فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
45.2K subscribers
11.2K photos
3.54K videos
525 files
30.8K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝«همه فروپاشی‌ها لزوما به گذار به دمکراسی نمی‌انجامند»

✍🏻محمد معینی

1) دکتر حسین بشیریه در مقاله‌ای با عنوان «زمینه های سیاسی و اجتماعی فروپاشی رژیم های غیردمکراتیک و گذار آنها به دمکراسی» که در کتاب «گذار به دمکراسی – دفتر نخست» (نشر نگاه معاصر) منتشر شده، با تقسیم این زمینه‌ها به دو دسته اصلی «زمینه‌ها و بحران‌های مربوط به دولت و ساختار دولتی» و «زمینه‌ها و بحران‌های مربوط به جامعه و نظام اجتماعی»، به بررسی عوامل موثر در هر کدام از این دو دسته می‌پردازد.
او

الف) بحران سلطه و استیلا،
ب) بحران مشروعیت،
ج) بحران کارآمدی و
د) بحران در همبستگی طبقه حاکمه

را چهار عامل زمینه فروپاشی در سطح نظام سیاسی می‌داند.

📌دکتر بشیریه سپس میزان چشمگیری از نارضایتی، سازماندهی به نارضایتی، ماهیت اجتماعی و رهبری جنبش مقاومت و ایدئولوژی مقاومت را نیز چهار عامل در سطح جامعه به عنوان زمینه‌های فروپاشی رژیم‌های غیردمکراتیک عنوان می‌کند.

📌او در بخش جمع‌بندی این مقاله به مسئله مهمی تاکید و اشاره دارد و آن این که «همه فروپاشی‌ها لزوما به گذار به دمکراسی نمی‌انجامند.»

📌در بخش پایانی نمونه‌های تاریخی فروپاشی نظام های غیردمکراتیک را در 14 کشور در قالب جدول بررسی می کند (آرژانتین، برزیل، شیلی، پرتغال، یونان، اسپانیا، لهستان، شوروی، کره جنوبی، تایوان، سودان، ایران (نظام شاهنشاهی)، برمه و پاکستان).

2) در توضیح بحران سلطه و استیلای رژیم:
«...رژیم های غیردمکراتیک که وفاداری کامل نیروهای مسلح خود را تضمین کنند و آمادگی لازم را برای کاربرد ابزارهای قهر و اجبار در امر سرکوب داشته باشند، حتی به رغم رودررویی با بحران‌های مشروعیت و کارایی، دست‌کم در کوتاه مدت، از لحاظ سیاسی آسیب‌ناپذیرند. از سوی دیگر ضعف در اراده معطوف به قدرت و سرکوب به هر دلیل از دلایل بنیاد حکومت‌های غیردمکراتیک را که اساسا بر پایه زور استوارند، متزلزل می‌سازد. به گفته والتر لاکوئر یکی از صاحب‌نظران (در دایرةالمعارف علوم اجتماعی): «گروه حاکمه‌ای که به حقانیت خودش ایمان محکم داشته باشد، هر چند هم دچار مشکلات سیاسی، نظامی و اقتصادی شود، به ندرت سرنگون می‌گردد. در مقابل، پیش‌آمدهای ناخوشایند جزیی و کوچکی ممکن است برای حکومتی که از هر حیث توانایی و شایستگی دارد، لیکن تنها اعتماد به نفس و اراده حکومت کردن را از دست داده است، بسیار پرخطر و مهلک باشند.» با این حال اوج گرفتن جنبش‌های مخالفت و مقاومت خود اغلب در سلب اعتماد به نفس هیئت حاکمه موثر می‌افتد و در چنین وضعی اراده معطوف به سرکوب نیز تضعیف می‌شود ...»

3) در توضیح نارضایتی عمومی:
«... بر اساس تجربه تاریخی چنین به نظر می‌رسد که مهم‌ترین عاملی که خواست گذار به آزادی و دمکراسی را به وجود می‌آورد زندگی در شرایط سلطه توتالیتر و تحت اقتدار دولت‌های ایدئولوژیک و فراگیر و ناخرسندی و نارضایت ناشی از آن است. گذارهای آشکار و نسبتا پرشتاب به دمکراسی در قرن بیستم در جوامعی پیش آمد که سال‌ها تحت سلطه فراگیر و خودکامه رژیم‌های غیردمکراتیک به سر می‌بردند. در مقابل، در موج اول گذار به دمکراسی از فئودالیته به جامعه نو در اروپا، گذار کُند و تدریجی بود.»

4) در توضیح سازماندهی و بسیج منابع گروه‌های مخالف و مقاوم:
« ... احتمال گذار به دمکراسی وقتی بالا می‌گیرد که سازمان‌ها و احزاب نوین و دمکراتیک در درون گروه های مقاوم برجسته‌تر و یا نیرومندتر و موثرتر باشند و یا از برتری فکری بیشتری نسبت به دیگران در جهت بخشیدن به جنبش مقاومت برخوردار باشند. برعکس وقتی سازمان‌ها و احزاب غیردمکراتیک در فروپاشی رژیم‌های غیردمکراتیک، موثرتر و نیرومندتر و یا از نظر ایدئولوژیک دارای برتری نسبت به دیگران باشند، طبعاً احتمال گذار به دمکراسی پس از فروپاشی کاهش می‌یابد. برخی از نقادان انقلاب روسیه پس از پیروزی آن، استدلال می‌کردند که از دورن حزب بلشوییک پیشقراولان کمونیسم که سازمانی سری و بسته و خشونت‌گرا بود، چیزی جز دولت بسته و غیردمکراتیک بلشویک‌ها بیرون نمی آید ...»


@mmoeeni1
🆔@MostafaTajzadeh

http://up.upinja.com/yxmr3.jpeg
📝📝📝شما خودتان این وضع را به وجود آورده اید!

حضرت آیت الله سیستانی پیشتر در فروردین ۱۳۹۰ در دیدار مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی از ترویج خرافات و نشر و بازگویی به اصطلاح کرامات برخی افراد در کشور و کتب منتشره ابراز نگرانی کرده بودند. در فصلی از کتاب آیت الله سیستانی و عراق جدید با عنوان "آیت الله ضد خرافه" آمده است:

به آیت الله عرض کردم: ایران، گرفتار خرافات است و انحراف عقیده و سستی اعتقادات به دلیل میدان ‌دار شدن افراد کم سواد و سودجو بیداد می‌کند… آیت الله سیستانی، مهلت ندادند من همه مطالبم را در این زمینه بگویم و با روحیه ای آماده و البته مشتاق و مسلط نسبت به این مقوله، شروع کردند به اظهار نظر کردن و گفتند: «شما خودتان این وضع را به وجود آورده اید. هی گفتید آقای بهاء الدینی اینطور است و آنطور است. هی کرامات گفتید. من خودم در قم بودم و این چیزها را می‌دانم و اینجا هم که هستم کتاب‌های زیادی می‌خوانم و این حرف‌های کرامات را که می زنند و می نویسند می خوانم و معتقدم شما خودتان، کشور را به روزی انداخته اید که این گرفتاری‌ها پیش آمده و جمکران را آنطور بزرگ کرده اید و منبری‌ها آن حرف‌ها را می‌زنند. من منبرها را هم گوش می‌کنم.»

گفتم: و مداح‌‌ها. گفتند: «آنها را هم همین کارهای شما اینطور کرده است.» گفتم: ما خودمان در مقابل آن دسته از منبری‌ها و مداح‌هایی که مطالب سست و نادرست و خرافاتی را به خورد مردم می‌دهند قرار داریم و علیه آنها مقالات و مطالب زیادی نوشته ایم و انتظار ما از شما این است که شما هم موضعگیری کنید و به ما در این زمینه کمک کنید، چون موضعگیری شما خیلی اثر دارد. گفتند: «اینها را می‌دانم و از قول من هم چیزهایی علیه اینها گفته‌اید و منتشر شده است، ولی من بنای دخالت در ایران را ندارم. ایران مهندسی شده است و سر مهندس هم دارد و من نباید دخالت کنم.»

