📓نامههایی برای محمد پیامبر (پژوهشی بر ریشههای قرآن)
✍️ #امین_قضایی
(۱/۳)
✂️ برشهایی از كتاب
مکان مؤلفان قرآن
🔻چنانچه از نظر گذشت، باورهای مذهبی نویسندگان و متون مقدس ایشان بیش از هر چیز با فرقه ابیونیها مطابقت دارد. البته دانش ما از این فرقه بسیار اندك است و معدود اشارات نیز به قرن اول میلادی برمیگردد و معلوم نیست که این فرقه در سدههای بعدی چه تغییراتی از سر گذرانده و یا به چه فرقههای دیگری منشعب شده و یا چه فرقههای دیگری از ایشان متاثر بودهاند. با این حال، چند نکته مسلم است.
🔻نویسندگان به یک فرقهٔ الحادی مسیحی-یهودی تعلق داشتهاند. در آنها هیچ نشانی از عقاید و ادبیات مسیحیان ارتودوکس و یهودستیزی دیده نمیشود؛ زیرا هم شریعت یهود را تایید میکردند و بیش از هر چیزی درباره موسی سخن گفتهاند. با این حال عیسی به عنوان پیامبر خدا مورد قبول آنهاست و نسبت به بنی اسراییل تصور مثبتی نداشتهاند و برخلاف یهودیان، به ترویج دین بین تمام مردم اعتقاد داشته و میسیونرهای مذهبی مانند محمد در اختیار داشتهاند. این نشان میدهد که آنها صرفا یهودی نبودهاند و در عین حال مسیحی ارتودوکس هم نبودهاند. تمام این یافتهها بیش از هر چیز با باورهای ابیونیها و صابئین مطابقت دارد.
🔻 اما این فرقه در کجا اسکان داشته و این نامهها از کدام منطقه به دست محمد میرسیده است؟ گزینههای احتمالی به قرار زیر است:
۱. سوریه و آناتولی (یا فلسطین)؛
۲. حبشه و یمن.
🔻یک رویکرد زبان شناختی تا حدی میتواند در تشخیص مکان نویسندگان به ما کمک کند. اینکه کلمات غیرعربی قرآن به کدامیک از زبانهای پیرامونی (آرامی- سریانی، عبری و قبطی..) نزدیکتر است زبان اصلی نویسندگان را نیز نشان خواهد داد؛ زیرا آنها حتما در ترجمه به عربی، کلمات زبان خود را نیز منتقل کردهاند.
کریستف لوکزنبرگ، پژوهشگر آلمانی، در کتاب جنجالبرانگیز خود تحت عنوان «خوانش سوری-آرامی از قرآن»، نشان میدهد که بسیاری از کلمات غیرعربی که حتی مفسرین مسلمان معنای آنرا نمیدانند، اصالتا کلماتی سریانی هستند که یا به اشتباه نقطهگذاری شدهاند و یا به اشتباه تعبیر شدهاند. ذکر تمامی مواردی که لوکزنبرگ (Luksenburg 2007) ذکر میکند از حوصله بحث خارج است. با این حال چند نمونه در اینجا ذکر میشود:
🔹«چرا آنها از تذکر روى گردانند؟ گویى گورخرانى رمیدهاند که از مقابل شیرى فرار کردهاند» (سوره ۷۴، آیات ۴۹-۵۱).
کلمه قسوره در اینجا، «شیر» ترجمه میشود، اما این کلمه عربی نیست و تنها بنا بر حدس مترجمین، شیر ترجمه شده است. لوکزنبرگ با رجوع به معادل آن در زبان آرامی نشان میدهد که منظور «الاغ» است. «الاغی که پیر است و قادر به حمل بار نیست».
بنابراین منظور متن این نیست که مشرکین با شنیدن تذکر مانند گورخرانی هستند که از یک شیر ژیان میترسند و فرار میکنند. متن میخواهد بگوید که آنها مانند گورخرانی هستند که از الاغ ضعیف و پیر میترسد در حالیکه (این ذکر) هیچ تهدیدی برای آنها ندارد.
🔹در سه آیه نخست سوره ۴۳ میخوانیم:
«حاء میم؛ وحى [نامه]اى است از جانب [خداى] رحمتگر مهربان کتابى است که آیات آن به روشنى بیان شده؛ قرآنى به زبان عربى براى عربزبانان».
در زبان عربی «فصل» به معنی جدا کردن است و در اینجا مترجم آنرا به عنوان توضیح دادن و روشن کردن تعبیر میکنند، اما لوکزنبورگ با رجوع به ریشه سریانی «فصل» دریافته است که منظور اصلی آن در اینجا «ترجمه کردن» است. بنابراین وی آیه فوق را اینگونه ترجمه میکند:
«کتابی که آیاتش ترجمه شده، «منتخبیست از بایبل و ادعیه یهودیان» به زبان عربی برای عربزبانان».
این تصحیح لوکزنبرگ مطابقت کامل با فرضیه ما درباره ارسال کتب به همراه نامهها دارد.
🔹 لوکزنبورگ دهها مورد دیگر نیز ذکر میکند از جمله کلماتی مانند «حور عین» که آنرا «باکرگان بهشتی» تعبیر میکنند، اما وی نشان میدهد که در اصل این کلمه به معنای «انگور سفید» است، و یا کلمهٔ #کوثر که مفسرین مسلمان بنا به روایتی از عایشه، آنرا جويی در بهشت میدانند که به محمد اعطا شده است، چیزی که چندان با عقل جور در نمیآید، لوکزنبرگ با رجوع به معادل سریانی این کلمه نشان میدهد که کوثر به معنی «استقامت در کار و عبادت» است.
🔻وجود کلماتی که اصالتا سریانی هستند و هنگام ترجمه وارد متن قرآن شدهاند، نشان میدهد که نویسندگان به زبان سریانی مینوشتند، اما این الزاما اثبات نمیکند که نویسندگان در بلاد شام سکنی داشتهاند؛ زیرا بسیاری از علمای دین مسیحی به زبان آرامی یا سریانی مینوشتند و مطالعه میکردند. زبان سریانی یک زبان علمی و معتبر در کل امپراتوری روم شرقی بود. به همین دلیل تفسیر زبانشناختی نمیتواند چیزی از مکان دقیق این فرقهٔ مسیحی به ما بگوید.
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍️ #امین_قضایی
(۱/۳)
✂️ برشهایی از كتاب
مکان مؤلفان قرآن
🔻چنانچه از نظر گذشت، باورهای مذهبی نویسندگان و متون مقدس ایشان بیش از هر چیز با فرقه ابیونیها مطابقت دارد. البته دانش ما از این فرقه بسیار اندك است و معدود اشارات نیز به قرن اول میلادی برمیگردد و معلوم نیست که این فرقه در سدههای بعدی چه تغییراتی از سر گذرانده و یا به چه فرقههای دیگری منشعب شده و یا چه فرقههای دیگری از ایشان متاثر بودهاند. با این حال، چند نکته مسلم است.
🔻نویسندگان به یک فرقهٔ الحادی مسیحی-یهودی تعلق داشتهاند. در آنها هیچ نشانی از عقاید و ادبیات مسیحیان ارتودوکس و یهودستیزی دیده نمیشود؛ زیرا هم شریعت یهود را تایید میکردند و بیش از هر چیزی درباره موسی سخن گفتهاند. با این حال عیسی به عنوان پیامبر خدا مورد قبول آنهاست و نسبت به بنی اسراییل تصور مثبتی نداشتهاند و برخلاف یهودیان، به ترویج دین بین تمام مردم اعتقاد داشته و میسیونرهای مذهبی مانند محمد در اختیار داشتهاند. این نشان میدهد که آنها صرفا یهودی نبودهاند و در عین حال مسیحی ارتودوکس هم نبودهاند. تمام این یافتهها بیش از هر چیز با باورهای ابیونیها و صابئین مطابقت دارد.
🔻 اما این فرقه در کجا اسکان داشته و این نامهها از کدام منطقه به دست محمد میرسیده است؟ گزینههای احتمالی به قرار زیر است:
۱. سوریه و آناتولی (یا فلسطین)؛
۲. حبشه و یمن.
🔻یک رویکرد زبان شناختی تا حدی میتواند در تشخیص مکان نویسندگان به ما کمک کند. اینکه کلمات غیرعربی قرآن به کدامیک از زبانهای پیرامونی (آرامی- سریانی، عبری و قبطی..) نزدیکتر است زبان اصلی نویسندگان را نیز نشان خواهد داد؛ زیرا آنها حتما در ترجمه به عربی، کلمات زبان خود را نیز منتقل کردهاند.
کریستف لوکزنبرگ، پژوهشگر آلمانی، در کتاب جنجالبرانگیز خود تحت عنوان «خوانش سوری-آرامی از قرآن»، نشان میدهد که بسیاری از کلمات غیرعربی که حتی مفسرین مسلمان معنای آنرا نمیدانند، اصالتا کلماتی سریانی هستند که یا به اشتباه نقطهگذاری شدهاند و یا به اشتباه تعبیر شدهاند. ذکر تمامی مواردی که لوکزنبرگ (Luksenburg 2007) ذکر میکند از حوصله بحث خارج است. با این حال چند نمونه در اینجا ذکر میشود:
🔹«چرا آنها از تذکر روى گردانند؟ گویى گورخرانى رمیدهاند که از مقابل شیرى فرار کردهاند» (سوره ۷۴، آیات ۴۹-۵۱).
کلمه قسوره در اینجا، «شیر» ترجمه میشود، اما این کلمه عربی نیست و تنها بنا بر حدس مترجمین، شیر ترجمه شده است. لوکزنبرگ با رجوع به معادل آن در زبان آرامی نشان میدهد که منظور «الاغ» است. «الاغی که پیر است و قادر به حمل بار نیست».
بنابراین منظور متن این نیست که مشرکین با شنیدن تذکر مانند گورخرانی هستند که از یک شیر ژیان میترسند و فرار میکنند. متن میخواهد بگوید که آنها مانند گورخرانی هستند که از الاغ ضعیف و پیر میترسد در حالیکه (این ذکر) هیچ تهدیدی برای آنها ندارد.
🔹در سه آیه نخست سوره ۴۳ میخوانیم:
«حاء میم؛ وحى [نامه]اى است از جانب [خداى] رحمتگر مهربان کتابى است که آیات آن به روشنى بیان شده؛ قرآنى به زبان عربى براى عربزبانان».
در زبان عربی «فصل» به معنی جدا کردن است و در اینجا مترجم آنرا به عنوان توضیح دادن و روشن کردن تعبیر میکنند، اما لوکزنبورگ با رجوع به ریشه سریانی «فصل» دریافته است که منظور اصلی آن در اینجا «ترجمه کردن» است. بنابراین وی آیه فوق را اینگونه ترجمه میکند:
«کتابی که آیاتش ترجمه شده، «منتخبیست از بایبل و ادعیه یهودیان» به زبان عربی برای عربزبانان».
این تصحیح لوکزنبرگ مطابقت کامل با فرضیه ما درباره ارسال کتب به همراه نامهها دارد.
🔹 لوکزنبورگ دهها مورد دیگر نیز ذکر میکند از جمله کلماتی مانند «حور عین» که آنرا «باکرگان بهشتی» تعبیر میکنند، اما وی نشان میدهد که در اصل این کلمه به معنای «انگور سفید» است، و یا کلمهٔ #کوثر که مفسرین مسلمان بنا به روایتی از عایشه، آنرا جويی در بهشت میدانند که به محمد اعطا شده است، چیزی که چندان با عقل جور در نمیآید، لوکزنبرگ با رجوع به معادل سریانی این کلمه نشان میدهد که کوثر به معنی «استقامت در کار و عبادت» است.
🔻وجود کلماتی که اصالتا سریانی هستند و هنگام ترجمه وارد متن قرآن شدهاند، نشان میدهد که نویسندگان به زبان سریانی مینوشتند، اما این الزاما اثبات نمیکند که نویسندگان در بلاد شام سکنی داشتهاند؛ زیرا بسیاری از علمای دین مسیحی به زبان آرامی یا سریانی مینوشتند و مطالعه میکردند. زبان سریانی یک زبان علمی و معتبر در کل امپراتوری روم شرقی بود. به همین دلیل تفسیر زبانشناختی نمیتواند چیزی از مکان دقیق این فرقهٔ مسیحی به ما بگوید.
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📺 آیا پیامبر اسلام وجود تاریخی داشته است؟| محمد هاجری، رهبری یهودی-نصرانی | اشتراکات اسلام و فرقهی مرتدی یهودی
محمد هاجری: (محمد واقعی-تاریخی) رهبری یهودی که توسط روایات بنی عباس محو شد!
