یادداشت B
162 subscribers
238 photos
62 videos
85 files
95 links
Download Telegram
پترن یابی در ⁧ #استراتژی_تغییر⁩ یک موقعیت برای انتخاب یا دستچین تجربه تاریخی نیست

‏این تفکر ناشی از عدم شناخت و این همانی کردنِ قطعی پترن‌ها و رویدادهاست. الگو، طرح‌واره یا پترن در آغاز تحلیل استراتژیک باید به طور دقیق با وضعیت فعلی،‌ بررسی شود تا تطبیق‌های ساختاری خود را از نظر الگوی مدیریت تصمیم‌گیری سیاسی و همین‌طور قیاس تاریخی با نیروی سرکوب در قدرت مستقر به درستی پیدا کند.

‏در بسیاری از نظریه‌پردازی ها برای تحلیل استراتژیک، علت اصلی شکست‌ها بر اساس نوع رویکرد به استراتژی و گزینش پترن، بروز می‌یابد. به همین خاطر بعدها روی استراتژی بر اساس سناریو مطالعات جدی‌تر مورد توجه قرار گرفت تا از بار خطای پترن و رویکردها بکاهد.

‏سیاستمدار گرچه دنباله‌روی کالکتیو است ولی هیچ‌گاه از آنها عقب‌تر نیست. چه بسا خود را برای موقعیت هایی که جامعه به آن فکر هم نمی‌کند آماده ‌کرده است.

‏چنین دیدگاهی متاسفانه به خاطر تصور هزینه کمتر و تنها وادی دموکراتیک، بین اصلاح‌طلبانِ نزدیک به میرحسین موسوی، اطرافیان نرگس محمدی، نسرین ستوده و برخی چپ‌ها در خارج از کشور شایع است.

‏بر خلاف چیزی که هواداران پادشاهی عموما تصور می‌کنند، دیدگاه رضا پهلوی به این گروهها بسیار نزدیک‌تر است و مدل‌های مخملی اروپای شرقی و نهایتا مدل شیلیایی_آرژانتینی در گذار و عدالت انتقالی برای این طیف محبوبیت دارد.

‏نقطه تعارض اینجاست که حامد اسماعیلیون به برخی از همین گروهها نزدیک است اما وجهه دادخواهی او به انتخاب این پترن نمی‌خورد. چه چیزی او را به این گروهها نزدیک کرده؟ به درستی نمی‌دانم. بخشی را باید به این حساب گذاشت که پیشینه‌های فکری این گروهها را به درستی نمی‌شناسد. ممکن است به سطحی نازل از دادخواهی آنها برای آغاز پروسه قناعت کند اما بیشتر احتمال می‌دهم به خاطر منشا خشم عمیقی که از جمهوری اسلامی در او وجود دارد به زودی از آنها دور شود.

‏این یک خطاب عمومی است: در ایران کنونی اگر کسی اعتصابات فلج کننده را در ساختار شغلی صنفی فعلی جدی بگیرد قابل اعتماد از نظر سیاسی نیست. مگر اینکه این ادعا را با برنامه سیاسی قابل اجرا مطرح کند.

‏دغدغه رضا پهلوی اما چیز دیگری است. او هنوز و با گذشت این همه حوادث هولناک از سرکوب، تحلیل دقیقی از وضعیت اقدام و پذیرش مسوولیت ندارد. در ماههای گذشته دیدیم که حدفاصل اعدام های اولیه تا اوج گرفتن حملات شیمیایی به مدارس دخترانه در آوریل ۲۰۲۳، رضا پهلوی و حلقه نزدیک همفکران هنوز به رکن سوم مقاومت مدنی (ریزش از ساختار سرکوب) امید داشتند و البته هنوز هم دارند. دقیقا در همین محدوده‌ی دسامبر ۲۲ تا ماه آوریل ۲۳ اقدامات همه جانبه‌ای انجام می‌شود تا اروپا دست به تروریستی اعلام کردن سپاه نزند.

‏در رابطه با گروه‌های با منشا تبار باید گفت: عملا ترک‌ها یا بلوچ‌ها جایی حضور ندارند. یعنی حرکت حتی معمول نمی‌بینم. وضعیت در اردوی کُردها هم همین است. تقریبا همگی در یک انفعال و سردر گمی افتاده‌اند. زمانی درخواست‌هایی از حزب دموکرات کردستان وجود داشت که خودشان پیشنهاد دهنده نوعی همبستگی باشند، اما گویا چیزی اجرایی در عمل وجود ندارد.

‏انواع نیروهای واسطه سیاسی از شورای مدیریت گذار، شورای ملی تصمیم که از پس قرار همکاری با آنها گروه «پیمان همکاری» بیرون آمد هنوز برنامه سیاسی مشخصی برای وضعیت ارائه نداده‌اند.

