زیر سقف آسمان
10K subscribers
2.84K photos
619 videos
420 files
3.12K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
♦️شیدایی

"دکتر جان، پدیده‌ی زیر 👇 را چه‌گونه تحلیل و تبیین می‌کنید؟"

گویا امروز این ویدیو پخش شده و از صبح چند نفر این پرسش را در باره‌ی این ویدئو از من پرسیده‌اند. یکی از مخاطبان عزیز و محترم نیز برای من نوشته است:

"امروز این ویدئو را دیدم و واقعا مغزم قفل کرد. هیچ توضیحی نمی‌تونم برای این پدیده برای خودم بدم. چه‌طور ممکنه!؟ اصن مگه همچین افرادی هم وجود دارند!؟ آیا باید بدون توجه بهش، ازش بگذرم؟ مثل کابوسی که گذراست؟"

ما در باره‌ی این پدیده در سال اول کارشناسی‌ی علوم اجتماعی مطالبی خوانده‌ایم؛ در کتاب مبانی‌ی جامعه‌شناسی و در بحث رفتار جمعی.

در شکل‌گیری‌ی رفتار جمعی، وجود احساسات مشترک و قابل تسری و تلقین‌‌پذیری و تحریک‌پذیری اهمیت زیادی دارد. این پدیده را نیز شیدایی می‌نامند. بروس کوهن در کتاب "درآمدی به جامعه‌شناسی" توضیح کوتاه و مفیدی در این باره ارایه می‌کند:

"شیدایی به الگوی رفتار غیرمتعارفی اطلاق می‌شود که تعداد به نسبت کمی از مردم در یک دوره‌ی کوتاه از خود نشان می‌دهند. اکثریت مردم شیدایی را رفتار عجیب و غریب می‌دانند. سر و دست شکستن برای یک هنرپیشه یا ورزشکار محبوب و غش و ضعف رفتن در اوج برخی از مراسم اجتماعی، نمونه‌های شیدایی به‌شما می‌آیند" (کوهن، ۱۳۷۹: ۲۵۳).

بنابراین، اگر احیانا از نوجوانان و جوانان‌تان گه‌گاه چنین رفتاری سر زد، خیلی نگران نباشید. این پدیده زودگذر است و مشکل زود برطرف می‌شود. "به گیرنده‌هاتون دست نزنید!" 😁😂🤣

به هر حال هر نسلی ابژه‌های تعلق‌مندی و ابژه‌های هویت‌آفرین خاص خود را دارد. وقتی نخبه‌گان فرهنگی‌ی شایسته، مجال تولید فرهنگی و عرضه‌ی خوراک فرهنگی‌ی شایسته را پیدا نمی‌کنند، امری عادی است که امثال محمدرضا گلزار ابژه‌‌ی تعلق‌مندی و هویت‌آفرینی بشوند.

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۲۳ شهریور ۱۴۰۰

#گلزار
#شیدایی
#کنش_جمعی
#ابژه‌ی_هویت‌آفرین
#ابژه‌ی_تعلق‌مندی

https://www.instagram.com/p/CTzxSimKuRK/?utm_medium=share_sheet

@NewHasanMohaddesi
♦️چه‌گونه کنش‌های انسانی را ارزیابی کنیم؟ پاسخ به یک پرسش مهم

✍️حسن محدثی‌ی گیلوایی
۳۰ آبان ۱۴۰۰

🔻پرسش:

«جناب دکتر سپاسگزارم از توجه‌تان
یه سوالی برای خودم پیش اومد. اصولاً من به‌عنوان یک شخص اگر بخواهم یک کنش اجتماعی در هر سطحی و اندازه‌ای انجام بدهم با یک‌سری پیامدهایی روبه‌رو می‌شوم ، اولویت با چیست؟ اخلاق، حقوق، تأثیر سیاسی اجتماعی، یا گاهی کنش من باعث به‌وجود آمدن روشی غلط می‌شود، اما کنش من فی نفسه صحیح است. حال چه کنم؟»



🔻پاسخ محدثی:

درود بر شما! من هم از توجّه شما به این مباحث تشکر می‌کنم! اما بعد:

بحثی بسیار جدی است و در پاسخ باید به ابعاد مختلف موضوع پرداخت. در حقیقت، ابتدا می‌بایست بنیاد فکری و فلسفی‌ی خود را در باره‌ی کنش روشن کنیم و توضیح دهیم که از نظر فلسفی چه نگاهی به کنش داریم. مثلاً نگاه من این است که از طریق کنش است که حقیقت تحقّق می‌یابد نه از طریق کلام. اما این یک بحث فلسفی‌ی طولانی است که نمی‌توان آن را در این‌جا شرح داد (در این باره می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید تا با نگاه‌ام آشنا شوید.)

https://t.me/NewHasanMohaddesi/4342

اما اگر مبانی‌ی فلسفی‌ی بحث را رها کنیم و خود کنش را کالبدشکافی کنیم، در نظر من هر کنش از چهار مؤلفه‌ی اصلی تشکیل شده است که هر کدام هم زیرمؤلفه‌هایی دارند:

۱. پیش‌ران یا موتور که شامل سه پاره است: انگیزه (بعد روان‌شناختی)، نیت (بعد اخلاقی)، هدف (بعد عقلانی). پیش‌ران کنش اگر موجود نباشد، هیچ کنشی شکل نمی‌گیرد. یکی از این سه پاره هم برای شکل‌گیری‌ی کنش کافی است ولی در اغلب موارد این‌ها به صورت ترکیبی حضور دارند؛

۲. طرح که جنبه‌ی صد در صد عقلانی و البته عنصر واسطه‌ای‌ی کنش است. طرح اشاره دارد به اندیشیدن و تاملات سریع یا کند ما که

الف) چه‌گونه با چه دانش و مطالعه و مشورتی و
ب) با چه ابزاری و وسیله‌ و کدام روشی، کنش را انجام دهیم.

برخی از کنش‌گران در این قسمت گاهی زیاده از حد سریع و گاهی زیاده از حد کند و وسواسی عمل می‌کنند و دورخیزی طولانی می‌کنند تا برای انجام کنش آماده شوند؛

۳. تصمیم و اِعمال اراده: مؤلفه‌ی سوم کنش تصمیم‌گیری و ورود به عمل است و وجه ارادی‌ی کنش است. این‌که فرد چه‌قدر مصمم است یا چه‌قدر تردید دارد، در کیفیت و تداوم کنش مؤثر خواهد بود؛

۴. نتایج کنش که تقسیم می‌شوند به
الف) نتایج خواسته شده،
ب) نتایج ناخواسته: که این نیز تقسیم می‌شود به نتایج ناخواسته‌ی اندیشیدنی و نتایج ناخواسته‌ی نیاندیشیدنی (نیاندیشیدنی از دید کنش‌گر در لحظه‌ی انجام کنش‌).

حالا چه‌‌گونه یک کنش را ارزیابی کنیم؟‌ پاسخ این است که تمام مؤلفه‌ها و زیرمؤلفه‌های یک کنش را می‌بایست مورد ارزیابی قرار دهیم تا بتوانیم به کنش نمره بدهیم؛ با این تبصره که فرد در مورد نتایج ناخواسته‌ی نیاندیشیدنی‌ی کنش‌اش مسؤول نیست.

لذا من معتقدام الاعمالُ: به پیش‌ران، و طرح، و تصمیم، و نتایج اندیشیدنی!


#کنش
#ارزیابی_‌کنش


@NewHasanMohaddesi
♦️امید در تاریکی

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۶ دی ۱۴۰۲


در مسیر سفر ام دارم کتاب امید در تاریکی را می‌خوانم. چه‌قدر بر کنش و بر جنبش اجتماعی به‌عنوان منابع زاینده‌ی امید تاکید دارد و چه‌قدر با افکار ام هم سنخ است.

امید در این نگاه، ربطی به آخرالزمان و کنش‌گر الاهی یا تحولات و روی‌دادهای متاتاریخی و قیامت‌بینانه ندارد.

نیروی امیدآفرین همان کنش‌های ما است؛ به‌ویژه در لحظه‌ای که کنش‌های ما مردم عادی هم‌سو می‌شود و جنبشی می‌آفریند.

و چه‌قدر این جمله اش آشنا است:

"در هر صورت اعمال ما مهم هستند و تاریخ پر از مردمی است که تاثیرشان پس از مرگ قدرت بیشتری داشته است."

این یعنی این‌که مقاومت ما و کنش‌های ما حتا پس از مرگ ما حضور دارند و اثرگذار اند. این یعنی این‌که حتا مرگ نیز پایان ما نیست. ما این‌جاییم و کنش می‌کنیم. پس روز نو و فرصت نو مبارک!

آری امید در تاریکی! امید در ظلمات! امید در عصر عسرت! امید در درون وضع فاجعه‌بار! ما به یاس سیاه تن نخواهیم داد.

#امید
#کنش
#جنبش
#یاس_سیاه

@NewHasanMohaddesi
♦️رأی دادن هم‌چون معامله‌: نظریه‌ای برای وضع کنونی‌ی ایران

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۳ تیر ۱۴۰۳


در یکی دو ماهی که گذشت، مخاطبان زیادی (نظیر برادر عزیزی که مطالب فوق را نوشته اند؛ https://t.me/NewHasanMohaddesi/10812) دائما مرا زیر سؤال برده اند که چرا در مورد انتخابات سکوت کرده‌ای؟ و چه کار باید کرد؟ باید رأی بدهیم یا رأی ندهیم؟ و اگر رأی بدهیم، به چه کسی رأی بدهیم؟ دانش‌جویان ام نیز بارها از من خواسته اند در این باره بنویسم و سکوت ام برای آنان نامفهوم و غیر قابل قبول بوده است. اینک که دور اول انتخابات برگزار شده و مطابق آمار رسمی قریب شصت و یک در صد واجدان شرایط رای دادن، رأی نداده اند، مساله برای‌شان حادتر شده است و در این فضایی که جریان اصلاح‌طلبی‌ی موجود در حال قهرمان‌سازی از کاندیدای خود (دکتر پزشکیان) و اهریمنی‌سازی از کاندیدای رقیب (دکتر سعید جلیلی) است و به‌طور مداوم ترس را به درون اذهان جامعه پمپاژ رسانه‌ای می‌کند، پرسش‌ها به‌نحو جدی‌تر برای مخاطبان مطرح شده است.

راست‌اش بنا به دلایلی مایل نبودم در این باره چیزی بگویم. اما اکنون بعد از پرسش‌های فراوانی که مخاطبان و دانش‌جویان ام پرسیده اند، به‌اجمال نظر خود را می‌نویسم و با توجه به این فضا که کم و بیش قابل پیش‌بینی است چه کسی برگزیده می‌شود، می‌کوشم بحث را از سطح مسائل روز و جاری فراتر ببرم و بدان قالب نظری بدهم و نمونه‌ای از کار نظریه‌پردازانه ارائه کنم؛ زیرا اعتقاد دارم که ما بیش از هر زمان دیگری به کسانی نیاز داریم که مسائل جامعه‌مان را به‌نحو نظریه‌پردازانه بيانديشند.

از این رو، در زیر گام به گام این صورت‌بندی‌ی نظری را تعبیه می‌کنم. من پرسش را عام می‌گیرم و پاسخی عام برای همه‌ی انواع انتخابات می‌دهم: در انتخابات (چه در انتخابات سیاسی و چه در انتخابات اداری و سازمانی یا صنفی) برای افراد واجد شرایط رای دادن، چه‌گزینه‌ای مطلوب‌ترین گزینه است؟

۱. نخست این‌که می‌بایست در دو راهی‌ی رأی دادن یا رأی ندادن، گزینه‌ای را برگزینیم که کنش ما را بدل به کنش عقلانی بکند، زیرا ساز و کار رای‌دهی، اساسا برای انتخاب بهینه تعبیه شده و کنش‌های عقلانی اند که می‌توانند چنین نتیجه‌ای را بیش‌تر از اشکال دیگر کنش تضمین کنند. البته عقلانی بودن به معنای این نیست که کنش ما می‌بایست ضد عواطف ما یا مردم باشد. کنش ما می‌تواند عقلانی باشد، اما با عواطف ما نیز هم‌ساز باشد و عواطف را به‌منزله‌ی پشتوانه‌‌ای انسانی و روانی، در کنار خود داشته باشد و از آن نیرو بگیرد و تقویت شود.

اما نخستین نقطه ضعف اساسی‌ی ساز و کار رای‌گیری، همین‌جا زاده می‌شود: مردم ممکن است رأی بدهند اما کنش عقلانی نکنند. مثلا تحت تأثیر صرف عواطف یا روابط قبیله‌ای و روابط خاص‌گرایانه‌ی دیگر یا بنا به تعلقات و علایقی دیگر رأی بدهند. ممکن است اصلاً به بلوغ رأی‌دهی نرسیده باشند. پس این‌جا کار فرهنگی لازم است تا مردم به تعبیر علی‌ی شریعتی بدل به صاحبان «رأی» گردند؛ البته برخلاف نظر او نباید برای این‌کار دموکراسی را به تعویق انداخت بل‌که باید آن را به‌کار گرفت تا مردم به بلوغ رأی‌دهی سیاسی یا غیرسیاسی برسند.

۲. برای این‌که به زبان همه‌‌کس‌ فهمی سخن بگوییم تا عادی‌ترین مردمان هم بحث ما را در باره‌ی کنش سیاسی‌ی عقلانی فهم بکنند، می‌توانیم از مردم بخواهیم رأی دادن را مثل یک معامله تلقی بکنند و هر بار از خود بپرسند آیا شرایط لازم برای انجام یک معامله‌ی بهینه فراهم است. روشن است که در هر ما معامله چیزی می‌دهیم و چیزی می‌گیریم.

۳. حالا این پرسش مطرح می‌شود که من در قبال رأی ام چه چیزی بگیرم؟ من می‌توانم چلوکباب بگیرم، یا پول بگیرم، یا وعده‌ی پست بگیرم، یا وعده‌های مالی و سمتی‌ی دیگر بگیرم. این دومین نقطه ضعف اساسی‌ی ساز و کار رای‌گیری است: زیرا مردم ممکن است رأی را در جهت ضد ارزش‌های دموکراسی معامله کنند و اگر من رأی خود را برای چلوکباب یا سمت یا هر نوع منفعت مادی‌ی دیگر بفروشم، به‌لحاظ نظری بر ضد ارزش‌های دموکراسی عمل کرده ام. نظام دموکراتیک باید بتواند تا جایی‌که ممکن است از رأی‌فروشی جلوگیری کند و آرا، محتوایی در راستای ارزش‌های دموکراسی داشته باشند. یکی از مهم‌ترین ارزش‌های دموکراسی، تحقق حق تعیین‌گری‌ی رای‌دهنده‌گان است. بنابراین، رای دهنده اگر رای خود را با چیزی غیر از توان تعیین‌گری‌ اش معامله کند، زیان‌کار می‌شود و جامعه را هم به‌قدر اهمیت رای خود زیان‌کار می‌کند.

ادامه دارد.👇👇👇

#معامله
#انتخابات
#رای‌گیری
#دست‌آورد
#کنش_عقلانی
#شهروند_حقیقی
#حق_تعیین‌گری_اجتماعی
#حق_تعیین‌گری_سیاسی

@NewHasanMohaddesi
♦️رأی دادن هم‌چون معامله‌: نظریه‌ای برای وضع کنونی‌ی ایران

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۳ تیر ۱۴۰۳


اما اگر رای‌دهنده چنان وضعی داشته باشد که گرفتن پول یا چیزهای دیگر برای او ضروری‌تر باشد، این نوع رای‌دهی باز هم عقلانی است اما سطح دست‌آورد با توجه به معیار ارزش‌یابی (که در این‌جا تحقق حق تعیین‌گری‌ است؛ یعنی هر رأی دهنده بتواند به‌لحاظ سیاسی یا اجتماعی یا سازمانی یا صنفی تعیین‌گر باشد، معامله‌ی باارزش‌تری کرده است) پایین‌تر است. پس در حالت ایده‌آل، مطلوب این است که رای‌دهنده با رأی خود تعیین‌گری‌‌ی حساب شده بکند.

۴. آن‌گاه این پرسش مطرح می‌شود که طرف معامله‌ی رای‌دهنده کیست؟ و چه کسان دیگری در این معامله نقش دارند؟

پاسخ من این است که طرف معامله کسانی اند که از رای رای‌دهنده بهره‌مند می‌شوند. رای دهنده هر چه بیش‌تر بتواند تضمین از رای‌گیرنده بگیرد تا خواست اش در فردای انتخابات تحقق یابد، کنش او عقلانی‌تر و سنجیده‌تر است. رای‌گیرنده (که می‌تواند شخص، سلزمان، یا حزب) باشد، نیز باید موظف شود در اولین فرصت و مجال خواست‌های رای‌دهنده را برآورده سازد و به تعهد خود عملا پای‌بند باشد.  اما برای این‌که رای دهنده بتواند معامله‌ی خوب و موثری بکند، باید با دسته‌‌ای از رای‌دهنده‌گان دیگر که حقوق و منافع برابری با او دارند، یک‌پارچه بشود و متشکل عمل کند و با آنان نیروی موثرتری را برای تاثیرگذاری‌ی بیش‌تر در این معامله شکل بدهد.

۵. حالا این پرسش مطرح می‌شود که رأی‌مان را با چه چیزی معامله کنیم که بیش‌ترین و بهینه‌ترین سود یا دست‌آورد ممکن را (با توجه به ارزش‌ها و معیارهای برتر حوزه‌ی فعالیتی که در آن رای‌گیری انجام می‌شود) به‌دست بیاوریم؟ پاسخ من در این‌جا که حوزه‌ی فعالیت سیاسی است، مطابق وضع کنونی‌ی ما این است: رأی‌مان را با حقوق شهروندی معامله کنیم.

اما حقوق سه‌گانه‌ی شهروندی کدام اند؟ هر شهروند از سه نوع حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی برخوردار است. این حقوق از قرار زیر اند:

چنین انسانی از مجرای
کنش‌گری‌ی مداوم به سه نوع حقوق نايل می گردد: مدنی، سیاسی، اجتماعی:

«حقوق مدنی به حقوق فرد در قانون اطلاق می‌‌شوند. این حقوق شامل امتیازاتی است که بسیاری از ما آنها را امروز بدیهی می‌دانیم، اما به‌دست آوردن آنها زمانی دراز طول کشید (و به هیچ‌وجه در همة کشورها شناخته نشده اند). حقوق مدنی شامل أزادی افراد برای زندگی در هر جایی که انتخاب می‌کنند، آزادی بیان و مذهب، حق مالکیت، و حق دادرسی یکسان در برابر قانون است. ... دومین نوع حقوق شهروندی حقوق سیاسی است، به‌ویژه حق شرکت در انتخابات و انتخاب شدن. این حقوق نیز به آسانی و به‌سرعت به‌دست نیامد. ... سومین نوع حقوق شهروندی ... حقوق اجتماعی است. این حقوق به حق طبیعی هر فرد برای بهره‌مند شدن از یک حداقل استاندارد رفاه اقتصادی و امنیت مربوط می‌شود. این حقوق شامل حقوقی مانند مزایای بهداشتی و درمانی، تأمین اجتماعی در صورت بیکاری، و تعیین حداقل سطح دستمزد است. به سخن دیگر، حقوق اجتماعی به خدمات رفاهی مربوط می‌شود. ... در بیشتر جوامع حقوق اجتماعی آخرین حقوقی بوده است که پدید آمد. علت این امر آن است که دستیابی به حقوق مدنی، و به‌ویژه حقوق سیاسی معمولاً اساس مبارزه برای کسب حقوق اجتماعی بوده است» (همان: ۳۲۸-۳۲۷).


اگر ارزیابی‌ی ما این است که رأی دادن ما سبب می‌شود که شهروندی‌ی حقیقی‌ی ما بیش‌تر تحقق یابد و ما حقوق و نیز تعیین‌گری‌ی سیاسی و اجتماعی‌ی بیش‌تری پیدا می‌کنیم، رأی بدهیم. اما اگر ارزیابی‌ی ما این است که رأی دادن ما شهروندی‌ی حقیقی‌ی ما را تحقق نمی‌بخشد، از رأی دادن اجتناب کنیم.


مثلا تصور کنید ما مردم گیلان قرار است استاندار انتخاب بکنیم و او به‌عنوان نماینده‌‌ی استان به مردم خدمت کند. ممکن است یکی از کاندیداها رأی ما را یک میلیون تومان بخرد. ما می‌توانیم رأی خود را بفروشیم و یک میلیون به‌دست آوریم. مسلما این هم کنشی عقلانی است. اما ممکن است با این کار، استان‌داری ناشایسته انتخاب شود و آینده‌ی استان و خودمان و خانواده‌های‌مان را به‌خطر بیاندازیم. پس اعمال حق تعیین‌گری‌ی سیاسی معامله‌ی مطلوب‌تری است.

۶. حالا این پرسش مطرح می‌شود که شهروند‌ حقیقی چیست و به چه معنا است؟ در مقام پاسخ چند مفهوم را باید از هم متمایز کنم:

رعیت: کسی است که واجد حقوق سه‌گانه‌ی شهروند نیست؛ حقوق اجتماعی و مدنی و سیاسی و حتا با این حقوق آشنا هم نیست. او در برابر ارباب و سلطان و صاحب و خلاصه خدایگان قرار دارد و خدایگان برای او و سرنوشت‌اش تصمیم می‌گیرد.

رعیت مدرن: کسی است که هنوز حقوق سه‌گانه‌ی شهروندی اش را واجد نیست اما آن‌ها را می‌شناسد و در تلاش است که بدان‌ها نایل شود.

ادامه دارد.👇👇👇

#معامله
#انتخابات
#رای‌گیری
#دست‌آورد
#کنش_عقلانی
#شهروند_حقیقی
#حق_تعیین‌گری_اجتماعی
#حق_تعیین‌گری_سیاسی

@NewHasanMohaddesi
♦️رأی دادن هم‌چون معامله‌: نظریه‌ای برای وضع کنونی‌ی ایران

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۳ تیر ۱۴۰۳



شهروند صوری: کسی است که در قانون واجد حقوق شهروندی است اما در نظام سیاسی‌ی موجود عملاً از طریق ساز و کارهایی دست‌کم بخشی از حق شهروندی‌ی وی سلب شده است و او عملاً نمی‌تواند حقوق شهروندی‌ی خود را اِعمال کند و عملاً رعیت مدرن باشد.

شهروند حقوقی: کسی است که به‌لحاظ قانونی و نیز عملاً و بالفعل تمام حقوق شهروندی را واجد است، اما خود او واجد شایسته‌گی‌های یک شهروند نیست. مثلاً کنش اجتماعی و سیاسی‌ی او قبیله‌ای است. او هنوز در درون فرهنگ قبیله‌ای یا طایفه‌ای یا قومی کنش می‌کند و در سپهر شهروندی‌ که سپهری عام و جهان‌شمول است، وارد نشده است.

شهروند حقیقی: کسی است که نه تنها به‌لحاظ به‌طور بالقوه و بالفعل واجد حقوق شهروندی است، بل‌که خود نیز واجد شایسته‌گی‌های یک شهروند است و در سپهر شهروندی‌ و مطابق با ارزش‌های عام مدنی و سیاسی کنش می‌کند.

پس اگر بپذیریم که
الف) شهروند حقیقی شدن در حال حاضر برای ما به‌ترین دست‌آورد است؛ و

ب) رأی دادن در حوزه‌ی سیاسی ما را به این‌که به شهروندی حقیقی بدل شویم، نزدیک‌تر می‌کند و معامله‌ای قابل قبول و مطابق ارزش‌های دموکراسی را می‌توانیم تحقق ببخشیم،

آن‌گاه مطلوب این است که رأی بدهیم. اما اگر وضع در حال حاضر این‌گونه نیست و ما به چنین دست‌آوردی نایل نمی‌شویم، لاجرم می‌توان گفت رأی دادن، ورود به معامله‌ای زیان‌کارانه است.

نتیجه آن‌که، اگر به رای دادن (خواه رأی دادن در حوزه‌ی سیاسی و خواه در حوزه‌ی سازمانی یا صنفی) هم‌چون معامله‌ای فردی یا جمعی اما معقول و مطلوب بنگریم، می‌توانیم هر وقت که امکان چنین معامله‌‌ای برای ما فراهم بود، رأی بدهیم.

روشن است که معیارهای سنجش دست‌آورد معامله، بسیار مهم اند و این معیارهای سنجش نشان می‌دهند که ما با ورود در معامله، دست‌آورد ارزش‌مندی کسب کرده ایم یا خیر.

امیدوار ام مخاطبان عزيز و محترم و نیز دانش‌جویان گرامی ام، همین پاسخ مرا به پرسش‌های خود در باره‌ی انتخابات کنونی، از این محقق در حال آموختن جامعه‌شناسی بپذیرند!


#معامله
#انتخابات
#رای‌گیری
#دست‌آورد
#کنش_عقلانی
#شهروند_حقیقی
#حق_تعیین‌گری_اجتماعی
#حق_تعیین‌گری_سیاسی

@NewHasanMohaddesi