فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
🔶 واکنش حسن روحانی به درگذشت ابراهیم یزدی
@MostafaTajzadeh
📝📝📝زنان و دولت اصلاحات

✍️️سید مصطفی تاجزاده

یکی‌ از پست‌های حمایتی من از حقوق زنان در اینستاگرام با انتقاد کاربر محترمی مواجه شد که پرسیده بود شما خود در دولت اصلاحات چه گام‌هایی به سود زنان برداشتید، که امروز چنین مطالبه‌ای از دولت تدبیر و امید دارید. در پاسخ این شهروند عزیز نکات زیر را یادآور می‌شوم:

۱. من اصل انتقاد وی را وارد می‌دانم. جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته نتوانسته است متناسب با استعداد، دانش، تجربیات و مهارتهای زنان از وجود ایشان و توانایی‌هایشان در مدیریت‌های اجرایی نهادهای انتخابی و انتصابی استفاده کامل کند. بنابر این از این جهت عقب هستیم و کوتاهی کرده‌ایم و کار زیادی پیش رو داریم. البته در بسیاری از کشورها جز چند جامعه دموکراتیک و توسعه یافته کم و بیش همین وضعیت حاکم است. اما چون این انتقاد را وارد می دانم، معتقدم که در این زمینه باید تلاش بیشتری کنیم.

۲. آقای خاتمی اولین رییس دولتی در جمهوری اسلامی بود که از زنان برای شرکت در کابینه دعوت کرد. وی خانم ابتکار را معاون رییس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست و خانم شجاعی را مسول امور زنان نمود و از هر دو برای شرکت در جلسات دولت دعوت کرد.

۳. وزارت کشور آن دولت نیز فرمانداران و بخشداران زن انتخاب کرد که اقدامی نو بشمار می‌رفت و با اقبال جامعه مواجه شد و خوشبختانه در دولت‌های بعد ادامه یافت.

۴. با توصیه آقای خاتمی مدیران دستگاه‌های اجرایی از زنان شایسته زن برای مدیریت بخش‌های مختلف استفاده کردند. من نیز در معاونت سیاسی وزارت کشور از خانم دکتر احمدی پور(معاون گردشگری رییس جمهور در دولت یازدهم) برای سمت مدیر کل تقسیمات کشوری دعوت کردم. او نیز پذیرفت و مشغول کار شد.

۵. گام بزرگ ما برپایی انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در دوره اصلاحات بود که راه را برای ورود تعداد زیادی از زنان به حوزه مدیریت شهری و روستایی باز کرد. به این ترتیب هزاران زن شهری و روستایی توانستند در شوراهایی که برای اولین بار تشکیل می‌شد، به‌عنوان نماینده منتخب مردم شرکت کنند و حتی در برخی شهرها و روستاها اکثریت اعضا را تشکیل دهند. جالب آنکه در برخی مناطق بشدت مردسالار و سنتی نامزد شدن زنان و انتخاب آنها برخی تابوها را شکست.

امیدوارم با تلاش مردان و زنان آزاداندیش و برابری‌خواه نهادهای مدنی و حکومتی از انحصار مردان خارج شود و شایستگان، زن یا مرد، در راس آنها قرار گیرند. این هدف دست یافتنی است. باید بخواهیم و متناسب با این خواست تاریخی، به‌حق و رو به رشد برنامه ریزی کنیم و در جهت تحقق آن بکوشیم.

https://t.me/MostafaTajzadeh/8818
زنده‌یاد دکتر ابراهیم یزدی:
«برای تحقق آرمان حاکمیت ملت ونهادینه شدن مردمسالاری،راهی طولانی آمده‌ایم وراهی طولانی‌تردرپیش داریم.راهی که ناامیدی درآن خودگناهی نابخشودنی است.»
@MostafaTajzadeh
📝📝📝درباره شهداى شاخص سال

✍️مرتضی حقگو

ديروز در يكى از شهرستانهاى كوچك تابع اردبيل و در خيابان اصلى شهر، چشمم به بيلبورد بزرگى مزين به تصاوير شش شهيد افتاد كه بعنوان شهداى شاخص سال معرفى شده بودند. شهيد عليرضا توسلى (ابو حامد) فرمانده غيور تيپ فاطميون، شهيده اى از منا، شهيدى از دفاع مقدس و شهيدى جهادگر و شهيدى از استان و شهيدى ديگر....

از چند سال پيش كه اين كار، يعنى معرفى #شهيد_شاخص_سال باب شده (تا جايى كه به ياد دارم از حدود چهار سال پيش) با اين مسأله مشكل داشتم و آنرا نپذيرفته ام. نقدم را در اين باره در چند بند مى نويسم؛ ان شاء الله كه اين هم ميرود كنار نقدهايى كه گاهى تنها و گاهى همصدا با دوستانى، بر سياستهاى اشتباهى همچون يكسان سازى قبور شهدا يا فانتزى سازى از شهداى جبهه مقاومت (بخصوص سوريه) داشته ام و نوشته ام و گاه علاقمندان شهدا را هم با آنها رنجانده ام!

١) شهيد، فى نفسه شاخص است و بر "همه" انسانهاى ديگر فضيلت دارد. دلالت آيات قرآن كريم بر اين مدعا كافيست.

٢) سياستهاى تبليغى جمهورى اسلامى در مورد ترويج راه و رسم ايثار و شهادت و نيز تكريم شهدا، از زمان جنگ تحميلى تا حالا مى لنگد. چه در زمان جنگ، چه در مقطع خاص بعد از قبول قطعنامه و چه در زمان حال، تنها يك خط بوده كه تكليفش را با شهدا روشن كرده و آن خطى است كه فراموشى شهدا و راه شهدا را دنبال مى كند. بقيه، هنوز تكليفشان را با شهدا روشن نكرده اند و سياستهاى به اصطلاح فرهنگى شان بى رودربايستى دچار سرگشتگى و تحير است.

٣) در ميان شهداى انقلاب اسلامى، هستند نامهاى بزرگى كه به دلايل مختلفى بيشتر از بقيه بر سر زبانها بوده اند. در عين حال بوده اند و هستند شهدايى كه نامشان جز بر زبان خانواده و خويشان و اهل محل يا روستاى خود نمى رود. در كنار اين نقص، شهدايى همچون شهداى بى نام و نشان ارتش و مرزبانى و نيروى انتظامى و وزارت اطلاعات و شهداى اقليتهاى مذهى و نيز شهداى عرصه فرهنگ، تكريم نشده ترين ها هستند. اين به زعم من تا قسمتى ناشى از فرهنگ سازى غلط جمهورى اسلامى در مورد شهداست.