‏تنها نقطه مشترک بین همه گروهها که در بالا گفتم از پادشاهی تا جمهوری و اقوام یک تکاپوی عجیب و غریب است: همه به دنبال ایجاد رسانه افتاده‌اند. این بدان معناست که فضای سیاسی هنوز رقابتی، بی ربط به گذار و تا حدودی هنوز خصمانه است.
یادداشت B
Photo
جامعه مدنی پس از ۷۰۰ سال

‏می‌خواستم امیدوار باشم ته مانده‌ای از امکان و عقل برای ساخت قدرت هنوز وجود دارد. نه! چیز زیادی باقی نمانده. آدم‌ها تایید کننده دیگرند چه در واشینگتن و چه از اوین. حرف از عبور کامل از جمهوری اسلامی یک چیز است و عمل چیز دیگری! تا زمانی که نرگس محمدی به صراحت اعلام دوری و جدایی از رحمانی و باند آلمانی نکند مسوولیت حرف‌های تقی رحمانی با اوست.

‏در اینکه یک باند سیاسی خاص که در آلمان شکل گرفته و نرگس آن را نمایندگی می‌کند تردیدی نیست. این یک دیدگاه ضد امریکایی است که مانند رضا پهلوی، به اقدامات سیاسی و سازماندهی پیش از گذار باوری ندارند.

‏آنها قبلا به اصلاحات ۷۰۰ ساله فکر می‌کردند حالا به ساخت جامعه مدنی پس از ۷۰۰ سال! به هر حال به هر نوع تفکر مزمن و طولانی، بدون سررسید تاریخی و غیر عامل در پروسه گذار باید نه گفت.

‏این نیروها در فرآیند استراتژی تغییر جایی ندارند. همیشه چند قدم عقب‌تر از جامعه هستند و بیشتر تشریفات مخالفت با حکومت اسلامی در ایران محسوب می‌شوند تا نیروی جدی که هراس جمهوری اسلامی را بربیانگیزد.

‏به این پرسش‌ها و عیار ارزیابی به طور جدی در روز جهانی حقوق‌بشر بیاندیشیم، توقف سرکوب به چه معناست؟ آیا همه چیزی که داریم تماشا می‌کنیم تاثیری در توقف خشونت همه‌جانبه از سمت حکومت دارند؟ تمایز بین یک اقدام متوقف کننده سرکوب و یک کارزار ادایی چیست؟
آنجا که باد
آهنگی ست و نام تو در گوش می‌پیچد
آنجا که راه
آفتابی ست
و لای انگشتان ما درود
پس از بدرود
آشیانه کرده است

«آفتابا بار دیگر خانه را پر نور کن»

تو می‌رقصیدی
و زمزمه‌‌ها
آرزوی رسیدنت بود
تو پای در قلبم کوبیدی
و صدای باز شدن جهانی
در چشم‌انداز روشن شد

«آفتابا بار دیگر خانه را پر نور کن»

آنجا که آب
نام توست و صورتم را
از دلتنگی خاموش می‌کند

آنجا که شیر تویی بیشه تویی
و آتش نگهبان ماست

«آفتابا بار دیگر خانه را پر نور کن»

آنجا که خاک
قلب توست
میهنی که بارها به آن اندیشیده‌ام

آنجا پناه در انگشتان تو آرمیده
و رویای دیشبم
قایقی بود نزدیک سواحل شما

«آفتابا بار دیگر خانه را پر نور کن»

بردیا
امیدوارم رقصیدن، شما تحلیل‌گر گرامی را وارد ِ این همانی فرض کردن ِوضعیت ما با انقلابیون مخملی نکند. انقلاب چک تا جایی که مطلعم حتی یک کشته هم نداشته و کوچکترین اعتراض ما در ایران ۵۰ کشته داشته و تا بیش از چندین هزار کشته هم رفته‌ایم.

معمولا ذهن آدمی فریب دهنده است. هر وقت راه حلی پیدا نمی‌کند دست به دامان یک پترن ساده برای فرافکنی نجات می‌شود. معمولا نیروی اپوزیسیونِ فاقد سازماندهی علاقمند است برای مدتی با این روش خود را نشئه نگه دارد.

در تحلیل ساختاری انقلاب‌ها دو چیز را در قیاس‌ها فراموش نکنید:

۱- در کشور پترن من، الگوی مدیریت تصمیم‌گیری سیاسی چگونه است؟

۲- در کشور پترن من، نیروی سرکوب در قدرت مستقر چگونه کار می‌کند؟
Forwarded from یادداشت B
‏سرد و تاریک از سحرگاه ۲۴ آبان ۱۴۰۲
‏عشق به ایران اما هنوز زنده است

‏موانع ایجاد خیر عمومی آنچنان در زوایای تاریک روح ما نشسته‌اند که چاره‌ای نداریم تا پدر را در نقاط مختلف فکری، فلسفی و سیاسی بیابیم و به قتل برسانیم تا بتوانیم از بند رهایی پیدا کنیم و پیشروی کنیم.

