This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تجمع اعتراضی نیروهای نهضت سواداموزی مقابل مجلس برای تعیین و تکلیف جهت استخدام بدون ازمون .
چهارشنبه ۴ مهر
چهارشنبه ۴ مهر
🔴اعتراض جمعی از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی نسبت به حبس ناعادلانه ضیا نبوی و عدم بازگشت دانشجویان تعلیقی به دانشگاه مورخ ۳ مهر ۱۴۰۳
به یاد ضیانبوی که سالهاست تا امروز نامش با دفاع از حق تحصیل گره خورده است.
به یاد او که امروز بجای کلاس درس، پشت میلههای زندان است. به یاد او که یکبار نزدیک به ۱۰ سال و حالا بیش از ۵ ماه است در زندان درس ایستادگی میدهد. به یاد تو که زندگی را از پس دیوارهای زندان رنگ آزادی میزنی. ما تا آخرین نفرمان که به دانشگاه برگردد ایستادهایم چرا که تنها کنار یکدیگر میتوانیم از شب به طلوع برسیم. تحصیل حق هر انسانی است و هیچ کس نباید در آغاز سال تحصیلی از این امکان باز بماند.
ضیا نبوی را آزاد کنید.
تحصیل حق ماست.
دانشجویان تعلیقی را به دانشگاه بازگردانید.
به یاد ضیانبوی که سالهاست تا امروز نامش با دفاع از حق تحصیل گره خورده است.
به یاد او که امروز بجای کلاس درس، پشت میلههای زندان است. به یاد او که یکبار نزدیک به ۱۰ سال و حالا بیش از ۵ ماه است در زندان درس ایستادگی میدهد. به یاد تو که زندگی را از پس دیوارهای زندان رنگ آزادی میزنی. ما تا آخرین نفرمان که به دانشگاه برگردد ایستادهایم چرا که تنها کنار یکدیگر میتوانیم از شب به طلوع برسیم. تحصیل حق هر انسانی است و هیچ کس نباید در آغاز سال تحصیلی از این امکان باز بماند.
ضیا نبوی را آزاد کنید.
تحصیل حق ماست.
دانشجویان تعلیقی را به دانشگاه بازگردانید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴تحصن شبانه ساکنان سیمبر لاکان در اعتراض به وضعیت وخیم جادهها
ساکنان منطقه سیمبر لاکان در اعتراض به بیتوجهی مسئولان به وضعیت وخیم جادهها که موجب سوانح رانندگی و کشته شدن شهروندان شده، دست به تحصن شبانه زدند.
آنها ضمن مسدود کردن مسیر جاده و سردادن فریادهای «راه باز نمیشه» خواستار پاسخگویی مسئولان درباره این معضل شدند.
ساکنان منطقه سیمبر لاکان در اعتراض به بیتوجهی مسئولان به وضعیت وخیم جادهها که موجب سوانح رانندگی و کشته شدن شهروندان شده، دست به تحصن شبانه زدند.
آنها ضمن مسدود کردن مسیر جاده و سردادن فریادهای «راه باز نمیشه» خواستار پاسخگویی مسئولان درباره این معضل شدند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴جان #سروناز_احمدی، مددکار اجتماعی، مترجم و عضو #کانون_نویسندگان_ایران که در #زندان_اوین و در اعتراض به ممانعت از مرخصی درمانی، دست به «اعتصاب دارو» زده در خطر است!سروناز امروز وارد هیجدهمین روز اعتصاب دارویی خود شده است.
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
🔴چهارمین روز تجمع اعتراضی کارکنان مخابرات تبریز
▪️کارکنان شاغل رسمی مخابرات تبریز در چهارمین روز متوالی در محوطه و ساختمان مرکزی مخابرات استان در شهر تبریز صبح چهارشنبه ۰چهارم مهر ماه تجمع و اعتراض خود را نسبت به تاخیر و بی نظمی در پرداخت حقوق، فریز غیرقانونی کمک هزینه های رفاهی و سایر مطالبات اعلام کردند. آنها تاکیده کرده اند تا زمان پرداخت حقوق و مطالبات به تجمع روزانه خود ادامه خواهند داد
▪️کارکنان شاغل رسمی مخابرات تبریز در چهارمین روز متوالی در محوطه و ساختمان مرکزی مخابرات استان در شهر تبریز صبح چهارشنبه ۰چهارم مهر ماه تجمع و اعتراض خود را نسبت به تاخیر و بی نظمی در پرداخت حقوق، فریز غیرقانونی کمک هزینه های رفاهی و سایر مطالبات اعلام کردند. آنها تاکیده کرده اند تا زمان پرداخت حقوق و مطالبات به تجمع روزانه خود ادامه خواهند داد
🔴در پی رد اعتراض محمدحسین سپهری، این معلم زندانی از آموزش و پرورش اخراج شد
▪️علیاکبر رشیدی، رئیس شعبه ۲۵ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری با رد اعتراض #محمدحسین_سپهری حکم اخراج این #معلم_زندانی از آموزش و پرورش پس از ۲۶ سال تدریس، را تأیید کرد.
▪️بنابر دادنامه منتشر شده، این حکم بر اساس «گزارش سازمان اطلاعات سپاه استان خراسان رضوی» صادر شده و به «سه فقره محکومیت اداری یا تخلفات مشابه» در دادنامه اشاره شده که روشن نیست مصداقهای این «تخلفات» چه بوده است.
▪️محمدحسین سپهری، دبیر فیزیک باسابقه دبیرستان، فعال مدنی، و از امضاکنندگان «بیانیه ۱۴» در زندان وکیلآباد مشهد زندانی است.
