نوینکتاب
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد با صدای: #نیما_رئیسی آهنگساز: #مهدی_زارع @NovinketabGooya
#کتاب_صوتی #غلاغه_به_خونه_ش_نرسید اثر طنزپرداز نامی معاصر، #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد با صدای گرم #نیما_رئیسی ارائه شده است. زرویی در این کتاب با نگاهی به دو عنصر مشترک در افسانهها و قصههای کهن #ایران و جهان و با طنزی نرم و لطیف آکنده با هجو نوشته شده است که عمدهی این هجویات، به نگاه انتقادی زرویی به مناسبات مادی و اجتماعی در #زندگی معاصر ما در جامعه ی شهری بازمیگردد. شخصیتهای خلقشده در این اثر، توسط زرویی و به شکلوشمایل سنتی و قدیمی انتخاب شدهاند؛ بااینحال بهشدت مدرن و امروزی به نظر میرسند. افسانهی دختری که با استفاده از اینترنت و «چَت» در «مَسنجر» دنبال شوهر میگردد، شاهزادهای که به قاچاق کالا مشغول است، شترمرغی که پرواز میکند و جعبهی سیاه هم دارد، نمونههایی از این افسانههاست که میتوان روایتی طنزآمیز و البته حکمتآمیز از آنها را در این اثر جستوجو کرد.
@NovinketabGooya
@NovinketabGooya
🎧 #قصه_ی_ظهر_جمعه
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت در باب مضرات دروغگویی»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت در باب مضرات دروغگویی»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
42 Hekayat dar babe mazarate dorooghgoiy
Zarooi NasrAbad/ Nima Raisi
🎧 #قصه_ی_ظهر_جمعه
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت در باب مضرات دروغگویی»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت در باب مضرات دروغگویی»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
🎧 #قصه_ی_ظهر_جمعه
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت آن مرد و آن مار و آن مرغ»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت آن مرد و آن مار و آن مرغ»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
43 Hekayate an mard o an mar o an morgh
Zarooi NasrAbad/ Nima Raisi
🎧 #قصه_ی_ظهر_جمعه
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت آن مرد و آن مار و آن مرغ»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
این داستان: «حکایت آن مرد و آن مار و آن مرغ»
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
«ابوالفضل زرویی نصرآباد»، شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز ایرانی پس از مدتها بیماری در اثر عارضهی قلبی، شب گذشته، درگذشت.
نصرآباد سالها با «گلآقا» و هفتهنامهی «مهر» همکاری داشت و با اسامی مستعارِ ملانصرالدین، چغندرمیرزا، میرزایحیی مطالب بسیاری برای نشریات و روزنامههای مختلف نوشته و کتابهای طنزی منتشر کرده است.
کتاب صوتی «غلاغه به خونهش نرسید» نوشتهی زرویی نصرآباد و با صدای نیما رئیسی یکی از خاطرهسازترین آثار منتشرشدهی نوین کتاب گویاست که مدتهاست ظهرهای جمعه آن را میشنویم و در شادی کلماتش غوطهور میشویم.
نوین کتاب گویا فقدان این هنرمند پرسابقه را به جامعهی فرهنگی و دوستدارانش تسلیت میگوید.
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
@NovinketabGooya
نصرآباد سالها با «گلآقا» و هفتهنامهی «مهر» همکاری داشت و با اسامی مستعارِ ملانصرالدین، چغندرمیرزا، میرزایحیی مطالب بسیاری برای نشریات و روزنامههای مختلف نوشته و کتابهای طنزی منتشر کرده است.
کتاب صوتی «غلاغه به خونهش نرسید» نوشتهی زرویی نصرآباد و با صدای نیما رئیسی یکی از خاطرهسازترین آثار منتشرشدهی نوین کتاب گویاست که مدتهاست ظهرهای جمعه آن را میشنویم و در شادی کلماتش غوطهور میشویم.
نوین کتاب گویا فقدان این هنرمند پرسابقه را به جامعهی فرهنگی و دوستدارانش تسلیت میگوید.
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
@NovinketabGooya
نوینکتاب
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد ۱۳۴۸-۱۳۹۷ @NovinketabGooya
خدا بیامرزد، کیومرثخان صابری فومنی را که «گلآقا»ی همیشهی تاریخ طنز ایران است. میگفت: «قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما -ملانصرالدین (#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد) فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند. شهر چراغانی خواهد شد.»
