یکی از بهترین داستان‌هایی که با شب سال نوی میلادی عجین شده، داستان #دخترک_کبریت‌فروش نوشته‌ی نویسنده به‌نام دانمارکی، #هانس_کریستیان_آندرسن، است. داستانی انسانی درباره‌ی دخترک کبریت‌فروش فقیری که در سرمای #شب_سال_نو می‌خواهد تمامی کبریت‌هایش را به مردمی که در هیاهوی سال نو مشغول خرید هستند، بفروشد. اما شتاب آدم‌ها بیشتر از آن است که به چشم کسی بیاید. او در خیابان‌ها پرسه می‌زند و بی‌هیچ عایدی، دست آخر کبریت‌هایش را دانه‌‌دانه آتش می‌زند تا در نور کوچک‌شان به رویاهایش رنگ دیگری ببخشد. درخت کریسمس را می‌بیند، شام سال نو را و یاد مادربزرگ مهربانی که دیگر نیست.
سرما بیداد می‌کند و دخترک جشن کوچکش را با خیال به سر می‌کند و آخر سر با کبریت‌هایی سوخته، در خلوتی خیابان، جاودان می‌شود.

انیمیشن #دخترک_کبریت_فروش هم از نوستالژیک‌ترین تصاویری‌ست که در یادهایمان مانده و هنوز می‌تواند به‌وضوح ما را به‌خاطرات کودکی متصل کند.
صورت گرد و معصوم دخترک، صدا و دست‌های کوچکش، شب سال نو و دسته‌ی کبریت‌های در انتظار...



#نوین_کتاب_گویا
#سال_۲۰۲۰
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید


@NovinketabGooya