فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.9K subscribers
10.8K photos
3.42K videos
520 files
29.3K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝مرا ببخش #امیرخان


✍🏻حسین قدیانی

امیرحسین فردی مدیرمسئول فقید کیهان‌بچه‌ها قریب ربع قرن پیش در ناهارخوری مؤسسه‌ی کیهان با اصرار فراوان به من پیش‌نهاد کرد #رمان بخوانم. ناظر بر مطالبم که تازه داشت از صفحه‌ی لایی مدرسه به صفحات رویی روزنامه می‌رسید، به ایشان گفتم که به سیاست علاقمندترم. جلدی درآمد که «رمان‌خوانی از قضا به قوام یادداشت‌های سیاسی یک روزنامه‌نگار کمک می‌کند» و بعد ایده‌اش را این‌جور شرح داد: «تو اگر خوب رمان بخوانی، می‌توانی جوری متن سیاسی‌ات را بپرورانی که مخاطب تصور کند دارد #قصه می‌خواند، نه بیانیه.» حرف حساب امیرخان این بود که فقط به چه نوشتن اهمیت نده؛ چگونه نوشتن هم برایت مهم باشد.

واضح است که نیت مرحوم فردی این نبود که از #ادبیات به نفع #سیاست سوءاستفاده کنم: «اصلاً از من می‌شنوی سیاسی‌نویسی را ببر در حاشیه‌ی ادبی‌نویسی.» این را گفت و بعد، از یکی از جملات قصارش رونمایی کرد: «سیاست را شوخی بگیر و ادبیات را جدی. ادبیات برخلاف سیاست، پدر و مادر دارد؛ حرام‌زاده نیست.» اعتراف می‌کنم که بیست و پنج سال طول کشید تا به پند حکیمانه‌ی امیرخان پی ببرم. تو ببین سیاست چقدر بی‌پدر و مادر است که طرف قبل از انتخابات قول راه‌اندازی گشت ارشاد مسئولین را می‌دهد اما هنوز که هنوز است مسئولین جمهوری اسلامی به جای جریمه‌ی خودشان، از جریمه‌ی جمهور سخن می‌گویند.

وه که چه ناپاک بسته شده است نطفه‌ی سیاست‌. دختر بی‌حجاب در راه‌پیمایی بیست و دوم بهمن می‌شود سند روشن‌فکری نظام و مستند مردم‌داری حکومت؛ چند صباح بعد می‌شود لکه‌ی ننگی که حتی آنتن موبایلش را هم می‌توان پراند‌. آخ که زنده‌یاد فردی چقدر خیرم را می‌خواست: «تو یادگار صمیمی‌ترین رفیقم هستی. خوب می‌شناسمت. لوح صاف و ساده‌ی تو تاب خارهای گل بی‌رنگ و رو و بی‌عطر و بوی سیاست را ندارد. اذیت می‌شوی. اذیتت می‌کنند. زجرت می‌دهند.

کیهان را ول کن؛ برای کیهان‌بچه‌ها بنویس‌. دهه‌ی ما گذشته؛ بچه‌ها را بچسب.» شگفتا! آن روزی که امیرخان از من خواست ادبیات را جدی‌تر بگیرم و بچه‌ها را بیش‌تر از بزرگ‌ترها تحویل بگیرم، هنوز هیچ کدام از این دهه‌هشتادی‌ها به دنیا نیامده بودند.

حالا من را باش. با این‌که بنا به توصیه‌ی امیر ادبیات در همان روز رفتم و رمان دنیای قشنگ نو به قلم آلدوس هاکسلی را خریدم و خواندم ولی در اوج کج‌سلیقگی، گنداب سیاست را به دریای ادبیات ترجیح دادم. نتیجه هم شد این ح‌سین ق‌دیانی پژمرده. «غلط کردم» را اما برای همین وقت‌ها گذاشته‌اند. اساساً این کافه‌ی مجازی را زده‌ام برای صفای مضاعف با حلال‌زاده‌ای به نام ادبیات...


