نهضت جنگل
53 subscribers
664 photos
294 videos
1 file
234 links
Download Telegram
🔰 آیا میرزا کوچک جنگلی و نهضت جنگل در صدد بودند که گیلان مانند گرجستان و قفقاز و ترکمستان و افغانستان و پاکستان و بحرین و بسیاری مناطقی دیگر که به مرور زمان از ایران بزرگ و یکپارچه جدا شدند و هر کدام به کشورهای کوچکی تبدیل شدند؛ از ایران جدا کنند و کشور کوچکی با نام گیلان برای خود درست کنند؟!


◾️ یکی از شبهاتی که درباره نهضت جنگل در این صد ساله اخیر وجود داشته، نسبت دادن اتهام تجزیه طلبی به میرزا کوچک جنگلی و نهضت جنگل است به این معنا که در صدد بود که گیلان مانند گرجستان و قفقاز و ترکمستان و افغانستان و پاکستان و بحرین و بسیاری مناطقی دیگر که به مرور زمان از ایران بزرگ و یکپارچه جدا شدند و هر کدام به کشورهای کوچکی تبدیل شدند؛ از ایران جدا کنند و کشور کوچکی با نام گیلان برای خود درست کنند.

▪️ این سوال در زمان حیات نهضت جنگل وجود داشته و بارها به آن پاسخ دادند. با شهادت میرزا کوچک در سال ۱۳۰۰ و به قدرت رسیدن کسانی که میرزا کوچک را به شهادت رساندند، دیگر کسی جرئت پاسخ گویی به این شبهه و شبهاتی از این دست را نداشت و این شبهه در این صد ساله، در مناسبت های مختلف، به شکل های مختلف و در بیان های متعددی بازتولید می شد. چندان مجالی برای پاسخگویی علمی و دقیق به این شبهه و شبهاتی از این دست وجود نداشت تا برای همیشه حل شود.

▪️ پیروزی انقلاب اسلامی این امکان به وجود آورد که به شبهات مختلفی که حول نهضت جنگل وجود داشت پاسخ صحیح و مستند داده شود و انتشار اسناد بسیاری که قبل از آن امکان انتشارشان نبود، نیز به کمک محققین آمد و امکان بیشتری برای بازشناسی صحیح و مستند نهضت جنگل را فراهم آورد.

در اینجا در صدد هستیم تا به این شبهه پاسخ دهیم و از منابعی که مورد قبول دوست و دشمن، یعنی روزنامه جنگل که کسی درباره انتساب آن به نهضت جنگل تردیدی ندارد و نیز از بعضی اسناد؛ که در زمینه استفاده از اسناد سعی شد که از نقل قول تاریخنگاران و تحلیل های آنان استفاده نکنیم بلکه صرفا از اسنادی که در کتاب های معتبر و مورد قبول هست استفاده کنیم و به آن اسناد استناد دهیم.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 ادعای تجزیه طلبی را جریان رایج تاریخ‌نویسی لیبرال به میرزا کوچک نسبت دادند تا به شهادت رساندن میرزا کوچک را توجیه کنند و این اشتباه را کاری درست و به نفع ملت ایران قلمداد کنند!

◾️ به عنوان نمونه نویسندگان کتاب «تاریخ پنجاه ساله نیروی زمینی شاهنشاهی ایران» که از نظامیان رده بالا بودند و این کتاب را از دوران ۵۰ ساله سلطنت پهلوی در سال ۱۳۵۵ نوشتند به تفصیل درباره نهضت "جنگل" سخن گفته اند و آن را یک شورش نامیده اند و هدف "جنگل" بعد از ورود بلشوییک ها را «تشکیل جمهوری دموکراتیک گیلان و جدا کردن مناطق ساحلی #دریای_کاسپین از ایران» دانستند و این به معنای تجزیه کردن استانهای شمالی از ایران است!

▪️ در همین کتاب کمی جلوتر با صراحت بیشتری میرزا کوچک را به تجزیه طلبی متهم کرده است و مطالبی را برای تایید این ادعایش نوشته است که شباهت بیشتری به داستان پردازی دارد و فضایی را ترسیم کرده است که میرزا کوچک در حال نطق برای اعلام استقلال گیلان است و چند افسر قزاق با او مخالفت می کنند و جلسه را به هم می ریزند و شعارهای حماسی می دهند!

▪️ در بخشی از این کتاب آمده است: «میرزا کوچک نطق خود را با انتقاد از سلطنت و دولت مرکزی آغاز نمود و سپس با اعلام استقلال کامل جمهوری گیلان، به سخنان خود پایان داد و در آخر تسلیم بلاشرط نیروی قزاق را در همان میدان از فرمانده آن خواستار شد. در همین لحظه بحرانی و خطرناک، بر خلاف میرزا کوچک خان و جمعیت حاضر در میدان، ناگهان یاور نصرالله خان فرمانده قزاق به وسط میدان رفت و با کمال شهامت، نخست با صدایی رسا به افراد خود فرمان پیش فنگ داد و سپس شمشیر بر کف فریاد زد: گیلان جزئی از خاک ایران است. ما استقلال گیلان و جمهوری قلابی آن را به رسمیت نمی شناسیم ما تسلیم اشرار نمی شویم. زنده باد شاهنشاه ایران.»

▪️ البته در همین دوره هم افرادی بودند که به استقلال خواهی میرزا کوچک اشاره می کنند مانند ذبیح الله قدیمی
که از نویسندگان درباری سلسله پادشاهی پهلوی بود.

▪️ ذبیح الله قدیمی در یکی از کتابهایش به بزرگی شخصیت میرزا کوچک اعتراف کرده است که قیام میرزا کوچک صرفا برای استقلال ایران بود و نه استقلال گیلان و تجزیه طلبی و درباره او چنین می نویسد: «مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی از افراد وطن پرست و صالح و باتهور گیلان بود، در بین گیلانیان نام نیک و بزرگی به یادگار گذاشته است که هیچ گاه فراموش نمی شود. قیام او بر اثر عشق و علاقه مفرط به استقلال ایران و برای جلوگیری از نفوذ روسها و سایر طاغیان و یاغیان نقاط شمالی بود و اثرات نیکویی نیز بخشید.»

▪️ نهضت جنگل و اتحاد اسلام و میرزا کوچک، اهداف تجزیه طلبانه را دنبال نمی کردند بلکه در تمام بیانیه ها و سخنان و نکاتی که گفته اند، به وضح سخن از ایران و حفظ «استقلال ایران» گفته اند نه «استقلال گیلان». به قدری در سخنان میرزا کوچک و اسناد بر جای مانده از نهضت جنگل، بحث استقلال ایران پررنگ است که عده ای میرزا را به ناسیونالیسم (ملی گرایی) متهم کرده اند!

