اتحاد ملی ایران
36.1K subscribers
56.5K photos
49.2K videos
199 files
7.99K links
هموطن سکوتت رافریادکن اندیشه ات رابیدارکن وجهلت راکنار بگذار بعد با فنجانی قهوه بسراغم بیا تا ازآزادی سخن بگوییم
ماباآگاهی به آزادی میرسیم!
اینستاگرام
Instagram.com/omidiranazad
X
x.com/OmidIranAzad
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴از ما که گذشت... ولی از ما بعنوان #بی‌غیرت‌ترین افراد #تاریخ نام می‌برند؟!
علت رو خودتون بشنوین..

@OmidIranAzad
Forwarded from پویش سیمرغ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#تاریخ_خودمانی
#۲۱آذر ماه روز ملی نجات آذربایجان، روزی که به همت مردم میهن پرست آذری و دلاوری ارتش ایران، متجاسرین مزدوری که قصد جدایی سر ایران را داشتند به سزای اعمال خود رسیده و اخراج شدند و آذربایجان به آغوش مام میهن بازگشت
لطفا انتشار سراسری
@pooyeshesimorgh
یکی از مهم‌ترین جنبه‌های حمله رضاشاه به قدرت روحانیت، اقدام او برای تصویب و اجرای یک نظام قضایی غیرمذهبی بدون مشارکت روحانیون بود. این اقدام عمدتاً با راهنمایی علی‌اکبر داور وزیر دادگستری (بعداً وزیر دارایی) انجام گرفت که در دانشگاه ژنو در رشته حقوق تحصیل کرده بود. این اصلاحات در قیاس با بقیه اقدامات اجباری سریع رضاشاه در مسیر غربی کردن ایران، نسبتاً با کندی و به تدریج انجام گرفت. سه مجموعه قوانین جداگانه مبتنی بر الگوهای غربی به مجلس پیشنهاد و تصویب شدند: در ۱۳۰۴ قانون تجارت، در ۱۳۰۵ قانون جزاء، و در ۱۳۰۷ قانون مدنی.

شکل نهایی این قانون در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۰۷، یعنی دو روز پیش از الغای رسمی قراردادهای کاپیتولاسیون که از یک سال پیش ایران آنها را رد کرده بود، به تصویب مجلس رسید. در تئوری یک سیستم جدید دادگاه‌های غیرشرعی برای به اجرا گذاشتن این قوانین تازه ایجاد شد. اما در عمل تا مدتی امور قضایی هنوز کماکان در اختیار روحانیون بود. اما حمله حکومت به روحانیون ادامه یافت. مدرس در مهرماه ۱۳۰۷ بازداشت و به خراسان تبعید شد.

در اردیبهشت ۱۳۱۱ محضرهای شرعی از حق ثبت اسناد ممنوع شدند و بدین ترتیب روحانیون از درآمد خود از طریق محضرداری محروم گشتند. در دی ماه ۱۳۱۵ مقرراتی وضع شد که طبق آن همه قضات چه «فارغ‌التحصیلان دانشکده حقوق تهران یا یک دانشگاه خارجی ... [و چه دیگران] ملزم بودند امتحانات مخصوصی را بگذرانند» و روحانیون دیگر اجازه نداشتند در دادگاه‌های غیرمذهبی به کار بپردازند.

رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین، استفانی کرونین، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، جامی، ۱۳٩۶، صص ۱۳۵ و ۱۳۶
#رضاشاه
#پهلوی
#تاریخ_مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران
راهی که رضاشاه در آن قدم گذاشته بود، کمابیش توسط محمدرضاشاه پهلوی ادامه یافت و در دهه‌ی پایانی حکومت او، یعنی دهه‌ی پنجاه شمسی، ایران بدون اغراق، مدرن‌ترین، مقتدرترین و پیشرفته‌ترین کشور منطقه بود.

تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه‌ی ایرانیان به‌شدت افزایش یافت و شاخص‌های اقتصادی، رشدهای خارق‌العاده را نشان می‌داد. ارتش افسانه‌ای شاهنشاهی ایران، نه‌تنها تبدیل به قدرتمندترین و مجهزترین ارتش منطقه شده بود، بلکه «پنجمین نیروی بزرگ نظامی جهان» نیز بود. در پرتو گسترش شهرنشینی، برنامه‌ی تحصیلات رایگان و توسعه‌ی دانشگاه‌ها و نشریات و کتاب‌های زیادی که منتشر می‌شد، در کنار شبکه‌های رادیو و تلویزیون دولتی و جلوه‌های هنر و سینما، فضای کشور در مجموع به فضایی نوگرا و غربی تبدیل شده بود.

در این فضا، روحانیت به عنوان «ارتجاع سیاه» مظهر عقب‌ماندگی و واپس‌گرایی معرفی می‌شد. ادبیات رسمی و رسانه‌ها با تمام توان، افکار عمومی را بر ضد ارزش‌های دینی و روحانیان می‌شورانیدند و القابی مانند «ملای مفت‌خور تن‌پرور» و «روضه‌خوان کلّاش» و ... نقل مجالس و محافل و رسانه‌های رسمی و غیررسمی بود.


نبرد قدرت در ایران: چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟، محمد سمیعی، تهران، نشر نی، ۱۴۰۰، صص ۱۲ و ۱۳

#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#محمدرضاشاه
#مدرنیزاسیون
راهی که رضاشاه در آن قدم گذاشته بود، کمابیش توسط محمدرضاشاه پهلوی ادامه یافت و در دهه‌ی پایانی حکومت او، یعنی دهه‌ی پنجاه شمسی، ایران بدون اغراق، مدرن‌ترین، مقتدرترین و پیشرفته‌ترین کشور منطقه بود.

تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه‌ی ایرانیان به‌شدت افزایش یافت و شاخص‌های اقتصادی، رشدهای خارق‌العاده را نشان می‌داد. ارتش افسانه‌ای شاهنشاهی ایران، نه‌تنها تبدیل به قدرتمندترین و مجهزترین ارتش منطقه شده بود، بلکه «پنجمین نیروی بزرگ نظامی جهان» نیز بود. در پرتو گسترش شهرنشینی، برنامه‌ی تحصیلات رایگان و توسعه‌ی دانشگاه‌ها و نشریات و کتاب‌های زیادی که منتشر می‌شد، در کنار شبکه‌های رادیو و تلویزیون دولتی و جلوه‌های هنر و سینما، فضای کشور در مجموع به فضایی نوگرا و غربی تبدیل شده بود.

در این فضا، روحانیت به عنوان «ارتجاع سیاه» مظهر عقب‌ماندگی و واپس‌گرایی معرفی می‌شد. ادبیات رسمی و رسانه‌ها با تمام توان، افکار عمومی را بر ضد ارزش‌های دینی و روحانیان می‌شورانیدند و القابی مانند «ملای مفت‌خور تن‌پرور» و «روضه‌خوان کلّاش» و ... نقل مجالس و محافل و رسانه‌های رسمی و غیررسمی بود.


نبرد قدرت در ایران: چرا و چگونه روحانیت برنده شد؟، محمد سمیعی، تهران، نشر نی، ۱۴۰۰، صص ۱۲ و ۱۳

#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#محمدرضاشاه
#مدرنیزاسیون
او (محمّدرضاشاه پهلوی) توانست فعالانه در «انقلاب اوپک» شرکت جوید، انحصار شرکت‌های نفتی بین‌المللی در صنعت نفت ایران را به مبارزه بطلبد و بدین ترتیب توانایی بالقوه کشور را به عنوان «یک قدرت خارجی» تحقق بخشد.

شاه گرچه قبلاً از برنامه مصدق در ملی شدن نفت پشتیبانی کرده بود، ولی روش‌های «انقلابی» او برای رسیدن به این هدف را تأیید نمی‌کرد. او هنگامی که راه‌حل آمریکا برای بحران نفت را پذیرفت آگاه بود که این راه‌حل بسیار کمتر از آن چیزی بود که مصدق برای ایران می‌خواست. اما معتقد بود ایران برای تسلط بر منابع نفتی خود باید به آرامی گام بردارد.

