فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝آگاهی بخش در مورد حوادث اخیر روسیه

✍️هادی خسروشاهین

ویاچسلاو کنستانتینوویچ فون پلهوه، وزیر کشور نیکلای دوم جمله معروفی دارد که شاید بازگوکننده حال و روز امروز روسیه باشد: «آنچه روسیه به آن نیاز دارد یک جنگ کوتاه پیروزمندانه است. هر حاکمی آرزوی یکی از آنها را دارد.» این جمله احتمالا پیش از جنگ اوکراین بارها در ذهن پوتین حک شده بود؛ به همین دلیل هم بود که او در جنگ کریمه سعی کرد در کمترین زمان ممکن به پیروزی برسد. جنگ در ۲۰فوریه۲۰۱۴ آغاز شد و در ۲۱مارس۲۰۱۴ به پایان رسید: یعنی حدود یک‌ماه اما کارنامه جنگی پوتین به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ «سه جنگ پیروزمندانه کوتاه».

او در چچن، گرجستان و سوریه نیز محبوبیتش را هم در افکار عمومی تضمین کرد و هم به رقبای داخلی‌اش یادآوری کرد که تلاش برای برانداختن ولادیمیر چه قمار وحشتناکی می‌تواند باشد. همه آن رقبا از سرنوشت مخالفان وی در حوزهای تکنوکراتیک، الیگارشیک و سیاسی با خبر بودند. همه حذف شدند تا فقط پوتین بماند و رقبای بالقوه نیز حتی تصور تلاش برای کنار زدن وی را به ذهن راه ندهند.

پوتین بهتر از هر مورخ خارجی از تاریخ پر فراز و فرود کشورش مطلع است. او به خوبی می‌داند که تاریخ روسیه به‌دلیل جامعه همیشه ضعیفش تاریخ تزارها و دولتمردان است، نه تاریخ مردمان قهرمان (برخلاف تاریخ اسطوره‌ای ایران که در مقاطعی پهلوان و شاه شانه به شانه هم می‌زنند) اما همین تاریخ گواهی می‌دهد که ساخت قدرت چه نزاع‌های خونینی را پشت سر گذاشته است. از دوازده امپراتور آخر دودمان رومانوف، شش امپراتور با خشونت جان باختند. پتر سوم یکی از آنها بود. او در فوریه۱۷۶۲ و در سن ۳۴سالگی تزار شد؛ اما مدت سلطنتش بیشتر از ۱۸۵روز طول نکشید. او که خود اصالتا آلمانی‌تبار بود، دست به یکسری اصلاحات زد که نتیجه آن بر باد دادن همه دستاوردهای پرهزینه روسیه در جنگ علیه پروس پیش از به قدرت رسیدنش شد. کلکش را همسرش کاترین دوم و نگهبانانش کندند. در این کودتای خودی‌ها، وی از قدرت عزل و در قلعه روپشا زندانی شد و همان‌جا به دست نزدیکان کاترین مسموم شد. برخی حتی معتقدند که او در این قلعه توسط نگهبانان خفه شد. پس از اینکه کاترین دوم سکته مغزی کرد، پسرش پل اول به قدرت رسید.

جنگ روسیه و ژاپن در سال‌های ۱۹۰۵-۱۹۰۴ و جنگ جهانی اول به انقلاب بلشویکی منجر شد و به حکومت تزارها پایان داد. در واقع آنچه تحت عنوان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ خوانده می‌شود یک انقلاب نبود، بلکه انقلابی در درون انقلاب بود. انقلاب اول در فوریه آن سال انجام شد؛ به‌گونه‌ای‌که نیکلای دوم سرنگون و اصلاحات اساسی انجام شد و همین اصلاحات زمینه انقلاب دوم در اکتبر را فراهم آورد. با این همه چند ماه پس از انقلاب دوم نیکلا و خانواده‌اش به دست بلشویک‌ها به قتل رسیدند.

این‌چنین است که تغییر و تحولات اغلب خونین روسیه از پایین به بالا نبوده است (بعد افقی قدرت) بلکه به شکل عمودی و از بالا به پایین انجام شده است. از همین رو تاریخ روسیه پر از توطئه نخبگان در قدرت علیه یکدیگر است و یکی از عواملی که زیر پای حاکمان را خالی می‌کند، همین جنگ‌های ناموفق و فرسایشی است. شاید از این حیث یکی از عوامل فروپاشی حکومت کمونیست‌ها را هم بتوان به اتلاف منابع سنگین در جنگ فرسایشی افغانستان در حدود یک دهه مرتبط کرد.

هفته‌نامه نیوزویک در گزارشی با عنوان «پوتین افزایش محبوبیت پریگوژین را دست کم می‌گیرد» نوشت: «محبوبیت یوگنی پریگوژین در میان مردم روسیه در حال افزایش است؛ زیرا او خود را در مقابل مقامات ارشد کرملین قرار می‌دهد و خود را به‌عنوان یک چهره ضد نظام در میان جنگ شدید ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در اوکراین قرار می‌دهد.»

از همین‌جاست که می‌توان در حوزه پیامد جنگ‌ها به جز مساله سقوط حاکمان، به موضوع ظهور پدیده‌ها و چهره‌های جدید نیز پرداخت. یعنی جنگ‌ها همان‌قدر که بی‌رحمند و قربانیانی در عالم سیاست و حوزه عمومی می‌گیرند، به ظهور پدیده‌ها و چهره‌های جدید هم کمک می‌کنند.

ظهور این چهره جدید نشانی از بروز روند استهلاک قدرت در کرملین و از پرده برون‌افتادن اختلافاتی است که زیر سایه جنگ نهان شده بودند. هر چه هست قدرت مستقر در مسکو با روزها، هفته‌ها و ماه‌های سختی مواجه خواهد بود./دیپلماسی
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝تاملی درباره «زندان»

✍🏻گلشن۲

«#زندان» که در ادبیات رایج ما به جایی گفته می شود که افراد در آن حبس می شوند تا به حکم قانون، دوران محکومیت جزایی خود را سپری کنند، هیچ گاه مجازاتی عبرت آموز و یا بازدارنده نبوده است. چنانکه چه بسیار محکومانی بوده اند که عامدانه مسیرشان بارها به زندان ختم شده است.

اما چرا زندان با آن همه عوارضی که دارد، مجازاتی بازدارنده نیست؟ و چرا با وجود اینکه نامش در نامگذاری قضایی به «ندامتگاه» تغییر یافته، تاکنون در اغلب موارد، سبب ندامت محکومان نشده است؟!

به نظر می رسد که برای بررسی این موضوع، باید به عوامل متعددی پرداخت که یکی از آنها، شرایطی است که زندان در روان محبوسان ایجاد می کند. برای درک بهتر این وضعیت، می توان دست به آزمایشی ساده زد، هرچند که با این کار تنها می توان به یکی از جنبه های منفی زندان، آنهم به صورتی ناقص پی برد. لذا تصور کنید که مجبورید(با تاکید موکد بر اجبار شخص)، در اتاقی به مساحت ۲ در ۲ متر که درب آن قفل شده و تنها روزنه اش، پنجره ای کوچک در قسمت فوقانی درب آن است، بمانید. و اجازه ندارید، ساعت خود را نیز به همراه داشته باشید. همچنین همراه داشتن هرگونه وسایل شخصی و...نیز ممنوع است. در همین حال، کافیست که تنها چند ساعت را در این حالت سپری کنید، نتیجه اش تقریبا برای تمامی تجربه کنندگان یکسان بوده و با این وضع کلی قابل ترسیم است که؛ اولا «حس خفگی بیشتر از حس نفس کشیدن آزار دهنده بوده» و ثانیا «به دلیل عدم اطلاع از زمان، حس طولانی تری به شخص درخصوص ماندن در آن اتاق دست داده است.»

با این تجربه، ممکن است سوالی مهم در میان پاره ای از افکار ایجاد شود که پس چگونه است عده ای علیرغم این قبیل دشواری ها، عامدا اعمالی را مرتکب می شوند که نمی توان مجازاتی جز حبس برایشان متصور  شد؟ و حتی می توان به موضوع مهم تری اشاره کرد و آن اینکه، آیا زندان علیرغم این قبیل دشواری ها عاملی بازدارنده برای جرم احتمالی افراد در آینده بوده است؟ پاسخ به این پرسش ها در وهله نخست، نیازمند توجه به رویکرد روانشناختی است.

شاید داستان «آزمایش زندان استنفورد» را شنیده باشید، آزمایشی که هرچند ناقص بود، اما نتیجه مهمی را آشکار کرد و آن «درونی سازی نقش» توسط زندانی بود، به نحوی که افراد زندانی به این باور رسیدند که یک زندانی هستند و حتی در ناخودآگاه خود نیز از فکر کردن به دنیای بیرون می گریختند، چه رسد به حالتی آگاهانه. لذا این مسأله همچون کلیدی می تواند معمای، بازگشت عامدانه برخی افراد به زندان را حل کند.