▪️#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن محکومیت پرونده سازی و تسویه معلمان فعال توسط هیاتهای تخلفات اداری خواهان آزادی فوری و بدون قید شرط این #معلم_زندانی و سایر کنشگران صنفی و لغو محکومیت، مختومه شدن پروندهها و بازگشت به کار همهی همکاران اخراجی میباشد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
▪️علیاکبر رشیدی، رئیس شعبه ۲۵ تجدیدنظر دیوان عدالت اداری با رد اعتراض #محمدحسین_سپهری حکم اخراج این #معلم_زندانی از آموزش و پرورش پس از ۲۶ سال تدریس، را تأیید کرد.
▪️بنابر دادنامه منتشر شده، این حکم بر اساس «گزارش سازمان اطلاعات سپاه استان خراسان رضوی» صادر شده و به «سه فقره محکومیت اداری یا تخلفات مشابه» در دادنامه اشاره شده که روشن نیست مصداقهای این «تخلفات» چه بوده است.
▪️محمدحسین سپهری، دبیر فیزیک باسابقه دبیرستان، فعال مدنی، و از امضاکنندگان «بیانیه ۱۴» در زندان وکیلآباد مشهد زندانی است.
▪️#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن محکومیت پرونده سازی و تسویه معلمان فعال توسط هیاتهای تخلفات اداری خواهان آزادی فوری و بدون قید شرط این #معلم_زندانی و سایر کنشگران صنفی و لغو محکومیت، مختومه شدن پروندهها و بازگشت به کار همهی همکاران اخراجی میباشد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴اهواز
تجمع اعتراضی بازنشستگان و مستمری بگیران در برابر کانون بازنشستگان کارگری اهواز(چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳)
در اعتراض به وضعیت ناگوار بیمه ی تکمیلی، و سختی گذران زندگی
نه صدقه ، نه منت، حق رو بدین با عزت
تجمع اعتراضی بازنشستگان و مستمری بگیران در برابر کانون بازنشستگان کارگری اهواز(چهارشنبه ۴ مهر ۱۴۰۳)
در اعتراض به وضعیت ناگوار بیمه ی تکمیلی، و سختی گذران زندگی
نه صدقه ، نه منت، حق رو بدین با عزت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴اصفهان
تحصن و اعتراض واالدین دانش آموزان مدرسه ای غیر انتفاعی
دراعتراض به استفاده از کانکس برای کلاس درس دانش آموزان
پنجشنبه ۵ مهر
تحصن و اعتراض واالدین دانش آموزان مدرسه ای غیر انتفاعی
دراعتراض به استفاده از کانکس برای کلاس درس دانش آموزان
پنجشنبه ۵ مهر
🔴ابعاد تازهای از رذالت مالکان معدن خصوصی #معدنجو
گازسنجی نکردنِ تونلها، ضدگاز و ضدحریق نبودنِ دستگاههای معدن، تأمین نکردن تجهیزات ایمنی حتی در حد کفشهای ایمنی و جدی نگرفتن هشدار کارگران دربارهی مقدار زیاد گاز متان تنها یکروز قبل از وقوع فاجعه از جمله مواردی است که مالکان معدن را در جایگاه قاتل مینشاند.
یکی از دیگر کارگران این معدن، به روزنامه هممیهن گفته است که:
"در هر شیفت کاری در معدنجو تقریباً ۸۰۰ نفر کار میکنند و میانگین دستمزدها، بیشتر از ۱۵ میلیون نیست. ثانی میگوید اگر از خودنجات استفاده کنیم، دنبال دلیلش میگردند: «اگر نتوانیم آنها را قانع کنیم، باید هزینهاش را بپردازیم. در این وضعیت میگوییم چرا باید این کار را انجام دهیم؟ یا خودم را میکشانم به سمت جایی که هوا دارد و سالم است یا از آن استفاده نمیکنم. برای یک کارگر معدن که ۱۳ میلیون حقوق میگیرد، پرداخت شش میلیون بابت این موضوع زیاد است."
در حالیکه "کپسول خودنجات در معادن زغالسنگ زیرزمینی از تجهیزات الزامی حفاظت فردی است
گازسنجی نکردنِ تونلها، ضدگاز و ضدحریق نبودنِ دستگاههای معدن، تأمین نکردن تجهیزات ایمنی حتی در حد کفشهای ایمنی و جدی نگرفتن هشدار کارگران دربارهی مقدار زیاد گاز متان تنها یکروز قبل از وقوع فاجعه از جمله مواردی است که مالکان معدن را در جایگاه قاتل مینشاند.
یکی از دیگر کارگران این معدن، به روزنامه هممیهن گفته است که:
"در هر شیفت کاری در معدنجو تقریباً ۸۰۰ نفر کار میکنند و میانگین دستمزدها، بیشتر از ۱۵ میلیون نیست. ثانی میگوید اگر از خودنجات استفاده کنیم، دنبال دلیلش میگردند: «اگر نتوانیم آنها را قانع کنیم، باید هزینهاش را بپردازیم. در این وضعیت میگوییم چرا باید این کار را انجام دهیم؟ یا خودم را میکشانم به سمت جایی که هوا دارد و سالم است یا از آن استفاده نمیکنم. برای یک کارگر معدن که ۱۳ میلیون حقوق میگیرد، پرداخت شش میلیون بابت این موضوع زیاد است."
