودشون و جمع دیگری از شما، در نیشابور افتاده بود، برامون آروم آروم، با همون طنین مادرانه و مهربان تعریف کردند...
و ما ذره ذره، نوایِ کلامشون رو نوشیدیم و از عشق بی انتهاشون اشک ریختیم.
طعمِ دیدارِ دیروز، هنوز علّتِ شعفِ قلبِ بی رمقِ ماست❤️.
حالا با این ماجرا،این معادله براتون ثابت شد؟
که شما رفیق ترین رفقایِ دنیایید؟
آماده این بریــم #خاطره_بازی ؟
این 👆 ادعا نیست... یه حقیقته! که شما برامون ثابتش کردید!
✨ با خلقِ لحظه ای که رفاقتهایِ مجازی، در راه خدا رو، تبدیل به رفاقت های حقیقی کردین.
✨ با اشک هایی که در ملاقاتِ اول، از چشمان ما و شما سرازیر شد!
✨ با ملاقات هایی که اصلاً شبیه ملاقات هایِ بارِ اول نبود... انگار سالها بود که می شناختیم تون.
▫️دیروز، در همایشِ خصوصیِ فعالانِ فضایِ مجازیِ ما، یه مهمونِ دیرآشنای غریبه، داشتیم.
یکی از شما، که پُرس و جو کنان، ما رو پیدا کردن، و از نیشابور خودشون رو به جمع مون رسوندند...
خانم خداپرست، عینِ یه مادر واقعی، اونقدر در همون چند دقیقه، عشق پایِ ما ریختن، که دل کندن ازشون برامون سخت بود...
از حالِ خوشِ دوسال همراهی شون با کانال، و از ماجرایِ تحولات و اتفاقاتی که برای خودشون و جمع دیگری از شما، در نیشابور افتاده بود، برامون آروم آروم، با همون طنین مادرانه و مهربان تعریف کردند...
و ما ذره ذره، نوایِ کلامشون رو نوشیدیم و از عشق بی انتهاشون اشک ریختیم.
طعمِ دیدارِ دیروز، هنوز علّتِ شعفِ قلبِ بی رمقِ ماست❤️.
حالا با این ماجرا،این معادله براتون ثابت شد؟
که شما رفیق ترین رفقایِ دنیایید؟
آماده این بریــم #خاطره_بازی ؟
#خاطره_بازی
✍ چراغها خاموش شد!
همه رفتند...
و باز ؛
دلمان به وسعت آسمان برای تو تنگ است..
ای غریبترین آشنای شهر.. کجایی ؟
ما از عبور ثانیهها بیتو میترسیم !
خستهایم از بیتفاوتی... از گناه... از درد
خستهایم از خوابهای طولانی
خستهایم از دلمان، که دور از توست...
کجا رَویم... چه کنیم ؟
دلمان به وسعت آسمان برایت تنگ است...
✨ دیدی ؟ ما نشستیم دور هم !
و از درد زمین برایت گفتیم !
و تو شنیــــدی ....
خدا هم شنیــــد .....
راستی ؛
ما خسته ایم از نبودنت ! اما ناامید نه ....
@ostad_shojae
✍ چراغها خاموش شد!
همه رفتند...
و باز ؛
دلمان به وسعت آسمان برای تو تنگ است..
ای غریبترین آشنای شهر.. کجایی ؟
ما از عبور ثانیهها بیتو میترسیم !
خستهایم از بیتفاوتی... از گناه... از درد
خستهایم از خوابهای طولانی
خستهایم از دلمان، که دور از توست...
کجا رَویم... چه کنیم ؟
دلمان به وسعت آسمان برایت تنگ است...
✨ دیدی ؟ ما نشستیم دور هم !
و از درد زمین برایت گفتیم !
و تو شنیــــدی ....
خدا هم شنیــــد .....
راستی ؛
ما خسته ایم از نبودنت ! اما ناامید نه ....
@ostad_shojae
#خاطره_بازی 🖼
خاطرات اعضای پایگاه های ما در شب میلاد امام رضا.
✍ قبل از برپایی پایگاه در امام زاده حسن #کرج توسل کردم به آقا صاحب الزمان، و امام رضا...
که بتونم حقِ مطلب نامه ی امام رضا رو به مخاطب منتقل کنــم.
در غرفه، داشتم برای خانمی راجع به محتوای نامه ی امام رضا صحبت میکردم که:
یه خانم چادری تقریبا ۴۰ تا ۴۵ سال اومد ایستاد کنار من و به صحبت هام بادقت گوش کرد..
