🟩 مدعیان گفتگو پنج ماه پیش او را به بند کشیدند، با این خیال خام که صدایش را خاموش کنند! صدایش رساتر شد و مخاطبانش بیشتر.
🟢 گزیدهای از توییتهای مصطفی تاجزاده
✅ ۲۷ تیر ۱۳۹۹: رسول اکرم: «تا مىتوانید مجازاتها را از مسلمانان دور کنید و اگر راهى براى خلاصى مسلمان یافتید، آزادش بگذارید. چون امام اگر در عفو خطا کند، بهتر از آن است که در مجازات اشتباه کند.»(میزان الحکمه، باب ۷۳۶) #اعدام_نکنید
✅ ۲۴ تیر ۱۳۹۹: هیچ چیز به اندازه ریختن خون مظلوم پایههای حکومت را سست و لرزان و جامعه را به انتقامجویی و عصیان تحریک نمیکند. مردم هیچ اعدامی را با دلایل سست و باورناپذیر عادلانه نمیدانند. #اعدام_نکنید
✅ ۳۰ مرداد ۱۳۹۷: در قوه قضاییه چه خبره؟ محکومیت امیر اسماعیلی روزنامه نگار به ۱۰ سال زندان! اجرای حکم ۶ سال حبس مجید آذرپی! ۱۰۳سال زندان برای #دانشجویان! احکام سنگین علیه #دراویش از جمله حسن عبدی ۲۶ سال! بازداشت شعلهسعدی و انتقال او به زندان فشافویه! محکومیت یکساله برای غلامحسین کرباسچی!
✅ ۷ مهر ۱۳۹۹: پدر امیر حسین مرادی از متهمان اعتراضات آبان۹۸ که به اعدام محکوم شده بود، خودکشی کرد. اگر رویکرد قضایی کشور هرچه سریعتر اصلاح نشود و صدور احکام سنگین برای معترضان پایان نیابد، جامعه ممکن است زودتر از آنچه حاکمیت تصور میکند، گرفتار چرخه شوم خشونت شود. #اعدام_نکنید
✅ ۳ فروردین ۱۳۹۷: با #بهزادنبوی دوستی۴۰ ساله دارم و در طول این ایام کمتر سخنی تلختر از آنچه وی به بازجوهایش گفت، بهیاد دارم؛
«در کیفرخواست و حکم دادگاه من در زمان شاه یک کلمه دروغ نیست ولی در کیفرخواست و حکم دادگاه بعد از انقلاب من یک کلمه با واقعیت تطبیق نمیکند.»
@MostafaTajzadeh
🟢 گزیدهای از توییتهای مصطفی تاجزاده
✅ ۲۷ تیر ۱۳۹۹: رسول اکرم: «تا مىتوانید مجازاتها را از مسلمانان دور کنید و اگر راهى براى خلاصى مسلمان یافتید، آزادش بگذارید. چون امام اگر در عفو خطا کند، بهتر از آن است که در مجازات اشتباه کند.»(میزان الحکمه، باب ۷۳۶) #اعدام_نکنید
✅ ۲۴ تیر ۱۳۹۹: هیچ چیز به اندازه ریختن خون مظلوم پایههای حکومت را سست و لرزان و جامعه را به انتقامجویی و عصیان تحریک نمیکند. مردم هیچ اعدامی را با دلایل سست و باورناپذیر عادلانه نمیدانند. #اعدام_نکنید
✅ ۳۰ مرداد ۱۳۹۷: در قوه قضاییه چه خبره؟ محکومیت امیر اسماعیلی روزنامه نگار به ۱۰ سال زندان! اجرای حکم ۶ سال حبس مجید آذرپی! ۱۰۳سال زندان برای #دانشجویان! احکام سنگین علیه #دراویش از جمله حسن عبدی ۲۶ سال! بازداشت شعلهسعدی و انتقال او به زندان فشافویه! محکومیت یکساله برای غلامحسین کرباسچی!
✅ ۷ مهر ۱۳۹۹: پدر امیر حسین مرادی از متهمان اعتراضات آبان۹۸ که به اعدام محکوم شده بود، خودکشی کرد. اگر رویکرد قضایی کشور هرچه سریعتر اصلاح نشود و صدور احکام سنگین برای معترضان پایان نیابد، جامعه ممکن است زودتر از آنچه حاکمیت تصور میکند، گرفتار چرخه شوم خشونت شود. #اعدام_نکنید
✅ ۳ فروردین ۱۳۹۷: با #بهزادنبوی دوستی۴۰ ساله دارم و در طول این ایام کمتر سخنی تلختر از آنچه وی به بازجوهایش گفت، بهیاد دارم؛
«در کیفرخواست و حکم دادگاه من در زمان شاه یک کلمه دروغ نیست ولی در کیفرخواست و حکم دادگاه بعد از انقلاب من یک کلمه با واقعیت تطبیق نمیکند.»
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 محسن را نه، خدا را شکار کردند
✍🏻 عبدالله ناصریطاهری
✅ماجرای تاریخی حسنک وزیر -که با تزویر و دروغ سلطان سلجوقی و ندیدمش بوسهل زوزنی- بر دار کشیدهشد درست مثل جوانمظلوم محسن شکاری است که او را تنها به جرم سد خیابانی و جرح یک لباس شخصی اعدام کردند و برای توجیه آن حتی حکم "محارب" را در "فقه" خود تغییر دادند، یعنی از این پس محارب کسی است که نه مردم را بلکه حکومت را بترساند و امنیت او را به خطر اندازد. در باره غیر حقوقی و غیر فقهی بودن حکم اعدام محسن شکاری زیاد نوشته اند و نگارنده نیز قصد دارد این اعدام “سرخ و سیاه” را از نگاه انسان شناسی مرور کند.
✅ابوحیان توحیدی فیلسوف اومانیست عصر رنسانس اسلامی، در یک گزاره کوتاه، اصالت و افضلیت انسان را ترسیم کرده است: “الانسان اشکل علیه الانسان”. یعنی: انسان، مسئله انسان است. به بیان روشن تر، انسان که مخلوق برتر خداوند است همیشه چالش اصلی خودش است.
✅ مفهوم این سخن آن است که هر قانون، تکلیف، قرارداد، پند و اندرز، تصمیم فردی و جمعی، تعلیم و تعلم، حکم و … باید ذیل این موجود(انسان) تعیین شود زیرا زندگی انسان ، اساس خلقت خدا است.
✅در گفتمان “اسلام معیار” که فقط متکی بر قرآن تاریخی تأویل پذیر است، این نکته در آیه ۷۲ احزاب تصریح شده است: «ما “امانت” را بر آسمان و زمین و… عرضه کردیم ولی نپذیرفتند، اما انسان بار امانت را حمل کرد …». این که این امانت چیست؟ عقل است یا معرفت و یا خلافت که به نظر نگارنده امانت، “حیات برتر” است، جای بحث دارد اما به یقین اصل اومانیسم را در صدر اسلام معیار تعریف می کند. این اصل الاصول بر این نکته تأکید دارد که شأن انسان ذیل شریعت و فقه و اخلاق تعریف نمی شود. بلکه امری “فرادینی” است و همه چیز در نظام هستی برای اوست حتی قانون که در بالا یادآوری شد.یعنی مصلحت انسان بر همه مصالح از جمله دین و حکومت برتری دارد. در این افق گفتمانی است که فهم می شود گزارهٔ “حفظ نظام، اوجب و مقدم واجبات است” غیر انسانی است.این که اومانیسم فرادینی است بدین معنا که تقسیم بندی کلاسیک آن به “اومانیسم دینی” و “اومانیسم سکولار” هم لاعقلانی است.
✅ به نظر می رسد ابوحیان توحیدی که بهترین نمادساز اومانیسم با شعار “الانسان اشکل علیه الانسان’ بوده است بهترین تبیین را در باره شعار و نماد بالا در کتاب دیگرش ، “الهوامل و الشوامل” ارائه کرده است. این کتاب پرسش و پاسخی است در مفاهمه با ابوعلی مسکویه. تأمل در سؤالات توحیدی یا همان هوامل، تفسیر کیستی اصیل انسان است. به عنوان مثال در سؤال ۹۹ پرسیده که “این که ستمگری، فطری انسان است یعنی چه؟ و یا در سؤال ۷۶ : “چگونه انسان اگر بخواهد در یک ساعت هزار دشمن برای خود درست می کند، اما درست کردن یک دوست زمان زیادی می خواهد.
✅فارغ از جواب های مسکویه، پرسش های ابوحیان جهت گیری اومانیستی انسان گرای مسلمانی را نشان می دهد که بر محوریت و مرکزیت انسان در نظام خلقت تأکید دارد. در اندیشه این مسلمان متهم به “بی دینی”، که پایه “اسلام فهمی” مدرن و عصری همین است برای هر تصمیم کلان اجتماعی باید مصلحت انسان صاحب کرامت که نهایتا مصلحت جامعه است را دید . به همین دلیل است که نواندیشان دینی علاوه بر آن که نفس احکامی چون اعدام را غیر عقلی و طبعا نامعقول می دانند همین است که کرامت و اصالت انسان در بنای این احکام نادیده گرفته شده است.
✅ در نگاه اومانیستی به اسلام، استنباط افضلیت “شهروندی” نسبت به “شرع وندی”( به تعبیر دکتر مهدی نوربخش) مستفاد می شود، همان چیزی که آیت الله منتظری در آخر عمرش بر نادیده گرفتن آن حسرت می خورد.
✅بالاتر نوشتم که اعدام امثال افکاری و شکاری با همین فقه سنتی ناکارآمد مطابقت ندارد ولی اساسا ضد انسانی است و همین نوع احکام و قوانین در جغرافیای تسنن و تشیع بود که مرگ اسلام سیاسی را در جهان معاصر رقم زد. حکومت حاکم بر ایران از آغاز جنبش “زن، زندگی، آزادی” می توانست با جدی گرفتن اعتراضات به تدبیری رو کند و مطالبه اصلی زنان را پاسخ دهد، اما ناچیز شمردن و تمسخر این جنبش/ انقلاب توسط هسته مرکزی حکومت، تدبیر مقدر را معلق کرد و تداوم تعلیق ادامه پیدا کرد و حکومت را دچار یک سرگشتگی و سرمستی کرد و نهایتا توصیه به اعدام را پیشه کردند، غافل از این واقعیت که تداوم این رویهٔ ضدفقهی، ضد حقوق بشری ، آتش انقلاب را برافروخته تر و سرعت فروپاشی را تسریع خواهد کرد.
@MostafaTajzadeh
#اعدام
#محسن_شکاری
#زن_زندگی_آزادی
#عبدالله_ناصریطاهری
https://bit.ly/3uFGZrn
https://t.me/iranfardamag
✍🏻 عبدالله ناصریطاهری
✅ماجرای تاریخی حسنک وزیر -که با تزویر و دروغ سلطان سلجوقی و ندیدمش بوسهل زوزنی- بر دار کشیدهشد درست مثل جوانمظلوم محسن شکاری است که او را تنها به جرم سد خیابانی و جرح یک لباس شخصی اعدام کردند و برای توجیه آن حتی حکم "محارب" را در "فقه" خود تغییر دادند، یعنی از این پس محارب کسی است که نه مردم را بلکه حکومت را بترساند و امنیت او را به خطر اندازد. در باره غیر حقوقی و غیر فقهی بودن حکم اعدام محسن شکاری زیاد نوشته اند و نگارنده نیز قصد دارد این اعدام “سرخ و سیاه” را از نگاه انسان شناسی مرور کند.
✅ابوحیان توحیدی فیلسوف اومانیست عصر رنسانس اسلامی، در یک گزاره کوتاه، اصالت و افضلیت انسان را ترسیم کرده است: “الانسان اشکل علیه الانسان”. یعنی: انسان، مسئله انسان است. به بیان روشن تر، انسان که مخلوق برتر خداوند است همیشه چالش اصلی خودش است.
✅ مفهوم این سخن آن است که هر قانون، تکلیف، قرارداد، پند و اندرز، تصمیم فردی و جمعی، تعلیم و تعلم، حکم و … باید ذیل این موجود(انسان) تعیین شود زیرا زندگی انسان ، اساس خلقت خدا است.
