یادداشت B
162 subscribers
238 photos
62 videos
85 files
95 links
Download Telegram
signal-2023-03-03-171838.pdf
1 MB
سند گزارش جلسه سری فرماندهان سپاه و اطلاعات با علی خامنه‌ای
از ۱۴۰۱ چه آموختم؟

یادآوری شد که انسان سیاستمدار، امام معصوم نشسته در ذهن‌ها و فرشته بی‌خطا و مقام مقدس نیست. چند وجهی است و در نگرش کلی بر اصول حقوق بشر و تخصص مدیریت می‌تواند اندازه‌گیری شود. آموختم که پیامد علم در زبان فارسی چقدر می‌تواند پر خطا، مناقشه برانگیز و ایجاد کننده آشوب باشد.

آموختم که در انتقال مفهوم از زبان‌های علمی جهانی به زبان فارسی باید در جایگزینی بسیار وسواس به خرج داد و اگر وسواس کفایت نکرد حتما توصیف آن نیز در ادامه بیاید. از آن جمله که آنچه طی ماه‌های گذشته از عبارت «تمامیت سرزمینی» یا ارضی می‌گویند معنای مراقبت از کشور در برابر هجوم دشمن متجاوز دارد.

و آنچه که اصل استراتژیک و نه الزاما سیاسی است یکپارچگی در جامعه هدف برای پیشبرد پروژه در برنامه‌ریزی استراتژیک است که این روزها در دنیای ایرانی می‌تواند پیوستگی سرزمینی برای گذار دموکراتیک توصیف شود. طبعا آنان که به دموکراتیک بودن گذار باوری ندارند راه خود را می‌روند.


از آن جمله که self-determination که به اشتباه و آزاد به «حق تعیین سرنوشت» معنا شده، ترمی حقوقی بین‌المللی برای رهایی از استعمار (قانون آب شور و متعلقات) است و در معنای دقیق‌تر یعنی خودگردانی یا خودفرمانی و نه الزاما جدایی‌طلبی که البته به معنای عدم تمرکز قدرت نیز توصیف می‌شود.

آموختم که مقاومت مدنی (Civil resistance) الزاما تحلیل تکنیکال که تکرار تاریخی دارد همه جا قابل تعمیم نیست و تاریخ ممکن است تنها یک بار اتفاق بیافتد و بسیار منحصر به فرد باشد. آموختم که هزاران واقعه تاریخی گرچه آموختنی هستند اما نافرمانی‌ها می‌توانند در لحظه و استراتژی سناریو باشند. (HHL approach)

آموختم که به عنوان یک ایرانی در تفکر انتقادی (Critical Thinking) بسیار ضعیف هستیم و در چکاچک شمشیر البته همیشه حق با پایگاه سیاسی و تبار و تعصب است و از آن روشنایی مفهوم بیرون نخواهد آمد. خروجی‌ها بیشتر غیرعمد و البته گاهی شدیدا مغرضانه می‌شوند.

و لازم است درک کنیم بین Consequentialism و Teleology دو رویکرد زمین تا آسمانی است و C برای زمینی بودن استراتژی بسیار ارزنده و تاثیرگذار است. آموختم که آگاه شدن به ضعف‌ها می‌تواند ما را آماده آموختن کند و بنیاد آموزش کودکان می‌تواند بنیادی در تفکر انتقادی داشته باشد.

آموختم که پیروزی در ذهن ما اتفاق افتاده است و داریم زندگی‌اش می‌کنیم و تبیین sequential و additive و intersectional یکی از راههای آگاهی برای سیاست‌گذاری های عمومی و کلان نگری برای رفع تبعیض است. یادآوری شد تفکر سیستم درمانگر مخدوش است و فرم حکومت، سیستم رفع تبعیض نیست.

آموختم مناقشه بر سر واژگان در زبان فارسی برای ابزار سازی و نبرد در تفکر انتقادی است. این از ضعف در اندیشیدن می‌آید که دیگران را با ابزار منکوب کنیم تا ایده را به پیش ببریم. جنگ بر سر کلمه «ملت» از آن جمله است و یادآوری شد اگر کسی مسیر گفتگوی انتقادی را دستکاری می‌کند باید از آنجا دور شد.

کمی آموختم که پروپاگاندای شیعه بسیار پرقدرت و هنوز زنده است و برای مقابله با آن نیازمند کاری سازمانی، منسجم و نیازمند سرمایه‌گذاری مالی است وگرنه می‌تواند پیروزی را مخدوش، پرتنش یا جهت‌دار سازد.