در حالیکه "کپسول خودنجات در معادن زغالسنگ زیرزمینی از تجهیزات الزامی حفاظت فردی است
🔴بخشی از بیانیه تحلیلی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران که به موضوع کودکان مهاجر پرداخته است
۴. وضعیت کودکان مهاجر
فقر، بیکاری، بحران محیط زیستی، فقدان آزادی های فردی و اجتماعی، وجود حکومتهای دیکتاتوری، فقدان امکانات تحصیلی و جنگ و... از جمله عوامل مهم آوارگی، پناهندگی و مهاجرت ناخواسته است. در این میان گروههای در معرض خطر از قربانیان اصلی این شرایط هستند که مسئولیت آنها بر عهدۀ دولتها و جامعۀ بینالمللی است. تمام کودکانی که طبق کنوانسیون جهانی حقوق کودک قربانی این شرایط میشوند، در انتخاب وضعیت خود نقشی ندارند. از این رو، در کنوانسیون مذکور و سایر معاهدات بین المللی بر حق تحصیل این کودکان – فارغ از ملیت، نژاد، جنسیت، زبان، رنگ و مذهب – تاکید شده است.
در طی ماههای گذشته از سوی نهادهای حاکمیتی و برخی از رسانههای فاشیستی با نفرت پراکنی در مورد مهاجران – و در واقع آوارگان – در ایران فضاسازی شده است. بخشی از این فضاسازی مبتنی بر آمارسازی، زمینۀ برخورد مردم عادی با مهاجران را فراهم کرده است. حکومت به جای حل بحرانهای هم آیندی که گریبانگیر جامعه شده، تبلیغات خود را متوجه مهاجران کرده و همسو با گروههای نژادپرست، بر تشدید تضاد افزوده است. حتی با فرض این که با افزایش جمعیت مهاجران مشکلاتی را به همراه آورده است، به هیچ وجه مسئولیتی متوجه کودکان نیست.
جمعیت عظیمی از کودکان به اصطلاح غیرقانونی کلاً از حق تحصیل محروم هستند و دولت ایران هیچ مسئولیتی در قبال آنها به گردن نمیگیرد. در حالی که کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده و باید به اجرای مواد آن متعهد باشد. مردم ایران پیش و پس از انقلاب ۵۷ تجربۀ مهاجرت ناخواسته را به دلایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی داشتهاند. جمعیت ایرانیان پناهنده به سایر کشورها از جمعیت بسیاری از کشورها بیشتر است. مردم ایران با کشورهای همسایه سالها بدون دخالت حکومتها زندگی مسالمتآمیزی داشتهاند. در یک چنین شرایطی انتظار میرود، مردم تحت تأثیر رسانهها و نهادهای حاکمیتی قرار نگیرند.
شورای هماهنگی خواهان به رسمیت شناخته شدن حقوق کودکان مهاجر – به ویژه حقتحصیل برای آنها – است. و هر نوع نفرت پراکنی و سیاستهای نژادپرستی را که با روح انسان مدرن در تضاد است، محکوم میکند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۴. وضعیت کودکان مهاجر
فقر، بیکاری، بحران محیط زیستی، فقدان آزادی های فردی و اجتماعی، وجود حکومتهای دیکتاتوری، فقدان امکانات تحصیلی و جنگ و... از جمله عوامل مهم آوارگی، پناهندگی و مهاجرت ناخواسته است. در این میان گروههای در معرض خطر از قربانیان اصلی این شرایط هستند که مسئولیت آنها بر عهدۀ دولتها و جامعۀ بینالمللی است. تمام کودکانی که طبق کنوانسیون جهانی حقوق کودک قربانی این شرایط میشوند، در انتخاب وضعیت خود نقشی ندارند. از این رو، در کنوانسیون مذکور و سایر معاهدات بین المللی بر حق تحصیل این کودکان – فارغ از ملیت، نژاد، جنسیت، زبان، رنگ و مذهب – تاکید شده است.
در طی ماههای گذشته از سوی نهادهای حاکمیتی و برخی از رسانههای فاشیستی با نفرت پراکنی در مورد مهاجران – و در واقع آوارگان – در ایران فضاسازی شده است. بخشی از این فضاسازی مبتنی بر آمارسازی، زمینۀ برخورد مردم عادی با مهاجران را فراهم کرده است. حکومت به جای حل بحرانهای هم آیندی که گریبانگیر جامعه شده، تبلیغات خود را متوجه مهاجران کرده و همسو با گروههای نژادپرست، بر تشدید تضاد افزوده است. حتی با فرض این که با افزایش جمعیت مهاجران مشکلاتی را به همراه آورده است، به هیچ وجه مسئولیتی متوجه کودکان نیست.
جمعیت عظیمی از کودکان به اصطلاح غیرقانونی کلاً از حق تحصیل محروم هستند و دولت ایران هیچ مسئولیتی در قبال آنها به گردن نمیگیرد. در حالی که کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده و باید به اجرای مواد آن متعهد باشد. مردم ایران پیش و پس از انقلاب ۵۷ تجربۀ مهاجرت ناخواسته را به دلایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی داشتهاند. جمعیت ایرانیان پناهنده به سایر کشورها از جمعیت بسیاری از کشورها بیشتر است. مردم ایران با کشورهای همسایه سالها بدون دخالت حکومتها زندگی مسالمتآمیزی داشتهاند. در یک چنین شرایطی انتظار میرود، مردم تحت تأثیر رسانهها و نهادهای حاکمیتی قرار نگیرند.