گفتم: منظورم این نیست که در مسائل حکومتی دخالت کنید، ولی در امور اعتقادی اظهار نظر شما مؤثر است. اعتقادات مردم در خطر است و برای حفظ دین و اعتقادات، ورود شما به این مسائل لازم است. گفتند: «شما که گفتید سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست، چطور می‌توانید اینها را از همدیگر جدا کنید؟ همان آقای بهشتی که شما با ایشان رفیق بودید،‌ قانون اساسی را تدوین کرده و آن را طوری ترتیب داده که برای مرجع فقط مسائل غسل و طهارت باقی مانده و بقیه چیزها مربوط به حکومت است. بنابراین،‌ ما چه بگوییم؟»

این قسمت، به نظرم رسید برای آیت الله سیستانی بسیار مهم بود، زیرا دوباره به آن برگشتند و گفتند: «وقتی در قانون اساسی برای مراجع فقط مسائل غسل و طهارت باقی گذاشته اند و بقیه چیزها مربوط به حکومت است، ‌ما چه بگوییم؟»

@Haghighatznu
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝نیروی دفاعی ژاپن و شینزو آبه در تهران

✍🏻مهدی تدینی

یکی از تصورات عمومی نادرستی که در ایران وجود دارد این است که ژاپن ارتش ندارد. ژاپن نیروی دفاعی نسبتاً قدرتمندی دارد و به لحاظ بودجه، هشتمین قدرت نظامی جهان است. از حدود ۲۰۱۱ دکترین نظامی ژاپن قدری تغییر کرده که یکی از بانیان این تغییر نیز همین شینزو آبه بوده است. سال ۲۰۱۸ بودجۀ نظامی ژاپن ۴۱ میلیارد دلار بود (به گفتۀ مؤسسۀ تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم، ۴۶ میلیارد دلار. در آن سال ایران ۱۳ میلیارد بودجۀ نظامی داشت). اما یکی از دلایل تلاش شینزو آبه برای میانجیگری میان ایران و آمریکا را احتمالاً می‌توان در تغییر رویکرد نظامی ژاپن یافت. هیچ بعید نیست آبه نگران این باشد که در درگیری احتمالی ایران و آمریکا، ژاپن هم درگیر خواهد شد و چنین چیزی آیندۀ برنامه‌های نظامی ژاپن را با مخاطراتی روبرو می‌کند و بعید نیست با فشار بیش از حد به ژاپن، ایده‌های نظامی بلندمدت این کشور مختل شود. با این مقدمه مروری می‌کنیم بر مسیری که ژاپن را به اینجا رساند.

ژاپن از ۱۸۶۸ که دوران مِیجی آغاز شد تا پایان جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵) امپراتوری بود و به ویژه از ابتدای قرن بیستم سیاستی امپریالیستی، تجاوزکارانه و استعمارگرانه را دنبال می‌کرد. در آن دوره توان نظامی و تسلیحاتی ژاپن نیز بسیار گسترده و پیشرفته بود. تنها کافی است به یاد آوریم، نخستین «ناو هواپیمابر» تاریخ را ژاپنی‌ها ساختند، در سال ۱۹۲۴، با نام «هوشو» (Hōshō؛ به معنای «ققنوس پرنده»). همان سال بریتانیایی‌ها نیز ناو هواپیمابر خود را با نام «هِرمس» ساختند؛ نخستین ناو هواپیمابر آمریکایی (رِینجر) ده سال بعد ساخته شد. البته آمریکایی‌ها سال ۱۹۲۰، یک کشتی زغالسنگ‌کش خود را به ناو هواپیمابر تغییر کاربری داده بودند.

در ۱۹۴۱، ژاپن تقریباً بیش‌تر مناطق شرق آسیا را تصرف کرده بود و ۴۵۰ میلیون نفر را به زیر چکمۀ امپراتوری‌ نظامی خود کشیده بود. حمله به پرل‌هاربر، ورود آمریکا به جنگ با ژاپن و در نهایت بمب‌های اتم ... این فصل‌ تاریخ را همه می‌دانیم ...

ژاپن امپریالیست و میلیتاریست در هم شکست و اشغال شد. پس از اشغال، شیگِرو یوشیدا (Shigeru Yoshida) از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴ نخست‌وزیر ژاپن بود. او دکترینی نظامی جدید ژاپن را تدوین کرد که به «دکترین یوشیدا» معروف شد. طبق این دکترین، ژاپن مسئلۀ دفاعی خود را باید کامل به آمریکا محول می‌کرد و به جای آن تمام توان خود را برای بازیابی اقتصادی به کار می‌گرفت. طبق اصل نهم قانون‌اساسی جدید ژاپن (مصوب ۱۹۴۶) توسعۀ نیروهای مسلح ممنوع شده بود.

جالب این است که در سال‌های پس از جنگ، خود ژاپنی‌ها به توسعۀ توان نظامی خود بسیار بی‌میل بودند. چند دهه میلیتاریسم (نظامی‌گرایی) گویا انزجاری در مردم ایجاد کرده بود. حتی این آمریکایی‌ها بودند که اصرار داشتند ژاپنی‌ها توان نظامی خود را توسعه دهند. با این حال، ایچیرو هاتویاما، نخست‌وزیر ژاپن که ۱۹۵۶ در جریان جنگ کره و با پشتیبانی آمریکایی‌ها می‌کوشید با به دست آوردن ائتلافی دوسومی قانون‌اساسی را تغییر دهد و نیروی مسلح ژاپن را توسعه دهد، در انتخابات شکست خورد.

حتی در دهۀ ۱۹۶۰ هم ژاپنی‌ها میلی به توسعۀ وضعیت دفاعی خود نداشتند و طرحی پنهانی برای مشارکت دفاعی با آمریکا به یک رسوایی بزرگ تبدیل شد. تازه در دهۀ ۱۹۷۰، سی سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، حمایت عمومی از توسعۀ دفاعی افزایش یافت و از آن پس ژاپنی‌ها «یک‌درصد تولید ناخالص» خود را به بودجۀ نظامی اختصاص دادند. در دهۀ ۱۹۸۰ آمریکا و دیگر شرکای غربی به ژاپن فشار می‌آوردند در امور امنیتی مشارکت بیش‌تری داشته باشد. تازه در سال ۲۰۰۷ «ادارۀ دفاع» ارتقا یافت و به مرتبۀ «وزارت دفاع» رسید. از ۲۰۱۱ ژاپن پیوسته بودجۀ نظامی خود را افزایش داده است، این بودجه در سال ۲۰۱۸ به ۴۱ میلیارد دلار رسید و قرار است تا ۲۰۲۳، ۲۱۱ میلیارد دلار برای ساختار نظامی کشور هزینه شود.

کابینۀ شینزو آبه در مارس ۲۰۱۶ قانونی به تصویب رساند (موسوم به Kaketsuke Keigo) که به نیروهای مسلح ژاپن اجازه می‌داد در مأموریت‌های برون‌مرزی شرکت کنند. طبق این قانون ژاپن می‌تواند از پایگاه‌های متحدان خود در خارج از کشور دفاع کند، و کیست که نداند متحد اول و اصلی ژاپن آمریکاست! هیچ بعید نیست که بخشی از نگرانی آبه از درگیری ایران و آمریکا در این رویکرد نظامی جدید نهفته است. ژاپن گام‌های کوچک و لرزانی برای تغییر استراتژی نظامی خود برمی‌دارد، در درگیری میان ایران و آمریکا فشاری نامنتظره به این استراتژی خواهد آمد و آیندۀ آن متزلزل خواهد شد. شاید آبه نگران چنین روزی است ... (در کنار سایر انگیزه‌ها)

@US_REVIEW
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝«حق علیه قانون»، در ماجرای اسنپ

✍🏻پدرام امیریان

«رونالد دورکین»، فیلسوفِ حقوق آمریکایی در دهه ۷۰ میلادی با طرح بحث‌هایی از مفهوم حق، انقلابی در سنت‌های پیشین حقوقی ایجاد کرد. مهمترین ایده دورکین درباره رابطه میان قانون و حق بود. دورکین معتقد بود اگر نگرش مفسرین قانون، حق‌ها و آزادی‌های فردی را به همراه سایر اصول و سیاست‌های اخلاقی و منصفانه، جزئی از قانون به شمار آورد، آنگاه قانون هرگز در حل مسائل حقوقی دچار شکاف و ابهام نمی‌شود.

دورکین بازیکن شطرنجی را مثال می‌زند که با خندیدن، موجب عصبی کردن حریف خود شده و در نهایت بازی را به سود خود به پایان می‌برد. حال سوال اینجاست که آیا خندیدن در شطرنج، خلاف قواعد بازی است؟ سنت‌های پیشین حقوقی در مثال بالا به دلیل سکوت «قانون» این عمل را ناقض مقررات نمی‌دانند، اما دورکین معتقد است، در سنتِ حقوق به مثابه یک نظام یکپارچه (gapless) داور بازی در مساله فوق باید تفسیری ارایه کند که با طبیعت بازی شطرنج سازگار باشد. اگر بازی شطرنج را نوعی بازی فکری در نظر بگیریم، ترفندهایی مانند لبخند زدن برای برهم زدن تمرکز حریف، خلاف طبیعت شطرنج و ناقض حقِ رقیب خواهد بود؛ هرچند قواعد در این‌باره مسکوت باشد. به عبارت دیگر:

«مهم نیست قانون سکوت کرده یا ابهام دارد و یا خلاف حق‌های آشکار من نگارش شده است، مهم آن است تفسیری از قانون ارایه شود که تضمین کننده حداکثر حق‌های مسلم فردی باشد».

دورکین با طرح مساله «حق به مثابه برگِ برنده» معتقد است که در یک نظام حقوقیِ یکپارچه، حق‌های فردی باید جزئی از قانون باشد. قضات آمریکایی در دهه های ۷۰ و ۸۰ میلادی، متاثر از تئوری دورکین، آرای بی‌سابقه‌ای در مسائلی نظیر دفاع از حق سقط جنین و ... صادر کردند.

در ماجرای مناقشه برانگیز اخیر میان مسافر و راننده اسنپ، بارها و بارها از مساله نقض قوانین از هردوطرف سخن به میان آمده است. از یک سو مسافر متهم به بدحجابی و درنتیجه نقض قوانین شده و از سوی دیگر، راننده نیز متهم به نقض قواعد احترام به مسافر.

پرسش اصلی اما در این دعوای دشوار بر سر این نکته است که قوانینی که طرفین این جدال حقوقی از آن بحث می‌کنند چه نسبتی با اصولِ تضمین کننده ابعاد اخلاقی و حق‌های فردی برقرار می کند؟

دورکین برخلاف هارت معتقد بود، قانون صرفا شامل قواعد نیست، بلکه از معیارهای غیر از قاعده (non-rule standards) نیز برخوردار است. در میان این معیارهای فراقاعده‌ای، بی تردید، «حق ها» آخرین برگی هستند که خاتمه دهنده مناقشات‌اند.

در جنجال اخیر، راننده اسنپ به اهمیت اصلِ مذهبی امر به معروف و نهی از منکر استناد می‌کند. او تصور کرده است که با این کار به «تکلیف» قانونی خود عمل کرده است. از سوی دیگر اما، مسافر با استناد به قوانین شرکت، مدعی نقض «حق» خود شده است. گره اصلی در تعارض میان این «حق» و آن «تکلیف» در خود قانون نهفته است. اگر چه در نظام حقوقی ایران هیچ قانونی، «بدحجابی» را تحت عنوان مشخصی، جرم انگاری نکرده است اما رویه عملیِ ضابطان و دادگاه‌ها نشان از تلقی بدحجابی به عنوان اعمالِ منافی عفت دارد.

قانون یا رویه‌ای عملی که آشکارا نه تنها، حق بر پوشش آزادانه عده‌ای از شهروندان جامعه را با محدودیت مواجه ساخته است بلکه تفسیرهای مختلف از آن دستاویزی برای محدود ساختن حضور و مشارکت عمومی زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی است. با آنچه گفته شد، این قسم قوانین و یا رویه‌های قانونی شکل گرفته در نظام حقوقی ایران، اگر چه دارای وصف «قانون» بوده اما به دلیل در نظر نگرفتن «حقِ» آشکار عده‌ای از شهروندان در متن قواعد و پدید آمدن وضعیت تبعیض، فاقد اعتبارِ اخلاقی و حقوقی است.

مراعات هنجارهایِ قانونیِ تفسیر بردار (هرچند با شکل تصویب دمکراتیک توسط نمایندگان واقعی ملت) تا جایی محترم است که موجب نقضِ فاحش و سیستماتیکِ حق‌ها و آزادی‌های عمومیِ شهروندان نباشد، حل این معضلات در نظام‌های حقوقی/سیاسیِ دمکراتیک و با وجود سیستم قضایی مستقل می‌تواند از مسیر رویه سازی قضات دادگستری عبور کند، اما در نظام‌های فاقد سیستم قضایی مستقل، مقاومت‌های مدنی و حساسیت افکار عمومی بی‌تردید راهکار اثر بخش‌تری خواهد بود.

https://t.me/divanesara/858
@Pedramamirian
🆔@MostafaTajzadeh
🎥ده سالگی جنبش سبز

مروری بر هنر سبز مقاومت
قسمت نخست

کانال «مجمع دیوانگان» قصد دارد تا در دهمین سالگرد تولد جنبش سبز، مروری داشته باشد بر تنوع گسترده‌ای از آثار هنری که نقش زبان و رسانه جنبش را ایفا می‌کردند. در نخستین قسمت از این مجموعه، به سراغ پوسترها و تصاویری رفتیم که توسط هنرمندان دیگر نقاط جهان طراحی تا ندای هم‌دلی با جنبش آزادی‌خواهی ایرانیان را در سراسر جهان گسترش دهند.

🆔@MostafaTajzadeh
https://youtu.be/PWiJBYraGog
Forwarded from اتچ بات
📝📝📝یک ثانیه از لذت فوری تا ملال فوری

✍️ فردین علیخواه

قطعاً برای شما هم پیش‌آمده است که در پیاده‌روهای شهر و به‌ویژه در مقابل اسباب‌بازی‌فروشی‌ها و یا سوپرمارکت‌ها کودکانی را دیده باشید که جیغ می‌زنند؛ پایشان را بر زمین می‌کوبند و از والدین می‌خواهند که چیزی را برایشان بخرند. آنان با شنیدن هر « گفتم نهِ» پدر یا مادر؛ مشتی محکم بر ران او می‌کوبند و به جیغ‌وداد خود ادامه می‌دهند تا بلکه به هدف برسند! والدین در این شرایط هر نوع توجیهی را که به ذهنشان خطور کند برای کوتاه آمدن کودک بکار می‌گیرند. ولی کمتر پیش می‌آید که این توجیهات اثرگذار شود. این کودکان در لحظه به دنبال لذت از آن شی یا خوراکی هستند. بسا اینکه نیم ساعت بعد دل‌زده شوند و بدون هیچ حسی؛ آن خوراکی یا اسباب‌بازی را به گوشه‌ای پرتاب کنند. من از کودکان عذر می‌خواهم که برای انتقال منظورم آن‌ها را سوژه این نوشته کرده‌ام چون گویا این ویژگی دیگر فقط متعلق به کودکان نیست.

برخی از اندیشمندان مطالعات فرهنگی، ویژگی زندگی امروز را «لذت فوری» instant gratification یا به تعبیر دیگری، «ارضاء آنی خواسته‌ها» می‌دانند. این مفهوم به کم‌تحملی و بی‌صبری افراد برای دستیابی به لذت اشاره دارد و بیانگر آن است که در زندگی امروز به تأخیر انداختن لذت امری ناموجه شده است، به‌گونه‌ای که افراد تمایل دارند تا دقیقاً مانند آن کودکی که در ابتدای این مطلب مثال زدم لذت‌هایی را که طالب آن هستند در لحظه تجربه کنند. جمله «من همین الان اونو می‌خوام» به بهترین شکل بیانگر معنی لذت فوری است. گویا ما دیگر نمی‌خواهیم و نمی‌توانیم برآورده شدن خواسته هایمان را به آینده موکول کنیم و یا به تعویق اندازیم. گسترش چای کیسه ای فوری، قهوه فوری، خداحافظی با طبخ غذا و خرید غذای آماده، دوستی های فوری و به دنبال آن صدای جیر جیر تختخواب، بیانگر آن هستند که تحمل و صبوری برای دستیابی به لذت کاهش یافته است.