✅در گفتمان “اسلام معیار” که فقط متکی بر قرآن تاریخی تأویل پذیر است، این نکته در آیه ۷۲ احزاب تصریح شده است: «ما “امانت” را بر آسمان و زمین و… عرضه کردیم ولی نپذیرفتند، اما انسان بار امانت را حمل کرد …». این که این امانت چیست؟ عقل است یا معرفت و یا خلافت که به نظر نگارنده امانت، “حیات برتر” است، جای بحث دارد اما به یقین اصل اومانیسم را در صدر اسلام معیار تعریف می کند. این اصل الاصول بر این نکته تأکید دارد که شأن انسان ذیل شریعت و فقه و اخلاق تعریف نمی شود. بلکه امری “فرادینی” است و همه چیز در نظام هستی برای اوست حتی قانون که در بالا یادآوری شد.یعنی مصلحت انسان بر همه مصالح از جمله دین و حکومت برتری دارد. در این افق گفتمانی است که فهم می شود گزارهٔ “حفظ نظام، اوجب و مقدم واجبات است” غیر انسانی است.این که اومانیسم فرادینی است بدین معنا که تقسیم بندی کلاسیک آن به “اومانیسم دینی” و “اومانیسم سکولار” هم لاعقلانی است.
✅ به نظر می رسد ابوحیان توحیدی که بهترین نمادساز اومانیسم با شعار “الانسان اشکل علیه الانسان’ بوده است بهترین تبیین را در باره شعار و نماد بالا در کتاب دیگرش ، “الهوامل و الشوامل” ارائه کرده است. این کتاب پرسش و پاسخی است در مفاهمه با ابوعلی مسکویه. تأمل در سؤالات توحیدی یا همان هوامل، تفسیر کیستی اصیل انسان است. به عنوان مثال در سؤال ۹۹ پرسیده که “این که ستمگری، فطری انسان است یعنی چه؟ و یا در سؤال ۷۶ : “چگونه انسان اگر بخواهد در یک ساعت هزار دشمن برای خود درست می کند، اما درست کردن یک دوست زمان زیادی می خواهد.
✅فارغ از جواب های مسکویه، پرسش های ابوحیان جهت گیری اومانیستی انسان گرای مسلمانی را نشان می دهد که بر محوریت و مرکزیت انسان در نظام خلقت تأکید دارد. در اندیشه این مسلمان متهم به “بی دینی”، که پایه “اسلام فهمی” مدرن و عصری همین است برای هر تصمیم کلان اجتماعی باید مصلحت انسان صاحب کرامت که نهایتا مصلحت جامعه است را دید . به همین دلیل است که نواندیشان دینی علاوه بر آن که نفس احکامی چون اعدام را غیر عقلی و طبعا نامعقول می دانند همین است که کرامت و اصالت انسان در بنای این احکام نادیده گرفته شده است.
✅ در نگاه اومانیستی به اسلام، استنباط افضلیت “شهروندی” نسبت به “شرع وندی”( به تعبیر دکتر مهدی نوربخش) مستفاد می شود، همان چیزی که آیت الله منتظری در آخر عمرش بر نادیده گرفتن آن حسرت می خورد.
✅بالاتر نوشتم که اعدام امثال افکاری و شکاری با همین فقه سنتی ناکارآمد مطابقت ندارد ولی اساسا ضد انسانی است و همین نوع احکام و قوانین در جغرافیای تسنن و تشیع بود که مرگ اسلام سیاسی را در جهان معاصر رقم زد. حکومت حاکم بر ایران از آغاز جنبش “زن، زندگی، آزادی” می توانست با جدی گرفتن اعتراضات به تدبیری رو کند و مطالبه اصلی زنان را پاسخ دهد، اما ناچیز شمردن و تمسخر این جنبش/ انقلاب توسط هسته مرکزی حکومت، تدبیر مقدر را معلق کرد و تداوم تعلیق ادامه پیدا کرد و حکومت را دچار یک سرگشتگی و سرمستی کرد و نهایتا توصیه به اعدام را پیشه کردند، غافل از این واقعیت که تداوم این رویهٔ ضدفقهی، ضد حقوق بشری ، آتش انقلاب را برافروخته تر و سرعت فروپاشی را تسریع خواهد کرد.
@MostafaTajzadeh
#اعدام
#محسن_شکاری
#زن_زندگی_آزادی
#عبدالله_ناصریطاهری
https://bit.ly/3uFGZrn
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 محسن را نه، خدا را شکار کردند
🔷 عبدالله ناصریطاهری @iranfardamag ▪️ ماجرای تاریخی حسنک وزیر -که با تزویر و دروغ سلطان سلجوقی و ندیدمش بوسهل زوزنی- بر دار کشیدهشد درست مثل جوانمظلوم محسن شکاری است که او را تنها به جرم سد خیابانی و جرح یک لباس شخصی اعدام کردند و برای توجیه آن حتی حکم…
🖋اختلاف فقها در باره اجرای حدود در عصر غیبت / به مناسبت فتح الفتوح نظام در برپایی چوبه های اعدام
✍️مهدی نصیری
این بحث پیوسته در فقه مطرح بوده که آیا در عصر غیبت، فقها حق تشکیل حکومت و اجرای حدود را دارند یا خیر. عده ای قائل به جوازند و عده ای تنها قائل به اجرای حدودند و عده ای نیز اساسا تشکیل حکومت و اجرای حدود و حتی اقامه نماز جمعه را از اختیارات امام معصوم ع میدانند و برای فقیه شأنی جز بیان احکام شریعت قائل نیستند.
در میان فقهای متقدم ابن ادریس و ابن ابی جمهور و محقق حلی (مقاله اجرای حدود در عصر غیبت، حمید مسجد سرابی، عابدین مومنی، نشریه مطالعات اسلامی: فقه و اصول، شماره پیاپی 1/82، سال 1388) ودر میان فقهای معاصر سید احمدخوانساری، اجرای حدود و نیز تشکیل حکومت را برای فقها نامشروع میدانسته اند. خوانساری از همین رو با انقلاب 57 حتی در حد شرکت در رفراندوم ج ا همراهی نکرد.
قرائتهای گوناگون فقهی در میان فقها اغلب باستناد منابع دینی (قران و سنت و عقل) مطرح میشود و فقیه میتواند بر اساس این منابع، دیدگاهی را برای خود انتخاب کند اما بر اساس عقل که یکی از همین منابع و در رأس آنست، محک خوردن یک فتوا در میدان عمل و تجربه میتواند دلیلی مهم برای قبول یا رد آن قرار بگیرد.
اکنون اگر فقیهی با در اختیار داشتن تجربه حکومت دینی در ایران به سراغ منابع دینی برود، بعیدست(نمیگویم محتمل نیست، چون میتواند مدعی شود که حاکمان نظریه ولایت فقیه را بد اجرا کرده اند) براحتی در صف موافقان تشکیل حکومت و اجرای حدود در عصر غیبت قرار بگیرد.
اکنون با این تجربه بخصوص حوادث چند ماه اخیر ـ که نظام با شدت و قساوت در برابر مردم معترض ایستاده و چوبه های داغ و درفش و دار را به منظور ارعاب مردمِ به تنگ آمده از یک حکومت آکنده از ناکارآمدی، فساد، فقر، فلاکت و استبداد برپا کرده ـ میتوان حدس زد که نظریه نامشروع بودن تشکیل حکومت و اجرای حدود توسط حاکمان غیر معصوم که هر لحظه در معرض لغزش و خطا و استبداد و خروج از عدالتند وهر اشتباه آنان به پای خدا و پیامبر و امامان معصوم که متولیان اصلی دین هستند، نوشته میشود، به حقیقت نزدیکترست.
گویا پیامبر ص میدانسته که اگر فقیهی حاکم شود، ممکن است حاکمان به جای عمل به توصیه او که «حدود را با وجود شک و شبهه به دور اندازید» (دعائم االاسلام 2/ 472) که به عنوان یک قاعده محکم در فقه مورد قبول قرار گرفته، به ضرب المثل «آخر الدواء الکی» (آخرین چاره داغ کردن است) عمل کنند و محکمه هایشان، حکم اعدام بابت بستن خیابان و قمه در دست داشتن، صادر و اجرا کنند. گویا امیرمؤمنان ع میدیده که اگر حکومت دینی توسط غیر معصوم برپا شود، حاکمان بجای اقتدا به او که برای مجازات قاتلش، امکان بخشش را برای فرزندانش گذاشت، برای 5 فرد حکم محاربه به اتهام مشارکت در قتل یک بسیجی صادر میکنند وبا افتخار آنرا در رسانه هایشان جهت ارعاب امت اعلام میکنند. لابد مولا علی ع میدانست که فقیهان شیعه، به سیره اوـ که فحش دهنده به خودش در حد تهمت کافر بودن را، میبخشید و آنان را از هیچ حق شهروندی محروم نمیکرد ـ عمل نخواهند کرد و شعاردهندگان علیه خود را شدیدا مجازات و سرکوب خواهند کرد.
افراد زیادی بودند که به آیت الله خمینی در باره توانایی روحانیت و پیچیدگی امر حکومت دینی در چنین زمانه ای هشدار داده بودند، اما او در ایده خود راسخ بود و مسیر انقلاب را تا تاسیس جمهوری اسلامی ادامه داد والبته مشکلات و نابسامانیها و خلف وعده ها از همان روز اول آغاز شد و امروز به عقیده بسیاری از عالمان و صاحب نظران و افکار عمومی، نظام مؤسَس او دیگر نه جمهوری است و نه اسلامی و حالا بر همگان جز عده ای اغلب بی اطلاع و متعصب و یا افراد منتفع از قدرت و رانتهای بی حساب و کتاب، معلوم شده که وعده آ خمینی برای آبادی دین و دنیای مردم ایران تحقق نیافته است و حالا ما باید با روح ایشان مخاطبه کنیم که آخرین دستاورد دنیایی نظامتان، به زیر خط فقر رفتن دهها میلیون ایرانی و تورمی ویرانگر، و بالاترین دستاورد دینی آن اجرای سرود «سلام فرمانده» در ایران و تعداد زیادی کشور که ابعاد گسترده آن بر همگان معلوم نیست! می باشد. و البته خروج میلیونی جوانان و مردم از دین هم اهمیتی ندارد!
در پایان باید به جمهوری اسلامی یادآور شد که به حکم قران(مائده 32)هر انسان بیگناهی را که اعدام میکنید، مانند آنست که کل انسانها و بشریت را کشته اید. پس اگر به قران باور دارید، #اعدام_نکنید.
ضمنا با ادامه این روند ممکنست مردم معترض و اکثرا خواهان اصلاحات، ضرب المثل «آخر الدواء الکی» را چون بومرنگی به خودتان برگردانند و تصمیم خود را برای عبور از یک نظام دینی بگیرند و هزینه این اقدام را بر روی دست دین و روحانیت و حاکمان
بگذارند.
https://t.me/nasiri1342238 @MostafaTajzadeh
✍️مهدی نصیری
این بحث پیوسته در فقه مطرح بوده که آیا در عصر غیبت، فقها حق تشکیل حکومت و اجرای حدود را دارند یا خیر. عده ای قائل به جوازند و عده ای تنها قائل به اجرای حدودند و عده ای نیز اساسا تشکیل حکومت و اجرای حدود و حتی اقامه نماز جمعه را از اختیارات امام معصوم ع میدانند و برای فقیه شأنی جز بیان احکام شریعت قائل نیستند.
در میان فقهای متقدم ابن ادریس و ابن ابی جمهور و محقق حلی (مقاله اجرای حدود در عصر غیبت، حمید مسجد سرابی، عابدین مومنی، نشریه مطالعات اسلامی: فقه و اصول، شماره پیاپی 1/82، سال 1388) ودر میان فقهای معاصر سید احمدخوانساری، اجرای حدود و نیز تشکیل حکومت را برای فقها نامشروع میدانسته اند. خوانساری از همین رو با انقلاب 57 حتی در حد شرکت در رفراندوم ج ا همراهی نکرد.
