فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝 چند نکته در مورد قراردادهای نفتی

✍🏻 علی فرخی

اول، قراردادهای نفتی به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند، گونه اول قراردادهای امتیازی هستند که در آن دولت‌ها امتیاز استفاده از یک مخزن نفتی را در ازای اخذ بهره مالکانه و مالیات در اختیار شرکت‌ها قرار می‌دهند. در این قراردادها مالکیت مخزن نفتی به طرف قرارداد منتقل می‌شود. این نوع قراردادها عموما در کشورهایی مثل آمريكا، کانادا، نروژ، برزيل، آفريقای جنوبی، استراليا، کنگو، سودان، تايلند و... تجربه می‌شود. گونه دوم از قراردادهای نفتی قراردادهای مشارکت در تولید است. در این قراردادها که پس از موج ملی‌گرایی دهه شصت میلادی متداول شد شرکت طرف قرارداد مالک مخزن نفتی نمی‌شود ولی در نفت تولید شده سهیم خواهد بود. بعبارت دیگر در این قراردادها شرکت‌ها از سر چاه مالک نفت خواهند بود نه در زیر زمین. این قراردادها در کشورهایی از قبیل اندونزی، مالزی، کردستان عراق، آنگولا، الجزایر، ترکمنستان، آذربایجان، برزیل و... رواج دارد. در کشور ما نیز این قراردادها از دهه 30 و تا قبل از قانون نفت مصوب سال 53 رواج داشت. اما سومین گونه قراردادهای نفتی قراردادهای خدماتی است که در این قراردادها پیمانکار نه می‌تواند مالک مخزن شود و نه مالک تولید بلکه پس از عملیات توسعه می‌تواند با استفاده از عواید حاصل از فروش نفت، هزینه‌ها و دستمزد کار خود را مستهلک سازد. این قراردادها در ایران، ونزوئلا، مکزیک، کویت و آنگولا رواج دارد. بنابراین به لحاظ نوع قراردادی و بحث تملک نفت و گاز از سال 53 تا کنون تغییری در ماهیت قراردادهای توسعه میادین نفت و گاز ایران صورت نگرفته است. اما متاسفانه وقتی از نسبت قراردادهای نفتی و استقلال کشور صحبت می‌شود، به جای پرداختن به محاسبات فنی، اقتصادی و قراردادی، شعارهای مستعمل و توخالی سر داده شده و اصل مطلب در میان هیاهوها و جنجال‌ها گم می‌شود.

دوم، توسعه میادین نفتی اگر هم مهمترین اولویت اقتصادی ما نباشد قطعا یکی از اولویت‌های اصلی است، جدای از سهم درامدهای نفتی برای دولت، یکی از مهمترین و امن‌ترین گزینه‌ها برای جذب سرمایه، پروژه‌های نفت و گاز است، پروژه‌هایی که می‌تواند سفیر صلح و نشانی از همکاری و همدلی با دنیای پیرامون نیز باشد. فراموش نکنیم که در سال‌های پس از قانون داماتو که در اواسط دهه هفتاد کشور را زیر بار تحریم قرار داد، همین قرارداد با شرکت توتال برای توسعه میدان سیری بود که سد را شکست و پای شرکت‌های بین‌المللی دیگر را نیز به کشور باز کرد. از این‌رو اگر مبارزه در کشورهای منطقه جنگ نیابتی محسوب می‌شود، انعقاد قرارداد با شرکت‌های خارجی نیز صلح نیابتی است که قطعا انسانی‌تر، پرمنفعت‌تر و پربازده‌تر است که هم تصویری مهربان و قابل فهم برای عموم مردم دنیاست، هم جذب سرمایه نوعی تضمین‌ امنیتی است که بواسطه جذب سرمایه خارجی منافع مشترک ایجاد نموده و شرایط را برای کشور پایدارتر و با ثبات‌تر می‌نماید و هم اینکه به رونق و توسعه اقتصادی و صنعتی کشور کمک می‌کند.

سوم، یکی از دغدغه‌های عمده در قراردادهای نفتی بحث انتقال تکنولوژی و استفاده از ظرفیت‌های داخلی است. این دغدغه از نسل دوم قراردادهای بیع متقابل نیز بصورت قانونی در قراردادها و در واقع در رژیم حقوقی گنجانده شده بود، منتها برای نیل به مقصود، صرف متونی که در رژیم حقوقی گنجانده می‌شود کافی نبوده و نیاز به بسترسازی رژیم حقیقی و در واقع تقویت صنعت کشور که بتواند زمینه‌ساز همکاری و رقابت با شرکت‌های خارجی شود نیز وجود دارد. فراموش نکنیم که رشد شرکت‌های مشاور، طراح و پیمانکار ایرانی وقتی حاصل شد که این شرکت‌ها در برهه اصلاحات که گشایش‌هایی در روابط خارجی کشور پدید آمد این امکان را پیدا کردند تا با شرکت‌های خارجی مرتبط شوند و با انتقال، مدیریت و رسوب دانش، خود را ارتقا دهند. از این‌رو انتقال دانش نیز مثل بسیاری واقعیات دیگر بر اساس مکانیسم بازار و مزیت‌های نسبی طرفین تنظیم می‌شود و نه دستورالعمل‌های قراردادی. بنابراین اگر قرار است کاری برای شرکت‌های ایرانی صورت گیرد تا آنها بتوانند سطح تکنولوژی خود را ارتقا دهند این مسیر نه صرفا از قراردادهای کاغذی که از رهگذر بسترسازی مناسب برای آن‌ها شدنی است.

بنابراین انعقاد قرارداد با شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران خارجی موهبی چند وجهی است که نه تنها نباید از آن ترسید که می‌بایست با ریل‌گذاری صحیح و همت مضاعف، زمینه بهبود و تحقق آن‌را فراهم آورد.

