ریاضیدان معاصر ایران زمین، #پرویز_شهریاری
پرویز شهریاری (زاد ۲ آذر ۱۳۰۵ در کرمان — درگذشته ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ در تهران) ریاضیدان، مترجم، نویسنده، روزنامهنگار، فعال سیاسی بود. پرویز شهریاری: «جهان ما تنها از راه مبارزه طبقاتی تعریف میشود و جهانی که در آن انسان باشد ولی ریاضیات نباشد قابل تصور نیست.» پدرش دهقانزادهای بود که روی زمینهای اربابی کارگری میکرد. پس از مرگ پدر، مسئولیت خانواده بهدوش مادرش (گلستان شهریاری) بود. این خانواده زرتشتی از لایههای درآمدی پایین جامعه بودند و دوران کودکی شهریاری از نظر معیشتی دوران سختی بود. او تا سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر در شهر کرمان گذراند و وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد. در خرداد ۱۳۲۳ دانشآموخته شد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت. در سال ۱۳۳۲، در تهران در رشته ریاضی از دانشکدهٔ علوم دانشگاه تهران و دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم تهران کنونی) دانشآموخته شد. یک سال در شیراز آموزگار بود و در سال ۱۳۳۳ به تهران رفت. آن روزها در دبیرستان اندیشه و دبیرستانهای وابسته به گروه فرهنگی خوارزمی آموزش میداد. در دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران، در کلاسهای روزانه و شبانه دانشگاه تربیت معلم و در اراک در مدرسه عالی علوم اراک هم آموزگار بود. در دوران پرتنش سیاسی دهه ۲۰ به مبارزه سیاسی روی آورد و در جریان چپ و مارکسیستی به فعالیت میپرداخت. در سال ۱۳۲۴ در نوزدهسالگی به عضویت حزب توده ایران پذیرفته شد. پس از ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و سوءقصد به جان محمدرضا شاه پهلوی موجی از دستگیریها آغاز شد و در فروردین ۱۳۲۸ شهریاری که عضو حوزهای به مسئولیت احسان طبری بود، برای نخستین بار بازداشت شد و به زندان افتاد و پس از آن بارها در دوران محمدرضا شاه پهلوی و بعد از انقلاب به زندان افتاد. شهریاری به زبان فرانسه مسلط بود و در مدتی که در زندان بهسر میبرد، زبان روسی را نیز در مدت ۹ ماه، بهگونه خودآموز و از روی یک کتاب فرا گرفت و از همان زمان، دست به تألیف و ترجمه زد. نخستین ترجمهای که از او به چاپ رسید، کتاب تاریخ حساب نوشتهٔ رنه تانون (نویسنده فرانسوی) در سال ۱۳۲۹ بود. او این کتاب را در زندان ترجمه کرد.
دکتر پرویز شهریاری در فیلم مستند فانوس گلستان، که در اوایل دهه هشتاد خورشیدی درباره او ساخته شد، گفته بود:
«همیشه در زندگی خودم در بیم و امید به سر میبردم همیشه حتی حالا نمیتوانم خودم را آزاد به معنی واقعی احساس کنم و همیشه حس میکنم که کسی یا چیزی دارد مرا میپاید.»
دکتر می گفت :"از یازده سالگی معلم بوده ام و اگرکسی ازمن بپرسد مجموعا درعمرت چه کرده ای،می گویم معلمی کرده ام و راضی هم هستم."
این دانشمند بزرگ سرانجام در ۸۶ سالگی و در ساعت ۴:۳۰ دقیقه بامداد روز جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ به علت مشکل تنفسی در بیمارستان جم تهران زندگی را بدرود گفت و در عصر همان روز در آرامگاه قصر فیروزه زرتشتیان واقع در شرق تهران با باشندگی گروهی از دوستدارانش به خاک سپرده شد. در زمستان ۱۳۹۲ تعدادی از شاگردان جوانِ این معلم عدالتخواه، یک نهال زیتون بر مزارش میکارند و یک لوحِ فلزی نیز به رسم یادبود در کنارِ این درخت نصب میکنند؛ بر روی این لوح، چنین نوشته شده است:
معلم مهربان! درسهایی که به ما یاد دادهای، روشنگر راهمان شده است. در کارهایت آنچنان زندهای که گویی هنوز اشاره به چیستا میکنی. اما نمیدانیم که چقدر دلتنگِ دیدار با لبخندهایت خواهیم شد! .. این نهال زیتون را در کنار مزارت کاشتیم تا آنها که قرار است در آینده شاگردت شوند و از دانشت بیاموزند، بدانند که یک عمر رزمیدی و رنجیدی تا زندگی را با انسان، آشتی دهی...