بنابراین ترسی که فرد زندان نرفته از روزهای سخت درون حبس برای خود ترسیم می کند، بسیار بیشتر از خود زندان، عاملی بازدارنده است؛ از این رو، زمانی که یک قاضی تصمیم می گیرد فردی را که هیچ گونه سابقه حبسی نداشته است، به زندان محکوم کند، در حقیقت او را یک قدم به رویارویی با #ترس بازدارنده اش نزدیک نموده است و بی تردید چنین تصمیمی، نه تنها مثبت نیست که عاملی برای جهت دادن به زندگی فرد در آینده خواهد بود.

در این میان، بدتر اینکه برخی نظام ها از حربه «#حصر و زندان» برای خاموشی صدای مخالفین سیاسی خود و حتی منتقدین خیراندیش قدرت شان بهره می برند؛ با این تصور که می توانند با زندان، اشخاص را از راهی که می پیمایند یا سخنی که بر زبان می رانند، منصرف سازند. در حالی که استفاده از زندان برای منتقدین، همان اندازه اشتباه بوده که تفکر «حبس اندیشی» در میان قضات، خطرناک است.

اشاره ای به حصر شد؛ چه بد که این «محدودیت» تاکنون در کشورمان، علیه برخی چهره های سیاسی موثر به کار گرفته شده و می شود و اگر نگویم که عوارضش بدتر از زندان است، بی تردید کمتر از رنجی که یک زندانی در ایام حبس تحمل می کند، نیست.

بدون شک تغییر نگاه «زندان محور» از طریق تعیین مجازات هایی غیر از حبس، این فایده را دارد که جامعه را از گسترش سازه هایی به نام زندان، بی نیاز می کند. تجربه زیبای کشور هلند، پیش روی همه ماست که همین اواخر تعدادی از زندان های خود را به هتلی برای گردشگری تبدیل کرد. همین مسأله نشان می دهد که می توان به جای زندان، مجازات های بازدارنده دیگری برای جامعه پذیرساختن مجرمین و مشارکت دادن آنها در مناسبات اجتماعی تعیین کرد.

اما صد افسوس که در اینجا، حتی شانس نخبگان نیز در پیدا کردن تجربه زندان بسیار بالاست(!) و در جامعه ای که گروهی از دانشجویان منتقدش، برخی روزنامه نگارانش و یا عده ای از فعالین احزابش، بدون در نظر گرفتن عوارض روانی حبس، راهی زندان می شوند نمی توان انتظار داشت که این رویکرد سرلوحه امر قضا قرار گیرد.

در پایان خوب است کلام خود را با این بیت از شعر صائب به پایان برم که؛

لامکانی شو که تبدیل مکان آب و گل
نقل کردن باشد از زندان به زندان دگر

در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23381
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
📝📝📝رئیس قوه قضائیه به نقد دعوت می‌کند، اما زیرمجموعه ایشان پرونده‌سازی می‌کنند!

محسن برهانی:

رئیس قوه قضائیه حقوقدانان را به اظهارنظر درخصوص مسائل قوه قضائیه فرا می‌خواند و تصریح می‌کند که دستگاه قضا گوش شنوایی در شنیدن انتقادات دارد، اما برخی زیرمجموعه‌های مستقیم ایشان برای اظهارنظرکنندگان پرونده‌سازی می‌کنند!!

بهترین راه برای اصلاح بسیاری از امور، باز شدن پای مردم و نظارت عمومی به قوه قضائیه و پرهیز از امنیتی‌انگاری ساختمان‌ها و جلسات و رسیدگی‌ها است.

در امنیتی‌سازی آنچنان افراط شده است که حتی مواد خام پژوهش‌های حقوقی به‌صورت عام و پژوهش‌های جرم‌شناختی به‌صورت خاص، محرمانه تلقی شده و در دسترس اساتید و پژوهشگران قرار نمی‌گیرد. وقتی جرم‌شناسان مملکت نمی‌دانند که واقعیت موجود چیست، چگونه پژوهش کنند؟!/ اعتماد

@MohandesMirHosseinMousavi @MostafaTajzadeh
📝📝📝از آمارهای دروغ تا تحقیر آمریکا با اتکاء به منطقی نادرست>>

✍🏻محمدجوادمظفر

۱-آمار های دولتی

از دیرباز به ما آموخته بودند که دروغگویی بزرگترین گناه کبیره نزد خداوند است. می گفتند تمام گناهان را در اتاقی گذاشته و در آن را قفل کرده اند و کلید آن دروغ است!

مدت ها دربارۀ این تعبیر می اندیشیدم و در نتیجه به درستی آن ایمان آوردم که به واقع اگر هر انسانی بپذیرد که هرگز دروغ نگوید، حتی مصلحت آمیز. بنابراین هیچ گناه و خطای فاحشی از او سر نمی زند زیرا تنها همۀ آن اعمال ناشایست را با پشتوانۀ دروغ می تواند انجام دهد وگرنه جرئت انجام آنها را نداشت ،اگر پشت حصار دروغ پنهان نمی شد.

با این مقدمه نگاه کنید به ارائۀ آمارهای گوناگون از سوی مقامات و کارگزاران دولتی پیرامون پیشرفت ها و رفع مشکلات مردم، و ببینید در نتیجۀ این تحولات و اقدامات مشعشع چگونه کشور درحال پیشرفت و ترقی است. اما هنگامی که مردم، تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی به زندگی و مناسبات اقتصادی خود می نگرند ملاحظه می کنند که چگونه پای در گل همچنان فرصت های زندگی حتی «یک زندگی معمولی» را از دست می دهند و گویی آن آمارهای ارائه شده از سوی دولت مردان متعلق به سرزمین دیگری است! و یا ساخته و پرداختۀ آمارسازان و ذهن های معیوب است.

اینجاست که می فهمیم دروغ با یک کشور و منابع انسانی و طبیعی آن چه ها که نمی کند.زیرا بهترین بستر برای بیراهه رفتن وپوشاندن نا توانی هاست. البته از قدیم گفته اند که دروغ هرچه بزرگتر باشد باور کردنش آسان تر است. زیرا مردم می گویند نمی شود دروغ به این بزرگی گفت بنابراین حتما راست است! که دولتیان چنین می گویند. به نظر می رسد که اینان با اتکا به همین منطق این آمارهای عموما غیرواقعی را ارائه می دهند.

۲-تحقیر آمریکا

خانم علم الهدی، همسر رئیس جمهور در ونزوئلا در یک مصاحبه می گوید:« عمر درخت های دانشگاه ما (شهید بهشتی) از عمر آمریکا بیشتر است!»

البته در فضای مجازی به حد کافی با نشان دادن تصاویر و سابقۀ تاریخی دانشگاه که صاحب این قلم نیز از ۱۳۵۲ وارد آن شده ام، بی پایه بودن این سخن نشان داده شد.

اما باید به ایشان گفت با مطرح کردن این سخنان بی پایه و بی اساس (نمی گویم دروغ) چه نتیجه ای می گیرید؟ اگر واقعا خود را استاد دانشگاه می دانید این را هم باید بدانید که رجزخوانی کار شما نیست. رجزخوانی از سوی شما تنها به اعتبار خودتان و جایگاه رفیع هیئت علمی دانشگاه لطمه می زند.

هر چند که متاسفانه امروز همۀ مفاهیم و ارزش ها و جایگاه ها جا به جا و خدشه دار شده است.

@MostafaTajzadeh
📝📝📝مجلسی که بارها به توپ بسته شد!

✍️ علی مرادی مراغه ای

امروز، سالگرد به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط محمدعلی شاه است به سال ۱۲۸۷ ه.ش. اما مجلس شورای ایران نه یکبار بلکه بارها و بارها به توپ بسته شده و از ذات خود تهی گشته...

مجلس اول با تمام گرفتاریهایش، چنان خوش درخشید و قوانین مترقی تصویب کرد که سفیر انگلستان در تلگرافی نوشت:
«این مجلس ایرانیان چنان پر تلاش است که حتی از مجلس خود ما هم پیشرفته تر است...!»
اما آن مجلس مقدس، که امید ستمدیدگان ایرانی بود، به توپ بسته شد و آرزوها برباد رفت.
نقل است که محمدعلى شاه پس از به توپ بستن مجلس و کشتن مشروطه خواهان و قتل فجیع میرزا جهانگیرخان و ملک المتکلمین، بادی در بروت انداخته و موقع ناهار با تکبر گفته بود:
«آیا مشهدی باقر بقال وکیل اجازه می‌دهد شاه مملکت ناهارش را صرف کند یا خیر؟ سپس قهقهه خنده را از سر تمسخر سر داده بود...»
روزگار بگذشت، قیام تبریز شروع شد سپس، مجاهدین تهران را فتح کردند و شاه متکبر گریخته و مجبور به تحصن در سفارت روسيه شده، در این زمان، حسین بیگ تبریزی به تمسخر گفته بود:
«دیدی بالاخره مشهدی باقر بقال اجازه ناهار خوردن نمی دهد!»
اما مشهدی باقر بقال که محمدعلی شاه او را مسخره کرده نماینده صنف بقالان و آجیل‌فروشان تهران در مجلس اول بود، او هر چند سوادِ چندانی نداشت مثلا از دانشگاه سوربن فرانسه دکتری نداشت اما از مخالفان جریان مشروعه خواه شیخ فضل الله نوری بود...!

