نوینکتاب
دوباره #شب شد آفتاب از سمت دلهای لرزیده و شکسته و سوخته رفت. حالا حتما هوای غرب #ایران سرد است. اما داغ دلها با سرما هم کمی کم نمیشود. از صبح میخواهم بنویسم. اما نمیشود. این قلم وامانده روی خیسی اشکها سر میخورد. چشمم تار میشود وقتی عکسها بدون رودربایستی…
Faryad
Mohammad Reza Shajarian
شما هم بشنوید حال این لحظههای مردمان نجیب و داغدار #کرمانشاه عزیز را
#فریاد
#محمد_رضا_شجریان
@NovinketabGooya
#فریاد
#محمد_رضا_شجریان
@NovinketabGooya
نوینکتاب
برگریزان #شهرام_ناظری برای مردم کرمانشاه @NovinketabGooya
شاخ برگآور شکست
باد مرگآور شده است
باد طاعون سیاه برگریزان را
میان باغ آورده است
خاک روی خاک، سنگ روی سنگ
روی گُلهای پتوها خاک میریزد
مرگ روی مرگ، درد روی درد
چشمهسار ماه میخشکد
طبیعتاً نمیتوانم بگویم که از این مصیبت چقدر متأثر هستم یا حتی نمیتوانم که #تسلیت بگویم چون باید به خود بنده تسلیت بگویند. زلزلهی #کرمانشاه ، حادثه دلخراشی بود که متأسفانه دنیا را متأثر کرد و همانطور که میدانید بالاخره هر چه که آسیب و مشکلات در سالهای گذشته بوده، همیشه به دوش مردم کُرد بوده است؛ از کشتارهای دسته جمعی، اعدامها، بمبارانهای شیمیایی و ... ملت کُرد همیشه زیر فشار بوده است. زلزلهی اخیر نیز یک بلای آسمانی است که برای مردم کرمانشاه پیش آمده و بسیار دلخراش و ناراحتکننده است. به خصوص برای بنده که خودم کُرد هستم و این اتفاق ناگوار برای خودم و باوان (عزیزان) من اتفاق افتاده است؛ طبیعتاً باید من نیز در این عزا و ناراحتی شریک باشم و ماتم بگیرم.
#برگریزان آهنگی است از کارهای این چند سال اخیر که انجام دادیم، #شعر عجیبی است که ارتباط مستقیمی با همین آسیبدیدگان زلزله کرمانشاه و مناطق سرپل ذهاب، کرند، قصر شیرین و همه آن مناطق دارد.
این شعر از سرودههای #محمود_مشرف_آزاد_تهرانی که به #م_آزاد معروف است؛ برای این اتفاق ناگوار و دلخراش، خیلی مناسبت داشت، ایشان از شعرای خیلی بزرگی بوده که در دوره اوج #شعر_نو این شعرها را سروده است؛ ولی شاید جزو افراد مهجوری بوده که خیلی زیاد اسمش مثل دیگر همکیشان خود از جمله؛ #شاملو و #اخوان معروف نشده است. در نتیجه خود بنده اسم ایشان را «شاعر گمشده در غبار مه» گذاشته بودم.
یکسری از آثار ایشان را جستجو کردیم و با آهنگسازی #ارشک_رفیعی و کمک و همفکری خود بنده، روی این آهنگها کار کردیم و حالا که این مصیبت به وجود آمده، بهترین موقع را مناسب دیدیم که یکی از این آهنگها و یکی از این شعرها را به تمام مردمی که دلشان به درد آمده است؛ به تمام مردم #ایران و بخصوص مردم کُرد تقدیم بکنیم و هدیه ناقابلی است که در حقیقت بعدها یادگار و گوشزدی باشد برای این مصیبتی که بوجود آمده است؛ برای افراد متمول، مردم، مراکزی که واقعاً از دستشان برمیآید، خود دولت و نظام که واقعاً به فکر یک آسایش واقعی و زیرمتوسط برای مردم ستمدیده باشند و برای روستاهای واقعاً محروم کاری انجام دهند.
