📝📝📝ادبیات عاشورایی
✍️سهند ایرانمهر
✅در ادبیات عاشورایی، بی تردید قاآنی (با این شعر ) از جمله شاعرانی است که توانسته سراینده مرثیه ای بلیغ و البته اندوهناک باشد. ساختار پرسش و پاسخ گون این مرثیه به تلویح و کنایه بیخبری از واقعه ای مهم را نشان می دهد که راوی مجبور است برای شرح جزییات آن پرسش های مکرر سوال کننده را پاسخ دهد. این ظرافت در این سبک البته مختص قاآنی است:
✅بارد چه؟ خون
که؟ دیده
چسان؟ روز و شب
چرا؟ز غم
کدام غم؟ غم سلطان اولیاء
نامش که بُد؟ حسین
ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه
جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ شهید شد
به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم
پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز
چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه!
کس آبش نداد؟ داد
که؟ شمر
از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی
جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟هدایت
یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید
این یزید کیست؟زاولاد هند
از چه کس؟ از نطفهٔ زنا
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد!
او بریدحلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟
کرد
از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکاء
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت
آن که بود؟سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛
نامشان چه بود؟زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی
چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز:طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه!
یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه!
بتپرست؟ نه!
فریاد ازین جفا
✅قاآنی است قایل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت!
ازکه؟ ز حق!
کی؟ صف جزا
#شعر #قاآنی #محرم
@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
✍️سهند ایرانمهر
✅در ادبیات عاشورایی، بی تردید قاآنی (با این شعر ) از جمله شاعرانی است که توانسته سراینده مرثیه ای بلیغ و البته اندوهناک باشد. ساختار پرسش و پاسخ گون این مرثیه به تلویح و کنایه بیخبری از واقعه ای مهم را نشان می دهد که راوی مجبور است برای شرح جزییات آن پرسش های مکرر سوال کننده را پاسخ دهد. این ظرافت در این سبک البته مختص قاآنی است:
✅بارد چه؟ خون
که؟ دیده
چسان؟ روز و شب
چرا؟ز غم
کدام غم؟ غم سلطان اولیاء
نامش که بُد؟ حسین
ز نژاد که؟ از علی
مامش که بود؟ فاطمه
جدش که؟ مصطفی
چون شد؟ شهید شد
به کجا؟ دشت ماریه
کی؟ عاشر محرم
پنهان؟ نه برملا
شب کشته شد؟ نه روز
چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا
سیراب کشته شد؟ نه!
کس آبش نداد؟ داد
که؟ شمر
از چه چشمه؟ ز سرچشمهٔ فنا
مظلوم شد شهید؟ بلی
جرم داشت؟ نه
کارش چه بد؟هدایت
یارش که بد؟ خدا
این ظلم را که کرد؟ یزید
این یزید کیست؟زاولاد هند
از چه کس؟ از نطفهٔ زنا
خود کرد این عمل؟ نه! فرستاد نامهای
نزد که؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا
ابن زیاد زادهٔ مرجانه بد؟ نعم
از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا
این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟
نه او روانه کرد سپه سوی کربلا
میر سپه که بد؟عمرسعد!
او بریدحلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بیحیا
خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟
کرد
از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا
بهر چه؟ بهر آن که شود خلق را شفیع
شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکاء
کس کشته شد هم از پسرانش؟ بلی دو تن
دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا
دیگر پسر نداشت؟ چرا داشت
آن که بود؟سجاد چون بد او به غم و رنج مبتلا
ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت
با عز و احتشام؟ نه ! با ذلت و عنا
تنها؟ نه ! با زنان حرم؛
نامشان چه بود؟زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا
بر تن لباس داشت؟ بلی! گرد رهگذار
بر سر عمامه داشت؟ بلی !چوب اشقیا
بیمار بد؟ بلی
چه دوا داشت؟ اشک چشم
بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا
کس بود همرهش؟ بلی اطفال بیپدر
دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا
از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز:طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا
گبر این ستم کند؟ نه!
یهود و مجوس؟ نه!
هندو؟ نه!
بتپرست؟ نه!
فریاد ازین جفا
✅قاآنی است قایل این شعرها؟ بلی
خواهد چه؟ رحمت!
ازکه؟ ز حق!
کی؟ صف جزا
#شعر #قاآنی #محرم
@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
📝📝📝آفتِ انقلاب
✍️افشین علا
نه فتنه است حریف وطن به آسانی
نه غرب و شرق، نه داعش، نه دشمن جانی
نه پهلوی، نه بنی صدر و فرقه ی رجوی
نه ماهواره و موسیقی و غزلخوانی
نه بی حجاب رساند خلل به رکن عفاف
نه روسری است فقط شرط پاک دامانی
نه برگزاری کنسرت دین دهد بر باد
نه پایکوبی و سوت و کف خیابانی
نه ما موافق فسقیم یا مخالف زهد...
فغان ز زهد عیان و ز فسق پنهانی
نمازخوان نکند هیچ بی نمازی را
هزار رشته ی تسبیح و مُهر پیشانی
به جای این همه تدبیرها بیندیشید
به اختلاس و ریا و فساد دیوانی
حقوقِ مال ز کف دادگان و کارگران
اگر ادا نشود، وای بر مسلمانی
اساس ملک به عدل است و گر جز این باشد
بدین روال نماند چنان که می دانی
بدین روال، فغان خیزد از در و دیوار
اگرچه پر شود از آیه های قرآنی
خلاصه آفت این انقلاب، دانی چیست؟
فساد! آن که کشد ملک را به ویرانی
📃 #شعر
🕌 @jamarannews
@MostafaTajzadeh
https://goo.gl/17iTv1
✍️افشین علا
نه فتنه است حریف وطن به آسانی
نه غرب و شرق، نه داعش، نه دشمن جانی
نه پهلوی، نه بنی صدر و فرقه ی رجوی
نه ماهواره و موسیقی و غزلخوانی
نه بی حجاب رساند خلل به رکن عفاف
نه روسری است فقط شرط پاک دامانی
نه برگزاری کنسرت دین دهد بر باد
نه پایکوبی و سوت و کف خیابانی
نه ما موافق فسقیم یا مخالف زهد...
فغان ز زهد عیان و ز فسق پنهانی
نمازخوان نکند هیچ بی نمازی را
هزار رشته ی تسبیح و مُهر پیشانی
به جای این همه تدبیرها بیندیشید
به اختلاس و ریا و فساد دیوانی
حقوقِ مال ز کف دادگان و کارگران
اگر ادا نشود، وای بر مسلمانی
اساس ملک به عدل است و گر جز این باشد
بدین روال نماند چنان که می دانی
بدین روال، فغان خیزد از در و دیوار
اگرچه پر شود از آیه های قرآنی
خلاصه آفت این انقلاب، دانی چیست؟
فساد! آن که کشد ملک را به ویرانی
📃 #شعر
🕌 @jamarannews
@MostafaTajzadeh
https://goo.gl/17iTv1
📝📝📝شعری از " زنده یاد، قیصر امین پور "
✅یاد دارم در غروبی سرد سرد،
می گذشت از کوچه ما دوره گرد،
داد می زد: "کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،
کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم"،
اشک در چشمان بابا حلقه بست،
عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست،
اول ماه است و نان در سفره نیست،
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!!
سوختم، دیدم که بابا پیر بود،
بدتر از او، خواهرم دلگیر بود،
بوی نان تازه هوش اش برده بود،
اتفاقا مادرم هم، روزه بود،
صورت اش دیدم که لک برداشته،
دست خوش رنگ اش، ترک برداشته،
باز هم بانگ درشت پیرمرد،
پرده اندیشه ام را پاره کرد...،
"دوره گردم، کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،
کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم،
خواهرم بی روسری بیرون دوید،
گفت: "آقا، سفره خالی می خرید؟!!"
#شعر
#قیصرامینپور
https://t.me/MostafaTajzadeh/10067
✅یاد دارم در غروبی سرد سرد،
می گذشت از کوچه ما دوره گرد،
داد می زد: "کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،
کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم"،
اشک در چشمان بابا حلقه بست،
عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست،
اول ماه است و نان در سفره نیست،
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!!
سوختم، دیدم که بابا پیر بود،
بدتر از او، خواهرم دلگیر بود،
بوی نان تازه هوش اش برده بود،
اتفاقا مادرم هم، روزه بود،
صورت اش دیدم که لک برداشته،
دست خوش رنگ اش، ترک برداشته،
باز هم بانگ درشت پیرمرد،
پرده اندیشه ام را پاره کرد...،
"دوره گردم، کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،
کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم،
خواهرم بی روسری بیرون دوید،
گفت: "آقا، سفره خالی می خرید؟!!"
#شعر
#قیصرامینپور
https://t.me/MostafaTajzadeh/10067