شورای هماهنگی خواهان به رسمیت شناخته شدن حقوق کودکان مهاجر – به ویژه حقتحصیل برای آنها – است. و هر نوع نفرت پراکنی و سیاستهای نژادپرستی را که با روح انسان مدرن در تضاد است، محکوم میکند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴نظر بر خبر
September 25, 2024 by کانون نویسندگان ایران
روز سهشنبه ۳۱ شهریورماه بر اثر نشت گاز و وقوع انفجار در معدن زغالسنگ طبس دها کارگر کشته و زخمی شدند. خبرگزاریها ابتدا از کشته شدن ۳۸ کارگر و مفقود شدن ۱۴ تن دیگر خبر دادند. اکنون خبرها حاکی از کشته شدن ۵۲ تن از کارگرانی است که در تونلهای این معدن مشغول کار بودند و عملیات امداد تنها برای بیرون آوردن اجساد ادامه دارد. برخی دیگر از کارگران حاضر در این معدن نیز دچار جراحات شدید و مسمومیت گازی شدهاند.
اخبار منتشرشده پیرامون این فاجعه حکایت از وضعیتی جانکاه و هولناک پیش و پس از آن دارد؛ سایر معدنچیان این معدن از «شکایت و هشدار مداوم کارگران» درخصوص عدمایمنی و تجهیزات کافی پیش از وقوع این انفجار خبر دادهاند. خانوادهی کشتهشدگان هم در رنج و سرگردانی به سر میبرند و برخی اعلام کردهاند که «پول حمل جنازهی عزیزانمان را هم خودمان باید بدهیم» و «فقط چند تکه یخ میدهند تا روی اجساد بگذاریم». همچنین در خبرها آمده که گزارشگران صدا و سیمای حکومت به برخی کارگران و بازماندگان حکم کردهاند که چه بگویند و چه نگویند!
این فشارهای مضاعف بر کارگران و خانوادهی کشتهشدگان در شرایطی رخ میدهد که، حتی به گفتهی برخی مسئولان حکومت، در این معدن «حداقل ایمنی» هم رعایت نشده است.
مسئولان و خبرگزاریهای «رسمی» مدام با عنوان «حادثه» و «سانحه» از چنین فجایعی نام میبرند و همه دستبهکار «طبیعی»نماییِ وقوع و تکرار آنها هستند. اما هیچ جزئی از این گونه فجایع «طبیعی» نیست. آنجا که هستی و حیات کارگران در گرو وضع و اجرای قوانینی استثمارگرانه قرار گرفته است، آنجا که حق راهاندازی هرگونه اجتماع و تشکل مستقل از آنان سلب شده است، اگر هم «حادثه»ای در کار باشد، حادثهای پیشاپیش سازمانیافته خواهد بود.
آمار رسمی «پزشکی قانونی» از قریب به دو هزار کشته و ۲۷ هزار مصدوم «حوادث کاری» در سال ۱۴۰۲ خبر میدهد. به این آمار اگر شرح وضع معیشتی کارگران را هم بیفزاییم روشن میشود که جمع کثیری از آنان در گیرودار زندهماندن هستند و زندگی نمیکنند؛ چنانکه شرح جزئیات انفجار معدن طبس و نیز وضع حقوق و امکانات کارگران آن گواه همین استثمار اسفناک است.
کشته شدن معدنچیان طبس اولین مورد از این دست نیست و اگر این وضع ادامه یابد آخرین هم نخواهد بود. چنین وقایعی هربار، هم بارآور خشم و همدردی عمومی است و هم این پرسشها را طنینانداز میکند: چرا صدای این کارگران به جایی نرسیده است؟ چرا اکنون صدای بازماندگان به جایی نمیرسد؟ چرا صدای کارگران شازند و طزره و ... به جایی نرسید؟
پاسخ روشن است، و در جریان اعتراضهای گستردهی این سالیان روشنتر شده است؛ حق متشکلشدن آزادانهی کارگران، حق تجمع و حق آزادی بیان بدیهیترین و پایهایترین حقوقی است که آنان را از تکافتادگی و بیصدایی در میآورد. امکانی که استقلال جمعی آنان را تضمین میکند تا خود عامل بیان و تحقق خواستههایشان باشند و دیگر فرمان «چه بگویید و چه نگویید» در کار نباشد.
و بیتردید تنها از این مجرا، و نه از مجرای دل بستن به وعدهها و نمایشهای مکرر و بیحاصل مسئولان حکومت است که امکان تغییر نسبی وضعیت جانکاه کارگران ممکن خواهد شد. تا مگر انفجاری دیگر و فاجعهای دیگر در کار نباشد؛ تا مگر از این پس آمار تکاندهندهی کشتهشدن کارگران «طبیعی» جلوه داده نشود.
September 25, 2024 by کانون نویسندگان ایران
روز سهشنبه ۳۱ شهریورماه بر اثر نشت گاز و وقوع انفجار در معدن زغالسنگ طبس دها کارگر کشته و زخمی شدند. خبرگزاریها ابتدا از کشته شدن ۳۸ کارگر و مفقود شدن ۱۴ تن دیگر خبر دادند. اکنون خبرها حاکی از کشته شدن ۵۲ تن از کارگرانی است که در تونلهای این معدن مشغول کار بودند و عملیات امداد تنها برای بیرون آوردن اجساد ادامه دارد. برخی دیگر از کارگران حاضر در این معدن نیز دچار جراحات شدید و مسمومیت گازی شدهاند.
اخبار منتشرشده پیرامون این فاجعه حکایت از وضعیتی جانکاه و هولناک پیش و پس از آن دارد؛ سایر معدنچیان این معدن از «شکایت و هشدار مداوم کارگران» درخصوص عدمایمنی و تجهیزات کافی پیش از وقوع این انفجار خبر دادهاند. خانوادهی کشتهشدگان هم در رنج و سرگردانی به سر میبرند و برخی اعلام کردهاند که «پول حمل جنازهی عزیزانمان را هم خودمان باید بدهیم» و «فقط چند تکه یخ میدهند تا روی اجساد بگذاریم». همچنین در خبرها آمده که گزارشگران صدا و سیمای حکومت به برخی کارگران و بازماندگان حکم کردهاند که چه بگویند و چه نگویند!