یادآوری شد که پذیرش حق، اصل است اما اجرا می‌تواند گاهی بسیار چالش برانگیز و نیازمند زمان و مبتنی بر اولویت بحران و منابع باشد. یادآوری شد که همه چیز اکنون است و فردایی بدون درک اکنون وجود ندارد.
«اگر نمی‌توانید قلب‌ها و ذهن‌ها را به دست آورید، ممکن است تلاش کنید که دیگران پیوند و ذهنیتی را که به یکدیگر دارند از دست بدهند. اگر نمی توانید برنده شوید، دیگران را مجبور کنید ببازند.»

اجرای «اثر دومینو» ی سپاه سایبری و دیگر تاکتیک‌های زمین سوخته از رژیم

https://www.wired.com/story/iran-cyber-army-protests-disinformation/
‏شبکه گذار حتی یک تشکل سیاسی نیست. از محتوای آنچه در وب‌سایت gozar.org‎ آمده مشخصا با یک پلت‌فرم گفتگو با اهداف بررسی روش های علمی و کاربردی برای گذار دموکراتیک طرف هستیم.

‏در سطح محدود و موضوعی با چیزی شبیه یک شبکه اجتماعی روبرو هستیم. حالا مثل توییتر که این همه قوانین رنگارنگ دارد، شبکه گذار هم دو شرط عضویت گذاشته: باور به عبور از جمهوری اسلامی و گذار دموکراتیک و عدم ارتباط و وابستگی به جمهوری اسلامی. حالا این را چه گونه می‌سنجند اما حرف دیگری ست که باید از آنها پرسید.

‏گذار دموکراتیک اسمش روش است و طبعا پلت‌فرمی که برای گفتگوهای علمی طراحی می‌شود نمی‌تواند میزبان دو گروه خاص باشد. چه گروهی که بر طبل ملی‌گرایی افراطی می‌کوبد و چه گروهی که جدایی طلبی را مطلوب سیاسی خود می‌داند.

خالی کردن فضای ظرفیت‌های موجود یعنی ایجاد فضا برای گروه‌هایی که درکی از دموکراتیک بودن ندارند. حضور دیگرانی کاردان و مسلط به بازیگری عصر ساز و کار هم‌رقابتی ضروری و در اولویت است و با توجه به کبود فرصت‌ها نیاز است از کسانی که بازیگران عصر هم‌رقابتی دموکراتیک نیستند، دوری و آنها را منزوی کرد.

گذار دموکراتیک در کشورهای با جوامع فرهنگی چندگانه برای نتیجه‌گیری، غایتی در گفت‌وگو و مذاکره دارد. در لحظات استراتژیک و پر خطر، غنیمت بازیگران، بهره جویی از منابع و کشف پتانسیل در منابع پنهان شده ملی است.

همه‌ی آنچه که از تمرینات دموکراتیک در وضعیت هم‌رقابتی گفته می‌شود، سرمایه‌گذاری برای توسعه‌ی محتوایی است که امکان دستیابی به دموکراسی پس از کارزارهای بدون خشونت را آنچنان که پیتر آکرمن از آموزه‌های مقاومت مدنی می‌گوید، پس از ۵ سال امکان‌پذیر سازد.
‏۸ پرسش کلیدی پیتر آکرمن درباره هر نوع اقدام موثر مدنی

ایجاد توانمندی:

۱-آیا کمپین مقاومت مدنی مردم را حول آرمانها، رهبران واستراتژی واحد برای پیروزی متحد می‌کند؟

۲-آیاکمپین مقاومت مدنی ضمن حفظ انضباط بی‌خشونت، گزینه‌های تاکتیکی متنوع را به کار می‌گیرد؟

‏۳-آیا کمپین مقاومت مدنی برای ایجاد حداکثر اختلال با حداقل خطر، تاکتیکهای خود را تنظیم می‌کند؟
۴-آیا کمپین مقاومت مدنی به دنبال یافتن راههایی برای جلب ارزشمندتر حمایت بیرونی است؟

هدایت مبارزه:

‏۵-آیا تعداد و تنوع شهروندانی که با خودکامگی رویارویی دارند احتمالا افزایش پیدا می‌کند؟

۶-آیا اعتقاد حکومت خودکامه به اثربخشی سرکوب خشونت‌بار کاهش می‌یابد؟

۷-آیا احتمال ریزش حامیان کلیدی حکومت خودکامه افزایش می‌یابد؟

‏۸-آیا پس از مبارزه، نظم سیاسی که برقرار می‌شود با ارزشهای دمکراتیک سازگارخواهد بود؟

