فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍🏻مولوی عبدالحمید

برداشت ما از اسلام همان عدالت حضرت علی است.

هیچ حاکمی از جانب خدا تعیین نشده / حاکم را باید مردم انتخاب کنند.

در برداشت ما مردم سرنوشت‌شان را تعیین می‌کنند.

🗓 ۲۸ بهمن ۱۴۰۱

🆔@molanaabdolhamid
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 حکومتی که کر نیست

✍️ سلمان کدیور

پیرامون حکومت آزاد، حکومت مردمی، حکومتی که مردمان بیش از حاکمان در آن سخن بگویند و حاکمان بیش از مردمان حرف بشنوند، در کتاب‌های بسیاری به عنوان اتوپیا و آرزو سخن رفته‌است | قرآن در آیه ۶۱ سوره توبه نکته زیبایی در در مورد پیامبر و مدل حکومت‌شان ذکر می‌کند؛ برخى از منافقان، پیامبر را آزار مى‏‌دهند و مى‏‌گویند: او آدمی گوشی است (به سخن هر کس گوش مى‏‌دهد) بگو: گوش دادن او به نفع شماست، او به خداوند ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق مى‏‌کند.

در ادبیات عامه ما گوشی بودن یک برچسب بد است. یعنی کسی که دنبال این می‌گردد که کسی برایش حرف بزند، و باور هم می کند سخنان را. نوعی ساده لوح هم معنی می‌دهد. منافقین چون پیامبر می‌نشست و سخن مردم را می‌شنید، یا عذرشان را بخاطر تخطی‌ها راحت می‌پذیرفت یا... به ایشان ساده لوح یا گوشی می‌گفتند. اینجا قرآن این سرزنش منافقین را تعبیر به حسن می‌کند و می‌فرمایید این گوش دادن پیامبر اتفاقا مایه حسن است، اینکه حاکم شما، بیش از حرف زدن، حرف می‌شنود.

چند نکته دیگر هم از آیه مستفاد می‌شود: اول اینکه حاکم باید شرح صدر داشته باشد در برابر سرزنش‌ها و آزارها، ولو سرزنش ناحق. کسی که از توهین و آزار کراهت دارد، نباید حاکم شود و مسئولیت بگیرد. دوم اینکه حاکم باید حرف همه را بشنود، حتی سرزنش کنندگانش را، حاکم، فقط هوادار طرفداران خودش نیست.

سوم، حاکم اسلامی بیشتر از آنکه برای مردم حرف بزند، سخنان آنان را می‌شنود. به تعبیری بیشتر شنوده است تا گوینده و سخنران. حاکم اسلامی مثل پدر است. فرمانروا نیست. چهارم اینکه حضرت رسول، با روی باز همان سخنان توهین آمیز و سرزنش ها را می‌شنود. این خیلی عجیب است و نادر. ما نمی‌خوانیم که پیامبر (ص) کراهت داشته باشد از شنیدن سخن‌ها. حتی سخن‌های توهین آمیز. یا ترتیبی بدهد که مردم از این حرف‌ها به ایشان نزنند.

پنج اینکه، کسانی و گروه‌های سیاسی هستند که در حکومت پیامبر علیه ایشان تبلیغ می‌کنند (یقولون هو اُذن) اما پیامبر با آنان برخورد سخت نمی‌کند. قرآن نمی‌فرماید پیامبر توهین‌کننده‌ها را به اتهام توهین به مقامات یا تشویش اذهان عمومی در بند کرده، بلکه تاکید بر تحمل ایشان می‌کند.

نکته عجیب اینکه پیامبر آنقدر با اینها مدارا می‌کند، که خداوند در مقام دفاع از ایشان برمی‌آید. این تعبیر در چند جای دیگر قرآن نیز هست که خداوند می‌فرماید، رسول خدا شرم دارد که به برخی رفتارهای مردم اعتراض کند، اما خداوند شرم نمی‌کند و به مردم تذکر می‌دهد (مانند آیه ۱۰۴ بقره)

این درس بزرگی است برای امروز ما که حکومت اسلامی نیست، مگر آنکه گوشی باشد. حرف بشنود، حتی آزار و سخنان تلخ را هم با روی باز تحمل کند. گاهی مردم با یک رفتار، می‌خواهند پیامی بدهند، با یک اعتراض سخنی را منتقل می‌کنند، حکومت باید چون سیره پیامبر سخنان مردم را بشنود.

*گزیده‌ای از یادداشت نویسنده
@kaleme
📝📝📝زلزله خوي و درسي كه بايد آموخت
✍🏻زهرا نژادبهرام
ناکامی های و نگرانی ها و دغداغه های مردم در همه رسانه های دیده می شود در سرمای زیر صفر از چادرهای نامناسب بهره گرفته می شود! امکانات به روشنی توزیع نمی شود ! از ظرفیت نهادهای مردمی و شخصیت های توانمند برای جمع آوری کمک و انتقال آن به مناطق آسیب دیده با نگرانی به صورت محدود و غیر گسترده بهره گرفته می شود !
تاکی باید آموخت !!!!!؟؟؟؟
زلزله خوی یکی از غم انگیزترین صحنه ها را برای کشور ایجاد کرد و ضعف جدی مدیریت بحران درآن به چشم می آمد شاید اگر ظرفیتهای موجود کشور ثروتمند ما و مردمان مهربان و دلسوز را با نگاهی از همگرایی و همدلی و همکاری تعریف میکردیم امروز شاهد لرزیدن عزیزان مان از سرما در آن منطقه نبوديم!

اما زلزله در ایران را جدی بگیریم باور کنیم که ماروی گسل زندگی می کنیم و هر لحظه امکان وقوع آن است مدیریت شهری ، فرماندهان نظامی ، نیروهای بهداشتی و درمان ، مدیریت منابع زیر ساختی بایستی همشه آماده باشند با بهره گیری از ظرفیت های دیگر کشورها ما می توانیم با این مسئله روبرو شویم !
با این وجود فراموش نکینم در میان کشورهایی هستیم که آنها نیز چون ما در معرض زلزله هستند و بسیار جدی است که گروهی مشترک برای مقابله با تخریب های احتمالی زلزله درمیان کشورهای همجوار ایجاد شود تا امداد رسانی و اقدامات پیشگیرانه برای آن با همکاری یکدیگر صورت پذیرد ؛
این مهم می تواند بستری برای همکاری های منطقه ای و اقدامات فوری برای رسیدگی به آسیب دیدگان باشد !

http://www.armandaily.ir/fa/main/detail/281631/خوی-تنها-نیست @MostafaTajzadeh
📝📝📝دو نامه سرگشاده در یک روز/
نامه‌نگاری رئیس هیات‌مدیره سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران به رئیسی و رئیس انجمن داروسازان ایران به وزیر بهداشت!

بله! روز گذشته دوباره مسئولان دارویی کشور به مراجع تصمیم‌ساز نامه نوشتند و هشدارهایی دادند.

۱)ابتدا رئیس انجمن داروسازان ایران به وزیر بهداشت بابت تعرفه خدمات داروسازان در سال ۱۴۰۲ نوشت:
آقای وزیر! بعد از نزدیک به دو سال تصدی دولت سیزدهم، نه‌تنها هیچ‌کدام از وعده‌های داده‌شده به داروسازان محقق نشده، که تعرفه خدمات دارویی با سابقه ۳۵ ساله هم دستخوش تصمیماتی شده و داروسازان از حق طبیعی خود یعنی «تعرفه خدمات دارویی» محروم شده‌اند!
مستحضرید که حذف تعرفه خدمات دارویی به معنی حذف مسئول فنی داروساز از داروخانه است و‌ حذف تعرفه خدمات دارویی یعنی تبدیل داروخانه به سوپرمارکت!

۲)رئیس هیات‌مدیره سندیکای صاحبان صنایع داروهای انسانی ایران هم در نامه‌ای به ابراهیم رئیسی، از کمبود داروهای بیمارستانی در ماه‌های آینده گفته و هشدار داده است:
مطالبات سررسید شده کارخانجات تولیدی داروسازی از طریق شرکت‌های توزیعی از بیمارستان‌های دولتی زیرمجموعه دانشگاه‌های علوم پزشکی و سایر بخش‌های دولتی و نیمه‌دولتی به بیش از ۸.۲ هزار میلیارد تومان رسیده که عمده آن مربوط به داروهای حیاتی و بیمارستانی است. همین موضوع باعث شده کارخانجات تولیدی امکان خرید ارز برای تامین مواد اولیه را نداشته باشند و موجودی فعلی مواد اولیه در حال اتمام یا در حداقل ممکن باشد.
در‌صورت عدم اقدام جدی جهت رفع کمبود داروهای بیمارستانی، جبران آن تقریبا غیر‌ممکن بوده، و تبعاتی زیاد به دنبال خواهد داشت.

🟧@fansalaran @MostafaTajzadeh
📝📝📝مورد مبهم دانشجویان

آیا تمامی دانشجویانی که پرونده حقوقی یا انضباطی دارند، مشمول عفو رهبری می‌شوند؟ گزارش حقوقی «شرق» را در این باره بخوانید

✍🏻محمد اسدی، وکیل مدافع تعدادی از دانشجوهای بازداشتی‌:

در این چهار ماهی که وکالت تعدادی از دانشجویان را عهده‌دار بودم، سیاست جنایی بعضا تحقیرآمیز بود؛ چه در دادسرا و چه در جلسات رسیدگی. مثلا قانون کیفری مکلف می‌کند که متهم در جلسات کیفری بدون دستبند و پابند حضور داشته باشد، حتی اگر قتل کرده باشد، اما در حوادث اخیر در غالب شعب دادگاه انقلاب جلسات دادرسی با دستبند برگزار می‌شد.

یکی دیگر از موضوعات مهم درباره وضعیت دانشجویان این است که آنها در مواجهه با احکام انضباطی امکان داشتن وکیل را ندارند.

اسدی می‌گوید: «حق دسترسی به وکیل در قانون ذکر شده است؛ بنابراین مقامات دانشگاه اگر دانشجویی را از این حق محروم کنند، می‌توان از آنها شکایت کیفری تنظیم کرد. متأسفانه تاکنون هم در جلسات کمیته انضباطی به ما اجازه ورود نداده‌اند.»

گزارش کامل مریم لطفی را در لینک زیر بخوانید👇
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-870713

@sharghdaily @MostafaTajzadeh
📝📝📝مشت نمونه خروار

✍️عباس عبدی

از وزارتخانه‌هایی که حکومت خیلی نسبت به آن حساس است، وزارت آموزش و پرورش و علوم است. آن اندازه که نسبت به وجود یک گزاره یا عکس در کتاب‌های درسی یا یک جمله از فلان آموزگار یا استاد دانشگاه حساس هستند و برافروخته می‌شوند و خود را برای مخالفت با چنین گزاره‌ای بسیج می‌کنند، ولی در برابر فقر و فلاکت و تبعیض گسترده چنین حساسیتی ندارند. تصوری ساده‌انگارانه دارند که گویی با یک جمله یا یک عکس ایمان و امان مردم به باد می‌رود و باید مومنین را برای مقابله با آن به میدان آورند. ۴۴ سال است که از این وضعیت می‌گذرد، اکنون ببینیم نتیجه آن چیست؟

چند روز پیش با یکی از فارغ‌التحصیلان اخیر دانشگاه اصلی کشور صحبت می‌کردم، یکی کلمه عربی که در فارسی هم به کار برده می‌شود استفاده کردم. او معنی آن را پرسید که تعجب کردم. پرسیدم مگر عربی در دبیرستان نخوانده‌ای؟ این کلمه در درس عربی خیلی تکرار شده، تو هم که دانش‌آموز خوبی بودی و نمرات عربی تو هم خوب بود، چرا نمی‌دانی؟

کم‌کم صحبت ادامه پیدا کرد، دیدم نه تنها با عربی آشنا نیست، در حالی که انگلیسی را روان صحبت می‌کند، بلکه از گزاره‌های درس دینی هم بی‌اطلاع است، با اینکه از کلاس ابتدایی تحت آموزش دینی و قرآن هستند. انصافاً اگر کسی بخواهد الان به عربی، دینی و اجتماعی او نمره دهد، در حد ۴ و ۵ بود، در حالی که درس‌های دیگر را به خوبی می‌دانست.

بی‌اطلاعی او از آموزه‌های دینی مدرسه مرا به ۵۰ سال پیش برد. زمانی که دانش‌آموزان مذهبی با علاقه و حتی هزینه شخصی در بیرون مدرسه مشغول فراگیری آموزه‌های دینی و قرآن و عربی بودند، ولی هم‌زمان علاقه چندانی به آموزش دینی مدرسه نداشتند. هر چند آموزه‌های آن نیز خوب و متعارف و قطعاً از حالا بهتر بود. پس چرا آنان از درس دینی استقبال نمی‌کردند، ولی بیرون از مدرسه همین آموزه‌ها را دنبال می‌کردند؟

علت این است که دین ربطی به آموزش ندارد. نه اینکه آموزش آن بد است، ولی مقدم بر آموزش، چیزهای دیگری لازم است. حتی در زمینه آموزش هم کسی حاضر نیست برای نمره گرفتن آن را آموزش ببیند. به همین علت است که این دانش‌آموزان نه تنها هیچ یک از آموزه‌های دینی را یاد نگرفته‌اند، بلکه به لحاظ عملی نیز ملتزم به رفتارهای مورد نظر این آموزه‌ها نیستند و به کلی بیگانه با مناسک و عقاید مذهبی هستند.

چندی پیش با چند نفر از هم‌نسلی‌های خود از وضعیت فرزندان و یا نوه‌ها در خانواده‌ها صحبت می‌کردیم، تقریباً اکثریت قریب به اتفاق که از خانواده‌های مذهبی، جبهه‌ای و متشرع و حتی بعضاً روحانی بودند، اذعان می‌کردند که اکثریت نسل‌های دوم و سوم که تمام آموزش خود را در این نظام گرفته‌اند، بیگانه با مذهب و مناسک و عقاید و ارزش‌های رسمی آن هستند. البته همگی اذعان داشتند که آنان به لحاظ اخلاقی و رفتاری در حد خوب و حتی بالا هستند ولی وجود این ویژگی‌های اخلاقی خوب را مستلزم مذهبی بودن نمی‌دانند.

تقریباً همگی اتفاق نظر داشتند که یکی از علل آن، دین‌زدگی آموزش رسمی است، آن هم دینی سطحی و غیر مرتبط با زندگی و اخلاق. همچنین دین‌زدگی رسانه است که بسیاری را از آن فراری داده است. دینی سطحی و غیر مرتبط با اخلاق و معنویت، دینِ قدرت و سیاست‌زده، آلوده به امور غیر دینی، و در کنار اینها وجود مروجانی به نام دین که با ذکر حوادث عجیب و غریب و خواب‌های ساختگی و این گونه امور، سعی در فریب و جلب مخاطبان خود دارند.

گفتاری که توهین به شعور مخاطب است و موجب وهن و آبروریزی دین است و متولیان دین هم در برابر آن سکوت می‌کنند. اگر همه اینها را در کنار عملکرد و کارآیی حکومتی به نام دین بگذارید، وضعیت موجود دینداری نزد جوانان غیر طبیعی نیست.

علی‌رغم این از آن جوان فارغ‌التحصیل پرسیدم، وضعیت تو در باره درس دینی را می‌فهمم، ولی تو که به زبان علاقه داری چرا عربی را یاد نگرفتی؟ گفت که در پشت جلد کتاب عربی نوشته بود که عربی زبان قرآن و دین ما است. ظاهراً از کل کتاب عربی همین جمله به یادش مانده بود. معتقد بود که این نحوه تعلیم زبان برای حوزه است و نه مدرسه.

مدرسه زبان را به عنوان زبان می خواند، طبعاً برای خواندن قرآن هم بسیار خوب است. محتوایی که از زبان عربی آموزش می‌دهند دینی است. در واقع آموزش دین به زبان عربی است. اگر سیاست رسمی در تدریس تعلیمات دینی، در زبان عربی هم ادامه پیدا کند، نتیجه همین است. آیا سیاست‌گذاران آموزشی کشور از این وضع، درس خواهند گرفت؟

پیشنهاد می‌کنم که یک آزمون از دیپلمه‌ها انجام دهیم ببینیم که چقدر عربی و دینی بلدند و نمرات درسی آنها چقدر بوده؟ قطعاً شکست خورده‌اید. هر چند شکست مسأله اصلی نیست، اصرار بر این راه شکست‌خورده مسأله اصلی است. این وضعیت مشت نمونه خروار همه سیاست‌های سال‌های گذشته است.

@MostafaTajzadeh
📝📝📝انقلاب از بالا

✍️ حسین ملک خدایی

محسن رنانی عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان طرح انقلاب از بالا را برای نجات از یک انقلاب ویرانگر از پائین به رهبر نظام پیشنهاد داده است، رنانی آورده است
ما در شرایط سقوط هستیم، و دو لبه قیچی از خارج و داخل برای سقوط نظام دارند بهم نزدیک می شوند، جالب است محسن رنانی این پیشنهاد را دو ماه پیش تلاش کرده از طریق جواد ظریف به دست رهبری برساند و جواد ظریف بعد از دو ماه تلاش نتوانسته این پیشنهاد رنانی به رهبری برساند، همین یک مسئله به خوبی فرضیه رنانی را ثابت می کند، چرا نامه رنانی به رهبری نرسیده، چه موانعی بر سر راه رسیدن نامه به رهبری شده است.

قطعا کسانی در این مسیر پر پیچ و خم بروکراسی نامه را خوانده اند و دیده اند که مفاد نامه با بهاری که برای رهبری تابحال نشان داده اند زمین تا آسمان مغایرت دارد و مفاد نامه با چشم اندازی که رهبری از آینده انقلاب و وضع موجود ترسیم می کند شدیداً در تضاد است، رهبری اصرار دارد بگوید آینده روشن است و

انقلاب با صلابت به پیش می رود و اکثریت مردم جمهوری اسلامی را قبول دارند و در بیانات رهبر بعد از بیست و دوم بهمن هنوز بر این باور است که اکثریت مردم با نظام جمهوری اسلامی و انقلاب بیعت کردند و رهبری خیلی سطحی به گرانی، تورم و سقوط ارزش پول ملی اشاره کردند انگار که این بحران ها چیز قابل اعتنایی نیستند در حالیکه همین سه قلم کمر مردم را شکسته اند.

به نظر می رسد محسن رنانی، میرحسین موسوی، خاتمی و همه جریانات منتقد یک حرف می زنند و آنهم عبور از ساختارهای فعلی به شیوه پرهیز از خشونت است ولی اگر نظام به قول محسن رنانی اگر به انقلاب از بالا تن ندهد باید ناچاراً منتظر یک انقلاب ویرانگر در آینده نزدیک باشیم چون همان هایی که رهبری را محاصره کرده و برای رهبری بهار می کارند و اتفاقاً رهبری هم تنها به همین مشاوران محدود اعتنا می کند نباید امثال رنانی امیدوار به یک عقلانیت سیستماتیک باشند
یکم اسفند 1401
📝📝📝 آخرین وضعیت پرونده کیان پیرفلک از زبان عمویش: برخی رسانه‌ها با خبرسازی کذب درباره دستگیری قاتلان به دنبال انحراف اصل موضوع هستند

سجاد پیرفلک گفت: در حال حاضر با توجه به حساسیتی که پرونده دارد، خانواده تصمیم گرفته است، اطلاع‌رسانی درباره جزییات پرونده به صورت مرحله به مرحله انجام شود. درباره اینکه از چه افراد یا جریانانی شکایت شده و مسوول این فاجعه متوجه چه فرد یا جریانی است در آینده صحبت خواهد شد.

در حال حاضر اطلاعات پرونده در همان حدی است که اطلاع‌رسانی شده است. در واقع تصمیم گرفتیم با وکالت دادن به یکی از وکلای باسابقه و خوشنام ایذه‌ای به نام داود شاه‌ولی، در مورد حادثه تیراندازی به ماشین برادرم، میثم پیرفلک و قتل برادرزاده‌ام جاوید نام کیان پیرفلک، در دادسرای ایذه شکایت کنیم.

در حال حاضر در همین حد درباره جزییات این پرونده می‌توانم اطلاع‌رسانی کنم. من قبلا هم به شما گفتم که بلافاصله پس از آرام‌تر شدن فضا شکایت می‌کنیم که این اتفاق افتاد.

بدون تردید اگر یک چنین اتفاقی رخ دهد و قاتلان و مسببان قتل شناسایی و مجازات شوند، مردم از آن استقبال می‌کنند. برای کم کردن تبعات این فاجعه ابتدا سیستم باید اصل موضوع را قبول کند. هم در ماجرای چابهار و هم در ماجرای ایذه و... می‌شد بهتر عمل کرد. برای ما که حاشیه‌های فراوانی ایجاد کردند.

حتی برخی از اقوام و نزدیکان ما را به عنوان متهم معرفی کردند که واقعیت نداشت. این نوع خبرسازی‌های جعلی ممکن است منجر به فجایع دیگری شود. ایذه یک شهری است که همه با هم آشنا هستند.

این نوع خبرسازی‌ها ممکن است باعث وقوع درگیری‌ها شود که با هوشمندی مردم این فاجعه رخ نداد. دوبار درباره این پرونده اطلاع‌رسانی کذب صورت گرفت. ابتدا اعلام شد که داعش در این پرونده دخیل بوده و برخی افراد در ماکو هم دستگیر شدند و پس از آن هم برخی بچه‌های ایذه معرفی شدند. هر دو روایت هم جعلی بوده است.

برخی افراد و جریانات به جای پیگیری حقوقی موضوع، تصور می‌کردند از طریق خبرسازی‌های جعلی و فعالیت‌های رسانه‌ای می‌توانند موضوع را جمع کنند. به همین دلیل است که دو بار اعلام کردند قاتلان دستگیر شده‌اند اما در ادامه اطلاعات تکمیلی ارایه نشد.

موضوع قتل کیان و زخمی شدن برادرم روشن است، در خیابان محل حادثه دوربین‌های متعددی وجود دارند و با بررسی دقیق دوربین‌ها به راحتی می‌شد موضوع را روشن کرد. این پرونده نیازی به خبرسازی و جعل خبر ندارد. اگر اراده‌ای برای نمایان کردن حقیقت باشد به راحتی می‌توان این روند را برنامه‌ریزی کرد./ روزنامه اعتماد
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝مغایرت توقیف "سازندگی" با قانون
✍🏻کامبیز نوروزی

توقیف روزنامۀ سازندگی مطابق با قانون نیست. در خبرهاست که این روزنامه به استناد تبصرۀ 2 ماده 5 و نیز بند 11 مادۀ 6 قانون مطبوعات توقیف شده است. هیأت نظارت در مورد علت این توقیف گفته است"اصرار بر تخلف در درج محتوای خلاف واقع و تشویش اذهان عمومی طی ماه‌های گذشته."
این چه شیوۀ تصمیم گیری است که روزنامه ای را توقیف می کنند اما نمی گویند که این روزنامه چه کرده است که مستحق توقیف است. شبیه این است که دادگاه کسی را به زندان محکوم کند و بگوید بخاطر کارهای بدی که در چند ماه گذشته انجام داده است باید به زندان برود!

شورای امنیت ملی چه مصوبه ای داشته که "سازندگی" آن را رعایت نکرده است. به فرض که این شورا مصوبه داشته و سازندگی آن را رعایت نکرده باشد، به موجب تبصرۀ 2 مادۀ 5 دادگاه است که صلاحیت توقیف دارد نه هیأت نظارت. این هیأت مطلقا نمی تواند به استناد این تبصره هیچ نشریه ای را توقیف کند و استناد به آن توسط هیأت نظارت غیرقانونی است.
این روزنامه در ماههای گذشته کدام خبر را منتشر کرده است که خلاف واقع بوده باشد؟ چرا هیأت نظارت آنها را اعلام نمی کند.

اگر هم خبر راستی منتشر کرده است که آن خبر راست موجب تشویش اذهان شده باشد، روزنامه مرتکب تخلفی نشده است و مقصر نیست. انتشار خبر راست هیچ جرم و تخلفی نیست. تقصیر بر عهدۀ واقعیتهای تلخ و دشواری است که ماههاست گریبان کشور را گرفته است. از قیمت گوشت و روغن و دارو گرفته تا قیمت خانه و اجاره بها و خودرو و سکه و ارز. از ناآرامی های ماههای اخیر گرفته تا وضعیت ناپایدار بین المللی کشور.

این اوضاع است که مردم را آشفته حال و نگران کرده است خواه روزنامه ها و سایتها در مورد آنها بنویسند یا نه. فکر می کنید اگر رسانه چیزی از این اوضاع ننویسند، مردم بی خبر می مانند؟

توقیف روزنامه، آن هم با این مستندات نادرست، نه قیمتها را عوض می کند، نه چیزی به سفرۀ مردم می افزاید. فقط وضعیت ناپایدار مطبوعات کشور و شرایط آزادی و امنیت آنها را دشوارتر از چیزی می کند که هست.
هر اندازه بر رسانه های داخل کشور سخت بگیرید، راه را برای همان رسانه های فارسی زبان خارج از کشور باز می کنید که خودتان آنها را معاند می نامید.
@kambiznouroozi @MostafaTajzadeh
📝📝📝نامه محمد مهاجری به وزیر گوشت

موضوع: چرا مثل دولت روحاني کارهای خنده دار نمی‌کنید؟

با سلام.
می دانم وزیر گوشت نداریم اما چون نمی‌دانستم باید به چه کسی خطاب کنم این عنوان را درست کردم.

یادتان هست در اوج کرونا دولت روحاني با طیاره نطامی از کشورهای شمالی گوشت گرم وارد می کرد؟ یادتان هست چقدر به این کارش خندیدیم که آخه مردحسابی هواپیما و واردات گوشت؟
.
آن روزها کرونا هم بود و دولت روحاني که بلد نبود واکسن وارد کند گوشت وارد می کرد! و همین باعث می شد بیشتر خنده مان بگیرد.

از اینها خنده دارتر اینکه دولتش اینقدر ناکارآمد بود که فقط روزی ۲۰۰هزار بشکه نفت می فروخت و بجای اینکه شندرغاز پول نفت را صرف سرعت قطار پیشرفت کند خرج نان و گوشت مردم می کرد!

حالا آن دولت کارهای خنده دار ۱۸ ماه است که رفته و دولت کلید جایش را به دولت قطار داده. از بس سرعت قطار پیشرفت زیاد است سرگیجه گرفته ایم و هی دلمان هری می ریزد پایین.

آقای وزیر گوشت! شما از آن کارهای خنده دار دولت قبل بلد نیستید؟

شما که پیمان شانگهای را به عنوان فتح الفتوح امضا کردید؛ شما که دندان تحریمها را خرد کردید؛ شما که زمستان اروپا را بر چشم آبی های لامصب مثل زمهریر کردید؛ شما که کمر تورم را شکستید؛ شما که جلوی قاچاق آرد و نان را گرفتید؛ شما که همین امسال ۸۰۰_۹۰۰هزار شعله ایجاد کردید؛ شما که غول ساخت ۴میلیون مسکن را توی شیشه کردید؛ شما که همه این کارها لا کردید یک کار هم که خنده بر لبهای مردم بیاورد انجام دهید. چرا همه اش دوست دارید اشک مردم را در بیاورید؟

ایام گوشت ۵۰۰هزارتومانی مستدام
@Sahamnewsorg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #تیزر | گفت‌وگوی تصویری «اعتماد» با سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب:

اصلاحات؛ ذیل قانون اساسی یا با عبور از قانون اساسی؟

سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکز حزب اتحاد ملت در گفت‌وگو با «اعتماد» به 5 گزاره اصلاحی در موضوعاتی چون نظارت استصوابی، حل مشکل حجاب اجباری، بحث نظارت مجلس خبرگان، عدم حضور نیروهای نظامی و انتظامی در موضوعات سیاسی و توسعه قضایی اشاره و امکان اصلاحات را ذیل قانون اساسی ممکن می‌داند.

متن خلاصه این گفت‌وگو را می‌توانید فردا سه‌شنبه 2 اسفندماه در روزنامه «اعتماد» و ویدئوی کامل آن را در وب‌سایت، آپارات و یوتیوب #اعتمادآنلاین ببینید و بخوانید.

https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-598337



🆔 @EtemadTV ⭕️@MostafaTajzadeh
📝📝📝عصر پریشانی»

✍🏻رضا نصری

۱) احتمالا این روزها در تاریخ ایران به عنوان «عصر پریشانی» ثبت خواهد شد! خواهند نوشت در آن روزگار، پریشان‌اندیشی و پریشان‌گویی به طرز اعجاب‌آوری در همه طیف‌های سیاسی و اجتماعی - از داخل تا خارج از کشور - به صورت کم‌سابقه‌ای موج زده بود!

(احتمالا مورخان خارجی بر آن نام Age of absurdity خواهند نهاد!)

۲) خواهند نوشت در آن عصر، اپوزیسیون «آریایی»، «ملی‌گرا» و «هویت‌گرا» به شدت تلاش می‌کرد زیر بال ولیعهد عربستان سعودی قرار گیرد و وعده می‌داد - در صورت تصدی قدرت - مدیریت بحران آب کشور را نیز به اسرائیل برون‌سپاری کند!

خواهند نوشت این جریان باستانی و آریایی و وطن‌پرست، سرباز ایرانی جبهه‌دیده مدافع تمامیت ارضی کشور را خائن می‌دانست، اما با کمال میل با کوموله تجزیه‌طلب حامی صدام حسین ائتلاف تشکیل می‌داد و عهد اخوت می‌بست تا در فردای براندازی بنشینند و بر سر تجزیه ایران مذاکره کنند!

۳) خواهند نوشت در آن عصر، «فعال حقوق بشر» - و حتی برنده جایزه نوبل صلح - با تمام قوا حامی فشار حداکثری، تحریم و سلب حق حیات، حق درمان، حق مسکن، حق آموزش و حق برخورداری از شغل مناسب برای مردمش شده بود تا با تشدید فقر ‌واستیصال شرایطی فراهم آورد تا جریان متبوعش به قدرت برسد!

در این راستا خواهند نوشت این مدافعان حقوق بشر از تمام اهرم‌های مالی، رسانه‌ای، حقوقی، سیاسی و امنیتی نیز استفاده می‌کردند تا کسانی را که سال‌ها علیه تحریم و فشار اقتصادی مبارزه کرده بودند سانسور کنند و در فهرست تحریم‌های کانادا و آمریکا قرار دهند تا صدای اعتدال را به کل حذف کنند!

۴) خواهند نوشت عده‌ای که می‌خواستند نظام را ساقط کنند تا یک قانون اساسی «مبتنی بر بیانیه جهانی حقوق بشر» جای آن بنشانند نیز، در راهپیمایی‌هایشان پلاکارد پرویز ثابتی- یعنی کسی که شکنجه را در ایران نهادینه کرد- را بلند می‌کردند و پادشاه «انتخابی‌»شان هم تناقضی در این رفتار نمی‌دید!

۵) خواهند نوشت در سوی دیگر، فرقه‌ای «دموکراسی‌‌خواه» به نام «مجاهدین خلق» نیز حضور داشت که نزدیک به ۲۰ سال بود نمی‌دانست - و حتی حق نداشت بپرسد - رهبرش کجاست؟! و فقط گهگاهی دور هم مقابل یک پرده بزرگ با عکس مسعود مفقود می‌نشستند تا صدایی مجهول برایشان پیام‌ جدید او را قرائت کند!

۶) خواهند نوشت در داخل نیز آثار «عصر پریشانی» کم نبود!

۷) خواهند نوشت عده‌ای دیپلماسی را ذلت، مذاکره را سازش و تلاش برای رفع موانع تجاری و اقتصادی را «غربگرایی» می‌خواندند و معتقد بودند ایران هیچ عاملیتی در صحنه دیپلماسی بین‌المللی ندارد و هرگز موفق نخواهد شد به سیاست کشورهای غربی در قبال خود جهت مطلوبی ببخشد!

۸) خواهند نوشت در کشوری که بخاطر «تحریم»، صدها میلیارد دلار در یک بازه زمانی کوتاه زیان وارد شده بود، در کشوری که تمام بازیگران عرصه تجارت ‌‌واقتصادش از کلیه شریان‌های مبادلاتی با جهان حذف و محروم شده‌‌ بودند،...

۹) در کشوری که در عرض سه سال صدها شرکت و سرمایه‌گذار احتمالی از آن رخت بربسته بودند و قراردادهایشان را نیمه‌کاره رها کرده بودند؛ در کشوری که دارایی‌هایش توسط متحد و دشمن مسدود شده‌‌ بود؛ در کشوری که مجبور شده بود با تخفیف فراوان نفت بفروشد ‌و پولش را نقد در گونی دریافت کند...

۱۰) در کشوری که دچار شدیدترین، متنوع‌ترین و وسیع‌ترین رژیم تحریمی تاریخ شده بود...هنوز عده‌ای از کارشناسان و مدیران ارشد مدعی‌ بودند «تحریم» هیچ اثری بر اقتصاد نداشته یا حداکثر ۱۰ تا ۲۰ درصد موثر بوده و از این رو نباید بیخود معیشت مردم را به آن گره بزنند!

۱۱) خواهند نوشت در «عصر پریشانی» مدیران کشور فکر می‌کردند از بس خوب عمل کرده‌اند و از بس کشور تحت مدیریت‌شان پیشرفت داشته، «دنیا» به جان‌شان افتاده است و از این تحلیل نتیجه گرفته بودند که تکرار و تشدید همان شیوه‌ها در نهایت ایران را به ابرقدرت جهان تبدیل خواهد کرد!

۱۲) فقط امیدوارم مورخان آینده بنویسند خوشبختانه «عصر پریشانی» با تدبیر و همدلی عقلای کشور و همسویی مردم - از هر سلیقه و گرایش سیاسی - به پایان رسید و پیش از آنکه ایران به پرتگاه سقوط کند، در مسیر درایت و رشد و توسعه قرار گرفت.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝ساواک
✍🏻کریستین_دلانوآ

📝 کتاب " ساواک "
🔵 نوشته "کریستین دلانوآ"
⚫️ ترجمه عبدالحسین نیک گهر

آقای دلانوآ، مورخ فرانسوی است که با نگاه کاملا بی‌طرفانه، چگونگی شکل‌گیری ساواک، اقدامات و بازتاب آن در ایران و جهان را بیان کرده، و آن را به نقد گذاشته است. کتاب، فصل اول روایی بسیار جذابی دارد، در شرح سرنوشت تراژِیک یک کارمند جزء اداره رادیو تلویزون کردستان؛ "عبدالله مردوخ"؛ نویسنده فرانسوی کتاب در ادامه، نگاهی خلاصه‌وار و مفیدی به تاریخ صدرات رضا شاه، روی کار آمدن مصدق، کودتای ۲۸ مرداد و سرکوب‌های پس از آن از منظر نحوه مواجهه با منتقدین و مخالفین حکومت دارد؛ و در ادامه که بخش اصلی کتاب را شامل می‌شود، تحلیلی است خواندنی از سازمانی که در طی دو دهه فعالیت‌اش، آمیزه‌ای است از خشونت و جنایت.

🆔 @MostafaTajzadeh
✍🏻 امین داودی

جناب آقای دکتر یوسف نوری
وزیر محترم آموزش‌وپرورش

با سلام و احترام

بی‌شک در جوامع امروزی، دولت‌ها کوشش‌های بسیاری در راستای تقویت هم‌بستگی و هم‌گرایی ملّی با تکیه بر تاریخ انجام می‌دهند. برخی از این کشورها تازه‌تأسیس هستند یا پیشینهٔ تاریخی ندارند؛ اما با وجود این تلاش می‌کنند تا در مدارس، تاریخِ کشورشان را در راستای حفظ هم‌بستگی ملی به دانش‌آموزان معرفی کنند؛ اما متأسفانه در ایران در کتاب‌های درسی مدارس -که زیر نظر آموزش‌و‌پرورش تدوین می‌شوند- نه‌تنها نشانی از تلاش برای حفظ هم‌بستگی ملّی دیده نمی‌شود، بلکه کتاب درسی تاریخ سراسر دروغ و تحریف تاریخ ایران است.

دشمنی با تاریخ ایران باستان و تحریف تاریخ ایران دوران اسلامی به‌شکلی است که خواننده گمان می‌کند دشمنان ایران را فتح کرده‌اند و تاریخ آن را به نگارش درآورده‌اند. این شیوه یادآور سیستم آموزشی ایدئولوژیک کمونیست‌های شوروی یا نازی‌ها در آلمان است. به گمان ما دشمنان ایران در سیستم نفوذ کرده‌اند و این‌چنین درصدد تخریب تاریخ ایران هستند یا سیستم به‌صورت عامدانه دست به چنین کاری زده که چنین فاجعه‌ای به بار آمده است.

من به‌عنوان یک معلم تاریخ به آگاهی شما می‌رسانم، این دشمنی با تاریخ ایران در کتاب‌های درسی به‌اندازه‌ای آشکار است که بسیاری از دانش‌آموزان پایهٔ هفتم من، با خواندن مطالب مندرج در این کتاب‌ها، حیرت‌زده می‌شوند و از من می‌پرسند که چرا مطالب کتاب این‌گونه است؟ و وقتی من به نقد و بررسی محتوای کتاب می‌پردازم از مدرسه اخراج و از کار بیکار می‌شوم؛ بنابراین این اندازه دشمنی با تاریخ ایران و «دانش تاریخی» و ریشه‌یابی آن موضوع مهمی است که از جناب‌عالی خواهشمندیم تا به‌شکل مبسوط به آن بپردازید.

با سپاس

دبیر اتحادیه انجمن‌های علمی دانشجویی تاریخ کشور

@etehadietarikh @MostafaTajzadeh
وزارت امورخارجه ایران:
📝📝📝 تغییر سرپرستی سفارت افغانستان در تهران از یک دیپلمات به دیپلماتی دیگر، به معنی تغییر در وضعیت حقوقی آن نیست

به دنبال برخی گزارش ها در مورد تغییر سرپرستی سفارت افغانستان در تهران و تحویل آن به یک دیپلمات ارشد امارت اسلامی بر اساس تصمیم جدید وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران، سخنگوی این وزارت در پاسخ به سوال خبرنگار آوا تأکید می کند که پایان ماموریت یک دیپلمات و سپردن سرپرستی امور سفارت به دیپلماتی دیگر از همان مجموعه سفارت، به معنی تغییر در وضعیت حقوقی آن سفارت نیست.

برای نمایش ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک کنید
👇👇👇👇👇
https://www.avapress.com/fa/news/265811/

🆔 @avapress @MostafaTajzadeh
چرا باید فرودگاه‌های استانبول و دوبی با آن‌ همه‌ هزینه ساخت موقعیت خود را به فرودگاهی در تهران ببازند؟

✍🏿وحید باسره

#رشته_توییت

سوال: چرا باید فرودگاه‌های استانبول و دوبی با آن‌ همه‌ هزینه ساخت موقعیت خود را به فرودگاهی در تهران ببازند؟

بندر جبل‌علی امارات و اپراتور آن با سالی بیش از ۲۰ میلیارد دلار درآمد چرا باید نقش هاب منطقه‌ای خود را به بندرعباس و چابهار ببازد؟

بندر فجیره هاب بانکرینگ

منطقه با آن نقش کلیدی که در حمل و نقل دریایی منطقه پیدا کرده و میلیاردها دلار درآمد دارد چرا باید بازی را به قشم واگذار کند؟

همان استانبول، شده یکی از کانون‌های گردشگری‌جهان، اصفهان ما بالذاته رقیب آن است، چرا باید فرصتی دست بدهد که اصفهان سالی ۲۰ میلیون گردشگر جذب کند؟

کریدورهای شمال-جنوب و شرق به غرب ایران بهترین مسیرهای ترانزیت کالا در منطقه هستند. اما چرا باید این فرصت ژئوپلتیک کم نظیر برای ایران فعال شود؟

هر تن کالای ترانزیتی برابر با یک بشکه نفت درآمد دارد، اشتغالزایی آن به کنار، نقش ایران را در سیاست منطقه‌ای و جهانی محوری می‌سازد

🔗برای مشاهده متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.
🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝میدانی رفیق ...

✍🏻
حسن نعمت پور

در مسیر زندگی بعضی انسانها می توانند نمود عینی باشند از انچه که روزگاری در کتابها خوانده ای و درک و تجسمش شیرین و گوارا است .
سالها دور وقتی پشت نیمکت مدرسه بودم در کتاب درسی این شعر فرخی را میخواندم
شرف و قیمت و قدر تو به فضل و هنر است
نه به دینار و به دیدار و به سود و به زیان
ابیات زیبا در این شعر فرخی کم نیست مانند :

"گرچه بسیار بماند به نیام اندر تیغ
نشود کند و نگردد هنر تیغ نهان "

اماهمیشه بیتی از این ابیات در من زندگی می‌کند. که در پایان این نوشته رقمش می زنم باشد که قبول افتد . شجاعت و ازادگی باید جز سرشت ادمی باشد واین فضیلت با ادب نفس با روح ادمی پیوند می خورد .

نمی خواهم از کسی بت بسازم که انسان بدون خطا نداریم . اما در تنگنا های زندگی و روزهای سختش عیار مرد و نامرد عیان می شود که مردی بجز آزادگی نیست و مردی جنسیت نیست که جوهره آزادگی داشتن است و آزاده زیستن و هرجا ازادگی هست ترس نیست انسان آزاده چشم به انعام و لطف کسی ندارد بنده ازادگیست و بر سر حریتش معامله نمی کند . که خدایش آزاد افریده .
"بنده پیر خراباتم که لطفش دائم است
ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست.
اری ازادگان از آزادی هم جلوترند .

پیش روی خودمان ازادگان دربند زیاد داریم که بیم از قلم افتادنش اجازه عنوان نمی‌دهد .اما...
نمی دانم چرا این روزها آن بیتی که قولش را دادم در پایان بیاورم مرا از کوچه ای عبور می دهد که هیچگاه نرفته و نه دیده ام . کوچه اختر
"شیر هم شیر بود گرچه به زنجیر بود
بند و قلاده نبرد شرف شیر ژیان "

"الحُرُّ حُرٌّ و لَو مَسَّهُ الضُّرُّ
آزاده ، آزاده است گر چه سختى و گزند بيند. "امام علی (ع)

"به شکوفه ها به باران
برسان سلام مارا "

#میرحسین_موسوی



🆔@tahkimmelat @MostafaTajzadeh
📝📝📝گزیده ای از مصاحبه حسین دباغ درباره خشونت، نافرمانی مدنی و نافرمانی انقلابی:

یکی از خصوصیات مهمی که برخی فیلسوفان برای نافرمانی مدنی ذکر کرده اند خصلت خشونت پرهیزی است. این مسئله غامضی است که آیا ما در نافرمانی مدنی لزوما از هیچ نوعی از خشونت نباید استفاده کنیم؟ حتی خشونت کلامی؟ یا اینکه برخی انواع خشونت موجه است؟ حقیقت این است که به سختی می توان ادعا کرد که استفاده از هر گونه خشونتی مطلقا و همواره اخلاقا نارواست. محتمل در برخی موارد اگر خشونت عادلانه و معقول باشد می توان استفاده از آن را اخلاقا موجه دانست.

مسئله اما پیچیده تر هم می شود اگر خصوصاً شرایط اعتراضی اخیر در ایران را در نظر بگیریم. ما با نوعی از "نافرمانی مدنی" روبرو هستیم که در طول زمان رفته رفته بدل به نوعی "نافرمانی انقلابی" شده است؛ فرق میان این دو مهم است. هدف شما در نافرمانی مدنی تغییر سیاست‌ها و قوانین ناعادلانه است. اما شما در نافرمانی انقلابی قصد دارید نه تنها قوانین را عوض بکنید، بلکه اصلاً و اساسا قانون اساسی یا ماهیت یا ساختار یک حکومت را عوض بکنید.

گمان می میکنم در طی اعتراضات اخیر، تا حدی میان برخی اصولگرایان معتدل و اصلاح‌طلبان نوعی اشتراک رأی به وجود آمده است که ما باید به‌سمت تغییر ساختاری قانون اساسی برویم. اگر تغییر قانون اساسی یکی از فاکتورهای نافرمانی انقلابی باشد، آنگاه با مسئله‌ای فلسفی روبرو خواهیم شد: اگر نافرمانی مدنی با نافرمانی انقلابی تفاوت ماهوی دارد، این تفاوت چه تاثیری بر روی تلقی ما از خشونت خواهد گذاشت؟

آیا ما در نافرمانی انقلابی میتوانیم از خشونت استفاده بکنیم؟ و اگر از خشونت استفاده بکنیم، کجا این خشونت موجه خواهد بود؟ اگر جواب این سؤال ها بله است، سؤال بعدی مهمی که ما باید از خودمان بپرسیم این است که چه منبعی این خشونت را موجه می کند؟ اینجاست که پای مفهوم مرجعیت اخلاق به میان می آید. اگر اخلاق در ذهن ما مرجعیت دارد، کجا و چگونه استفاده از خشونت را در یک نافرمانی انقلابی موجه میکند؟
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 اعتراض انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران به توقیف «سازندگی»

خبر تاسف‌بار توقیف روزنامه سازندگی، جامعه رسانه‌ای کشور را شگفت زده کرد.

در زمانی که بیش از پیش، آثار خسارت‌بار توقیف روزنامه‌ها بر مرجعیت رسانه‌ای نشریات داخلی و تبعات زیانبار آن بر ثبات اجتماعی آشکار شده است، توقیف روزنامه سازندگی پیامی متناقض با سیاست‌های اعلام شده از سوی قوه قضاییه و حتی دولت به جامعه ایران منتقل می‌کند.

اين در حالي است كه استنادات حقوقی این تصمیم نادرست است و وجاهت قانونی ندارد. از اين رو جا دارد که مدعی‌العموم از جهت نقض حقوق اساسی مردم موضوع را بررسی و مانع از اقداماتی شود که تحت عنوان قانون و برای محدود کردن آزادی‌های مصرح در قانون انجام می‌شود.

از سوی ديگر، توقیف مطبوعات بالاترین حد برخورد و به مثابه اشد مجازات است که تبعات آن گروه وسیعی از کارکنان روزنامه و مشاغل مرتبط را دچار مشکلات معیشتی می‌کند. لازم است هیات نظارت برای اتخاذ تصمیم مبنی بر اشد مجازات، بیش و پیش از هر اقدامی مراقب رعایت قانون به نفع آزادی باشد.

در زمانه‌ انفجار تورم و در مقطعي که دولت باید از مجموعه‌ی منتقدان داخلی که مشکلات را به درستی گوشزد می‌کنند استقبال کند، بستن دهان رسانه‌های منتقد، تنها به پیچیده‌تر شدن مشکلات و بالا رفتن بی‌ثباتی اجتماعی منجر خواهد شد.

انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران از نهادهای دولتی می‌خواهد که با درک دشواری اوضاع کشور، بی‌درنگ به جبران این تصمیم غلط اقدام کنند.
@MostafaTajzadeh
@emtedadnet
📝📝📝سازندگان این سرزمین روشنفکران چه می‌خواهم‌اند

✍🏻
محمدرضا شفیعی کدکنی

من مانند Julien Benda که در نیمه‌ی اوّلِ قرن بیستم از خیانت روشنفکران The treachery of the intellectuals سخن به میان آورد نیستم و قصد توهین به هیچ روشنفکر راستینی را ندارم.
از میرزا فتح‌علیِ آخوندزاده و میرزاآقاخان کرمانی بگیر و بیا تا سیدحسن تقی‌زاده و ارانی و بهار و نیما یوشیج و صادق هدایت و ذبیح بهروز؛ ولی در مجموع آن‌ها را به دو گروه تقسیم می‌کنم:
الف) روشنفکرِ «نمی‌خواهم»
ب) روشنفکرِ «چه می‌خواهم»
متأسفانه، جامعه‌ی عقل‌گریز ما همیشه به «روشنفکرانِ نمی‌خواهم» (امثال صادق هدایت) بها داده است و از روشنفکرِ «چه می‌خواهم» (امثال سیدحسن تقی‌زاده و ارانی) با بی‌اعتنایی و گاه نفرت یاد کرده است.
ولی آن‌ها که سازندگان این سرزمین‌اند بیشتر همان «روشنفکرانِ چه می‌خواهم»اند چه ارانی باشد چه تقی‌زاده.

در ایران برای این که شما مصداقِ روشنفکرِ «نمی‌خواهم» شوید کافی است که از مادرتان «قهر کنید» و بگویید «خورشت بادمجان را دوست ندارم» و یک عدد رُمان پُست‌مُدِرْنِ کذائی و یا چند شعرِ جیغ بنفشِ بی‌وزن و بی‌قافیه و بی‌معنی («اَحْمدا»ی مُدِرْن) هم در این عوالم مرتکب شوید و به تمام کاینات هم بد و بیراه بگویید و دهن‌کجی کنید.

ولی روشنفکرِ «چه می‌خواهم» شدن بسیار دشوار است و «خربزه خوردنی» است که حتی پس از مرگ هم باید «پای لرز» آن بنشینید.
و از نکات عبرت‌آموز، یکی هم این که فرنگی جماعت نیز، برای روشنفکران «نمی‌خواهم»ِ ما همیشه کف زده‌اند!
@MostafaTajzadeh
📝📝📝فرایند و موانع تدارک قانون اساسی جدید

✍🏿سعید رهنما


در نوشته‌ی پیشین[۱] با مرور مختصر نظام‌های سیاسی دموکراتیک، به طرحی کلی برای یک قانون اساسی مترقی در لحظه‌ی حاضر اشاره شد. در نوشته‌ی حاضر به فرایند پیچیده و مراحل تدوین چنین قانونی به‌ویژه در شرایط ایران امروز پرداخته خواهد شد. پرداختن به این موضوع، نیز از‌آن‌رو اهمیت دارد که بلوک‌های سیاسی و مدنی متعددی، به‌ویژه آن‌ها که در داخل ایران در حال شکل‌گیری‌اند، «منشور»‌های مطالباتیِ خود را در این مرحله از تحول اوضاع کشور اعلام کرده و می‌کنند – از جمله بیانیه‌ی ۲۰ تشکل مستقلِ صنفی و مدنی ایران.[۲] طرح و تلاش برای عملی کردنِ این خواست‌ها و دیگر خواست‌هایی که از سوی دیگر جریانات اعلام می‌شود، فرایندِ دموکراتیکِ پیچیده‌ای را دربر دارد و با موانعی روبروست که سعی می‌شود در نوشته‌ی ‌حاضر به آن‌ها پرداخته شود. اما بی‌مناسبت نیست که به‌عنوان مقدمه به تجارب دیگر کشورها در روند تغییر قانون اساسی در دوران معاصر اشاره شود:؛ یونان (۱۹۷۵)، پرتقال (۱۹۷۶)، اسپانیا (۱۹۷۸)، روسیه و کشورهای اروپای شرقی (۱۹۹۳- ۱۹۹۷)، برزیل (۱۹۸۸)، افریقای جنوبی (۱۹۹۴-۱۹۹۸)، عراق (۲۰۰۳-۲۰۰۵)، و نپال (۲۰۰۷ و ۲۰۱۵).

فرایند و مراحل تدوین قانون اساسی

تدارکِ تدوین و تصویب قانون جدیدی که سرنوشت مردم یک کشور را رقم می‌زند و بر آن است که جایگزین قانون نامطلوب یا نامتناسب قبلی شود، با تناقض‌ها و پیچیدگی‌های بسیاری همراه است. این قانون برای آن که مشروعیت داشته باشد باید به شکل دموکراتیک با مشارکت مردم تدوین شود، اما تدارک این مشارکت در شرایطی که برقراری دموکراسی هنوز به انجام نرسیده، خود به قانونمندی‌های مقدماتی و مقرراتی نیاز دارد که بتواند امکان حضور دموکراتیک مردم را فراهم آورد.

تدوین و تصویب قانون اساسی جدید، جز در مواردی که رژیم کهن از طریق یک انقلاب سیاسی سرنگون شده باشد و جریان سیاسی برنده‌ی انقلاب به‌تنهایی تمامی قدرت را به دست گرفته و هیئتی را مأمور تهیه‌ی پیش‌نویس قانون اساسی جدید مورد نظر خود کرده، و به شکل‌های مختلف آن را به تصویب رسانده، باشد (از جمله قانون اساسی ۱۹۱۸ روسیه به دنبال انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ و قانون اساسی جمهوری اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران)، مراحلی پر‌پیچ‌و‌خم و پیچیده را در بر داشته است. در مواردی دو مرحله‌ی جداگانه، یعنی تهیه و تصویب یک قانون اساسی موقت – یا به‌اصطلاح یک «خرده قانون اساسی» یا «پیشا قانون اساسی» — برای تدوین و تصویب قانون اساسی نهایی، طی شده است.[۳] هر یک از این دو مرحله فازهای چندگانه‌ای را دنبال کرده‌اند. برای نمونه در مرحله‌ی پیشا قانون اساسی، جریانات سیاسی مخالف رژیم از جمله بخش‌هایی که از رژیم کهن کَنده شده و مورد تأیید سایر نیروهای سیاسی قرار گرفته‌اند، نوعی مرجع ائتلافی موقت را تشکیل داده و شورایی را مأمور تهیه‌ی قانون موقت مرحله‌ی گذار، و برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی نهایی کرده‌اند. مجلس منتخب مردم پیش‌نویس قانون جدید را تهیه کرده و سرانجام در یک همه‌پرسی سراسری آن را به تصویب رسانده است. نکته‌ی قابل‌توجه در تمامی این موارد شرایط سیاسی‌ای بوده که این فرایند دموکراتیک در آن صورت گرفته است؛ از یک سو رژیم سابق یا از میان برداشته شده و یا به دلایل مختلف کناررفتن از قدرت را پذیرفته است، و ائتلافی جدی از نیروهای سیاسی در درون کشور با حمایت مردمی به وجود آمده است. در مواردی هم این فرایند از طریق پارلمان باقی مانده از رژیم گذشته طی شده است.

🔗برای مشاهده متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.

🆔@MostafaTajzadeh