🔅این #مستند تاریخی ارزشمند، به جستجوی شخصیت محمد واقعی در اسناد…
محمد هاجری: (محمد واقعی-تاریخی) رهبری یهودی که توسط روایات بنی عباس محو شد!
🔅این #مستند تاریخی ارزشمند، به جستجوی شخصیت محمد واقعی در اسناد…
📓نامههایی برای محمد پیامبر (پژوهشی بر ریشههای قرآن)
✍️ #امین_قضایی
(۲/۳)
✂️ برشهایی از كتاب
🔻.. با این حال اشتباه است که فکر کنیم نامههایی که در دست ماست هیچ اشارهای به مکان جغرافیایی نویسندگان نکرده است. در سورهٔ ۵۲ میخوانیم:
«سوگند به کوه طور، و کتابی نگاشته شده در طوماری گسترده؛ سوگند به خانهٔ آباد؛ سوگند به بام بلند، و دریای سرشار [و افروخته]؛ که عذاب پروردگارت واقع شدنیست» .
نویسنده میخواهد محمد و مردم قریش را متقاعد کند که عذابی الهی یا قیامت فراخواهد رسید و برای این سوگند میخورد که اینها همه در کتابی مسطور دارای طومارهای فراوان و در خانهای مشخص، مکتوب و نوشته شده است (و سنت الاهی مذکور در کتاب مقدس اجدادی است).
مسلمانانی که مدعی هستند منظور از کتاب، لوحی است نزد خدا باید پاسخ دهند که پس چرا در اینجا به کتابی در یک خانه اشاره شده است و نه در آسمانها؟ این آیات از کتابی سخن میگویند در عمارتی که احتمالا نزدیک کوه و دریاست. در آیات مختلف نویسنده بارها به کشتی و حرکت آن در دریا به لطف خدا اشاره میکند (۱۴:۳۲، ۴۰:۸۰،۴۵:۱۲،۱۶:۱۴،۳۵:۱۲،۳۵:۲۲،۳۰:۴۶ ،۱۷:۶۶).
🔻در آیه ۱۲ از سورهٔ ۳۵ میخوانیم:
«و دو دریا یکسان نیستند. این یک شیرین و تشنگىزدا [و] نوشیدنش گواراست، و آن یک شور تلخمزه است. و از هر کدام از آن دو دریا، گوشتى تازه مىخورید و زیورى که آن را میپوشید را بیرون مىآورید. و کشتى را در آن (دریاها) موجشکاف مىبینى تا از فضل او [روزى خود را] جستجو کنید و امید که سپاس بگزارید».
و نیز در آیات ۳۱-۳۲ سورهٔ ۳۱ میخوانیم:
«آیا ندیدهاى که کشتیها به نعمت خدا در دریا روان مىگردند تا برخى از نشانههاى [قدرت] خود را به شما بنمایاند قطعا در این [قدرتنمایى] براى هر شکیباى سپاسگزارى نشانههاست. و چون موجى کوهآسا آنان را فرا گیرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند ولى چون نجاتشان داد و به خشکى رساند برخى از آنان میانهرو هستند و نشانههاى ما را جز خائن ناسپاسگزار انکار نمىکند».
📍این آیات نشان میدهد که نویسندگان (و مخاطبان) از تفاوت بین «دریای شیرین و شور» (دریای سیاه در مقابل دریای مدیترانه؟) و از توسل ملوانان به خدا در هنگام بروز طوفان آگاهی داشتند و آنرا نشانهای از قدرت خدا میدانستند. این آیات این فرض را تقویت میکند که نویسندگان در نزدیکی دریا و نه در وسط بیابان اسکان داشتند. آیات سوره ۵۵ (که یک موعظهٔ منظوم به نظر میرسد) از وجود دو دریا سخن میگوید که بین آن حد فاصلی است که به هم تجاوز نمیکنند:
«دو دریا را [به گونهاى] روان کرد [که] با هم برخورد کنند؛ میان آن دو حد فاصلىست که به هم تجاوز نمىکنند. از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید ... و برای اوست در دریا کشتیهای بادباندار بلند همچون کوهها؛ پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید؟»
در این آیه، احتمالا منظور از دو دریا، دریای سیاه و مدیترانه است که از طریق تنگه بوسفور به یکدیگر وصل میشوند. آب دریای سیاه شیرین و آب دریای مدیترانه یا اژه شور است.
🔻آیا این آیه نشان میدهد که نویسندگان در قسطنطنیه زندگی میکردهاند و یا دست کم به آنجا سفر کردهاند و چنین پدیده ای را تجربه کردهاند؟ البته نمیتوان با اطمینان چنین چیزی را گفت، اما این آیات حداقل نشان میدهد که آنان با محیط فرهنگی و جغرافیای قسطنطنیه آشنا بودهاند.
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍️ #امین_قضایی
(۲/۳)
✂️ برشهایی از كتاب
🔻.. با این حال اشتباه است که فکر کنیم نامههایی که در دست ماست هیچ اشارهای به مکان جغرافیایی نویسندگان نکرده است. در سورهٔ ۵۲ میخوانیم:
«سوگند به کوه طور، و کتابی نگاشته شده در طوماری گسترده؛ سوگند به خانهٔ آباد؛ سوگند به بام بلند، و دریای سرشار [و افروخته]؛ که عذاب پروردگارت واقع شدنیست» .
نویسنده میخواهد محمد و مردم قریش را متقاعد کند که عذابی الهی یا قیامت فراخواهد رسید و برای این سوگند میخورد که اینها همه در کتابی مسطور دارای طومارهای فراوان و در خانهای مشخص، مکتوب و نوشته شده است (و سنت الاهی مذکور در کتاب مقدس اجدادی است).
مسلمانانی که مدعی هستند منظور از کتاب، لوحی است نزد خدا باید پاسخ دهند که پس چرا در اینجا به کتابی در یک خانه اشاره شده است و نه در آسمانها؟ این آیات از کتابی سخن میگویند در عمارتی که احتمالا نزدیک کوه و دریاست. در آیات مختلف نویسنده بارها به کشتی و حرکت آن در دریا به لطف خدا اشاره میکند (۱۴:۳۲، ۴۰:۸۰،۴۵:۱۲،۱۶:۱۴،۳۵:۱۲،۳۵:۲۲،۳۰:۴۶ ،۱۷:۶۶).
🔻در آیه ۱۲ از سورهٔ ۳۵ میخوانیم:
«و دو دریا یکسان نیستند. این یک شیرین و تشنگىزدا [و] نوشیدنش گواراست، و آن یک شور تلخمزه است. و از هر کدام از آن دو دریا، گوشتى تازه مىخورید و زیورى که آن را میپوشید را بیرون مىآورید. و کشتى را در آن (دریاها) موجشکاف مىبینى تا از فضل او [روزى خود را] جستجو کنید و امید که سپاس بگزارید».
و نیز در آیات ۳۱-۳۲ سورهٔ ۳۱ میخوانیم:
«آیا ندیدهاى که کشتیها به نعمت خدا در دریا روان مىگردند تا برخى از نشانههاى [قدرت] خود را به شما بنمایاند قطعا در این [قدرتنمایى] براى هر شکیباى سپاسگزارى نشانههاست. و چون موجى کوهآسا آنان را فرا گیرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند ولى چون نجاتشان داد و به خشکى رساند برخى از آنان میانهرو هستند و نشانههاى ما را جز خائن ناسپاسگزار انکار نمىکند».
📍این آیات نشان میدهد که نویسندگان (و مخاطبان) از تفاوت بین «دریای شیرین و شور» (دریای سیاه در مقابل دریای مدیترانه؟) و از توسل ملوانان به خدا در هنگام بروز طوفان آگاهی داشتند و آنرا نشانهای از قدرت خدا میدانستند. این آیات این فرض را تقویت میکند که نویسندگان در نزدیکی دریا و نه در وسط بیابان اسکان داشتند. آیات سوره ۵۵ (که یک موعظهٔ منظوم به نظر میرسد) از وجود دو دریا سخن میگوید که بین آن حد فاصلی است که به هم تجاوز نمیکنند:
«دو دریا را [به گونهاى] روان کرد [که] با هم برخورد کنند؛ میان آن دو حد فاصلىست که به هم تجاوز نمىکنند. از هر دو [دریا] مروارید و مرجان برآید ... و برای اوست در دریا کشتیهای بادباندار بلند همچون کوهها؛ پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را منکرید؟»
در این آیه، احتمالا منظور از دو دریا، دریای سیاه و مدیترانه است که از طریق تنگه بوسفور به یکدیگر وصل میشوند. آب دریای سیاه شیرین و آب دریای مدیترانه یا اژه شور است.
🔻آیا این آیه نشان میدهد که نویسندگان در قسطنطنیه زندگی میکردهاند و یا دست کم به آنجا سفر کردهاند و چنین پدیده ای را تجربه کردهاند؟ البته نمیتوان با اطمینان چنین چیزی را گفت، اما این آیات حداقل نشان میدهد که آنان با محیط فرهنگی و جغرافیای قسطنطنیه آشنا بودهاند.
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📓نامههایی برای محمد پیامبر (پژوهشی بر ریشههای قرآن)
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین…
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین…
📓نامههایی برای محمد پیامبر (پژوهشی بر ریشههای قرآن)
✍️ #امین_قضایی
(۳/۳)
✂️ برشهایی از كتاب
🔻در همه جا، خدا با کلمۀ رب ظاهر میشود. اما در سوره ۹۵ (سورهٔ تین) خداوند به «انجیر و زیتون، کوه سینا» و «این سرزمین امین» قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است.
«سوگند به انجیر و زیتون، و به طور سینا، و به این شهر امن؛ که به راستى ما انسان را به نیکوترین ساختار آفریدیم. سپس او را [به سبب کفرش] به پستترین درکات بازگرداندیم؛ مگر آنها را که ایمان آورده اعمال صالح کردند که برایشان پاداشى بىپایان است؛ پس چیست که تو را به تکذیب روز جزا وا مىدارد؟»
📍اگر کمی دقت کنیم، زمینهٔ متن، بههیچوجه به مکه و حجاز اشاره ندارد. خدا به کوه سینا، به انجیر و زیتون (که در حجاز و مکه وجود ندارد و برای آن مخاطب ناآشنا و نامربوط است)، و سرزمین امین قسم میخورد.
✖️برخلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست. بعید است که نویسنده، مکه را که از نظر وی شهری «مملو از گناه و شرك» است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن است بر سر آنان فرود آید، شهری «امین» بخواند.
✔️ بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظهای است که به نظر نویسندگان، متنی الهی تصور میشده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمیشود.
✖️همچنین بعید است که متن، محمد را خطاب قرار دهد؛ زیرا گفته میشود که «چه چیز تو را به تکذیب وا داشت؟». احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد)، و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند، آنها را به صورت جمع خطاب میکرد. بنظر میرسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی، انتخاب شده است تا محمد آنرا برای مشرکین بخواند.
🔍در قرآن کلماتی دیده میشود که ریشهٔ عربی ندارند و حتی مفسرین اسلامی نیز معنای واقعی آنرا نمیدانند و تنها به حدس و گمان بسنده کردهاند. حتا اسم فعلی «قرآن» در زبان عربی پیش از اسلام استفاده نمیشده است. ریشه احتمالی این کلمه، یک واژهٔ مسیحی سوری («قریانی»/ qiryani)، به معنای خواندن از مکتوب در هنگام موعظه است. بنابراین مسیحیان سوری (بلاد شام) بودند که از واژه «قرآن یا قریان»، به عنوان معادلی برای موعظهها و خطابههایشان استفاده میکردند.
🔹مثال دیگر کلمهٔ الیاس در سورههای ۶:۸۵ و ۳۷:۱۲۳ است که منظور همان Elijah پیامبر است. کلمهٔ الیاس از قرائت عبری اسم این پیامبر مشتق نشده است؛ بلکه از قرائت سوری و یونانی این نام گرفته شده است (امری که نشان میدهد متن قرآن ریشههای سریانی دارد). همین گفته در مورد تلفظ کلمهٔ یونس صادق است که در زبان عبری Yonah تلفظ میشود، اما در ترجمهٔ یونانی عهد عتیق، یونس است (Gilchrist,1995).
بسیاری از کلمات مانند «کوثر، زبانیه، حور العین» نیز در متن قرآن ریشهٔ عربی ندارند و تنها بر حسب حدس و گمان به آن معنایی را نسبت دادهاند.
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍️ #امین_قضایی
(۳/۳)
✂️ برشهایی از كتاب
🔻در همه جا، خدا با کلمۀ رب ظاهر میشود. اما در سوره ۹۵ (سورهٔ تین) خداوند به «انجیر و زیتون، کوه سینا» و «این سرزمین امین» قسم میخورد که انسان را در نیکوترین حالت آفریده است.
«سوگند به انجیر و زیتون، و به طور سینا، و به این شهر امن؛ که به راستى ما انسان را به نیکوترین ساختار آفریدیم. سپس او را [به سبب کفرش] به پستترین درکات بازگرداندیم؛ مگر آنها را که ایمان آورده اعمال صالح کردند که برایشان پاداشى بىپایان است؛ پس چیست که تو را به تکذیب روز جزا وا مىدارد؟»
📍اگر کمی دقت کنیم، زمینهٔ متن، بههیچوجه به مکه و حجاز اشاره ندارد. خدا به کوه سینا، به انجیر و زیتون (که در حجاز و مکه وجود ندارد و برای آن مخاطب ناآشنا و نامربوط است)، و سرزمین امین قسم میخورد.
✖️برخلاف نظر مفسرین، منظور از شهر امین و امن، مکه نیست. بعید است که نویسنده، مکه را که از نظر وی شهری «مملو از گناه و شرك» است و به قول خودش هر لحظه عذاب الهی ممکن است بر سر آنان فرود آید، شهری «امین» بخواند.
✔️ بنابراین این سوره یک بخشی از ذکر و موعظهای است که به نظر نویسندگان، متنی الهی تصور میشده و موضوع آن به هیچ عنوان به حجاز مربوط نمیشود.
✖️همچنین بعید است که متن، محمد را خطاب قرار دهد؛ زیرا گفته میشود که «چه چیز تو را به تکذیب وا داشت؟». احتمالا محمد تکذیب کننده نبوده است (و حداقل این چیزی نیست که یک مسلمان حاضر باشد بپذیرد)، و اگر میخواست مشرکین را خطاب قرار دهند، آنها را به صورت جمع خطاب میکرد. بنظر میرسد این تکه از متن (به اصطلاح) الهی، انتخاب شده است تا محمد آنرا برای مشرکین بخواند.
🔍در قرآن کلماتی دیده میشود که ریشهٔ عربی ندارند و حتی مفسرین اسلامی نیز معنای واقعی آنرا نمیدانند و تنها به حدس و گمان بسنده کردهاند. حتا اسم فعلی «قرآن» در زبان عربی پیش از اسلام استفاده نمیشده است. ریشه احتمالی این کلمه، یک واژهٔ مسیحی سوری («قریانی»/ qiryani)، به معنای خواندن از مکتوب در هنگام موعظه است. بنابراین مسیحیان سوری (بلاد شام) بودند که از واژه «قرآن یا قریان»، به عنوان معادلی برای موعظهها و خطابههایشان استفاده میکردند.
🔹مثال دیگر کلمهٔ الیاس در سورههای ۶:۸۵ و ۳۷:۱۲۳ است که منظور همان Elijah پیامبر است. کلمهٔ الیاس از قرائت عبری اسم این پیامبر مشتق نشده است؛ بلکه از قرائت سوری و یونانی این نام گرفته شده است (امری که نشان میدهد متن قرآن ریشههای سریانی دارد). همین گفته در مورد تلفظ کلمهٔ یونس صادق است که در زبان عبری Yonah تلفظ میشود، اما در ترجمهٔ یونانی عهد عتیق، یونس است (Gilchrist,1995).
بسیاری از کلمات مانند «کوثر، زبانیه، حور العین» نیز در متن قرآن ریشهٔ عربی ندارند و تنها بر حسب حدس و گمان به آن معنایی را نسبت دادهاند.
➖➖➖
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📓نامههایی برای محمد پیامبر (پژوهشی بر ریشههای قرآن)
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین…
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین…
نقدآگین
خوانش سریانی-آرامی قرآن -@Naqdagin.pdf
@Naqdagin نامههایی برای محمد پیامبر.pdf
12.6 MB
📓نامههایی برای محمد پیامبر (پژوهشی بر ریشههای قرآن)
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین آنچه مسلمانان ۱۲۰ ه.ق، تحت یک کتاب گردآوری کردند شامل آیات مکی، یعنی مجموعهای از این نامهها، بعلاوه احکام و دستوراتیست که محمد در مدینه برای مسلمانان صادر کرد که ما امروز آنرا به عنوان آیات مدنی میشناسیم.
او هم این خرافه که قرآن توسط فرشتهای آدمنما بر محمد نازل شده را رد میکند، و هم نظریات سکولاری که معتقدند قرآن کلام خود محمد یا گفتههای فردیست که پنهانی در مکه بدو آموزش میداده است. او برای تقویت این فرضیه، استدلال میکند که متن نمیتواند از یک مکالمه حاصل شده باشد، بلکه بیشتر بنظر حاصل یکسری مکاتبات بودهاست. در ادامه به کنکاش بیشتر در شناخت فرقهای که مکاتبه با آن صورت می گرفته، میپردازد.
✂️ برشهایی از كتاب
🗄 پست مرتبط:
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» دو شاهد بر عدم الوهیت قرآن)
#نقد_قرآن #کتاب
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین آنچه مسلمانان ۱۲۰ ه.ق، تحت یک کتاب گردآوری کردند شامل آیات مکی، یعنی مجموعهای از این نامهها، بعلاوه احکام و دستوراتیست که محمد در مدینه برای مسلمانان صادر کرد که ما امروز آنرا به عنوان آیات مدنی میشناسیم.
او هم این خرافه که قرآن توسط فرشتهای آدمنما بر محمد نازل شده را رد میکند، و هم نظریات سکولاری که معتقدند قرآن کلام خود محمد یا گفتههای فردیست که پنهانی در مکه بدو آموزش میداده است. او برای تقویت این فرضیه، استدلال میکند که متن نمیتواند از یک مکالمه حاصل شده باشد، بلکه بیشتر بنظر حاصل یکسری مکاتبات بودهاست. در ادامه به کنکاش بیشتر در شناخت فرقهای که مکاتبه با آن صورت می گرفته، میپردازد.
✂️ برشهایی از كتاب
🗄 پست مرتبط:
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» دو شاهد بر عدم الوهیت قرآن)
#نقد_قرآن #کتاب
➖➖➖
🌾@Naqdagin
نقدآگین
📸 پیشگفتار کتاب «مرگ مُسمّای اسلام و بقای نامش» (پیرامون امتناع اسلام در جهان جدید) جلد اول (ویراست دوم): مناظرات و مکاتبات #علیرضاموثق با آقایان دکتر بیژن عبدالکریمی، دکتر یحیا یثربی، دکتر حسن محدثی، دکتر سروش دباغ، دکتر عبدالکریم سروش، دکتر احمد زیدآبادی،…
📸برشهایی از «نامههایی برای محمد پیامبر (پژوهشی بر ریشههای قرآن)»
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین آنچه مسلمانان ۱۲۰ ه.ق، تحت یک کتاب گردآوری کردند شامل آیات مکی، یعنی مجموعهای از این نامهها، بعلاوه احکام و دستوراتیست که محمد در مدینه برای مسلمانان صادر کرد که ما امروز آنرا به عنوان آیات مدنی میشناسیم.
او هم این خرافه که قرآن توسط فرشتهای آدمنما بر محمد نازل شده را رد میکند، و هم نظریات سکولاری که معتقدند قرآن کلام خود محمد یا گفتههای فردیست که پنهانی در مکه بدو آموزش میداده است. او برای تقویت این فرضیه، استدلال میکند که متن نمیتواند از یک مکالمه حاصل شده باشد، بلکه بیشتر بنظر حاصل یکسری مکاتبات بودهاست. در ادامه به کنکاش بیشتر در شناخت فرقهای که مکاتبه با آن صورت می گرفته، میپردازد.
📓دانلود كتاب
🗄 پست مرتبط:
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» دو شاهد بر عدم الوهیت)
#معرفی_کتاب #نقد_قرآن
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍️ #امین_قضایی
🔻نویسنده بیان میکند که اگر تنها آیات مکی را مد نظر قرار دهیم، قرآنی که در دست داریم در واقع مجموعهای از نامههاست که توسط فرقهای یهودی، به میسیونر مذهبیشان (محمد) ارسال شده است.
بنابراین آنچه مسلمانان ۱۲۰ ه.ق، تحت یک کتاب گردآوری کردند شامل آیات مکی، یعنی مجموعهای از این نامهها، بعلاوه احکام و دستوراتیست که محمد در مدینه برای مسلمانان صادر کرد که ما امروز آنرا به عنوان آیات مدنی میشناسیم.
او هم این خرافه که قرآن توسط فرشتهای آدمنما بر محمد نازل شده را رد میکند، و هم نظریات سکولاری که معتقدند قرآن کلام خود محمد یا گفتههای فردیست که پنهانی در مکه بدو آموزش میداده است. او برای تقویت این فرضیه، استدلال میکند که متن نمیتواند از یک مکالمه حاصل شده باشد، بلکه بیشتر بنظر حاصل یکسری مکاتبات بودهاست. در ادامه به کنکاش بیشتر در شناخت فرقهای که مکاتبه با آن صورت می گرفته، میپردازد.
📓دانلود كتاب
🗄 پست مرتبط:
📺 مؤلفان قرآن («عیسی» و «انجیل» دو شاهد بر عدم الوهیت)
#معرفی_کتاب #نقد_قرآن
➖➖➖
🌾@Naqdagin
نقدآگین
امیر حسین اصغری – زندگی یعنی چه؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شعرانه
📗من هرگز خدا را ندیدەام!
(تصویر زیبای باغهای ژاپن)
خوانش #شعر فئبی هسکث با صدای نوربانو منتشره در قدم بیست و دوم پادکست نقدآگین: «از اسلام ماست که بر ماست».
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام
پس چگونە میتوانم از وی بترسم؟!
اما میهراسم از آذرخش و خشمِ مردانِ صالح؛
از درکِ این فضای بیکران در شبی کە
پشتِ ستارگانِ لرزان میگسترد،
میترسم.
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام،
پس چگونە میتوانم عبادتش کنم؟
اما کوهستانِ پوشیدە از شکوفەهای انگور را
در زیرِ پرتوهای خورشیدِ غروبگاهی، میپرستم؛
هر آنچە را که بدوی است، میپرستم؛
درختان و اشکال اصیل زیبایی را
کە در این جهانِ ملموس ما جای دارد، میستایم.
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام،
پس چگونە میتوانم او را دوست بدارم؟!
اما روشنایی را دوست میدارم
کە بە سنگ و چوب
جان میبخشاید،
و چونان لطفی ناگهانی
رهگذری کندپا را
از زمان و مکان میرهاند
تا ناشناختە را
از میانِ شناختەها، بازشناسد.
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📻 پادكست
📽 یوتیوب
🌾@Naqdagin
📗من هرگز خدا را ندیدەام!
(تصویر زیبای باغهای ژاپن)
خوانش #شعر فئبی هسکث با صدای نوربانو منتشره در قدم بیست و دوم پادکست نقدآگین: «از اسلام ماست که بر ماست».
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام
پس چگونە میتوانم از وی بترسم؟!
اما میهراسم از آذرخش و خشمِ مردانِ صالح؛
از درکِ این فضای بیکران در شبی کە
پشتِ ستارگانِ لرزان میگسترد،
میترسم.
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام،
پس چگونە میتوانم عبادتش کنم؟
اما کوهستانِ پوشیدە از شکوفەهای انگور را
در زیرِ پرتوهای خورشیدِ غروبگاهی، میپرستم؛
هر آنچە را که بدوی است، میپرستم؛
درختان و اشکال اصیل زیبایی را
کە در این جهانِ ملموس ما جای دارد، میستایم.
من هرگز خدا را از نزدیک ندیدەام،
پس چگونە میتوانم او را دوست بدارم؟!
اما روشنایی را دوست میدارم
کە بە سنگ و چوب
جان میبخشاید،
و چونان لطفی ناگهانی
رهگذری کندپا را
از زمان و مکان میرهاند
تا ناشناختە را
از میانِ شناختەها، بازشناسد.
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📻 پادكست
📽 یوتیوب
🌾@Naqdagin
نقدآگین
@Naqdagin – قصهٔ عاشورا - جلسه ۱
لغو کاپیتولاسیون و داوری رضاشاه
@Naqdagin
🎧 لغو کاپیتولاسیون (حقوق قضاییِ کنسولی)
داوری درباب پهلوی اول (رضا)
🎙#محمد_رضوانی
▪️پایهٔ کاپیتولاسیون در زمان شاه عباس کبیر بودهاست که ایران در اوج اقتدار بود و برای روابط تجاری هلند و ایران، و بخاطر تفاوت حقوقی-مذهبی (حلال و حرام) جدی دو کشور، چنین عهدی امضا شد. شارد، ایران زمان شاه عباس را ۱۰۰ سال از لندن عقب میداند، اما در ایران احمد شاه قاجار، ۱۰۰۰ سال عقبایم.
▪️عباسمیرزا میگفت ایران توانایی ۲ روز مقاومت در مقابل ارتش روس را ندارد، اما آخوندها تحریک میکردند که اگر حمله نکنید، حکم جهاد میدهیم و به شاه عثمانی پناه میبریم و او را خلیفه اصلی جهان اسلام معرفی میکنیم؛ اما خودشان در موقع حملهٔ روس تبریز را دو دستی تحویل روس دادند.
▪️نقد کلیشهای که رضاشاه را در حاکمیت سکولار میداند.
▪️نقد صادق زیباکلام-خسرو معتضد و جامعهٔ ایران در مواجههٔ ایدیئولوژیک و غیر روشمند با تاریخ و رضاشاه
▪️نقد کلیشهای که میگوید #رضاشاه «نوکر انگلیس» بود.
▪️آدمکشی و صوفیکشی طالبانی آخوندها در قاجاریه
#آینه_تاریخ #آخوندیسم
➖➖➖
🌾@Naqdagin
داوری درباب پهلوی اول (رضا)
🎙#محمد_رضوانی
▪️پایهٔ کاپیتولاسیون در زمان شاه عباس کبیر بودهاست که ایران در اوج اقتدار بود و برای روابط تجاری هلند و ایران، و بخاطر تفاوت حقوقی-مذهبی (حلال و حرام) جدی دو کشور، چنین عهدی امضا شد. شارد، ایران زمان شاه عباس را ۱۰۰ سال از لندن عقب میداند، اما در ایران احمد شاه قاجار، ۱۰۰۰ سال عقبایم.
▪️عباسمیرزا میگفت ایران توانایی ۲ روز مقاومت در مقابل ارتش روس را ندارد، اما آخوندها تحریک میکردند که اگر حمله نکنید، حکم جهاد میدهیم و به شاه عثمانی پناه میبریم و او را خلیفه اصلی جهان اسلام معرفی میکنیم؛ اما خودشان در موقع حملهٔ روس تبریز را دو دستی تحویل روس دادند.
▪️نقد کلیشهای که رضاشاه را در حاکمیت سکولار میداند.
▪️نقد صادق زیباکلام-خسرو معتضد و جامعهٔ ایران در مواجههٔ ایدیئولوژیک و غیر روشمند با تاریخ و رضاشاه
▪️نقد کلیشهای که میگوید #رضاشاه «نوکر انگلیس» بود.
▪️آدمکشی و صوفیکشی طالبانی آخوندها در قاجاریه
#آینه_تاریخ #آخوندیسم
➖➖➖
🌾@Naqdagin
نقدآگین
📻قسمت چهارم: امکانهای متفاوت تجدد (رضا پهلوی، آتاتورک و کلنل محمد تقی پسیان) 🎙#آرمان_امیری چرا مشروطه ایران به برآمدن رضاشاه ختم شد؟ آیا این تحول محصول نبوغ و ویژگیهای شخصی رضاشاه بود یا اقتضا و تحمیل شرایط سیاسی؟ دستاوردهای رضاشاه چطور حاصل شد؟ چرا…
📻لغو کاپیتولاسیون (حقوق قضاییِ کنسولی)
داوری درباب پهلوی اول (رضا)
🎙#محمد_رضوانی
🗄 پست مرتبط:
📻 درسگفتار آخوندیسم (جلسات ۱ تا ۱۷)
📻 اسلام، نوانديشان مسلمان و راه طی شدۀ غرب
📻 دو علی و یک ایران در دادگاه (۱، ۲، ۳)
📻 امکانهای متفاوت تجدد (رضا پهلوی، آتاتورک و کلنل محمد تقی پسیان)
📻آیا شاه قانونا حقّ عزل دکتر مصدق را از پست نخست وزیری داشت؟
📕وجود همیشه دوپارۀ احسان طبری...
📕خدمات یکسویۀ حزب توده به اسلام سیاسی
📕آیا حسین بن علی بر حق بود؟
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
داوری درباب پهلوی اول (رضا)
🎙#محمد_رضوانی
🗄 پست مرتبط:
📻 درسگفتار آخوندیسم (جلسات ۱ تا ۱۷)
📻 اسلام، نوانديشان مسلمان و راه طی شدۀ غرب
📻 دو علی و یک ایران در دادگاه (۱، ۲، ۳)
📻 امکانهای متفاوت تجدد (رضا پهلوی، آتاتورک و کلنل محمد تقی پسیان)
📻آیا شاه قانونا حقّ عزل دکتر مصدق را از پست نخست وزیری داشت؟
📕وجود همیشه دوپارۀ احسان طبری...
📕خدمات یکسویۀ حزب توده به اسلام سیاسی
📕آیا حسین بن علی بر حق بود؟
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
نقدآگین
📕خدای نامتشخص، معنویت و لیبرالیسم #علیرضاموثق #یادداشت #اندیشه #خدای_نامتشخص #معنویت #لیبرالیسم #گفتگو ➖➖➖ 🌾@Naqdagin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقدآگین
📕خدای نامتشخص، معنویت و لیبرالیسم (۱/۴) ✍️#علیرضاموثق یکی از مخاطبان محترم نقدی کوتاه را نسبت به ایدههای راقم این سطور مطرح کردهاست (اینجا). حقیقتاً به نظرم یکی از عمیقترین لذتهای دنیا، مصاحبت با انسانهای فرهیخته است و یکی از رنجهای عالم، مواجهه با…
👥 آیا دوباره «عیب از مسلمانی ماست»؟!
(#گفتگو پیرامون سلسله یادداشتهای انتقادی «قرآن در ترازو»)
(۱/۲)
1️⃣کامنت مخاطب محترم R: «در برابر نقدهای وارد شده بر سوره #کوثر (اینجا) در این گفتار می توان به صورت زیر یک "طرح دفاعیه" آورد:
اول اینکه این نقدها نشان میدهد که منظور از سوره که در آیات تحدی به آوردن مثل آن اشاره شده، تکه ای از قرآن با نام کوثر که از "انا اعطیناک" تا "هوالابتر" را شامل است، نیست. و باید معنای دیگری برای سوره در آیات تحدی جست، هر چند بسیاری از مفسران از بخش کوثر به عنوان مصداق سوره در تحدی یاد کرده باشند.
دوم اینکه این نقدها نشان می دهد که تفسیری که از آیات تحدی به عنوان عدم امکان تولید یک متن مشابه با مشارکت همه بشریت شده، تفسیری نادرست است و باید به دنبال تفسیری دیگر بود. آن همه اشکالات متعددی که بر آیات تحدی وارد شده است، در واقع به تفسیرهای متداول از این آیات وارد شده است و نه به خود آیات. و راهکار نیز جستجوی تفسیری دیگر بر آیات تحدی است که از اشکالات وارد شده مبرا باشد
قرآن خود را کتابی برای عامه و عموم مردم برمیشمرد و نه طیفی خاص مانند متولیان ادیان یا ادبا و فضلا. و آنچه که از وجوه هستی و هستی مندها به عنوان شواهد ادعاهای خود می آورد، امور همگانی و دم دستی که همه طبقات افراد به آنها دسترسی دارند، مانند روز و شب و خورشید و ماه و ستارگان و چهارپایان و تبدیل نطفه به انسان و رُستن گیاه توسط بارش و امثال این امور پیش چشم عموم است. پس چگونه ممکن است معنای آیات تحدی آن اعجاز ادبی و بلاغی و معنایی مورد نظر مفسران باشد که لااقل متضمن تسلط به ادب و بلاغت عرب و توانایی تشخیص ریزه کاریهای ادبی و بلاغی عربی و امکان مقایسه آن با وجوه ادبی آثار ادبی عربی دیگر است، یعنی امری که حداکثر برای عده ای بسیار قلیل ممکن بوده است؟»
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
(#گفتگو پیرامون سلسله یادداشتهای انتقادی «قرآن در ترازو»)
(۱/۲)
1️⃣کامنت مخاطب محترم R: «در برابر نقدهای وارد شده بر سوره #کوثر (اینجا) در این گفتار می توان به صورت زیر یک "طرح دفاعیه" آورد:
اول اینکه این نقدها نشان میدهد که منظور از سوره که در آیات تحدی به آوردن مثل آن اشاره شده، تکه ای از قرآن با نام کوثر که از "انا اعطیناک" تا "هوالابتر" را شامل است، نیست. و باید معنای دیگری برای سوره در آیات تحدی جست، هر چند بسیاری از مفسران از بخش کوثر به عنوان مصداق سوره در تحدی یاد کرده باشند.
دوم اینکه این نقدها نشان می دهد که تفسیری که از آیات تحدی به عنوان عدم امکان تولید یک متن مشابه با مشارکت همه بشریت شده، تفسیری نادرست است و باید به دنبال تفسیری دیگر بود. آن همه اشکالات متعددی که بر آیات تحدی وارد شده است، در واقع به تفسیرهای متداول از این آیات وارد شده است و نه به خود آیات. و راهکار نیز جستجوی تفسیری دیگر بر آیات تحدی است که از اشکالات وارد شده مبرا باشد
قرآن خود را کتابی برای عامه و عموم مردم برمیشمرد و نه طیفی خاص مانند متولیان ادیان یا ادبا و فضلا. و آنچه که از وجوه هستی و هستی مندها به عنوان شواهد ادعاهای خود می آورد، امور همگانی و دم دستی که همه طبقات افراد به آنها دسترسی دارند، مانند روز و شب و خورشید و ماه و ستارگان و چهارپایان و تبدیل نطفه به انسان و رُستن گیاه توسط بارش و امثال این امور پیش چشم عموم است. پس چگونه ممکن است معنای آیات تحدی آن اعجاز ادبی و بلاغی و معنایی مورد نظر مفسران باشد که لااقل متضمن تسلط به ادب و بلاغت عرب و توانایی تشخیص ریزه کاریهای ادبی و بلاغی عربی و امکان مقایسه آن با وجوه ادبی آثار ادبی عربی دیگر است، یعنی امری که حداکثر برای عده ای بسیار قلیل ممکن بوده است؟»
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
Telegram
📚نقدآگین
🎬 قرآن در ترازو: ملاحظاتی انتقادی بر سورهٔ کوثر
در قدم بیست و یکم#پادکست_نقدآگین، به بازخوانی صوتی یادداشتی با عنوان کلی «#قرآن_در_ترازو»، پیرامون سورهٔ كوثر میپردازیم.
علیرضا موثق تاکنون مواضع و ملاحظات انتقادیاش در مورد اسلام را در قالب «مناظره، جستار…
در قدم بیست و یکم#پادکست_نقدآگین، به بازخوانی صوتی یادداشتی با عنوان کلی «#قرآن_در_ترازو»، پیرامون سورهٔ كوثر میپردازیم.
علیرضا موثق تاکنون مواضع و ملاحظات انتقادیاش در مورد اسلام را در قالب «مناظره، جستار…
👥 آیا دوباره «عیب از مسلمانی ماست»؟!
(گفتگو پیرامون سلسله یادداشتهای انتقادی «قرآن در ترازو»)
(۲/۲)
2️⃣#علیرضاموثق: با سلام به مخاطب محترم و گرامی؛
اولاً) من حقیقتاً بدون اغراق، یکی از بزرگترین لذتهای زندگیام این است که افرادی چون شما را در میان مخاطبان کانال می بینم؛ یعنی افرادی که ولو مسلمان نامیده می شوند، اما مؤدبانه، همدلانه و منطقی با منتقد سخن میگویند و زبانشان نیز منقح است و سخن منتقد را قبل از رد یا قبول، فهم میکنند؛ لذا خوشحالم که با وجود تمام ناملایمات، تهدیدها و رنجهایِ ناروایی که ظرف این چند سال وجود داشت، آنچه گمان میکردم به حقیقت تقرب دارد را گفتهام و دوستان نادیدهای چون شما را یافتهام.
ثانیاً) از مجرای استنتاج بهترین تبیین، استدلالی موجهتر و مقبولتر است که «مفروضها و تناقضها و تضادهایش کمتر باشد و نیز بتواند توضیح سهلتر، متعارفتر و با دامنهٔ شمول بیشتری از پدیدار ارائه دهد و به عبارت دیگر، تبیینش بهتر باشد».
با این وصف، این استدلال، قدرت بیشتری دارد که مدعی را شخصی دچار خودشیفتگی و توهم (گسست از واقعیت) ببینیم. چرا؟ زیرا قرآن خودش را «کامل و مبین» میداند و نیز هر چه به زمان تکوین قرآن نزدیکتر میشویم، میبینیم که مخاطبانش، آیات را به نحوی میفهمیدند که در مورد تحدی گفته شده و در تفاسیر آمدهاست.
اینکه پس از ١۴٠٠ سال و پس از فشار عقلانیتِ جدید، تازه کشف کنیم که مراد الله چیز دیگریست، مدلولی جز این ندارد که ما با یک خدای «احمق، زبانپریش و روانپریش» طرف هستیم؛ خدایی که وراجی میکند؛ به شکلی که قرنها سخنش طور دیگری فهمیده میشود و سپس، هزار و یک قتل و ظلم و جهل و جنایت و خسارت و تفرعن و توهم از متنش تولید میگردد تا نهایتاً انسانهایی در قرن ٢١ از راه برسند و مراد متکلم را کشف کنند.
الله در متنی سطحی و عامیانه، طوری سخن گفته که یک عمر، جهل مقدس و ظلم مقدس و تفرعن و خودشیفتگی را در بین اصحابش تولید یا تقویت کرده و جان منتقدین و مخالفین را ستاندهاست. حال، آیا این امر اخلاقی و جوانمردانه است که صدها سال چنین رنجها و ظلمها و خسارتهایی را مستند به نصّ صریح قرآن خلق کنیم و پس از زحمات و مجاهدتهای فراوان در نقد قرآن، بیاییم و مدعی شویم که «عیب از تفسیر ماست»؟!
خیر! عیب از اذهان عامی و بردهصفتی بوده که صدها سال مثل بز اخفش، میراث اجدادشان را نقد ناشده، تکرار و باور کردند و یک مشت خرافات و اباطیل و سخن عامیانه را بیجهت، باد کردند و به آسمان بردند.
در همان زمان که قرآن تکوین یافت، به استناد خود متن، برخی متوجه شدهاند که سخنان گزاف بسیاری گفته میشود، اما آن نوادر زیر موجِ جنون و عوامیت، دفن شدند و مآلاً «ابوحکم» به «ابوجهل» تبدیل شد.
قرآن، مقدس و وزین قلمداد شد، به همان قیاس و در همان سیاق که انسانهای فرومایه و عامی و جاهلی چون طباطباییِ متعبدانه ملخخور، علامه و فیلسوف نامیده شدند. شهر که بیکلانتر میشود، قورباغه هفتتیر میکشد.
در طول تاریخ اسلام، متفکرین و منتقدینِ چالاک و البته نادری وجود داشتهاند، اما یا خفه میشدند و یا به زندان و تبعید گرفتار میشدند و از این رو، عوامِ نامتفکر و بزدل و مقلد و متعبد که همواره در اکثریت مطلق بودهاند، دور یکدیگر جمع میشدند و برای اسلام پپسی باز میکردند. نقل است که کتابهای زکریای رازی را آنقدر بر سرش کوفتند تا کور شد.
شاید رازِ بر صدر نشستن قرآن و امثالهم در این نکات نهفته باشد (در غلبهٔ جنون و عوامیت) و لذا شاید نیازی نباشد که اینک به دنبال تفسیرهای جدید و ناسازگار با پارههای دیگر متن و نیز در تعارض با فهمِ عرفیِ متخصصین و مفسرین در طول تاریخ اسلام بگردیم.
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
(گفتگو پیرامون سلسله یادداشتهای انتقادی «قرآن در ترازو»)
(۲/۲)
2️⃣#علیرضاموثق: با سلام به مخاطب محترم و گرامی؛
اولاً) من حقیقتاً بدون اغراق، یکی از بزرگترین لذتهای زندگیام این است که افرادی چون شما را در میان مخاطبان کانال می بینم؛ یعنی افرادی که ولو مسلمان نامیده می شوند، اما مؤدبانه، همدلانه و منطقی با منتقد سخن میگویند و زبانشان نیز منقح است و سخن منتقد را قبل از رد یا قبول، فهم میکنند؛ لذا خوشحالم که با وجود تمام ناملایمات، تهدیدها و رنجهایِ ناروایی که ظرف این چند سال وجود داشت، آنچه گمان میکردم به حقیقت تقرب دارد را گفتهام و دوستان نادیدهای چون شما را یافتهام.
ثانیاً) از مجرای استنتاج بهترین تبیین، استدلالی موجهتر و مقبولتر است که «مفروضها و تناقضها و تضادهایش کمتر باشد و نیز بتواند توضیح سهلتر، متعارفتر و با دامنهٔ شمول بیشتری از پدیدار ارائه دهد و به عبارت دیگر، تبیینش بهتر باشد».
با این وصف، این استدلال، قدرت بیشتری دارد که مدعی را شخصی دچار خودشیفتگی و توهم (گسست از واقعیت) ببینیم. چرا؟ زیرا قرآن خودش را «کامل و مبین» میداند و نیز هر چه به زمان تکوین قرآن نزدیکتر میشویم، میبینیم که مخاطبانش، آیات را به نحوی میفهمیدند که در مورد تحدی گفته شده و در تفاسیر آمدهاست.
اینکه پس از ١۴٠٠ سال و پس از فشار عقلانیتِ جدید، تازه کشف کنیم که مراد الله چیز دیگریست، مدلولی جز این ندارد که ما با یک خدای «احمق، زبانپریش و روانپریش» طرف هستیم؛ خدایی که وراجی میکند؛ به شکلی که قرنها سخنش طور دیگری فهمیده میشود و سپس، هزار و یک قتل و ظلم و جهل و جنایت و خسارت و تفرعن و توهم از متنش تولید میگردد تا نهایتاً انسانهایی در قرن ٢١ از راه برسند و مراد متکلم را کشف کنند.
الله در متنی سطحی و عامیانه، طوری سخن گفته که یک عمر، جهل مقدس و ظلم مقدس و تفرعن و خودشیفتگی را در بین اصحابش تولید یا تقویت کرده و جان منتقدین و مخالفین را ستاندهاست. حال، آیا این امر اخلاقی و جوانمردانه است که صدها سال چنین رنجها و ظلمها و خسارتهایی را مستند به نصّ صریح قرآن خلق کنیم و پس از زحمات و مجاهدتهای فراوان در نقد قرآن، بیاییم و مدعی شویم که «عیب از تفسیر ماست»؟!
خیر! عیب از اذهان عامی و بردهصفتی بوده که صدها سال مثل بز اخفش، میراث اجدادشان را نقد ناشده، تکرار و باور کردند و یک مشت خرافات و اباطیل و سخن عامیانه را بیجهت، باد کردند و به آسمان بردند.
در همان زمان که قرآن تکوین یافت، به استناد خود متن، برخی متوجه شدهاند که سخنان گزاف بسیاری گفته میشود، اما آن نوادر زیر موجِ جنون و عوامیت، دفن شدند و مآلاً «ابوحکم» به «ابوجهل» تبدیل شد.
قرآن، مقدس و وزین قلمداد شد، به همان قیاس و در همان سیاق که انسانهای فرومایه و عامی و جاهلی چون طباطباییِ متعبدانه ملخخور، علامه و فیلسوف نامیده شدند. شهر که بیکلانتر میشود، قورباغه هفتتیر میکشد.
در طول تاریخ اسلام، متفکرین و منتقدینِ چالاک و البته نادری وجود داشتهاند، اما یا خفه میشدند و یا به زندان و تبعید گرفتار میشدند و از این رو، عوامِ نامتفکر و بزدل و مقلد و متعبد که همواره در اکثریت مطلق بودهاند، دور یکدیگر جمع میشدند و برای اسلام پپسی باز میکردند. نقل است که کتابهای زکریای رازی را آنقدر بر سرش کوفتند تا کور شد.
شاید رازِ بر صدر نشستن قرآن و امثالهم در این نکات نهفته باشد (در غلبهٔ جنون و عوامیت) و لذا شاید نیازی نباشد که اینک به دنبال تفسیرهای جدید و ناسازگار با پارههای دیگر متن و نیز در تعارض با فهمِ عرفیِ متخصصین و مفسرین در طول تاریخ اسلام بگردیم.
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
#ببینید
📺 ملخخوریِ بردهصفتانه و تعبدیِ طباطبایی به روایت دکتر سروش
1️⃣ عبدالکریم سروش:
«علامه طباطبائى میگوید به بيابان نجف رفتم و يك ملخ گرفتم و با کراهت تمام در دهانم گذاشتم و خوردم؛ برای آنکه در روایات خوانده بودم که پیامبر اسلام بعضی وقتها ملخ…
📺 ملخخوریِ بردهصفتانه و تعبدیِ طباطبایی به روایت دکتر سروش
1️⃣ عبدالکریم سروش:
«علامه طباطبائى میگوید به بيابان نجف رفتم و يك ملخ گرفتم و با کراهت تمام در دهانم گذاشتم و خوردم؛ برای آنکه در روایات خوانده بودم که پیامبر اسلام بعضی وقتها ملخ…
نقدآگین
📕#روز_جهانی نقطهویرگول راه مواجهه با خودکشی: نه تداومِ وضع موجود و نه پایان بخشیدن به وضعیت ✍️#احمد_ابوالفتح #زیستروان #معنای_زندگی ➖➖➖ 🌾@Naqdagin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بببینید
📺 #روز_جهانی پیشگیری از #خودکشی
در مواجهه با خودکشی، با ادبیات تقریبن واحد رسانهها و روشنفکران مواجهایم.
خودکشی بنفسه نه بد است و نه خوب، همانطور که زندگی؛ کیست که بگوید مثلن رهبر و سرباز طالبان/داعشِ افغانستان/ایران، اگر خودکشی بکند، چیز ارزشمندی از حیات کم کرده است؟ یا بر فرض وجود قیامت، خدا او را بابت خودکشیاش به جهنم میبرد، و نه اینکه بابت همینقدر شعور که بهترست شرش را از سر مردم بدبخت كم كند، از عذابش بکاهد؟
آدمی انتخابگرِ سبک زیست و مرگ خود است، اما مهم این است که واقعن انتخابگر باشد؛ بقول سقراط، زندگی آزموده نشده ارزش زیستن ندارد؛ مرگ آزموده نشده نیز چنین است.
میتوان بطور آماری و با یقین گفت، اکثر خودکشیها، مثل اکثر زیستهای اندیشیده نشده، از سر فشار ناگهانی پیشبینی نشده، نگاه کلی به حیات نداشتن، انتظاراتی نه چندان معقول از زندگی و دیگران، و هویت عاریتی مبتنی بر نگاه دیگریهاست (که خودانگارهٔ فرد، بنا به آن باد هزار جهت بنا شده، و بعد که آن خودانگاره در معرض تخریب قرار گرفت، شخص خود را مردهای متحرک تصور کرده که صرفن نیازمند کفن شدن است).
پست مرتبط: (1️⃣، 2️⃣)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
📺 #روز_جهانی پیشگیری از #خودکشی
در مواجهه با خودکشی، با ادبیات تقریبن واحد رسانهها و روشنفکران مواجهایم.
خودکشی بنفسه نه بد است و نه خوب، همانطور که زندگی؛ کیست که بگوید مثلن رهبر و سرباز طالبان/داعشِ افغانستان/ایران، اگر خودکشی بکند، چیز ارزشمندی از حیات کم کرده است؟ یا بر فرض وجود قیامت، خدا او را بابت خودکشیاش به جهنم میبرد، و نه اینکه بابت همینقدر شعور که بهترست شرش را از سر مردم بدبخت كم كند، از عذابش بکاهد؟
آدمی انتخابگرِ سبک زیست و مرگ خود است، اما مهم این است که واقعن انتخابگر باشد؛ بقول سقراط، زندگی آزموده نشده ارزش زیستن ندارد؛ مرگ آزموده نشده نیز چنین است.
میتوان بطور آماری و با یقین گفت، اکثر خودکشیها، مثل اکثر زیستهای اندیشیده نشده، از سر فشار ناگهانی پیشبینی نشده، نگاه کلی به حیات نداشتن، انتظاراتی نه چندان معقول از زندگی و دیگران، و هویت عاریتی مبتنی بر نگاه دیگریهاست (که خودانگارهٔ فرد، بنا به آن باد هزار جهت بنا شده، و بعد که آن خودانگاره در معرض تخریب قرار گرفت، شخص خود را مردهای متحرک تصور کرده که صرفن نیازمند کفن شدن است).
پست مرتبط: (1️⃣، 2️⃣)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
نقدآگین
🗄#پرونده ای پیرامون رانتخوار فرهنگ (#حسن_رحیمپور_ازغدی) 📺 سخنان حسن رحیمپور ازغدی در ردّ رفراندوم و سخنان خمینی در ضرورتش 📺 احکام ناانسانی اهل کتاب در کتاب خمینی و بهجت (برخی دروغهای رحیمپور ازغدی در جمع مسیحیان) 📺 نقش قرآن و خطبهٔ ضدّ زن نهجالبلاغه…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقدآگین
🗄#پرونده ای پیرامون رانتخوار فرهنگ (#حسن_رحیمپور_ازغدی) 📺 سخنان حسن رحیمپور ازغدی در ردّ رفراندوم و سخنان خمینی در ضرورتش 📺 احکام ناانسانی اهل کتاب در کتاب خمینی و بهجت (برخی دروغهای رحیمپور ازغدی در جمع مسیحیان) 📺 نقش قرآن و خطبهٔ ضدّ زن نهجالبلاغه…
🔍 #فهرست #پرونده های روی میز نقدآگین
🗄پروندهای پیرامون علیبنعبدمناف(ابیطالب)
🗄پروندهای پیرامون اسلامپژوهی مدرن
🗄پروندهای پیرامون غیرت
🗄پروندهای پیرامون یهودستیزان
🗄پروندهای پیرامون معجزات محمد
🗄پروندهای پیرامون رانتخوار فرهنگ (حسن رحیمپور ازغدی) و رفراندوم
🗄پروندهای پیرامون دینگریزی در ایران و جهان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🗄پروندهای پیرامون علیبنعبدمناف(ابیطالب)
🗄پروندهای پیرامون اسلامپژوهی مدرن
🗄پروندهای پیرامون غیرت
🗄پروندهای پیرامون یهودستیزان
🗄پروندهای پیرامون معجزات محمد
🗄پروندهای پیرامون رانتخوار فرهنگ (حسن رحیمپور ازغدی) و رفراندوم
🗄پروندهای پیرامون دینگریزی در ایران و جهان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
نقدآگین
🗄پروندهای پیرامون دینگریزی در ایران و جهان 📊رشد فزاینده دینگریزی در انگلیس: بیش از نیمی از انگلیسیها خود را بیدین میدانند 📕پیرامون دینگریزی با سرعت نور ایرانیان ✍️جناب گاو 📕خرافهگریزی؛ خوب یا بد؟ 📻 علت اسلامگریزی از نظر آیتالله محمدرضا نکونام…
🗄پروندهای پیرامون اسلامپژوهی مدرن
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون «حفرۀ سیاه چهل ساله» و اسلامپژوهی مدرن
📓معرفی و نشر کتاب «آغاز ستایش علی و شکلگیری جهانبینی عباسیان»
#پرونده #بازاندیشی #اناره
➖➖➖
🌾@Naqdagin
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون «حفرۀ سیاه چهل ساله» و اسلامپژوهی مدرن
📓معرفی و نشر کتاب «آغاز ستایش علی و شکلگیری جهانبینی عباسیان»
#پرونده #بازاندیشی #اناره
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🔍 اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره
✍️ #ب_بینیاز (داریوش)
(۱/۳)
هیچ پدیدهای خلقالساعه بوجود نمیآید، خواه یک ایدۀ سیاسی باشد، خواه یک دین باشد و خواه رادیو یا موشک قارهپیما باشد. بدون شناخت از گذشتۀ یک پدیده، نمیتوان فهمید که چرا این یا آن پدیده چنین است و چنین باید باشد.[۱]
بسیاری از خوانندگان ایرانی که هیچگاه خود را با موضوع برایش (Evolution) درگیر نکردهاند هنوز بر این پنداشت هستند که «ازهیچ میتواند چیزی بوجود آید». بهترین نمونۀ این پنداشتِ غیرعلمی، باور به برآمدِ ناگهانی اسلام است: زیرا مسلمانان بر این پنداشت هستند که الله ناگهان بر آن شد که مردی بیسواد در شبه جزیرۀ عربستان را از طریق وحی یا رویا با کتابی به نام قرآن مجهز کند تا دینی بوجود بیاورد به نام اسلام و پیروان این دین توانستند در مدتی بسیار کوتاه امپراتوری خود را بگسترانند. طبعاً کسی که چنین «میاندیشد»، در واقع نمیاندیشد. از سوی دیگر، بسیاری از خوانندگان ایرانی بر این پنداشت هستند [پنداشتی که انگیزههای سیاسی آن را تولید کردهاند] که «یک عده مسیحی متعصب» در گروه اناره گرد آمدهاند تا ریشه اسلام را بسوزانند![۲]
برای این که خواننده دریابد که پژوهشکدۀ اناره محصول توطئه تعدادی «مسیحی متعصب» به رهبری کارل-هاینتس اولیگ نیست، بر آن شدم تا به گذشتۀ اندیشۀ تاریخی-انتقادی در این حوزۀ علوم انسانی بپردازم. شاید کمکی باشد تا بتوانیم بفهمیم چگونه گذشته به اشکالِ گوناگون و با ظرایف مرئی و نامرئی در «حال» عرضاندام میکند.
پیشینۀ زمانی گروه اِناره چندان طولانی نیست ولی گنجنیۀ علمیای که پشت سر دارد بیش از یک سده را در بر میگیرد. پژوهشکدۀ اناره که به مکتب زاربروکن یا رویزیونیستها نیز شهرت دارد، عملاً با انتشار کتاب «خوانش سُریانی-آرامی قرآن» نوشتۀ کریستوف لوکزنبرگ در سال ۲۰۰۰ آغاز به شکلگیری کرد و سرانجام به عنوان یک نهاد [انجمن] رسمی در سال ۲۰۰۷ به ثبت رسید. بنابراین همانگونه که آشکار است این گروه هم اکنون در حال گذراندن دورۀ «خُردسالی»اش است و حتا هنوز به مرحلۀ بلوغ خود نرسیده است.
ولی پژوهشکدۀ اناره پیامدِ چه روند اندیشگری است؟
بسیاری از خوانندگان فکر میکنند که گروه اناره نخستین گروه یا کسانی هستند که به نقد تاریخی -انتقادی پرداختند و تاریخنگاری اسلامی و قرآن را مورد نقد قرار دادهاند.
خاستگاه متدلوژی تاریخی-انتقادی به عصرِ روشنگری باز میگردد که دانشمندان روشنگر اروپا به نقد آرای کلیسا در همۀ زمینهها به ویژه علوم طبیعی پرداختند. از مهمترین چهرههای روشنگر علیه کلیسای کاتولیک، آیزاک نیوتن بود.
شیوۀ تاریخی-انتقادی در برخورد با منابع اسلامی از سدۀ ۱۹ آغاز گردید. در اینجا تلاش میکنم به تعدادی از این پژوهشگران بپردازم که توانستند طی بیش از یک سده راه را برای پژوهشکدۀ اناره هموار کنند. شاید لازم باشد که خواننده به تاریخ هستیِ این پژوهشگران توجه بیشتری مبذول دارد.
آبراهام گایگر (Abraham Geiger) (۱۸۱۰-۱۸۷۴) کتابی نوشت به نام «محمد چه چیزهایی از یهودیت برگرفته است؟» (شهر بُن، ۱۸۳۳). در واقع این پایاننامۀ دکترای او در دانشگاه بود. به عبارتی از نظر گایگر، اسلام یک دین نوین نبود بلکه شدیداً متأثر از یهودیت بوده است. او برای اثبات نظراتش در این کتاب به اندازۀ کافی نمونه ذکر کرده است.
تئودور نولکدکه (Theodor Nöldeke) (۱۸۳۶-۱۹۳۰). از مهمترین آثار این پژوهشگر، «تاریخ قرآن» (گوتینگن ۱۸۶۰) که یک کتاب پژوهشی استاندارد به شمار میرود. این کتاب از سه بخش است «دربارۀ منشأ قرآن»، «گردآوری قرآن» و بخش سوم «تاریخ متن قرآن».
کارل فولرز (Karl Vollers) (۱۸۳۵-۱۹۰۹). فولرز با کتابش «زبان شفاهی و زبان نوشتاری در عربستان کهن» (استراسبورگ ۱۹۰۶) طی یک تحلیل دقیق زبانشناختی نشان داد که قرآن در اصل یک لهجۀ عربی غربی (از مکه و مدینه) نگارش شده و تازه بعدها در نیمۀ دوم سدۀ دوم هجری توسط زبانشناسان عربی مورد بازبینی قرار گرفته است.
یاکوب بارت (Jacob Barth) (۱۸۵۱-۱۹۱۴). او نیز به قرآن و زبان قرآن میپردازد و بر این نظر است که قرآن یک زبان مخلوط است و عربی ناب نیست. او این نظر را در مقالهای با نام «مطالعاتی دربارۀ نقد و تأویل قران» در نشریۀ تخصصی «اسلام»، شماره ۶، سال ۱۹۱۶ منتشر میکند.
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
✍️ #ب_بینیاز (داریوش)
(۱/۳)
هیچ پدیدهای خلقالساعه بوجود نمیآید، خواه یک ایدۀ سیاسی باشد، خواه یک دین باشد و خواه رادیو یا موشک قارهپیما باشد. بدون شناخت از گذشتۀ یک پدیده، نمیتوان فهمید که چرا این یا آن پدیده چنین است و چنین باید باشد.[۱]
بسیاری از خوانندگان ایرانی که هیچگاه خود را با موضوع برایش (Evolution) درگیر نکردهاند هنوز بر این پنداشت هستند که «ازهیچ میتواند چیزی بوجود آید». بهترین نمونۀ این پنداشتِ غیرعلمی، باور به برآمدِ ناگهانی اسلام است: زیرا مسلمانان بر این پنداشت هستند که الله ناگهان بر آن شد که مردی بیسواد در شبه جزیرۀ عربستان را از طریق وحی یا رویا با کتابی به نام قرآن مجهز کند تا دینی بوجود بیاورد به نام اسلام و پیروان این دین توانستند در مدتی بسیار کوتاه امپراتوری خود را بگسترانند. طبعاً کسی که چنین «میاندیشد»، در واقع نمیاندیشد. از سوی دیگر، بسیاری از خوانندگان ایرانی بر این پنداشت هستند [پنداشتی که انگیزههای سیاسی آن را تولید کردهاند] که «یک عده مسیحی متعصب» در گروه اناره گرد آمدهاند تا ریشه اسلام را بسوزانند![۲]
برای این که خواننده دریابد که پژوهشکدۀ اناره محصول توطئه تعدادی «مسیحی متعصب» به رهبری کارل-هاینتس اولیگ نیست، بر آن شدم تا به گذشتۀ اندیشۀ تاریخی-انتقادی در این حوزۀ علوم انسانی بپردازم. شاید کمکی باشد تا بتوانیم بفهمیم چگونه گذشته به اشکالِ گوناگون و با ظرایف مرئی و نامرئی در «حال» عرضاندام میکند.
پیشینۀ زمانی گروه اِناره چندان طولانی نیست ولی گنجنیۀ علمیای که پشت سر دارد بیش از یک سده را در بر میگیرد. پژوهشکدۀ اناره که به مکتب زاربروکن یا رویزیونیستها نیز شهرت دارد، عملاً با انتشار کتاب «خوانش سُریانی-آرامی قرآن» نوشتۀ کریستوف لوکزنبرگ در سال ۲۰۰۰ آغاز به شکلگیری کرد و سرانجام به عنوان یک نهاد [انجمن] رسمی در سال ۲۰۰۷ به ثبت رسید. بنابراین همانگونه که آشکار است این گروه هم اکنون در حال گذراندن دورۀ «خُردسالی»اش است و حتا هنوز به مرحلۀ بلوغ خود نرسیده است.
ولی پژوهشکدۀ اناره پیامدِ چه روند اندیشگری است؟
بسیاری از خوانندگان فکر میکنند که گروه اناره نخستین گروه یا کسانی هستند که به نقد تاریخی -انتقادی پرداختند و تاریخنگاری اسلامی و قرآن را مورد نقد قرار دادهاند.
خاستگاه متدلوژی تاریخی-انتقادی به عصرِ روشنگری باز میگردد که دانشمندان روشنگر اروپا به نقد آرای کلیسا در همۀ زمینهها به ویژه علوم طبیعی پرداختند. از مهمترین چهرههای روشنگر علیه کلیسای کاتولیک، آیزاک نیوتن بود.
شیوۀ تاریخی-انتقادی در برخورد با منابع اسلامی از سدۀ ۱۹ آغاز گردید. در اینجا تلاش میکنم به تعدادی از این پژوهشگران بپردازم که توانستند طی بیش از یک سده راه را برای پژوهشکدۀ اناره هموار کنند. شاید لازم باشد که خواننده به تاریخ هستیِ این پژوهشگران توجه بیشتری مبذول دارد.
آبراهام گایگر (Abraham Geiger) (۱۸۱۰-۱۸۷۴) کتابی نوشت به نام «محمد چه چیزهایی از یهودیت برگرفته است؟» (شهر بُن، ۱۸۳۳). در واقع این پایاننامۀ دکترای او در دانشگاه بود. به عبارتی از نظر گایگر، اسلام یک دین نوین نبود بلکه شدیداً متأثر از یهودیت بوده است. او برای اثبات نظراتش در این کتاب به اندازۀ کافی نمونه ذکر کرده است.
تئودور نولکدکه (Theodor Nöldeke) (۱۸۳۶-۱۹۳۰). از مهمترین آثار این پژوهشگر، «تاریخ قرآن» (گوتینگن ۱۸۶۰) که یک کتاب پژوهشی استاندارد به شمار میرود. این کتاب از سه بخش است «دربارۀ منشأ قرآن»، «گردآوری قرآن» و بخش سوم «تاریخ متن قرآن».
کارل فولرز (Karl Vollers) (۱۸۳۵-۱۹۰۹). فولرز با کتابش «زبان شفاهی و زبان نوشتاری در عربستان کهن» (استراسبورگ ۱۹۰۶) طی یک تحلیل دقیق زبانشناختی نشان داد که قرآن در اصل یک لهجۀ عربی غربی (از مکه و مدینه) نگارش شده و تازه بعدها در نیمۀ دوم سدۀ دوم هجری توسط زبانشناسان عربی مورد بازبینی قرار گرفته است.
یاکوب بارت (Jacob Barth) (۱۸۵۱-۱۹۱۴). او نیز به قرآن و زبان قرآن میپردازد و بر این نظر است که قرآن یک زبان مخلوط است و عربی ناب نیست. او این نظر را در مقالهای با نام «مطالعاتی دربارۀ نقد و تأویل قران» در نشریۀ تخصصی «اسلام»، شماره ۶، سال ۱۹۱۶ منتشر میکند.
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
🗄پروندهای پیرامون اسلامپژوهی مدرن
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون…
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون…
🔍 اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره
✍️ #ب_بینیاز (داریوش)
(۲/۳)
ایگناز گلدزیهر (Ignaz Goldziher)(۱۸۵۰-۱۹۲۱). گلدزیهر را میتوان به عنوان نمایندۀ بلافصل جریان تاریخی-انتقادی معرفی کرد. نخستین کار او پرداختن به خوانشهای گوناگون قرآن در میان مسلمانان بود که در کتاب «گرایشات تفسیر قرآن در اسلام» بازتاب یافته است. از سوی دیگر، او نخستین کسی بود که اعلام کرد «روایات اسلامی را نباید به عنوان منابع تاریخی» ارزیابی کرد بلکه این روایات اساساً بیانگر تاریخ نجات یا تاریخ رستگاری هستند. او رسالات گوناگونی مانند «اسلام و ایرانیت» و یا «تأثیر بودیسم بر اسلام» نیز نوشته است.
زیگموند فرنکل (Siegmund Fraenkel) (۱۸۵۵-۱۹۰۹). فرنکل شاگرد نولدکه بود و یک لیست از وامواژههای قرآن از آرامی را عرضه کرده است که سرانجام آن را در یک کتاب به نام «واژههای بیگانۀ آرامی در زبان عربی» (لایدن ۱۸۸۶) بیرون داد. فرنکل در این کتاب نشان داد که «زبان مبین قرآن» که مسلمانان ادعا میکنند «عربی ناب» است، اساساً ناب نیست و متأثر از بسیاری از زبانها بویژه «آرامی» است.
آلفونس مینگانا (Alphons Mingana)(۱۸۸۱-۱۹۳۷). مینگانا به دلیل تسلطش بر زبان سُریانی [سریانی شرقی] توانست از این زاویه به متون قرآن بپردازد و آن را در مقالهای به نام «تأثیر سُریانی بر سبکِ قرآن» (۱۹۲۷منچستر) ارایه دهد. به هر رو، او با نشان دادن نمونههایی اثبات کرد که زبان سُریانی یکی از گرهگاههای زبان قرآن است و بدون این زبان، رازگشایی از زبان قرآن ناممکن است.
هاینریش اشپایر (Heinrich Speyer)(۱۸۹۷-۱۹۳۵). او در «داستانهای انجیلی در قرآن» (برسلاو ۱۹۳۱) توانست نشان بدهد که بخشهایی از انجیل نه فقط از انجیل ترازمند [رسمی] بلکه انجیلهای آپوکریفا [تباهینامهها] یهودی و مسیحی در قرآن بازنویسی شده است. او از طریق زبانشناسی نشان داد که مفاهیم انجیلی چگونه وارد قران شدهاند.
آرتور جفری (Arthur Jeffery)(۱۸۹۳-۱۹۵۹). او توانست با اتکا به پژوهشگران پیشین خود و همچنین مطالعات جدید، سرانجام کتاب «واژههای بیگانه در قرآن» (بارودا ۱۹۳۸) را تدوین کند. او توانست ۳۰۰ واژه که حدود ۵۰ فقرۀ آنها نامهای خاصاند از قرآن بیرون بکشد.
همواره میان مسلمانان این بحث وجود داشت که آیا قرآن «قدیم» است یا «حادث». نمایندگان نظریۀ حادث بودن قرآن «معتزله» بودند. آنانکه که به قدیم بودن قرآن اعتقاد داشتند استدلال میکردند که قرآن پیش از تشکیل جهان بوده و نمیتواند «ناخالص» باشد. طبری نیز که بزرگترین تفسیر قرآن را عرضه کرده نیز به «قدیم» بودن قرآن باور داشت. البته در سدۀ ۱۵ میلادی جلالالدین سیوطی (۱۴۴۵-۱۵۰۵ م.) که شافعی مذهب بود توانست بیش از ۱۰۰ واژۀ غیرعربی از قرآن استخراج کند. ولی این حرکت او به آنجا منجر نشد که مسلمانان زاویۀ دید خود را تغییر دهند. در مجموع نظریۀ «قدیم» بودن قرآن، خود را میان مسلمانان جا انداخت و هنوز بسیاری از مسلمانان میپندارند که زبان قرآن، زبان ناب عربی است.
شوربختانه پس از جنگ جهانی دوم و بالا رفتن اهمیت نفت در جهان و تبدیل کشورهای اسلامی به عرضهکنندۀ اصلی انرژیِ جهانی و در همین راستا به دلیل مصلحتهای اقتصادی و سیاسی، نگرش تاریخی-انتقادی در اسلامپژوهی که بخشی از تدریس در دانشگاهها بود برای سالیان طولانی از دانشگاههای اروپا و آمریکای شمالی پاکسازی شدند و جای آن را تدریس تاریخ سنتی اسلام که میراثِ ابن اسحاق، ابن هشام و طبری است قرار گرفت. به سخن دیگر، اسلامشناسی رسمی که در واقع همان اسلامشناسی سنتی مسلمانان باشد عملاً تمامی دانشگاهها را اشغال کرد و به یک «صنعت» درآمدزایی برای استادان و استادیاران نسل جدیدِ پس از جنگ جهانی دوم تبدیل گردید. هزاران استاد و استادیار از قَبَل اسلامشناسی سنتی که چترِ مالیاش را بالای همۀ دانشگاههای جهان باز کرده بود زندگی «علمی» خود را آغاز کردند: حالا دیگر هر گونه نگاه انتقادی به اسلام و تاریخ آن «گناه» شمرده میشد.
با این وجود، بودند پژوهشگرانی که علیرغم این محدودیتهای مالی و آموزشی به کار خود پرداختند. از میان آنها میتوان گونتر لولینگ (Günter Lüling) (۱۹۲۸-۲۰۱۴) را نام برد. او بر این نظر بود که قرآن بر دو بخش است، یک بخش اصلی یا اولیه و یک بخش که بعدها بدان اضافه شد. او این نظر را در کتابش به نام «دربارۀ قرآن اصلی، تلاشهایی برای بازسازی سرودههای مسیحی پیشااسلامی در قرآن» (اِرلانگن ۱۹۷۴) منتشر کرد. البته دانشگاههای آلمان همه او را طرد کردند، هر گونه شغلی در آموزش اسلامشناسی برای او ممنوع شد و سرانجام در فقر و فلاکت از جهان رفت.[۳]
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
✍️ #ب_بینیاز (داریوش)
(۲/۳)
ایگناز گلدزیهر (Ignaz Goldziher)(۱۸۵۰-۱۹۲۱). گلدزیهر را میتوان به عنوان نمایندۀ بلافصل جریان تاریخی-انتقادی معرفی کرد. نخستین کار او پرداختن به خوانشهای گوناگون قرآن در میان مسلمانان بود که در کتاب «گرایشات تفسیر قرآن در اسلام» بازتاب یافته است. از سوی دیگر، او نخستین کسی بود که اعلام کرد «روایات اسلامی را نباید به عنوان منابع تاریخی» ارزیابی کرد بلکه این روایات اساساً بیانگر تاریخ نجات یا تاریخ رستگاری هستند. او رسالات گوناگونی مانند «اسلام و ایرانیت» و یا «تأثیر بودیسم بر اسلام» نیز نوشته است.
زیگموند فرنکل (Siegmund Fraenkel) (۱۸۵۵-۱۹۰۹). فرنکل شاگرد نولدکه بود و یک لیست از وامواژههای قرآن از آرامی را عرضه کرده است که سرانجام آن را در یک کتاب به نام «واژههای بیگانۀ آرامی در زبان عربی» (لایدن ۱۸۸۶) بیرون داد. فرنکل در این کتاب نشان داد که «زبان مبین قرآن» که مسلمانان ادعا میکنند «عربی ناب» است، اساساً ناب نیست و متأثر از بسیاری از زبانها بویژه «آرامی» است.
آلفونس مینگانا (Alphons Mingana)(۱۸۸۱-۱۹۳۷). مینگانا به دلیل تسلطش بر زبان سُریانی [سریانی شرقی] توانست از این زاویه به متون قرآن بپردازد و آن را در مقالهای به نام «تأثیر سُریانی بر سبکِ قرآن» (۱۹۲۷منچستر) ارایه دهد. به هر رو، او با نشان دادن نمونههایی اثبات کرد که زبان سُریانی یکی از گرهگاههای زبان قرآن است و بدون این زبان، رازگشایی از زبان قرآن ناممکن است.
هاینریش اشپایر (Heinrich Speyer)(۱۸۹۷-۱۹۳۵). او در «داستانهای انجیلی در قرآن» (برسلاو ۱۹۳۱) توانست نشان بدهد که بخشهایی از انجیل نه فقط از انجیل ترازمند [رسمی] بلکه انجیلهای آپوکریفا [تباهینامهها] یهودی و مسیحی در قرآن بازنویسی شده است. او از طریق زبانشناسی نشان داد که مفاهیم انجیلی چگونه وارد قران شدهاند.
آرتور جفری (Arthur Jeffery)(۱۸۹۳-۱۹۵۹). او توانست با اتکا به پژوهشگران پیشین خود و همچنین مطالعات جدید، سرانجام کتاب «واژههای بیگانه در قرآن» (بارودا ۱۹۳۸) را تدوین کند. او توانست ۳۰۰ واژه که حدود ۵۰ فقرۀ آنها نامهای خاصاند از قرآن بیرون بکشد.
همواره میان مسلمانان این بحث وجود داشت که آیا قرآن «قدیم» است یا «حادث». نمایندگان نظریۀ حادث بودن قرآن «معتزله» بودند. آنانکه که به قدیم بودن قرآن اعتقاد داشتند استدلال میکردند که قرآن پیش از تشکیل جهان بوده و نمیتواند «ناخالص» باشد. طبری نیز که بزرگترین تفسیر قرآن را عرضه کرده نیز به «قدیم» بودن قرآن باور داشت. البته در سدۀ ۱۵ میلادی جلالالدین سیوطی (۱۴۴۵-۱۵۰۵ م.) که شافعی مذهب بود توانست بیش از ۱۰۰ واژۀ غیرعربی از قرآن استخراج کند. ولی این حرکت او به آنجا منجر نشد که مسلمانان زاویۀ دید خود را تغییر دهند. در مجموع نظریۀ «قدیم» بودن قرآن، خود را میان مسلمانان جا انداخت و هنوز بسیاری از مسلمانان میپندارند که زبان قرآن، زبان ناب عربی است.
شوربختانه پس از جنگ جهانی دوم و بالا رفتن اهمیت نفت در جهان و تبدیل کشورهای اسلامی به عرضهکنندۀ اصلی انرژیِ جهانی و در همین راستا به دلیل مصلحتهای اقتصادی و سیاسی، نگرش تاریخی-انتقادی در اسلامپژوهی که بخشی از تدریس در دانشگاهها بود برای سالیان طولانی از دانشگاههای اروپا و آمریکای شمالی پاکسازی شدند و جای آن را تدریس تاریخ سنتی اسلام که میراثِ ابن اسحاق، ابن هشام و طبری است قرار گرفت. به سخن دیگر، اسلامشناسی رسمی که در واقع همان اسلامشناسی سنتی مسلمانان باشد عملاً تمامی دانشگاهها را اشغال کرد و به یک «صنعت» درآمدزایی برای استادان و استادیاران نسل جدیدِ پس از جنگ جهانی دوم تبدیل گردید. هزاران استاد و استادیار از قَبَل اسلامشناسی سنتی که چترِ مالیاش را بالای همۀ دانشگاههای جهان باز کرده بود زندگی «علمی» خود را آغاز کردند: حالا دیگر هر گونه نگاه انتقادی به اسلام و تاریخ آن «گناه» شمرده میشد.
با این وجود، بودند پژوهشگرانی که علیرغم این محدودیتهای مالی و آموزشی به کار خود پرداختند. از میان آنها میتوان گونتر لولینگ (Günter Lüling) (۱۹۲۸-۲۰۱۴) را نام برد. او بر این نظر بود که قرآن بر دو بخش است، یک بخش اصلی یا اولیه و یک بخش که بعدها بدان اضافه شد. او این نظر را در کتابش به نام «دربارۀ قرآن اصلی، تلاشهایی برای بازسازی سرودههای مسیحی پیشااسلامی در قرآن» (اِرلانگن ۱۹۷۴) منتشر کرد. البته دانشگاههای آلمان همه او را طرد کردند، هر گونه شغلی در آموزش اسلامشناسی برای او ممنوع شد و سرانجام در فقر و فلاکت از جهان رفت.[۳]
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
🗄پروندهای پیرامون اسلامپژوهی مدرن
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون…
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون…
🔍 اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره
✍️ #ب_بینیاز (داریوش)
(۳/۳)
ولی از آنجا که نمیتوان برای همیشه جلوی پیشرفت علم را گرفت، پژوهشگران دیگری با درک تاریخی-انتقادی سر برآوردند، مانند جان ونزبرو (John Wansbrough) (۱۹۲۸-۲۰۰۲) و یا پاتریشا کرون (Patricia Crone) (۱۹۴۵-۲۰۱۵). ونزبرو دو کتابِ بسیار مهم نوشته است: مطالعات قرآنی و محیط فرقهای. این دو کتاب هم قرآن و هم احادیث و سیرهها را از «آسمان» به زمین میآورد و بنحوی بسیار هوشمندانه روند رشد این دو حوزه را در مسیر تاریخی نشان میدهد. پاتریشا کرون به همراه همکارش مایکل کوک کتابی نوشته به نام «هاجریسم: مطالعاتی دربارۀ شکلگیری اسلام» که خاستگاه اسلام را در مکۀ عربستان نمیداند. صرفنظر از این که تا چه اندازه آرای کرون و کوک درست یا نادرست بودهاند آنها توانستند زوایای نوینی برای پژوهشهای بعدی بگشایند.
این نوشتۀ کوتاه نشان میدهد که گروه اناره پیامد و نتیجۀ بیش از یک سد سال پژوهشهای تاریخی-انتقادی از تاریخ اسلام است که در اروپا رایج بوده است. گسست اساسی در متدلوژی تاریخی-انتقادی پس از جنگ جهانی دوم توأم با رشد اهمیت کشورهای اسلامی تولیدکنندۀ نفت رخ داد. تحولات جهانی پس از سال ۱۹۹۱ و سرانجام رشد اسلامگرایی در ایران شیعه و بعدها جریانات سنی [داعش] باعث شد که سرانجام فشارهای روی جریانات فکری تاریخی-انتقادی در اروپا کمتر و به آنها اجازه نفسکشیدن داده شود. شکلگیری گروه اناره از یک سو محصول بیش از سد سال پیشینۀ کار پژوهشی و از سوی دیگر کمتر شدن فشارهای سیاسی بر این پژوهشگران مستقل در دورۀ اخیر میباشد.
البته گفتنی است که گروه اِناره برای نخستین بار سنگِ بنایی را برای اسلامپژوهی گذاشت که با کارهای انفرادی و پراکندۀ پژوهشگران گذشته متفاوت است. این نهادِ علمی تحتِ تأثیر علوم طبیعی و بهویژه فناوریهای نوین به این نکته پی برده که در اسلامشناسی نیز باید به طور میانرشتهای (Interdisziplinär) کار کرد. به همین دلیل این گروه توانسته یک مجموعه از پژوهشگران از رشتههای گوناگون، مانند عربشناسان، ایرانشناسان، سکهشناسان، نسخهخوانان، کارشناسان زبانهای کهن مانند آرامی، سُریانی، عبری کهن و ... را در زیر یک چتر گِرد هم آورد تا بتوانند نتایج پژوهشهای خود را با نتایجی دیگر رشتهها مطابقت و بر ترازوی آزمون قرار دهند.
بنابراین همانگونه که گفته شد پژوهشکدۀ اناره هنوز دروۀ «خردسالی» خود را تجربه میکند ولی در همین مدت کوتاه توانسته اسلامپژوهی را از یک رشتۀ منزوی و درخود به یک مجموعۀ میانرشتهای گسترده تبدیل نماید. این که خود این گروه تا چه زمانی میتواند به زندگی خود ادامه دهد کسی نمیداند ولی دستاوردِ آن که تبدیل اسلامپژوهی به یک مجموعۀ میانرشتهای است باقی خواهد ماند.
———————————————
[۱] این مقاله در ادامه سلسله گفتگوییهایی است که همکاران، محسن بنایی و آرمین لنگرودی در تلویزیون اینترنتی «مانی» انجام دادهاند (اینجا تا اینجا).
[۲] چندی پیش در تلویزیون اینترنتی «میهن» مسئول آن، سعید بهبهانی، در مصاحبه با اسماعیل وفا یغمایی اشارهای به گروه اناره میکند و میگوید که در شهر کلن دو نفر «تودهای» به نامهای «مهدی فروغ» و «بیتالله بینیا(ز)، چنین ایدههایی را رواج میدهند و بینیا(ز) در همین رابطه به اسرائیل رفته و پس از بازگشتش برای خود نام «کوروش» را انتخاب کرده است. به هر رو، از نظر این آقایان دو تودهای که از اسرائیل پول میگیرند ایدههای اناره را برای ایرانیان گسترش میدهند. آشکارا نه بهبهانی و نه یغمایی تاکنون کتاب و یا مقالهای از من دیده یا خواندهاند. زیرا دست کم متوجه میشد که نام من نه کوروش بلکه داریوش است.(لینک این شاهکار بسیار روشنگرانه-افشاگرانه)
[۳] آخرین قربانی این «اسلام شناسی رسمی» پروفسور سون کالیش در دانشگاه مونستر بود. او مسئول اسلامشناسی در این دانشگاه بود ولی به دلیل نگاه تاریخی-انتقادیاش از سوی فدراسیون مسلمانان آلمان مورد شکایت قرار گرفت و دادگاه حکم اخراج کالیش از پروفسوری را صادر کرد و او را به بخش دیگری که البته مرتبۀ پایینتری است انتقال دادند.
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
✍️ #ب_بینیاز (داریوش)
(۳/۳)
ولی از آنجا که نمیتوان برای همیشه جلوی پیشرفت علم را گرفت، پژوهشگران دیگری با درک تاریخی-انتقادی سر برآوردند، مانند جان ونزبرو (John Wansbrough) (۱۹۲۸-۲۰۰۲) و یا پاتریشا کرون (Patricia Crone) (۱۹۴۵-۲۰۱۵). ونزبرو دو کتابِ بسیار مهم نوشته است: مطالعات قرآنی و محیط فرقهای. این دو کتاب هم قرآن و هم احادیث و سیرهها را از «آسمان» به زمین میآورد و بنحوی بسیار هوشمندانه روند رشد این دو حوزه را در مسیر تاریخی نشان میدهد. پاتریشا کرون به همراه همکارش مایکل کوک کتابی نوشته به نام «هاجریسم: مطالعاتی دربارۀ شکلگیری اسلام» که خاستگاه اسلام را در مکۀ عربستان نمیداند. صرفنظر از این که تا چه اندازه آرای کرون و کوک درست یا نادرست بودهاند آنها توانستند زوایای نوینی برای پژوهشهای بعدی بگشایند.
این نوشتۀ کوتاه نشان میدهد که گروه اناره پیامد و نتیجۀ بیش از یک سد سال پژوهشهای تاریخی-انتقادی از تاریخ اسلام است که در اروپا رایج بوده است. گسست اساسی در متدلوژی تاریخی-انتقادی پس از جنگ جهانی دوم توأم با رشد اهمیت کشورهای اسلامی تولیدکنندۀ نفت رخ داد. تحولات جهانی پس از سال ۱۹۹۱ و سرانجام رشد اسلامگرایی در ایران شیعه و بعدها جریانات سنی [داعش] باعث شد که سرانجام فشارهای روی جریانات فکری تاریخی-انتقادی در اروپا کمتر و به آنها اجازه نفسکشیدن داده شود. شکلگیری گروه اناره از یک سو محصول بیش از سد سال پیشینۀ کار پژوهشی و از سوی دیگر کمتر شدن فشارهای سیاسی بر این پژوهشگران مستقل در دورۀ اخیر میباشد.
البته گفتنی است که گروه اِناره برای نخستین بار سنگِ بنایی را برای اسلامپژوهی گذاشت که با کارهای انفرادی و پراکندۀ پژوهشگران گذشته متفاوت است. این نهادِ علمی تحتِ تأثیر علوم طبیعی و بهویژه فناوریهای نوین به این نکته پی برده که در اسلامشناسی نیز باید به طور میانرشتهای (Interdisziplinär) کار کرد. به همین دلیل این گروه توانسته یک مجموعه از پژوهشگران از رشتههای گوناگون، مانند عربشناسان، ایرانشناسان، سکهشناسان، نسخهخوانان، کارشناسان زبانهای کهن مانند آرامی، سُریانی، عبری کهن و ... را در زیر یک چتر گِرد هم آورد تا بتوانند نتایج پژوهشهای خود را با نتایجی دیگر رشتهها مطابقت و بر ترازوی آزمون قرار دهند.
بنابراین همانگونه که گفته شد پژوهشکدۀ اناره هنوز دروۀ «خردسالی» خود را تجربه میکند ولی در همین مدت کوتاه توانسته اسلامپژوهی را از یک رشتۀ منزوی و درخود به یک مجموعۀ میانرشتهای گسترده تبدیل نماید. این که خود این گروه تا چه زمانی میتواند به زندگی خود ادامه دهد کسی نمیداند ولی دستاوردِ آن که تبدیل اسلامپژوهی به یک مجموعۀ میانرشتهای است باقی خواهد ماند.
———————————————
[۱] این مقاله در ادامه سلسله گفتگوییهایی است که همکاران، محسن بنایی و آرمین لنگرودی در تلویزیون اینترنتی «مانی» انجام دادهاند (اینجا تا اینجا).
[۲] چندی پیش در تلویزیون اینترنتی «میهن» مسئول آن، سعید بهبهانی، در مصاحبه با اسماعیل وفا یغمایی اشارهای به گروه اناره میکند و میگوید که در شهر کلن دو نفر «تودهای» به نامهای «مهدی فروغ» و «بیتالله بینیا(ز)، چنین ایدههایی را رواج میدهند و بینیا(ز) در همین رابطه به اسرائیل رفته و پس از بازگشتش برای خود نام «کوروش» را انتخاب کرده است. به هر رو، از نظر این آقایان دو تودهای که از اسرائیل پول میگیرند ایدههای اناره را برای ایرانیان گسترش میدهند. آشکارا نه بهبهانی و نه یغمایی تاکنون کتاب و یا مقالهای از من دیده یا خواندهاند. زیرا دست کم متوجه میشد که نام من نه کوروش بلکه داریوش است.(لینک این شاهکار بسیار روشنگرانه-افشاگرانه)
[۳] آخرین قربانی این «اسلام شناسی رسمی» پروفسور سون کالیش در دانشگاه مونستر بود. او مسئول اسلامشناسی در این دانشگاه بود ولی به دلیل نگاه تاریخی-انتقادیاش از سوی فدراسیون مسلمانان آلمان مورد شکایت قرار گرفت و دادگاه حکم اخراج کالیش از پروفسوری را صادر کرد و او را به بخش دیگری که البته مرتبۀ پایینتری است انتقال دادند.
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📸 اینستاگرام
📽 یوتیوب
📻 پادكست
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
🗄پروندهای پیرامون اسلامپژوهی مدرن
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون…
📘«اسلامپژوهی نوین و پژوهشکدۀ اِناره» ✍️ب. بینیاز (داریوش)
🎙مصاحبه و سخنرانی پژوهشگران و نویسندگان نزدیک به انستیتوی اسلامپژوهی اناره: دکتر مزدک بامدادن و آرمین لنگرودی (۱۷ فایل صوتی: اینجا تا اینجا)
👥 دیالوگی پیرامون…