لذت فوری، در مقابل «لذت پس از صبوری» قرار دارد. منظور آن است که دستیابی به لذت نیازمند تحمل سختی‌هایی است. تجربه لذت نویسنده شدن، تجربه لذت مشهور شدن، تجربه لذت معلم شدن، تجربه لذت ثروتمند شدن، تجربه لذت مادر شدن، تجربه لذت شاعر شدن، تجربه لذت عارف شدن، تجربه لذت فوتبالیست شدن، تجربه لذت رانندگی با یک ماشین مدرن از آن جمله‌اند. درواقع این لذت‌ها، در لحظه و فوری به دست نمی‌آیند و مرهون تحمل قدری رنج و صبوری‌اند. بین آرزو، و لذت بردن از تحقق آن آرزو پلی به نام رنج و صبوری قرار دارد.

هرچند لذت فوری ویژگی زندگی امروز بشر تلقی شده است ولی به نظر می‌رسد که تعجیل برای رسیدن به لذت‌های زندگی و برآورده شدن فوری خواسته‌ها به شکل پررنگی به یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جامعه ایرانی بدل شده است. شاید در اطرافمان کم نیستند افرادی که در طول یک سال به دنبال دوازده هنر یا حرفه رفته‌اند و به‌محض آنکه دریافته‌اند که این هنر یا حرفه نیازمند طی مسیری سخت و زمانی طولانی است آن را رها کرده‌اند. ولی این همه ماجرا نیست. این روزها یافتن شاعر فوری، ترانه‌سرای فوری، عکاس فوری، سلبریتی فوری، ثروتمند فوری، مکانیک فوری، نقاش فوری، نویسنده فوری، معلم فوری، راننده فوری، دانشجوی فوری و ورزشکار فوری چندان دشوار نیست. امروزه افراد به‌سختی قبول می‌کنند که برای مثال اگر می‌خواهند یک عکاس حرفه‌ای شوند باید مدتها در نیمه‌های شب از خواب شیرینشان صرف‌نظر کنند و به انتظار طلوع خورشید بنشینند تا درنهایت عکسی حرفه‌ای از طلوع خورشید بگیرند. و یا به‌دشواری می‌پذیرند که ممکن است برای نوشتن یک رمان ده سال و شاید هم بیشتر زمان صرف کنند.

گسترش لذت فوری، پیامدهای اجتماعی خاص خودش را نیز خواهد داشت. «سطحی شدن امور» یکی از آن‌هاست. شاید به همین دلیل است که این روزها مدام به دنبال آدم‌های اصیل، و نه فوری، می‌گردیم. شاید به همین دلیل است که این روزها با شنیدن هرفردی که اسمی در کرده است، بلافاصله نام او را در اینترنت جستجو می‌کنیم تا دریابیم که جزو «فوری‌هاست» یا صبوری و رنج متحمل شده است.

سخن پایانی: برخی از اندیشمندان معتقدند که در مقابل لذت فوری، ملال فوری هم وجود دارد. در کنار لذت فوری، یکی از ویژگی‌های انسان امروز دل‌زدگی یا ملال فوری است. انسان امروز زود از لذت‌هایش خسته می‌شود. زود به دنبال لذتی دیگر می‌دود، بله می‌دود! لذت و ملال فوری، توصیف زندگی انسان امروزی است.

@IRANSOCIOLOGY
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝مطهری :بدليل قتل سياسي رئيس زندان و وزير دادگستري بايد جوابگو باشند

نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه سازمان زندان ها در این قضیه کوتاهی کرده و وزیر دادگستری هم باید پاسخگو باشد، تاکید کرد:

زندان سیاسی را نباید در بند تبهکاران، دزدان و قاتلان و قاچاقچیان قرار دهند تا چنین اتفاقی بیفتد.

گاهی برای تنبیه متهمان سیاسی این کار را می کنند که کار بسیار بدی است و در واقع شبیه اقدامی است که در کهریزک انجام شده و بچه‌های جوان را در سال 88 به زندان کهریزک که جای لات ها و قاچاقچیان بود منتقل کردند که آسیب های جدی دیدند.

به دلیل قتل فعال سیاسی رئیس سازمان زندان ها و وزیر دادگستری هر دو باید جوابگو باشند.
@Sahamnewsorg
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝‍ نقش امید در زندگی

✍️علی مرادی مراغه ای

رؤياهاتو از دست نده
واسه اين كه اگه رؤياهات از دس برن
زندگي عين بيابون برهوتي ميشه
كه برفا توش يخ زده باشن... (لنگستون هيوز)
زندگي سراسر رنج است اما وقتي رنج بردن داراي معني و هدف باشد، ديگر آزار دهنده نخواهد بود بقول نيچه «كسي كه چرايي زندگي را يافته، ‌با هر چگونه‌اي خواهد ساخت.»
ويكتور فرانكل،‌ روانپزشك اگزيستانسياليست، روزگاري زنداني شماره ۱۱۹۱۰۴ آشويتس نازيها بود. پدر، مادر، برادر و همسرش در اردوگاههاي اجباري نازيها جان سپردند و به كوره‌هاي آدم‌سوزي سپرده شدند فرانكل در پايان جنگ از اردوگاههاي مرگ به زندگي بازگشت. اما رخدادهاي خوفناك آن جهنم واقعي هميشه در ضمير فرانكل حك شد:چوبه‌هاي دار و صفهای دراز زندانيان ژنده‌پوش و تيره‌بختي كه به سوي اتاقهاي گاز مي‌رفتند...
وقتي شكستها و رنجها پي‌درپي به سراغ انسان مي‌آيند و فرصت بازسازي به آدم نمیدهند، بعد از مدتي ديگر آن رنجها و شكستها تبديل به شكست فلسفي مي‌شوند و انساني به وجود مي‌آورند شكست خورده، مأيوس و بدبين. اما ويكتور فرانكل از آن دنياي هولناك چيزي ديگر براي ما به ارمغان آورد؛ اميد و زيستن معني‌دار و يا مكتب معني‌ درماني (لوگوتراپي).

در آن زندان مرگبار، زندانيان به مانند حيوان آزمايشگاهي گرسنه نگه ‌داشته مي‌شدند كم‌كم لاغر و تكيده شده و سرانجام مي‌مردند. فرانكل مي‌گويد: وقتي به جواني تنومند و ورزشكار برمي‌خوردم، انتظار داشتم كه گرسنگي را تحمل كند و زنده بماند و به زندانيان لاغر و نحيف برمي‌خوردم، به خود مي‌گفتم كه چند روزي بيشتر دوام نخواهد آورد و به زودي خواهد مرد. اما نتيجه كاملاً برعكس اتفاق مي‌افتاد!آنكه قوي‌هيكل بود در عرض چند روز در اردوگاه در هم مي‌شكست و از پا درمي‌آمد اما برعکس،آنكه لاغر بود، چنان سمج و پرتحمل بود كه حتي سرانجام زنده با ما از اردوگاه بيرون مي‌آمد!.حال اين سؤال مطرح مي‌شود:چرا او كه هيكلي تنومند دارد، زود مي‌ميرد و او كه بدني لاغر دارد تحمل مي‌كند و زنده مي‌ماند؟
تنها اميد و آرزو بود كه سرنوشتشان را رقم مي‌زد. آن فرد لاغر و ضعيف نور اميدي در دلش هميشه روشن بود و مي‌گفت: «از اينجا زنده بيرون خواهم رفت و نامزدم منتظر من است دست او را خواهم گرفت...»چنين اميدي فشار آن فضاي مرگ‌آور را تخفيف مي‌داد در واقع،در آن فضاي مرگ‌آور زندگي نمیكند بلکه در رؤياهاي شيرينش زندگي مي‌كرد... اما آن ديگري با وجود جسم تنومندش از آنجا كه هيچ اميدي براي زندگي نداشت و از روز اول مأيوس بود در واقع چنين نگاه مأيوسانه،فضاي تلخ و مرگ‌آور را چند برابر كرده و به خود پمپاژ كند، در نتيجه زود از پا درمي‌آمد!.انسانها وقتي مي‌ميرند كه قبل از آن، رؤياهايشان مرده باشد رویاهایی برای یک زندگی بهتر. وقتي باور مي‌كنيم كه هيچ اميدي نيست در واقع هرگونه شانس و نور اميدي را در وجود خود خاموش مي‌كنيم.

