📝📝📝احمدینژاد هم بود، شکست میخورد
✍علی سرزعیم*
⏺این انتخابات بیش از آنکه باخت آقایان #رئیسی و #قالیباف باشد، باخت مدل انتخاباتی آقای احمدینژاد بود. هنر احمدینژاد آن بود که موضوع انتخابات را از حوزه دموکراسی و مباحث مدرنیته یا سنت، بیرون کشید و به بحث فقر و غنا وارد کرد و دوقطبی را در آن عرصه شکل داد. انتخابات در دوره احمدینژاد نشان داد او توانسته با وعدههای توزیعی و بازتوزیعی، مردم را با خود همسو کند و انتخابات را ببرد. اصولگرایان در دام پیروزی احمدینژاد افتادند؛ آنها تصور کردند چون احمدینژاد توانست با آن وعدهها پیروز شود، آنها هم میتوانند از همان طریق پیروز میدان باشند؛ اما نتیجه انتخابات نشان داد این استراتژی، نمیتواند استراتژی درستی باشد و جامعه ایران از چند مورد گذر کرده است.
⏺ دیگر یارانه موضوعی نیست که تعیینکننده قطعی انتخابات باشد. ایکاش آقای احمدینژاد ردصلاحیت نمیشد و این باخت اصلی را او تجربه میکرد. اکنون افزایش یارانه بیشتر نمیتواند جامعه را به سمت خاصی بکشاند. به عقیده من، این مسئله نکته کلیدی این انتخابات بود؛ البته فکر میکنم ما نباید مغرور بر این پیروزی شویم و پیامهای درستی را که از سوی منتقدان دولت در تبلیغات انتخاباتی و همینطور هواداران دولت مطرح شده بود، نادیده بگیریم. از قدیم میگویند، دشمن درسهای خوبی برای هر فرد دارد. منتقد وقتی نقد میکند، ازآنجاکه نقاط ضعف را مطرح میکند، میتواند به بهبود اوضاع کمک مهمی کند. یکی از نقاط ضعفی که مخالفان آقای روحانی روی آن دست گذاشته بودند، آن بود که ارزش یارانهها به دلیل تورم، پایین آمده بود و این مسئله برای افراد فقیری که تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار ندارند، وضعیت آسیبزایی را ایجاد کرده بود. بنابراین، در عین حال که یارانه عاملی نیست که بتواند نتیجه انتخابات را تعیین کند؛ باید این را هم یاد بگیریم که هدفمندی یارانهها باید از سوی دولت دوازدهم، جدی گرفته شود و هرچه سریعتر یارانه دهکهای برخوردار قطع شده و از دهکهای ضعیفتر که تنها راه ارتزاقشان همین یارانه است، بیشتر حمایت شود. دولت جدید باید یارانه فقرا را افزایش دهد؛ البته این به آن معنا نیست که دولت باید دست به افزایش یارانه کل افراد یارانهبگیر بزند، زیرا اصولا بودجه دولت کفاف پرداخت این حجم از یارانه را نمیدهد. خوشبختانه دولت یازدهم، پایگاه اطلاعاتی لازم را در این زمینه فراهم کرده و اکنون میتواند دست به این عمل بزند.
⏺دو سال پیش چنین امکانی برای دولت فراهم نبود؛ اما اکنون چنین بستری برای دولت دوازدهم فراهم است. نکته دیگری که دولت باید به آن توجه کند، به مسئله طرحهای دولت برمیگردد که هرچند فراهم شده؛ اما هنوز اجرائی نشده است. در تبلیغات مخالفان دولت، بهخوبی روی بحث کارورزی و اشتغال جوانان دست گذاشته شده بود؛ درحالیکه دولت در این راستا اقدام کرده بود. این امر نشان میدهد جامعه در زمینه اشتغال، مطالبه جدی دارد و باید هرچه زودتر دولت در این زمینه وارد عمل شود.
⏺ بالابودن سن کابینه هم از سوی منتقدان مطرح شده بود که آقای روحانی قول داده نسبت به نوگرایی و کاهش سن اعضای کابینه اقدام کند. این امری است که طرفداران آقای روحانی هم روی آن اتفاقنظر دارند. خواست ملی دیگر که بین مردم و منتقدان دولت مشترک است، شفافیت و آزادی بیشتر اطلاعات و جلوگیری از فساد است که باید از سوی دولت جدیتر پیگیری شود. علاوه بر آنکه در ماجرای ٩٦درصد و چهاردرصدی که از سوی آقای قالیباف بهصورت کپیبرداری شده از آقای احمدینژاد مطرح شده بود که حتی اصل آن (احمدینژاد) هم برای مردم زیر سؤال رفته، دیگر برای مردم جذابیتی ندارد، چه برسد به نسخه کپیشده، آن هم ناشیانهاش که دیگر مورد اعتماد مردم نبود! در مجموع پیام اصلی این انتخابات گذر از پوپولیسم بود و نشان داد انتخابات سال ٩٦، یک اتفاق نبود. کشور یک چرخش تاریخی به سوی عقلانیت در انتخابها را تجربه میکند که پیام بسیار امیدبخش این انتخابات است.
*روزنامه شرق، 31 اردیبهشت 1396
@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
✍علی سرزعیم*
⏺این انتخابات بیش از آنکه باخت آقایان #رئیسی و #قالیباف باشد، باخت مدل انتخاباتی آقای احمدینژاد بود. هنر احمدینژاد آن بود که موضوع انتخابات را از حوزه دموکراسی و مباحث مدرنیته یا سنت، بیرون کشید و به بحث فقر و غنا وارد کرد و دوقطبی را در آن عرصه شکل داد. انتخابات در دوره احمدینژاد نشان داد او توانسته با وعدههای توزیعی و بازتوزیعی، مردم را با خود همسو کند و انتخابات را ببرد. اصولگرایان در دام پیروزی احمدینژاد افتادند؛ آنها تصور کردند چون احمدینژاد توانست با آن وعدهها پیروز شود، آنها هم میتوانند از همان طریق پیروز میدان باشند؛ اما نتیجه انتخابات نشان داد این استراتژی، نمیتواند استراتژی درستی باشد و جامعه ایران از چند مورد گذر کرده است.
⏺ دیگر یارانه موضوعی نیست که تعیینکننده قطعی انتخابات باشد. ایکاش آقای احمدینژاد ردصلاحیت نمیشد و این باخت اصلی را او تجربه میکرد. اکنون افزایش یارانه بیشتر نمیتواند جامعه را به سمت خاصی بکشاند. به عقیده من، این مسئله نکته کلیدی این انتخابات بود؛ البته فکر میکنم ما نباید مغرور بر این پیروزی شویم و پیامهای درستی را که از سوی منتقدان دولت در تبلیغات انتخاباتی و همینطور هواداران دولت مطرح شده بود، نادیده بگیریم. از قدیم میگویند، دشمن درسهای خوبی برای هر فرد دارد. منتقد وقتی نقد میکند، ازآنجاکه نقاط ضعف را مطرح میکند، میتواند به بهبود اوضاع کمک مهمی کند. یکی از نقاط ضعفی که مخالفان آقای روحانی روی آن دست گذاشته بودند، آن بود که ارزش یارانهها به دلیل تورم، پایین آمده بود و این مسئله برای افراد فقیری که تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار ندارند، وضعیت آسیبزایی را ایجاد کرده بود. بنابراین، در عین حال که یارانه عاملی نیست که بتواند نتیجه انتخابات را تعیین کند؛ باید این را هم یاد بگیریم که هدفمندی یارانهها باید از سوی دولت دوازدهم، جدی گرفته شود و هرچه سریعتر یارانه دهکهای برخوردار قطع شده و از دهکهای ضعیفتر که تنها راه ارتزاقشان همین یارانه است، بیشتر حمایت شود. دولت جدید باید یارانه فقرا را افزایش دهد؛ البته این به آن معنا نیست که دولت باید دست به افزایش یارانه کل افراد یارانهبگیر بزند، زیرا اصولا بودجه دولت کفاف پرداخت این حجم از یارانه را نمیدهد. خوشبختانه دولت یازدهم، پایگاه اطلاعاتی لازم را در این زمینه فراهم کرده و اکنون میتواند دست به این عمل بزند.
⏺دو سال پیش چنین امکانی برای دولت فراهم نبود؛ اما اکنون چنین بستری برای دولت دوازدهم فراهم است. نکته دیگری که دولت باید به آن توجه کند، به مسئله طرحهای دولت برمیگردد که هرچند فراهم شده؛ اما هنوز اجرائی نشده است. در تبلیغات مخالفان دولت، بهخوبی روی بحث کارورزی و اشتغال جوانان دست گذاشته شده بود؛ درحالیکه دولت در این راستا اقدام کرده بود. این امر نشان میدهد جامعه در زمینه اشتغال، مطالبه جدی دارد و باید هرچه زودتر دولت در این زمینه وارد عمل شود.
⏺ بالابودن سن کابینه هم از سوی منتقدان مطرح شده بود که آقای روحانی قول داده نسبت به نوگرایی و کاهش سن اعضای کابینه اقدام کند. این امری است که طرفداران آقای روحانی هم روی آن اتفاقنظر دارند. خواست ملی دیگر که بین مردم و منتقدان دولت مشترک است، شفافیت و آزادی بیشتر اطلاعات و جلوگیری از فساد است که باید از سوی دولت جدیتر پیگیری شود. علاوه بر آنکه در ماجرای ٩٦درصد و چهاردرصدی که از سوی آقای قالیباف بهصورت کپیبرداری شده از آقای احمدینژاد مطرح شده بود که حتی اصل آن (احمدینژاد) هم برای مردم زیر سؤال رفته، دیگر برای مردم جذابیتی ندارد، چه برسد به نسخه کپیشده، آن هم ناشیانهاش که دیگر مورد اعتماد مردم نبود! در مجموع پیام اصلی این انتخابات گذر از پوپولیسم بود و نشان داد انتخابات سال ٩٦، یک اتفاق نبود. کشور یک چرخش تاریخی به سوی عقلانیت در انتخابها را تجربه میکند که پیام بسیار امیدبخش این انتخابات است.
*روزنامه شرق، 31 اردیبهشت 1396
@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
📝📝📝فرار قدسی
✍سخنرانی محسن کدیور در شرح ادعیه شعبانیه*
⏺فرار قدسی یکی از مضامین دعاهای معتبر ماست. عارفان و حکیمان از «اسفار اربعه» سخن گفته اند و از سفر از خلق به حق آغاز کرده اند. در فرهنگ قرآنی مهاجرت و هجرت از ملاکهای ایمان است، «مهاجرت فی سبیل الله». «خروج از ظلمت به نور» از نشانه های ولایت الهی شمرده شده است.
⏺«توبه» که نخستین رکن تقوی است، معنایی جز بازگشت ندارد، بازگشت از معصیت و نافرمانی به طاعت و پاکی. از میان توبه ها «توبه نصوح» یا رجوع خالص و بی بازگشت عیار خلوص و اوج تقوی است. (تحریم ۸)
⏺اما در مناجاتهای عاشقانه ائمه اهل بیت (ع) بارها از عبارتهای هرب و فرار استفاده شده است. فرار از جنس سفر و مهاجرت و خروج و توبه است، اما در آن ظرائفی اختصاصی است. به نظر می رسد در این دعاها از دو گونه فرار سخن گفته شده است.
⏺در فرار اول فقط مقصد گریختن مشخص است: «ففرّوا الی الله» (پس بسوی خدا بگریزید، سوره الذاریات ۵۰)، «فقد هربت الیک» (مناجات شعبانیه) پس بسوی تو می گریزم.
⏺در دعای کمیل به آنچه از آن می گریزیم اشاره شده است: «لا اجد مفرّا مما کان منی … غیر قبولک عذری» (گریزگاهی از انچه از من سرزده … جز اینکه پذیرای عذرم باشی نمی یابم). این فرار از شیطان و گناه و نفس امارّه به سوی خداست. از اژدهای نفس و دیو معصیت می گریزیم. از ماسِوی الله به سوی او فرار می کنیم.
⏺اوج این فرار قدسی در اواخر مناجات شعبانیه مطرح می شود: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وانر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة وتصیر ارواحنا معلقة بعزّ قدسک». کمال گسستن و بلندای پیوستن طلب می شود. روشن شدن دل به فروغ نگاه به او، شکافته شدن حجابهای نور، اتصال به معدن عظمت و آویختن به عزت قدس الهی. اینها میوه های شیرین این فرار قدسی است.
⏺اما در دعای ابوحمزه چند بار از نوع دیگری از فرار سخن گفته شده است: «وانا یا سیدی عائذ بفضلک هارب منک الیک» (و من به فضل تو پناهنده شده ام و از تو به سوی خودت می گریزم) گریز از او به او. فرار از خدا به چه معنی است؟ گریز از اسماء جلال به اسماء جمال، از اسم غضب و سخط به اسم رحمت و عفو، از عدالت الهی به فضل ربوبی است. چرا که «لست اتکل فی النجاة من عقابک علی اعمالنا بل فضلک علینا» (دعای ابوحمزه) تکیه گاهمان برای رهایی به اعمالمان نیست، به فضل خداوند است.
⏺*نشست مجازی ۱۷ تیر ۱۳۹۱ با جمعی از دانشجویان مسلمان ایرانی در دانشگاه بین المللی سنگاپور
@Mohsen_Kadivar_Official
@MostafaTajzadeh
✍سخنرانی محسن کدیور در شرح ادعیه شعبانیه*
⏺فرار قدسی یکی از مضامین دعاهای معتبر ماست. عارفان و حکیمان از «اسفار اربعه» سخن گفته اند و از سفر از خلق به حق آغاز کرده اند. در فرهنگ قرآنی مهاجرت و هجرت از ملاکهای ایمان است، «مهاجرت فی سبیل الله». «خروج از ظلمت به نور» از نشانه های ولایت الهی شمرده شده است.
⏺«توبه» که نخستین رکن تقوی است، معنایی جز بازگشت ندارد، بازگشت از معصیت و نافرمانی به طاعت و پاکی. از میان توبه ها «توبه نصوح» یا رجوع خالص و بی بازگشت عیار خلوص و اوج تقوی است. (تحریم ۸)
⏺اما در مناجاتهای عاشقانه ائمه اهل بیت (ع) بارها از عبارتهای هرب و فرار استفاده شده است. فرار از جنس سفر و مهاجرت و خروج و توبه است، اما در آن ظرائفی اختصاصی است. به نظر می رسد در این دعاها از دو گونه فرار سخن گفته شده است.
⏺در فرار اول فقط مقصد گریختن مشخص است: «ففرّوا الی الله» (پس بسوی خدا بگریزید، سوره الذاریات ۵۰)، «فقد هربت الیک» (مناجات شعبانیه) پس بسوی تو می گریزم.
⏺در دعای کمیل به آنچه از آن می گریزیم اشاره شده است: «لا اجد مفرّا مما کان منی … غیر قبولک عذری» (گریزگاهی از انچه از من سرزده … جز اینکه پذیرای عذرم باشی نمی یابم). این فرار از شیطان و گناه و نفس امارّه به سوی خداست. از اژدهای نفس و دیو معصیت می گریزیم. از ماسِوی الله به سوی او فرار می کنیم.
⏺اوج این فرار قدسی در اواخر مناجات شعبانیه مطرح می شود: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وانر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة وتصیر ارواحنا معلقة بعزّ قدسک». کمال گسستن و بلندای پیوستن طلب می شود. روشن شدن دل به فروغ نگاه به او، شکافته شدن حجابهای نور، اتصال به معدن عظمت و آویختن به عزت قدس الهی. اینها میوه های شیرین این فرار قدسی است.
⏺اما در دعای ابوحمزه چند بار از نوع دیگری از فرار سخن گفته شده است: «وانا یا سیدی عائذ بفضلک هارب منک الیک» (و من به فضل تو پناهنده شده ام و از تو به سوی خودت می گریزم) گریز از او به او. فرار از خدا به چه معنی است؟ گریز از اسماء جلال به اسماء جمال، از اسم غضب و سخط به اسم رحمت و عفو، از عدالت الهی به فضل ربوبی است. چرا که «لست اتکل فی النجاة من عقابک علی اعمالنا بل فضلک علینا» (دعای ابوحمزه) تکیه گاهمان برای رهایی به اعمالمان نیست، به فضل خداوند است.
⏺*نشست مجازی ۱۷ تیر ۱۳۹۱ با جمعی از دانشجویان مسلمان ایرانی در دانشگاه بین المللی سنگاپور
@Mohsen_Kadivar_Official
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 اصولگرایان به این ۵ سوال پاسخ دهند
✍️ احمد زیدآبادی:
⏺انتخابات اخیر، بسیاری از هموطنان را شاد و بسیاری دیگر را غمزده اما مرا به کلی گیج کرد. من که مرور رسانه ها بخصوص رسانه های مربوط به افراد و نهادهای حامی جریان "اصولگرا" را به صورت عادتی ترک ناشدنی دنبال می کنم؛ بخصوص از دو سال پیش به این سو، شاهد بوده ام که آنها آقای روحانی و دولت او را با الفاظی خطاب قرار داده اند که ملایم ترین و لطیف ترین آنها، "نئو لیبرال" و "غربگرا" بوده است.
✅گمان من بر این بود که هدف از کاربرد این نوع واژه ها، زمینه سازی برای رد صلاحیت روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم از سوی شورای نگهبان است؛ چرا که وقتی برخی شخصیت های سیاسی از ابتدای انقلاب تا کنون به دلیل اینکه بزرگترین اتهام شان "لیبرال" بوده است از حضور در تمام رقابت های انتخاباتی حتی انتخابات شوراهای شهر و روستا محروم بوده اند؛ پس اکنون چگونه ممکن است شخصی که کوچکترین اتهامش " نئو لیبرال" - یعنی لیبرال به غایت شداد و غلاظ - است؛ از صلاحیت لازم برای به دست گرفتن عالی ترین مقام اجرایی کشور برخوردار باشد؟
✅در هر صورت تقاضا دارم که یکی از "اصولگرایان" مروت کند و پا پیش بگذارد و به منظور رفع گیجی امثال من و اگر آن هم برای شان مهم نیست، محض رضای خدا به این چند پرسش پاسخ دهند.
⏺متن کامل یادداشت احمد زیدآبادی را در ادامه بخوانید.
بر روی کلمه "INSTANT VIEW" بزنید تا متن کامل مطلب را مشاهده نمایید.
https://goo.gl/M0nTHM
@MostafaTajzadeh
✍️ احمد زیدآبادی:
⏺انتخابات اخیر، بسیاری از هموطنان را شاد و بسیاری دیگر را غمزده اما مرا به کلی گیج کرد. من که مرور رسانه ها بخصوص رسانه های مربوط به افراد و نهادهای حامی جریان "اصولگرا" را به صورت عادتی ترک ناشدنی دنبال می کنم؛ بخصوص از دو سال پیش به این سو، شاهد بوده ام که آنها آقای روحانی و دولت او را با الفاظی خطاب قرار داده اند که ملایم ترین و لطیف ترین آنها، "نئو لیبرال" و "غربگرا" بوده است.
✅گمان من بر این بود که هدف از کاربرد این نوع واژه ها، زمینه سازی برای رد صلاحیت روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم از سوی شورای نگهبان است؛ چرا که وقتی برخی شخصیت های سیاسی از ابتدای انقلاب تا کنون به دلیل اینکه بزرگترین اتهام شان "لیبرال" بوده است از حضور در تمام رقابت های انتخاباتی حتی انتخابات شوراهای شهر و روستا محروم بوده اند؛ پس اکنون چگونه ممکن است شخصی که کوچکترین اتهامش " نئو لیبرال" - یعنی لیبرال به غایت شداد و غلاظ - است؛ از صلاحیت لازم برای به دست گرفتن عالی ترین مقام اجرایی کشور برخوردار باشد؟
✅در هر صورت تقاضا دارم که یکی از "اصولگرایان" مروت کند و پا پیش بگذارد و به منظور رفع گیجی امثال من و اگر آن هم برای شان مهم نیست، محض رضای خدا به این چند پرسش پاسخ دهند.
⏺متن کامل یادداشت احمد زیدآبادی را در ادامه بخوانید.
بر روی کلمه "INSTANT VIEW" بزنید تا متن کامل مطلب را مشاهده نمایید.
https://goo.gl/M0nTHM
@MostafaTajzadeh
Telegraph
اصولگرایان به این ۵ سوال پاسخ دهند
احمد زیدآبادی: انتخابات اخیر، بسیاری از هموطنان را شاد و بسیاری دیگر را غمزده اما مرا به کلی گیج کرد. من که مرور رسانه ها بخصوص رسانه های مربوط به افراد و نهادهای حامی جریان "اصولگرا" را به صورت عادتی ترک ناشدنی دنبال می کنم؛ بخصوص از دو سال پیش به این سو،…
📝📝📝پروژه دموکراسی از خرداد ۷۶ تا اردیبهشت ۹۶
✍هادی خانیکی*
.
✅امروز دوم خرداد است، ۲۰ سال پس از آن روزی که مشارکت هوشمندی و انتخاب مردم ، فصلی نو را در تاریخ معاصر ایران آغاز کرد. جنبش اصلاحات با پیروزی در آن روز چشمانداز جدیدی در سیاستورزی و حکمروایی گشود و فاصله میان اخلاق و سیاست، جامعه و دولت، دین و دموکراسی و آزادی و عدالت را به کمترین مقدار رساند. نامزد اصلاحطلب با سخن از جامعه مدنی و حرمت انسان به ریاست جمهوری رسید و در پایان ۸ سال دولتمردی کارنامه درخشانی از خود و خاطرهای ماندگار برای مردم از بهبود معیشت و رونق اقتصاد برجا گذشت. شگفت آنکه مردمی که درگیر با مسائل و تنگناهای اقتصادی و معیشتی بودند، به کسی رأی دادند که دغدغه نخستش آزادی و جامعه مدنی بود. اما برخلاف تصور، تجربه هشت ساله دولت اصلاحات و توفیقهای آن در اقتصاد و فرهنگ و سیاست، نشانه درستی رأی ملت شد.
✅اینک پس از دو دهه دوم خرداد ۷۶ در ۲۹ اردیبهشت ۹۶ تکرار شده است. باز هم مردم آمدند و آگاهانه به تداوم اصلاحات و اعتدال رأی دادند. حماسه اردیبهشت حماسه شور و شعور و رشد ملی بود. دو فکر، دو راه و دو سیاست در رقابتی فراگیر به میدان آمدند. در یک سو رئیس جمهوری و دولت مستقر بر صندلی اتهام نشستند و در معرض همه گونه انگ و رنگ قرار گرفتند و در سوی دیگر رقیبان با همه توان راه را بر «انقلاب طبقات فزاینده» گشودند تا بلکه جامعه یا حداقل سطوح و بخشهای بزرگی از آن را به «انقلاب سرخوردگیهای فزاینده» نزدیک کنند. اما ادراک، ظرفیت، عقلانیت و دوراندیشی جامعه ایرانی در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت سرنوشتی دیگر رقم زد. «آری» به تدبیر و امید نگذاشت که پروژه دموکراسی، پیشرفت، آزادی و امنیت پایدار ناتمام بماند. رأی چشمگیر به دکتر حسن روحانی و مشارکت معنادار مردم در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ورود به مدار دیگری از تلاش بی وقفه و امید بخش ملت ایران را به وضوح نشان میدهد. مدار نویی که در آن گفتوگو و تفاهم ملی برای غلبه بر همه مسائل و مشکلاتی که جامعه امروز ما دست به گریبان آنها است، متصور و ممکن به نظر میرسد.
@hadikhaniki
*یادداشت دکتر هادی خانیکی در روزنامه ایران (شماره ۶۵۰۲، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶)
@MostafaTajzadeh
✍هادی خانیکی*
.
✅امروز دوم خرداد است، ۲۰ سال پس از آن روزی که مشارکت هوشمندی و انتخاب مردم ، فصلی نو را در تاریخ معاصر ایران آغاز کرد. جنبش اصلاحات با پیروزی در آن روز چشمانداز جدیدی در سیاستورزی و حکمروایی گشود و فاصله میان اخلاق و سیاست، جامعه و دولت، دین و دموکراسی و آزادی و عدالت را به کمترین مقدار رساند. نامزد اصلاحطلب با سخن از جامعه مدنی و حرمت انسان به ریاست جمهوری رسید و در پایان ۸ سال دولتمردی کارنامه درخشانی از خود و خاطرهای ماندگار برای مردم از بهبود معیشت و رونق اقتصاد برجا گذشت. شگفت آنکه مردمی که درگیر با مسائل و تنگناهای اقتصادی و معیشتی بودند، به کسی رأی دادند که دغدغه نخستش آزادی و جامعه مدنی بود. اما برخلاف تصور، تجربه هشت ساله دولت اصلاحات و توفیقهای آن در اقتصاد و فرهنگ و سیاست، نشانه درستی رأی ملت شد.
✅اینک پس از دو دهه دوم خرداد ۷۶ در ۲۹ اردیبهشت ۹۶ تکرار شده است. باز هم مردم آمدند و آگاهانه به تداوم اصلاحات و اعتدال رأی دادند. حماسه اردیبهشت حماسه شور و شعور و رشد ملی بود. دو فکر، دو راه و دو سیاست در رقابتی فراگیر به میدان آمدند. در یک سو رئیس جمهوری و دولت مستقر بر صندلی اتهام نشستند و در معرض همه گونه انگ و رنگ قرار گرفتند و در سوی دیگر رقیبان با همه توان راه را بر «انقلاب طبقات فزاینده» گشودند تا بلکه جامعه یا حداقل سطوح و بخشهای بزرگی از آن را به «انقلاب سرخوردگیهای فزاینده» نزدیک کنند. اما ادراک، ظرفیت، عقلانیت و دوراندیشی جامعه ایرانی در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت سرنوشتی دیگر رقم زد. «آری» به تدبیر و امید نگذاشت که پروژه دموکراسی، پیشرفت، آزادی و امنیت پایدار ناتمام بماند. رأی چشمگیر به دکتر حسن روحانی و مشارکت معنادار مردم در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا ورود به مدار دیگری از تلاش بی وقفه و امید بخش ملت ایران را به وضوح نشان میدهد. مدار نویی که در آن گفتوگو و تفاهم ملی برای غلبه بر همه مسائل و مشکلاتی که جامعه امروز ما دست به گریبان آنها است، متصور و ممکن به نظر میرسد.
@hadikhaniki
*یادداشت دکتر هادی خانیکی در روزنامه ایران (شماره ۶۵۰۲، سهشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۶)
@MostafaTajzadeh
📝📝📝«دوم خرداد» تولد صداقت در گلدان سیاست
✍محمد سراج
⏺هیچ گفته ای تا کنون به اندازه ی این جمله ی سردار مرتضی طلایی ، فرمانده اسبق نیروی انتظامی و عضو سابق شورای شهر تهران به دلم ننشسته بود:
«انتخابات در ایران، دیگر انتخابات نیست، بلکه انتصابات سید محمد خاتمی است».
✅اگر این جمله از زبان هواداران خاتمی بود شاید اینگونه اثر گذار نمی شد. طلایی از نظامیان سابقه دار، از اصولگرایان نام آشنا و از مخالفان مشهور سید محمد خاتمی است.
✅شاید پشت این جمله سردار طلایی بتوان افسوس و حسرت را به وضوح مشاهده کرد که چرا در خیل هواداران خاتمی جای ندارد.
راستی چه شد که خاتمی بدون داشتن تریبون و روزنامه و امکانات ارتباطی آن چنانی و تعریف و تمجیدهای تلویزیونی و مجیز گویی های مداحان و صاحبان منبر، آنگونه شده که کافیست هر چهار سال تنها با یک پیام سه دقیقه ای آنهم نه در تلویزیون که در شبکه های مجازی، آرای ملتی را به سمت و سوی خاصی تغییر دهد. عجیب است که این مرد دیگر در مقابل انواع تهمتها و افتراها دارای گونه ای سپر دفاعی است که هر گونه توهین و ناسزا بدون عکس العملی از طرف ایشان، به سمت گوینده بازگشته و بر قلب خودش اصابت میکند. او کسی است که با ارائه یک لیست ساده در انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، شورای شهر و ریاست جمهوری، رقبا را کاملا مات می کند. باور کنید حداقل از این نظر ، خاتمی در کل دنیا بی همتاست. در هیچ جای دنیا، فردی را پیدا نمی کنید که با وجود حجم عظیم هجمه های تبلیغاتی علیه ایشان، بدون داشتن یک رسانه ی فراگیر و در میان محدودیت های و ممنوعیت های گوناگون اینگونه در حرکت توده های اجتماع تأثیر گذار باشد.
✅حال خاتمی تبدیل به رهبری گردیده که هر حزب و جبهه سیاسی آرزوی داشتن چنین لیدری را دارد. رهبری که مخالفانش او را در حصر ظالمانه قرار دادند تا کسی صدایش را نشنود، تصویرش را ممنوع کردند تا از ذهن مردم پاک و فراموش شود، ممنوع الخروجش کردند تا هیچ نام و نشانی از او در دنیا یافت نگردد، او را متهم به وطن فروشی کردند تا بدنامش کنند ولی امروز آنکه آزادست، خاتمی است، آنکه خوش نام است، خاتمی است ، آنکه تأثیر گذار است، خاتمی است و آنکه محبوب است، خاتمی است . در عوض آنانکه منفورند و بدنامند و در حصار خودخواهی های خود محصورند و از اینهمه تلاش مذبوحانه خسته و رنجورند دشمنان خاتمی اند.
✅دوم خرداد، سالروز طلوع گفتمان صداقت در دنیای پر از نیرنگ سیاست است و معمار این گفتمان کسی نیست جز سید محمد خاتمی.
او ثابت کرد که لزوماً برای موفقیت در عالم سیاست، نیازی به نیرنگ بازی های رایج زمانه نیست. او نشان داد که سیاستمدار راستگو و پرهیزگار موجودی افسانه و خیالی نیست. او بنیانگذار گونه ای نو از علم سیاست است که در آن با تکیه بر صداقت و گذشت و مدارا و احترام به مخالفان و حتی دشمنان، پرهیز از زیاده گویی و توهین و افترا ، می توان بر همه چیز و همه کس فائق آمد.
✅*«شاید تنها نلسون ماندلا را بتوان یک خاتمی دیگر نامید ولا غیر»*
✅دوم خرداد سالروز شکفتن گل خوشبوی صداقت و راستی در عالم هزار رنگ سیاست مبارکباد.
t.me/Beyadar
@MostafaTajzadeh
✍محمد سراج
⏺هیچ گفته ای تا کنون به اندازه ی این جمله ی سردار مرتضی طلایی ، فرمانده اسبق نیروی انتظامی و عضو سابق شورای شهر تهران به دلم ننشسته بود:
«انتخابات در ایران، دیگر انتخابات نیست، بلکه انتصابات سید محمد خاتمی است».
✅اگر این جمله از زبان هواداران خاتمی بود شاید اینگونه اثر گذار نمی شد. طلایی از نظامیان سابقه دار، از اصولگرایان نام آشنا و از مخالفان مشهور سید محمد خاتمی است.
✅شاید پشت این جمله سردار طلایی بتوان افسوس و حسرت را به وضوح مشاهده کرد که چرا در خیل هواداران خاتمی جای ندارد.
راستی چه شد که خاتمی بدون داشتن تریبون و روزنامه و امکانات ارتباطی آن چنانی و تعریف و تمجیدهای تلویزیونی و مجیز گویی های مداحان و صاحبان منبر، آنگونه شده که کافیست هر چهار سال تنها با یک پیام سه دقیقه ای آنهم نه در تلویزیون که در شبکه های مجازی، آرای ملتی را به سمت و سوی خاصی تغییر دهد. عجیب است که این مرد دیگر در مقابل انواع تهمتها و افتراها دارای گونه ای سپر دفاعی است که هر گونه توهین و ناسزا بدون عکس العملی از طرف ایشان، به سمت گوینده بازگشته و بر قلب خودش اصابت میکند. او کسی است که با ارائه یک لیست ساده در انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری، شورای شهر و ریاست جمهوری، رقبا را کاملا مات می کند. باور کنید حداقل از این نظر ، خاتمی در کل دنیا بی همتاست. در هیچ جای دنیا، فردی را پیدا نمی کنید که با وجود حجم عظیم هجمه های تبلیغاتی علیه ایشان، بدون داشتن یک رسانه ی فراگیر و در میان محدودیت های و ممنوعیت های گوناگون اینگونه در حرکت توده های اجتماع تأثیر گذار باشد.
✅حال خاتمی تبدیل به رهبری گردیده که هر حزب و جبهه سیاسی آرزوی داشتن چنین لیدری را دارد. رهبری که مخالفانش او را در حصر ظالمانه قرار دادند تا کسی صدایش را نشنود، تصویرش را ممنوع کردند تا از ذهن مردم پاک و فراموش شود، ممنوع الخروجش کردند تا هیچ نام و نشانی از او در دنیا یافت نگردد، او را متهم به وطن فروشی کردند تا بدنامش کنند ولی امروز آنکه آزادست، خاتمی است، آنکه خوش نام است، خاتمی است ، آنکه تأثیر گذار است، خاتمی است و آنکه محبوب است، خاتمی است . در عوض آنانکه منفورند و بدنامند و در حصار خودخواهی های خود محصورند و از اینهمه تلاش مذبوحانه خسته و رنجورند دشمنان خاتمی اند.
✅دوم خرداد، سالروز طلوع گفتمان صداقت در دنیای پر از نیرنگ سیاست است و معمار این گفتمان کسی نیست جز سید محمد خاتمی.
او ثابت کرد که لزوماً برای موفقیت در عالم سیاست، نیازی به نیرنگ بازی های رایج زمانه نیست. او نشان داد که سیاستمدار راستگو و پرهیزگار موجودی افسانه و خیالی نیست. او بنیانگذار گونه ای نو از علم سیاست است که در آن با تکیه بر صداقت و گذشت و مدارا و احترام به مخالفان و حتی دشمنان، پرهیز از زیاده گویی و توهین و افترا ، می توان بر همه چیز و همه کس فائق آمد.
✅*«شاید تنها نلسون ماندلا را بتوان یک خاتمی دیگر نامید ولا غیر»*
✅دوم خرداد سالروز شکفتن گل خوشبوی صداقت و راستی در عالم هزار رنگ سیاست مبارکباد.
t.me/Beyadar
@MostafaTajzadeh
Telegram
فانوس سبز
@Beyadar3
Forwarded from فرید مدرسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌞 تئوریپردازی دینی "علیرضا پناهیان" برای دیدار با تتلو و انتقاد از علما و مراجع🔺
@faridmod
@faridmod
📝📝📝ما و دوم خرداد
✍️️سهند ایرانمهر
✅دوم خرداد، براي هر نسلي از هوادارانش معنايي دارد. آنهايي كه از نسل انقلابند، آن را برگرداندن انقلاب به مسير اصلي اش مي دانستند، مسيري كه به زعم اين عده چيزي جز نوگرايي و آزاديخواهي در چارچوب انقلاب و اسلام نبوده، آن دسته از اين نسل كه جسورانه تر فكر مي كردند، دوم خرداد را يك رفرم مي دانستند، چيزي كه قرار بود" طرحي نو" باشد، روحانيون مبارز جدا افتاده از قدرت نيز كه بوقت معزولي همه "شبلي و بايزيد" شده بودند نيز در دوم خرداد، محملي براي بازگشت دوباره به قدرت مي ديدند.
✅دوم خرداد اما براي نسل من كه در مقطع ١٨ تا ٢٥ سال بوديم اولين تجربه" انتخاب جدي" بود به اين معنا كه نسل من براي اولين بار در آستانه دوراهي قرار گرفته بود كه هريك، جريان و نگاهي كاملا متمايز از هم را نمايندگي مي كردند و حالا ما بايد بين ايده " انسان محق" و " انسان مكلف" يكي را انتخاب مي كرديم. نسل من به يكباره با مفاهيم جدي و سرنوشت سازي مواجه شد و راي به ايده " انسان محق" داد، هرچند اين ايده هيچگاه از شعاع چند متري برخی واعظان دوم خردادي فراتر نرفت و درواقع دوم خرداد و خردادهای بعدی منشق از آن به دلیل مقاومت بخش محافظه کار، نه باعث تحکیم و تثبیت و تقویت نهادهای مدنی شد و نه مصونیتی قانونی به فعالین مدنی و شهروندان بخشید، دوم خرداد فقط نماد تلاشی شد برای تغییر و جرات و اراده "استفاده از حق شهروندی".
✅دوم خرداد براي نسل من معناي ديگري هم دارد، نسل من از دوم خرداد آموخت كه از ميان دو ايده 'تئوري بقا"و "تئوري تنازع "، دومي را كه تجربه هاي خونبار و ناكامي در تاريخ سياسي ايران را تجربه كرده بود كنار بگذارد و به تئوري بقا و حركت در چارچوب ساختارهاي موجود ملتزم باشد، نسل من اما در عين درك اين مفهوم فهميد در كشوري زندگي مي كند كه زاويه اي چشمگير، ميان مطالبات او و نگاه غالب وجود دارد و چون مقيد به حركت در چارچوب است هر انتخابات به مثابه شركت در جنگ نابرابري است كه شركت نكردن در آن فاجعه و شركت كردن در آن گاه قمار در فضای مه آلود و گاه، بکار گرفتن همه نیروهای حیات برای "بودن" است.
✅نسل من از دوم خرداد آموخت كه تن ندادن به خشونت و هرج و مرج تنها گريز انسان مدني آزاديخواه است. دوم خرداد نسل من را تا سالهاي سال در دوراهي" مشاركت يا عدم مشاركت" گذاشت و آنانی را که نمی خواستند تسلیم وضع موجود شوند نه فقط با اقتدارگرایان بلکه با آنانی که از تحریم می گفتند نیز ، رو در رو کرد.
✅دوم خرداد پس از خود دو معنا یافت. دوم خردادی که در سال 84 پایان یافت و دوم خردادی که تا جمعه گذشته امتداد یافته و خواهد یافت. دوم خردادی که در سال 84 تمام شد، به عمده ترین چيزهايي كه مي خواست نرسيد و آنقدر سر و يال اين شير شرزه زده شد كه در نهايت آبستن یکی از تلخ ترین دوران تاريخ اين كشور يعني دولت محمود احمدي نژاد شد با اين حال دوم خرداد آن جذابيت ها و آرمان هاي متعالي و قابل دفاعي كه بتواند از آن يك نوستالژي تمام عيار را بسازد، داشت . این خاطره چون "اراده ای معطوف به حیات" در برهه هایی که نیاز به حرکتی در جهت بهبود است، همچون کاتالیزور قدرتمند وارد عمل می شود و با مضمونی مشترک ، رنگ های متنوعی به خود می گیرد.
✅دوم خرداد البته فراز و فرودهایی داشته است و سیر تاریخ نشان داده که تحقق آرمان هایش به صبوری ، خردورزی و افق دید بلندمدت تری از آنچه پنداشته می شد نیاز دارد با این حال آنقدر اصيل است كه مبدا تاريخ همه حركت های مدنی تحول خواه بعد از خود باشد و هر مطالبه آزاديخواهانه پسيني را زير چتر خود بگيرد. دوم خرداد در برهوت اخلاقيات و سياست، چهره ها و نمادهاي قابل استناد و ارجاعي نيز برجاي گذاشته است تا در سرگرداني هاي بعد از خود نقطه اتكايي براي آناني كه هنوز دل در گرو آن دارند، باقي بماند.
#دوم_خرداد
telegram.me/sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
✍️️سهند ایرانمهر
✅دوم خرداد، براي هر نسلي از هوادارانش معنايي دارد. آنهايي كه از نسل انقلابند، آن را برگرداندن انقلاب به مسير اصلي اش مي دانستند، مسيري كه به زعم اين عده چيزي جز نوگرايي و آزاديخواهي در چارچوب انقلاب و اسلام نبوده، آن دسته از اين نسل كه جسورانه تر فكر مي كردند، دوم خرداد را يك رفرم مي دانستند، چيزي كه قرار بود" طرحي نو" باشد، روحانيون مبارز جدا افتاده از قدرت نيز كه بوقت معزولي همه "شبلي و بايزيد" شده بودند نيز در دوم خرداد، محملي براي بازگشت دوباره به قدرت مي ديدند.
✅دوم خرداد اما براي نسل من كه در مقطع ١٨ تا ٢٥ سال بوديم اولين تجربه" انتخاب جدي" بود به اين معنا كه نسل من براي اولين بار در آستانه دوراهي قرار گرفته بود كه هريك، جريان و نگاهي كاملا متمايز از هم را نمايندگي مي كردند و حالا ما بايد بين ايده " انسان محق" و " انسان مكلف" يكي را انتخاب مي كرديم. نسل من به يكباره با مفاهيم جدي و سرنوشت سازي مواجه شد و راي به ايده " انسان محق" داد، هرچند اين ايده هيچگاه از شعاع چند متري برخی واعظان دوم خردادي فراتر نرفت و درواقع دوم خرداد و خردادهای بعدی منشق از آن به دلیل مقاومت بخش محافظه کار، نه باعث تحکیم و تثبیت و تقویت نهادهای مدنی شد و نه مصونیتی قانونی به فعالین مدنی و شهروندان بخشید، دوم خرداد فقط نماد تلاشی شد برای تغییر و جرات و اراده "استفاده از حق شهروندی".
✅دوم خرداد براي نسل من معناي ديگري هم دارد، نسل من از دوم خرداد آموخت كه از ميان دو ايده 'تئوري بقا"و "تئوري تنازع "، دومي را كه تجربه هاي خونبار و ناكامي در تاريخ سياسي ايران را تجربه كرده بود كنار بگذارد و به تئوري بقا و حركت در چارچوب ساختارهاي موجود ملتزم باشد، نسل من اما در عين درك اين مفهوم فهميد در كشوري زندگي مي كند كه زاويه اي چشمگير، ميان مطالبات او و نگاه غالب وجود دارد و چون مقيد به حركت در چارچوب است هر انتخابات به مثابه شركت در جنگ نابرابري است كه شركت نكردن در آن فاجعه و شركت كردن در آن گاه قمار در فضای مه آلود و گاه، بکار گرفتن همه نیروهای حیات برای "بودن" است.
✅نسل من از دوم خرداد آموخت كه تن ندادن به خشونت و هرج و مرج تنها گريز انسان مدني آزاديخواه است. دوم خرداد نسل من را تا سالهاي سال در دوراهي" مشاركت يا عدم مشاركت" گذاشت و آنانی را که نمی خواستند تسلیم وضع موجود شوند نه فقط با اقتدارگرایان بلکه با آنانی که از تحریم می گفتند نیز ، رو در رو کرد.
✅دوم خرداد پس از خود دو معنا یافت. دوم خردادی که در سال 84 پایان یافت و دوم خردادی که تا جمعه گذشته امتداد یافته و خواهد یافت. دوم خردادی که در سال 84 تمام شد، به عمده ترین چيزهايي كه مي خواست نرسيد و آنقدر سر و يال اين شير شرزه زده شد كه در نهايت آبستن یکی از تلخ ترین دوران تاريخ اين كشور يعني دولت محمود احمدي نژاد شد با اين حال دوم خرداد آن جذابيت ها و آرمان هاي متعالي و قابل دفاعي كه بتواند از آن يك نوستالژي تمام عيار را بسازد، داشت . این خاطره چون "اراده ای معطوف به حیات" در برهه هایی که نیاز به حرکتی در جهت بهبود است، همچون کاتالیزور قدرتمند وارد عمل می شود و با مضمونی مشترک ، رنگ های متنوعی به خود می گیرد.
✅دوم خرداد البته فراز و فرودهایی داشته است و سیر تاریخ نشان داده که تحقق آرمان هایش به صبوری ، خردورزی و افق دید بلندمدت تری از آنچه پنداشته می شد نیاز دارد با این حال آنقدر اصيل است كه مبدا تاريخ همه حركت های مدنی تحول خواه بعد از خود باشد و هر مطالبه آزاديخواهانه پسيني را زير چتر خود بگيرد. دوم خرداد در برهوت اخلاقيات و سياست، چهره ها و نمادهاي قابل استناد و ارجاعي نيز برجاي گذاشته است تا در سرگرداني هاي بعد از خود نقطه اتكايي براي آناني كه هنوز دل در گرو آن دارند، باقي بماند.
#دوم_خرداد
telegram.me/sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
Telegram
سهند ایرانمهر
دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr
📝📝📝نُه دستاورد دوم خرداد
✍️️سعید حجاریان در بیستمین سالگرد دوم خرداد 1376:
💢 بخش نخست
✅ شیخ اجل سعدی علیه الرحمه در انتهای مقدمه گلستان میفرماید: «در این مدت که ما را وقت خوش بود/ ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود.» من نیز به اقتفای وی میگویم در این مدت که ما را وقت خوش بود، هزار و سیصد و هفتاد و شش بود. اما چرا میگویم که دوم خرداد 76 برای من باعث خوشنودی و خوشوقتی است؟ با اینکه از آن رخداد بیست سال میگذرد و بیش از 17 سال آن را زمینگیر بوده و عملاً در حصر خانگی به سر بردهام اما گمان دارم که دوم خرداد ارزش آن را دارد که در تاریخ سیاسی معاصر ایران بهعنوان نقطه عطفی برای تحولات بعدی، برجسته شود. من اعتقاد دارم این رخداد تاریخ جمهوری اسلامی را به بعد و قبل از خود تقسیم کرده است که ذیلاً دلایل خود را برای اثبات این مدعا ارائه میکنم تا که قبول افتد و چه در نظر آید.
1️⃣ انتخابات دوم خرداد سال 1376 اولین انتخابات رقابتی در جمهوری اسلامی بوده است. تا پیش از آن، انتخابات بیشتر جنبه مشارکتی داشت یعنی تلاش بر این بود که مردم هر چه بیشتر به پای صندوقهای رأی بروند و در صحنه حضور داشته باشند. اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری با حذف جلالالدین فارسی عملاً از رقابت تهی شد و آمدن حسن حبیبی بهعنوان کاندیدای ذخیره حزب جمهوری نیز نتوانست این ضعف را مرتفع کند و فقط در محدوده استان کرمان بود که اندک رقابتی میان دریادار مدنی و بنیصدر در گرفت اما به هر صورت رقابت ملی نشد. در آن دوره، بنیصدر از نردبان مشروعیت امام بالا رفت و نزدیک به یازده میلیون رای کسب کرد و هنگامی که امام این نردبان را از زیر پایش کشید، بهسادگی رفتن یک کدخدا از ده از ایران رفت. از آن پس دیگر رقابتی ندیدیم و حتی در بعضی ادوار رقبای کاندیدای اصلی، علناً از وی حمایت کرده و پول تبلیغاتشان را نیز از وی میستاندند. در انتخابات دوره ششم هم رقابتی میان آیتالله هاشمی و احمد توکلی در گرفت ولی باز هم رقابت ملی نشد؛ توکلی با شعار تغییر به صحنه آمد و توانست رای اکثریت مناطق کردنشین را به خود اختصاص دهد و این در حالی بود که در شهر خودش (بهشهر)، همچون دیگر شهرها عرصه را به رقیب واگذار کرد. ولی انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری نقطه انقطاع این روند است، بهنحوی که رقابتی کامل در سطح ملی را شاهد هستیم و همین رقابت بود که افزایش مشارکت را در پی داشت. فیالواقع اگر بنا بود کار به روال سابق پیش برود مشارکت میل به نزول داشت اما رقابتی شدن باعث شد که مشارکت نیز بالا رود؛ این روند در ادوار بعد نیز ادامه یافت و رقابت در عرصه انتخابات ایران نهادینه شد و از این روست که میگویم دوم خرداد 76 خط فاصلی میان ماقبل و بعدش کشیده است.
2️⃣ در انتخابات دوم خرداد همه ارگانهای رسمی عملاً سمت یکی از کاندیداها ایستادند که با تورق جراید وقت و غور در آرشیو صداوسیما میتوان جزئیات آن را مشاهده کرد. ولی نکته آنجا بود که مردم با مشاهده همه آن موارد، طرف دیگر ایستادند و رای به خاتمی دادند و قدرت دوگانه (dual power) در ایران را کلید زدند؛ روندی که در ادوار بعد نیز تداوم یافت. البته من احتمال میدهم که رقیب آقای خاتمی شخصاً راضی به این همه حمایت نبود چرا که وی به طور غریزی احساس کرده بود که این همه حمایتِ بیجا به ضررش تمام خواهد شد.
3️⃣ دوم خرداد یک نوع گذار بود؛ گذار از گفتمان خط دهه اول انقلاب به گفتمان اصلاحات. به بیان بهتر، نیروهای خط امامی در مقابل موج توفنده مردم نگاهی دوباره به آثار امام کردند و قرائت جدیدی از امام به دست دادند که با گفتمانی که بعداً به «اصلاحات» مشهور شد، انطباق بیشتری داشت. فیالواقع در خرداد 76 نوعی چرخش گفتمانی رخ داد که اکنون که به قفا مینگرم، میتوانم بگویم اکثر نیروهای سیاسی ناچار شدند در داخل میدان گفتمانی جدید بازی کنند. این چرخش و مصادیق آن بهوضوح در ادبیات و کنشهای نیروهای جناح راست قابل مشاهده است چنانکه میبینیم برخی اصطلاحات و مفاهیم مانند مردمسالاری و... به گفتههای آنان ورود کرد و برخی نیروهای عملگرا که مرزبندی مشخصی با هنر و سبک زندگی نوین داشتند عطای جزمگرایی را به لقایش بخشیدند و وارد وادی هنر و فیلمسازی شدند.
4️⃣ هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری فراتر از یک انتخاب معمولی بود بهطوری که رهبری نیز آن را حماسه نامید و این امر دلیلی نداشت جز جنبشی شدن انتخابات. فیالواقع از دو خرداد جز دولتی رسمی، یک جنبش اجتماعی متولد شد؛ جنبشی رنگارنگ که در آن زنان، دانشجویان، فعالان مدنی، روزنامه نگاران و... پیشتاز بودند که این الگو نیز در ادوار بعد به سیاقی دیگر تکرار شد. انتخابات 84 جنبش تهیدستان-شهری، انتخابات 88 جنبش سبز و انتخابات 92 جنبش مدنی.
📣 کانال «ورای حد تقریر»
@vht2017
@MostafaTajzadeh
✍️️سعید حجاریان در بیستمین سالگرد دوم خرداد 1376:
💢 بخش نخست
✅ شیخ اجل سعدی علیه الرحمه در انتهای مقدمه گلستان میفرماید: «در این مدت که ما را وقت خوش بود/ ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود.» من نیز به اقتفای وی میگویم در این مدت که ما را وقت خوش بود، هزار و سیصد و هفتاد و شش بود. اما چرا میگویم که دوم خرداد 76 برای من باعث خوشنودی و خوشوقتی است؟ با اینکه از آن رخداد بیست سال میگذرد و بیش از 17 سال آن را زمینگیر بوده و عملاً در حصر خانگی به سر بردهام اما گمان دارم که دوم خرداد ارزش آن را دارد که در تاریخ سیاسی معاصر ایران بهعنوان نقطه عطفی برای تحولات بعدی، برجسته شود. من اعتقاد دارم این رخداد تاریخ جمهوری اسلامی را به بعد و قبل از خود تقسیم کرده است که ذیلاً دلایل خود را برای اثبات این مدعا ارائه میکنم تا که قبول افتد و چه در نظر آید.
1️⃣ انتخابات دوم خرداد سال 1376 اولین انتخابات رقابتی در جمهوری اسلامی بوده است. تا پیش از آن، انتخابات بیشتر جنبه مشارکتی داشت یعنی تلاش بر این بود که مردم هر چه بیشتر به پای صندوقهای رأی بروند و در صحنه حضور داشته باشند. اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری با حذف جلالالدین فارسی عملاً از رقابت تهی شد و آمدن حسن حبیبی بهعنوان کاندیدای ذخیره حزب جمهوری نیز نتوانست این ضعف را مرتفع کند و فقط در محدوده استان کرمان بود که اندک رقابتی میان دریادار مدنی و بنیصدر در گرفت اما به هر صورت رقابت ملی نشد. در آن دوره، بنیصدر از نردبان مشروعیت امام بالا رفت و نزدیک به یازده میلیون رای کسب کرد و هنگامی که امام این نردبان را از زیر پایش کشید، بهسادگی رفتن یک کدخدا از ده از ایران رفت. از آن پس دیگر رقابتی ندیدیم و حتی در بعضی ادوار رقبای کاندیدای اصلی، علناً از وی حمایت کرده و پول تبلیغاتشان را نیز از وی میستاندند. در انتخابات دوره ششم هم رقابتی میان آیتالله هاشمی و احمد توکلی در گرفت ولی باز هم رقابت ملی نشد؛ توکلی با شعار تغییر به صحنه آمد و توانست رای اکثریت مناطق کردنشین را به خود اختصاص دهد و این در حالی بود که در شهر خودش (بهشهر)، همچون دیگر شهرها عرصه را به رقیب واگذار کرد. ولی انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری نقطه انقطاع این روند است، بهنحوی که رقابتی کامل در سطح ملی را شاهد هستیم و همین رقابت بود که افزایش مشارکت را در پی داشت. فیالواقع اگر بنا بود کار به روال سابق پیش برود مشارکت میل به نزول داشت اما رقابتی شدن باعث شد که مشارکت نیز بالا رود؛ این روند در ادوار بعد نیز ادامه یافت و رقابت در عرصه انتخابات ایران نهادینه شد و از این روست که میگویم دوم خرداد 76 خط فاصلی میان ماقبل و بعدش کشیده است.
2️⃣ در انتخابات دوم خرداد همه ارگانهای رسمی عملاً سمت یکی از کاندیداها ایستادند که با تورق جراید وقت و غور در آرشیو صداوسیما میتوان جزئیات آن را مشاهده کرد. ولی نکته آنجا بود که مردم با مشاهده همه آن موارد، طرف دیگر ایستادند و رای به خاتمی دادند و قدرت دوگانه (dual power) در ایران را کلید زدند؛ روندی که در ادوار بعد نیز تداوم یافت. البته من احتمال میدهم که رقیب آقای خاتمی شخصاً راضی به این همه حمایت نبود چرا که وی به طور غریزی احساس کرده بود که این همه حمایتِ بیجا به ضررش تمام خواهد شد.
3️⃣ دوم خرداد یک نوع گذار بود؛ گذار از گفتمان خط دهه اول انقلاب به گفتمان اصلاحات. به بیان بهتر، نیروهای خط امامی در مقابل موج توفنده مردم نگاهی دوباره به آثار امام کردند و قرائت جدیدی از امام به دست دادند که با گفتمانی که بعداً به «اصلاحات» مشهور شد، انطباق بیشتری داشت. فیالواقع در خرداد 76 نوعی چرخش گفتمانی رخ داد که اکنون که به قفا مینگرم، میتوانم بگویم اکثر نیروهای سیاسی ناچار شدند در داخل میدان گفتمانی جدید بازی کنند. این چرخش و مصادیق آن بهوضوح در ادبیات و کنشهای نیروهای جناح راست قابل مشاهده است چنانکه میبینیم برخی اصطلاحات و مفاهیم مانند مردمسالاری و... به گفتههای آنان ورود کرد و برخی نیروهای عملگرا که مرزبندی مشخصی با هنر و سبک زندگی نوین داشتند عطای جزمگرایی را به لقایش بخشیدند و وارد وادی هنر و فیلمسازی شدند.
4️⃣ هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری فراتر از یک انتخاب معمولی بود بهطوری که رهبری نیز آن را حماسه نامید و این امر دلیلی نداشت جز جنبشی شدن انتخابات. فیالواقع از دو خرداد جز دولتی رسمی، یک جنبش اجتماعی متولد شد؛ جنبشی رنگارنگ که در آن زنان، دانشجویان، فعالان مدنی، روزنامه نگاران و... پیشتاز بودند که این الگو نیز در ادوار بعد به سیاقی دیگر تکرار شد. انتخابات 84 جنبش تهیدستان-شهری، انتخابات 88 جنبش سبز و انتخابات 92 جنبش مدنی.
📣 کانال «ورای حد تقریر»
@vht2017
@MostafaTajzadeh
فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
📝📝📝نُه دستاورد دوم خرداد ✍️️سعید حجاریان در بیستمین سالگرد دوم خرداد 1376: 💢 بخش نخست ✅ شیخ اجل سعدی علیه الرحمه در انتهای مقدمه گلستان میفرماید: «در این مدت که ما را وقت خوش بود/ ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود.» من نیز به اقتفای وی میگویم در این مدت که…
📝📝📝نُه دستاورد دوم خرداد
✍️️سعید حجاریان در بیستمین سالگرد دوم خرداد 1376:
💢 بخش دوم
5️⃣ از دیگر دستاوردهای دو خرداد 76، تقدم آزادی بر نان بود. چنانکه میدانیم رییس دولت اصلاحات وعده دگرگونی اقتصاد را نداد و از توسعه سیاسی سخن گفت و مردم نیز وعدههای سیاسی او را خریدند و دریافتند مادامی که مسأله سیاست رفع نشود، دغدغه نان برطرف نمیشود. آن زمان برای پروژه سازندگی عاقبت خوشی پیشبینی نمیشد و سرانجام آن در هالهای از ابهام قرار داشت و به همین دلیل هم بود که تعدیل جای خود را به تثبیت داده بود. پروژه خاتمی بهمعنای عبور از پروژه هاشمی نبود چرا که او نیرویی ایجاد کرد و پروژه هاشمی را به نحو دیگری به جریان انداخت. خاتمی در واقع وارث دو رفرم بود؛ رفرمِ دینیِ و رفرمِ اقتصادیِ و او با سخن از رفرم سیاسی هر دو اینها را زنده کرد.
6️⃣ رییسجمهور برآمده از دوم خرداد، چه در ایام تبلیغات و چه در ایام ریاستجمهوریاش دوگانههایی چون فقیر/غنی، شیعه/سنی و... را کنار گذاشت و از کرامت و حرمت شهروند سخن گفت. مقولهای که در ادوار قبل کمرنگ بود و از دل همین سنخ موضوعات بحث ضرورت گفتوگو به میان آمد که ماحصل آن در داخل شکل گرفتن الگوی شهروند پرسشگر/دولت پاسخگو و در خارج گفتوگوی تمدنها بود.
7️⃣ انتخابات دوم خرداد 76، نقطه فصل تحریم و بیتفاوتی نسبت به صندوق رأی بود. در بررسی آمار ادوار ششگانه پیش از دوم خرداد با جمعیتی از تحریمیهای مواجه میشویم که خاتمی با حضورش آنان را با صندوق آشتی داد. البته این عمل به مذاق دشمنان جمهوری اسلامی خوش نیامد. گروههک هایی همچون منافقین(مجاهدین خلق) معتقد بودند روند بیتفاوتی به انتخابات، جمهوری اسلامی را به سراشیبی سقوط میکشاند ولی دوم خرداد خط بطلان بر این گونه تحلیلها کشید و به همین علت هم بود که مسعود رجوی رهبر این گروه برای نخستین مرتبه، از «فتنه خاتمی» سخن گفت که دوام جمهوری اسلامی را تضمین کرده است.
8️⃣ یکی دیگر از نتایج دوم خرداد، تغییر در گروههای مرجع بود. تا پیش از آن مقطع، مراجع و ائمهجمعه بهعنوان گروههای مرجع جامعه شناخته میشدند ولی از آن تاریخ به بعد هنرمندان، فیلمسازان و روزنامهنگاران نیز بهجد پای به عرصه اجتماع گذاشتند چنانکه میبینیم در انتخابات مجلس ششم لیست روزنامهنگاران تهران منتشر میشود و به مجلس هم راه پیدا میکند. این روند تا به امروز ادامه داشته و شاهد هستیم که اجزای گروههای مرجع جدید هریک در قامت کنشگر سیاسی-اجتماعی به صحنه ورود میکنند و به سهم خود بر فضا تأثیر میگذارند. البته دو گروه مرجع پیشین و پسین تفاوتهایی نیز دارند که مهمترین آنها را میتوان با «گذار از تکلیف به حق» توضیح داد. سنتیها، تکلیفمدار بوده و هستند و همواره مومنین را به رای دادن و حضور مناسکی دعوت کرده و میکنند ولی مدرنها، حقمدار بوده و هستند و حقوق شهروندی را ملاک و مبنای کنشهایشان قرار داده و میدهند و از حضور مشروط سخن گفته و میگویند.
9️⃣ آخرین دستاورد دوم خرداد صحه گذاشتن بر این گزاره بود که «انتخابات در این همواره قطبی است و خط سومی وجود ندارد.» همانطور که میدانیم در تاریخ سیاسی ایران همواره گروههایی حضور داشتند که میخواستند با سخن و طرح نو خود را بهعنوان جریان سوم معرفی کنند. این طرز تفکر در ابتدای انقلاب نیز نمایندگانی داشت بهنحوی که میخواستند در میان دوگانه لیبرال/مکتبی نقشآفرینی کنند. مصداق این سنخ جریانات در دوم خرداد «جمعیت دفاع از ارزشها» بود که پیش از انتخابات شکل گرفت و پس از شکست دود شد و به هوا رفت و بدین ترتیب باز هم ثابت شد که خط سه جایی در ایران ندارد چنانکه یکی از چهرههای اصولگرایان نیز گفته بود: «اگر میخواهید از گلوله خوردن مصون بمانید، هیچ گاه روی یال کوه راه نروید.»
📣 کانال «ورای حد تقریر»
@vht2017
@MostafaTajzadeh
✍️️سعید حجاریان در بیستمین سالگرد دوم خرداد 1376:
💢 بخش دوم
5️⃣ از دیگر دستاوردهای دو خرداد 76، تقدم آزادی بر نان بود. چنانکه میدانیم رییس دولت اصلاحات وعده دگرگونی اقتصاد را نداد و از توسعه سیاسی سخن گفت و مردم نیز وعدههای سیاسی او را خریدند و دریافتند مادامی که مسأله سیاست رفع نشود، دغدغه نان برطرف نمیشود. آن زمان برای پروژه سازندگی عاقبت خوشی پیشبینی نمیشد و سرانجام آن در هالهای از ابهام قرار داشت و به همین دلیل هم بود که تعدیل جای خود را به تثبیت داده بود. پروژه خاتمی بهمعنای عبور از پروژه هاشمی نبود چرا که او نیرویی ایجاد کرد و پروژه هاشمی را به نحو دیگری به جریان انداخت. خاتمی در واقع وارث دو رفرم بود؛ رفرمِ دینیِ و رفرمِ اقتصادیِ و او با سخن از رفرم سیاسی هر دو اینها را زنده کرد.
6️⃣ رییسجمهور برآمده از دوم خرداد، چه در ایام تبلیغات و چه در ایام ریاستجمهوریاش دوگانههایی چون فقیر/غنی، شیعه/سنی و... را کنار گذاشت و از کرامت و حرمت شهروند سخن گفت. مقولهای که در ادوار قبل کمرنگ بود و از دل همین سنخ موضوعات بحث ضرورت گفتوگو به میان آمد که ماحصل آن در داخل شکل گرفتن الگوی شهروند پرسشگر/دولت پاسخگو و در خارج گفتوگوی تمدنها بود.
7️⃣ انتخابات دوم خرداد 76، نقطه فصل تحریم و بیتفاوتی نسبت به صندوق رأی بود. در بررسی آمار ادوار ششگانه پیش از دوم خرداد با جمعیتی از تحریمیهای مواجه میشویم که خاتمی با حضورش آنان را با صندوق آشتی داد. البته این عمل به مذاق دشمنان جمهوری اسلامی خوش نیامد. گروههک هایی همچون منافقین(مجاهدین خلق) معتقد بودند روند بیتفاوتی به انتخابات، جمهوری اسلامی را به سراشیبی سقوط میکشاند ولی دوم خرداد خط بطلان بر این گونه تحلیلها کشید و به همین علت هم بود که مسعود رجوی رهبر این گروه برای نخستین مرتبه، از «فتنه خاتمی» سخن گفت که دوام جمهوری اسلامی را تضمین کرده است.
8️⃣ یکی دیگر از نتایج دوم خرداد، تغییر در گروههای مرجع بود. تا پیش از آن مقطع، مراجع و ائمهجمعه بهعنوان گروههای مرجع جامعه شناخته میشدند ولی از آن تاریخ به بعد هنرمندان، فیلمسازان و روزنامهنگاران نیز بهجد پای به عرصه اجتماع گذاشتند چنانکه میبینیم در انتخابات مجلس ششم لیست روزنامهنگاران تهران منتشر میشود و به مجلس هم راه پیدا میکند. این روند تا به امروز ادامه داشته و شاهد هستیم که اجزای گروههای مرجع جدید هریک در قامت کنشگر سیاسی-اجتماعی به صحنه ورود میکنند و به سهم خود بر فضا تأثیر میگذارند. البته دو گروه مرجع پیشین و پسین تفاوتهایی نیز دارند که مهمترین آنها را میتوان با «گذار از تکلیف به حق» توضیح داد. سنتیها، تکلیفمدار بوده و هستند و همواره مومنین را به رای دادن و حضور مناسکی دعوت کرده و میکنند ولی مدرنها، حقمدار بوده و هستند و حقوق شهروندی را ملاک و مبنای کنشهایشان قرار داده و میدهند و از حضور مشروط سخن گفته و میگویند.
9️⃣ آخرین دستاورد دوم خرداد صحه گذاشتن بر این گزاره بود که «انتخابات در این همواره قطبی است و خط سومی وجود ندارد.» همانطور که میدانیم در تاریخ سیاسی ایران همواره گروههایی حضور داشتند که میخواستند با سخن و طرح نو خود را بهعنوان جریان سوم معرفی کنند. این طرز تفکر در ابتدای انقلاب نیز نمایندگانی داشت بهنحوی که میخواستند در میان دوگانه لیبرال/مکتبی نقشآفرینی کنند. مصداق این سنخ جریانات در دوم خرداد «جمعیت دفاع از ارزشها» بود که پیش از انتخابات شکل گرفت و پس از شکست دود شد و به هوا رفت و بدین ترتیب باز هم ثابت شد که خط سه جایی در ایران ندارد چنانکه یکی از چهرههای اصولگرایان نیز گفته بود: «اگر میخواهید از گلوله خوردن مصون بمانید، هیچ گاه روی یال کوه راه نروید.»
📣 کانال «ورای حد تقریر»
@vht2017
@MostafaTajzadeh
بیستمین سالگرد آن روز
که هر چه از تقویم خطاش زدند
برگههای تقویم را سبزتر کرد
گرامیباد.
#دوم_خرداد
@telepedram
@MostafaTajzadeh
که هر چه از تقویم خطاش زدند
برگههای تقویم را سبزتر کرد
گرامیباد.
#دوم_خرداد
@telepedram
@MostafaTajzadeh
📝📝📝انتخابات تمام شد، تورنمنت ها آغاز شد
✍️️علی اصغر عزیزیان
به نام خدا
ازابتدای انقلاب تا کنون به امید تحقق جامعه ایدهآل و تدارک فردایی بهتر برای خود و فرزندان و مردم جامعهام ؛ درتمامی صحنههای انتخاباتها بصورت فعال مشارکت و جهت ترغیب دیگران به شرکت درانتخاباتها نیز تلاش نمودهام، ولیکن با توجه به تجربیات کسب شده دراین چند دهه اخیرعمرم به این نتیجه رسیدهام که باید آرزو نمایم چند روز بعد ازاعلام نتایج انتخابات و برگزاری جشن و سرور و شادمانی ناشی از آن هرگز شاهد طلوع صبحی دگر نباشم.
چون طبق عرف و روال چند دهه اخیر پس ازهرانتخابات و برگزاری جشن های پیروزی توسط کاندیدای پیروز، بدون اینکه اجازه داده شود، مردم طعم حقیقی پیروزی را بچشند، بجای قدردانی از مشارکت مردم در انتخابات ، تورنمنت های مختلف برای اعمال سیاستهای فقیرتر نمودن فقرا و قویتر شدن غارتگران و یقه سفیدان آغاز میشود. در چند دهه اخیر وقتی انتخاباتی به سرانجام میرسد، مسئولین تصور میکنند، تا انتخابات بعدی نیازی به حضور مردم درصحنه ندارند.
به همین منظور گروههای پیروز و شکست خورده انتخابات تواما هر کدام به نحوی ودرحد توان و امکانات و قدرت دراختیار خود سوت آغاز مسابقات افزایش قیمتها وتهیه وتدوین روش ها وبهانههای مناسب برای تخلیه جیب مردم را مینوازند، و معمولاً شهرداری و شورای شهر تهران با افزایش نرخ کرایه سیستمهای حمل ونقل عمومی مانند مترو، اتوبوس و تاکسیها و ... به عنوان پیشقراول ؛ تورنمنتها را آغازمینماید، تا بهانههای مورد لزوم برای افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات ، مسکن و اجاره بهای آن، آب، برق، تلفن، گاز، لبنیات و.... مهیا گردد.
البته این روش تقریبا با کمی تفاوت پس ازتمامی انتخاباتها از دوران جنگ تحمیلی تا کنون وجود داشته ودارد، یعنی همه نهادها وارگانهای کشور و صاحب منصبان ، قدرتمندان ، یقه سفیدان از طیفها و گروه ها و احزاب مختلف ؛ در راستای زراندوزی و کسب درآمد و تخلیه جیب فقرا به هر طریق ممکن ، گوی سبقت را ازهمدیگر ربودهاند. بطوریکه در اکثر مواقع درطول یکسال چندین مرحله در مقاطع زمانی مختلف درزیر بار فشار ناشی از افزایش قیمتها و هزینههای تحمیلی کمر فقرا خم وبعضا شکسته میشود. و غارتگرانی که شعارهای وای اسلاما و وای عدالت آنها گوش فلک را کر نموده از شنیدن صدای شکسته شدن استخوانهای کمر فقرا لذت می برند.
واضح و مبرهن است که این تورنمنتها و این سبک افزایش قیمتها وتحمیل هزینهها به بهانههای مختلف و گسترش فقر و اشاعه زراندوزی و تجمل پرستی و کاخنشینی غارتگران درجامعه به یک فرهنگ و هدف نهایی صاحب منصبان تبدیل شده است.
شنیدهام که درگذشته یک سیاستمدار کهنه کار گفته بود، اگر می خواهی بر مردمی با خصوصیات مردم ایران تسلط داشته باشی باید سعی کنی آنها را فقیرنگهداری ، که به نظرم علت آن ویژگی خاص آبروداری و مسئولیت پذیری ایرانیان در خصوص تامین نیازهای مادی خانواده میباشد، وقتی شخصی محتاج و نیازمند باشند برای حفظ آبرو در نزد خانواده ، مانند بردهها هر سختی را تحمل نموده و بدون چون و چرا مطیع اوامر وفرمان برده داران و صاحبان قدرت خواهد بود،
اکنون دراین چنددهه اخیر به عینه میبینم، که چگونه با بهره برداری از ضعف عملکرد سیستم های آگاه کننده و کنترل و نظارت و قضاوت کننده جامعه ؛ درقالب شعارهای حمایت ازمظلومان و محرومان و فقرا ، تفکر آن سیاستمدار درجامعه ما تحقق یافته ، بطوریکه ضرب المثل " دوستی دوستی میکنند، پوستی" تداعی میگردد.
واقعا باید متاسف بود برای صاحب منصبان غارتگر و یقه سفیدان یعنی مهمترین عاملین فقر وبدبختی مردم که هنوز نفهمیدهاند، ضرروزیانهای ناشی ازفقیرتر نمودن فقرا و قویتر شدن قدرت مادی صاحب منصبان ، قدرتمندان ، برده داران ( مانند: پیمانکاران نیروی انسانی )؛ که با اعمال سیاستهای مربوط به افزایش قیمتها ، تعطیلی صنایع و نابودی فعالیتهای تولیدی کشاورزی ، بیکاری نیروی انسانی ، گسترش نزول خواری و... انجام میشود، چه نقش موثری درافزایش جرم و جنایت و ایجاد ناامنی درجامعه حتی برای خود آنها وخانواده اشان ، بالمآل موجب گسترش حجم سیستم قضائی و زندانهای کشورو ... و هزینههای مربوطه گردیده، که در شأن یک نظام اسلامی شیعه نبوده و نمیباشد.
بله مشاهده فقیرترشدن فقرا وغنی ترشدن قدرتمندان و زر پرستان درجامعهای اسلامی با شعارهای عدالتخواهی اسلامی خصوصا ایام پس از انتخابات بسی دشوار وسخت و ملال انگیز است،
بنابراین برای اینکه این صحنههای زجرآور مشاهده نگردد. آرزو میکنم که دیگر صبح آغازین فقر و بدبختی بیشتر؛ طلوع نکند، و اگر طلوع نمود، آخرین طلوع از زندگی من باشد ، چرا که زندگی در چنین جامعهای نه تنها هیچ لذت و ارزشی ندارد، بلکه زجرآور و دشوار است؛
پس : مکن ای صبح طلوع،
اول خرداد 96
@MostafaTajzadeh
✍️️علی اصغر عزیزیان
به نام خدا
ازابتدای انقلاب تا کنون به امید تحقق جامعه ایدهآل و تدارک فردایی بهتر برای خود و فرزندان و مردم جامعهام ؛ درتمامی صحنههای انتخاباتها بصورت فعال مشارکت و جهت ترغیب دیگران به شرکت درانتخاباتها نیز تلاش نمودهام، ولیکن با توجه به تجربیات کسب شده دراین چند دهه اخیرعمرم به این نتیجه رسیدهام که باید آرزو نمایم چند روز بعد ازاعلام نتایج انتخابات و برگزاری جشن و سرور و شادمانی ناشی از آن هرگز شاهد طلوع صبحی دگر نباشم.
چون طبق عرف و روال چند دهه اخیر پس ازهرانتخابات و برگزاری جشن های پیروزی توسط کاندیدای پیروز، بدون اینکه اجازه داده شود، مردم طعم حقیقی پیروزی را بچشند، بجای قدردانی از مشارکت مردم در انتخابات ، تورنمنت های مختلف برای اعمال سیاستهای فقیرتر نمودن فقرا و قویتر شدن غارتگران و یقه سفیدان آغاز میشود. در چند دهه اخیر وقتی انتخاباتی به سرانجام میرسد، مسئولین تصور میکنند، تا انتخابات بعدی نیازی به حضور مردم درصحنه ندارند.
به همین منظور گروههای پیروز و شکست خورده انتخابات تواما هر کدام به نحوی ودرحد توان و امکانات و قدرت دراختیار خود سوت آغاز مسابقات افزایش قیمتها وتهیه وتدوین روش ها وبهانههای مناسب برای تخلیه جیب مردم را مینوازند، و معمولاً شهرداری و شورای شهر تهران با افزایش نرخ کرایه سیستمهای حمل ونقل عمومی مانند مترو، اتوبوس و تاکسیها و ... به عنوان پیشقراول ؛ تورنمنتها را آغازمینماید، تا بهانههای مورد لزوم برای افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات ، مسکن و اجاره بهای آن، آب، برق، تلفن، گاز، لبنیات و.... مهیا گردد.
البته این روش تقریبا با کمی تفاوت پس ازتمامی انتخاباتها از دوران جنگ تحمیلی تا کنون وجود داشته ودارد، یعنی همه نهادها وارگانهای کشور و صاحب منصبان ، قدرتمندان ، یقه سفیدان از طیفها و گروه ها و احزاب مختلف ؛ در راستای زراندوزی و کسب درآمد و تخلیه جیب فقرا به هر طریق ممکن ، گوی سبقت را ازهمدیگر ربودهاند. بطوریکه در اکثر مواقع درطول یکسال چندین مرحله در مقاطع زمانی مختلف درزیر بار فشار ناشی از افزایش قیمتها و هزینههای تحمیلی کمر فقرا خم وبعضا شکسته میشود. و غارتگرانی که شعارهای وای اسلاما و وای عدالت آنها گوش فلک را کر نموده از شنیدن صدای شکسته شدن استخوانهای کمر فقرا لذت می برند.
واضح و مبرهن است که این تورنمنتها و این سبک افزایش قیمتها وتحمیل هزینهها به بهانههای مختلف و گسترش فقر و اشاعه زراندوزی و تجمل پرستی و کاخنشینی غارتگران درجامعه به یک فرهنگ و هدف نهایی صاحب منصبان تبدیل شده است.
شنیدهام که درگذشته یک سیاستمدار کهنه کار گفته بود، اگر می خواهی بر مردمی با خصوصیات مردم ایران تسلط داشته باشی باید سعی کنی آنها را فقیرنگهداری ، که به نظرم علت آن ویژگی خاص آبروداری و مسئولیت پذیری ایرانیان در خصوص تامین نیازهای مادی خانواده میباشد، وقتی شخصی محتاج و نیازمند باشند برای حفظ آبرو در نزد خانواده ، مانند بردهها هر سختی را تحمل نموده و بدون چون و چرا مطیع اوامر وفرمان برده داران و صاحبان قدرت خواهد بود،
اکنون دراین چنددهه اخیر به عینه میبینم، که چگونه با بهره برداری از ضعف عملکرد سیستم های آگاه کننده و کنترل و نظارت و قضاوت کننده جامعه ؛ درقالب شعارهای حمایت ازمظلومان و محرومان و فقرا ، تفکر آن سیاستمدار درجامعه ما تحقق یافته ، بطوریکه ضرب المثل " دوستی دوستی میکنند، پوستی" تداعی میگردد.
واقعا باید متاسف بود برای صاحب منصبان غارتگر و یقه سفیدان یعنی مهمترین عاملین فقر وبدبختی مردم که هنوز نفهمیدهاند، ضرروزیانهای ناشی ازفقیرتر نمودن فقرا و قویتر شدن قدرت مادی صاحب منصبان ، قدرتمندان ، برده داران ( مانند: پیمانکاران نیروی انسانی )؛ که با اعمال سیاستهای مربوط به افزایش قیمتها ، تعطیلی صنایع و نابودی فعالیتهای تولیدی کشاورزی ، بیکاری نیروی انسانی ، گسترش نزول خواری و... انجام میشود، چه نقش موثری درافزایش جرم و جنایت و ایجاد ناامنی درجامعه حتی برای خود آنها وخانواده اشان ، بالمآل موجب گسترش حجم سیستم قضائی و زندانهای کشورو ... و هزینههای مربوطه گردیده، که در شأن یک نظام اسلامی شیعه نبوده و نمیباشد.
بله مشاهده فقیرترشدن فقرا وغنی ترشدن قدرتمندان و زر پرستان درجامعهای اسلامی با شعارهای عدالتخواهی اسلامی خصوصا ایام پس از انتخابات بسی دشوار وسخت و ملال انگیز است،
بنابراین برای اینکه این صحنههای زجرآور مشاهده نگردد. آرزو میکنم که دیگر صبح آغازین فقر و بدبختی بیشتر؛ طلوع نکند، و اگر طلوع نمود، آخرین طلوع از زندگی من باشد ، چرا که زندگی در چنین جامعهای نه تنها هیچ لذت و ارزشی ندارد، بلکه زجرآور و دشوار است؛
پس : مکن ای صبح طلوع،
اول خرداد 96
@MostafaTajzadeh
📝📝📝بیست و چهار ساعت بیداری
✍️سوسن شریعتی
✅فرداهای انتخابات هم که معلوم نباشد این بیست و چهار ساعت های قبل از انتخابات غنیمت معلومی است.
✅بیست و چهار ساعت هایی که خروج جامعه محجوب ما از پشت پرده است، از آه های در سینه مانده تا رازهای سر به مهری که به میدان می آیند. بغض ها فرو می شکنند، زمزمه ها می شوند صدا، آرزوها می شوند مطالبه و به گوش ها می رسند. به گوش دیگران و به گوش از ما بهتران . هم ما می فهمیم که همه را به کیش خود نپنداریم و هم آنها می فهمند که چه دل های پری!دور می شود دور آحاد...از همه نوع، از همه رنگ. همه مجبور می شویم سر کنیم با این همه رنگ، با این همه صوت. عادت های بدِ "خود-اکثریت پنداری"چهار ساله را برای لحظاتی –حتی از سر اجبار- به کناری می گذاریم و شهر می شود شهر فرنگ. بی نام و نشان ها قهرمان این روزهای آخرند.همه آنهایی که طی سال ها و یا چهار سال، موضوع مطالعات علمی-پژوهشی هستند تا بالاخره معلوم شود سلیقه شان چیست، نظر دارند یا نه، دین دارند یا عبور کرده اند، غربی شده اند یا دل به سنت داده اند، نوستالژیک اند یا غریب نواز، وفادارند یا فراموش کار، رعیت اند یا شهروند، سرسپرده اند یا عاصی، ناگهان خود را به تمامی بر ملا می کنند. به حشر می ماند. این ناگهان ها موقت هم که باشند نشانه که هستند. پر از غیر مترقبه: درست وقتی مطمئن شدی که ملتی هستیم فراموشکار، حشر خاطرات را میبینی و دیروز های فراموش شده را که بر سر زبان هاست. تا می آیی فتوا دهی بر گسست کلیشه هایی چون سنتی – امروزی/ روحانی –مکلا/ دین و دنیا/ شمال و جنوب/....صفوف در هم ریخته سلایق را می بینی و جا به جا شدن موقعیت ها را: سنتی را می بینی که تتلو گوش می دهد و تکنو می رقصد و مدرن را که گوش به شجریان سپرده است؛ سیاستمداران در قدرت در هیئت مخالف ظاهر می شوند و خط سوم و بر عکس اپوزیسیون، دلواپس امنیت و ثبات می شود. اهل آخرت معلوم می شود که دنیا را چسبیده و کوخ نشینی که کاخ ها درو کرده است....
✅بیست و چهار ساعت هایی که "من" ها با فتح خیابان ها می شوند "ما" . احساس تعلق به چیزی، به کسی، به جمعی . خروج از تنهایی است و بی کسی و تجربه موقت کسی بودن. چه آن حاشیه نشینی که ناگهان می افتد بر سر زبان ها و می شود عزیز کرده همه آن هایی که او را به حاشیه رانده بوده اند و چه آن جوانی که از فردای انتخابات می شود سوژه گشت ارشاد. زنان با پوشش های گوناگون به چشم ها می آیند و می بینی که برای به دست آوردن دلشان دیگر شرط و شروطی نیست. همین تجربه کوتاه "ما" بودن دسته بندی ها و صف کشی ها را ممکن می کند، اتحاد های جدیدی را شکل می دهد و افتراق های جدیدی را موجب می شود. "خودی" ها ی دیروزی، غیر خودی های امروزی اند و تعریف نسبت های جدید ضرورتا سر بر می دارد. خوب ها می شوند بد و بد ها خوب ها. همه می خواهند شبیه ما شوند. شادمانی ای بسا از همین رو است. همین " ما"ی فسرده در این بیست و چهار ساعت معلوم می شود استعداد شادمانی را یکسر از دست نداده ایم . (درود بر هانا آرنت)
✅بیست و چهارساعت هایی که نهاد قدرت ظاهراَ متولی رسمی ندارد و همگی می شوند شهروند چه وقتی وعده می دهند و چه هنگامی که بر یکدیگر می تازند و این یعنی اینکه می شود نقد کرد، تقدسی وجود ندارد، ترس لازم نیست؛ دلیلی بر چهارسال سکوت نیست، لازم نیست نقد را فراموش کرد، به خانه خزید، از خشمشان ترسید. هستند چون ما می خواهیم؛ چون تحقق مطالبات ما را بر زبان می آورند می شوند. درست است که فردای انتخابات ممکن است خلافش ثابت شود، ممکن ها ناممکن ها شود، به نام امنیت، وحدت، اکثریت، مصلحت مطالبات نادیده گرفته شود و ما بمانیم با احساسی شبیه حسرت، دماغ سوختگی، "چی فکر می کردیم- چی شد" اما شاید معنایش این باشد که رسیده ایم به مرحله اقدام و از کاشکی- انشاءالله گویی و ... در آمده ایم. پیش شرط تحقق این آرزوها درک بی واسطه همین تجربیات در دسترس نیست؟ تجربه کسی بودن، "ما" شدن، مرئی گشتن و خود را بدل به مسئله کردن هرچند موقتی. معنایش شاید این باشد که ما "خیلی"سیاسی شده ایم: آرزوها را وانهادن و بر مطالبا ت متمرکز شدن. انتخاب را از دو گانه خیر و شر خلاص کردن و رو آوردن به مفید و مضر؟
عمر این بیست و چهارساعت ها هیچوقت طولانی نبوده است. همین است که شکل و شمایل حشر را دارد. جذر و مد است. دستخوش غیبت های کوچک و بزرگ است اما خدا را چه دیدی شاید بشود طولانی ترش کرد. پس طولانی تر بادا این ساعت های بیداری!
https://telegram.me/joinchat/BcR4qD5Vn-ONC2Zsh3oPbw
@MostafaTajzadeh
✍️سوسن شریعتی
✅فرداهای انتخابات هم که معلوم نباشد این بیست و چهار ساعت های قبل از انتخابات غنیمت معلومی است.
✅بیست و چهار ساعت هایی که خروج جامعه محجوب ما از پشت پرده است، از آه های در سینه مانده تا رازهای سر به مهری که به میدان می آیند. بغض ها فرو می شکنند، زمزمه ها می شوند صدا، آرزوها می شوند مطالبه و به گوش ها می رسند. به گوش دیگران و به گوش از ما بهتران . هم ما می فهمیم که همه را به کیش خود نپنداریم و هم آنها می فهمند که چه دل های پری!دور می شود دور آحاد...از همه نوع، از همه رنگ. همه مجبور می شویم سر کنیم با این همه رنگ، با این همه صوت. عادت های بدِ "خود-اکثریت پنداری"چهار ساله را برای لحظاتی –حتی از سر اجبار- به کناری می گذاریم و شهر می شود شهر فرنگ. بی نام و نشان ها قهرمان این روزهای آخرند.همه آنهایی که طی سال ها و یا چهار سال، موضوع مطالعات علمی-پژوهشی هستند تا بالاخره معلوم شود سلیقه شان چیست، نظر دارند یا نه، دین دارند یا عبور کرده اند، غربی شده اند یا دل به سنت داده اند، نوستالژیک اند یا غریب نواز، وفادارند یا فراموش کار، رعیت اند یا شهروند، سرسپرده اند یا عاصی، ناگهان خود را به تمامی بر ملا می کنند. به حشر می ماند. این ناگهان ها موقت هم که باشند نشانه که هستند. پر از غیر مترقبه: درست وقتی مطمئن شدی که ملتی هستیم فراموشکار، حشر خاطرات را میبینی و دیروز های فراموش شده را که بر سر زبان هاست. تا می آیی فتوا دهی بر گسست کلیشه هایی چون سنتی – امروزی/ روحانی –مکلا/ دین و دنیا/ شمال و جنوب/....صفوف در هم ریخته سلایق را می بینی و جا به جا شدن موقعیت ها را: سنتی را می بینی که تتلو گوش می دهد و تکنو می رقصد و مدرن را که گوش به شجریان سپرده است؛ سیاستمداران در قدرت در هیئت مخالف ظاهر می شوند و خط سوم و بر عکس اپوزیسیون، دلواپس امنیت و ثبات می شود. اهل آخرت معلوم می شود که دنیا را چسبیده و کوخ نشینی که کاخ ها درو کرده است....
✅بیست و چهار ساعت هایی که "من" ها با فتح خیابان ها می شوند "ما" . احساس تعلق به چیزی، به کسی، به جمعی . خروج از تنهایی است و بی کسی و تجربه موقت کسی بودن. چه آن حاشیه نشینی که ناگهان می افتد بر سر زبان ها و می شود عزیز کرده همه آن هایی که او را به حاشیه رانده بوده اند و چه آن جوانی که از فردای انتخابات می شود سوژه گشت ارشاد. زنان با پوشش های گوناگون به چشم ها می آیند و می بینی که برای به دست آوردن دلشان دیگر شرط و شروطی نیست. همین تجربه کوتاه "ما" بودن دسته بندی ها و صف کشی ها را ممکن می کند، اتحاد های جدیدی را شکل می دهد و افتراق های جدیدی را موجب می شود. "خودی" ها ی دیروزی، غیر خودی های امروزی اند و تعریف نسبت های جدید ضرورتا سر بر می دارد. خوب ها می شوند بد و بد ها خوب ها. همه می خواهند شبیه ما شوند. شادمانی ای بسا از همین رو است. همین " ما"ی فسرده در این بیست و چهار ساعت معلوم می شود استعداد شادمانی را یکسر از دست نداده ایم . (درود بر هانا آرنت)
✅بیست و چهارساعت هایی که نهاد قدرت ظاهراَ متولی رسمی ندارد و همگی می شوند شهروند چه وقتی وعده می دهند و چه هنگامی که بر یکدیگر می تازند و این یعنی اینکه می شود نقد کرد، تقدسی وجود ندارد، ترس لازم نیست؛ دلیلی بر چهارسال سکوت نیست، لازم نیست نقد را فراموش کرد، به خانه خزید، از خشمشان ترسید. هستند چون ما می خواهیم؛ چون تحقق مطالبات ما را بر زبان می آورند می شوند. درست است که فردای انتخابات ممکن است خلافش ثابت شود، ممکن ها ناممکن ها شود، به نام امنیت، وحدت، اکثریت، مصلحت مطالبات نادیده گرفته شود و ما بمانیم با احساسی شبیه حسرت، دماغ سوختگی، "چی فکر می کردیم- چی شد" اما شاید معنایش این باشد که رسیده ایم به مرحله اقدام و از کاشکی- انشاءالله گویی و ... در آمده ایم. پیش شرط تحقق این آرزوها درک بی واسطه همین تجربیات در دسترس نیست؟ تجربه کسی بودن، "ما" شدن، مرئی گشتن و خود را بدل به مسئله کردن هرچند موقتی. معنایش شاید این باشد که ما "خیلی"سیاسی شده ایم: آرزوها را وانهادن و بر مطالبا ت متمرکز شدن. انتخاب را از دو گانه خیر و شر خلاص کردن و رو آوردن به مفید و مضر؟
عمر این بیست و چهارساعت ها هیچوقت طولانی نبوده است. همین است که شکل و شمایل حشر را دارد. جذر و مد است. دستخوش غیبت های کوچک و بزرگ است اما خدا را چه دیدی شاید بشود طولانی ترش کرد. پس طولانی تر بادا این ساعت های بیداری!
https://telegram.me/joinchat/BcR4qD5Vn-ONC2Zsh3oPbw
@MostafaTajzadeh
📝📝📝۲۰ سالگي دوم خرداد / نگاهی به شباهتهای دو انتخابات خرداد ۱۳۷۶ و اردیبهشت ۱۳۹۶
✍️ داوود حشمتی
✅«دوم خرداد یک استثنا بود،استثنایی که امکان دارد در آینده به اشکال نوینی خود را بروز دهد و همه را بار دیگر غافلگیر کند.»این جمله را دو سال قبل سعید حجاریان در سالگرد دوم خرداد برای دانشجویان بیان کرده بود. اتفاق خوشایندی که در خاطره جمعی عموم ما همچنان باقی مانده است.
🔸«رقابت»،«مشارکت»و«شگفتیساز بودن نتیجه» از مهمترین ویژگی های دوم خرداد 76 بود. همان شگفتی که مردم را برای شادی در هر دو انتخابات به خیابان آورد. این اتفاقی بود که بیست سال بعد در 29 اردیبهشت 96 باشکلی نوین باز تولید شد. حجاریان درست گفته بود.«دوم خرداد استثنا» بود که اگرچه هرگز نمی تواند تبدیل به قاعده شود،اما درعین حال قابلیت تکرار آن درابعاد مختلف وجود دارد.
⏺رقابتی آغاز شده از دوم خرداد
✅ازدوم خرداد 76 به بعد بود که صندوق رای به یک رقابت تمام عیار تبديل شد.رقابتی که تا ثانیه های آخر ادامه دارد و خواب را از چشمان همه، حتی تا پایان لحظه شمارش آرا ربود. این ویژگی ها در انتخابات دوازدهم به روشنی دیده می شد. اگر در تهران و شهرهاي بزرگ، صندوقهاي راي تعطيل نشده بود، شاهد خلق حماسهاي بزرگتر از تمام رايگيريهاي تاريخ ايران بوديم.شايد كار رايگيري به صبح شنبه نيز كشيده ميشد و فاصله راي روحاني با نفر بعدي آنچنان رقم ميخورد كه هرگز قابل تكرار نبود.
✅روحاني در سال 96 به دنبال خیزش آرا و ایجاد امید در میان توده های مردمی رفت که می خواستند به نوعی تفکر خاص، «نه» بگویند. روحانی از آن،«نه» به افراط نام برد. ایدهاي محوری که توانست در مرحله عمل هم به اجرا در بیاید. از این منظر نیز میان دوم خرداد و 29 اردیبهشت شباهت های بسیاری هست. دوم خرداد از این منظر یک خاطره خوش است که فریاد اعتراضی بود برای نفی خشونت و یک سبک زندگی.
⏺خیزش توده ها
✅هر دو رقیب روحانی (قالیباف و رئیسی) ایده مرکزی کمپین خود را حمایت از توده ها قرارداده بودند و تصور می کردند میتوانند خیزش ایجاد کنند. همان زمان هم برخی اصلاحطلبان معتقد بودند باید به سمت گفتمان توده های محروم رفت و انتخابات دوم خرداد را در مقابل اقتصاد آزادی که دولت هاشمی پی گرفته بود، به پیروزی رساند. مصطفی تاجزاده اخیرا در گفتوگویی این موضوع را بیان كردکه آن زمان، میان دو طیف در درون اصلاح طلبان اختلاف نظر بود. یک طرف افرادی چون بهزاد نبوی قرارداشتند که معتقد بودند باید به سمت گفتمان طبقه محروم رفت و یک طرف کسانی چون تاجزاده بودند که با سیدمحمدخاتمی از وزارت ارشاد آمدند و به دنبال ساخت گفتمان آزادی و تقویت آن در توده های مردم بودند. تاجزاده بهصراحت می گوید که بعد از انتخابات، بهزاد نبوی مشخصا می گوید که فکر نمی کرد ایده دوم خردادی آنها به چنان پیروزی ای دست پیدا کند.
⏺ اشتباهات تکراری افراطیون
✅همان اشتباهات افراطی که در دوم خرداد 76 از سوی اصولگرایان انجام شد، در اردیبهشت 96 هم تکرار شد. اگر آن زمان در تهران، کارناوال عصر عاشورا برای تخریب چهره سیدمحمد خاتمی برپا کردند، این بار تخریب ها را به روستاها بردند و از سند 2030 وسیله ای برای حمله به روحانی ساختند. حملاتی که ماهيت آنها یکسان بود.
⏺باورمندی به آرا
✅از ویژگی های مهم 2 خرداد 76 باورمندی توده ها به تک رایهایشان بود. همانها که حتی نسبت به صندوق رای اعتماد نداشتند اما با این وجود، تک تک رای هایشان را در دست گرفتند و پای صندوق رفتند تا قطره قطره هایی باشند که سیل به راه می اندازند. این همان اتفاقی بود که سه سال قبل هم شاهدش بودیم. مردمی که با چشمی نگران و باچشم ديگر امیدوار، ساعت های طولانی را در صف رای سپری کردند تا قطره هایی باشند برای پیوستن به دریایی بزرگ.
⏺تجدید پیوند پس از 20سال
✅دوم خرداد به خاطر میزان بالای مشارکت مردم نیز شهرت دارد. همان چیزی که باعث شد از آن با عنوان یک «حماسه» یاد شود. این ویژگی در انتخابات دوازدهم نيز وجود داشت. از طرف دیگر، این اولین مرتبه بعد از گذشت 19 سال از انقلاب اسلامی بود که هموطنان خارج از ایران احساس کردند باید با مردم داخل در یک همبستگی و اتحاد به پای صندوق رای بروند و در تعیین سرنوشت ایران مشارکت کنند. این اتفاق در انتخابات اخیر نیز دیده شد.
✅سونامی حضور ایرانیان مقیم خارج، نه تنها مردم داخل بلکه دنیا را هم شگفت زده کرد. هموطنانی که کیلومترها مسافت را برای رسیدن به کنسولگریها و سفارت خانه های ایران با صرف هزینه های زیاد طی کردند و ساعت ها در صف ایستادند تا نشان دهند، «ایران برای همه ایرانیان» شعاری نیست که فراموش شود. سونامی دوم خرداد قابل بازآفرینی است؛ این را ما این روزها آشكارا تجربه کردیم.
* روزنامه قانون
@khabarkhany
@MostafaTajzadeh
✍️ داوود حشمتی
✅«دوم خرداد یک استثنا بود،استثنایی که امکان دارد در آینده به اشکال نوینی خود را بروز دهد و همه را بار دیگر غافلگیر کند.»این جمله را دو سال قبل سعید حجاریان در سالگرد دوم خرداد برای دانشجویان بیان کرده بود. اتفاق خوشایندی که در خاطره جمعی عموم ما همچنان باقی مانده است.
🔸«رقابت»،«مشارکت»و«شگفتیساز بودن نتیجه» از مهمترین ویژگی های دوم خرداد 76 بود. همان شگفتی که مردم را برای شادی در هر دو انتخابات به خیابان آورد. این اتفاقی بود که بیست سال بعد در 29 اردیبهشت 96 باشکلی نوین باز تولید شد. حجاریان درست گفته بود.«دوم خرداد استثنا» بود که اگرچه هرگز نمی تواند تبدیل به قاعده شود،اما درعین حال قابلیت تکرار آن درابعاد مختلف وجود دارد.
⏺رقابتی آغاز شده از دوم خرداد
✅ازدوم خرداد 76 به بعد بود که صندوق رای به یک رقابت تمام عیار تبديل شد.رقابتی که تا ثانیه های آخر ادامه دارد و خواب را از چشمان همه، حتی تا پایان لحظه شمارش آرا ربود. این ویژگی ها در انتخابات دوازدهم به روشنی دیده می شد. اگر در تهران و شهرهاي بزرگ، صندوقهاي راي تعطيل نشده بود، شاهد خلق حماسهاي بزرگتر از تمام رايگيريهاي تاريخ ايران بوديم.شايد كار رايگيري به صبح شنبه نيز كشيده ميشد و فاصله راي روحاني با نفر بعدي آنچنان رقم ميخورد كه هرگز قابل تكرار نبود.
✅روحاني در سال 96 به دنبال خیزش آرا و ایجاد امید در میان توده های مردمی رفت که می خواستند به نوعی تفکر خاص، «نه» بگویند. روحانی از آن،«نه» به افراط نام برد. ایدهاي محوری که توانست در مرحله عمل هم به اجرا در بیاید. از این منظر نیز میان دوم خرداد و 29 اردیبهشت شباهت های بسیاری هست. دوم خرداد از این منظر یک خاطره خوش است که فریاد اعتراضی بود برای نفی خشونت و یک سبک زندگی.
⏺خیزش توده ها
✅هر دو رقیب روحانی (قالیباف و رئیسی) ایده مرکزی کمپین خود را حمایت از توده ها قرارداده بودند و تصور می کردند میتوانند خیزش ایجاد کنند. همان زمان هم برخی اصلاحطلبان معتقد بودند باید به سمت گفتمان توده های محروم رفت و انتخابات دوم خرداد را در مقابل اقتصاد آزادی که دولت هاشمی پی گرفته بود، به پیروزی رساند. مصطفی تاجزاده اخیرا در گفتوگویی این موضوع را بیان كردکه آن زمان، میان دو طیف در درون اصلاح طلبان اختلاف نظر بود. یک طرف افرادی چون بهزاد نبوی قرارداشتند که معتقد بودند باید به سمت گفتمان طبقه محروم رفت و یک طرف کسانی چون تاجزاده بودند که با سیدمحمدخاتمی از وزارت ارشاد آمدند و به دنبال ساخت گفتمان آزادی و تقویت آن در توده های مردم بودند. تاجزاده بهصراحت می گوید که بعد از انتخابات، بهزاد نبوی مشخصا می گوید که فکر نمی کرد ایده دوم خردادی آنها به چنان پیروزی ای دست پیدا کند.
⏺ اشتباهات تکراری افراطیون
✅همان اشتباهات افراطی که در دوم خرداد 76 از سوی اصولگرایان انجام شد، در اردیبهشت 96 هم تکرار شد. اگر آن زمان در تهران، کارناوال عصر عاشورا برای تخریب چهره سیدمحمد خاتمی برپا کردند، این بار تخریب ها را به روستاها بردند و از سند 2030 وسیله ای برای حمله به روحانی ساختند. حملاتی که ماهيت آنها یکسان بود.
⏺باورمندی به آرا
✅از ویژگی های مهم 2 خرداد 76 باورمندی توده ها به تک رایهایشان بود. همانها که حتی نسبت به صندوق رای اعتماد نداشتند اما با این وجود، تک تک رای هایشان را در دست گرفتند و پای صندوق رفتند تا قطره قطره هایی باشند که سیل به راه می اندازند. این همان اتفاقی بود که سه سال قبل هم شاهدش بودیم. مردمی که با چشمی نگران و باچشم ديگر امیدوار، ساعت های طولانی را در صف رای سپری کردند تا قطره هایی باشند برای پیوستن به دریایی بزرگ.
⏺تجدید پیوند پس از 20سال
✅دوم خرداد به خاطر میزان بالای مشارکت مردم نیز شهرت دارد. همان چیزی که باعث شد از آن با عنوان یک «حماسه» یاد شود. این ویژگی در انتخابات دوازدهم نيز وجود داشت. از طرف دیگر، این اولین مرتبه بعد از گذشت 19 سال از انقلاب اسلامی بود که هموطنان خارج از ایران احساس کردند باید با مردم داخل در یک همبستگی و اتحاد به پای صندوق رای بروند و در تعیین سرنوشت ایران مشارکت کنند. این اتفاق در انتخابات اخیر نیز دیده شد.
✅سونامی حضور ایرانیان مقیم خارج، نه تنها مردم داخل بلکه دنیا را هم شگفت زده کرد. هموطنانی که کیلومترها مسافت را برای رسیدن به کنسولگریها و سفارت خانه های ایران با صرف هزینه های زیاد طی کردند و ساعت ها در صف ایستادند تا نشان دهند، «ایران برای همه ایرانیان» شعاری نیست که فراموش شود. سونامی دوم خرداد قابل بازآفرینی است؛ این را ما این روزها آشكارا تجربه کردیم.
* روزنامه قانون
@khabarkhany
@MostafaTajzadeh
✅توئیت سیدمصطفی تاجزاده: در شکوه دوم خرداد۷۶ و اقتدار منتخبش همان بس که میگویند: "انتخابات در ایران دیگر انتخابات نیست، انتصابات #سیدمحمدخاتمی است".
@MostafaTajzadeh
@MostafaTajzadeh
📝📝📝سرنا نواختن از سر گشاد: درباره انتخاب شهردار
✍️محمد فاضلی
✅اصلاحطلبان باز هم بدون آنکه توضیح دقیقی درباره چرایی قرار گرفتن افراد مختلف در فهرست شورای شهر ارائه کنند، و بگویند هر یک از افراد چرا در لیست قرار داده شدهاند وارد انتخابات شدند و کثیری همچون من، استخوان در گلو، به این لیست رأی دادیم. این را از آن جهت میگویم که اگر به لیست رأی ندهید، اصلاحطلبان شکست میخورند و کسانی وارد شورا میشوند که سابقه بدی دارند و وقتی رأی میدهید به لیست، همان گونه که قبلاً نوشته بودم
) به اندازه توضیحات روی یک شیشه داروی گیاهی هم توضیح و دلیل درباره خاصیت آنها که در لیست قرار گرفتهاند در دست ندارید. انتخابات اما حالا تمام شده و تمامی فهرست 21 نفره اصلاحطلبان راهی شورای شهر شدهاند و اکنون مناقشه بر سر انتخاب شهردار در گرفته است.
✅مناقشه از اکنون بر سر انتخاب شهردار و تعیین تکلیف کردن از سوی برخی حضرات که مثلاً آقای محسن هاشمی بهترین فرد برای شهرداری تهران است، «نواختن سرنا از سر گشاد آن» است. اصلاحطلبان اگر برای مردم توضیح ندادند که این 21 نفر چرا در فهرست قرار گرفتهاند، شایسته است اکنون اقلاً دو متن منتشر کنند و بعد وارد مناقشه درباره تعیین شهردار تهران شوند.
✅متن اول. یک گزارش دقیق درباره مسألهشناسی شهر تهران و توضیح برای مردم درباره اینکه از نظر ایشان شهر تهران دارای چه مسائلی است، علت پیدایش این مسائل چیست، افقهای زمانی پرداختن به آنها و حل این مسائل چیست، و چه راهکارهایی برای حل این مسائل سراغ دارند.
✅متن دوم. این متن میتواند حاوی برنامههایی باشد که افراد مختلف بر مبنای متن اول برای حل همان مسائلی که در متن اول میآید، ارائه کردهاند.
✅برای مثال، آقای محسن هاشمی در دور پیشین انتخاب شهردار هم برنامهای را برای رقابت با آقای محمدباقر قالیباف به شورای شهر تهران ارائه کردند (اگر شنیدههای من درست باشد.) همان برنامه را منتشر کنند تا متخصصان قضاوت نمایند که آیا اساساً آن متن برنامه است و به کار اداره شهر تهران میآید؟
✅حسن روحانی برای کسب کرسی ریاست جمهوری برنامهای مفصل و به صورت کتاب منتشر کرده و در شبکههای اجتماعی و اینترنت در اختیار مردم قرار داده است. آیا شایسته نیست هر فردی مدعی شهردار شدن است برنامهای برای اداره شهر به شهروندان ارائه کند؟
نتیجهگیری
✅یک. مناقشه بر سر انتخاب شهردار، قبل از آنکه معلوم شده باشد مسائل شهر و راهکارهای حل آنها چیست، شاید با خلق و خوی قبیلهای از اصلاحطلبان سازگار باشد، اما با «اصلاحطلبی» به معنای تلاش برای اعمال اصلاحات واقعی به منظور بهبود کیفیت زندگی مردم سازگار نیست.
✅دو. اول باید مسائل و برنامه اداره شهر مشخص باشد، و بعد پرسید «کدام تفکر، منش، تخصص و فردی است که مناسب اجرای این برنامه است؟» و به عبارتی، باید از برنامه به فرد رسید، نه آنکه فردی انتخاب شود و بعد به او بگویند حالا برنامهات چیست.
✅سه. دست گذاشتن روی یک فرد خاص و تحمیل کردن آن به مردم از طریق اظهار نظر شخصیتها، کار درستی نیست؛ با قبیلهگرایی سازگار است اما با اصلاحطلبی جور در نمیآید.
✅چهار. مردم به 21 نفر رأی دادهاند، اما معنی این حرف آن نیست که برنامه شهردار آینده را فقط همین 21 نفر ارزیابی کرده و رأی خواهند داد. ارائه نشدن برنامه اداره شهر به مردم و وارد نشدن به گفتوگویی جمعی درباره برنامه شهردار آینده، مقدمه تکرار اشتباهات و فریبهای گذشته است.
✅پنج. اصلاحطلبان در سایر شهرهای بزرگ نیز اکثریت شورای شهرها را به دست آوردهاند. آنچه نوشتم درباره بقیه شهرها نیز صادق است.
@fazeli_mohammad
@MostafaTajzadeh
✍️محمد فاضلی
✅اصلاحطلبان باز هم بدون آنکه توضیح دقیقی درباره چرایی قرار گرفتن افراد مختلف در فهرست شورای شهر ارائه کنند، و بگویند هر یک از افراد چرا در لیست قرار داده شدهاند وارد انتخابات شدند و کثیری همچون من، استخوان در گلو، به این لیست رأی دادیم. این را از آن جهت میگویم که اگر به لیست رأی ندهید، اصلاحطلبان شکست میخورند و کسانی وارد شورا میشوند که سابقه بدی دارند و وقتی رأی میدهید به لیست، همان گونه که قبلاً نوشته بودم
) به اندازه توضیحات روی یک شیشه داروی گیاهی هم توضیح و دلیل درباره خاصیت آنها که در لیست قرار گرفتهاند در دست ندارید. انتخابات اما حالا تمام شده و تمامی فهرست 21 نفره اصلاحطلبان راهی شورای شهر شدهاند و اکنون مناقشه بر سر انتخاب شهردار در گرفته است.
✅مناقشه از اکنون بر سر انتخاب شهردار و تعیین تکلیف کردن از سوی برخی حضرات که مثلاً آقای محسن هاشمی بهترین فرد برای شهرداری تهران است، «نواختن سرنا از سر گشاد آن» است. اصلاحطلبان اگر برای مردم توضیح ندادند که این 21 نفر چرا در فهرست قرار گرفتهاند، شایسته است اکنون اقلاً دو متن منتشر کنند و بعد وارد مناقشه درباره تعیین شهردار تهران شوند.
✅متن اول. یک گزارش دقیق درباره مسألهشناسی شهر تهران و توضیح برای مردم درباره اینکه از نظر ایشان شهر تهران دارای چه مسائلی است، علت پیدایش این مسائل چیست، افقهای زمانی پرداختن به آنها و حل این مسائل چیست، و چه راهکارهایی برای حل این مسائل سراغ دارند.
✅متن دوم. این متن میتواند حاوی برنامههایی باشد که افراد مختلف بر مبنای متن اول برای حل همان مسائلی که در متن اول میآید، ارائه کردهاند.
✅برای مثال، آقای محسن هاشمی در دور پیشین انتخاب شهردار هم برنامهای را برای رقابت با آقای محمدباقر قالیباف به شورای شهر تهران ارائه کردند (اگر شنیدههای من درست باشد.) همان برنامه را منتشر کنند تا متخصصان قضاوت نمایند که آیا اساساً آن متن برنامه است و به کار اداره شهر تهران میآید؟
✅حسن روحانی برای کسب کرسی ریاست جمهوری برنامهای مفصل و به صورت کتاب منتشر کرده و در شبکههای اجتماعی و اینترنت در اختیار مردم قرار داده است. آیا شایسته نیست هر فردی مدعی شهردار شدن است برنامهای برای اداره شهر به شهروندان ارائه کند؟
نتیجهگیری
✅یک. مناقشه بر سر انتخاب شهردار، قبل از آنکه معلوم شده باشد مسائل شهر و راهکارهای حل آنها چیست، شاید با خلق و خوی قبیلهای از اصلاحطلبان سازگار باشد، اما با «اصلاحطلبی» به معنای تلاش برای اعمال اصلاحات واقعی به منظور بهبود کیفیت زندگی مردم سازگار نیست.
✅دو. اول باید مسائل و برنامه اداره شهر مشخص باشد، و بعد پرسید «کدام تفکر، منش، تخصص و فردی است که مناسب اجرای این برنامه است؟» و به عبارتی، باید از برنامه به فرد رسید، نه آنکه فردی انتخاب شود و بعد به او بگویند حالا برنامهات چیست.
✅سه. دست گذاشتن روی یک فرد خاص و تحمیل کردن آن به مردم از طریق اظهار نظر شخصیتها، کار درستی نیست؛ با قبیلهگرایی سازگار است اما با اصلاحطلبی جور در نمیآید.
✅چهار. مردم به 21 نفر رأی دادهاند، اما معنی این حرف آن نیست که برنامه شهردار آینده را فقط همین 21 نفر ارزیابی کرده و رأی خواهند داد. ارائه نشدن برنامه اداره شهر به مردم و وارد نشدن به گفتوگویی جمعی درباره برنامه شهردار آینده، مقدمه تکرار اشتباهات و فریبهای گذشته است.
✅پنج. اصلاحطلبان در سایر شهرهای بزرگ نیز اکثریت شورای شهرها را به دست آوردهاند. آنچه نوشتم درباره بقیه شهرها نیز صادق است.
@fazeli_mohammad
@MostafaTajzadeh
✅مرور مطبوعات و رسانه های اسرائیل نشان می دهد که فضای رسانه ای، به شکل ویژه ای بر نیایش #ایوانکا_ترامپ در کنار دیوار براق( دیوار ندبه یهودیان) تمرکز کرده است. نیایش و گریه ایوانکا - که پس از ازدواج با جارید کوشنر یهودی، به یهودیت گرویده است- از آن نظر بازتاب وسیع یافته است که چندی پیش "هارتس" فاش کرد که همسر میلیاردر وی، میلیون ها دلار به انجمن های هوادار تخریب مسجد الاقصی و نیز جمعیت وابسته به "حاخام اسحاق شاپیرا" کمک کرده است.
✅شاپیرا، واضع نظریه "شریعت ملک" است که ارایه آن اعتراض های فراوانی را برانگیخت . وی در این نظریه معتقد است، کشتن کودکان شیرخوار عربی که احتمال می رود در بزرگسالی تهدیدی علیه اسرائیل باشند، جایز است. نکته دیگری که باعث توجه بیش از معمول رسانه ها به ایوانکا شد آن است که وی به هنگام همراهی حاخام تندرو"شموئیل روبینویچ" و نیایش در کنار دیوار ندبه ادعا کرد: این دیوار و "ههار هبیت"(نام عبری مسجد الاقصی) از آن یهودیان است. این ادعا در تعارض کامل با نظر یونسکوست. #یونسکو، سال گذشته اعلام کرده بود که این آثار، آثاری کاملن اسلامی است.
@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
✅شاپیرا، واضع نظریه "شریعت ملک" است که ارایه آن اعتراض های فراوانی را برانگیخت . وی در این نظریه معتقد است، کشتن کودکان شیرخوار عربی که احتمال می رود در بزرگسالی تهدیدی علیه اسرائیل باشند، جایز است. نکته دیگری که باعث توجه بیش از معمول رسانه ها به ایوانکا شد آن است که وی به هنگام همراهی حاخام تندرو"شموئیل روبینویچ" و نیایش در کنار دیوار ندبه ادعا کرد: این دیوار و "ههار هبیت"(نام عبری مسجد الاقصی) از آن یهودیان است. این ادعا در تعارض کامل با نظر یونسکوست. #یونسکو، سال گذشته اعلام کرده بود که این آثار، آثاری کاملن اسلامی است.
@sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
📝📝📝آیت الله علوی بروجردی تولیت ، مسجد اعظم قم در درس خارج فقه:🔻
🔸فاصله بین حوزه و نیازهای مردم زیاد شده است
🔸 گرایش به این خط و آن خط روحانیت را زمین میزند
🔸این اتفاق نیفتند که آن نوجوانی که ورقه این آقای کاندیدا را در دست گرفته است به منِ روحانی و عمامه به سر چپ چپ نگاه کند
✅آیت الله علوی بروجردی تولیت ، مسجد اعظم قم در درس خارج فقه خود با بیان اینکه فاصله بین حوزههای علمیه و نیازها و توقعاتی که مردم دارند، خیلی زیاد شده است افزود: معنای این مطلب این نیست که ما نسبت به حوزههای علمیه بهاء ندهیم.او افزود: این نکته را متوجه باشید، نمیخواهیم قدر و منزلت حوزههای علمیه را بشکنیم؛ شرایط به گونهای شده است که توقعات از حوزهها بالا رفته و نیازها هم بالا رفته است.
آیت الله علوی ادامه داد:مرجعیت و حوزه حزب سیاسی نیست، روحانیت لازم نیست داخل خطوط شود و افراد تعیین کند البته ممکن است سلیقه ما با دیگر افراد تفاوت داشته باشد. مرجعیت و حوزه حزب سیاسی نیست؛ روحانیت لازم نیست داخل همه خطوط شود و برای مردم افراد تعیین کند؛ خود مردم تحقیق کنند و رأی بدهند. گرایش به این خط و آن خط روحانیت را زمین میزند؛ روحانیت برای مردم پدر هست؛ همه مردم با هر فاصلهای که دارند با هر گرایشی که دارند مثل فرزندان ما هستند؛ اینکه ما یک عده را جانب خودمان جدا کنیم و یک عده را مقابل ما باشند، این به صلاح روحانیت نیست؛ به صلاح حوزهها نیست؛ کما اینکه مراجع عظام همین روش پدرانه را دارند؛ عملا ما نسبت به همه مردم پدری داریم؛ گرایشهای سیاسی و این مسائل وجود دارد؛ اما اینکه اگر یک شخصی گرایش سیاسیاش با من موافق نبود، من با او قطع ارتباط کنم و از او ببُرم و طردش کنم، این در بین روحانیت نبوده است. در سیره مرجعیت طرد کردن افراد نبوده است؛ ما همیشه جامع بودهایم؛ همه افراد را جمع میکردیم؛ حتی آن افراد گریز پایی که فرار کرده بودند و از دامن دین هم خارج شده بودند، رها نمیکردیم و آنها را جذب میکردیم. ما باید مثل آن توصیفی که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نسبت به حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دارند، باشیم؛ «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه» ما باید طبیب مردم باشیم. اگر یک کسی مریض بد حال است، طبیب به او پرخاش و دعوا نمیکند، طبیب او را کتک نمیزند؛ دارویش را تغییر میدهد؛ داروی قویتر میدهد. ما نسبت به مردم طبیب باشیم؛ ما با مردم کاری نکنیم که جداییها زیاد بشود؛ فاصله بیفتد.
او به سخنی از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی اشاره کرد و گفت: مرحوم آیت الله بروجردی (رحمت الله علیه) این تعبیر را داشتند: روحانیت در میان مردم مثل ماهی در میان آب هست. ما با مردم اعتبار داریم؛ اگر مردم نباشند ما چیزی نیستیم؛ ما جدای از مردم قیمتی نداریم؛ ما در کنار مردم اعتبار داریم ...
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: امیدوارم که خداوند عالم انشاءالله به همه ما این توفیق را عنایت کند که در مسیری که رضایت اوست قدم برداریم و حرکت ما در جانب ارشاد و هدایت مردم باشد و حرکت ما خدای ناکرده روزی موجب دوری مردم از ما نشود. این اتفاق نیفتند که آن نوجوانی که ورقه این آقای کاندیدا را در دست گرفته است به منِ روحانی و عمامه به سر چپ چپ نگاه کند؛ اینها مصلحت روحانیت نیست؛ مصلحت شیعه نیست؛ این مطلب برای بعضیها رنجش ایجاد میکند، اما این واقعیت است. به این نکته توجه کنیم؛ اینها جوانهای خود ما هستند؛ بچههای ما هستند؛ چرا دورشان کنیم؟! چرا طردشان کنیم؟! چرا ما در نظرشان این قیمت را پیدا کنیم؟! چرا؟! اینها سوال است.
🔘منبع: شفقنا
#حوزه #روحانیت
Telegram.me/sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
🔸فاصله بین حوزه و نیازهای مردم زیاد شده است
🔸 گرایش به این خط و آن خط روحانیت را زمین میزند
🔸این اتفاق نیفتند که آن نوجوانی که ورقه این آقای کاندیدا را در دست گرفته است به منِ روحانی و عمامه به سر چپ چپ نگاه کند
✅آیت الله علوی بروجردی تولیت ، مسجد اعظم قم در درس خارج فقه خود با بیان اینکه فاصله بین حوزههای علمیه و نیازها و توقعاتی که مردم دارند، خیلی زیاد شده است افزود: معنای این مطلب این نیست که ما نسبت به حوزههای علمیه بهاء ندهیم.او افزود: این نکته را متوجه باشید، نمیخواهیم قدر و منزلت حوزههای علمیه را بشکنیم؛ شرایط به گونهای شده است که توقعات از حوزهها بالا رفته و نیازها هم بالا رفته است.
آیت الله علوی ادامه داد:مرجعیت و حوزه حزب سیاسی نیست، روحانیت لازم نیست داخل خطوط شود و افراد تعیین کند البته ممکن است سلیقه ما با دیگر افراد تفاوت داشته باشد. مرجعیت و حوزه حزب سیاسی نیست؛ روحانیت لازم نیست داخل همه خطوط شود و برای مردم افراد تعیین کند؛ خود مردم تحقیق کنند و رأی بدهند. گرایش به این خط و آن خط روحانیت را زمین میزند؛ روحانیت برای مردم پدر هست؛ همه مردم با هر فاصلهای که دارند با هر گرایشی که دارند مثل فرزندان ما هستند؛ اینکه ما یک عده را جانب خودمان جدا کنیم و یک عده را مقابل ما باشند، این به صلاح روحانیت نیست؛ به صلاح حوزهها نیست؛ کما اینکه مراجع عظام همین روش پدرانه را دارند؛ عملا ما نسبت به همه مردم پدری داریم؛ گرایشهای سیاسی و این مسائل وجود دارد؛ اما اینکه اگر یک شخصی گرایش سیاسیاش با من موافق نبود، من با او قطع ارتباط کنم و از او ببُرم و طردش کنم، این در بین روحانیت نبوده است. در سیره مرجعیت طرد کردن افراد نبوده است؛ ما همیشه جامع بودهایم؛ همه افراد را جمع میکردیم؛ حتی آن افراد گریز پایی که فرار کرده بودند و از دامن دین هم خارج شده بودند، رها نمیکردیم و آنها را جذب میکردیم. ما باید مثل آن توصیفی که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نسبت به حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) دارند، باشیم؛ «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه» ما باید طبیب مردم باشیم. اگر یک کسی مریض بد حال است، طبیب به او پرخاش و دعوا نمیکند، طبیب او را کتک نمیزند؛ دارویش را تغییر میدهد؛ داروی قویتر میدهد. ما نسبت به مردم طبیب باشیم؛ ما با مردم کاری نکنیم که جداییها زیاد بشود؛ فاصله بیفتد.
او به سخنی از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی اشاره کرد و گفت: مرحوم آیت الله بروجردی (رحمت الله علیه) این تعبیر را داشتند: روحانیت در میان مردم مثل ماهی در میان آب هست. ما با مردم اعتبار داریم؛ اگر مردم نباشند ما چیزی نیستیم؛ ما جدای از مردم قیمتی نداریم؛ ما در کنار مردم اعتبار داریم ...
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: امیدوارم که خداوند عالم انشاءالله به همه ما این توفیق را عنایت کند که در مسیری که رضایت اوست قدم برداریم و حرکت ما در جانب ارشاد و هدایت مردم باشد و حرکت ما خدای ناکرده روزی موجب دوری مردم از ما نشود. این اتفاق نیفتند که آن نوجوانی که ورقه این آقای کاندیدا را در دست گرفته است به منِ روحانی و عمامه به سر چپ چپ نگاه کند؛ اینها مصلحت روحانیت نیست؛ مصلحت شیعه نیست؛ این مطلب برای بعضیها رنجش ایجاد میکند، اما این واقعیت است. به این نکته توجه کنیم؛ اینها جوانهای خود ما هستند؛ بچههای ما هستند؛ چرا دورشان کنیم؟! چرا طردشان کنیم؟! چرا ما در نظرشان این قیمت را پیدا کنیم؟! چرا؟! اینها سوال است.
🔘منبع: شفقنا
#حوزه #روحانیت
Telegram.me/sahandiranmehr
@MostafaTajzadeh
Telegram
سهند ایرانمهر
دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr
📝📝📝باید گفتگو کنیم؛ هیچ راهی نداریم
✍️محمدرضا کلاهی، جامعهشناس:🔻
✅بیش از ۲۳.۵ میلیون نفر از ایرانیان به روحانی رأی دادند و دوباره او را به قدرت رساندند. اما بیش ۱۵ میلیون نفر دیگر هم هستند که به رقیب او رأی دادهاند. [هیچکدام از این دو دسته] نادیده گرفتهشدنی نیستند....
✅یکی از اساسیترین مؤلفههای اساسی حیات اجتماعیِ امروز ما آن است که هر یک از این دو دسته بدانند و بپذیرند که دسته دیگری هم هست که ممکن است به شدت با آنها مخالف باشد. هم چنان که اینها ممکن است شدیداً مخالفِ آنها باشند. اما.... اشتراکات این دو دسته دهها برابر بیش از اختلافاتِ سیاسی و عقیدتی است که دارند. این دو دسته تنها با به رسمیت شناختن یکدیگر میتوانند منابع مشترکشان را اداره کنند و زندگی مشترکشان را سامان دهند. ادامه حیات، راهی جز آن ندارد که این دو دسته درباره عمیقترین اختلافات با هم گفتگو کنند.... هر کدام از ما باید بتوانیم در درون خود با دیگریِ مخالفِ خود به طور مسالمتآمیز گفتگو کنیم. و برای امکانپذیر شدن چنین گفتگویی، قبل از آن باید بتوانیم خود را به جای دیگری بگذاریم و جهان را از نگاه او ببینیم.
@faridmod
@MostafaTajzadeh
✍️محمدرضا کلاهی، جامعهشناس:🔻
✅بیش از ۲۳.۵ میلیون نفر از ایرانیان به روحانی رأی دادند و دوباره او را به قدرت رساندند. اما بیش ۱۵ میلیون نفر دیگر هم هستند که به رقیب او رأی دادهاند. [هیچکدام از این دو دسته] نادیده گرفتهشدنی نیستند....
✅یکی از اساسیترین مؤلفههای اساسی حیات اجتماعیِ امروز ما آن است که هر یک از این دو دسته بدانند و بپذیرند که دسته دیگری هم هست که ممکن است به شدت با آنها مخالف باشد. هم چنان که اینها ممکن است شدیداً مخالفِ آنها باشند. اما.... اشتراکات این دو دسته دهها برابر بیش از اختلافاتِ سیاسی و عقیدتی است که دارند. این دو دسته تنها با به رسمیت شناختن یکدیگر میتوانند منابع مشترکشان را اداره کنند و زندگی مشترکشان را سامان دهند. ادامه حیات، راهی جز آن ندارد که این دو دسته درباره عمیقترین اختلافات با هم گفتگو کنند.... هر کدام از ما باید بتوانیم در درون خود با دیگریِ مخالفِ خود به طور مسالمتآمیز گفتگو کنیم. و برای امکانپذیر شدن چنین گفتگویی، قبل از آن باید بتوانیم خود را به جای دیگری بگذاریم و جهان را از نگاه او ببینیم.
@faridmod
@MostafaTajzadeh
📝📝📝ابو ایوانکا چطور به ریاض رفت
✍️بهزاد احمدینیا
✅دختری قد بلند، خندهرو، بلوند و البته بسیار اجتماعی که پشت سر پدر و شانهبهشانه همسر بهعنوان مشاور ارشد رئیس جمهوری آمریکا وارد کاخهای مجلل شیوخ شد، در میان دختران و زنان عربستان شناخته شده است. ایوانکا ترامپ آنقدر در عربستان محبوب است که بسیاری پدر او را با لقب عربی «ابو ایوانکا» یا «بابای اوانکا» میشناسند اما این تنها اثر او در روابط ریاض و واشنگتن نیست.
✅یک ماه قبل از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، تماسهای زیادی از ریاض به برج ترامپ برقرار میشد که از دفتر شاهزاده محمد بن سلمان، وزیر دفاع، مقام ارشد اقتصادی و آرامکو و البته قائممقام دوم تاج و تخت انجام میشد. در سوی دیگر خط، جوان 36 سالهای به نام جارد کوشنر، همسر ایوانکا و داماد ترامپ نشسته بود و با جوان سعودی قرار و مدار میگذاشت. آن روزها اغلب امور بینالمللی و روابط خارجی در دفتر انتقال قدرت برعهده کوشنر بود و او هم با شاهزاده و نایبالسلطنه جوان سعودی به خوبی ارتباط برقرار کرده بود.
✅وقتی کار انتقال قدرت از اوباما به ترامپ تکمیل شد، در نخستین دیدار بن سلمان از واشنگتن، این کوشنر بود که میزبان او شد و در مذاکرات وزیر دفاع عربستان با رئیسجمهوری آمریکا نیز در اتاق بیضی حضور داشت. مرحله بعدی ترتیب دادن سفر وزیر دفاع آمریکا به عربستان بود که بهخوب انجام شد و در آخر هم نخستین سفر خارجی رئیسجمهوری جدید آمریکا نیز از ریاض آغاز شد. در ریاض این دو «شازده» پشت سر مقام نخست کشور خود، تمامی حرکات را بهخوبی زیر نظر داشتند و مدیریت کردند و نخستین قراردادی هم که به امضا رسید، قرارداد مورد علاقه این دو نفر یعنی توافقهای تسلیحاتی بود.
✅کوشنر اگرچه داماد خانوادهای میلیاردر شده و با دختری ازدواج کرده که در صلابت و بیپروایی، کم از پدر ندارد اما زندگی شخصی و داراییاش را از راه خود بهدست آورده است. او صاحب مجموعه بزرگی از آژانسهای املاک و هولدینگهای املاک در آمریکا بود که در کنار تأسیسات نفتی و دیگر سرمایهگذاریهایش، ارزشی بالغ بر 700 میلیون دلار داشت. کوشنر برای پیوستن به کمپین انتخاباتی ترامپ، دست از کارهای خود برداشت و در نهایت برای اینکه به پست مشاور ارشد رئیس جمهوری برسد، از 266 موقعیت قبلی خود استعفا داد، بخشی از داراییاش را واگذار کرد و هر چه که براساس قانون آمریکا باید رها میکرد کنار گذاشت تا در کاخ سفید همواره در کنار پدرزن خود حضور داشته باشد.
✅در سوی دیگر این ملاقاتها، امور در دستان پرقدرت و البته توانمند جوانی 31 ساله بهنام محمد بنسلمان است. او که از میان صدها شاهزاده و شیخزاده خاندان سعود توانسته به مقام ولیعهدی برسد، برخلاف تمام عموزادههای خود تمام مراحل تحصیلی را در عربستان سپری کرده و از دانشگاه ریاض مدرک حقوق دارد. در زمانی که شازدههای سعودی در هاروارد و برکلی پول خرج مدرک تحصیلی میکردند، او زیر سایه پدرش فرماندار ریاض بود و مشق سیاست مینوشت. بنسلمان در دوران طولانی فرمانداری ریاض، بهخوبی آموخت که چگونه از رؤسای قبایل عرب و دیپلماتهای غرب میزبانی کند و راه و رسم ارتباط با کشورهای آنها چیست. او یکی از نخستین میهمانان خارجی کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری جدید بود و از زمان به تاج رسیدن پدرش هم توانسته کارهای بزرگی در عربستان ترتیب دهد.
✅اگرچه هدایت جنگ عربستان و ائتلافش علیه حوثیها خوب پیش نرفت و اکنون اتهامات حقوقبشری زیادی علیه ریاض وجود دارد اما بنسلمان در حوزه اقتصاد و آرامکو توانسته کارهای بزرگی را به اجرا گذارد. او مبتکر طرح چشمانداز اقتصادی 2030 عربستان است و اکنون بزرگترین خصوصیسازی تاریخ بشریت را در دستور کار شرکت ملی نفت عربستان قرارداده است. وقتی ترامپ با محمد بننایف، ولیعهد اول عربستان، ملاقات کرد، هنوز از اتاق خارج نشده، بنسلمان وارد شد و پشت درهای بسته با او گفتوگو کرد. این شاهزاده با ارتباطی که با ایوانکا و کوشنر برقرار کرده، توانسته تا امروز زهر ضد اسلامی ترامپ را از عربستان دور نگه دارد.
✅از سوی دیگر سیاست دولت آمریکا طی 5 دهه اخیر، شرکت نکردن در تنشهای داخل قبیلهای عربستان و خاندان سلطنت بوده و کاخسفید همواره تلاش کرده در میان ولیعهدهای سعودی، تعادل معاشرت داشته باشد و این نخستین بار است که برخلاف سیاستهای کلی آمریکا، دولت ترامپ یکهتازی شاهزاده جوان و رتبه دوم در عربستان را بهرسمیت شناخته و به او جایزهای 400 میلیارد دلار داده اما مشخص نیست این هدیه گزاف با چه هدفی و برای چه آیندهای میان این دو جوان پشت پرده، ردوبدل شده است.
❌اقتباس از: لسآنجلس تایمز
@naft2016
@MostafaTajzadeh
✍️بهزاد احمدینیا
✅دختری قد بلند، خندهرو، بلوند و البته بسیار اجتماعی که پشت سر پدر و شانهبهشانه همسر بهعنوان مشاور ارشد رئیس جمهوری آمریکا وارد کاخهای مجلل شیوخ شد، در میان دختران و زنان عربستان شناخته شده است. ایوانکا ترامپ آنقدر در عربستان محبوب است که بسیاری پدر او را با لقب عربی «ابو ایوانکا» یا «بابای اوانکا» میشناسند اما این تنها اثر او در روابط ریاض و واشنگتن نیست.
✅یک ماه قبل از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، تماسهای زیادی از ریاض به برج ترامپ برقرار میشد که از دفتر شاهزاده محمد بن سلمان، وزیر دفاع، مقام ارشد اقتصادی و آرامکو و البته قائممقام دوم تاج و تخت انجام میشد. در سوی دیگر خط، جوان 36 سالهای به نام جارد کوشنر، همسر ایوانکا و داماد ترامپ نشسته بود و با جوان سعودی قرار و مدار میگذاشت. آن روزها اغلب امور بینالمللی و روابط خارجی در دفتر انتقال قدرت برعهده کوشنر بود و او هم با شاهزاده و نایبالسلطنه جوان سعودی به خوبی ارتباط برقرار کرده بود.
✅وقتی کار انتقال قدرت از اوباما به ترامپ تکمیل شد، در نخستین دیدار بن سلمان از واشنگتن، این کوشنر بود که میزبان او شد و در مذاکرات وزیر دفاع عربستان با رئیسجمهوری آمریکا نیز در اتاق بیضی حضور داشت. مرحله بعدی ترتیب دادن سفر وزیر دفاع آمریکا به عربستان بود که بهخوب انجام شد و در آخر هم نخستین سفر خارجی رئیسجمهوری جدید آمریکا نیز از ریاض آغاز شد. در ریاض این دو «شازده» پشت سر مقام نخست کشور خود، تمامی حرکات را بهخوبی زیر نظر داشتند و مدیریت کردند و نخستین قراردادی هم که به امضا رسید، قرارداد مورد علاقه این دو نفر یعنی توافقهای تسلیحاتی بود.
✅کوشنر اگرچه داماد خانوادهای میلیاردر شده و با دختری ازدواج کرده که در صلابت و بیپروایی، کم از پدر ندارد اما زندگی شخصی و داراییاش را از راه خود بهدست آورده است. او صاحب مجموعه بزرگی از آژانسهای املاک و هولدینگهای املاک در آمریکا بود که در کنار تأسیسات نفتی و دیگر سرمایهگذاریهایش، ارزشی بالغ بر 700 میلیون دلار داشت. کوشنر برای پیوستن به کمپین انتخاباتی ترامپ، دست از کارهای خود برداشت و در نهایت برای اینکه به پست مشاور ارشد رئیس جمهوری برسد، از 266 موقعیت قبلی خود استعفا داد، بخشی از داراییاش را واگذار کرد و هر چه که براساس قانون آمریکا باید رها میکرد کنار گذاشت تا در کاخ سفید همواره در کنار پدرزن خود حضور داشته باشد.
✅در سوی دیگر این ملاقاتها، امور در دستان پرقدرت و البته توانمند جوانی 31 ساله بهنام محمد بنسلمان است. او که از میان صدها شاهزاده و شیخزاده خاندان سعود توانسته به مقام ولیعهدی برسد، برخلاف تمام عموزادههای خود تمام مراحل تحصیلی را در عربستان سپری کرده و از دانشگاه ریاض مدرک حقوق دارد. در زمانی که شازدههای سعودی در هاروارد و برکلی پول خرج مدرک تحصیلی میکردند، او زیر سایه پدرش فرماندار ریاض بود و مشق سیاست مینوشت. بنسلمان در دوران طولانی فرمانداری ریاض، بهخوبی آموخت که چگونه از رؤسای قبایل عرب و دیپلماتهای غرب میزبانی کند و راه و رسم ارتباط با کشورهای آنها چیست. او یکی از نخستین میهمانان خارجی کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری جدید بود و از زمان به تاج رسیدن پدرش هم توانسته کارهای بزرگی در عربستان ترتیب دهد.
✅اگرچه هدایت جنگ عربستان و ائتلافش علیه حوثیها خوب پیش نرفت و اکنون اتهامات حقوقبشری زیادی علیه ریاض وجود دارد اما بنسلمان در حوزه اقتصاد و آرامکو توانسته کارهای بزرگی را به اجرا گذارد. او مبتکر طرح چشمانداز اقتصادی 2030 عربستان است و اکنون بزرگترین خصوصیسازی تاریخ بشریت را در دستور کار شرکت ملی نفت عربستان قرارداده است. وقتی ترامپ با محمد بننایف، ولیعهد اول عربستان، ملاقات کرد، هنوز از اتاق خارج نشده، بنسلمان وارد شد و پشت درهای بسته با او گفتوگو کرد. این شاهزاده با ارتباطی که با ایوانکا و کوشنر برقرار کرده، توانسته تا امروز زهر ضد اسلامی ترامپ را از عربستان دور نگه دارد.
✅از سوی دیگر سیاست دولت آمریکا طی 5 دهه اخیر، شرکت نکردن در تنشهای داخل قبیلهای عربستان و خاندان سلطنت بوده و کاخسفید همواره تلاش کرده در میان ولیعهدهای سعودی، تعادل معاشرت داشته باشد و این نخستین بار است که برخلاف سیاستهای کلی آمریکا، دولت ترامپ یکهتازی شاهزاده جوان و رتبه دوم در عربستان را بهرسمیت شناخته و به او جایزهای 400 میلیارد دلار داده اما مشخص نیست این هدیه گزاف با چه هدفی و برای چه آیندهای میان این دو جوان پشت پرده، ردوبدل شده است.
❌اقتباس از: لسآنجلس تایمز
@naft2016
@MostafaTajzadeh