‏فرافکنی‌ها از وضعیت، ما را به جایی نمی‌رسانند. خوش‌بینی‌ها عامل روز_مرگی ما شده‌اند. امیدهای کاذب، تولید کننده‌ی پیوند در چشم‌اندارها نیستند و به هر طرف که چشم می‌اندازی مطلق نگری و سطحی نگری بی‌داد می‌کند. بیشتر از نادانی و پیشتر از سابقه‌ی بحران تفکر در ایران.

‏پارتنرشیپ سازمانی و مدرن در اندام‌واره‌ی فرهنگی ما جایی ندارند و نیاز فوری و عمیق به ایجاد زیربنای علمی و فلسفی دارند. در عین حال که نمی‌توانیم به یک روند مزمن و روانکاوانه متوسل شویم، همزمان خروج از بحران راه‌حل‌های یک استراتژی اسکالپر را نیز رد می‌کند.

‏تا زمانی که ساخت قدرت مشروعیت یافته‌ی سیاسی برابر مشروعیت نابود شده‌ی رژیم در خارج از ایران شکل نگیرد، اقدامات مرگ‌آفرین ج.ا به ویژه اعدام متوقف نمی‌شود. برای شروع باید درک کنیم چیزی مهم‌تر‌ از ایران در معنای خیر عمومی و ارزش‌های منتج از لیبرال دموکراسی وجود ندارد.

‏فعالان صاحب پلت‌فرم ما تبدیل به گویندگانِ گنده‌گو و بی‌خاصیت شده‌اند و گاهی نهایتا مجریان تبریک و تهییج و تسلیت در طبقه پنجم ایگو، و فعالان کم‌صدا تر یا پادوی گروه اول‌اند یا منزوی و نظاره‌گر یا شبیه گروه امداد در میدان جنگ، زخمی و کشته جابجا می‌کنند.

‏برای این موضوع لازم است تستوستر‌ون‌های خود را کنترل کنیم. در کار سازمانی همه چیز قابل اندازه‌گیری است. کسانی که از بیرون به ما نگاه می‌کنند برای حرف‌های بی سر و ته ارزشی قائل نیستند. یا می‌توانیم اقدام موثری انجام دهیم یا به راحتی در گردونه‌ی ساخت سیستم گذار سیاسی دموکراتیک محو خواهیم شد. تعصب شما تاثیری در فرآیند شکل‌گیری سیستم نخواهد داشت.

‏چه چیزی می‌تواند از مرگ جلوگیری کند؟ مرگ به خودی خود ناگزیر و فارغ نیک و بد در مفهوم است اما آنکه می‌تواند از مرگ پیشگیری کند احتمالا باید بتواند به این پرسش در دوران انتقالی پاسخ توصیفی بدهد و نیروی تمام کننده ایجاد کند.
Forwarded from یادداشت B
«اگر نمی‌توانید قلب‌ها و ذهن‌ها را به دست آورید، ممکن است تلاش کنید که دیگران پیوند و ذهنیتی را که به یکدیگر دارند از دست بدهند. اگر نمی توانید برنده شوید، دیگران را مجبور کنید ببازند.»

اجرای «اثر دومینو» ی سپاه سایبری و دیگر تاکتیک‌های زمین سوخته از رژیم

https://www.wired.com/story/iran-cyber-army-protests-disinformation/
رویا و نورئل منصوری
خواهران ایرانی اسراییلی یادتان گرامی

آنها در حمله ۷ اکتبر تروریست های حماس به صورت وحشیانه‌ای کشته و امروز ۱۶ دسامبر در کنار یکدیگر به خاک سپرده شدند.

در وضعیت بقا در جهان، اساسا جان ایرانی بی‌ارزش است، تنها وظیفه‌ی ما برجسته کردن این موضوع است که جان ایرانی اهمیت دارد. این وظیفه‌ای ست که هنوز در سیاست و حقوق بشر ایرانی برجسته نیست. منافع ملی ما به کف بقا رسیده است. باقی جهان را فراموش کنید. باقی جهان به اندازه‌ی کافی روضه خوان دارد، باقی جهان به اندازه‌ی کافی اشغال‌گر سطرهای خبری هستند. این ما هستیم که در این گوشه‌ی دنیا در تنهایی خود تنها افتاده‌ایم و پناهی نداریم. نیروی سیاسی اگر به شهروند ایرانی فکر نکند و جز به فرد فرد ایرانیان اهمیت ندهد، جایی در مارکت سیاسی آینده و دوران انتقالی ندارد.
قطبی شدن و بحران جهانی دموکراسی.pdf
1 MB
قطبی شدن و بحران جهانی دموکراسی:
الگوهای مشترک، دینامیک‌ها و پیامدهای مخرب برای نظام‌های دموکراتیک
جنیفر مک‌کوی، تهمینه رحمان، و مرات سومر