این فشارهای مضاعف بر کارگران و خانوادهی کشتهشدگان در شرایطی رخ میدهد که، حتی به گفتهی برخی مسئولان حکومت، در این معدن «حداقل ایمنی» هم رعایت نشده است.
مسئولان و خبرگزاریهای «رسمی» مدام با عنوان «حادثه» و «سانحه» از چنین فجایعی نام میبرند و همه دستبهکار «طبیعی»نماییِ وقوع و تکرار آنها هستند. اما هیچ جزئی از این گونه فجایع «طبیعی» نیست. آنجا که هستی و حیات کارگران در گرو وضع و اجرای قوانینی استثمارگرانه قرار گرفته است، آنجا که حق راهاندازی هرگونه اجتماع و تشکل مستقل از آنان سلب شده است، اگر هم «حادثه»ای در کار باشد، حادثهای پیشاپیش سازمانیافته خواهد بود.
آمار رسمی «پزشکی قانونی» از قریب به دو هزار کشته و ۲۷ هزار مصدوم «حوادث کاری» در سال ۱۴۰۲ خبر میدهد. به این آمار اگر شرح وضع معیشتی کارگران را هم بیفزاییم روشن میشود که جمع کثیری از آنان در گیرودار زندهماندن هستند و زندگی نمیکنند؛ چنانکه شرح جزئیات انفجار معدن طبس و نیز وضع حقوق و امکانات کارگران آن گواه همین استثمار اسفناک است.
کشته شدن معدنچیان طبس اولین مورد از این دست نیست و اگر این وضع ادامه یابد آخرین هم نخواهد بود. چنین وقایعی هربار، هم بارآور خشم و همدردی عمومی است و هم این پرسشها را طنینانداز میکند: چرا صدای این کارگران به جایی نرسیده است؟ چرا اکنون صدای بازماندگان به جایی نمیرسد؟ چرا صدای کارگران شازند و طزره و ... به جایی نرسید؟
پاسخ روشن است، و در جریان اعتراضهای گستردهی این سالیان روشنتر شده است؛ حق متشکلشدن آزادانهی کارگران، حق تجمع و حق آزادی بیان بدیهیترین و پایهایترین حقوقی است که آنان را از تکافتادگی و بیصدایی در میآورد. امکانی که استقلال جمعی آنان را تضمین میکند تا خود عامل بیان و تحقق خواستههایشان باشند و دیگر فرمان «چه بگویید و چه نگویید» در کار نباشد.
و بیتردید تنها از این مجرا، و نه از مجرای دل بستن به وعدهها و نمایشهای مکرر و بیحاصل مسئولان حکومت است که امکان تغییر نسبی وضعیت جانکاه کارگران ممکن خواهد شد. تا مگر انفجاری دیگر و فاجعهای دیگر در کار نباشد؛ تا مگر از این پس آمار تکاندهندهی کشتهشدن کارگران «طبیعی» جلوه داده نشود.
🔴محاکمه مجدد ۱۵ زن بهایی در دادگاه انقلاب اصفهان
این محاکمه در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۳ برگزار میشود . این زنان به اتهام فعالیتهای آموزشی و تبلیغی مغایر با شرع اسلام محکوم شدهاند و هر یک به ۵ سال زندان و محرومیتهای اجتماعی محکوم شدند.
اسامی این زنان عبارتند از: مژگان پورشفیع اردستانی، سارا شکیب، سمیرا شکیب، نسرین خادمی قهقرخی، فرخنده رضوانپی، رویا آزادخوش، آزیتا رضوانیخواه، مژده بهامین، بشری مطهر، فیروزه راستینژاد، نوشین همت، شورانگیز بهامین، ساناز راسته، مریم خورسندی و شعله آشوری
این محاکمه در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۳ برگزار میشود . این زنان به اتهام فعالیتهای آموزشی و تبلیغی مغایر با شرع اسلام محکوم شدهاند و هر یک به ۵ سال زندان و محرومیتهای اجتماعی محکوم شدند.
اسامی این زنان عبارتند از: مژگان پورشفیع اردستانی، سارا شکیب، سمیرا شکیب، نسرین خادمی قهقرخی، فرخنده رضوانپی، رویا آزادخوش، آزیتا رضوانیخواه، مژده بهامین، بشری مطهر، فیروزه راستینژاد، نوشین همت، شورانگیز بهامین، ساناز راسته، مریم خورسندی و شعله آشوری
🔴پیام_تسلیت
▪️پیام تسلیت کانون صنفی معلمان تهران در سوگ جانباختگان معدنجوی طبس
▪️از سوختن جان و تن دختران شینآباد تا جان باختن دهها تن از معدنچیان کرمان، طبس، یزد، دامغان و گلستان، از کشته شدن دهها کولبر و سوختبر در غرب و شرق کشور، فروریختن پلاسکو و متروپل تا فاجعه معدن زغالسنگ معدنجو در طبس، از شلاقی که بر پشت معدنچیان آققلا فرود آمد تا پروندهسازیهایی که صدها معلم را به اخراج، زندان و... کشاند، درد مشترکی است که فریاد میطلبد: قربانی شدن انسان و زیست انسانی در پای سودجویی اقلیتی که تاراج را اصلیترین مسئلهی خود میدانند و تمامی ابزارهای تقنینی و اجرایی و قضایی و رسانهای را نیز به خدمت گرفتهاند.
