📝📝📝 چند نکته در باب تعلیم و تربیت
✍️ افشین بیگدلی
✅در غرب، تعلیم و تربیت را مجموعا Education مینامند، اما در فارسی واژهای که هر دو را شامل شود، وجود ندارد.
✅در #تعلیم به دیگری، #معرفت یا #فهم یا #حکمت و یا ترکیبی از این سه، منتقل میشود. اما در تربیت، انتقال #مهارت صورت میگیرد.
✅یک استاد شنا، تا زمانی که قواعد شنا کردن را به شاگردان یاد میدهد، در حال تعلیم است، اما وقتی به شاگردان شنا کردن عملی در استخر یاد میدهد، در حال #تربیت آنها است.
✅ممکن است در بین اشخاص، تعلیم یکسان باشد، اما تربیت متفاوت باشد.
✅دو فردی که گواهینامهی رانندگی دارند، تعلیم یکسانی دیدهاند، اما ممکن است یکی از آنها تازه گواهینامه گرفته باشد و دیگری سی سال باشد که رانندگی میکند و طبیعتا مهارت(تربیت) بیشتری دارد.
✅تعلیم از طریق گفتن و نوشتن صورت میگیرد، اما در تربیت، مُتِرَبّی در فرآیند و حین انجام کار است که میتواند مهارت را از مربی خود بیاموزد.
✅پنج شاخهی مهم تعلیم و تربیت عبارتند از:
1️⃣ تعلیم و تربیت بدنی:
گاهی موضوع تعلیم و تربیت، بدن و جسم متعلم و متربی است. در این حالت، معلم یا مربی، به شاگرد خود میآموزد که چگونه بدن خود را سالم، نیرومند و زیبا کند.
2️⃣ تعلیم و تربیت ذهنی:
انسان علاقهمند است که علاوه بر جسم خود، ذهن خود را نیز مورد تعلیم و تربیت قرار دهد و یک سلسله تواناییها را از جمله قدرت یادگیری، قدرت یادسپاری، قدرت یادآوری، سرعت انتقال، هوش بهر، قدرت تفکر، قدرت استدلال، قدرت اقناع گری و ... را در خود ایجاد کند.
3️⃣ تعلیم و تربیت روانی:
هدف از این تعلیم و تربیت، این است که انسان زندگی خوشی را از سر بگذراند یا خوش ترین زندگی مقدور را داشته باشد.
4️⃣ تعلیم و تربیت اخلاقی:
در تعلیم و تربیت اخلاقی، آموزنده سعی میکند روشهای اخلاقی زیستن را به شاگرد آموزش دهد. به او میآموزد که چگونه خوب و درست و فضیلتمندانه زندگی کند. به ازای هر ساحتی که در درون هر فردی وجود دارد، یک شاخه از تعلیم و تربیت وجود دارد تا انسان بتواند آن ساحت را بهبود بخشد.
5️⃣ تعلیم و تربیت اجتماعی:
این تعلیم و تربیت به انسان میآموزد که در مناسبات اجتماعی، با دیگران نَرم و هموار برخورد کند.
منبع:
@afshinbigdeli
@MostafaTajzadeh
https://bit.ly/2BF47dQ
✍️ افشین بیگدلی
✅در غرب، تعلیم و تربیت را مجموعا Education مینامند، اما در فارسی واژهای که هر دو را شامل شود، وجود ندارد.
✅در #تعلیم به دیگری، #معرفت یا #فهم یا #حکمت و یا ترکیبی از این سه، منتقل میشود. اما در تربیت، انتقال #مهارت صورت میگیرد.
✅یک استاد شنا، تا زمانی که قواعد شنا کردن را به شاگردان یاد میدهد، در حال تعلیم است، اما وقتی به شاگردان شنا کردن عملی در استخر یاد میدهد، در حال #تربیت آنها است.
✅ممکن است در بین اشخاص، تعلیم یکسان باشد، اما تربیت متفاوت باشد.
✅دو فردی که گواهینامهی رانندگی دارند، تعلیم یکسانی دیدهاند، اما ممکن است یکی از آنها تازه گواهینامه گرفته باشد و دیگری سی سال باشد که رانندگی میکند و طبیعتا مهارت(تربیت) بیشتری دارد.