منبع:
https://t.me/NotesB/487
چگونه تعارض بین گروهی_سازمانی را حل کنیم؟
مدیریت تعارض در گذار دموکراتیک


بردیا موسوی

حتما در این چند روز درباره‌ی شبکه‌ی گذار، ائتلاف‌های انجام شده یا ائتلاف‌های خط کشی شده و همسو و گاهی بیهوده، بی‌رمق یا ناامید کننده شنیده‌اید. چگونه باید با این وضعیت مقابله کنیم یا روبرو شویم؟
پاسخ صریح و چکیده این است: هویت بازی را درک کنید و افراد نادان را از گود خارج کنید


تعارضات سازمانی یا گروهی از این جهت که نتیجه‌گیری‌ها را عقیم می‌کنند و به منافع جمعی، گروهی و ملی ضربه می‌زنند بسیار مهم و استراتژیک تلقی می‌شوند. یک گروه یا سازمان گاهی به گسترش مرزهای خود می‌اندیشد و گسترش مرز ِ توانایی گاهی نیازمند جستجو برای یافتن partnership یا مشارکت با دیگران است.

درباره‌ی روش بهینه و نتیجه‌گرایی دقیق از همکاری و هم‌رقابتی سازمانی که جغرافیای تازه‌ای را برای شما تعریف می‌کند به طور مستقل و جای دیگری به زودی منتشر می‌کنم اما می‌دانم که برای انجام آن پیشاپیش نیازمند درک این موضوع هستیم که تعارض را بفهمیم و هزار مدعیان را به عقب برانیم.

نارسایی در انجام وظیفه‌ی عالی که در گذرانی دموکراتیک می‌اندیشیم در چندین پیش‌فرض عاطفی، فرهنگی و همچنین دانش مقابله با وضعیت گیر افتاده است. پیشاپیش همه می‌دانند که این عبور سهمگین به تنهایی امکان‌پذیر نیست اما نه تنها برای گروه‌هایی که وفادار اند راهی نمی‌جویند که حتی کوشش می‌کنند با خلق عبارت های نابودکننده و ایجاد تعارض جدید، بن‌بست تازه‌ای برای گروه تعریف کنند.‌

دنیای خیالی می‌سازند و تصور می‌کنند در بن‌بست تازه می‌توان دیوار را حفاری کرد و مرزی تازه جستجو کرد. به هر رو اگر هنوز امیدی باقی مانده و دارید به مشارکت سازمانی فکر می‌کنید پیشاپیش درباره موضوعاتی که اینجا لیست می‌شوند بیاندیشید و آن‌گاه برای مشارکت سازمانی و گفتگو آماده شوید.

چهار گام کلیدی برای رفع تعارض در گذار دموکراتیک:

۱_هویت بازی تازه را مشخص کنید و آن را از ارزش‌های سازمان خود متمایز و همسو کنید

متمایز کردن به نوعی مستقل نگه داشتن یک ارزش است که نهایتا به سود چشم‌انداز سازمان تمام می‌شود. در اینجا با هویت تازه‌ای به نام گذار دموکراتیک مواجه هستیم. ارکان مختلف سازمان ممکن است آن را درست درک نکنند و در مسیر حرکت، احساس کنند ارزش‌های حرفه‌ای که همواره به آن‌ها تاکید شده، دارد مورد خدشه قرار می‌گیرد.

طبعا هر سازمان سیاسی غایت فکری و اجرایی خود را جستجو می‌کند اما برای آنکه بتواند روزی آنها را عینی کند لازم است در دوران گذار سیاسی و دموکراتیک، یک زمین بازی طراحی کند. طراحی زمین بازی به معنای کنسل کردن ارزش‌های سازمان نیست و دقیقا به این دلیل که برای ادامه حیات همه گروه‌ها به آن زمین بازی نیاز است، باید بتوانید آن را در شرایطی برنده_برنده برای همگان نیز بخواهید.

در زمین بازی، سهام ویژه نمی‌فروشند و پیش‌فرض های دیکته شونده شما در طراحی زمین بازی هیچ ارزشی برای دیگران ندارد.‌ تعریف بازی و آموزش سازمانی در بین وفاداران یک گروه در دوران پیش از مشارکت سازمانی اتفاق می‌افتد و بی‌توجهی به آن در اقدام‌ها برای مشارکت سازمانی، افراد شما را تبدیل به نیروی تخریب می‌کند.