با موقتیسازی قراردادهای کار، شرایطی بر کارگران تحمیل شده که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادیترین حقوقشان را از دست دادهاند، با امنیتی کردن تشکلیابی، حق متشکلشدن آزادانهی کارگران، حق تجمع و هرگونه اعتراض فردی و جمعی که از بدیهیترین و پایهایترین حقوق انسانی است و میتواند وسیله بیان و تحقق خواستههایشان باشد، از آنان سلب گردیده است.
▪️رسانه حکومتی با رویکردی مبتنی بر طبیعینمایی و «حادثه» و «سانحه» جلوه دادن چنین وقایع مکرری که جان باختن دستکم ۵۰۰ معدنچی در دههی منتهی به ۱۴۰۱ و سالانه دستکم ۱۴۰۰ نفر در حین کار را عادی مینماید؛ تا تاثیر گذاری عوامل ساختاری، ناکارآمدیهای مدیریتی و رهاشدگی فرودستان در راستای حفظ سلطه فرادستان را پنهان کند.
بهویژه که رپرتاژ پوپولیستی همیشگی مسئولین امر! با صحبت داغداران و آسیب دیدگان این حوادث دیگر حتی رنگ و بوی تسلی هم ندارد چه برسد باور به پیگیری!!!
فریاد خانوادههای داغدار که از نحوه تحویل جنازه عزیرانشان و بیان این جملات کریه و غیرانسانی خبر میدهند. تا جایی که حتی در میان داغ و خشم به آنان گفته میشود:
"خودتون پلاستیک بیارید، جنازه تحویل بگیرید " !!!
▪️این فاصله بیش ار حدّ نگاه سودجویان با کارگران تا حدی بوی تعفن میدهد که دیگر حتی نیازی به همدردی صوری چند روزه هم نمیبینند! چه رسد امید به همدردی و پیگیری.
کانون صنفی معلمان جان باختن مظلومانه معدنچیان طبس را به خانواده آنها و به ملت ایران تسلیت گفته و مراتب همدردی خود با بازماندگان داغدار آنان را اعلام مینماید.
ما، کانون صنفی معلمان؛ همراه با خانوادههای داغدار و مردم بهتزده از واقعه، #ما_مردم
باور داریم باید پیگیر پاسخگویی صریح مسئولین باشیم تا نتیجه نهایی. و در کنار همه این خانواده ها برای #دادخواهی بمانیم.
▪️ما بر این باوریم تنها با اتکا به تشکلهای مستقل، آزاد و قدرتمند میتوان به تغییرات بنیادی در قوانین به نفع همه #مردم بهویژه فرودستان و پیشگیری از تکرار چنین فاجعههایی امیدوار بود.
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
۱۴۰۳/۷/۵
▪️پیام تسلیت کانون صنفی معلمان تهران در سوگ جانباختگان معدنجوی طبس
▪️از سوختن جان و تن دختران شینآباد تا جان باختن دهها تن از معدنچیان کرمان، طبس، یزد، دامغان و گلستان، از کشته شدن دهها کولبر و سوختبر در غرب و شرق کشور، فروریختن پلاسکو و متروپل تا فاجعه معدن زغالسنگ معدنجو در طبس، از شلاقی که بر پشت معدنچیان آققلا فرود آمد تا پروندهسازیهایی که صدها معلم را به اخراج، زندان و... کشاند، درد مشترکی است که فریاد میطلبد: قربانی شدن انسان و زیست انسانی در پای سودجویی اقلیتی که تاراج را اصلیترین مسئلهی خود میدانند و تمامی ابزارهای تقنینی و اجرایی و قضایی و رسانهای را نیز به خدمت گرفتهاند.
با موقتیسازی قراردادهای کار، شرایطی بر کارگران تحمیل شده که جرئت پیگیری سادهترین و بنیادیترین حقوقشان را از دست دادهاند، با امنیتی کردن تشکلیابی، حق متشکلشدن آزادانهی کارگران، حق تجمع و هرگونه اعتراض فردی و جمعی که از بدیهیترین و پایهایترین حقوق انسانی است و میتواند وسیله بیان و تحقق خواستههایشان باشد، از آنان سلب گردیده است.
▪️رسانه حکومتی با رویکردی مبتنی بر طبیعینمایی و «حادثه» و «سانحه» جلوه دادن چنین وقایع مکرری که جان باختن دستکم ۵۰۰ معدنچی در دههی منتهی به ۱۴۰۱ و سالانه دستکم ۱۴۰۰ نفر در حین کار را عادی مینماید؛ تا تاثیر گذاری عوامل ساختاری، ناکارآمدیهای مدیریتی و رهاشدگی فرودستان در راستای حفظ سلطه فرادستان را پنهان کند.
بهویژه که رپرتاژ پوپولیستی همیشگی مسئولین امر! با صحبت داغداران و آسیب دیدگان این حوادث دیگر حتی رنگ و بوی تسلی هم ندارد چه برسد باور به پیگیری!!!
فریاد خانوادههای داغدار که از نحوه تحویل جنازه عزیرانشان و بیان این جملات کریه و غیرانسانی خبر میدهند. تا جایی که حتی در میان داغ و خشم به آنان گفته میشود:
"خودتون پلاستیک بیارید، جنازه تحویل بگیرید " !!!
▪️این فاصله بیش ار حدّ نگاه سودجویان با کارگران تا حدی بوی تعفن میدهد که دیگر حتی نیازی به همدردی صوری چند روزه هم نمیبینند! چه رسد امید به همدردی و پیگیری.
کانون صنفی معلمان جان باختن مظلومانه معدنچیان طبس را به خانواده آنها و به ملت ایران تسلیت گفته و مراتب همدردی خود با بازماندگان داغدار آنان را اعلام مینماید.