🔳 دلایلی که تجزیه طلب نبودن میرزا کوچک و نهضت جنگل را اثبات می کند بسیار زیادند و در صورتی که بخواهیم تمام آنها را یک جا جمع کنیم، کتاب مفصلی خواهد شد ولی در اینجا به عنوان نمونه فقط به چند مورد از این دلایل اشاره می کنیم. ما در زیر به دلایلی که برای اثبات تجزیه طلب نبودن میرزا کوچک و جمعیت اتحاد اسلام و در مقابل آن دلایلی که آنها بر استقلال ایران تاکید کرده اند.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:


◾️ ۱- شعار روزنامه جنگل که از شماره اول روی تمام شماره های این روزنامه در سرلوحه آن درج شده بود، این عبارت بود که «این روزنامه فقط نگاهبان حقوق ایرانیان و منور افکار اسلامیان است» در حالی که اگر این نهضت شعار تجزیه طلبی می داد، باید نگاهبان حقوق گیلانیان می بود نه ایرانیان

🔳 حتی در دورانی که نهضت جنگل به صورت رسمی حاکمیت مرکزی ایران را دیگر به رسمیت نشناخت و نظام جمهوری را تشکیل داد، شعار روزنامه جنگل هم تغییر کرد و این عبارت در بالای آن درج شده بود: «این روزنامه ناشر افکار کمیته انقلاب سرخ و ارگان حکومت جمهوری شوروی ایران است» و باز در این شعار هم هیچ رنگ و بویی از تجزیه طلبی در آن وجود ندارد و به جای جمهوری شوروی گیلان عبارت جمهوری شوروی ایران درج شده بود.


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:



◾️ ‌۲- روزنامه جنگل در اولین شماره انتشارش مطلبی را با عنوان اعتذار منتشر کرد و از وزارت معارفِ دولت مرکزی درخواست صدور مجوز برای انتشار روزنامه جنگل را کرد.

◾️ در حالی که اگر سران نهضت جنگل، دولت مرکزی ایران را به رسمیت نمی شناختند و ادعای تجزیه طلبی داشتند هرگز نباید ادعای قانون مداری و درخواست اخذ مجوز برای انتشار روزنامه جنگل را بکنند و این امر نشانه آن است که دولت مرکزی را به رسمیت می شناسند و خود را تابع آن می دانند ولی انتقاداتی هم به آن دارند: «اول باید دانست که هیئت موسس این نامه ملی، ایرانی و ایرانی نژاد و طرفدار حقوق و مطیع قانون می باشند.

🔳 جهت طبع و نشر بدون امتیاز از وزارت جلیله معارف، همانا فوت وقت بوده است و انتشار بحران کابینه. لذا به موجب این اولین شماره، از آن مقام منیع امتیاز این جریده را خواهانیم.»



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:


◾️ ۳- در شماره ۲۳ روزنامه جنگل مطلبی بسیار مهم درباره دلیل ایجاد نهضت جنگل را ضعف ایران و غارت این کشور به دست قوای روسیه و انگلیسی در جنگ جهانی اول یاد کرده است و اینکه دلیل این مشکلات، خود ما مردم ایران هستیم که ایران را قوی نکرده ایم که دست تعدی را از سرش کوتاه کنیم، و نهضت جنگل با چنین انگیزه برای حفظ استقلال ایران به وجود آمده است: «تا نصف ایران، همه خراب و مردمانش سرگردان هستند. ایران در حالی که بی طرف بود، بیشتر از دولت های محارب متضرر و ویران شده است. … امروز در ایران امروز به اسم جنگل یک حرکت و جنبش ملی هست.» همان طور که می بینید که همه جا سخن از «ایران» است نه گیلان.

🔳 اما این عبارات کمی جلوتر به یک جمله طلایی منتهی می شود که تمامی اهداف نهضت جنگل در آن یک جمله خلاصه شده است و آن اینکه: «مقاصد جنگلی چیست: یک کلمه ساده، فقط حفظ استقلال ایران و سعادت ایرانیان است.»


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:


◾️ ۴- در شماره ۲۶ روزنامه جنگل، اعلامیه هیئت اتحاد اسلام در مخالفت با تشکیل پلیس جنوب به دست قوای انگلیسی برای تسلط انگلیس بر تمام کشور ایران، منتشر شده است که به تمام ایالات و ولایات و عشایر تمام ایران برای قیام علیه انگلیس دعوت کرده اند و گفته اند که نهضت جنگل پیشگام تمام این نیروها برای بیرون کردن قوای انگلیسی از کشور تا آخرین قوایش برای حفظ استقلال ایران، مبارزه خواهد کرد و اشاره کرده اند که این را از وظایف اسلامی و ایرانی خویش می دانند و هیچ جا سخنی از «استقلال گیلان» و وظایف «گیلانیت» به جای ایرانیت نیست: «به عموم ایالات و ولایات و ایلات و عشایر ایران! پلتیک و سیاست خارجیه دولت انگلستان نسبت به ایران از سالیان دراز تا کنون به طوری بوده که … در مملکت ما انواع مداخلات استقلال شکن از قبیل تاسیس جنوب و غیره که شرح و تعداد آن اطناب ملالت آور است، نموده.

◾️ با وجودی که با وجودی که کلیه عالم، صدای رسای خود را در حفظ استقلال و آزادی و عدم الحاق نسبت به هر مملکت و دولت و ملت بلند کرده و مخصوصا مملکت ایران ستمدیده که تازگی از فشار رژیم سابق دولت مستبده روس (دستیار دولت انگلیس) خلاص شده، می خواهد نفسی به راحتی بکشد … باز هم دولت انگلیس تعقیب رویه سابقه خود را از نظر فراموش نکرده، بلکه پلیس جنوب که سهل است به خیال تاسیس پلیس در صفحات دیگر حتی شمال افتاده و برای نمونه و خیالات دیگر، عده[ای] از نظامیان خود را با اتومبیل از این خط عبور داده.

🔳 و اگر چه فداییان [= هیئت اتحاد اسلام] اعتراضات خود را به مقامات لازمه ابلاغ، و در صورت عدم انصراف اولیای دولت مشارالیها از اینگونه تصمیمات خانه برانداز راجع به این صفحات، ناچار فداییان بر حسب وظیفه اسلامیت و ایرانیت در مقام دفاع ایستاده و تا آخرین قوای خود مقاومت خواهند کرد. … بسیار بسیار به موقع است اگر با دلی روشن و نیتی پاک و عزمی سخت محکم قیام به وظایف انسانیت و اسلامیت و ایرانیت و استقلال وطن خودتان نمایید. … هیئت اتحاد اسلام.»


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:



◾️ ۵-هیئت اتحاد اسلام در کاغذهای سربرگ داری که سالها برای مکاتبات رسمی شان با دولت و نیز برای مکاتبات داخلی از آنها استفاده می کردند، در بالای کاغذ در سمت راست عبارت «هیئت اتحاد اسلام» درج شده بود و در سمت چپ آن تاریخ و ضمیمه و… و در وسط کاغذ عبارت «به نام نامی اعلیحضرت سلطان احمدشاه خلد الله ملکه» و تصویر شیر و خورشید که نماد شاه بود، درج شده بود!