۲_ افراد متعصب، لجباز و نادان را از ماموریت تازه دور نگه دارید

رهبران گروهی و افراد موثر سازمان‌های متنوع مخالف جمهوری اسلامی، سرمایه‌های اجتماعی و انسانی در دوران پیش از گذار دموکراتیک و مشارکت سازمانی برای تعیین جغرافیای پیشروی در مبارزه هستند. افراد همدل، دارای دانش تخصصی در سیاست و منافع ملی را شناسایی کنید و افراد تندرو را که دانش مذاکره ندارند و هیچ دانشی از هویت بازی جدید ندارند و با لجبازی و نادانی، زمان و هزینه تلف می‌کنند، از وضعیت هم رقابتی دور نگه دارید یا از بازی خارج کنید.

۳_ تحرکات سپاه سایبری دشمن را بشناسید و برای افراد سازمان، مرزهای شناسایی و عدم هم‌سویی در هر دوره تعریف کنید

تخریب اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی یک پروژه‌ی امنیتی چندگانه در سطوح مختلف است. هر چقدر نیاز است برای آموزش و آمادگی هزینه کنید تا از ایجاد تعارضات جدید و عملیات های آینده مصون بمانید. اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی، چه در داخل و چه بیرون از ایران بارها و طی ۴۴ سال گذشته هدف ترورهای خونینی قرار گرفته است. آنها موفق شده‌اند به مرور زمان هسته مرکزی گروه‌ها را هدف قرار دهند و بی‌اعتمادی را ترویج کنند. همسویی با سپاه سایبری، آگاهانه یا ناآگاهانه مشارکت در پروژه انهدام سازمانی گروه‌های مخالف است.

۴_ به گفتگوها، نشست‌ها و ظرفیت‌های تازه و پلت‌فرم‌های ایجاد گفتگو اصالت ببخشید
ادامه ...

همه‌ی آنچه در گذار دموکراتیک می‌گذرد، گفتگوی نخبه‌گانی بین سرمایه‌های اجتماعی و سیاسی سازمان‌ها ست. گفتگویی که به قیمت پایداری و وفاداری به آینده ایران، ستم دیدگان و از دست رفته‌گان ناچار است راهی برای توافق بین نیروهای دموکراتیک بیابد. این موضوع غیر ممکن نیست و همزمان نیاز به شهامت در گرفتن تصمیمات سخت اما شفابخش دارد.
همه‌ی آنچه که از تمرینات دموکراتیک در وضعیت هم‌رقابتی گفته می‌شود، سرمایه‌گذاری برای توسعه‌ی محتوایی است که امکان دستیابی به دموکراسی پس از کارزارهای بدون خشونت را آنچنان که پیتر آکرمن از آموزه‌های مقاومت مدنی می‌گوید، پس از ۵ سال امکان‌پذیر سازد.

‏وضعیت هم‌رقابتی، چیدمانی به این شکل:

۱_تحلیل وضعیت: شعار/مانیفست های اصلی
شامل انواع تحلیل‌های جامعه‌شناختی/ سیاسی
سازمانی مانند pestle و استراتژی سناریو HHL approach
۲_ تحلیل مدیریت تعارض
۳_ مشارکت سازمانی partnership
۴_ جاری سازی استراتژی
Two women running on the beach
Pablo Picasso
آشیانه‌ام زیر کرکره‌ای صورتی
هاشوری در هم‌تنیده
سایه‌ای مانیفستی با پنجره‌هاش
دیواره‌‌ای مغشوشی
فعلی که بر نمی‌تابم

و نورهای سوزن سوزنی
هم تویی هم منی که نبودم
به مقدار لازم از قرمز و سبز بر دلم نشسته بود

آشیانه‌ام خدا نگهدار من
خدا نگه دار ِ هر که از ماندنت می‌پرسید
نگهبان تو
هر پایی که در خیابانت می‌کوبند
آشیانه‌ام
بوی موی سوی ِکور سویی در قاصدک‌هاست

آشیانه‌ام
به مقدار لازم
سفید در آبی
بر دلم نشسته بود

بردیا موسوی
‏در دوران هم‌رقابتی برای گذار دموکراتیک، همبستگی از پایه‌های انسانی و حقوق بشری آغاز و تعریف می‌شود و باید بتواند سودمندی حقوقی و سیاسی فرد فرد ایرانیان را در پلتفرمی از گروه‌های سیاسی و اجرایی و نه چند فرد ببیند.
چگونه می‌خواهید ایرانیان داخل کشور شما را بخشی از خود بدانند؟

‏ترکیه و دیگر کشورهای اطراف ایران به منطقه جنگی مجروحان آسیب دیده از جنگ با حکومت اسلامی تبدیل شده. در ۴۴ سال گذشته از مجموعه همه نیروها از چپ ترین تا راست ترین: برای التیام زخم‌ها چه کاری انجام داده‌اید؟ به طور مشخص ارتباطات را چگونه تعریف می‌کنید؟ یک صدا را چگونه می‌شنوید؟

‏تا زمانی که ایران بودم احساس خویشاوندی و تعلق عمیقی بین خود و تک‌تک فعالین سیاسی و معترضان در گوشه گوشه آن خاک غریب و در خون می‌دیدم. تصورم این بود که همین نشان در بیرون از ایران هم برقرار است. اما واقعیت این است که پیوستگی سیاسیون با رویدادهای حقوق بشری قطع شده است.