✅تعلیم از طریق گفتن و نوشتن صورت میگیرد، اما در تربیت، مُتِرَبّی در فرآیند و حین انجام کار است که میتواند مهارت را از مربی خود بیاموزد.
✅پنج شاخهی مهم تعلیم و تربیت عبارتند از:
1️⃣ تعلیم و تربیت بدنی:
گاهی موضوع تعلیم و تربیت، بدن و جسم متعلم و متربی است. در این حالت، معلم یا مربی، به شاگرد خود میآموزد که چگونه بدن خود را سالم، نیرومند و زیبا کند.
2️⃣ تعلیم و تربیت ذهنی:
انسان علاقهمند است که علاوه بر جسم خود، ذهن خود را نیز مورد تعلیم و تربیت قرار دهد و یک سلسله تواناییها را از جمله قدرت یادگیری، قدرت یادسپاری، قدرت یادآوری، سرعت انتقال، هوش بهر، قدرت تفکر، قدرت استدلال، قدرت اقناع گری و ... را در خود ایجاد کند.
3️⃣ تعلیم و تربیت روانی:
هدف از این تعلیم و تربیت، این است که انسان زندگی خوشی را از سر بگذراند یا خوش ترین زندگی مقدور را داشته باشد.
4️⃣ تعلیم و تربیت اخلاقی:
در تعلیم و تربیت اخلاقی، آموزنده سعی میکند روشهای اخلاقی زیستن را به شاگرد آموزش دهد. به او میآموزد که چگونه خوب و درست و فضیلتمندانه زندگی کند. به ازای هر ساحتی که در درون هر فردی وجود دارد، یک شاخه از تعلیم و تربیت وجود دارد تا انسان بتواند آن ساحت را بهبود بخشد.
5️⃣ تعلیم و تربیت اجتماعی:
این تعلیم و تربیت به انسان میآموزد که در مناسبات اجتماعی، با دیگران نَرم و هموار برخورد کند.
منبع:
@afshinbigdeli
@MostafaTajzadeh
https://bit.ly/2BF47dQ
🎥 از سفیدی عصایت چیزی به دنیا ببخش
✅به مناسبت روز جهانی عصای سفید:
✅فیلمی بسیار آموزنده و پرنکته درباره آموزش مهارتهای شغلی به کودکان نابینا یا کم بینا
✅ در این فیلم دکتر کارن ولف ابتدا دربارة اهمیت آموزش مهارتهای شغلی برای دانش آموزان نابینا یا کم بینا صحبت و بر مداخله و شروع زودهنگام تاکید میکند.
او به جداسازی و تفکیک قایل نیست و میگوید که فقط کافیست بخشی از مسیر آموزش را برای این گروه متناسبسازی کنیم.
✅ نباید رویاهایشان را محدود کنیم؛ حتی اگر به خلبان شدن میاندیشند؛ و هیچ وقت به هیچ کس از جمله این گروه نگویید «تو نمیتوانی».
✅خانم دکتر سپس به یک بدفهمی و ابتلای جهانشمول اشاره میکند و میگوید که ما در درک تفاوت انسانها دچار مشکل هستیم.
وی تاکید می کند که باید در آموزش، به فردا بیندیشیم و اینکه چه مهارتهایی برای آیندة بچهها مفید و ضروری است.
✅ بیست و دو دقیقه و به زبان انگلیسی است؛ اما اگر می توانید ببینید.
کاش می شد با زیرنویس منتشرش می کردم.
#نابینا #روشندل
#عصای_سفید
#مهارت_شغلی
@TeacherasLLL
🆔 @MostafaTajzadeh
✅به مناسبت روز جهانی عصای سفید:
✅فیلمی بسیار آموزنده و پرنکته درباره آموزش مهارتهای شغلی به کودکان نابینا یا کم بینا
✅ در این فیلم دکتر کارن ولف ابتدا دربارة اهمیت آموزش مهارتهای شغلی برای دانش آموزان نابینا یا کم بینا صحبت و بر مداخله و شروع زودهنگام تاکید میکند.
او به جداسازی و تفکیک قایل نیست و میگوید که فقط کافیست بخشی از مسیر آموزش را برای این گروه متناسبسازی کنیم.
✅ نباید رویاهایشان را محدود کنیم؛ حتی اگر به خلبان شدن میاندیشند؛ و هیچ وقت به هیچ کس از جمله این گروه نگویید «تو نمیتوانی».
✅خانم دکتر سپس به یک بدفهمی و ابتلای جهانشمول اشاره میکند و میگوید که ما در درک تفاوت انسانها دچار مشکل هستیم.
وی تاکید می کند که باید در آموزش، به فردا بیندیشیم و اینکه چه مهارتهایی برای آیندة بچهها مفید و ضروری است.
✅ بیست و دو دقیقه و به زبان انگلیسی است؛ اما اگر می توانید ببینید.
کاش می شد با زیرنویس منتشرش می کردم.
#نابینا #روشندل
#عصای_سفید
#مهارت_شغلی
@TeacherasLLL
🆔 @MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
Forwarded from Parvaneh Ahmadi
ویدئویی در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که یک مدرسۀ ابتدایی ژاپنی را نشان می دهد که بچه ها خودشان مدرسه و کلاسِ درسشان را تمیز می کنند. همچنین نشان می دهد که کودکان مدرسه ابتدایی بعد از عبور از خیابان، بر می گردند و به سمت ماشینهایِ ایستاده در خیابان (با احترام) تعظیم می کنند. این ویدئو با «تحسین» گستردۀ مخاطبان مواجه شده است.
(مثلا در کانال حجه الاسلام زائری)
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این کارها و این رفتارها را تحسین کردم.
زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد بود (و هست) که مدارس اسلامی (مدارس مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش شخصی مذهبی و متدین بوده و هست ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلند مدت، ویرانه است.
همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی #ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان (و وقتی که به انتهای خطِ عابر پیاده رسید) بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در حجاب چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی (سبتیکالِ) خود را به این مرکز می آیند (مثلا آقای پروفسور خالد مسلم از دانشگاه برکلی به عنوان یک چهره مطرح زلزله در آمریکا، دورۀ سبتیکال خود را در این مرکز گذرانده). در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود (زمان آقای جاسبی، ایشان با این مرکز ارتباط داشت و می خواست با کمک آنها، تجهیزات میز زلزله برای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد خریداری کند). بعد از جلسه (وقتی همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ کارهایت و پایان نامه ات چطور است؟ چقدر دیگر مانده که فارغ التحصیل شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
🔹عرضم این است که «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (امتدادِ آن تعظیمِ به ماشین و امتداد آن چادر مشکی سن ده-پانزده سالگی) را باید دید که به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
🔹درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله بالا که در سالهای نخست تحصیل در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی آنجا پرداخته بود.
البته بدیهی است که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی (و بی نظمی) است، اما باید خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟
t.me/solseghalam
(مثلا در کانال حجه الاسلام زائری)
به شخصه جزء کسانی بودم که از اوایل ورود به ژاپن، اینهمه نظم و سیستم را تحسین می کردم.
مطالب مختلفی هم در این خصوص نوشتم (مثلا این و این). حتی زمانی که در آزمایشگاه فولاد دانشگاه کوبه، روز آخر سال بچه های دانشجوی ارشد و کارشناسی، «خانه تکانی (اوسوجی)» می کردند، متنی نوشتم و این کارها و این رفتارها را تحسین کردم.
زمان لازم بود تا چند سال بگذرد و متوجه بشوم که چقدر این سیستم بیمار است و چقدر بهداشتِ روانی و روحی انسان را خراب می کند. آقای دکتر محمود گلزاری (به عنوان یک روانشناس مبرّز و با تجربه) معتقد بود (و هست) که مدارس اسلامی (مدارس مذهبی) بهداشت روحی کودک را خراب می کنند. این را کسی می گفت که خودش شخصی مذهبی و متدین بوده و هست ولی دانشِ روانشناسی به او آموخته بود که عمدۀ آنچه در مدارس مذهبی ما (در تهران) رخ می دهد، در کوتاه مدت، ظاهرا عالی، ولی در بلند مدت، ویرانه است.
همین ماجرا به شکل بدتر و گسترده تر در سیستم آموزشی #ژاپن برقرار است.
🔹 آن بچۀ کلاس سوم ابتدایی که بعد از عبورِ از خیابان (و وقتی که به انتهای خطِ عابر پیاده رسید) بر می گردد و «تعظیم» می کند (و رو به ماشینهای خیابان که قبل از خطِ عابر متوقف شده اند) احترام می گذارد، او «کودکی» (به آن مفهومی که محسن رنانی می گوید) ندارد، بلکه او را در اوج سنینِ پرطراوت کودکی، در چنان «قوطیِ کنسِرو» تنگ و صلبِ از بایدها و نبایدها کرده اند، که ثمره اش در بزرگسالی می شود انسانی پر وسواس، خجالتی، (بعضا) همراه با انواع تیک های عصبی، و مقداری از خمیر مایۀ خشم.
این مانند همان دختر نوجوانی است که در اوج سنین با طراوت کودکی و نوجوانی، او را در حجاب چادر مشکی قرار می دهیم و بعد افتخار می کنیم که ببین، چقدر تربیتِ نظام مند و ارزشمندی را انتخاب کرده ایم! امتداد و ادامۀ آن کودکی و آن نوجوانی را باید در سی و شش/هفت سالگی دید که ثمره اش چه می شود؟
در دانشگاه کیوتو، به دفتر ریاست مرکز مطالعات زلزله دانشگاه رفته بودم. این مرکزی است که جزء برترین مراکز مطالعات زلزله در دنیا محسوب می شود و برترین اساتید دانشگاههای آمریکا، دورۀ فرصت مطالعاتی (سبتیکالِ) خود را به این مرکز می آیند (مثلا آقای پروفسور خالد مسلم از دانشگاه برکلی به عنوان یک چهره مطرح زلزله در آمریکا، دورۀ سبتیکال خود را در این مرکز گذرانده). در دفتر ریاست مرکز جلسه ای بود (زمان آقای جاسبی، ایشان با این مرکز ارتباط داشت و می خواست با کمک آنها، تجهیزات میز زلزله برای واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد خریداری کند). بعد از جلسه (وقتی همه رفته بودند) رئیس مرکز زلزله پرسید: وضعیت پیشرفتِ کارهایت و پایان نامه ات چطور است؟ چقدر دیگر مانده که فارغ التحصیل شوی؟ توضیحاتی دادم و همزمان گلایه کردم که استاد راهنمایم قدری بد اخلاق است و این بد اخلاقی هایش، گاه باعث کند شدنِ مسیر پایان نامه می شود. گفت بداخلاقی؟! دست بردار. بعد به گوشه اتاق اشاره کرد و گفت: اینجا را می بینی؟ من دانشجویان دکترایم را می آورم اینجا و چنان می بندمشان به رگبار سوال و فریاد و چنان تحت فشاری قرارشان می دهم که همین گوشه می ایستند و گریه می کنند (یعنی که برو آقا جان بداخلاقیِ استاد که چیزی نیست!)
این «امتدادِ» همان مسیر بیمار است که در بالا اشاره شد. اینکه تصوّر کنی در گوشۀ آن اتاق مجلل مرکز پژوهشی، دانشجویِ دکترا ایستاده و گریه می کند. مسلّم است که همان دانشجوی دکترا، وقتی که استاد شد، بلایی بر سر دانشجوی دکترایش می آورد، که آن بدبخت هم بایستد و گوشه ای گریه کند.
🔹عرضم این است که «امتدادِ» آن رفتارِ کودکی (امتدادِ آن تعظیمِ به ماشین و امتداد آن چادر مشکی سن ده-پانزده سالگی) را باید دید که به کجاها می رسد؟ وگرنه «در لحظه دیدنِ» امور و تحسین کردن، که هُنری نیست.
🔹درد از اینجا آغاز شد که ما همیشه در دیدنِ «اکستریم» ها، به وجد می آئیم. حکایتِ همان گزارشِ بازدید آقای حدادعادل از مدرسه ابتدایی ژاپنی (که در کتابهای دورۀ دبیرستانِ ما چاپ شده بود) و حکایت همان دو/سه مقاله بالا که در سالهای نخست تحصیل در ژاپن، به «تحسین» از سیستم آموزشی آنجا پرداخته بود.
البته بدیهی است که آن نظم ژاپنی (با معایبش) بهتر از بی سیستمی (و بی نظمی) است، اما باید خاطرمان باشد که وقتی به تحسین از یک «رفتار» یا یک «ساختار» می پردازیم، همۀ وجوه ماجرا را دیده باشیم و ببنیم «امتدادِ مسیر» قرار است به کجاها ختم شود؟
t.me/solseghalam
Telegram
محمدرضا زائرى
🎥 چرا ژاپن ژاپن می شود؟
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…
🇯🇵 پاسخِ ساده و البته دشوار این است:
«ادب آداب دارد»
⏱ این چهار دقیقه را ببینید. شاید تامل برانگیز و مفید باشد.
#بین_الملل #ژاپن
#تربیت #فرهنگ
#پرورشی #فرهنگی
#مهارت #مدرسه
منبع (صفحه اینستاگرام):
lastsecondtours
🔻🔻🔻
یادگیرنده…
Forwarded from معلم: یادگیرنده مادام العمر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 آیا IQ همه چیز است؟
🔸 اغلب IQ را عامل اصلی موفقیت می پندارند؛ اما بسیاری از دستاوردهای بشر مرهون تخیل و کنجکاوی و یکدلی اوست؛ ویژگی هایی که مشخصه «انعطاف پذیری شناختی» به حساب می آیند:
توانایی ای که به ما امکان حرکت بین مفاهیم و تنظیم و تدقیق رفتارها را،
و اجازه اندیشیدن به ایده های نو را،
و ارتباط های جدید و همکاری با دیگران را می دهد.
این توانایی نسبت و رابطه ضعیفی با IQ دارد؛ و بالعکس، بسیار با خلاقیت در هم تنیده است.
✔️ کارآفرینان موفق در زمینه «انعطاف پذیری شناختی» بسیار سرآمد هستند.
✔️ این ویژگی به موفقیت تحصیلی بالاتر در دانش آموزان، انعطاف بیشتر در بزرگسالان و کیفیت بهتر زندگی در مرور زمان می انجامد.
✔️ نکته مهم و خوب اینکه «انعطاف پذیری شناختی» امری اکتسابی و آموزش پذیر است.
✔️ با رفتاردرمانی شناختی می توان از الگوهای منفی ذهنی رها شد.
✔️ تغییر محیط اطراف و فراگرفتن موضوع جدید و جدا شدن از رسانه های اجتماعی به تقویت این ویژگی کمک می کند.
#مهارت
#فرهنگی
#پرورشی
#ضریب_هوشی
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL
🔸 اغلب IQ را عامل اصلی موفقیت می پندارند؛ اما بسیاری از دستاوردهای بشر مرهون تخیل و کنجکاوی و یکدلی اوست؛ ویژگی هایی که مشخصه «انعطاف پذیری شناختی» به حساب می آیند:
توانایی ای که به ما امکان حرکت بین مفاهیم و تنظیم و تدقیق رفتارها را،
و اجازه اندیشیدن به ایده های نو را،
و ارتباط های جدید و همکاری با دیگران را می دهد.
این توانایی نسبت و رابطه ضعیفی با IQ دارد؛ و بالعکس، بسیار با خلاقیت در هم تنیده است.
✔️ کارآفرینان موفق در زمینه «انعطاف پذیری شناختی» بسیار سرآمد هستند.
✔️ این ویژگی به موفقیت تحصیلی بالاتر در دانش آموزان، انعطاف بیشتر در بزرگسالان و کیفیت بهتر زندگی در مرور زمان می انجامد.
✔️ نکته مهم و خوب اینکه «انعطاف پذیری شناختی» امری اکتسابی و آموزش پذیر است.
✔️ با رفتاردرمانی شناختی می توان از الگوهای منفی ذهنی رها شد.
✔️ تغییر محیط اطراف و فراگرفتن موضوع جدید و جدا شدن از رسانه های اجتماعی به تقویت این ویژگی کمک می کند.
#مهارت
#فرهنگی
#پرورشی
#ضریب_هوشی
🔻🔻🔻
یادگیرنده مادام العمر باشیم:
@TeacherasLLL