سپاس معلم. بدرود شهریاری
✅ @Oldonya
پرویز شهریاری (زاد ۲ آذر ۱۳۰۵ در کرمان — درگذشته ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ در تهران) ریاضیدان، مترجم، نویسنده، روزنامهنگار، فعال سیاسی بود. پرویز شهریاری: «جهان ما تنها از راه مبارزه طبقاتی تعریف میشود و جهانی که در آن انسان باشد ولی ریاضیات نباشد قابل تصور نیست.» پدرش دهقانزادهای بود که روی زمینهای اربابی کارگری میکرد. پس از مرگ پدر، مسئولیت خانواده بهدوش مادرش (گلستان شهریاری) بود. این خانواده زرتشتی از لایههای درآمدی پایین جامعه بودند و دوران کودکی شهریاری از نظر معیشتی دوران سختی بود. او تا سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر در شهر کرمان گذراند و وارد دانشسرای مقدماتی کرمان شد. در خرداد ۱۳۲۳ دانشآموخته شد و برای ادامه تحصیل به تهران رفت. در سال ۱۳۳۲، در تهران در رشته ریاضی از دانشکدهٔ علوم دانشگاه تهران و دانشسرای عالی (دانشگاه تربیت معلم تهران کنونی) دانشآموخته شد. یک سال در شیراز آموزگار بود و در سال ۱۳۳۳ به تهران رفت. آن روزها در دبیرستان اندیشه و دبیرستانهای وابسته به گروه فرهنگی خوارزمی آموزش میداد. در دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران، در کلاسهای روزانه و شبانه دانشگاه تربیت معلم و در اراک در مدرسه عالی علوم اراک هم آموزگار بود. در دوران پرتنش سیاسی دهه ۲۰ به مبارزه سیاسی روی آورد و در جریان چپ و مارکسیستی به فعالیت میپرداخت. در سال ۱۳۲۴ در نوزدهسالگی به عضویت حزب توده ایران پذیرفته شد. پس از ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و سوءقصد به جان محمدرضا شاه پهلوی موجی از دستگیریها آغاز شد و در فروردین ۱۳۲۸ شهریاری که عضو حوزهای به مسئولیت احسان طبری بود، برای نخستین بار بازداشت شد و به زندان افتاد و پس از آن بارها در دوران محمدرضا شاه پهلوی و بعد از انقلاب به زندان افتاد. شهریاری به زبان فرانسه مسلط بود و در مدتی که در زندان بهسر میبرد، زبان روسی را نیز در مدت ۹ ماه، بهگونه خودآموز و از روی یک کتاب فرا گرفت و از همان زمان، دست به تألیف و ترجمه زد. نخستین ترجمهای که از او به چاپ رسید، کتاب تاریخ حساب نوشتهٔ رنه تانون (نویسنده فرانسوی) در سال ۱۳۲۹ بود. او این کتاب را در زندان ترجمه کرد.
دکتر پرویز شهریاری در فیلم مستند فانوس گلستان، که در اوایل دهه هشتاد خورشیدی درباره او ساخته شد، گفته بود:
«همیشه در زندگی خودم در بیم و امید به سر میبردم همیشه حتی حالا نمیتوانم خودم را آزاد به معنی واقعی احساس کنم و همیشه حس میکنم که کسی یا چیزی دارد مرا میپاید.»
دکتر می گفت :"از یازده سالگی معلم بوده ام و اگرکسی ازمن بپرسد مجموعا درعمرت چه کرده ای،می گویم معلمی کرده ام و راضی هم هستم."
این دانشمند بزرگ سرانجام در ۸۶ سالگی و در ساعت ۴:۳۰ دقیقه بامداد روز جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۱ به علت مشکل تنفسی در بیمارستان جم تهران زندگی را بدرود گفت و در عصر همان روز در آرامگاه قصر فیروزه زرتشتیان واقع در شرق تهران با باشندگی گروهی از دوستدارانش به خاک سپرده شد. در زمستان ۱۳۹۲ تعدادی از شاگردان جوانِ این معلم عدالتخواه، یک نهال زیتون بر مزارش میکارند و یک لوحِ فلزی نیز به رسم یادبود در کنارِ این درخت نصب میکنند؛ بر روی این لوح، چنین نوشته شده است:
معلم مهربان! درسهایی که به ما یاد دادهای، روشنگر راهمان شده است. در کارهایت آنچنان زندهای که گویی هنوز اشاره به چیستا میکنی. اما نمیدانیم که چقدر دلتنگِ دیدار با لبخندهایت خواهیم شد! .. این نهال زیتون را در کنار مزارت کاشتیم تا آنها که قرار است در آینده شاگردت شوند و از دانشت بیاموزند، بدانند که یک عمر رزمیدی و رنجیدی تا زندگی را با انسان، آشتی دهی...
سپاس معلم. بدرود شهریاری
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM