فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝حزب توده و نهضت ملی شدن نفت
هفتادمین سالگشت کودتا – 5

✍🏻امیر(بهروز) طیرانی

نخستین برخوردهای حزب با مصدق به دلیل مخالفت وی با واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی آغاز شد. مخالفت مصدق با پیشنهاد روس‌ها خشم حزب توده را برانگیخت. میر جعفر پیشه‌وری در روزنامه آژیر در باره موضع مصدق نوشت: «شما اگر واقعاً ملت‌پرست هستید و واقعاً می‌خواهید فداکاری نمایید... امتیاز دارسی را لغو کنید. شما این قدر ساده هستید که خیال می‌کنید خواهند گذاشت شما با سرمایه داخلی نفت استخراج کنید؟ خودتان هم می‌دانید که این کار شدنی نیست.»

با آغاز نهضت ملی‌شدن مخالفت حزب توده با نهضت ملی ورهبری آن نیز آغاز شد. تأیید نهضت ملی از سوی حزب توده به معنی قبول هژمونی بورژوازی و نفی رهبری حزب توده به مثابه تنها پشتیبان طبقات زحمتکش و یگانه دشمن امپریالیسم بود. ولذا درباره آن چنین داوری کرد:« از هم اکنون می‌توانیم مطمئن باشیم که تجدید نظر در قرارداد نفت به هرحال به سود ملت ایران نخواهد بود و جز تثبیت موضع انگلیس‌ها در کشور ما کاری انجام نخواهد داد. استیفای کامل حقوق ملت ایران در مورد منافع نفتی جنوب تنها در یک صورت قابل تصور است و آن وقتی است که ملت ما حاکم بر سرنوشت خویش باشد. پس حل مسئله نفت منوط به پیروزی حزب ما یعنی ملت ایران است" (نامه مردم 27/3/1329 به نقل از امیر خسروی، 1375: 262)

حزب توده که در جریان وقایع روز خود را شکست خورده می‌دید برای جبران شکست خود تلاش کرد تا با حمله به جبهه ملی آنها را از صحنه سیاسی کشور حذف کند. به این جهت طی مقالات وبیانیه های متعدد، جبهه ملی و رهبران آن را با شدید‌ترین وجهی آماج تهمت‌های خود ساخت. روزنامه "به سوی آینده" در 3 مهرماه 1329 تحت عنوان "صحنه سازی‌های اخیر مجلس" نمایندگان مجلس شورا را به سه گروه تقسیم کرد. گروه سوم، دسته عوام فریبان بودند که در رأس آن‌ها دکتر مصدق قرار داشت. و درباره این گروه نوشت:" عوام فریبان که آخرین تیر ترکش استعمار محسوب می‌شوند کسانی محسوب می‌شوند که همیشه سینه خود را سپر تیر بلایا و مخافات می‌کنند و همیشه پرچمدار حفظ استقلال و آزادی کشورند ولی حتی یکبار هم دیده نشده است که به نفع استقلال و آزادی واقعی کشور و به نفع حقوق مردم و قانون اساسی کوچکترین اقدام مفید و مؤثری کرده باشند." (جامی، 1377: 528)

متن کامل:

@iranfardamag @MostafaTajzadeh
📝📝📝آقای کروبی در حال حاضر هیچ‌گونه نظر خاصی درباره انتخابات ندارد

✍🏻حسین کروبی درباره خبر «دیدارهای انتخاباتی مهدی کروبی»، گفت: این خبر صد در صد نادرست است و در حال حاضر آقای کروبی هیچ‌گونه نظر خاصی درباره انتخابات ندارد. آقای کروبی معتقد است به لحاظ اینکه در ریز قضایا نیست، دوستان اصلاح‌طلب که در بیرون هستند بهتر می‌توانند در مورد انتخابات تصمیم گرفته و به جمع‌بندی برسند.

به گزارش ایلنا، سید هادی خامنه‌ای ضمن تکذیب خبر دیدار انتخاباتی خود با مهدی کروبی عنوان کرد: برگزاری دیدار با آقای کروبی در اختیار ما نیست. در صورتی که دیدارهایی انجام می‌شود اما اینکه دیداری با آقای کروبی درباره حضور در انتخابات انجام شده باشد، هیچ نشستی برگزار نشده است.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝 اخراج استادان؛ "تعدّی نهادهای امنیتی به ساحت دانشگاه"

✍🏻کلمه - دولت ابراهیم رئیسی شماری از اساتید دانشگاه، از جمله آرش اباذری، محمد فاضلی، حسین مصباحیان، رضا امیدی، امیر مازیار، محمد راغب، امیر نیک‌پی و اساتید دیگری را به بهانه‌های «عمل نکردن به تعهدات علمی»، «کسب نکردن امتیازات قانونی ادامه خدمت» و دیگر بهانه‌های مختلف» از دانشگاه اخراج کرده است.

مهدی خویی، استاد علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی نیز از این دانشگاه اخراج شده و نوشته است: «بعداز ۷ سال تدریس نامه‌ی قطع همکاری (اخراج) گرفته‌ام و از خانه ام یعنی دانشگاه درحال رانده شدن هستم و مستأصلم که از این ظلم شکایت به کجا برم.»

بیانیه دانشجویان علامه: مقاومت می‌کنیم

اعضای «انجمن علمی-دانشجویی جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی» با انتشار بیانیه‌ای در واکنش به «اخراج و برخورد با اساتید متعهد علوم اجتماعی» متعهد شدند با بهره‌گیری از کلیه ظرفیت‌های موجود در برابر «تعدی نیروها و نهادهای امنیتی به ساحت دانشگاه» مقاومت کنند.

این انجمن در بیانیه‌اش با اشاره به اساتیدی که شائبه حذف و یا محدودیت‌شان به گوش می‌رسد، درباره قطع همکاری دانشگاه با مهدی خویی، استاد جامعه‌شناسی، آورده است: «این در حالی است که واحدهایی برای تدریس در ترم جدید برای او در نظر گرفته شده بود. آموزش دانشگاه موظف شده واحدهای در نظر گرفته شده را حذف کند و در اختیار استاد جدیدی قرار دهد.»

@kaleme
@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍🏻سهند ایرانمهر

چند روز پیش کارشناس روزنامه جوان گفت:
کسانی که از ایران مهاجرت می‌کنند، نخبه نیستند و اغلب لمپن هایی هستندکه پناهندگی سیاسی می گیرند.

به یاد ذکر بایزیدبسطامی در تذکره الاولیای عطار افتادم:

چون کار او (بایزید بسطامی) تمام بلندشد و سخن او در حوصلۀ اهل ظاهر نمی گنجید، هفت بارش از بسطام بیرون کردند. شیخ می گفت:«چرا مرا بیرون می کنید؟»گفتند:« از آنکه مردِ بدی». گفت:«نیکا شهری که بد آن بایزیدبود!»

پانوشت: خوشا کشوری که ...!
@sahandiranmehr @MostafaTajzadeh
♦️به گزارش روزنامۀ اعتماد امیر مازیار  استاد دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران خبر داده عضویت او  و همچنین کوروش گلناری استاد دیگر این دانشگاه در هیات علمی تعلیق شده‌ است

🔻مازیار روز سه‌شنبه ۱۹ بهمن در اینستاگرامش نامه تعلیقش را که به‌امضای رئیس دانشگاه هنررسیده، منتشر کرد.بنابر این حکم، او «از کلیه‌ ساحت‌های آموزشی و پژهشی تا زمان رسیدگی در مراکز ذیصلاح، محروم» شده است.

🔻این استاد دانشگاه نوشت: «بر اساس اطلاعاتی که دارم کوروش گلناری عضو هیات علمی دانشگاه هنر و مدیر گروه مجسمه‌سازی هم تعلیق شده ‌است.»

🔻او افزود: «برخی دیگر از همکاران نیز زیر فشارهای گوناگون، از جمله برای امضا یا نگارش نامه‌هایی قرار دارند، امری که در دیگر دانشگاه‌ها و موسسه‌های آموزشی و پژوهشی هم اتفاق افتاده ‌است.»

🔻او به تداوم «روند بازنشستگی اجباری استادان» در دانشگاه آزاد نیز اشاره کرد و ادامه داد: «اخیرا دکتر موسی اکرمی عضو گروه فلسفه واحد علوم و تحقیقات بازنشسته شده‌» است.
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝ادهم، پژوهشگر ارشد سیاست‌گذاری فضای مجازی در گفتگو با امتداد:  متاسفانه با تعدد نهادها، موازی‌کاری و ورود نهادهای فراقانونی در حوزه دیجیتال مواجهیم/ هیچ مشوق و انگیزه‌ای برای فعالیت نخبگان حوزه تکنولوژی در ایران باقی نمانده/ از زمان مطرح شدن طرح صیانت، بسیاری از متخصصین سطح الف از ایران مهاجرت کردند

✍️امتداد-گروه خبر: مرضیه ادهم، کارشناس و پژوهشگر ارشد سیاست‌گذاری فضای مجازی و اینترنت در گفتگویی با امتداد، ضمن تشریح پیامدها و تبعات سیاست‌های سلبی در حوزه فضای مجازی و در قبال فعالین متخصص در این فضا، اظهار داشت: آنچه در خصوص اپلیکیشن‌هایی نظیر ازکی، دیجی‌کالا و طاقچه رخ داد و اخیرا نیز، رفتار قهری مشابهی را در خصوص لزوم واگذاری پلتفرم‌ها شاهد بودیم، تبعات و پیامدهای جدی به دنبال داشت که نباید از آن غافل باشیم.

اگر به خاطر داشته باشید؛ سال قبل که درگیر ماجرای طرح صیانت بوده و خیلی از اوقات که در مخالفت با این طرح می‌گفتیم با این دست قوانین، پلتفرم‌های بین‌المللی حاضر به پذیرش همکاری با ایران نخواهند شد، دوستان عنوان می‌کردند که در همه کشورها، یک ثبت نام اولیه وجود دارد و این شرکت‌ها باید به مانند همه دنیا در ایران دفتر نمایندگی تاسیس و با ما همکاری کنند.

هرچند این خواسته دوستان برای تاسیس دفتر نمایندگی گوگل یا فیس‌بوک از پیش منتفی به نظر می‌رسید ولی مذاکرات ابتدایی یا مثلا همکاری با سازمان قضائی یک کشور نیز اصول خود را دارد. وقتی می‌پرسیدیم که چرا فلان پلتفرم را فیلتر کردید، پاسخ این بود که این شرکت‌ها ملزم به قوانین ایران نبوده و باید به آن پایبند باشند.

همه این موارد در حالی بود که در ایران، اساسا در حوزه تکنولوژی قوانین چندان شفافی وجود نداشته و خیلی از مسائل از چند حیث در آن دیده نشده است. اینکه شما در چه موضوعاتی حق اعمال قانون و سیاست‌گذاری دارید؟ این موضوعات تا چند لایه می‌تواند اساسا وجود داشته باشد؟ بی‌حجابی یک کارمند در یک استارت‌آپ که خدمات‌رسانی می‌کند و کلی کاربر هزینه آن خدمات را می‌پردازند، اصلا جزو موضوعاتی است که شما در آن اعمال قانون کنید؟

اساسا مشخص نیست که کدام نهاد متولی این اقدامات است. آیا ما با یک سری نهاد صنفی سر و کار داریم؟ آیا حکم دستگاه قضا حجت است؟ آیا وزارت ارشاد متولی بوده و یا باید شانیت شورایعالی فضای مجازی را ملاک قرار دهیم؟ کما اینکه در فقره موضوع طاقچه، وزارت ارشاد به یکباره موضوع مجوز را پیش کشید و این در حالی بود که تا پیش از این، دیگر پلتفرم‌ها بدون همان مجوز مذکور به کار خود ادامه می‌دادند.

متاسفانه با تعدد نهاد، موازی‌کاری و ورود نهادهای فراقانونی در حوزه دیجیتال مواجه هستیم. در کشوری که نه موضوعات مشخص بوده، نه فرآیند قانون‌گذاری روشن است و نه نهادهای محق برای دخالت کاملا شفاف هستند، می‌خواهیم که استارت‌آپ‌ها با یک استراتژی منسجم و حساب‌شده پا به عرصه گذاشته و برنامه‌های خود را بر اساس سیاست‌های از پیش تدوین شده به پیش ببرند. این، یک تناقض و طنز تلخی است که هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد.

هیچ مشوق و انگیزه‌ای برای فعالیت متخصصین و نخبگان حوزه تکنولوژی در ایران باقی نمانده است. همه این موارد را به کیفیت اینترنت و امکانات زیرساخت ضمیمه و حساب کنید که چرا طرف به مهاجرت فکر نکند؟ 

از زمانی که بحث صیانت آغاز شد، بسیاری از تکنسین‌ها و متخصصین سطح الف مهاجرت کردند. گروه بعدی هم دورکاری می‌کنند. دیگرانی هم که ماندند، صرفا انگیزه‌های شخصی دارند که به نظر می‌رسد، عزمی وجود دارد که همین صاحبان انگیزه‌های شخصی نیز نهایتا کشور را ترک کنند. ظاهرا قصدی وجود دارد که یکدست‌سازی در حوزه اینترنت رخ داده و ما کم کم مردم را به همان اینترانت راضی کنیم. 

بیشترین شمار مهاجرین از حدود یک سال قبل از ایران، متخصصین و فعالین حوزه دیجیتال و آی‌تی هستند. اگر واقعا به دنبال توسعه در این زمینه بوده و می‌خواهیم به هاب منطقه بدل شویم، این قوانین ما را به آن نقطه نخواهد رساند. 

متن کامل
@MostafaTajzadeh

@emtedadnet

Telegraph
📝📝📝معرفی کتاب مردم علیه دموکراسی
کتاب بسیار مفید، پرمحتوا و آموزنده است و برای همه کسانی که اهل اندیشیدن در مورد دمکراسی هستند خواندن آن لازم است. ترجمه کتاب تقریبا موفق بوده و نمره خوبی از نظر روانی جملات و دقت می‌گیرد. در مجموع خواندن این کتاب را به همگان توصیه می‌کنم. نویسنده در تشریح مشکل تواناتر از بیان راه‌حل بوده است و این البته امر عجیبی نیست. وقتی معضلی چنین بزرگ در سطح جهان وجود دارد نمی‌توان انتظار داشت یک نفر به تنهایی بتواند راه‌حلی برای آن عرضه کند.

✍🏻نویسنده متن معرفی: علی سرزعیم


کتاب «مردم علیه دموکراسی» نوشته یاشا مونک و ترجمه امیر میرحاج توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه در سال 1401 در 419 صفحه با قیمت ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

لینک خرید کتاب
@MostafaTajzadeh
📝📝📝کار بیکاری

✍🏻
نعمت الله فاضلی

تقدیم به همکارم دکتر مهدی خویی که از دانشگاه علامه اخراج شد.

در موقعیت دشوار کنونی چه کنیم؟
هر کس متناسب با توانایی ها و موقعیتش درگیر این پرسش دشوار است.

عده ای در کار غارتگری اند، و چنان بی رحمانه که برنج های سمی به خورد ملت می دهند. عده ای هم در تقلای پست و مقام اند تا پول و پله باد آورد و گنج قارون به چنگ آورند. عده ای هم فرار بر قرار را ترجیح داده و می کوشند گلیم خویش از آب بیرون کشند. کم هم نیستند آنها که زانوی غم بغل کرده و منتظر ناجی یا در انتظار مرگ اند.

اما ایران دوستان وطن خواه که آبادی و آزادی ایران را خواهانند، نه مرگ، نه مهاجرت، بل "ماندن موثر" و "زندگی سرزنده" را انتخاب می کنند. آنها بیکار نمی نشینند و ناظر بی عار هم نمی شوند.

خاندان هدایت معرف حضور همه هست. در سال های ۱۳۳۰ اتفاق شگفتی افتاد که درسی برای امروز ماست. صادق هدایت در ۱۳۳۰ چنان از بهبود اوضاع ایران نومید شد که خودکشی کرد و مرگش هم به اندازه نوشته هایش او را جاودانه کرد. چنان شد که هدایت و خودکشی مترادف هم در اذهان شدند.

اما شگفتا که از خاندان هدایت، خاندان پر فروغی که که از آن ادیبان و سیاستمداران بزرگی برخاست، نام "مهدیقلی خان هدایت" ملقب به مخبرالسلطنه در اذهان عمومی جا نیافت، در حالی که او هم سیاستمداری بزرگی بود هم محقق، شاعر، مورخ، زباندان. ادیب، موسیقیدان و اندیشمندی بزرگ تر از صادق هدایت.

مهدی قلی خان همان زمان که هدایت خودکشی کرد از سمت والی فارس عزل و بیکار شد. در نظر بگیرید مردی که سال ها نخست وزیر و صاحب جاه و جلال بوده، و انبوهی از آثار ماندگار خلق کرده، به زبان های عربی، آلمانی، انگلیسی، فرانسه و ادبیات فارسی تسلط داشته، بیکار شود.

مهدی قلی خان برخلاف صادق خان، راه زندگی موثر و خلاقانه را انتخاب کرد. او تصمیم گرفت افکار سیاسی، اجتماعی و فلسفی خود را بنویسد و به نقد اندیشه های فلسفی اروپا بپردازد. حاصل یک عمر مطالعات، سفرها و تجربه هایش را نوشت و عنوان کتابش را هم گذاشت "کار بیکاری".

داستانش را این طور به نظم می گوید:

شدم احضار تهران شکر الله
گلخن کردمی رو سوی گلشن

گمان کردم که جستم من از آن بند
ز وادی محن آیم به مآمن

ندانستم که از جور رفیقان
به کنج خانه بایستی خزیدن

چنان شد کم ز مجلس باز راندند
رقیبان بدل، شیطان ریمن

به سختی می گذشتم زندگانی
صبر و از قناعت کرده جوشن

ز موسیقی یکی دفتر همی ساز
بکردم  می نماندم هیچ از هن

اکنون ماییم و این دو راه. راه صادق هدایت و راه مهدی قلی خان. من راه دوم را برای خودم انتخاب کردم. گرچه بسیاری  با شور و شوق ستایشگر غمزدگی و دلمردگی هستند و گمان دارند روشنفکر و اهل اندیشه، آدم سوگزده و در انتظار مرگ است.

مهدی قلی خان ها از بیکاری، کار می سازند، کاری کارستان. آنها نیک می دانند دشمنان ایران سوگناکی مردمان این خاک را می خواهند. مهدی قلی خان اثری فلسفی و تاریخی و سندی بزرگ در اوقات بیکاری اش نوشت و سهمی در ساختن ایران پیدا کرد و در این بنای باشکوه آجری از طلای اندیشه نهاد.

ما هم می توانیم از بیکاری ها، کاری بسازیم به شرط آن که صادق هدایت، هادی ما نباشد و در خاطرمان مهدی قلی خان بماند.

ما، در هر موقعیت و هر سطح از تونایی باشیم، می توانیم از بیکاری کار بسازیم و این تنها محدود و منحصر به دانشگاهیان و محققان و نویسندگان نیست.

می شود محمد درویش شد، فعال خستگی ناپذیر دفاع از محیط زیست ایران. درویش هم ۱۴۰۰ بازنشسته شد اما از پای ننشست و چون نهادی بزرگ مسئولیت عظیم کنشگری زیست محیطی اش را تا بی نهایت گسترش داد.

می شود حسین حسینی نژاد بود و مجله ای برای گسترش انشانویسی درست کرد. حسینی نژاد معلم بازنشسته ای است که با دست خالی و بی حمایت از جایی شانزده سال ۱۵۴ شماره ماهنامه انشا و نویسندگی را تاکنون منتشر کرده است.

می شود علی صادقی خیاط شد و لباس عمو خیاط تن کرد و برای نجات کودکان کار و سوادآموزی ها جنگید و قهرمان بی پناه ترین کودکان گردید.

می شود روزنامه نگار شجاع، فعال مدنی، آزادیخواه جسور، معلم راستین، مطالبه گر از جانگذشته حقوق زنان، کودکان و فرودستان، ترویج گر کتاب، و صدها کار سازنده دیگر شد و عمر را در خدمت انسانیت و ایران گذراند، اگر مهدی قلی خانی بیندیشیم نه صادق خانی؛ و اگر همین لحظه مصمم شویم که خود را باور کنیم و باور کنیم که ذهن ما ظرفیت آغاز کردن دارد.

فراموش نکنیم آنها که مهدی خویی، رضا امیدی، آرمان ذاکری، آرمان امیر، محمد فاضلی جامعه شناسان خلاق و توانای کشور، و صدها محقق و نویسنده و فعال مدنی دیگر را اخراج، بازنشسته، خانه نشین، زندان و طرد می کنند مقصودشان ویران کردن ایران از راه تباه کردن نیروی انسانی موثر کشور است.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝کودتا و ضد کودتا علیه افکار عمومی

✍🏻صلاح_الدین_خدیو 

هفتادمین سالگرد کودتای 28 مرداد، تفاوتی معنادار با پنجاهمین، چهلمین، سی امین و ...سالگشت های آن دارد.

پرسش اصلی این روزها این است: کودتا بود یا نبود؟

نفس این پرسش بیانگر تحولی پارادایمی در نگاه عمومی به رخدادی است که مسیر تاریخ معاصر ایران را دگرگون کرد.

در گذشته که دولت پهلوی آن را قیام ملی می نامید، همزمان منازعەای پایان ناپذیر میان طرفداران جریان های ملی، اسلامی و چپ بر سر تقسیم سهم الارث هر کدام از میراث شکست 28 مرداد وجود داشت.

متن کامل

@MostafaTajzadeh
📝📝📝مصدق و شکست محتوم

✍️مالک رضایی/کارشناس ارشد علوم سیاسی

در پایان این نوشته کوتاه، نکته‌ای را در قالب یک سوال  مطرح می‌کنم اما پیش از آن، برای اینکه راه را بر هرگونه پیش‌داوری‌ها و قضاوت‌‌ها و... ببندم، ناچارم بر این باور خود تصریح کنم که در میان رجال سیاستمدار تاریخ معاصر ایران، دکتر محمد مصدق، نخست‌وزیر فقید و ملی‌گرای ایران را در کنار سیاستمدارانی مانند قوام‌السلطنه و... همواره و همیشه از شخصیت‌های مورد احترام تاریخ معاصر ایران می‌دانم.

هرکدام از اینها تاثیرات باشکوهی در تاریخ ایران داشته‌اند. اما در عمری که سپری کرده‌ام و آشنایی کم و ناچیزی که با علم سیاست به‌عنوان کارشناسی کم‌بضاعت یافته‌ام، بر این باورم، که در عالم سیاست، نه او و نه هیچ‌کس دیگر را قدیس نپندارم.
در این وادی هیچ کس را نزیبد دعوی بیگناهی.


@bestdiplomacy @MostafaTajzadeh
📝📝📝راه فروریزی رژیم های دروغ

✍🏻واتسلاف هاول

حالا که کار سیاسی و ریختن به خیابان‌ها هزینه دارد
و شاید ناممکن باشد، قدم به عرصه پیشا_سیاسی بگذارید و با زیستن در دایره حقیقت، رژیم ها  را از قدرتمندترین سلاحش، دروغ، محروم بکنید.

رژیم های مستبد، در واقع بناهایی هستند ساخته شده بر ستون‌های دروغ، و تا زمانی دوام خواهند آورد که مردم حاضر باشند زیر سقف دروغ زندگی کنند
من اعتقاد ندارم فقط کسانی که فعال سیاسی‌اند و علیه رژیم ها می‌جنگند شایسته ستایش هستند. برای این افراد ارزش بسیار قایلم اما کسان دیگری هم هستند که شایسته ستایشند.

کسانی که تصمیم گرفته‌اند از این پس در هیچ حرکتی که در آن رگه‌ای از دروغ و ناراستی باشد شرکت نکنند.من از شما که از کار سیاسی پرمخاطره بیمناکید، یک درخواست دارم: 
قد راست کنید و به فردیت خودتان کرامت بیشتری ببخشید و به حقیقت خدمت کنید تا رژیم های  دروغ فرو‌ریزند.

نویسنده و سیاستمدار اهل چک
در کتاب « قدرت بی قدرتان»
@MostafaTajzadeh
📝📝📝جامعه‌ی بی‌چرا جامعه‌ی بی‌چاره

✍️آرین رسولی

اگر شما از جمله کسانی هستید که از پیش در هر بحث و‌ مناقشه‌ای، سخنان کسی که نتیجه‌گیری نهایی وی با باور و نگرش شما هم‌سو باشد را مستدل‌تر و متقن‌تر می‌دانید، شما نیز گرفتار و سازنده‌ی جامعه‌ بی‌چرا هستید.اگر شما با سخنانی مواجه شدید که ده‌ها ادعا در آن گنجانده شده و برای هیچ‌کدام از آنها حتی برخی از آنها دلیلی اقامه نشده بود و شما آنها را پذیرفتید، باز هم شما گرفتار و سازنده‌ی جامعه‌ی بی‌چرا هستید.

از این‌ها فراتر برویم، اگر شما درباره‌ی مهم‌ترین باورها و عقاید خود به قول دکارت در هر موضوعی دست‌کم یک بار چون و چرا نکرده‌اید، باز شما سازنده و‌ گرفتار جامعه‌‌ی بی‌چرا هستید. یا اگر شما در مواجهه با اخبار و مدعیات مختلف افراد در تمام رسانه‌ها با هر جهت‌گیری، عینک شک و تردید به چشم نزده‌اید یا چون و چرایی در مقابل مدعیات آنها نمی‌کنید، باز هم..خلاصه‌ی کلام‌ این‌که اگر شما در برابر هر ادعا، به نسبت نوع ادعا، مطالبه‌ی دلیل نمی‌کنید، جزئی از اجزاء یک جامعه‌ی بی‌چرا هستید که البته احتمالا خودتان هم گرفتار آن‌ جامعه هستید، به این معنا که علت این رویکرد شما بالیدن در چنین جامعه‌ و فرهنگی‌ست که چون و چرا ندارد و اهل پرسشگری و استدلال نیست.

بارها برای من پیش‌ آمده یا اصلا ناگفته از رفتار جامعه پیداست که گرایش عمده‌ی آن رد یا قبول ادعاهای نهایی‌ست یا مثلا در موضوعات مختلف از جمله سیاسی، عقیدتی و غیره، نگرش شما اهمیت دارد و بس، نه استدلال‌های شما.این رفتار یک جامعه‌ی بی‌چراست و فرهنگ تاریخی آن گرفتار چنین معضل بنیادینی‌ست که پایه و اساس تمام بی‌چارگی‌ها در همین بی‌چرایی‌هاست.