آن مجلس و مجالس دیگر نیز به توپ بسته شدند و کمتر خالی از دخل و تصرف قدرتمداران شدند، مجالس بعدی در واقع، مصداق این سخنِ عین السلطنه بود:
چنان ریدند احزاب سیاسی
‌به اصل و فصل قانون اساسی
كه دیگر هیچ نتوان پاك كردن‌
مگر با صد زبان دیپلوماسی
(روزنامه خاطرات... ج ۵ ص۳۷۲۲)

به دوران رضاشاه نیز برای همیشه به توپ بسته شد. هنوز رضاخان بود که وقتی با کالسکه از کنار ساختمان مجلس می گذشت می گفت:
«بالاخره روزی در این طویله را خواهم بست»!
و البته چنین نیز کرد. پس از بالا رفتن از نردبان قدرت، تیمورتاش لیست نمایندگان را تهیه می کرد و از نظر رضاشاه میگذراند! البته رای گیری هم میشد اما برخی شهرها حتی تعداد رایها از کل اهالی شهر بیشتر میشد! وهاب‌زاده از اردبیل سی‌هزار نفریِ واجدِ رای ۳۶۶۳۶ رأی آورد! ثقه‌الاسلام بروجردی از بروجردِ سی‌هزار نفری، ۳۵۳۵۹ رأی و عمادی از ساری ده‌هزاری نفری،۳۳۷۴۲ رأی آورد!

وقتی متفقین آمدند مجالس در فضای اشغال شده بهتر شدند و این شوربختی مردمی است که وقتی کشورشان اشغال میگردد، مجالس اش بهتر می‌شود!
اما با کودتای ۲۸ مرداد مجلس چنان به قهقرا رفت که در دیکتاتوری پسر، رئیس مجلس مهندس ریاضی میگفت:
بزرگترین افتخار ما اینست که منویات اعلیحضرت را در قالب قانون می ریزیم...!
به روزگار ما نیز مجلس نه آیینه تمام نمای اکثریت مردم، بلکه تنها به اقلیت ویژه تعلق دارد.

اما آن مجلس اول که ۱۱۵ سال پیش به توپ بسته شد، همه چیزش ساده بود، نمایندگانش، حقوق هم نمیگرفتند، بجای شاسی بلند، سوار گاری و کالسکه شده، روی زمین می نشستند و بجای میکروفن، لب تاپ و...هر کدام قلیان خود را داشتند...
اما از جنس مستشارالدوله ها، تقی زاده ها، مدرس ها و مصدق ها بودند که از شنیدن خبر فروش دختران قوچان توسط آصف الدوله حاکم، چنان احساساتشان جریحه دار میشد که میگریستند و برخی نمایندگان تبریز در دفاع از حقوق مردم در مقابل مشروعه خواهان، چنان مقاومت میکردند که تکفیر شده و شبها از ترس جانشان در مجلس می خوابیدند!

https://s8.uupload.ir/files/9_wsk6.jpg
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝استعفای استاد دانشگاه علامه طباطبایی به علت فشارهای وارد شده از سوی دانشگاه

آرمین امیر، عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام، از استعفای خود به علت فشارهای وارد شده از سوی این دانشگاه خبر داد.

این استاد دانشگاه، در بخشی از یادداشت خود نوشته است:

چندماهی است احساس می‌کنم عمر اثرگذاری‌ام در دانشگاه علامه به پایان رسیده. از نظر حرفه‌ای باید بگویم نه دانشگاه از من راضی است و نه من از دانشگاه. پروژه‌های شخصی‌ام در قالب دانشگاه علامه جلو نمی‌رود.

سخت بود این تصمیم، و دوسال طول کشید. الان می‌دانم ماندن در دستگاه دولتی که اهمیتی به مطالبات مردم نمی‌دهد، تکثر انسانی را به رسمیت نمی‌شناسد، و حلقۀ خود را هر روز بسته‌تر می‌کند با روحیات و آرمان‌هایی که به خاطرشان مسیر خود را از مهندسی به علوم انسانی تغییر دادم قرابتی ندارد.

از دو سال پیش که گفتم کاندیداهای تاییدصلاحیت شدۀ شورای نگهبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری هیچ‌یک توان حل مسائل امروز ایران را ندارند، در دانشگاه بسیار تحت فشار قرار گرفتم، تهدید به اخراج شدم و پیشنهاد دادند استعفا دهم. قرارداد دو سال قبلم ده‌ونیم ماه دیرتر و با مشقت تمدید شد. قرارداد پارسالم هنوز تمدید نشده، نزدیک ده ماه است بدون قرارداد کار می‌کنم، و حقوقم را طبق اشل فروردین پارسال می‌گیرم.

همواره به سکوت توصیه می‌شوم، در زمانه‌ای که هنگام گفتن است. در دانشگاه علامه «سیاسی‌ترین استاد» خوانده می‌شوم در حالی که تصویر خودم از خودم این نیست، برعکس، فکر می‌کنم خیلی کم و ناکافی سیاسی‌ام.

دلایل خیلی زیادی برای ترک دانشگاه علامه دارم، که در فرصتی بازگو خواهم کرد.‌
@MostafaTajzadeh
🔰🔰اجباری شدن حجاب، پس‌از انقلاب ۵۷ و اکنون در جنبش #زن‌زندگی‌آزادی/ بخش نخست

✍️ فریبا نظری

🔵 نخستین گام برای پیاده‌سازی حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب برداشته ‌شد. یک روز پیش از هشتم مارس، برابربا #روز_جهانی_زن، در حالی که گروه‌های مختلف سیاسی در تدارک برگزاری نخستین مراسم این روز در ایران بودند، روزنامه‌ی کیهان با این تیتر منتشر شد: «زنان باید با حجاب به ادارات بروند».
📃 در صفحه‌ی نخست این روزنامه به نقل از رهبر انقلاب نوشه‌شده‌ بود: « در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند. زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند لیکن با حجاب شرعی باشند» (کیهان۱۶اسفند ۵۷، شماره ۱۰۶۵۵، ص ۱).
📺 یک روز پیش‌از آن نیز تلویزیون که ریاست وقت آن‌را #صادق_قطب‌زاده بر عهده داشت اعلام کرده ‌بود که بزرگ‌داشت #هشت_مارس یک سنت غربی است و به زودی روز زن اسلامی اعلام می‌شود. و بااین سخنان و اعلام موضع رهبران انقلاب، مراسم روز جهانی زن به یک تجمع اعتراضی ضد حجاب اجباری بدل شد و بسیاری‌از زنان در گروه‌های مختلف در این تظاهرات شرکت کردند.
📃 روزنامه‌ی #کیهان در بخشی از گزارش خود درباره‌ی تجمع اعتراضی زنان در آن‌روز می‌نویسد: 
« ۱۵هزار زن که در #دانشکده_فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رأی‌گیری تصمیم گرفتند دست به راهپیمایی بزنند. آنها در حالی که گروهی از مردان همراهشان بودند به طرف نخست وزیری حرکت کردند. زنها شعار می دادند: "ما با استبداد مخالفیم"، "#چادراجباری نمی خواهیم".
پیش از ظهر امروز خبرنگار کیهان از دانشگاه تهران گزارش داد که یک گروه از مردان تندرو با شعار "مرگ بر ارثیه رضا کچل" وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند»( ۱۷ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۶، صفحه‌ی دوم).
🔷 در تجمع زنان مقابل #کاخ_دادگستری، #هماناطق تاریخ‌شناس معاصر طی سخنرانی گفت ما مخالف حجاب نیستیم بلکه مخالف #تحمیل آن هستیم.
🎤حجت‌الاسلام #اشراقی، داماد رهبر انقلاب نیز طی مصاحبه‌ای با کیهان اعلام کرد: «باید حجاب رعایت شود و قوانین اسلامی مو به مو اجرا گردد و در همه مؤسسات و دانشگاه‌ها به این موضوع توجه شود. اما باید در نظر داشت که حجاب به معنای چادر نیست. همین قدر که موها و اندام خانم‌ها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد، حالا به هر شکلی مهم نیست. چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است. اما به خاطر طرز کار و نوع کار خانم‌ها شاید گاهی پوشاندن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد، حرفی نیست. باید طبق نظر مبارک امام، حجاب اسلامی در سطح کشور توسط خانم‌ها با اشتیاق اجرا شود ... در مورد اقلیت‌های مذهبی همیشه نظر مبارک امام این بوده که آنها از هر حیث مورد احترام و حمایت باشند. اما اگر خانم‌های اقلیت‌های مذهبی هم رعایت حجاب اسلامی را بکنند چه بهتر» (۱۷ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۶، صفحه ۲).
🔹 گروه زیادی از زنان در تهران مقابل دفتر #مهدی_بازرگان، نخست‌وزیر #دولت‌موقت؛ تجمع کردند. غیر از #تهران در چند شهر #سنندج، #اصفهان، #ارومیه، #کرمانشاه و #بندرعباس نیز گزارشاتی از تجمع زنان در اعتراض به حجاب اجباری منتشر می‌شد.
📃 در همان روزها کیهان یادداشتی از #سیمین_دانشور، نویسنده، منتشر کرد. او حجاب را مسئله‌ای فرعی دانسته و از هر دو گروه طرفداران و مخالفان حجاب خواسته ‌‌بود که بهانه به دست ضدانقلاب ندهند و به مسائل مهم‌تر بپردازند:
«ما هر وقت توانستیم این خانه‌ی ویران را آباد کنیم، اقتصادش را سر و سامان دهیم، کشاورزیش را به جایی برسانیم، حکومت عدل و آزادی را برقرار سازیم، هر وقت تمامی مردم این سرزمین سیر و پوشیده و دارای سقفی امن بر بالای سرشان شدند و از آموزش و پرورش و بهداشت همگانی بهره‌مند گردیدند، می‌توانیم به سراغ مسائل فرعی و فقهی برویم، می‌توانیم سر فرصت و با خیال آسوده و در خانه‌ای از پای بست محکم بنشینیم و به سر و وضع زنان بپردازیم»(کیهان ۱۹ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۷، صفحه ۶).
📃 آیت‌الله #طالقانی طی مصاحبه‌ای با کیهان در مورد حجاب گفت:
«هو و جنجال راه نیاندازند و همانطور که بارها گفتیم همه حقوق حقه زنان در اسلام و در محیط جمهوری اسلامی محفوظ خواهد ماند. و از آنها خواهش می‌کنیم که با لباس ساده با وقار، روسری هم روی سرشان بیاندازد به جایی بر نمی‌خورد. اجباری حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت‌الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت می‌کند راهنماییش می‌کند که شما اینجور باشید به این سبک باشید»(کیهان۲۰اسفند۵۷ شماره ۱۰۶۵۸، صفحه ۳).