۱۸ صفحه
برگردان: بردیا موسوی

چکیده
این مقاله بر این ادعا استوار است که الگو و مجموعه‌ای از دینامیک‌های مشترک، قطبی‌شدن سیاسی و اجتماعی شدید را در محیط‌های مختلف در سراسر جهان توصیف می‌کند، با پیامدهای مخربی برای دموکراسی. فراتر از تفسیر معمول قطبی‌شدن به‌عنوان فاصله ایدئولوژیک بین احزاب و نامزدهای سیاسی، ما یک تفسیر از قطبی‌شدن را ارائه می‌دهیم که به طور بنیادی و طبیعی مبتنی بر روابط و استفاده ابزاری سیاسی است که آن را برجسته می‌سازد. قطبی‌شدن فرایندی است که در آن تکثر معمول تفاوت‌ها در جامعه به طور فزاینده‌ای در یک بُعد برجسته می‌شود و مردم به طور فزاینده‌ای سیاست و جامعه را از منظر «ما» در برابر «آن‌ها» درک می‌کنند و توصیف می‌نمایند.
کارگزار سیاست/ Agency در دوران انتقالی

‏در علم سیاست، اصطلاح "عاملیت سیاسی" یا "کارگزار سیاسی" اغلب به توانایی عوامل، معمولاً افراد یا نهادها، برای تصمیم‌گیری مستقل و اجرای سیاست‌ها در حکومت‌داری و فرآیندهای سیاسی اشاره دارد. بستر اساسی کارگزاری از نظر استراتژیک سه وجه دارد که اشاره به زیربنای فکری، بخش اجرا و نهادینه کردن امر دموکراتیک دارد. درباره‌‌ی اقدامات کلیدی مقاومت مدنی چه در اعتراضات خیابانی و چه اعتصابات فلج کننده، هیچ یک از فرآیندها را شاهد نیستیم. چون مرد سیاست ایرانی به طور زیر بنایی هیچ چیزی درباره این پروسه و نتایج آن نمی‌داند. مرد محلی در سیاست ممکن است ساکن واشینگتن یا نیویورک باشد اما به این دلیل که ۴۴ سال است که مرجع عاملیت نبوده و بیشتر منتظر تقدیر، بنابراین منشا تغییر نشده است. جمهوری خواهی یا پادشاهی خواهی یک جوک احمقانه است، آنها چیزی درباره عاملیت در تغییر سیاسی نمی‌دانند.

‏[معنای عاملیت در دوران دولت مستقر دموکراتیک]

‏تصمیم‌گیری: عاملیت در سیاست به توانایی بازیگران سیاسی برای تصمیم‌گیری، تدوین قوانین و اجرای سیاست‌ها اشاره دارد. این بازیگران معمولاً با اختیاراتی برای هدایت کشور منصوب می‌شوند. سیاست گذاران توصیفی و تجویزی

اجرای سیاست: کسانی که دارای عاملیت سیاسی هستند، مسئول اجرای سیاست‌ها و اطمینان از اینکه اداره حکومت با اهداف گسترده‌تر دولت هماهنگ است، می‌باشند.

حکومت‌داری: عاملیت سیاسی همچنین شامل حفظ ثبات و نظم یک کشور از طریق حکومت‌داری است، این شامل اجرای قوانین و اداره عدالت می‌شود.

‏[معنای عاملیت در دوران انتقالی و دموکراتیک]

‏در زمینه سیاست‌های گذار و حرکت به سمت دموکراسی، عاملیت سیاسی یا کارگزاری سیاست به ویژه زمانی حیاتی می‌شود، چرا که علم مدیریت تغییرات، شامل اقدامات و تصمیمات مختلف و عوامل دخیل در استراتژی تغییر از رژیم‌های استبدادی یا سایر اشکال حکومت به یک سیستم دموکراتیک است. در اینجا چگونگی ارتباط بخش‌های مختلف این agency را توضیح می‌دهم:

‏۱. (Distributed leadership) رهبری و چشم‌انداز: افرادی هستند که تصویر فردا را ترسیم می‌کنند، در شکل‌دهی چشم‌انداز برای آینده‌ای دموکراتیک و جدید حیاتی هستند. آن‌ها برای تغییرات تبلیغ می‌کنند، حمایت را بسیج می‌کنند و فرآیند پیچیده‌ی تخریب ساختارهای قدیمی و دفاع از هنجارهای دموکراتیک را هدایت می‌کنند.

‏۲. ساخت نهادها
: گذار به دموکراسی شامل ایجاد یا اصلاح نهادها برای پشتیبانی از حکومت‌داری دموکراتیک نیز می‌شود، مانند سیستم‌های انتخاباتی آزاد و عادلانه، ترویج شفافیت و طراحی مدلی از سیستم قضایی مستقل. افرادی که دارای عاملیت هستند، تغییرات و عاملیت در این بخش را بر عهده می‌گیرند تا اطمینان حاصل شود که نهادهای جدید ضمن برخورداری از مشروعیت، قابل نهادینگی در ساختار خواهند بود و اصول دموکراتیک را منعکس می‌کنند.

‏۳. تعریف بازنگری و عاملیت در قانون و سیاست: عاملیت سیاسی شامل اصلاح قوانین و سیاست‌ها برای هماهنگی با ایده‌آل‌های دموکراتیک است. این شامل لغو قوانینی است که آزادی را می‌توانند محدود یا سرکوب کنند و ایجاد قوانین جدیدی که حقوق بشر، آزادی بیان و برابری را حمایت کنند. افراد دارای عاملیت، برای این تغییرات فشار می‌آورند تا ارزش‌های دموکراتیک در چارچوب قانونی کشور نهادینه شوند. (تعریف نهاد ویژه)

‏۴. مشارکت عمومی و توانمندسازی: تشویق مشارکت عمومی سنگ بنای دموکراسی‌ها ست. در گذارها، عاملیت سیاسی شامل توانمندسازی شهروندان برای مشارکت در فرآیند سیاسی، از تعریف مشروعیت بخشی مانند رأی دادن تا گفتگوی عمومی را شامل می‌شود. هدف ایجاد جامعه‌ای سیاسی فعال است که در آن کالکتیوها بیدار شوند و الگوی عاملیت تغییر برای شکل دادن به آینده باشند و نه منافع کوتاه مدت که در برخی اعتصابات مثلا شاهد هستیم.

‏۵. حل تعارض و تعدیل قطب عاطفی: گذارها اغلب شامل مذاکره و حل تعارض بین گروه‌های سیاسی، اجتماعی و قومی مختلف نیز هستند. افرادی با عاملیت سیاسی نقش حیاتی در تسهیل گفتگو، رسیدگی به شکایات و ساخت همبستگی دارند تا بنیادی برای جامعه دموکراتیک پایدار بنا نهند. فرار از نقشی برای عاملیت در گفتگوی عمومی، تعلیق دموکراتیک سازی است.

همه این متن نوشته شده است تا اثبات کند بدون عاملیت در سیاست و تعریف آن، رشد فضای تغییر ‌و سرایت عمومی، غیرممکن است.
موعودگرایی در فضای سیاسی ما نهادینه ست. قطبی سازی عاطفی و شدیدا دامن زده به آن، تقویتش کرده. انقدر تمایلات برای محکومیت و انتقام از رضا پهلوی و سپردن تقصیرات همه عالم به او قدرتمند است که کسی علاقمند نیست حتی تصور کند که می‌تواند در جهان سیاست ایرانی نقشی ایفا کند. نهایتا این طور شده که همه قویا خود را bystander فرض می‌کنند برای انجام ماموریت در بزنگاه تاریخی، در حالی که هیچ چیز نیستند. ما و سلطنت طلب‌ها و کرد و ترک و جمهوری خواه دشمن هم هستیم چون کاملا شبیه یکدیگریم. تا زمانی که problem solving انجام نشده و agency سیاست ایرانی تعریف نشده، چرخه‌های عذاب تکرار می‌شوند.
‏نیروی سیاسی قدیمی باوری به بازنگری و خطا ندارد، نتیجتا شما راهی ندارید یا باید مرگ این اپوزیسیون را جلو بیاندازید یا همین حالا برای ساخت چیزی از صفر، دست به کار شوید. من فکر می‌کنم دومی محتمل‌تر خواهد بود. دم سگ صاف شدنی نیست.
‏رزولوشون ۲۴ و ۴۰۳ بر اساس رویدادهایی که ساختیم «عشق» است.
‏اوایل ۲۳ و آغاز ۴۰۲ با موضوع کمک به زانیار آغاز شد، زانیار بهانه‌ای شد و ده‌ها نفر از ترکیه نجات پیدا کردند. این اتفاق در آشنایی تصادفی با انسان شریفی در آلمان اتفاق افتاد. آن روزها نه مونیخ سرکل و نه گروه تازه بنیاد ما UDL چیزی از چگونگی نجات چند مجروح از ترکیه نمی‌دانستیم.

‏به همراه دیگر افراد گروه سخت درگیر داخل ایران بودیم و شمار افراد تیمار شده داشت از خاطر و اندازه ذهن می‌گذشت. این همه اثرگذاری در زندگی نزدیک به ۷۰۰ مجروح قابل باور نبود. اینها را برای یادآوری و شدنی بودن کارهای بزرگ در کنشگری می‌نویسم. راستش را بخواهید همان موقع هم که کارهای بزرگ کمک به جراحی مجروحان در حال انجام بود، تعدادی همچنان در حال گه خوردن در توییتر بودند. اینها هنوز هم دارند می‌خورند و خبر بد برای شما کنشگران این است که سیر نخواهند شد.

‏اگر می‌توانید کاری برای ایران بکنید، هر کاری که روشنایی بیاورد و از سطح مجازی عبور کند. اگر می‌توانید تولید عشق کنید و از نفرت چند الدنگ مجازی ۲۴/۷ نهراسید. نتیجه می‌دهد. ما دست خالی کردیم شد و برای هر که در عشق است می‌شود. فقط در توهم و شور حسینی نمانید. نتیجه باید قابل اندازه گیری باشد. اگر نتوانستید اندازه بگیرید رها کنید.

‏به طور جدی باور دارم اگر سماجت، پافشاری و خواهش مکرر نمی‌کردم روزنه‌ای باز نمی‌شد. بعد از چندین جلسه پر فشار کاری که راههای مدیکال و توریستی را بررسی می‌کردیم ناگهان مسیری باز شد و خانواده‌های بسیاری نجات پیدا کردند. هم‌اکنون که اینها را برای شما می‌نویسم خبرهای ورود هستی حسین‌پناهی به کشور امن و چند خانواده دیگر به زودی منتشر خواهد شد. امیدوارم در عشق‌هایتان و آینده شریکم نگه دارید.

‏تجربه ۲۳، ۴۰۲ دارد به پایان می‌رسد و برای افق تازه که با عشقی بزرگ شروع شده به خاطر آوردن وسط های ۲۳ پر از مرارت، نکبت و عدم باور است. صبوری به عشق تازه پر می‌دهد. پروژه ۲۴، ۴۰۳ عشق به زن است عشق به ایران است ‌و شاید مجبور شویم برای مدت طولانی به زیردریایی برگردیم اما قطعا چیزهایی که کاشتیم ثمره می‌کنند، میوه می‌شوند. این را هم باید بگویم که سپاسگزاری را همیشه باید زنده نگه داشت.

‏زنده باد ایران
روز نامبارک مادر در ایران

‏هر روز می‌تواند روز مادر باشد اما هیچ روزی هم نمی‌تواند!
‏علیه اسلام سیاسی و برای مسائل انسانی


‏روز مادر در ایران، روز بیستم جمادی الثانیه و تولد فاطمه دختر پیامبر اسلام است که بر اساس روایات شیعه گفته می‌شود در سن ۹ سالگی ازدواج کرده و دست‌کم ۴ کودک را طی ۴ سال باردار بوده و به دنیا آورده است. بر اساس برخی روایات شیعه گفته شده که فاطمه در سن ۱۸ سالگی طی یک نزاع انتخاب جانشینی برای قدرت به نفع همسرش کشته می‌شود. فقهای شریعت شیعه فاطمه را مرجع علومی بی انتها می‌دانند و برای ما مشخص نمی‌کنند که چگونه کودکی همسرشده که همه دوران پیش از بالغ شدن را باردار و در حال زایمان بوده است وقت کرده که دانشمندی سرشناس نیز بشود.

‏از فقهای شیعه در ردیف کردن دروغ های تاریخی و توصیف ابرانسانی از یک کودک، انتظار چندانی نیست. علی شریعتی یکی از نوگرایان دینی هم که هنوز کتابهایش خوانندگان بسیاری دارد، با وجود تحصیل در غرب و آشنایی با افکار مدرن غربی در کتابش «فاطمه فاطمه است» به استقبال شخصیت او می‌رود.

‏شاید هیچ شبه روشنفکری را مانند علی شریعتی در ایران معاصر پیدا نکنید که با افکار پریشان و آشوب در معنا و مفهوم، از ترکیب علوم مختلف انسانی در هم به علاوه مذهب شیعه معجونی از شرارت، سفسطه و چرندیات غیر علمی بر سر کاغذها آوار کرده باشد.

‏او در طول تمام این کتاب که در ستایش یک ابر کودک نوشته شده است، ضمن اشاره به پیشینه‌ی اعراب در زنده به گور کردن دختران، به سراغ هاجر همسر ابراهیم پیامبر می‌رود و از او پلی مکتبی تا فاطمه می‌زند و در جایی به افتخار دفن شدن هاجر در کعبه اشاره می‌کند و می‌گوید: «آری در این مکتب اینچنین انقلاب می‌کنند.»

‏روز مادر در بسیاری از کشورها تجلیل نقش و گرامیداشت تقدس برای باروری ست. به همین کراهت و زشتی. وقتی به طور خاص از فاطمه حرف می‌زنیم از یک قربانی خشونت و کودک همسری حرف می‌زنیم. مخالفان ما ممکن است به استدلالی پوشالی از ظرفیت زمانه و حق دخیل ببندند که باید گفت حقوق انسانی ظرف زمانی برای پذیرش مسئوولیت ندارد.

‏به ویژه که اگر از تاریخ به عنوان ابزاری ایدوئولوژیک علیه زنان زنده اکنون در سال ۲۰۲۲ استفاده شود. ما درباره اخلاق حرف نمی‌زنیم که نسبی‌گرایی آن را به بحث بگذاریم و فستیوال رفع مسئوولیت راه بیاندازیم. نامگذاری روز مادر و روز دختر در ایران، حقوق جنسی و جنسیتی زنان در ایران را نشانه گرفتند و طی ۴۳ سال گذشته با انواع قوانین غیرانسانی و شیعی سیاسی، زن و دختر ایرانی را در همه عرصه‌ها از زندگی حذف کردند.

‏برای بقای خود به تجلیل نقش مادری روی آوردند و آنچنان این موضوع را برجسته و مقدس کردند که نه تنها اکنون فقط بحث حقوق مطرح نیست که حتی مناسبات اجتماعی شهروندان را نسبت به بسیاری از مفاهیم از نظر علم روانشناسی به مخاطره انداخته است.

‏اکنون می‌دانیم که مادر بودن مقدس نیست. این یک نقش اجباری با تمام نیروهای حمایت کننده شر و تاریکی برای آزار بیشتر زنان و حذف آنان از زندگی اجتماعی در ایران است. روز مادر روزی نکبت‌بار و یادآور هزاران کودک همسران دختر است که بی‌آنکه فرصتی برای کودکی یا رویاپردازی و دست یافتن به رفاه و فرصت‌های آموزشی داشته باشند به عنوان مرجعی برای خدمت به مردان مذهبی احضار می‌شوند.

‏جدای از دیدگاه مذهبی حاکم، روز انگ شده به عنوان مادر برای بسیاری از زنان روز دردناکی است. بسیاری که ممکن است نابارور باشند تمام این روز که با هیاهوی تجاری در جهان و ایران برگزار می‌شود رنج می‌کشند. بسیاری دیگر از زنانی که از طرف مادرانشان طرد شده‌اند یا مادرانی که از سمت کودکان خود این تجربه‌ را گذرانده‌اند روز مادر روز تلخ و ناگواری ست.

‏تنها یک نقطه تمرکز وجود دارد. حمایت و مراقبت و همچنین تامین اجتماعی و حقوقی تمام کسانی که در یک جغرافیا خودشان تصمیم گرفته‌اند مادر باشند. تجاری سازی روز مادر آن را از معنا تهی و مسخ می‌کند. لازم نیست همه ما اکتیویست باشیم اما شهروند دارای مسئولیت اجتماعی که هستیم. همین کافی ست که نسبت به برگزاری و حمایت چنین روزی در ایران که برآمده از اسلام است سرباز بزنیم. این روز و همه روزها همچنین باید روزی برای اندیشیدن به این موضوع باشد که اگر کسی در ایران مادر می‌شود چه بر سرش می‌آید؟ مادران به حمایت‌های روانی، حقوقی و اجتماعی در بستری که به شدت ضد زنان و کودکان است نیاز دارند. مناسبات تشریفاتی و تجاری، علیه زنان عمل می‌کند.
‏به بهانه شادباش سالگرد حذف قاسم سلیمانی

‏قاسم سلیمانی جزو ۲۲ فرمانده نویسنده نامه به محمد خاتمی برای وقایع کوی دانشگاه بود. فرمانده کمتر شناخته شده سپاه قدس در کنار تروریست پر سابقه دیگری به نام محمدباقر قالیباف که آن روزها فرمانده نیروی هوایی سپاه بود.

‏قالیباف بعدها اعتراف کرد که نامه مشهور سرکوب را با همراهی قاسم سلیمانی نوشته است. آن روزها اصلاح طلبان از این نامه به عنوان نیروی خیر و شر و شکاف مردم و حکومت یاد و تفسیر می‌کردند اما واقعیت این است که هیچ سرکوبی در جمهوری اسلامی بدون امضای نهایی رییس شورای عالی امنیت ملی (رییس‌جمهور وقت) انجام نمی‌شود.