◾️ جالبتر اینکه در بعضی از اسناد و نامه هایی هم که از سربرگ استفاده فوق الذکر استفاده نشده مانند اعلامیه ای که در آغازین روزهای نهضت نوشته شده و خطاب به علمای تهران و سایر شهرهای ایران است و آنها به قیام دعوت کرده است ولی عبارت «به نام نامی اعلیحضرت سلطان احمدشاه خلد الله ملکه» در ابتدای آن درج شده است.

◾️ ۶- در دورانی که گیلان تحت نفوذ قوای جنگل قرار داشت، از سوی دولت مرکزی هم حاکم برای گیلان انتخاب می شد و سران نهضت جنگل این حاکمان را به رسمیت می شناختند و اگر لازم می شد با آنها به عنوان نماینده دولت گفتگو می کردند مانند علی خان ظهیرالدوله، ابوالفتح خان حشمت الدوله، صالح خان آصف الدوله، مهدی فرخ (معتصم السلطنه) و عبدالحسین خان سردار معظم خراسانی (تیمورتاش) و سایرین. سران نهضت جنگل در هیچ زمانی برای گیلان حاکم انتخاب نکردند جز یک بار که امیر عشایر شاطرانلو را جنگلی ها برای حکمرانی گیلان انتخاب کردند.

◾️ سایر مسئولان دولتی مانند مسئول فرهنگ و دادستان و سایر مسئولیت ها که از ناحیه حکومت مرکزی فرستاده می شدند، تا وقتی اقدامی علیه جنگل نمی کردند یا خیانت نمی کردند، از سوی جنگل به رسمیت شناخته می شد و این رویه تا زمانی که سران جنگل، حکومت مرکزی را به رسمیت می شناختند، ادامه داشت.

◾️ ۷- در دورانی که نهضت جنگل به صورت رسمی حاکمیت مرکزی ایران را دیگر به رسمیت نشناخت و نظام جمهوری را در گیلان تشکیل داد، چیزی که تشکیل شد یک حاکمیت اسلامی به نام «جمهوری ایران» بود نه «جمهوری گیلان» که قرار بود این جمهوری به تهران کوچ کند و در پایتخت قرار بگیرد و حاکمیت مرکزی ایران را کنار بزند و در اسناد نهضت، نامی از جمهوری گیلان نیست. در اعلامیه «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فداییان جنگل گیلان» که اولین بیانیه حکومت جمهوری تازه تاسیس میرزا کوچک است که جمهوری را در ایران اعلام کرد و بازتاب های شدیدی در ایران داشت.

◾️ در این بیانیه آمده که «وقت و موقع استفاده ظلم دیده های ایرانی و قوای ملی جنگل که ذخیره همه احرار ایران است فرا رسیده. حالیه این قوه ملی با کمک و معاونت عموم نوع پروران دنیا … خود را به اسم جمعیت انقلاب سرخ ایران موسوم کرد.»[۱۱] در پایان این بیانیه آمال خود را ذکر کرده اند که به اجرا گذاشته شده است و اولین بند آن این است: «جمعیت انقلاب سرخ ایران، اصول سلطنت را ملغی کرده، جمهوری شوروی را رسما اعلان می کند.»

🔳 همان طور که می بنید در این بیانیه جمهوری، حتی یک بار هم به صورت تلویحی هم هیچ اشاره ای به «جمهوری گیلان» نکرده است بلکه با صراحت در اعلامیه جمهوری، سخن از جمهوری ایران کرده است.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:


◾️ ۸-در دوران جمهوری میرزا کوچک، کاغذهای با سربرگ های جدیدی منتشر شده بود و مکاتبات داخلی و خارجی به وسیله آنها انجام می شد که روی این سربرگ ها، در بالا تصویر شیر و خورشید و در پایین آن عبارت «شورای جمهوری ایران» و در پایینش عبارت «شورای انقلابی ایران» درج شده بود و هیچ آثاری از جمهوری گیلان نبود.

◾️ در سربرگی که کمیسر (وزیر) فوائد عامه محمدعلی گیلک روی آنها می نوشت، با کمی تفاوت، پایین تصویر شیر و خورشید، عبارت «حکومت جمهوری شوروی ایران» و در پایین آن «کمیسری فوائد عامه» درج شده بود.

🔳 حتی در دورانی که بلشوییک ها به رهبری احسان الله خان دوستدار، علیه میرزا کوچک کودتا کردند و میرزا به جنگلهای فومن عقب نشست، و رهبری بخشی از نهضت به دست بلشوییک ها افتاد، باز سربرگهایی که از این دوران بر جای مانده نیز هیچ آثاری از تجزیه طلبی در آن دیده نمی شود. در این سربرگها به جای تصویر شیر و خورشید، عکسی از کاوه آهنگر با درفش کاویانی درج شده بود و زیر آن عبارت «کمیته انقلاب مرکزی آزاد کننده ایران»


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:


🔳 ۹- میرزا کوچک جنگلی در دورانی تاسیس جمهوری، عنوانی که برای خویش می شناخت و با همان عنوان نامه ها و مکاتبات داخلی و خارجی را امضا می کرد، عنوان «صدر شورای انقلابی جمهوری ایران» بود و بعد از این عبارت امضای کوچک جنگلی درج می شد. همان طور که می بنید هیچ نشانی از جمهوری گیلان یا تجزیه طلبی در آن دیده نمی شود. این امضا را در حکمی که میرزا کوچک برای سعدالله خان درویش صادر کرده است می توانید مشاهده کنید.


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 پاسخ به شبهه نهضت جنگل:



▪️ ۱۰- در سال ۱۳۳۶ق مرامنامه و نظامنامه کمیته اتحاد اسلام توسط سران نهضت جنگل در گیلان منتشر شد که معرف افکار و آرای نویسندگان آن است. در مقدمه این مرامنامه اشاره شده که برای احیای ایران قیام کرده اند تا ایران به پیشرفت برسد: «[از] افکار رقیقه و احساسات معصومانه و مظلومانه معدودی از علاقمندان [به] اسلامیت و ایرانیت و جبار منتقم و روح مقدس موسس آیین مطهر اسلام، استعانت طلبیده[ایم و] تقریبا از سه سال قبل تا امروز در زوایای جنگل گیلان قیام به احیای ایران و اعاده افتخارِ تاریخی این سرزمین نموده[ایم].»

▪️ نام این مرامنامه، «مرامنامه جمعیت اتحاد اسلام ایران» است و دور بودن این مرامنامه از تفکرات تجزیه طلبی به خوبی آشکار است.

▪️ اولین بند مرامنامه «حفظ استقلال و تمامیت ملکی ایران و رفع تجاوزات اجانب» است که به تمام شبهات تجزیه طلبی را کنار می زند و جالب است که این مرامنامه حسن ختام شبهاتی است که درباره تجزیه طلبی به نهضت جنگل زده اند. در قسمت نظامنامه این متن که درباره چگونگی شکل گیری جمعیت اتحاد اسلام در سراسر استانهای ایران است و جزئیات آن از نحوه عضوگیری تا وظایف هر کدام از کمیته ها و تشکل هایی که تحت عنوان اتحاد اسلام شکل می گیرد است. در ابتدای نظامنامه آمده است که «تاسیسات جمیت اتحاد اسلام عبارت است از: دسته جات کمیته های محلی، کمیته های ایالتی و ولایتی، کمیته مرکزی.»

▪️ در تمام ایالت ها و ولایت ها که امروزه به آنها استانها می گوییم، باید جمعیت اتحاد اسلام شکل بگیرد و این جمعیت هیچ اشاره به مرکزیت گیلان یا گیلانی بودن این هیئت ندارد بلکه تصریح می کند که اگر کمیته مرکزی در گیلان وجود دارد، این به معنای آن نیست که همیشه باید در گیلان باشد بلکه فعلا از باب ضرورت این کمیته در گیلان است و بعد باید به پایتخت منتقل شود: «محل کمیته مرکزی موقتا در گیلان خواهد بود.»

▪️ و همین مسئله را در یکی از بندهای آخر مجدد تاکید می کند که «مادامی که کمیته مرکزی انتخاب نشده است، کمیته ایالتی گیلان قائم مقام آن خواهد بود.»

🔳 نتیجه:

نهضت جنگل یک نهضت تجزیه طلبانه نبوده است و دلایل متعددی بر این واقعیت وجود دارد. کسانی که بر تجزیه طلبی بودن آن تاکید می کنند، باید برای ادعای شان دلیلی اقامه کنند و تنها ادعا، کفایت نمی کند. اساس و بنیان نهضت جنگل هم زمان با آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران به دست قوای متجاوز انگلیسی و روسی، علی رغم اعلام بی طرفی ایران، صورت گرفت و ایران بیش از کشورهای طرفین دعوا خسارت دید و نهضت جنگل برای حفظ استقلال ایران و بیرون کشیدن ایران از زیر سلطه و نفوذ اجانب صورت گرفت تا ایران از رجال فاسد و وابسته پاک سازی شود. در نهضت جنگل و اسنادی که از آن بر جای مانده، بارها مهمترین آرمان شان را حفظ استقلال ایران بیان کردند و این اصل چه در روزنامه جنگل و چه در بیانیه ها و مکاتبات آنها به وضوح قابل مشاهده است.


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰یونس استادسرایی (۱۲۵۷–۱۱ آذر ۱۳۰۰)، مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی 


مبارز ملی‌گرا،مبارز انقلاب مشروطه، رهبر جنبش جنگل، و صدر جمهوری جنگل، انقلابی ایرانی و از سرادان معروف گیلک از اهالی رشت بود.

او که در جوانی به تحصیل دینی اشتغال داشت جزئی از نیروهای انقلابی بود که در جریان نهضت مشروطیت موفق به فتح تهران شدند. سپس او به گیلان بازگشت و رهبری گروهی را بر عهده گرفت که قصدشان آزادسازی این ایالت ایران از اشغال روسیه بود، نهضتی که به #نهضت_جنگل مشهور شد.

کوچک خان گروه‌های مختلفی از نیروهای سیاسی و طبقات ناراضی را گرد خود جمع کرد. او موفق شد انقلاب را از مشروطه خواهی به جمهوریخواهی سوسیالیستی سوق دهد و در ژوین ۱۹۲۰ یک جمهوری شورایی در گیلان به پا کرد. کمبود منابع مالی، اختلافات درونی و حمله نظامی نیروهای دولت به رهبری سردار سپه و انگلستان منجر به سقوط این حکومت شد، کوچک خان در حال عقب‌نشینی بر اثر یخ زدگی در کوه‌های تالش درگذشت.


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰پروپاکاندهای اشتراکی در ایران عملا تاثیر سوء می بخشد،زیرا پروپاکاندچی ها از شناسائی تمایلات ملت ایران عاجزند.من به نمایندگان شما در موقعش گفتم که ملت ایران حاضر نیست برنامه و روش بالشویسم را قبول کند؛زیرا این کار عملی نیست و ملت را بطرف دشمن سوق می دهد.

#میرزاکوچک_جنگلی


🆔 @Nehzate_Jangal
🔳 درگذشت #میرزا_کوچک_جنگلی



در پایان قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخونهای متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقب‌نشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو (حاکم خلخال)، که همیشه از میرزا حمایت می‌کرد، به طرف کوه‌های تالش حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در روز جمعه ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا، هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمد.


خبر درگذشت میرزا به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده به همراه شماری تفنگچی به خانقاه گیلوان خلخال رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از همراه وی به نام رضا اسکستانی از اهالی روستای اسکستان خلخال، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند.

محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال و از آن‌جا به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامی‌کرد. جسد بدون سر میرزا کوچک خان در میان زاری و شیون مردم در گورستان دهکده به خاک سپرده شد. سر میرزا کوچک‌خان را در مجاورت سربازخانه رشت، در جایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدت‌ها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران، نزد سردار سپه فرستاد. سر میرزا را به دستور سردار سپه درگورستان حسن‌آباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا به نام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب به خاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ (حدوداً پس از گذشت بیست سال از مرگ میرزا) آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه خلخال به رشت حمل کنند، ولی مأموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد، جسد میرزا را به‌طور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هر سال در روز ۱۱ آذر مراسمی ساده در محل دفن او در سلیمان داراب رشت برگزار می‌شود.

◼️میزان قساوت یادشده همچنین از تلگراف امیر پنجه محمد قلی، رئیس قوای گیلان روشن‌تر می‌شود:

◾️حسب‌الامر تلگراف مبارک نمره ۹۶۵ فوری برای تعقیب و دستگیری میرزا کوچک عده فرستاده، چهار روز متوالی مشغول تعاقب بودند بالاخره از شدت تعقیب قزاقان میرزا کوچک از هر طرف عرصه را برای خود تنگ دیده خود را به کوه‌های ماسال کشیده بود. عده قزاق هم در تعاقب مشارٌ‌الیه حرکت کرده، در بین راه هم یک تصادفی واقع شد، میرزا نعمت‌الله داماد حسن خان کیش دره [ای] مقتول مابقی باز فرار می‌کنند. از طرف دیگر طالش‌ها هم برای جلوگیری از فرار میرزا کوچک عده [ای] فرستاده بودند، بالاخره میرزا کوچک و گائوک به طرف گردنه گیلوان خلخال متواری شده در آنجا از شدت سرما تلف شده‌اند. قبل از اینکه قزاق‌های تعقیب‌کننده برسند مابین طالش‌ها و طارمی‌ها سر نعش گفتگو شده طالش‌ها سر نعش را بریده بودند که قزاقان سر رسیده و سر را گرفته حمل به شهر می‌نمایند. اینک سر بریده در دفتر حاضر است، هر طور دستور می فرمائید اطاعت شود. نعش گائوک هم در همان گردنه افتاده‌است.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 #جنبش_جنگل



جنبش جنگل یا نهضت جنگل یا قیام جنگل (۱۲۹۳ - ۱۳۰۰ هجری شمسی)، جنبشی سیاسی همراه با مبارزهٔ مسلحانه در ایران بود که در پی انقلاب مشروطه، به رهبری میرزا کوچک‌خان جنگلی در پاسخ به زوال سیاسی به وجود آمده از پیدایش جنگ جهانی اول و اشغال ایران به دست نیروهای روس، انگلیسی و عثمانی شکل گرفت و به مبارزهٔ مسلحانه ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریگاد قزاق، که زیر دست افسران روسی تعلیم و تربیت شده بودند، پرداخت.

آنچه روشن است تعداد زیادی از انقلابی‌های جنگل در درگیری‌های مسلحانه با لشگرهای انگلیس، روسیه و ارتش سلطنتی قاجار کشته شدند.

جنگ جهانی اول و پادرمیانی انگلیس و روسیه تزاری در آن و ناتوانی شدید حکومت مرکزی ایران در اثر فقدان حمایت‌های خارجی، فضای سیاسی و اجتماعی آماده‌ای را برای ایجاد و رشد حرکت‌های مردمی به وجود آورد.

در این فضای آماده، جنبش جنگل در شهریور ۱۲۹۳ شمسی (اوت ۱۹۱۴) شکل گرفت و در مدتی کوتاه نه تنها در گیلان، بلکه در اکثر نقاط ایران با استقبال مردم روبرو شد و روزبه روز بر توان نظامی آن افزود، به‌طوری‌که به خطری جدّی برای #سیاست_استعماری_انگلیس در منطقه تبدیل شد.

🌐 میرزا و یارانش نشریه‌ای نیز به نام جنگل منتشر می‌نمودند که در مجموع در سه دوره مجزای انتشارش مشتمل بر ۳۹ شماره شد.


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 #فتح_تهران



در ژوئیه ۱۹۰۹ پس از تعطیلی مجلس در دوره محمد علی شاه و به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، مجاهدان مشروطه خواه گیلانی وبختیاری به سوی پایتخت روان شدند و با فتح تهران به همراه عشایر بختیاری، نظام مشروطه را باز در ایران مستقر کردند و سپهدار اعظم تنکابنی، فرمانده مشروطه خواهان گیلانی نیز صدر اعظم ایران شد.

🌐 #فتح_تهران اشاره دارد به ورود نیروهای بختیاری به تهران در سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۲۸۸ (۲۴ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷/۱۳ ژوئیهٔ ۱۹۰۹) در جریان انقلاب مشروطهٔ ایران که منجر به متحصن شدن و پناهندگی محمدعلی شاه قاجار به سفارت روسیه در تهران و سپس خلع او از سلطنت و تبعید از ایران شد.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 #گائوک



#گائوک (با نام مستعار هوشنگ) که به اشتباه تصور می‌رفت یکی از اسرای جنگی آلمانی بوده باشد که در واپسین مرحله جنگ اول به جنگلیان کمک می‌کردند، یک چهره سؤال برانگیز است. هویت وی، دلایلش برای پیوستن به جنگلیان و شیفتگی کامل وی نسبت به کوچک خان، هنوز در پرده اسرار باقی مانده است. تاریخ‌نگاران شوروی به شکل توجیه ناپذیری در مورد گائوک سکوت اختیار کرده‌اند. تنها منبع ایرانی که اطلاعاتی درباره او داده، یقیکیان است، که می‌گوید وی یک آلمانی از اتباع روسیه بود که چند سال در ژنرال کنسولگری امپراتوری روسیه در تهران شغل رایزنی داشت. مطابق یک یادداشت انگلیسیان، گائوک مسئول بایگانی سفارت بود و با یک زن یهودی زندگی می‌کرد. وی در ایام جنگ بر اثر ارتکاب به عملیات غیر قانونی (در دادن جواز واردات) از شغلش معزول، دستگیر و برای محاکمه به بادکوبه فرستاده می‌شود.

بر اثر انقلاب اکتبر 1917 وی به اتفاق زندانیان دیگر از زندان آزاد شد و به ایران مراجعت نمود و مدتی به تبلیغات بر ضد انگلیسیها و به نفع عثمانیها و آلمانیها مشغول بود، ولی از طرف نظامیان انگلیسی توقیف و به هندوستان فرستاده شد و چون روسی بود، بدین جهت انگلیسیها او را به ادسا فرستادند و به مقامات شوروی تحویل دادند.

در روسیه گائوک خود را به حزب اشتراکی نزدیک نمود و توانست دوباره وسایل آمدن خود به ایران را فراهم سازد. در روز ورود لشکریان سرخ به ایران (20 ثور [اردیبهشت] 1299) گائوک نیز، به عنوان مترجم با رؤسای سرخ وارد ایران شده و در رشت به عضویت کمیته مرکزی انقلابی دولت شوروی ایران انتخاب می‌شود. اما ممکن است زودتر وارد شده باشد، چنانکه یک گزارش انگلیسیان از دستگیری زنی به نام نیومن (یا نویمن) در مه 1918 (اردیبهشت 1297) در انزلی خبر می‌داد که گفته می‌شد با گائوک در تماس بود. فقط سفارت فرانسه در تهران این هویت را برای گائوک تأئید کرده است.

موقعی که #میرزاکوچک_خان و همدستانش از رشت خارج شده و در جنگلهای صومعه سرا موضع گرفتند، گائوک از روسها جدا و با میرزا کوچک خان متحد شد. وی که مترجم رسمی شده بود، مضمون سوسیالیستی نطقهای نمایندگان شوروی را در ترجمه‌های خود تبدیل به عقاید اتحاد اسلامی می‌نمود.

وقتی که چندین بار گائوک مضمون نطقهای روسها را غلط ترجمه می‌کند، روزی از میرزا کوچک خان می‌پرسند: «آیا می‌دانید که گائوک نطقهای روسها را صحیح ترجمه نمی‌کند؟» میرزا در جواب می‌گوید: «شاید گائوک مترجم بدی باشد ولی عجالتآً وجود او لازم است و باید در این سمت بماند، زیرا هم رفقای من و روسها به او اطمینان کامل داریم. او یگانه شخصی است که می‌تواند اتحاد جنگل با روسها را نگه دارد».

یکی از پیشوایان روسی، گوسف، رئیس چکا، درباره گائوک گفته بود: «می‌دانم که گائوک نطقهای رفقا را غلط ترجمه می‌کند، ولی عجالتآً وجود او برای پیشرفت کار در ایران لازم است.

همین که دیدم وجود او زیان‌آور است وی را به روسیه عودت می‌دهم». بنا به گزارشها، هوشنگ چنان «مجذوب شخصیت کوچک خان شد» که از بازگشت به روسیه خودداری کرد و در شمار یکی از محارم رهبر جنگلی درآمد.