✨ دیدم اشک تو چشماش حلقه زده و خیلی منقلب شده، لبخندی بهش زدم گفتم حالتون خوبه ؟ همینطور که گریه میکرد، صورتش رو زیر چادرش پنهان کرد و گفت؛ عزیزم من مدتیه حالم خوب نیست ...
امروز به نیت اینکه از امام رضا عیدی بگیرم، اومدم امامزاده که راهی رو برام باز کنه.
تو حال خودم بودم ، دیدم شما با این لباسهای خوش رنگ و جذاب دارید برای این خانم صحبت میکنید!
وقتی گوش کردم خیلی خوشحال شدم ،من دنبال یه نشونه بودم تا راهم و پیدا کنم...
و... دیگه نتونست صحبت کنه!
سی دی رو تقدیمشون کردم و کمی براشون توضیح دادم ،گفتم این هم هدیه آقا جانتون علی بن موسی الرضا😊
تشکر کردند و گریه کنان وارد امامزاده شدند..
اعضای پایگاه #کرج
@ostad_shojae
خاطرات اعضای پایگاه های ما در شب میلاد امام رضا.
✍ قبل از برپایی پایگاه در امام زاده حسن #کرج توسل کردم به آقا صاحب الزمان، و امام رضا...
که بتونم حقِ مطلب نامه ی امام رضا رو به مخاطب منتقل کنــم.
در غرفه، داشتم برای خانمی راجع به محتوای نامه ی امام رضا صحبت میکردم که:
یه خانم چادری تقریبا ۴۰ تا ۴۵ سال اومد ایستاد کنار من و به صحبت هام بادقت گوش کرد..
✨ دیدم اشک تو چشماش حلقه زده و خیلی منقلب شده، لبخندی بهش زدم گفتم حالتون خوبه ؟ همینطور که گریه میکرد، صورتش رو زیر چادرش پنهان کرد و گفت؛ عزیزم من مدتیه حالم خوب نیست ...
امروز به نیت اینکه از امام رضا عیدی بگیرم، اومدم امامزاده که راهی رو برام باز کنه.
تو حال خودم بودم ، دیدم شما با این لباسهای خوش رنگ و جذاب دارید برای این خانم صحبت میکنید!
وقتی گوش کردم خیلی خوشحال شدم ،من دنبال یه نشونه بودم تا راهم و پیدا کنم...
و... دیگه نتونست صحبت کنه!
سی دی رو تقدیمشون کردم و کمی براشون توضیح دادم ،گفتم این هم هدیه آقا جانتون علی بن موسی الرضا😊
تشکر کردند و گریه کنان وارد امامزاده شدند..
اعضای پایگاه #کرج
@ostad_shojae
#خاطره_بازی 🖼
🌞توي اون هواي گرم ، با اون جثه ضعيف و لاغرش كنار يادمان شهداي گمنام نشسته بود ، ازش خواهش كردم درب ورودي مصلا را برامون باز كنه. گفت من نمي تونم و كليد ندارم !
پرسيدم پس چطور رفتي اونطرف ؟
گفت:من همينجا بودم بقيه رفتن !....
بعد از مدتي خادم مسجد اومد و رفتيم كه بساط جشن وفراهم كنيم، طبق قرار قبلي خيلي ها قول همكاري داده بودن، كه يا اصلا نيومدن يا دير اومدن.
در گروه شهرما #فولادشهر هـيچ آقايي عضو نيست، قرار بود يكي از ارگانها بياد و حياط بزرگ مصلي رو آب و جارو بزنه و بعد فرشها پهن بشن ، هر چي منتظر مونديم نيومدن!
🌱خودش تنهايي همه فرش هاي سنگين رو آورد توي حياط !
بهش گفتم چرا اينجايي ؟
گفت ؛قرار شب جشن باشه ، مي خوام كمك كنم !
با پاي برهنه و در حاليكه مداحي مي كرد و نام حسين (ع) رو مدام زمزمه مي كرد، توي اون گرما ي طاقت فرسا همه فرشها رو به تنهايي برد وسط حياط !
حالا ديگه غروب شده بود ، ما ناراحت بوديم كه برنامه خيلي با تاخير شروع شده ....خيلي دلهره داشتيم ولي خداييش همه چيز به نحو احسنت جور شد و طبق برنامه پيش رفت 😊
بعد از مراسم ،همه فرشها رو جمع كرديم ، از خادم پرسيدم اين آقا فرزند شماست ؟
خنديد و گفت ؛نه ...پسر بيچاره چند وقت پيش بر اثر يك سانحه ميره توي كما ،خانواده متمولي داره ، ولي راه و رسم ايشون رو نمي پسندن !
اونم پناه آورده به مسجد ، عاشق خدا ، اهل بيت ،و شهادته ... هروقت پيداش نمي كنم مي بينم نشسته روي مزار شهداي گمنام !
ديگه حياط مسجد خلوت شده بود صداش كردم و ازش حلاليت طلبيدم ، آخه ديدم تمام وقت در حال پذيرايي كردن از نمازگزاران و مدعوين هست ، يك سي دي بهش تعارف كردم گفتم اين هديه از طرف امام رضاست ،خنديد و بوسيدش ....
تازه فهميدم معناي عشق به الله ،مودت به اهل بيت و جهاد در راه خدا يعني چي !💝
#يزدان با وجود سن كمي كه داشت راهش رو بسمت نور انتخاب كرده.......
دعا مي كنم به آرزويت برسي دلاور✌️
#فولادشهر
@ostad_shojae
🌞توي اون هواي گرم ، با اون جثه ضعيف و لاغرش كنار يادمان شهداي گمنام نشسته بود ، ازش خواهش كردم درب ورودي مصلا را برامون باز كنه. گفت من نمي تونم و كليد ندارم !
پرسيدم پس چطور رفتي اونطرف ؟
گفت:من همينجا بودم بقيه رفتن !....
بعد از مدتي خادم مسجد اومد و رفتيم كه بساط جشن وفراهم كنيم، طبق قرار قبلي خيلي ها قول همكاري داده بودن، كه يا اصلا نيومدن يا دير اومدن.
در گروه شهرما #فولادشهر هـيچ آقايي عضو نيست، قرار بود يكي از ارگانها بياد و حياط بزرگ مصلي رو آب و جارو بزنه و بعد فرشها پهن بشن ، هر چي منتظر مونديم نيومدن!
🌱خودش تنهايي همه فرش هاي سنگين رو آورد توي حياط !
بهش گفتم چرا اينجايي ؟
گفت ؛قرار شب جشن باشه ، مي خوام كمك كنم !
با پاي برهنه و در حاليكه مداحي مي كرد و نام حسين (ع) رو مدام زمزمه مي كرد، توي اون گرما ي طاقت فرسا همه فرشها رو به تنهايي برد وسط حياط !
حالا ديگه غروب شده بود ، ما ناراحت بوديم كه برنامه خيلي با تاخير شروع شده ....خيلي دلهره داشتيم ولي خداييش همه چيز به نحو احسنت جور شد و طبق برنامه پيش رفت 😊
بعد از مراسم ،همه فرشها رو جمع كرديم ، از خادم پرسيدم اين آقا فرزند شماست ؟
خنديد و گفت ؛نه ...پسر بيچاره چند وقت پيش بر اثر يك سانحه ميره توي كما ،خانواده متمولي داره ، ولي راه و رسم ايشون رو نمي پسندن !
اونم پناه آورده به مسجد ، عاشق خدا ، اهل بيت ،و شهادته ... هروقت پيداش نمي كنم مي بينم نشسته روي مزار شهداي گمنام !
ديگه حياط مسجد خلوت شده بود صداش كردم و ازش حلاليت طلبيدم ، آخه ديدم تمام وقت در حال پذيرايي كردن از نمازگزاران و مدعوين هست ، يك سي دي بهش تعارف كردم گفتم اين هديه از طرف امام رضاست ،خنديد و بوسيدش ....
تازه فهميدم معناي عشق به الله ،مودت به اهل بيت و جهاد در راه خدا يعني چي !💝
#يزدان با وجود سن كمي كه داشت راهش رو بسمت نور انتخاب كرده.......
دعا مي كنم به آرزويت برسي دلاور✌️
#فولادشهر
@ostad_shojae
استاد محمد شجاعی
#موزیک_ویدئو #سرانجام خواننده و آهنگساز: #حامد_زمانی شاعر فارسی : قاسم صرافان شاعر عربی: مرتضی آل کثیر تنظیم کننده: امیر جمالفرد تدوین : مهدی متوسلی به سفارش : موسسه ی منتظران منجی #حرکت_جهانی_اربعین @unity_story @hamedzamanimusi
#خاطره_بازی 📸
✍ دو سال پیش، همین روزها بود که در انتظار #سرانجام بودیم ...