@ghete26
@MostafaTajzadeh
https://www.instagram.com/p/CqWm6w-o6wL/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
📝📝📝 فقر، سیاست راهبردی نظام

✍️ فریبا نظری

فقر یا تهیدستی، وضعیتی است که فرد دارایی مادی یا درآمدکافی برای رفع نیازهای اولیه‌ی خود را ندارد.
وقتی از فقر صحبت می‌کنیم، دو مفهوم و اصطلاح نیز اهمیت دارد:
۱- #فقر_مطلق که درآمد فرد را با مقدار مورد نیاز برای رفع نیازهای اولیه شخصی مانند خوراک، پوشاک و مسکن مقایسه می‌کند.
۲- #فقر_نسبی زمانی که یک فرد نتواند حداقل سطح #استاندارد_های_زندگی را در مقایسه با دیگران برای خود برآورده کند.
بدیهی است تعریف فقر نسبی از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است.
از نظر بانک جهانی نیز «فقر، محرومیت از رفاه است». این نهاد فقر را چنین تعریف می‌کند:
«فقر؛ گرسنگی، نداشتن سرپناه و لباس، بیمار بودن و درمان نشدن، بی‌سواد بودن و مدرسه نرفتن است».
بانک جهانی همچنین تأکید می‌کند برای فقرا در فقر زیستن چیزی فراتر از اینهاست.

بررسی وضعیت فقر مطلق در ایران در سال‌های برنامه اول تا چهارم توسعه بیانگر این نتیجه است که:
«میانگین تغییر شاخص­های فقر در کل دوره مورد بررسی(۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸/ ۱۹۸۹ تا۲۰۰۹ م) نشان می‌­دهد که در زمینه‌ی بهبود پایدار شاخص‌های فقر نه در مناطق شهری و نه در مناطق روستایی، به موفقیت قابل قبولی دست نیافته‌­ایم ( فصلنامه سیاست‌های راهبردی کلان، علی ارشدی/ عبدالعلی کریمی، دوره ۱، شماره ۱، خرداد ۱۳۹۲).

نگاهی به اوضاع فقر و راهبردهای فقرزدایی در جهان، خاورمیانه و ایران؛ دو نکته مهم را به ما یادآوری میکند:
۱- با وجود فقر گسترده در جهان، حکومت‌ها تلاش می‌کنند آن را کاهش داده و تعداد فقرا را به حداقل برسانند.
۲- پژوهش‌ها نشان می‌دهد #برنامه_های_توسعه در ایران، موفقیتی در عمل نداشته و فقر هم‌چنان یک ابربحران و بزرگترین چالش کشور بوده و قربانی می‌گیرد و گویا به #سیاست_راهبردی_نظام تبدیل شده‌است.

🔗 متن کامل را در لینک زیر بخوانید 👇

https://bit.ly/40DuTgL
@MostafaTajzadeh
@MohandesMirHosseinMousavi
📝📝📝دین‌داری و حکومت فرادینی

✍🏻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار (بازنویسی سخنرانی شب احیاء، حزب اتحاد ملت، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲) منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

در این گفت‌و‌گو می‌خواهم پرسشی را با شما در میان بگذارم که مدت‌ها ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. به‌عنوان فردی که خود را «دین‌دار» می‌داند و فعالیت‌های سیاسی را نیز با انگیزه دینی آغاز کرده است، این پرسش برایم مطرح شد که آیا می‌توان (یعنی مجاز و منطقی است) که دین‌دار باشیم و در عین حال از یک حکومت فرادینی دفاع کنیم؟ بطور کلی دین‌داران چه موضعی باید در برابر حکومت فرادینی داشته باشند؟

آنچه این پرسش را برای من و سایر دین‌داران پدید می‌آورد، تجربه جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران، آزمونی تاریخی بود برای در هم آمیختن دین و سیاست و تلاش برای ایجاد «حکومت دینی».

جمع‌بندی امروز من این است که این تجربه به دلیل‌ پیامدهای آن، تجربه‌ای ناموفق و غیرقابل قبول بوده است. وقتی از پیامدهای این تجربه صحبت می‌کنم به‌طور مشخص به موارد زیر نظر دارم:

1️⃣ نقض نظام‌یافته حقوق شهروندان (در ادبیات دینی حق‌الناس)،

2️⃣ نقض ارزش‌ها و معیارهای مقدم بر دین (عدالت و اخلاق)،

3️⃣ تأثیر منفی بر دین‌باوری و دین‌داری عمومی و ایجاد موج دین‌گریزی و دین‌ستیزی.