اميد براي يك زندگي بهتر، در وجود آدمي چون آهنربايي است در درون توده‌اي خاك، كه باعث مي‌شود همه براده‌هاي آهن موجود در خاك به يك سمت و سو رو برگردانند و معني‌دار شوند. اميد و ايمان به روزهای بهتر در وجودمان باعث مي‌شود همه استعدادهاي خلاقه به يك سمت و سو متمركز گردند و به كمك هم بيايند. آن وقت است كه معجزه رخ مي‌دهد.ذرات نور خورشيد در فضا پراكنده است اما وقتي با ذره‌بيني آنها را در يك جا جمع مي‌كنيم و به كمك همديگر فرا مي‌خوانيم بلافاصله باعث آتش و روشنايي مي‌شوند. اميد و آرزو در وجودمان همان نقش ذره‌بين را بازي مي‌كند...امید کوهها را از جا میکَند و هیچ چیز شیرین تر از لحظه های تیشه زدن بر بیستون نیست بشرطی که در پسِ آنها شیرینی نهفته باشد...
اما شوربخت انسانهایی که امید به آینده شیرین را از دست داده باشند...

@Ali_Moradi_maragheie
🆔@MostafaTajzadeh
http://up.upinja.com/ndw12.jpeg
📝📝📝نقشه مهم بیکاری و اشتغال ده سال آینده ایران

✍🏻دکترمحمدصادق دهنادی

فشردگی زمان، مکان و فناوری در عصر ارتباطات باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل در دهه پیش رو هست .

برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد در ۵ ساله آینده بیش از ۷۰۰ میلیون شغل از سراسر جهان از دست می‌رود.

ما نمونه‌ی این تغییر سریع را در دو ساله اخیر با فراگیری دو اپلیکشن اسنپ و تپ سی در شهرهای بزرگ دیدیم.

وزارت ارتباطات به دلیل توسعه‌ی ارتباطات الکترونیک تا نزدیکی انحلال پیش می‌رود و اگر پیام رسان‌های جایگزین تلفن فراگیر شوند، کار زیادی برای انجام و درآمدی برای کارمند داری نخواهند داشت.

در مقابل این تغییرات به ظاهر ویران کننده مشاغلی هم به دلیل نوع زندگی جدید اضافه و یا اوج می‌یابد که آن هم در حد خودش جالب است.

به نظر می‌رسد بی‌توجهی به این تحولات رسما اضافه شدن آگاهانه به جرگه فقراست:

در ده سال آینده ، برخی مشاغل رو به زوال به شرح ذیل است.

۱- رانندگی تاکسی
۲- بنگاه ملک
۳- انواع مغازه‌داری‌های کوچک
۴- آنتیک فروشی و لوازم خانگی
۵- آموزگاری و خدمات مدرسه و دانشگاه
۶- خیاطی هنرهای دستی به روش تولید سنتی
۷- کارگران صنعتی و ساده
۸- فروشندگی
۹- انواع دلالی و واسطه‌گری
۱۰- مشاغل اداری مربوط به امور اداری و تحویلداری
۱۱- اکثر کارمندان بانک
۱۲- دو ثلث از مشاغل کشاورزی
۱۴- پلیس راهنمایی
۱۵- خدمات پست و تلفن
۱۶- روزنامه‌ها و کتابفروشی‌ها
۱۷- کارمندان و هنرمندان شبکه‌های تلویزیونی
۱۸- انواع مشاغل صنایع کاغذ سازی
۱۹- خدمات حفاظتی و مراقبتی و انتظامات
۲۰- کارهای معدنی به ویژه در حوزه معادن رو به زوال
۲۱- صنعت نفت و صنایع مرتبط سوخت‌های فسیلی

در مقابل برخی مشاغل که بزینس‌های اصلی چند ساله آینده درایران محسوب می‌شود بدین شرح است.

۱- خدمات نگهداری از سالمندان
۲- نگهداری از بیماران روانی
۳- مشاغل حوزه گردشگری
۴- اپلیکیشن نویسی و خدمات شبکه
۵- توزیع شبکه‌ای کالا و خدمات
۶- خدمات حوزه روانپزشکی
۷- صنعت بیمه و ضمانت مالی و تامین اعتبار
۸- سرمایه‌گذاری رفاه شهری مانند شهربازی ، سرویس بهداشتی و...
۹- انواع مشاغل تاسیساتی
۱۰- تعمیرکاری و خدمات پس از فروش
۱۱- طراحی و اجرای آبرسانی زیر سطحی کشاورزی
۱۲- سرمایه‌گذاری آب (انتقال ، شیرین کردن، تسویه ، فرآوری)
۱۳- پزشک از راه دور
۱۴- صنعت نیروگاه‌های خانگی
۱۵- خدمات حقوقی دولت الکترونیک
۱۶- پیشخوان‌های سایبری دولت
۱۷- تبلیغات شبکه‌ای و فروش مجازی
۱۸- ناظر شبکه‌ی مشاغل بزرگ
۱۹- خدمات GIS
۲۰- خدمات پایش و احیا محیط زیست
۲۱- صنایع و اسکان دریایی
۲۲- ساخت و تعمیر ربات
۲۳- صنایع دستی لوکس
۲۴- فرآوری میوه
۲۵- موشن‌گرافی و طراحی تبلیغات الکترونیک
۲۶- مشاوره مدیریت رسانه‌ای و اقتصاد توجه
۲۷- علوم سنجش و آموزش از راه دور
و...

یکی از شاخصه‌های دیگر عصر ارتباطات کوچک شدن و کم اثر شدن دولت‌هاست.بنابراین داشتن یک شغل دولتی نیز حاشیه امنیتی برای هیچکسی محسوب نمی‌شود.

وقتی تا چند سال آینده بسیاری از وظایف ادارات دولتی و عمومی و بانک‌ها حذف می‌شود ، بی‌شک حدود دوم سوم مشاغل اداری دولتی و عمومی(شهرداری) در ده سال آینده به مخاطره می‌افتد.

بنابراین اگر کسی برای آینده خود و فرزندانش اهمیت قائل است. حتی اگر در حال حاضر شغلی دارد ، باید با آموزش مجدد خودش یا سرمایه‌گذاری جدید به فکر کسب و کاری با شرایط جدید باشد.

@titraval
🆔@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺#ببینید
گشایشهای اقتصادی برجام و خطاهای جمهوری اسلامی
🔰منتخب مناظره #تاجزاده و نبویان

🗓۱۳۹۸/۰۲/۲۳

📌دلواپسان می‌گویند پیش و پس از توافق هسته‌ای تغییری در مناسبات بین‌المللی و اقتصادی کشور به‌وجود نیامد. در حالیکه آقای علم‌الهدی بعد از تصویب برجام و در واکنش به حضور پرشمار هیات‌های غربی در ایران گفت: «این ترافیک اروپایی که در هفته قبل داشتیم خطرناک است و انسان را دچار اضطراب می‌کند. ما دو قرن از اروپایی جز دزدی و آدم‌کشی و جنایت چیزی ندیدیم».

📌دلواپسان بعد از برجام کوشیدند مانع سفر مقامات فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و حتی ترکیه به ایران شوند.

📌به اعتراف آقای جلالی رئیس فراکسیون رهروان ولایت در مجلس نهم از مباحث درونی دلواپسان؛ «اگر دولت فعلی مساله هسته‌ای را حل کند، با چرخش افکار عمومی به سمت آنها عملا یک تهدید در داخل خواهیم داشت. حل نشدن مساله هسته‌ای تهدید خارجی خواهد بود...اما تهدید خارجی بهتر از تهدید داخلی است. زیرا در پشت تهدید خارجی بیشتر می‌توانیم افکار عمومی را مدیریت کنیم».

📌دلواپسان می‌دانند گزینه بعد از برجام جنگ است، باوجود این خواهان خروج کشور از برجام هستند.
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝درس های جنبش سبز و راه تحول مثبت

ده‌سالگی‌جنبش‌سبز

کلمه:مسائل مربوط به جنبش سبز و شرایط امروز کشور را در قالب یک اقتراح با مخاطبان خود در میان گذارده و پاسخ نویسندگان و فعالان و صاحبنظران را در روزهای آتی که جملگی ایام موسوم به شکل گیری و ریشه دوانی جنبش سبز ملت ایران است، منتشر می کند. همچنین این باب گشوده است تا تمامی نویسندگانی که خود را مخاطب این پرسش ها می یابند و برای آن دغدغه یا مسئله ای دارند پاسخ خود را برای ما ارسال کنند تا رنگین کمان ملت که در خرداد 88 برآمد و آن جنبش بیافرید، سهم خود و حق خود را در نقش آفرینی در تولید متون و ادبیات دهمین سالگرد جنبش سبز ادا کند.