٤) مقاومت اسلامى لبنان (حزب الله) روزى در تقويم بنام "يوم الشهيد" دارد كه هر چند بمناسبت سالگرد شهادت احمد قصير (نخستين شهيد عملياتهاى استشهادى حزب الله) نامگذارى شده است، اما در آن، ياد شهداى ارتش، شهداى پليس، شهداى حملات هوايى اسرائيل به مناطق مسكونى و حتى شهداى ساير اديان در لبنان كنار نامهاى بزرگ شهداى حزب الله همچون سيد عباس موسوى و شيخ راغب حرب گرامى داشته مى شود و همه ساله تأكيد مى شود كه روز شهيد، روز همه شهداى لبنان است.

٥) ارائه تصاوير شهداى شاخص با اين شكل فعلى در سطح خيابانهاى شهرهاى كوچ و بزرگ كشور، مرا ياد تصاوير دانش آموزان ممتاز يا قبولى هاى آزمونهاى مدارس خاص مى اندازد كه غالبا بر ديوار هر مدرسه اى در همه جا با يك بنر آويخته مى شود و من آنرا يكى از اسباب و علل دامن زدن به تبعيض هاى آموزشى ميدانم (به بحث در اين مورد نمى پردازم). از كمترين عوارض معرفى "شهيد شاخص" به اين شكل، يكى القاى حس تبعيض در دل مادران و پدران شهداى والامقامى است كه دهه هاست هيچ مسئولى در جمهورى اسلامى، حتى در سطح محلى، يكبار سراغ نشانى خانه آنها را نگرفته است.

٦) حتما براى شما هم اتفاق افتاده كه هنگام عبور از جاده هاى فرعى كشور بخصوص جاده هاى روستايى، چشمتان به تك پرچمى كه در فاصله اى از روستا بر بالاى تپه اى با باد تكان مى خورد بيفتد. من غالبا از كنار اين پرچم كه رهگذران را به تربت پاك شهيدى مى خواند، نتوانسته ام بى تفاوت بگذرم. اينكه يكى مثل چمران، از بركلى كاليفرنيا آمده و در دهلاويه جنگيده و بشهادت رسيده، در حد خود اعجاز است اما وقتى يك بسيجى روستايىِ روستايى زاده و محروم از جاده و بهداشت و آموزش و همه چيز و از سر زمين كشاورزى و يا از دل رمه گوسفندان، به عشق اسلام و با فرمان #خمينى (ره) به دل عمليات خيبر رفته و بى نام و نشان جنگيده و به شهادت رسيده، مرا هميشه به فكر فرو برده و در عين حال به لحاظ غربتى كه دارد، تحسر و غم را در درونم برانگيخته.

٧) در دامنه كوهى در بيست كيلومترى روستاى كُشكسراى از توابع شهرستان مرند، شهيدى خلوت نشينِ سيناى سكوت و همراز ستارگان و همنواى صداى باد و پرندگان است؛ در كنار روستايى كه خالى خالى از سكنه و بطور كامل متروك است. اميدوارم پاى سياست معرفى شهداى شاخص، روزى به اين نقطه از ايران اسلامى هم رسيده و بر سر مزار مطهر اين شهيد گلگون كفن انقلاب اسلامى هم حاضر شود.

https://t.me/joinchat/AAAAAEJvrFg8Y0Vx8gYZFw
@yaddasht_ghalamdan
@MostafaTajzadeh
چرا #رهبر به مقامات قضایی و اعضای #شورای_نگهبان نمی‌گوید که: "تحمل شنیدن صدای مخالف را داشته باشید و از نقادی استقبال و استفاده کنید"؟
#توییت
@MostafaTajzadeh
📝📝📝دونالد ترامپ حامی نازی ها ، کوکلاکس کلان ها و نژادپرستان سفید پوست است. مردم باید در برابر او بایستند و نشان دهند او حق ندارد علیه رنگین پوستان نفرت پراکنی کند.

جو بایدن معاون باراک اوباما
آتلانتیک

"ژانویه سال 2009 بود که در شهر ویلمینگتون در ایالت دلاوِیر منتظر دیدن اولین رئیس‌ جمهور رنگین‌پوست آمریکا بودم؛ آن ساعت، لحظه امیدی زایدالوصف برای آمریکا بود".

او در ادامه به سال 1968 و تسخیر همین شهر توسط سربازان ارتش به دلیل نا آرامی‌های پس از کشته شدن مارتین لوترکینگ رهبر آزادی‌خواهان رنگین پوست اشاره می‌ کند و آن را روزهایی تاریک می‌ خواند. سپس به تاریخچه خشونت‌های نژادی در کشورش پرداخته و نوشته: "تاریخ در برابر چشمانم در حال تکرار است. تصاویر شتابان از پی هم همچون تصویری مبهم از یک تظاهرات، از جلوی دیدگانم می‌ گذشت. در آمریکا وقتی بحث نژاد مطرح می‌ شود، "امید" تصویری نیست که به تنهایی از برابر دیدگان بگذرد بلکه همیشه سایه‌ای از خشونت و نفرت، آن را دنبال می‌ کند".

وی سپس به نمود عینی این خشونت‌ها یعنی حمله یک نژادپرست به تظاهرات مخالفان این پدیده در شهر شالروتسویل پرداخته و نوشته: "در شارلوتسویل این سایه خشونت و نفرت، در برابر دیدگان نه تنها مردم آمریکا، بلکه در برابر دیدگان مردم جهان نمایان شد. همان شعارهای ضد یهودی که در دهه 30 در اروپا شنیده می‌ شد، در این شهر سر داده شد. نئو نازی‌ها، کوکلاکس کلان‌ها و سفیدبرترپندارها از زوایای تاریک و دوردست وارد روشنایی شدند و در خیابان‌های یک شهر مهم تاریخی آمریکا، گام نهادند".

بایدن علناً نسبت به از دست رفتن آن چه «ارزش‌ها و روح آمریکایی» شناخته می‌ شود هشدار داده و گفته: "آمریکایی‌ها در طی سالیان، مسیری را با گام‌های بلند به سمت حقوق و آزادی‌های مدنی و حقوق بشر طی کردند ولی حالا تاریک‌ ترین و قدیمی‌ ترین نیروهای موجود در این کشور، در حال پس زدن ما به سمت ابتدای این مسیر است".

بایدن بحث «مهاجرستیزی» را بحثی ریشه‌دار در تاریخ آمریکا برشمرده و گفته: "آیا گمان می‌ کردیم که روزی شارلاتان‌ها و شیادها که سابقه‌ای طولانی در تاریخ ما دارند ، دیگر به سراغ ما نمی‌ آیند و دیگر مهاجرت را به عنوان ریشه همه مشکلات مطرح نمی‌ کنند؟"

در ادامه ، بایدن نوک پیکان انتقادات را مستقیماً به سمت دونالد ترامپ می‌ گیرد. او نوشته: "امروز ما رئیس‌ جمهوری داریم که نئونازی‌ها و کوکلاکس‌کلان‌ها را از نظر اخلاقی با کسانی که با نفرت‌ پراکنی آن‌ها مقابله می‌ کنند، برابر می داند و این عقیده خود را آشکارا اعلام می‌ کند. ما رئیس‌ جمهوری داریم که با حمایت از سفید برترپندارها، به آن‌ها جرأت می‌ بخشد. حالا وقت آن است که مردم اعلام کنند که رئیس‌ جمهور آمریکا، چه کارهایی را نمی‌ تواند بکند. مردم باید بگویند که در آمریکا جایی برای گروه‌های نفرت‌ پراکن نیست؛ نفرت از سیاه‌ پوست‌ها، یهودی‌ها و مهاجران که "دیگران" خطاب می‌ شوند. وقت آن است که مردم اعلام کنند که این نفرت‌پراکنی‌ها قابل‌قبول و قابل‌ تحمل نیست".

معاون اوباما، اصرار ترامپ بر مواضع خود را یادآور شده و نوشته: "یک هفته پس از وقایع شارلوتسویل، ما حقیقت آمریکا را در بوستون دیدم، همان جایی که آمریکایی‌ ها با شجاعت در برابر نفرت‌ پراکنی ایستادند و البته مخالفان این پدیده بسیار بیش از حامیان آن بودند. اما یک هفته پس از وقایع بوستون، حقیقت رئیس‌ جمهور آمریکا را هم دیدیم. او توقف‌ ناپذیر است، اهانت وی به قانون اساسی آمریکا و اشتیاق وی به ایجاد اختلاف درون این ملت، حد و مرزی ندارد. او یک افسر پلیس را عفو کرد؛ افسری که باعث ایجاد وحشت در میان لاتین‌ها شده بود، از وظایف قانونی خود سرپیچی کرده بود، در برابر رأی دادگاه فدرال برای توقف اعمال خود مقاومت کرده بود و چنان شکنجه‌ هایی در زندان خود به کار بسته بود که خودش به این زندان، لقب اردوگاه کار اجباری داده بود".

https://www.theatlantic.com/politics/archive/2017/08/joe-biden-after-charlottesville/538128/

@MostafaTajzadeh
📝📝📝دو بار از لوکوموتیو پیاده اش کردند...

✍️️ دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی

صحنه سیاسی ایران با ابراهیم یزدی، خیلی زیباتر بود تا بدون او. مثل تکیه گاه بود برای روز مبادا. همانطور که پیش از او مهندس بازرگان چنین نقشی داشت.

آنها یادگار نخبگانی در ایران بودند که آرمان داشتند، اما نه خیلی بزرگ. کشوری می‌خواستند مستقل، دمکراتیک و توسعه‌یافته. اینها در منظر این نخبگان، خیلی خواست‌های بزرگی نبودند.

نظام پهلوی را برای تامین این خواست‌ها، مستبد می‌انگاشتند و ناصالح. کافی بود به جای آنان حاکمانی صالح بنشینند و از فرصت‌های داخلی و بین‌المللی استفاده کنند و این همه را برای مردم تامین کنند.

آنها واقع گرایانی بودند که تحقق خواست‌هاشان را از طریق سازوکارهای واقعا موجود عالم دنبال می‌کردند.

قطع نظر از اینکه درست می‌اندیشیدند یا نه، اما در مسیر خود صداقت داشتند. با صداقت تمام سوار قطار انقلاب شدند؛ اما یکی دو ایستگاه جلوتر پیاده‌شان کردند.

کسانی آنها را از قطار پیاده کردند که آرمان‌های خیلی گسترده، بزرگ و عمیق داشتند. چندان بزرگ که اساسا با همه سازوکارهای موجود جهان ناسازگار بود.

به خاطراتم رجوع می‌کنم، من خود نیز در همان شمار بودم. آرمان پردازان بزرگ گستره آرمان‌هاشان از مرزهای ملی می‌گذشت. گستره‌ای جهانی داشت. عمیق هم بود. در سودای دگرگون کردن راه رسم متعارف زندگی بودند. از آموزش و هنر و فرهنگ گرفته، تا شیوه ازدواج و همسرداری و طرز راه رفتن و نگاه کردن. شورمند بودند و فعال.

چندی نگذشت که آرمان خواهان بزرگ با سر به تخته سنگ واقعیت های سترگ روزگار خوردند. تصادف چنان سخت بود که یکباره از لوکوموتیو آرمان‌خواهی‌های انقلابی به بیرون پرتاب شدند.

با کمال شگفتی آنها را سوار لکوموتیو دیگری یافتیم. لکوموتیو واقع‌گرایی محض. یکباره آرمان خواهان بزرگی که او را پیاده کرده بودند، دم از واقع گرایی رادیکال زدند.

در موضع چپ دکتر یزدی یا مهندس بازرگان را سازشکار و وابسته می‌دیدند. اما در یک جهش قوسی در موضع راست او ایستادند و او را عقب مانده و وابسته به جهان قدیم یافتند. با همان شور و نشاطی که از آرمان‌های بزرگ دفاع می‌کردند، به تمجید و مدح واقعیت پرداختند.

دکتر یزدی در آن زمان و در این زمان، گوش شنوایی برای سخنان خود نمی‌یافت. با احساس غربت اما با شکیبایی زیست.

دکتر یزدی در حالی از میان ما رفت که دیگر کسی به آن آرمان‌های بزرگ اعتقادی ندارد. کسانی هم اگر هنوز دم از آنها می‌زنند، به حسب ضرورت تداوم قدرت چنین می‌کنند.

آرمانی که وجودش تداوم قدرت و استیلای سیاسی را امکان‌پذیر کند، یک ریای ساختاری و دغل کاری صرف است. اسید خطرناکی است که همه هست و نیست یک ملت را دود می‌کند و به هوا می‌برد.

دکتر یزدی در حالی از میان ما رفت که آرمان ستیزان و ستایندگان واقعیت نیز، در اولین قدم، صداقت را فرونهاده‌اند. صداقت خود از مولفه‌های آرمان گرایی است.

به گمانشان اولین شرط ورود به معبد واقعیت قربانی کردن صداقت است. برای زندگی در عرصه لخت واقعیت دغل‌کاری را نباید فرونهاد.

دکتر یزدی نه در معبد واقعیت می‌زیست؛ نه آرمان‌گرای بزرگی بود. طبع و سلوک او به مذاق اکثر کسان خوش نمی‌آمد. اما آنچه او را به تکیه گاهی در حاشیه، به سرمایه‌ای برای روز مبادا تبدیل کرده بود، همانا صداقتش بود.

🔅خدا رحمتش کند. امروز آسمان این دیار بدون او دلگیر است.
@javadrooh

@MostafaTajzadeh
Forwarded from امتداد
☑️ابراهیم یزدی؛ سیاست‌مداری نیک‌اندیش در دفتر مردان علم و عمل ایران

✍️امتداد- محسن آرمین:

📌انا لله و انا الیه راجعون
وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار

📌خبر درگذشت مرحوم ابراهیم یزدی اندوه و غمی سنگین بر دل همه کسانی ‌نشاند که با تاریخ شش دهه اخیر زیسته‌اند و او را در تمامی این سال‌ها در خدمت به ایران عزیز صادق و کوشا دیده‌اند. چه با دیدگاه‌های او همراه باشیم و چه نباشیم نمی‌توان نسبت به تعهد، صداقت و پاک نهادی او و نیز دانش و فراست سیاسی او به دیده احترام و تحسین ننگریست.

📌مگر می‌شود آن هم در زمانه‌ای که چوب حراج به حیات آخرت می‌زنند و به پشیزی دنیا می‌طلبند و بیم محرومیت از حطام دنیا بازار دین‌فروشی و معامله بر سر اصول و ارزش‌ها را ‏ رونق بخشیده است، آن هم به بهانه اختلاف نظر‌هایی که خود نشانه رحمت الهی است، این صفات و خصلت‌های ارزشمند را در شخصیتی چون دکتر یزدی نادیده گرفت و به دیده احترام و تحسین در او ننگریست؟

📌او از آخرین بازمانده‌های نسل بزرگمردانی بود که نامشان در تاریخ این کشور همواره به احترام یاد خواهد شد. مردانی که به همان اندازه که سیاستمدار بودند دین‌دار بودند و به همان اندازه دل در گرو اعتلای ایران و نیکبختی ایرانیان داشتند و برای نسل‌های آینده این سرزمین اسوه علم و ایمان و عمل شدند. طوبی لهم.

📌دکتر یزدی تنها یک سیاستمدار نبود آشنایی او با قرآن و مبانی اعتقادی راهنمای او در عرصه عمل سیاسی بود. او به ویژه در دهه‌های اخیر عمر پربار خود به چهره‌ای بدل شده بود که صداقت و میهن‌دوستی و پایبندی همیشگی به اصول را با پختگی، واقع‌نگری، سعه‌صدر و دور‌اندیشی سیاسی در هم آمیخته بود. فشارها و بی‌مهری‌ها هرگز او را منفعل و ناامید و بی‌اعتنا به مصالح کشور و نظام نکرد. و به بهانه حاشیه‌نشینی از تلاش و کوشش در این راه باز نایستاد.

📌هرجا و هر وقت و به هر وسیله که توانست خیرخواهانه و مشفقانه دیدگاه‌ها و نظرات خود را با مسؤلان و سیاستمداران و فعالانی که فکر می‌کرد می‌توانند نقش و تأثیری داشته باشند در میان می‌گذاشت. و به این ترتیب نام خود را به عنوان سیاست‌مداری نیک‌اندیش، مؤمن و آگاه در دفتر مردان علم و عمل ایران عزیز ثبت کرد.

📌وجود مردانی چون او همواره این امید را در دل‌ها زنده نگاه می‌دارد که جامعه‌ای که چنین انسان‌هایی را در دامان خود می‌پرورد شایستگی سربلندی، فائق آمدن بر مشکلات و بحران‌ها و دیدن روزهای خوب را دارد. در گذشت او را به ملت قدرشناس ایران، خانواده محترم آن مرحوم، اعضای نهضت آزادی و فعالان عرصه سیاست تسلیت می‌گویم روحش شاد و یادش گرامی باد.

#امتداد
@emtedadnet
📝📝📝اپی ژنتیک چیست؟
✍️ترجمه: فرهاد نامجو
اگر خواننده مطالب علمی به خصوص فرگشت و ژنتیک باشید، اصطلاح اپی ژنتیک را چندین بار شنیده اید. اینجا ما سعی داریم تا به زبان ساده و قابل فهم این موضوع را برای شما شرح دهیم. اپی ژنتیک علم نوپایی است اما نقش و اهمیت آن کمتر از خود علم ژنتیک نیست. بسیار خب، اپی ژنتیک چیست؟

اپی ژنتیک در لغت به معنای “ورای ژنتیک” است و در این زمینه به بیان یا عدم بیان ژن های ما پرداخته می شود. بگذارید با یک مثال بحث را آغاز کنیم. دوقلوهای همسان از یک DNA شکل می گیرند و به همین دلیل دارای DNA کاملا مشابه هستند. اما خیلی اوقات این دوقلوها در بزرگسالی تفاوت های ظاهری و فیزیکی متفاوتی از هم پیدا می کنند، حتی در خصلت هایی که بنیان ژنتیکی مشابه دارند.

به عنوان مثال: یکی از دو قلوها ممکن است در سن ۵۵ سالگی به بیماری های قلبی دچار شود، در حالی که خواهر دوقلوی او با سلامت کامل در دوی ماراتن شرکت می کند. چرا این اتفاق می افتد در حالی که این دو دارای DNA کاملا یکسان هستند؟ تربیت ممکن است اثر گذار باشند اما جواب اصلی ما در زمینه ای به نام اپی ژنتیک نهفته است. در علم اپی ژنتیک یعنی اینکه چگونه تعداد و تراکم مولکول های کوچک تر در سلول، روی DNA اثر می گذارد. این مولکول ها میتوانند ژن های موجود در DNA را فعال یا غیر فعال کنند. این مولکول ها را به یاد داشته باشید. اگر DNA ما یک کتاب آشپزی باشد، این مولکول ها تصمیم می گیرند که کدام مواد و در چه زمانی پخته شوند. البته این مولکول ها تصمیمات آگاهانه نمی گیرند، بلکه تعدد و تراکم آنها در سلول باعث میزان و نحوه اثر گذاری آنها می شود. اما چگونه؟

مطالعه ادامه مقاله:
bigbangpage.com/?p=69090
@MostafaTajzadeh
اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمی­توانیم کاری انجام دهیم. #مصدق

@ofoghroydad
@MostafaTajzadeh
📝📝📝جریان انقلاب-سیاست زدگی-دو قطبیهای کاذب
✍️حسین غلامی
" در دهه قبل هنگامی که در دشت فریمان مشهد چاه حفر می کردیم ، در عمق 80 متری به آب شیرین می رسیدیم و طول جست آب از سر لوله نزدیک به دو متر بود. اما اکنون با حفر بیش از 200 متر به سختی به آب می رسیم. تاسف بار هم اینجاست که این آب مزه دار است". اینها گوشه ای از درد دلهای یکی از دوستان فعال در عرصه کشاورزی استان است. از بخشهای دردناکتر سخنان وی در خصوص مافیای پخش سموم و کودهای شیمیایی هم می گذرم.

سالهاست که بسیاری از کارشناسان در خصوص بحران آب و تبدیل آن به عامل بالقوه مناقشات محلی و منطقه ای هشدار می دهند. سالهاست که معضلات گوناگون محیط زیستی گریبانگیرجامعه است. سالهاست که از بین رفتن جنگلها عامل تهدید کننده زیستگاه ایران شده است. این معضلات اساسی در همه دولتهای اصولگرا و اصلاحطلب با شدت و حدتی تقریبا همسان خودنمایی کرده اند.

حال سول اینجاست که نقش فعالان انقلابی و من جمله فعالان #فضای_مجازی در این میان چیست؟ آیا یک وجه فرمان #آتش_به_اختیار رهبری ، ورود بدون اذن مقامات دولتی به این عرصه ها نمی باشد؟ آیا شأنیت هنرمند انقلابی ورود به چنین عرصه هایی و ساخت آثار فاخر در این زمینه ها نیست؟ چه کسی می تواند منکر این حقیقت بدیهی شود که ورود هدفمند و برنامه مدار انقلابیون به چنین صحنه هایی می تواند به کاهش دوقطبیهای کاذب در جامعه و واکسینه کردن انقلاب و کشور در برابر فتنه های آینده کمک کند؟ کاملا بدیهی است که پافشاری بر دغدغه های حقیقی #مشترک فیمابین آحاد ملت، منجر به افزایش اتحاد ملی خواهد شد.

سالهاست تمام هم وغم ما این است که در دعواهای انتخاباتی توان خود را خرج کدام نامزد کنیم. تمام دغدغه مان این شده است که ترکیب کابینه به کدام سو خواهد غلتید. بدون آنکه قصد کم اهمیت جلوه دادن این قبیل قضایا را داشته باشم، یادآور می شوم که فعالیت صرف در زمین سیاست، به #زایندگی جریان انقلاب و ارتباط آن با بطن جامعه آسیب جدی وارد می کند.

محدود شدن عرصه کنشگری انقلابیون به صحنه سیاست،یکی از بزرگترین آفاتی است که #حیات_اجتماعی_انقلاب را تهدید می کند. به گروگان گرفته شدن این جریان در مناقشات پرهزینه و بی فایده جریانات سیاسی، باعث ایجاد فاصله مابین فعالان انقلابی و مردم و متعاقباً کمک به شکل گیری #دوقطبی های متعدد در جامعه و حرکت به سمت فروپاشی اجتماعی می شود .

جریان انقلابی در این عرصه دارای مزیت نسبی است. اگر نیت هایمان در این ورود خالصانه باشد، امداد و نصر الهی نیز شامل حالمان خواهد شد و اگر قصدمان مچ گیری از این جناح و نان قرض دادن به آن جناح باشد، فرجامی جز دوری بیشتر از جامعه در انتظارمان نخواهد بود. مباد که با بی مبالاتی و سهل اندیشی ما، عرصه مذکور محل تاخت و تاز جریان ضدانقلاب و سیاه نمایی بر علیه کارآمدی نظام شود.
#اردوهای_جهادي
@hgholami1360

@MostafaTajzadeh
📝📝📝تحمل صدای مخالف

✍🏻سید مصطفی تاجزاده

بهترین توصیه رهبر به هیات دولت آن بود که: "تحمل شنیدن صدای مخالف را داشته باشید و از نقادی استقبال و استفاده کنید".

به باور من برای جامعه‌ای که از استبداد دیرپا رنج می‌برد هیچ دارویی به اندازه نسخه فوق راه بر آزادی و مدارا و دیگر پذیری و در نهایت گذار به دموکراسی نمی‌گشاید. به همین دلیل آن را مهم ترین توصیه و نیاز امروز و فردای ایران و ایرانی و بلکه خاورمیانه می دانم.

کاش رهبر این توصیه را تنها به منتخبان مردم نکند بویژه وقتی اصلاح طلبان برگزیده می‌شوند و آن را به نهادهای انتصابی و مقامات منصوب خود نیز تعمیم دهد. به عبارت روشن چه خوب است رهبر‌ با همین صراحت و شفافیت مقامات قضایی بخصوص آقایان لاریجانی و اژه ای و نیز اعضای شورای نگهبان بویژه آقایان جنتی و یزدی و هم چنین فرماندهان سپاه و مسولان صدا و سیما را نیز به شنیدن صدای مخالف دعوت کند و اینکه از نقادی استقبال و استفاده کنند، نه اینکه با اولین نقد برای منتقدان پرونده‌ی قضایی تشکیل دهند.

از یاد نبریم که این توصیه برای مقامات قضایی بسیار کاربردی‌تر است زیرا به فرض که دولت و مجلس صدای مخالف را تحمل نکنند، بازهم منتقد و مخالف می‌تواند آزاد و امن و به‌راحتی نقد و مخالفت خود را بیان کند زیرا دولت نه دادگاه دارد نه سلاح و زندان. رادیو و تلویزیون نیز ندارد تا منتقد خود را بایکوت کند یا حتی تخریبش نماید! اما موقعیت رهبر و منصوبانش بویژه قوه قضاییه و سپاه و شورای نگهبان متفاوت است و با اولین انتقاد به نهادهای منصوب رهبری یا خود رهبر، منتقد ممکن است از بسیاری از حقوق مسلم خود محروم شود و حتی به زندان بیفتد!

بنا بر این رهبر می‌تواند با تاکید بر این توصیه مهم و استراتژیک اما برای همه اشخاص حقیقی و حقوقی شامل مسئولان منصوب خود و حتی شخص رهبر مسیر حاکمیت قانون و تثبیت چند صدایی در ایران را هموار کند.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝هرگز حاضر نیستم برای جذب مخاطب عکسی با همسرم در فضای مجازی بگذارم حتی اگر دو میلیون لایک بخورد.

✍🏼محمدرضا نایینی

من طلبه‌ای هستم که بیش از بیست سال با پرسش‌هائی در مورد خودم مواجه بودم و هیچ‌گاه زمینه‌ای برای پاسخ به این پرسش‌ها فراهم نبود؛ ولی یک الی دو سالی است که بلندگویی دارم و می‌توانم حرفم را بیان کنم و به نظر مؤثر هستم. بلندگوهای خاصی دائماً تلقین می‌کردند که با نظام میانه ندارم و ضد انقلاب هستم و من مجبور بودم فقط تماشا کنم و نمی‌توانستم از خود دفاع کنم و این بسیار ظالمانه بود؛ اما الآن توازنی ایجاد شده است.
 
@MostafaTajzadeh
ادامه👇🏼
http://telegra.ph/بخش-هایی-از-گفتگو-محمدرضا-نایینی-با-شماره122-مجله-خیمه-08-29
Forwarded from امتداد
☑️ پیام تسلیت سید محمد خاتمی به همسر ابراهیم یزدی:

▪️ ابراهیم یزدی انسانی مومن و سیاستمداری دانشمند که از سابقون انقلاب اسلامی و خواستار عزت اسلام و استقلال ایران بود

#امتداد
@emtedadnet
📝📝📝نامه‌ای از جوردانو برونو به پاپ كِلِمنت هشتم

«عالیجناب پاپ كِلِمِنت، جانشین خودخوانده‌ی مسیح؛
از اینكه به شما نامه می نویسم خوشحالم و می دانم این شادی پایدار نیست. زیرا بزودی جزای آن را كه حداقل حبس است خواهم دید. شگفتا كه به خدا می‌توان نامه نوشت اما به شما نمی‌توان! پس با نگارش این نامه به خودكشى دست زده‌ام. و متأسفم از اینك باید شما را "جانشین مسیح" خطاب كنم؛ هرچند با قید "خودخوانده". راستی شما كجا و خدا و مسیح و دین كجا؟
مرد مناظره‌ام و به مناظره دعوتتان می كنم تا انحراف و ستیزتان را با مسیح اثبات كنم. اما می‌دانم كه به این مناظره تَن نمی‌دهید. به این بهانه كه شأنی برای خود قائلید فراتر از شأن مسیح! و آن شأن كذایی از مناظره با چون مَنی بازتان می‌دارد. آن شأن بقدری مغرورتان ساخته كه می‌ترسم حتی این نامه را هم نخوانید. ولی چه باك! جهان تجلّی خداست و فعل من در نگارش این نامه اراده‌ی خدا و خواندن یا نخواندن این نامه از سوی شما نیز اراده‌ی خداست، تا آنچه در تقدیر آدمیان است یعنی میكروكوسموس واقع شود. پس به اصل مطلب می پردازم.
شایع كرده‌اید كه من به جرم ترویج اندیشه‌های كالون و لوتر و انكار تثلیث و تحسین و تأیید هیئت كوپرنیكی از دین مسیح خارج و مرتد شده‌ام. هراسی نیست. ارتداد روی‌گرداندن از بندگی خداست نه انكار آنچه در انجیل و موعظه‌ها و خطابه‌های شما و گماشتگانتان در كلیساها روز و شب برای عوام‌الناس خوانده و یا گفته می‌شود. بدبختانه گویا شما و گماشتگانتان باورتان شده كه آنچه به نام دین بر مردم القا می‌كنید، دین است. مَثَلی هست كه دروغگو در اثر كثرت دروغگویی، خودش هم سرانجام دروغ خودش را باور می‌كند. وقتی شما دروغ‌هایتان را باور كرده‌اید، دیگر چه امیدی به مردم ساده‌دل و عوام است كه حقیقت دین را بیابند؟ سال‌هایی كه ساكن صومعه بودم، می‌شنیدم كه روحانیون در خلوت خویش وقتی سرخوش بودند، می‌گفتند: "یك مرید خَر بِه از یك دهِ ششدانگ." می‌پنداشتم این را به شوخی می‌گویند. اما بعدها دریافتم كه برای ادامه‌ی حیات در كسوتِ روحانی، باید به دنبال جذب این مریدها باشم تا بتوانم به حیات كلیسا و دین كمك كرده باشم!
چیزی نگذشت كه از صومعه گریختم و در حقیقت از خدایی كه پایداری دین خود را بر حماقت، جهل و نیرنگ عوام‌الناس قرارداده بود بیزار و گریزان شدم. در اصل از خدای شما عالیجناب پاپ و گماشته‌های كلیسایتان گریخته بودم. اما خدایی كه در بیرون صومعه به آن رسیدم و او را شناختم، خدایی است كه وجودش در ذرات این عالم حضور دارد و از جمله در صورت ناسوتی هستی كه مشهود ماست تجلّی كرده. خدایی كه در بیرون كلیسا حضور دارد، خدایی متنفر از دروغ است. خدایی است كه روحانیان را به رسمیت نمی‌شناسد و آنان را بخاطر دریافت پول از مردم در آخرت مجازات خواهد كرد. و چه زیبا و باشكوه است روزی كه مردم پاكدل درستكار روانه‌ی بهشت شوند و شما روحانیان در آتش قهر خدا بسوزید. این خدا بسیار بزرگتر، مهربانتر و بخشنده‌تر از خدای شما روحانیان است. خدای شما روحانیان كه او را در كلیسا می‌پرستید كسی نیست، جز شیطان.
شما هیچ شاخصی را برای سنجش اعمال خود به رسمیت نمی‌شناسید. خود را عین عدل می‌دانید.آیا مسیح هم اینچنین بود؟ یقین دارم مسیح هم اگر امروز در كنار من بود، مرتد می‌شد. زیرا از دیدن شما كه به جای او نشسته‌اید مطلقاً به انكار مسیحیت می‌پرداخت و شاید هم از نبوت خویش شرمسار و پشیمان می‌شد!
ثروت و قدرت شما كه بر نیرنگ و عوامفریبی استوار گشته سه ضلغ تثلیثی است كه بخاطر انكار آن مرا مرتد می‌دانید. و گرنه خوب می‌دانید كه تثلیث را نه خود و نه دیگران نمی‌فهمید و نمی‌توانید بفهمید. شما را به صَلاح دعوت نمی‌كنم؛ زیرا قلبِ‌تان چنان سیاه گشته كه بی‌شك از دعوت و دعای چون مَنی هم كاری ساخته نیست. می‌دانم كه این نامه سندی برای آوارگی و شاید مرگ من باشد و دیر یا زود شومی آن گریبانگیرم خواهدشد. اما خوشحالم كه آنقدر احمق نیستم تا عالیجناب پاپ را به جای خدا و به جای مسیح پیامبر و در مقام عصمت بنشانم!»

@MostafaTajzadeh

❇️ مطالب فوق را می‌توانید با کلیک بر روی گزینه "INSTANT VIEW" بخوانید:
https://goo.gl/NECriU
📝📝📝مسوولان سه قوه مسوول هر حادثه‌ای هستند که برایم اتفاق بیفتد»
✍️نامه سرگشاده محمود بهشتی لنگرودی (عضو هیات‌مدیره کانون صنفی معلمان ایران)

سال گذشته پس از سه بار اعتصاب غذا و متعاقب آن وخامت اوضاع جسمانی و نگرانی‌های پزشکی، با موافقت دادستانی، از بیمارستان مستقیما به منزل آمدم و بنا بود این روند تداوم داشته باشد. پس از گذشت یک ماه، اولین نامه‌ی ضبط وثیقه به دست وثیقه‌گذار رسید. به همراه وی به دادستانی رفتم و گفتم آماده‌ی بازداشت هستم؛ دستور دهید بازداشتم کنند. جناب حاجیلو، دادیار وقت ناظر بر زندان و نماینده‌ی دادستان در امور زندانیان سیاسی، مدعی شد که ما بازداشت نخواهیم کرد و رویه‌ی ما این‌گونه نیست و بهتر است که خودتان به زندان برگردید. به ایشان گفتم که من موظف بودم که خودم را به دادستانی معرفی کنم و چنین کردم؛ حال خود دانید. گفتند که فعلا به منزل برگردید تا خبرتان کنیم.

به همین ترتیب نامه‌های دوم تا پنجم، هر یک به فاصله‌ی یک‌ماه به دست‌مان رسید و با وجود عوض شدن نماینده‌ی دادستان و آمدن جناب حاجی‌مرادی به جای جناب حاجیلو، همین روند تکرار می‌شد و من به وظیفه‌ی قانونی‌ام در ارتباط با معرفی خود به دادستانی عمل کردم و آن‌ها هم اصرار بر این داشتند که خودم، بدون سر و صدا به زندان باز گردم. هر بار نیز به دادستانی اخطار دادم که در صورت بازگرداندنم به زندان و از اولین روز بازداشت دست به اعتصاب غذای خشک خواهم زد.

آخرین باری که به دادستانی رفتم بهمن ۹۵ بود. جناب حاجی‌مرادی به محض دیدنم گفت که جناب بهشتی، وقتی ما با شما کاری نداریم چرا به اینجا مراجعه می‌کنید؟ گفتم پس چرا نامه‌ی ضبط وثیقه می‌فرستید؟ پاسخ داد که این نامه‌ها به صورت معمول و در سیکل اداری ارسال می‌شود . الان دستور می‌دهم که دیگر برای‌تان نامه هم نفرستند. و از آن تاریخ به بعد، نه نامه‌ای برای‌مان ارسال شد و نه تماس و تهدیدی. بعد از اعتصاب غذای اخیر جناب عبدی (دبیرکل زندانی کانون صنفی معلمان ایران)، به درخواست او و به همراه مادر و وکیلش (جناب تاج) و دبیرکل کانون تهران به دادستانی رفتیم و پس از گفت‌وگو ، جناب حاجی‌مرادی در حضور چهار نفر قول دادند که در صورتی که اسماعیل، اعتصاب غذایش را بشکند، پس از بازگشت به زندان، ظرف حداکثر سه روز به وی مرخصی طولانی‌مدت، مشابه آن‌چه که برای من جریان دارد داده خواهد شد. در این جلسه هم هیچ اشاره‌ای مبنی بر باز گرداندن بنده به زندان نشد.

جناب عبدی با تصمیم شخصی و با اعتماد به وعده‌ی جناب حاجی‌مرادی اعتصابش را شکست و طی مدت مرخصی از هرگونه فعالیتی خودداری کرد تا بهانه‌ای به دست حضرات نیفتد اما وعده‌ها عملی نشد و ایشان را از درب منزل ربودند و به زندان اوین برگرداندند. حدود یک ماه و اندی پیش، جناب تاج، وکیل مشترک بنده و آقای عبدی به بنده اعلام کرد که در دادستانی حکم جلبم را به ایشان نشان داده‌اند. طی ده روز گذشته، دو بار، نفراتی از طرف دادستانی به منزل‌مان آمدند و از مدیر و سرایدار ساختمان درباره‌ام پرسش‌هایی را مطرح کرده‌اند و عجیب اینکه با وجود حضورم در منزل، با خودم گفت‌وگویی نکردند. امروز صبح، مجددا از دادستانی تماس گرفتند و اعلام کردند که دستور ضبط وثیقه صادر شده است و در صورتی که زندانی، ظرف ۱۰ روز پس از ابلاغ کتبی حکم به دادستانی مراجعه نکند، ضبط وثیقه عملیاتی خواهد شد.

تصمیم بنده همان است که قبلا اعلام کرده‌ام. از آنجا که حتی به گفته‌ی خود حضرات، این‌گونه پرونده‌سازی‌ها و احکام، در شرایط خاص دوره‌ی احمدی‌نژاد صادر شده است و هیچ‌گونه مبنای حقوقی و قانونی ندارد، خودم را ملزم به تمکین این‌گونه احکام ناعادلانه نمی‌دانم.

من یک معلم هستم؛ یک فعال صنفی و عضو هیات مدیره‌ی یک تشکل قانونی به نام کانون صنفی معلمان. حقیقتا، کدام کشور عقب‌افتاده‌ی جهان سومی را سراغ دارید که برای معلمانش، احکامی چنین ظالمانه صادر کرده باشد؟ ۱۴ سال زندان برای فعالیت صنفی، مدنی و قانونمند؛ آن هم در جامعه‌ای که جنایتکاران و رانت‌خواران و مفسده‌جویان، در آرامش کامل به اعمال خلاف مشغول هستند؟!!!

با این وصف، در موعد مقرر به دادستانی خواهم رفت و قطعا با پای خود به زندان باز نخواهم گشت چرا که نه حکم را قانونی می‌دانم و نه حکم‌دهندگان را دارای شایستگی مقام قضاوت. و همان‌گونه که بارها گفته‌ام، قطعا به احکام دادگاه‌های غیر قانونی و فرمایشی که به نام "انقلاب" نزدیک به چهل سال است به جای عدل، ظلم می‌گسترانند تن نخواهم داد و با آرامش و اطمینان، به راه و هدفی که انتخاب کرده‌ام ادامه خواهم داد و مسوولان سه قوه را مسوول هر حادثه‌ای می‌دانم که از این لحظه به بعد ممکن است برایم اتفاق بیفتد.

والسلام

شش شهریور ۱۳۹۶


@MostafaTajzadeh
اصلاح طلبان نان به نرخ روز نمی‌خورند. اعتقادی دارند که به صراحت بیان می‌کنند و هزینه آنرا میپردازند....
@MostafaTajzadeh
📝عيادت حسين مرعشي

دیروز پس از جراحی دندان خانم محتشمی پور به عیادت یکی از مدیرترین، مثبت‌ترین و خوش‌اخلاق‌ترین سیاست مدارانی که می‌شناسیم، رفتیم.

