زیر سقف آسمان
10K subscribers
2.84K photos
619 videos
420 files
3.12K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
♦️تیم عراق هفت یا هشت بازی‌کن اصلی‌ی خود را به خاطر کرونا در اختیار ندارد. کاش فدراسیون فوتبال ایران تقاضای تعویق بازی را می‌کرد!

🔸ورزش به‌ترین فرصت برای افزایش دوستی‌ها است. ولی متاسفانه معمولاً حس
رقابت بر فرصت دوستی چیره می‌شود!

🔻پس‌نوشت: ورزش را در خدمت صلح و دوستی و زنده‌گی قرار بدهیم.

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۷ بهمن ۱۴۰۰

#کرونا
#ورزش
#رقابت
#فوتبال
#دوستی
#بازی_جوان‌مردانه

@NewHasanMohaddesi
♦️سرمایه‌داری، سلبریتی‌ها، رقابت و رفاقت در کل اجتماعی

مسعود وفائی

دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی

به طور کلی، من جامعه‌شناسی‌خوانده‌ی بدبینی نیستم و حتی اگر باشم هرگز ناامید نیستم. در باب یک کل اجتماعی و تعلق ما ایرانی‌ها به آن باید منتقد بود اما ناامید نه. زیرا دست‌کم جامعه‌شناسی‌خوانده‌ها می‌دانند که همواره چنین است که پاسخ معضلات جامعه در خود جامعه است و کار روشنفکرانه‌ی جامعه‌شناس آن است که این پاسخ‌ها را متبلور کرده، پیش روی "ما" قرار دهد.

چندی پیش مهران مدیری، سلبریتی مشهور، با تکیه بر عطوفت والد-فرزندی که در نزد ما گاهاً مقدس هم هست، دفاع سرسختانه‌ای از رقابت موجود در میان آدم‌ها نمود و چنین گفت که (نقل به مضمون) بجز فرزندانم، اگر هر کس بخواهد از من سبقت بگیرد، با او در می‌آویزم. من این فرمایش ایشان را دست‌مایه قرار می‌دهم و نکات زیر را به تأمل شما می‌سپارم:

۱. سلبریتی‌ها، بت‌واره‌های جهان مدرن هستند و وضعیت شبه قدسی آن‌ها حساسیت نسبت به گفتار و کردار و پندار ایشان را بالا می‌برد، حساسیتی که اغلب منتقدانه نیست و بلکه عموما منفعلانه است. بحث گسترده‌ی سلبریتی‌ها در مقاله‌ای به قلم جفری الکساندر آمده و علاقه‌مندان می‌توانند آن را در کتاب "برنامه‌ی قوی در جامعه‌شناسی فرهنگی" که به زودی از سوی نشر نگاه معاصر به چاپ می‌رسد دنبال کنند. سلبریتی‌ها، تا حدی خاصیت اسطوره‌ای دارند و برای حقیقت نشان دادن چیزی، نیاز به استدلال ندارند و این البته چندان هم بی‌خطر نیست. 

۲. رقابت یک امر طبیعی است. دو گیاه برای کسب مواد مغذی و نور بعضاً تا سر حد مرگ رقابت می‌کنند. انسان‌ها هم در بستری طبیعی چنین‌اند و ممکن است چنان کنند. اما باید دقت کرد که "امر طبیعی، همان امر مطلوب نیست". اخلاق، به عنوان یک محصول انسانی، یک امر فرهنگی،  و نه طبیعی است. لوی‌اشترواس شهیر تا آن‌جا پیش می‌رود که می‌گوید آغاز فرهنگ، مهار زدن بر طبع طبیعی است. طبیعی جلوه دادن رقابت یک استدلال ضدفرهنگی است.

۳. در جامعه‌شناسی توسعه، نظریه‌ی خیر محدود از فاستر و راجرز به ما می‌گوید که انسان سنتی (نه مدرن- در معنای غیرسرمایه‌دارانه‌ی آن-) معتقد است که خیرهای دنیا محدود است و لذا تجمع آن در نزد دیگری به معنی کاهش آن در نزد من است. همین دیدگاه مبنای نظریه‌ی رابرت مالتوس شد و نهایتا داروین را به "انتخاب طبیعی" رساند. اما انتخاب "غیرطبیعی" بشریت نشان داد که جامعه‌ی بشری، البته با گسترش علم و کمک بلاانکار سرمایه‌داری، امکان رشد مواد غذایی را خیلی خیلی بیشتر از چیزی کرد که مالتوس می‌اندیشید. گرچه این رشد سرمایه‌دارانه تا عصر ما در خصوص مام زمین بی‌اعتنا بود، اما بارقه‌های این نوید که بشریت به سمت حفظ تعادل در تولید برمی‌گردد را از اکنون می‌توان دید.

۴. ساختار و یا نظامی که به شدت مانع از برگشتن به تعادل در خصوص مام زمین و بلکه برگشتن به تعادل در "مصرف" –این خدای بلامنازع سرمایه‌داران- می‌گردد، نظام سرمایه‌داری است. تجربه‌ی عبرت‌آموز و ناموفق نظام‌های سیاسی دولت‌محور و افول نظریه‌های مدافع آن، خلائی در اندیشه‌ی جهانیان ایجاد نمود و این بازار سرمایه‌داری بود که در ملاء کردن این خلاء سریع‌تر و قدرتمندتر از جوامع مدنی ملی و جهانی عمل کرد و امروز خود را یگانه منجی جامعه معرفی می‌کند. گرچه سرمایه‌داری به عنوان نظامی باز، به راستی امکان رشد منتخبی از افراد را فراهم می‌کند، اما همین نظام، پنهانی، انبوهی از آرزوها و امیدها به همراه صاحبان آن‌ها را در چرخه‌ای از اضطراب معطوف به شکست و موفقیت له می‌کند. مثلا صنعت فوتبال را در نظر بگیرید. سرمایه‌داری با صنعت فوتبال امکانی فراهم می‌کند تا مستعدان بتوانند از طریق استعدادشان به بالاترین ثروت‌ها و نام‌آوری‌ها برسند. اما چیزی که دیده نمی‌شود این است که چند نفر باید زندگی‌شان و شاید همه چیزشان را به پای فوتبال بریزند تا حدود 500 نفر از آن‌ها بتوانند به لیگ سطح یکم کشوری برسند و در آن ثروت و شهرت، تبلیغ صنعت فوتبال کنند؟ یا صنعت موسیقی را ببینید. چند نفر باید تمام آرزوها و امیدها و بلکه عمرشان را صرف موسیقی کنند تا اندک خوانندگان بیشتر بلاکشیده‌ای توسط شرکت‌های غول‌آسای موسیقی انتخاب و بر تارک این صنعت بنشینند و آن‌گاه با آن مکنت، تطهیر و تزویر سرمایه‌داری کنند؟ نظام سرمایه‌داری با زیرکی تمام، تمام آن عمرها و آرزوهای بر باد رفته را زیر زرق و برق معدود زندگی‌های ویترینی پنهان می‌کند؛ آن هم ویترین‌هایی که ما از مرارت‌های پس پشت آن بی‌خبریم.

ادامه دارد.👇👇👇

#رقابت
#وفایی
#الکساندر
#کل_اجتماعی

@NewHasanMohaddesi
دامن زدن همین دستگاه عظیم ساختاری و دور از دسترس فکری به رقابتی "طبیعی" و نه فرهنگی است که مهران مدیری را وامی‌دارد خود را و جهان را درگیر در رقابتی بی‌انتها ببیند و آماده باشد تا شرمنده‌ی پیشی‌گیران نماند؛ و به جای آن‌که با تکیه بر فضایل اخلاقی، تبلیغ و ترویج "رفاقت" کند، به طبیعی‌سازی "رقابت" بپردازد.

تازه (و این یک تازه‌ی خیلی بزرگ است) این‌ها تاثیرات یک نظام سرمایه‌داری جهانی واقعا سرمایه‌داری است؛ در آن جاهای دنیا که این زخم، فقط زخم کوچکی بر پیکره‌ی انسانیت و اجتماعیت است وضع به مراتب اسف‌بارتر است.
ما باید به جای رقابت بر طبل رفاقت بکوبیم. اگر مایلیم کل اجتماعی را جایگزین رقابتی اضطراب‌آلود کنیم،  باید امر طبیعی را امر مطلوب ندانیم و از سلبریتی بودن و جامعه‌شناس بودن و ... مدد بگیریم تا امر اخلاقی را بر صدر بنشانیم، نه امر طبیعی را. سیال بودن مدرنیته، آن طور که باومن به ما می‌گوید، و در هم تنیدگی بازار سرمایه‌داری با جامعه مدرن، نباید رهزن ما بشود و مولفه‌های اولی را برای دومی ضروری بدانیم.

اما سخن آخر این‌که منادیان رقابت سرمایه‌داری‌مآبانه اشتباه می‌کنند که فکر می‌کنند دل سپردن به نرم‌افزار رقابت، مسابقه را فقط تا درب خانه‌ی آن‌ها همراهی می‌کند و وارد خانه نمی‌شود. هنوز زود است تا سلبریتی‌های در اوج، که اسم‌شان فعلا سایه بر رسم فرزندان انداخته این ارزیابی را بکنند. اگر کسی به سیل خانمان‌برانداز رقابت دل بسپرد، امواج ویران‌گر این سیل به درون خانه‌اش هم خواهد آمد و آن وقت است که آدم‌ها ناچارند با فرزندان خود هم مسابقه دهند.

#رقابت
#وفایی
#الکساندر
#کل_اجتماعی

@NewHasanMohaddesi