متونی که در ایام آتی ذیل مسئله فوق در کلمه منتشر می شوند حاوی نکاتی سرنوشت ساز و تذکراتی بنیادین اند؛ برخی از نویسندگان بر شکل گیری مجمعی ملی برای نجات ایران از قید و بند استبداد سیاه حاکم بر آن تاکید کرده اند. دسته ای خواهان مشارکت زنده و موثر رهبران جنبش، بویژه مهندس میرحسین موسوی در قبال مسائل و رخدادهای حیاتی پیشاروی کشور و ملت شده اند و جمعی از اصلاح بنیادین قانون اساسی سخن رانده اند. در تمامی متون فوق آنچه به چشم می خورد دغدغه منافع کشور و حقوق ملت و رهایی ایران در کنار انتقادات اساسی به جنبش و نحوه پیش برد و سرکوب آن نهفته است و کلمه بی کم و کاست و ذره ای قضاوت یا دخالت به انتشار آنهمه دست می یازد.

✍🏻#علی‌رضا_رجایی

ساختار قدرت در ایران بوضوح معیوب است و چنانچه کسی تصور کند با اتخاذ یک مشی سیاسیِ رفرمیستی و بدون حداقلی از اندیشه و ساز و کار مقاومت می‌توان از این مهلکه خلاصی یافت،لابد که جمع‌بندی روشنی از تاریخ چهل‌ساله‌ی اخیرِ ایران ندارد.اما این عنصر مقاومت در هیچ جریان سیاسی با رجزخوانی و خط و نشان کشیدنهای از راه دور خلق نخواهد شد.جنبش سبز این مقاومت را به شکلی عینی و بارز نشان داد و رهبران و پویندگان جنبش،صلاحیت خود را با پاپس‌نکشیدن از مواضع اصولی خود به اثبات رساندند.ما نمی‌توانیم آینده تاریخ را پیش‌بینی کنیم اما جمع‌بندی ما از ده سال گذشته و از سخت‌جانی استیلاگری حاکم،درستی انتخابهای جنبش سبز و مقاومت اصولی آن را به اثبات می‌رساند به گونه‌ای که هیچ شکل مثبتی از تحوّل،بدون‌ به کارگیری درسهای بزرگ این ‌جنبش به انجام نخواهد رسید.

تاریخ امروز ما در‌گیرودار تعارضها و منازعات عظیمی است و واضح است که در هر سوی این تعارضها یک نیروی اجتماعی وجود دارد که کوشش می‌کند سمت و سوی حرکت را به سمت منافع یا علائقِ خود سوق دهد.بنا به یک تعبیر قدیمی،کمّیتِ این تلاطمها در لحظات مشخصی بروز"کیفی"می‌یابند و در همین نقاط کیفی است که می‌توان جمع‌بندبهای استراتژیک داشت.جمع‌بندی استراتژیک تنها و صرفاً یک تحلیل یا یک دستگاه نظری نیست بلکه مجموعه‌ای از یک کل است که از دل آن سازماندهی،خط مشی و چشم‌انداز آینده نیز خلق می‌شود.

به طور خلاصه جنبش سبز از همه ویژگیهای گفته شده برخوردار است و درست به همین دلیلِ قرار گرفتن در نقطه‌ای تعیین کننده است که در معرض سنگین‌ترین سرکوبها نیز قرار گرفت.بیش از سیصد شهید و چند هزار زندانی و حصر رهبران این ‌جنبش،بخش مهمّی از کارنامه‌ی مقاومتِ این جنبش است که درباره تمامی ابعاد آن به طور کامل مستندسازی صورت نگرفته‌است.

جنبش سبز حاصل مواجه‌ی جامعه مدنی با استبداد و انسداد سیاسیِ حاکم است و به طور مشخص آن را باید در ذیلِ عنوان کلّیِ"بحران دموکراسی در ایران" تحلیل کرد.وقوع این جنبش نشان داد نهاد انتخابات ابزار کافی برای حلّ این بحران نیست زیرا این نهاد اولّاً فاقدِ آزادیِ کامل است،ثانیاً در عین محدودیتهای حقوقیِ فراوان از تعرّض و تجاوز مصون نیست و ثالثاً هیچ درجه‌ای از اختیار کامل را برای انتخاب‌شوندگان تامین نمی‌کند.اما بقای یک دستاورد سیاسی مستلزم آن است که در سازمان و تشکیلاتِ مشخصی تعیّن بیابد و در عین حال در قالب تئوری سیاسی صورتبندی شود و در نهایت به شکل برنامه،چشم‌انداز و استراتژی آن را پیگیری کرد.

👈🏻متن کامل:

yon.ir/2W7Cy

@kaleme
🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝بنایی کارشناس حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی:

روز گذشته تراز آب دریاچه ارومیه به یکهزار و ۲۷۱متر و ۹۴سانتی متر رسید.این سطح آب طی ۱۰سال اخیر بی سابقه بوده است.

امسال ارتفاع آب در دریاچه ارومیه در مقایسه با سال‌های قبل به ۱.۶متر افزایش یافته است و اگر طبق سال‌های گذشته نیز یک متر از آب دریاچه تبخیر شود باز ۶۰سانتی متر از آن باقی می‌ماند و دریاچه به مرحله بحرانی ادوار قبل برنمی‌گردد.

@iran_times
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝بانک جهانی: فشار تحریم‌ها بر اقتصاد ایران سال آینده تخلیه می‌شود

بانک جهانی با پیش بینی کاهش یافتن اثر تحریم های آمریکا بر اقتصاد ایران در سال آینده اعلام کرد اقتصاد ایران در این سال از رکود خارج شود.

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بانک جهانی در گزارش اخیر خود موسوم به چشم انداز اقتصادی جهان پیش بینی کرده است اثر تحریم ها بر اقتصاد ایران در سال آینده تخلیه شود و اقتصاد ایران در این سال از رکود خارج شود.

این نهاد بین المللی رشد اقتصادی ایران در سال جاری را منفی ۴.۵ درصد پیش بینی کرده و انتظار دارد اقتصاد ایران در سال آینده از رکود خارج شده و رشد اقتصادی ۰.۹ درصد را تجربه کند.

بانک جهانی در این گزارش نوشته است: «پیش بینی می شود در پی کاهش یافتن اثر تحریم های کنونی آمریکا، فعالیت اقتصادی در ایران طی سال ۲۱-۲۰۲۰ افزایش یابد.»

این گزارش افزوده است: «با به ثبات رسیدن وضعیت تورم و ‌آب رفتن اثر تحریم ها رشد اقتصادی ایران در سال آینده از سر گرفته می شود.»

این گزارش همچنین نرخ تورم ایران در پایان آوریل ۲۰۱۹ را ۵۲ درصد برآورد کرده است.

🆔@MostafaTajzadeh
yon.ir/p0pIH
📝📝📝کاله سوخت
بچه رامبد عشق است! سرمایه کیلو چند؟

✍🏻دكتر محمد فاضلی

عکس، خبر، یادداشت و گزارش تلویزیونی خبر بیست‌وسی از در و دیوار می‌بارد درباره خبر تصمیم رامبد جوان برای تولید فرزندش در کانادا و جماعت را حتماً خون به جوش آمده است از آن‌چه دو رویی و ضعف میهن‌دوستی می‌خوانند. دل خلق سوخته است و متفکران قوم از این همه مصیبت پستان به تنور می‌چسبانند تا مگر آلام‌ خلایق تسکین یابد.

درست وسط این غوغای اخبار و بوی سوختن پستان‌هایی که به تنور چسبانده‌اند، هشتاد میلیون دلار سرمایه‌گذاری شرکت صاحب برند لبنیات و مواد غذایی «کاله» در عراق سوخت. بی‌سر و صدا، بدون گزارش پر آب و تاب تلویزیونی و رادیویی – نه از نوع راننده اسنپی و نه از هیچ جنس دیگری – اموال یک شرکت و برند معتبر ایرانی که صنعت لبنیات این کشور را متحول کرده، بازارهای صادراتی برای ایرانیان کسب کرده، ده‌ها هزار ایرانی در کارخانجات آن کار می‌کنند، و ده‌ها و صدها هزار دامدار و کشاورز ایرانی کسب‌وکارشان به فعالیت این صنعت وابسته است، غریبانه سوخت.

