📝📝📝فراتر از اصلاحات
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با گذشت بیش از سهماه از فاجعه مرگ مظلومانه مهسا امینی و اعتراضهای اوج گرفته پس از آن، بهنظر میرسد که یادآوری برخی از نکات زمینه را برای فهم بهتر و روشنتر این رخداد مهم مساعد کند. در حد توان و درک خودم به این نکات اشاره میکنم.
🖊کشور با مجموعهای از مشکلات در هم تنیده و کهنه دست به گریبان است، که بخشی از آنها به بحران تبدیل شدهاند (مانند بحران مشروعیت، بحران فقر فزاینده و…) و بخشی در آستانه تبدیل شدن به بحران هستند (مانند مشکلات صندوقهای بازنشستگی، خیزش ابر تورم و…).
🖊با توجه به شناختی که از این مشکلات داریم، و نظر به دستاوردهای دانش خطمشیگذاری (سیاستگذاری) عمومی و تجربه جهانی، این مشکلات قابل پیشبینی، قابل پیشگیری و قابل حل بودهاند. از این رو برای ریشهیابی این مشکلات باید «نظام اداره امور عمومی» کشور را مورد بررسی قرار داد و آسیبشناسی کرد.
🖊نتیجه تداوم وضع موجود، نابودی منابع مادی و انسانی کشور، سقوط رفاه و فرصتهای رفاهی عمومی و افزایش روزافزون نارضایتی و خشم مردم است. درگیری مداوم با مشکلات و بحرانها و پایداری آنها، مردم را درمانده، خسته، ناامید و خشمگین کرده و نارضایتی عمیق و گستردهای را پدید آورده است.
🖊تلاش برای حفظ وضع موجود، مغایر با اصول اخلاقی و دینی است و از نظر راهبردی نیز ناممکن است. شکلگیری «جنبشهای اعتراضی» طبیعیترین نتیجه تداوم وضع موجود است. از نگاه اکثریت مردم ایران دگرگونی وضع موجود ضروری است. بهدلیل سرکوب تشکلهای سیاسی و صنفی، جامعه ما، جامعهای سازماننیافته است و انجمنهای مدنی پوشش گستردهای در آن ندارند.
🖊از این رو جنبشهای اعتراضی بهصورتی خودجوش در آن شکل میگیرند و با تکیه بر خشم انباشته شده خیلی زود میتوانند بهسوی مقابله به مثل، انتقام و سازشناپذیری سیر کنند. اگر دگرگونی اساسی در وضع موجود پدید نیاید، «جنبشهای اعتراضی» روزبهروز گستردهتر و متنوعتر شده و در نهایت به «جنبش انقلابی» تبدیل میگردند.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5795
#علیرضا_علویتبار #سیاست #سیاستگذاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با گذشت بیش از سهماه از فاجعه مرگ مظلومانه مهسا امینی و اعتراضهای اوج گرفته پس از آن، بهنظر میرسد که یادآوری برخی از نکات زمینه را برای فهم بهتر و روشنتر این رخداد مهم مساعد کند. در حد توان و درک خودم به این نکات اشاره میکنم.
🖊کشور با مجموعهای از مشکلات در هم تنیده و کهنه دست به گریبان است، که بخشی از آنها به بحران تبدیل شدهاند (مانند بحران مشروعیت، بحران فقر فزاینده و…) و بخشی در آستانه تبدیل شدن به بحران هستند (مانند مشکلات صندوقهای بازنشستگی، خیزش ابر تورم و…).
🖊با توجه به شناختی که از این مشکلات داریم، و نظر به دستاوردهای دانش خطمشیگذاری (سیاستگذاری) عمومی و تجربه جهانی، این مشکلات قابل پیشبینی، قابل پیشگیری و قابل حل بودهاند. از این رو برای ریشهیابی این مشکلات باید «نظام اداره امور عمومی» کشور را مورد بررسی قرار داد و آسیبشناسی کرد.
🖊نتیجه تداوم وضع موجود، نابودی منابع مادی و انسانی کشور، سقوط رفاه و فرصتهای رفاهی عمومی و افزایش روزافزون نارضایتی و خشم مردم است. درگیری مداوم با مشکلات و بحرانها و پایداری آنها، مردم را درمانده، خسته، ناامید و خشمگین کرده و نارضایتی عمیق و گستردهای را پدید آورده است.