تجربه ناموفق حکومت دینیِ واقعاً موجود، لزوم تجدیدنظر و بازاندیشی در مورد رابطه دین و سیاست را به ما یادآور می‌شود.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5846
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علوی‌تبار #سیاست #دین

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝مهندس سحابی و آن قساوت بی‌دلیل

✍️احمد زيدآبادی

در #تاریخ معاصر ایران، انسانی به پاکی و پاکدستی و پاکبازی و زلالی و صافی و یکرنگی و ایران‌دوستی زنده‌یاد مهندس #عزت‌الله_سحابی به ندرت در صحنۀ #سیاست کشورمان ظهور کرده است.
مرحوم سحابی قاعدتاً مانند همۀ بزرگان اهل مبارزه و سیاست در تاریخ بشر، محدودیت‌ها و کاستی‌های ویژۀ خود را داشت، اما صداقت و نجابت و شرافت و تواضع و خیرخواهی محض او برای کشور و مردم کشورش، از او سرمایۀ گران‌بهایی ساخته بود که می‌توانست در مقام یکی از محورهای اصلی وفاق و همبستگی ملی جامعۀ #ایران، نقش بازی کند.

بدبختانه زعمای حکومت نه فقط قدر این سرمایه را پاس نداشتند، بلکه در جهت خنثی‌سازی توانایی‌ها و سرکوب نقش سیاسی او تا نقضِ کاملِ ابتدایی‌ترین #حق یک #انسان نیز پیش رفتند.
آنها حتی به حرمت سال‌ها همرزمی و همکاری، یک بار زحمت دیدار رو در رو با این انسان فروتن و مأخوذ به حیا و از خود گذشته را به خود ندادند تا از نگاه و راه حل‌های او برای ادارۀ صحیح کشور و حفظ منافع و مصالح ایران اطلاعِ بی‌واسطه و دست اول پیدا کنند.

بنابراین، انتخاب‌شان این شد که صدای مرحوم #سحابی را به واسطۀ تیمی امنیتی از انزوای دردناکِ سلول‌های انفرادی بازداشتگاه‌های مخفی بشنوند و آن انسان شریف را تا سرحد حذف کامل از صحنۀ سیاسی تحت فشار بگذارند.

اوج این ستمکاری علیه مهندس سحابی در روز فوت و تشییع جنازه‌اش به نمایش در آمد.
تاریخ به ما می‌آموزد که حکومت‌ها اغلب از وحشتِ تضعیف قدرت‌شان، تحت نام حفظ ثبات و نظم و امنیت دست به قساوت می‌زنند، اما "قساوت بی‌دلیل" را تاریخ هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده است.

بعد از گذشت یازده سال از درگذشت مهندس سحابی، تمام ارکان #قدرت در جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این پرسش باشند که آن جمعیت محدود در آن گوشۀ محصور، چه خطر یا تهدیدی را متوجه نظم و ثبات و امنیتِ مورد نظرشان می‌کرد که حرمت تشییع پیکر مرحوم سحابی را زیر پا گذاشتند و با قساوتی مطلقاً بی‌دلیل، مراسم تشییع بی‌مسئله و آرامی را بر سر خانواده و دوستان آن مرحوم آوار کردند و جان یگانه دختر معصومش هاله را گرفتند؟ دلیل آن همه بی‌حرمتی و بی‌ادبی و گستاخی و قساوت و زشت‌رفتاری چه بود؟

هر گاه به یاد آن روزهای سیاه می‌افتم؛ چنان غیظ و اندوهی در درونم غلیان می‌کند که می‌خواهم بر سر همۀ آنان که آن بی‌حرمتی و سنگدلی را به اجرا گذاشتند، یا دستور دادند، یا راضی شدند، یا سکوت کردند؛ چنان فریاد برکشم که عرش #خدا را به لرزه در آورد.....اما:
شرح این هجران و این خود جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر

باری مهندس سحابی با نگاهی منزه از ایدئولوژی‌زدگی، انس و الفتی دائمی با متن #قرآن داشت. برداشت‌های او از آیه‌های قرآن به قدری نغز و لطیف و دل انگیز و راهگشا بود که گویی تفسیرهای زنده‌یاد سید #محمود_طالقانی را زنده می‌کرد.
یکی از نکاتی که او در توضیح موانع پیش روی آدمیان برای شناخت حقیقت و اعتراف به واقعیت دائم بر آن تأکید می‌کرد؛ بخش نخست آیۀ ۱۴۶ سورۀ اعراف بود:

سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَٰتِىَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقّ ( کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند، از توجه به آیات و نشانه‌های خویش باز خواهیم داشت)
شادروان سحابی از این آیه چنین درک می‌کرد که افراد گردنکش و خودخواه و گستاخ نگاهشان به واقعیت تیره و تار می‌شود، به طوری که داده‌های روشن و خطرات و تهدیدهای عینی را به صورت دلخواه خود تأویل و تفسیر می‌کنند و نهایت این کژبینی هم هلاکت و نابودی ناگهانی است.

او خطاب اصلی این آیه را زمامداران می‌دانست و در باره‌اش مصداق‌های شیرینی هم نقل می‌کرد؛ از جمله:
"چند سال پس از #انقلاب، ناشران کتاب دور هم جمع شدند تا در بارۀ مشکلات نشر با هم گفتگو کنند. من هم از طرف شرکت سهامی انتشار در آنجا حاضر بودم. بیشتر ناشران از کسادی بازار کتاب‌های دینی سخن گفتند و اظهار نگرانی کردند. در میان آن جمع، فرد معممی هم بود که پس از شنیدن این سخن شکر و حمد خدای را به جا آورد. همه از این رفتار متعجب شدند و دلیلش را پرسیدند. فرد معمم در پاسخ گفت: نخریدن کتاب‌های دینی نشانۀ این است که سواد دینی مردم به قدری بالا رفته و یا کامل شده است که دیگر نیازی به خرید این نوع کتاب ها ندارند. آیا این جای شکر ندارد؟
@MostafaTajzadeh
📝📝📝هفت زیان و آفت و انحراف در نتیجه یک کج اندیشی!

✍🏻مرحوم مهندس بازرگان

#حکومت و #سیاست یا اداره امت و مملکت و ملت، از دیدگاه دیانت و بعثت پیامبران، تفاوت اصولی با سایر مسائل و مشاغل زندگی ندارد.‌ همانطور که قبلاً گفته شد اگر اسلام و پیامبران به ما درس آشپزی و باغداری یا چوپانی و خانه داری نداده و به خودمان واگذار کرده اند تا با استفاده از عقل و تجربه و تعلیمات و با رعایت پاره ای احکام حلال و حرام شرعی آنها را انجام دهیم، امور اقتصاد و مدیریت و سیاست هم به عهده خودمان می باشد.

کما آنکه #قرآن، با وجود ارزش و اعتبار و احترام فوق العاده ای که برای علم و تعلیم و تفکر قائل است و مکرر آنها را سفارش کرده است، در هیچ سوره و آیه ای درس ریاضیات یا زمین شناسی و الکترونیک یا فلسفه و فیزیک به ما نمی دهد. بنابراین اشکالی ندارد که ادیان الهی مبارزه با ستمگران و عدالت و اداره امت ها را تجویز و تاکید کرده باشند ولی #ایدئولوژی و احکام و تعلیمات خاصی در آن زمینه ها نداده باشند.

به این ترتیب، چنانچه #آخرت و خدا را برنامه اصلی بعثت انبیاء بدانیم و امر و اصلاح دنیا هدف و وظیفه ادیان الهی نباشد، دیگر ایراد و نقصی برای ادیان نخواهد بود که گفته شود در اصول و احکام دین همه مسائل و مشکلات زندگی و دستورالعمل های جامع و کامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مورد نیاز جوامع وجود ندارد. یا بگوییم که یک ایدئولوژی صرفا دینی می تواند به لحاظ سیاست و مدیریت و اقتصاد یا به طور کلی دنیاشناسی و جهان‌بینی انسانی و فلسفی و فنی، کامل و کافی نباشد.