قرائتهای گوناگون فقهی در میان فقها اغلب باستناد منابع دینی (قران و سنت و عقل) مطرح میشود و فقیه میتواند بر اساس این منابع، دیدگاهی را برای خود انتخاب کند اما بر اساس عقل که یکی از همین منابع و در رأس آنست، محک خوردن یک فتوا در میدان عمل و تجربه میتواند دلیلی مهم برای قبول یا رد آن قرار بگیرد.
اکنون اگر فقیهی با در اختیار داشتن تجربه حکومت دینی در ایران به سراغ منابع دینی برود، بعیدست(نمیگویم محتمل نیست، چون میتواند مدعی شود که حاکمان نظریه ولایت فقیه را بد اجرا کرده اند) براحتی در صف موافقان تشکیل حکومت و اجرای حدود در عصر غیبت قرار بگیرد.
اکنون با این تجربه بخصوص حوادث چند ماه اخیر ـ که نظام با شدت و قساوت در برابر مردم معترض ایستاده و چوبه های داغ و درفش و دار را به منظور ارعاب مردمِ به تنگ آمده از یک حکومت آکنده از ناکارآمدی، فساد، فقر، فلاکت و استبداد برپا کرده ـ میتوان حدس زد که نظریه نامشروع بودن تشکیل حکومت و اجرای حدود توسط حاکمان غیر معصوم که هر لحظه در معرض لغزش و خطا و استبداد و خروج از عدالتند وهر اشتباه آنان به پای خدا و پیامبر و امامان معصوم که متولیان اصلی دین هستند، نوشته میشود، به حقیقت نزدیکترست.
گویا پیامبر ص میدانسته که اگر فقیهی حاکم شود، ممکن است حاکمان به جای عمل به توصیه او که «حدود را با وجود شک و شبهه به دور اندازید» (دعائم االاسلام 2/ 472) که به عنوان یک قاعده محکم در فقه مورد قبول قرار گرفته، به ضرب المثل «آخر الدواء الکی» (آخرین چاره داغ کردن است) عمل کنند و محکمه هایشان، حکم اعدام بابت بستن خیابان و قمه در دست داشتن، صادر و اجرا کنند. گویا امیرمؤمنان ع میدیده که اگر حکومت دینی توسط غیر معصوم برپا شود، حاکمان بجای اقتدا به او که برای مجازات قاتلش، امکان بخشش را برای فرزندانش گذاشت، برای 5 فرد حکم محاربه به اتهام مشارکت در قتل یک بسیجی صادر میکنند وبا افتخار آنرا در رسانه هایشان جهت ارعاب امت اعلام میکنند. لابد مولا علی ع میدانست که فقیهان شیعه، به سیره اوـ که فحش دهنده به خودش در حد تهمت کافر بودن را، میبخشید و آنان را از هیچ حق شهروندی محروم نمیکرد ـ عمل نخواهند کرد و شعاردهندگان علیه خود را شدیدا مجازات و سرکوب خواهند کرد.
افراد زیادی بودند که به آیت الله خمینی در باره توانایی روحانیت و پیچیدگی امر حکومت دینی در چنین زمانه ای هشدار داده بودند، اما او در ایده خود راسخ بود و مسیر انقلاب را تا تاسیس جمهوری اسلامی ادامه داد والبته مشکلات و نابسامانیها و خلف وعده ها از همان روز اول آغاز شد و امروز به عقیده بسیاری از عالمان و صاحب نظران و افکار عمومی، نظام مؤسَس او دیگر نه جمهوری است و نه اسلامی و حالا بر همگان جز عده ای اغلب بی اطلاع و متعصب و یا افراد منتفع از قدرت و رانتهای بی حساب و کتاب، معلوم شده که وعده آ خمینی برای آبادی دین و دنیای مردم ایران تحقق نیافته است و حالا ما باید با روح ایشان مخاطبه کنیم که آخرین دستاورد دنیایی نظامتان، به زیر خط فقر رفتن دهها میلیون ایرانی و تورمی ویرانگر، و بالاترین دستاورد دینی آن اجرای سرود «سلام فرمانده» در ایران و تعداد زیادی کشور که ابعاد گسترده آن بر همگان معلوم نیست! می باشد. و البته خروج میلیونی جوانان و مردم از دین هم اهمیتی ندارد!
در پایان باید به جمهوری اسلامی یادآور شد که به حکم قران(مائده 32)هر انسان بیگناهی را که اعدام میکنید، مانند آنست که کل انسانها و بشریت را کشته اید. پس اگر به قران باور دارید، #اعدام_نکنید.
ضمنا با ادامه این روند ممکنست مردم معترض و اکثرا خواهان اصلاحات، ضرب المثل «آخر الدواء الکی» را چون بومرنگی به خودتان برگردانند و تصمیم خود را برای عبور از یک نظام دینی بگیرند و هزینه این اقدام را بر روی دست دین و روحانیت و حاکمان
بگذارند.
https://t.me/nasiri1342238 @MostafaTajzadeh
ما جزء هیجده درصدیم!
✍️سعید معدنی
در کل دنیا در ۱۸ درصد کشورها مجازات اعدام رواج دارد. اکثریت این کشورها جهان سومی و مسلمان هستند و ایران جزء این ۱۸ درصد است. در بقیه ۸۲ درصد یا اعدام به لحاظ قانونی ممنوع شده و یا سالهاست که فردی اعدام نشده است.
این روزها که ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی ایران را فرا گرفته و جوانان معترض با عنوان "اغتشاشگر" و "قانون شکن" به چوبه دار سپرده شدهاند و تعدادی نیز در صف اعدام هستند. بد نیست نگاهی به وضعیت کشورهایی بیاندازیم که در آنها اعدام رواج دارد یا ممنوع است.
حدود ۵۳ درصد کشورها(۱۰۳ کشور) اعدام را کاملا لغو کردهاند. مثلا در تمام اروپا به جز بلاروس اعدام ممنوع است. بلاروسی که با روسیه پوتین کاملا هماهنگ و همراه است و از سیاست های روسی پیروی میکند و بیشتر شبیه جهان سومیهاست تا کشورهای توسعه یافته. در روسیه هم اعدام ممنوع است. اما به دلیل حملات مبارزان اوکراینی در شهرهای روسیه، طرح بازگشت مجازات اعدام از سوی مسئولان مطرح شده که هنوز تصویب نشده است.
در حدود ۲۶ درصد(۵۰ کشور) اگر چه قانون اعدام وجود دارد اما سالهاست که اعدام در این کشور ها صورت نگرفته. در ۶ کشور (۳ درصد) هم در زمان هایی استثنایی(مثل زمان جنگ) و یا جرایم خیلی خیلی خاص اعدام انجام می شود.
بدین ترتیب در ۸۲ درصد فوق عملا اعدام وجود ندارد. بیشترین آمار اعدامیها در کشورهای مسلمان است که عربستان، افغانستان، ایران و پاکستان در راس آنها قراردارند. البته چین هم اعدام زیاد دارد، بخصوص مسلمانان زیادی در این کشور مورد آزار و اعدام قرار میگیرند. این کشور تعداد آمار اعدامها را پنهان و کتمان کرده ولی برآورد میشود بالاترین آمار اعدام در کشور چین باشد. کره شمالی هم چیزی مثل چین است و ما از داخل آن که بعضا فاجعهآمیز توصیف میشود خبر دقیق نداریم. اخیرا خبرگزاریها مخابره کرده بودند که سه نوجوان به خاطر بازی کامپیوتری ساختهی کره جنوبی اعدام شدهاند.
تنها کشور مسلمان که قریب به ۴۰ سال است در آن اعدام صورت نگرفته و مجازات جایگزین وجود دارد کشور مسلمان همسایه، ترکیه است. ولی رجب طیب اردوغان از زمان روی کار آمدنش در تلاش است تا مجازات اعدام را به قوانین ترکیه برگرداند اما هنوز حریف افکار عمومی و سکولارها نشده است. مالزی هم به عنوان یک کشور مسلمان در تب و تاب تصویب قانون منع اعدام است. اگر این قانون تصویب شود برخی ایرانیان که کم هم نیستند و در زندان های مالزی به جرم قاچاق مواد مخدر و جرایم دیگر در انتظار اعدام هستند، حیات دوباره خواهند یافت. بقیه کشور های مسلمان با حکومت سکولار ممکن است چند سالی اعدام نکنند ولی در مواقع خاص، بویژه شورش شهروندان، دوباره اعدام را چاره ساز بدانند. ظاهرا فقط در ترکیه است که منع اعدام قانونی است.
البته همه کشورهای توسعه یافته نیز لزوما منع اعدام ندارند. مثلا در کشورهای ژاپن، سنگاپور و یا برخی ایالتهای آمریکا قانون مجازات اعدام وجود دارد.
به نظر میرسد بین مسلمان بودن اکثریت جمعیت کشورها و وجود قانون اعدام رابطه وجود دارد. به عبارتی در اسلام اگر صاحب خون رضایت ندهد فرد قاتل اعدام خواهد شد. لذا بعید است که کشورهای مسلمان به قانون منع اعدام تن بدهند. مگر آنکه سکولارها -همچون ترکیه قبل از اردوغان- زمام امور را در این کشورها به دست گیرند.
۲۵ آذر ۱۴۰۱
*البته برخی از این آمارها و اطلاعات ممکن است کمی قدیمی باشد و اطلاعات جدید در سایتها هنوز به شکل قطعی تدوین و نهایی نشده است.
#سعید_معدنی
#اعدام
#ترکیه
#بلاروس
#ژاپن
#کشور_اسلامی
#سکولار
@Saeed_Maadani @MostafaTajzadeh
✍️سعید معدنی
در کل دنیا در ۱۸ درصد کشورها مجازات اعدام رواج دارد. اکثریت این کشورها جهان سومی و مسلمان هستند و ایران جزء این ۱۸ درصد است. در بقیه ۸۲ درصد یا اعدام به لحاظ قانونی ممنوع شده و یا سالهاست که فردی اعدام نشده است.
این روزها که ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی ایران را فرا گرفته و جوانان معترض با عنوان "اغتشاشگر" و "قانون شکن" به چوبه دار سپرده شدهاند و تعدادی نیز در صف اعدام هستند. بد نیست نگاهی به وضعیت کشورهایی بیاندازیم که در آنها اعدام رواج دارد یا ممنوع است.
حدود ۵۳ درصد کشورها(۱۰۳ کشور) اعدام را کاملا لغو کردهاند. مثلا در تمام اروپا به جز بلاروس اعدام ممنوع است. بلاروسی که با روسیه پوتین کاملا هماهنگ و همراه است و از سیاست های روسی پیروی میکند و بیشتر شبیه جهان سومیهاست تا کشورهای توسعه یافته. در روسیه هم اعدام ممنوع است. اما به دلیل حملات مبارزان اوکراینی در شهرهای روسیه، طرح بازگشت مجازات اعدام از سوی مسئولان مطرح شده که هنوز تصویب نشده است.
در حدود ۲۶ درصد(۵۰ کشور) اگر چه قانون اعدام وجود دارد اما سالهاست که اعدام در این کشور ها صورت نگرفته. در ۶ کشور (۳ درصد) هم در زمان هایی استثنایی(مثل زمان جنگ) و یا جرایم خیلی خیلی خاص اعدام انجام می شود.
بدین ترتیب در ۸۲ درصد فوق عملا اعدام وجود ندارد. بیشترین آمار اعدامیها در کشورهای مسلمان است که عربستان، افغانستان، ایران و پاکستان در راس آنها قراردارند. البته چین هم اعدام زیاد دارد، بخصوص مسلمانان زیادی در این کشور مورد آزار و اعدام قرار میگیرند. این کشور تعداد آمار اعدامها را پنهان و کتمان کرده ولی برآورد میشود بالاترین آمار اعدام در کشور چین باشد. کره شمالی هم چیزی مثل چین است و ما از داخل آن که بعضا فاجعهآمیز توصیف میشود خبر دقیق نداریم. اخیرا خبرگزاریها مخابره کرده بودند که سه نوجوان به خاطر بازی کامپیوتری ساختهی کره جنوبی اعدام شدهاند.