🖊تلاش برای حفظ وضع موجود، مغایر با اصول اخلاقی و دینی است و از نظر راهبردی نیز ناممکن است. شکلگیری «جنبشهای اعتراضی» طبیعیترین نتیجه تداوم وضع موجود است. از نگاه اکثریت مردم ایران دگرگونی وضع موجود ضروری است. بهدلیل سرکوب تشکلهای سیاسی و صنفی، جامعه ما، جامعهای سازماننیافته است و انجمنهای مدنی پوشش گستردهای در آن ندارند.
🖊از این رو جنبشهای اعتراضی بهصورتی خودجوش در آن شکل میگیرند و با تکیه بر خشم انباشته شده خیلی زود میتوانند بهسوی مقابله به مثل، انتقام و سازشناپذیری سیر کنند. اگر دگرگونی اساسی در وضع موجود پدید نیاید، «جنبشهای اعتراضی» روزبهروز گستردهتر و متنوعتر شده و در نهایت به «جنبش انقلابی» تبدیل میگردند.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5795
#علیرضا_علویتبار #سیاست #سیاستگذاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
فراتر از اصلاحات - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝رخداد امتناع از خود
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊بیتردید، رابطۀ سوژۀ جوان این خیزش و حکومت/قدرت در ایران امروز، تابعی است از رابطهای میان فضای توپوگرافیک و توپولوژیک، از یکسو، و منِ مفعولی و منِ فاعلی (یا چیستی و کیستی)، و منقادبودگی و رهابودگیِ جوانِ ایرانی، از سوی دیگر.
🖊به دیگر سخن، چگونگیِ این رابطه (نزدیکی یا دوری، پروتاگونیستی یا آنتاگونیستی)، ربط تنگاتنگ و وثیقی دارد با نوع رابطهای که میان این دو «فضا» و این دو «من» برقرار میشود. به لحاظ توپوگرافیک، این دو «من» یا دو «سوژه»، درون قلمرو قدرت قرار دارند و درون حصارهای آن محدود شدهاند.
🖊اما زمینۀ اجتماعی و سیاسی و فضاییای که این سوژه در آن اقدام به کنشگری میکند، بهسختی -برای همیشه و برای همه- قابل تقلیل به این فضای توپوگرافیک است. لذا همواره این امکان وجود دارد که در میان همان «من»های مفعولی و «سوژه»های منقادی که در فضای توپوگرافیک گرفتار آمدهاند، امتناع و تخطیای رادیکال از آنچه هست و از آنچه قدرت میخواهد که باشد، صورت گیرد، و در درون یا برون همان فضای توپوگرافیک، فضایی توپولوژیک ساخته و پرداخته شود که بر هر در و دیوار و بر هر نقش و نقاشیاش، رنگی از سیاستِ مقاومت، دیده میشود، و از هر کوی و برزناش ندایی از «من»های فاعلی» بهگوش میرسد.
🖊در این حالت، پولیسی در درون پلیس (در بیان رانسیر) شکل میگیرد که در آن، امر سیاسی امری منتشر میشود، و در همهچیز و همهجا و همهکس بروز و ظهور میکند: چیزهایی که ممکن است در آن مکان باشند یا نباشند، چیزهایی که ممکن است در زمان حال حضور داشته باشند یا مربوط به گذشته و یا آینده باشند، همه گردهم میآيند، و بساط جشن سیاست (در معنای رانسیری) و سوژهشدگی را در پولیس میگسترانند، و آگواریی برای کنشگری سوژهای که جامۀ «چیستی» بهدرآورده، و به «کس» بدل شده، فراهم میسازند. این سوژه، با گریز از نام و موقعیت و منِ مفعولی که دیگری بزرگ و قدرتِ حاکم با استیضاح خود، او را ملقب به این نام و محصور در این موقعیت کرده، از خود نامزدایی و موقعیتزدایی میکند، و خودمختاری خود نسبت به «منِ» قدرتساختۀ خود، اعلام مینماید.