این سیاست در آن زمان که شرکت‌های نفتی بین‌المللی هنوز بر صنایع نفت خاورمیانه تسلط داشتند و تولیدکنندگان منطقه نیز ضعیف و دچار تفرقه بودند، با سیاست اتحاد او با غرب سازگاری داشت. اما به محض آن‌که سیاست‌های جهانی تغییر کرد و بازار جهانی نفت اجازه داد، ایران در آغاز دهه ۱۳۵۰ شروع کرد به بهره‌برداری از قدرت جمعی سازمان اوپک علیه موضع ضعیف شرکت‌های نفتی.

شاه در سال‌های میان ۱۳۵۴-۱۳۴٩ نقش تعیین‌کننده‌ای در هدایت اوپک به سوی در پیش گرفتن سیاست «بالا بردن قیمت نفت، و تسلط بر تعیین قیمت و تولید» را بازی کرد.

او برای پیروزی این سیاست جدید خود از هر فرصتی بهره جست که یکی از آنها جنگ سال ۱۳۵۲ میان اعراب و اسرائیل و پیامد آن تحریم نفتی اسرائیل از سوی اعراب بود، و بدین ترتیب به فرمان تولیدکنندگان نفت و جهان سوم علیه «سلطه و استثمار» تبدیل شد.

تاریخ ایران به روایت کمبریج: از رضاشاه تا انقلاب اسلامی، پیتراوری، گاوین همبلی و چارلز ملویل، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، انتشارات جامی، ۱۳٩۲، صص ۱۴۲ و ۱۴۳
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#تاریخ_ایران_به_روایت_کمبریج
دو قرارداد مهم اقتصادی و نظامی میان ایران و شوروی به امضا رسید.

در قرارداد اقتصادی که در دی ماه ۱۳۴۴ امضا شد، ایران متعهد گردید که از سال ۱۳۴٩ گاز طبیعی به ارزش بیش از ۶۰۰ میلیون دلار در اختیار شوروی قرار دهد، و در عوض اتحاد شوروی به ساختن اولین کارخانه بزرگ ذوب‌آهن ایران در اصفهان، یک کارخانه تراشکاری ابزار ماشین‌آلات در شیراز، و یک خط لوله گاز از شمال ایران به قفقاز بپردازد.

در قرارداد نظامی که از بهمن ۱۳۴۵ آغاز شد، مسکو موافقت کرد در مقابل گاز طبیعی ایران، سلاح‌های سبک به ارزش حدود ۱۱۰ میلیون دلار در اختیار ایران بگذارد.

این قراردادها نقطه عطفی در مناسبات ایران و شوروی بودند. بهبود روابط با شوروی، منبع تازه‌ای برای کمک‌های فنی و قدرت چانه‌زنی با غرب در اختیار شاه نهاد.

همچنین موضع شاه را علیه قاهره و نیروهای تندرو عربی در منطقه استوار کرد، تصویر او را در افغانستان و هندوستان که روابط گرمی با شوروی داشتند تحکیم بخشید و امکان همکاری میان مخالفان داخلی وی با نیروهای منطقه‌ای دشمن را کاهش داد.

بنابراین، در پایان دهه ۱۳۴۰ شاه از نیرومندترین موضع برای هدایت مستقلانه سیاست خارجی کشور برخوردار بود.

تاریخ ایران به روایت کمبریج: از رضاشاه تا انقلاب اسلامی، پیتراوری، گاوین همبلی و چارلز ملویل، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، انتشارات جامی، ۱۳٩۲، ص ۱۴۲
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#تاریخ_ایران_به_روایت_کمبریج
درباره سیاست کشف حجاب رضاشاه در ایران مطلب زیاد نوشته شده است.

وقتی درباره بی‌حجابی بحث می‌کنیم باید دقت کنیم تا میان انواع متعدد حجاب که در آن زمان در ایران مرسوم بود و معانی گوناگون این واژه و مفهوم حجاب تمایز قائل شویم.

بیشتر بحث‌های محققانه درباره کشف حجاب در دوره رضاشاه از لحاظ مفهوم حجاب و بی‌حجابی مبهم هستند. اغلب پذیرفته شده که بی‌حجابی به معنای باز کردن و نشان دادن سر و موی زن است.

با این حال پژوهش دقیق‌تر نشان می‌دهد که کشف حجاب در دوره رضاشاه بیشتر به معنای برداشتن پوشش صورت و «چادر» به سبک ایرانی (پارچه بزرگی که سراپای زنان را می‌پوشانده و غالباً با همان چادر نیز رو می‌گرفته‌اند، یعنی صورت را نیز می‌پوشانده‌اند) بوده تا باز کردن کامل سر [یعنی بدون روسری یا کلاه] این تفاوت در گزارش‌های تاریخی روشن نیست و روشن کردن آن برای پژوهش‌های بعدی و جرّ و بحث‌های سیاسی درباره «حجاب» در ایران و جاهای دیگر اهمیت دارد.

بی‌حجابی در دوره رضاشاه بنا به برداشت اصلاح‌طلبان و دولت به‌طورکلی به معنای کنارگذاشتن «چادر» و «پیچه» (روبنده‌ای که از موی سیاه اسب بافته می‌شد و در زیر چادر با بند یا نواری به سر می‌بستند) یا «نقاب / روبنده» (پوشش چهره از پارچه سفید مستطیل با قاب باز شبکه‌گونه‌ای در برابر چشمان برای دیدن) بود.

اکثریت عظیم زنان ایرانی که یا در روستاها زندگی می‌کردند یا به عشایر گوناگون تعلق داشتند، حجابی به معنای چادر سر کردن یا روی خود را از مردم پوشاندن نداشتند.

به‌طورکلی حجاب در ایران و خاورمیانه پدیده‌ای شهری و بیشتر خاص طبقه بالا بود.

رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین، استفانی کرونین، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، جامی، ۱۳٩۶، صص ۲۴٩ و ۲۵۰

#پهلوی
#رضاشاه
#تاریخ_مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران
سفر شاه برای خود او موقتی می‌نمود. خانواده سلطنتی حتی بسیاری از لوازم ‏شخصی را همراه نبردند.

شاه امیدوار بود با رفتنش مردم به خود آیند و او را باز ‏گردانند.

او به درستی پیش‌بینی می‌کرد که امنیت و رفاه ایران بی او پایدار نخواهد ‏ماند و همه آینده آن به خطر خواهد افتاد.

ولی اشتباه می‌کرد که انتظار داشت مردم ‏به هیجان آمده از چنین دوراندیشی‌ها برخوردار باشند یا حکومت بختیار بتواند بر سر ‏کار بماند، چه رسد که او را بازگرداند.

خاطره مرداد [۱۳۳۲] در ذهن او بود.

"یک انقلاب نالازم"، داریوش همایون

#تاریخ_مشروطه
#محمدرضاشاه
#پهلوی
- در مورد کشورهای خلیج فارس هم که توضیح دادید روابط اقتصادی خوب بود.

عالیخانی: روابط خیلی خوب بود، برای اینکه آن موقع بازار طبیعی ما بودند و ما اگر با همان [ضرباهنگ] صنعتی ادامه می‌دادیم، امروز هم باید کالاهای صنعتی زیادی را به آنجا صادر می‌کردیم، [می‌خواهم بگویم] دوبی نباید بندری باشد که از آن به ایران صادرات مجدد بکنند.