تنها کشور مسلمان که قریب به ۴۰ سال است در آن اعدام صورت نگرفته و مجازات جایگزین وجود دارد کشور مسلمان همسایه، ترکیه است. ولی رجب طیب اردوغان از زمان روی کار آمدنش در تلاش است تا مجازات اعدام را به قوانین ترکیه برگرداند اما هنوز حریف افکار عمومی و سکولارها نشده است. مالزی هم به عنوان یک کشور مسلمان در تب و تاب تصویب قانون منع اعدام است. اگر این قانون تصویب شود برخی ایرانیان که کم هم نیستند و در زندان های مالزی به جرم قاچاق مواد مخدر و جرایم دیگر در انتظار اعدام هستند، حیات دوباره خواهند یافت. بقیه کشور های مسلمان با حکومت سکولار ممکن است چند سالی اعدام نکنند ولی در مواقع خاص، بویژه شورش شهروندان، دوباره اعدام را چاره ساز بدانند. ظاهرا فقط در ترکیه است که منع اعدام قانونی است.
البته همه کشورهای توسعه یافته نیز لزوما منع اعدام ندارند. مثلا در کشورهای ژاپن، سنگاپور و یا برخی ایالتهای آمریکا قانون مجازات اعدام وجود دارد.
به نظر میرسد بین مسلمان بودن اکثریت جمعیت کشورها و وجود قانون اعدام رابطه وجود دارد. به عبارتی در اسلام اگر صاحب خون رضایت ندهد فرد قاتل اعدام خواهد شد. لذا بعید است که کشورهای مسلمان به قانون منع اعدام تن بدهند. مگر آنکه سکولارها -همچون ترکیه قبل از اردوغان- زمام امور را در این کشورها به دست گیرند.
۲۵ آذر ۱۴۰۱
*البته برخی از این آمارها و اطلاعات ممکن است کمی قدیمی باشد و اطلاعات جدید در سایتها هنوز به شکل قطعی تدوین و نهایی نشده است.
#سعید_معدنی
#اعدام
#ترکیه
#بلاروس
#ژاپن
#کشور_اسلامی
#سکولار
@Saeed_Maadani @MostafaTajzadeh
گاهی مرگ پایان کبوتر است
✍️سعید معدنی
در هوای سرد آخر پاییز (۲۲ دسامبر ۱۸۴۹) در سن پترزبورگ چشمهای چند جوان روس را بسته و آماده اعدام هستند. سربازانی که در هوای سرد زیر شلاق بارش برف تفنگ بدست گرفتهاند، منتظرند تا نصیحتها و آمرزش طلبیدن کشیش وراج تمام شود و آنها ماشهها را بچکانند و پی کارشان بروند. اما پیکی از راه می رسد و دستور تزار روس را می آورد که: اعدام نکنید.
اعدام شوندگان از مرگ نجات پیدا می کنند و سربازان هم نفس راحتی می کشند و در نهایت زندانیان در معرض اعدام به حبس و تبعید محکوم میشوند. یکی از این اعدامیها فئودور داستایفسکی، نویسنده نابغه روسی است که اگر نبود واقعا جهان چیزی کم داشت.
داستایفسکی در زمان اعدام ۲۸ ساله بود. در جوانی چند کتاب ترجمه کرده و قصههایی نوشته بود و پایش به محافل ادبی باز شده بود. او و دوستانش شبانه حلقه هایی تشکیل داده و بعضا در بارهی ادبیات اعتراضی علیه دیکتاتوری و تزار مستبد روس گفتگو میکردند که دستگیر می شوند. داستایفسکی پس از رهایی از اعدام ۳۰ سال زنده می ماند و شاهکارهایی مثل جنایت و مکافات، قمارباز، ابله، برادران کارامازوف و غیره را خلق می کند که هنوز هم هر رمان خوان حرفهای به احترامش میایستد و کلاه از سر برمیدارد.
اگر چه بعدها گفتند که تزار قصد ترساندن داشت و نمیخواست اعدام کند، ولی این جمع اهل قلم را تا دم هول مرگ بردند و بعد اعدام را متوقف کردند. هر چه بود بعدها داستایفسکی گفت: " به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم"
داستایفسکی در سال ۱۸۸۱ در ۵۹ سالگی فوت می کند. ۹ سال بعد از مرگ داستایفسکی، رابرت استراد در آمریکا متولد شد. او در ۱۳ سالگی از منزل فرار کرد و به بزهکاری روی آورد و به مسیر جرم و انحراف افتاد. از مواد فروشی گرفته تا قوادی و... پرداخت. او به خاطر قتلی که مرتکب شده بود به زندان میافتد در زندان هم نگهبان را میکشد و به اعدام محکوم میشود. مادرش جهت جلوگیری از اعدام دست به دامن مقامات آمریکا میشود و حتی به دیدار رئیس جمهور هم میرود تا فرزندش را از اعدام نجات دهد تا اینکه تلاشهای مادر کارساز می شود و با دستور رئیس جمهور آمریکا فرزند این مادر از مجازات اعدام رها و به حبس ابد محکوم شد. رابرت استراد ۵۴ سال در زندان ماند و در ۷۴ سالگی در همان زندان مرد.
رابرت استراد در زندان به پرندگان علامند شد و روی آنها شروع به مطالعه کرد. او متوجه برخی بیماریهای پرندگان و چگونگی درمان آنها شد. در نهایت با پشتکار مداوم مطالعه کرد و نوشت تا اینکه آثارش به محافل علمی و دانشگاهی راه یافت. او در حالی که در زندان آلکاتراز به حبس ابد محکوم بود اما به واسطهی آثارش به یک استاد دانشگاه تمام عیار تبدیل شد. آثار وی بعدها راهگشای درمان بسیاری از بیماریهای پرندگان شد.
داستان زندگی این دو نمونه متفاوت یعنی داستایفسکی روشنفکر اخلاقگرا و رابرت استراد مجرم و بزهکار، نشان میدهد نباید در اعدام افراد عجله کرد. بخصوص اعدامهایی که شاکی خصوصی ندارند و حکومتها تصمیم میگیرند و میتوانند مجازات جایگزین مثل زندان و تبعید را انتخاب کنند. در تاریخ غمبار این سرزمین، همیشه هیجان جای عقل را گرفته و حکومتگران و تصمیمگیران ما در بزنگاههای تاریخی میتوانستند اعدام نکنند و سایر مجازات را جایگزین کنند تا از چرخه تولید خشونت بیهوده جلوگیری کنند. از شیخ فضل الله نوری گرفته تا دکتر حسین فاطمی، از مرتضی کیوان گرفته تا خسرو گلسرخی و از غلامرضا نیکپی ( شهردار تهران قبل از انقلاب ) گرفته تا محسن شکاری، و صدها و هزاران نفر دیگر.
سهراب سپهری در فرازی از اشعارش میگوید: و نترسیم از مرگ/ مرگ پایان کبوتر نیست. اما واقعا در بارهی افرادی مثل داستایفسکی و استراد اگر اعدام میشدند پایان کبوتر بود. شاید همین تجربه گرانقدر بشری باعث شده تا بسیاری از کشورهای جهان قانون منع اعدام داشته باشند. اعدام تنها مرگی است که می توان بخشید و جانی را نجات داد. بخصوص اگر مدعی اعدام حکومتگران باشند.
#سعید_معدنی
#داستایفسکی
#استراد
#اعدام
@Saeed_Maadani @MostafaTajzadeh
✍️سعید معدنی
در هوای سرد آخر پاییز (۲۲ دسامبر ۱۸۴۹) در سن پترزبورگ چشمهای چند جوان روس را بسته و آماده اعدام هستند. سربازانی که در هوای سرد زیر شلاق بارش برف تفنگ بدست گرفتهاند، منتظرند تا نصیحتها و آمرزش طلبیدن کشیش وراج تمام شود و آنها ماشهها را بچکانند و پی کارشان بروند. اما پیکی از راه می رسد و دستور تزار روس را می آورد که: اعدام نکنید.
اعدام شوندگان از مرگ نجات پیدا می کنند و سربازان هم نفس راحتی می کشند و در نهایت زندانیان در معرض اعدام به حبس و تبعید محکوم میشوند. یکی از این اعدامیها فئودور داستایفسکی، نویسنده نابغه روسی است که اگر نبود واقعا جهان چیزی کم داشت.
داستایفسکی در زمان اعدام ۲۸ ساله بود. در جوانی چند کتاب ترجمه کرده و قصههایی نوشته بود و پایش به محافل ادبی باز شده بود. او و دوستانش شبانه حلقه هایی تشکیل داده و بعضا در بارهی ادبیات اعتراضی علیه دیکتاتوری و تزار مستبد روس گفتگو میکردند که دستگیر می شوند. داستایفسکی پس از رهایی از اعدام ۳۰ سال زنده می ماند و شاهکارهایی مثل جنایت و مکافات، قمارباز، ابله، برادران کارامازوف و غیره را خلق می کند که هنوز هم هر رمان خوان حرفهای به احترامش میایستد و کلاه از سر برمیدارد.
اگر چه بعدها گفتند که تزار قصد ترساندن داشت و نمیخواست اعدام کند، ولی این جمع اهل قلم را تا دم هول مرگ بردند و بعد اعدام را متوقف کردند. هر چه بود بعدها داستایفسکی گفت: " به خاطر ندارم که در هیچ لحظه دیگری از عمرم به اندازه آن روز خوشحال بوده باشم"
داستایفسکی در سال ۱۸۸۱ در ۵۹ سالگی فوت می کند. ۹ سال بعد از مرگ داستایفسکی، رابرت استراد در آمریکا متولد شد. او در ۱۳ سالگی از منزل فرار کرد و به بزهکاری روی آورد و به مسیر جرم و انحراف افتاد. از مواد فروشی گرفته تا قوادی و... پرداخت. او به خاطر قتلی که مرتکب شده بود به زندان میافتد در زندان هم نگهبان را میکشد و به اعدام محکوم میشود. مادرش جهت جلوگیری از اعدام دست به دامن مقامات آمریکا میشود و حتی به دیدار رئیس جمهور هم میرود تا فرزندش را از اعدام نجات دهد تا اینکه تلاشهای مادر کارساز می شود و با دستور رئیس جمهور آمریکا فرزند این مادر از مجازات اعدام رها و به حبس ابد محکوم شد. رابرت استراد ۵۴ سال در زندان ماند و در ۷۴ سالگی در همان زندان مرد.
رابرت استراد در زندان به پرندگان علامند شد و روی آنها شروع به مطالعه کرد. او متوجه برخی بیماریهای پرندگان و چگونگی درمان آنها شد. در نهایت با پشتکار مداوم مطالعه کرد و نوشت تا اینکه آثارش به محافل علمی و دانشگاهی راه یافت. او در حالی که در زندان آلکاتراز به حبس ابد محکوم بود اما به واسطهی آثارش به یک استاد دانشگاه تمام عیار تبدیل شد. آثار وی بعدها راهگشای درمان بسیاری از بیماریهای پرندگان شد.
داستان زندگی این دو نمونه متفاوت یعنی داستایفسکی روشنفکر اخلاقگرا و رابرت استراد مجرم و بزهکار، نشان میدهد نباید در اعدام افراد عجله کرد. بخصوص اعدامهایی که شاکی خصوصی ندارند و حکومتها تصمیم میگیرند و میتوانند مجازات جایگزین مثل زندان و تبعید را انتخاب کنند. در تاریخ غمبار این سرزمین، همیشه هیجان جای عقل را گرفته و حکومتگران و تصمیمگیران ما در بزنگاههای تاریخی میتوانستند اعدام نکنند و سایر مجازات را جایگزین کنند تا از چرخه تولید خشونت بیهوده جلوگیری کنند. از شیخ فضل الله نوری گرفته تا دکتر حسین فاطمی، از مرتضی کیوان گرفته تا خسرو گلسرخی و از غلامرضا نیکپی ( شهردار تهران قبل از انقلاب ) گرفته تا محسن شکاری، و صدها و هزاران نفر دیگر.