@MostafaTajzadeh

https://goo.gl/7DNC6a

❇️ ادامه مطلب را با کلیک بر روی گزینه "INSTANT VIEW" می‌توانید بخوانید:
اين خط سبز جوشيده از فطرت‌هاي مردم و واقعيت‌هاي تاريخي كشور و انقلاب همچنان سال‌ها ادامه خواهد يافت تا به مقصد نهايي خود برسد. ما براي حفظ اين دستاورد بزرگ،همچنان ايستادگي خواهيم كرد
@MostafaTajzadeh
📝📝📝نقدي بر اجبار‌هاي ديني وفرهنگی

من منتقد کاربرد روش‌هاي اجباري در اجرای احکامی مانند حجابم و تاکنون مقالاتی در این باب نوشته‌ام. اما نقد بسيار خوب زیر به قلم يكي از دانشجويان عدالتخواه نوشته شده است. سلمان كديور كه از سال ۱۳۹۳ دبير تشكل جنبش عدالتخواه دانشجويي را برعهده دارد، در كانال تلگرامي و سايت شخصي خود با عنوان «خامنیسم» در نقد اجبار در حجاب می‌نویسد كه اين روش‌‌ها «قطعا و صریحا خلاف مبانی فکری و فرهنگی اسلام است و مسئولین آن نزد خداوند باید پاسخگو باشند.»
شما به خواندن اين مقاله دعوت مي‌كنم:
✍️سید مصطفی تاجزاده
👇🏻👇🏻👇🏻

📝📝📝تاملی در یک اجبار فرهنگی!
✍️سلمان کدیور

تاریخ تحولات اجتماعی در همه جوامع با هر دین و آیین و عقیده ای اثبات کرده است، مسائلی که با فرهنگ و سنت مردم آمیخته را به هیچ وجه نمی توان با #اجبار به آنان #تحمیل کرد. همانطور که نمی شود آنان را از فرهنگی، با اجبار محروم نمود.

برای همین بود که جنس دعوت پیامبران به دینداری خلاف دعوت طواغیت به بی دینی و الحاد که بر پایه اجبار بود، بر پایه انتخاب آزاد قرار داشته و #پیامبران الهی و اولیاء دینی، هیچگاه با سنت های منفی فرهنگی جوامعی که مامور هدایت آنان بودند درگیر نشدند بلکه در مقابل هر پدیده جاهلی و هر سنت سیئه ای،#یک_انتخاب _تازه قرار دادند و مردم را به آن دعوت کردند.

و این همان اصل قرآن است که می فرماید " لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ". که بنا بر آن، هیچ پدیده دینی نباید پذیرشش توسط مردم با "اکراه" همراه باشد. بلکه باید طبق اصل " #رشد " و تبیین آن، مردم آزادانه به آن روی بیاورند و آن را بپذیرند، چرا که در غیر این صورت باعث بیزاری از دین می شود.

آنچه در عصر رضاخان پیرامون حجاب روی داد که همان " بی حجابی اجباری" بود به علّت نادیده گرفتن چنین اصلی شکست خورد. دقیق مثل تجربه جمهوی اسلامی در "اجباری کردن حجاب"، که دارد به یک شکست و یک معظل در جهت عکس خودش تبدیل می شود و تجمعات #سفارشی و #حکومتی، که این روزها در حمایت از آن برگزار می کنند فقط و فقط به این پدیده دامن بیشتری می زند و "اکراه " را به مرحله "تنفر" ارتقا می دهد.

اینکه یک عده از خانم های مذهبی و چادری بروند با سر دادن شعار "مرگ بر بی حجاب" تجمع کنند و به یک دسته دیگر از زنها که مثل آنان لباس نمی پوشند امّا هم کیش و هم دین او هستند، اینچنین ناسزا بگویند و بر او مرگ و نفرین بفرستند، ثمره ای جز افزایش تنفر از دینداری و حجاب و باحجاب ها ندارد. این قطعا و صریحا خلاف مبانی فکری و فرهنگی اسلام است و مسئولین آن نزد خداوند باید پاسخگو باشند.
به تعبیر شهید بهشتی، نمی شود اسلام و مسلمانی را به مردم تحمیل کنیم، نمی شود مردم را به زور به بهشت برد، چرا که آنان علیه هر تحمیلی ولو تحمیل خوب و مثبت، دست به قیام و اعتراض می زنند. باید به مردم حق انتخاب داد و در بستر انتخاب، آنان را "رشد" داد و تربیت نمود.

@khamenism
@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴تاجزاده در مناظره با رسایی:

🔸از وقت من هر چه می‌خواهید درباره جلسه روی قایق در سد کرج توضیح دهید ولی در کسوت روحانیت دروغ نباید بگویید/نظر

❇️ اصلاحات پرس
❇️ @eslahaat_press
🗞 بسته یادداشت‌ها و مقالات روز | شماره ۵


قبول؛ اما مشروط | عملکرد وزارت علوم در حوزه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی

✍🏻 احمد بهرام زاده | دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان


کدام مردم؟؟؟

✍🏻 سید سلمان موسوی


سود بانکی، بلای جان صنعت و اشتغال

✍🏻 علی فرخی


مهرنامه و نگاهی به "جا انداختن" ایده شریعتی به مثابه بنیانگزار خشونت

✍🏻 سید جواد میری


وزارتی علیه بیداد!؟

✍🏻 عمادالدین باقی


دولت آینده باید دولت آشتی ملی باشد

✍🏻 محمدرضا خاتمی


انتقاد مديرمسئول روزنامه خراسان به برنامه يامين‌پور؛ تقطیع و مونتاژ بیانات رهبری در برنامه «جهان آرا»

✍🏻 محمدحسين احديان مديرمسئول روزنامه خراسان

@MostafaTajzadeh

https://goo.gl/wURjkb

❇️ مطالب فوق را می‌توانید با کلیک بر روی گزینه "INSTANT VIEW" بخوانید:
📝 درباره اسناد وزارت خرجه امریکا

فهم جامع روند و حوادث ملی شدن صنعت نفت در ایران بدون بررسی اسناد وزارت امور خارجه کشورهای قدرتمند جهان در نیمه قرن بیستم ممکن نیست. انتشار اسناد سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ میلادی(۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ ه. خورشیدی)وزارت خارجه امریکا پرتو جدید یا دست کم بیشتری بر وقایع آن ایام می‌افکند.
مطالعه یافته‌های آقای ابراهامیان درباره اسناد به تازگی خارج شده از طبقه‌بندی آن وزارتخانه را به نقل از گزارش (البته با اندکی ویراستاری شده) یک شهروند علاقه‌مند به سرنوشت میهن توصیه می‌کنم.

✍️سید مصطفی تاجزاده
۲۱ تیر ۱۳۹۶

@MostafaTajzadeh
📝📝📝 مقاله یرواند آبراهامیان در تحلیل اسناد تازگی منتشر شده در ارتباط با دکتر مصدق و کودتا را ترجمه کردم به این امید که بیشتر خوانده شود.

✍️‎غزل دهقانی

💢بخش اول

وزارت امور خارجه امریکا طبق قانون باید هر سی سال یکبار اسناد طبقه‌بندی شده خود را منتشر کند. اولین اسناد مربوط به مصدق و سالهای ۱۹۵۱، در سال ۱۳۶۹ منتشر شد که اطلاعات بسیار ناچیزی را نشان می‌داد. فقدان اطلاعات در باره محتوای ارتباطات و مکاتبات سفارت امریکا در تهران و وزارت خارجه در واشنگتن در سالهای بحران مورد انتقاد بسیاری از پژوهشگران و حتی انجمن تاریخ نگاران امریکا قرار گرفت.