ما انتظار داریم که حداقل که این اتفاق ناگوار افتاده است، بعدها فکر اساسی برای همه روستاها و جاهای فقیر ایران و بخصوص مردم کُرد که همیشه مورد ظلم، ستم، سختی و مشکلات واقع شده و همیشه در مقابل همه مشکلات سینه سپر کرده است، ملتی که توانسته به تنهایی از تمام مرز ایران محافظت بکند و نگذارد که یک وجب خاک ایران از دست برود، ملتی که همیشه پیشمرگ بوده و سلحشور است؛ زبان، لباس و آداب و رسوم و #فرهنگ و #هنر خود را حفظ کرده است، اصالت دارد و شریف و نجیب است. ما انتظارمان همین است که به وضعیت آنها رسیدگی بیشتری بشود؛ چون توقع زیادی نیست، چون شایستگی این را دارند. چیزی که کوچکترین حق هر فردی است که در این کشور زندگی میکند.
@NovinketabGooya
باد مرگآور شده است
باد طاعون سیاه برگریزان را
میان باغ آورده است
خاک روی خاک، سنگ روی سنگ
روی گُلهای پتوها خاک میریزد
مرگ روی مرگ، درد روی درد
چشمهسار ماه میخشکد
طبیعتاً نمیتوانم بگویم که از این مصیبت چقدر متأثر هستم یا حتی نمیتوانم که #تسلیت بگویم چون باید به خود بنده تسلیت بگویند. زلزلهی #کرمانشاه ، حادثه دلخراشی بود که متأسفانه دنیا را متأثر کرد و همانطور که میدانید بالاخره هر چه که آسیب و مشکلات در سالهای گذشته بوده، همیشه به دوش مردم کُرد بوده است؛ از کشتارهای دسته جمعی، اعدامها، بمبارانهای شیمیایی و ... ملت کُرد همیشه زیر فشار بوده است. زلزلهی اخیر نیز یک بلای آسمانی است که برای مردم کرمانشاه پیش آمده و بسیار دلخراش و ناراحتکننده است. به خصوص برای بنده که خودم کُرد هستم و این اتفاق ناگوار برای خودم و باوان (عزیزان) من اتفاق افتاده است؛ طبیعتاً باید من نیز در این عزا و ناراحتی شریک باشم و ماتم بگیرم.
#برگریزان آهنگی است از کارهای این چند سال اخیر که انجام دادیم، #شعر عجیبی است که ارتباط مستقیمی با همین آسیبدیدگان زلزله کرمانشاه و مناطق سرپل ذهاب، کرند، قصر شیرین و همه آن مناطق دارد.
این شعر از سرودههای #محمود_مشرف_آزاد_تهرانی که به #م_آزاد معروف است؛ برای این اتفاق ناگوار و دلخراش، خیلی مناسبت داشت، ایشان از شعرای خیلی بزرگی بوده که در دوره اوج #شعر_نو این شعرها را سروده است؛ ولی شاید جزو افراد مهجوری بوده که خیلی زیاد اسمش مثل دیگر همکیشان خود از جمله؛ #شاملو و #اخوان معروف نشده است. در نتیجه خود بنده اسم ایشان را «شاعر گمشده در غبار مه» گذاشته بودم.
یکسری از آثار ایشان را جستجو کردیم و با آهنگسازی #ارشک_رفیعی و کمک و همفکری خود بنده، روی این آهنگها کار کردیم و حالا که این مصیبت به وجود آمده، بهترین موقع را مناسب دیدیم که یکی از این آهنگها و یکی از این شعرها را به تمام مردمی که دلشان به درد آمده است؛ به تمام مردم #ایران و بخصوص مردم کُرد تقدیم بکنیم و هدیه ناقابلی است که در حقیقت بعدها یادگار و گوشزدی باشد برای این مصیبتی که بوجود آمده است؛ برای افراد متمول، مردم، مراکزی که واقعاً از دستشان برمیآید، خود دولت و نظام که واقعاً به فکر یک آسایش واقعی و زیرمتوسط برای مردم ستمدیده باشند و برای روستاهای واقعاً محروم کاری انجام دهند.
ما انتظار داریم که حداقل که این اتفاق ناگوار افتاده است، بعدها فکر اساسی برای همه روستاها و جاهای فقیر ایران و بخصوص مردم کُرد که همیشه مورد ظلم، ستم، سختی و مشکلات واقع شده و همیشه در مقابل همه مشکلات سینه سپر کرده است، ملتی که توانسته به تنهایی از تمام مرز ایران محافظت بکند و نگذارد که یک وجب خاک ایران از دست برود، ملتی که همیشه پیشمرگ بوده و سلحشور است؛ زبان، لباس و آداب و رسوم و #فرهنگ و #هنر خود را حفظ کرده است، اصالت دارد و شریف و نجیب است. ما انتظارمان همین است که به وضعیت آنها رسیدگی بیشتری بشود؛ چون توقع زیادی نیست، چون شایستگی این را دارند. چیزی که کوچکترین حق هر فردی است که در این کشور زندگی میکند.
