🆔@kimiayehasti
#خسروفرشیدورد
#استادوادیب_شاعرمعاصر
این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن دختر چشمآبی گیسویْطلایی
طناز و سیهچشم چو معشوقهٔ من نیست
آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت
هرگز به دلانگیزی #ایران کهن نیست
در #مشهد و #یزد و #قم و #سمنان و #لرستان
لطفیست که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر #خزر و ساحل #گیلان
موجیست که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گُلهای دلاویز #شمیران
عطریست که در نافهٔ آهوی ختن نیست
آوارهام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچکجا خانهٔ من نیست
آوارگی و خانهبهدوشی چه بلاییست
دردیست که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهرِ که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهمِ سخن نیست؟
هرکس که زند طعنه به #ایرانی و #ایران
بیشبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چو #تهران
لندن به دلاویزیِ #شیراز کهن نیست
هرچند که سرسبز بُوَد دامنهٔ آلپ
چون دامن #البرز پُر از چینوشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست #دماوند
این رود چه زیباست ولی رود #تجن نیست
این شهر عظیم است ولی شهرِ غریب است
این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست.
تقدیم به هم وطنان عزیزم، هرجای این کرهء خاکی هستید شاد و سلامت باشید❤️💐
@BiutufulIran
#خسروفرشیدورد
#استادوادیب_شاعرمعاصر
این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آن دختر چشمآبی گیسویْطلایی
طناز و سیهچشم چو معشوقهٔ من نیست
آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت
هرگز به دلانگیزی #ایران کهن نیست
در #مشهد و #یزد و #قم و #سمنان و #لرستان
لطفیست که در کلگری و نیس و پکن نیست
در دامن بحر #خزر و ساحل #گیلان
موجیست که در ساحل دریای عدن نیست
در پیکر گُلهای دلاویز #شمیران
عطریست که در نافهٔ آهوی ختن نیست
آوارهام و خسته و سرگشته و حیران
هرجا که روم هیچکجا خانهٔ من نیست
آوارگی و خانهبهدوشی چه بلاییست
دردیست که همتاش در این دیر کهن نیست
من بهرِ که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غریبی که در او فهمِ سخن نیست؟
هرکس که زند طعنه به #ایرانی و #ایران
بیشبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست
پاریس قشنگ است ولی نیست چو #تهران
لندن به دلاویزیِ #شیراز کهن نیست
هرچند که سرسبز بُوَد دامنهٔ آلپ
چون دامن #البرز پُر از چینوشکن نیست
این کوه بلند است ولی نیست #دماوند
این رود چه زیباست ولی رود #تجن نیست
این شهر عظیم است ولی شهرِ غریب است
این خانه قشنگ است ولی خانهٔ من نیست.
تقدیم به هم وطنان عزیزم، هرجای این کرهء خاکی هستید شاد و سلامت باشید❤️💐
@BiutufulIran
ایران زیبايم
. ابر بودم به عرش تکیه شده بعد باران شدم زمین رفتم خواستم با خودم قدم بزنم تا که یک دفعه روی مین رفتم! *** منفجر شد تمام کودکی ام پخش شد در جهان نیمه تمام هر طرف توپ و تانک و خمپاره جاده می رفت تا خود #ایلام… *** قبرها را یواش وا کردم بوی #مهران و کربلا می…
***
سوت می زد پلیس بی سر تو
بی جهت از خودم فرار شدم
سوت می زد قطار تا #سمنان
گریه کردم ولی سوار شدم
***
خسته بودم از این غم بی مرز
رفتن و باز بی سرانجامی
تا که سُبحانی ام به آتش زد
از دم #بایزید بسطامی
***
بی رمق… ناامید… بی صیاد!