در سال ۱۹۹۱ با فشارهای کنگره وزات خارجه قول داد اسناد مربوطه را منتشر کند اما ابتدا به دلیل لزوم رضایت طرف سوم یعنی انگلستان و بعد هم به دلیل اینکه آمریکا نمی‌خواست مذاکرات هسته ای در حال پیشرفت با ایران را در خطر مناقشات قرار بدهد، انتشار این اسناد به تعویق افتاد.

دوره ی جدید انتشار اسناد که دربردارنده ۳۷۵ سند و۹۷۰ صفحه می‌باشد، شامل نه تنها ارتباطات و مکاتبات سفارت بلکه مذاکرات وزارت امور خارجه امریکا با سازمان سیا در مورد ایران است. این اسناد اطلاعات زیادی در مورد خود کودتا نمی‌دهد اما اطلاعات بالایی درمورد دخالت‌های آمریکا در ایران منتشر می‌کند.
بطور مشخص دو مورد اصلی را از آن اسناد می‌توان استخراج کرد.

۱. دخالت مستقیم
این اسناد نشان می‌دهد نه تنها سازمان سیا بلکه خود سفارت و شخص سفیر لوی هندرسون چقدر غرق دخالت در مسائل روزانه و اساسی سیاست داخلی ایران بودند. هر چند مدت یکبار البته سفیر اعلام می‌کرد که این از اصول سیاست آمریکا نیست که دخالت در امور داخلی کشورها کند ولی بعد بدون اینکه به روی خود بیاورد درگیر این مسائل می‌شده است.
سفیر دائما در حال تشویق شاه بود به اینکه خودش را از شر مصدق خلاص کند. این فشارها دقیقا از وقتی که مصدق انتخاب شد شروع شد. او یک لیست ۱۸ نفره از سیاستمدارانی که می‌توانند جایگزین مصدق شوند، گزینش کرد و جایگزینی زودهنگام قوام به جای مصدق را مهندسی نمود. وی مستقیما و با جدیت تلاش کرد تا شاه در بحران پیش آمده کشور را ترک نکند و جرقه اولیه آن چه که در هشت اسفند اتفاق افتاد یا همان حمله اراذل به خانه مصدق را زد.

او همچنین تمام تلاشش را کرد که بین مصدق و کاشانی فاصله بیندازد. وی دائما کاشانی را تحریک و مورد تملق قرار می‌داد که او به عنوان مرجع دینی باید رهبر دینی مسلمانان نه تنها ایران بلکه جهان باشد . مشغولیت سفیر به اینگونه مسائل می‌تواند توضیح دهنده این باشد که چرا وزارت خارجه امریکا علاقه‌ای به انتشار اسناد نداشته و این اسناد دیرتر از زمان موعود خود منتشر شده است.

در همین اثنا از مدتها قبل از کودتا سازمان سیا درگیر تمام عیار یک سلسله سیاست های ماجراجویانه بود. آنها نمایندگان پارلمان را فیلتر و گزینش می‌کردند و در انتخابات ۱۹۵۲ سیا این “پیروزی بزرگ” را به خود تبریک گفت. آنها خبرنگار، مبلغ مذهبی و سیاستمدار استخدام می‌کردند و کمپین های جنگ‌روانی درست می‌کردند. “شبنامه های جعلی، پرونده سازی برای افراد و شایعه پراکنی” از کارهاییست که همه بعنوان تخریب در اذهان “moral sabotage” در این اسناد طبقه بندی شده است.

این اسناد همچنین نشان می‌دهد ایده کودتا تنها در ذهن آخرین وزیر خارجه امریکا پرورانده نشده بود و تمام دو سال قبل از کودتا بین رییس جمهور روزولت و وزیر امورخارجه این اندیشه پایه ریزی شده و بحث های جدی در مورد برکنار کردن مصدق و پیگیری سیاست های شبیه انگلستان در جریان بوده است.

این بحث ها با بخش‌های امنیتی ایران هم مطرح شده بود. براورد اولیه دستگاههای امنیتی ایران این بوده است که مصدق ثبات و پایداری قابل توجهی دارد و کمونیست ها جایگاه چندانی ندارند که خطر آفرین باشند و بتوانند کسب قدرت کنند. اما روزولت و وزیر خارجه امریکا با این برآورد موکدا مخالفت و تاکید می‌کردند که مصدق با ذهن آشفته‌ای که دارد روزهای آخرش را می‌گذراند و احتمال اینکه کمونیست ها قدرت را بدست بگیرند زیاد شده است. اگر سازمان سیا مستقبما وارد عمل نشود، أسمان روی سر همه خراب می‌شود.

@MostafaTajzadeh
فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
📝📝📝 مقاله یرواند آبراهامیان در تحلیل اسناد تازگی منتشر شده در ارتباط با دکتر مصدق و کودتا را ترجمه کردم به این امید که بیشتر خوانده شود. ✍️‎غزل دهقانی 💢بخش اول وزارت امور خارجه امریکا طبق قانون باید هر سی سال یکبار اسناد طبقه‌بندی شده خود را منتشر کند.…
📝📝📝 مقاله یرواند آبراهامیان در تحلیل اسناد تازگی منتشر شده در ارتباط با دکتر مصدق و کودتا را ترجمه کردم به این امید که بیشتر خوانده شود.

✍️‎غزل دهقانی

💢بخش دوم

٢. مسئله نفت:این اسناد همچنین این فرضیه را تضعیف می‌کند که کودتا بخاطر نفت نبوده و جنگ سرد عامل اصلی کودتا بوده است.
تنها دو هفته بعد از ملی کردن صنعت نفت، شورای امنیت ملی امریکا با سیا موافقت می‌کند که “در قضیه ملی شدن نفت نمی‌توانیم بی‌طرف باشیم و باید با شدت هر چه بیشتر از انگلستان حمایت کنیم. ایران قرارداد قبلی را زیر پا گذاشته است. ملی شدن نفت الگو می‌شود برای کشور های نفتی مثل عراق. ما باید حداکثر توانمان را بکار بگیریم که این شرایط را متوقف کنیم”.

آیزنهاور در اظهار نظری کم سابقه و با جزئیات در جلسه کابینه می‌گوید: “ ما باید به سرمایه‌گذاری هنگفت انگلستان در ایران احترام بگذاریم. پیشنهاد (پروپوزال)انگلستان بسیار منطقی است و ما نمی‌خواهیم روابطمان را با انگلستان به هم بزنیم. ایران بعنوان یک نمونه موفق ملی کردن نفت می‌تواند آثار تهدید کننده جدی بر عواید نفت آمریکا در سایر نقاط جهان داشته باشد.”

پروپوزال انگلستان که آیزنهاور بدان اشاره و تاکید می‌کند که پیشنهادهای متعارف و منطقی است و امریکا از آن حمابت و ایران آن را رد می‌کند، مسئله ی پرداخت خسارت در اختلافات بین المللی را مسکوت می‌گذاشت. در واقع مصدق هیچگاه پروپوزال آخر را رد نکرد، و در مقابل خواست این مسئله شفاف شود که جبران خسارات بین المللی باید براساس قیمت نفت در زمان حاضر باشد و نه بر اساس پیش بینی سود تخمین زده شده‌ی شرکت نفت انگلستان تا انتهای قرن. او معتقد بود انگلستان چنان سود هنگفتی می‌خواهد که ایران برای دهه های بعدی در یک وضعیت برده‌داری و استعماری گرفتار خواهد شد.

با وجود اینکه بسیاری معتقدند کودتا ربطی به نفت نداشت، این ۳۷۵ سند با متن قرارداد کنسرسیوم نفتی سال ۱۹۵۴ پایان می‌یابد و نفت را از حالت ملی خارج می‌کند و مدیریت آن را به دست شرکت های نفتی غرب می‌دهد.

@MostafaTajzadeh
📝📝📝یک دنیا چای!!

✍🏼رحیم قمیشی

از عملیات خسته برگشته بودیم داخل خط، تمام شب را وسط خاک ها و تیر و خمپاره، بیداری کشیده، جلو رفته، عقب برگشته، و حالا داخل سنگرهایی خالی مستقر شده بودیم.
تیرماه 1362 منطقه جنوب، ساعت از 9 گذشته بود، همه خسته و کوفنه، کسی توان راه رفتن هم نداشت. ولی اسماعیل نویدی هوس چای کرده بود. می گفت بوی چای را حس کرده ام.
گفتم اسماعیل تو دچار توهم شده ای!
قبول نمی کرد، می گفت مطمئنم کسی چای تازه دم درست کرده!
پانصد ششصد متر من را هم دنبال خیالش کشاند.
مطمئن بودم اشتباه کرده فقط برای اینکه دلش نشکند همراهش رفتم.
به یک سنگر رسید، گفت همین است...
پسر جوان خوش سیمایی از سنگر درآمد.
همین که دید دو نفری مثل جاسوس ها آنجا ایستاده و سنگرش را برانداز می کنیم، اشاره ای کرد که برویم داخل.
عجیب بود... داخل سنگر با علف های خشک آتشی مهیا کرده بود. کتری سیاهی روی آتش غُل می زد. قوطی های خالی کمپوت آماده برای چای ریختن...
تعریف می کرد چای خشک و قند از همان دیشب داخل کوله اش بوده و تمام مسیر رفت و برگشت و زیر آتش با خودش حمل شان کرده بود!
چه چای خوش طعم و بویی هم شده بود... لب سوز و لب دوز، با قند فراوان و سه نفر که انگار دنیا را به ما داده بودند.
گفتم اسماعیل تو از چند صد متری چطور بویش را حس کردی!
جواب داد "تو چای خور نیستی که بوی چای را حس نمی کنی... من چند کیلومتری هم بود حتما حسش می کردم"
پسرک خوشحال می رفت بیرون یکی یکی چای دوست ها را دعوت می کرد...
شده بود قهوه خانه مش قنبر
همه چمباتمه نشسته، چای فوت می کردیم...

دیروز آقای متشخصی سوار ماشینم شد.
تکه کلامی که هر دو دقیقه یک بار با تاکید تکرارش می کرد "اطلاع دارید که در کشور چه خبر است!!"
منظورش دزدی بود و پارتی بازی و بی حرمتی و اختلاس و فساد.
تلفن هایش هم همه اش در مورد پول بود و سر مچ گیری و کلاهبرداری...
رقم هایش همه میلیاردی بود! 30 میلیارد را از این بانک در بیاوریم ببریم آن بانک...
در تلفن هایش باز تکرار می کرد "آقا می دانی که در مملکت چه خبر است!"
دیگر حالم واقعا داشت بد می شد!
رویم نشد بگویم آقا سی میلیارد داری و مملکت همه دزدند؟؟

نمی دانم بعضی ها در عمرشان اصلا عاشق شده اند
زیبایی را می توانند ببینند
صدای پرنده ها را می شنوند
لطافت محبت را حس کرده اند
گمشده ای دارند...
بچه هایی که هنوز کلاس می روند
نیمکت بستنی فروشی ها
قهوه خانه ها
بوی یک فنجان قهوه
یک استکان چای تازه دم...

ما چه؟!
گم شده ای داریم؟
اگر اهل چای که باشیم از یک کیلومتری بویش را حس نمی کنیم؟ راست می گفت اسماعیل...
اگر اهل دل باشیم دلدارها را حس نمی کنیم؟
وسط خیابان های شلوغ هم!
اهل خنده باشیم دنیا برایمان خندان نیست؟
اهل عشق باشیم عشق نمی کنیم، با هر اتفاقی

معلوم است اهل اختلاس باشیم و زد و بند...
همه کشور در حال دزدی است!
همه در حال کلاهبرداری هستند!

- "آقا اطلاع دارید در کشور چه خبر است!"

کاش باز سنگری بود کمی علف های خشکیده، یک کتری سیاه، چهار قوطی کمپوت نَشُسته...
و یک دنیا عشق
کاش دل مان هنوز عاشق بود!

@ghomeishi3

@MostafaTajzadeh
🗞 بسته یادداشت‌ها و مقالات روز | شماره ۶


چشم‌ها منتظر «کیمیا»گری دوباره‌ی «دخترِ ایران»

✍🏻 رضا کدخدازاده - دبیر تحریریه وطن یولی (راه وطن)


شورای جدید، بافت تاریخی و گردشگری را حفظ نمایند

✍🏻 احمد حکیمی‌پور


روایت ۲۰ سال تشنگی و فقر/ به «کلاته نظر» نگاه کنیم

✍🏻 ناصر جعفرزاده - خبرگزاری مهر


به ترامپِ پسر گفتم ایمیل ها را از طریق ویکی لیکس منتشر کند

✍🏻 ژولین آسانژ


جریانی در حوزه، محور اصولگرایان شده‌ است / شاگردان تندخو تربیت می‌کنند و برای مردم شأنی قائل نیستند

✍🏻 علی شکوهی


اندیشه‌محوری یا تن‌پرواری؟

✍🏻 حبیب نبوی


کارکردهای اخلاق در جامعه

✍🏻 کانال نیلوفرانه



بحران آب

✍🏻 امیرحسین سعادت - دانشجوی سیاست گذاری اجتماعی دانشگاه علامه

@MostafaTajzadeh

https://goo.gl/D8LVQW

❇️ مطالب فوق را می‌توانید با کلیک بر روی گزینه "INSTANT VIEW" بخوانید:
📝📝📝یکی از راههای ارزیابی جایگاه کنونی، عملکرد و چشم انداز آینده هر چهره، حزب و جریان سیاسی بررسی مقولات فوق از منظر رقبا است.
بر این اساس تحلیل سایت اصولگرای جهان نیوز را درباره موقعیت فعلی‌ و برنامه‌های آتی اصلاح‌طلبان بازنشر می‌کنم. نکته برجسته در این به اصطلاح "گزارش سیاسی" نگرش نویسنده یا نویسندگانش به مقوله انتخابات است. از دید ایشان تلاش و برنامه‌ریزی اصلاح طلبان برای پیروزی در انتخابات نوعی دسیسه و توطئه قلمداد می‌شود. هم چنان که آیت‌الله جنتی قبلا از توطئه انتخاباتی اصلاح طلبان بمنظور کسب اکثریت کرسی‌های مجلس خبرگان سخن ‌گفته بود.
در جانب مقابل در گزارش مذکور حساسیتی به دخالتهای نظامیان و نهادهای انتصابی در انتخابات دیده نمی شود. با وجود این تحلیل فوق ارزش خواندن دارد و دست برتر اصلاح طلبان را در سیاست و جامعه و در افکار و آرای عمومی از دید رقیب نشان می دهد.
✍️سید مصطفی تاجزاده
@MostafaTajzadeh
👇🏻👇🏻👇🏻
📝📝📝خیز دوباره فتنه گران برای نفوذ در ارکان نظام
❗️فتنه ای که اصلاح طلبان در حال تدارک اش هستند
✍️جهان نيوز
بخش اول
خیز دوباره فتنه گران برای نفوذ در ارکان نظام از لابی ها وراهروهای دولت و شوراها می گذرد و آنها اینبار به نظر می رسد تدارک ویژه ای برای آینده کشور دیده اند.
فتنه ای که اصلاح طلبان در حال تدارک اش هستند
به گزارش جهان نيوز،در پشت پرده سیاست ایران، بازیگرانی حضور دارند که مهره های بازی را به صورت ها و در رنگ و لعاب های خوش آب و رنگی می چینند تا در لحظه حساس و حیاتی ضرباتشان را بر رقبا و حتی بر پیکره نظام وارد سازند. از روزهای آغاز انقلاب جریان ها و گروه های با انقلاب و جمهوری اسلامی زاویه پیدا کردند. با از میان رفتن این گروه ها که اکثرا رویه خشن و مسلحانه را در پیش گرفته بودند، نوعی اتکا به راه حل های مسالمت آمیز میان چپ ها و راست ها برای رسیدن به قدرت سیاسی پذیرفته شد ولی این رویه از سال های میانه دهه 70 توسط جریان اصلاحات که به تازگی به قدرت مجریه و مقننه رسیده بود بر هم زده شد. آنها خواهان سهم بیشتر و غیرمشروع از قدرت بودند و برای رسیدن به این هدف دست به دامان فتنه آفرینی شدند.

اصلاح طلبان در دهه 80 نیز دست از فتنه برنداشتندو یکی از عظیم ترین حضور مردم در انتخابات بعد از انقلاب را به کام ملت و نظام تلخ کردند و فرصت بی نظیری برای دشمنان نظام جهت فشار و تحریم فراهم آوردند. حاشیه نشینی این طیف از قدرت چند سالی بیشتر طول نکشید و بار دیگر آنها با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور، روحیه تازه ای گرفتند و با تشکیل اتاق های فکر، طرح های جدیدی برای بازگشت خود به قدرت برنامه ریزی کردند. از همان آغازین روزهای زمامداری سکان اجرایی توسط روحانی سخن از رحم اجاره ای و دوران گذار برای نرومالیزاسیون شد. انتخابات مجلس دهم و تشکیل اقلیت قوی توسط اصلاح طلبان در مجلس زمینه ای برای انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای 96 بود و این بار نیز روحانی به عنوان تنها نامزد مورد حمایت اصلاح طلبان به پاستور راه یافت و پس از 3 دوره شورای شهر، جریان اصلاحات مهمترین شورای کشور یعنی تهران را برای خود قبضه کرد.

ولی ورای این قسم از مردمسالاری دینی نظام جمهوری اسلامی که مسیری هموار برای رقابت و دستیابی به قدرت برای جریان های سیاسی باز می کند. در پشت پرده تصمیم سازی های اصلاح طلبان، نفرات و سیاست های دیگری در جریان است که به هیچ وجه به رویه های قانونی و ابزارهای مردم سالاری دینی پایبندی ندارند. این روزها تاجزادها، رمضان زاده ها، کرباسچی ها و ... در حال تعیین سیاست ها و راهبردهای جریان اصلاحات و دولت دوازدهم هستند و به حسن روحانی توصیه می کنند به فکر بعد از 1400 باشد.

هیچ ایرادی ندارد که گروه های سیاسی از راه قانونی به قدرت دست یابند و با انتخابات و مردمسالاری و رویه قانونی اصول بازی سیاسی را قبول کرده و در صورت دستیابی گروه رقیب به قدرت خویشتنداری داشته باشند اما اصلاح طلبان در خیز مجدد برای کسب قدرت سعی می کنند تا به هر روشی شده قدرت را برای همیشه در چنگال خود داشته باشد. اخیرا تاجزاده در مصاحبه ای عنوان کرده که اصولگرایان هیچ شانسی برای بازگشت مجدد به قدرت ندارد و تنها در صورت اشتباه اصلاح طلبان این شانس ممکن است در اختیارشان قرار گیرد. چنین نگاه تحقیرآمیزی به رقبای سیاسی ماحصل رویکرد دیکتاتورانه و سلبی آنها به عرصه سیاسی و قدرت است. بی جهت نیست که در زمان دستیابی اصولگرایان به ارکان قدرت، اصلاح طلبان آنها را متهم به تقلب و ... می کنند و با لشکرکشی های خیابانی و هوچی گری رسانه ای سعی در برهم زدن بازی دارند.