- هم به لحاظ اقتصادی و شاید سیاسی، ایران در آن دوره موقعیت کم‌نظیری داشت. هم با شوروی معامله‌های بزرگ می‌کرد، هم با آمریکا. هم با غربی‌ها و اسرائیل کار می‌کرد و هم با کشورهای عربی. این هوشمندی شخص شاه بود یا وزارت خارجۀ نیرومندی داشتیم که می‌توانستید هم‌زمان با کشورهایی که به خونِ همدیگر تشنه بودند کار کنید؟

عالیخانی: نقش شاه بسیار مؤثر بود. وقتی شاه با آن ترس اخلاقی که به شما گفتم روبه‌رو نمی‌شد، فوق‌العاده ملی بود. ممکن است به نظر شما این حرف متناقض بیاید ولی قبول کنید از بنده؛ متناقض نیست، واقعاً [ملی] بود. آنجا می‌توانست خیلی خوب کار کند و پیشنهادهای خوبی را هم که ما به او می‌کردیم، قبول بکند.

آن‌موقع هیچ ایرادی [به او] نبود ولی به هر حال مجموعۀ کاری که دستگاه ما در آن زمان می‌کرد [تأثیرگذار بود]. برای اینکه گروهی که آمده بود سرِ کار، هیچ نوع اعتقادی به اینکه آن یکی از ما قوی‌تر و مهم‌تر است و این حرف‌ها نداشتیم. معتقد بودیم خب [اگر هم] قوی‌تر باشند، دلیل نمی‌شود که ما حرف خودمان را نزنیم و از حق خودمان دفاع نکنیم؛ همه‌مان، بدون استثنا این کار را می‌کردیم؛

مثلاً جمشید آموزگار را ببینید، در اوپک [اصلاً] برایش مطرح نبود غربی‌ها چه فکری می‌کنند. او به‌عنوان یک ایرانی می‌رفت اوپک و از منافع ما، از دستوراتی که از دولت ایران و از شاه گرفته بود دفاع می‌کرد؛ بنابراین این حالت در ما وجود داشت و در شاه هم اثر گذاشته بود. هیچ در این تردید ندارم و خودش هم قبول داشت باید به این صورت باشد و [در موفقیت مجموعۀ ما] شریک بود.

- شاه مذاکره‌کنندۀ توانمندی بود.

خیلی خوب [بود]. چون من شخصاً [مذاکرۀ شاه را با دیگران] دیده بودم. هم در ایران دیده بودم [و هم در خارج از ایران]. کسانی که [برای مذاکره] به ایران می‌آمدند، بعضی‌هاشان آدم‌های خیلی حساسی بودند، مثل کاسیگین که یک آدم درجه یک بود. آدم معمولی نبود. یک [سیاستمدار] که در راه پیدایش کرده باشند آورده باشندش نبود؛ یک آدم درجه یک بود و مغز فوق‌العاده‌ای داشت.

حرف زدن با برژنف و این‌ها آسان بود ولی با کاسیگین آدم باید دقت می‌کرد. به هر حال منظورم این است که [هنگامی که با او صحبت می‌کرد] دیده بودمش. با خیلی از سران کشورهای غربی و شرقی هم دیده بودمش [موقع مذاکره].

- از مذاکره با کاسیگین چه چیزی یادتان می‌آید؟ شاه محکم صحبت می‌کرد؟

عالیخانی: نه مورد خاصی نبود ولی هر دو طرف حرف که می‌زدند با عدد و رقم درست می‌زدند. رقم برای کاسیگین خیلی مهم بود و شاه هم رقم‌هایی را که ما به او می‌دادیم خوب حفظ می‌کرد. خوب حفظ می‌کرد و آدم منطقی‌ای بود. در این موقعیت‌ها هم خیلی راحت می‌توانست حرف بزند.

در خارج هم من همراه اعلیحضرت رفته بودم در چند جا [مثل] چکسلواکی و آلمان و.... آنجا هم به همین صورت [بود]، در صحبت‌هایش همه را تحت‌تأثیر قرار می‌داد.

اقتصاد و امنیت: (خاطرات) گفت‌وگو با علینقی عالیخانی، به کوشش حسین دهباشی، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳٩۳، ص ۴۶۹ و ۴۷۰

#اقتصاد_و_امنیت
#تاریخ_مشروطه
#علینقی_عالیخانی
#محمدرضاشاه
#پهلوی