نوین‌کتاب
3.6K subscribers
2.03K photos
931 videos
33 files
966 links
🔸️کتاب بشنویم
نوین‌کتاب؛ اولین ناشر تخصصی کتاب صوتی در ایران
#کتاب_بشنوید

ارتباط با ادمین:
@NovinketabAdmin

novinketab.com
۰۲۱-۶۶۱۲۲۴۲۶
Download Telegram
"واحه اي در لحظه/ سهراب سپهری"


به سراغ من اگر مي آييد،
پشت هيچستانم‌.


پشت هيچستان جايي است‌.
پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است
كه خبر مي آرند، از گل واشده دورترين بوته خاك‌.
روي شن ها هم‌، نقش هاي سم اسبان سواران ظريفي است
كه صبح
به سر تپه معراج شقايق رفتند.
پشت هيچستان‌، چتر خواهش باز است‌:
تا نسيم عطشي در بن برگي بدود،
زنگ باران به صدا مي آيد.
آدم اين جا تنهاست
و در اين تنهايي‌، سايه ناروني تا ابديت جاري است‌.

به سراغ من اگر مي آييد،
نرم و آهسته بياييد، مبادا كه ترك بردارد
چيني نازك تنهايي من‌. چيني نازك تنهايي من‌.

📖#از_اهالی_امروز
🖋 نویسنده #سهراب_سپهری
🎤 گوینده #مهرداد_اسکویی
🎼 موسیقی #رضا_ناژفر

کتاب بشنوید:
🎧🎧 @novinketabgooya 🎧🎧
"پشت دریاها/ سهراب سپهری"


قايقي خواهم ساخت‌،
خواهم انداخت به آب‌.

دور خواهم شد از اين خاك غريب
كه در آن هيچ كسي نيست كه در بيشه عشق
قهرمانان را بيدار كند.

قايق از تور تهي
و دل از آرزوي مرواريد،
هم چنان خواهم راند.
نه به آبي ها دل خواهم بست
نه به دريا-پرياني كه سر از خاك به در مي آرند
و در آن تابش تنهايي ماهي گيران
مي فشانند فسون از سر گيسوهاشان‌.

هم چنان خواهم راند.
هم چنان خواهم خواند: «دور بايد شد، دور.
مرد آن شهر اساطير نداشت‌.
زن آن شهر به سرشاري يك خوشه انگور نبود.

هيچ آيينه تالاري‌، سرخوشي ها را تكرار نكرد.
چاله آبي حتي‌، مشعلي را ننمود.
دور بايد شد، دور.
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.»

هم چنان خواهم خواند.
هم چنان خواهم راند.

پشت درياها شهري است
كه در آن پنجره ها رو به تجلي باز است‌.
بام ها جاي كبوترهايي است كه به فواره هوش بشري
مي نگرند.
دست هر كودك ده ساله شهر، خانه معرفتي است‌.
مردم شهر به يك چينه چنان مي نگرند
كه به يك شعله‌، به يك خواب لطيف‌.
خاك‌، موسيقي احساس تو را مي شنود

و صداي پر مرغان اساطير مي آيد در باد.
پشت درياها شهري است

كه در آن وسعت خورشيد به اندازه چشمان سحرخيزان
است‌.
شاعران وارث آب و خرد و روشني اند.

پشت درياها شهري است‌!
قايقي بايد ساخت‌. قايقي بايد ساخت

📖#از_اهالی_امروز
🖋 نویسنده #سهراب_سپهری
🎤 گوینده #مهرداد_اسکویی
🎼 موسیقی #رضا_ناژفر

کتاب بشنوید:
🎧🎧 @novinketabgooya 🎧🎧
"روشني‌، من‌، گل‌، آب/ سهراب سپهری"


ابري نيست .
بادي نيست‌.


مي نشينم لب حوض‌:
گردش ماهي ها ، روشني ، من ، گل ، آب‌.
پاكي خوشه زيست‌.