ما، کانون صنفی معلمان؛ همراه با خانوادههای داغدار و مردم بهتزده از واقعه، #ما_مردم
باور داریم باید پیگیر پاسخگویی صریح مسئولین باشیم تا نتیجه نهایی. و در کنار همه این خانواده ها برای #دادخواهی بمانیم.
▪️ما بر این باوریم تنها با اتکا به تشکلهای مستقل، آزاد و قدرتمند میتوان به تغییرات بنیادی در قوانین به نفع همه #مردم بهویژه فرودستان و پیشگیری از تکرار چنین فاجعههایی امیدوار بود.
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
۱۴۰۳/۷/۵
🔴آخرین وضعیت پخشان عزیزی در زندان اوین ؛ پخشان به بیمارستان منتقل شد !
روز گذشته، #پخشان_عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام که در زندان اوین محبوس است، به بیمارستان منتقل و پس از معاینات پزشکی به زندان بازگردانده شد. پخشان عزیزی از سه ماه پیش تاکنون از ملاقات با خانواده محروم مانده است.
یک منبع نزدیک به خانواده وی ضمن تایید این خبر گفت: خانم عزیزی از مشکلات جسمی همچون سردردهای مزمن و کمردرد رنج میبرد و با وجود درخواستهای مکرر برای رسیدگی پزشکی، پس از مدتها انتظار به بیمارستان منتقل شد. به گفته پزشکان، وی برای تکمیل مراحل درمان و انجام معاینات ماهانه باید مجدداً به بیمارستان اعزام شود.
پنجشنبه ۵ مهر
روز گذشته، #پخشان_عزیزی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام که در زندان اوین محبوس است، به بیمارستان منتقل و پس از معاینات پزشکی به زندان بازگردانده شد. پخشان عزیزی از سه ماه پیش تاکنون از ملاقات با خانواده محروم مانده است.
یک منبع نزدیک به خانواده وی ضمن تایید این خبر گفت: خانم عزیزی از مشکلات جسمی همچون سردردهای مزمن و کمردرد رنج میبرد و با وجود درخواستهای مکرر برای رسیدگی پزشکی، پس از مدتها انتظار به بیمارستان منتقل شد. به گفته پزشکان، وی برای تکمیل مراحل درمان و انجام معاینات ماهانه باید مجدداً به بیمارستان اعزام شود.
پنجشنبه ۵ مهر
Forwarded from سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
🔴 دو سال از بازداشت و حبس ناعادلانه داود رضوی گذشت!
داود رضوی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، ۵ مهر ماه ۱۴۰۱، با هجوم ماموران امنیتی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. کمی قبلتر در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ و در آستانهی روز جهانی کارگر ماموران امنیتی به منزل ایشان هجوم برده و با شکستن درب منزل و رفتار خشونتبار شروع به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی از جمله تلفن همراه دختر ایشان میکنند. این در حالی بود که خود شخص داود رضوی در منزل حضور نداشت.
پس از گذارندن ۲۱ روز انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، داود رضوی به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد. در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۱ به صورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی به اندرزگاه ۶ زندان تهران بزرگ منتقل شد. در طی این مدت به صورت بلاتکلیف و با تمدید قرار بازداشت موقت زندانی بود. دادگاه وی در تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۱ و از پس گذراندن ۵ ماه بلاتکلیفی در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی برگزارشد. اتهام داود رضوی اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ایشان اعلام شد.
۲۰ فروردین ۱۴۰۲ داود رضوی از زندان تهران بزرگ به بند ۶ زندان اوین و سپس به بند ۴ منتقل شد و در حال گذراندن دوران حبس خود در همین بند می باشد. ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب حکم ایشان توسط دفتر قاضی صلواتی به وی اعلام شد. بر اساس حکم اعلامی، داود رضوی به ۵ سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی و فعالیت در گروههای سیاسی و احزاب محکوم گردیده است. به دنبال اعتراض به حکم و ارائه لایحه به دادگاه تجدید نظر در تاریخ ۱۱ تیرماه ۱۴۰۲ حکم ۵ سال حبس تعزیری وی عینا در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تایید شد. از آنزمان تاکنون، دو بار اعاده دادرسی داود رضوی رد شده است و اخیرا درخواست مرخصی اش برای دومین بار از سوی بازجو نیز مورد مخالفت قرار گرفته است.
داود رضوی شصت وچهار ساله با وجود بیماری گوارش و مشکلات جسمی متعدد و علیرغم تاکید پزشکان برای ادامه درمان، حتی از مرخصی درمانی در طی این دوسال بازداشت بی بهره بوده است.
داود رضوی کارگر سندیکایی تنها پیگیر مطالبات خود و همکارانش بوده است. مطالباتی که طبق قوانین رسمی کشور و مقاوله نامههای سازمان جهانی کار، که ایران عضو رسمی آن است، از ایتداییترین حقوق همهی کارگران میباشد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط داود رضوی، و همچنین آقای ابراهیم مددی از اعضای هیئت مؤسس سندیکا، و نیز سایر کارگران، معلمان، زنان و فعالین مدنی زندانی میباشد.
کارگر زندانی آزاد باید گردد!
به امید برقراری عدالت در ایران و سراسر جهان.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۵ مهر ۱۴۰۳
کانال رسمی تلگرامی سندیکا:
https://t.me/vahedsyndica
اکانت رسمی سندیکا در اینستاگرام
https://www.instagram.com/vahedsyndica/
اکانت رسمی سندیکا در توییتر
https://twitter.com/VahedSyndicate
تماس با کانال تلگرامی سندیکا:
@Vahed_Syndica
ایمیل سندیکا:
vsyndica@gmail.com
داود رضوی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، ۵ مهر ماه ۱۴۰۱، با هجوم ماموران امنیتی بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. کمی قبلتر در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ و در آستانهی روز جهانی کارگر ماموران امنیتی به منزل ایشان هجوم برده و با شکستن درب منزل و رفتار خشونتبار شروع به تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی از جمله تلفن همراه دختر ایشان میکنند. این در حالی بود که خود شخص داود رضوی در منزل حضور نداشت.