موزیکی که تمام راهِ اربعین همدممان شد و قدمهایمان را از نجف تا کربلا، برای ملاقات با حسین بن علی "ع" و نصرتِ فرزندش آرام آرام آماده کرد...
امشب آمدیم باهم دورهاش کنیم ؛
برای لبیکی دوباره ...
این اربعین، #اربعین_متفاوت است !
باید به شعور اربعین برسیم و دیگران را نیز به ضروریترین شعور عالَم برسانیم ؛
به حقیقت لشگر آخرالزمانی اربعین ...
این اربعین، زمان نبرد نرم است ✌️...
✍ دو سال پیش، همین روزها بود که در انتظار #سرانجام بودیم ...
موزیکی که تمام راهِ اربعین همدممان شد و قدمهایمان را از نجف تا کربلا، برای ملاقات با حسین بن علی "ع" و نصرتِ فرزندش آرام آرام آماده کرد...
امشب آمدیم باهم دورهاش کنیم ؛
برای لبیکی دوباره ...
این اربعین، #اربعین_متفاوت است !
باید به شعور اربعین برسیم و دیگران را نیز به ضروریترین شعور عالَم برسانیم ؛
به حقیقت لشگر آخرالزمانی اربعین ...
این اربعین، زمان نبرد نرم است ✌️...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ 🎬 #خاطره_بازی #مثبت_شما
یکسال، ما بودیم و خاطرههایت!
ما بودیم و دست غیبیات!
ما بودیم و امدادهای همیشگیات!
در این ویدئو ؛
همسنگران #عطیه_عباسی ، از جریانات یکسال گذشته و اتفاقات و #خودمانی هایشان با او، حرف میزنند!
@ostad_shojae
یکسال، ما بودیم و خاطرههایت!
ما بودیم و دست غیبیات!
ما بودیم و امدادهای همیشگیات!
در این ویدئو ؛
همسنگران #عطیه_عباسی ، از جریانات یکسال گذشته و اتفاقات و #خودمانی هایشان با او، حرف میزنند!
@ostad_shojae
استاد محمد شجاعی
@ostad_shojae
#خاطره_بازی
✍ پُست #مادر_به_دادم_برس
برای تمام همراهان قدیمی ما، آشناست!
بی ذرهای اغراق، بدنبال این پست، در تمام این سالها، اتفاقاتی را به چشم دیدیم، که کم از معجزه نبود ...
✨امشب برگردیم و باهم این چند دقیقه نور را، نوشجان کنیم!
https://t.me/ostad_shojae/10335
✍ پُست #مادر_به_دادم_برس
برای تمام همراهان قدیمی ما، آشناست!
بی ذرهای اغراق، بدنبال این پست، در تمام این سالها، اتفاقاتی را به چشم دیدیم، که کم از معجزه نبود ...
✨امشب برگردیم و باهم این چند دقیقه نور را، نوشجان کنیم!
https://t.me/ostad_shojae/10335
Telegram
استاد محمد شجاعی
#تلنگری
#استاد_شجاعی🎤
و مهربان تـر از تو
سراغ ندارم؛ مــــ❤️ــــادر
👈هر جا زمین خوردم، تو بلندم کردی!
این روزها وقت پیدا کردن آغوش توست...
باید خودم را به تو برســـــانم.
#من_و_خدا
✨ @ostad_shojae ✨
#استاد_شجاعی🎤
و مهربان تـر از تو
سراغ ندارم؛ مــــ❤️ــــادر
👈هر جا زمین خوردم، تو بلندم کردی!
این روزها وقت پیدا کردن آغوش توست...
باید خودم را به تو برســـــانم.
#من_و_خدا
✨ @ostad_shojae ✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری
👈 دانلود میکنی این استوری رو؟
باهم ظرف دو دقیقه
جشن اولین دورهمی مون رو مرور کنیم.
#خاطره_بازی
« اولین اجتماع نوجوان بُرنا منتظر»
eitaa.com/bornamontazer
👈 دانلود میکنی این استوری رو؟
باهم ظرف دو دقیقه
جشن اولین دورهمی مون رو مرور کنیم.
#خاطره_بازی
« اولین اجتماع نوجوان بُرنا منتظر»
eitaa.com/bornamontazer