ملانصرالدینِ آنروزها و به تعبیر استاد موسوی گرمارودی «عبید زاکانی» عصر ما، پشت میزش، آخرین نفس را هم به داخل ریه کشید و دیگر بیرون نداد. رفت. آرام و بدون سر و صدا. رفت بدون شکوه و گلایه و درخواست و خواهش و التماس.
آسید مهدی شجاعی پیغام تسلیت نوشته که «...اگرچه مرگ حق است و سرنوشت محتوم و مختوم همهی ما؛ اما داغ سنگینتری که، سفر ناگهانی این بزرگمرد عرصهی ادب، بر دل ما گذاشت، مرگ مظلومانه و غریبانهاش بود.
رحلت غریبانهی ابوالفضل زرویی نشان داد که عرصهی فرهنگ و ادب و هنر در کشور ما بیصاحبترین است و هیچ قوهی تمیز و تشخیصی که لعل و گوهر را از خزف بازشناسد و قدر بداند، در هیچ سطحی از مدیران و مسئولان، وجود ندارد.
رحلت غریبانهی ابوالفضل زرویی نشان داد که در کشور ما هیچ مقام مسئولی دلش برای فرهنگ و ادب نمیتپد و سیاستگذاران و مدیران کلان در عرصه فرهنگ و هنر، از کمترین دغدغهای برای اهالی این خطه برخوردار نیستند.
در رحلت مظلومانه این شخصیت بیبدیل عرصهی ادب، همهی مدیران و مسئولان عالی و دانی مسئولند و باید در هر دو جهان پاسخگوی بیتوجهی و سهلانگاری و بیرحمی خود باشند.
در این واقعهی مؤلمه و مصیبت جانسوز هیچکدام حق ندارند ابراز تأثر و تأسف کنند و پیام تسلیت بدهند و برای خود کسب آبرو کنند. کسانی که از وضعیت و شرایط این عزیز خبر داشتند و هیچکدام هیچقدمی برنداشتند. همان بهتر که ما را با غم خود رها کنند و به کار و بار خود بپردازند.»
ولی سید این جماعت مدیر مادامالعمر، اگر هیچ وظیفهای نداشته باشند، خود را موظف به پیام تسلیت و تاج گلِ جلوی در مسجد میدانند. تازه اگر «حال» داشته باشند، قدمرنجه میکنند و میآیند که مبادا از لنز دوربینها جا بمانند.
حالا که «زرویی» رفته، اتفاقاً همای سعادت روی شانههای آنها نشسته است. یک شاعرِ بیمار که قلبش یکی میزد و دو تا نمیزد، به چه کار مدیر و مسئول فرهنگی میآمد؟
الان وقت نشاندادن قابلیتهای مدیریتی است. الان وقتش است که مسئولان فرهنگی بین خودشان یک مسابقهی «پیامنویسی» بگذارند و واژهها را چنان به هم «بمالند» که یک ترکیب منحصر بهفرد از آن بیرون بزند.
«بامعرفت»های فِیک، الان خودشان را نشان میدهند و از نبودِ ابوالفضل هم برای خود نان میبرند.
اما واقعاً کاش دستِکم همین یکبار، شعر و طنز و ادبیات را با غم خود تنها میگذاشتند.
#مهدی_رجبی
@NovinketabGooya
ملانصرالدینِ آنروزها و به تعبیر استاد موسوی گرمارودی «عبید زاکانی» عصر ما، پشت میزش، آخرین نفس را هم به داخل ریه کشید و دیگر بیرون نداد. رفت. آرام و بدون سر و صدا. رفت بدون شکوه و گلایه و درخواست و خواهش و التماس.
آسید مهدی شجاعی پیغام تسلیت نوشته که «...اگرچه مرگ حق است و سرنوشت محتوم و مختوم همهی ما؛ اما داغ سنگینتری که، سفر ناگهانی این بزرگمرد عرصهی ادب، بر دل ما گذاشت، مرگ مظلومانه و غریبانهاش بود.
رحلت غریبانهی ابوالفضل زرویی نشان داد که عرصهی فرهنگ و ادب و هنر در کشور ما بیصاحبترین است و هیچ قوهی تمیز و تشخیصی که لعل و گوهر را از خزف بازشناسد و قدر بداند، در هیچ سطحی از مدیران و مسئولان، وجود ندارد.
رحلت غریبانهی ابوالفضل زرویی نشان داد که در کشور ما هیچ مقام مسئولی دلش برای فرهنگ و ادب نمیتپد و سیاستگذاران و مدیران کلان در عرصه فرهنگ و هنر، از کمترین دغدغهای برای اهالی این خطه برخوردار نیستند.
در رحلت مظلومانه این شخصیت بیبدیل عرصهی ادب، همهی مدیران و مسئولان عالی و دانی مسئولند و باید در هر دو جهان پاسخگوی بیتوجهی و سهلانگاری و بیرحمی خود باشند.
در این واقعهی مؤلمه و مصیبت جانسوز هیچکدام حق ندارند ابراز تأثر و تأسف کنند و پیام تسلیت بدهند و برای خود کسب آبرو کنند. کسانی که از وضعیت و شرایط این عزیز خبر داشتند و هیچکدام هیچقدمی برنداشتند. همان بهتر که ما را با غم خود رها کنند و به کار و بار خود بپردازند.»
ولی سید این جماعت مدیر مادامالعمر، اگر هیچ وظیفهای نداشته باشند، خود را موظف به پیام تسلیت و تاج گلِ جلوی در مسجد میدانند. تازه اگر «حال» داشته باشند، قدمرنجه میکنند و میآیند که مبادا از لنز دوربینها جا بمانند.
حالا که «زرویی» رفته، اتفاقاً همای سعادت روی شانههای آنها نشسته است. یک شاعرِ بیمار که قلبش یکی میزد و دو تا نمیزد، به چه کار مدیر و مسئول فرهنگی میآمد؟
الان وقت نشاندادن قابلیتهای مدیریتی است. الان وقتش است که مسئولان فرهنگی بین خودشان یک مسابقهی «پیامنویسی» بگذارند و واژهها را چنان به هم «بمالند» که یک ترکیب منحصر بهفرد از آن بیرون بزند.
«بامعرفت»های فِیک، الان خودشان را نشان میدهند و از نبودِ ابوالفضل هم برای خود نان میبرند.
اما واقعاً کاش دستِکم همین یکبار، شعر و طنز و ادبیات را با غم خود تنها میگذاشتند.
#مهدی_رجبی
@NovinketabGooya
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حالا بهجای قصهی ظهر جمعه و «غلاغه به خونهش نرسید» باید یادی کنیم از خالقِ رفتهاش. از نویسندهای که هنوز جوان بود و راههای نرفتهای داشت و کلماتِ منتظری برای روایتشدن. ابوالفضل زرویی نصرآباد. که در همین تصاویر کوتاه از شکلگیری حکایتهای غلاغهاش میگوید.
یادش گرامی...
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
@NovinketabGooya
یادش گرامی...
#ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
#غلاغه_به_خونه_ش_نرسید
@NovinketabGooya
به یاد #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
سالها پیش #کیومرث_صابری_فومنی یا همان #گل_آقا در مصاحبهای گفته بود:
«قلمی که #عبید و #دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد.»
و خطابش #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد بود.
اما حیف و صد حیف که دهم آذرماه سال قبل، زرویی از میان ما رفت. شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز بیبدیل روزگار ما.
اگر #غلاغه_به_خونه_ش_نرسید را با لحن و صدای بینظیر #نیما_رئیسی شنیده باشید، کلام طناز او را بهخوبی به خاطر میآورید.
این چند ویدئوی کوتاه را در اینستاگرام ورق بزنید که حاصل گفتگوی ماست با #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد دربارهی #کتاب_صوتی:
https://www.instagram.com/p/B5htDFOlXJz/?igshid=1o1dpzr5mav3k
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
سالها پیش #کیومرث_صابری_فومنی یا همان #گل_آقا در مصاحبهای گفته بود:
«قلمی که #عبید و #دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد.»
و خطابش #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد بود.
اما حیف و صد حیف که دهم آذرماه سال قبل، زرویی از میان ما رفت. شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز بیبدیل روزگار ما.
اگر #غلاغه_به_خونه_ش_نرسید را با لحن و صدای بینظیر #نیما_رئیسی شنیده باشید، کلام طناز او را بهخوبی به خاطر میآورید.
این چند ویدئوی کوتاه را در اینستاگرام ورق بزنید که حاصل گفتگوی ماست با #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد دربارهی #کتاب_صوتی:
https://www.instagram.com/p/B5htDFOlXJz/?igshid=1o1dpzr5mav3k
#نوین_کتاب_گویا
#کتاب_صوتی
#کتاب_بشنوید
@NovinketabGooya
Instagram
نوین کتاب گویا
. به یاد #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد . . سالها پیش #کیومرث_صابری_فومنی یا همان #گل_آقا در مصاحبهای گفته بود: «قلمی که #عبید و #دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد.» و خطابش #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد بود. . . اما حیف و صد حیف که دهم آذرماه…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهیاد #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز در اردیبهشت، ماه تولد او
چهچیزی بیشتر از مرور یادگارهای قلم طناز یک طنزپرداز میتواند یاد و خاطرهی او را زنده نگاه دارد؟
زرویی در همهی این سالها با کلمات خود چیزی برای گسترش لبخند کم نگذاشت. نوشت و نوشت و با اشارههای دور و نزدیک رندانهی خود، هر بار یادمان آورد که طنز گاهی بیشتر از هزار متن جدی کارساز است و با خاطرهای شیرین تا سالها و سالها در ذهنها میماند.
🎧 به همین بهانه یادی میکنیم از کتاب صوتی #غلاغه_به_خونه_ش_نرسید و حکایتهای طنازانهی #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد که با صدای #نیما_رئیسی به مراتب شنیدنیتر شدهاند.
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
#تیزر: #حمید_رجایی، #مهران_دوستی
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
چهچیزی بیشتر از مرور یادگارهای قلم طناز یک طنزپرداز میتواند یاد و خاطرهی او را زنده نگاه دارد؟
زرویی در همهی این سالها با کلمات خود چیزی برای گسترش لبخند کم نگذاشت. نوشت و نوشت و با اشارههای دور و نزدیک رندانهی خود، هر بار یادمان آورد که طنز گاهی بیشتر از هزار متن جدی کارساز است و با خاطرهای شیرین تا سالها و سالها در ذهنها میماند.
🎧 به همین بهانه یادی میکنیم از کتاب صوتی #غلاغه_به_خونه_ش_نرسید و حکایتهای طنازانهی #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد که با صدای #نیما_رئیسی به مراتب شنیدنیتر شدهاند.
نویسنده: #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
راوی: #نیما_رئیسی
آهنگساز: #مهدی_زارع
#تیزر: #حمید_رجایی، #مهران_دوستی
https://goo.gl/T9jPRW
@NovinketabGooya
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔶 با یاد #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد
شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز
سالها پیش #کیومرث_صابری_فومنی یا همان #گل_آقا در مصاحبهای گفته بود:
«قلمی که #عبید و #دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد.»
و مخاطبش #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد بود.
امروز دهم آذرماه است و حالا دو سال است که از رفتن او میگذرد. یادش مانا و گرامی.
اگر #غلاغه_به_خونه_ش_نرسید را با لحن و صدای بینظیر #نیما_رئیسی شنیده باشید، کلام طناز او را بهخوبی به خاطر میآورید.
بخشهایی از گفتگوی ما را با #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد دربارهی #کتاب_صوتی بشنوید.
@Novinketab_pub
شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز
سالها پیش #کیومرث_صابری_فومنی یا همان #گل_آقا در مصاحبهای گفته بود:
«قلمی که #عبید و #دهخدا در دست داشتند، الان بیصاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد.»
و مخاطبش #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد بود.
امروز دهم آذرماه است و حالا دو سال است که از رفتن او میگذرد. یادش مانا و گرامی.
اگر #غلاغه_به_خونه_ش_نرسید را با لحن و صدای بینظیر #نیما_رئیسی شنیده باشید، کلام طناز او را بهخوبی به خاطر میآورید.
بخشهایی از گفتگوی ما را با #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد دربارهی #کتاب_صوتی بشنوید.
@Novinketab_pub