سهراب سپهری در فرازی از اشعارش میگوید: و نترسیم از مرگ/ مرگ پایان کبوتر نیست. اما واقعا در بارهی افرادی مثل داستایفسکی و استراد اگر اعدام میشدند پایان کبوتر بود. شاید همین تجربه گرانقدر بشری باعث شده تا بسیاری از کشورهای جهان قانون منع اعدام داشته باشند. اعدام تنها مرگی است که می توان بخشید و جانی را نجات داد. بخصوص اگر مدعی اعدام حکومتگران باشند.
#سعید_معدنی
#داستایفسکی
#استراد
#اعدام
@Saeed_Maadani @MostafaTajzadeh
💥 درباره اعدام دوجوان به جرم قتل مرحوم عجمیان
✍️ادله نفی کامل اعدام را در چند کتاب نوشته ام اما حتی از منظر شریعت که سکانداران مان مدعی اش هستند، فقها سه گروه اند:
یک گروه می گویند اگر چند نفر یک نفر را بکشند شرکای قتل، مجموعا قصاص می شوند.
گروه دوم می گویند اگر چند نفر یک نفر را بکشند فقط یک نفر قصاص می شود.
گروه سوم می گویند اگر چند نفر یک نفر را بکشند هیچکس قصاص نمیشود و همه محکوم به دیه می شوند.
طبق اصل مترقی فقهی حرمت دماء و حاکمیت آن بر همه احکام، قول سوم راجح است.
از نظر حقوق بشری نیز به طور کلی سلب حیات ممنوع است چه رسد به اعدام بیش از یک نفر به جرم یک قتل، که ناعادلانه است.
مرگ هر سه جوان، بسیار غم انگیز است. باید چرخه تکرار خشونت متوقف شود.
#عمادالدین_باقی
#روح_الله_عجمیان
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#اعدام
#شریعت
#حقوق_بشر
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
@MostafaTajzadeh
emadbaghi.com
✍️ادله نفی کامل اعدام را در چند کتاب نوشته ام اما حتی از منظر شریعت که سکانداران مان مدعی اش هستند، فقها سه گروه اند:
یک گروه می گویند اگر چند نفر یک نفر را بکشند شرکای قتل، مجموعا قصاص می شوند.
گروه دوم می گویند اگر چند نفر یک نفر را بکشند فقط یک نفر قصاص می شود.
گروه سوم می گویند اگر چند نفر یک نفر را بکشند هیچکس قصاص نمیشود و همه محکوم به دیه می شوند.
طبق اصل مترقی فقهی حرمت دماء و حاکمیت آن بر همه احکام، قول سوم راجح است.
از نظر حقوق بشری نیز به طور کلی سلب حیات ممنوع است چه رسد به اعدام بیش از یک نفر به جرم یک قتل، که ناعادلانه است.
مرگ هر سه جوان، بسیار غم انگیز است. باید چرخه تکرار خشونت متوقف شود.
#عمادالدین_باقی
#روح_الله_عجمیان
#محمدمهدی_کرمی
#محمد_حسینی
#اعدام
#شریعت
#حقوق_بشر
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi
@MostafaTajzadeh
emadbaghi.com
♦️سرکوب و اَشکال خشونتورزی: مدخلیت قانون در اعدامهای پس از خیزشها یا جنبشهای اجتماعی /۲
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ دی ۱۴۰۱
👆اما با توجه به معیار سازمانیافتهگی، خشونت میتواند فردی یا سازمانیافته باشد. خشونت سازمانیافته با برنامهریزیی سازمانی انجام میگیرد و خشونت فردی بهنحو فردی صورت میگیرد و ممکن است برنامهمند یا بیبرنامه باشد. همچنین، خشونت از نظر معیار اندازه میتواند خردمقیاس، میانمقیاس، یا کلانمقیاس باشد. در این مورد هم میزان عملیاتی که باید انجام گیرد و نیروهایی که صرف شود، مهم است و هم میزان آسیبی که پدید میآید، تعیینکننده است.
ج) خشونت هدفمند و خشونت غیرهدفمند: خشونت در وضعیت رادیکالیستی
اما در این بحث میخواهم به انواع خشونت در وضعیت رادیکالیستی تمرکز کنم؛ یعنی وضعیتی که اکنون در آن بهسر میبریم و یک طرف آن نیروهای یک جنبش اجتماعی قرار دارند و طرف دیگر آن نیز حکومت است. وقتی حکومت در برابر یک خیزش اجتماعی یا جنبش اجتماعی گزینهی سرکوب را برمیگزیند، بهنحو هدفمند دنبال از بین بردن بروزات عینی و میدانیی جنبش و تضعیف هر چه بیشتر نیروی میدانیی آن است. در سرکوب هدفمند خیزشها و جنبشهای اجتماعی، اینکه خشونت دیده چه کسی است، چندان اهمیتی ندارد. این است که گاهی فرزندان یکی از مقامات یا یکی از نیروهای خودی هم ممکن است در میان خشونتدیدهگان احتمالی قرار بگیرند. خشونت هدفمند میتواند کاملاً فاقد بار عاطفی و احساسی باشد یا واجد بار عاطفی باشد. در خشونت هدفمند، خشونتگر الزاماً کاری ندارد که چه کسی قرار است خشونتدیده باشد. خشونت هدفمند میخواهد طرف مقابل را از سر راه بردارد یا آن را ناتوان سازد. الزاماً درگیر جزئیات نیست. اعدام معترضان نیز در تداوم چنین خشونتی صورت میگیرد تا کارکرد بازدارندهگی و تضعیف نیروهای جنبش اجتماعی را به انجام برساند و این بههیچ وجه امر جدیدی نیست. اما خشونت هدفمند قاعدتاً برنامهریزی شده است.
در مقابل حکومت که برنامهریزی شده عمل میکند و این از مزیتهای آن است (در اینجا کاری بهدرستی و نادرستیی برنامهها ندارم)، برنامهریزی و سازماندهی در خیزشهای اجتماعی وجود ندارد و در جنبشهای اجتماعی نیز حدّاقلی است. از این رو، خشونت در خیزشهای اجتماعی غیرهدفمند است و در جنبشهای اجتماعیای که فاقد رهبریی مرکزی هستند نیز در اغلب موارد غیرهدفمند است. دقیقتر بگویم: نیروهای جنبشهای اجتماعی بسیار مستعد این هستند که به خشونت غیرهدفمند روی بیاورند. خشونت غیرهدفمند، عاطفی است و از روی خشم و نفرت انجام میگیرد. از این رو، میتواند به نتایجی ضدّ خود جنبش اجتماعی و اهدافاش بیانجامد. این است که در همه جای دنیا نیروهای رهبری کنندهی جنبشهای اجتماعی از خشونتهای غیرهدفمند بر حذر میدارند.
اما خشونت هدفمند و غیرهدفمند را نیز میبایست به دو نوع خشونت مؤثر و غیرمؤثر تقسیم کرد. لزوماً همهی خشونتهای هدفمند در همهی شرایط، مؤثّر نیستند و به نتایج مورد نظر نمیانجامند. اگر این اتّفاق بیافتد و خشونت هدفمند به نتایج مورد نظر نیانجامد، ممکن است ابعاد و اندازهی خشونت مورد تجدید نظر قرار گیرد. خشونتهای غیرهدفمند نیز در اغلب موارد مؤثّر نیستند و به نتایجی مطلوب نمیانجامند بلکه در اغلب موارد آثاری منفی دارند. اما گهگاهی نیز ممکن است مؤثر افتند.
برای وضوح بیشتر لازم است اشاره کنم که خشونت هدفمند ممکن است قانونی، شبهقانونی، ناقانونی، یا غیرقانونی باشد. خشونت هدفمند قانونی محصول قوهی قضائیهی مستقل و مبتنی بر ساز و کارهای دقیق عادلانه و ثمرهی سختگیری بر موازین قانونی است. خشونت هدفمند وقتی شبهقانونی است که تحت لوای قانون انجام میگیرد ولی به اجرای دقیق قانون وفادار و حسّاس نیست. خشونت هدفمند ناقانونی هیچ ربط ایجابی یا سلبی با قوانین کشور ندارد و خشونت هدفمند غیرقانونی نوعی تخطی از قانون است.
اکنون باید صبر کنیم و منتظر بمانیم و نتایج خشونت هدفمند اعدام برخی از معترضان میدانی را ببینیم. پیش از این گفته ام که اعدام در این وضعیت رادیکالیستی بر چرخهی خشونت میافزاید و خشم و نفرت و خشونت بیشتری بازتولید میکند. بدین ترتیب، ابعاد فاجعه وسیعتر میشود و یک جهان اجتماعیی قویاً عاطفی شده متشکل از افرادی که بهلحاظ عاطفی بسیار برانگیخته اند، میآفریند. روشن است که حکومت کردن بر مردمی با این ابعاد از برانگیختهگی و خشم و نفرت روز بهروز دشوارتر میشود. چنین مردمی بیش از هر زمانی مستعد عصیان خواهند بود و این برای یک نظام سیاسی بههیچ وضع مطلوبی نیست.
ادامه دارد. 👇👇👇
#اعدام
#خشونت
#سرکوب
📌رسانه تحلیلی _خبری تحکیم ملت👇
🆔️@tahkimmelat
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۹ دی ۱۴۰۱
👆اما با توجه به معیار سازمانیافتهگی، خشونت میتواند فردی یا سازمانیافته باشد. خشونت سازمانیافته با برنامهریزیی سازمانی انجام میگیرد و خشونت فردی بهنحو فردی صورت میگیرد و ممکن است برنامهمند یا بیبرنامه باشد. همچنین، خشونت از نظر معیار اندازه میتواند خردمقیاس، میانمقیاس، یا کلانمقیاس باشد. در این مورد هم میزان عملیاتی که باید انجام گیرد و نیروهایی که صرف شود، مهم است و هم میزان آسیبی که پدید میآید، تعیینکننده است.
ج) خشونت هدفمند و خشونت غیرهدفمند: خشونت در وضعیت رادیکالیستی
اما در این بحث میخواهم به انواع خشونت در وضعیت رادیکالیستی تمرکز کنم؛ یعنی وضعیتی که اکنون در آن بهسر میبریم و یک طرف آن نیروهای یک جنبش اجتماعی قرار دارند و طرف دیگر آن نیز حکومت است. وقتی حکومت در برابر یک خیزش اجتماعی یا جنبش اجتماعی گزینهی سرکوب را برمیگزیند، بهنحو هدفمند دنبال از بین بردن بروزات عینی و میدانیی جنبش و تضعیف هر چه بیشتر نیروی میدانیی آن است. در سرکوب هدفمند خیزشها و جنبشهای اجتماعی، اینکه خشونت دیده چه کسی است، چندان اهمیتی ندارد. این است که گاهی فرزندان یکی از مقامات یا یکی از نیروهای خودی هم ممکن است در میان خشونتدیدهگان احتمالی قرار بگیرند. خشونت هدفمند میتواند کاملاً فاقد بار عاطفی و احساسی باشد یا واجد بار عاطفی باشد. در خشونت هدفمند، خشونتگر الزاماً کاری ندارد که چه کسی قرار است خشونتدیده باشد. خشونت هدفمند میخواهد طرف مقابل را از سر راه بردارد یا آن را ناتوان سازد. الزاماً درگیر جزئیات نیست. اعدام معترضان نیز در تداوم چنین خشونتی صورت میگیرد تا کارکرد بازدارندهگی و تضعیف نیروهای جنبش اجتماعی را به انجام برساند و این بههیچ وجه امر جدیدی نیست. اما خشونت هدفمند قاعدتاً برنامهریزی شده است.
در مقابل حکومت که برنامهریزی شده عمل میکند و این از مزیتهای آن است (در اینجا کاری بهدرستی و نادرستیی برنامهها ندارم)، برنامهریزی و سازماندهی در خیزشهای اجتماعی وجود ندارد و در جنبشهای اجتماعی نیز حدّاقلی است. از این رو، خشونت در خیزشهای اجتماعی غیرهدفمند است و در جنبشهای اجتماعیای که فاقد رهبریی مرکزی هستند نیز در اغلب موارد غیرهدفمند است. دقیقتر بگویم: نیروهای جنبشهای اجتماعی بسیار مستعد این هستند که به خشونت غیرهدفمند روی بیاورند. خشونت غیرهدفمند، عاطفی است و از روی خشم و نفرت انجام میگیرد. از این رو، میتواند به نتایجی ضدّ خود جنبش اجتماعی و اهدافاش بیانجامد. این است که در همه جای دنیا نیروهای رهبری کنندهی جنبشهای اجتماعی از خشونتهای غیرهدفمند بر حذر میدارند.
اما خشونت هدفمند و غیرهدفمند را نیز میبایست به دو نوع خشونت مؤثر و غیرمؤثر تقسیم کرد. لزوماً همهی خشونتهای هدفمند در همهی شرایط، مؤثّر نیستند و به نتایج مورد نظر نمیانجامند. اگر این اتّفاق بیافتد و خشونت هدفمند به نتایج مورد نظر نیانجامد، ممکن است ابعاد و اندازهی خشونت مورد تجدید نظر قرار گیرد. خشونتهای غیرهدفمند نیز در اغلب موارد مؤثّر نیستند و به نتایجی مطلوب نمیانجامند بلکه در اغلب موارد آثاری منفی دارند. اما گهگاهی نیز ممکن است مؤثر افتند.
برای وضوح بیشتر لازم است اشاره کنم که خشونت هدفمند ممکن است قانونی، شبهقانونی، ناقانونی، یا غیرقانونی باشد. خشونت هدفمند قانونی محصول قوهی قضائیهی مستقل و مبتنی بر ساز و کارهای دقیق عادلانه و ثمرهی سختگیری بر موازین قانونی است. خشونت هدفمند وقتی شبهقانونی است که تحت لوای قانون انجام میگیرد ولی به اجرای دقیق قانون وفادار و حسّاس نیست. خشونت هدفمند ناقانونی هیچ ربط ایجابی یا سلبی با قوانین کشور ندارد و خشونت هدفمند غیرقانونی نوعی تخطی از قانون است.
اکنون باید صبر کنیم و منتظر بمانیم و نتایج خشونت هدفمند اعدام برخی از معترضان میدانی را ببینیم. پیش از این گفته ام که اعدام در این وضعیت رادیکالیستی بر چرخهی خشونت میافزاید و خشم و نفرت و خشونت بیشتری بازتولید میکند. بدین ترتیب، ابعاد فاجعه وسیعتر میشود و یک جهان اجتماعیی قویاً عاطفی شده متشکل از افرادی که بهلحاظ عاطفی بسیار برانگیخته اند، میآفریند. روشن است که حکومت کردن بر مردمی با این ابعاد از برانگیختهگی و خشم و نفرت روز بهروز دشوارتر میشود. چنین مردمی بیش از هر زمانی مستعد عصیان خواهند بود و این برای یک نظام سیاسی بههیچ وضع مطلوبی نیست.
ادامه دارد. 👇👇👇
#اعدام
#خشونت
#سرکوب
📌رسانه تحلیلی _خبری تحکیم ملت👇
🆔️@tahkimmelat
پیشنهاد حذف کامل رشته تحصیلی حقوق
آقایان عالیمقدار، علمای اعلام و فقهای عضو #شورای_عالی_انقلاب_فرهنگی
نظر به اینکه دانش #حقوق عبارتست از مجموعه مزخرفات و اراجیفی که برخی تحت پوشش استاد در #دانشکده_های_حقوق تدریس میکنند و همگی این استادان یک هزارم شما درکی از مفهوم #حق نداشته و ندارند و با اراجیفی که در قالب #فلسفه_حق به خورد دانشجویان میدهند، آنها را از #حقیقت منحرف نموده و چرندیاتی چون #دادرسی_عادلانه و حفظ #حقوق_متهم و #حق_دفاع را ترویج میکنند و با توجه به اینکه مجموعه آموزشهای آنها نه تنها خدمتی به #حکومت_اسلامی نکرده بلکه امثال حقیر را به احکام عادلانه و مملو از حقیقت و درایت قضات برجسته و فرهیخته #دادگاه_انقلاب_اسلامی و #دیوان_عالی_کشور بدبین نموده و باعث #تشویش_اذهان_عمومی میشوند و درحالیکه از محل بیت المال مسلمین دستمزد آنها و هزینه تشکیل دانشکدههای حقوق پرداخت میشود، بجای آنکه به دانشجو بگویند هرچه مقام محترم قضایی حکم میکند، امر خداوند است، به دانشجویان پیروی از حقیقت و انسانیت را گوشزد میکنند و نه تمکین از #ولایت را، لذا بایسته است بموجب مصوبهای نسبت به حذف این رشته منحوس و ننگین و اخراج همه مدرسین این رشته و تعطیلی دانشکدههای حقوق و سوزاندن همه نشریات و کتب ضاله و مضله آنها اقدام فوری صورت گیرد تا بیش از این به #اسلام و #انقلاب_اسلامی و ارکان #نظام_مقدس #جمهوری_اسلامی و جایگاه رفیع #ولایت_مطلقه_فقیه جسارت نکنند.
شایسته است برخی از این استادان گستاخ و هتاک و خداناشناس را که در پوشش معلمی به #جاسوسی اسرائیل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان اسپانیا و ایتالیا و کانادا و بقیه دولتهای متخاصم مبادرت ورزیده با بیان مصادیقی از #هیات_منصفه و وکیل مدافع و اینگونه لاطائلات ذهن مومنین را آلوده میکنند، در همان دانشکدههای حقوق به دار مجازات آویخته و #اعدام شوند تا درس عبرتی برای امثال اینجانب که در طول سالیان گذشته تحت تاثیر مهملات آنها قرار گرفتهام گردند.
اجرکم عندالله
علیرضا غریبدوست
احمقی که فکر میکرد دانش حقوق چیز خوبی است
https://t.me/arshivefarhikhtegan/1091
@MostafaTajzadeh
آقایان عالیمقدار، علمای اعلام و فقهای عضو #شورای_عالی_انقلاب_فرهنگی
نظر به اینکه دانش #حقوق عبارتست از مجموعه مزخرفات و اراجیفی که برخی تحت پوشش استاد در #دانشکده_های_حقوق تدریس میکنند و همگی این استادان یک هزارم شما درکی از مفهوم #حق نداشته و ندارند و با اراجیفی که در قالب #فلسفه_حق به خورد دانشجویان میدهند، آنها را از #حقیقت منحرف نموده و چرندیاتی چون #دادرسی_عادلانه و حفظ #حقوق_متهم و #حق_دفاع را ترویج میکنند و با توجه به اینکه مجموعه آموزشهای آنها نه تنها خدمتی به #حکومت_اسلامی نکرده بلکه امثال حقیر را به احکام عادلانه و مملو از حقیقت و درایت قضات برجسته و فرهیخته #دادگاه_انقلاب_اسلامی و #دیوان_عالی_کشور بدبین نموده و باعث #تشویش_اذهان_عمومی میشوند و درحالیکه از محل بیت المال مسلمین دستمزد آنها و هزینه تشکیل دانشکدههای حقوق پرداخت میشود، بجای آنکه به دانشجو بگویند هرچه مقام محترم قضایی حکم میکند، امر خداوند است، به دانشجویان پیروی از حقیقت و انسانیت را گوشزد میکنند و نه تمکین از #ولایت را، لذا بایسته است بموجب مصوبهای نسبت به حذف این رشته منحوس و ننگین و اخراج همه مدرسین این رشته و تعطیلی دانشکدههای حقوق و سوزاندن همه نشریات و کتب ضاله و مضله آنها اقدام فوری صورت گیرد تا بیش از این به #اسلام و #انقلاب_اسلامی و ارکان #نظام_مقدس #جمهوری_اسلامی و جایگاه رفیع #ولایت_مطلقه_فقیه جسارت نکنند.
شایسته است برخی از این استادان گستاخ و هتاک و خداناشناس را که در پوشش معلمی به #جاسوسی اسرائیل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان اسپانیا و ایتالیا و کانادا و بقیه دولتهای متخاصم مبادرت ورزیده با بیان مصادیقی از #هیات_منصفه و وکیل مدافع و اینگونه لاطائلات ذهن مومنین را آلوده میکنند، در همان دانشکدههای حقوق به دار مجازات آویخته و #اعدام شوند تا درس عبرتی برای امثال اینجانب که در طول سالیان گذشته تحت تاثیر مهملات آنها قرار گرفتهام گردند.
اجرکم عندالله
علیرضا غریبدوست
احمقی که فکر میکرد دانش حقوق چیز خوبی است
https://t.me/arshivefarhikhtegan/1091
@MostafaTajzadeh
🔷🔸برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری
🖋احسان شریعتی
🔸هر اعدام خاطرهی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن)های پیشین را زنده میکند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغربزمین در نقد عدالت کیفری مینوشت: «آن کو مجازات میشود شایستهی مجازات نیست: او صرفا بهمثابهی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار میگیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه بهخاطر فایدهای، بدون آنکه مستحق آن باشد به او داده میشود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب میکند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)
🔹قاضیانی که بهسهولت حکم ستاندن جانهای خدادادهی متهمان را صادر میکنند، به عواقب فجیع تصمیمشان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک میرسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگیها چگونه ممکن خواهد بود و آسیبهای بعدی چگونه جبرانپذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟
🔸یکی از موارد عمدهی اعتراض های مردمی در آستانهی انقلاب، علیه اعدامهای بیرویه در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدامگستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانهی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز میشود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» میانجامد.
🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و بهپاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگگستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati @MostafaTajzadeh
🖋احسان شریعتی
🔸هر اعدام خاطرهی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن)های پیشین را زنده میکند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغربزمین در نقد عدالت کیفری مینوشت: «آن کو مجازات میشود شایستهی مجازات نیست: او صرفا بهمثابهی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار میگیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه بهخاطر فایدهای، بدون آنکه مستحق آن باشد به او داده میشود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب میکند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)
🔹قاضیانی که بهسهولت حکم ستاندن جانهای خدادادهی متهمان را صادر میکنند، به عواقب فجیع تصمیمشان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک میرسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگیها چگونه ممکن خواهد بود و آسیبهای بعدی چگونه جبرانپذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟
🔸یکی از موارد عمدهی اعتراض های مردمی در آستانهی انقلاب، علیه اعدامهای بیرویه در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدامگستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانهی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز میشود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» میانجامد.
🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و بهپاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگگستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati @MostafaTajzadeh
📝📝📝« مشهورترین جامعه شناسان ایرانی زندانیشدهی سدهی اخیر/ از پهلوی دوم تاکنون»
✍️ فریبا نظری
✅بخش دوم
۲- حبیب اله پیمان
نخستینبار در سال ۱۳۲۹، بازداشت شد. پس از #کودتای_۲۸_مرداد و آغاز مبارزات مخفی علیه کودتاچیان، پیمان توسط فرمانداری شیراز برای بار دوم بازداشت شد. وی در سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷ پیشاز انقلاب سال ۵۷، چند نوبت دستگیر و زندانی شد. پس از انقلاب نیز در فاصلهی ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸، یک نوبت بازداشت و سه ماه در انفرادی ماند و یکبار هم به همراه همسرش#مرضیه_مرتاضی_لنگرودی در #راهپیمایی_۱۳_آبان_۸۸ مورد ضرب و شتم قرار گرفت. پیمان علاوه بر جامعهشناسی، به دندانپزشکی نیز اشتغال دارد.
۳- غلامحسین صدیقی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی به زندان افتاد و محاکمه شد. در جریان محاکمه از #دکتر_مصدق تجلیل کرد. وی در جلسهی روز سهشنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲ در دادگاه حضور یافت و به سوالات مختلف رئیس دادگاه و #دادستان_نظامی پاسخ داد و به تفصیل دربارهی پایین کشیدن مجسمههای شاه و پدرش، میتینگ روز ۲۵ مرداد در میدان #بهارستان، تشکیل #شورای_سلطنت و رویدادهای کودتای ۲۸ مرداد با صراحت خاصی که از ویژگیهای او بود پاسخ داد.
۴- هادی خانیکی
وی در دوران دانشجویی دستگیر و طی آذر ۱۳۵۰ و تیر ۱۳۵۱، نه ماه و نیم زندانی بودهاست.
۵- رمضانعلی عابدینی
دی ماه ۱۳۵۳ در تظاهرات دانشجویی میدان بهارستان دستگیر و به ۸ماه محکوم شد و در #کمیتهی_مشترک و اوین زندانی بود. پساز آزادی تحصیلاتش را تا کارشناسیارشد ادامه داد و مدتی مدیر مسئول #فصلنامه_محیط_زیست بود.
۶- منوچهر آشتیانی
پس از انقلاب، در سال 1358 دستگیر شد و شش ماهی را در زندان سپری کرد. روابط او با #حزب_توده، از آن سال به بعد به تدریج کمرنگ شد.
۷- احسان نراقی
با وقوع انقلاب سال۵۷، نراقی سهبار دستگیر، #زندانی و پس از احراز بیگناهی آزادشد. بارنخست اوایل سال ۱۳۵۸ زندانی و با وساطت #مرتضی_مطهری و ضمانت استقلال فکری و سیاسی نراقی در رژیم گذشته، به زودی آزاد شد. بار دوم هنگامی که امور مربوط به خروج از کشور را به اتمام رسانده و با همکاری #بنیصدر اجازه خروج را دریافت نموده بود، هنگام سوار شدن به هواپیما #بازداشت و روانهی #زندان_اوین شد. وی عامل اصلی بازداشت خود را در مرتبهی دوم، #ابراهیم_یزدی میداند که در دولت #بازرگان وزارت خارجه را بر عهده داشت. نراقی پس از تحمل چهار ماه و ده روز حبس از زندان آزاد شد. بار سوم هم چند روز بعد از انفجار دفتر #حزب_جمهوری_اسلامی به اتهام همکاری با دفتر بنیصدر، در تیرماه ۱۳۶۰ بازداشت و پس از حدود ۱۵ ماه تحمل حبس، از تمامی اتهامات تبرئه شد.
۸- ناصر تکمیل همایون
پساز خروج ابوالحسن بنی صدر از ایران، تکمیل همایون به اتهام اختفای او در منزلش توسط #دادگاه_انقلاب ابتدا به #اعدام محکوم شد اما رئیس وقت دادگاه #محمدی_گیلانی با توجه به توصیههای صورت گرفته، با تخفیف در حکم، او را به #حبس_ابد محکوم کرد که این حبس پساز طی دو سال زندان در پی #عفو_رهبری به ۱۰ سال زندان تبدیل شده و دو سال بعد #شورای_عالی_قضایی باقی مانده حکم زندان او را تعلیق کرد و در سال ۱۳۶۴ تکمیل همایون از زندان آزاد شد.
۹- سعید مدنی
او عضو گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی #انجمن_جامعهشناسی_ایران، استاد #دانشگاه_علوم_بهزیستی_و_توانبخشی، و از بنیانگذاران نشریهٔ توقیف شدهٔ #ایران_فردا است. مدنی در اسفند ۱۳۷۸ همراه با برخی از اعضای شورای فعالان #ملی-مذهبی بازداشت شده و به تحمل حبس محکوم شد. وی ازجمله بازداشت شدگان ملی مذهبی در بازداشت گروهی اسفند سال ۱۳۷۹ نیز بود. وی پس از تحمل ۵ ماه حبس در سلول انفرادی و بعدتر حدود ۷ ماه حبس به قید #وثیقه آزاد شد. مدنی و همسرش#منصوره_اتفاق در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۰ در خیابان دستگیر شده و از سوی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب به ۶ سال زندان و ۱۰ سال #تبعید به #بندرعباس محکوم شد. وی در اواسط زندانی بودن خود در اوین از این زندان به #زندان_رجایی_شهر تبعید شد اما در اسفند ۱۳۹۴ برای گذراندن دوران تبعید به بندرعباس فرستاده شد. مدنی برای چندمین بار در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت و به تحمل ۹ سال زندان، محکوم شد.
۱۰- عبدا... مومنی
در دوران دانشجویی سه بار بازداشت شد. سال ۱۳۸۱ در اعتراض به صدور حکم اعدام #هاشم_آقاجری، بازداشت بعدی در۳۰ خرداد ۱۳۸۲ پس از برگزاری تجمعات دانشجویی دراعتراض به خصوصیسازی دانشگاهها بود، و ۱۸ تیر سال ۱۳۸۶ در دفتر سازمان دانش آموختگان برای بار سوم بازداشت شد. مومنی برای چهارمین بار در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی #مهدی_کروبی، بازداشت شد.
👈 ادامه در بخش سوم👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari @MostafaTajzadeh
✍️ فریبا نظری
✅بخش دوم
۲- حبیب اله پیمان
نخستینبار در سال ۱۳۲۹، بازداشت شد. پس از #کودتای_۲۸_مرداد و آغاز مبارزات مخفی علیه کودتاچیان، پیمان توسط فرمانداری شیراز برای بار دوم بازداشت شد. وی در سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۷ پیشاز انقلاب سال ۵۷، چند نوبت دستگیر و زندانی شد. پس از انقلاب نیز در فاصلهی ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸، یک نوبت بازداشت و سه ماه در انفرادی ماند و یکبار هم به همراه همسرش#مرضیه_مرتاضی_لنگرودی در #راهپیمایی_۱۳_آبان_۸۸ مورد ضرب و شتم قرار گرفت. پیمان علاوه بر جامعهشناسی، به دندانپزشکی نیز اشتغال دارد.
۳- غلامحسین صدیقی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی به زندان افتاد و محاکمه شد. در جریان محاکمه از #دکتر_مصدق تجلیل کرد. وی در جلسهی روز سهشنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲ در دادگاه حضور یافت و به سوالات مختلف رئیس دادگاه و #دادستان_نظامی پاسخ داد و به تفصیل دربارهی پایین کشیدن مجسمههای شاه و پدرش، میتینگ روز ۲۵ مرداد در میدان #بهارستان، تشکیل #شورای_سلطنت و رویدادهای کودتای ۲۸ مرداد با صراحت خاصی که از ویژگیهای او بود پاسخ داد.
۴- هادی خانیکی
وی در دوران دانشجویی دستگیر و طی آذر ۱۳۵۰ و تیر ۱۳۵۱، نه ماه و نیم زندانی بودهاست.
۵- رمضانعلی عابدینی
دی ماه ۱۳۵۳ در تظاهرات دانشجویی میدان بهارستان دستگیر و به ۸ماه محکوم شد و در #کمیتهی_مشترک و اوین زندانی بود. پساز آزادی تحصیلاتش را تا کارشناسیارشد ادامه داد و مدتی مدیر مسئول #فصلنامه_محیط_زیست بود.
۶- منوچهر آشتیانی
پس از انقلاب، در سال 1358 دستگیر شد و شش ماهی را در زندان سپری کرد. روابط او با #حزب_توده، از آن سال به بعد به تدریج کمرنگ شد.
۷- احسان نراقی
با وقوع انقلاب سال۵۷، نراقی سهبار دستگیر، #زندانی و پس از احراز بیگناهی آزادشد. بارنخست اوایل سال ۱۳۵۸ زندانی و با وساطت #مرتضی_مطهری و ضمانت استقلال فکری و سیاسی نراقی در رژیم گذشته، به زودی آزاد شد. بار دوم هنگامی که امور مربوط به خروج از کشور را به اتمام رسانده و با همکاری #بنیصدر اجازه خروج را دریافت نموده بود، هنگام سوار شدن به هواپیما #بازداشت و روانهی #زندان_اوین شد. وی عامل اصلی بازداشت خود را در مرتبهی دوم، #ابراهیم_یزدی میداند که در دولت #بازرگان وزارت خارجه را بر عهده داشت. نراقی پس از تحمل چهار ماه و ده روز حبس از زندان آزاد شد. بار سوم هم چند روز بعد از انفجار دفتر #حزب_جمهوری_اسلامی به اتهام همکاری با دفتر بنیصدر، در تیرماه ۱۳۶۰ بازداشت و پس از حدود ۱۵ ماه تحمل حبس، از تمامی اتهامات تبرئه شد.
۸- ناصر تکمیل همایون
پساز خروج ابوالحسن بنی صدر از ایران، تکمیل همایون به اتهام اختفای او در منزلش توسط #دادگاه_انقلاب ابتدا به #اعدام محکوم شد اما رئیس وقت دادگاه #محمدی_گیلانی با توجه به توصیههای صورت گرفته، با تخفیف در حکم، او را به #حبس_ابد محکوم کرد که این حبس پساز طی دو سال زندان در پی #عفو_رهبری به ۱۰ سال زندان تبدیل شده و دو سال بعد #شورای_عالی_قضایی باقی مانده حکم زندان او را تعلیق کرد و در سال ۱۳۶۴ تکمیل همایون از زندان آزاد شد.
۹- سعید مدنی
او عضو گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی #انجمن_جامعهشناسی_ایران، استاد #دانشگاه_علوم_بهزیستی_و_توانبخشی، و از بنیانگذاران نشریهٔ توقیف شدهٔ #ایران_فردا است. مدنی در اسفند ۱۳۷۸ همراه با برخی از اعضای شورای فعالان #ملی-مذهبی بازداشت شده و به تحمل حبس محکوم شد. وی ازجمله بازداشت شدگان ملی مذهبی در بازداشت گروهی اسفند سال ۱۳۷۹ نیز بود. وی پس از تحمل ۵ ماه حبس در سلول انفرادی و بعدتر حدود ۷ ماه حبس به قید #وثیقه آزاد شد. مدنی و همسرش#منصوره_اتفاق در ۱۹ دی ماه ۱۳۹۰ در خیابان دستگیر شده و از سوی شعبه ۳۶ دادگاه انقلاب به ۶ سال زندان و ۱۰ سال #تبعید به #بندرعباس محکوم شد. وی در اواسط زندانی بودن خود در اوین از این زندان به #زندان_رجایی_شهر تبعید شد اما در اسفند ۱۳۹۴ برای گذراندن دوران تبعید به بندرعباس فرستاده شد. مدنی برای چندمین بار در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت و به تحمل ۹ سال زندان، محکوم شد.
۱۰- عبدا... مومنی
در دوران دانشجویی سه بار بازداشت شد. سال ۱۳۸۱ در اعتراض به صدور حکم اعدام #هاشم_آقاجری، بازداشت بعدی در۳۰ خرداد ۱۳۸۲ پس از برگزاری تجمعات دانشجویی دراعتراض به خصوصیسازی دانشگاهها بود، و ۱۸ تیر سال ۱۳۸۶ در دفتر سازمان دانش آموختگان برای بار سوم بازداشت شد. مومنی برای چهارمین بار در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در ستاد انتخاباتی #مهدی_کروبی، بازداشت شد.
👈 ادامه در بخش سوم👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari @MostafaTajzadeh
✍🏻 #ویکتور_هوگو
✅فردی که محکوم به اعدام میشود خانوادهای دارد. به راستی گمان میکنید ضربهای که شما به گردن این فرد میزنید فقط خودش را مجروح میکند؟[...]
✅خیر، شما با اعدام این شخص همهی اعضای یک خانواده را سر میبُرید و یعنی باز هم درحقیقت انسانهای بیگناه را مجازات کردهاید.
✅چه قانون کور و خالی از درایتی که به هر سمت که بچرخد باز هم دامن یک انسان بیگناه را میگیرد…
✅بخشی از مقدمهی #آخرین_روز_یک_محکوم (خطابهای علیه حکم #اعدام )
@MohandesMirHosseinMousavi @MostafaTajzadeh
✅فردی که محکوم به اعدام میشود خانوادهای دارد. به راستی گمان میکنید ضربهای که شما به گردن این فرد میزنید فقط خودش را مجروح میکند؟[...]
✅خیر، شما با اعدام این شخص همهی اعضای یک خانواده را سر میبُرید و یعنی باز هم درحقیقت انسانهای بیگناه را مجازات کردهاید.
✅چه قانون کور و خالی از درایتی که به هر سمت که بچرخد باز هم دامن یک انسان بیگناه را میگیرد…
✅بخشی از مقدمهی #آخرین_روز_یک_محکوم (خطابهای علیه حکم #اعدام )
@MohandesMirHosseinMousavi @MostafaTajzadeh
📝📝📝اعدام و اقتدار
✍🏻 سعید مدنی
✅در زمان و زمانه ای که هر روز 400 تا 1000 نفر به دلیل سیاست های غلط، مدیریت ضعیف ، فساد و ناکارآمدی جان میبازند و روزانه هزار خانواده را داغدار میکنند، مرگ روح الله زم چه حساسیتی را ممکن است برانگیزاند. حتما بعدها در نگارش وقایع این روز ها نامی از تک تک جان باختن بیماران مبتلا به کرونا نمیبرند اما از روح الله زم یاد خواهند کرد، نه به این دلیل که او چنین کرد و چنان نکرد، نه به این دلیل که او خدمت کرد یا خیانت، نه به این دلیل که او صادقانه اعتراف کرد یا فریب وعده های زندانبان را خورد ، نه به این دلیل که او از حقوق قانونی اش برای داشتن وکیل و امثال آن برخوردار بود یا نبود و شاید نه به این دلیل که او واقعا مجرم بود یا قربانی، بلکه به این دلیل که او در زمان و زمانه ای که خاک مرگ بر سر جامعه ریخته شده بود و هر روز هزاران نفر در بیمارستانها به سادگی میمردند، "اعدام" شد.
✅حکم اعدام نهتنها یک سیاست جنایی خاص یا موضوع حقوق بشری، بلکه یک مسئله مهم سیاسی بنیادین است. این حکم بازتاب رابطه بنیادین بین افراد و نظام حکمرانی است. صدور و اجرای حکم اعدام همسو با نظر آنانی است که قدرتی مطلقالعنان و انحصاری ازجمله حقگرفتن زندگی شهروندان را طالب اند. به این ترتیب حکم اعدام قربانی بزرگتر از محکوم به مرگ و خانواده اش یعنی یک ملت دارد. روی دیگر سکه اعدام آن است که حق حکمران برای کشتن مقدم بر حق شهروندان برای زندگی است. این حق که گروهی سر همنوع خود را میبرند از کجا بر میخیزد؟ قطعا این حق مبنای حاکمیت مردم و قانون نیست. قانون نماینده اراده عامّه است که از مجموع ارادههای افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده است که حیات کسی را از وی باز گیرند؟ بزرگی گفته اگر بشر حق خودکشی ندارد، چگونه میتواند معطی این حق به هرمرجع دیگری باشد؟ و از همین رو، هیچ حقی مجازات مرگ را تجویز نمیکند.
✅تسلط حق نظام برای مجازات اعدام هم علت و هم نتیجه مجموعه سیاسی و اجتماعی فراگیرتری است که بسیاری آفات را به دنبال دارد. آیا محتمل نیست نظامی با مجوز کشتن، زمانی و جایی برای فرستادن شهروندان به جنگهایی فراتر از دفاع از خود یا استفاده از قدرت افراطی یا اعمال شکنجه به بهانه تهدید امنیت ملی اقدام کند. آیا نظامی با مجوز کشتن، نظامی خطرناک نیست؟ میتوانیم فراتر از این بگوییم آیا شهروندان در نظام حامی و مجری مجازات مرگ ، قربانیان این نظام نمی شوند؟
✅نظامهای مجازاتکننده مرگ بسیار خطاکار و خطرناکاند، زیرا اغلب خشن، محاسبهگر و برنامهریزیشده هستند. پیام صدور مجوز کشتن به هر نظامی آن است که کشتار همیشه خطا نیست. چه زمان و چه کسی و به چه دلیل اختیار کشتن را به نظامها داده است؟ حتی اگر محکومان سزاوار سلب حیات باشند که اغلب نیستند ، نباید آنها را کشت، زیرا مجازات باید خاستگاه حیات باشد و نه خاتمه حیات.
✅در سال 2001 و در میانهگذار به دمکراسی، دولت شیلی قانون لغو حکم اعدام را به تصویب رساند. تا آن زمان 126 سال بود که حکم اعدام برای جرایم غیرسیاسی به کار برده میشد. مجازات حبس ابد نیز حداقل برای 40 سال صادر میشد. این موضوع در جشن عمومی که برای نشان دادن تعهد کامل به زندگی و حق حیات همه زندانیان برگزار شده بود اعلام شد. بی تردید روزی تاریخی بود که در آن گزینه طرفداری از زندگی، گزینه طرفداری از مرگ را شکست داد. به گفته یکی از فعالان حقوق بشر شیلی: «حق حیات و حفاظت از آن، حق بنیادین موجودات انسانی است. بدون حیات، موجودی وجود ندارد و بنابراین بدون آن همه حقوق ذاتی انسانی مردم نقض می شود.
✅اگرچه حکم اعدام نقض جدی اصول بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر از جمله اصل سوم است که مطابق آن " هرکس حق حیات، آزادی و امنیت فردی دارد" ، این حکم در برخی کشورها هنوز به کار گرفته میشود. خوشبختانه آگاهی فزاینده درباره مصونیت حق حیات، مشارکت رسانههای جمعی در انتشار خبر محکومیت اعدام در شبکه های اجتماعی،خبررسانی گسترده در این زمینه و ارتباطات منطقه ای و بین کشوری موجب شناخت بیشتر این حقایق و محکومیت گسترده حکم اعدام شده است. اگر جهانی سازی یک اثر مثبت داشته باشد، دقیقاً همین امکان دسترسی و انتشار اطلاعات و رساندن اخبار به دولتها، جامعه بین الملل و جامعه مدنی است.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3npHEYA
#اعدام_بس
#علیه_اعدام
#سعید_مدنی
#اعلامیه_جهانی_حقوق_بشر
لینک مطلب در ایران فردا:
https://t.me/iranfardamag/3808
@iranfardamag @MostafaTajzadeh
✍🏻 سعید مدنی
✅در زمان و زمانه ای که هر روز 400 تا 1000 نفر به دلیل سیاست های غلط، مدیریت ضعیف ، فساد و ناکارآمدی جان میبازند و روزانه هزار خانواده را داغدار میکنند، مرگ روح الله زم چه حساسیتی را ممکن است برانگیزاند. حتما بعدها در نگارش وقایع این روز ها نامی از تک تک جان باختن بیماران مبتلا به کرونا نمیبرند اما از روح الله زم یاد خواهند کرد، نه به این دلیل که او چنین کرد و چنان نکرد، نه به این دلیل که او خدمت کرد یا خیانت، نه به این دلیل که او صادقانه اعتراف کرد یا فریب وعده های زندانبان را خورد ، نه به این دلیل که او از حقوق قانونی اش برای داشتن وکیل و امثال آن برخوردار بود یا نبود و شاید نه به این دلیل که او واقعا مجرم بود یا قربانی، بلکه به این دلیل که او در زمان و زمانه ای که خاک مرگ بر سر جامعه ریخته شده بود و هر روز هزاران نفر در بیمارستانها به سادگی میمردند، "اعدام" شد.
✅حکم اعدام نهتنها یک سیاست جنایی خاص یا موضوع حقوق بشری، بلکه یک مسئله مهم سیاسی بنیادین است. این حکم بازتاب رابطه بنیادین بین افراد و نظام حکمرانی است. صدور و اجرای حکم اعدام همسو با نظر آنانی است که قدرتی مطلقالعنان و انحصاری ازجمله حقگرفتن زندگی شهروندان را طالب اند. به این ترتیب حکم اعدام قربانی بزرگتر از محکوم به مرگ و خانواده اش یعنی یک ملت دارد. روی دیگر سکه اعدام آن است که حق حکمران برای کشتن مقدم بر حق شهروندان برای زندگی است. این حق که گروهی سر همنوع خود را میبرند از کجا بر میخیزد؟ قطعا این حق مبنای حاکمیت مردم و قانون نیست. قانون نماینده اراده عامّه است که از مجموع ارادههای افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده است که حیات کسی را از وی باز گیرند؟ بزرگی گفته اگر بشر حق خودکشی ندارد، چگونه میتواند معطی این حق به هرمرجع دیگری باشد؟ و از همین رو، هیچ حقی مجازات مرگ را تجویز نمیکند.
✅تسلط حق نظام برای مجازات اعدام هم علت و هم نتیجه مجموعه سیاسی و اجتماعی فراگیرتری است که بسیاری آفات را به دنبال دارد. آیا محتمل نیست نظامی با مجوز کشتن، زمانی و جایی برای فرستادن شهروندان به جنگهایی فراتر از دفاع از خود یا استفاده از قدرت افراطی یا اعمال شکنجه به بهانه تهدید امنیت ملی اقدام کند. آیا نظامی با مجوز کشتن، نظامی خطرناک نیست؟ میتوانیم فراتر از این بگوییم آیا شهروندان در نظام حامی و مجری مجازات مرگ ، قربانیان این نظام نمی شوند؟
✅نظامهای مجازاتکننده مرگ بسیار خطاکار و خطرناکاند، زیرا اغلب خشن، محاسبهگر و برنامهریزیشده هستند. پیام صدور مجوز کشتن به هر نظامی آن است که کشتار همیشه خطا نیست. چه زمان و چه کسی و به چه دلیل اختیار کشتن را به نظامها داده است؟ حتی اگر محکومان سزاوار سلب حیات باشند که اغلب نیستند ، نباید آنها را کشت، زیرا مجازات باید خاستگاه حیات باشد و نه خاتمه حیات.
✅در سال 2001 و در میانهگذار به دمکراسی، دولت شیلی قانون لغو حکم اعدام را به تصویب رساند. تا آن زمان 126 سال بود که حکم اعدام برای جرایم غیرسیاسی به کار برده میشد. مجازات حبس ابد نیز حداقل برای 40 سال صادر میشد. این موضوع در جشن عمومی که برای نشان دادن تعهد کامل به زندگی و حق حیات همه زندانیان برگزار شده بود اعلام شد. بی تردید روزی تاریخی بود که در آن گزینه طرفداری از زندگی، گزینه طرفداری از مرگ را شکست داد. به گفته یکی از فعالان حقوق بشر شیلی: «حق حیات و حفاظت از آن، حق بنیادین موجودات انسانی است. بدون حیات، موجودی وجود ندارد و بنابراین بدون آن همه حقوق ذاتی انسانی مردم نقض می شود.
✅اگرچه حکم اعدام نقض جدی اصول بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر از جمله اصل سوم است که مطابق آن " هرکس حق حیات، آزادی و امنیت فردی دارد" ، این حکم در برخی کشورها هنوز به کار گرفته میشود. خوشبختانه آگاهی فزاینده درباره مصونیت حق حیات، مشارکت رسانههای جمعی در انتشار خبر محکومیت اعدام در شبکه های اجتماعی،خبررسانی گسترده در این زمینه و ارتباطات منطقه ای و بین کشوری موجب شناخت بیشتر این حقایق و محکومیت گسترده حکم اعدام شده است. اگر جهانی سازی یک اثر مثبت داشته باشد، دقیقاً همین امکان دسترسی و انتشار اطلاعات و رساندن اخبار به دولتها، جامعه بین الملل و جامعه مدنی است.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3npHEYA
#اعدام_بس
#علیه_اعدام
#سعید_مدنی
#اعلامیه_جهانی_حقوق_بشر
لینک مطلب در ایران فردا:
https://t.me/iranfardamag/3808
@iranfardamag @MostafaTajzadeh
Telegraph
🔻 اعدام و اقتدار
🔻 سعید مدنی @iranfardamag 🔸در زمان و زمانه ای که هر روز 400 تا 1000 نفر به دلیل سیاست های غلط، مدیریت ضعیف ، فساد و ناکارآمدی جان میبازند و روزانه هزار خانواده را داغدار میکنند، مرگ روح الله زم چه حساسیتی را ممکن است برانگیزاند. حتما بعدها در نگارش…