طعمه ی نیم مرده ای بودم
هرچه خود را حساب می کردم
چک برگشت خورده ای بودم
***
مثل یک دستبند طولانی
ترک زندان به مقصد زندان
پشت یک عمر جاده پیدا شد
شهر کابوس های من: #تهران…
***
سعی کردم که گریه ات نکنم
مثل یک مرد کاملاً عادی
در دلم از تو #انقلابی بود
نرسیدم ولی به #آزادی
***
من نبودم ولی سوار شدم
توی ماشین گیج دربستی
که مهم نیست عاشقت بودم
که مهم نیست عاشقم هستی
***
جاده ی قم مرا جلو می برد
قصه تکرار می شد از آغاز
چند گریه کنار یک چمدان
چند ساعت به لحظه ی پرواز
***
خواندن از یک سکوت طولانی
رفتن از گریه های در تختم
عطسه ای لای نغمه ای غمگین
کوچ از سرزمین بدبختم
**
دور ها یک نفر مرا می خواند
با جنون زل زدم به ماهی که…
بی تو در اوج داستان بودم
بی تو توی فرودگاهی که…
***
پوزخندی شدم به واژه ی عشق
وطنم را! دیار مجنون را!
توی هر دستشویی اش ریدم
و کشیدم یواش سیفون را
***
اول قصه ی من از دیوار
آخر قصه ی من از سنگ است
خوب به من چه که هر کجا بروم
آسمان دائماً هم این رنگ است…!
***
زنگ می خوردی از خداحافظ
بوق می خورد در سرم گوشی
بعد تنها صدای غربت بود
بعد تنها صدای خاموشی
***
در سرم غرش هواپیما
در دلم خون و گردش کوسه
با تُف افتاد و خاک مالی شد
زیر پاهام آخرین بوسه
***
قار قار از خودم به تو خواندم
آن که هرگز نمی رسید شدم
از زمینت به آسمان رفتم
توی یک ابر ناپدید شدم
#سيد_مهدى_موسوى
@My_BeautifulIran
سوت می زد پلیس بی سر تو
بی جهت از خودم فرار شدم
سوت می زد قطار تا #سمنان
گریه کردم ولی سوار شدم
***
خسته بودم از این غم بی مرز
رفتن و باز بی سرانجامی
تا که سُبحانی ام به آتش زد
از دم #بایزید بسطامی
***
بی رمق… ناامید… بی صیاد!
طعمه ی نیم مرده ای بودم
هرچه خود را حساب می کردم
چک برگشت خورده ای بودم
***
مثل یک دستبند طولانی
ترک زندان به مقصد زندان
پشت یک عمر جاده پیدا شد
شهر کابوس های من: #تهران…
***
سعی کردم که گریه ات نکنم
مثل یک مرد کاملاً عادی
در دلم از تو #انقلابی بود
نرسیدم ولی به #آزادی
***
من نبودم ولی سوار شدم
توی ماشین گیج دربستی
که مهم نیست عاشقت بودم
که مهم نیست عاشقم هستی
***
جاده ی قم مرا جلو می برد
قصه تکرار می شد از آغاز
چند گریه کنار یک چمدان
چند ساعت به لحظه ی پرواز
***
خواندن از یک سکوت طولانی
رفتن از گریه های در تختم
عطسه ای لای نغمه ای غمگین
کوچ از سرزمین بدبختم
**
دور ها یک نفر مرا می خواند
با جنون زل زدم به ماهی که…
بی تو در اوج داستان بودم
بی تو توی فرودگاهی که…
***
پوزخندی شدم به واژه ی عشق
وطنم را! دیار مجنون را!
توی هر دستشویی اش ریدم
و کشیدم یواش سیفون را
***
اول قصه ی من از دیوار
آخر قصه ی من از سنگ است
خوب به من چه که هر کجا بروم
آسمان دائماً هم این رنگ است…!
***
زنگ می خوردی از خداحافظ
بوق می خورد در سرم گوشی
بعد تنها صدای غربت بود
بعد تنها صدای خاموشی
***
در سرم غرش هواپیما
در دلم خون و گردش کوسه
با تُف افتاد و خاک مالی شد
زیر پاهام آخرین بوسه
***
قار قار از خودم به تو خواندم
آن که هرگز نمی رسید شدم
از زمینت به آسمان رفتم
توی یک ابر ناپدید شدم
#سيد_مهدى_موسوى
@My_BeautifulIran
#آداب_رسوم
#سمنان
#دامغان
یکی از رسوم سنتی به جای مانده از گذشته در مناطق مختلف شهرستان دامغان آئین گل غلتان نوزاد در اولین بهار زندگی او میباشد. بر اساس این آئین در صورتی که تولد نوزاد با فصل بهار و زمان رویش گلهای محمدی مصادف گردد تنی چند از زنان فامیل برای چیدن گل به میان باغها و مزارع رفته و با ذکر صلوات و خواندن ابیاتی اقدام به جمع آوری گل برای اجرای مراسم گل غلتان نوزاد مینمایند.