کوچک خان ، او و میر صالح مظفرزاده را در اوت 1920 (مرداد 1299) به مسکو فرستاد تا با لنین درباره اختلاف با رهبران حزب کمونیست ایران مذاکره کند. در آن هنگام گائوک شرح مذاکرات را هر روز یادداشت می‌کرد. وی از همراهی با کوچک خان دست نکشید و در جنگل ماند. و خودش و زنش و دخترش مسلمان شدند. وی تا واپسین لحظات در کنار کوچک خان ماند و همراه او بر اثر سرما یخ زد و جان سپرد.

🌐 وی پس از انتخاب خود به عضویت شورای جمهوری انقلابی ایران، اسم خود را به هوشنگ تغییر داد. گائوک هر دو اسم را به کار می‌برد و گاهی خود را گائوک، گاهی هوشنک و گاهی نیز گائوک ـ هوشنگ معرفی می‌کرد.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 اوضاع #ایران در جنگ جهانی اول



🔔 #بخش_اول



در اوایل دسامبر سال ۱۹۱۴ احمدشاه با ورود به مجلس ملی بی‌طرفی ایران را در جنگ جهانی اول مورد تاکید قرار داد.
جنگ جهانی اول در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تقریبا هشت روز پس از تاج گذاری احمد شاه قاجار آغاز شد.

جنگ جهانی اول در شرایطی آغاز شد که ایران مبتلا به هرج و مرجی کم سابقه در تاریخ معاصرش بود. بهار مشروطه و مجلس شورای ملی با استبداد محمدعلی شاه به پایان رسیده بود و جز گروه‌های مختلف درگیر در سطوح محلی و ملی چیز زیادی به جا نگذاشته بود.

از سوی دیگر، به تخت نشستن احمد شاه نوجوان و تضعیف بیش از پیش دولت مرکزی، ایران را عملا به حکومتی خان خانی بدل کرده بود. دولت بی‌اقتدار حتی توان جمع‌آوری مالیات را نداشت و خزانه هر روز خالی‌تر از قبل می‌شد.

شروع جنگ نه ‌تنها بر فشار خارجی در ایران افزود، علاوه بر آن سبب شد که اختلافات دیرینه در عرصه سیاست ایران گسترش یابد و حکومت‌ مرکزی چنان دچار اختلاف و چنددستگی شود که دولت‌های مختلفی که بر سرکار می‌آمدند، هیچ‌گاه بیش از چند ماه دوام نیاورند.

در چنین وضعیتی بود که دو دولت همسایه ایران؛ یعنی روسیه و عثمانی، که در دو سوی جنگ قرار گرفته بودند، نبرد خود را به خاک ایران کشاندند. این چنین بود که ایران با توجه به عدم توان شرکت در جنگ، مشی بی‌طرفی اتخاذ کرد و احمد شاه در ۱۲ ذی‌حجه ۱۳۳۲ قمری فرمان خود را مبنی بر اعلان بی‌طرفی در جنگ خطاب به مستوفی‌الممالک رییس‌الوزرا صادر کرد.

🌐 در این فرمان آمده بود: «نظر به اینکه در این اوقات متاسفانه بین دول اروپ نایره جنگ مشتعل است و ممکن است این محاربه به حدود مملکت ما نزدیک شود و نظر به اینکه روابط ودادیه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است برای اینکه عموم اهالی از نیات مقدسه ما در حفظ و صیانت این روابط حسنه نسبت به دول متحاربه مطلع باشند امر و مقرر می‌‏فرماییم که جناب مستطاب اجل اشرف افخم اکرم مهین دستور معظم مستوفی‏‌الممالک، رییس‌الوزرا و وزیر داخله فرمان ملوکانه را به فرمانفرمایان و حکام و ماموران دولت ابلاغ دارند که دولت ما در این موقع مسلک بی‌طرفی را اتخاذ و روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه کماکان حفظ و صیانت می‌‏کند و به این لحاظ ماموران دولت را باید متوجه نمایند که نباید وجها من‌‏الوجوه برا و بحرا کمک به همراهی یا ضدیت هر یک از دول متخاصمه نموده یا اسلحه و ادوات حربیه برای یکی از طرفین تدارک یا حمل کنند و باید از طرفداری با هر کدام از دول متحاربه پرهیز و احتراز نموده، مسلک بی‌طرفی دولت متبوعه خود را کاملا رعایت نمایند و در تکمیل حفظ بی‌طرفی و صیانت روابط حسنه باز آنچه هیات دولت ما مصلحت داند و به عرض برسد در اجرای مقررات آن امر ملوکانه شرف صدور خواهد یافت.»



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 اوضاع #ایران در جنگ جهانی اول



🔔 #بخش_دوم



با آنکه ایران از کانون اصلی جنگ؛ یعنی اروپا فاصله زیادی داشت، ولی به یکی از میدان‌های جنگ تبدیل شده بود. روسیه و انگلستان در خلال جنگ جهانی اول عملا با انعقاد قراردادهایی ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تبدیل کرده بودند و ورود نظامیان آنان به داخل کشور که غالبا با استناد به این قرارداد‌ها صورت می‌گرفت، سبب شده بود که دولت مرکز حتی در تهران، قدرتی نداشته باشد.

یکی از این توافقنامه‌ها پیمان معروف ۱۹۱۵ بود که در ۲۸ دی ۱۲۹۳ میان روسیه و انگلستان به امضا رسید. این پیمان که به فاصله ۸۰ روز پس از اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ به امضای دو دولت مذکور رسید، قلمرو نفوذ دو کشور در ایران را بیش از آنچه که در پیمان ۱۹۰۷ آنان مقرر شده بود، توسعه داد. به موجب این پیمان دو کشور حقوق و امتیازات ارضی بیشتری برای خود در ایران قائل شدند و هزینه نگهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند.

ورود نظامیان روسیه به شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه که در زمستان ۱۲۹۳ و در تمام طول سال ۱۲۹۴ صورت گرفت، نتیجه همین توافقنامه بود. روس‌ها این قرارداد را به بهانه فراهم شدن زمینه مقابله با پیشروی نیروهای عثمانی در ایران امضا کردند.

در زمان انعقاد این پیمان، عثمانی‌ها تبریز را در اشغال خود داشتند. انگلیسی‌ها نیز متعاقب انعقاد پیمان ۱۹۱۵ در نواحی جنوبی کشور پیشروی‌های چشمگیری داشتند و قیام مشهور «دلیران تنگستان» در مرداد ۱۲۹۴ نمادی از مقاومت مردم سلحشور جنوب ایران در برابر آنان بود.

در این میان گروهی از مهاجران نیز در کرمانشاه حکومت مستقلی تشکیل داده و خود را تحت حمایت متحدین آن روز؛ یعنی آلمان و عثمانی قرار داده بودند. جمعی از ایرانیان مقیم اروپا هم کمیته‌ای به نام «ایران آزاد» تشکیل داده و از حکومت نظام‌السلطنه پشتیبانی می‌کردند.

در جریان چهار سال جنگ اول جهانی، ایران دست کم ۱۵ بار شاهد ظهور و سقوط کابینه‌های مختلف کم‌دوام بود و عمر متوسط هر دولت تحت تاثیر هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمی‌کرد. در اوایل دی ‌ماه ۱۲۹۶ ایران وضع آشفته‌ای داشت.

بخش اعظم شمال ایران هنوز تحت اشغال سربازان روس بود؛ ولی با روی کارآمدن حکومت بلشویکی در روسیه بین افسران قشون اشغالی روس بر سر اینکه از حکومت جدید روسیه اطاعت کنند یا نه اختلاف افتاده بود. بخش مهمی از غرب ایران در اشغال عثمانی‌ها بود و در جنوب نیروی تفنگداران جنوب که انگلیسی‌ها به وجود آورده بودند فرمانروایی می‌کردند.

عین‌الدوله که علاوه بر مشکلات سیاست خارجی با بحران شدید مالی و قحطی و گرسنگی در قلمرو حکومت خود روبه‌رو شده بود، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و مستوفی‌الممالک به جانشینی وی تعیین گردید.

مستوفی‌الممالک در داخل با‌‌ همان مشکلات عین‌الدوله دست به گریبان بود؛ ولی در سیاست خارجی با انعقاد قرارداد صلح بین روسیه و آلمان (قرارداد برست لیتوسک) موفقیت بزرگی به دست آورد؛ چرا که به موجب این قرارداد روس‌ها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران شدند.

🌐 البته مستوفی‌الممالک و دولت او در این موفقیت نقشی نداشتند. تعهد روسیه به تخلیه نیروهای خود از ایران با فعالیت‌های کمیته ایران آزاد در برلن و مراجعات روسای این کمیته به دولت آلمان بی‌ارتباط نبود و آلمان‌ها که فکر می‌کردند به کمک اعضای این کمیته در ایران صاحب نفوذ خواهند شد، در قرارداد متارکه جنگ با روسیه ماده‌ای گنجاندند که به موجب آن روس‌ها مکلف به تخلیه ایران شدند.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 نهضت جنگل و جنگ جهانی اول



🔔 #بخش_اول



پس از سرکوب مشروطه خواهان در ۱۹۱۱، سیاست روسیه نشان می‌دهد که این کشور تمایل داشت کنترل بلند مدت خود بر استان‌های شمالی ایران را تضمین نماید. روس‌ها زمین‌های زیادی را از ایرانیان خریدند و قرار بود سیاست اسکان دهقانان روس در قفقاز به ایران گسترش یابد. صادرات روسیه دو برابر شد و کنسول روسیه برای دولتش مالیات جمع‌آوری می‌کرد.

نقطه اتکای قدرت روسیه ارتشش بود و در مجموع سیاست روسیه در گیلان را می‌توان شامل دیپلماسی اندک و قوای قهریه‌ای دانست که روسیه از طریق آن کنترل تقریباً همه امورات گیلان را در دوره بحران از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۴ در دست داشت. ظهور جنگ مشکلات جدیدی پدیدآورد.

روس‌ها نیروهایشان را در مرز با عثمانی در قفقاز متمرکز کردند و قوای اشغالگر خود را از شمال ایران جابجا کردند. به علاوه، به مسئولین روس سفارش شد سیاست ملایمتری را در خصوص مردمی که ارتش به سختی می‌توانست نارضایتیش را کنترل کند اتخاذ کند. دولت گیلان در ۱۹۱۴ که قوای روس به مقصد قفقاز عزیمت کردند کاملاً فروپاشید.

آشوب ایجاد شد و حکام قاجاری از به پا داشتن قانون و اجرای فرمان بدون محافظت ارتش روسیه سرباز زدند. نافرمانی به اشکال ملایم شروع شد. اعتراضهایی به اربابان و مأمورین دولت روسیه وجود داشت و اعتصاب‌های صنعتی شکل می‌گرفت؛ ولی در آغاز ۱۹۱۵ گیلان صحنه ناآرامی گسترده بود. دهقانان و پیشه وران شهرنشین علیه چند صد سرباز روس باقی‌مانده آتش می‌گشودند، در حالی که سربازان بیشتری به جبهه قفقاز فراخوانده می‌شدند.

با آغاز جنگ بین‌الملل اوّل (۱۹۱۴) و ورود نیروهای خارجی به خاک ایران و گسترش فساد در دولت و دخالت نیروهای بیگانه اوضاع سیاسی کشور آشفته بود و زمینداران بزرگ گیلان هم با پشتیبانی کنسول روسیه، بر غارت اهالی شهرها و دهقانان افزوده بودند.

گروهی از سیاستمداران، برای سامان بخشیدن به اوضاع کشور سازمانی به نام اتحاد اسلام را تأسیس کردند. میرزا کوچک خان در تهران با این گروه در تماس بود. او برای ایجاد یک پایگاه نظامی و مبارزه چریکی مخفیانه به گیلان رفت و نخستین پایگاه جنگهای چریکی دهقانی را به همراه هفت نفر دیگر از جمله احمد کسمایی، دکتر حشمت، ومیرزا حسین کسمایی (شاعر) در کسما ایجاد کرد. به تدریج دهقانان و زحمتکشان شهری و بخش از روشنفکران جذب جنبش شدند.

کوچک خان که از فرماندهان جوان نیروی انقلابی بود که تهران را فتح کرد و دو سال بعد مجبور شد به تبعید برود. او در اواخر زمستان ۱۹۱۵ به گیلان برگشت و فعالیت‌های جنگلی‌ها شروع شد.

🌐 اولین گروه آنان به جنگل‌های گیلان رفت و اعلام کرد که فصد دارد گیلان را از وجود ارتش روسیه آزاد کند. جنگلی‌ها به سرعت با محاکمه و اعدام مجرمین خود را از دیگر گروه‌ها متمایز کردند. آن‌ها با دزدیدن یا جریمه کردن افراد متمول مخارج خود را تأمین می‌کردند. آن‌ها در معامله با دهقانان محتاط بودند که همه هزینه‌ها را بپردازند و منصف باشند.


🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 نهضت جنگل و جنگ جهانی اول



🔔 #بخش_دوم


اولین عملیات شناخته شده جنگلی‌ها در اکتبر ۱۹۱۵ هنگامی که حاکم رشت برای جلوگیری از نزدیک شدن جنگلی‌ها به رشت، زمینداری به نام عبدالرزاق شفتی را به صدارت پسیخان گماشت شکل گرفت. سپس مردان شفتی مورد حمله جنگلی‌ها قرار گرفتند و شکست خوردند. آن‌ها که زنده ماندند به‌طور پراکنده به رشت گریختند.

سپس به زمیندار بزرگ دیگری، شجاع الدیوان برادر ضرغام السلطنه مرد داده شد و به جنگل‌های فومن اعزام شد که در دو موقعیت شکست خورد و مردانش خلع سلاح شدند.

