📢طولانیترین #رمانهای جهان/
اثر دولتآبادی در کنار رمان پروست
رمان « #کلیدر»، اثر معروف « #محموددولتآبادی »، در فهرست طولانیترین رمانهای جهان پس از اثر معروف «مارسل پروست» یعنی «در جستوجوی زمان از دسترفته» در رتبهی دوم قرار دارد.
سایت ویکیپدیا در گزارشی با درنظر گرفتن عوامل متعددی چون تعداد کلمهها، به معرفی طولانیترین رمانهای ادبیات جهان پرداخته که در این میان، رمان «کلیدر» نوشتهی «محمود دولتآبادی» در رتبهی دوم دیده میشود.
ویکیپدیا برای انتخاب طولانیترین رمانهای جهان سه راه پیش رو داشته؛ اول شمارش تعداد حروف یک کتاب، دوم شمارش تعداد کلمههای آن و سوم بر اساس تعداد صفحهها با مبنا قرار دادن ٢۵۰ لغت در هر صفحه با فونت ۱٢. که در نهایت، شمارش تعداد کلمهها با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری معیار انتخاب طولانیترین رمانها قرار گرفته است.
مسأله دیگری که در این میان حائز اهمیت بوده، تعریفهای متفاوت از واژهی رمان بوده است. در نهایت، رمان یک نوشته با داستان مجزا که از سوی یک ناشر چاپ شده و یا به صورت الکترونیک منتشر شده و دارای حق تألیف و انتشار برای نویسنده باشد، تعریف شده است. بر این اساس، کتابهایی مثل «ارباب حلقهها» که داستانهای مجزا داشته و مجموعههای «هری پاتر» که یک مجموعهی داستان است، از این ردهبندی کنار گذاشته شدهاند.
سایت ویکیپدیا با تنظیم فهرستی، رمان مشهور «در جستوجوی زمان از دسترفته» نوشته «مارسل پروست» چاپ انتشارات «مادرن لایبرری» را که در هفت جلد و ۴٢۱۱ صفحه به زبان فرانسوی انتشار یافته، با حدود یک میلیون و ٢۰۰ هزار کلمه به عنوان طولانیترین رمان ادبیات جهان انتخاب کرده است.
رمان «کلیدر» نوشتهی «محمود دولتآبادی» که در سال ۱٩٨۴ در ۱۰ جلد و ٢٨٣۶ صفحه توسط انتشارات «فرهنگ معاصر» به زبان فارسی منتشر شده، با داشتن حدود ٩۵۰ هزار کلمه در رتبهی دوم قرار گرفته است. «کلیدر» رمانی در ستایش کار و زندگی و طبیعت و رمانی حماسی از شجاعت و مردانگی است که شخصیت اول این رمان شخصی به نام «گلمحمد» است که دولتآبادی بیش از ۱۵ سال عمرش را صرف نگارش آن کرده است.
در رتبههای بعدی این فهرست چندین اثر کمتر شناختهشده به چشم میخورند تا اینکه در رتبهی سیزدهم به کتاب مشهور «جنگ و صلح» نوشتهی «لئو تولستوی» برمیخوریم. این کتاب توسط انتشارات «آکسفورد ورلدز لایبرری» به زبان روسی منتشر شده و با داشتن ۱۴۴۰ صفحه حدود ۵۶۱ هزار لغت دارد. «جنگ و صلح» یکی از آثار ادبی مشهور جهان است که به زبانها مختلفی ترجمه شده است.
در رتبهی هفدهم این ردهبندی کتاب مشهور «بینوایان» نوشتهی «ویکتور هوگو»، نویسندهی مشهور فرانسوی، دیده میشود که در قالب یک جلد کتاب با ۱۴٨٨ صفحه و حدود ۵٣۱ هزار لغت انتشار یافت. این کتاب که یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک به شمار میرود، به زبان فرانسه نوشته شده و طی سالها به زبانها مختلفی ترجمه شده است.
در نهایت رمان مشهور «شوخی بیپایان» نوشتهی «دیوید فاستر والاس»، نویسندهی مشهور آمریکایی که در سال ٢۰۰٨ در سن ۴۶ سالگی خودکشی کرد، در رتبهی نوزدهم ردهبندی طولانیترین رمانهای جهان قرار گرفته است. این کتاب توسط انتشارات «بک بی بوکس» در ۱۱۰۴ صفحه به زبان انگلیسی و با ۴٨۴ هزار لغت انتشار یافت و به عنوان یکی از پرفروشترین رمانهای جهان در سال ٢۰۰۶ در یک نظرسنجی که از سوی مجلهی تایم انجام شد، در جمع ۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱٩٢٣ تا کنون قرار گرفت.
(منبع: ایسنا)
اثر دولتآبادی در کنار رمان پروست
رمان « #کلیدر»، اثر معروف « #محموددولتآبادی »، در فهرست طولانیترین رمانهای جهان پس از اثر معروف «مارسل پروست» یعنی «در جستوجوی زمان از دسترفته» در رتبهی دوم قرار دارد.
سایت ویکیپدیا در گزارشی با درنظر گرفتن عوامل متعددی چون تعداد کلمهها، به معرفی طولانیترین رمانهای ادبیات جهان پرداخته که در این میان، رمان «کلیدر» نوشتهی «محمود دولتآبادی» در رتبهی دوم دیده میشود.
ویکیپدیا برای انتخاب طولانیترین رمانهای جهان سه راه پیش رو داشته؛ اول شمارش تعداد حروف یک کتاب، دوم شمارش تعداد کلمههای آن و سوم بر اساس تعداد صفحهها با مبنا قرار دادن ٢۵۰ لغت در هر صفحه با فونت ۱٢. که در نهایت، شمارش تعداد کلمهها با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری معیار انتخاب طولانیترین رمانها قرار گرفته است.
مسأله دیگری که در این میان حائز اهمیت بوده، تعریفهای متفاوت از واژهی رمان بوده است. در نهایت، رمان یک نوشته با داستان مجزا که از سوی یک ناشر چاپ شده و یا به صورت الکترونیک منتشر شده و دارای حق تألیف و انتشار برای نویسنده باشد، تعریف شده است. بر این اساس، کتابهایی مثل «ارباب حلقهها» که داستانهای مجزا داشته و مجموعههای «هری پاتر» که یک مجموعهی داستان است، از این ردهبندی کنار گذاشته شدهاند.
سایت ویکیپدیا با تنظیم فهرستی، رمان مشهور «در جستوجوی زمان از دسترفته» نوشته «مارسل پروست» چاپ انتشارات «مادرن لایبرری» را که در هفت جلد و ۴٢۱۱ صفحه به زبان فرانسوی انتشار یافته، با حدود یک میلیون و ٢۰۰ هزار کلمه به عنوان طولانیترین رمان ادبیات جهان انتخاب کرده است.
رمان «کلیدر» نوشتهی «محمود دولتآبادی» که در سال ۱٩٨۴ در ۱۰ جلد و ٢٨٣۶ صفحه توسط انتشارات «فرهنگ معاصر» به زبان فارسی منتشر شده، با داشتن حدود ٩۵۰ هزار کلمه در رتبهی دوم قرار گرفته است. «کلیدر» رمانی در ستایش کار و زندگی و طبیعت و رمانی حماسی از شجاعت و مردانگی است که شخصیت اول این رمان شخصی به نام «گلمحمد» است که دولتآبادی بیش از ۱۵ سال عمرش را صرف نگارش آن کرده است.
در رتبههای بعدی این فهرست چندین اثر کمتر شناختهشده به چشم میخورند تا اینکه در رتبهی سیزدهم به کتاب مشهور «جنگ و صلح» نوشتهی «لئو تولستوی» برمیخوریم. این کتاب توسط انتشارات «آکسفورد ورلدز لایبرری» به زبان روسی منتشر شده و با داشتن ۱۴۴۰ صفحه حدود ۵۶۱ هزار لغت دارد. «جنگ و صلح» یکی از آثار ادبی مشهور جهان است که به زبانها مختلفی ترجمه شده است.
در رتبهی هفدهم این ردهبندی کتاب مشهور «بینوایان» نوشتهی «ویکتور هوگو»، نویسندهی مشهور فرانسوی، دیده میشود که در قالب یک جلد کتاب با ۱۴٨٨ صفحه و حدود ۵٣۱ هزار لغت انتشار یافت. این کتاب که یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک به شمار میرود، به زبان فرانسه نوشته شده و طی سالها به زبانها مختلفی ترجمه شده است.
در نهایت رمان مشهور «شوخی بیپایان» نوشتهی «دیوید فاستر والاس»، نویسندهی مشهور آمریکایی که در سال ٢۰۰٨ در سن ۴۶ سالگی خودکشی کرد، در رتبهی نوزدهم ردهبندی طولانیترین رمانهای جهان قرار گرفته است. این کتاب توسط انتشارات «بک بی بوکس» در ۱۱۰۴ صفحه به زبان انگلیسی و با ۴٨۴ هزار لغت انتشار یافت و به عنوان یکی از پرفروشترین رمانهای جهان در سال ٢۰۰۶ در یک نظرسنجی که از سوی مجلهی تایم انجام شد، در جمع ۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱٩٢٣ تا کنون قرار گرفت.
(منبع: ایسنا)
Forwarded from ایران زیبايم (Mary R)
#فرزندم!
با کسی دوست شو که #کتاب* بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند.
دوستی که در سوگ گُل ممدِ * #کلیدر* گریسته باشد و
در خیالش با *مارال* به خواب رفته باشد.
کسی که * #همسایه هایِ* احمد محمود را بخواهد که بخواند.
دوستی که * #جای_خالی_سلوچ* ، * #کافه_پیانو* ، * #عزاداران_بَیَل* را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
* #بامدادِخمار* و * #شوهرآهو خانم* ، * #بوف_کور، * #شازده_احتجابِ* را بخواند و * #سمفونی_مردگانِ* معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که * #تنگسیر* ، صادق چوبک و * #چشم هایش* بزرگ علوی و * #دردرازنای_شبِ* میرصادقی و * #سووشون* سیمین دانشور را نظاره کند.
#مدیرمدرسه اش جلال آل احمد باشد و * #داستان_یک_شهر* را از زبان احمد محمود شنیده و در * #کافه_نادری* رضا قیصریه به #ملکوت بهرام صادقی برسد..
فرزندم؛
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابانها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل #حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین #سعدی سرش را بر باد بدهد و با رباعي هاي خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ خسرو همراه با لیلی و مجنون به جشن شیرین و فرهادِ #نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ سهراب جوانمرگ گریسته و رستم #شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ #فردوسی_بزرگ را بخواند:
ترا جاودان شادمان باد دل
ز درد و بلا گشته آزاد دل
همیشه به پیروزی و فرهی
کلاه بزرگی و تاج مهی
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با #مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و دامن به رقص و سماع عشق پيچان كند
فرزندم؛
با جوانی دوست شو که فریاد *آی آدم های* #نیما را شنیده و آیدا را در آیینه #شاملو دیده باشد.
کسی که *آرش کمانگیرِ* #سیاوش_کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با * #مشیری* باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی #منوچهرآتشی از کوچه باغ های نیشابور #شفیعی_کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ# ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ #اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ #سهراب_سپهری رفته باشد تا با #فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با *یاد ایام* ،یادی از نوایِ #شجریان کند و *ماهور شجریان* با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که *الهه نازِ* #بنان و گلنار و زهره #داریوش_رفیعی را دوست داشته و آواز #قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار #شهناز و #لطفی زخمه بر دلش بزند ، *بانگ نی* #کسایی و #موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار #ذوالفنون و ساز #یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست ان هم اگاهانه نه کور کورانه .
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم،صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با * صد سال تنهایی* #مارکز پُر کند و با *بیگانه* #آلبرکامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با آناکارنینا در اندیشه صلح با #تولستوی باشد.
کسی که #داستایوسکی و برادران کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را
تقدیم #سارتر کند.
فرزند عزیزم؛
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست،محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای *دوزخیان روی زمین*.
فرزند عزیزم؛
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که بوی کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.
بوی
خوشِ
#کتاب...
@BiutifulIran
با کسی دوست شو که #کتاب* بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند.
دوستی که در سوگ گُل ممدِ * #کلیدر* گریسته باشد و
در خیالش با *مارال* به خواب رفته باشد.
کسی که * #همسایه هایِ* احمد محمود را بخواهد که بخواند.
دوستی که * #جای_خالی_سلوچ* ، * #کافه_پیانو* ، * #عزاداران_بَیَل* را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
* #بامدادِخمار* و * #شوهرآهو خانم* ، * #بوف_کور، * #شازده_احتجابِ* را بخواند و * #سمفونی_مردگانِ* معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که * #تنگسیر* ، صادق چوبک و * #چشم هایش* بزرگ علوی و * #دردرازنای_شبِ* میرصادقی و * #سووشون* سیمین دانشور را نظاره کند.
#مدیرمدرسه اش جلال آل احمد باشد و * #داستان_یک_شهر* را از زبان احمد محمود شنیده و در * #کافه_نادری* رضا قیصریه به #ملکوت بهرام صادقی برسد..
فرزندم؛
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابانها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل #حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین #سعدی سرش را بر باد بدهد و با رباعي هاي خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ خسرو همراه با لیلی و مجنون به جشن شیرین و فرهادِ #نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ سهراب جوانمرگ گریسته و رستم #شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ #فردوسی_بزرگ را بخواند:
ترا جاودان شادمان باد دل
ز درد و بلا گشته آزاد دل
همیشه به پیروزی و فرهی
کلاه بزرگی و تاج مهی
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با #مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و دامن به رقص و سماع عشق پيچان كند
فرزندم؛
با جوانی دوست شو که فریاد *آی آدم های* #نیما را شنیده و آیدا را در آیینه #شاملو دیده باشد.
کسی که *آرش کمانگیرِ* #سیاوش_کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با * #مشیری* باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی #منوچهرآتشی از کوچه باغ های نیشابور #شفیعی_کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ# ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ #اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ #سهراب_سپهری رفته باشد تا با #فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با *یاد ایام* ،یادی از نوایِ #شجریان کند و *ماهور شجریان* با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که *الهه نازِ* #بنان و گلنار و زهره #داریوش_رفیعی را دوست داشته و آواز #قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار #شهناز و #لطفی زخمه بر دلش بزند ، *بانگ نی* #کسایی و #موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار #ذوالفنون و ساز #یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست ان هم اگاهانه نه کور کورانه .
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم،صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با * صد سال تنهایی* #مارکز پُر کند و با *بیگانه* #آلبرکامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با آناکارنینا در اندیشه صلح با #تولستوی باشد.
کسی که #داستایوسکی و برادران کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را
تقدیم #سارتر کند.
فرزند عزیزم؛
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست،محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای *دوزخیان روی زمین*.
فرزند عزیزم؛
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که بوی کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.
بوی
خوشِ
#کتاب...
@BiutifulIran