دینی که به خاطر دنیا درست شود، خدایی که برای درد و آرزوهای دنیا پرستیده شود یا آخرت و بعثت و ثوابی که در راه خواسته های دنیا تامین گردند، نه دین است نه خدا و نه آخرت. #شرکی است در کنار و در برابر توحید و مصداقی از انقلاب و بازگشت به عقب، یا خسران و هلاکت.

باید ببینیم که اصرار ما در منحصر دانستن هدف دین به آخرت و خدا و تفکیک رسالت انبیاء از سیاست و اداره دنیا چیست؟

در همین باره، هفت زیان و آفت و انحراف را ذکر می کنم؛

یک: تبدیل توحید به شرک، در جمهوری اسلامی خودمان نیز دیدیم که شعار «دین و دنیا، به صورت #ادغام دین و سیاست» و«سیاست تابع روحانیت» کار را به جایی رساند که گفتند حکومت و بقای نظام(یا به بیان دیگر بقای قدرت و حاکمیت) از اولویت و اصالت برخوردار بوده و اگر مصالح دولت و حفظ امت اقتضا نماید می توان اصول و قوانین #شریعت را فدای حاکمیت نمود. و تا تعطیل«توحید» پیش رفتند!

وقتی فرض بر این باشد که تمشیت امور دنیا و اداره امت ها جزو برنامه بعثت است، قهرا رهبری و حکومت باید به دست کارشناسان شریعت قرار گیرد.

دو: انصراف از دین و سلب امید و #ایمان مردم نسبت به دین، در اثر ناتوانی دین و شریعت در جوابگویی به مسائل بی شمار و نوظهور علمی و انسانی و حل مشکلات دائم التزاید فردی و اجتماعی دنیا.

از آنجا که مکاتب توحیدی و رسالت انبیا و شریعت ها، نه برای جوابگویی به مسائل علمی و عملی جهان بی نهایت گسترده و مرموز به وجود آمده است و نه به منظور درمان دردهای آدمی و مشکلات دنیایی نازل گردیده است و چنین انتظار و ادعا پشتوانه محکم و مستندی در کتاب و سنت نداشته، صرفا مخلوق آمال و افکار بشری است، وقتی مردم مومن و مخصوصاً جوانان پرشور و امید، مواجه با ناتوانی و #عجز ادیان گردند و ببینند که متصدیان و مدافعان ناچار می شوند که به اصلاح و التقاط یا عجز و اعتراف بپردازند، نسبت به اعتقادات خود سرد و بدبین می گردند.

سه: نتایج معکوس و تجربیات تلخی که از تصرف دین و دولت به دست #رهبران شریعت حاصل می شود.

چهار: اسلامی که با پشتوانه قدرت و روش اکراه پیش برود، بیشتر کالای شیطان است تا دین خدا.

پنج: «دین برای دنیا» یا «ترک دنیا به خاطر دین» دو حالت افراط و تفریط در دین هستند.

شش: اعتقاد به اینکه پیامبران خدا صرفا خبر دهندگان و تدارک کنندگان قیامت و آخرت و معرفی کنندگان خالق یکتا بوده اند و دنیا چیزی جز مزرعه و کشتزار یا میدان فعالیت و تربیت آدمی برای حیات جاودان و خدایی شده انسان نمی باشد، ضرورتی است نیروبخش برای بقای دین و دنیا و نگاهداری انسان ها، در چنین روزگار سراسر رنج و ملال.

هفت: اما مسئله مهم تر زیان سنگینی است که طرز تفکر«دین برای دنیا» به بار می آورد. انتظار یا #اعتقاد به اینکه بعثت پیامبران و تعلیمات آنها، کلا یا ضمنا به خاطر اصلاح انسان ها و اداره صحیح امور فردی و اجتماعی آنها در دنیا می باشد و ادیان توحیدی، علاوه بر اصول و احکام عبادی، جامع اندیشه ها و رهنمودهای لازم برای بهبود زندگی افراد و جوامع بشری هستند، باعث می شود که مومنین و علاقه مندان، احساس وظیفه و نگرانی نکنند.

در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=23387
@MostafaTajzadeh
@sobhema_ir
📝📝📝نظام چیست؟

✍🏻
سعید حجاریان

بریده‌ای از متن:

واژگانی مانند دولت، حکومت و رژیم معمولاً در گفتارها و مکتوبات فارسی به‌جای یکدیگر به‌کار می‌روند. ادبیات سیاسی سالیان اخیر نیز مواردی دیگر را به واژگان پیشین اضافه کرده و بعضی اغتشاش‌های مفهومی را پدید آورده است.

دولت، در معنای (state) معمولاً در ادبیات دانشگاهی به‌کار گرفته می‌شود. دولت مفهومی دو سطحی است: الف) قوه‌ی مجریه‌ی حکومت یک کشور که گاهی وقت‌ها به دولت-ملت شناخته می‌شود. ب) کل ساختار اقتدار سیاسی در یک کشور. دولت در معنای دوم، به ظرف سیاست اشاره دارد که در ایران امروز رهبری، قوای سه‌گانه و نیروهای نظامی را شامل می‌شود.

حکومت، در معنای (government) سطحی پایین‌تر از دولت را توصیف می‌کند و عموماً به قوه مجریه اطلاق می‌شود. البته، بعضی اصحاب فکر در ایران معتقدند به‌دلیل آنچه در گفتار و افواه رسوب کرده، نیک آن است که دولت را در برابر قوه‌ی مجریه و حکومت را وسیع‌تر تعریف کنیم.

علاوه بر این دو باید به مفهوم حاکمیت (sovereignty) نیز اشاره داشت. حاکمیت بالاترین قدرت است که بالادست او دستی نیست و به تعبیر بُدن مطلق و دائم است. این مطلقیت در انواع نظام‌های سیاسی به اشکال متفاوت ساری و جاری است.

اما کلمه «رژیم»؛ این واژه عموماً در چارچوبی حقوقی-سیاسی تعریف می‌شود. مثلاً زمانی‌که می‌گوییم رژیم حقوقی دریای خزر از کدهای حقوقی مرتبط با حقوق دریاها در چارچوب حقوق بین‌الملل سخن ‌می‌گوییم...

و یا زمانی‌که می‌گوییم رژیم شاهنشاهی یا رژیم صهیونیستی بیشتر مقصودمان تخفیف و بی‌اعتبار کردن نظام حاکم بر این کشورهاست و عموماً هم به شخص حاکم اشاره داریم مانند رژیم صدام، رژیم مبارک و جز این‌ها.

به بیان دیگر، رژیم معادل کلمه‌ (regimentation) است که می‌توان آن را «هنگ‌آسا شدن» نیز خواند؛ وضعیت خودکامگی یا بعضاً سلطه نظامیان.

متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5928

#سعید_حجاریان #سیاست #دولت
@MostafaTajzadeh
📝📝📝«آیا کلان‌شهر تهران، دوستدار سالمندان و کودکان است؟ »

✍️ فریبا نظری

حدود دودهه است که بنابر اهمیت زیست فردی و اجتماعی #کودکان و #سالمندان، شهرهایی در دنیا با نام شهر دوستدار کودک و نیز شهر دوستدار سالمند؛ مورد توجه برنامه‌ریزان و مدیران شهری قرار گرفته‌است.
طی همکاری مشترک وزارت کشور با یونیسف برای اجرای ابتکار جهانی شهرهای دوستدار کودک در ایران،  پس از بررسی نتایج ارزیابی شهرهای متقاضی پایلوت شهر دوستدار کودک، دوازده شهر بر اساس ارزیابی عملکرد به عنوان شهرهای منتخب برای پایلوت انتخاب شدند که (به ترتیب الفبا) عبارتند از شهرهای اِوز، بندرعباس، تبریز، تهران، رشت، سمنان، شیراز، کرمان، گرگان، مشهد، همدان و یزد. شایان ذکرست دریافت نشان و #برند شهر دوستدار کودک #یونیسف زمانی صورت می گیرد که شهر مورد نظر چرخه‌ی شهر دوستدار کودک را به صورت موفقیت‌آمیز تکمیل کرده باشد (unisef.org).

در اخبار و اطلاعات دیگری نیز بدست آمد که دو کلان‌شهر #تهران و #اصفهان در حال تلاش برای کسب عنوان شهر دوستدار سالمند هستند.
این تلاش‌ها را به فال نیک گرفته و برخی‌از شاخص‌ها و ویژگی‌های شهرهای دوستدار کودکان و سالمندان را مرور می‌کنیم.

برخی‌از ویژگی‌های شهر دوستدار سالمند:
۱- فضاهای باز و بناهای عمومی متناسب با حضور فعال و تحرک مستقل برای زیست اجتماعی
۲- دسترسی مناسب به #حمل_و_نقل_عمومی برای بهره‌مندی سالمندان از خدمات عمومی شهر  
۳- دسترسی به #مسکن_مناسب‌سازی شده برای سالمندان به‌منظور زیست امن و راحت و مستقل
۴- ایجاد شرایط برای #مشارکت‌اجتماعی و مدنی و نیز اشتغال دوباره‌ی سالمندان داوطلب کار باهدف تثبیت و افزایش سلامت روان و انسجام اجتماعی
۵- ارتقای فرهنگ عمومی جامعه با نهادینه کردن #احترام و پذیرش سالمندان
۶- #گردش_آزاد_اطلاعات و ارتباطات متنوع با رسانه‌های گسترده و متنوع‌تر به‌منظور احساس روزآمدی و تازگی زیست فردی و اجتماعی
۷- #خدمات_بهداشتی و حمایت‌های اجتماعی مناسب، قابل دسترس و با کمترین هزینه برای حفظ سلامتی و استقلال
۸- نبود امکان #خشونت نسبت به سالمندان در زیست شهری
۹- خدمات اوقات فراغت #شاد و بدون هزینه‌

برخی‌از ویژگی‌های شهر دوستدار کودک:
۱- امنیت و #ایمنی در فضای شهر
۲- پایداری و استمرار زندگی کودک در فضای شهر
۳- وجود #محیط_زیست_سالم
۴-امکان بیان نظرات و دخالت در تصمیم‌گیری‌ها
۵- امکان تامین دسترسی به نیازها
۶- وجود فرصت #تفریح و #بازی ایمن و سالم
۷- امکان شرکت در اجتماع
۸- نبود #خشونت نسبت به کودکان 

اکنون بیایید کلان‌شهر تهران را در ذهن‌مان مرور کنیم و زیست کودکان و سالمندان را در آن، به تصویر درآوریم؛ چه می‌بینیم؟
1️⃣ آیا امنیت و ایمنی آمدوشد، مشارکت، تفریح، مراجعه برای دریافت خدمات مختلف کودکان و سالمندان در کلان‌شهر تهران فراهم است؟
2️⃣ آیا محیط زیست این شهر برای کودکان و سالمندان، دارای سلامت است؟
3️⃣ آیا فضاهای باز و بناهای عمومی برای حضور ایشان، ایمنی و کاربری آسان و راحتی دارد؟
4️⃣ آیا وضعیت تردد خودروها، موتورسیکلت‌ها و وسایل نقلیه‌ی عمومی کلان‌شهر تهران؛ درجهت حفظ سلامت، راحتی و ایمنی کودکان و سالمندان است؟
5️⃣ آیا امکان مشارکت اجتماعی و مدنی برای آن‌ها در شهر تهران، وجود دارد؟
6️⃣ آیا زیست شخصی و شهری در کلان‌شهر پایتخت به کودکان و سالمندان؛ احساس امنیت و احترام می‌دهد؟
7️⃣ آیا مکان‌هایی به‌منظور برنامه‌های دوره‌ای شاد و جمعی برای کودکان و سالمندان در پایتخت وجود دارد؟
8️⃣ اگر دایره‌ی ارزیابی این ویژگی‌ها و امکانات را به کلان‌شهرهای دیگر و شهرهای کوچک‌تر و دورتر از پایتخت گسترش دهیم، وضعیت چگونه خواهدبود؟
9️⃣ باتوجه به گسترش #شهرنشینی و و افزایش سالمندی در ایران، و نیز شرایط و امکانات نامناسب زیست شهری گروه‌های با نیازهای ویژه کودکان و سالمندان، چگونه بر #سیاست_افزایش_جمعیت؛ تأکید می‌شود؟

این پرسش‌ها می‌تواند برای گروه‌های دیگر جمعیتی با نیازهای ویژه و خاص، مانند زنان و معلولان با انواع معلولیت؛ مطرح و مورد ارزیابی و توجه قرارگیرد. 

کلان‌شهر تهران با جایگاه پایتخت، متعلق به همه‌ی ایرانیان است و شایسته است که امکان زیست امن، آسان، محترمانه، شاد، آرام، سلامت، باهزینه‌های معتدل و درتوان متوسط گروه‌های مختلف مردم؛ در آن وجود داشته باشد.

شوربختانه پس‌از مدتی زندگی در این کلان‌شهر، درمی‌یابیم که با شهری #دوستدارناامنی، #آلودگی، #بی‌قانونی، باهزینه‌های سرسام‌آور زیست شخصی و اجتماعی روبرو هستیم که فرسنگ‌ها با شهر دوستدار کودکان، سالمندان، معلولان، زنان و همه‌ی شهروندان؛ فاصله دارد.

۳۱ تیر ۱۴۰۲

@Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝مشاهده‌های نگران‌کننده

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

🖊چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. اگر چه در این انتخابات خطری جدی دفع شد و آرامش ناشی از این دفع خطر شادی آگاهان سیاسی را در پی داشت، اما به نظر می‌رسد که نگاهی آسیب‌شناسانه به فرآیند این انتخابات مفیدتر از ابراز احساسات نسبت به نتایج آن باشد. به برخی از مشاهدات نگران‌کننده خودم در جریان این انتخابات اشاره می‌کنم به این امید که از نظر دیگران نیز بهره بگیریم.

🖊نخستین مشاهده‌ نگران‌کننده در فرآیند این انتخابات، تنزل سطح‌ سیاست‌ورزی در ایران امروز است. نخستین تجلی این تنزل، حضور دو دلال سیاسی پوششی در این انتخابات بود. جالب این‌که این دلالان سیاسی قبل‌تر نیز چنین نقشی را بازی کرده بودند به‌گونه‌ای که هیچ‌کس شکی در پوششی بودن آن‌ها نداشت.

🖊تأیید صلاحیت آن‌ها برای شرکت در رقابت‌ها و هزینه‌ کردن میلیاردی از اموال عمومی برای این‌ کار نشان‌دهنده «تبعیض ساخت‌یافته»‌ای است که بخش تفکیک‌ناپذیری از نظام سیاسی ایران شده است. آمدن و رفتن آن‌ها و رفتار و گفتار سخیف آن‌ها در جریان رقابت‌های انتخاباتی، موجب شرمگین شدن هیچ‌کس نشد!

🖊نشانه دیگر این تنزل مباحث مطرح شده در مناظره‌ها و گفت‌و‌گوها بود. سال‌هاست که دیگر از سخنان و شعارهای عمیق و اندیشه‌ورزانه «سیدمحمد خاتمی» در عرصه سیاست ایران خبری نیست و انتظار شنیدن آن‌ها نیز غیرواقع‌بینانه می‌نماید. اما به‌نظر می‌رسد دیگر نباید در انتظار دقت، انسجام و نظم گفتار «حسن روحانی» نیز بود.

🖊تکرار، از دست دادن فرصت‌ها و دوری از مطالبات روشنفکرانه به ویژگی گفت‌و‌گوهای سیاسی، حتی در میان بهبودخواهان و تغییرطلبان تبدیل شده است. گفتار سیاسی جریان راست تندرو، نماد ورشکستگی سیاسی و سردمداری مداحان و لات‌ها در میان‌ آن‌هاست. از سقوط گفتمان سیاسی آن‌ها نباید خشنود شد؛ این سقوط به در جا زدن و تنزل گفتمان رقیب آن‌ها هم کمک می‌کند. ارتقاء کیفیت هر جریان سیاسی به ارتقاء کیفیت جریان رقیب آن‌ نیز یاری می‌رساند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6087

#علیرضا_علوی_تبار #سیاست #انتخابات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
@MostafaTajzadeh