پس از جمع آوری گل که غالبا در ساعات آغازین صبح صورت میگیرد گلهای چیده شده را به خانه آورده و پر پر میکنند سپس نوزاد را به حمام برده و بدنش را شستشو میدهند . پس از خارج نمودن نوزاد از حمام و خشک کردن بدنش او را در میان پارچه ای سفید رنگ که گلهای پرپرشده محمدی در میان آن ریخته شده قرار داده و میغلتانند. این کار غالبا توسط مادر، عمه، خاله و یا مادر بزرگ او انجام میشود.
مرسوم است که چهار زن هر یک چهار گوشه از پارچه حاوی گل را گرفته و با نهادن نوزاد همراه با ذکر نام پنج تن و ختم صلوات این آئین انجام میگیرد.
در باور اهالی منطقه غلتانیدن بدن نوزاد در میان برگهای گل سبب حفظ طراوت و شادابی او و دور ماندن از بیماریهای مختلف میگردد و همچنین طراوت برگهای گل از پوست بدن نوزاد محافظت کرده و کودک را خوش رو میکند.
@BiutifulIran
#سمنان
#دامغان
یکی از رسوم سنتی به جای مانده از گذشته در مناطق مختلف شهرستان دامغان آئین گل غلتان نوزاد در اولین بهار زندگی او میباشد. بر اساس این آئین در صورتی که تولد نوزاد با فصل بهار و زمان رویش گلهای محمدی مصادف گردد تنی چند از زنان فامیل برای چیدن گل به میان باغها و مزارع رفته و با ذکر صلوات و خواندن ابیاتی اقدام به جمع آوری گل برای اجرای مراسم گل غلتان نوزاد مینمایند.
پس از جمع آوری گل که غالبا در ساعات آغازین صبح صورت میگیرد گلهای چیده شده را به خانه آورده و پر پر میکنند سپس نوزاد را به حمام برده و بدنش را شستشو میدهند . پس از خارج نمودن نوزاد از حمام و خشک کردن بدنش او را در میان پارچه ای سفید رنگ که گلهای پرپرشده محمدی در میان آن ریخته شده قرار داده و میغلتانند. این کار غالبا توسط مادر، عمه، خاله و یا مادر بزرگ او انجام میشود.
مرسوم است که چهار زن هر یک چهار گوشه از پارچه حاوی گل را گرفته و با نهادن نوزاد همراه با ذکر نام پنج تن و ختم صلوات این آئین انجام میگیرد.
در باور اهالی منطقه غلتانیدن بدن نوزاد در میان برگهای گل سبب حفظ طراوت و شادابی او و دور ماندن از بیماریهای مختلف میگردد و همچنین طراوت برگهای گل از پوست بدن نوزاد محافظت کرده و کودک را خوش رو میکند.
@BiutifulIran
🌧🌩🔸از امروز هوا در نیمه شمالی #ایران خنکتر میشود
▫️در #خراسان شمالی، خراسان رضوی، #سمنان، #قزوین، #زنجان، #اردبیل، #آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی باران، رعد و برق و وزش شدید باد پیش بینی شده است
▫️بارش در #گیلان، غرب #مازندران و #گلستان شدت بیشتری دارد
▫️در شمال شرق و شرق کشور به ویژه در #زابل وزش شدید باد و گرد و خاک پدیده غالب است
@BiutifulIran
▫️در #خراسان شمالی، خراسان رضوی، #سمنان، #قزوین، #زنجان، #اردبیل، #آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی باران، رعد و برق و وزش شدید باد پیش بینی شده است
▫️بارش در #گیلان، غرب #مازندران و #گلستان شدت بیشتری دارد
▫️در شمال شرق و شرق کشور به ویژه در #زابل وزش شدید باد و گرد و خاک پدیده غالب است
@BiutifulIran