۴ تیر۱۴۰۲

#زن‌زندگی‌آزادی
#حجاب‌اجباری
#مقاوت_مدنی
#مطالبه‌ی_حجاب‌اختیاری
#هشت_مارس

🔴ادامه دارد...

https://t.me/Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝 گذار به دموکراسی در رژیم های غیر دموکراتیک چگونه امکان پذیر است؟

✍️ مهران صولتی

برای گذار به دموکراسی شناخت نظام سیاسی مستقر و ویژگی های آن ضرورتی انکار ناپذیر محسوب می شود. جامعه شناسان سیاسی در گونه شناسی رژیم های غیر دموکراتیک آن ها را به اقتدارگرایی، توتالیتاریانیسم و سلطانیسم تقسیم می کنند.

اقتدارگرایی: در این نوع از نظام های سیاسی با تکثر سیاسی محدود و غیر پاسخگو و در عوض با تکثر اجتماعی و اقتصادی گسترده مواجه هستیم. اغلب فضایی برای مخالفت در حد متوسط وجود دارد. ایدئولوژی راهنما همراه با جزئیات ندارند اما کارگزاران دارای ذهنیت خاصی هستند. بسیج سیاسی به جز همان برهه پیدایش شان ندارند. در این نظام ها معمولا رهبری در دست یک شخص یا گروه است که در محدوده ای مبهم اما کاملا پیش بینی پذیر اعمال قدرت می کند. چین امروز نمونه یک رژیم اقتدارگراست.

توتالیتاریانیسم: در این نوع از رژیم های سیاسی هیچ گونه تکثر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی وجود ندارد و معمولا یک حزب فراگیر اداره کشور را در دست دارد. توده مردم به یک ایدئولوژی راهنما و دارای جزییات که نوید یک آرمانشهر قابل دسترس را می دهد متعهد هستند. نوعی بسیج گسترده سیاسی به تناسب موقعیت های مختلف انجام می شود و رهبران اغلب کاریزماتیک مدیریت جامعه را در دست دارند. کره شمالی نمونه یک رژیم توتالیتر است.

سلطانیسم: در این نوع از نظام های سیاسی تکثر اقتصادی و اجتماعی کاملا از بین نمی رود اما در معرض مداخلات پیش بینی ناپذیر و مستبدانه است. حاکمیت قانون وجود ندارد و شواهد زیادی از مداخله در حوزه خصوصی وجود دارد. تصمیمات شدیدا شخصی و خودسرانه اتخاذ می شود. کارگزاران رهبر از نزدیکان او، و موقعیت شان به درجه اطاعت پذیری شان بستگی دارد. اغلب نهادهای سیاسی صوری و تشریفاتی بوده و بیش از تابعیت نسبت به یک ایدئولوژی همراه با جزئیات، پیرو منویات شخص رهبر هستند. روسیه دوران پوتین نمونه آشکار این رژیم است.

گذار به دموکراسی چگونه انجام می شود؟

اقتدارگرایی: در گونه هایی از این رژیم سیاسی اگر ساخت قدرت شکاف خورده و تندروها و میانه روها همزمان در آن حضور داشته باشند می توان با شرایطی نسبت به گذار به دموکراسی امیدوار بود؛ نخست این که میانه روهای حاضر در قدرت از استقلال کافی برای مذاکره با اپوزیسیون برخوردار باشند و دوم آن که میانه روهای اپوزیسیون هم از قدرت سازمانی و مقبولیت کافی در میان مخالفان بهره مند باشند.

توتالیتاریانیسم: در این رژیم سیاسی نه تنها در ساخت قدرت میانه رویی حضور ندارد بلکه اپوزیسیون هم بسیار کوچک و زیر زمینی می باشد بنابراین گذار به دموکراسی از مسیر مذاکره بین میانه روهای حاضر در حکومت و اپوزیسیون منتفی است. به نظر می رسد در این حکومت ها تنها شکست در یک جنگ آن هم از سوی یک دولت دموکراتیک بتواند زمینه برگزاری یک انتخابات آزاد و گذار به دموکراسی را فراهم آورد، مانند شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم

سلطانیسم: در این رژیم سیاسی از آن جا که قدرت به شدت شخصی شده است فرصت هایی برای گذار به دموکراسی ایجاد می شود، به این ترتیب که اگر سلطان سرنگون شود به احتمال زیاد رژیم سقوط می کند‌. همچنین از آن جایی که ماهیت این نوع از نظام ها مجالی برای سازماندهی اپوزیسیون دموکراتیک فراهم نمی آورد، به جز مرگ سلطان در اثر عوامل طبیعی، جنبش های توده ای و سریع جامعه مدنی هم می توانند در تغییر رژیم موثر باشند.

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝نمک پاشیدن بر زخم

✍️عباس عبدی

در باره اظهارات برخی از ائمه جمعه چه موضعی می‌توان گرفت؟ موضع صادقانه نقد و رد آنهاست، و اگر بخواهیم علیه ارزش‌های دینی تبلیغ کنیم، به طور قطع باید از چنین اظهاراتی استقبال کرد، زیرا هیچ چیز به اندازه این سخنان، مردم را نسبت به گویندگان و موضوعات یا نهادهای مورد دفاع آنان بدبین نمی‌کند.

تعجب از این است که طرفداران حکومت و کسانی که خواهان ارتقای جایگاه روحانیت و دین هستند، چرا در برابر این‌ها سکوت می‌کنند؟ بعضاً شک می‌کنیم که شاید آنان هم خواهان همین نتیجه هستند، بگذریم.

به این سخنان آقای علم الهدی امام جمعه مشهد توجه کنیم:
▪️«متأسفانه در برخی از خانواده‌ها این رویه نادرست وجود دارد که به‌محض اینکه بر حقوق افزوده می‌شود یا درآمد بالاتر می‌رود، سطح هزینه نیز بلافاصله به همان نسبت افزایش پیدا می‌کند. این بزرگ‌ترین عامل از بین برنده معیشت خانواده است. این مسئله مصرف و هزینه از جمله ارکان مهمی است که خانواده‌ها باید مدنظر قرار بدهند.»▪️

نمونه دیگر سخنان آقای مصباحی‌مقدم است که در مقایسه ایران و چین و در توجیه عقب ماندگی ایران گفته‌اند:▪️« آن جمعیت(جمعیت چین) قانع است، جمعیتی که به دو یا یک وعده غذا در شبانه روز اکتفا می‌کند. این فرهنگ کاملاً متفاوتی است.»▪️

در گذشته خیلی مرسوم بود که تا کسی حرفی از دین و فقه می‌زد که به مذاق برخی خوشایند نبود، فوری مدعی می‌شدند که این در حوزه تخصصی شما نیست، باید درس حوزوی خوانده باشید. فارغ از بی‌اعتباری این ادعا، کم‌کم چنان حوزه صلاحیت خود را بسط دادند که برای علم پزشکی هم شاخ و شانه می‌کشند و حکیم اسلامی و طب اسلامی راه انداخته و البته درآمد خوبی هم دارند، و در دولت جدید هم ارج و قرب بیش‌تری پیدا کرده‌اند.

صلاحیت دخالت آنان در حوزه‌های روانشناسی و سیاست و تاریخ و جامعه‌شناسی و اقتصاد و... که جای بحث و چون و چرا ندارد. در این میان جالب‌ترین آن، مداخلات و توصیه‌های آنان در حوزه اقتصاد است ولی توجه ندارند که اینجا دیگر مجالی نیست که هر حرفی را بتوان زد و مردم از کنارش بگذرند، مثل آن اظهار نظر عجیبی که وقوع زلزله را به عریانی خانم‌ها ربط دادند. اینجا به جیب مردم ربط دارد که از رگ گردن برای حیات آنان ملموس‌تر است.

روحانیت که روزگاری مرجع دردهای مردم بود، امروز کارش به جایی رسیده که از منبر نماز جمعه، سعی در توجیه نادرست و وارونه مردم به تمکین در برابر مشکلات می‌کند. تا اینجا را هم شاید بشود نادیده گرفت، ولی هنگامی که این توجیه حالت نمک پاشیدن بر زخم پیدا می‌کند، قابل تحمل نخواهد بود.

مسأله این است که نه تنها افزایش حقوقی وجود ندارد بلکه شاهد کاهش آن هستیم. در شرایط تورمی این کاهش حقوق و دستمزد است که از طریق افزایش نقدینگی و بصورت غیر شرعی و غیر قانونی از جیب مردم برداشته می‌شود و به خواص تعلق می‌گیرد.

تورم در سال ۱۴۰۱، حدود ۴۸ درصد است، یعنی اگر افزایش حقوق در سال ۱۴۰۲، برابر ۴۸ درصد باشد تازه می‌توانند مثل سال ۱۴۰۱ زندگی کنند. البته فراموش نشود، تورم سالانه برای طبقات پایین و مزد و حقوق بگیر به ۵۵ تا ۶۰ درصد هم می‌رسد.

مردم سال گذشته را با هر بدبختی بود سر کرده‌اند، امسال باید حداقل ۵۵ درصد به حقوقشان اضافه شود تا بتوانند مثل سال گذشته و نه بهتر از آن زندگی کنند، در حالی که در بهترین حالت ۲۷ درصد، یعنی نصف این رقم به حقوق آنان اضافه شده است. به تعبیر دقیق‌تر باید بگوییم در سال جاری بیش از این مقدار از حقوق و دستمزد آنان نسبت به سال ۱۴۰۱ کم شده است، و باید سطح زندگی خود را به اندازه این مقدار تنزل دهند.

آیا فهم و درک مسأله‌ای به این سادگی آن اندازه سخت است، که اظهارات غیر منطبق با واقعیت را بیان می‌کنید؟ بعید است که ندانید.

یا در مورد مردم‌چین آیا نمی‌دانند که بهبود وضع چین محصول اصلاح سیاست خارجی و اقتصادی است، و ربطی به ادعای دو وعده غذا خوردن ندارد؟ گزارش هیات مجمع تشخیص مصلحت به چین را منتشر کنید که چینی‌ها چه می‌گفتند؟ بعلاوه آقایان خودشان چند وعده غذا می‌خورند که این توصیه‌ها را می‌کنند؟

این اظهارات و مواضع بیانگر چیست؟ اینکه پشت صحنه و نیز چنته آقایان خالی است، و هیچ چیزی برای بیان و عرضه وجود ندارد. این یک قاعده کلی است، که هر نیروی سیاسی فارغ از جهت‌گیری‌های آن، اگر نتواند یک گزاره منطقی و قابل فهم ارایه کند، سرنوشت خود را با شکست قطعی پیوند زده است.

به نظر می‌رسد که مهم‌تر از سخنان مزبور، سکوت ساختار سیاسی در برابر این اظهارات و ناتوانی در انجام تغییرات است. شاید همه می‌دانند که کفگیر به ته دیگ خورده است.

در هر حال نمک به زخم مردم نپاشید. اگر نمی‌توانید یا نمی‌خواهید باری را از دوش مردم بردارید حداقل بار بیشتری بر بارگران آنان اضافه نکنید.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝اعتراض به اقدام خلاف قانون وزارت اطلاعات

✍🏻
بیانیه نهضت آزادی ایران

چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ حدود ساعت ۲۰ شب، بیش از ده مامور وزارت اطلاعات، طی اقدامی غیرقانونی و به بهانه جلوگیری از برگزاری نشست کنگره نهضت آزادی ایران، در حالی مانع از ادامه دیدار جمع معدودی از اعضای این حزب در محلی در محدوده استان البرز شدند که این نشست، جلسه‌ای برای گفت‌وگو و دیدار دوستانه بود و بسیاری از اعضای ارشد و اکثریت اعضای شورای مرکزی و دفتر سیاسی در آن حضور نداشتند. ماموران امنیتی، ضمن وحشت‌افکنی برای همسایگان و تفتیش منازل ایشان، اقدام به توقیف گوشی‌های تلفن همراه و سایر وسایل الکترونیک و تعدادی کتاب کردند و در نهایت، با تهدید نسبت به بازداشت حاضران و طرح ممنوعیت هرگونه فعالیت سیاسی و بلکه دیدارهای دوستانه اعضای این حزب دیرپای سیاسی و تکرار اتهامات واهی و فاقد ادله قانونی و قضایی، جمع حاضران را متفرق ساختند.

این سنخ رفتارهای خلاف قانون و غیراخلاقی که در گذشته و به‌ویژه در دوران دولت‌های نهم و دهم نیز بارها تکرار شده بود و نتیجه‌ای جز شیوع تصویری خشن، قانون‌شکنانه و بی‌منطق از نهادهای حاکمیتی نداشت، اینک در شرایطی صورت می‌پذیرد که رییس قوه قضاییه طی هفته‌های اخیر اعلام کرده است که: «آیت‌الله خمینی هرگز نگفت فلان گروه یا فلان کس نباشد و همیشه می‌گفت: همه با هم باشید». همچنین آقای محسنی‌اژه‌ای در بدو انتصاب به ریاست قوه قضاییه نیز «توجه تمام و کمال به موازین شرعی و قانونی در انجام تحقیقات، بازرسی‌ها، جلب‌ها، بازجویی‌ها و نظارت ویژه بر کار ضابطین در حوزه‌های امنیتی و سیاسی را به مسئولان دادسراهای عمومی و انقلاب»2 تذکر داده و حتی تاکید کرده بود که عملکرد مقامات قضایی باید متضمن استقلال قوه قضاییه از نهادهای امنیتی و رعایت اصل تفکیک قوا باشد.

نهضت آزادی ایران ضمن پایداری بر مطالبات تاریخی ملت ایران و تاکید بر این نکته که در راه نیل به آزادی، استقلال، حاکمیت ملت، عدالت و توسعه ملی ایران از پای نخواهد ایستاد و این گونه اقدامات ایذایی و قانون‌شکنانه و تهدیدها و حبس‌ها و پرونده‌سازی‌ها که همواره از دهه نخست انقلاب و برهه‌های گوناگون تا امروز سابقه داشته است، امر جدیدی نیست و نه تنها خللی در عزم راسخ اعضای این حزب پدید نمی‌آورد، بلکه آنان را با انگیزه فزاینده‌تری به استقامت در راه دشوار آزادی فرا می‌خواند و به ارتقای «نهضت آزادی ایران» به «جنبشی برای آزادی ملت ایران» متعهد و ترغیب می‌کند.

نهضت آزادی ایران در کمال استواری و اطمینان اعلام می‌دارد که اگر قرار بود این‌گونه برخوردهای امنیتی نتیجه دهد، جامعه مدنی ایران امروزه چنین مقاوم و آگاه و پیگیر نبود. نگرانی اصلی متمرکز بر درک نادرست مقامات امنیتی و ساختار کلان مدیریت کشور از تحلیل شرایط ملتهب کنونی و ناتوانی آنان از مواجهه قانونی و دوراندیشانه با جامعه مدنی ایران است که «ملت» را «غیرخودی» می‌داند و شکاف فزاینده دولت ـ ملت را رقم زده است.

@nehzatazadiiran
@MostafaTajzadeh
📎متن کامل بیانیه را در لینک زیر مطالعه فرمایید:
https://telegra.ph/NAI-06-26-2
📝📝📝قدردانی از بزرگ مردی که بی نیاز از تشکر است!

✍🏻جواد امام، دبیرکل مجمع ایثارگران

با اینکه روز گذشته اقدام مهم و ارزشمندی در #جبهه_اصلاحات صورت گرفت و اعضای محترم تصمیم گرفتند تا سرکارخانم #آذر_منصوری را به عنوان رئیس این جبهه برگزینند، اما این انتخاب مانع از آن نخواهد شد که قدردانی خالصانه اعضا از تلاش های بی وقفه و مستمر آقای #مهندس_بهزاد_نبوی در جبهه اصلاحات به حاشیه رانده شود.

بی تردید اعضای جبهه اصلاحات، از گوهر وجود ایشان، بیشترین بهره ها را برده و خواهند برد و نخواهند گذاشت که پیشنهادات و راهکارهای سازنده آقای نبوی در راستای #بهبود عملکردها و همچنین افزایش کارایی مجموعه اصلاح طلبان، به محاق برده شود.

لذا همانطور که همواره یکی از افتخارات #اصلاحات، حضور سازنده و حمایت تمام قد چهره هایی نظیر آقای بهزاد نبوی از این جریان بوده است، امیدواریم که بتوانیم در ادامه این مسیر نیز، از نعمت وجود چنین شخصیتی و توصیه های ارزشمند و خردمندانه شان در راستای ایجاد انسجام و همراهی و همدلی هرچه بیشتر و بهتر احزاب و اعضای جبهه بهره ببریم؛ و همچنین امید اینکه ایشان در سایه لطف و عنایت پروردگار، طول عمر و سلامتی روزافزون داشته باشند.
https://ibb.co/BN0h2dp
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
📝📝📝ادامه محاکمه دو روزنامه‌نگار چه شد؟

✍️کامبیز نوروزی/حقوقدان

نزدیک به یک ماه از اولین جلسه محاکمه الهه محمدی  و نیلوفر حامدی  گذشته است. اما خبری از دومین جلسه محاکمه این دو روزنامه‌نگار نیست.

این در حالی‌است که از بازداشت آنها نزدیک به ۱۰ ماه می‌گذرد. در تمام این مدت از تبدیل قرار آنها از بازداشت به وثیقه یا سایر قرارها خودداری شد. حتی پس از پایان تحقیقات مقدماتی و صدور کیفرخواست نیز بر ادامه بازداشت آنها اصرار شد؛ حال آنکه با پایان تحقیقات مقدماتی بخش مهمی از موجبات بازداشت متهم منتفی می‌شود.

 با تشکیل اولین جلسه محاکمه نیلوفر حامدی و الهه محمدی قاعدتا می‌بایست جلسه یا جلسه‌های بعدی نیز با فاصله کوتاهی برگزار می‌شد و با ختم رسیدگی رأی آنها صادر می‌شد. با توجه به اطلاعاتی که تاکنون از پرونده این دو روزنامه‌نگار داریم، که جز وظیفه حرفه‌ای و اجرای دستور مدیران مسئول خود کاری نکرده‌اند  این رأی می‌تواند برائت باشد.

نمی‌دانیم و معلوم نیست به چه دلیل باوجود گذشت چهار هفته از اولین جلسه دادگاه خبری از جلسه‌های نیست که لاجرم باید علنی باشد  و آنها باید همچنان در زندان و متحمل بازداشت باشند.

 وقتی محاکمه آغاز می‌شود به این معناست که همه چیز برای ادامه دادرسی.  صدور رأی مهیاست مگر اینکه موجبات قانونی خاصی برای طولانی شدن فعال جلسه‌ای دادرسی پیش آمده باشد.

اطاله بدون دلیل دادرسی مستقیما به حقوق متهم و به ویژه متهمی که در بازداشت به سر می‌برد آسیب زده و ناقض دادرسی عادلانه است./کانال نویسنده
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝پیام تبریک سید مصطفی تاجزاده به خانم آذر منصوری:


از شنیدن خبر انتخاب سرکار خانم آذر منصوری به ریاست جبهه اصلاحات ایران خوشحال شدم. اولین بار است که یک سیاست‌مدار زن رئیس یک جبهه بزرگ سیاسی در ایران می‌شود.

به ایشان وانتخاب‌کنندگانشان تبریک می‌گویم. خانم منصوری با اتکا به تلاش و صلاحیت‌های شخصی از فعالیت مدنی و سیاسی در قرچک ورامین، پله‌پله مراتب ترقی را طی کرده و اکنون به دبیرکلی یک حزب مؤثر و نیز ریاست یک جبهه سیاسی رسیده است.

برای ایشان توفیق هرچه بیشتر، صبوری و پیشرفت آرزو می‌کنم. امیدوارم در رهبری سایر احزاب و جبهه‌های سیاسی هم شاهد افزایش نقش زنان توانای ایرانی باشیم.

🆔@MostafaTajzadeh
چرا_ملتها_شکست_می‌خوردند،_عجم_اوغلو_و_رابینسون.pdf
9.8 MB
📝📝📝 دانلود کتاب (چرا ملتها شکست می‌خورند)

✍️ عجم اوغلو و رابینسون

کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» کتابی است که تحسین‌ چند اقتصاددان برنده جایزه نوبل و شماری از اندیشمندان حوزه اقتصاد را برانگیخته است. دارون عجم‌اوغلو و جیمز ای. رابینسون نویسندگان کتاب همراه با گروهی از اقتصاددانان شرط توسعه را گذر از نظام الیگارشی...

@MostafaTajzadeh
📝📝📝 گروه جامعه شناسی دین انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری باشگاه اندیشه برگزار می کند:

سلسله نشست های بررسی اعتراضات سال ۱۴۰۱ از  منظر جامعه شناسی دین

نشست اول: "سکولاریسم مقدس و اعتراضات اجتماعی"

سخنران: دکتر بهروز مرادی (جامعه شناس دین)
دبیر نشست: دکتر هادی درویشی

زمان: چهارشنبه ۷ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶-۱۸
مکان: میدان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نائبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 فاجعه اقتصادی نزدیک‌تر از رگ گردن

✍️پوریا بختیاری

چشمانتان را ببندید و دنیای فرضی‌ای را تجسم کنید که پنجاه ساله شدید و چند ماه دیگر با خیال راحت به استقبال بازنشستگی می‌روید ولی در صبح روز شنبه سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد را می‌بینید که نوشته: «صندوق ‌های بازنشستگی ورشکست شدند و دیگر قرار نیست به بازنشستگان و مستمری بگیران پولی پرداخت شود.

چشمانتان را باز کنید، این دنیای فرضی تا کمتر از سی سال دیگر به واقعیت تبدیل می‌شود، بله درست شنیدید تا کمتر از سی سال دیگر، هیچ حقوق بازنشستگی قرار نیست به شما تعلق بگیرد.

شرایط اقتصاد ایران اصلا خوب نیست و نکته بد اینجاست که فاجعه اصلی هنوز شروع نشده و در آینده قرار است اتفاقات بدتری را شاهد باشیم.

دولت احمدی نژاد یک بمب ساعتی در اقتصاد ایران کار گذاشته که دیر یا زود فعال می‌شود و انفجاری حاصل می‌کند که شرایط فعلی که داریم هم به آرزو تبدیل شود.
نام این بمب ساعتی صندوق بازنشستگی است!

بیایید با هم بررسی کنیم تا متوجه عمق بحران بشویم!
پنجره جمعیتی ایران در حال بسته شدن است و داریم به سمت پیر شدن حرکت می‌کنیم، پژوهشکده سازمان آمار بررسی کرده و دیده که جمعیت سالمند ایران تا سال ۱۴۳۰ چهار برابر افزایش پیدا خواهد کرد و به حدود ۱۹ میلیون نفر خواهد رسید، از طرفی تخمین زده می‌شود که نرخ باروری در ایران به کمتر از ۲ ٪ خواهد رسید.
این یعنی نیروی کار کمتر و بازنشستگان بیشتر!

برای بررسی وضعیت صندوق‌ های بازنشستگی یک شاخص مهم وجود دارد به نام «نسبت پشتیبانی» که این شاخص از تقسیم تعداد بیمه پردازان به تعداد مستمری بگیران بدست می‌آید.
برای دوام صندوق‌ های بازنشستگی این نسبت حداقل باید عدد ۳ باشد یعنی به ازای هر مستمری بگیر ۳ نفر نیروی کار وجود داشته باشد.

بر اساس نرخ باروری و افزایش جمعیت کهنسالان این نسبت تا سال ۱۴۳۰ به حدود ۰.۹ خواهد رسید. یعنی تعداد کسانی که بیمه پرداخت می‌کنند از دریافت کنندگان بیمه کمتر خواهد بود.

یکی از مهمترین افرادی که این بمب ساعتی را در ریل اقتصاد ایران قرار داد، نابغه بزرگ قرن بشری استاد محمود احمدی نژاد بود که سن بازنشستگی را پایین آورد و طرح های مختلفی گذاشت که مردم بجای ۳۰ سال کار کردن بتوانند با ۲۵ سال بازنشسته شوند.

در صورتی که عقل سلیم حکم می‌کند وقتی می ‌خواهیم سیاستی را اتخاذ کنیم باید پیش بینی آینده را داشته باشیم و بر اساس شرایط فعلی تصمیم نگیریم!

اما یک سوال مهم، واقعا کسی در آن دوران نبود که این موضوع به این مهمی را به دولت گوشزد کند؟

بله افراد زیادی بودند که پیش بینی می‌کردند و هشدار می‌دادند ولی دولت صدای آن‌ها را نمی‌شنید، چرا که روابط خارجیش خوب بود، تحریم خاصی وجود نداشت، نفت می‌فروخت و پول نفت را برای اهداف پوپولیستی‌ ولخرجی می‌کرد.

دولت احمدی نژاد حدود ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد ارزی داشت (یعنی رقمی بیشتر از مجموع تمام درآمد نفتی دولت‌های بعد انقلاب) و نکته مهم اینجاست که اولویت اصلی دولت در این شرایط خرید محبوبیت بود و نه توسعه اقتصاد و درست کردن زیرساخت‌ها که یکی از موارد خریدن محبوبیت، همین بازنشستگی ‌های بی حساب و کتاب بود!

این بمب ساعتی هر روز دارد خطرناک‌تر می‌شود و کسری بودجه دولت را هرسال بزرگتر از سال قبل می‌کند، که دولت طبیعتا یا مجبور است مثل یونان دست به فروش جزیره‌های کیش و قشم بزند یا اینکه پول بدون پشتوانه بیشتری چاپ کند و تورم بزرگ‌تری برای ما در آینده رقم بزند (که تجربه نشان داده دولتمردان ما راه دوم را انتخاب می‌کنند)

تا سال ۱۴۳۰ تقریبا همه ما که الان در سن کار هستیم بازنشسته می‌شویم ولی باید توجه داشته باشید که در زمان بازنشستگی دو حالت اتفاق می‌افتد یا اینکه صندوق‌ ها ورشکسته می‌شوند و دیگر مستمری به شما پرداخت نخواهد شد و یا اینکه آنقدر تورم بالا خواهد بود که این حقوق بازنشستگی کفاف یک هفته زندگی شما را هم نخواهد داد،
لذا از الان برنامه ریزی کنید.
اقتصاد با هیچ‌کس شوخی و تعارف ندارد!

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 سخنان باراک اوباما در مورد حقوق اقلیت‌ها و مسلمانان در هند جنجال‌برانگیز شد

اوباما این اظهارات را در مصاحبه با سی‌ان‌ان بیان کرد.در هند رهبران حزب حاکم بهاراتیا جاناتا (بی‌جی‌پی) از باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق آمریکا به دلیل اظهارات اخیرش در مورد حقوق مسلمانان در هند انتقاد کردند.

اوباما هفته گذشته در مصاحبه‌ای گفت که اگر از حقوق اقلیت‌ها حمایت نشود، هند ممکن است «چند پاره شود».او در پاسخ به این سوال که جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، چگونه باید با «دموکرات‌های غیرلیبرال» تعامل داشته باشد، این اظهارات را بیان کرد.

در زمان این اظهارات آقای اوباما، نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، برای یک سفر رسمی در آمریکا بود. سخنان آقای اوباما که در مصاحبه‌ای با کریستین امانپور، خبرنگار سی‌ان‌ان قبل از سخنرانی آقای مودی در کنگره پخش شد، در هند بازتاب گسترده‌ای داشت.

خانم امانپور در این مصاحبه به «تهدید دموکراسی» از سوی به اصطلاح «دموکرات‌های غیرلیبرال» اشاره کرد، قبل از اینکه آقای مودی را هم به عنوان یکی از آنها معرفی کند.

آقای اوباما افزود «اگر رئیس جمهور [بایدن] با آقای مودی ملاقات کند، پس مساله حفاظت از حقوق اقلیت مسلمان در کشوری با اکثریت هندو نکته قابل ذکری است. اگر من با آقای مودی که به خوبی هم او را می‌شناسم گفتگو می‌کردم، بخشی از استدلال من این بود که اگر از حقوق اقلیت‌های قومی در هند محافظت نکنید، احتمال قوی وجود دارد که هند در مقطعی شروع به چند پاره شدن بکند» و این برخلاف منافع هند است.

این اظهارات باراک اوباما در هند بازتاب گسترده‌ای داشت. از جمله نیرمالا سیتارامان، وزیر دارایی هند، روز یکشنبه به خبرنگاران گفت که از اظهارات آقای اوباما «شوکه شده است».

در عین حال، اعتراضاتی نیز علیه دولت مودی که توسط حزب ملی‌گرای هندو (بی‌جی‌پی) رهبری می‌شود، صورت گرفت.معترضان او را متهم به انجام ندادن اقدامات کافی برای محافظت از اقلیت‌ها در برابر خشونت و تبعیض می‌کنند.

در جریان این سفر، ۷۵ نماینده از حزب دموکرات آمریکا نامه‌ای به آقای بایدن نوشتند و از او خواستند که مسائل مربوط به حقوق بشر در هند را با آقای مودی در میان بگذارد. برخی از آنها، سخنرانی آقای مودی در کنگره را بایکوت کردند./
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝مشکل ما اين است که آحاد مردم‌ با حقوق خودشان‌ چندان آشنا نیستند

✍🏻
محقق داماد

مشروطیت در پیرامون «قانون» دور می زد و خواست مردم عدالتخانه یعنی مجلس بود. به نظر من یکی از موثرترین اقدامات قبل از مشروطه، رساله میرزا یوسف خان معروف به مستشارالدوله تحت عنوان «یک کلمه» بود که این رساله پس از تألیف در جلسات سری مشروطه خواهان مورد بحث و گفت وگو قرار می گرفت.

این رساله مربوط به ۳۶ سال قبل از مشروطیت بود و سخن اصلی آن این بود که کمبود کشور ما «قانون» است و جالب اینکه امروز هم که بیش از یک قرن می گذرد، مدام از قانون می گوییم و می نویسیم!

بنده به این نتیجه رسیدم که «قانون» درد بی درمان نبوده و نیست و در این میان مساله حائز اهمیت این است که قبل از «قانون» ملت باید با حقوق خود آشنا می شدند بنابراین از گذشته تا به امروز، مشکل اصلی این است که آحاد مردم از «حقوق» خود چندان آگاه نیستند./شفقنا
@MostafaTajzadeh
@EtemadOnline
📝📝📝 پنجره‌ای برای فهم تغییر

✍🏻
هادی خانیكی

در اگر بر تو بندد مرو صبر كن آنجا/ ز پس صبر ترا او به سر صدر نشاند/ و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها/ ره پنهان بنماید كه كس آن راه نداند
مولانا

١) این روزها در پرتاب‌شدگی به دنیای سلامت، حس می‌كنم باید بیشتر به زوایای نادیده دنیاهای درون و بیرون نگاه كنم، فرصت برای درست دیدن و خوب شنیدن بی‌پایان نیست. شاید هم «فرصت بی‌پایان» همان درست دیدن همه رخدادهای پرشتاب در محدوده تن یا در گستره جهان و شنیدن صداهای تغییر باشد، بیمار شدن یا بهبود یافتن در مقیاس فردی آسیب‌پذیری یا افق‌گشایی در مقیاس اجتماعی از این منظر دو روی سكه‌اند. زمینه و زمان فهمیدن كجاست؟

٢) از بیماری سرطان تا حدی دور شده‌ام، اما آثار همنشینی‌اش هنوز هست و شاید هم برای وقت‌های دیگر بماند. برخی نشانگرهای دیابت باز علامت‌هایی می‌دهند كه طبیعتا به جای نگرانی باید درصدد رصد بیشتر باشم كه هستم در عین حال تشنگی فهمیدن بی‌تابم می‌كند، بیش از همه چیز می‌خواهم در دنیای فروبسته پیش‌فرض‌ها نمانم و گرفتار تصلب ذهن و محدودیت فهم نشوم؛ كشف دنیاهای ناشناخته و خلق جهان‌های نوپدید زندگی می‌بخشد و زیبایی و امید می‌آفریند. از تن بیمار هم می‌شود جان سرحال ساخت.

٣) برای برآوردن همین نیاز به دیدن و شنیدن و فهمیدن، دیروز ظهر به نمایشگاه الكامپ رفتم تا درباره «نقش نوآوران در آینده ایران» چیزی بشنوم و چیزی بگویم و از آن دو مهم‌تر چیزهایی ببینم. نمایشگاه الكامپ بزرگ‌ترین رویداد فعالان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات كشور است كه امسال با حضور حدود ۴٧٠ شركت و استارت‌آپ از حوزه‌هایی نظیر آموزش، فناوری، هوش مصنوعی، اكوسیستم، تجارت و دارایی‌های دیجیتال، رمزارز، سرمایه‌گذاری، گردشگری، صنعت بازی، نمایش خانگی و تشكل صنفی برگزار می‌شود.

به‌رغم محدودیت‌های زیرساختی، حقوقی، اجرایی و سیاسی كه در برابر این گونه كسب و كارهای نوآور وجود دارد، حتی در نگاهی كوتاه می‌شد در آنجا دامنه‌های بلند تغییرات جامعه ایرانی را از نزدیك دید. روند تحول شتابنده جامعه ایرانی در همنشینی با كسب و كارهای نوآور به چشم می‌آید و روشن می‌كرد كه پای «نوآوران» و «پذیرندگان نوآوری» در ایران بزرگ شده است و نمی‌توان آن را دركفش تنگ حكمروایی به روال گذشته جا داد.
۴) نقش نوآوران را در آینده ایران می‌توان فرصتی تاریخی دانست، كسب و كارهای نوآور علاوه بر تامین فرصت‌های شغلی و بهسازی شرایط اقتصادی فردی می‌توانند به توسعه اقتصادی جامعه و رشد اقتصاد دانش‌بنیان نیز كمك كنند. توسعه فناوری‌های پیشرفته، بهبود فرآیندهای تولید و توزیع و دریافت كالا و خدمات، استفاده بهینه از منابع مادی و معنوی توسعه از جمله محیط زیست و مصرف انرژی و ظرفیت‌های فرهنگی جامعه، تحول در سبك زندگی و تسهیل ارتباطات اجتماعی، ارتقای سطح مشاركت زنان و گروه‌های به حاشیه رانده و از همه مهم‌تر متناسب شدن كسب و كار با وضعیت متفاوت و متكثر و متنوع جامعه ایرانی از جمله رهاوردهای نوآور و جهان زیست استارت‌آپی در عرصه اقتصاد است. رهاوردهایی كه می‌توانند به تدریج عرصه اجتماع و فرهنگ و سیاست را گشوده‌تر و كارآمدتر كنند.

۵) «ارتباطات دیجیتال» و مدل پلتفرمی كه دنیا را متحول كرده است، نمی‌تواند ایران را دور از تغییر نگه دارد. «جامعه پلتفرمی» كه امروز از آن سخن به میان می‌آید، پس از «جامعه شبكه‌ای» آمده است كه در آن ارتباطات عمودی و آمرانه جای خود را به ارتباطات افقی و گفت‌وگویی داده بود. در جامعه پلتفرمی در حالی كه پلتفرم‌ها منافع شخصی و بهره اقتصادی را افزایش می‌دهند همزمان با آن بر ابزارها و سازوكارهای جمعی و خدمات عمومی تاثیر می‌گذارند. به این سبب باید نگاهی نو به امروز و فردای جامعه و جهان داشت، از تغییر و دامنه‌های آن آموخت و نه آنكه ترسید و گریخت و هاضمه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه می‌تواند و باید توانا شود. نقش آموزش و تربیت برای فردا در هر دو مقیاس نهادی و فردی بسیار مهم است. كتاب «مادران رسانه‌ای و پدران دیجیتال» را كه خانم دكتر یلدا اولز محقق ایرانی‌تبار امریكایی نوشته و خانم راضیه نیك‌طلب برای نشر ترجمه كرده در این زمینه خواندنی است.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝هفت زیان و آفت و انحراف در نتیجه یک کج اندیشی!

✍🏻مرحوم مهندس بازرگان

#حکومت و #سیاست یا اداره امت و مملکت و ملت، از دیدگاه دیانت و بعثت پیامبران، تفاوت اصولی با سایر مسائل و مشاغل زندگی ندارد.‌ همانطور که قبلاً گفته شد اگر اسلام و پیامبران به ما درس آشپزی و باغداری یا چوپانی و خانه داری نداده و به خودمان واگذار کرده اند تا با استفاده از عقل و تجربه و تعلیمات و با رعایت پاره ای احکام حلال و حرام شرعی آنها را انجام دهیم، امور اقتصاد و مدیریت و سیاست هم به عهده خودمان می باشد.

کما آنکه #قرآن، با وجود ارزش و اعتبار و احترام فوق العاده ای که برای علم و تعلیم و تفکر قائل است و مکرر آنها را سفارش کرده است، در هیچ سوره و آیه ای درس ریاضیات یا زمین شناسی و الکترونیک یا فلسفه و فیزیک به ما نمی دهد. بنابراین اشکالی ندارد که ادیان الهی مبارزه با ستمگران و عدالت و اداره امت ها را تجویز و تاکید کرده باشند ولی #ایدئولوژی و احکام و تعلیمات خاصی در آن زمینه ها نداده باشند.

به این ترتیب، چنانچه #آخرت و خدا را برنامه اصلی بعثت انبیاء بدانیم و امر و اصلاح دنیا هدف و وظیفه ادیان الهی نباشد، دیگر ایراد و نقصی برای ادیان نخواهد بود که گفته شود در اصول و احکام دین همه مسائل و مشکلات زندگی و دستورالعمل های جامع و کامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز جوامع وجود ندارد. یا بگوییم که یک ایدئولوژی صرفا دینی می تواند به لحاظ سیاست و مدیریت و اقتصاد یا به طور کلی دنیاشناسی و جهان‌بینی انسانی و فلسفی و فنی، کامل و کافی نباشد.

دینی که به خاطر دنیا درست شود، خدایی که برای درد و آرزوهای دنیا پرستیده شود یا آخرت و بعثت و ثوابی که در راه خواسته های دنیا تامین گردند، نه دین است نه خدا و نه آخرت. #شرکی است در کنار و در برابر توحید و مصداقی از انقلاب و بازگشت به عقب، یا خسران و هلاکت.

باید ببینیم که اصرار ما در منحصر دانستن هدف دین به آخرت و خدا و تفکیک رسالت انبیاء از سیاست و اداره دنیا چیست؟

در همین باره، هفت زیان و آفت و انحراف را ذکر می کنم؛

یک: تبدیل توحید به شرک، در جمهوری اسلامی خودمان نیز دیدیم که شعار «دین و دنیا، به صورت #ادغام دین و سیاست» و«سیاست تابع روحانیت» کار را به جایی رساند که گفتند حکومت و بقای نظام(یا به بیان دیگر بقای قدرت و حاکمیت) از اولویت و اصالت برخوردار بوده و اگر مصالح دولت و حفظ امت اقتضا نماید می توان اصول و قوانین #شریعت را فدای حاکمیت نمود. و تا تعطیل«توحید» پیش رفتند!

وقتی فرض بر این باشد که تمشیت امور دنیا و اداره امت ها جزو برنامه بعثت است، قهرا رهبری و حکومت باید به دست کارشناسان شریعت قرار گیرد.

دو: انصراف از دین و سلب امید و #ایمان مردم نسبت به دین، در اثر ناتوانی دین و شریعت در جوابگویی به مسائل بی شمار و نوظهور علمی و انسانی و حل مشکلات دائم التزاید فردی و اجتماعی دنیا.

از آنجا که مکاتب توحیدی و رسالت انبیا و شریعت ها، نه برای جوابگویی به مسائل علمی و عملی جهان بی نهایت گسترده و مرموز به وجود آمده است و نه به منظور درمان دردهای آدمی و مشکلات دنیایی نازل گردیده است و چنین انتظار و ادعا پشتوانه محکم و مستندی در کتاب و سنت نداشته، صرفا مخلوق آمال و افکار بشری است، وقتی مردم مومن و مخصوصاً جوانان پرشور و امید، مواجه با ناتوانی و #عجز ادیان گردند و ببینند که متصدیان و مدافعان ناچار می شوند که به اصلاح و التقاط یا عجز و اعتراف بپردازند، نسبت به اعتقادات خود سرد و بدبین می گردند.

سه: نتایج معکوس و تجربیات تلخی که از تصرف دین و دولت به دست #رهبران شریعت حاصل می شود.

چهار: اسلامی که با پشتوانه قدرت و روش اکراه پیش برود، بیشتر کالای شیطان است تا دین خدا.

پنج: «دین برای دنیا» یا «ترک دنیا به خاطر دین» دو حالت افراط و تفریط در دین هستند.

شش: اعتقاد به اینکه پیامبران خدا صرفا خبر دهندگان و تدارک کنندگان قیامت و آخرت و معرفی کنندگان خالق یکتا بوده اند و دنیا چیزی جز مزرعه و کشتزار یا میدان فعالیت و تربیت آدمی برای حیات جاودان و خدایی شده انسان نمی باشد، ضرورتی است نیروبخش برای بقای دین و دنیا و نگاهداری انسان ها، در چنین روزگار سراسر رنج و ملال.

هفت: اما مسئله مهم تر زیان سنگینی است که طرز تفکر«دین برای دنیا» به بار می آورد. انتظار یا #اعتقاد به اینکه بعثت پیامبران و تعلیمات آنها، کلا یا ضمنا به خاطر اصلاح انسان ها و اداره صحیح امور فردی و اجتماعی آنها در دنیا می باشد و ادیان توحیدی، علاوه بر اصول و احکام عبادی، جامع اندیشه ها و رهنمودهای لازم برای بهبود زندگی افراد و جوامع بشری هستند، باعث می شود که مومنین و علاقه مندان، احساس وظیفه و نگرانی نکنند.

در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23387
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir