✍️برنامه آمریکا برای ایران
👤دکتر محمود سریع القلم
به عنوان یک پایه تئوریک حکمرانی، دولت فعلی آمریکا معتقد است ضمنِ افزایش تولید ناخالص داخلی 25 تریلیون دلاری آمریکا (چین 18 تریلیون و روسیه 1.7 تریلیون)، تحولات جهانی باید به گونه ای مدیریت شود که آمریکا بتواند به اهداف اقتصادی خود برسد و دموکرات ها یک بار دیگر ریاست جمهوری را در 2025 از آن خود کنند. از این رو، بنیان سیاست خارجی آمریکا در دولت بایدن، برون سپاری، بدون درگیری های دراز مدت و سردردهای سیاسی است. استرالیا، کره جنوبی، ژاپن و هند در برابر چین به کار گرفته شده اند؛ لهستان، آلمان، فرانسه، انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی در برابر روسیه همکاری می کنند و اسراییل و عربستان، برون سپاری ایران را به عهده گرفته اند. واشنگتن این مجموعه را مدیریت و هماهنگی می کند
واشنگتن با افزایش فشار بر چین، عراق، ترکیه، امارات و هند، مدیریت سخت تر تحریم ها را به عنوان بخشی از Plan B در پیش گرفته است. تا دو سال آینده که دولت بایدن، امور را در دست دارد، روش Remote Control امریکا در رابطه با ایران ادامه خواهد داشت. بنیان های این روش عبارتند از: انزوای سیاسی، جلوگیری از سرمایه گذاری خارجی، افزایش نرخ تورم و منوط کردن عموم گشایش های مالی به تایید وزارت خزانه داری.
شواهد حاکی از آن است که این روش فعلی امریکا، شباهت فراوانی با مفروضات و استراتژی آمریکا نسبت به کمونیسم شوروی در دوران جنگ سرد دارد که توسط روس شناس آمریکایی George Kennan طراحی شده بود. او که از نظر عمق درک از شوروی نمونۀ دومی در تاریخ دیپلماسی آمریکا ندارد، معتقد بود تقابل با شوروی هیچ نیازی به کار نظامی ندارد؛ شوروی یک سیستم خود مخرب است و با گذشت زمان به انتها میرسد.او اعتقاد داشت هرچند مردم به آزادی و دموکراسی علاقمندند، اما قبل از آن می خواهند زندگی کنند و به ثبات اقتصادی و کارآمدی فکر می کنند
اروپایی ها نقش دوم را در استراتژی غرب نسبت به ایران بازی می کنند. زمانی که ایران درآمدهای صد میلیارد دلاری از فروش انرژی داشت، شرکت های اروپایی برای تعامل اقتصادی با ایران با دولت های خود لابی می کردند، اما با کاهش اساسی این درآمد، ایران جذابیت اقتصادی گذشته را ندارد. تجارت اروپا با بعضی از کشورهای بسیار کوچک مانند لیتوانی حتی از ایران هم بیشتر است. مهم ترین موضوع اروپا درقبال ایران، جلوگیری از تسلیحات هسته ای است که از منظر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی آنها، قابلیت تسرّی و اشاعه به مصر، ترکیه، عربستان و عراق را داشته و در قرابت اروپا، به زرادخانه هسته ای تبدیل شده و استعداد تبدیل شدن خاورمیانه به منطقه ای با تخاصمات پایان ناپذیر نظامی و امنیتی را دارد. موضوع ایران برای اروپا، موضوع امنیت ملی است. هرچند ممکن است در میان اعضای اروپا، شدت و ضعف Plan B متفاوت باشد، ولی تحولات دو ماه گذشته حاکی از اتفاق نظر پیرامون افزایش فشارها است. دلیل فعال شدن Plan B، به خاطر این برداشت است که از نظر آنها ایران در تنظیم و نهایی کردن برجام 2 تعللِ عمدی می کند چون نمی خواهد اهرمِ برنامۀ هسته ای را از دست بدهد
اروپا و آمریکا برداشت بسیار منفی از سیستم سیاسی و حاکمیت ایران دارند و ار سویی حفظ یک ایران ضعیف و مُعلّق که نتواند پیشرفت کند، ثروت تولید کند و در جامعۀ جهانی تعامل کند به نفع امنیت ملی اسراییل است
غرب نسبت به ایران، طیفی از عناصرمختلف را در بر دارد که یکی از آنها بلندکردن چوب مخالفان حاکمیت است. آنها به وضوح نمی خواهند ایران یک قدرت هسته ای شود ولی با قدرتمند و ثروتمند شدن ایران مشکلی ندارد. در مقابل، همسایگان ایران نه می خواهند ایران هسته ای شود و نه قدرتمند و نه ثروتمند. غرب حتی ممکن است با حملۀ نظامی از هسته ای شدن ایران جلوگیری کند، ولی همسایگان ایران با قدرت نرم مالی، رسانه ای، تعلیق و سناریوهای درجا زدن اقتصاد و توسعه کشور، مانع قدرتمند شدن آن خواهند شد.
اگر از تاریخ بیاموزیم، ایران نمی تواند در خاورمیانه به یک قدرتِ مسلط و پایدار سیاسی و نظامی تبدیل شود اما در فرهنگ و اقتصاد، فرصت ها فراوان است. هیچ گاه اعراب و ترکیه ، ایران را به عنوان یک قدرتِ مسلط نخواهند پذیرفت مگر آنکه به GDP پنج تریلیون دلاری برسد. اگر لازم باشد با هر قدرتی شریک می شوند تا مانع از تسلطِ ایران شوند. بی دلیل نیست در ترم اول و سال اول تدریس علم روابط بین الملل، آموزش داده می شود که اولین اقدام یک کشور برای قدرتمند شدن و تأمین امنیت ملی، صلح و تفاهم و سازگاری با همسایگان است. از زمان مشروطه تا به حال، ایرانیان در مسیر توسعه و دموکراسی هم چنان دور خود می چرخند.
✅ @MostafaTajzadeh
👤دکتر محمود سریع القلم
به عنوان یک پایه تئوریک حکمرانی، دولت فعلی آمریکا معتقد است ضمنِ افزایش تولید ناخالص داخلی 25 تریلیون دلاری آمریکا (چین 18 تریلیون و روسیه 1.7 تریلیون)، تحولات جهانی باید به گونه ای مدیریت شود که آمریکا بتواند به اهداف اقتصادی خود برسد و دموکرات ها یک بار دیگر ریاست جمهوری را در 2025 از آن خود کنند. از این رو، بنیان سیاست خارجی آمریکا در دولت بایدن، برون سپاری، بدون درگیری های دراز مدت و سردردهای سیاسی است. استرالیا، کره جنوبی، ژاپن و هند در برابر چین به کار گرفته شده اند؛ لهستان، آلمان، فرانسه، انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی در برابر روسیه همکاری می کنند و اسراییل و عربستان، برون سپاری ایران را به عهده گرفته اند. واشنگتن این مجموعه را مدیریت و هماهنگی می کند
واشنگتن با افزایش فشار بر چین، عراق، ترکیه، امارات و هند، مدیریت سخت تر تحریم ها را به عنوان بخشی از Plan B در پیش گرفته است. تا دو سال آینده که دولت بایدن، امور را در دست دارد، روش Remote Control امریکا در رابطه با ایران ادامه خواهد داشت. بنیان های این روش عبارتند از: انزوای سیاسی، جلوگیری از سرمایه گذاری خارجی، افزایش نرخ تورم و منوط کردن عموم گشایش های مالی به تایید وزارت خزانه داری.
شواهد حاکی از آن است که این روش فعلی امریکا، شباهت فراوانی با مفروضات و استراتژی آمریکا نسبت به کمونیسم شوروی در دوران جنگ سرد دارد که توسط روس شناس آمریکایی George Kennan طراحی شده بود. او که از نظر عمق درک از شوروی نمونۀ دومی در تاریخ دیپلماسی آمریکا ندارد، معتقد بود تقابل با شوروی هیچ نیازی به کار نظامی ندارد؛ شوروی یک سیستم خود مخرب است و با گذشت زمان به انتها میرسد.او اعتقاد داشت هرچند مردم به آزادی و دموکراسی علاقمندند، اما قبل از آن می خواهند زندگی کنند و به ثبات اقتصادی و کارآمدی فکر می کنند
اروپایی ها نقش دوم را در استراتژی غرب نسبت به ایران بازی می کنند. زمانی که ایران درآمدهای صد میلیارد دلاری از فروش انرژی داشت، شرکت های اروپایی برای تعامل اقتصادی با ایران با دولت های خود لابی می کردند، اما با کاهش اساسی این درآمد، ایران جذابیت اقتصادی گذشته را ندارد. تجارت اروپا با بعضی از کشورهای بسیار کوچک مانند لیتوانی حتی از ایران هم بیشتر است. مهم ترین موضوع اروپا درقبال ایران، جلوگیری از تسلیحات هسته ای است که از منظر جغرافیایی و ژئوپلیتیکی آنها، قابلیت تسرّی و اشاعه به مصر، ترکیه، عربستان و عراق را داشته و در قرابت اروپا، به زرادخانه هسته ای تبدیل شده و استعداد تبدیل شدن خاورمیانه به منطقه ای با تخاصمات پایان ناپذیر نظامی و امنیتی را دارد. موضوع ایران برای اروپا، موضوع امنیت ملی است. هرچند ممکن است در میان اعضای اروپا، شدت و ضعف Plan B متفاوت باشد، ولی تحولات دو ماه گذشته حاکی از اتفاق نظر پیرامون افزایش فشارها است. دلیل فعال شدن Plan B، به خاطر این برداشت است که از نظر آنها ایران در تنظیم و نهایی کردن برجام 2 تعللِ عمدی می کند چون نمی خواهد اهرمِ برنامۀ هسته ای را از دست بدهد
اروپا و آمریکا برداشت بسیار منفی از سیستم سیاسی و حاکمیت ایران دارند و ار سویی حفظ یک ایران ضعیف و مُعلّق که نتواند پیشرفت کند، ثروت تولید کند و در جامعۀ جهانی تعامل کند به نفع امنیت ملی اسراییل است
غرب نسبت به ایران، طیفی از عناصرمختلف را در بر دارد که یکی از آنها بلندکردن چوب مخالفان حاکمیت است. آنها به وضوح نمی خواهند ایران یک قدرت هسته ای شود ولی با قدرتمند و ثروتمند شدن ایران مشکلی ندارد. در مقابل، همسایگان ایران نه می خواهند ایران هسته ای شود و نه قدرتمند و نه ثروتمند. غرب حتی ممکن است با حملۀ نظامی از هسته ای شدن ایران جلوگیری کند، ولی همسایگان ایران با قدرت نرم مالی، رسانه ای، تعلیق و سناریوهای درجا زدن اقتصاد و توسعه کشور، مانع قدرتمند شدن آن خواهند شد.
اگر از تاریخ بیاموزیم، ایران نمی تواند در خاورمیانه به یک قدرتِ مسلط و پایدار سیاسی و نظامی تبدیل شود اما در فرهنگ و اقتصاد، فرصت ها فراوان است. هیچ گاه اعراب و ترکیه ، ایران را به عنوان یک قدرتِ مسلط نخواهند پذیرفت مگر آنکه به GDP پنج تریلیون دلاری برسد. اگر لازم باشد با هر قدرتی شریک می شوند تا مانع از تسلطِ ایران شوند. بی دلیل نیست در ترم اول و سال اول تدریس علم روابط بین الملل، آموزش داده می شود که اولین اقدام یک کشور برای قدرتمند شدن و تأمین امنیت ملی، صلح و تفاهم و سازگاری با همسایگان است. از زمان مشروطه تا به حال، ایرانیان در مسیر توسعه و دموکراسی هم چنان دور خود می چرخند.
✅ @MostafaTajzadeh
✍️ سید محمود حسینی
🖊 توسعه ایران و نقش جامعه مدنی
توجه به ضرورت توسعه در ایران به حدود دویست سال قبل و پس از شکست ایران در جنگ های ایران و روس بر میگردد. در این برهه، ایرانیان دریافتند که از قافله پیشرفت و تمدن جهانی عقب افتادهاند و دنیای غرب، گامهای بلندی در جهت پیشرفت برداشتهاند. این آگاهی موجب بیداری مردم و حاکمان از خواب غفلت شد و برای رسیدن به رفاه و سعادتمندی سخت به تکاپو افتادند.
ادامه این تلاشها منجر به نهضت مشروطه با هدف آزادی، حاکمیت قانون و پیشرفت شد.نهضتی که از بیش از صد سال قبل، عزم جدی مردم و نخبگان ایران در عبور از استبداد، عقب ماندگی و وابستگی را نشان میداد.مردم ایران از دیرباز به دنبال آزادی، برابری، استقلال، حاکمیت قانون و پیشرفت و در یک کلمه توسعه بودهاند و برای رسیدن به آن هرگز از پای ننشستهاند.جنبش ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷ و دهها جنبش کوچک و بزرگ دیگر، نشانه این عزم تاریخی ایرانیان میباشد.
سوال این جاست که چرا ایران با وجود نزدیک دو قرن تمنای توسعه و بیش از یک قرن تدوین قانون اساسی مترقی وتاسیس پارلمان و تلاش برای دستیابی به توسعه و تاسیس سازمان برنامه در ۷۵ سال پیش برای تدوین برنامه توسعه و اجرای ۵ برنامه توسعه در دوران شاه و شش برنامه توسعه در جمهوری اسلامی،همچنان نتوانسته به معنای متداول آن، توسعه یابد و در عمل ایران در ریل توسعه پایدار و متوازن قرار نگرفته است؟
این در حالی است که کشورهای آسیایی مثل هند،چین،کره جنوبی،مالزی،سنگاپور و اخیرا بعضی از کشورهای عربی همسایه با آنکه بعد از ایران وارد فرآیند توسعه شدند،اما از ایران پیشی گرفتند.چرا هنوز بعد از ۲۰۰ سال همان سوال عباس میرزا از ژوبر، نماینده دولت فرانسه، در ذهن ما ایرانیان خلجان می کند؟«دلایل ترقی شما و ضعف و عقب ماندگی ما چیست؟»ما در این مقال نمیخواهیم این موضوع مکرر را تفصیل دهیم، اما به طور خلاصه میتوان اسباب توسعه نیافتگی کشور را در چند محور زیر صورتبندی کرد.
1️⃣معماری نادرست توسعه
2️⃣ضعف حکمرانی شایسته
3️⃣ ضعف جامعه مدنی
4️⃣عدم مشارکت مردم
5️⃣ بیتوجهی به زمینه فرهنگ در توسعه
درست است که در مسیر ناموفق توسعه ایران، سهم حکمرانی ناشایسته عمده و محوری بوده است، اما نمیتوان سهم نخبگان، روشنفکران، جامعه مدنی و بیتوجهی به زمینه فرهنگ جامعه در این عدم توفیق را نادیده یا دست کم گرفت. نباید فراموش کرد که اندیشه توسعهخواهی و تئوریهای توسعه در بین نخبگان و روشنفکران جامعه پرورده میشود.
این اندیشههای توسعهخواهی در جامعه مدنی به صورت مطالبه و خواست عمومی مردم از حکومتها تبلور پیدا میکنند. باید توجه داشت که فرهنگ به مثابه زیرنقش و زمینه در امر توسعه نقش جدی دارد. بدین ترتیب، نتیجه میگیریم که سهم نخبگان، جامعه مدنی و احزاب و نقش فرهنگ در توسعه بسیار با اهمیت و غیر قابل چشمپوشی است.اگر جامعه قوی نباشد، دولت هم ضعیف میشود. برای نیل به توسعه، ما هم به دولت توانمند و هم به جامعه قوی نیازمندیم. استفاده از ظرفیتهای حکومت، مانند اجرای قانون، فیصله مرافعات، مهار خشونت و ارائه خدمات و زیرساختها، لازمه توسعه است و بدون آن جامعه دچار هرج و مرج و بی دولتی میشود. البته بدون جامعه قوی هم توازن به هم میخورد.
نباید همه سهم رسیدن به توسعه یا بازماندن از توسعه را فقط ازحکومت انتظار داشته باشیم. اگر این فرض را محتوم بدانیم، باید منتظر بمانیم تا روزی روزگاری حاکمیت به الزامات توسعه پی ببرد و از ظرفیتهای بزرگ کشور مثل؛ نهادهای مدنی، خبرگان، کارشناسان و متخصصین استفاده کند و مردم را در توسعه مشارکت دهد. اما این انتظار، نتیجه چندانی نخواهد داد. زیرا حاکمیت، با تکیه بر درآمدهای نفتی، خود را بی نیاز از تکیه به بنگاههای اقتصادی توانا و اخذ مالیات میداند. چون متکی به جماعت خودی و وفادار به نظام بوده به زعم خود بینیاز از جلب آرای عمومی اقشار مختلف است. بالاخره با برخورداری از قوه قهریه منسجم، چندان نگران اعتراضات مردمی نیست.
لذا اصولاً به طور خودخواسته، به لوازم مردم سالاری تن نخواهد داد و دست همکاری به سوی نخبگان و احزاب و نهادهای مدنی دراز نخواهد کرد. مگر اینکه امیدوار باشیم، هوشیاری و قوه عاقله و نگاه توسعهگرا و رو به آیندهای در حاکمیت شکل بگیرد و باب گفتگو را با دلسوزان و متخصصین و نهادهای مدنی باز کند. این هوشیاری البته رخ نخواهد داد، مگر اینکه مردم آگاهانه در صحنه باشند و جامعه مدنی، مطالبات توسعهگرایانه مردم را با فشار از حکومت پیگیری مجدانه کند و آنها را به خود آورد. البته این هدف قابل تحقق است در صورتی که جامعه مدنی خود را قوی سازد. یعنی واجد گفتمان توسعه پایدار و متوازن شود. نهادهای مدنی پرتوان و احزاب قدرتمند و منسجم گسترش یابد و سرمایه اجتماعی کارآمد، به حد کفایت فراهم شود
🆔 @MostafaTajzadeh
🖊 توسعه ایران و نقش جامعه مدنی
توجه به ضرورت توسعه در ایران به حدود دویست سال قبل و پس از شکست ایران در جنگ های ایران و روس بر میگردد. در این برهه، ایرانیان دریافتند که از قافله پیشرفت و تمدن جهانی عقب افتادهاند و دنیای غرب، گامهای بلندی در جهت پیشرفت برداشتهاند. این آگاهی موجب بیداری مردم و حاکمان از خواب غفلت شد و برای رسیدن به رفاه و سعادتمندی سخت به تکاپو افتادند.
ادامه این تلاشها منجر به نهضت مشروطه با هدف آزادی، حاکمیت قانون و پیشرفت شد.نهضتی که از بیش از صد سال قبل، عزم جدی مردم و نخبگان ایران در عبور از استبداد، عقب ماندگی و وابستگی را نشان میداد.مردم ایران از دیرباز به دنبال آزادی، برابری، استقلال، حاکمیت قانون و پیشرفت و در یک کلمه توسعه بودهاند و برای رسیدن به آن هرگز از پای ننشستهاند.جنبش ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷ و دهها جنبش کوچک و بزرگ دیگر، نشانه این عزم تاریخی ایرانیان میباشد.
سوال این جاست که چرا ایران با وجود نزدیک دو قرن تمنای توسعه و بیش از یک قرن تدوین قانون اساسی مترقی وتاسیس پارلمان و تلاش برای دستیابی به توسعه و تاسیس سازمان برنامه در ۷۵ سال پیش برای تدوین برنامه توسعه و اجرای ۵ برنامه توسعه در دوران شاه و شش برنامه توسعه در جمهوری اسلامی،همچنان نتوانسته به معنای متداول آن، توسعه یابد و در عمل ایران در ریل توسعه پایدار و متوازن قرار نگرفته است؟
این در حالی است که کشورهای آسیایی مثل هند،چین،کره جنوبی،مالزی،سنگاپور و اخیرا بعضی از کشورهای عربی همسایه با آنکه بعد از ایران وارد فرآیند توسعه شدند،اما از ایران پیشی گرفتند.چرا هنوز بعد از ۲۰۰ سال همان سوال عباس میرزا از ژوبر، نماینده دولت فرانسه، در ذهن ما ایرانیان خلجان می کند؟«دلایل ترقی شما و ضعف و عقب ماندگی ما چیست؟»ما در این مقال نمیخواهیم این موضوع مکرر را تفصیل دهیم، اما به طور خلاصه میتوان اسباب توسعه نیافتگی کشور را در چند محور زیر صورتبندی کرد.
1️⃣معماری نادرست توسعه
2️⃣ضعف حکمرانی شایسته
3️⃣ ضعف جامعه مدنی
4️⃣عدم مشارکت مردم
5️⃣ بیتوجهی به زمینه فرهنگ در توسعه
درست است که در مسیر ناموفق توسعه ایران، سهم حکمرانی ناشایسته عمده و محوری بوده است، اما نمیتوان سهم نخبگان، روشنفکران، جامعه مدنی و بیتوجهی به زمینه فرهنگ جامعه در این عدم توفیق را نادیده یا دست کم گرفت. نباید فراموش کرد که اندیشه توسعهخواهی و تئوریهای توسعه در بین نخبگان و روشنفکران جامعه پرورده میشود.
این اندیشههای توسعهخواهی در جامعه مدنی به صورت مطالبه و خواست عمومی مردم از حکومتها تبلور پیدا میکنند. باید توجه داشت که فرهنگ به مثابه زیرنقش و زمینه در امر توسعه نقش جدی دارد. بدین ترتیب، نتیجه میگیریم که سهم نخبگان، جامعه مدنی و احزاب و نقش فرهنگ در توسعه بسیار با اهمیت و غیر قابل چشمپوشی است.اگر جامعه قوی نباشد، دولت هم ضعیف میشود. برای نیل به توسعه، ما هم به دولت توانمند و هم به جامعه قوی نیازمندیم. استفاده از ظرفیتهای حکومت، مانند اجرای قانون، فیصله مرافعات، مهار خشونت و ارائه خدمات و زیرساختها، لازمه توسعه است و بدون آن جامعه دچار هرج و مرج و بی دولتی میشود. البته بدون جامعه قوی هم توازن به هم میخورد.
نباید همه سهم رسیدن به توسعه یا بازماندن از توسعه را فقط ازحکومت انتظار داشته باشیم. اگر این فرض را محتوم بدانیم، باید منتظر بمانیم تا روزی روزگاری حاکمیت به الزامات توسعه پی ببرد و از ظرفیتهای بزرگ کشور مثل؛ نهادهای مدنی، خبرگان، کارشناسان و متخصصین استفاده کند و مردم را در توسعه مشارکت دهد. اما این انتظار، نتیجه چندانی نخواهد داد. زیرا حاکمیت، با تکیه بر درآمدهای نفتی، خود را بی نیاز از تکیه به بنگاههای اقتصادی توانا و اخذ مالیات میداند. چون متکی به جماعت خودی و وفادار به نظام بوده به زعم خود بینیاز از جلب آرای عمومی اقشار مختلف است. بالاخره با برخورداری از قوه قهریه منسجم، چندان نگران اعتراضات مردمی نیست.
لذا اصولاً به طور خودخواسته، به لوازم مردم سالاری تن نخواهد داد و دست همکاری به سوی نخبگان و احزاب و نهادهای مدنی دراز نخواهد کرد. مگر اینکه امیدوار باشیم، هوشیاری و قوه عاقله و نگاه توسعهگرا و رو به آیندهای در حاکمیت شکل بگیرد و باب گفتگو را با دلسوزان و متخصصین و نهادهای مدنی باز کند. این هوشیاری البته رخ نخواهد داد، مگر اینکه مردم آگاهانه در صحنه باشند و جامعه مدنی، مطالبات توسعهگرایانه مردم را با فشار از حکومت پیگیری مجدانه کند و آنها را به خود آورد. البته این هدف قابل تحقق است در صورتی که جامعه مدنی خود را قوی سازد. یعنی واجد گفتمان توسعه پایدار و متوازن شود. نهادهای مدنی پرتوان و احزاب قدرتمند و منسجم گسترش یابد و سرمایه اجتماعی کارآمد، به حد کفایت فراهم شود
🆔 @MostafaTajzadeh
☑️تسلیت بیش از ۸۵۰ تن از فعالان سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی به مهندس میرحسین موسوی
✔️کل من علیها فان
◼️عزیز مظلوم و محصورمان جناب آقای مهندس میرحسین موسوی
◼️غارت زمانه گنج وجود عزیزان را از ما می ستاند و چه دردناک است این مصیبتها زمانی که دست جور فرصت را برای عزاداری تنگ میکند.
◼️درگذشت برادر عزیزتان مرحوم میرعبدالله موسوی را به جنابعالی و خاندان محترم تسلیت میگوییم و از پیشگاه ایزد منان برای روح آن مرحوم فتوح و شادی آرزو میکنیم.
متن و اسامی در Instant View:
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
متن و اسامی کامل :
https://telegra.ph/تسلیت-03-29-2
✔️کل من علیها فان
◼️عزیز مظلوم و محصورمان جناب آقای مهندس میرحسین موسوی
◼️غارت زمانه گنج وجود عزیزان را از ما می ستاند و چه دردناک است این مصیبتها زمانی که دست جور فرصت را برای عزاداری تنگ میکند.
◼️درگذشت برادر عزیزتان مرحوم میرعبدالله موسوی را به جنابعالی و خاندان محترم تسلیت میگوییم و از پیشگاه ایزد منان برای روح آن مرحوم فتوح و شادی آرزو میکنیم.
متن و اسامی در Instant View:
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
متن و اسامی کامل :
https://telegra.ph/تسلیت-03-29-2
Telegraph
تسلیت
☑️تسلیت بیش از ۸۵۰ تن از فعالان سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی به مهندس میرحسین موسوی ✔️کل من علیها فان ◼️عزیز مظلوم و محصورمان جناب آقای مهندس میرحسین موسوی ◼️غارت زمانه گنج وجود عزیزان را از ما می ستاند و چه دردناک است این مصیبتها زمانی که دست جور فرصت را…
📄نسبت خیریهها با توسعه: ماهی یا ماهیگیری
✍🏻اعتماد-ساجده عرب سرخی
🔹 وقتی بحران در نقطهای از کشور ایجاد میشود یا شرایط نامطلوبی به وجود میآید حس همدلی در مردم بالا رفته و احساس مسئولیت در قبال آنانی که آسیب دیده و آسیبپذیر هستند جدی میشود. این «حس» در کشور ما در بخش زیادی از مردم، خیلی زود تبدیل به «عمل» میشود و به یاری هموطنان خود میروند. اما شیوه عمل متفاوت است. برخی به فعالیتهای خیریهای روی میآورند و بعضی دیگر مسئولیت اجتماعی خود را درازمدت تعریف کرده و در جهت توسعه آن منطقه حرکت میکنند.
🔹هرچند اوضاع اقتصادی کشور، افراد و گروههای دغدغهمند نسبت به مناطق کمبرخوردار را که حس مسئولیت برای کمک دارند به سمت حمایتهای کوتاهمدت برده است، نمیتوان از این موضوع غافل ماند که هرچه به سمت کمکهای حاضر و آماده، مثل بستههای معیشتی و توزیع کمکهای مالی و ... برویم به چند علت از حمایتهای پایدار و ریشهایتر فاصله خواهیم گرفت.
🔹اول اینکه پتانسیل کمککنندگان در نهایت محدود است و امکان اینکه حمایتها دائمی باشد وجود ندارد و سیکل معیوبی ساخته میشود. توان افراد و گروهها برای کمک طبعا ثابت است و هرچه از این توان صرف حمایتهای روزمره شود، میزان حمایتهایی که میتواند برای کارآفرینی، توانمندسازی و حرکت در مسیر توسعه صرف کند، کمتر خواهد شد.
🔹دوم اینکه وقتی کمکگیرنده به دریافت کمک عادت کرد، به راحتی نمیتواند به زندگی پیشین خود بازگردد. در واقع دستی که بر کمر بوده وقتی دراز شد، دیگر به این سادگیها به کمر برنمیگردد.
🔹سوم اینکه کمککنندگان، فرهنگ مصرفی خود را چه به لحاظ خوراکی و چه به لحاظ پوشاکی به مصرفکنندگان تحمیل میکنند. این تغییر فرهنگ آن چنان آرام صورت میگیرد که ممکن است در نگاه اول به چشم نیاید اما پس از مدتی به راحتی شما در مناطق کم برخوردار میتوانید نشانههای آن را به صورت عریان ببینید.
🔹البته نمیتوان این نکته مهم را نادیده گرفت که شکم گرسنه نه آموزش میبیند نه میتواند کار کند. و گاهی فقر چنان در مناطقی از کشور خانه کرده که امکان هرگونه حرکتی را در جهت توانمندسازی و فعالیتهای زیربنایی از افراد سلب میکند. در چنان شرایطی ناگزیریم از تلفیق کمکهای کوتاهمدت و بلندمدت. وگرنه توسعه؛ رویایی دست نیافتنی خواهد بود.
🔹زندگی در کنار خانوادهها در روستاها و مناطق کمبرخوردار در استان سیستان و بلوچستان و خوزستان تجربهای در اختیارم نهاده که به راحتی میتوانم تفاوت حضور افراد و موسساتی را که در قالب خیریهها نقشآفرینی میکنند، با افراد و نهادهای مدنی که برای توانمندسازی، کارآفرینی و ... تلاش میکنند، ببینم.
🔹آنچه در رویکرد اول دیده نمیشود اما در در رویکرد دوم به چشم میآید توجه به بحث توسعه است؛ فرایندی که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به تواناییهای نسلهای آتی در تامین نیازهای خود، برآورده کند.
🔹در تمام نظریهها «توسعه» را روند تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب تعریف میکنند با دو معیار «انسانی» و «پایداری». که پارامتر «تعادل» برای پایداری بسیار مهم است.
🔹از طرف دیگر میدانیم که «مردم»، «سرزمین» و «منابع»، ابزارهای لازم برای رسیدن به توسعه هستند. همچنین برای رسیدن به توسعه مطلوب؛ استفاده صحیح از منابع، فرصتها، توزیع عادلانه و مشارکت مردم به عنوان عامل اصلی و محوری بسیار مهم است.
🔹خیریهها، گروهها و افراد و نهادهایی هستند که به صورت مستمر یا موردی، کمکهای مشخص یا نامشخص، مطالعه شده یا غیرمطالعه شده، متمرکز یا پراکنده خود را در بحرانها یا شرایط عادی توزیع میکنند. کمکهای خیرین اعم از کمکهای مالی، خوراکی، پوشاکی و نیروی انسانی (جهادی) هستند.
🔹حال اگر این تعریف را در کنار تعریف توسعه بگذاریم نتیجه میگیریم که در کمکهای خیریهای منابع و پتانسیلهای محلی به جای آنکه شکوفا شود مهجور واقع میشوند و پول و مواد مصرفی از خارج از استان وارد میشود. همگنی روستاها را از بین میبرد و در حالی که هیچ رونق اقتصادیای ایجاد نمیکند، در کوتاه مدت فرهنگ مصرف را تغییر میدهد.
🔹در تعریف توسعه گفتیم استفاده بهینه از مردم منابع و سرزمین، اما وقتی خیریهها بدون مدیریت واحدی که برنامهریز توسعه یک منطقه است ورود میکنند و منابع و نیروی انسانی که همان مردم است را از خارج از منطقه میآورند تعادل سیستم کاملا به هم خورده و همین نقطه آغاز شکست فرایند توسعه یافتگی میشود.
🔹از طرفی مردم محلی توان همکاری با نیروهای واردشده به منطقه را به لحاظ توانایی، تجربه، دانش نداشته و عملا مشارکت در کار شکل نمیگیرد. آنچه اتفاق میافتاد یک فرایند از بالا به پایین است.
🔸متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
✍🏻اعتماد-ساجده عرب سرخی
🔹 وقتی بحران در نقطهای از کشور ایجاد میشود یا شرایط نامطلوبی به وجود میآید حس همدلی در مردم بالا رفته و احساس مسئولیت در قبال آنانی که آسیب دیده و آسیبپذیر هستند جدی میشود. این «حس» در کشور ما در بخش زیادی از مردم، خیلی زود تبدیل به «عمل» میشود و به یاری هموطنان خود میروند. اما شیوه عمل متفاوت است. برخی به فعالیتهای خیریهای روی میآورند و بعضی دیگر مسئولیت اجتماعی خود را درازمدت تعریف کرده و در جهت توسعه آن منطقه حرکت میکنند.
🔹هرچند اوضاع اقتصادی کشور، افراد و گروههای دغدغهمند نسبت به مناطق کمبرخوردار را که حس مسئولیت برای کمک دارند به سمت حمایتهای کوتاهمدت برده است، نمیتوان از این موضوع غافل ماند که هرچه به سمت کمکهای حاضر و آماده، مثل بستههای معیشتی و توزیع کمکهای مالی و ... برویم به چند علت از حمایتهای پایدار و ریشهایتر فاصله خواهیم گرفت.
🔹اول اینکه پتانسیل کمککنندگان در نهایت محدود است و امکان اینکه حمایتها دائمی باشد وجود ندارد و سیکل معیوبی ساخته میشود. توان افراد و گروهها برای کمک طبعا ثابت است و هرچه از این توان صرف حمایتهای روزمره شود، میزان حمایتهایی که میتواند برای کارآفرینی، توانمندسازی و حرکت در مسیر توسعه صرف کند، کمتر خواهد شد.
🔹دوم اینکه وقتی کمکگیرنده به دریافت کمک عادت کرد، به راحتی نمیتواند به زندگی پیشین خود بازگردد. در واقع دستی که بر کمر بوده وقتی دراز شد، دیگر به این سادگیها به کمر برنمیگردد.
🔹سوم اینکه کمککنندگان، فرهنگ مصرفی خود را چه به لحاظ خوراکی و چه به لحاظ پوشاکی به مصرفکنندگان تحمیل میکنند. این تغییر فرهنگ آن چنان آرام صورت میگیرد که ممکن است در نگاه اول به چشم نیاید اما پس از مدتی به راحتی شما در مناطق کم برخوردار میتوانید نشانههای آن را به صورت عریان ببینید.
🔹البته نمیتوان این نکته مهم را نادیده گرفت که شکم گرسنه نه آموزش میبیند نه میتواند کار کند. و گاهی فقر چنان در مناطقی از کشور خانه کرده که امکان هرگونه حرکتی را در جهت توانمندسازی و فعالیتهای زیربنایی از افراد سلب میکند. در چنان شرایطی ناگزیریم از تلفیق کمکهای کوتاهمدت و بلندمدت. وگرنه توسعه؛ رویایی دست نیافتنی خواهد بود.
🔹زندگی در کنار خانوادهها در روستاها و مناطق کمبرخوردار در استان سیستان و بلوچستان و خوزستان تجربهای در اختیارم نهاده که به راحتی میتوانم تفاوت حضور افراد و موسساتی را که در قالب خیریهها نقشآفرینی میکنند، با افراد و نهادهای مدنی که برای توانمندسازی، کارآفرینی و ... تلاش میکنند، ببینم.
🔹آنچه در رویکرد اول دیده نمیشود اما در در رویکرد دوم به چشم میآید توجه به بحث توسعه است؛ فرایندی که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به تواناییهای نسلهای آتی در تامین نیازهای خود، برآورده کند.
🔹در تمام نظریهها «توسعه» را روند تغییر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب تعریف میکنند با دو معیار «انسانی» و «پایداری». که پارامتر «تعادل» برای پایداری بسیار مهم است.
🔹از طرف دیگر میدانیم که «مردم»، «سرزمین» و «منابع»، ابزارهای لازم برای رسیدن به توسعه هستند. همچنین برای رسیدن به توسعه مطلوب؛ استفاده صحیح از منابع، فرصتها، توزیع عادلانه و مشارکت مردم به عنوان عامل اصلی و محوری بسیار مهم است.
🔹خیریهها، گروهها و افراد و نهادهایی هستند که به صورت مستمر یا موردی، کمکهای مشخص یا نامشخص، مطالعه شده یا غیرمطالعه شده، متمرکز یا پراکنده خود را در بحرانها یا شرایط عادی توزیع میکنند. کمکهای خیرین اعم از کمکهای مالی، خوراکی، پوشاکی و نیروی انسانی (جهادی) هستند.
🔹حال اگر این تعریف را در کنار تعریف توسعه بگذاریم نتیجه میگیریم که در کمکهای خیریهای منابع و پتانسیلهای محلی به جای آنکه شکوفا شود مهجور واقع میشوند و پول و مواد مصرفی از خارج از استان وارد میشود. همگنی روستاها را از بین میبرد و در حالی که هیچ رونق اقتصادیای ایجاد نمیکند، در کوتاه مدت فرهنگ مصرف را تغییر میدهد.
🔹در تعریف توسعه گفتیم استفاده بهینه از مردم منابع و سرزمین، اما وقتی خیریهها بدون مدیریت واحدی که برنامهریز توسعه یک منطقه است ورود میکنند و منابع و نیروی انسانی که همان مردم است را از خارج از منطقه میآورند تعادل سیستم کاملا به هم خورده و همین نقطه آغاز شکست فرایند توسعه یافتگی میشود.
🔹از طرفی مردم محلی توان همکاری با نیروهای واردشده به منطقه را به لحاظ توانایی، تجربه، دانش نداشته و عملا مشارکت در کار شکل نمیگیرد. آنچه اتفاق میافتاد یک فرایند از بالا به پایین است.
🔸متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
Telegraph
نسبت خیریهها با توسعه: ماهی یا ماهیگیری
اعتماد-ساجده عرب سرخی وقتی بحران در نقطهای از کشور ایجاد میشود یا شرایط نامطلوبی به وجود میآید حس همدلی در مردم بالا رفته و احساس مسئولیت در قبال آنانی که آسیب دیده و آسیبپذیر هستند جدی میشود. این «حس» در کشور ما در بخش زیادی از مردم، خیلی زود تبدیل…
✅یک مسلمان برای نخستین بار وزیر اول اسکاتلند میشود
حزب ملی اسکاتلند در نتیجه رایگیری درون حزبی، «حمزه یوسف» را به عنوان رهبر جدید خود انتخاب کرد. انتخاب آقای یوسف به عنوان رهبر حزب حاکم اسکاتلند که پس از یک رقابت پنج هفتهای انجام شد، شکافهای عمیقی را در جنبش اسکاتلندیهای طرفدار استقلال آشکار کرد.
آقای یوسف ۳۷ ساله، نخستین رنگینپوست و مسلمانی است که به عنوان وزیر اول اسکاتلند انتخاب میشود.
یوسف که پیش از این، وزیر بهداشت اسکاتلند بود با پیروزی بر رقبای خود، جایگزین نیکلا استورجن شد. خانم استورجن ماه گذشته پس از ۸ سال وزیر اولی اسکاتلند، بهطور غیرمنتظره از سمت خود کنارهگیری کرد.
@MostafaTajzadeh
حزب ملی اسکاتلند در نتیجه رایگیری درون حزبی، «حمزه یوسف» را به عنوان رهبر جدید خود انتخاب کرد. انتخاب آقای یوسف به عنوان رهبر حزب حاکم اسکاتلند که پس از یک رقابت پنج هفتهای انجام شد، شکافهای عمیقی را در جنبش اسکاتلندیهای طرفدار استقلال آشکار کرد.
آقای یوسف ۳۷ ساله، نخستین رنگینپوست و مسلمانی است که به عنوان وزیر اول اسکاتلند انتخاب میشود.
یوسف که پیش از این، وزیر بهداشت اسکاتلند بود با پیروزی بر رقبای خود، جایگزین نیکلا استورجن شد. خانم استورجن ماه گذشته پس از ۸ سال وزیر اولی اسکاتلند، بهطور غیرمنتظره از سمت خود کنارهگیری کرد.
@MostafaTajzadeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 سهم خودی و غیرخودی از تورم فعلی
▫️چند سالیست که میانگین تورم اقتصاد ایران به سطوح جدیدی رسیده و در محدوده 40 درصد خود را نگه داشته است. برخی این نرخها را ناشی از سیاستگذاریهای پولی و بی انضباطیهای مالی دولتها میدانند و برخی دیگر معتقدند بخشی از تورم 40 درصدی که معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده، ناشی از فشارهای بینالمللی است.
▫️دکتر جواد صالحی اصفهانی استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا معتقد است که نیمی از تورمی که در حال حاضر در کشور وجود دارد، ناشی از مشکلات خارجی است و نیم دیگر تورم از نوع تورم ساختاری است که آمریکای لاتین در دهه های 60 و 70 میلادی تجربه می کرد.
▫️او میگوید: در ایران ما با دولتی رو به رو هستیم که قولهای بسیاری برای از بین بردن فقر و نابرابری درآمد به مردم داده که این قولها، فشارهایی برای دولت و اقتصاد کشور ایجاد میکند که تورمزاست.
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
@MostafaTajzadeh
▫️چند سالیست که میانگین تورم اقتصاد ایران به سطوح جدیدی رسیده و در محدوده 40 درصد خود را نگه داشته است. برخی این نرخها را ناشی از سیاستگذاریهای پولی و بی انضباطیهای مالی دولتها میدانند و برخی دیگر معتقدند بخشی از تورم 40 درصدی که معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده، ناشی از فشارهای بینالمللی است.
▫️دکتر جواد صالحی اصفهانی استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا معتقد است که نیمی از تورمی که در حال حاضر در کشور وجود دارد، ناشی از مشکلات خارجی است و نیم دیگر تورم از نوع تورم ساختاری است که آمریکای لاتین در دهه های 60 و 70 میلادی تجربه می کرد.
▫️او میگوید: در ایران ما با دولتی رو به رو هستیم که قولهای بسیاری برای از بین بردن فقر و نابرابری درآمد به مردم داده که این قولها، فشارهایی برای دولت و اقتصاد کشور ایجاد میکند که تورمزاست.
🌐 کانال با اساتید اقتصاد
@MostafaTajzadeh
✅هادی خانیکی: صدای اعتراضات شنیده نشود جامعه پولاریزه خواهد شدانحصارقدرت می تواند از باندهای مافیایی سردربیاورد
اصلاح طلبی واصلاح طلبان دومقوله جدا هستند
✍🏻سالنامه شرق-نفیسه زارع کهن: یک سالی که پشت سرگذاشته است برایش شباهت به میدان جنگ داشته آنکه خود با سرطان جنیگده اکنون روزهایش رابا فیزیوتراپی و درمان در حال می گذراند که نگران سرطان وطن است.دیدار با دکتر هادی خانیکی در میانه های اسفندو با توجه به روزهای شلوغ دکتر رخ داد و در وقت محدودی که داشتیم سعی کردیم از استاد ارتباطات و نماد گفت وگو درمورد ریشه اعتراضات در سالی که گذشت بپرسیم ،علت انسداد سیاسی را جویا شویم و بپرسیم که آیابه بروز نوعی فرقه گرایی در کشور معتقد است یا خیر؟
🔹به گفته دکتر خانیکی اگرچه نمی توان اسنداد سیاسی را نادید گرفت اما به نظر نوع سیاست ورزی در جامعه شبکه ای شده ایران متفاوت شده است .
🔹او اما هرچند که گفت جامعه ایرانی قابل پیش بینی نیست اماگفت در وضعیتی که بحرانی و پیچیده است هر اتفاق ساده یا رویداد سریعی میتواند به پردامنگی اعتراضات، گسستها و شکافها کمک کند.
🔹به باور او اگر صدای اعتراضات شنیده نشود جامعه به سمت حذف نیروی واسط خواهد رفت و شاهد جامعه ای پولاریزه شده خواهیم بود.
🔸در بخشهاییی از این گفت و گو میخوانید:
🔹سیاستورزی یک مفهوم پردامنه و کشدار است. نه تنها امروز بلکه در هر شرایط دیگری از زمانهای که در آن به سر میبریم و در هر نقطه دیگری متغیرهایی که در امر سیاستورزی تأثیر میگذارند متنوع شدهاند.
🔹در نگاه اشمیت ولی نگاههای دیگری هم هست که آشتیناپذیری را تنها معطوف به اراده حکومت نمیداند، همه افراد ملت حتی بخشهایی که به حاشیه رانده شده و طرد شدهاند هم میتوانند در این فرایند مشارکت داشته باشند، به این معنا اگر سیاستورزی را در شکل کلاسیکش بگوییم، بله دچار ناکارآمدی و انسدادهایی شده اما در شکل شبکهای و مدنیاش و حتی در شکل انتقادی و اعتراضیاش که در جامعه ما صورت سیال دارد صورتبندی جدیدی به وجود نیامده است.
*پس کارکرد سیاستورزی در جامعه شبکهای شده ایران تغییر کرده است؟
بله ؛هم در جامعه شبکهای تغییر کرده هم در جامعه سیاسی به این معنا که هرچه فاصله و شکاف ایجاد شود، گسستی که بین حاکمیت و دولت رخ میدهد به همان نسبت سیاستورزی از اشکال شناخته شدهاش مثل انتخابات، تلاش برای به دست گرفتن موقعیتهای سیاستی و مدیریتی به سمت جامعه و سیاستورزی مدنی یا سیاستورزی اعتراضی سیال نقل مکان میکند. البته شاید هنوز سیاستورزی اعتراضی سیال جا و مکان نهاد یا شبکه مستقر نداشته باشد.
🔹در مورد واژههای انسداد، زوال و فروپاشی باید برابرنهادههایشان را هم در نظر گرفت. و اینکه هر نوع زوالی در یک صورتبندی حتی صورتبندی سیاسی سرآغاز شکلگیری یک نوع همبستگی دیگر میتواند باشد. اگر زوالی در رابطه بین شهروندان و نهادهای رسمی رخ میدهد، شهروندان به سمت ساختن یک نوع همبستگی جدید میروند که همبستگی اجتماعی است. روندهای گسیختهساز در صورتبندی عمودیاش به روندهای همبستگیساز در صورتهای افقیاش میل پیدا میکند.
🔹به همین دلیل انسداد در یک روش اگرچه واکنشها، اعتراضها و حتی رادیکالیسم را شکل میدهد اما دنبال پیدا کردن راهی است. راه پیدا کردن عمدتا تغییر رویکردهاست. یعنی فکر امر سیاستورزی مبتنی بر قدرت دچار محدودیتهایی میشود یا به گفته خودتان نهادهای رسمی و حاکمیتی انعطاف لازم را نشان نمیدهند و از تغییرات به موقع استقبال نمیکنند؛دراین شرایط معمولا دو رویکرد شناخته است؛یکی اینکه انعطافناپذیری حکومتی به سمت انعطافناپذیری در جامعه پیش خواهد رفت.
🔹شاید تعبیر درست از فرقهگرایی شکلگیری باندها و گروههای بسته باشد. دو امر در نسبت بین تحولات اجتماعی و حتی فرهنگی و اقتصادی با تحولات سیاسی وجود دارد. هروقت قدرت سیاسی تمرکز کرده و انحصار پیدا میکند و در برابرش جامعه مدنی ضعیف میشود، نهادهای مدنی بیقدرت میشوند، که البته این دو اتفاق با دو زمینه بالفعل دیگر هم تشدید میشود، یکی فرهنگ سیاسی نخبگان است که اساسا آیا میل به مشارکت و رقابت وجود دارد، اعم از نخبگان، کنشگران سیاسی و سیاستورزان رسمی و یکی هم سازوکارهای حل اختلاف است که یکی از این سازوکارها قانون است. یعنی چقدر قانون به عنوان زبان حل اختلاف مبناست.
🔹اگر این دو هم ضعیف شود، در شرایطی که جامعه مدنی ضعیف است و قدرت سیاسی متمرکز است طبعا کنش سیاسی از یک امر مقبول، هنجاری و مناسب جای خودش را به یک امر غیراخلاقی و نامقبول میدهد؛آن وقت سیاست به جای اینکه کانون توسعه، خیرات و نیکوکاری و امثالهم باشدبه کانون رانتها، امتیازگیریها و منفعتها تبدیل خواهد شد.
🔸متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
اصلاح طلبی واصلاح طلبان دومقوله جدا هستند
✍🏻سالنامه شرق-نفیسه زارع کهن: یک سالی که پشت سرگذاشته است برایش شباهت به میدان جنگ داشته آنکه خود با سرطان جنیگده اکنون روزهایش رابا فیزیوتراپی و درمان در حال می گذراند که نگران سرطان وطن است.دیدار با دکتر هادی خانیکی در میانه های اسفندو با توجه به روزهای شلوغ دکتر رخ داد و در وقت محدودی که داشتیم سعی کردیم از استاد ارتباطات و نماد گفت وگو درمورد ریشه اعتراضات در سالی که گذشت بپرسیم ،علت انسداد سیاسی را جویا شویم و بپرسیم که آیابه بروز نوعی فرقه گرایی در کشور معتقد است یا خیر؟
🔹به گفته دکتر خانیکی اگرچه نمی توان اسنداد سیاسی را نادید گرفت اما به نظر نوع سیاست ورزی در جامعه شبکه ای شده ایران متفاوت شده است .
🔹او اما هرچند که گفت جامعه ایرانی قابل پیش بینی نیست اماگفت در وضعیتی که بحرانی و پیچیده است هر اتفاق ساده یا رویداد سریعی میتواند به پردامنگی اعتراضات، گسستها و شکافها کمک کند.
🔹به باور او اگر صدای اعتراضات شنیده نشود جامعه به سمت حذف نیروی واسط خواهد رفت و شاهد جامعه ای پولاریزه شده خواهیم بود.
🔸در بخشهاییی از این گفت و گو میخوانید:
🔹سیاستورزی یک مفهوم پردامنه و کشدار است. نه تنها امروز بلکه در هر شرایط دیگری از زمانهای که در آن به سر میبریم و در هر نقطه دیگری متغیرهایی که در امر سیاستورزی تأثیر میگذارند متنوع شدهاند.
🔹در نگاه اشمیت ولی نگاههای دیگری هم هست که آشتیناپذیری را تنها معطوف به اراده حکومت نمیداند، همه افراد ملت حتی بخشهایی که به حاشیه رانده شده و طرد شدهاند هم میتوانند در این فرایند مشارکت داشته باشند، به این معنا اگر سیاستورزی را در شکل کلاسیکش بگوییم، بله دچار ناکارآمدی و انسدادهایی شده اما در شکل شبکهای و مدنیاش و حتی در شکل انتقادی و اعتراضیاش که در جامعه ما صورت سیال دارد صورتبندی جدیدی به وجود نیامده است.
*پس کارکرد سیاستورزی در جامعه شبکهای شده ایران تغییر کرده است؟
بله ؛هم در جامعه شبکهای تغییر کرده هم در جامعه سیاسی به این معنا که هرچه فاصله و شکاف ایجاد شود، گسستی که بین حاکمیت و دولت رخ میدهد به همان نسبت سیاستورزی از اشکال شناخته شدهاش مثل انتخابات، تلاش برای به دست گرفتن موقعیتهای سیاستی و مدیریتی به سمت جامعه و سیاستورزی مدنی یا سیاستورزی اعتراضی سیال نقل مکان میکند. البته شاید هنوز سیاستورزی اعتراضی سیال جا و مکان نهاد یا شبکه مستقر نداشته باشد.
🔹در مورد واژههای انسداد، زوال و فروپاشی باید برابرنهادههایشان را هم در نظر گرفت. و اینکه هر نوع زوالی در یک صورتبندی حتی صورتبندی سیاسی سرآغاز شکلگیری یک نوع همبستگی دیگر میتواند باشد. اگر زوالی در رابطه بین شهروندان و نهادهای رسمی رخ میدهد، شهروندان به سمت ساختن یک نوع همبستگی جدید میروند که همبستگی اجتماعی است. روندهای گسیختهساز در صورتبندی عمودیاش به روندهای همبستگیساز در صورتهای افقیاش میل پیدا میکند.
🔹به همین دلیل انسداد در یک روش اگرچه واکنشها، اعتراضها و حتی رادیکالیسم را شکل میدهد اما دنبال پیدا کردن راهی است. راه پیدا کردن عمدتا تغییر رویکردهاست. یعنی فکر امر سیاستورزی مبتنی بر قدرت دچار محدودیتهایی میشود یا به گفته خودتان نهادهای رسمی و حاکمیتی انعطاف لازم را نشان نمیدهند و از تغییرات به موقع استقبال نمیکنند؛دراین شرایط معمولا دو رویکرد شناخته است؛یکی اینکه انعطافناپذیری حکومتی به سمت انعطافناپذیری در جامعه پیش خواهد رفت.
🔹شاید تعبیر درست از فرقهگرایی شکلگیری باندها و گروههای بسته باشد. دو امر در نسبت بین تحولات اجتماعی و حتی فرهنگی و اقتصادی با تحولات سیاسی وجود دارد. هروقت قدرت سیاسی تمرکز کرده و انحصار پیدا میکند و در برابرش جامعه مدنی ضعیف میشود، نهادهای مدنی بیقدرت میشوند، که البته این دو اتفاق با دو زمینه بالفعل دیگر هم تشدید میشود، یکی فرهنگ سیاسی نخبگان است که اساسا آیا میل به مشارکت و رقابت وجود دارد، اعم از نخبگان، کنشگران سیاسی و سیاستورزان رسمی و یکی هم سازوکارهای حل اختلاف است که یکی از این سازوکارها قانون است. یعنی چقدر قانون به عنوان زبان حل اختلاف مبناست.
🔹اگر این دو هم ضعیف شود، در شرایطی که جامعه مدنی ضعیف است و قدرت سیاسی متمرکز است طبعا کنش سیاسی از یک امر مقبول، هنجاری و مناسب جای خودش را به یک امر غیراخلاقی و نامقبول میدهد؛آن وقت سیاست به جای اینکه کانون توسعه، خیرات و نیکوکاری و امثالهم باشدبه کانون رانتها، امتیازگیریها و منفعتها تبدیل خواهد شد.
🔸متن کامل
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
Telegraph
هادی خانیکی: صدای اعتراضات شنیده نشود جامعه پولاریزه خواهد شد/انحصارقدرت می تواند از باندهای مافیایی سردربیاورد/اصلاح طلبی واصلاح…
سالنامه شرق-نفیسه زارع کهن یک سالی که پشت سرگذاشته است برایش شباهت به میدان جنگ داشته آنکه خود با سرطان جنیگده اکنون روزهایش رابا فیزیوتراپی و درمان در حال می گذراند که نگران سرطان وطن است.دیدار با دکتر هادی خانیکی در میانه های اسفندو با توجه به روزهای…
✅نخستين شب حضور حمزه يوسف نخست وزير جديد اسكاتلند در كاخ بوت
🔸يوسف و خانواده اش در اين كاخ نماز جماعت خواندند و افطار كردند.
@MostafaTajzadeh
🔸يوسف و خانواده اش در اين كاخ نماز جماعت خواندند و افطار كردند.
@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ حقیقت فرمایشی
🔻وقتی یک دیکتاتور، به این نتیجه میرسد که آمار تخصصی و کارشناسی با حرفش همخوانی ندارد چه میکند؟ اگر استالین باشد، آن متخصصان را یا تیرباران میکند یا تبعید به سیبری!
🔻 در سال ۱۹۳۷، آمار رسمی سرشماری جماهیر شوروی، از سخنرانی استالین در دوسال قبل از آن، پایین تر منتشر شد. دلیل آن هم، تصفیه های سنگین استالین در این کشور بود، تا حدی که جمعیت با کاهش روبرو شد. دیکتاتور، این تضاد را تاب نیاورد و صورت مساله را قلع و قمع کرد.
🔻نتیجه این شد که در سرشماری ۱۹۳۹ به یکباره ۱۰ میلیون نفر به جمعیت اضافه شد تا واقعیت به آنچه در ذهن رهبر شوروی می گذرد، نزدیک شود.
🔻پویا جبلعاملی در پادکست اکوپدیا، توضیح میدهد که قدرت یک دیکتاتور، چگونه حقیقت را تعیین میکند!
🆔@MostafaTajzadeh
🔻وقتی یک دیکتاتور، به این نتیجه میرسد که آمار تخصصی و کارشناسی با حرفش همخوانی ندارد چه میکند؟ اگر استالین باشد، آن متخصصان را یا تیرباران میکند یا تبعید به سیبری!
🔻 در سال ۱۹۳۷، آمار رسمی سرشماری جماهیر شوروی، از سخنرانی استالین در دوسال قبل از آن، پایین تر منتشر شد. دلیل آن هم، تصفیه های سنگین استالین در این کشور بود، تا حدی که جمعیت با کاهش روبرو شد. دیکتاتور، این تضاد را تاب نیاورد و صورت مساله را قلع و قمع کرد.
🔻نتیجه این شد که در سرشماری ۱۹۳۹ به یکباره ۱۰ میلیون نفر به جمعیت اضافه شد تا واقعیت به آنچه در ذهن رهبر شوروی می گذرد، نزدیک شود.
🔻پویا جبلعاملی در پادکست اکوپدیا، توضیح میدهد که قدرت یک دیکتاتور، چگونه حقیقت را تعیین میکند!
🆔@MostafaTajzadeh
🔻از دور که نگاه کنیم، این بنا که در امتداد خط افق و در مقابل یک تپه قرار گرفته، عظمت و شکوهی خاص دارد و نشانه هایی از جلال و جبروت گذشته را در خود حفظ کرده است. از فاصله دور حال و هوایی دارد شبیه به کاخ پادشاهان. اما هر چه نزدیک تر شویم، کاخ بیشتر و بیشتر به خانه ای ویران مبدل می شود. دیوارهای جا به جا ریخته و ویران، چشم را آزار می دهند.
🔻طوری که انگار عامل ناشناخته ننگین و فلاکت باری آن نمای باشکوه و شاهانه را چرک و آلوده می کند. انگار دیوارها جذام گرفته باشند. نه پنجره ای دیده می شود و نه شیشه ای، تنها میله های ضخیم آهنین که یکدیگر را قطع می کنند و این جا و آن جا صورت های نحیف و نزار محکومی یا دیوانه ای به آن ها چسبیده.
این است چهره زندگی از فاصله نزدیک.
📗آخرین روز یک محکوم
📗 ویکتور هوگو
✅ بنفشه فریس آبادی
#نشر_چشمه
#تکهای_ازمتن
#علی_نیکجو
#معرفی_کتاب
🆔@MostafaTajzadeh
🔻طوری که انگار عامل ناشناخته ننگین و فلاکت باری آن نمای باشکوه و شاهانه را چرک و آلوده می کند. انگار دیوارها جذام گرفته باشند. نه پنجره ای دیده می شود و نه شیشه ای، تنها میله های ضخیم آهنین که یکدیگر را قطع می کنند و این جا و آن جا صورت های نحیف و نزار محکومی یا دیوانه ای به آن ها چسبیده.
این است چهره زندگی از فاصله نزدیک.
📗آخرین روز یک محکوم
📗 ویکتور هوگو
✅ بنفشه فریس آبادی
#نشر_چشمه
#تکهای_ازمتن
#علی_نیکجو
#معرفی_کتاب
🆔@MostafaTajzadeh
✍️ احسان شریعتی
🖊 پیامِ نوروز؟
🔸» زندگی در صدف خویش گُهر ساختن است ...
... از همین خاک، جهانِ دگری ساختن است «
📌اقباللاهوری
🔹نوروز، این نمادِ باستانیِ باور به نوآفرینی از راه رسیده است. زمانِ فرخندهی نوزایی طبیعت و تولدِ امیدی تازه به فرارسیدن سالی بهتر در جهانی دگرسان. امر نو، بازگشت به گذشته و بازگشتِ گذشته نیست. چه «نو»، «گسست» با گذشته است. امر نو اما گذشته را از سرمیگیرد و با این «ازسرگیریِ» است که از او میگسلد. امر نو اگر ریشه در گذشتهای نداشت، نو به شمار نمیآمد و نیز نو نمیشد اگر از گذشتهی خود نمیگذشت. معنای «بازگشتِ» جاودان در گردش ادواری جهان، از چرخشِ ذرهها تا جنبشِ کهکشانها، «برگشتِ» بیتغییر و تکراری و یکنواختِ «همان»(امرِ کهن) نیست، چرا که «همو»
(جانِ جهان) در حرکتِ طبیعت، هر روز، دستاندرکارِ آفرینشی نو است.
🔹ایرانیان در عصر باستان توانستند با برقراری نظام «شاهنشاهی»(هخامنشی)، نخستین شکل دولت و امپراطوری را تأسیس کنند که وحدتی دربرگیرندهی کثرت قومی و فرهنگی بود. این اتحاد اما نمیتوانست در تاریخ عدالت («اَشَه»)، بهمعنای مساوات همگانی شهروندان در برابر قانون، را عاری از امتیازات و تبعیضهای سهگانهی استبدادی، استثماری و استحماری، تحقق بخشد و از اینرو، در برابر تهاجم بیرونی درهمشکست.
🔸مسلمانان در تداومِ دعویِ «توحیدی» ادیان ابراهیمی در سدههای میانه کوشیدند میراثِ کسروی و قیصری شرق و غرب را در قالبِ «خلافت» بازسازی کنند. این شکل از حکمرانی نیز که بهخلافِ دعوی توحید یا تساوی حقوقی همهی بنیآدم در برابر خداوند، ببیشتر به بازتولیدِ مناسباتِ سلطهی پیشین بهشکلهای دیگر میپرداخت، بهویژه از قرن سیزدهم میلادی بدینسو، قادر به مقاومت در برابر تهاجم خارجی نبود و سرانجام در آخرین نمود خود با خلافت عثمانی فروپاشید.
🔹در عصر جدید، ملتهای شرق و جنوب و بهويژه خاورمیانه، با خواست و مطالبهی عدالت و آزادی، توسعهی مادی و اقتصادی و تعالی فکری و معنوی، به صحنه آمدند تا این بار با بهرهگیری از دستآوردهای علمی و فنیِ انقلابهای جدید و مؤسساتِ حقوقی و مدنی نوین، آرمانِ دیرینِ عدالت را بهگونهای ممکن و عملی تحقق بخشند. مردم ایران، از صدرِ انقلاب مشروطه تا کنون بیش از یک سده است که در راه تحققِ عدالت و آزادی، توسعه و استقلال، تلاش ورزیده و مبارزه کردهاند. این آرمانها و خواستهای برحق اما بهرغم فداکاریهای درخشان تاریخی، هر بار بنا بهعلتهایی چون تشکلنیافتگی سیاسی و تاریخی جامعهی مدنی، بازتولیدِ مناسباتِ سیادتهای سنتی در قالب رهبریهای فرهمند فردی، و بر فراز همه، ابهامها و توهماتِ فرهنگی-عقیدتی، در نظامهای پسا-انقلابی از مشروطه تا بهمن ۵۷ و از آنزمان تا کنون، توفیقِ تحقق نیافتهاند.
🔸در خیزشِ اجتماعی-سیاسی سالِ گذشته علیه سیاستِ فرهنگیِ اجبار و اکراه ، جامعهی مدنی با استقبال از شعار «زن، زندگی، آزادی»، بهروشنی خواست خود را احترام به حق و آزادی و کرامت انسانی آحاد شهروندان، بهویژه منزلت زنان، و برای اجرای عدالت و رفع تبعیضها، بیان کرد. جوانان خواستارِ بازتعریف مفاهیم و ارزشهای موردِ فرط یا سوء استفاده قرارگرفته هستند. ضرورتِ بهرسمیت شناختن و «ارجشناسی» تفاوت و تنوع جنسیتی قومی، فرهنگی، زبانی، مذهبی، عقیدتی، و..، موضوع و داو اصلی این تنش و چالش ملی و منطقهای است.
🔹بهار و فرارسیدن سال نو، هنگام جوانه زدن «امید» است. امید به آموختن از طبیعت در نوآفرینی و امکان دگرگونسازی. رسیدن به نوعی مفاهمه و همرأیی و اجماع و بازاندیشیِ منشور ملی، پیرامونِ چشماندازِ مشترکِ انسانی و مدنی و راهیابی برای گذار گفتگویی و خشونتپرهیز، اما متحد و متشکل و نیرومند، شرطِ توفیقِ این امید خواهد بود و بهترین تسلی برای همهی هموطنان و بهویژه خانوادههای داغدار و مغموم میهن ما.
🆔 @MostafaTajzadeh
🖊 پیامِ نوروز؟
🔸» زندگی در صدف خویش گُهر ساختن است ...
... از همین خاک، جهانِ دگری ساختن است «
📌اقباللاهوری
🔹نوروز، این نمادِ باستانیِ باور به نوآفرینی از راه رسیده است. زمانِ فرخندهی نوزایی طبیعت و تولدِ امیدی تازه به فرارسیدن سالی بهتر در جهانی دگرسان. امر نو، بازگشت به گذشته و بازگشتِ گذشته نیست. چه «نو»، «گسست» با گذشته است. امر نو اما گذشته را از سرمیگیرد و با این «ازسرگیریِ» است که از او میگسلد. امر نو اگر ریشه در گذشتهای نداشت، نو به شمار نمیآمد و نیز نو نمیشد اگر از گذشتهی خود نمیگذشت. معنای «بازگشتِ» جاودان در گردش ادواری جهان، از چرخشِ ذرهها تا جنبشِ کهکشانها، «برگشتِ» بیتغییر و تکراری و یکنواختِ «همان»(امرِ کهن) نیست، چرا که «همو»
(جانِ جهان) در حرکتِ طبیعت، هر روز، دستاندرکارِ آفرینشی نو است.
🔹ایرانیان در عصر باستان توانستند با برقراری نظام «شاهنشاهی»(هخامنشی)، نخستین شکل دولت و امپراطوری را تأسیس کنند که وحدتی دربرگیرندهی کثرت قومی و فرهنگی بود. این اتحاد اما نمیتوانست در تاریخ عدالت («اَشَه»)، بهمعنای مساوات همگانی شهروندان در برابر قانون، را عاری از امتیازات و تبعیضهای سهگانهی استبدادی، استثماری و استحماری، تحقق بخشد و از اینرو، در برابر تهاجم بیرونی درهمشکست.
🔸مسلمانان در تداومِ دعویِ «توحیدی» ادیان ابراهیمی در سدههای میانه کوشیدند میراثِ کسروی و قیصری شرق و غرب را در قالبِ «خلافت» بازسازی کنند. این شکل از حکمرانی نیز که بهخلافِ دعوی توحید یا تساوی حقوقی همهی بنیآدم در برابر خداوند، ببیشتر به بازتولیدِ مناسباتِ سلطهی پیشین بهشکلهای دیگر میپرداخت، بهویژه از قرن سیزدهم میلادی بدینسو، قادر به مقاومت در برابر تهاجم خارجی نبود و سرانجام در آخرین نمود خود با خلافت عثمانی فروپاشید.
🔹در عصر جدید، ملتهای شرق و جنوب و بهويژه خاورمیانه، با خواست و مطالبهی عدالت و آزادی، توسعهی مادی و اقتصادی و تعالی فکری و معنوی، به صحنه آمدند تا این بار با بهرهگیری از دستآوردهای علمی و فنیِ انقلابهای جدید و مؤسساتِ حقوقی و مدنی نوین، آرمانِ دیرینِ عدالت را بهگونهای ممکن و عملی تحقق بخشند. مردم ایران، از صدرِ انقلاب مشروطه تا کنون بیش از یک سده است که در راه تحققِ عدالت و آزادی، توسعه و استقلال، تلاش ورزیده و مبارزه کردهاند. این آرمانها و خواستهای برحق اما بهرغم فداکاریهای درخشان تاریخی، هر بار بنا بهعلتهایی چون تشکلنیافتگی سیاسی و تاریخی جامعهی مدنی، بازتولیدِ مناسباتِ سیادتهای سنتی در قالب رهبریهای فرهمند فردی، و بر فراز همه، ابهامها و توهماتِ فرهنگی-عقیدتی، در نظامهای پسا-انقلابی از مشروطه تا بهمن ۵۷ و از آنزمان تا کنون، توفیقِ تحقق نیافتهاند.
🔸در خیزشِ اجتماعی-سیاسی سالِ گذشته علیه سیاستِ فرهنگیِ اجبار و اکراه ، جامعهی مدنی با استقبال از شعار «زن، زندگی، آزادی»، بهروشنی خواست خود را احترام به حق و آزادی و کرامت انسانی آحاد شهروندان، بهویژه منزلت زنان، و برای اجرای عدالت و رفع تبعیضها، بیان کرد. جوانان خواستارِ بازتعریف مفاهیم و ارزشهای موردِ فرط یا سوء استفاده قرارگرفته هستند. ضرورتِ بهرسمیت شناختن و «ارجشناسی» تفاوت و تنوع جنسیتی قومی، فرهنگی، زبانی، مذهبی، عقیدتی، و..، موضوع و داو اصلی این تنش و چالش ملی و منطقهای است.
🔹بهار و فرارسیدن سال نو، هنگام جوانه زدن «امید» است. امید به آموختن از طبیعت در نوآفرینی و امکان دگرگونسازی. رسیدن به نوعی مفاهمه و همرأیی و اجماع و بازاندیشیِ منشور ملی، پیرامونِ چشماندازِ مشترکِ انسانی و مدنی و راهیابی برای گذار گفتگویی و خشونتپرهیز، اما متحد و متشکل و نیرومند، شرطِ توفیقِ این امید خواهد بود و بهترین تسلی برای همهی هموطنان و بهویژه خانوادههای داغدار و مغموم میهن ما.
🆔 @MostafaTajzadeh
✅🌈❗️
سهم ایران از تجارت جهانی به ۲۴ صدم درصد در سال ۲۰۲۲ میلادی رسید که پایین ترین میزان در تاریخ ایران است
⁉️⁉️⁉️@MostafaTajzadeh
سهم ایران از تجارت جهانی به ۲۴ صدم درصد در سال ۲۰۲۲ میلادی رسید که پایین ترین میزان در تاریخ ایران است
⁉️⁉️⁉️@MostafaTajzadeh
✅ایران امروز گرفتار گدایانی است که کشور را به جهنمی سوزان تبدیل کرده اند
✍️حسین جعفری
"در زمان انقلاب روزی به خانه ایشان در پل رومی رفتم. برایم جالب بود که که در اتاق پذیرایی مبل داشت و بوی ادکلن میداد. به شهید بهشتی میگویم: شما چطور انقلابی هستید که مبل و یخچالی مدل بالا و پر از گوشت و ... دارید و این طور زندگی میکنید؟
بهشتی خندید و گفت: تئوریهای انقلاب این طور نیست که تو فهمیدهای. تو نمیتوانی زیبایی و رفاه را نفهمی و بعد از انقلاب رفاه را به وجود آوری. باید تمرین کنیم که زندگی خوب چطوری است تا بتوانیم زندگی خوبی به مردم بدهیم. ما اگر نفهمیم خوبی چیست هیچ وقت نمیتوانیم خوبی را به مردم هدیه کنیم. شهید بهشتی توضیح میدهد اینها(ادکلن ومبل و...)از پول تدریس خودم تهیه شدهاند. ادکلن هم میزنم چون همه باید روزی ادکلن بزنند."( رضا کیانیان)
خدایا گرفتار گدایان بیخبر از خدا شده ایم! ایران امروز گرفتار گدایانی است که یک داستان و یکدستند(ید واحده اند) تا دو دستی در چپاول منابع کشور و ثروت مردم زمانی را از دست ندهند؛ ولو به قیمت ویرانه شدن ایران و فقر و فلاکت و نابودی مردم.
بعید می دانم کسی سابقه قبل و بعد از انقلاب، قبل و بعد از جنگ و قبل و بعد از ۸۴ بسیاری از اینان(که بر آتش بدبختی مردم می دمند) را بداند/بخواند و در درستی نکته ای که جناب سریع القلم می گوید تردید کند. (کافی است تا میزان فساد و اختلاس و چپاول سیستمی این تازه به دوران رسیده ها را مقایسه کنید با دوران قبل از بقدرت رسیدن اینان تا روشن شود چه بلایی بر سر ایران و مردمش آمده) در واقع ایران گرفتار اراذلی است که بتعبیر امام علی(ع) در حال طرد و حذف افاضل اند و با جابجایی فروع بی اهمیت بجای اصول [ایجاد رفاه و آسایش و رضایتمندی در مردم]، کشور را به جهنمی سوزان تبدیل نموده اند.
ایران امروز همچون خانه ای زلزله زده است که در انتظار آمدن سیلی مهیب نیز هست. اگر بزرگ این خانه، پدری دلسوز و عاقل باشد، ابتدا جان ساکنین را نجات و سپس اموال شان را از خطر دور کرده و سپس خود را نجات می دهد و اگر دزدی قسی القلب بر خانه وارد و حاکم شده باشد، فقط به فکر نجات جان خود است و ساکنین را حبس و اموال قیمتی را بهمراه خود خارج می کند.
اینکه امروز در کدام وضعیت هستیم را نمی دانم اما دعا کنیم خداوند ما را از دست گدایانِ بیخبر از خدایی که از قِبَل تحریم و بدبختی و فلاکت مردم به آلاف و علوف رسیده اند نجات دهد!
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/ آری شود ولیک به خون جگر شود
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان/باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب/یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
یارب روا مدار که گدا معتبر شود/گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود!
@Sahamnewsorg
✍️حسین جعفری
"در زمان انقلاب روزی به خانه ایشان در پل رومی رفتم. برایم جالب بود که که در اتاق پذیرایی مبل داشت و بوی ادکلن میداد. به شهید بهشتی میگویم: شما چطور انقلابی هستید که مبل و یخچالی مدل بالا و پر از گوشت و ... دارید و این طور زندگی میکنید؟
بهشتی خندید و گفت: تئوریهای انقلاب این طور نیست که تو فهمیدهای. تو نمیتوانی زیبایی و رفاه را نفهمی و بعد از انقلاب رفاه را به وجود آوری. باید تمرین کنیم که زندگی خوب چطوری است تا بتوانیم زندگی خوبی به مردم بدهیم. ما اگر نفهمیم خوبی چیست هیچ وقت نمیتوانیم خوبی را به مردم هدیه کنیم. شهید بهشتی توضیح میدهد اینها(ادکلن ومبل و...)از پول تدریس خودم تهیه شدهاند. ادکلن هم میزنم چون همه باید روزی ادکلن بزنند."( رضا کیانیان)
خدایا گرفتار گدایان بیخبر از خدا شده ایم! ایران امروز گرفتار گدایانی است که یک داستان و یکدستند(ید واحده اند) تا دو دستی در چپاول منابع کشور و ثروت مردم زمانی را از دست ندهند؛ ولو به قیمت ویرانه شدن ایران و فقر و فلاکت و نابودی مردم.
بعید می دانم کسی سابقه قبل و بعد از انقلاب، قبل و بعد از جنگ و قبل و بعد از ۸۴ بسیاری از اینان(که بر آتش بدبختی مردم می دمند) را بداند/بخواند و در درستی نکته ای که جناب سریع القلم می گوید تردید کند. (کافی است تا میزان فساد و اختلاس و چپاول سیستمی این تازه به دوران رسیده ها را مقایسه کنید با دوران قبل از بقدرت رسیدن اینان تا روشن شود چه بلایی بر سر ایران و مردمش آمده) در واقع ایران گرفتار اراذلی است که بتعبیر امام علی(ع) در حال طرد و حذف افاضل اند و با جابجایی فروع بی اهمیت بجای اصول [ایجاد رفاه و آسایش و رضایتمندی در مردم]، کشور را به جهنمی سوزان تبدیل نموده اند.
ایران امروز همچون خانه ای زلزله زده است که در انتظار آمدن سیلی مهیب نیز هست. اگر بزرگ این خانه، پدری دلسوز و عاقل باشد، ابتدا جان ساکنین را نجات و سپس اموال شان را از خطر دور کرده و سپس خود را نجات می دهد و اگر دزدی قسی القلب بر خانه وارد و حاکم شده باشد، فقط به فکر نجات جان خود است و ساکنین را حبس و اموال قیمتی را بهمراه خود خارج می کند.
اینکه امروز در کدام وضعیت هستیم را نمی دانم اما دعا کنیم خداوند ما را از دست گدایانِ بیخبر از خدایی که از قِبَل تحریم و بدبختی و فلاکت مردم به آلاف و علوف رسیده اند نجات دهد!
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/ آری شود ولیک به خون جگر شود
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان/باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب/یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
یارب روا مدار که گدا معتبر شود/گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود!
@Sahamnewsorg
✅یادداشت وارده
نگاهی به شعار رهبر به مناسبت تحویل سال
🔻در دنیای توسعه یافته کسانی شعار می دهند که قدرت ندارند اما حاکمان به جای شعار، سیاست گذاری می کنند
۱. ایشان فرمودند شعار پارسال تا حدی محقق شده ولی در حد مطالبهٔ ایشان نبوده است!
یعنی شأن حاکم را «مطالبه گری» می دانند، نه «مسیولیت پذیری»!
۲. باز هم شعار اقتصادی. در دو دهه گذشته قریب به اتفاق یا همه شعارها اقتصادی بوده است ولی برآیند وضعیت اقتصادی کشور رو به افول گذاشته. آیا این تجربه عینی کافی نیست که متوجه شویم حکومت با «شعار» کارساز نیست؟ در دنیا «شعار دادن» شأن گروه هایی است که قدرت سیاسی و حکومتی ندارند. مثل سازمان بهداشت جهانی یا کلیسای کاتولیک و ... . ولی حاکمان سیاسی در کشورهای توسعه یافته سیاست گذاری می کنند و رسیدن به اهداف و سیاست ها را وظیفه و تکلیف خود می دانند و اگر نتوانستند به آنها برسند از مردم عذرخواهی کرده قدرت را واگذار می کنند.
۳. ایشان در عین اشاره به مشکلات اقتصادی ایران خاطرنشان کردند که دیگر کشورها هم مشکلات اقتصادی بزرگی دارند و به ویژه به ورشکستگی بانکها در برخی کشورهای با اقتصاد بزرگ و بدهی های چند تریلیون دلاری به عنوان مشکلاتی اشاره کردند که سخن ایشان را اثبات می کند و نشان می دهد آن اقتصادها هم مشکلاتی نظیر اقتصاد ایران دارند.
واضح است که اشاره ایشان به اقتصاد آمریکاست! اما توجه به دو نکته درباره مشکلات مذکور لازم است.
نکته اول اینکه در اقتصادهای آزاد و رو به رشد ورشکستگی بانکها نه تنها یک معضل بزرگ نیست بلکه لازمه رشد و توسعه است. در این کشورها بانک یک موسسه ورشکستگی ناپذیر نیست که مانند بانکهای ایران با هر گونه اشتباهی از سوی مدیریتش باقی بماند و ضررهای بانک را مردم جبران کنند. در آنجا بانک یک نقش مثبت و رقابتی در اقتصاد ایفا می کند که طبعا با اشتباه مدیریت بانک، آن بانک در رقابت عقب می افتد و نهایتا ورشکسته می شود. ورشکستگی به معنای سوخت شدن اموال بانک نیست بلکه به این معناست که انحلال بانک و دادن حق سهامداران و سپرده گذاران از راس المال بانک، به صرفه تر از استمرار آن است. بنابراین ورشکستگی هر بانکی به معنای حذف یک نهاد اقتصادی ضعیف و طبعا جایگزین شدن یک نهاد برتر و قوی تر است. این همان رمز پیشرفت اقتصادهای آزاد است.
نکته دوم اینکه بدهی بیش از ۳۰ تریلیون دلاری آمریکا نه تنها معضل این اقتصاد نیست بلکه نشان دهنده قدرت این اقتصاد در جلب اعتماد جهانیان به ثبات و پایداری خود است. زیرا بدهی دولتی در جهان به این معنا نیست که یک کشور بدبخت شده و قرض گرفته تا بدبختی های خود را دوا کند بلکه به این معناست که توان تبدیل سرمایه به سود را بیشتر از کشورهای دیگر دارد و لذا کشورهای دیگر ترجیح می دهند به جای اینکه اموال خود را در کشور خود سرمایه گذاری کنند با خرید اوراق قرضه کشور قوی تر در قدرت سودآوری آن کشور سهیم شوند. بنابراین آمریکا همچنان با ثبات ترین و مطمئن ترین و قدرتمندترین اقتصاد جهان از نظر جهانیان است و شاهدش این است که بیشترین بدهی را دارد. نکته جالب توجه این است که بعد از آمریکا بدهکاران ترین دولت، ارباب چین خودمان است که بیش از ۱۵ تریلیون دلار بدهی دارد و رهبر انقلاب قاعدتا این اقتصاد را رو به افول نمی داند.
جالب است بدانید که آمریکا در سال گذشته بیش از ۶ درصد رشد اقتصادی داشت و اقتصاد خود را دو تریلیون دلار افزایش داد (یعنی نزدیک به ۱۰ برابر کل اقتصاد ایران فقط رشد کرده آن هم در یک سال!) و چین هم تقریبا به همین اندازه یعنی دو تریلیون دلار رشد اقتصادی داشت که با توجه به کوچکتر بودن اقتصاد چین، درصد آن به بیش از ۸ درصد رسید. این رشدهای اقتصادی نشان می دهد که دنیا در اعتماد خود به اقتصاد آمریکا و چین اشتباه نکرده است و مال خود را در جای درستی سرمایه گذاری کرده است.
۴. رهبر انقلاب از بازگشایی بیش از ۱۰۰۰ واحد تولیدی ابراز رضایت کردند و این را از اقدامات مثبت دولت دانستند. می دانیم که یک واحد تولیدی اگر سودده باشد خودش به بقای خود ادامه می دهد و نیازی به دخالت منجی گرایانه دولت ندارد. بنابراین دولت پوپولیستی و نیمه کمونیستی ایران واحدهای تولیدی زیان ده را از جیب مردم سر پا کرده است تا آمار اشتغال و تولید را به هر قیمتی ولو زیان دادن یک ملت بهبود بخشد. نتیجه این اقدام در طولانی مدت بسیار اسفبار خواهد بود.
با آرزوی رشد فهم و بینش اقتصادی ملت ایران و حاکمان آنها...!
@MostafaTajzadeh
نگاهی به شعار رهبر به مناسبت تحویل سال
🔻در دنیای توسعه یافته کسانی شعار می دهند که قدرت ندارند اما حاکمان به جای شعار، سیاست گذاری می کنند
۱. ایشان فرمودند شعار پارسال تا حدی محقق شده ولی در حد مطالبهٔ ایشان نبوده است!
یعنی شأن حاکم را «مطالبه گری» می دانند، نه «مسیولیت پذیری»!
۲. باز هم شعار اقتصادی. در دو دهه گذشته قریب به اتفاق یا همه شعارها اقتصادی بوده است ولی برآیند وضعیت اقتصادی کشور رو به افول گذاشته. آیا این تجربه عینی کافی نیست که متوجه شویم حکومت با «شعار» کارساز نیست؟ در دنیا «شعار دادن» شأن گروه هایی است که قدرت سیاسی و حکومتی ندارند. مثل سازمان بهداشت جهانی یا کلیسای کاتولیک و ... . ولی حاکمان سیاسی در کشورهای توسعه یافته سیاست گذاری می کنند و رسیدن به اهداف و سیاست ها را وظیفه و تکلیف خود می دانند و اگر نتوانستند به آنها برسند از مردم عذرخواهی کرده قدرت را واگذار می کنند.
۳. ایشان در عین اشاره به مشکلات اقتصادی ایران خاطرنشان کردند که دیگر کشورها هم مشکلات اقتصادی بزرگی دارند و به ویژه به ورشکستگی بانکها در برخی کشورهای با اقتصاد بزرگ و بدهی های چند تریلیون دلاری به عنوان مشکلاتی اشاره کردند که سخن ایشان را اثبات می کند و نشان می دهد آن اقتصادها هم مشکلاتی نظیر اقتصاد ایران دارند.
واضح است که اشاره ایشان به اقتصاد آمریکاست! اما توجه به دو نکته درباره مشکلات مذکور لازم است.
نکته اول اینکه در اقتصادهای آزاد و رو به رشد ورشکستگی بانکها نه تنها یک معضل بزرگ نیست بلکه لازمه رشد و توسعه است. در این کشورها بانک یک موسسه ورشکستگی ناپذیر نیست که مانند بانکهای ایران با هر گونه اشتباهی از سوی مدیریتش باقی بماند و ضررهای بانک را مردم جبران کنند. در آنجا بانک یک نقش مثبت و رقابتی در اقتصاد ایفا می کند که طبعا با اشتباه مدیریت بانک، آن بانک در رقابت عقب می افتد و نهایتا ورشکسته می شود. ورشکستگی به معنای سوخت شدن اموال بانک نیست بلکه به این معناست که انحلال بانک و دادن حق سهامداران و سپرده گذاران از راس المال بانک، به صرفه تر از استمرار آن است. بنابراین ورشکستگی هر بانکی به معنای حذف یک نهاد اقتصادی ضعیف و طبعا جایگزین شدن یک نهاد برتر و قوی تر است. این همان رمز پیشرفت اقتصادهای آزاد است.
نکته دوم اینکه بدهی بیش از ۳۰ تریلیون دلاری آمریکا نه تنها معضل این اقتصاد نیست بلکه نشان دهنده قدرت این اقتصاد در جلب اعتماد جهانیان به ثبات و پایداری خود است. زیرا بدهی دولتی در جهان به این معنا نیست که یک کشور بدبخت شده و قرض گرفته تا بدبختی های خود را دوا کند بلکه به این معناست که توان تبدیل سرمایه به سود را بیشتر از کشورهای دیگر دارد و لذا کشورهای دیگر ترجیح می دهند به جای اینکه اموال خود را در کشور خود سرمایه گذاری کنند با خرید اوراق قرضه کشور قوی تر در قدرت سودآوری آن کشور سهیم شوند. بنابراین آمریکا همچنان با ثبات ترین و مطمئن ترین و قدرتمندترین اقتصاد جهان از نظر جهانیان است و شاهدش این است که بیشترین بدهی را دارد. نکته جالب توجه این است که بعد از آمریکا بدهکاران ترین دولت، ارباب چین خودمان است که بیش از ۱۵ تریلیون دلار بدهی دارد و رهبر انقلاب قاعدتا این اقتصاد را رو به افول نمی داند.
جالب است بدانید که آمریکا در سال گذشته بیش از ۶ درصد رشد اقتصادی داشت و اقتصاد خود را دو تریلیون دلار افزایش داد (یعنی نزدیک به ۱۰ برابر کل اقتصاد ایران فقط رشد کرده آن هم در یک سال!) و چین هم تقریبا به همین اندازه یعنی دو تریلیون دلار رشد اقتصادی داشت که با توجه به کوچکتر بودن اقتصاد چین، درصد آن به بیش از ۸ درصد رسید. این رشدهای اقتصادی نشان می دهد که دنیا در اعتماد خود به اقتصاد آمریکا و چین اشتباه نکرده است و مال خود را در جای درستی سرمایه گذاری کرده است.
۴. رهبر انقلاب از بازگشایی بیش از ۱۰۰۰ واحد تولیدی ابراز رضایت کردند و این را از اقدامات مثبت دولت دانستند. می دانیم که یک واحد تولیدی اگر سودده باشد خودش به بقای خود ادامه می دهد و نیازی به دخالت منجی گرایانه دولت ندارد. بنابراین دولت پوپولیستی و نیمه کمونیستی ایران واحدهای تولیدی زیان ده را از جیب مردم سر پا کرده است تا آمار اشتغال و تولید را به هر قیمتی ولو زیان دادن یک ملت بهبود بخشد. نتیجه این اقدام در طولانی مدت بسیار اسفبار خواهد بود.
با آرزوی رشد فهم و بینش اقتصادی ملت ایران و حاکمان آنها...!
@MostafaTajzadeh
🔺آژیر خطر برای اقلیم کردستان
✔️ زنگ خطر اول: نمایشگاه بین المللی کتاب اربیل مهم ترین رخداد فرهنگی اقلیم است. در آخرین نمایشگاه که پس از وقفەای سە سالە بخاطر کرونا اخیرا برگزار شد، اعلام گردید که پرفروش ترین کتاب آن، به ترتیب دو اثر ملا کریکار بوده است.
نجم الدین فرج مشهور به کریکار یک واعظ مذهبی سلفی مشرب است که رهبری چند سازمان اسلام گرای مسلح و پشتیبانی از بن لادن را در کارنامەاش دارد.
با این اوصاف اقبال عمومی و گسترده به آثارش در کردستان را نباید دستکم گرفت. رخدادی که از تحولی بزرگ در افکار عمومی مردم حکایت دارد.
در مقام مقایسه، این تحول را می توان با گسترش سریع نام و مقال دکتر شریعتی در ایران دهەی 50 و افزایش خیرەکنندەی شعائر و شعارهای اسلامی مقایسه کرد.
هرچند زود است که بتوان گفت، در اقلیم بوی انقلاب اسلامی می آید، اما نباید با نشنیدن این صداها، دچار خوش خیالی شد.
یک قانونمندی کلی در خاورمیانەی عاری از دمکراسی و مبتلا به فقر توسعەی سیاسی وجود دارد: کارنامەی مشحون از ناکامی دولت های غیر دموکراتیک و فاسد سکولار به انسداد مفهوم سکولاریسم می انجامد.
برساختن بدیل های اسلام گرا و پناه بردن مردم به مذهب به عنوان پناهگاه هویتی و عاطفی و محصول این دیالکتیک است.
اینجاست که اصلاحات جدی و رادیکال ضرورت می یابد. اصلاحاتی که عبور از الیگارشی های کنونی و افزایش مشارکت مردم و گروه های سیاسی و عادلانه کردن توزیع ثروت و فرصت های کار و اشتغال را مد نظر قرار دهد.
✔️ زنگ خطر دوم: مجلەی آمریکایی فارین پالیسی گزارشی سراپا انتقادی و نومید کننده دربارەی وضع اقلیم کردستان نوشته است، تحت عنوان هشدار دهندەی: کردستان عراق در خطر فروپاشی!
این مقاله و بازنشر آن توسط سرکنسول آمریکا در اربیل، خشم مقامات را برانگیخته است. بیشتر از این منظر که خواهان اعمال فشار آمریکا بر زمامداران برای انجام اصلاحات شده است.
مقالەی فارین پالیسی هم را می توان رخدادی پر اهمیت تلقی کرد.
اقلیم کردستان بدون حمایت راهبردی آمریکا بوجود نمی آمد و اکنون هم تداوم حیات آن مرهون کمک های گوناگون این کشور است.
شکی نیست که نوشتەی فارین پالیسی نوعی هشدار است. از نوع هشدارهایی که به حامد کرزی و اشرف غنی و عبدالله عبدالله داده می شد و البته آنها نشنیده می گرفتند!
پیام واضح بود: ما از فساد و منفعت طلبی و قبیله گرایی و عدم بلوغ مدنی و سیاسی شما سرخورده شده ایم! این سرخوردگی به خستگی ما از ملت سازی و دولت سازی در مناطق بی ثبات و دارای درگیری های مزمن و پیچیده منجر می شود.
از این رو حمایت ما ابدی نیست و ممکن است در روزی نه چندان دور برویم و پشت سرمان را نگاه نکنیم!
تا اینکه روز موعود دراوت 2021 رسید و در چشم بهم زدنی دمکراسی افغانی به پایان آمد و طالبان برگشت!
هشداری مشابه برای کردستان هم صادر شده است!
✔️ زنگ خطر سوم: عراق مناقشەی نفتی با ترکیه و اقلیم را برد و عملا دوران صدور مستقل نفت اقلیم خاتمه یافت.
اگر از من بپرسید نفس این تحول را به سود اقلیم و مردم آن می دانم. نفت هم می تواند نعمت باشد و هم نقمت.
در هشت سال گذشته که اقلبم کردستان از طریق ترکیه نفت می فروخت، بیشتر نقمت بود نه نعمت!
ناشفاف بودن قراردادها و منابع مالی ناشی از صدور نفت، ولخرجی و خاصه خرجی در تخصیصی درآمدها، نه تنها به توسعەی کردستان نینجامید، بلکه آن را در موقعیت مخاطرەآمیزی قرار داد.
نفت تتمەی مشروعیت و کارامدی نهادهای سیاسی و اجتماعی را از میان برد و رقابت سیاسی را از سطح احزاب به میان خانوادەها و عموزادگان و اشخاص آورد.
طبقەی ابرسرمایەداری که از رهگذر پیوند با قدرت و حزب و خانواده شکل گرفت، در مقابل خیل عظیم تهیدستان و بیکاران موجب تکوین یک قطب بندی جدید گردید:
ما و آنها! ما یعنی اکثریت مردم که از دو قطبی کلیشه ای حزب دمکرات و اتحادیه عبور و آنها یعنی عموزاده ها و کادرهای ممتاز حزبی و ...
انتخابات های اخیر که با نرخ مشارکت حدود سی درصدی برگزار شدند، مبین این فرسایش بزرگ سرمایەهای اجتماعی می باشند.
مع الوصف هشدار اصلی از باب چیز دیگری است: به خود آمدن روزافزون بغداد و پیروزی های پی در پی حقوقی و سیاسی بر اقلیم از طریق محاکم داخلی و جهانی!
این تحول به این معناست که دورەی فترت بیست سالەی بغداد تمام شده و دولت عراق با تنوع بخشی به شرکایش و اصلاح روابط خارجی و آرامش نسبی در داخل، برای مقید کردن اربیل " از هفت دولت آزاد " قدیم خیز برداشته است.
آنهم در بدترین شرایط ممکن: رهبران تاریخی کرد اکثرا از صحنه خارج شده و میدان برای نسل دوم و نسل سومی های بی تجربه فراهم شده.
زمامداران جوان درگیر رقابت های سخت و پیچیدەی خانوادگی، حزبی و دولتی باهمند و از خرد و بصیرت و انعطاف پیشینیان، بهرەی چندانی نبردەاند.
به این لیست هشدارها موارد دیگری را هم می توان افزود، اما عاقلان را اشارتی کفایت می کند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
✔️ زنگ خطر اول: نمایشگاه بین المللی کتاب اربیل مهم ترین رخداد فرهنگی اقلیم است. در آخرین نمایشگاه که پس از وقفەای سە سالە بخاطر کرونا اخیرا برگزار شد، اعلام گردید که پرفروش ترین کتاب آن، به ترتیب دو اثر ملا کریکار بوده است.
نجم الدین فرج مشهور به کریکار یک واعظ مذهبی سلفی مشرب است که رهبری چند سازمان اسلام گرای مسلح و پشتیبانی از بن لادن را در کارنامەاش دارد.
با این اوصاف اقبال عمومی و گسترده به آثارش در کردستان را نباید دستکم گرفت. رخدادی که از تحولی بزرگ در افکار عمومی مردم حکایت دارد.
در مقام مقایسه، این تحول را می توان با گسترش سریع نام و مقال دکتر شریعتی در ایران دهەی 50 و افزایش خیرەکنندەی شعائر و شعارهای اسلامی مقایسه کرد.
هرچند زود است که بتوان گفت، در اقلیم بوی انقلاب اسلامی می آید، اما نباید با نشنیدن این صداها، دچار خوش خیالی شد.
یک قانونمندی کلی در خاورمیانەی عاری از دمکراسی و مبتلا به فقر توسعەی سیاسی وجود دارد: کارنامەی مشحون از ناکامی دولت های غیر دموکراتیک و فاسد سکولار به انسداد مفهوم سکولاریسم می انجامد.
برساختن بدیل های اسلام گرا و پناه بردن مردم به مذهب به عنوان پناهگاه هویتی و عاطفی و محصول این دیالکتیک است.
اینجاست که اصلاحات جدی و رادیکال ضرورت می یابد. اصلاحاتی که عبور از الیگارشی های کنونی و افزایش مشارکت مردم و گروه های سیاسی و عادلانه کردن توزیع ثروت و فرصت های کار و اشتغال را مد نظر قرار دهد.
✔️ زنگ خطر دوم: مجلەی آمریکایی فارین پالیسی گزارشی سراپا انتقادی و نومید کننده دربارەی وضع اقلیم کردستان نوشته است، تحت عنوان هشدار دهندەی: کردستان عراق در خطر فروپاشی!
این مقاله و بازنشر آن توسط سرکنسول آمریکا در اربیل، خشم مقامات را برانگیخته است. بیشتر از این منظر که خواهان اعمال فشار آمریکا بر زمامداران برای انجام اصلاحات شده است.
مقالەی فارین پالیسی هم را می توان رخدادی پر اهمیت تلقی کرد.
اقلیم کردستان بدون حمایت راهبردی آمریکا بوجود نمی آمد و اکنون هم تداوم حیات آن مرهون کمک های گوناگون این کشور است.
شکی نیست که نوشتەی فارین پالیسی نوعی هشدار است. از نوع هشدارهایی که به حامد کرزی و اشرف غنی و عبدالله عبدالله داده می شد و البته آنها نشنیده می گرفتند!
پیام واضح بود: ما از فساد و منفعت طلبی و قبیله گرایی و عدم بلوغ مدنی و سیاسی شما سرخورده شده ایم! این سرخوردگی به خستگی ما از ملت سازی و دولت سازی در مناطق بی ثبات و دارای درگیری های مزمن و پیچیده منجر می شود.
از این رو حمایت ما ابدی نیست و ممکن است در روزی نه چندان دور برویم و پشت سرمان را نگاه نکنیم!
تا اینکه روز موعود دراوت 2021 رسید و در چشم بهم زدنی دمکراسی افغانی به پایان آمد و طالبان برگشت!
هشداری مشابه برای کردستان هم صادر شده است!
✔️ زنگ خطر سوم: عراق مناقشەی نفتی با ترکیه و اقلیم را برد و عملا دوران صدور مستقل نفت اقلیم خاتمه یافت.
اگر از من بپرسید نفس این تحول را به سود اقلیم و مردم آن می دانم. نفت هم می تواند نعمت باشد و هم نقمت.
در هشت سال گذشته که اقلبم کردستان از طریق ترکیه نفت می فروخت، بیشتر نقمت بود نه نعمت!
ناشفاف بودن قراردادها و منابع مالی ناشی از صدور نفت، ولخرجی و خاصه خرجی در تخصیصی درآمدها، نه تنها به توسعەی کردستان نینجامید، بلکه آن را در موقعیت مخاطرەآمیزی قرار داد.
نفت تتمەی مشروعیت و کارامدی نهادهای سیاسی و اجتماعی را از میان برد و رقابت سیاسی را از سطح احزاب به میان خانوادەها و عموزادگان و اشخاص آورد.
طبقەی ابرسرمایەداری که از رهگذر پیوند با قدرت و حزب و خانواده شکل گرفت، در مقابل خیل عظیم تهیدستان و بیکاران موجب تکوین یک قطب بندی جدید گردید:
ما و آنها! ما یعنی اکثریت مردم که از دو قطبی کلیشه ای حزب دمکرات و اتحادیه عبور و آنها یعنی عموزاده ها و کادرهای ممتاز حزبی و ...
انتخابات های اخیر که با نرخ مشارکت حدود سی درصدی برگزار شدند، مبین این فرسایش بزرگ سرمایەهای اجتماعی می باشند.
مع الوصف هشدار اصلی از باب چیز دیگری است: به خود آمدن روزافزون بغداد و پیروزی های پی در پی حقوقی و سیاسی بر اقلیم از طریق محاکم داخلی و جهانی!
این تحول به این معناست که دورەی فترت بیست سالەی بغداد تمام شده و دولت عراق با تنوع بخشی به شرکایش و اصلاح روابط خارجی و آرامش نسبی در داخل، برای مقید کردن اربیل " از هفت دولت آزاد " قدیم خیز برداشته است.
آنهم در بدترین شرایط ممکن: رهبران تاریخی کرد اکثرا از صحنه خارج شده و میدان برای نسل دوم و نسل سومی های بی تجربه فراهم شده.
زمامداران جوان درگیر رقابت های سخت و پیچیدەی خانوادگی، حزبی و دولتی باهمند و از خرد و بصیرت و انعطاف پیشینیان، بهرەی چندانی نبردەاند.
به این لیست هشدارها موارد دیگری را هم می توان افزود، اما عاقلان را اشارتی کفایت می کند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔆 «کدام دولت بیشتر از همه شغل درست کرد؟»
با نگاهی به تغییر و تحولات بازار کار در اقتصاد ایران از سال ۱۳۳۵ تا ۱۴۰۱، میتوان عملکرد دولتها را با نگاه دقیقتری ارزیابی کرد.
✍️ در دوران کدام دولت بیش از همه شاغلین زیاد شدند؟
➖ در دوران پس از جنگ ایجاد شغل در اقتصاد سرعت بینظیری به خود گرفت اما پس از افزایش قیمت نفت در نیمه دوم دهه ۸۰ شمسی و در دولت محمود احمدینژاد با موج دوم بیماری هلندی، خالص اشتغال جدید و ایجاد شغل بسیار ناچیز شد و از سالیانه چند صد هزار فرصت شغلی به حدود سالی ده هزار نفر یعنی حدود «صفر» رسید. معنا و مفهوم آن این است که در آن سالها تعداد افرادی از جمعیت نیروی کار که شغلی پیدا کردهاند با تعداد کسانی که بیکار شدهاند برابر بوده است.
➖ بعد از سال ۹۲ ایجاد شغل جدید به روند مناسبی بازگشت اما با بیماری کرونا در سال ۹۹ حدود یک میلیون نفر به طور خالص شغل خود را در اقتصاد ایران از دست دادند که بنا به انتظار در بخش خدمات شاغل بودند.
@AminKavei
@ecoiran_webtv @MostafaTajzadeh
با نگاهی به تغییر و تحولات بازار کار در اقتصاد ایران از سال ۱۳۳۵ تا ۱۴۰۱، میتوان عملکرد دولتها را با نگاه دقیقتری ارزیابی کرد.
✍️ در دوران کدام دولت بیش از همه شاغلین زیاد شدند؟
➖ در دوران پس از جنگ ایجاد شغل در اقتصاد سرعت بینظیری به خود گرفت اما پس از افزایش قیمت نفت در نیمه دوم دهه ۸۰ شمسی و در دولت محمود احمدینژاد با موج دوم بیماری هلندی، خالص اشتغال جدید و ایجاد شغل بسیار ناچیز شد و از سالیانه چند صد هزار فرصت شغلی به حدود سالی ده هزار نفر یعنی حدود «صفر» رسید. معنا و مفهوم آن این است که در آن سالها تعداد افرادی از جمعیت نیروی کار که شغلی پیدا کردهاند با تعداد کسانی که بیکار شدهاند برابر بوده است.
➖ بعد از سال ۹۲ ایجاد شغل جدید به روند مناسبی بازگشت اما با بیماری کرونا در سال ۹۹ حدود یک میلیون نفر به طور خالص شغل خود را در اقتصاد ایران از دست دادند که بنا به انتظار در بخش خدمات شاغل بودند.
@AminKavei
@ecoiran_webtv @MostafaTajzadeh
ملاک چیست و کدامیک؟
مجتبی لطفی
هر ساله به ششم فروردین که میرسیم مخالفان آیتالله منتظری نامه آیتالله خمینی به همین تاریخ در سال ۶۸ که خطاب به آقای منتظری نوشته شده را در سطح وسیعی شیر میکنند، گاه تحلیل کرده به تحسین آن میپردازند و از سوی دیگر نامه هشتم فروردین که با محتوایی متضاد است را بها نمیدهند! گاهی و در سطح نازلتری، دوستان آیتالله منتظری به همین نامه هشتم فروردین استناد میکنند و معتقدند این نامه، نامه شداد و غلاظ ششم همین ماه را در سال ۶۸ نسخ میکند زیرا در این نامه آقای خمینی از علاقه خود به آقای منتظری گفته است و اینکه به حوزه و نظام گرمی بخشد گرچه در نامه دو روز قلبش او را به اتهاماتی چند نواخته است!
گرچه ممکن است به لحاظ تاریخی بحث و بررسی سندی و متنی این دو نامه اهمیت داشته باشد و ممکن است برای برخی ملاک برای شناخت و نگرش مثبت یا منفی به کارنامه آیتالله منتظری باشد اما نگرش خود آیتالله منتظری چه بود؟
وی به زیبایی و به صراحت خیال همه را راحت میکرد و میگفت: «چه اینکه این دو نامه سندیت داشته باشند یا نداشته باشند اهمیتی ندارد زیرا من اعتبار و شخصیت خویش را مدیون ومرهون نامهای نیستم که با نامه دیگری از بین برود یا بماند.»
واقعیت مطلب این است که درست است که آیتالله منتظری از آیتالله خمینی به عنوان استاد خویش در برخی علوم به نیکی و فضل کمال یاد میکند و تا پایان عمر حق استاد را ادا میکرد و احترام او را متذکر میشد اما آقای منتظری قبل از اینکه شاگرد آقای خمینی باشد شاگرد مکتب فقهی و اصولی آیتالله سید حسین بروجردی است و شاگرد دروس اخلاق و نهجالبلاغه آمیرزا علی آقای شیرازی و شاگرد اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی. او پس از پایان جلسه درس آقای خمینی به همراه هم به درس آقای بروجردی میروند. پس از درگذشت آیتالله بروجردی و تشتت مرجعیت، این آقای منتظری است که به همراه آقای ربانی شیرازی، نقشی اساسی در اعلان اعلمیت آقای خمینی دارد و گفته میشود بخش زیادی ازشهریه آقای خمینی را آقای منتظری راه میانداخته است.
در بعد سیاسی نیز آقای منتظری با توجه به روحیهای که داشت با دعوت آقای خمینی وارد میدان مبارزه نشد و خود احساس وظیفه کرد و او در این باب مدیون هیچ کسی نیست بلکه مبارزان با رژیم شاه در مقابل طعنه برخی که میگفتند بچه طلبهها مرید آقای خمینی هستند، آقای منتظری را به عنوان یک مجتهد مسلم که در دایره انقلابیون است به رخ میکشیدند. درکوران مبارزه نیز این آقای منتظری بود که بخش عظیمی از هزینه مبارزه را تأمین میکرد بدون اینکه حتی یک شاهی از رهبر آن گرفته باشد.
حضرت علی جملهای طلایی دارد که فرمود حق را بشناس اهلش را خواهی شناخت. هرگاه با تمجید یا تفسیق هر کسی به مصاف دیگری رفتیم خسارت دیدیم و راه را گم کردن؛ بلکه باید ملاک حق و باطل، برداشت و بررسی واقعیت خارجی باشد و نه کرو کور و اطاعت محض!
کلام را به اطاله نمیرسانم فقط خواستم چند سطری به عنوان نمونه بیان کرده باشم که آقای منتظری، فضل و علمش و نظرات و کردار سیاسی و اقبال به سوی وی از سوی انقلابیون و مردم را نه به واسطه علم کردن فلان نامه و یا تعریف و تمجید به دست آورده بلکه این جوشش، سرچشمه در کردار و گفتار و اخلاق و منش و علم وی داشته و دارد. با این حساب نیازی نیست مخالفان هر ساله با نامه شدید و غلاظ ششم فروردین به مصاف این صفات او بروند و یا موافقان به دنبال تأکید بر این صفات با استناد به نامه دیگری از اقای خمینی باشند.
آنچه نوشتم در باره دیگر شخصیتها هم صدق میکند مثلا نامه آقای خمینی به وزیر کشور وقت در باره مهندس بازرگان و نهضت آزادی هم، گرچه برای دلباختگان ولایی ملاک است اما چیزی از خصوصیات و فضائل مهندس بازرگان را کم نمیکند.
@lotfi_mojtaba @MostafaTajzadeh
مجتبی لطفی
هر ساله به ششم فروردین که میرسیم مخالفان آیتالله منتظری نامه آیتالله خمینی به همین تاریخ در سال ۶۸ که خطاب به آقای منتظری نوشته شده را در سطح وسیعی شیر میکنند، گاه تحلیل کرده به تحسین آن میپردازند و از سوی دیگر نامه هشتم فروردین که با محتوایی متضاد است را بها نمیدهند! گاهی و در سطح نازلتری، دوستان آیتالله منتظری به همین نامه هشتم فروردین استناد میکنند و معتقدند این نامه، نامه شداد و غلاظ ششم همین ماه را در سال ۶۸ نسخ میکند زیرا در این نامه آقای خمینی از علاقه خود به آقای منتظری گفته است و اینکه به حوزه و نظام گرمی بخشد گرچه در نامه دو روز قلبش او را به اتهاماتی چند نواخته است!
گرچه ممکن است به لحاظ تاریخی بحث و بررسی سندی و متنی این دو نامه اهمیت داشته باشد و ممکن است برای برخی ملاک برای شناخت و نگرش مثبت یا منفی به کارنامه آیتالله منتظری باشد اما نگرش خود آیتالله منتظری چه بود؟
وی به زیبایی و به صراحت خیال همه را راحت میکرد و میگفت: «چه اینکه این دو نامه سندیت داشته باشند یا نداشته باشند اهمیتی ندارد زیرا من اعتبار و شخصیت خویش را مدیون ومرهون نامهای نیستم که با نامه دیگری از بین برود یا بماند.»
واقعیت مطلب این است که درست است که آیتالله منتظری از آیتالله خمینی به عنوان استاد خویش در برخی علوم به نیکی و فضل کمال یاد میکند و تا پایان عمر حق استاد را ادا میکرد و احترام او را متذکر میشد اما آقای منتظری قبل از اینکه شاگرد آقای خمینی باشد شاگرد مکتب فقهی و اصولی آیتالله سید حسین بروجردی است و شاگرد دروس اخلاق و نهجالبلاغه آمیرزا علی آقای شیرازی و شاگرد اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی. او پس از پایان جلسه درس آقای خمینی به همراه هم به درس آقای بروجردی میروند. پس از درگذشت آیتالله بروجردی و تشتت مرجعیت، این آقای منتظری است که به همراه آقای ربانی شیرازی، نقشی اساسی در اعلان اعلمیت آقای خمینی دارد و گفته میشود بخش زیادی ازشهریه آقای خمینی را آقای منتظری راه میانداخته است.
در بعد سیاسی نیز آقای منتظری با توجه به روحیهای که داشت با دعوت آقای خمینی وارد میدان مبارزه نشد و خود احساس وظیفه کرد و او در این باب مدیون هیچ کسی نیست بلکه مبارزان با رژیم شاه در مقابل طعنه برخی که میگفتند بچه طلبهها مرید آقای خمینی هستند، آقای منتظری را به عنوان یک مجتهد مسلم که در دایره انقلابیون است به رخ میکشیدند. درکوران مبارزه نیز این آقای منتظری بود که بخش عظیمی از هزینه مبارزه را تأمین میکرد بدون اینکه حتی یک شاهی از رهبر آن گرفته باشد.
حضرت علی جملهای طلایی دارد که فرمود حق را بشناس اهلش را خواهی شناخت. هرگاه با تمجید یا تفسیق هر کسی به مصاف دیگری رفتیم خسارت دیدیم و راه را گم کردن؛ بلکه باید ملاک حق و باطل، برداشت و بررسی واقعیت خارجی باشد و نه کرو کور و اطاعت محض!
کلام را به اطاله نمیرسانم فقط خواستم چند سطری به عنوان نمونه بیان کرده باشم که آقای منتظری، فضل و علمش و نظرات و کردار سیاسی و اقبال به سوی وی از سوی انقلابیون و مردم را نه به واسطه علم کردن فلان نامه و یا تعریف و تمجید به دست آورده بلکه این جوشش، سرچشمه در کردار و گفتار و اخلاق و منش و علم وی داشته و دارد. با این حساب نیازی نیست مخالفان هر ساله با نامه شدید و غلاظ ششم فروردین به مصاف این صفات او بروند و یا موافقان به دنبال تأکید بر این صفات با استناد به نامه دیگری از اقای خمینی باشند.
آنچه نوشتم در باره دیگر شخصیتها هم صدق میکند مثلا نامه آقای خمینی به وزیر کشور وقت در باره مهندس بازرگان و نهضت آزادی هم، گرچه برای دلباختگان ولایی ملاک است اما چیزی از خصوصیات و فضائل مهندس بازرگان را کم نمیکند.
@lotfi_mojtaba @MostafaTajzadeh
🔴آنجا اسرائیل است!
سید هاشم فیروزی
تعلقات حزبی و جناحی نتانیاهو راست افراطیست.راستها بر خلاف چپها تعصبات ملی و مذهبی و طبقه ای خاصی دارند.در نتیجه طرح جدید نتانیاهو در یکدست نمودن قدرت می بایست بواسطه اهالی رژیم اشغالی مورد حمایت بیشتری قرار می گرفت.چراکه رهبری کاریزماتیک و وفادار به باورهای قوم یهود در پشت این طرح قرار داشت!؟
اما
راهپیمایی یکدست مخالفان این طرح را در اخبار نظاره کردید؟
اخبار خروج دسته جمعی نظامیان رژیم اشغالی از ارتش را شنیدید؟
عقبگرد نتانیاهو از سلب قدرت از دستگاه قضا را شنیدید؟
🔴حالا چه می توانم بگویم دیگر !!
پویایی و حیات نظام اجتماعی در ایستادگی و دفاع از آرمانهای جمعی در برابر ظلم ظالم و جهل حاکم عامل قوام داخلی یک نظام در کالبد کشور یا رژیم خواهد بود.
من همواره در درون کشور خودمان در حسرت چنین جامعه ای فعال و پویا لب می گزم و آه می کشم.جامعه ای بیدار که بجهت #رفرم در قالب آرمان جمعی مشترک و عقلانی حاضر است هزینه بدهد.
جامعه ای که در فقدان هژمونی ترس امنیتی و نظامی نترسیده باشد و بجای رفتن در هیبت حاکم و اعمال(کسره) اعمال(فتحه)او در راندن خر خویش و چرای خرش در زمین همسایه و چه بسا غارت انبار گندم همسایه ای و آبادی و دهی و شهری، در پی احقاق حقوق جمعیست.
و دل در گرو رفاه و آبادی و رستگاری جمعی دارد و نه فردی.
جامعه ای که در برابر وضعیت«نازندگی»غیرعقلانی و فساد سیاسی و ذبح دینی نگوید سرت بکارت خودت باشد و خورجین خرت را انبان کن!
آخ که با دیدن راهپیمایی اهالی اسرائیل علیه تمامیت خواهی و دیکتاتوری ملی مذهبی و متعصب و پایبند به آرمان یهود اگر همه باهم خون گریه کنیم ولله رواست.
می دانی چرا؟
چون آنها در باطل خودشان در نسبت با خودشان نشان دادند :
«هدف وسیله را توجیه نمی کند».
آخ که دلم می خواهد یک دل سیر گریه کنم.
هنگامی که می بینم به اسم امنیت و کار امنیتی جامعه ای را مأیوس ساختید نسبت به فلاح و رستگاری جمعی و حل مشکل تاریخی خودش.
هرچند کلیت جامعه چنین نیست.
علی ای حال نباید چنین جامعه ای می ساختید و جامعه نیز نباید چنین زیستی را برای خود می پذیرفت.
چراکه در چنین شرایطی هم جامعه و هم خود شما در بلندمدت بازنده اید.
قبول ندارید؟
وضعیت محیط زیست را نظاره کنید!
تعداد پرونده های قضایی را!
وضعیت گرانی ها و گران فروشی های حاکمیتی و مردمی را!
وضعیت خشونت حاکمیتی و عمومی را!
وضعیت دروغگویی حاکمیتی و عمومی را!
وضعیت هرچیز دیگر راهم نگاه کنید بواسطه کژکاری حاکمیتی و عمومی حال و روز بهنجاری ندارد.
و این جامعه ایست که ساختید و ساختند...
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
@yaser_arab57 @MostafaTajzadeh
سید هاشم فیروزی
تعلقات حزبی و جناحی نتانیاهو راست افراطیست.راستها بر خلاف چپها تعصبات ملی و مذهبی و طبقه ای خاصی دارند.در نتیجه طرح جدید نتانیاهو در یکدست نمودن قدرت می بایست بواسطه اهالی رژیم اشغالی مورد حمایت بیشتری قرار می گرفت.چراکه رهبری کاریزماتیک و وفادار به باورهای قوم یهود در پشت این طرح قرار داشت!؟
اما
راهپیمایی یکدست مخالفان این طرح را در اخبار نظاره کردید؟
اخبار خروج دسته جمعی نظامیان رژیم اشغالی از ارتش را شنیدید؟
عقبگرد نتانیاهو از سلب قدرت از دستگاه قضا را شنیدید؟
🔴حالا چه می توانم بگویم دیگر !!
پویایی و حیات نظام اجتماعی در ایستادگی و دفاع از آرمانهای جمعی در برابر ظلم ظالم و جهل حاکم عامل قوام داخلی یک نظام در کالبد کشور یا رژیم خواهد بود.
من همواره در درون کشور خودمان در حسرت چنین جامعه ای فعال و پویا لب می گزم و آه می کشم.جامعه ای بیدار که بجهت #رفرم در قالب آرمان جمعی مشترک و عقلانی حاضر است هزینه بدهد.
جامعه ای که در فقدان هژمونی ترس امنیتی و نظامی نترسیده باشد و بجای رفتن در هیبت حاکم و اعمال(کسره) اعمال(فتحه)او در راندن خر خویش و چرای خرش در زمین همسایه و چه بسا غارت انبار گندم همسایه ای و آبادی و دهی و شهری، در پی احقاق حقوق جمعیست.
و دل در گرو رفاه و آبادی و رستگاری جمعی دارد و نه فردی.
جامعه ای که در برابر وضعیت«نازندگی»غیرعقلانی و فساد سیاسی و ذبح دینی نگوید سرت بکارت خودت باشد و خورجین خرت را انبان کن!
آخ که با دیدن راهپیمایی اهالی اسرائیل علیه تمامیت خواهی و دیکتاتوری ملی مذهبی و متعصب و پایبند به آرمان یهود اگر همه باهم خون گریه کنیم ولله رواست.
می دانی چرا؟
چون آنها در باطل خودشان در نسبت با خودشان نشان دادند :
«هدف وسیله را توجیه نمی کند».
آخ که دلم می خواهد یک دل سیر گریه کنم.
هنگامی که می بینم به اسم امنیت و کار امنیتی جامعه ای را مأیوس ساختید نسبت به فلاح و رستگاری جمعی و حل مشکل تاریخی خودش.
هرچند کلیت جامعه چنین نیست.
علی ای حال نباید چنین جامعه ای می ساختید و جامعه نیز نباید چنین زیستی را برای خود می پذیرفت.
چراکه در چنین شرایطی هم جامعه و هم خود شما در بلندمدت بازنده اید.
قبول ندارید؟
وضعیت محیط زیست را نظاره کنید!
تعداد پرونده های قضایی را!
وضعیت گرانی ها و گران فروشی های حاکمیتی و مردمی را!
وضعیت خشونت حاکمیتی و عمومی را!
وضعیت دروغگویی حاکمیتی و عمومی را!
وضعیت هرچیز دیگر راهم نگاه کنید بواسطه کژکاری حاکمیتی و عمومی حال و روز بهنجاری ندارد.
و این جامعه ایست که ساختید و ساختند...
https://t.me/seyyedhashemfirouzi
@yaser_arab57 @MostafaTajzadeh
◀️ خاطره ای شنیدنی از مراسم تشییع جنازه پدر میر حسین موسوی/به بهانه درگذشت برادرش و عدم اجازه به وی برای شرکت در مراسم خاکسپاری
✍️مهدی نصیری
یک از دوستان مطلع و سالها مرتبط با آیت الله خامنه ای برایم نقل کرد که وقتی پدر میر حسین موسوی در فروردین سال ۱۳۹۰ درگذشت و آقای میر حسین در حصر بود، صبح اول وقت برای مراسم تشییع جنازه به منزل ایشان در مرکز تهران رفتم. (البته شب قبل به میرحسین اجازه داده شده بود برای وداع با پدر ساعتی به آنجا بیاید.) بعد از دقایقی که آنجا همراه با جمعیت بودم، گفتند آمبولانس برای حمل جنازه به بهشت زهرا آمده. جمعیت لا اله الا الله گویان تابوت را بلند و به سمت درب منزل حرکت کردند. من هم همراه با تابوت بیرون آمدم و چند متری در کوچه جنازه را تشییع نکرده بودیم که دیدم آمبولانس راه را بسته و راننده درب آن را باز کرده تا تابوت را در آمبولانس بگذارد. من فهمیدم این کار امنیتی هاست، عصبانی شدم و به راننده گفتم: آقای عزیز! ایشون آدم محترم و سرشناسی است و می بینی مردم زیادی برای تشییع آمده اند. بگذارید اقلا پانصدمتری جنازه را تشییع کنیم. راننده آهسته به من گفت می بخشید به من دستور داده شده و من نمی توانم تخطی کنم. من این بار صدایم را بلند کردم و گفتم آخر چرا این قدر ظلم و نمک نشناسی می کنید؟!
در اینجا بود که دیدم دستی به پهلویم خورد و نگاه کردم دیدم عده ای من را محاصره کرده اند. یکی از آنها گفت باید با ما بیایی! شما بازداشتی!
من را با خود به اوین بردند. در اولین جلسه بازجویی، بازجو پرسید: چرا دیروز شلوغ کردی؟ به بازجو گفتم: شما این مرحوم و رابطه اش را در قبل از انقلاب با آقای خامنه ای می دانی؟ بعید می دانم اگر مطلع بودید، چنین برخوردی می کردید و اجازه می دادید که جنازه این مرد شریف چند متر بیشتر تشییع بشه. بعد برایش این ماجرا را که شنیده بودم تعریف کردم:
قبل از انقلاب آقای خامنه ای از دست ساواک و پلیس فراری بود. به تهران می آید و به منزل همین مرحوم که رابطه خویشاوندی پدری دوری با هم داشتند، می رود و جریان تحت تعقیب بودن خود را به وی می گوید. پدر میرحسین با آغوش باز از آقای خامنه ای استقبال می کند و به مدت چند هفته در منزل از آقای خامنه ای پذیرایی و محافظت می کند. گویا در یکی از روزهایی که مرحوم در منزل نبوده، پلیس که در جستجوی آقای خامنه ای بوده، مخفیگاه او را پیدا می کند و وارد منزل می شود و ایشان را بازداشت و به شهربانی می برد.
پدر آقای میرحسین که به منزل بر می گردد و متوجه ماجرا می شود، سراسیمه به مرکز پلیس تهران که اتفاقا رییس آن اهل خامنه و همشهری با وی و آقای خامنه ای بوده، می رود و با زبانی چرب و نرم به او می گوید: آقای رییس! تو خامنه ای، من هم خامنه ای، این سید روحانی را هم که مهمان من بوده دستگیر کرده اید، خامنه ای، اگر همشهری های ما در خامنه بفهمند که شما چنین کاری کرده ای، چی خواهند گفت؟ آیا از این کار شما عصبانی نمیشن که چرا حق همشهری گری را به جا نیاورده ای؟!
همین که سخن پدر میرحسین تمام می شود، رییس پلیس می گوید باشد. با ماموران به بازداشتگاه برید و همشهری را با خود به منزل ببرید!
به بازجو زل زدم و گفتم: آره عزیز جان، این آقا چنین سوابقی با رهبری که شما خود را فدایی او می دانید، داشته، آیا سزاوار بود که شما اجازه ندید جنازه این مرد شریف پانصد متر تشییع بشه؟ و بعد من را هم که اعتراض کردم به جرم اخلال در نظم و امنیت دستگیر کردید و به اینجا آوردید؟!
@nasiri1342238 @MostafaTajzadeh
✍️مهدی نصیری
یک از دوستان مطلع و سالها مرتبط با آیت الله خامنه ای برایم نقل کرد که وقتی پدر میر حسین موسوی در فروردین سال ۱۳۹۰ درگذشت و آقای میر حسین در حصر بود، صبح اول وقت برای مراسم تشییع جنازه به منزل ایشان در مرکز تهران رفتم. (البته شب قبل به میرحسین اجازه داده شده بود برای وداع با پدر ساعتی به آنجا بیاید.) بعد از دقایقی که آنجا همراه با جمعیت بودم، گفتند آمبولانس برای حمل جنازه به بهشت زهرا آمده. جمعیت لا اله الا الله گویان تابوت را بلند و به سمت درب منزل حرکت کردند. من هم همراه با تابوت بیرون آمدم و چند متری در کوچه جنازه را تشییع نکرده بودیم که دیدم آمبولانس راه را بسته و راننده درب آن را باز کرده تا تابوت را در آمبولانس بگذارد. من فهمیدم این کار امنیتی هاست، عصبانی شدم و به راننده گفتم: آقای عزیز! ایشون آدم محترم و سرشناسی است و می بینی مردم زیادی برای تشییع آمده اند. بگذارید اقلا پانصدمتری جنازه را تشییع کنیم. راننده آهسته به من گفت می بخشید به من دستور داده شده و من نمی توانم تخطی کنم. من این بار صدایم را بلند کردم و گفتم آخر چرا این قدر ظلم و نمک نشناسی می کنید؟!
در اینجا بود که دیدم دستی به پهلویم خورد و نگاه کردم دیدم عده ای من را محاصره کرده اند. یکی از آنها گفت باید با ما بیایی! شما بازداشتی!
من را با خود به اوین بردند. در اولین جلسه بازجویی، بازجو پرسید: چرا دیروز شلوغ کردی؟ به بازجو گفتم: شما این مرحوم و رابطه اش را در قبل از انقلاب با آقای خامنه ای می دانی؟ بعید می دانم اگر مطلع بودید، چنین برخوردی می کردید و اجازه می دادید که جنازه این مرد شریف چند متر بیشتر تشییع بشه. بعد برایش این ماجرا را که شنیده بودم تعریف کردم:
قبل از انقلاب آقای خامنه ای از دست ساواک و پلیس فراری بود. به تهران می آید و به منزل همین مرحوم که رابطه خویشاوندی پدری دوری با هم داشتند، می رود و جریان تحت تعقیب بودن خود را به وی می گوید. پدر میرحسین با آغوش باز از آقای خامنه ای استقبال می کند و به مدت چند هفته در منزل از آقای خامنه ای پذیرایی و محافظت می کند. گویا در یکی از روزهایی که مرحوم در منزل نبوده، پلیس که در جستجوی آقای خامنه ای بوده، مخفیگاه او را پیدا می کند و وارد منزل می شود و ایشان را بازداشت و به شهربانی می برد.
پدر آقای میرحسین که به منزل بر می گردد و متوجه ماجرا می شود، سراسیمه به مرکز پلیس تهران که اتفاقا رییس آن اهل خامنه و همشهری با وی و آقای خامنه ای بوده، می رود و با زبانی چرب و نرم به او می گوید: آقای رییس! تو خامنه ای، من هم خامنه ای، این سید روحانی را هم که مهمان من بوده دستگیر کرده اید، خامنه ای، اگر همشهری های ما در خامنه بفهمند که شما چنین کاری کرده ای، چی خواهند گفت؟ آیا از این کار شما عصبانی نمیشن که چرا حق همشهری گری را به جا نیاورده ای؟!
همین که سخن پدر میرحسین تمام می شود، رییس پلیس می گوید باشد. با ماموران به بازداشتگاه برید و همشهری را با خود به منزل ببرید!
به بازجو زل زدم و گفتم: آره عزیز جان، این آقا چنین سوابقی با رهبری که شما خود را فدایی او می دانید، داشته، آیا سزاوار بود که شما اجازه ندید جنازه این مرد شریف پانصد متر تشییع بشه؟ و بعد من را هم که اعتراض کردم به جرم اخلال در نظم و امنیت دستگیر کردید و به اینجا آوردید؟!
@nasiri1342238 @MostafaTajzadeh
پیام میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در سپاس از همدردیها و همدلیها
▪️بنام خدا و امید رحمت الهی
▪️از شما مردم عزيز دلسوز، دوستان، خانوادههای شهدا و جانبازان آزادیخواه، صاحبان فکر و قلم، زندانیان سیاسی، دانشمندان و اندیشمندان، شخصيتها، گروهها، بيوت و علما و فعالین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که در اين ايام سرشار از اندوه و سوگواریهای پياپی با همدلیها و همدردیها در غم از دست دادن برادرمان حاج ميرعبدالله موسوی خامنه، مرهمی بر غمهايمان نهادهايد، سپاسگزاريم.
ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد
@MostafaTajzadeh
▪️بنام خدا و امید رحمت الهی
▪️از شما مردم عزيز دلسوز، دوستان، خانوادههای شهدا و جانبازان آزادیخواه، صاحبان فکر و قلم، زندانیان سیاسی، دانشمندان و اندیشمندان، شخصيتها، گروهها، بيوت و علما و فعالین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که در اين ايام سرشار از اندوه و سوگواریهای پياپی با همدلیها و همدردیها در غم از دست دادن برادرمان حاج ميرعبدالله موسوی خامنه، مرهمی بر غمهايمان نهادهايد، سپاسگزاريم.
ميرحسين موسوی، زهرا رهنورد
@MostafaTajzadeh