راستش دزد عزیز، اولش خیلی از دستت ناراحت شدم، ولی الان که فکر می کنم می بینم زیاد هم جای نگرانی نیست.
دکل نفتی که ندزدیده ای، نود هزار میلیارد که نخورده ای، شاسی بلند که نگرفته ای، روزی یک میلیون دلار که با دور زدن تحریم ها به جیب نزده ای، خانه صد میلیاردی که در زعفرانیه نداری، پسرت که در آمریکا مشغول بیزینس نیست، تو فقط چرخ ماشین احمد یوسف زاده کارمند ساده دولت را باز کرده ای که شب عید با فروشش دو کیلو گوشت و یکجعبه شیرینی بخری برای بچه هایت.
کاش از قبل می شناختمت پنج کیلو گوشت و دو جعبه شیرینی برایت می خریدم در این صورت هم به نفع من بود هم به نفع تو!
دزد عزیز
امیدوارم دیگر دست توی جیب مردم نکنی. این کار به تو جسارت تکرار آن را می دهد و آنوقت می شوی عین مسولین کشور که هر کجا کم می آورند از جیب ملت بر می دارند.مثل #بورس ، #خودرو، #سکه، #دلار، #واردات و ...
دوست عزیز لطفا به این کار عادت نکن. تو از هیچ حاشیه امنی برخوردار نیستی. اگر گرفتنت کسی سفارشت را نمی کند آنوقت بیرون از زندان بچه هایت گرسنه تر می شوند.
برو کارتن جمع کن، اینهمه بطری نوشابه، پیتزاهای نیم خورده، اینها سهم توست از کشور ثروتمند ایران. دزد نباش!
در پایان از اینکه مهره های چرخ را گذاشته بودی کنار جوی آب ممنونم، کافی بود یک شوتی بزنی زیرشان آنوقت کار من سخت تر می شد. راستی هیچوقت لاستیک سمت شاگرد را باز نکن، اگر یک عابر پیاده به من نگفته بود، استارت می زدم حرکت می کردم آنوقت هزینه دیسک و سپر هم در آن شهر غریب به هزینه خرید رینگ و لاستیک اضافه می شد.
برای تو و مسولین کشورم آرزوی پاکدستی دارم.
ارادتمند، احمد یوسف زاده
ملاحظه:
احمد یوسف زاده، آزاده سرافراز هشت سال اسارت،شاعر، نوسینده چندین کتاب در مورد آزادگان واسارت ازجمله آن بیست و سه نفر واردوگاه اطفال ،نکته پرداز اهل کهنوج.
آخرین سمت وی:مدیرکل فرهنگی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
https://t.me/Namayandeh3oma/50382
دکل نفتی که ندزدیده ای، نود هزار میلیارد که نخورده ای، شاسی بلند که نگرفته ای، روزی یک میلیون دلار که با دور زدن تحریم ها به جیب نزده ای، خانه صد میلیاردی که در زعفرانیه نداری، پسرت که در آمریکا مشغول بیزینس نیست، تو فقط چرخ ماشین احمد یوسف زاده کارمند ساده دولت را باز کرده ای که شب عید با فروشش دو کیلو گوشت و یکجعبه شیرینی بخری برای بچه هایت.
کاش از قبل می شناختمت پنج کیلو گوشت و دو جعبه شیرینی برایت می خریدم در این صورت هم به نفع من بود هم به نفع تو!
دزد عزیز
امیدوارم دیگر دست توی جیب مردم نکنی. این کار به تو جسارت تکرار آن را می دهد و آنوقت می شوی عین مسولین کشور که هر کجا کم می آورند از جیب ملت بر می دارند.مثل #بورس ، #خودرو، #سکه، #دلار، #واردات و ...
دوست عزیز لطفا به این کار عادت نکن. تو از هیچ حاشیه امنی برخوردار نیستی. اگر گرفتنت کسی سفارشت را نمی کند آنوقت بیرون از زندان بچه هایت گرسنه تر می شوند.
برو کارتن جمع کن، اینهمه بطری نوشابه، پیتزاهای نیم خورده، اینها سهم توست از کشور ثروتمند ایران. دزد نباش!
در پایان از اینکه مهره های چرخ را گذاشته بودی کنار جوی آب ممنونم، کافی بود یک شوتی بزنی زیرشان آنوقت کار من سخت تر می شد. راستی هیچوقت لاستیک سمت شاگرد را باز نکن، اگر یک عابر پیاده به من نگفته بود، استارت می زدم حرکت می کردم آنوقت هزینه دیسک و سپر هم در آن شهر غریب به هزینه خرید رینگ و لاستیک اضافه می شد.
برای تو و مسولین کشورم آرزوی پاکدستی دارم.
ارادتمند، احمد یوسف زاده
ملاحظه:
احمد یوسف زاده، آزاده سرافراز هشت سال اسارت،شاعر، نوسینده چندین کتاب در مورد آزادگان واسارت ازجمله آن بیست و سه نفر واردوگاه اطفال ،نکته پرداز اهل کهنوج.
آخرین سمت وی:مدیرکل فرهنگی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
https://t.me/Namayandeh3oma/50382
Telegram
رادیوگیلان 📡
سخنی با دزد لاستیک،
نویسنده : احمد یوسف زاده:
سلام دزد عزیز!
نمی دانم شب عید وقتی روز روشن آجر گذاشتی زیر ماشین من و چرخش را باز کردی و بردی، در آن لحظه چه حسی داشتی. لابد نگاهی به پلاک ۴۵ اش کردی و گفتی این غریبه توی پایتخت حوصله پیگیری و شکایت ندارد…
نویسنده : احمد یوسف زاده:
سلام دزد عزیز!
نمی دانم شب عید وقتی روز روشن آجر گذاشتی زیر ماشین من و چرخش را باز کردی و بردی، در آن لحظه چه حسی داشتی. لابد نگاهی به پلاک ۴۵ اش کردی و گفتی این غریبه توی پایتخت حوصله پیگیری و شکایت ندارد…