‏منازعات در سطحی نازل از عدم درک ساختار مبارزه و اضطرار پیوند با داخل ایران، بیهوده و در رنج از اصطحکاک روانی مصرف می‌شود. دانش سازمانی وجود ندارد و هسته‌های محفلی با ادعای حق‌گویی، بدون آمادگی و منش آخوندی نهادینه بر افکار عمومی حکومت می‌کنند‌.

‏بزرگان سیاست ما از هر گروهی، چقدر درباره این وضعیت می‌دانند؟ آیا گوش شنوایی وجود دارد؟ آیا می‌شنوید؟ در دوران هم‌قابتی، ارتباط استراتژیک بین مفاهیم انسانی و سیاست برای پیوستگی سازمانی وجود دارد. اگر آن را درک نکنیم امکان ایجاد پیکر بندی و پیروزی محال است.
چیزی که بسیاری به آن نمی‌اندیشند شکافته شدن و فروپاشی هسته‌ی قدرت در جمهوری اسلامی است. بیشتری نگران پذیرش تام و تمام حقوق فرد فرد خود در ایران آینده هستیم. آنها که تصویر بزرگ (zoom out) در چشم‌انداز دارند با آنها که شدیدا تصویر ِفقط ملی یا لوکال دارند، به هر نوع همبستگی خدشه وارد می‌کنند.

شکافته شدن هسته قدرت می‌تواند گاهی ظهور نیروهای غالب و وحشی را نیز توجیه کند. پیدایش داعش شیعی و فاقد دولت در میانه‌ی منازعات، بسیار محتمل است. دخالت امنیتی روسیه و کشورهای عربی هنوز دیده نمی‌شوند. خیرخواهی جمعی و تعریف فراگیر منافع ملی هنوز غایب است و در این جنگ کلمات، بهتر است کمی درنگ و درک کنیم که میان پذیرش بدیهی حقوق تا جاری شدن آن به زمان و استراتژی نیاز است و البته هنوز جمهوری اسلامی بر مسند قدرت قرار دارد.

جرج تاون فرصت کمی برای درک اضطرار دارد. توصیف غالب محتوای اپوزیسیون، عدم درک اضطرار است و بی‌باوری به ددلاین. کسی تا ابد منتظر شما نمی‌ماند.

اوضاع میهن، شده شعری از فروغ فرخزاد:
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راهها ادامه‌ی خود را
در تیرگی رها کردند

نقش دیگری باید زد.
حرف می‌زنی که
آفتاب طلوع می‌کند
و هم
ابرهای تیره کنار او
در نیمی از آسمان برهنه شده‌ای
و در نیم انگار
آخرین تکه‌های پیراهنت
رنگ‌های بیشتری آزاد می‌کنند

امروز سه‌شنبه است
و این پرنده‌ی آبی
 که میان جمجمه تا فنس‌های سینه‌ام
دیر شده دنیا را می‌پاید
از پرهاش چند بوسه‌ گل داده اما
چشم‌هاش
تکه تکه یخ می‌بارند

و اکنون ستاره، رسوایی‌ست
و اکنون دشت، ناپیدا
و در گذشته که تمام حسادت‌م
و حالا که آینده مشتی یأس
‏دیدم که آفتاب تموز
از چشم‌های من
و جرعه‌ای تیز از عرق‌فروشان چارباغ
بر زاینده‌رود نشسته است
دیدم تو را که  ستون‌های مرا می‌شویی
می‌روی و می‌روی، نمی‌مانی...


به جلفا باز گردانم
 یا
به سرزمینی در نواحی عثمانی
به خاطری که در خونم جاری ست
مرا به خانه‌ای که بوی مادرم
بوی گربه‌ام
وقتی هنوز مرگ مردد است
بازگردان
نخستین آغوش
گناهانم را اعتراف خواهم کرد
«بخشیده خواهم شد»

بردیا موسوی
۲۰۱۸/ وانک، اصفهان