نوین‌کتاب
3.5K subscribers
2.03K photos
931 videos
33 files
966 links
🔸️کتاب بشنویم
نوین‌کتاب؛ اولین ناشر تخصصی کتاب صوتی در ایران
#کتاب_بشنوید

ارتباط با ادمین:
@NovinketabAdmin

novinketab.com
۰۲۱-۶۶۱۲۲۴۲۶
Download Telegram
نوین‌کتاب
من به هر سو می‌دوم گریان... @NovinketabGooya
دوباره #شب شد
آفتاب از سمت دل‌های لرزیده و شکسته و سوخته رفت. حالا حتما هوای غرب #ایران سرد است. اما داغ دل‌ها با سرما هم کمی کم نمی‌شود.


از صبح می‌خواهم بنویسم. اما نمی‌شود. این قلم وامانده روی خیسی اشک‌ها سر می‌خورد. چشمم تار می‌شود وقتی عکس‌ها بدون رودربایستی و پنهان‌کاری همه‌ی #فاجعه را به رخ می‌کشد و تمام وجودم را مثل یک گسل فعال می‌لرزاند.
دیدن غم هموطن، خانه‌خرابی فرزندان ایران، زنان کردی که با زبان شیرینی که حالا طعم تلخی گرفته مویه می‌کنند و مرثیه می‌خوانند، اشک مادری که کودک از نفس افتاده‌اش را بغل گرفته و احتمالا دارد برایش لالایی می‌خواند، پسری که با مادر و مادربزرگ بالای جسم بی‌جان پدر نشسته، بچه‌هایی که هم ترسیده‌اند و هم سرما سیلی محکمی به صورت‌شان نواخته و... همه و همه داغی می‌شود بر دل. دلی که هنوز پس‌لرزه‌هایش بند نیامده است.
نمی‌دانم چرا به یکباره پرت می‌شوم به آن شب‌های زمستانی سال 82. آن موقع که استاد #شجریان سه شب برای بم خواند. آن شب که مردم توی سالن، مدام چشم‌شان خیس می‌شد. آن شبی که برادرِ زنده‌یاد #ایرج_بسطامی با پیراهن مشکی، وسطِ جمعیت زار می‌زد و هق هقِ خفته در گلویش بیدار شده بود.
آن شب که استاد می‌خواند:
خانه‌ام آتش گرفته ست، آتشی جانسوز
هر طرف می‌سوزد این آتش،
پرده‌ها و فرش‌ها را، تارشان با پود.
من به هر سو می‌دوم گریان،
در لهیب آتش پر دود؛
وز میان خنده‌هایم، تلخ،
و خروش گریه‌‌ام، ناشاد،
از درون خسته‌ی سوزان،
می‌کنم فریاد! ای فریاد!

🏴پی‌نوشت: دلم نیامد شما را شریک در تماشای غم و جاری شدن اشک کنم. عکس‌ها را برای خود نگاه داشتم. اما می‌دانم داغ غرب ایران آنقدر سنگین هست که با شنیدن و خواندن هم می‌شود ناله کرد و گریست.

@NovinketabGooya