در این زمان، که تهران در آستانه افتادن به دست آلمان بود، رشت مرکز اصلی ارتش روسیه شده بود و هزاران سرباز مستمراً از این شهر در راهشان از باکو به قزوین که عملیات علیه مهاجرین باید به سوی آن هدایت می‌شد گذر می‌کردند. هنگامیکه روس‌ها به رشت بازگشتند و مستقر شدند، نیرویی از ۵۵۰ سرباز روس و ۵۰ مرد از بریگاد قزاق برای سرکوب جنگلی‌ها اعزام شدند. مأموریت شدیداً شکست خورد و جنگلیها پیروز شدند.

پس از شکست مأموریت روس‌ها جنگلی‌ها شب‌نامه‌هایی را در رشت پخش کردند و اعلام داشتند که قصد دارند به شهر حمله و آن را تسخیر کنند. روس‌ها که اکنون دیگر نیروهای بیشتری داشتند قانون حکومت نظامی اعلام کردند و سعی کردند رشت را از عناصر ضد روسی پاکسازی کنند، حدوداً ۱۶۰ خانه کاملاً سوزانده شدند.

در همان زمان نیروهای روس زیادی از رشت، انزلی، منجیل، و زنجان به مأموریت علیه جنگلی‌ها اعزام شدند که در ژانویه ۱۹۱۶ شدیداً شکست خوردند ولی نیروهای باراتوف تصمیم گرفتند آن‌ها را کاملاً نابود نکنند.

بنا بر گفته کوچک خان اگر قوای روس چند روز دیگر در منطقه باقی‌مانده بودند جنگلی‌ها مجبور بودند تسلیم شوند چرا که بسیاری یخ زده بوده و مرده بودند و دیگران با خوردن علف و ریشه‌ها زنده بودند. به هر حال، آنان پس از چند هفته باز جمع شدند و تاانقلاب فوریه ۱۹۱۷ که موجب شد از جنگل‌ها بیر
ون بیایند سیاست دفاعی را در پیش گرفتند. پیش از آن نیرویشان متشکل از پیشه وران خرده بورژوازی شهری، صیادان انزلی، کارگران کشاورزی متحرک فصلی، خرده زمیندارانی که مستمراً تحت فشار زمینداران بزرگتر و تأثیرگذارتر بودند، اسرای جنگی ترک فراری، تعداد زیادی از مهاجرین ایرانی از قفقاز ولی مهم‌تر از همه توده دهقانان فقیر و متوسط بود. حضور همیشگی آشوبگران بلشویک قفقازی در گیلان را هم باید بدان افزود.

🌐 در دسامبر ۱۹۱۶ آخرین حمله در آن دوره شدیداً شکست خورد و نیروهای ضد جنگلی در گیلان مضمحل شدند. چند صد سرباز قزاق در پادگانشان ماندند و شایعه حمله قریب‌الوقوع جنگلی‌ها به رشت موجب وحشت شد. تا آغاز این دوره آن‌ها سیاست دفاعی داشتند و فقط سعی داشتند باقی بمانند.



🆔 @Nehzate_Jangal
🔰 انقلاب روسیه و نهضت جنگل



🔔 #بخش_اول



از ژانویه ۱۹۱۷، آنان شروع به خلع سلاح زمینداران و گماشتن نمایندگان خود بر مصادر دولتی در حوزه نفوذ خود کردند. به زودی، وقوع انقلاب اکتبر در روسیه به جنگلی‌ها امید بیشتری داد. روس‌ها در نتیجه ضعف ناشی از انقلاب با جنگلی‌ها روابط دوستانه برقرار کردند و قول دادند قوایشان را از گیلان خارج کنند. بازگشت قوای عثمانی در ماه مه به ایران و تسخیر تبریز هم به پیشرفت آنان کمک کرد.

جنگلی‌ها در زمانی فوق‌العاده کوتاه خود را در گیلان تثبیت کردند. تا پایان این سال همه مسؤولین از منصوبین جنگلی‌ها بودند و پس از انقلاب اکتبر همه مسئولین منصوب حکومت تهران از گیلان خارج شده بودند. آنان دست به اصلاحات اجتماعی مهمی زدند. دهقانان را از پرداخت مالیات معاف کردند. آبرسانی را در دست گرفتند. این اقدامات منجر به ارتقای کشاورزی شد و در شرایطی که همه ایران درگیر قحطی بود تولید کشاورزی گیلان به بالاترین حد خود رسید. آن‌ها به تهران قحطی زده و باکو برنج می‌فرستادند. تا پایان این سال، آنان از ۱ میلیون تومان عایدی خود به کارمندانشان ۲۱۰۰۰ تومان حقوق ماهیانه می‌دادند.

مشکلات داخلی در سال ۱۹۱۷ جنبش جنگل را تضعیف کرد. جنبش به عنوان جبهه‌ای ضد امپریالیستی با داشتن عناصری متعدد نتوانست خواسته‌های عناصر رادیکال خود را برآورده سازد. در حالی که جناح راست نهضت به رهبری حاج احمد کسمایی بازرگان ناراضی از صمیم قلب مخالف دولت مرکزی نبود، جناح چپ بود و از توافق سرباز می‌زد. کوچک خان نیروی اصلی جنگلی را در جنگل مستقر کرده بود و از تثبیت خود در رشت سرباز می‌زد.

او که در آغاز دغدغه اش حضور نیروهای روس بود که حاضر به عقب‌نشینی نبودند حتی پس از برقراری رابطه خوب با آن‌ها و با وجود تلاش‌های آنان برای متقاعد کردن او برای پذیرفتن حکومت گیلان از خارج شدن از جنگل سر باز می‌زد. در این سال جنگلی‌ها از جنگل بیرون آمدند و انجمن اتحاد اسلام که جناح راست بر آن غلبه داشت را به عنوان بازوی سیاسی خود معرفی کردند. روزنامه جنگل بازتاب دهنده نظرات انجمن بود.

نویسندگان آن از نظر ذهنی درگیر وضعیت جنگ و اشغال ایران توسط قوای سه‌گانه بودند ولی ترک دوستی اندکی در نوشته‌هایشان دیده می‌شد. آن‌ها از روسیه بابت اشغالگری و از سیاستمداران فاسد بابت مقاومت دربرابر رفرم انتقاد می‌کردند که این سیاست همه ایرانیان انقلابی آن زمان بود. هیچ روحانی اسلامی هیچ‌گاه نقشی در رهبری نهضت نداشت.

🌐 هیچ نشانه‌ای مبنی بر قصد هیچ بخشی از جنگلی‌ها بر ایجاد تئوکراسی در گیلان یا ایران وجود ندارد. روحانیان از هیچ امتیازی در جامعه گیلان یا در نهضت برخوردار نبودند. برخی از آنان حتی توسط جنگلی‌ها محاکمه و زندانی شدند.



🆔 @Nehzate_Jangal