تلویزیون برنامه‌ای برای بررسی چرایی آتش‌سوزی تولید نکرد. مالک کارخانه را هم به صورت تلفنی به یک برنامه خبری درباره سوختن کارخانه‌اش راه ندادند. کسی نگران اعتبار و سهم بازار ایران در بازار عارق نشد و نپرسید حالا رقبا چه می‌کنند تا جای کاله را بگیرند و برای این‌که چنین نشود چه باید کرد.

هیچ کس نپرسید حالا که درآمد ارزی برند کاله از محل کارخانه عراق از دست رفته است، این شرکت با قریب به 17 هزار نفر کارکنان، چگونه در شرایط تحریم باید خودش را اداره کند. هیچ کس نپرسید حالا کاله منابع لازم برای تأمین نقدینگی فعالیت کارخانجات داخلی‌اش را چگونه کسب می‌کند.

اصلاً کسی پرسید سرمایه‌گذاری ایرانیان در صنایع عراق چقدر است و حالا تکلیف این سرمایه‌ها چه می‌شود؟ کسی پرسید اگر ما سهم مهمی در تأمین امنیت عراق داشته‌ایم، سهمی هم در تأمین امنیت سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی‌مان در عراق هم داریم؟

هیچ وزیری به سوالی درباره سوختن کاله پاسخ نداد و استیضاح نشد. گویی هیچ مقام مسئول دیگری هم وجود نداشت.

اصلاً فکر کرده‌اید ارتباط بین سوختن کاله، و تعطیل شدن امثال کاله‌ها به‌واسطه مشکلات تولید؛ با میل امثال رامبدها برای زایمان همسران‌شان در کانادا چیست؟ رامبدها فکر می‌کنند در کشوری که سوختن سرمایه‌ها، تعطیل شدن کارخانه‌ها و مهاجرت نخبگان مالی و فکری اهمیتی ندارد، آینده‌ای برای کودکان‌شان وجود ندارد.

ایران‌ستایی و ایران‌گریزی هم‌زمان‌شان، ممکن است غیراخلاقی باشد اما حداقل از نظر خودشان و کثیری از ایرانیان عقلانی است. عاقبت سرمایه‌سوزی، ایران‌گریزی رامبدهاست.

جامعه‌ای که در آن سرمایه‌های گوناگون – اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی – محترم نباشند، و دائم بسوزند، دود شوند و به هوا روند؛ مولد وطن‌گریزی است. ولش کنید، فکر کردن به این‌ها اعصاب آدم را خرد می‌کند، بچه رامبد را عشق است! سرمایه کیلو چند؟

@fazeli_mohammad
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝باش تا نفرین ِ دوزخ از تو چه سازد،

✍🏻حسین رونقی‌ملکی

از دیروز خشم دارم، بغض دارم، نه می‌تونم داد بزنم، نه قرار سکوت و آرامش هست، حس می‌کنم مرگ هم نمی‌تونه این حال رو تسکین بده. زندانی حتی اگر گناهکار هم باشد حق و حقوقی دارد، دست‌بسته است و اسیر، همین که آزادی و ارتباط از او سلب می‌شود مجازات اوست، و وقتی بهداشت، درمان و زندگی در زندان از او سلب می‌شود این مجازات مضاعف او و خانواده‌اش است.

علیرضا شیرمحمدعلی یک زندانی سیاسی و عقیدتی بی‌گناه بود، انسانی که بخاطر عقاید و نظراتش زندانی شده بود و برای دفاع از آزادی و ایران در زندان روزهای بی‌بازگشت زندگی خود را سپری می‌کرد و بخاطر نادیده گرفتن حقوقش مبنی بر تفکیک زندانیان در زندان بزرگ تهران جان خود را از دست داد. زندانی که اساسا نباید در آن حضور می‌داشت.

یقینا تمام کسانی که سعی در نادیده گرفتن تفکیک زندانیان کرده‌اند در این قتل شریک‌اند، آنهایی که با نرمالیزاسیون سازی سعی در عادی جلو دادن شرایط زندانیان سال‌های‌اخیر کردند در این قتل شریکند، همه ما که زندگی خود را با سکوت و ترس و محافظه‌کاری پیش‌ برده‌ایم و می‌بریم در این قتل شریکیم!

از دیروز این حرف علیرضا مدام مثل پتک بر سرم کوبیده می‌شود:«ما ساکت نمی‌مانیم زیرا زندگی در این لجن‌زار در شان ما نیست.» عمیقا غمگینم. از کدوم درد حرف بزنیم، از کدوم زندان و خودکشی؟ از حال کدوم رفیق خبر بگیریم؟ یا چشممون به در کدوم زندان و بازداشت‌گاه باشه؟

باش تا نفرین ِ دوزخ از تو چه سازد،
که مادران ِ سیاه‌پوش
ــ داغ‌داران ِ زیباترین فرزندان ِ آفتاب و باد ــ
هنوز از سجاده‌ها سر برنگرفته‌اند!
#احمد_شاملو

@kaleme
🆔@MostafaTajzadeh

http://up.upinja.com/7fyfz.jpeg
📝 واضح‌تر از این نمی‌توان "مذاکره‌هراسی" را در جمهوری اسلامی نشان داد. علم‌الهدی نتیجه مذاکره را ویرانی حرم امام رضا و مدافع برجام را جاسوس انگلیس می‌خواند. او نماینده رهبر است و دامادش رئیس دستگاه قضا. پس مجاز است هر ادعای مضحک و هر اتهام ناجوانمردانه‌ای را متوجه مخالف خود کند.
#توییت
@MostafaTajzadeh
📝📝📝سریالِ تاریخیِ انقلابی و غیرانقلابی
(از زیدیه تا شاهان صفوی؛ از نواب صفوی تا امروزی‌ها)

✍🏻رسول جعفریان

مرور بر تحولات نزدیک به یک سال اخیر در قم، تقابل دو طرز فکر را نشان می‌دهد. عده‌ای که بر اساس شعارهای خودشان، طرفدار انقلابی ماندن حوزه هستند، و باز عده‌ای که به گفته همین گروه، سکولار یا غیرانقلابی‌اند و گویی نسبت به انقلاب بی‌تفاوت هستند. به نظرم، این وضع تا حدی شبیه چیزی است که زمان آیت‌الله بروجردی و رابطه وی با فدائیان اسلام بوده است. ممکن است دقیقا تطبیق نکند اما به نظر می‌رسد همان است. پیش از آن هم، اگر سری به مشروطه بزنیم، دو گروه در میان روحانیون هستند. گروهی که طرفدار مشروطه و انقلابی ـ طرفدارِ انقلابِ مشروطه ـ هستند و دوست دارند دین و سیاست را به هم نزدیک کنند؛ و از آن جمله "سید حسن مدرس" از نسل دوم عالمان مشروطه‌خواه است و البته یک دمکرات به تمام معناست، و گروه دیگر که با مشروطه درافتادند، آن را غیرشرعی خواندند و از آن فاصله گرفتند و غیرانقلابی بودند. البته آن تقسیم‌بندی، کاملا منطبق بر آنچه که امروز مطرح می‌شود؛ یا زمان آقای بروجردی بود؛ نیست.

اگر بخواهیم نگرش علی شریعتی را درباره تشیع علوی و صفوی مرور کنیم، باز نوعی تجربه انقلابی و غیرانقلابی از این زاویه داریم. تشیع علوی از نگاه او یک تشیعِ انقلابی است، و تشیع صفوی، تشیعی که غیرانقلابی است. البته تشیع صفوی، به زعم او، با دستگاه صفوی ساخت و پاخت کرده و از نظر او نمونه آن هم علامه مجلسی بوده که در بطن دولتِ صفوی با منصب شیخ الاسلامی، ستایشگر شاهان صفوی بود. شریعتی در این باره، سعی کرده است تا جنبه‌های مختلف این انقلابی‌گری در مذهب را نشان دهد. از نظر او مذهبِ تشیع و باورهای آن، و نیز مهدویت و جز آن مانند مساله عاشورا و حسین، زینب و زهرا (سلام‌الله علیهم اجمعین) هم مصداق تشیع انقلابی هستند اما خواجه نصیر و مجلسی و غیره انقلابی نیستند، چون با سلاطین مغول و صفوی کنار آمدند. یادمان هست که امام خمینی هم که انقلابی بود، یک جوری از اقدام آن عالمان در نزدیکی به سلاطین دفاع کرد.