‏حسن فیروزآبادی از سرداران مشهور سپاه ترور در سالگرد حادثه ۱۸ تیر گفته بود:
‏«من اینجا به عنوان عضو شورای امنیت ملی عرض می‌کنم که مقابله نیروهای مسلح با شورش‌های خیابانی در جریان ۱۸ تیر سال ۷۸ با مجوز شورای عالی امنیت ملی و شخص رئیس شورای عالی امنیت ملی که خود آقای خاتمی بود، صورت گرفت.
‏آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع اینگونه و جمع‌بندی این است و ایشان گفتند که دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید، از این به بعد هم همین‌طور خواهد بود.»

‏آنچه اینجا اهمیت دارد این نکته کلیدی است که موضوع سرکوب در سیستم جمهوری اسلامی، شکاف در سرکوب نبود که بین نیروی خیر اصلاح طلبی و ارزشی تقسیم شود. موضوع سپاه، شتاب در انجام سرکوب و کشتار بود و برای اصلاح طلبان نهایتا کشتار به وقت رسمی و قانونی و تصمیم گرفته و تایید شده توسط همه ارکان نظام.

‏این الگو در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی و کشتار دهه شصت نیز به شکل دیگری صادق است. در آبان ۹۸ و در همکاری نزدیک روحانی و قاسم سلیمانی مشهود است، در تمامی کشتارهای اعتراضات کوچک و بزرگ از دهه هفتاد تا ۸۸ و پس از آن نیز صادق است.

‏تفاوت کشتار آبان ۹۸ با دوره‌های دیگر در این است که تصمیم‌گیری برای کشتار ضربتی معترضان تبدیل به موضوعی در یک پروسه تصمیم‌گیری نشد. آنها از رییس جمهور روحانی تا فرمانده سپاه قدس قاسم سلیمانی، از پیش برای اقدامی فوری آماده بودند.

‏دو مقام امنیتی عراق سال ۲۰۱۹ به AP گفته بودند که قاسم سلیمانی برای کنترل اعتراضات اکتبر در عراق، شبانه به آن کشور سفر کرده و گفته که ما تجربیات ارزشمندی در سرکوب فوری و موثر معترضان داریم که در این باره به عراق کمک خواهیم کرد. گفتنی است که دست‌کم ۱۰۰ نفر در اعتراضات اکتبر ۲۰۱۹ در عراق کشته شدند که عمده آنها هدشات توسط تک‌تیراندازها بودند.

‏این روزها ماموریتی که بر دوش جامعه ایرانی مخالف رژیم است تمرکز بر این امر است که چگونه می‌تواند یکپارچگی مسوولیت جنایت را در جمهوری اسلامی ثبت کند؟ چگونه می‌تواند نشان دهد که رژیم تخریب‌گر کنونی را با چه مکانیسم‌هایی می‌توان تعریف و انسدادهای حقوقی بین‌المللی آن را طراحی کرد؟

‏این متن برای شادباش سالگرد قتل قاسم سلیمانی نوشته شده است و یادآوری می‌کند که در روزگار تسلط جنایت کاران، جستجوی راهی برای سفیدشویی آنان جنایت است و شما را نیز در کنار تروریست ها تعریف می‌کند.
‏ درک تمایز و سکوت

‏هر چقدر مایلید درباره‌‌ی عُمق ستم در یک ناحیه حرف بزنید اما هنگام انجام این کار، لزومی به تقلیل، تحقیر و انتشار دیس اینفو از رنج مناطق دیگر ایران نیست. مردم را بر اساس شدت رنج در مقابل یکدیگر قرار ندهید و دیگری سازی را تقویت و قطب عاطفی نکنید.

‏از ستم مضاعف با این کار کاسته نمی‌شود ایجاد همدردی و همدلی نمی‌کند؛ شما گاهی ناخواسته استراتژی قطب عاطفی جمهوری اسلامی را اجرایی می‌کنید.

‏اگر تبعیض اینترسکشنال برای شما به معنای مسابقه کی بدبخت‌تره و قربانی پروری است در جای اشتباهی ایستاده‌اید. گاهی لازم است کمتر حرف بزنید بیشتر بخوانید و بیشتر گوش دهید، وحی ضروری و الهی نیست که خود را متفکر فرض کنید، بسیاری از ما در مراحل ابتدایی آموختن از رنج و مرهم سازی هستیم.

‏این برای اکانت‌های سازمانی که برای رقابت و خصومت سیاسی و اتهام زنی اینجا هستند نیست، برای فعالینی است که رنج فرد فرد ایرانیان برای آنان محترم است و حقوق شهروندی آنان را به رسمیت می‌شناسند و تمایل دارند برای کاهش تبعیض و توسعه‌ی حق شهروندی و خلق مکانیسم‌ها و مدل‌های سیستمی اعم از استراتژی تجویزی و توصیفی گامی بردارند.