پس از گذارندن ۲۱ روز انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین، داود رضوی به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل شد. در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۱ به صورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی به اندرزگاه ۶ زندان تهران بزرگ منتقل شد. در طی این مدت به صورت بلاتکلیف و با تمدید قرار بازداشت موقت زندانی بود. دادگاه وی در تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۱ و از پس گذراندن ۵ ماه بلاتکلیفی در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی برگزارشد. اتهام داود رضوی اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ایشان اعلام شد.
۲۰ فروردین ۱۴۰۲ داود رضوی از زندان تهران بزرگ به بند ۶ زندان اوین و سپس به بند ۴ منتقل شد و در حال گذراندن دوران حبس خود در همین بند می باشد. ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب حکم ایشان توسط دفتر قاضی صلواتی به وی اعلام شد. بر اساس حکم اعلامی، داود رضوی به ۵ سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی و فعالیت در گروههای سیاسی و احزاب محکوم گردیده است. به دنبال اعتراض به حکم و ارائه لایحه به دادگاه تجدید نظر در تاریخ ۱۱ تیرماه ۱۴۰۲ حکم ۵ سال حبس تعزیری وی عینا در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر تایید شد. از آنزمان تاکنون، دو بار اعاده دادرسی داود رضوی رد شده است و اخیرا درخواست مرخصی اش برای دومین بار از سوی بازجو نیز مورد مخالفت قرار گرفته است.
داود رضوی شصت وچهار ساله با وجود بیماری گوارش و مشکلات جسمی متعدد و علیرغم تاکید پزشکان برای ادامه درمان، حتی از مرخصی درمانی در طی این دوسال بازداشت بی بهره بوده است.
داود رضوی کارگر سندیکایی تنها پیگیر مطالبات خود و همکارانش بوده است. مطالباتی که طبق قوانین رسمی کشور و مقاوله نامههای سازمان جهانی کار، که ایران عضو رسمی آن است، از ایتداییترین حقوق همهی کارگران میباشد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط داود رضوی، و همچنین آقای ابراهیم مددی از اعضای هیئت مؤسس سندیکا، و نیز سایر کارگران، معلمان، زنان و فعالین مدنی زندانی میباشد.
کارگر زندانی آزاد باید گردد!
به امید برقراری عدالت در ایران و سراسر جهان.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۵ مهر ۱۴۰۳
کانال رسمی تلگرامی سندیکا:
https://t.me/vahedsyndica
اکانت رسمی سندیکا در اینستاگرام
https://www.instagram.com/vahedsyndica/
اکانت رسمی سندیکا در توییتر
https://twitter.com/VahedSyndicate
تماس با کانال تلگرامی سندیکا:
@Vahed_Syndica
ایمیل سندیکا:
vsyndica@gmail.com
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
#یادداشت
🔴 پیام تشکر #رسول_بداقی پیش از بازگشت به زندان
زنده باد آزادی 🕊
🔸بدینوسیله از همهی همکاران فرهنگی، دوستان و بستگانی که در برگزاری آیین عروسی دخترم، ما را همراهی کردند و به شیوههای گوناگون زمینههای دلگرمی و شادی من و خانوادهام را فراهم کردند، و ما را تنها نگذاشتند بسیار سپاسگزارم.
🔸در روند مبارزات آزادیخواهانهای که در پیش دارم، خود را وامدار معلمان دانسته و از توهم خودبزرگ بینی به عقلانیت، منطق و تجربه پناه میبرم.
🔸بر این باورم که در راه مبارزه برای رهایی مردم از یوغ ستمگران آنچه مهم است عشق به مبارزه است.
🔸به گمانم همهی کسانی که برای رسیدن به شهرت و مقام یا ثروت راه مبارزه را برگزیدهاند، نه خود به آرزویشان خواهند رسید و نه یک گام مردم را به رهایی نزدیک خواهند کرد.
🔸مبارزه برای رهایی فقط عشق میخواهد و ایستادگی.
بدرود
به امید رهایی مردم ایران
رسول بداقی
۵ مهر ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 پیام تشکر #رسول_بداقی پیش از بازگشت به زندان
زنده باد آزادی 🕊
🔸بدینوسیله از همهی همکاران فرهنگی، دوستان و بستگانی که در برگزاری آیین عروسی دخترم، ما را همراهی کردند و به شیوههای گوناگون زمینههای دلگرمی و شادی من و خانوادهام را فراهم کردند، و ما را تنها نگذاشتند بسیار سپاسگزارم.
🔸در روند مبارزات آزادیخواهانهای که در پیش دارم، خود را وامدار معلمان دانسته و از توهم خودبزرگ بینی به عقلانیت، منطق و تجربه پناه میبرم.
🔸بر این باورم که در راه مبارزه برای رهایی مردم از یوغ ستمگران آنچه مهم است عشق به مبارزه است.
🔸به گمانم همهی کسانی که برای رسیدن به شهرت و مقام یا ثروت راه مبارزه را برگزیدهاند، نه خود به آرزویشان خواهند رسید و نه یک گام مردم را به رهایی نزدیک خواهند کرد.
🔸مبارزه برای رهایی فقط عشق میخواهد و ایستادگی.
بدرود
به امید رهایی مردم ایران
رسول بداقی
۵ مهر ۱۴۰۳
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews