نقدآگین
📽وقتی یک مرجع تقلید هم توجیه اشتباهات قرآن را بازیی شکست خورده میداند! آيت الله #کمال_حیدری : مصحف به غلط موسوم به قرآن (قرائت حفص، فردی شهره به فسق، دروغ و جعل در حدیث)، صدها ايراد ادبى و گرامرى دارد! اين كليپ در ادامهی کلیپ پینشدهی قبلى «کتابی که…
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن
✍️#دیوانگیر
📘یادداشتهای مرتبط:
▪️نقش قرآن در سقوط اخلاق
▪️ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
▪️خوانش سریانی-آرامی قرآن؛ کشف بهشتی بیحور و غلمان
▪️رسالهای انتقادی در باب اعجاز قرآن
▪️ملاحظاتی انتقادی در آیهی قصاص
📽ترجمهی اختصاصی و مدیای مرتبط:
▪️وقتی یک مرجع تقلید هم توجیه اشتباهات قرآن را بازیی شکست خورده میداند!
▪️حقایقی پیرامون قرآن که نمیدانید (ا و ۲ و ۳)
▪️کمالحیدری: قرآن اصلی دست ما نیست رفقا
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
🌾@Naqdagin
✍️#دیوانگیر
📘یادداشتهای مرتبط:
▪️نقش قرآن در سقوط اخلاق
▪️ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
▪️خوانش سریانی-آرامی قرآن؛ کشف بهشتی بیحور و غلمان
▪️رسالهای انتقادی در باب اعجاز قرآن
▪️ملاحظاتی انتقادی در آیهی قصاص
📽ترجمهی اختصاصی و مدیای مرتبط:
▪️وقتی یک مرجع تقلید هم توجیه اشتباهات قرآن را بازیی شکست خورده میداند!
▪️حقایقی پیرامون قرآن که نمیدانید (ا و ۲ و ۳)
▪️کمالحیدری: قرآن اصلی دست ما نیست رفقا
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
🌾@Naqdagin
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن
✍️#دیوانگیر
(۱/۲)
قرنهاست که مسلمانزادگان به تحریفناپذیر بودن قران میبالند و آن را نشانهٔ معجزه بودن قران میپندارند؛
🔻 اما هیچ نشانهای متقن وجود ندارد و نمیتوان هم فراهم آورد تا نشان دهد حتّا یک آیه از قران چه فرقی بنیادین با یک جملهٔ عربی فصیح دارد؟
همین مساله، سبب شده که ملّایان مسلمان که تنها ذینفعان «معجزه شمردن» قرآن هستند، حقّ ادعای انحصاری در باب منحصربفرد بودن آیات قرآن را در اختیار داشته باشند و به عوامالناس اعلام کنند «هیچکس نتوانسته است، آیهای مانند قران بیاورد»؛ چنین نگاه بستهٔ آدمهایی که قرار است خودشان مرجع قومی در اندیشیدن باشند، گویای این حقیقت است که جماعت عوام مسلمان سقف اندیشیدنشان تا چه پایه بلند خواهد بود؟!
باری هیچ راه و ابزاری برای ما عوامالناس مسلمان در دسترس وجود نداشت تا ادعای معجزه بودن قران را محک بزنیم؛ لاجَرم به آن معتقد شدیم، چون این تنها راه باقیماندهای بود که میتوانست غرور، تعصب و هویت دینیمان را پا برجا نگه دارد!
مثل اینکه فاکتهای موجود در مورد عظمت قوم ایرانی را پیوسته برای خودمان تکرار کنیم و از ناسیونالیسم خودمان لذت ببریم.
اما وقتی خودمان را از سیطرهٔ ادعای «معجزه بودن قرآن» بیرون میکشیم، با یک دسته سوالات جدی روبرو میشویم که هرگز به ذهن «روحانیونِ علّامههای ما» اعم از علّامهٔ طباطبایی، طوسی، طبرسی و امام غزالی نرسیده بود.
و برای اینکه احیاناً به ذهن کسی هم این دسته سوالات خطور نکند، یک حکم فقهی بنام سبّنبی و ارتداد گذاشته بودند که مانند آنچه علمای حلب بر شیخ اشراق آوردند، صاحب سوال را از ریشه بیرون کشیده و نابودش کنند!
هنوز هم برای خیلی از مسلمانان مفهوم کتب ضالّه، مفهوم آشنایی مانده است؛ درحالیکه هر کسی اندک درکی از مفهوم آگاهی داشته باشد، خواهد دانست آگاهی از جنس نور است؛ و نور هرگز نمیتواند گمراه کننده باشد؛ مثل اینکه چراغ قوهای داشته باشیم که تاریکی تولید کند! کتب ضالّه، در نظر علمای قم/قوم، عملاً چنین کتبی هستند که موجب گمراهی میشوند.
و نکتهٔ جالب و تامّلبرانگیز اینجاست که در خود قرآن آیهای است که میگوید «ما آیات متشابه نازل کردیم تا گروهی به گمراهی کشیده شوند و گروهی به راه راست هدایت شوند!»؛ ظاهرا ما مسلمانزادگان این حقّ انحصاری را نیز تنها به خودِ قآان دادهایم که هرجا که دلش بخواهد ما را بکشد!
رشته ای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هرجا که خاطرخواهِ اوست
اما محصولات خرد و اندیشه چون احتمال گمراه ساختن دارند، باید کاملا تحت نظارت علمای (بنا به گواهی تاریخی درخشانشان در همین یک سده) خردمند(!) و گشوده به حقایق هستیِ(!) حوزه های علمیه باشند!
از این کلیگوییها که بگذریم، میرسیم به موارد «متشابه قرآنی». آیا تاکنون فکر کردهاید، این مسجد الاقصی چه زمانی ساخته شده که پیامبر اسلام در شبی تاریک از مسجدالحرام به مسجدالاقصی میرود تا آیات خداوند را ببیند، و از آنجا تا عرش خداوندی سفر میکنند؟ (بنا به تصور عمومی) محمد-الله در این آیه از سوره اسرا میفرماید:
"پاک و منزه خدایی که در شبی بسیار تاریک بندهاش را از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد تا آیاتش را به او بنمایاند."
مخاطبان محمد در لحظهای که این آیه برای آنها تلاوت میشود، قطعا مسجدالحرام را میشناسند. اما چه تعداد از آنها مسجدالاقصی (مسجدی که در دورترین نقطه هست) را میشناسند؟
عربیدانان حتما میدانند که اقصی صفت عالی است و وقتی از دورترین مسجد سخن میگویند، تلویحا پذیرفتنی هست که مساجد دیگری هم باید بوده باشند که این مسجدالاقصی دورترین آنها باشد.
در حقیقت در زمان نزول این آیه، منطقاً مدتی طولانی از ظهور اسلام و ایمان آوردن اقوام دیگر باید گذشته باشد تا تعدادی مسجد ساخته شده شود. لذا خیلی طبیعی هست که بپذیریم زمان نزول این آیه میتواند مثلاً ۵۰ سال بعد از پیامبر هم باشد که زمان برای گسترش اسلام و ساخته شدن مساجدی دیگر فراچنگ آمده است!
بله، درست فهمیدهاید. چون باستانشناسان تاریخ ساخت مسجدالاقصی را بسیار بعد از مرگ محمد میدانند. و از آنجائیکه هنوز به نتایج باستانشناسی دسترسی ندارم تا صحت و سقم ادعای آنها را در این نوشته بیاورم، میتوانم با این فرض درآویزم که کلمهٔ «مسجد» بعد از ظهور اسلام و بعد از ساخته شدن مسجدالنبی در فرهنگ مردم آنروزگار پدید آمده است؛ و قطعا اگر مکانی در آن دوردست بوده که محمد در شب معراج از آنجا به بالاها سفر کرده، نامش هر چه که بوده باشد، مسجدالاقصی نبوده است!
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍️#دیوانگیر
(۱/۲)
قرنهاست که مسلمانزادگان به تحریفناپذیر بودن قران میبالند و آن را نشانهٔ معجزه بودن قران میپندارند؛
🔻 اما هیچ نشانهای متقن وجود ندارد و نمیتوان هم فراهم آورد تا نشان دهد حتّا یک آیه از قران چه فرقی بنیادین با یک جملهٔ عربی فصیح دارد؟
همین مساله، سبب شده که ملّایان مسلمان که تنها ذینفعان «معجزه شمردن» قرآن هستند، حقّ ادعای انحصاری در باب منحصربفرد بودن آیات قرآن را در اختیار داشته باشند و به عوامالناس اعلام کنند «هیچکس نتوانسته است، آیهای مانند قران بیاورد»؛ چنین نگاه بستهٔ آدمهایی که قرار است خودشان مرجع قومی در اندیشیدن باشند، گویای این حقیقت است که جماعت عوام مسلمان سقف اندیشیدنشان تا چه پایه بلند خواهد بود؟!
باری هیچ راه و ابزاری برای ما عوامالناس مسلمان در دسترس وجود نداشت تا ادعای معجزه بودن قران را محک بزنیم؛ لاجَرم به آن معتقد شدیم، چون این تنها راه باقیماندهای بود که میتوانست غرور، تعصب و هویت دینیمان را پا برجا نگه دارد!
مثل اینکه فاکتهای موجود در مورد عظمت قوم ایرانی را پیوسته برای خودمان تکرار کنیم و از ناسیونالیسم خودمان لذت ببریم.
اما وقتی خودمان را از سیطرهٔ ادعای «معجزه بودن قرآن» بیرون میکشیم، با یک دسته سوالات جدی روبرو میشویم که هرگز به ذهن «روحانیونِ علّامههای ما» اعم از علّامهٔ طباطبایی، طوسی، طبرسی و امام غزالی نرسیده بود.
و برای اینکه احیاناً به ذهن کسی هم این دسته سوالات خطور نکند، یک حکم فقهی بنام سبّنبی و ارتداد گذاشته بودند که مانند آنچه علمای حلب بر شیخ اشراق آوردند، صاحب سوال را از ریشه بیرون کشیده و نابودش کنند!
هنوز هم برای خیلی از مسلمانان مفهوم کتب ضالّه، مفهوم آشنایی مانده است؛ درحالیکه هر کسی اندک درکی از مفهوم آگاهی داشته باشد، خواهد دانست آگاهی از جنس نور است؛ و نور هرگز نمیتواند گمراه کننده باشد؛ مثل اینکه چراغ قوهای داشته باشیم که تاریکی تولید کند! کتب ضالّه، در نظر علمای قم/قوم، عملاً چنین کتبی هستند که موجب گمراهی میشوند.
و نکتهٔ جالب و تامّلبرانگیز اینجاست که در خود قرآن آیهای است که میگوید «ما آیات متشابه نازل کردیم تا گروهی به گمراهی کشیده شوند و گروهی به راه راست هدایت شوند!»؛ ظاهرا ما مسلمانزادگان این حقّ انحصاری را نیز تنها به خودِ قآان دادهایم که هرجا که دلش بخواهد ما را بکشد!
رشته ای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هرجا که خاطرخواهِ اوست
اما محصولات خرد و اندیشه چون احتمال گمراه ساختن دارند، باید کاملا تحت نظارت علمای (بنا به گواهی تاریخی درخشانشان در همین یک سده) خردمند(!) و گشوده به حقایق هستیِ(!) حوزه های علمیه باشند!
از این کلیگوییها که بگذریم، میرسیم به موارد «متشابه قرآنی». آیا تاکنون فکر کردهاید، این مسجد الاقصی چه زمانی ساخته شده که پیامبر اسلام در شبی تاریک از مسجدالحرام به مسجدالاقصی میرود تا آیات خداوند را ببیند، و از آنجا تا عرش خداوندی سفر میکنند؟ (بنا به تصور عمومی) محمد-الله در این آیه از سوره اسرا میفرماید:
"پاک و منزه خدایی که در شبی بسیار تاریک بندهاش را از مسجدالحرام به مسجد الاقصی برد تا آیاتش را به او بنمایاند."
مخاطبان محمد در لحظهای که این آیه برای آنها تلاوت میشود، قطعا مسجدالحرام را میشناسند. اما چه تعداد از آنها مسجدالاقصی (مسجدی که در دورترین نقطه هست) را میشناسند؟
عربیدانان حتما میدانند که اقصی صفت عالی است و وقتی از دورترین مسجد سخن میگویند، تلویحا پذیرفتنی هست که مساجد دیگری هم باید بوده باشند که این مسجدالاقصی دورترین آنها باشد.
در حقیقت در زمان نزول این آیه، منطقاً مدتی طولانی از ظهور اسلام و ایمان آوردن اقوام دیگر باید گذشته باشد تا تعدادی مسجد ساخته شده شود. لذا خیلی طبیعی هست که بپذیریم زمان نزول این آیه میتواند مثلاً ۵۰ سال بعد از پیامبر هم باشد که زمان برای گسترش اسلام و ساخته شدن مساجدی دیگر فراچنگ آمده است!
بله، درست فهمیدهاید. چون باستانشناسان تاریخ ساخت مسجدالاقصی را بسیار بعد از مرگ محمد میدانند. و از آنجائیکه هنوز به نتایج باستانشناسی دسترسی ندارم تا صحت و سقم ادعای آنها را در این نوشته بیاورم، میتوانم با این فرض درآویزم که کلمهٔ «مسجد» بعد از ظهور اسلام و بعد از ساخته شدن مسجدالنبی در فرهنگ مردم آنروزگار پدید آمده است؛ و قطعا اگر مکانی در آن دوردست بوده که محمد در شب معراج از آنجا به بالاها سفر کرده، نامش هر چه که بوده باشد، مسجدالاقصی نبوده است!
(ادامه دارد)
➖➖➖
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن
✍️#دیوانگیر
#یادداشت #ارسالی_مخاطبان
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #تحریف_قرآن
📘یادداشتهای مرتبط:
▪️نقش قرآن در سقوط اخلاق
▪️ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
▪️خوانش سریانی-آرامی قرآن؛ کشف بهشتی بیحور و غلمان
▪️رسالهای…
✍️#دیوانگیر
#یادداشت #ارسالی_مخاطبان
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #تحریف_قرآن
📘یادداشتهای مرتبط:
▪️نقش قرآن در سقوط اخلاق
▪️ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
▪️خوانش سریانی-آرامی قرآن؛ کشف بهشتی بیحور و غلمان
▪️رسالهای…
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن
✍️#دیوانگیر
(۲/۲)
پیرامون سیر مواجههٔ من با قرآن
اینجانب در رابطه با قرآن حدود ۲۵ سال ارتباط تنگاتنگ داشتهام. از قرائت قرآن تا حفظ نصف قران پیش رفتم. بخاطر همین میتوانم به اعماقِ باورمندان به قرآن دسترسی داشته باشم و از درجه تاثیرپذیری آنها نیز از قرآن واقفم. اما مطالعات تخصصی قرانیام بیشتر در مورد تحول خط و اینکه چرا خط نستعلیق از خطوط پیشین بدست آمده بوده است. یک کار تحقیقاتی خوبی انجام دادهام که توضیح میدهد، چرا «خط نسخ» برای نوشتن قران مناسب بوده و برای نوشتن کتب بویژه کتب منظوم و دیوان شاعران مناسب نبوده؟ و از منظر زیباییشناسی لازم آمده بود که خطی متناسب با بافتار زبان فارسی پدید بیاید.
من همین مبحث را بعدها به شکلگیری «خطّ کوفی» امتداد دادم و از این منظر دریافتم که خطّ کوفی لازمهٔ ایجاد قرآن بوده تا منحصربفرد بودن آن، در ظاهر و نگاه اوّلیه، به هیچ عنوان به زیر سوال نرود.
در حقیقت یکی از مهمترین اتّفاقها در زمینهٔ قرآن با خلق خطّ کوفی رخ داده است. یعنی خطّ کوفی را به احتمال زیاد، صرفاً به این دلیل بوجود آوردند که هرگونه مشابهت اوّلیه و آشکار، میان قرآن و متون پیش از آن از بین برود.
کاری که عمیقاً نیاز به تحقیق دارد و امیدوارم روزی روی این مساله کارهای جدّیتری شود که ضرورت پیدایش خطّ کوفی (که ترکیبی از خط پهلوی و سریانی- آرامی بوده) چه مواردی میتوانسته باشد؟
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #بازاندیشی #تحریف_قرآن
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍️#دیوانگیر
(۲/۲)
پیرامون سیر مواجههٔ من با قرآن
اینجانب در رابطه با قرآن حدود ۲۵ سال ارتباط تنگاتنگ داشتهام. از قرائت قرآن تا حفظ نصف قران پیش رفتم. بخاطر همین میتوانم به اعماقِ باورمندان به قرآن دسترسی داشته باشم و از درجه تاثیرپذیری آنها نیز از قرآن واقفم. اما مطالعات تخصصی قرانیام بیشتر در مورد تحول خط و اینکه چرا خط نستعلیق از خطوط پیشین بدست آمده بوده است. یک کار تحقیقاتی خوبی انجام دادهام که توضیح میدهد، چرا «خط نسخ» برای نوشتن قران مناسب بوده و برای نوشتن کتب بویژه کتب منظوم و دیوان شاعران مناسب نبوده؟ و از منظر زیباییشناسی لازم آمده بود که خطی متناسب با بافتار زبان فارسی پدید بیاید.
من همین مبحث را بعدها به شکلگیری «خطّ کوفی» امتداد دادم و از این منظر دریافتم که خطّ کوفی لازمهٔ ایجاد قرآن بوده تا منحصربفرد بودن آن، در ظاهر و نگاه اوّلیه، به هیچ عنوان به زیر سوال نرود.
در حقیقت یکی از مهمترین اتّفاقها در زمینهٔ قرآن با خلق خطّ کوفی رخ داده است. یعنی خطّ کوفی را به احتمال زیاد، صرفاً به این دلیل بوجود آوردند که هرگونه مشابهت اوّلیه و آشکار، میان قرآن و متون پیش از آن از بین برود.
کاری که عمیقاً نیاز به تحقیق دارد و امیدوارم روزی روی این مساله کارهای جدّیتری شود که ضرورت پیدایش خطّ کوفی (که ترکیبی از خط پهلوی و سریانی- آرامی بوده) چه مواردی میتوانسته باشد؟
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #بازاندیشی #تحریف_قرآن
➖➖➖
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن
✍️#دیوانگیر
#یادداشت #ارسالی_مخاطبان
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #تحریف_قرآن
📘یادداشتهای مرتبط:
▪️نقش قرآن در سقوط اخلاق
▪️ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
▪️خوانش سریانی-آرامی قرآن؛ کشف بهشتی بیحور و غلمان
▪️رسالهای…
✍️#دیوانگیر
#یادداشت #ارسالی_مخاطبان
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #تحریف_قرآن
📘یادداشتهای مرتبط:
▪️نقش قرآن در سقوط اخلاق
▪️ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه!
▪️خوانش سریانی-آرامی قرآن؛ کشف بهشتی بیحور و غلمان
▪️رسالهای…
نقدآگین
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن ✍️#دیوانگیر 📘یادداشتهای مرتبط: ▪️نقش قرآن در سقوط اخلاق ▪️ضعف استدلالی قرآن در توجیهِ نیاوردن معجزه! ▪️خوانش سریانی-آرامی قرآن؛ کشف بهشتی بیحور و غلمان ▪️رسالهای انتقادی در باب اعجاز قرآن ▪️ملاحظاتی انتقادی در آیهی قصاص…
📘 تعصبات و خرافات شیعه (اسیران فهم پدران)
✍️#دیوانگیر
🗄 پست مرتبط:
📺دروغهای عاشورا
📺چرا مراسم محرم کارناوالی شدهاست؟
📺زیبایی شگفتانگیز ناباوری (زنان در حال رهایی از اسارت اسلام و قرآن)
📺 محو لاسوگاس (مصاحبه با کریستف لوکزنبرگ)
📺 چگونه محمد به شیوهٔ ادبی قرآن رسید؟
📺 اعجاز ادبی قرآن کجاست؟
📺 کمالحیدری و ۱۰۲۴۲ اختلاف قرآن
📺 کمالحیدری: قرآن اصلی دست ما نیست!
📺 کمال حیدری و اشکالات متعدد زبانی قرآن
📺 مؤلفان قرآن
📻 اسلام، نوانديشان مسلمان و راه طی شدۀ غرب
📻عقل در مذبح: ثبات در برابر تغییر
📻 دو علی و یک ایران در دادگاه (۱، ۲، ۳)
📻 قرآن در ترازو (سورهٔ عصر، سورهٔ ماعون)
📸مسیح در این زمانه چه میگفت؟
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن
📘زن از چشم الله (پیرامون مستند «پریود»)
📘روز جهانی ارتداد مبارک
📘اسلام و روش تفکر
📘چرا «روشنفکری دینی» از شمول «روشنفکری» خارج است؟
📘سطحِ سوادِ ریاضیاتی الله چقدر است؟
📘روشنفکری و غالیگری؟!
📘«فیلسوف خرافاتی»
#یادداشت
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #نقد_شیعه #عقلانیت_و_اسلام
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
✍️#دیوانگیر
🗄 پست مرتبط:
📺دروغهای عاشورا
📺چرا مراسم محرم کارناوالی شدهاست؟
📺زیبایی شگفتانگیز ناباوری (زنان در حال رهایی از اسارت اسلام و قرآن)
📺 محو لاسوگاس (مصاحبه با کریستف لوکزنبرگ)
📺 چگونه محمد به شیوهٔ ادبی قرآن رسید؟
📺 اعجاز ادبی قرآن کجاست؟
📺 کمالحیدری و ۱۰۲۴۲ اختلاف قرآن
📺 کمالحیدری: قرآن اصلی دست ما نیست!
📺 کمال حیدری و اشکالات متعدد زبانی قرآن
📺 مؤلفان قرآن
📻 اسلام، نوانديشان مسلمان و راه طی شدۀ غرب
📻عقل در مذبح: ثبات در برابر تغییر
📻 دو علی و یک ایران در دادگاه (۱، ۲، ۳)
📻 قرآن در ترازو (سورهٔ عصر، سورهٔ ماعون)
📸مسیح در این زمانه چه میگفت؟
📘افسانهٔ تحریفناپذیری قرآن
📘زن از چشم الله (پیرامون مستند «پریود»)
📘روز جهانی ارتداد مبارک
📘اسلام و روش تفکر
📘چرا «روشنفکری دینی» از شمول «روشنفکری» خارج است؟
📘سطحِ سوادِ ریاضیاتی الله چقدر است؟
📘روشنفکری و غالیگری؟!
📘«فیلسوف خرافاتی»
#یادداشت
#نقد_اسلام #نقد_قرآن #نقد_شیعه #عقلانیت_و_اسلام
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
📘 تعصبات و خرافات شیعه (اسیران فهم پدران)
✍️#دیوانگیر
(۱/۲)
در روزگاران قدیم و جهان سنت، انسان تعقلش صرفن محدود و مترکز در کلیات بود؛ او نه «میکروسکوپ» داشت تا جهانی که با چشم غیر مسلح قادر به دیدنش نبود را درک کند، و نه «اسپکتروفوتومتری» داشت تا از آنالیز نور ستارگان، به جزئیات جهان بالای سرش راه یابد؛ جهانی ساخته بود که از چهار عنصر تشکیل یافته بود و چند تا قانون ساده هم داشت که مثلن افتادن چیزی از بلندی را با آن توجیه میکرد؛میگفت هر چیزی به اصل خود رجوع میکند: «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش»؛ جسم چون پست میباشد، به سمت خاک که پست است، رجعت میکند و آتش چون متعالیست، به آسمان که متعالیست میرود.
در چنین روزگاری، دین یکهتاز میدان بود و هر یافتۀ بشری فورن مُهر «دینی» و «مالكيت دين و كتاب مقدس قوم» میخورد؛ از جمله یافتههای بشر که مهر دینی خورد، «مدل بطلمیوسی» کیهان بود که فورن ارزشش توسط کلیسا درک شد و ضمیمۀ علمی تعالیم خودش ساخت، تا به مؤمنان بگوید آنچه در مورد آفرینش آدم میگفته، تائیدیۀ علمی هم دارد.
نگاه ادیان اینگونه بود که «انسان اشرف مخلوقات است و كلّ گيتی در همين چند وقت پيش (نهايتن چند هزار سال و اندكی قبل نوح و طوفانش، و آدم و حوا) بخاطر او و توسط خدای درون کتاب مقدسش خلق شدهاست»؛ حالا این «مدل بطلمیوسی» هم که زمین را در مرکز عالم قرار میداد که ماه و خورشید در پیرامونش بگردشاند، با آموزههای خلقت رمین و آدم و حوا همخوانی داشت؛ تا اینکه بشر به مشاهداتی رسید که با آن اصل پذیرفتهشده، مغایرت داشت.
گالیله، پیرو کُپرنیک و کِپلر به این یقین رسید که زمین در مرکز عالم نیست، اما کلیسا زیر بار نرفت، چون فکر میکرد مؤمنان از دین برمیگردند. زمان گذشت و عناصر شیمیایی متعددی شناخته شدند و اعتقاد به ارکان چهارگانه محو شد، و ابزارهای تازهتری برای شناخت علت پدیده ها ظهور کرد.
نیوتن توانست قانون جاذبۀ عمومی را عرضه کند و دست خدا را از نگه داشتن گنبد لاجوردی در حالیکه ستونی ندارد، دور کند. کلیسا مجبور شد که بپذیرد حق با گالیله بوده، اما این عقبنشینی تاکتیکی را چنان با ظرافت انجام داد که مؤمنان هنوز به وجود خدای کلیسا معتقد باشند؛ كليسا گفت «حالا مهم نیست که زمین در مرکز عالم هست یا یک سیارهای از بیشمار سیارات موجود جهان هستی، بلکه مهم این هست که آدم خلیفۀ خدا در روی زمین است». بدین شکل تلاش کرد واسطه بودنش میان انسان و خدا، کما فیالسابق برقرار بماند.
داروین که از راه رسید و به عمود خیمۀ خلیفهگری انسان ضربه زد، کلیسا هنوز قدرت جمع و جور کردن خودش را داشت، اما ضربات بعدی اگرچه به مهلکی دو ضربۀ اول نبودند، اما تعدادشان آنقدر زیاد بود که کلیسا پذیرفت باورش به خدا را تنها در چارچوب کلیسا حفظ کند و توقع اضافی نداشته باشد.
باری، در جامعۀ مسلمانان هنوز به اصول پذیرفته شدۀ اولیه، ضربهای مهلک وارد نشده. با اینکه اینهمه پدیده ظهور یافته که جهان را بدون حضور «خدای قرآن و محمد» هدایت میکند؛ کشورهایی که امام دوازدهتایی ندارند، اما حاکمانشان به اندازۀ حاکمان خودشان دزد نیستند، را میبیند، با این حال هنوز مصر هستند که خدای محمد با او حرف زده و تکامل یافتهترین دستورات را به وی برای هدایت بشر داده و بشر تنها کافیست مانند «کتاب آشپزی» قران را در برابر خود قرار دهد و دستور پخت هر غذایی را از ان در بیاورد؛ اگر هم غذایی هست که دستور پخت آن در قرآن نیست، حتما مصلحت است که ان غذا نباید طبخ شود، و اگر پخته شود حکمن حرام است؛ اگر قرآن در مورد پدیدههای جدید مستقیمن نظری ندارد، اما مجتهدان میتوانند با قیاس با نظایرشان به حکمهای جدید دست بیابند؛ همان رويكرد عقیم و راکدی که بشر قرون وسطا و پیشا-رنسانس بدان مبتلا بود؛ یعنی با امتداد دادن درک خود از یک پدیدۀ قابل لمس، به درکی از پدیدهای متناظر ولی غیرقابل دسترس میرسیدند و اساس را رجوع به كتب گذشتگان قرار میدادند و نه آزمون و مطالعهٔ مستقیم کتاب طبیعت. بهشت خداوندی شبیه واحههای بیابانها بود؛ حوریان شبیه خوش سیمایان سرزمینهای دور (نظیر ایران و روم)، و جهنم جایی بود که پُرحرارتترین آتش در آن وجود داشت! بسیار زمان برد تا آدمی بفهمد، امتداد دادن درکی از یک پدیده الزامن به نتیجۀ درستی نمیرسد؛ ذرات نانو دیگر خواصی شبیه همان ذرات، وقتی در ابعاد ماکرو هستند، ندارند.
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
✍️#دیوانگیر
(۱/۲)
در روزگاران قدیم و جهان سنت، انسان تعقلش صرفن محدود و مترکز در کلیات بود؛ او نه «میکروسکوپ» داشت تا جهانی که با چشم غیر مسلح قادر به دیدنش نبود را درک کند، و نه «اسپکتروفوتومتری» داشت تا از آنالیز نور ستارگان، به جزئیات جهان بالای سرش راه یابد؛ جهانی ساخته بود که از چهار عنصر تشکیل یافته بود و چند تا قانون ساده هم داشت که مثلن افتادن چیزی از بلندی را با آن توجیه میکرد؛میگفت هر چیزی به اصل خود رجوع میکند: «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش»؛ جسم چون پست میباشد، به سمت خاک که پست است، رجعت میکند و آتش چون متعالیست، به آسمان که متعالیست میرود.
در چنین روزگاری، دین یکهتاز میدان بود و هر یافتۀ بشری فورن مُهر «دینی» و «مالكيت دين و كتاب مقدس قوم» میخورد؛ از جمله یافتههای بشر که مهر دینی خورد، «مدل بطلمیوسی» کیهان بود که فورن ارزشش توسط کلیسا درک شد و ضمیمۀ علمی تعالیم خودش ساخت، تا به مؤمنان بگوید آنچه در مورد آفرینش آدم میگفته، تائیدیۀ علمی هم دارد.
نگاه ادیان اینگونه بود که «انسان اشرف مخلوقات است و كلّ گيتی در همين چند وقت پيش (نهايتن چند هزار سال و اندكی قبل نوح و طوفانش، و آدم و حوا) بخاطر او و توسط خدای درون کتاب مقدسش خلق شدهاست»؛ حالا این «مدل بطلمیوسی» هم که زمین را در مرکز عالم قرار میداد که ماه و خورشید در پیرامونش بگردشاند، با آموزههای خلقت رمین و آدم و حوا همخوانی داشت؛ تا اینکه بشر به مشاهداتی رسید که با آن اصل پذیرفتهشده، مغایرت داشت.
گالیله، پیرو کُپرنیک و کِپلر به این یقین رسید که زمین در مرکز عالم نیست، اما کلیسا زیر بار نرفت، چون فکر میکرد مؤمنان از دین برمیگردند. زمان گذشت و عناصر شیمیایی متعددی شناخته شدند و اعتقاد به ارکان چهارگانه محو شد، و ابزارهای تازهتری برای شناخت علت پدیده ها ظهور کرد.
نیوتن توانست قانون جاذبۀ عمومی را عرضه کند و دست خدا را از نگه داشتن گنبد لاجوردی در حالیکه ستونی ندارد، دور کند. کلیسا مجبور شد که بپذیرد حق با گالیله بوده، اما این عقبنشینی تاکتیکی را چنان با ظرافت انجام داد که مؤمنان هنوز به وجود خدای کلیسا معتقد باشند؛ كليسا گفت «حالا مهم نیست که زمین در مرکز عالم هست یا یک سیارهای از بیشمار سیارات موجود جهان هستی، بلکه مهم این هست که آدم خلیفۀ خدا در روی زمین است». بدین شکل تلاش کرد واسطه بودنش میان انسان و خدا، کما فیالسابق برقرار بماند.
داروین که از راه رسید و به عمود خیمۀ خلیفهگری انسان ضربه زد، کلیسا هنوز قدرت جمع و جور کردن خودش را داشت، اما ضربات بعدی اگرچه به مهلکی دو ضربۀ اول نبودند، اما تعدادشان آنقدر زیاد بود که کلیسا پذیرفت باورش به خدا را تنها در چارچوب کلیسا حفظ کند و توقع اضافی نداشته باشد.
باری، در جامعۀ مسلمانان هنوز به اصول پذیرفته شدۀ اولیه، ضربهای مهلک وارد نشده. با اینکه اینهمه پدیده ظهور یافته که جهان را بدون حضور «خدای قرآن و محمد» هدایت میکند؛ کشورهایی که امام دوازدهتایی ندارند، اما حاکمانشان به اندازۀ حاکمان خودشان دزد نیستند، را میبیند، با این حال هنوز مصر هستند که خدای محمد با او حرف زده و تکامل یافتهترین دستورات را به وی برای هدایت بشر داده و بشر تنها کافیست مانند «کتاب آشپزی» قران را در برابر خود قرار دهد و دستور پخت هر غذایی را از ان در بیاورد؛ اگر هم غذایی هست که دستور پخت آن در قرآن نیست، حتما مصلحت است که ان غذا نباید طبخ شود، و اگر پخته شود حکمن حرام است؛ اگر قرآن در مورد پدیدههای جدید مستقیمن نظری ندارد، اما مجتهدان میتوانند با قیاس با نظایرشان به حکمهای جدید دست بیابند؛ همان رويكرد عقیم و راکدی که بشر قرون وسطا و پیشا-رنسانس بدان مبتلا بود؛ یعنی با امتداد دادن درک خود از یک پدیدۀ قابل لمس، به درکی از پدیدهای متناظر ولی غیرقابل دسترس میرسیدند و اساس را رجوع به كتب گذشتگان قرار میدادند و نه آزمون و مطالعهٔ مستقیم کتاب طبیعت. بهشت خداوندی شبیه واحههای بیابانها بود؛ حوریان شبیه خوش سیمایان سرزمینهای دور (نظیر ایران و روم)، و جهنم جایی بود که پُرحرارتترین آتش در آن وجود داشت! بسیار زمان برد تا آدمی بفهمد، امتداد دادن درکی از یک پدیده الزامن به نتیجۀ درستی نمیرسد؛ ذرات نانو دیگر خواصی شبیه همان ذرات، وقتی در ابعاد ماکرو هستند، ندارند.
(ادامه دارد)
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📘 تعصبات و خرافات شیعه (اسیران فهم پدران)
✍️#دیوانگیر
🗄 پست مرتبط:
📺دروغهای عاشورا
📺چرا مراسم محرم کارناوالی شدهاست؟
📺زیبایی شگفتانگیز ناباوری (زنان در حال رهایی از اسارت اسلام و قرآن)
📺 محو لاسوگاس (مصاحبه با کریستف لوکزنبرگ)
📺 چگونه محمد به شیوهٔ…
✍️#دیوانگیر
🗄 پست مرتبط:
📺دروغهای عاشورا
📺چرا مراسم محرم کارناوالی شدهاست؟
📺زیبایی شگفتانگیز ناباوری (زنان در حال رهایی از اسارت اسلام و قرآن)
📺 محو لاسوگاس (مصاحبه با کریستف لوکزنبرگ)
📺 چگونه محمد به شیوهٔ…
📘 تعصبات و خرافات شیعه (اسیران فهم پدران)
✍️#دیوانگیر
(۲/۲)
باری، همۀ این پدیدهها که توجیه وجودی آنها با اصول پذیرفته شدۀ مذهبی نمیخوانَد، هنوز نتوانسته مسلمان شیعی را به این نتیجه برساند که «ای بابا! شاید فرضهای سترگ و متکثر، و متافيزيك سنگين اولیهمان را باید کنار بگذاریم و بکاهیم! چرا فکر میکنیم وجود خدایی که با محمد حرف میزده و دستور داده که علی را جانشین خود کند و به حسین مقامی داده که شیعیانش بايد ظلم به او را تا ابد پاس بدارند و آنهم صرفن با عزاداری، یک فرض درستی است؟ داستان ظلم به حسین و اجحاف در حقّ ولایت علی و حرف زدن مداوم الله با محمد را به اشکال متفاوت دیگری هم میتوان تأویل کرد که هم با پدیدههای تاریخی همخوانی داشته باشد و هم با درک انسان خردمند عصر امروز؛ شاید نیازی نباشد که خلاف «اخلاق باور» و «تقوای تفکر»، پای «خدای غیبالغیوب» را به این داستانها و هر جای تاریخ باز کرد؛ بگذاریم خدا آزادتر و بیتناقضتر بتواند خودش را در هستی پدیدار کند. بس است برای خدا تعیین تکلیف کردن و در هر ماجرایی او را از افلاک به خاک سیاه نشاندن! این مواجهٔ سنتی، برای معنویت اصیل و ماندگار مبتنی بر معرفت هم خوبیت ندارد».
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
✍️#دیوانگیر
(۲/۲)
باری، همۀ این پدیدهها که توجیه وجودی آنها با اصول پذیرفته شدۀ مذهبی نمیخوانَد، هنوز نتوانسته مسلمان شیعی را به این نتیجه برساند که «ای بابا! شاید فرضهای سترگ و متکثر، و متافيزيك سنگين اولیهمان را باید کنار بگذاریم و بکاهیم! چرا فکر میکنیم وجود خدایی که با محمد حرف میزده و دستور داده که علی را جانشین خود کند و به حسین مقامی داده که شیعیانش بايد ظلم به او را تا ابد پاس بدارند و آنهم صرفن با عزاداری، یک فرض درستی است؟ داستان ظلم به حسین و اجحاف در حقّ ولایت علی و حرف زدن مداوم الله با محمد را به اشکال متفاوت دیگری هم میتوان تأویل کرد که هم با پدیدههای تاریخی همخوانی داشته باشد و هم با درک انسان خردمند عصر امروز؛ شاید نیازی نباشد که خلاف «اخلاق باور» و «تقوای تفکر»، پای «خدای غیبالغیوب» را به این داستانها و هر جای تاریخ باز کرد؛ بگذاریم خدا آزادتر و بیتناقضتر بتواند خودش را در هستی پدیدار کند. بس است برای خدا تعیین تکلیف کردن و در هر ماجرایی او را از افلاک به خاک سیاه نشاندن! این مواجهٔ سنتی، برای معنویت اصیل و ماندگار مبتنی بر معرفت هم خوبیت ندارد».
➖➖➖
✅ نقدآگین را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📻 پادكست
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
📘 تعصبات و خرافات شیعه (اسیران فهم پدران)
✍️#دیوانگیر
🗄 پست مرتبط:
📺دروغهای عاشورا
📺چرا مراسم محرم کارناوالی شدهاست؟
📺زیبایی شگفتانگیز ناباوری (زنان در حال رهایی از اسارت اسلام و قرآن)
📺 محو لاسوگاس (مصاحبه با کریستف لوکزنبرگ)
📺 چگونه محمد به شیوهٔ…
✍️#دیوانگیر
🗄 پست مرتبط:
📺دروغهای عاشورا
📺چرا مراسم محرم کارناوالی شدهاست؟
📺زیبایی شگفتانگیز ناباوری (زنان در حال رهایی از اسارت اسلام و قرآن)
📺 محو لاسوگاس (مصاحبه با کریستف لوکزنبرگ)
📺 چگونه محمد به شیوهٔ…
#زیستروان
📘ترس از نام پهلوی چرا؟
✍️#دیوانگیر
🍂 آیا رضا پهلوی غیرقابل اعتمادتر از خاتمی و یا موسویست؟ چگونه است که ما به خاتمی که بخشی از بدنهٔ نظام بود و هرجا که لازم شد، تمامقد به دفاع از یک نظام ناکارآمدِ سلطانی پرداخت، اعتماد داریم، اما نسبت به رضا پهلوی نداریم؟
🍂 آیا بدان دلیل نیست که ما در درون خود، باورمند هستیم که خاتمی اگر راهکاری برای برونرفت داشته باشد، با اصطکاک کمتری میتواند ما را به سر-منزل مقصود برساند؟ هرچند که میدانیم او چندین فرصت بزرگ و استثنایی را برای خروج از بنبست، بخاطر تعلق خاطر به حفظ منافع رادیکالهای نظام و رهبر از دست داد.
🍂 با این وجود خیلی از ماها هنوز این خوشخیالی را داریم که یک جریان اصلاحی از درون نظام شکل بگیرد و ما را با کمترین هزینه به دورهٔ جدید پرتاب کند. اینجاست که باید فهمید، چرا ما ایرانیان انسانهای خردگرایی نیستیم و بیشتر بر پایهٔ آرزوهای خود رفتار میکنیم.
🍂 ما بعد از دو دهه تجربهٔ اصلاحطلبی و دیدن ناتوانیهای تؤام با رذالت قوم اصلاحطلب، هنوز نتوانستهایم باور کنیم که اصلاحطلبی در درون ساختار کنونی، آب در هاون کوبیدن و فرصتسوزیای غیرقابل جبران است.
🍂 این میل کودکانهٔ ما به «اصلاح توسط دستهای غیبی»، در حقیقت بنمایهٔ وجودی ما ایرانیان است. اینکه هنوز روشنفکران داخل قادر نشدهاند نامی از پهلوی بعنوان لااقل یکی از گزینههای بدیل اصلاحطلبی ببرند، بدون تردید به ماهیت چیزی برمیگردد که با خمیر-مایهٔ ما ایرانیان آمیخته شدهاست؛ همان خمیرمایهای که در بزنگاهی فوران کرد و سبب شد، بلاهتگونه پشت یک رهبر مذهبی به بیل و کلنگ زدن به بنیانهای آبادانی سرزمینمان بزنیم و امثال خلخالی را حاکم شرع گردانیم که برای انتخاب اعدامی، ده، بیست، سی، چهل میکرد!
🍂 نه! هیچیک از انقلابیون ایران اشتباه نکردند؛ آنها دقیقا همان کاری را کردند که برای آن تربیت شده بودند. همهٔ آنها تربیت یافته «فرهنگی چندتکه» بودند که از صوفیه تا شیخیه در آن تاثیر گذاشته بود.
🍂 وقتی میگوییم ما هنوز خردورزی را شروع نکردهایم ، عدهای با اشاره به تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی و تعداد دانشگاههای کشور به آدمی میخندند! و میگویند پس اینهمه دانش را نمیبینی؟
🍂 باید اذعان کنم امروزه نقش یک روسپی در توسعهٔ حقوق مدنی زنان از سخنرانی صدها استاد دانشگاه موثرتر است؛ این چه دانشگاهیست که حتا نَمی از خرد ساکنانش به جامعه نشت نمیکند؟
🍂 عدهای شاید به اشتباه بگویند، از بیم جان و نان است که چنین شده، اما در واقعیت چنین نیست؛ این دانشگاه همان دانشگاهیست که توانست یک رژیمِ تا بنِ دندان مسلح را از پای درآورد.
🍂 آری دوستان! مشکل اصلی در «تنومندی ایمان» است. ایمانی که حتی توانست لشکر صدام را عقب براند و مملکت را از تجاوز یک وحشی تمامعیار دور بدارد، اما آن از معدود فوایدِ ایمانِ تنومند بود و در اغلب اوقات، ایمان موجبات خسران بسیاری شده که از جملهٔ آنها، فراهم کردن یک زیست گلهای برای ما ایرانیان بودهاست.
🍂 خیلی از ماها شاید وجود امام زمانی که ۱۲ قرن زنده مانده را جدی نگیریم، اما حتمن وجود محمدی که پیامبر برگزیده و خاتمِ اخدا بوده را نمیتوانیم نادیده بگیریم! هنوز بسیار فاصله داریم تا وجود انسانی مانند محمد را با تحلیلهای زمینی بپذیریم.
🍂 به این دلیل خیلی ساده که ما از شیوهٔ تربیتیای متاثر هستیم که «پذیرش» را مقدمهٔ «اندیشیدن» قرار داده و نه «شکاکیت، پرسشگری و تفکر نقادانه» را؛ هنگامیکه ذهن ما از کودکی با گزارههای ایمانی پر میشود، گزارههایی از قبیل اینکه:
«خدا آدم را از گل آفرید؛ او را بخاطر گناه از بهشت طرد کرد؛ پیامبران را برای هدایت او برانگیخت؛ با محمد سخن گفت و تکامل یافتهترین فرامین را به او در قالب قرآن فرستاد که تاکنون تحریف نشده؛ امامان را معصوم ساخت تا تفسیر آیات قرآن کنند و مجتهدین را برای قوام دین خود آفرید و...».
❗️ما هنوز هم درگیر عقلانینمایی این گزارهها هستیم!
🍂 چندین سال باید طول بکشد تا از کمند این گزارههای ایمانی رهایی یابیم و یقهٔ خداوندی را بگیریم که با تمام علم و توانایی و حکمتش، هنوز قادر نشده خودش را به بشر قرن بیست و یکمی اثبات کند؟
🍂 برای انسانهایی چون ما حق است که نام رضا پهلوی در دهانمان نچرخد؛ چون نام رضا پهلوی در ذات خود تنش و اصطکاکی دارد که در حوزهٔ ایمانی ما تعریف نشدهاست؛ نه بهشتی برای کشت شده و زندان کشیدهٔ پهلوی دارد و نه جهنمی برای منکرانش!
🍂 از همین روست که نام رضا پهلوی و رضا شاه بعنوان یک بدیل در زبان گروههای عوام جامعه میچرخد؛ عوامی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. اما ما روشنفکران، با نگاهی عاقل اندر سفیه در شعار مردم کف خیابان، چشم به دهان امثال تاجزاده-زیباکلام دوختهایم، شاید از جعبهٔ پاندوراشان، معجزهای تازه درآورند!
نقدآگین
📘ترس از نام پهلوی چرا؟
✍️#دیوانگیر
🍂 آیا رضا پهلوی غیرقابل اعتمادتر از خاتمی و یا موسویست؟ چگونه است که ما به خاتمی که بخشی از بدنهٔ نظام بود و هرجا که لازم شد، تمامقد به دفاع از یک نظام ناکارآمدِ سلطانی پرداخت، اعتماد داریم، اما نسبت به رضا پهلوی نداریم؟
🍂 آیا بدان دلیل نیست که ما در درون خود، باورمند هستیم که خاتمی اگر راهکاری برای برونرفت داشته باشد، با اصطکاک کمتری میتواند ما را به سر-منزل مقصود برساند؟ هرچند که میدانیم او چندین فرصت بزرگ و استثنایی را برای خروج از بنبست، بخاطر تعلق خاطر به حفظ منافع رادیکالهای نظام و رهبر از دست داد.
🍂 با این وجود خیلی از ماها هنوز این خوشخیالی را داریم که یک جریان اصلاحی از درون نظام شکل بگیرد و ما را با کمترین هزینه به دورهٔ جدید پرتاب کند. اینجاست که باید فهمید، چرا ما ایرانیان انسانهای خردگرایی نیستیم و بیشتر بر پایهٔ آرزوهای خود رفتار میکنیم.
🍂 ما بعد از دو دهه تجربهٔ اصلاحطلبی و دیدن ناتوانیهای تؤام با رذالت قوم اصلاحطلب، هنوز نتوانستهایم باور کنیم که اصلاحطلبی در درون ساختار کنونی، آب در هاون کوبیدن و فرصتسوزیای غیرقابل جبران است.
🍂 این میل کودکانهٔ ما به «اصلاح توسط دستهای غیبی»، در حقیقت بنمایهٔ وجودی ما ایرانیان است. اینکه هنوز روشنفکران داخل قادر نشدهاند نامی از پهلوی بعنوان لااقل یکی از گزینههای بدیل اصلاحطلبی ببرند، بدون تردید به ماهیت چیزی برمیگردد که با خمیر-مایهٔ ما ایرانیان آمیخته شدهاست؛ همان خمیرمایهای که در بزنگاهی فوران کرد و سبب شد، بلاهتگونه پشت یک رهبر مذهبی به بیل و کلنگ زدن به بنیانهای آبادانی سرزمینمان بزنیم و امثال خلخالی را حاکم شرع گردانیم که برای انتخاب اعدامی، ده، بیست، سی، چهل میکرد!
🍂 نه! هیچیک از انقلابیون ایران اشتباه نکردند؛ آنها دقیقا همان کاری را کردند که برای آن تربیت شده بودند. همهٔ آنها تربیت یافته «فرهنگی چندتکه» بودند که از صوفیه تا شیخیه در آن تاثیر گذاشته بود.
🍂 وقتی میگوییم ما هنوز خردورزی را شروع نکردهایم ، عدهای با اشاره به تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی و تعداد دانشگاههای کشور به آدمی میخندند! و میگویند پس اینهمه دانش را نمیبینی؟
🍂 باید اذعان کنم امروزه نقش یک روسپی در توسعهٔ حقوق مدنی زنان از سخنرانی صدها استاد دانشگاه موثرتر است؛ این چه دانشگاهیست که حتا نَمی از خرد ساکنانش به جامعه نشت نمیکند؟
🍂 عدهای شاید به اشتباه بگویند، از بیم جان و نان است که چنین شده، اما در واقعیت چنین نیست؛ این دانشگاه همان دانشگاهیست که توانست یک رژیمِ تا بنِ دندان مسلح را از پای درآورد.
🍂 آری دوستان! مشکل اصلی در «تنومندی ایمان» است. ایمانی که حتی توانست لشکر صدام را عقب براند و مملکت را از تجاوز یک وحشی تمامعیار دور بدارد، اما آن از معدود فوایدِ ایمانِ تنومند بود و در اغلب اوقات، ایمان موجبات خسران بسیاری شده که از جملهٔ آنها، فراهم کردن یک زیست گلهای برای ما ایرانیان بودهاست.
🍂 خیلی از ماها شاید وجود امام زمانی که ۱۲ قرن زنده مانده را جدی نگیریم، اما حتمن وجود محمدی که پیامبر برگزیده و خاتمِ اخدا بوده را نمیتوانیم نادیده بگیریم! هنوز بسیار فاصله داریم تا وجود انسانی مانند محمد را با تحلیلهای زمینی بپذیریم.
🍂 به این دلیل خیلی ساده که ما از شیوهٔ تربیتیای متاثر هستیم که «پذیرش» را مقدمهٔ «اندیشیدن» قرار داده و نه «شکاکیت، پرسشگری و تفکر نقادانه» را؛ هنگامیکه ذهن ما از کودکی با گزارههای ایمانی پر میشود، گزارههایی از قبیل اینکه:
«خدا آدم را از گل آفرید؛ او را بخاطر گناه از بهشت طرد کرد؛ پیامبران را برای هدایت او برانگیخت؛ با محمد سخن گفت و تکامل یافتهترین فرامین را به او در قالب قرآن فرستاد که تاکنون تحریف نشده؛ امامان را معصوم ساخت تا تفسیر آیات قرآن کنند و مجتهدین را برای قوام دین خود آفرید و...».
❗️ما هنوز هم درگیر عقلانینمایی این گزارهها هستیم!
🍂 چندین سال باید طول بکشد تا از کمند این گزارههای ایمانی رهایی یابیم و یقهٔ خداوندی را بگیریم که با تمام علم و توانایی و حکمتش، هنوز قادر نشده خودش را به بشر قرن بیست و یکمی اثبات کند؟
🍂 برای انسانهایی چون ما حق است که نام رضا پهلوی در دهانمان نچرخد؛ چون نام رضا پهلوی در ذات خود تنش و اصطکاکی دارد که در حوزهٔ ایمانی ما تعریف نشدهاست؛ نه بهشتی برای کشت شده و زندان کشیدهٔ پهلوی دارد و نه جهنمی برای منکرانش!
🍂 از همین روست که نام رضا پهلوی و رضا شاه بعنوان یک بدیل در زبان گروههای عوام جامعه میچرخد؛ عوامی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. اما ما روشنفکران، با نگاهی عاقل اندر سفیه در شعار مردم کف خیابان، چشم به دهان امثال تاجزاده-زیباکلام دوختهایم، شاید از جعبهٔ پاندوراشان، معجزهای تازه درآورند!
نقدآگین
Telegram
نقدآگین
#نقد_روشنفکران
نقدی بر بازنشر یک تخریب کذب
(برای خواندن متون میتوانید پاز بزنید)
آیا حمایت از رضا پهلوی به معنای حمایت از سلطنتطلبی و بازتولید استبداد است؟ آیا سرمایهٔ اجتماعی او در انحصار یک جریان خاص سیاسیست؟
آیا حمایت از رضا پهلوی برای پیشبرد…
نقدی بر بازنشر یک تخریب کذب
(برای خواندن متون میتوانید پاز بزنید)
آیا حمایت از رضا پهلوی به معنای حمایت از سلطنتطلبی و بازتولید استبداد است؟ آیا سرمایهٔ اجتماعی او در انحصار یک جریان خاص سیاسیست؟
آیا حمایت از رضا پهلوی برای پیشبرد…
#نقد_روشنفکران
📘ما و شریعتی
✍️#دیوانگیر
🍂 کنکاش در احوال خودمان بهترین شناخت را میتواند برای ما سببساز شود. من در دورهٔ تحصیل در شیراز شدیدا آلودهٔ کتابهای شریعتی شدم. شریعتی اول بار با دو کتاب «ما و اقبال»، و «ابوذر» در افکار من نقشی جدی یافت.
🍂 زمانیکه در دومین تعطیلات تابستانی خود بودم، شریعتی توانسته بود در من از ابوذر، تبعیدی ربذه، یعنی انسان عصیانگری که نیروی جلوه-برندهاش، خراب کردن هرآنچیزی بود که با انتظاراتش همخوانی نداشت، اسطورهای علیه جهان سرمایهداری بسازد و ما را پیروان دلدادهٔ دونکیشوتی اسلامزده کند.
🍂 کتاب «ما و اقبال» بیشترین تلاشش را روی موضوع «بازگشت به خویشتن» که بعدها عنوان مجموعه سخنرانیهای شریعتی هم شد، گذاشتهبود.
🍂 خویشتنی که مورد تبلیغ دکتر شریعتی بود، خویشتنی بود که چهارده قرن پیش در پیکره «علی ابن عبدالمنات (ابی طالب)» تجلی یافتهبود. خودشیفتگی شریعتی به نام خود که در نام امام اول شیعیان رخ مینمود، بسیار دامنهدار بود.
🍂 «حسین وارث آدم» تفسیری از «آفرینش زیست اجتماعی بشر» چنان به خواننده میدهد که گویی، زمین و زمان برای ظهور «حسین بن علی» دستبهدست هم داده بودند.
🍂 در نبود نگاه نقادانه و خردورزانه به کلیهٔ مسائل، از جمله به آموزههای ایمانی، روشنفکرهای دینخو و چپزدهای چون شریعتی و آل احمد، لبهٔ دیگر قیچیای بودند که لبه دیگرش را منبریها و مجتهدین شکل میدادند تا باغچهٔ خردورزی از رویش هر گیاه روشنگرانهٔ عقلی، بیبهره بماند.
🍂 در مورد هبوط چیزی نمیتوانم بگویم بجز اینکه یک «رومانتیسم آشفته مذهبی» بود که در آن، قصههای دینی با تخیلات ذهنی آمیخته شده بودند تا فلسفهٔ حیاتی برای بشریت ارائه دهند.
🍂 اما «کویر» که تا سالها با من بود و تصویری از شعور نویسنده میتوانست در آن باشد، داستانهای سادهای بودند که شریعتی معانی فلسفی بر آنها تحمیل کردهبود. از «کاریز» که قصهٔ سفر خود به روستا و دیدن تلاشهای یک چاهکن برای باز کردن کاریز خشک شده بود تا «دوست داشتن برتر از عشق است» که یک لفاظی به تمام معنا بود، همگی در حد روزنگاشتهایی بودند که امروزه اغلب تحصیلکردگان چنان نوشتههایی را تولید و منتشر میکنند، اما دنیای کوچک من و ناآشنایی من با ادبیات سترگ جهانی بود که اجازه میداد، کتابی مانند «کویر» را یک شاهکار بیابد.
🍂 شریعتی بزرگترین جفای روزگار من بود. جوانیِ من با نیروی جلو-برندهای که از خواندن کتابهای شریعتی حاصل میآمد، از مشتی مطالب متوسط و تعصبات عمیق پر میشد و سالها تلاش لازم بود که از چنگال چنان زیست متعصبانهای رهایی بیابم.
🍂 پیکرهٔ دانشگاهی شریعتی سبب شده بود که زهر کلام مذهبی وی گرفته شود و به تمامی جذب جانم شود. من یک «آدم مذهبی» شده بودم؛ بی آنکه خودم خبری از آن داشته باشم.
🍂 شریعتی باعث شد که من به «شیعهٔ علوی» بودنم افتخار کنم، بیآنکه نشانی از تعصب دینی را در خود ادراک کنم و درمقابلش، شریعتی باعث شد من از «هویت ایرانی»ام غافل باشم؛ چون او هیچ شناختی از چنین هویتی نداشت و نه تمایلی به توجهی حداقلی به ارزش و اهمیت آن.
🍂 من نیز تا مدتها «پاسارگاد» را صرفا «آرامگاهی برای کوروش» میدانستم و نه محل ظهور «هستهٔ دولتی پویا با معیارهایی پیشگام». «هویت ایرانی» نزد شریعتی یعنی، حکومت پادشاهی که کل تاریخ بلدنش صرفا با واژه «زور و ظلم» قرین بوده و بههمینخاطر، نهایتا اعراب پابرهنه، بر پیلسواران ساسانی غلبه میکنند.
🍂 نیک است که در چهل و پنجمین سالمرگ شریعتی، با نگاه به گفتار و کردارش، «سادگی بلاهتگونهٔ خودمان» را ببینیم و بکوشیم که به اصلاح رفتارهایی که با آگاهی اندک و با تعصب و شور زیاد انجامشان دادیم، همت گماریم.
🗄 پست مرتبط:
📻 جنایت یا عُرف؟ دو علی و یک ایران در دادگاه (یک، دو، سه)
📻 نسبت علی شریعتی و جورج سورل
📻 اسلام و عقلانیت (نقدِ نقدِ احمد زیدآبادی بر آرامش دوستدار)
📻 زیدآبادی و هزینههایش در راه آزادی
📻 ایضاح مفهوم دینخویی (سخنی با یوسفی اشکوری)
📻 روشنفکری دینی، آبغورهٔ فلزی وگلایهٔ سروش دباغ
📻 محمد عارف عامی و توتالیر
📕شریعتی؛ «قرائت جدید از اسلام» یا «ساخت دین جدید»؟
📕 فتیشیسم کتاب
📕 نقد سخنان سروش پیرامون «تروریسم اسلام و غرب»
➖➖➖
اینستاگرام |یوتیوب |پادكست
🌾@Naqdagin
📘ما و شریعتی
✍️#دیوانگیر
🍂 کنکاش در احوال خودمان بهترین شناخت را میتواند برای ما سببساز شود. من در دورهٔ تحصیل در شیراز شدیدا آلودهٔ کتابهای شریعتی شدم. شریعتی اول بار با دو کتاب «ما و اقبال»، و «ابوذر» در افکار من نقشی جدی یافت.
🍂 زمانیکه در دومین تعطیلات تابستانی خود بودم، شریعتی توانسته بود در من از ابوذر، تبعیدی ربذه، یعنی انسان عصیانگری که نیروی جلوه-برندهاش، خراب کردن هرآنچیزی بود که با انتظاراتش همخوانی نداشت، اسطورهای علیه جهان سرمایهداری بسازد و ما را پیروان دلدادهٔ دونکیشوتی اسلامزده کند.
🍂 کتاب «ما و اقبال» بیشترین تلاشش را روی موضوع «بازگشت به خویشتن» که بعدها عنوان مجموعه سخنرانیهای شریعتی هم شد، گذاشتهبود.
🍂 خویشتنی که مورد تبلیغ دکتر شریعتی بود، خویشتنی بود که چهارده قرن پیش در پیکره «علی ابن عبدالمنات (ابی طالب)» تجلی یافتهبود. خودشیفتگی شریعتی به نام خود که در نام امام اول شیعیان رخ مینمود، بسیار دامنهدار بود.
🍂 «حسین وارث آدم» تفسیری از «آفرینش زیست اجتماعی بشر» چنان به خواننده میدهد که گویی، زمین و زمان برای ظهور «حسین بن علی» دستبهدست هم داده بودند.
🍂 در نبود نگاه نقادانه و خردورزانه به کلیهٔ مسائل، از جمله به آموزههای ایمانی، روشنفکرهای دینخو و چپزدهای چون شریعتی و آل احمد، لبهٔ دیگر قیچیای بودند که لبه دیگرش را منبریها و مجتهدین شکل میدادند تا باغچهٔ خردورزی از رویش هر گیاه روشنگرانهٔ عقلی، بیبهره بماند.
🍂 در مورد هبوط چیزی نمیتوانم بگویم بجز اینکه یک «رومانتیسم آشفته مذهبی» بود که در آن، قصههای دینی با تخیلات ذهنی آمیخته شده بودند تا فلسفهٔ حیاتی برای بشریت ارائه دهند.
🍂 اما «کویر» که تا سالها با من بود و تصویری از شعور نویسنده میتوانست در آن باشد، داستانهای سادهای بودند که شریعتی معانی فلسفی بر آنها تحمیل کردهبود. از «کاریز» که قصهٔ سفر خود به روستا و دیدن تلاشهای یک چاهکن برای باز کردن کاریز خشک شده بود تا «دوست داشتن برتر از عشق است» که یک لفاظی به تمام معنا بود، همگی در حد روزنگاشتهایی بودند که امروزه اغلب تحصیلکردگان چنان نوشتههایی را تولید و منتشر میکنند، اما دنیای کوچک من و ناآشنایی من با ادبیات سترگ جهانی بود که اجازه میداد، کتابی مانند «کویر» را یک شاهکار بیابد.
🍂 شریعتی بزرگترین جفای روزگار من بود. جوانیِ من با نیروی جلو-برندهای که از خواندن کتابهای شریعتی حاصل میآمد، از مشتی مطالب متوسط و تعصبات عمیق پر میشد و سالها تلاش لازم بود که از چنگال چنان زیست متعصبانهای رهایی بیابم.
🍂 پیکرهٔ دانشگاهی شریعتی سبب شده بود که زهر کلام مذهبی وی گرفته شود و به تمامی جذب جانم شود. من یک «آدم مذهبی» شده بودم؛ بی آنکه خودم خبری از آن داشته باشم.
🍂 شریعتی باعث شد که من به «شیعهٔ علوی» بودنم افتخار کنم، بیآنکه نشانی از تعصب دینی را در خود ادراک کنم و درمقابلش، شریعتی باعث شد من از «هویت ایرانی»ام غافل باشم؛ چون او هیچ شناختی از چنین هویتی نداشت و نه تمایلی به توجهی حداقلی به ارزش و اهمیت آن.
🍂 من نیز تا مدتها «پاسارگاد» را صرفا «آرامگاهی برای کوروش» میدانستم و نه محل ظهور «هستهٔ دولتی پویا با معیارهایی پیشگام». «هویت ایرانی» نزد شریعتی یعنی، حکومت پادشاهی که کل تاریخ بلدنش صرفا با واژه «زور و ظلم» قرین بوده و بههمینخاطر، نهایتا اعراب پابرهنه، بر پیلسواران ساسانی غلبه میکنند.
🍂 نیک است که در چهل و پنجمین سالمرگ شریعتی، با نگاه به گفتار و کردارش، «سادگی بلاهتگونهٔ خودمان» را ببینیم و بکوشیم که به اصلاح رفتارهایی که با آگاهی اندک و با تعصب و شور زیاد انجامشان دادیم، همت گماریم.
🗄 پست مرتبط:
📻 جنایت یا عُرف؟ دو علی و یک ایران در دادگاه (یک، دو، سه)
📻 نسبت علی شریعتی و جورج سورل
📻 اسلام و عقلانیت (نقدِ نقدِ احمد زیدآبادی بر آرامش دوستدار)
📻 زیدآبادی و هزینههایش در راه آزادی
📻 ایضاح مفهوم دینخویی (سخنی با یوسفی اشکوری)
📻 روشنفکری دینی، آبغورهٔ فلزی وگلایهٔ سروش دباغ
📻 محمد عارف عامی و توتالیر
📕شریعتی؛ «قرائت جدید از اسلام» یا «ساخت دین جدید»؟
📕 فتیشیسم کتاب
📕 نقد سخنان سروش پیرامون «تروریسم اسلام و غرب»
➖➖➖
اینستاگرام |یوتیوب |پادكست
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
#نقد_روشنفکران
🍂 #علی_شریعتی قرائتی از «سورهٔ روم» ارائه میدهد که مصداق کامل سوگیری اسلامی-چپی و تحمیل ایدههای چپگرایانهٔ خود به متن، بدون در نظر گرفتن حداقلی از پسزمینههای رواییست تا در جامعهای مذهبزده، از طریق مذهب، ایدههای مطلوب چپزده، غربستیز…
🍂 #علی_شریعتی قرائتی از «سورهٔ روم» ارائه میدهد که مصداق کامل سوگیری اسلامی-چپی و تحمیل ایدههای چپگرایانهٔ خود به متن، بدون در نظر گرفتن حداقلی از پسزمینههای رواییست تا در جامعهای مذهبزده، از طریق مذهب، ایدههای مطلوب چپزده، غربستیز…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#زنان #نقدخند
🍂 جایی در فیلم «هنرپیشه» ساختهٔ محسن مخملباف، معتمد آریا یه بچهٔ نابالغ را وادار به جیش کردن میکنه و وقتی بچه بخاطر شرم، به خواستهٔ معتمد آریا تن نمیده و میگه که جیشش نمیآد، معتمد آریا که تهدیدهایش را بیاثر میبینه با التماس میگه: «جیش کن؛ زندگی من به جیش تو بستگی داره!».
🍂 حالا این تعبیر «بستگی نظام اسلامی به تار موی زنان»، من رو یاد اون کودک بیچاره و معتمدآریای نگون بخت میاندازه:)
✍️#دیوانگیر
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🍂 جایی در فیلم «هنرپیشه» ساختهٔ محسن مخملباف، معتمد آریا یه بچهٔ نابالغ را وادار به جیش کردن میکنه و وقتی بچه بخاطر شرم، به خواستهٔ معتمد آریا تن نمیده و میگه که جیشش نمیآد، معتمد آریا که تهدیدهایش را بیاثر میبینه با التماس میگه: «جیش کن؛ زندگی من به جیش تو بستگی داره!».
🍂 حالا این تعبیر «بستگی نظام اسلامی به تار موی زنان»، من رو یاد اون کودک بیچاره و معتمدآریای نگون بخت میاندازه:)
✍️#دیوانگیر
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🍂 رفتهرفته صفبندیها آشکار میشه. با خودداری تیمهای فوتبال ساحلی، واترپلو، بسکتبال و والیبال نشسته در خواندن سرود #حکومت_اسلامی، حالا این سیگنال مخابره شده که هرکسی که بر روال قبلی خود ادامه دهد، در سمت نظامه و بشکل اتوماتیک بایکوت میشه.
🍂 وقتی ترانه علیدوستی بالا میاید، هم ارزه با پائین رفتن ارزش اجتماعی لیلا حاتمی و نیکی کریمی. اگر آنها هم میخواهند بالا بیایند، باید هزینه پرداخت کرده و اعتباری تازه بخرند؛ پرستویی هم گویی هرگز وجود خارجی نداشته!
🍂 ایرانیان در جام جهانی فوتبال، به فوتبالیستها نگاه میکنند تا ببینند در کدام سو ایستادهاند؟ آنجا نه مامور سرکوب وجود دارد و نه سانسور سیمای میلی. بازیکنان فوتبال حس گلادیاتوری را خواهند داشت که برای رزمیدن به میدان فرستاده شدهاند؛ انتخاب با خودشان است که سمت فرماندهای درمانده بایستند یا سمت آزادیخواهان بپاخواستهٔ #ایران؟
🍂 در این جام بیش از انکه زنندهٔ گلها در خاطرها بماند، آفرینندگان صحنههای همراهی با انقلاب ایرانی، نامشان ماندگار خواهد شد.
✍️#دیوانگیر
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🍂 وقتی ترانه علیدوستی بالا میاید، هم ارزه با پائین رفتن ارزش اجتماعی لیلا حاتمی و نیکی کریمی. اگر آنها هم میخواهند بالا بیایند، باید هزینه پرداخت کرده و اعتباری تازه بخرند؛ پرستویی هم گویی هرگز وجود خارجی نداشته!
🍂 ایرانیان در جام جهانی فوتبال، به فوتبالیستها نگاه میکنند تا ببینند در کدام سو ایستادهاند؟ آنجا نه مامور سرکوب وجود دارد و نه سانسور سیمای میلی. بازیکنان فوتبال حس گلادیاتوری را خواهند داشت که برای رزمیدن به میدان فرستاده شدهاند؛ انتخاب با خودشان است که سمت فرماندهای درمانده بایستند یا سمت آزادیخواهان بپاخواستهٔ #ایران؟
🍂 در این جام بیش از انکه زنندهٔ گلها در خاطرها بماند، آفرینندگان صحنههای همراهی با انقلاب ایرانی، نامشان ماندگار خواهد شد.
✍️#دیوانگیر
➖➖➖
🌾@Naqdagin
#ایران
📘سرباز یا دیپلمات؟
— در ستایش وریا غفوری
✍️#دیوانگیر
🍂 بعضیها بر این استدلال تکیه میکنند که چون خیلی از آدمها نمیتوانند از موقعیت خودشان برای مبارزه با جمهوری اسلامی مایه بگذارند، پس مایه نگذاشتن بازیکنان فوتبال در جام جهانی قابل توجیه است.
🍂 بنظرم آنها توجه به تمایز موقعیت «سرباز» و «دیپلمات» ندارند. سربازها محکوم به اجرای قوانین دیپلماتها، ولو به قیمت جان خودشان هستند، اما دیپلماتها هیچگاه محکوم به قوانین نیستند؛ چرا که آنها سازندهٔ قوانین هم میتوانند باشند.
🍂 آنهائیکه سکوت بازیکنان را قابل توجیه میدانند، نادانسته شأن آنها را به درجهٔ «سرباز بودن» تقلیل میدهند؛ در حالیکه نظام رسانهای امروز، آنها را به جایگاه قویترین دیپلماتها رساندهاست. هیچ سربازی در حدی نیست که رسانهها با او به مصاحبه بپردازند، او را سوژهٔ برنامههای خود قرار دهند و به او امکانی برای بیان تمامیت خود دهند.
🍂 وقتی دروازهباز حسینی، در برابر دوربین رسانههای جهانی قرار میگیرد، یعنی به شأن دیپلمات رسیده و وقتی در خود شأنی نمیبیند که به سؤالی در مورد نگران بودن از بازداشت و ریا غفوری پاسخ دهد، میپذیرد که همان سرباز محکوم به سکوت است.
🍂 بنظر میآید که به سبب سلطهٔ طولانی استبداد، هنوز قادر به فربهسازی «فردیت» خود نشدهایم؛ چندانکه در موقعیتی که هستی «بال عقاب» به ما عطا میکند، به «قناری حبس در قفس بودن» قناعت میکنیم. جهان فراختر از آن چیزیست که ما در ایرانِ محصورِ در عقایدِ قرون وسطایی تجربهاش میکنیم؛ تجربهای چنین جهانی، فراخی بالهای عقاب را میطلبد.
🍂 آن تصویرسازی خانلری از داستان عقاب و پاسخ عقاب به زاغ که: «سالها باش و بدین عیش بناز | تو و مردار و تو و عمر دراز!»، هنوز هم تصویرساز «واقعیت نبود بلندپروازی در ما ایرانیان» است؛ وگرنه از ۲۲ بازیکن، اقلن یکی پیدا میشد که در خود، احساس «عقاب بودن» را داشته باشد و نخواهد به «زاغی» قناعت کند و به «سرباز ماندن» تن بدهد.
پینوشت:
خانلری، سراینده شعر «عقاب» که آن را برای «هدایت» سروده، خود از دولتمردان پهلوی بود و بخوبی میتوانست غلبهٔ زیست «زاغی» که بر اغلب وزیران و نمایندگان حاکم بود را درک کند و از آنسو، حسی عقابوار در «هدایت» را بفهمد.
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
📘سرباز یا دیپلمات؟
— در ستایش وریا غفوری
✍️#دیوانگیر
🍂 بعضیها بر این استدلال تکیه میکنند که چون خیلی از آدمها نمیتوانند از موقعیت خودشان برای مبارزه با جمهوری اسلامی مایه بگذارند، پس مایه نگذاشتن بازیکنان فوتبال در جام جهانی قابل توجیه است.
🍂 بنظرم آنها توجه به تمایز موقعیت «سرباز» و «دیپلمات» ندارند. سربازها محکوم به اجرای قوانین دیپلماتها، ولو به قیمت جان خودشان هستند، اما دیپلماتها هیچگاه محکوم به قوانین نیستند؛ چرا که آنها سازندهٔ قوانین هم میتوانند باشند.
🍂 آنهائیکه سکوت بازیکنان را قابل توجیه میدانند، نادانسته شأن آنها را به درجهٔ «سرباز بودن» تقلیل میدهند؛ در حالیکه نظام رسانهای امروز، آنها را به جایگاه قویترین دیپلماتها رساندهاست. هیچ سربازی در حدی نیست که رسانهها با او به مصاحبه بپردازند، او را سوژهٔ برنامههای خود قرار دهند و به او امکانی برای بیان تمامیت خود دهند.
🍂 وقتی دروازهباز حسینی، در برابر دوربین رسانههای جهانی قرار میگیرد، یعنی به شأن دیپلمات رسیده و وقتی در خود شأنی نمیبیند که به سؤالی در مورد نگران بودن از بازداشت و ریا غفوری پاسخ دهد، میپذیرد که همان سرباز محکوم به سکوت است.
🍂 بنظر میآید که به سبب سلطهٔ طولانی استبداد، هنوز قادر به فربهسازی «فردیت» خود نشدهایم؛ چندانکه در موقعیتی که هستی «بال عقاب» به ما عطا میکند، به «قناری حبس در قفس بودن» قناعت میکنیم. جهان فراختر از آن چیزیست که ما در ایرانِ محصورِ در عقایدِ قرون وسطایی تجربهاش میکنیم؛ تجربهای چنین جهانی، فراخی بالهای عقاب را میطلبد.
🍂 آن تصویرسازی خانلری از داستان عقاب و پاسخ عقاب به زاغ که: «سالها باش و بدین عیش بناز | تو و مردار و تو و عمر دراز!»، هنوز هم تصویرساز «واقعیت نبود بلندپروازی در ما ایرانیان» است؛ وگرنه از ۲۲ بازیکن، اقلن یکی پیدا میشد که در خود، احساس «عقاب بودن» را داشته باشد و نخواهد به «زاغی» قناعت کند و به «سرباز ماندن» تن بدهد.
پینوشت:
خانلری، سراینده شعر «عقاب» که آن را برای «هدایت» سروده، خود از دولتمردان پهلوی بود و بخوبی میتوانست غلبهٔ زیست «زاغی» که بر اغلب وزیران و نمایندگان حاکم بود را درک کند و از آنسو، حسی عقابوار در «هدایت» را بفهمد.
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
Telegram
نقدآگین
#ایران
📘سرباز یا دیپلمات؟
— در ستایش وریا غفوری
✍️#دیوانگیر
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
📘سرباز یا دیپلمات؟
— در ستایش وریا غفوری
✍️#دیوانگیر
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
#حکومت_اسلامی
📘بَردمیدن فرعونیت
✍️#دیوانگیر
🍂 وجود خامنهای بهعنوان آخرین دیکتاتور زنده، درحالیکه طبق یک سنت نانوشته، به سخنرانیهای هفتگی میپردازد (همینطور در حین مناسبتهای گوناگون) و با سخن گفتن، از ما فیالضمیر خود نشانی آشکار برجای میگذارد، برای علوم جامعهشناسی و مردم و همینطور روانشناسی، یک آزمایشگاه بیبدیل است.
🍂 واقعا ما کمتر دیکتاتوری در تاریخ خود سراغ داریم که از دورههای متعدد گذر کرده باشد و نشانی از هر دورۀ خویش برجای گذاشتهباشد. خامنهای یک «فسیل زنده» از تمام حاکمان مذهبیست که به پشتوانه باوری که در مردم ریشه داشته، در عرصه حکمرانی به ایفای نقش پرداختهاند.
🍂 ما در چهره و گفتار خامنهای، بوضوح میتوانیم شاهان صفوی، خلفای عباسی و اموی، و حتی چهار خلیفه مسلمین را ببینیم. الگوی قدرت کمابیش در همۀ آنها یکسان بوده:
در اوایل دوره حکومت خود با اقبال عمومی مواجه بودند و چهرهای رئوف از خود به نمایش میگذاشتند و بعدها، با به فساد گرائیدن سیستم حکومتیشان، نقاب از چهره برمیگرفتند و به جای پنهان شدن پشت خدا و دستورات دینی، منشأ صدور احکام حکومتی میشدند. همه از تاریخ بهیاد داریم که علی در کشمکشی که بعد از جنگ با معاویه پیش آمد، نقاب از چهره برگرفت و فریاد زد: «قرآن ناطق منم!». در تمام الگوها، یک پایان مشخص وجود دارد که در اسطورههای قرآن هم چه در نمرود و چه در فرعون، به انها اشاره رفته: سقوط بعد از ظهور انانیت فرعونی!
➖➖➖
🌾 @Naqdagin
📘بَردمیدن فرعونیت
✍️#دیوانگیر
🍂 وجود خامنهای بهعنوان آخرین دیکتاتور زنده، درحالیکه طبق یک سنت نانوشته، به سخنرانیهای هفتگی میپردازد (همینطور در حین مناسبتهای گوناگون) و با سخن گفتن، از ما فیالضمیر خود نشانی آشکار برجای میگذارد، برای علوم جامعهشناسی و مردم و همینطور روانشناسی، یک آزمایشگاه بیبدیل است.
🍂 واقعا ما کمتر دیکتاتوری در تاریخ خود سراغ داریم که از دورههای متعدد گذر کرده باشد و نشانی از هر دورۀ خویش برجای گذاشتهباشد. خامنهای یک «فسیل زنده» از تمام حاکمان مذهبیست که به پشتوانه باوری که در مردم ریشه داشته، در عرصه حکمرانی به ایفای نقش پرداختهاند.
🍂 ما در چهره و گفتار خامنهای، بوضوح میتوانیم شاهان صفوی، خلفای عباسی و اموی، و حتی چهار خلیفه مسلمین را ببینیم. الگوی قدرت کمابیش در همۀ آنها یکسان بوده:
در اوایل دوره حکومت خود با اقبال عمومی مواجه بودند و چهرهای رئوف از خود به نمایش میگذاشتند و بعدها، با به فساد گرائیدن سیستم حکومتیشان، نقاب از چهره برمیگرفتند و به جای پنهان شدن پشت خدا و دستورات دینی، منشأ صدور احکام حکومتی میشدند. همه از تاریخ بهیاد داریم که علی در کشمکشی که بعد از جنگ با معاویه پیش آمد، نقاب از چهره برگرفت و فریاد زد: «قرآن ناطق منم!». در تمام الگوها، یک پایان مشخص وجود دارد که در اسطورههای قرآن هم چه در نمرود و چه در فرعون، به انها اشاره رفته: سقوط بعد از ظهور انانیت فرعونی!
➖➖➖
🌾 @Naqdagin