البته همین حالا باید دقت کنید که ادعای خود این متن را هم بی‌‌ چون و چرا نپذیرید. تا اینجا هیچ دلیلی برای این ادعا ارائه نشده که 'چرا' جامعه‌ بی‌چرا به جامعه‌ای بی‌چاره بدل خواهد شد؟ پس اگر تا همین‌جا پذیرفتید که این ادعا هم موجه است، چندان اهل چون و چرا نیستید مگر آن‌که خودتان در ذهنتان دلایلی را برای این مدعا ساخته یا حدس زده باشید.البته چون و چرا کردن در برابر ادعاهای مختلف، شرط کافی سعادت جامعه نیست، اما حتما شرط لازم است و نه فقط شرط لازم، بلکه شرطی اساسی و ضروری.

چرا؟چون سعادت هر جامعه‌ای نیاز به بهبود و ارتقا سطح باورها و نگرش‌های صادق یا موجه دارد. به عبارت ساده‌تر، نظرات تک تک افراد جامعه هرچه به حقیقت نزدیک‌تر باشد، آن جامعه سعادت بیشتری نصیبش می‌شود و برای مسائل و مشکلات خود چاره‌های کاربردی‌تر، عملی‌تر و باکیفیت‌تری می‌اندیشد. با مثالی ساده‌تر، اگر شما قصد ساختن یک ساختمان را داشته باشید اما در ریاضیات و محسابات شما خطایی وجود داشته باشد یا برآوردهای ساده‌ی فیزیکی شما از وزن و جرم و حجم اجسام خطا باشد، یا اصلا ساختمانی ساخته نخواهد شد یا در خوشبینانه‌ترین حالت فرضی، ساختمان‌ شما دیر یا زود فرو می‌ریزد.پس ما برای حل هر مسئله‌ای و پیدا کردن بهترین راهِ چاره نیازمند باورها و عقاید و نظرات صادق و موجه هستیم که با حقیقت مطابقت بیشتری داشته باشد.

با پذیرش این نکته، ما برای ارتقا سطح سعادت یک جامعه در کل، نیازمند نزدیکی و قرابت هرچه بیشتر نظرات افراد جامعه با حقیقت هستیم. حقیقت در اینجا به معنای داشتن نظراتی است که با واقعیت‌های بیرونی مطابقت دارد(وارد بحث تفصیلی آن نشویم زیرا همین‌قدر کفایت می‌کند).

اما چگونه می‌توان به باورهای صادق یا موجه‌ بیشتری دست‌ یافت؟ با پرسشگری و دست‌یابی به بهترین شواهد و استدلال‌ها. خود این پرسشگری و دست‌یابی به بهترین شواهد و استدلال‌ها از کجا حاصل می‌شوند و چگونه باید به آنها دست یافت؟ با "چرا". یعنی هر ادعایی را آن‌قدر از فیلتر چون و چرا عبور دهیم و دلایل و شواهد آن را بسنجیم تا به کشف بهترین شواهد و استدلال‌ها برسیم. به تعبیر دیگر با نوعی نگاه شک‌گرایانه به مدعیات مختلف نگریستن و حتی در مواجهه با خود استدلال‌ها و شواهد نیز به سادگی تسلیم نشده و آن‌قدر سوزنمان روی "چرا" گیر کند تا به نقطه‌ای واقعا قانع کننده و متقن برسیم.

بنابراین به‌طور خلاصه ما برای این‌که به بهترین راه‌حل‌ها و چاره‌های هر مسئله‌ای برسیم، چون چرا کردن یکی از شروط ضروری و لازم ماست و نیازمند التزام تام و تمام به عقلانیت و استدلال هستیم. و اما برعکس، اگر چنین رویه‌ای نداشته باشیم کاسه‌ی ادعاهای ما آنقدر پر است که لبریز می‌شود، اما در کاسه‌ی دلایل و شواهد ما دریغ از یک قطره خردورزی. تا جایی که این روند بی‌چرایی، ما را به بی‌چارگی می‌رساند و تازه می‌پرسیم چرا بی‌چاره‌ایم!

🆔 @MostafaTajzadeh