@NovinketabGooya
نوینکتاب
جا دارد که #انسان از این غصّه دق کند! @NovinketabGooya
قصه، قصهی خلخال و زن یهودی نیست. داستان حکایت آدمهایی است که سالهای سال سختی کشیدهاند و همواره برای حتی یک وجب از خاک #ایران سینه را سپر کردهاند. اما حالا وقتی به بلایی گرفتار آمدهاند، گویی موضوع چندان جدی نیست.
روی سخن با #مردم بامرام نیست؛ که معرفت آنها دستمریزاد بلند بالایی میخواهد که زبان، توانش را ندارد. حرف و سخن با مسئولانی است که نیستند. نه حاضر و نه مسئول.
مردمان نجیب #کرمانشاه حالا هم عزادار چهل روز ایستادن، بی عزیزانِ در خاک خفتهشان هستند و هم داغدار تَرَکهایی که بر زندگیشان نشسته است.
سرپل ذهاب، ازگله، ثلاث باباجانی، قصر شیرین و روستاهای با خاک یکسان شده هنوز بوی خاک و آوار میدهد. شیربچههای #کرد کرمانشاه، چهل #یلدا را تا صبح لرزیدهاند و اشک ریختهاند. آن وعدههای وعید و بعید مثل همان حلوا حلوا گفتنی است که هنوز دهان کرمانشاه را #شیرین نکرده و به این زودیها هم نمیکند.
اما میشود این چهل روز شرمندگی را از ذهن و دل مردم کرمانشاه زدود و کمک کرد تا بیشتر از این غم نبینند. میشود #زندگی را برای اهالی دیار #فرهاد «شیرین» کرد. هرچند به اندازهی کندن #بیستون سخت باشد.
پینوشت یک: کاش کاغذبازیها روزی تمام میشد و مردم سخت و سختیکشیدهی غرب، کمی ریههایشان را از هوای آرامش پر میکردند.
پینوشت دو: کدام قانون و بخشنامهای میگوید خانوادهای با کودک معلولش همچنان زیر چادر شب را صبح کند؟
پینوشت سه: آقای مسئول به این عکسها خیره شو، خیره شو!
#زلزله
#زمین_لرزه
@NovinketabGooya
روی سخن با #مردم بامرام نیست؛ که معرفت آنها دستمریزاد بلند بالایی میخواهد که زبان، توانش را ندارد. حرف و سخن با مسئولانی است که نیستند. نه حاضر و نه مسئول.
مردمان نجیب #کرمانشاه حالا هم عزادار چهل روز ایستادن، بی عزیزانِ در خاک خفتهشان هستند و هم داغدار تَرَکهایی که بر زندگیشان نشسته است.
سرپل ذهاب، ازگله، ثلاث باباجانی، قصر شیرین و روستاهای با خاک یکسان شده هنوز بوی خاک و آوار میدهد. شیربچههای #کرد کرمانشاه، چهل #یلدا را تا صبح لرزیدهاند و اشک ریختهاند. آن وعدههای وعید و بعید مثل همان حلوا حلوا گفتنی است که هنوز دهان کرمانشاه را #شیرین نکرده و به این زودیها هم نمیکند.
اما میشود این چهل روز شرمندگی را از ذهن و دل مردم کرمانشاه زدود و کمک کرد تا بیشتر از این غم نبینند. میشود #زندگی را برای اهالی دیار #فرهاد «شیرین» کرد. هرچند به اندازهی کندن #بیستون سخت باشد.
پینوشت یک: کاش کاغذبازیها روزی تمام میشد و مردم سخت و سختیکشیدهی غرب، کمی ریههایشان را از هوای آرامش پر میکردند.
پینوشت دو: کدام قانون و بخشنامهای میگوید خانوادهای با کودک معلولش همچنان زیر چادر شب را صبح کند؟
پینوشت سه: آقای مسئول به این عکسها خیره شو، خیره شو!
#زلزله
#زمین_لرزه
@NovinketabGooya