@BiutifulIran
.
.
آخرین چکه ی بارانم
آویخته
از برگی خشک
از زن لخت درخت
به زمین غلتیدم
دود شیری رنگ
شاید بدنت بود که از شعله ی افسرده ی خود برمی خاست
عشق ما بوی زمستان می داد
چشم تردید
اگر بسته ، اگر باز
نمی بیند زیبایی را
عشق ما بیشتر از #پاییز
بیگانه از امید نبود...
شعر"آويخته"
#بیست_نهم_آبان گرامی زادروز
#محمدعلی_سپانلو
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti
.
.
آخرین چکه ی بارانم
آویخته
از برگی خشک
از زن لخت درخت
به زمین غلتیدم
دود شیری رنگ
شاید بدنت بود که از شعله ی افسرده ی خود برمی خاست
عشق ما بوی زمستان می داد
چشم تردید
اگر بسته ، اگر باز
نمی بیند زیبایی را
عشق ما بیشتر از #پاییز
بیگانه از امید نبود...
شعر"آويخته"
#بیست_نهم_آبان گرامی زادروز
#محمدعلی_سپانلو
کیمیای هستی، سرای شعر و ادب🍀
🆔 @kimiayehasti