🔴چرا یه عده از دوستان مفهوم صحبت‌های شاهزاده را نمیگیرند؟

شاهزاده به خوبی متوجه شده که چپها بدنبال تقلب در رفراندوم هستند که کلا پادشاهی را حذف کنند و اگر نتوانستند پادشاهی را حذف کنند حداقل شاهزاده را حذف کنند و پادشاه دست نشانده غرب و چپها و گلوبالیست را به پادشاهی برسانند و تنها راهی که می‌توانند شاهزاده را حذف کنند این است که افراد خود را به پارلمان و مجلس مؤسسان [یا چیزی شبیه #مجلس_لویه_جرگه_افغانستان]بفرستند و در آنجا شاهزاده را حذف کنند.

در این میان شاهزاده با زیرکی صحبت از #پادشاهی_انتخابی که در واقع بصورت مستقیم با رأی مردم انتخاب خواهد شد کرده است و هدفش جلوگیری از #پادشاهی_انتصابی که توسط #مجلس_لویه_جرگه ایرانی انتخاب خواهد شد، می‌باشد.

در واقع شاهزاده به خوبی می‌داند که قرار است کجا مردم را کنار بزنند و پهلوی را حذف کنند برای همین می‌خواهد پادشاه آینده بصورت مستقیم با رأی مردم انتخاب شود نه #پارلمان_اول که احتمال بسیار زیاد پر از مهره های چپها و مصدقی ها و اصلاح‌طلبان و تخولخواهان خواهد بود.

پ.ن:منظور شاهزاده به هیچ عنوان انتخابات هر چند سال یکبار برای تغییر پادشاه نیست،بلکه منظورش این است که پادشاهان همیشه توسط رأی مردم انتخاب شوند نه پارلمان و مجلس سنا و بدون مشارکت مستقیم مردم.
بعبارتی ولیعهد هم باید با رأی مستقیم مردم به پادشاهی برسد نه تنها بدلیل وراثت و در نهایت هیچ سلسله ای بدون داشتن پشتوانه رأی مستقیم مردمی نخواهد توانست مستقر باقی بماند و پادشاه هر چند سال یکبار باید پادشاهی خود را به رفراندوم و رأی اعتماد مردم بگذارد و در صورت عدم رأی اعتماد، ولیعهد و یا سلسله بعدی توسط رأی مستقیم مردم انتخاب خواهند شد.

#جاوید_شاه
#پیمان_نوین
#پادشاهی_نوین
#رضاشاه_روحت_شاد
#اتحاد_ملی_ایران
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad

#پادشاهی_انتخابی همان
#جمهوری_پارلمانی است با مشکلاتی مضاعف وربطی به #مشروطه_پادشاهی_پارلمانی نداردکه وراثتی است
امیدوارم بدنه جنبش مشروطه خواه این قضیه را جدی بگیرند
درنهایت هم من قرار نیست نه برای شاهزاده عزیز تعیین تکلیف کنم نه برای هموطنان گرامی پادشاهی خواه
فقط حرف خودم را می زنم
و می دانم شاهزاده که مجددا در مصاحبه با رادیو فردااز پادشاهی انتخابی سخن گفتند اهل شنیدن نظرات متفاوت با نظر خودشان هم هستند
البته فکر می کنم این سخنان
"وقتی نتیجه بخش است"
که پادشاهی خواهان هم
به جای "سکوت"
یا "حذف صورت مسئله"
یا "تحریف حقیقت پادشاهی انتخابی"
نظراتشان رادرفضای سیاسی دوستانه و صمیمانه مطرح کنند وافکارعمومی رادر دست گیرند
بازخود دانید من نظرم راگفتم دیگه من مسئول عدم اظهارنظر برخی هموطنان نیستم
فقط امیدوارم (امیدوارم) هرچه می گویید یا نمی گویید
حداقل "حقیقت پادشاهی انتخابی" را به شکلی دیگری "تحریف" نکنید
سوئد، نروژ، بلژیک، انگلستان، ژاپن، اسپانیا و هیچ یک پادشاهی انتخابی نیست
بلکه مشروطه پادشاهی پارلمانی است که وراثتی است وبرترین دموکراسی هاهم هستند

#جاویدشاه

اریا فرپوری

@OmidIranAzad

‏هگل، و فرجامِ ‎#پادشاهی_انتخابی در لهستان

سلطنت انتخابی (Elective Monarchy)، شکلِ رایجی برای نظام‌های سیاسی نیست. اگرچه این نوع خاصّ از سلطنت به عنوان تجربه‌ای تاریخی، به کامِ لهستانی‌ها بسیار تلخ می‌آید.

ماجرا ازین قرار است که فقدان پادشاهیِ نیرومند در سده ۱۸ میلادی باعث شد که ابرقدرت‌های آن زمان مثل، روسیه، پروس و  اتریش بتوانند، لهستان را سه بار در سال‌های ۱۷۷۲، ۱۷۹۲ و ۱۷۹۵ م تجزیه و تقسیم کنند. از آن پس دوران زوال لهستان آغاز شد. مشکل لهستان طی این سه مرحلهٔ تجزیه، فقدان رهبری قوی بود. درحالی‌که سلطنت موروثی کشور را با دستی قوی اداره می‌کند، قانون اساسیِ «جمهوری‌خواه» که لهستان را به مدت بیش از دویست سال به سلطنتی انتخابی تبدیل کرده بود، عامل فروپاشی نهایی این کشور قلمداد می‌شود. پادشاهی غیرموروثی در لهستان، از آن‌جا که به شدت در معرض اختلافات درونی و نفوذ بیرونی قرار داشت، موجب رخدادِ امور خطرناکی بود که ثبات عمومی را تهدید می‌کرد.

هگل متوجّه مشکل لهستان بود. توجیه سلطنت موروثی در بندهای ۲۸۰ و ۲۸۱ اصول فلسفهٔ حقوق ارائه شده است. هگل نیاز مردم به اطاعت از فرد شهریار، را صرف‌نظر از شخصیّت او، و مشروط بر اینکه او وارث مشروع تاج‌وتخت باشد، لازمهٔ دولت در معنای واقعی آن، یعنی در عقلانیّت آن می‌داند. با در نظر گرفتن شخصیّت شاه، او می‌تواند هر کسی باشد: نکتهٔ اساسی این است که او نباید به هر طریقی انتخاب شود، بلکه بر اساس ضرورتی انتخاب می‌گردد که اساساً به دور از هرگونه ارادهٔ سلیقه‌محور باشد. اقتضای شخصیّت کسی که لزوماً یا به‌طور طبیعی یک شاهزاده است به این معنی است که تصمیمات او که در نهایت بیانگر «تصمیم» اوّلیّهٔ طبیعت است، در واقع تحقّق سرنوشت یا تقدیر (Fatum) است که پیشینیان برای ادارهٔ دولت به آن تکیه می‌کردند. از نظر هگل، سلطنت موروثی لازمهٔ وجود دولت در معنای حقیقی آن است، یعنی الزامی مطلق و بدون قید و شرط. برنار بورژوا در تفسیر هگل معتقد است که:
سلطنت موروثی وحدت منافع خصوصی و منافع عمومی را تائید می‌کند که همان اصل میهن‌پرستی است («دولت، من هستم»؛ و به‌همان شکل: «من، دولت هستم»)؛ و این‌که، جانشینی موروثی خطر بی‌قید و شرط بودن مخالفت‌های سیاسی را در سطح بالای دولت، یعنی خطر نابودی دولت را از بین می‌برد.