مادرم ريحان مي چيند.
نان و ريحان و پنير ، آسماني بي ابر ، اطلسي هايي تر.
رستگاري نزديك : لاي گل هاي حياط‌.

نور در كاسه مس ، چه نوازش ها مي ريزد!
نردبان از سر ديوار بلند ، صبح را روي زمين مي آرد.
پشت لبخندي پنهان هر چيز.
روزني دارد ديوار زمان ، كه از آن ، چهره من پيداست‌.
چيزهايي هست ، كه نمي دانم‌.
مي دانم ، سبزه اي را بكنم خواهم مرد.
مي روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم‌.
راه مي بينم در ظلمت ، من پر از فانوسم‌.
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت‌.


پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج‌.
پرم از سايه برگي در آب‌:
چه درونم تنهاست‌.

📖#از_اهالی_امروز
🖋 نویسنده #سهراب_سپهری
🎤 گوینده #مهرداد_اسکویی
🎼 موسیقی #رضا_ناژفر

کتاب بشنوید:
🎧🎧 @novinketabgooya 🎧🎧
"دوست/ سهراب سپهری"

بزرگ بود بزرگ بود
و از اهالي امروز بود

و با تمام افق هاي باز نسبت داشت
و لحن آب و زمين را چه خوب مي فهميد.

صداش
به شكل حزن پريشان واقعيت بود.
و پلك هاش
مسير نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دست هاش
هواي صاف سخاوت را
ورق زد
و مهرباني را
به سمت ما كوچاند.

به شكل خلوت خود بود
و عاشقانه ترين انحناي وقت خودش را
براي آينه تفسير كرد.
و او به شيوه باران پر از طراوت تكرار بود.

و او به سبك درخت
ميان عافيت نور منتشر مي شد.
هميشه كودكي باد را صدا مي كرد.
هميشه رشته صحبت را
به چفت آب گره مي زد.
براي ما، يك شب
سجود سبز محبت را
چنان صريح ادا كرد
كه ما به عاطفه سطح خاك دست كشيديم
و مثل لهجه يك سطل آب تازه شديم‌.

و ابرها ديديم
كه با چقدر سبد
براي چيدن يك خوشه بشارت رفت‌.

ولي نشد
كه روبروي وضوح كبوتران بنشيند

و رفت تا لب هيچ
و پشت حوصله نورها دراز كشيد
و هيچ فكر نكرد
كه ما ميان پريشاني تلفظ درها
براي خوردن يك سيب
چقدر تنها مانديم‌. چقدر تنها مانديم‌.


📖#از_اهالی_امروز
🖋 نویسنده #سهراب_سپهری
🎤 گوینده #مهرداد_اسکویی
🎼 موسیقی #رضا_ناژفر

کتاب بشنوید:
🎧🎧 @novinketabgooya 🎧🎧
🔵 هفته مان را با كتاب آغاز كنيم


"واحه اي در لحظه/ سهراب سپهری"


به سراغ من اگر مي آييد،
پشت هيچستانم‌.


پشت هيچستان جايي است‌.
پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است
كه خبر مي آرند، از گل واشده دورترين بوته خاك‌.
روي شن ها هم‌، نقش هاي سم اسبان سواران ظريفي است
كه صبح
به سر تپه معراج شقايق رفتند.
پشت هيچستان‌، چتر خواهش باز است‌:
تا نسيم عطشي در بن برگي بدود،
زنگ باران به صدا مي آيد.
آدم اين جا تنهاست
و در اين تنهايي‌، سايه ناروني تا ابديت جاري است‌.

به سراغ من اگر مي آييد،
نرم و آهسته بياييد، مبادا كه ترك بردارد
چيني نازك تنهايي من‌. چيني نازك تنهايي من‌.

#از_اهالي_امروز
#سهراب_سپهری
🎤 #مهرداد_اسکویی
🎼 #رضا_ناژفر
#نوين_كتاب_گويا

🎧 @novinketabgooya 🎧