به هر حال فتنه گران دو دهه اخیر به تدریج از پشت پرده سیاست اصلاحات به روی پرده تئاتر قدرت اصلاح طلبان بازگشته اند تا مجددا نقش اصلی را برعهده گیرند. تکاپوی آنها برای در دست گرفتن وزارتخانه های مهم در دولت دوازدهم مانند وزارت علوم، وزارت کشور، فرهنگ و ارشاد اسلامی و .. است. در کنار این آنها به یکی از مهم ترین سازمان های عمومی کشور یعنی شهرداری تهران نیز دست پیدا کرده اند. شهرداری تهران با امکانات و زیرمجموعه های فراوانی در حوزه های مختلف از جمله رسانه ای و فرهنگی دارد می تواند پایگاه اساسی برای اصلاح طلبان جهت پیاده سازی سیاست های شان باشد. در دهه 70 بود که روزنامه همشهری به ارگان رسمی حزب مشارکت و کارگزاران تبدیل شده بود و با سرمایه بیت المال تبلیغ اصلاحات و معیارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آنها در دستور کار بود.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝خیز دوباره فتنه گران برای نفوذ در ارکان نظام
❗️فتنه ای که اصلاح طلبان در حال تدارک اش هستند
✍️جهان نيوز
بخش دوم
تدارکات و زمینه چینی ها با استفاده از امكانات و سرمایه کشور برای ایجاد تغییرات بینادی در ارکان قدرت توسط اصلاح طلبان در چند سال اخیر در اختیار قرار گرفته و آنها با بازگشت مجدد ارواح فتنه به روی صحنه قصد دارند تا کارهای نیمه تمام خود را در فتنه های 78 و 88 در آستانه 1400 و پس از آن پیاده کنند. فتنه ای که می تواند با به کارگیری لشکر اعتدالیون به مراتب خطرناکتر از فتنه های قبلی و در قالب نفوذ و تسهیل تغییرات بنیادی در سایر روندها و فرآیندهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی باشد. شاید بتوان سند 2030 را یکی از اقدامات کوچک این جریان خزنده در سال اخیر دانست و به تدریج نقشه ها و سیاست های آنها عیان خواهد شد

@MostafaTajzadeh
📝📝📝 جواهری بنام مریم ؛

" برایش دعا کنید"

✍🏼 دکتر محمد علی نجفی *

در خبرها آمده است که خانم #مریم_میرزاخانی – بانوی افتخارآفرین ایران و یکی از از برجسته ترین ریاضیدانان حال حاضر دنیا – از نظر جسمی شرایط وخیمی دارد و متاسفانه بیماری #سرطان وی که از مدتها قبل بر وجود نازنینش مستولی و تا حدی کنترل شده بود، بخش دیگری از بدن وی را فراگرفته است.

سال 1373- زمانیکه مسوولیت وزارت آموزش و پرورش را داشتم- مریم به همراه دختر خانمی دیگر (خانم #رویا_بهشتی) اولین دانش آموزان سال سوم دبیرستان بودند که قبل از ورود به دوره پیش دانشگاهی به عضویت #تیم_المپیاد_ریاضی دانش آموزی کشور انتخاب و به مسابقات بین المللی اعزام شدند.
با توجه به سن کم این دو و اینکه هنوز سال سوم را هم تمام نکرده بودند، انتظار زیادی از آنها نداشتیم، ولی در کمال شگفتی، هر دو در المپیاد جهانی #مدال_طلا گرفتند و عملکرد تیم ایران موجب حیرت همه شرکت کنندگان گردید و مریم در میان دانش آموزان دختر شرکت کننده در المپیاد، رتبه اول را کسب کرد.
از آنجا مریم به عنوان دارنده استعدادی درخشان در حد نبوغ شناسایی شد و در سال بعد هم با کسب نمره کامل المپیاد ، نه تنها مدال طلای خود را تکرار کرد ، که در میان کل شرکت کنندگان #نفر_اول شناخته شد . مریم برای ادامه تحصیل #دانشکده_ریاضی_دانشگاه_شریف را برگزید و خوشبختانه من هم از نزدیک در جریان موفقیت های درخشان و پیشرفتهای وی قرار داشتم .
بعد از گذراندن دوره کارشناسی به #دانشگاه_هاروارد رفت و پس از اخذ مدرک دکتری با درجه عالی ، به عنوان #استاد_دانشگاه_معروف_پرینستون مشغول به کار شد و نوآوریهای ذهنی و خلاقیت های خیره کننده وی منجر به کسب جوایز و افتخارات متعدد علمی و نهایتا به اهداء #مدال_فیلدز – بزرگترین و معتبرترین جایزه ریاضی دنیا که به نوعی نوبل ریاضی شناخته می شود- به او شد.
مریم را می توان در عالم ریاضی با #بزرگترین_ریاضیدانان_دنیا مانند #امی_نوتر مقایسه کرد و بدون شک آثار او در ریاضیات تا سالهای متمادی مورد استفاده و بحث مجامع علمی ریاضی دنیا قرار خواهد داشت.
اما آنچه مرا در طول این سالها پیش از پیش از نبوغ ریاضی مریم تحت تاثیر قرار داده است ، سجایای اخلاقی و بخصوص سادگی و تواضع علمی و سایر خلقیات نیکوی اوست که از وی یک انسان به تمام معنی ساخته است .
مریم واقعا یک جواهر است و نه تنها برای زن ایرانی که برای همه بانوان جهان می تواند الگوی فروتنی و انسان دوستی در کنار توانمندی علمی و ذهنی باشد .
وی به کشورش #ایران عشق می ورزید و در طول سالهای اقامتش در آمریکا بارها به ایران سفر کرد و #ریاضیدانان_ایرانی را از نتیجه تحقیقات خود بهره مند ساخت.

اندوه بزرگی است اگر دنیای ریاضیات و جامعه علمی ایران ، به این زودیها مریم عزیز را از دست بدهد. هنوز ناشناخته های ریاضی زیادی است که ممکن است با خلاقیت های او شناخته شوند و نبوغ مریم می تواند برای سالیان دراز پیشرفت های بزرگی را در علم ریاضی محقق سازد و لذا جا دارد که از همه هموطنان درخواست کنم که برای بازگشت سلامتی به وجود عزیز او دعا کنند.

🔺*مشاور رییس جمهور
🔺وزیر اسبق آموزش و پرورش

@rassadiran

@MostafaTajzadeh
📝📝📝وا مصيبتا بر جامعه اي كه "عصب سوخته" شود!

✍🏼رخشان بنى اعتماد

سالها پيش به عيادت زن جواني كه خودسوزي كرده بود رفتم . شدت جراحت اش بسيار بالابود. شوكه شدم از صورت خندان و بي نشان از هيچ دردش كه تنها بخش پانسمان نشده همه بدن سوخته او بود . به راحتي حرف مي زد و انگار مي خواست به زبان بي زباني به من بفهماند كه خوشحال است از اين كه تلاش اش براي خودكشي بي اثر مانده و زنده است . خوش باورانه به دكتر معالج اش گفتم كه چه معجزه اي ! حالش كه خوب است و درد ندارد . جواب دقيق تخصصي دكتر به يادم نيست ولي واژه " عصب سوخته " از لابلاي حرف هاش هرگز از يادم نرفت چون دو روز بعد زن جوان مُرد ...
جامعه ما " عصب سوخته" شده ، زخمي و زخم خورده از دردهايي كه تا عمق استخوان و رگ و پِي هاي مان را به آتش كشيده ، اما انگار نبايد همچنان واقعيت را باور كنيم .
باور كنيم كه جامعه نياز جدي و عاجل به آسيب شناسي اجتماعي دارد.
باور كنيم كه زير نقاب دروغين اخلاق بر ظاهر جامعه ، چه تعفني از اميال سركوب شده و جواب نگرفته غليان مي كند .
باور كنيم كه ناديده گرفتن نيازها و نبود امكان براي تخليه فشار غرايز طبيعي مي تواند هر انسان كم ظرفيتي را به هيولاي دريده و افسار گسيخته اي مبدل كند .
باور كنيم آموزش هاي هشدار دهنده از سنين كودكي يك ضرورت است و تا حد بسيار زيادي مي تواند اين طفل معصومان را از خطر آزار نه فقط منحرفان جنسي ، حتا محارم خود محافظت كند .
باور كنيم سيستم آموزشي مطيع پرور و فرمانبردار استقلال شخصيتي و " نه " گفتن را از كودكان ما گرفته است .
باور كنيم كه سرپوش گذاشتن بر واقعيت هاي هولناك هر روزه و تكرار شونده در جامعه و ماله كشيدن بر حفره هاي عميق موجود، نياز به جراحي هاي جدي براي راهكارهاي عاجل دارد .
واقعيت است كه همه ما " عصب سوخته " شده ايم . از تكرار مصيبت هاي مكرر و مكرر ...
و نه بي قيدي و بي دردي .
جواب نگرفته از چرايي يك فاجعه ، مصيبتي ديگر بر سرمان هوار مي شود . بي دليل نيست كه اجازه تجمع براي عمومي كردن هيچ اعتراضي صادر نمي شود ، چون براي گرفتن جواب سوال هاي بي شمار سالها بايد به تحصن بنشينيم.
تا زماني كه به مصداق اسم هوشمندانه فيلم پوران درخشنده ، " هيس، دخترها فرياد نمي زنند " و اثبات اين واقعيت كه " هيس ، پسرها هم نبايد فرياد بزنند " و " هيس ، فرياد كه هيچ ، هيچكس حق طرح سوال ، حق اعتراض ، حق آموزش مراقبت هاي دفاعي لازم به بچه هاي در معرض آسيب ، باسونامي غرايز فرو خفته و سركوب شده كمين گرفته در هر كوچه ، پس كوچه اي را ندارد " . ( هيس ، موضوعات كو چكي مثل " آتنا " را بزرگ و سياه نمايي نكنيد ، كارهاي بزرگ تر فرهنگي مثل لغو مجوز كنسرت و توقيف فيلم هاي سينمايي و پايين آوردن ديش هاي ماهواره و رعايت حجاب ظاهري در الويت است.

@MostafaTajzadeh
📝📝📝آتنا و ستایش/ تجاوز، رسانه ای شدن و 2030
✍️ امین_بختیاری


🔹اول
ستایش قریشی و آتنا اصلانی تنها دو مورد از موارد متعددی از تجاوز به کودکان هستند که در کشور رخ میدهد. اما چرا آتنا و ستایش به ناگهان مهم میشوند؟ ستایش پس از عمل تجاوز به طرز وحشیانه ای با اسید از بین میرود و آتنای عزیز هم پیکرش تکه تکه میشود و خبر هر دو خیلی سریع در تمامی مجاری رسانه ای داخلی و حتی خارجی توزیع میشود. مهمترین علت حساس شدن جامعه و افکار عمومی ایرانی به پدیده تجاوز همراه قتل در مورد این دو کودک، نه اصل مساله که «رسانه ای شدن فاجعه» و حساسیت بالای جامعه ایرانی به مسائل این چنینی است.

روزانه در دادگاههای کشور پرونده های متعددی با موضوع تجاوز به کودکان تشکیل میشود که هیچ یک احتمالا به گوش ما نمیرسد. این البته به جز موارد دیگر تجاوز است که کودکان از ترس خود به والدین ابراز نمی کنند و یا خانواده ها از ترس آبرو و تهدید احتمالی متجاوز تمایلی به پیگیری آن پیدا نمیکنند. درکنار همه این موارد متاسفانه آمارهای مربوط به آسیب های اجتماعی از دیرباز در کشور، محرمانه تلقی میشده و به همین دلیل هیچگاه آمار دقیقی از آسیب های اجتماعی خاص همچون روسپی گری، تجاوز به عنف و موارد مشابه به دست نمی آید.

📝بنابراین وضعیت این گونه آسیب ها بسیار اسف بار تر از آن است که به چند مورد رسانه ای شده همچون مورد آتنا یا ستایش محدود شود.

🔹دوم
این روزها پس از قتل آتنا در شبکه های اجتماعی صحبت از 2030 باز هم روی بورس افتاده است.گروهی، موضوع آتنا را به اجرا نشدن سند نسبت میدهند و گروهی دیگر نیز از تجربه کشورهایی که سند را اجرا کرده اند و اتفاقا آمارهای تجاوز در آنها به شدت بالاست سخن میگویند. هر دو گروه البته تنها درگیر یک بگو مگوی سیاسی هستند و نه چیزی بیشتر. دعوایی سیاسی که این بار قتل آتنا بهانه ی خوبی برای آن شده است. اما واقعیت ماجرا چیست؟

واقعیت این است که فارغ از ارزش گذاری سند 2030، اجرا یا عدم اجرای چنین اسنادی علت تامه ای برای وقوع یا عدم وقوع فجایعی همچون فاجعه آتنا نخواهد بود. کشور، سالهاست که برای حوزه های مختلف، اسناد بالادستی تنظیم میکند با این حال آنچه در عمل رخ میدهد چیز دیگری است . به نظر میرسد واگذار کردن همه مسولیت آنچه برای آتنا و ستایش رخ داد به یک سند مصداقی بارز از روحیه فرافکنی و شانه خالی کردن از زیر بار مسولیت در ما ایرانیان است. فقط چند سوال:

حتی اگر قائل به اجرای 2030 برای جلوگیری از تکرار این فجایع باشیم، این سند مربوط به حوزه آموزش و پرورش است که شروع آن حداقل به دوره دبستان یعنی آغاز 7 سالگی یک کودک بر میگردد. این در حالی است که بسیاری از تجاوزها قبل از این سن رخ میدهد، برای آنها باید چه کرد؟

چه میزان از والدین ایرانی از نحوه آموزشهای درست جنسی به کودکان آگاهی دارند و از این میان چند درصد آنها کودکان خود را از سه سالگی در این موارد آموزش میدهند؟

صدا و سیما و رسانه های رسمی در کشور چه قدر خود را متعهد میدانند تا آموزش های «لازم» جنسی را برای خانواده ها و فرزندان(هر یک به زبان خود) در دستور کار برنامه سازی قرار دهد؟

در حال حاضر سازمان های مردم نهاد (NGO) مختلفی در زمینه آسیب های اجتماعی و آموزش مربوط به کودکان در کشور فعالیت دارند. دولت و نهادهای مرتبط چه قدر به این سازمانها بها میدهند؟

پس از وقوع و رسانه ای شدن این قبیل فجایع، جای بررسی های روان شناختی و جامعه شناختی برای فهم ابعاد دقیق تر موضوع کجاست؟ آیا صرف بررسی های حقوقی کفایت کننده جلوگیری از تکرار است؟
و...
به نظر میرسد ساده کردن موضوعات همیشه هم راه حل مساله نیست، گاهی لازم است به موضوع کمی پیچیده تر بیاندیشیم.


@IranSociology
@MostafaTajzadeh
🗞 بسته یادداشت‌ها و مقالات روز | شماره ۷


آری، ما ملتی بی‌چاره‌ایم!

✍🏻 محمدحسین غیاثی


امنیت ، ارمغان مرزهای پررونق

✍🏻 پدرام سلطانی


حکومت فکرش را تحمیل نکند / با آدم‌های متفاوت‌اندیش درافتاده‌ایم؛ جرأت فکر کردن کم شده

✍🏻 رسول جعفریان


رئیسی؛ کنش‌گری سیاسی یا نیروی اجتماعی؟

✍🏻 پرویز امینی


کابینه با کجا باید هماهنگ شود؟

✍🏻 محمدجواد روح


رسانه‌ها جرات نقد شاه را نداشتند!

✍🏻 محمدطاهر کنعانی

@MostafaTajzadeh

https://goo.gl/gcF1gN

❇️ مطالب فوق را می‌توانید با کلیک بر روی گزینه "INSTANT VIEW" بخوانید:
📝📝📝بازخوانی گفت و گوهای مکتوب من با علی مطهری

نامه نگاری من با دکتر علی مطهری از دوران اصلاحات آغاز شد. اگرچه در دو جبهه آرایش گرفته بودیم ولی گذشت زمان دیدگاه ما را به هم نزدیک کرد و امروز هر دو بر اجرای کامل و بدون تنازل قانون اساسی، دفاع توامان از استقلال و آزادی، حمایت از برجام و نفی ماجراجویی، جنگ‌طلبی و تحریم‌خواهی در عرصه بین‌المللی، مقابله با تک‌صدایی و مخالفت با حصر و ممنوع التصویری و...تاکید داریم. باوجود این هنوز در برخی مسائل بویژه در قلمرو امور فرهنگی اختلاف نظرهای گاه جدی داریم.
در بهمن سال ۱۳۸۹نامه‌ای در تفاوت "واجب بودن" حجاب با "اجباری کردن" آن به آقای علی مطهری نوشتم. وی در همان ماه نامه‌ای در جوابم نوشت که متن کامل آن البته چند ماه بعد در اوین بدستم رسید. به دلیل آنکه نامه دکتر مطهری موضوعات مختلفی را دربرمی‌گرفت و نیاز به توضیحات مفصل داشت، دو نامه جدا که فقط یکی از آن دو به "حجاب" اختصاص یافت، برای او ارسال کردم.
در این روزها که مجددا موضوع "اجباری" بودن یا نبودن حجاب مورد بحث قرار گرفته است، بازنشر آنها را با اندکی اصلاح مفید دیدم. در زیر متن کامل نامه دکتر مطهری را ملاحظه می‌فرمائید. در پست بعدی دو جوابیه من به ایشان را مشاهده خواهید کرد.
با احترام
سید مصطفی تاجزاده
۲۴ تیر ۱۳۹۶

متن پاسخ علی مطهری
جناب آقای تاجزاده!
با اهداء سلام و آرزوی سعادت، نامه مفصل جنابعالی خطاب به اینجانب، از طریق پایگاه‌های اطلاع‌رسانی به دستم رسید و خواندم. آنچه که دربارة حوادث بعد از انتخابات و ورود نظامیان به عالم سیاست و اقتصاد و مقایسه با سیر معکوس آن در ترکیه و به طور کلی اهمیت برقراری نظام دموکراسی گفته‌اید، مطالب قابل تأملی است و اینجانب در مواقع مختلف به آن پرداخته و نظرات خود را بیان کرده‌ام.
اجمالاً عرض می‌کنم در حوادث بعد از انتخابات، همان طور که امثال جنابعالی به دلیل قطعی گرفتن تقلب از قبل از برگزاری انتخابات، مقصر بوده‌اید، کسانی از دولت هم که به گونه‌ای عمل کردند که شبهه تقلب را تقویت نمود مقصر بوده‌اند و روزی طرفین باید در دادگاه صالح پاسخگو باشند.
نامه شما نشان می‌دهد که در عمل به توصیه‌های امام خمینی(ره) و رهبرگرانقدر انقلاب، در آثار شهید آیت‌الله مطهری دقت‌نظر و تعمق دارید، برخلاف بسیاری از مدعیان اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی که شاید حتی یک کتاب از ایشان مانند «آیندة انقلاب اسلامی ایران» را هم نخوانده باشند، در حالی که اگر آثار استاد مطهری مبنا قرار گیرد بسیاری از اختلافات فکری کنونی از میان برداشته می‌شود؛ از این نظر جنابعالی را تحسین می‌کنم. البته این توجه شما منحصر به امروز نیست و شما از ابتدای پیروزی انقلاب، بلکه قبل از آن، زمانی که امام خمینی آیت‌الله مطهری را مرجع فکری انقلابیون معرفی نمودند به این امر اهتمام داشتید، گرچه گاهی استفاده ابزاری از این آثار می‌کنید و مصداق «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» می‌شوید و این امر در نامة اخیر شما نیز هویداست.
@MostafaTajzadeh
متن کامل را در زیر بخوانید :
https://goo.gl/ZAeK4Y