🖊این «من» خودمختار و خودآیین، اینبار توامان هم از موضع «سوم شخص» (مفرد و جمع)، و هم از موضع «اول شخص» (مفرد و جمع)، بهجای خود، برای خود و به زبان خود (به بیان رانسیر) سخن میگوید، و با سیاستی که در هر لحظه از زندگی روزمرهاش اتّخاذ میکند، و با فاصلهگذاری از برداشت قدرت از خود و کنشِ اجتماعیاش، خودمختاری خود را مستمرا اعلام میدارد و «فاصلهگذاری انتقادی لازم برای فرایند هویتزدایی را اجرا میکند، و با این کنش سیاسی، اقتدار قدرتِ حاکم را، به چالش میکشد.
🖊این سوژۀ خودآیین، از آنجا که هستیای زمینهمند و چندوجهی دارد، قادر است سوژگی خود را در نسبت با «موقعیتهای سوژگی» متفاوت و متکثر، در صورت و سیرتی متفاوت بازآفرینی کند، و بهجای آنکه از موضعی هستیشناختی در پی آن باشند که چهچیز سیاست، و چهکس سوژۀ سیاسی است، خود دستاندرکار خلق خویش بهمثابه عاملیت و کنشگر سیاسی، و فضایی که این کنش و کنشگری را در ساحتِ آن به «امر سیاسی» بدل میگردد، میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5797
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #کنشکر
@MostafaTajzadeh
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊بیتردید، رابطۀ سوژۀ جوان این خیزش و حکومت/قدرت در ایران امروز، تابعی است از رابطهای میان فضای توپوگرافیک و توپولوژیک، از یکسو، و منِ مفعولی و منِ فاعلی (یا چیستی و کیستی)، و منقادبودگی و رهابودگیِ جوانِ ایرانی، از سوی دیگر.
🖊به دیگر سخن، چگونگیِ این رابطه (نزدیکی یا دوری، پروتاگونیستی یا آنتاگونیستی)، ربط تنگاتنگ و وثیقی دارد با نوع رابطهای که میان این دو «فضا» و این دو «من» برقرار میشود. به لحاظ توپوگرافیک، این دو «من» یا دو «سوژه»، درون قلمرو قدرت قرار دارند و درون حصارهای آن محدود شدهاند.
🖊اما زمینۀ اجتماعی و سیاسی و فضاییای که این سوژه در آن اقدام به کنشگری میکند، بهسختی -برای همیشه و برای همه- قابل تقلیل به این فضای توپوگرافیک است. لذا همواره این امکان وجود دارد که در میان همان «من»های مفعولی و «سوژه»های منقادی که در فضای توپوگرافیک گرفتار آمدهاند، امتناع و تخطیای رادیکال از آنچه هست و از آنچه قدرت میخواهد که باشد، صورت گیرد، و در درون یا برون همان فضای توپوگرافیک، فضایی توپولوژیک ساخته و پرداخته شود که بر هر در و دیوار و بر هر نقش و نقاشیاش، رنگی از سیاستِ مقاومت، دیده میشود، و از هر کوی و برزناش ندایی از «من»های فاعلی» بهگوش میرسد.
🖊در این حالت، پولیسی در درون پلیس (در بیان رانسیر) شکل میگیرد که در آن، امر سیاسی امری منتشر میشود، و در همهچیز و همهجا و همهکس بروز و ظهور میکند: چیزهایی که ممکن است در آن مکان باشند یا نباشند، چیزهایی که ممکن است در زمان حال حضور داشته باشند یا مربوط به گذشته و یا آینده باشند، همه گردهم میآيند، و بساط جشن سیاست (در معنای رانسیری) و سوژهشدگی را در پولیس میگسترانند، و آگواریی برای کنشگری سوژهای که جامۀ «چیستی» بهدرآورده، و به «کس» بدل شده، فراهم میسازند. این سوژه، با گریز از نام و موقعیت و منِ مفعولی که دیگری بزرگ و قدرتِ حاکم با استیضاح خود، او را ملقب به این نام و محصور در این موقعیت کرده، از خود نامزدایی و موقعیتزدایی میکند، و خودمختاری خود نسبت به «منِ» قدرتساختۀ خود، اعلام مینماید.
🖊این «من» خودمختار و خودآیین، اینبار توامان هم از موضع «سوم شخص» (مفرد و جمع)، و هم از موضع «اول شخص» (مفرد و جمع)، بهجای خود، برای خود و به زبان خود (به بیان رانسیر) سخن میگوید، و با سیاستی که در هر لحظه از زندگی روزمرهاش اتّخاذ میکند، و با فاصلهگذاری از برداشت قدرت از خود و کنشِ اجتماعیاش، خودمختاری خود را مستمرا اعلام میدارد و «فاصلهگذاری انتقادی لازم برای فرایند هویتزدایی را اجرا میکند، و با این کنش سیاسی، اقتدار قدرتِ حاکم را، به چالش میکشد.
🖊این سوژۀ خودآیین، از آنجا که هستیای زمینهمند و چندوجهی دارد، قادر است سوژگی خود را در نسبت با «موقعیتهای سوژگی» متفاوت و متکثر، در صورت و سیرتی متفاوت بازآفرینی کند، و بهجای آنکه از موضعی هستیشناختی در پی آن باشند که چهچیز سیاست، و چهکس سوژۀ سیاسی است، خود دستاندرکار خلق خویش بهمثابه عاملیت و کنشگر سیاسی، و فضایی که این کنش و کنشگری را در ساحتِ آن به «امر سیاسی» بدل میگردد، میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5797
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #کنشکر
@MostafaTajzadeh
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
رخداد امتناع از خود - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
♦️کشاکش محتوم بین لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه
📌مقالهای از سیدعلی محمودی در باب سنجش رویکرد کنشگران «جنبش زن، زندگی، آزادی» به لیبرالیسم منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
👇بریدهای از متن:
🔻تحولات فکری و فرهنگی در جامعۀ ایران از میانۀ دهۀ ۱۳۷۰ به اینسو، پیرامون حق آزادی و تلقی شهروندان ایرانی از آن، مرا بر آن داشت که در پژوهشهای خود مفهوم آزادی و انواع و حدود آن را مورد مطالعه قرار دهم. انگیزۀ من چگونگی مواجهۀ ایرانیان بهویژه جوانان با حق آزادی و الزامات آن بود. برآیند این مطالعه، با عنوان: «دموکراسی لیبرال و دینداری مؤمنانه»، فصلی از کتاب درخششهای دموکراسی را تشکیل داد که در سال ۱۳۹۳ منتشر گردید.
🔻در آن زمان برداشتم این بود که زوایای ناشناختهای در خصوص حق آزادی بهویژه برای نسل نو ناشناخته است که اگر باب شرح و بحث آن گشوده نشود، ابهامآفرین، تنشزا و برای ایران و ایرانیان مشکلساز خواهد بود. هدف من از این نوشتار، صرفاً طرح مسألۀ آزادی در چارچوب دو دیدگاه مبتنی بر لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه است و نه فراتر از آن؛ مسئلهای که با روند گذار به دموکراسی و آیندۀ آن، در ایران ارتباطی وثیق و تنگاتنگ دارد.
🔻حدود ده سال از زمان انتشار این کتاب سپری شده است. ما اکنون از ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ با جنبشی متفاوت با گذشته از جوانان ایرانی روبرو هستیم که وارد چهارمین ماه حیات خود شده است. یکی از شعارها و مطالبات بنیادین این جوانان کنشگر و معترض، «حق آزادی» است. شعارهای آزادی که با جانباختن مهسا امینی، دختر ایران، پس از بازداشت توسط «گشت ارشاد»، در دانشگاهها و خیابانهای سراسر کشور طنینانداز شده است، بسیارند. از میان آنها از دو شعار: «زن، زندگی، آزادی» و «آزادی، آزادی، آزادی» میتوان نام برد.
🔻اینکه در آن پژوهش به بحث آزادی در چارچوب «لیبرال دموکراسی» پرداختم، از آن رو بود که لیبرالیسم و نقد آن بهویژه از سوی جماعتگرایان، بر روی هم تجسم اصلی و گستردۀ موضوع آزادی در روزگار ما بوده است. این رویکرد بهتدریج به ایران نیز راه گشوده و نمونههای آن در بعضی از گردهمآییها و نظاهرات اعتراضآمیز طی سالهای اخیر مشاهده شدهاند.
📌متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5800
#سیدعلی_محمودی #سیاست #لیبرالیسم #دینداری
t.me/DrMahmoudi7
🆔@MostafaTajzadeh
📌مقالهای از سیدعلی محمودی در باب سنجش رویکرد کنشگران «جنبش زن، زندگی، آزادی» به لیبرالیسم منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
👇بریدهای از متن:
🔻تحولات فکری و فرهنگی در جامعۀ ایران از میانۀ دهۀ ۱۳۷۰ به اینسو، پیرامون حق آزادی و تلقی شهروندان ایرانی از آن، مرا بر آن داشت که در پژوهشهای خود مفهوم آزادی و انواع و حدود آن را مورد مطالعه قرار دهم. انگیزۀ من چگونگی مواجهۀ ایرانیان بهویژه جوانان با حق آزادی و الزامات آن بود. برآیند این مطالعه، با عنوان: «دموکراسی لیبرال و دینداری مؤمنانه»، فصلی از کتاب درخششهای دموکراسی را تشکیل داد که در سال ۱۳۹۳ منتشر گردید.
🔻در آن زمان برداشتم این بود که زوایای ناشناختهای در خصوص حق آزادی بهویژه برای نسل نو ناشناخته است که اگر باب شرح و بحث آن گشوده نشود، ابهامآفرین، تنشزا و برای ایران و ایرانیان مشکلساز خواهد بود. هدف من از این نوشتار، صرفاً طرح مسألۀ آزادی در چارچوب دو دیدگاه مبتنی بر لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه است و نه فراتر از آن؛ مسئلهای که با روند گذار به دموکراسی و آیندۀ آن، در ایران ارتباطی وثیق و تنگاتنگ دارد.
🔻حدود ده سال از زمان انتشار این کتاب سپری شده است. ما اکنون از ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ با جنبشی متفاوت با گذشته از جوانان ایرانی روبرو هستیم که وارد چهارمین ماه حیات خود شده است. یکی از شعارها و مطالبات بنیادین این جوانان کنشگر و معترض، «حق آزادی» است. شعارهای آزادی که با جانباختن مهسا امینی، دختر ایران، پس از بازداشت توسط «گشت ارشاد»، در دانشگاهها و خیابانهای سراسر کشور طنینانداز شده است، بسیارند. از میان آنها از دو شعار: «زن، زندگی، آزادی» و «آزادی، آزادی، آزادی» میتوان نام برد.
🔻اینکه در آن پژوهش به بحث آزادی در چارچوب «لیبرال دموکراسی» پرداختم، از آن رو بود که لیبرالیسم و نقد آن بهویژه از سوی جماعتگرایان، بر روی هم تجسم اصلی و گستردۀ موضوع آزادی در روزگار ما بوده است. این رویکرد بهتدریج به ایران نیز راه گشوده و نمونههای آن در بعضی از گردهمآییها و نظاهرات اعتراضآمیز طی سالهای اخیر مشاهده شدهاند.
📌متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5800
#سیدعلی_محمودی #سیاست #لیبرالیسم #دینداری
t.me/DrMahmoudi7
🆔@MostafaTajzadeh
مشق نو
کشاکش محتوم بین لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝حکومت نوع چهارم
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فوکویاما در یکی از کتابهایش با استفاده از دو معیار به دستهبندی حکومتها میپردازد. این دو معیار عبارتند از: اول، «حوزه و دامنه فعالیتهای حکومت» و دوم، «توانایی و کارآیی حکومت» در آن حوزهها و دامنهها.
🖊براساس طبقهبندی فوکویاما، حکومت فعلی ایران، حکومتی از نوع چهارم است. از یکسو حوزه و محدودهای را نمیتوان یافت که حکومت در آن دخالت نکند و ساماندهی آن را به توافق و مصالحه مردم با یکدیگر واگذارد. با گذشت زمان دامنه دخالت حکومت نهتنها کاهش نیافته بلکه با بهرهگیری از نهادهای «عمومیِ غیردولتی» از حالت «اعمال حاکمیت» بهسوی «تصدی» امور حرکت کرده است.
🖊این مسیر در عرصه اقتصاد بیش از سایر عرصهها قابل مشاهده و اندازهگیری است. از سوی دیگر، توان نهادهای حکومتی برای انجام اقدامات اثربخش و مستمر برای دستیابی به اهداف روز به روز کاهش مییابد. ضعف در مدیریت و طراحی، کاهش مشروعیت قوانین وضع شده و تقابل عمومی با خطمشیهای حکومت از پیامدهای این کاهش توان مداوم هستند.
🖊حکومت نوع چهارم بودن منجر به وضعیت بحرانی مداوم در عرصه اداره امور عمومی شده است. حکومت مشکلات عمومی را درست شناسایی نمیکند، خطمشیهای کلی مناسب برای حل آنها را انتخاب نمیکند، خطمشیهای وضع شده درست اجرا نمیشود و نظارت عملی برای ارزیابی خطمشیهای اجرا شده صورت نمیگیرد.
🖊در چنین وضعیتی روشن است که مشکلات دیرپا شده و در هم گره میخورند و بهتدریج به بحران تبدیل میشوند. در چنین وضعی آرزوی دستیابی به رشد و توسعه و حتی ثبات وضعیت کلان اقتصادی نوعی «محالاندیشی» است. برای مقابله با این وضعیت ناگوار چارهای نیست جز «افزایش مداوم ظرفیت ملی برای خطمشیگذاری».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5830
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اقتصاد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فوکویاما در یکی از کتابهایش با استفاده از دو معیار به دستهبندی حکومتها میپردازد. این دو معیار عبارتند از: اول، «حوزه و دامنه فعالیتهای حکومت» و دوم، «توانایی و کارآیی حکومت» در آن حوزهها و دامنهها.
🖊براساس طبقهبندی فوکویاما، حکومت فعلی ایران، حکومتی از نوع چهارم است. از یکسو حوزه و محدودهای را نمیتوان یافت که حکومت در آن دخالت نکند و ساماندهی آن را به توافق و مصالحه مردم با یکدیگر واگذارد. با گذشت زمان دامنه دخالت حکومت نهتنها کاهش نیافته بلکه با بهرهگیری از نهادهای «عمومیِ غیردولتی» از حالت «اعمال حاکمیت» بهسوی «تصدی» امور حرکت کرده است.
🖊این مسیر در عرصه اقتصاد بیش از سایر عرصهها قابل مشاهده و اندازهگیری است. از سوی دیگر، توان نهادهای حکومتی برای انجام اقدامات اثربخش و مستمر برای دستیابی به اهداف روز به روز کاهش مییابد. ضعف در مدیریت و طراحی، کاهش مشروعیت قوانین وضع شده و تقابل عمومی با خطمشیهای حکومت از پیامدهای این کاهش توان مداوم هستند.
🖊حکومت نوع چهارم بودن منجر به وضعیت بحرانی مداوم در عرصه اداره امور عمومی شده است. حکومت مشکلات عمومی را درست شناسایی نمیکند، خطمشیهای کلی مناسب برای حل آنها را انتخاب نمیکند، خطمشیهای وضع شده درست اجرا نمیشود و نظارت عملی برای ارزیابی خطمشیهای اجرا شده صورت نمیگیرد.
🖊در چنین وضعیتی روشن است که مشکلات دیرپا شده و در هم گره میخورند و بهتدریج به بحران تبدیل میشوند. در چنین وضعی آرزوی دستیابی به رشد و توسعه و حتی ثبات وضعیت کلان اقتصادی نوعی «محالاندیشی» است. برای مقابله با این وضعیت ناگوار چارهای نیست جز «افزایش مداوم ظرفیت ملی برای خطمشیگذاری».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5830
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اقتصاد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
حکومت نوع چهارم
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝دینداری و حکومت فرادینی
✍🏻یادداشتی از علیرضا علویتبار (بازنویسی سخنرانی شب احیاء، حزب اتحاد ملت، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲) منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
✅در این گفتوگو میخواهم پرسشی را با شما در میان بگذارم که مدتها ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. بهعنوان فردی که خود را «دیندار» میداند و فعالیتهای سیاسی را نیز با انگیزه دینی آغاز کرده است، این پرسش برایم مطرح شد که آیا میتوان (یعنی مجاز و منطقی است) که دیندار باشیم و در عین حال از یک حکومت فرادینی دفاع کنیم؟ بطور کلی دینداران چه موضعی باید در برابر حکومت فرادینی داشته باشند؟
✅آنچه این پرسش را برای من و سایر دینداران پدید میآورد، تجربه جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران، آزمونی تاریخی بود برای در هم آمیختن دین و سیاست و تلاش برای ایجاد «حکومت دینی».
✅جمعبندی امروز من این است که این تجربه به دلیل پیامدهای آن، تجربهای ناموفق و غیرقابل قبول بوده است. وقتی از پیامدهای این تجربه صحبت میکنم بهطور مشخص به موارد زیر نظر دارم:
1️⃣ نقض نظامیافته حقوق شهروندان (در ادبیات دینی حقالناس)،
2️⃣ نقض ارزشها و معیارهای مقدم بر دین (عدالت و اخلاق)،
3️⃣ تأثیر منفی بر دینباوری و دینداری عمومی و ایجاد موج دینگریزی و دینستیزی.
✅تجربه ناموفق حکومت دینیِ واقعاً موجود، لزوم تجدیدنظر و بازاندیشی در مورد رابطه دین و سیاست را به ما یادآور میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5846
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #دین
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
✍🏻یادداشتی از علیرضا علویتبار (بازنویسی سخنرانی شب احیاء، حزب اتحاد ملت، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲) منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
✅در این گفتوگو میخواهم پرسشی را با شما در میان بگذارم که مدتها ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. بهعنوان فردی که خود را «دیندار» میداند و فعالیتهای سیاسی را نیز با انگیزه دینی آغاز کرده است، این پرسش برایم مطرح شد که آیا میتوان (یعنی مجاز و منطقی است) که دیندار باشیم و در عین حال از یک حکومت فرادینی دفاع کنیم؟ بطور کلی دینداران چه موضعی باید در برابر حکومت فرادینی داشته باشند؟
✅آنچه این پرسش را برای من و سایر دینداران پدید میآورد، تجربه جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران، آزمونی تاریخی بود برای در هم آمیختن دین و سیاست و تلاش برای ایجاد «حکومت دینی».
✅جمعبندی امروز من این است که این تجربه به دلیل پیامدهای آن، تجربهای ناموفق و غیرقابل قبول بوده است. وقتی از پیامدهای این تجربه صحبت میکنم بهطور مشخص به موارد زیر نظر دارم:
1️⃣ نقض نظامیافته حقوق شهروندان (در ادبیات دینی حقالناس)،
2️⃣ نقض ارزشها و معیارهای مقدم بر دین (عدالت و اخلاق)،
3️⃣ تأثیر منفی بر دینباوری و دینداری عمومی و ایجاد موج دینگریزی و دینستیزی.
✅تجربه ناموفق حکومت دینیِ واقعاً موجود، لزوم تجدیدنظر و بازاندیشی در مورد رابطه دین و سیاست را به ما یادآور میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5846
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #دین
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝مشاهدههای نگرانکننده
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. اگر چه در این انتخابات خطری جدی دفع شد و آرامش ناشی از این دفع خطر شادی آگاهان سیاسی را در پی داشت، اما به نظر میرسد که نگاهی آسیبشناسانه به فرآیند این انتخابات مفیدتر از ابراز احساسات نسبت به نتایج آن باشد. به برخی از مشاهدات نگرانکننده خودم در جریان این انتخابات اشاره میکنم به این امید که از نظر دیگران نیز بهره بگیریم.
🖊نخستین مشاهده نگرانکننده در فرآیند این انتخابات، تنزل سطح سیاستورزی در ایران امروز است. نخستین تجلی این تنزل، حضور دو دلال سیاسی پوششی در این انتخابات بود. جالب اینکه این دلالان سیاسی قبلتر نیز چنین نقشی را بازی کرده بودند بهگونهای که هیچکس شکی در پوششی بودن آنها نداشت.
🖊تأیید صلاحیت آنها برای شرکت در رقابتها و هزینه کردن میلیاردی از اموال عمومی برای این کار نشاندهنده «تبعیض ساختیافته»ای است که بخش تفکیکناپذیری از نظام سیاسی ایران شده است. آمدن و رفتن آنها و رفتار و گفتار سخیف آنها در جریان رقابتهای انتخاباتی، موجب شرمگین شدن هیچکس نشد!
🖊نشانه دیگر این تنزل مباحث مطرح شده در مناظرهها و گفتوگوها بود. سالهاست که دیگر از سخنان و شعارهای عمیق و اندیشهورزانه «سیدمحمد خاتمی» در عرصه سیاست ایران خبری نیست و انتظار شنیدن آنها نیز غیرواقعبینانه مینماید. اما بهنظر میرسد دیگر نباید در انتظار دقت، انسجام و نظم گفتار «حسن روحانی» نیز بود.
🖊تکرار، از دست دادن فرصتها و دوری از مطالبات روشنفکرانه به ویژگی گفتوگوهای سیاسی، حتی در میان بهبودخواهان و تغییرطلبان تبدیل شده است. گفتار سیاسی جریان راست تندرو، نماد ورشکستگی سیاسی و سردمداری مداحان و لاتها در میان آنهاست. از سقوط گفتمان سیاسی آنها نباید خشنود شد؛ این سقوط به در جا زدن و تنزل گفتمان رقیب آنها هم کمک میکند. ارتقاء کیفیت هر جریان سیاسی به ارتقاء کیفیت جریان رقیب آن نیز یاری میرساند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6087
#علیرضا_علوی_تبار #سیاست #انتخابات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
@MostafaTajzadeh
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. اگر چه در این انتخابات خطری جدی دفع شد و آرامش ناشی از این دفع خطر شادی آگاهان سیاسی را در پی داشت، اما به نظر میرسد که نگاهی آسیبشناسانه به فرآیند این انتخابات مفیدتر از ابراز احساسات نسبت به نتایج آن باشد. به برخی از مشاهدات نگرانکننده خودم در جریان این انتخابات اشاره میکنم به این امید که از نظر دیگران نیز بهره بگیریم.
🖊نخستین مشاهده نگرانکننده در فرآیند این انتخابات، تنزل سطح سیاستورزی در ایران امروز است. نخستین تجلی این تنزل، حضور دو دلال سیاسی پوششی در این انتخابات بود. جالب اینکه این دلالان سیاسی قبلتر نیز چنین نقشی را بازی کرده بودند بهگونهای که هیچکس شکی در پوششی بودن آنها نداشت.
🖊تأیید صلاحیت آنها برای شرکت در رقابتها و هزینه کردن میلیاردی از اموال عمومی برای این کار نشاندهنده «تبعیض ساختیافته»ای است که بخش تفکیکناپذیری از نظام سیاسی ایران شده است. آمدن و رفتن آنها و رفتار و گفتار سخیف آنها در جریان رقابتهای انتخاباتی، موجب شرمگین شدن هیچکس نشد!
🖊نشانه دیگر این تنزل مباحث مطرح شده در مناظرهها و گفتوگوها بود. سالهاست که دیگر از سخنان و شعارهای عمیق و اندیشهورزانه «سیدمحمد خاتمی» در عرصه سیاست ایران خبری نیست و انتظار شنیدن آنها نیز غیرواقعبینانه مینماید. اما بهنظر میرسد دیگر نباید در انتظار دقت، انسجام و نظم گفتار «حسن روحانی» نیز بود.
🖊تکرار، از دست دادن فرصتها و دوری از مطالبات روشنفکرانه به ویژگی گفتوگوهای سیاسی، حتی در میان بهبودخواهان و تغییرطلبان تبدیل شده است. گفتار سیاسی جریان راست تندرو، نماد ورشکستگی سیاسی و سردمداری مداحان و لاتها در میان آنهاست. از سقوط گفتمان سیاسی آنها نباید خشنود شد؛ این سقوط به در جا زدن و تنزل گفتمان رقیب آنها هم کمک میکند. ارتقاء کیفیت هر جریان سیاسی به ارتقاء کیفیت جریان رقیب آن نیز یاری میرساند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6087
#علیرضا_علوی_تبار #سیاست #انتخابات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
@MostafaTajzadeh
مشق نو
مشاهدههای نگرانکننده
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.