قصههای_مجید_داستان_سفر_نوینکتاب
Houshang Moradi Kermani\ Mehdi Pakdel\ Mehdi Zare
🚍بیبی نگذاشته بود که از همون اول صبح شلوار پلوخوریمو بپوشم. میگفت توی اتوبوس خراب میشه. اتوبوس جلوی قهوهخونهای بین راه ایستاد. ایستاد تا دست و رویی بشوریم و چای و ناهار بخوریم. من از اتوبوس پایین نیومدم. همونجا روی صندلی اتوبوس، قابلمه پلو رو از توی دستمال در آوردم و بنا کردم به خوردن. به مرغابی هم پلوخورش دادم. بی بی قابلمه پلو رو برای این همراهم کرده بود که از غذاهای گرون و بد قهوهخونههای بین راه نخورم. نشونی خونه دایی رو هم روی چهار تا کاغذ جداگونه نوشته بودم و توی چهارتا جیبم گذاشتم تا اگر سه تاش گم شد، دستکم یکی بمونه تا توی ولایت غربت سرگردون نشم.
☕کافئین نوینکتاب:
#قصه_های_مجید_یک_فصل_سفر منتشر شد.
🎧برای شنیدن نسخه کامل کتاب صوتی با صدای #مهدی_پاکدل، سه مسیر داریم:
کتابراه
فیدیبو
طاقچه
@novinketab_pub
☕کافئین نوینکتاب:
#قصه_های_مجید_یک_فصل_سفر منتشر شد.
🎧برای شنیدن نسخه کامل کتاب صوتی با صدای #مهدی_پاکدل، سه مسیر داریم:
کتابراه
فیدیبو
طاقچه
@novinketab_pub