به نظر من حسین مرعشی از معدود مدیرانی است که توانایی آن را دارد که به توریسم در ایران سروسامانی بدهد و جهشی در این صنعت ایجاد کند.

نمی‌دانم آقای روحانی خود از وی دعوت به‌عمل نیاورد یا رهبر مانع منصوب شدنش به‌عنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث و گردشگری شد. در هر حال میهن و مردم ضرر کردند.

مرعشی امروز عمل قلب انجام داد. برایش آرزوی سلامتی کامل دارم و برای برادر بسیار عزیزم دکتر علیرضا رجایی نیز که عمل سنگینی را پشت سر گذاشته است، شفای عاجل می‌طلبم. رجایی از پاک‌ترین، وارسته‌ترین و فکورترین سیاست‌ورزان این سرزمین است که در انتخابات مجلس ششم رای آورد و جنتی حذفش کرد.

خداوند هر دو عزیز را برای ما حفظ کند.

https://t.me/MostafaTajzadeh/8838
📝📝📝صدها موسسه بی خاصیت بودجه خوار در قم !

✍️️آیت پیمان *

در قم 723 موسسه و پژوهشگاه و پژوهشکده وجود دارد که بسیاری از آنها خروجی ندارند و نظارتی بر عملکرد و بودجه آنها نیست.....

تنها در شهر قم ۷۲۳ موسسه و پژوهشگاه و پژوهشکده با عناوین مختلف بطور رسمی و غیر رسمی (بدون مجوز) اعلام موجودیت کرده اند که فقط ۲۲۳ موسسه دارای فعالیت مستمر شناخته شده اند و مابقی فعالیت برنامه ای و مستمر ندارند و از همان تعداد هم فقط حدود ۷۰ موسسه و پژوهشگاه خروجی آموزشی و پژوهشی قابل توجه دارند.

اما مسئله نگران کننده تر این است که خروجی هیچکدام از اینها هم متناسب با بودجه های حمایتی مصوب و سالانه که از دولت می گیرند نیست و اگر منابع داخلی و سرمایه گذاریها و درآمدهای خودشان و کمک های بیوتات و خیرین و وجوهات شرعی که با مجوز مراجع تقلید جذب می کنند را هم به آن بودجه های دولتی اضافه کنیم اصلا" توجیه منطقی برای تناسب هزینه ها و دست آوردها پیدا نمی شود و در همان مقدار عملکرد هم هدر دادن بودجه ها در تکراری کاری و موازی کاری و کار بی اولویت، معضل دیگری است که جداگانه باید بحث شود.! !

اخیرا" بعد از بی اثر دیدن نقدها و گزارشات مکرر به مسئولین ناگزیر طی نامه سرگشاده ای به رئیس جمهور و رئیس مجلس خواهان تجدیدنظر در ملاک ها وشاخص های تصویب و تخصیص بودجه های حمایتی فرهنگی شدیم و مذاکراتی هم در کمیسیون فرهنگی مجلس و سازمان برنامه و بودجه در این باره داشته و داریم و پیگیر یک تجدید نظر و ساماندهی ضروری بودجه ها و تعیین نحوه نظارت قانونی بر عملکرد موسسات هستیم و باید دید توفیق پیدا می کنیم یانه ! ! !

دولت های گذشته به خاطر نفوذ شخصیت ها از نظارت شانه خالی کرده اند و این سوء تدبیر به روال و رویه تبدیل شده است و سالها بودجه دادن به موسسات بدون محاسبه و ذیحسابی از هزینه کرد آنها واقعا" یک فاجعه مدیریتی است که نباید تداوم یابد.

*‎دبیر شورای عالی دین پژوهان

@MostafaTajzadeh
📝 کتاب‌های برای بهبود کیفیت زندگی

🔹به انتخابِ صدیق قطبی


فلسفه‌ای برای زندگی: روش‌های کهن رواقی برای زندگی امروز، ویلیام اروین، ترجمه محمد یوسفی، نشر ققنوس(ترجمه‌ی دیگر: فلسفه‌ای برای زندگی: رواقی زیستن در دنیای امروزی، ویلیام اروین، ترجمه محمود مقدسی، نشر گمان)

نیروی حال، اکهارت تول، ترجمه هنگامه آذری، نشر کلک آزادگان

جهانی نو: آگاهی معنوی از آهنگ زندگی؛ اکهارت تله، ترجمه هنگامه آذری، نشر کلک آزادگان(ترجمه‌ی دیگر: ملکی دیگر، ملکوتی دیگر، اکهارت تلی، ترجمه سیامک عاقلی، نشر نامک)

سکون سخن می‌گوید، از اکهارت توله، ترجمۀ فرناز فرود، نشر کلک آزادگان

تسلی بخشی‌های فلسفه، آلن دو باتن، ترجمه عرفان ثابتی، نشر ققنوس

چهار میثاق: کتاب خرد سرخ‌پوستان تولتک، میگل روئیز، ترجمه دل‌آرا قهرمان، نشر ذهن‌آویز/ نشر پیکان

«چطور زندگی كنيم؟» (سرگذشت مونتنی در يک سؤال و بيست جواب)، سارا بيكول، ترجمه مريم تقديسی، نشر ققنوس

چگونه از تنهایی لذت ببریم، سارا میتلند، ترجمه سما قرایی،‌ نشر هنوز

چگونه سلامت عاطفی داشته باشیم، آلیور جیمز، ترجمه سما قرایی، نشر هنوز

چگونه عاقل بمانیم، فلیپا پری، ترجمه تینا حمیدی، نشر هنوز

درس‌های نیچه برای زندگی، جان آرمسترانگ، ترجمه‌ صالح نجفی،‌ نشر هنوز

درس‌های فروید برای زندگی، برت کار، ترجمه صالح نجفی،‌ نشر هنوز

انسان در جستجوی معنا، ویکتور فرانکل، ترجمه دکتر نهضت صالحيان و مهین میلانی، نشر درسا

از دل تو تا دل من؛ دوازده گام برای زندگی مهربانانه، کارن آرمسترانگ، رجمه مرضیه سلیمانی، فرهنگ نشر نو

زندگی خوب (۳۰ گام فلسفی براي كمال بخشيدن به هنر زيستن)، مارک ورنون، ترجمه پژمان طهرانیان، فرهنگ نشر نو

۴۲ اندیشۀ ناب: تأملاتی دربارۀ زندگی، جهان و هر آن چیز دیگر، مارک ورنون، ترجمه پژمان طهرانیان، فرهنگ نشر نو

تائوت چینگ، لائو تزو، ترجمه فرشید قهرمانی، نشر مثلث

تأملات، مارکوس اورلیوس، ترجمه عرفان ثابتی،‌نشر ققنوس


@sedigh_63
@MostafaTajzadeh