این تشیع انقلابی و غیرانقلابی را یک جور دیگر هم در عمق تاریخ شیعه می توان دنبال کرد؛ تشیع زیدی و تشیع امامی. راستش اگر تاریخ را درست بخوانیم، تشیع زیدی تشیع انقلابیِ شمشیر به‌دستِ علوی بود که هر روز قیامی به راه می‌انداخت و رهبر آن زید، منتقد برادرزاده‌اش امام صادق (علیه الصلاة و السلام) بود که نشسته و فقط حدیث نقل می‌کند! در مقابل، امامان شیعه بعد از کربلا، دست‌کم در ظاهر کار سیاسی نکردند، علاوه که اصلا کار انقلابی به معنای آنچه که در کربلا بود یا در قیام‌های زیدی نداشتند. [می‌دانم در این باره نظرات مختلف است.] بعدها از نظر سیاسی، در باره لزوم قیام علیه سلطان جور، گفته می‌شد که زیدیه، «یری السیف» یعنی انقلابی بودند؛ جمله‌ای که درباره غالبِ فرقِ خوارج هم گفته می‌شد اما امامیه، در داخل بغداد و شهرهای اصلی که در اختیار سنیان بود، زندگی کرده و انقلابی نبودند. درباره روش علمای شیعه، هم می‌توان گفت: شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی هیچ‌کدام قیامی نکردند. خواجه نصیر و علامه حلی و علمای حله که تقریبا با حکومت‌های وقت، و به طور خاص مغول کنار آمدند. علامه در چندین کتاب خود، از سلطانِ وقت مغول ستایش می‌کند. البته می شود گفت آنها پنهانی مبارزه می‌کردند اما این را باید بیشتر در جهت حفظ تشیع اعتقادی و فکری دانست؛ نه کار سیاسی. در شیعه یک حرکت به نام سربداران هم بود که تشیع فقاهتی نبودند، ضمن این که از شهید اول خواستند یک متن فقهی برای آنها بنویسد. آنها بیشتر صوفی‌مسلک بودند.

وقتی دولت صفویه آمد، فقها دو گروه شدند. آن وقت که اول کار بود، برخی به شاه اسماعیل و طهماسب نزدیک شدند، و اینها را می‌شود تا حدودی انقلابی خواند، برخی آنها را همچنان سلطان جور انگاشتند و کنار ماندند که شیخ ابراهیم قطیفی از آنهاست. کرکی خود و اعقابش همه تا آخر صفوی در کنار شاهان صفوی بودند. در تمام دوره قاجار هم علما و مجتهدان بزرگ، نگاه مثبت و همکاری داشتند، و در این اواخر، از زمان تنباکو به بعد، قدری مشکل پیش آمد که آثارش در مشروطه ظاهر شد و باز انقلابی و غیرانقلابی مطرح گردید.

شاید به عنوان آخرین مورد بشود به تفاوت روش مراجع نجف درباره دخالت در سیاست، با رفتار و باور برخی از مراجع ایران از نظر انقلابی بودن و غیرانقلابی بودن گذاشت. من در این باره فعلا اصراری ندارم. به هر حال، خواستم قدری درباره این تجربه انقلابی و غیرانقلابی در میان روحانیون توضیح داده باشم. امیدوارم وضع را مبهم‌تر نکرده باشم. علاوه که سعی کردم؛ و دست کم دلم می‌خواست موضعی نداشته باشم.

@Haghighatznu
🆔@MostafaTajzadeh
http://yon.ir/kbD8V
Forwarded from امتداد
🎧سخنرانی محسن صفایی‌فراهانی فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در نشست فصلی حزب اتحاد ملت

#امتداد
@emtedadnet
📝📝📝قوه قضاییه ایران شهروندان خود را به خبرچینی از یکدیگر تشویق می کند.

✍🏻کریستینا مازا
نیوزویک

اشاره نویسنده، به طرح دادسرای ارشاد در تهران است که با اعلام شماره تلفن هایی، مردم را به گزارش بدحجابی در خودروها دعوت کرده است. خبرگزاری وابسته به قوه قضائیه (میزان) خبر داده بود که سرپرست دادسرای ارشاد تهران از شهروندان خواسته است به محض مشاهده هرگونه «کشف حجاب در خودرو»، «کشف حجاب یا سرو مشروبات یا برگزاری مراسم مختلط رقص در اماکنی همچون سفره خانه، کافه، رستوران، مراکز خرید، باغ تالار و...»، «اطلاع از برگزاری پارتی‌های شبانه یا خانه‌های فساد و فحشا»، «انتشار مطالب خلاف عفت در اینستاگرام و ...» موضوع را پس از جمع آوری مستندات لازم با ذکر کامل مشخصات محل و زمان وقوع جرم به شماره ۰۹۰۵۴۳۰۹۴۸۴ در پیام رسان‌های سروش، ایتا و... ارسال کنند.

@ganji_akbar
🆔@MostafaTajzadeh
https://www.newsweek.com/iran-privacy-spy-text-message-1443386
📝📝📝فعالان حزب الله از چه كسانی تاثيرپذيری دارند؟

✍🏻سلمان کدیور

کانال تلگرامی "صحیفه آفتاب" گزارشی را منتشر كرد كه در آن آمده بود: "در پژوهشی که سال گذشته در میان حدود 240 نفر از فعالان فرهنگی یکی از مجموعه های مردمی استان خراسان رضوی، خواهر و برادر، انجام دادیم، در سوالی پرسیده ایم: شما در زمینه فکری و فرهنگی به چه آثار یا افرادی مراجعه می‌ کنید، نام 5 نفر را بیان کنید؟"

پاسخ ها داده شده به اين سئوال بسیار جالب است: حجت الاسلام پناهیان رتبه اول با 38 درصد اقبال عمومی/ حجت الاسلام ماندگاری رتبه دوم با 24 درصد/ علی اکبر رائفی پور رتبه سوم با 20 درصد/ حسن رحیم پور ازغدی رتبه چهارم با 16 درصد/ مقام معظم رهبری رتبه پنجم با 15 درصد/ حجت الاسلام قرائتی با 11 درصد/ حسن عباسی با 7.5 درصد/ شهید مطهری، حجت الاسلام رفیعی و آیت الله علم الهدی با رتبه 5.5 درصد/ شریعتی و مصباح یزدی زیر 1 درصد.

عجيب‌ترين موضوع در اين ميان اين بود كه افرادی چون: امام خمینی، بهشتی، مفتح، باهنر و... اصلا نامی از آن‌ ها وجود ندارند.

نويسنده گزارش در ادامه می‌نويسد: "نتیجه این پژوهش به ما هشدار می‌ دهد که نیروهای انقلابی دچار گسل معرفتی با ریشه های فکری انقلاب اسلامی هستند. کفایت نمی کند که با روحانیون مبلغ انقلابی متصل باشیم که نهایتا در عرصه فرهنگی فعالیت می کنند و صرفا موضع گیری سیاسی می کنند، بلکه اگر بخواهیم در عرصه سیاسی هم در قد و قواره انقلاب اسلامی عمل کنیم باید با روحانیونی انقلابی که سابقه و تجربه کار سیاسی و حزبی هم دارند متصل باشیم. البته بگذریم از اینکه چقدر از افرادی که اکنون مرجع نیروهای کف میدان انقلاب هستند، دارای قوت معرفتی در چارچوب اندیشه امام هستند! اما به هر صورت اکنون از خلا چنین روحانیونی در میان نیروهای انقلابی رنج می بریم..."

اينكه فعالان فرهنگی بيشتر از رهبر پيشين و رهبر فعلی انقلاب از حجت الاسلام پناهيان و يا رائفی پور تاثيرپذيری دارند؛ می تواند مشخص كند چرا در مواقع مختلف برداشت‌هايی كاملا متضاد با ديدگاه‌های رهبران انقلاب دارند.

يكی از نكات عجيب در اين پژوهش نيز عدم اقبال به انديشه‌های آيت الله مصباح يزدی است.

@Haghighatznu
🆔@MostafaTajzadeh